✿ من، چادرم و خاطره ها✿... ღمن چادرم را دوست دارم ღ

تب‌های اولیه

741 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

یه صحنه جالب!
ازفرودگاه امام تهران رفتیم سوریه. اونجا مخصوص پروازهای خارجی بود. ما هم زود رسیدیم و شب رو باید تو نمازخونه می موندیم.
حالا تصور کنید صحنه برخورد این همه چادری که حتی بچه هاشون هم محجبه اند، با کسانی که می خوان به کشورهای خارجی برن و حجاب نگو!!!
اونم شب تا صبح..
واسه من خیلی جالب بود. به جورایی شبیه فیلم بود.!:Nishkhand:

سها;169360 نوشت:
احتمالا اگر با مانتو شلوار بــوق بودیم فوری می گفتن: ایرانی؟

دعوام نکنید ها!
کلاهتون رو قاضی کنید ببینید غیر از اینه؟
شما تو عراق و عربستان و سوریه، یه مانتو شلواری ناجور ببینید فکر نمی کنید ایرانیه؟
کشورهای دیگه حجاب خاص دارن، اما مانتو شلوار مال ایرانه. به خصوص از نوع بوقش!!:ok:
متاسفانه

این هم یه شعر قشنگ حجابی تقدیم به شما:

رخت ِ زیبای آسمانی را


خواهرم با غروربر سر کن

نه خجالت بکش نه غمگین باش

چادرت ارزش است باور کن

بوی زهرا(س) و مریم(س) و هاجر(س)

از پر ِ چادرت سرازیر است

بشکند آن قلم که بنویسد:

"دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است

توی بال فرشته ها انگار

حفظ وقت ِ عبور می آیی

کوری ِ چشمهای بی عفت

مثل یک کوه نور می آیی

حفظ و پوشیده در صدف انگار

ارزش و شان خویش میدانی

با وقاری و مثل یک خورشید

پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی

خسته ای از تمام مردم شهر

از چه رو این قدر تو غم داری؟

نکند فکر این کنی شاید

چیزی از دیگران تو کم داری !!

قدمت روی شهپر ملک

هر زمانی که راه می آیی

در شب ِ چادرت تو می تابی

مثل یک قرص ِ ماه می آیی

سمت جریان آبها رفتن

هنر هر شناگری باشد

تو ولی باز استقامت کن

پیش رو جای بهتری باشد

پر بکش سمت اوج میدانم

که خدا با تو است در همه جا

پر بزن چادرت تو را بال است

و بدان می برد تو را بالا

در زمانی که شان و ارزش جز

به دماغ و لباس و ماشین نیست

توی چادر بمان و ثابت کن

ارزش واقعی زن این نیست ...!!!

شعر :وحید مصلحی

البته ناگفته نماند منظور خانمهای محجبه هستند، نه کسانی که به قول جناب حامی از زیر چادر نامه می دهند.
خانمهایی که حجاب درونی و بیرونی رو با هم دارن.
آفرین بر آنها! خدا زیادشون کنه..!

حامی;169354 نوشت:
وقتي دم در رسيديم متوجه شدم حرمله اي در لباس خادم با پري كه اون موقع براي دخترم از شمشير بدتر جلوه مي كرد جلوي دخترم را گرفت برگرد يا لا ببينم برگرد. گفتم آقاي محترم اين چه طرز برخورد با يك كودك است؟ چرا بايد برگردد؟ با من حرف بزن من باباش هستم. دربان( دربان بگويم بهتره چون حرمت خادم بايد حفظ بشه) گفت: اين دختر حجاب ندارد. گفتم بابا من خودم آگاه به مسائل ديني هستم شما كاسه از آش داغ تر و يا كاتوليك تر از پاپ شده ايد؟

اجازه؟
من اصلا کاری به درستی یا نادرستی برخورد اون خادم ندارم.
ولی حرم برای ورود کودکان هم قوانین خودشو داره. برای دختران، از یه سنی باید حجاب داشته باشن.
فکر کنم از 5-6 ساله. البته اگه جثه بچه های کوچکتر هم به بزرگتر ها بخوره باید حجاب داشته باشن. فکر کنم چادر.
ببخشید دخالت کردم، اما قانونه. البته من نمی دونم دختر شما چی پوشیده. قضاوت نمی کنم،ولی خب شاید اون شخص هم انجام وظیفه کرده، حالا با لحن و حرکت بد. نه؟

من چادرم رو دوست دارم و بهش افتخار می کنم. چادر برام یه حرزه، یه پناه


چادری که ارث ما از مادر امام زمانمونه.

یه امانت

***

من وسط مدرسه ها چادری شدم. یه جوری بود تا قبل از اون بی چادر جلوی همه.. بعد یه دفعه ای چادری.. توی مدرسه و دوست و آشنا..
ولی خیلی خوبه آدم وقتی می خواد چادر بزنه خجالت نکشه که تا دیروز چادری نبودم.. هی نندازش عقب، مثلا از اول ترم یا از سال جدید می زنم..
سال دوم دبیرستان یه معلم آقا داشتیم. چند جلسه اول یا دیر رسیدم یا اتفاقاتی افتاد که جلوش چادر نزده بودم. بعد از اون تا آخر سال به همون دلیل نزدم.. و خیلی اشتباه کردم.

سها;169365 نوشت:
اجازه؟ من اصلا کاری به درستی یا نادرستی برخورد اون خادم ندارم. ولی حرم برای ورود کودکان هم قوانین خودشو داره. برای دختران، از یه سنی باید حجاب داشته باشن. فکر کنم از 5-6 ساله. البته اگه جثه بچه های کوچکتر هم به بزرگتر ها بخوره باید حجاب داشته باشن. فکر کنم چادر. ببخشید دخالت کردم، اما قانونه. البته من نمی دونم دختر شما چی پوشیده. قضاوت نمی کنم،ولی خب شاید اون شخص هم انجام وظیفه کرده، حالا با لحن و حرکت بد. نه؟

ولي
بعد از يه عمر گدايي فرق شب جمعه را با ديگر شب ها تشخيص مي دهم

قصاباني به نام آمر به معروف 3
اينها براي خودم اتفاق افتاده وگرنه شايد مثل شما به اين راحتي قبول نمي كردم.
دخترم وقتي 4 ساله بود به اتفاق او و مادرش براي نماز جمعه در شهر بـــــــــــــــــوق رفتيم. دخترم براي خودش سجاده برداشته بود و چادر عربي و مقنعه.
وقتي نماز تمام شد ديدم دخترم پكر است از مادرش پرسيدم چيه؟
گفت به محض اين كه از در ورودي داخل شديم، خانمي كه كارت خادم بودن هم داشت مثل جت اومد جلوش و گفت هي دختر ميره داخل كنار مامانت مي نشيني و اين طرف و اون طرف هم نمي دوي فهميدي؟
مادرش مي‌گفت رفتم با او صحبت كردم كه اصلاً بچه ما شيطون نيست خودش از كنار من تكون نمي خورد. اون گفت بايد قبلا بهش مي گفتم تا بعدا مشكلي پيش نيايد يه خانمي كه از اون پخته تر بود اومد جلو و معذرت خواهي كرد و چندتا شكولات بهش داد. و...

