بار منفی یا مثبت کلمه تقلید!؟
تبهای اولیه
مفاهیم و کلمات هر کدام بار معنایی خودشان را دارند و آنچه که مهم است بار معنایی خاصی است که از آن به ذهنها می آید .مثلا لفظ تقلید. در وهله اول همگان با این کلمه مشکل دارند و به نوعی می کوشند خود را برخلاف آن یعنی فرد مستقل نشون بدهند نه مقلد.
حال ما می آییم وبه مهمترین رکن تربیتی و علمی جامعه یعنی یادگیری احکام شرعی را اسمش می گذاریم تقلید.شاید بهتر بود انهایی که می خواستند از عربی به فارسی این کلمه را ترجمه کنند به این نکات توجه داشتند.
بنابراین معتقدم که به دلایل گوناگون حوزههای علمیه ما ادبیات خود را به روز نکردهاند . اگر فرهنگهای لغت معروف دنیا هر سال ویرایش جدید دارند رساله توضیح المسائل ما صد سال است ادبیاتش ثابت مانده در حالی که سرعت تغییرات فرهنگی و اجتماعی مخاطب بسیار زیاد است . وقتی میگوییم تقلید؛ مرجع تقلید ما چیزی اراده میکند و مخاطب چیز دیگری میفهمد . شما درک مخاطب عام از تقلید یعنی " تکرار طوطیوار و بی معنی رفتار دیگران " را مقایسه کنید با تعبیر شگرف و زیبای علامه شهید سید محمد باقر صدر که تقلید یعنی گردن بند و قلاده به گردن آویختن و معنیاش این است که فقیه مجتهد بار عمل مکلف را به گردن میگیرد . در واقع فقیه خود را فدا میکند تا شخص مؤمن فردای قیامت آسوده باشد و فقیه در پیشگاه خدا به پاسخ برخیزد .
بین خودتان و خدا این فهم و تلقی کاملاً متفاوت و غریب از مفهوم تقلید چه قدر فرق میکند با آن دیدگاه و تلقی عمومی و رایج ؟ با این دیدگاه دوم چه احساسی پیدا میکنید نسبت به کسی که به خاطر سبک شدن شانههای عمل شما بار اعمالتان را به گردن گرفته است و به جایی میرسد که مثل آیت الله العظمی خوانساری وقتی میخواهند برای یک عمل جراحی او را بیهوش کنند اجازه نمیدهد ومی گوید مردم از من به عنوان یک فقیه عاقل هوشیار تقلید میکنند و اعمالشان به من وابسته و منسوب است و حتی به اندازه ساعتی نمیخواهم از ادراک و فهم خارج شوم . پزشکان با ناباوری کار را آغاز میکنند و در کمال حیرت میبینند که آن بزرگوار تا پایان عمل جراحی و آخرین بخیه به ذکر و تلاوت قرآن مشغول است . این احساس مسئولیت و فداکاری کجا و آن باور غالب و عمومی کجا ؟
سلام میثم جان یکم حرف دارم باهاتون
تعبیر شگرف و زیبای علامه شهید سید محمد باقر صدر که تقلید یعنی گردن بند و قلاده به گردن آویختن و معنیاش این است که فقیه مجتهد بار عمل مکلف را به گردن میگیرد . در واقع فقیه خود را فدا میکند تا شخص مؤمن فردای قیامت آسوده باشد و فقیه در پیشگاه خدا به پاسخ برخیزد .
کلا این حرف باطل است چون ولا تزر وازره وزر اخری یعنی هیچ کسی نمیتواند وزر دیگری را به گردن بگیرد دادا
تقلید به این معنا که شما میگید خیلی اشکال داره کلا معنای تقلید به این شکل نمیتونه ضامن سعادت باشه چون کور کورانه بودن رو در بر داره
سلام میثم جان یکم حرف دارم باهاتونکلا این حرف باطل است چون ولا تزر وازره وزر اخری یعنی هیچ کسی نمیتواند وزر دیگری را به گردن بگیرد دادا
تقلید به این معنا که شما میگید خیلی اشکال داره کلا معنای تقلید به این شکل نمیتونه ضامن سعادت باشه چون کور کورانه بودن رو در بر داره
باسلام و عرض ادب
واژه «تقليد» دو مفعولى است و به معناى آن است كه قلادهاى را بر گردن كسى بيندازند و معناى «قلّدتُ الفقيه صلاتى و صومى»: يعنى مسئوليت صحت نماز و روزهام را بر عهده فقيه مىاندازم[1].
