شيعه تبريه چه فرقه‌اي است؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شيعه تبريه چه فرقه‌اي است؟

[=arial black][=&quot]شيعه تبريه چه فرقه‌اي است؟[/][/]

در ابتدا بايد بگوييم نام اين فرقه "تبريه " است نه "تبرائيه "گروهي از شيعيان كه از فرقه‌هاي "زيديه" مي‌باشند، به عنوان "ابتريه" يا "بتريّه" ناميده شده‌اند، آنان چون ساير فرق زيديه، در تشيع استوارند و مخالفان علي(ع) را گمراه و دوزخي مي‌دانند، آنان خلافت دو خليفه اول را مي‌پذيرند. اين گروه از پيروان حسن بن صالح بن حي و كثير النواء، شمرده مي‌شوند. كثير النواء، از معاصران امام باقر(ع) و امام صادق (ع)به حساب مي آيد، گويا او با امام باقر مخالفتهايي داشته و در انكار امامت آن حضرت مي‌كوشيده است، امام صادق(ع) خود را از كثير النواء بري دانسته او را كافر و دروغگو مي‌داند، امام باقر(ع) نيز در بارة وي مي‌فرمايد: او (و ديگر يارانش) بسياري از كسان را به گمراهي سوق مي‌دهند، برخي نيز او را غالي و افراطي به حساب آورده‌اند.
"ابتريه" بعد از پيامبر اسلام(ص) علي(ع) را برترين و فاضل‌ترين مردم براي امامت و خلافت مي‌دانستند. آنان آن‌چنان به آن حضرت معتقد بودند كه هر كس با علي(ع) به جنگ برخاسته بود، را كافر مي‌دانستند اما تصور مي‌كردند كه علي(ع) از حق خود گذشته و خلافت دو خليفه اول را پذيرفته است. آنان نسبت به عثمان ديدگاه منفي داشتند و بر اساس گفته ابوالفرج اصفهاني، شش سال اول خلافت عثمان را پذيرفتند ولي نسبت به باقي عمرش وي را كافر به حساب مي‌آوردند و حتي از آنان نقل شده كه از قتل عثمان اظهار خشنودي مي‌كردند و كشنده او را بزرگ مي‌دانستند.

منبع :

1ـدائرة‌المعارف بزرگ اسلامي، ج 2

جمال;160086 نوشت:
[=arial black][=&quot]شيعه تبريه چه فرقه‌اي است؟[/][/]

با سلام
زيديه از فرق معروف شيعه و پيرو زيد بن علي بن حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ معروف به زيد شهيد مي باشند. در تاريخ ولادت و شهادت زيد فرزند امام سجاد ـ عليه السّلام ـ اختلاف است. قول معروف در اين باره اين است كه زيد در سال 80 هجري متولد و در سال 122 هجري به شهادت رسيد(1) و به كسانيكه قائل به امامت زيد بوده اند «زيديه» گويند. اين گروه در مسالة امامت عقيدة ويژه اي دارند و براي امامت شرايطي را لازم مي دانند و از آن جمله است كه گويند: امام آن است كه قيام به سيف كند و مردم را آشكارا به دين خدا دعوت كند.(2)
زيديه نيز همچون ساير مذاهب و فرق در طول حيات خود به چندين فرقه منشعب شد كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

1. جاروديه: پيروان ابي جارود، زياد بن منذر همداني (150 ميلادي يا 160 هجري). ابن جارود در آغاز از اصحاب امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ و امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ بود. سپس به زيديه پيوست. وي از طرف امام باقر ـ عليه السّلام ـ به «سرحوب» ملقب گرديد. بدين جهت اين فرقه را «سرحوبيه» نيز گويند. امام باقر ـ عليه السّلام ـ «سرحو ب» را به شيطان نابينا كه در دريا ساكن است تفسير كرد. و چنانچه نوبختي نقل كرده، ابوجارود از نظر چشم دل و چشم سر هر دو نابينا بود.(3)
جاروديه در مورد آخرين امام خود سه دسته شدند: گروهي از آنان محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زكيه) را ‌آخرين امام دانستند و گفتند او نمرده است و قيام خواهد كرد. گروهي ديگر محمد بن قاسم صاحب طالقان را مصداق آخرين امام دانستند و گروه سوم در مورد يحيي بن عمر فرزند حسين بن زيد بن علي به اين عقيده گرائيدند.(4)