قصاباني به نام آمر به معروف 4
خانم متديني مي گفت: مسافر بوديم. داشت نمازمان قضا مي شد. جايي ايستاديم تا سريع برويم نماز بخوانيم. با عجله به وضو خونه رفتم. كه يه دفعه ديدم. گوشيم زنگ خورد. دخترم بود مامان بيا من تو حياتم مشكلي پيش اومده بيا. رفتم ديدم دو تا خانم محجبه دورش را گرفتند. به او گفتم چيه؟ گفت داشت نمازم قضا مي شد بابا گفت نمي خواد ديگه داخل ماشين جوراب پات كني زود برو و بيا. وقتي از سمت ماشين حرك كردم اين دو خانم آمدند به من تذكر مي دهند به آنها مي گويم من خودم اهل رعايتم الان اين جوري شد و با عجله دارم مي روم نمازم قضا نشود اون مگه چرا جوراب نپوشيدي؟
در همين حين شوهرم رسيد شوهرم شاكي شد كه ما خودمون افراد مذهبي هستيم شما انگاري با افراد عرق خور و لامذهب داريد حرف مي زنيد كه اين خانم ها به دو نفر كه مسلح بودند اشاره كردند و مي خواستند با زور شوهرم را ببرند. از اون روز به بعد دخترم ديگه چادر هم سر نمي كنه.
البته به او توضيح دادم كه نبايد كار افراد متدين را به حساب دين گذاشت بايد ديد كارشناسان دين چه مي گويند.
اين خانم مي‌گفت:
يه جلسه اي بود خانم الهي قمشه اي مي آمد همه افرادي كه شركت مي كردند. با حجاب و مذهبي بودند يك روز قبل از سخنراني شكايت كرد گفت برخي دم در از ورود خانم‌هايي كه بد حجاب هستند ممانعت كرده‌اند. خب من براي همين ها آمده ام شما كه مذهبي هستيد شما اجازه بدهيد اينها بيايند جلسه من راهنمايي شون مي كنم در ضمن صحبت هام

قصاباني به نام آمر به معروف 5
يه روز نزديك بيمارستان بـــــــــــــوق داخل مغازه‌اي بودم. اين بيمارستان نان محلي مي آورد و در فروشگاه مي فروشد.خانمي كاملاً با حجاب و چادري آن جا در همان مغاز بود. بعد از يكي دو دقيقه دخترش كه مانتويي بود آمد و رفت كنارش ايستاد. مادرش به او گفت نان خريدي آهسته به مادرش گفت وقتي نوبتم رسيد به من گفت تو حجاب نداري نان براي افراد با حجاب است.

امر به معروف و نهي از منكر
شرايط و مراتب امر به معروف در رساله مراجع بيان شده است در اين شرايط به شكل اجمالي به دقيق ترين نكات روان‌شناختي كه هنگام امر به معروف و نهي از منكر بايد رعايت شود، اشاره شده است. متأسفانه برخي از سازمان‌ها و افراد خودش جوش بدون توجه به نظر كارشناسان دين كارهايي انجام مي دهند به عنوان امر به معروف و نهي از منكر.

داستاني واقعي و تلخ
البته اين داستان ها نادر است ولي كمش هم ضربه مي زند.
يكي از روحانيون مي‌گفت: با جواني مواجه شدم كه در امر به معروف بارها كتك خورده بود از او پرسيدم مگر تو چه كار مي كني كه مي‌گويند تو در امر به معروف و نهي از منكر بارها و بارها كتك خورده‌اي چرا من يك بار هم با ديگران بحثم نشده است؟
جوان گفت: من مي روم جلوي زني كه آرايش كرده و بد حجاب است و جلوي همسر يا پدرش به او مي گويم خيلي خوشگل شده اي به نظرم اگه سرمه هم مي‌كشيدي جذاب تر مي شد و.....و بعد هم زد و خورد مي شود. البته بعدا هم احتمال تو خونه اين مرد غيرتي مي شود و مانع حضور زنش با آن وضع مي شود.
به او گفتم: بار كج به مقصد نمي رسه. اين شيوه تو درست نيست شما كار و هوس خودت را انجام مي دهي نه كار دين و نظر مراجع را.


اين سايت را هم ببينيد
http://hijabiran.com/

سها;169360 نوشت:
شاید باورتون نشه، ولی خیلی ها اصلا فکر نمی کردن ایرانی باشیم. فکر نمی کردن شیعه باشیم.. چرا ؟ چون حجابمون چیزی بیشتر از چادر بود..! وقتی دسته جمعی راه می رفتیم می شنیدم می گن لبنانی ان؟ توی حرم می گفتن: سعودی؟ و انواع و اقسام حدس ها درباره مون زده میشد.. اما شیعه ایرانی... احتمالا اگر با مانتو شلوار بــوق بودیم فوری می گفتن: ایرانی؟ یکی از دوستان تعریف کرد توی مغازه ای وارد شدن. فروشنده سرش پایین بود.. شروع کرد به توضیح دادن. وقتی سرش رو بالا اورد از تعجب حرفشو خورد. ایرانی و این حجاب؟ وقتی من واقعا لذت بردم. اونجا یکی از مواقعی بود که عاااااشق حجابم شدم. احترام به یه زن محجبه رو حس کردم. توی گرما منتظر اتوبوس ایستاده بودیم. وقتی اتوبوس اومد اول خانمها رو کامل سوار کردن چون گرمشونه با حجابشون.. مردا می تونن منتظر بمونن. جالب اینکه این پیشنهاد یه آقا بود و آقایون دیگه هم اجرا کردن. یا توی بازار و جاهای شلوغ برای اینکه مردی بهمون نخوره آقایون دستها رو زنجیر کردن و خانمها رو وسط گذاشتن تا محفوظ بمونن. واااااااای!!! احساس گل بودن بهم دست داده! اون خاطرات واقعا برام شیرینن. خلاصه اونقدر بهمون احترام گذاشتن که.. این یکی از بهترین خاطراتمه از حجابم.