2. اگر با «فى» به مفعول دوم متعدّى شود، به معناى تبعيّت مىآيد مثلًا «قلّده فى مشيه: اى تبعه فيه؛ در راه رفتن از او تقليد كرد، يعنى از او پيروى نمود».
لذا اگر گفته شود «فلان كس در نماز و روزهاش از آن فقيه تقليد نمود، يعنى از او پيروى كرد»[2].
اینها معانی لغوی تقلید است اما حقیقت تقلید رجوع جاهل به متخصص است که پشتوانه ای عقلی و نقلی دارد.
البته نکته ای که در رجوع به فقیه وجود دارد این است که فقیه باید تلاش خود را از راه معهود آن در بدست آوردن حکم صحیح مبذول نماید که اگر در این ناحیه قصوری نماید ضامن خواهد بود، بخلاف جایی که وظیفۀ خود را انجام دهد ولی فتوای او مخالف با واقع باشد که معذور بلکه ماجور خواهد بود.
[1].به همین معنا ناظر است روایتی که امام می فرمایند هر مفتی ای در مقابل فتوایش ضامن است:« مارواه عبدالرّحمن بن الحجّاج، قال: كان أبو عبداللّه (عليه السلام) قاعداً في حلقة ربيعة، فجاء أعرابيّ، فسأل ربيعة الرّأي عن مسألة فأجابه، فلمّا سكت، قال له الأعرابيّ: أهو في عنقك؟ فسكت عنه ربيعة الرّأي ولم يردّ عليه شيئاً، فأعاد المسألة عليه فأجابه بمثل ذلك، فقال له الأعرابيّ: أهو في عنقك؟ فسكت ربيعة، فقال أبو عبداللّه (عليه السلام): «هو في عنقه، قال: أو لم يقل: وكلُّ مفت ضامن».الوسائل: 18/ 161 ح 2، الباب 7 من أبواب آداب القاضي.
[2]. اصطلاحات الاصول( آية اللَّه مشكينى)، ص 19.
بله ضمانت یعنی چه؟
در حالی که آیاتی از قرآن نفی به گردن گرفتن را میکند اما برای ظالمین میفرماید عذابشان ضعف است و این ضعف یکی خود عمل اوست یکی هم گناهان پیروی کننده از اوست
اما این دلیل نمیشود که گناهی بر گردن خود مقلد نباشد بلکه میگوید برائت میجویند کسانی که تبعیت شدند!!
اگر ضمانتی که روایت میفرماید و شما قصد کردید با آیه مورد نظر مخالفتی ندارد یعنی فقط منظور این است که گناه دیگری به گردن او هم هست نه نفی گناه از تبعیت کننده ما هم حرفی نداریم اما اگه معنایش خلاف قرآن باشه قبول نیست!
مثل آیت الله العظمی خوانساری وقتی میخواهند برای یک عمل جراحی او را بیهوش کنند اجازه نمیدهد ومی گوید مردم از من به عنوان یک فقیه عاقل هوشیار تقلید میکنند و اعمالشان به من وابسته و منسوب است و حتی به اندازه ساعتی نمیخواهم از ادراک و فهم خارج شوم . پزشکان با ناباوری کار را آغاز میکنند و در کمال حیرت میبینند که آن بزرگوار تا پایان عمل جراحی و آخرین بخیه به ذکر و تلاوت قرآن مشغول است . این احساس مسئولیت و فداکاری کجا و آن باور غالب و عمومی کجا ؟
این نقل شما
با این توصیف .
البته نکته ای که در رجوع به فقیه وجود دارد این است که فقیه باید تلاش خود را از راه معهود آن در بدست آوردن حکم صحیح مبذول نماید که اگر در این ناحیه قصوری نماید ضامن خواهد بود، بخلاف جایی که وظیفۀ خود را انجام دهد ولی فتوای او مخالف با واقع باشد که معذور بلکه ماجور خواهد بود.