2. سليمانيه يا جريريه: پيروان سليمان بن جرير، كه معتقدند امامت بايد به شورا باشد و به محض آن كه دو تن از بزرگان امت بر آن اتفاق كنند شرعي است. ايشان امامت مفضول يعني خلافت ابوبكر و عمر را قبول داشتند و مي گفتند كه: مسلمانان با اين كه در بيعت امير المومنين علي ـ عليه السّلام ـ ترك اصلح كردند، فاسق و كافر شمرده نمي شوند. اين گروه از عثمان بيزاري جسته و به كفر وي گواهي مي دهند.(5)

3. صالحيه و بتريه: پيروان حسن به صالح بن حسن و كثير النواء شاعر معروف ملقب به ابتر.
آنان بر اين عقيده اند كه علي ـ عليه السّلام ـ پس از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ به امر امامت سزاوارتر بود ليكن خود او از روي ميل و رغبت امر امامت را به ديگران تفويض كرد و ما به آنچه علي به آن راضي گرديد رضايت مي دهيم. آنها در اين باره مي گويند: امامت مفضول در صورتي كه فاضل و افضل به آن راضي باشد جايز است(6) و در مورد عثمان قائل به توقفند و در مدح يا ذم او چيزي نمي گويند.(7)

فرقه هاي سه گانه ياد شده به گفته بغدادي در مورد اينكه مرتكبان كباير مخلد در دوزخ مي باشند اتفاق نظر داشته و در اين عقيده با خوارج هم عقيده بودند.(8)

4. اَبْرَقيّه (ابراقيه): از ياران عباد بن ابرق كوفي بودند كه با «جاروديه» اختلاف پيدا كردند و شيخين را انكار نكردند.(9)

5. ادريسيه: پيروان ادريس بن عبدالله بن حسن مثني بن حسن بن علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ . ادريس موسس دولت ادريسيان در شمال آفريقا بود. وي در دورة خلافت هادي همراه حسين شهيد فخ قيام كرد و چون حسين كشته شد، به مغرب رهسپار شد و در ‌آنجا دولت علوي و شيعي را تاسيس نمود و در سال 172 هجري مردم مراكش وي را به خلافت برگزيدند. ادريس در سال 177 هـ درگذشت.(10)

6. حسنيه: پيروان حسن بن زيد بن حسن بن علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ .
وي در سال 250 هـ بر سليمان بن عبدالله بن طاهر فرمانرواي مازندران شوريد و برگرگان تسلط يافت.(11)

7. حسينيه: گروهي از زيديه اند كه مي گويند، هر كه از آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ خروج كند امام مفترض الطاعه است.(12)

8. خشبيه (سرخابيه): پيروان سرخاب طبري كه پس از مختار بن ابي عبيد ثقفي ظهور كردند و چون سلاحي جز خشب (چوب) نداشتند از اين جهت آنها را خشبيه گفتند.(13)

9. خلفيه: پيروان خلف بن عبد الصمد. اين فرقه نماز را در زمان غيبت، پشت سر غير امام جايز نمي دانستند و به فرادي نماز مي خواندند.(14)

10. دُكينيه: از فرق زيديه و پيروان فضل بن دكين.(15)

11. ذكيريه: از فرق زيديه و ياران ذكير بن صفوان.(16)

12. صباحيه: پيروان ابوصباح بن معمر. اينان ابوبكر را امام مي دانستند و مي گفتند: با اين كه علي ـ عليه السّلام ـ افضل بود ولي نصي بر امامت او نيست و در مورد عثمان اختلاف داشتند.(17)

13. عجليه: پيروان هارون بن سعيد عجلي مي باشند، هارون از اصحاب امام صادق ـ عليه السّلام ـ بود.(18) شيخ طوسي هم در رجال خويش وي را از اصحاب آن حضرت ذكر كرده و مي گويد: وي كوفي بود.(19)

14. قاسميّه: پيروان قاسم بن ابراهيم بن اسماعيل حسني علوي معروف به «الرسي».
قاسم پس از مرگ برادرش محمد بن ابراهيم در سال 199 هـ دعوي امامت كرد و در «الرس» كه كوهي سياه نزديك «ذوالحليفه» اطراف مدينه بود درگذشت. وي 23 رساله در بيان عقايد زيديه نوشته است. حسين بن حسن بن قاسم زيدي آن مذهب را در ديلم رواج داد و ايشان در هدايت و رهبري از امامان زيدي يمن پيروي مي كردند.(20)