سلام
سها ی عزیز چه خاطره قشنگی من که چند بار خوندمش و شیرینیشو واقعا حس کردم کاش تو کشور شیعه نشین ما هم به چای تمسخر و توهین اینهمه یکم احترام میزاشتن به چادریها:Ghamgin:

اسلام و آرامش
به خالق یزدان گواهی دهیم
روان را با دین آشنایی دهیم

خانمی از نیشابور التماس کرد تا به دیگران پیامش را برسانم
لامذهب لامذهب بودم به وسواس که از سرطان کمتر نیست مبتلا بودم پیش روان پزشک می رفتم و داروها را مثل نخودچی کشمش می خوردم اما نه اضطراب و نه افسردگی ام خوب شدنی نبودند پزشک می گفت ما تلاش خود را می کنیم ولی در شما اثر ندارد .....مدت ها دارو را مصرف کردم ............روزی به خانه همسایه رفته بودم خانمی آن جا بود خیلی ازش خوشم آمد با صفا بود وصمیمی . وقتی خواست خدا حافظی کند با اصرار گفتم من ماشین دارم شما را می رسانم. در مسیر از او پرسیدم کجا می ری گفت جلسه دارم با تعجب گفتم کارمندی یا مهندس ،خندید و گفت جلسه تفسیر دارم با تعجب گفتم تفسیر دیگه چه صیغه ای؟

گفت: تفسیر قرآن. گفتم مگه قرآن هم تفسیر داره گفت اختیار داری. به مقصد رسیدیم به او گفتم ببخشید منو راه میدی تو جلسه گفت افتخار هم می کنم ماشینو پارک کردیم و داخل موسسه شدیم خانم هایی که آن جا بودند با تعجب سر و وضع لباس منو برانداز کردند بیچاره ها حق داشتند من با هیچ کدوم اونا تناسب نداشتمبا خودم گفتم آدم ندیده اند. جلسه تمام شد نکات جالبی شنیدم از او خواستم که هر روز اجازه دهد سراغش بروم و با هم به جلساتش برویم تا آن روز از قرآن چیزی نمی دانستم از او خواستم تا به من تفسیر ساده ای معرفی کند و من یک دوره تفسیر هم گرفتم تا حالا این قدر احساس خوشی نداشتم واقعا از همنشینی با افراد در جلسات قرآنی لذت می بردم دوستان خوبی پیدا کرده بودم و هر روز با ولع وحرص آیاتی را می خواندم و تفسیرش را می دیدم. روز به روز آرامش زیادتری پیدا می کردم . حالا فهمیده بودم چرا آن روز آن خانم ها چرا با تعجب به من نگاه می کردند.من واقعا نمی دانستم که فکل بیرون گذاشتن و مانتوی مانکنی داشتن و...با دستورات قرآن هماهنگ نیست.اگر مربی هم به من همانطور نگاه می کرد من یک قدم هم با او همراه نمی شدم.
یک روز به مطب روان پزشک رفتم دکتر با تعجب با من مصاحبه کرد و از این که می دید من نسبت به گذشته خیلی فرق کرده ام و وسواسم خیلی کم شده بود با تعجب پرسید شیوه ی درمان دیگری انتخاب کرده ای ؟جریان را برایش گفتم دکتر گفت: حتما از این تجربه مثبت در درمانگری آینده ام نسبت به بیماران کمک خواهم گرفت

با سلام و احترام خدمت تمامي كاربران گرامي

چون اين تاپيك مخصوص خاطرات و عكس و نوشته هاي پيرامون حجاب هست، مباحث پيرامون حجاب رو به تاپيك زير انتقال دادم:

مباحث پيرامون حجاب

حالا تو تاپيك بالا مي تونين به راحتي مباحث تون رو ادامه بدين. :ok:

با تشكر از همكاري شما :Gol:
موفق باشيد

حامی;169403 نوشت:
ولي بعد از يه عمر گدايي فرق شب جمعه را با ديگر شب ها تشخيص مي دهم

سلام.
دور از جون! ولی من که چیز بدی نگفتم!
آخه ما هم یه عمره مشهد گداییم..! مادر من هم خادمه، تا حدی قوانینشون رو می دونم. البته مامان من اینطوری برخورد نمی کنه..!!!

بوی یاس;169403 نوشت:

سها ی عزیز چه خاطره قشنگی من که چند بار خوندمش و شیرینیشو واقعا حس کردم کاش تو کشور شیعه نشین ما هم به چای تمسخر و توهین اینهمه یکم احترام میزاشتن به چادریها

آره من هم وقتی می نوشتمش دوباره شیرینیش رو حس کردم. خیلی خاطره خوبی شد برام.
البته این برخوردهای قشنگ از طرف مردای ایرانی بود. یکبار که دستشون رو زنجیر کرده بودن دورمون یه مردی اومد از طرف ما رد بشه.. یکی از مردا صداش زد: هی اخی! بیا از این طرف!

چه خاطره ی قشنگی ولی من که چادری هستم مسخره شدم و هی به من میگن بابا مذهبی خیلی بده که این جوری مسخره بشی

حامی;169416 نوشت:
قصاباني به نام آمر به معروف 5
يه روز نزديك بيمارستان بـــــــــــــوق داخل مغازه‌اي بودم. اين بيمارستان نان محلي مي آورد و در فروشگاه مي فروشد.خانمي كاملاً با حجاب و چادري آن جا در همان مغاز بود. بعد از يكي دو دقيقه دخترش كه مانتويي بود آمد و رفت كنارش ايستاد. مادرش به او گفت نان خريدي آهسته به مادرش گفت وقتي نوبتم رسيد به من گفت تو حجاب نداري نان براي افراد با حجاب است.

سوالي برام پيش اومد اينطور(اگه درست بتونم مطرحش كنم)
مثلا قبول نكردن يا كار بد حجاب رو راه ننداختند باز داردندگي نداره؟چرا؟

كتاب شناسي حجاب
1. حجاب در عصر ما، ،پدیدآورنده؛محمدرضا اكبري، انتشارات پيام آزادي، تهران.