اگر مقایسه شود این نتیجه حاصل میگردد که این فقیه بی دلیل درد را تحمل کرده چون در صورت خطا ماجور هم میشده.
از طرفی
وقتی میگوییم تقلید؛ مرجع تقلید ما چیزی اراده میکند و مخاطب چیز دیگری میفهمد . شما درک مخاطب عام از تقلید یعنی " تکرار طوطیوار و بی معنی رفتار دیگران "
این معنی دلیل دارد.
همین الان ( در تاپیکهائی از همین سایت نظرشان درج مشود ) کسانی هستند که مخالفت صد در صد فهم و تامل و و اندیشه اند.
آنها معتقد به تقلید کور هستند.
پس این دیدگاه دیدگاه عوامانه نیست.
باور اگر نمیکنید و شاید اگر میدانید و نمیخواهید بیان کنید کافیست یک نمازخوان را در یک مسجدی بیابید و مفاهیم نماز را از او بپرسید.
ببینید بجز حرفهای تکراری چقدر خودش در معنی و مفهوم نماز اندیشیده.
آنرا مشت نمونه خروار بحساب بیاورید چه بر ضد این سخن بود چه مطابق آن.
یاحق
بله ضمانت یعنی چه؟در حالی که آیاتی از قرآن نفی به گردن گرفتن را میکند اما برای ظالمین میفرماید عذابشان ضعف است و این ضعف یکی خود عمل اوست یکی هم گناهان پیروی کننده از اوست
اما این دلیل نمیشود که گناهی بر گردن خود مقلد نباشد بلکه میگوید برائت میجویند کسانی که تبعیت شدند!!
اگر ضمانتی که روایت میفرماید و شما قصد کردید با آیه مورد نظر مخالفتی ندارد یعنی فقط منظور این است که گناه دیگری به گردن او هم هست نه نفی گناه از تبعیت کننده ما هم حرفی نداریم اما اگه معنایش خلاف قرآن باشه قبول نیست!
با سلام و عرض ادب
در مورد بحث تقلید عرض می شود:فقیه اگر از روی غیر علم فتوایی دهد ضامن خواهد بود«همچنان که روایت امام صادق علیه السلام ناظر به همین مورد است:[=Times New Roman] واهرب من الفتيا هربك من الأسد ، ولا تجعل رقبتك للناس جسرا» و قبل از نقل عقل انسان حاکم به این امر است و اشکالی در این نیست.
اما مقلد اگر در رجوع به مجتهد و شناخت او بر طبق وظیفه عمل کرده باشد چه بار گناهی را باید بدوش گیرد؟بله اگر فرض کنیم درموردی شخصی به سراغ کسی رود که مورد تائید عالمان دین نباشد شخص مذکور مستحق مواخذه است.
اما در مورد نفی کشیدن بار دیگران
قرآن کریم در مورد نفی کشیدن بار گناه دیگران اصلی را بیان می نماید که هر کس در مقابل عمل خود مسؤل است«كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَة».[1]« وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْر»[2].
ولی این امر نفی نمی کند کسی که سبب گمراهی دیگران است بهره ای از بار گناه آنان را به دوش نکشد«علاوه بر اینکه آنان هم تاوان تبعیت جاهلانۀ خود را خواهند کشید »؛ زيرا آنها به خاطر اقدام به گمراه ساختن ديگران، فاعل آن گناهند، و يا همچون فاعل آن محسوب مىشوند، بنا بر اين در حقيقت اين بار گناهان خودشان است كه بر دوش دارند و به تعبير ديگر«سبب» در اينجا در حكم«مباشر» است.