15. نعيميه: اين گروه از ياران نعيم بن يمان بودند و عقيده داشتند كه علي ـ عليه السّلام ـ بعد از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ افضل مردم بود و دربارة‌كساني كه ترك بيعت آن حضرت كردند گفتند: ترك افضل كردند و خطا كار بودند و از عثمان و دشمنان علي ـ عليه السّلام ـ بيزاري مي جستند و آنان را كافر مي شمردند.(21)

16. يعقوبيه: اينان پيرو فردي بنام «يعقوب بن عدي كوفي» بودند و عذاب قبر و سوال منكر و نكير و شفاعت را منكر مي شدند.(22) همچنين اصل رجعت را انكار كرده و از كسانيكه قائل به رجعت بودند، تبري مي جستند. اين گروه امامت ابوبكر و عمر و عثمان را رد مي كردند ولي آن را ضلالت نمي دانستند.(23)
البته بايد در نظر داشت كه بيشتر فرق مذكور كه ساخته و پرداخته برخي از ملل و نحل نويسان بوده و آنهايي هم كه واقعيت خارجي داشتند امروزه ديگر يا پيرواني ندارند و اگر داشته باشند در اقليت محدود به سر مي برند. ولي به احتمال مي توان گفت كه سه فرقة‌ اول از فرق مشهور زيديه بوده و هنوز هم در گوشه و كنار جهان پيروان و ياراني دارند كه همگي به همان اسم زيديه شناخته مي شوند.

پاورقی:
1. رباني گلپايگاني، علي، در آمدي بر علم كلام، انتشارات دارالفكر، چاپ اول، 1378 هـ . ش، ص 199.
2. همان، ص 208.
3. نوبختي، حسن بن موسي، فرق الشيعه، المطبعه الحيدريه في النجف، 1355 هـ . ق، ص 55.
4. اشعري، علي بن اسماعيل، مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، بيروت، المكتبة العصريه، صيدا، 1419 هـ .ق، ج 1، ص 141.
5. مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامي، بنياد پژوهش هاي اسلامي ‌آستان قدس رضوي، چاپ دوم، 1372 هـ . ش، ص 234.
6. درآمدي بر علم كلام، ص 211.
7. بغدادي، عبدالقادر بن طاهر بن محمد، الفَرق بين الفِرق، بيروت، دارالمعرفة، ص 33.
8. همان، ص 34.
9. فرهنگ فرق اسلامي، ص 13.
10. گروه مولفان، دائرة المعارف الاسلاميه، 1352 هـ . ق، ج 1، ص 544.
11. مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، ج 1، ص 160.
12. فرق الشيعه، نوبختي، ص 58.
13. فرهنگ فرق اسلامي، ص 181.
14. امين، شريف يحيي، معجم الفرق الاسلاميه، بيروت، دار الاضواء ، 1406 هـ . ق، ص 111.
15. فرهنگ فرق اسلامي، ص 195.
16. همان، ص 197.
17. معجم فرق الاسلاميه، ص 157.
18. اشعري قمي، سعد بن عبدالله بن خلف، المقالات و الفرق، مركز انتشارات علمي و فرهنگي، 1361، ص 73 و 204.
19. طوسي، محمد بن حسن، رجال طوسي، منشورات المكتبه و المطبعه الحيدريه في النجف، 1380 هـ . ق، ص 328.
20. فرهنگ فرق اسلامي، ص 356.
21. مدرسي تبريزي، محمد علي، ريحانة الادب، انتشارات كتابفروشي خيام، چاپ سوم، 1369 هـ . ش، ج 6، ص 220.
22. فرهنگ فرق اسلامي، ص 477.
23. مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، ج 1، ص 145.

با عرض سلام
سوالی که شده در باره فرقه تبریه است که ظاهرا چنین فرقه ای در میان فرق شیعه نداریم و جوابی که دوستان داده اند درباره فرقه بتریه است که البته به نظر می آید جواب کاملی دادند
اگه منظورتون از تبریه ؛ بتریه نیست سوالتون رو واضح تر بفرمایید.

جمال;160086 نوشت:
[=arial black][=&quot]شيعه تبريه چه فرقه‌اي است؟[/][/]


با سلام
در مورد این فرقه میتوان گفت
تبريه: پيروان حسن بن صالح بن حي. علي ـ عليه السّلام ـ را افضل دانسته اما بيعت با ابوبكر و عمر را صحيح مي‌شمردند و در عثمان توقف كردند و مخالفت با علي ـ عليه السّلام ـ را سبب خلود در دوزخ دانسته و قائل به امامت قيام كننده از اولاد علي ـ عليه السّلام ـ بودند

برای اطلاع بیشتر می‌توانید به کتب زیر مراجعه کنید:
1. فرق الشیعه، حسن بن موسی نوبختی، چاپ دوم 1404 هجری، نشر دارالاضواء بیروت، لبنان.
2. تاریخ اندیشه‌های کلامی در اسلام، عبدالرحمان بدوی، ترجمه حسین صابری، مشهد آستانه مقدسه، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1374.
3. ملل و نحل، استاد جعفر سبحانی.
1. اسرارالعقائد، ج2، میرزا ابوطالب شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، 1324ش، چ5.