2. حجاب شناسي، ،پدیدآورنده؛حسين مهدي زاده، مركز مطالعات و پژوهش‌هاي فرهنگي حوزه، قم.

3. مرواريد عفاف، ،پدیدآورنده؛محمود اكبري، انتشارات ظفر، قم.

4. مسأله حجاب،،پدیدآورنده؛مرتضي مطهري، انتشارات صدرا.

5. آسيب شناسي حجاب،پدیدآورنده؛ مهدي مهريزي،انتشارات جوانه رشد.

6. نظام اسلامی ومسئله حجاب(مجموعه مقالات و گفتوگو ها) ،پدیدآورنده؛سیدجعفر حق شناس انتشارات دفتر مطالعات و تحقیقات زنان استان قم.

7. حجاب،پدیدآورنده؛قربانعلی محمدی مقدم، انتشارات به نشر.

8. حجاب دختران؛حجاب اسلامی و بهداشت خانواده،پدیدآورنده؛فاطمه قاضی، انتشارات گلستان ادب.

9. پاسخ به شبهات حجاب،پدیدآورنده؛انتشارات نسیم حیات.

10. حجاب و نقش آن در سلامت روان،پدیدآورنده؛ عباس رجبی، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).

11. جلوه نمایی زنان و نگاه مردان،پدیدآورنده؛یوسف غلامی،ناشر؛لاهیجی.

12. راز یک فریب،پدیدآورنده؛یوسف غلامی، ناشر؛لاهیجی(آثار پوشيدگي و نا پوشيدگي دختران و زنان با رويكرد تحقيق ميداني و نظر سنجي).

13. فلسفه حجاب: آثار و فواید حجاب از دیدگاه علوم اجتماعی، روانشناسی و دانشمندان جهان،پدیدآورنده؛اسدالله محمدی نیا،ناشر؛سبط اکبر.

14. فلسفه چادر، حجاب برتر: تحقیق علمی پیرامون چادر در قرآن و روایات وتاریخ ایران باستان،پدیدآورنده؛ اسدالله محمدی نیا،ناشر؛سبط اکبر.

15. برهنگی زنان: پیرامون زیان های اجتماعی برهنگی از نظر روانشناسی، پدیدآورنده؛ اسدالله محمدی نیا،ناشر؛سبط اکبر.
حجاب دختران
16 .حجاب اسلامي و بهداشت روان، پدیدآورنده؛ فاطمه قاضی، ناشر؛ گلستان ادب.

omidid;169599 نوشت:
سوالي برام پيش اومد اينطور(اگه درست بتونم مطرحش كنم) مثلا قبول نكردن يا كار بد حجاب رو راه ننداختند باز داردندگي نداره؟چرا؟

ممنونم از توجه شما
در حديث آمده نصحك بين الملاء تقريع: تذكر تو جمع سبب كوبيدن شخصيت طرف مقابل مي‌شود. وقتي گره را با دست ميشه باز كرد چرا با دندان؟
ميشد مثلا سي دي يا كتابي به او هديه بدهد. ما مي خواهيم يه با كلنگ تهذيب و طلا كاري كنيم خب نميشه امر به معروف ظرافت نياز دارد
امام حسين براي امر به معروف هستي و خويشان و اصحاب خود را دادند ما نبايد به اين كار تخصصي سطحي نگاه كنيم.

حامی;169610 نوشت:
وقتي گره را با دهن ميشه باز كرد چرا با دندان؟

سلام استاد
منظورتون همون دسته دیگه؟؟:Gig::Gig:

افلاکیان;169618 نوشت:
منظورتون همون دسته دیگه؟؟

منظورم از چي؟:Nishkhand:

حامی;169628 نوشت:
منظورم از چي؟

استاد فکر کردین خیلی زرنگین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Nishkhand:
به نقل قولی که کردم نگاه کنید متوجه میشین چی را میگم؟
البته اگه اون را هم ویرایش نکنید.:ok:

نرگس;169586 نوشت:
چه خاطره ی قشنگی ولی من که چادری هستم مسخره شدم و هی به من میگن بابا مذهبی خیلی بده که این جوری مسخره بشی

سلام.
کدوم محجبه ایه که مسخره نشده باشه؟
ولی خب شیرینی های اینجوری هم داره.
من که هر بار می ام تو این تاپیک به یاد اون روزا دوباره ذوق می کنم.
ما هم اینقدر مسخره کردن..
یکبار داشتم تو خیابون راه می رفتم یکی برگشت بهم گفت مادر!
حالا نمی دونم داشت مسخره می کرد یا نه.. دیگه برنگشتم طرفش.

افلاکیان;169631 نوشت:
استاد فکر کردین خیلی زرنگین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ معذرت ميخوام اشتباهي رخ داده بود متوجه شدم.

خواهش مي كنم:Moteajeb!:

سها;169634 نوشت:
سلام. کدوم محجبه ایه که مسخره نشده باشه؟ ولی خب شیرینی های اینجوری هم داره. من که هر بار می ام تو این تاپیک به یاد اون روزا دوباره ذوق می کنم. ما هم اینقدر مسخره کردن.. یکبار داشتم تو خیابون راه می رفتم یکی برگشت بهم گفت مادر! حالا نمی دونم داشت مسخره می کرد یا نه.. دیگه برنگشتم طرفش.

پس چرا من تا حالا مسخره نشدم :Gig:
یا شایدم شدم، خودم نفهمیدم :khandeh!:

از وقتی چادر می پوشم، احساس می کنم کلی با شخصیت شدم:khandeh!:و احترامم خیلی بیشتر شده...وقتی می بینم تا میرم طرف یکی که یه سوالی بپرسم، فوری رفتارشو عوض می کنه و محترمانه جوابمو میده، کلی به چادرم افتخار می کنم :ok:

خیلی کیف می ده با چادر و حجاب زیبا بخوای از یه جایی رد بشی که 10-12 تا مرد سن بالا ایستادن، بعد همه از سر راهت کنار برن... این هم یه جور احترامه که حجاب و اسلام به خانمها داده

سلام:Gol:

تشکر از دوستان بابت مطالب مفیدشون

و همچنین جناب استاد حامی

این سوال خیلی وقته ذهن منو مشغول کرده

آیا واقعا از همچون این عکس برای کودکان حجاب در نظر گرفت؟

پس چرا لبنانی ها و کلا عرب ها بهترین لباس ها و آرایش مو ها را برای بچه های دخترشون دارند