قرآن کریم می فرماید:
«قالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ؛ وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما كانَ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ؛[3] (خداوند به آنها) مىگويد: داخل شويد در صف گروههاى مشابه خود از جن و انس در آتش، هر زمان گروهى وارد مىشوند گروه ديگر را لعن مىكنند تا همگى با ذلت در آن قرار گيرند (در اين هنگام) گروه پيروان درباره پيشوايان خود مىگويند: خداوندا! اينها بودند كه ما را گمراه ساختند پس كيفر آنها را از آتش دو برابر كن (كيفرى براى گمراهيشان و كيفرى به خاطر گمراه ساختن ما) مىگويد براى هر كدام (از شما) عذاب مضاعف است ولى نمىدانيد (زيرا پيروان نيز اگر گرد پيشوايان ستمگر و گمراه را نگرفته بودند آنها قدرتى بر اغواى دگران نمىداشتند).و پيشوايان آنها به پيروان خود مىگويند شما امتيازى بر ما نداريد پس بچشيد عذاب (الهى) را در برابر آنچه انجام مىداديد».
«لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُون؛[4]آنها بايد روز قيامت، (هم) بار گناهان خود را بطور كامل بر دوش كشند و هم سهمى از گناهان كسانى كه بخاطر جهل، گمراهشان مىسازند! بدانيد آنها بار سنگين بدى بر دوش مىكشند».
همچنين روايات متعددى كه در زمينه سنت نيك و بد وجود دارد که مفهومش اين است كه هر كس سنت نيك يا بدى بگذارد در پاداش و كيفر عاملين به آن، شريك است.
موفق باشید
[1] .المدثر/38.
[2] .فاطر/18؛الزمر7؛ الاسری/15.
[3] .النحل/25.
[4] . الأعراف/38 تا 39.
یک پیشنهاد دارم امیدوارم مورد توجه واقع شود
به نظر این حقیر پرسیدن از اهل علم و علوم دینی با واژه تقلید خیلی فرق دارد
واژه تقلید بار منفی دارد و عبارت مرجع تقلید نیز همچنین
وخیلی سوبرداشتها و مخالفتهایی که با مرجع تقلید یا تقلید می شود بخاطر همین کلمه هست
به نظر بنده بهتر است همچنان که قران گفته است به جای تقلید کلمه سوال یا پرسش بکار رود
مرجع پرسش یا مرجع سوال
قران هم گفته است فاسئلوا نگفته است تقلید
سلام صدرا جان من هم همین را میگویم که هر کدام دوبرابر عذاب میکشند یعنی ضمانت به این معنا که گناه دیگری را به گردن میگیرد و دیگری پاک میشود در کار نیست
حرف شما از آخر تا به اول مورد تایید منه اما تو اولش حرفی دارم که باید قسمت شرایط مرجع تقلید بحث بشه یعنی اگر کسی این شرایط رو پیش بگیره است که گناهانش رو خدا میبخشه نه این که تقلید کور کورانه کنه بعد بگه خدا که ما رو میبخشه!!!
جناب مرسل تقلید از زبان ائمه است اما اگه دوست دارید جایگزینی براش بذارید تبعیت کردن احسن القول خیلی خوبه اینم هدیه به شما!
جناب مرسل تقلید از زبان ائمه است اما اگه دوست دارید جایگزینی براش بذارید تبعیت کردن احسن القول خیلی خوبه اینم هدیه به شما!
سلام
بسياري از كساني كه موافق تقليد هستند براي استدلال خودشون به ايه اي از قران اشاره مي كنند
كه گفته است
اگر نمي دانيد بپرسيد و در ان كلمه فاسئلوا بكار رفته است
اينجانب بنا بر استدلال اين افراد اين كلمه را مناسب مي بينم چون قران گفته است بپرسيد يا سئوال كنيد
و اين اهميت دانستن را نشان مي دهد
و همچنين در قران امده است در ايات قران تفكر و تدبر كنيد
همه اين ايات و ايات ديگري هم هست كه الان حضور ذهن ندارم اهميت پرسش و دانستن و تفكر و تامل در ايات قران را نشان مي دهد
و هيچ كجاي قران و مباني ديني از تقليد كه به معناي عمل كوركورانه هست صحبت به ميان نيامده است
البته مد نظر من خود كلمه تقليد هست كه بار منفي دارد و عمل كوركورانه را در ذهن تداعي مي كند
پس كلمه پرسش و به طبع ان مرجع پرسش مي تواند بسيار مناسب باشد
سلام علیکم
ببخشید شما آیا آن کسی که ازش میپرسید لازم الاتباع میدانید؟؟
خوب گیرم که از آقای مکارم هم پرسیدید اما به فتوای آقای بهجت عمل کردید این جوری خود گول زنی نیست؟؟
خود پرسش الزامی برای اتباع پرسش شونده ایجاد نمیکند چون دست شما باز است که از دیگری هم بپرسید و این با تقلید که اتباع از یه فرد خاص مد نظرش هست فرق فوکوله!!