زيديه : پس از رحلت امامزین العابدین (ع) بار ديگر شيعيان اختلاف پيدا كردند و به دو فرقه ء ديگر تقسيم شدند, دسته اى از شيعيان امامت امام باقر(ع ) را پذيرفتند و دسته اى ديگر از آنان اعتقاد به امامت زيد بن على بن حسين برادرش پيدا كردند, اينان اعتقاد دارند كه امامت منحصر در اولاد فاطمه (س ) است .
و در غير آنان جايز نيست , ولى ميگويند آن كس از اولاد فاطمه (س ) كه شجاع و سخى باشد و خروج كند و ادعاى امامت داشته باشد و مردم را به سوى خود دعوت كند امام است و اطاعت او واجب , خواه از اولاد امام حسن (ع ) باشد و خواه از اولاد امام حسين (ع ) ( زيد, زيديه ).
فرقه هاى اصلى زيديه را برخى سه فرقه دانسته اند و بعضى آنها را 6 فرقه و شمارى هم فرقه هاى اصلى زيديه را 8 فرقه دانسته اند
(مقالات الاسلاميين , 132 , مروج الذهب , 3/208, الملل والنحل , 1/155, 157, اعتقادات فرق المسلمين , 53-52, الفرق الاسلامية , 57).
اين فرقه ها كه بيشترينشان را مسعودى نام برده است عبارتند از: جاروديه , مرئيه , ابرقيه , يعقوبيه , عقبيه , ابتريه (تبريه ), جريريه , يمانيه كه از آنها فرقه هاى ديگرى منشعب شده اند و مهمترين اين فرقه ها عبارتند از:
1) جاروديه , پيروان ابوالجارود زياد بن منذر عبدى , وى معتقد بود كه پيامبر(ص ) در باره ء على (ع ) به وصف , نص و تصريح كرده است ولى نام نبرده است و امت در شناخت على (ع ) به عنوان امامى كه پيامبر توصيف كرده بود كوتاهى كردند, آنها در شناخت موصوف كوتاهى كردند گرچه اوصاف را شناختند و از اين جهت گمراه شدند و با ابوبكر و عمر بيعت كردند و لذا كافر شدند, اين عقيده ء ابوالجارود مخالف با نطريه ء زيد بود و زيد را به امامت قبول نداشت , آنان على (ع ) را برتر از همه ء مردم پس از پيامبر ميدانستند,

جاروديه را جزء فرقه ء اقوياء زيديه نام برده اند, فرقه هاى ديگر زيديه مانند سليمانيه و تبريه اين فرقه را تكفير كرده اند, بغدادى نيز جاروديه وشاخه هاى منشعب از آن را تكفير كرده است
(مقالات الاسلاميين , الفرق بينالفرق , 23 - 24, الملل والنحل , 1/157, التبصير فيالدين , 29), 2)
سليمانيه , يا جريريه , پيروان سليمان بن جرير رقى از متكلمان زيديه , كه گمان دارند امامت شورائى است و اجماع دو نفر از برگزيدگان مسلمين و از اهل حل و عقد بر امامت مفضول در حاليكه فاضل و افضل وجود دارند درست است , و به همين دليل اعتقاد دارند كه بيعت با ابوبكر و عمر خطا بود اما آنها مستحق فسق نيستند, زيرا باختيار و اجتهاد امت انجام گرفت , ولى در باره ء عثمان اعتقاد دارند كه وى به دليل كارهايش و هم چنين عائشه و طلحه و زبير كافرند, سليمان به رافضه هم طعن ميزد كه به تقيه و بداء قائلند
(مقالات الاسلاميين , 68, الملل والنحل , 1/159 - 160, تبصرة العوام , 186),