و در بزرگی هم بهترین حجاب را دارند؟

البته ببخشید من نمیدونستم میتونم سوالم را اینجا مطرح کنم یا نه

اگر غیر مرتبطه همکاران و اساتید عزیز حذفش کنند

علی یارتان:Gol:

po0neh;169659 نوشت:
آیا واقعا از همچون این عکس برای کودکان حجاب در نظر گرفت؟ پس چرا لبنانی ها و کلا عرب ها بهترین لباس ها و آرایش مو ها را برای بچه های دخترشون دارند و در بزرگی هم بهترین حجاب را دارند؟ البته ببخشید من نمیدونستم میتونم سوالم را اینجا مطرح کنم یا نه اگر غیر مرتبطه همکاران و اساتید عزیز حذفش کنند علی یارتان


سلام
بله اين يك سئوال دقيقه
براي اين سئوال نمي توان يك جواب كليشه اي داد.
گاهي دختران بچه ها به دليل يادگيري مشاهده‌اي و همانند سازي با الگوهاي محبوب(مادر، عمه، خاله،دوست، فاميل و....) آن قدر غرق در صفات و ظواهر الگو مي شوند كه عيناً تمايل دارند مثل پوشش مثل الگو باشد و اگر غير از اين باشد دلخور مي شود.
ولي براي برخي ها هم اين گونه نيست. يعني نبايد فكر مي كنيم هميشه همان چيزي كه ما دوست داريم يا بهتر بگويم همان نگرشي كه داريم كودك هم دارد.
كودكي3-5 ساله اي كه تمايل به چادر و حجاب و روسري ندارند و كلافه مي شوند و احساس خوبي از اين وضع ندارند را نبايد مجبور كرد. چون اصلاً مكلف نيست. بايد به تدريج او را آماده كرد عجله نكنيد تا زمان تكليف وقت بسياري داريد
و لازم نيست براي اين كودكان از همان اول كامل ترين حجاب را انتخاب كرد. نوع رنگ حجاب، مدل آن براي كودك بسيار مهم است. پارچه اي كه انتخاب مي شود بايد متناسب با فصل ها باشد. محيطي كه مي خواهد برود( عروسي، مهد، پارك، خريد و....) بايد متناسب با آن جا باشد.
گاهي لازم است از ابتدايي ترين قسمت حجاب شروع كرد و آن هم در ابتدا براي لحظاتي بسيار كوتاه مدت مثلا نيم ساعت.
از محرك‌هاي مثبت بايد استفاده كرد مثلا قاب كردن عكس او كه در فضايي دلخواه گرفته با همان حجاب.
بعد از اين مرحله به تدريج و آهسته آهسته پوشش را با تشويق كلامي و غير كلامي ( نگاه محبت آميز و توجه و...)بيشتر كرد.
مراقب باشيد نشاط دروني او را با خريد جايزه و سخن گفتن از هديه هاي مكرر تبديل به انگيزه هاي بيروني و مادي نكنيد. بهتر است از اطرافيان محبوب او براي تشويق او كمك بگيريد بدون اين كه متوجه شوند شما مشوق آنها بوده ايد.

حامی;169668 نوشت:
گاهي لازم است از ابتدايي ترين قسمت حجاب شروع كرد و آن هم در ابتدا براي لحظاتي بسيار كوتاه مدت مثلا نيم ساعت. از محرك‌هاي مثبت بايد استفاده كرد مثلا قاب كردن عكس او كه در فضايي دلخواه گرفته با همان حجاب. بعد از اين مرحله به تدريج و آهسته آهسته پوشش را با تشويق كلامي و غير كلامي ( نگاه محبت آميز و توجه و...)بيشتر كرد.

به اين تكنيك روان شناختي شكل دهي مي‌گويند
به تدريج او را به سوي رفتار مطلوب پيش مي بريم تا گام به گام رفتارش مشابه رفتار مطلوب شود و در آخر به نتيجه دلخواه برسيم.

سلام. به نظر من این شکل دهی رو از وقتی که بچه خیلی کوچیکه شروع کنیم بهتره.
یکی از دوستان من یه دختر داره که از وقتی به دنیا اومد این شکل دهی رو براش شروع کرد. کم کم از چیزای کوچیک شروع کرد تا بچه که بزرگتر شد حجابش رو بیشتر کرد. الان خود بچه دو سال و نیمه است اما بدون حجاب جایی نمیره.
چند وقت پیش با چند تا خانم دیگه توی یه محیط بسته بودیم که یه آقایی می خواست وارد بشه. هر کسی رفت دنبال حجاب گرفتن خودش. این کوچولو هم هرچی صدا زد دید کسی حواسش بهش نیست، خودش باید برای خودش یه فکری بکنه. رفت زیر چادر یکی از بزرگترها...! خونمون که اومده بود، من و مادرش با همین کوچولو تو اتاق بودیم. وقتی میخواست بره بیرون اول می اومد روسری اش رو دست مامانش می داد تا سرش کنه بعد در رو باز می کرد، چون می دونست برادرم بیرونه.
الان دیگه خودش حجاب می گیره و اگه نباشه بدتر اذیت می شه. یا گریه می کنه یا..
چادر هم می زنه، ولی چادری براش دوختن که اذیتش نکنه. مدلش خاصه، یه چیزی بین چادر معمولی و چادر ملی ولی خیلی راحت.
روسری ها و مقنعه هاش هم مطابق فصل می کنن سرش. یه مدل روسری عربی هست که یه هدبند پهن داره و یه مقنعه. هم حجابش خوبه هم خنکه هم راحته.
ولی ماشاالله الان حتی چادر معمولی هم خیلی خوب می گیره..
یکی دیگه از دوستام وقتی میخواست برای دختر کوچولوش چادر بزاره، اول یه چادر دوخت مثل چادر بزرگترها، معمولی. برای اینکه بچه خوشش بیاد مثل بزرگترها بشه، با چادرش بازی هم می تونست بکنه. بعد یه جور چادر راحت جلو بسته مثل ملی ها براش دوخت که دیگه راحت باشه.

تا وقتي كارگردان هاي روشن فكرمون در فيلم هاشون چادر رو سر زن هاي فقير و كلفت و گدا مي كنند... تاوقتي كه توي زندان ها به اجبار!! سر زن هاي بزهكار چادر مي كنند.. مشكل حجاب حل نمي شه...
مگه ما خانم هاي چادر موفق كم داريم اگه نديدن مشكل ما نيست..
البته توي دانشگاه وقتي دوستان چادر ما رو مي ببينند خواهش مي كنند كه بهشن بديم و تجربه كنند
چادر حجاب نيست فقط يادگار توست
يازهرا

سلام
اي زن به تو از فاطمه اينگونه خطاب است:ارزنده ترين زينت زن حفظ حجاب است.