ببخشید شما آیا آن کسی که ازش میپرسید لازم الاتباع میدانید؟؟ خوب گیرم که از آقای مکارم هم پرسیدید اما به فتوای آقای بهجت عمل کردید این جوری خود گول زنی نیست؟؟ خود پرسش الزامی برای اتباع پرسش شونده ایجاد نمیکند چون دست شما باز است که از دیگری هم بپرسید و این با تقلید که اتباع از یه فرد خاص مد نظرش هست فرق فوکوله!!
سلام
باز هم در قران ايه اي داريم كه مي گويد
سخنان مختلف را بشنويد از ميان انها بهترين را انتخاب كنيد
ببخشد كه خود ايات قرانو الان حضور ذهن ندارم كه بزارم ولي اگه خواستيد مي تونم پيداكنم و قراربدم
سلام
باز هم در قران ايه اي داريم كه مي گويد سخنان مختلف را بشنويد از ميان انها بهترين را انتخاب كنيد ببخشد كه خود ايات قرانو الان حضور ذهن ندارم كه بزارم ولي اگه خواستيد مي تونم پيداكنم و قراربدم
فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه(17 و 18 زمر)
پس بشارت بده بندگان مرا کسانی که گفتار(های مختلف) را گوش میکنند(نه میشنوند) پس بهترنش(ان) را تبعیت میکنند
خوب من هم که گفتم این واژه قرآنی اتباع احسن القول رو جایگزین کنید بهتره!! از همین آیه بود دیگه!
اون تعریفی که برخی از دوستان درباره تقلید از شهید صدر نقل کردند ( که ظاهرا از سایت کلوب گرفته باشندhttp://www.cloob.com/profile/blog/list/username/p_qurani/wrapper/true ) تعریف کاملی و متینی است .در واقع وقتی مجتهد زحمت استنباط احکام را به دوش میگیرد و بعد از سالها تلاش علمی درعالی ترین سطح ، برداشتی از منابع دین ارائه میدهد ، در واقع راه را برای رسیدن سعادت انسان با توجه به منابع دین معین کرده است و این بزرگترین نکته ای هست که شما نباید فراموش کنید . خصوصا با توجه به اینکه اساسا مرجعیت غیر از مجتهد شدن است . مجتهد به کسی گفته می شود که دارای قوه و نیروی استنباط معارف دین با توجه به منابع دین ، می باشد اما مرجع تقلید ، مجتهدی است که حاضر شده خود را در معرض تقلید قرار دهد تا مردم در پرتو تخصص و شناخت او از منایع دین ، راه سعادت و نجات را طی کنند و طبعا هر گونه خطا و کوتاهی در تعیین راه درست توسط مرجع ، عواقب غیر قابل جبرانی برای مرجع خواهد داشت . و لذا در کتب فقهی به این مطلب تصریح شده که اساسا فتوا دادن بر مجتهد واجب عینی نیست بلکه اگر مردم به او مراجعه کردند و او خواست می تواند فتوای خودش را بیان کند . لذا اگر مجتهدی تمام سختی و عواقب خطرناک مرجعیت را بپذیرد و فتوا دهد ، این بزرگترین خدمتی است که باید مقلدین قدر دان آن باشند .
