از زندگی خود لذت ببرید بدون آنکه آن را با زندگی دیگران مقایسه کنید هنگامی که چشمان ما نمی تواند مسیری را مشاهده کند امید قدم های ما را در مسیر صحیح قرار می دهد
ببار باران
جماعت عشق را کشتند
کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردند
ولی باران ، تو با من بی وفایی
تو هم تا خانه ی همسایه می باری
و تا من میشوی یک ابر تو خالی ......... ببار باران
نصف اشتباهات ما ناشی از این است که وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم...?
اگر حق با شماست به خشمگین شدن نیازی نیست و اگر حق با شما نیست، هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید.!!!
ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهی ها، اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم!
یادمان باشد که آن هنگام که از دست دادن عادت می شود به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست... برای دوست داشتن وقت لازم است، اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است.?!
گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش می آید که انسان باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپردازد.!!
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند: مگه کوری؟!
یکنفر در همین نزدیکی ها
چیزی
به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است …
خیالت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببند
یکنفر برای همه نگرانی هایت بیدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیا
تنها تو را باور دارد
چه بسیارند کسانی که به هنگام غروبــــ ازغصه ناپدیدشدن آفتابـــــــــــــــــــــــــــــ چنان می گریند که ریزش اشک ها مانع از دیدن ستارگــــــــــــــــــــــــــان می شود.
ز بسم الله خوانم من خدا را
ز یک مشت خاک آدم ساخت مارا
ز بسم الله چیزی نیست بهتر
نهادم تاج بسم الله بر سر
عجب تاجیست که این تاج الهی
بنه بر سر برو هر جا که خواهی
اول سلام بر احمد و دوم به ساقی کوثر علی
سوم به فاطمه چهارم به سبز پوش پیغمبر
سلام پنجم من بر شهید نیزه و خنجر
ز بعد پنج تن حق سلام بر همه شهیدان یکسر
گل گفت و که من مظهر دینی دارم
با آل علی همنشینی دارم
بویم ز محمد و رنگم ز علیست
خلق حسن و خوی حسینی دارم
اول از حمد خداوند قادر قهار گفت
دوم از نام محمد سید الابرار گفت
بوی وی گل ، روی وی گل ، خوی وی گل
دین و اقرار گل
مذهبش گل ، ملتش گل ، رهبرش گل
شیخ گل و منبر گل تسبیح گل و سجاده گل
شاه مردان ، شیر یزدان ، حیدر خیبر گشا
حامی دین ، ناطق قرآن ، علی بن ابی طالب گل
صبح صادق سر زد و الفت مرا بیدار کرد
بلبل آمد بر چمن صد ناله های زار کرد
صبح صادق باد شبنم قنچه از گل وا کند
مهر پنج جان عبا بر سینه ما جا کند
مهر پنج جان عبا و چارده معصوم پاک
هر که صدق پاک دارد با علی سودا کند
دین علی ، دنیا علی ، مولا علی
خانزاد خالق اکبر علی
شاه مردان ، شیر یزدان ، حیدر خیبر گشا
حامی دین ، ناطق قرآن ، علی
چه مدیحی خوانمت ای آنکه تو خود عین مدیحی
چه سنا خوانمت ای آنکه تو خود عین سنایی
نی زمان در شب معراج تو بودی و پیمبر
علی الله نه لیکن علی اعلایی
روزی که علی به خلق آدم ذم شد
آدم به حریم کبریا محرم شد
آدم به کجا و این همه رتبه و جای
از معرفت پدر پسر آدم شد
دل بر این دنیا مبند ، دنیای فانی بگذرد
نوبت پیری برآمد نوجوانی بگذرد
علیست بر همه عالم کلید باب نجات
ز باب فاطمه پیغمبر خدا ختم انبیا محمد مصطفی را صلوات
کاربر مهمان خوش آمدید
از زندگی خود لذت ببرید
بدون آنکه آن را با زندگی دیگران مقایسه کنید
هنگامی که چشمان ما نمی تواند
مسیری را مشاهده کند
امید
قدم های ما را در مسیر صحیح قرار می دهد
دلم مکث می خواهد
مکث ثانیه ها
مکث تمام لحظه های به یاد ماندنی
مکث آنچه که لحظه ی بعدش تلخ ترین لحظه هاست
دلم آب می خواهد
برای شستن چشمهای قبل اتفاق
برای شستن دستهای مکث
برای پاکی مکث بر لحظه ای ناب که حتم دلش مکث می خواهد!