زماني ما تو حجاب موفقيم كه معنيش رو با پوست و استخونمون درك كنيم من تا حالا ديدم خانومهاي چادري كه ده تا آدم سن بالا و جون دنبالشونن و خانومهايي مانتويي با پوشش مناسب رو هم ديديم كه كه ده تا جون هم جرات يه نگاه چپ كردن بهشون رو ندارن.

در ضمن كوتاه فكري ست كه ما فقط فكر حجاب ظاهري باشيم و بيخيال اصل كاري كه همان حجاب باطن است بشيم در صورتي كه اين دو تا كامل كننده هم هستند.
خود بنده بارها به واسطه ديدن بعضي از خانومهاي مانتويي از زن بودن خودم شرمنده ميشم و بارها هم به واسطه ديدن خانومهاي چادري اين حس بهم دست ميده

دلگير ميشم از اينكه ما تعريف خوبي از حجاب نداريم
دختر من 3 سال و نيمه است و من هيچ وقت بهش چادر رو پيشنهاد نميدم كه بعدا از سرش بر داره و بزاره تو كمد من حجاب رو براش تعريف ميكنم نه افراط نه تفريط تا جايي كه خودش انتخاب كنه
نه تو بچگي كه حسش زود گذره!!!

ابتدایی که بودیم یه شعر بلند داشتیم که همیشه اردو رفتنی تو اتوبوس میخوندیم، و مخصوصا وقتی بدحجاب میدیدیم بلندتر:

" [="DarkOrchid"]زن مومن بود چو هدیه ای از خدا
زن مومن بود ستوده مصطفی
زن مومن بود آموزگاری متین
زن مومن بود فرشته ای در زمین
خواهرم زینتت به حجب و دینداری است
زیر پاهای تو بود بهشت برین
... باحجاب باش که حجاب زینت هر انسان است
چنگ به ریسمان خدا زن که جواهروار است. [/]"

داشتید حافظه رو!:Kaf:
این شعر کم کم مال 20 سال پیشه!:ok:

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

مطهره;169815 نوشت:
در ضمن كوتاه فكري ست كه ما فقط فكر حجاب ظاهري باشيم و بيخيال اصل كاري كه همان حجاب باطن است بشيم در صورتي كه اين دو تا كامل كننده هم هستند.

این حرف شما قابل تقدیر است اما با نتیجه گیری که بعضی افراد میکنن کاملاً مخالفم.مثال میزنم عمه من با هر وضعی میخواد میگرده اونوقت میگه مهم اینه که دلت پاک باشه.
البته بحث بنده به این تاپیک مربوط نمیشه چون دیدم گفتم ذکر کنم.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=15592&page=3

حامی;169288 نوشت:
به اين مغالطه دقت كنيد: مغالطه اول محدوديت افراد بيمار دل مي گويند 1-حجاب سبب محدوديت مي شود 2- هر محدوديتي مخل به احساس آزادي و راحتي است 3- پس حجاب مخل به احساس آزادي و راحتي است مي‌گويند حجاب سبب محدوديت مي‌شود اين درست مي گويند هر محدوديتي مخل به احساس آزادي و راحتي است. مي گوييم: غلطِ آي غلطِ شايد بهتر باشد بگويم غلط كرديد يعني همون اشتباه .چرا به دل مي گيريد چه فرقي مي كنه اشتباه و غلط يك معني دارد. شما كه بدون محدوديت از الفاظ استفاده كرديد پس شايد من هم حق داشته باشم هر محدوديتي مخل به آرامش و راحتي نيست. قوانين راهنمايي و رانندگي چراغ ها و پليس گاهي محدود كننده اند اما مخل آرامش و راحتي نيستند اگر اين قوانين نباشد كه مي شه: هگدي پگلدي ( higgledy- piggledy) يا اختلط الحابل بالنابل يا همون خر تو خر. -موقع بارون رفتن زير چتر و سقف محدوديته ولي آزار دهنده نيستند -هنگام سفر تو كشتي يا ماشين محدود مي رويم ولي آزار دهنده و مخل آرامش نيست و اين محدوديت را براي خواسته خود قبول مي كنم مغالطه دوم بي من چه؟! افراد مغرض مي‌گويند به من چه كه حجابم را سرم كنم تا مرد گناه نكند او گناه نكند. اين يه مغالطه است كي گفته كه زن حجابش را انتخاب مي‌كنه تا مرد گناه نكند؟! قرآن كه چيز ديگري مي فرمايد: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ یُدْنِينَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا» (سوره احزاب ،آيه 59)

مغالطه سوم ترشيده شدن
مغالطه: افراد بيمار دل و دشمنان ارزش‌هاي اسلامي مي‌گويند حجاب سبب تأخير در ازدواج مي‌شود و شانس زندگي شيرين را مي گيرد.




اين روزها ازدواج دختر يكي از نگراني هاي بسياري از دختران و خانواده ها است.

روان شناسي شايعه = اهميت خبر´ ابهام خبر

افراد مغرض و دشمنان از همين امر سوء استفاده مي كنند و بدون تحقيق علمي مي‌گويند كه دختراني كه حجاب نداشته باشند بي شوهر مي مانند و ترشيده مي شوند.

اين خبر شايعه و دروغ سبب نگراني دختران و خانواده‌هايي مي شود كه از نظر باورهاي عقلي و باورهاي قبلي ضعيف هستند. كم نداريم دختران پاكي كه در خانواده با فشار مادر و پدر روبرو مي شود تا با بدحجابي راه را براي ازدواج شان باز كنند.

چند نكته مهم درباره اين شايعه

1- وقتي مي گوييم دشمن برخي مي‌گويند بابا چي هر چيز مي شود مي‌گوييد دشمن. بودجه هنگفت براي تهاجم فرهنگي كه از سوي آمريكا و صهيونيسم براي رواج ابتذال در كشور صرف شده و مي شود بنابر اعتراف خودشان جاي شك نمي گذارد. به علاوه اين كه تاريخ تلخ مسلمانان اندولس اين خبر را تأييد مي كند.

2- براساس تحقيقات علمي، افراد بد حجاب به دليل اين كه پوشش كمتري دارند و نگران برداشت هاي ديگران درباره اندام شان هستند اضطراب و دلمشغولي بيشتري دارند.