اما اینکه فرمودین (کلا این حرف باطل است چون ولا تزر وازره وزر اخری یعنی هیچ کسی نمیتواند وزر دیگری را به گردن بگیرد دادا) واقعا جای تعجب دارد . بنده هر چه به عقل قاصر خودم فشار آوردم ربط این آیه با بحث تقلید رو متوجه نشدم . معنای آیه اینه که هر انسانی ممسئول اعمال و عواقب اعمال خودش می باشد . و واضحه که شما را به خاطر گناه بنده عذاب نمی کنند و این اساسا مطابق با حکم عقل انسان هم می باشد چون در غیر این صورت منافات با عدل الهی خواهد داشت . اما در تقلید گفته میشود که مرجع تقلید به خاطر اینکه اعلام مرجعیت کرده و در واقع اعلام کرده که هر کس قصد رفتن به مسیر سعادت و نجات را دارد باید از من تقلید کند و از طرف دیگر اصل تقلید کردن هم توسط خداوند تایید شده است لذا در این صورت واضحه که اگر مکلف به دلیل فتوای نادرست ، به اشتباه بیفتد مسئول نخواهد بود . حال اگر مجتهد در فهم آن مساله کوتاهی کرده باشد اون مسئول خواهد بود و اگر هم تمام سعی خودش را کرده باشد هیچ کدام مسئول نخواهند بود .
شما اگر به آیات و روایات توجه کنید متوجه خواهید شد که کسانی که باعث گمراه شدن بقیه شوند عذابشان از بقیه بیشتر خواهد بود . حال آیا منطقی است که گفته شود و لاتزر وازره وزر اخری !!!!؟؟؟؟
ان مجتهدی که در فهم دین کوتاهی کرده باشد نیز اگر باعث به خطا افتادن مکلفان شود ، مسئول خواهد بود .
اما اینکه فرمودین این تقلید کورکورانه هست !!!!!؟؟؟؟؟؟؟ اتفاقا رجوع به متخصص فهم دین عاقلانه ترین روش برای فهم و عمل به دین هست . اسااسا معنا ندارد که هر کسی بخواهد دنبال اجتهاد به معنای خاصش در دین باشد چون عملا قابل تحقق نخواهد بود . پس راه عقلایی اینه که به کسی مراجعه شود که توانایی فهم دین را داشته باشد و این نکته ( رجوع به متخصص ) در هر شغل و رشته ای مرسوم می باشد . امیدوارم با دقت و حوصله این تاپیک رو مطالعه کنید ودر صورت ابهام در خدمتتان هستم
موفق باشین
سلام علیکم
بنده هر چه به عقل قاصر خودم فشار آوردم ربط این آیه با بحث تقلید رو متوجه نشدم
الآن ربطش را بیان میکنم تا حل شه!
ما دو دیدگاه رو میتونیم مد نظر بگیریم یکی این که مجتهد مستقیما وزر و وبال گناه مقلدین خودش رو به دوش میکشه دیگری ولی اینطوری نیست اون اینه که شخص مقلد طبق شرایط عقلانی تقلید پیش رفته و مسولیت خودش رو در قبال دینش انجام داده و خدا در مورد مسائل ریزی که احتمالا مجتهد اشتباه کرده باشد برای او میپوشاند همانطور که فرموده
[=Traditional Arabic]إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا
و از طرفی هم مجتهد در صورتی که از روش صحیح برای استنباط استفاده نماید و تمام تلاش خود را برای رسیدن به حکم شرعی انجام دهد(مثل مشورت با کسانی که توانایی استنباط صحیح را ممکن است دارا باشند) آن وقت به خطا برسد خدا این عمل خطای او را هم خواهد پوشاند اما اگر این کار را نکند علاوه بر گناهان خودش باید گناهان مکلفین را هم به دوش بکشد
[=Traditional Arabic]لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ
خوب این بیان دوم درست است اما باید دید کدام شرایط برای تقلید درست است و اسلام کجا مقلد را مرخص کرده است که ایراد ندارد تقلید کند!!
و خوشحال میشم که نظرات عقلانی خودتون رو توی این آدرس برای ما بیان نمایید
سلام . این ربطی را که شما نوشتین خود بنده در جواب متذکرش شدم . تعجب بنده از اینه که باوجود رضایت دین به تقلید و نمونه های متعدد دیگری که مسلمانان را مثلا امر به سوال کردن میکند و یا امر به فقاهت در دین و سپس انذار قوم میکند در این صورت ایا معقول است که بگوییم وزر گناه مردم بر عهده فقیهان است .