3)بتريه يا ابتريه كه گاهى آنها را صالحيه نيز مينامند, پيروان حسن بن صالح بن حسن و كثير النوى معروف به ابتر, كه آنها را به جهت انتساب به حسن بن صالح , صالحيه و به دليل پيروى از كثير ابتر, بتريه يا ابتريه گويند, اينها در مذهب و قول به امامت با سليمانيه متفقند اما در باره ء عثمان از اظهار نطر خوددارى كردند كه آيا وى مؤمن است يا كافر, اما على را افضل مردم پس از پيامبر(ص ) ميدانستند.
اينان در اصول به رأ ى معتزله و در فروع به مذهب ابوحنيفه و در برخى مسائل پيرو شافعى و شيعه ء امامى هستند, و رجعت اموات را به دنيا انكار كرده اند
(مقالات الاسلاميين , 69, الملل والنحل , 1/161 - 162).
بغدادى نوشته است كه اينان نزد عامه و اهل سنت بهترين اصناف زيديه هستند, و آنها را از ضعفاء فرق زيديه دانسته اند
(الفرق بينالفرق , 73 ).

رضا;160264 نوشت:
)بتريه يا ابتريه كه گاهى آنها را صالحيه نيز مينامند, پيروان حسن بن صالح بن حسن و كثير النوى معروف به ابتر, كه آنها را به جهت انتساب به حسن بن صالح
رضا;160255 نوشت:
تبريه: پيروان حسن بن صالح بن حي. علي ـ عليه السّلام ـ را افضل دانسته اما بيعت با ابوبكر و عمر را صحيح مي‌شمردند و در عثمان توقف كردند و مخالفت با علي ـ عليه السّلام ـ را سبب خلود در دوزخ دانسته و قائل به امامت قيام كننده از اولاد علي ـ عليه السّلام ـ بودند
رسا;160098 نوشت:
صالحيه و بتريه: پيروان حسن به صالح بن حسن و كثير النواء شاعر معروف ملقب به ابتر. آنان بر اين عقيده اند كه علي ـ عليه السّلام ـ پس از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ به امر امامت سزاوارتر بود ليكن خود او از روي ميل و رغبت امر امامت را به ديگران تفويض كرد و ما به آنچه علي به آن راضي گرديد رضايت مي دهيم. آنها در اين باره مي گويند: امامت مفضول در صورتي كه فاضل و افضل به آن راضي باشد جايز است(6) و در مورد عثمان قائل به توقفند و در مدح يا ذم او چيزي نمي گويند.(7)
monsef;160089 نوشت:
در ابتدا بايد بگوييم نام اين فرقه "تبريه " است نه "تبرائيه "گروهي از شيعيان كه از فرقه‌هاي "زيديه" مي‌باشند، به عنوان "ابتريه" يا "بتريّه" ناميده شده‌اند،
جمال;160086 نوشت:
شيعه تبريه چه فرقه‌اي است؟

با توجه به نزديکي واژه تبريه وبتريه اين دو واژه در این تاپیک با هم خلط شده است لذا دوستان در جواب سوال گاه بتريه آورده اند و گاه تبريه ولي فرقه اي که به منصوب حسن بن صالح بن حي هستند بتريه وصالحيه هستند نه تبريه واگر جاي تبريه آمده از روي اشتباه بوده است (1)به بتريه گاهي ابتريه نيز مي گويند برخي اين فرقه را منصوب با کثير النوا مي داندو وجه تسميه آن به بتريه نيز اين است که ابتر لقب كثير النواء است. زيرا او ابتر اليد و يا مقطوع اليد بوده است و به اين جهت اطرافيان او را بتريه يا ابتريه خوانده اند(2)

منابع
1. ابي محمد الحسن بن موسي النوبختي، فرق الشيعه، قم، مكتبه الفقيه، ص 31 و 32.
. محمد بن عمر كشي، رجال كشي، يك جلد، انتشارات دانشگاه مشهد، 1348 هـ ش، ص 390.

. ابوالحسن الاشعري، مقالات الاسلاميين، دارالاحيا التراث العربي، بيروت، ص 68.

. الزركلي خير الدين، الاعلام، بيروت، دارالملايين، 1980، ج 2، ص 193 و شيخ طوسي، رجال، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، 1415 هـ ق، ص 180
2.حلي ابن ادريس، مستطرفات السرائر، مؤسسه انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دوم، 1411هـق، ص 566

[=&quot]بعضی وجه تسمیه آنان به بتریه را آن دانسته اند که :[/]

[=&quot]زید بن علی علیه السلام به آنها فرمود (بترتم امرنا ، بترکم الله ) 1[/]

[=&quot]پس چه طبق وجه تسمیه پست قبلی وچه طبق این وجه تسمیه بتریه درست است نه تبریه [/]

[=&quot]1.دایره المعارف تشیع .ج سوم .ص 87 [/]
موضوع قفل شده است