3- افراد پاك براي افراد پاك اند و كبوتر با كبوتر باز با باز
"[=Calibri]Birds of a feather flock together."
يعني خانواده ها و جواناني هم هستند كه دنبال هم پرواز خود مي گردند.
4-چرا زن بايد خود را به عنوان يك ابزار از همان اول ارائه دهد اين زنان در واقع اعلام مي كنند كه من يك عروسكم در دست مردي كودك صفت. متأسفانه مرداني كه دين قوي ندارد به اين مقدار اكتفا نمي كنند يعني اين خانم ها برد زيبايي شان تا حدي است همين كه نويي پيدا شود كه جذاب تر باشد. مصداقي خواهند شد براي نو كه اومد به بازار كهنه ميشه دل آزار. چرا در مسيري حركت كنيم كه آخرش به اضطراب و تشويش ختم مي شود.
5- يادتون باشد كه مسير دشمن ما را به دره مي كشد او براي مردان ما هم مغالطه ديگر دارد يعني اگر با فردي ازدواج كنيد كه ويروس اين مغالطه ها در مغزش رسوخ كرده باشد گرفتار دام‌هاي ديگري مي‌شوند. به عنوان نمونه آنها به جوانان مي‌گويند مردي كه دوست دختر كمي داشته باشد يا نداشته باشد اعتماد به نفسش پايين است.
خب كدام زن دوست دارد با مردي ازدواج كند كه هر روز با خانمي طرح دوستي مي بنيد. من جهنمي كه اين مردان براي اين زنان درست كرده اند را هر روز از كانال مشاوره هام مي بينم.
6- قرآن مي فرمايد كسي كه در برابر گناه خودكنترلي و تقوا داشته باشد او را از جايي كه فكرش را نمي كند روزي مي دهيم. بهتر نيسست با خداي بي كلك طرح دوستي ببنديم

مغالطه چهارم اعتراض سياسي

مغالطه: دشمنان داخلي و مغرض مي گويند براي اعلام اعتراض به سياست هاي دولت و نظام جمهوري اسلامي خانم ها عكس‌هاي برهنه خود را در سايت ها و وبلاگ ها بگذارند.

به نظرم وقتي اين درخواست را مطرح مي كردند آب شنگولي زياد خورده بودند و يا ....فرزند شاه مدتي قبل به خانم هاي ايراني خطاب كرد كه براي اعتراض به سياست هاي نظام عكس هاي برهنه خود را در وبلاگ ها و سايت ها بگذارند.
باز هم يك نگاه ابزاري به خانم ها در اين مغالطه مي بينيم وقتي فردي تنها و تنها به منافع خود فكر مي كند به اراجيف هم روي مي آورد.
اين مردك گمان مي‌كند كه خانم‌هاي ايراني مثل ناموس خودش هستند كه نمايشگاه هرزه گردان شوند.

قافيه چو تنگ آيد
شاعر به جفنگ آيد

يكي نيست به اين مرد بگويد بابا رضا خان قلدر در سياست از نوع پدر سوخته بازيش از تو بهتر بود چون با او مخ خرابش مي فهميد كه نبايد با باورهاي ديني مردم در افتد و ابتدا از با شعارهاي ديني آمد.

مغالطه پنجم دل بايد پاك باشه
مغالطه ششم تفسير يك سفور
مغالطه هفتم مسخره كردن( براي فرار از ....
مغالطه هشتم كلاغ سياه
مغالطه نهم اعتمادبه نفس
مغالطه دهم حجاب آخوندي (قرآن نيامده و قرآن معيار ماست و..
مغالطه يازدهم خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت باش
مغالطه دوازدهم هر چيز سنتي بده و هرچيز جديد خوبه
مغالطه سيزدهم پير زن شدي ها( گل كاشتن رسانه هاي ملي ...و...)
مغالطه اگر حضرت فاطمه هم بود.....( در اين شرايط ....
مغالطه بي كاري( جذابيت و تغيير نگرش دلش به حال تو نسوخته و...
مغالطه خدا نيازي نداره
مغالطه آب كه از سر گذشت..
به زودي خواهد آمد

حامی;169926 نوشت:
مغالطه پنجم دل بايد پاك باشه مغالطه ششم تفسير يك سفور مغالطه هفتم مسخره كردن( براي فرار از .... مغالطه هشتم كلاغ سياه مغالطه نهم اعتمادبه نفس مغالطه دهم حجاب آخوندي (قرآن نيامده و قرآن معيار ماست و.. مغالطه يازدهم خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت باش مغالطه دوازدهم هر چيز سنتي بده و هرچيز جديد خوبه مغالطه سيزدهم پير زن شدي ها( گل كاشتن رسانه هاي ملي ...و...) مغالطه اگر حضرت فاطمه هم بود.....( در اين شرايط .... مغالطه بي كاري( جذابيت و تغيير نگرش دلش به حال تو نسوخته و... و... به زودي خواهد آمد

بعيد نيست با اين همه ويروس به هرحال حجاب بيمار شود

اگر شما هم مغالطه اي سراغ داريد كه از سوي افراد ناآگاه يا مغرض مي شود بنويسيد
يا برايم ارسال كنيد
ممنون از همكاري شما

سلام.
1.گونی پیچ شدن
2.مگه عصر درشکه است؟

سها;169947 نوشت:
سلام.
1.گونی پیچ شدن
2.مگه عصر درشکه است؟

سلام
کجای چادری بودن گونی پیچ شدنه؟؟؟؟؟؟؟

می گن فرهنگ سازی..
دیگه اینقدر گفتن که خیلی به معنای حقیقی اش توجه نمی شه.
ولی واقعا چیز خوبیه. قبل از عرضه حجاب و چادر به کودکان باید براشون فرهنگ سازی کرد.
باید گفت برای چی حجاب..
باید همه بعدی تربیتشون کرد.
نه اینکه یه چادر داد دستشون و مجبورشون کرد. باید کاری کرد که دوست داشته باشن و با عشق سرشون کنن.
باید بفهمن. یکی از دوستام یه دختر داره که الان مرز محرم و نامحرم رو خیلی خوب می فهمه. اندازه خودش می تونه استنباط کنه توی فلان شرایط چی کار باید بکنه.
مثلا توی ویلای با ساحل شخصی، می رفت شنا می کرد، ولی وقتی فامیلا اومدن اومد بیرون. حتی با حجاب هم نرفت تو آب. خیلی برام جالب بود که یه دختر 6 ساله می دونه حتی با نامحرم شنا هم نباید بکنه، اون هم توی دریا به اون بزرگی، حتی با حجاب. وقتی هم مامانش دلیلش رو پرسید توضیح داد چرا.
یه دختر 5 ساله می شناختم که برای دوستاش از حضرت زهرا (س) می گفت..
باید به بچه ها معرفت رو با حجاب با هم داد.