دلم مکث می خواهد
کودکان در مشق خود هرشب می نویسند:
آن مرد آمد آن مرد زیر باران آمد
ببار باران
جماعت عشق را کشتند
کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردند
ولی باران ، تو با من بی وفایی
تو هم تا خانه ی همسایه می باری
و تا من میشوی یک ابر تو خالی ......... ببار باران
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها
فکر این تاریکی و ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است...
دوست بدار تا دوست داشته شوی و محبت کن تا به آرامش برسی
بی دلیل عاشق باش
یادمون باشه...
کسی مسئول احساسات ما نیست!
کوچه و خیابان خیس
آسمان ابری
و زمین در انتظار آفتاب نو...
روز من فرا خواهد رسید!
صدا را بلند می کنم و کلاه ام را می کشم تا روی گوش هایم
می خواهم فقط برای خودم قدم بزنم
کاش میدانستم چه کسی این سرنوشت را برایم بافت
انوقت به او میگفتم که آنقدر یقه را تنگ بافته ای
که بغض هایم را نمی توانم فرو دهم!
یک کوچه ی تنگ
یک خط کوچک خاکستری
سهم من چرا اینقدر کوچک است؟!
آسمان که مال کسی نیس!
گاهی دیر شده است
باد آمده
همه ی من را با خود برده
و هر تکه را به درختی آویخته
من زیر قدم ها ی آدمها سرگردانتر میشوم
لطفا برگ ها را له نکنید!
دست به کار شدیم، دست به هر کاری که بگی زدیم، هزارتا کار دست خودمون دادیم، هی کاردستیا رو دست کاری کردیم، آخر نفهمیدیم کجای کاریم!
صب زود وقتی که باد
تو کوچه صداش می آد
میرم و فوری درو وا می کنم
داد می زنم :
-آی نسیم سحری!
یه دل شکسته دارم چن می خری؟
به سراغ من اگر می آیی ، تند و آهسته چه فرقی دارد؟
تو به هر جور
دلت خواست بیا! ...
مثل سهراب دگرجنس تنهایی من چینی نیست، که ترک بردارد
مثل.... مرمر شده است چینی نازک تنهایی من
به به چه جمله ای!!!!:Kaf:
يا به اندازه ارزوهايت تلاش كن! يه با اندازه تلاشت ارزو.
نصف اشتباهات ما ناشی از این است که وقتی باید فکر کنیم، احساس
می کنیم و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم...?
اگر حق با شماست به خشمگین شدن نیازی نیست و اگر حق با شما
نیست، هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید.!!!
ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهی ها،
اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم!
یادمان باشد که آن هنگام که از دست دادن عادت می شود به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست...
برای دوست داشتن وقت لازم است، اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه
یا یک ثانیه کافی است.?!
گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش می آید که انسان باید تاوان دعاهای
مستجاب شده خود را بپردازد.!!
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد اما هر وقت تنم به جماعت نادان
خورد گفتند: مگه کوری؟!
یکنفر در همین نزدیکی ها
چیزی
به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است …
خیالت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببند
یکنفر برای همه نگرانی هایت بیدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیا
تنها تو را باور دارد
چه بسیارند کسانی که به هنگام غروبــــ
ازغصه ناپدیدشدن آفتابـــــــــــــــــــــــــــــ
چنان می گریند که ریزش اشک ها مانع از
دیدن ستارگــــــــــــــــــــــــــان می شود.