صرف نظر از ربط ایاتی که نقل کردین با بحث شما و پاسخ بنده ، نکته ای که باید توجه کنید همانطور که بارها در پاسخ سایر دوستان مطرح شده بحث تقلید ، امری کاملا عقلایی و مطابق فطرت هست و شاهد آن مراجعه خود حضرت عالی به متخصصین علوم ومهارت های مختلف برای یافتن راه حل و حل مساله می باشد .
علاوه بر آن ایات مختلفی در قرآن نشان دهنده تایید مشروعیت تقلید هست البته روایات هم در این زمیه فراوان می باشد . به عنوان نمونه آیه ایی که امر به سوال کردن از اهل ذکر میکند . و در واقع سوال مقدمه ای برای آشنایی با کیفیت عمل می باشد . واین در واقع همان مساله معروف رجوع عالم به جاهل می باشد .
روایان فراوان هم در این زمینه هست که معروف ترین آنها شاید روایت و اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی روات حدیثنا می باشد .
سلام دوست عزیز
بنده میخواستم اینجا بحث را مطرح نکنم ولی گویا باید بعضی مسائل مطرح شود
آیا سوال پرسیدن از اهل ذکر چه ملازمتی دارد که حتما هر حرفی زدند باید قبول کنید؟؟ این ملازمت کجاست و حال آن که در آیه ای که اینجا مطرح شده قبول و تبعیت را مشروط به احسن القول بودن کرده است
آیا کسی که هیچ نفهمد میتواند احسن را انتخاب کند؟؟
لطفا برای بحث تقلید به اینجا مراجعه کنید چون مبحث این تاپیک فقط سر اسم است نه دلایل تقلید و جواز تقلید از چه کسی!!
اما اینکه فرمودین (سوال پرسیدن از اهل ذکر چه ملازمتی دارد که حتما هر حرفی زدند باید قبول کنید؟؟) باید عرض کنم وقتی که خداوند مومنین را برای اطلاع ازحق و حقیقت امر به سوال میکند ، و پذیرش و تبعیت از آن لازم نباشد چه فایده ای در سوال کردن وجوددارد .؟؟!!! به عبارت دیگر فلسفه سوال فهمیدن و عمل بر طبق جواب است و الا چه فائده ای در صرف سوال کردن وجود داشت که خداوند مومنین را امر ( تاکید میکنم امر ) به سوال کردن کند . پس بین امر به سوال و لزوم پذیرش جواب از طرف مومنین ملازمه وجود دارد .
و اما اینکه عرض کردم بی انصاف ) چون بنده روی این آیه تاکید خاصی نداشتم و صرفا از باب نمونه گفتم و الا آیه 122 توبه ( و ما کان المومنون ....) دلالت قوی تری بر مدعا بنده دارد. همچنین بنده جدای از ایات ، دلیل عقلایی هم ذکر کردم که خود دلیل مستقلی است و ربطی به آیات ندارد . علاوه بر همه اینها روایات متعدد همدر لزوم تقلید درمنابع دینی ذکر شده است که در صورت لزوم عرض خواهم کرد .
و اما بحث تبعیت از قول احسن که چون چوبی بر سر ما میکوبید ) هیچ شکی در لزوم تبعیت از قول احسن نیست و اما سوال بنده از شما اینست که تبعیت از قول احسن متوقف بر شناخت قول احسن است . یعنی اول باید قول احسن رو شناخت و بعد از آن تبعیت کرد . و واضحه که شناخت قول احسن در مسائل دینی متوقف بر جهد و تلاش علمی است .
سوال مهم بنده از شما اینه که نماز دو رکعتی صبح احسن هست یا نماز سه رکعتی . بلند خواندن احسن هست یا با صدای اخفاتی . چقدر باید خمس داد و کی داد و به چه کسی ؟؟ کدام احسن هست . کدام یک از احادیث و با چه شرائطی مصداق قول احسن هست تا بعد بگوییم لزوم تبعیت دارد؟/
دوست من شما را به امواتتان قسم که پست را با دقت مطالعه کنید .
سلام علیکم
( اما کمی بی انصاف )
دوست عزیز دلایل خودتون رو اینجا http://www.askdin.com/showthread.php?t=14531&page=2
مطرح کنید اگر جوابی نشنیدید اونوقت بگید بی انصافم