افلاکیان;169961 نوشت:
سلام کجای چادری بودن گونی پیچ شدنه؟؟؟؟؟؟؟

من غلط بکنم اینطوری بگم!
ولی بعضی ها می گن. یا مثلا بقچه پیچ
اینها رو توی رمانهای اجتماعی جدید خوندم.

حجاب در سخت ترين شرايط
يكي از طلاب مي‌ گفت:‌متوجه شديم كه گاز خانواده يكي از اقوام را كه خانم و آقا هر دو طلبه بودند ، گرفته با عجله رفتيم داخل منزل شديم. فضاي اتاق را گاز گرفته بود وقتي رفتند سراغ خانم. با اين كه هشيار نبود با سختي سخن مي گفت كه چادرم را به من برسونيد و بعد چادرش را محكم گرفت.

[SPOILER]
چند وقت پیش رفته بودیم اهواز. بعضی از دوستام پوشیه داشتن، بقیه چادر.
بعضی ها توی خیابون هو می کردن..
یا وقتی می دیدن می گفتن: الله اکبر، الله اکبر.
حسابی مسخره مون کردن تا رسیدیم خونه.
:Ghamgin:
این شدت بی تربیتی رو نسبت به حجاب، هیچ جا به چشم ندیده بودم..
[/SPOILER]

حكايتي از مادرم

يكي از طلاب مي‌گويد:
براي ايمپلنت دندان مادرم، پزشك مجبور شد ايشان را بي هوش كنند من كلاس داشتم نتوانستم قبل از عمل آن جا باشم وقتي كلاس تمام شد سريع خودم را به كلينك رساندم. بابام تو سالن منتظر نشسته بود. به او گفت چه خبر گفتند بيهوش هستند خيلي نگران بوديم چون بي هوشي به دليل بيماري قلبي مادرم برايش خيلي توصيه نمي شد.
با عجله رفتم پزشك و دستياران مشغول بودند. كار ايمپلنت كه تمام شد سراغش رفتم. مادرم من را نمي شناخت كمي نگهش داشتم تا كمي خونريزي بند بياد.
بعد از نيم ساعت او را كمك كردم تا بلند شود. در همين هنگام كه داشتيم به طرف اتاق وارد مي شديم ديدم نگران است. و دنبال چيزي مي گردد. به او گفتم چي مي‌خواهي با سختي در حالي كه دهانش از گاز استريل پر بود گفت چادر.
با خودم گفتم شايد در اين وضع نگران حجابش نيست چون هشيار نيست مي خواهد چادرش كه شايد پول زيادي برايش داده جا نماند.
به او گفتم كنار ديوار بايست تا بروم بياورم
چادر را بر داشتم و نزد او آمدم گفتم برويم ديدم با اشاره مي گويد بده با اين كه مانتو و پوشش خوبي داشت با زحمت مي خواست آن را به سر كن. كمكش كردم چادرش را سر كرد اشك شوق در چشمانم به دليل پاكي و عفت مادرم در چشمانم حلقه زد و خدا را شكر گفتم


مسخره كردن
مسخره كردن يكي از سياست هاي افراد جاهل و دشمنان است. دشمنان انبياء براي اين كه مقابل رسالت آنها را بگيرند آنها و اطرافيان شان را مسخره مي كرد
دو نمونه را بنگريد
نمونه اول: سوره هود

قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ﴿87﴾
گفتند : اى شعيب ! آيا نمازت به تو فرمان مى‏دهد كه آنچه را پدرانمان مى‏پرستيدند رها كنيم ؟ يا از اينكه در اموالمان به هر كيفيتى كه مى‏خواهيم تصرف كنيم دست‏برداريم ؟ به راستى كه تو [انسانى] بردبار و راه‏يافته‏اى [پس چرا مى‏خواهى در برابر آزادى ما نسبت به بت‏پرستى وهزينه كردن اموالمان به هر كيفيتى كه بخواهيم بايستى؟ ! ]






نمونه دوم سوره مطففين

إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ ﴿٢٩﴾ وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ ﴿٣٠﴾ وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَىٰ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ ﴿٣١﴾ وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَضَالُّونَ ﴿٣٢﴾
بدكاران همواره] در دنيا از روى ريشخند و استهزا [به مؤمنان مى‏خنديدند«29» و هنگامى كه بر آنان مى‏گذشتند آنان را با اشاره چشم وابرو به مسخره مى‏گرفتند ،«30» و چون به خانواده خود بازمى‏گشتند] به سبب تمسخر مؤمنان [خوشحال و شادمان باز مى‏گشتند ،«31» و هنگامى كه مؤمنان را مى‏ديدند ، مى‏گفتند : بى‏ترديد اينان گمراه‏اند ؛«32»


دلداري
قرآن در مقام دل داري به مؤمنان مي گويد نگران نباشيد اين دو روز مي گذرد ولي شما در قيامت كه بهتر و پايدار تر است به آنها خواهيد خنديد:


فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ ﴿٣٤﴾
پس امروز همواره مؤمنان به كافران مى‏خندند .«34»


حامی;169974 نوشت:
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ ﴿٣٤﴾ پس امروز همواره مؤمنان به كافران مى‏خندند .«34»

چيزي كه عوض داره گله نداره
در حديث نبوي داريم

«حُفَّتِ الْجَنَّةُ بِالْمَكَارِهِ، وَ حُفَّتِ النَّارُ بِالشَّهَوَاتِ»
بهشت با سختي ها پيچيده شده است و جهنم با شهوات

به هرحال

هر كه طاووس خواهد جور هندوستان كشد

و

در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم
سرزنش ها گر كند خوار مغيلان غم مخور

در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم
سرزنش ها گر كند خوار مغيلان غم مخور

در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم
سرزنش ها گر كند خوار مغيلان غم مخور

راستي

روحانيون چقدر به رسالت خود اعتقاد دارند كه با درآمد كم و سختي هاي راه و مسخره كردن ها باز هم پابرجا هستند