در دوستیهایمان
به جای اینکه دنبال تفاوتهایمان باشیم
بهتر است به دنبال شباهتهایمان بگردیم
شباهتهایی مانند این
چه جالب ، هر دو مخلوق خداییم
توهمون فرشته ای از جنس ادم
وقتی چشمان بارونی میبینم
تو هدیه از خدایی
تواقاهمون هستی
که میخوام پیشت اروم بگیرم
ز بسم الله خوانم من خدا را
ز یک مشت خاک آدم ساخت مارا
ز بسم الله چیزی نیست بهتر
نهادم تاج بسم الله بر سر
عجب تاجیست که این تاج الهی
بنه بر سر برو هر جا که خواهی
اول سلام بر احمد و دوم به ساقی کوثر علی
سوم به فاطمه چهارم به سبز پوش پیغمبر
سلام پنجم من بر شهید نیزه و خنجر
ز بعد پنج تن حق سلام بر همه شهیدان یکسر
گل گفت و که من مظهر دینی دارم
با آل علی همنشینی دارم
بویم ز محمد و رنگم ز علیست
خلق حسن و خوی حسینی دارم
اول از حمد خداوند قادر قهار گفت
دوم از نام محمد سید الابرار گفت
بوی وی گل ، روی وی گل ، خوی وی گل
دین و اقرار گل
مذهبش گل ، ملتش گل ، رهبرش گل
شیخ گل و منبر گل تسبیح گل و سجاده گل
شاه مردان ، شیر یزدان ، حیدر خیبر گشا
حامی دین ، ناطق قرآن ، علی بن ابی طالب گل
صبح صادق سر زد و الفت مرا بیدار کرد
بلبل آمد بر چمن صد ناله های زار کرد
صبح صادق باد شبنم قنچه از گل وا کند
مهر پنج جان عبا بر سینه ما جا کند
مهر پنج جان عبا و چارده معصوم پاک
هر که صدق پاک دارد با علی سودا کند
دین علی ، دنیا علی ، مولا علی
خانزاد خالق اکبر علی
شاه مردان ، شیر یزدان ، حیدر خیبر گشا
حامی دین ، ناطق قرآن ، علی
چه مدیحی خوانمت ای آنکه تو خود عین مدیحی
چه سنا خوانمت ای آنکه تو خود عین سنایی
نی زمان در شب معراج تو بودی و پیمبر
علی الله نه لیکن علی اعلایی
روزی که علی به خلق آدم ذم شد
آدم به حریم کبریا محرم شد
آدم به کجا و این همه رتبه و جای
از معرفت پدر پسر آدم شد
دل بر این دنیا مبند ، دنیای فانی بگذرد
نوبت پیری برآمد نوجوانی بگذرد
علیست بر همه عالم کلید باب نجات
ز باب فاطمه پیغمبر خدا ختم انبیا محمد مصطفی را صلوات
شادی ات را به هیچ کس و هیچ چیز وابسته نکن، تا همیشه از آن برخوردار باشی
چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست
گاهی اوقات فکر کردن به بعضی ها،
ناخوداگاه لبخندی روی لبانت می نشاند...
دوست دارم این لبخندهای گاه و بیگاه
و این بعضی ها را..
آنكه را درد نيست مرد نيست:Narahat az:
آن كه با ياد خدا همدم نيست آدم نيست
هیچ چیز و هیچ کس نمیتواندتو را نگران کند
اگر او را که مراقب تو است باور کنی.
انسان بودن یعنی اینکه وقتی باکسی مشتاقانه کوهی را بالا رفتی،
اما روی قله احساس کردی که از او بی نیاز شده ای
یادت نرود که آن پایین چقدر به او نیاز داشتی
اگر میخواهی انسان باشی
مَرنج و مَرنجان...
:Gol:
خدا شونه هامونو فقط برای اینکه کوله بار غمهامونو روش بزاریم نیافریده؛
آفریده بعضی وقتا بندازیمشون بالا و بگیم:
بیــــــــــــــــــخیال:Nishkhand:
فقط دو راه برای رهایی از هر رنجی هست:
مــرگ ســــریـع
یا
عشــق طولانی
(نیچه)
"هست "را اگر قدر ندانی می شود "بود"!
و چه تلخ است "هستی "که "بود" شود و "دارمی " که "داشتم"!
درون ما به هستی خدا اعتراف کرد ، پیش از آنکه خرد آنرا کشف کند .:ok:
زندگی مثل یه دیکته هست ، می نویسیم ، پاک می کنیم ، غافل از روزی که می گن : برگه ها بالا !:ok: