اعتراف به گناه در اسلام
تبهای اولیه
سؤال: آیا در اسلام می توان پیش کسی اعتراف به گناه کرد؟
از اموري كه باعث تخفيف عذاب و بخشيدن گناه و افزايش نعمت مي شود، اقرار به گناه در پيشگاه خدا است. كه دليل خضوع و ناچيز شمردن خود در برابر حق تعالي است، و اعتراف به نعمتهاي او كه موجب افزايش آن خواهندشد. امام باقر(ع) فرمود: لاوالله ما اراد الله من الناس الاخصلتين، ان يقرواله بالنعم فيزيدهم، و بالذنوب فيغفرها سوگندبه خدا، خداوند از مردم جز دو خصلت نخواسته:
1- اقرار (لفظي و عملي) بر نعمتهاي خدا نمايند كه در اين صورت خداوند بر نعمت هاي ايشان مي افزايد.
2- اقرار به گناه كه در اين صورت خداوند آن را مي آمرزد.»(1) از امام صادق(ع) نقل شده كه: وقتي حضرت آدم(ع) براثر ترك اولي، از بهشت رانده شد، به سرزمين مكه آمد و به انجام مراسم حج در مني و عرفات و مشعر و مكه پرداخت و پس از طواف كعبه به ملتزم (مكان مشخصي است در پشت كعبه كه گنهكاران صورت يا سينه خودرا به آن مي چسبانند و ملازم آنجا مي شوند و دعا مي كنند) رفت، جبرئيل بر او نازل شد و به او گفت: به گناهان خود در اين مكان اقرار كن، آدم در آنجا ايستاد و عرض كرد: «پروردگارا! براي هر عمل كننده اي پاداشي است. من هم عمل كردم (و توبه نمودم و اطاعت از فرمانت كردم) پاداشم چيست؟ خداوند به او وحي كرد: «اي آدم هر كس از ذريه و فرزندان توبه اين مكان بيايند و اقرار به گناه خود كنند، گناهانشان را مي آمرزم.»(2)
در ماجراي حضرت يونس كه پس از ترك اولي، خداوند او را در شكم ماهي قرار داد و او در آنجا به تسبيح و حمد خدا مشغول شد، اين مطلب آمده است كه در شكم ماهي اقرار به گناه كرده و مي گفت: «سبحانك اني كنت من الظالمين» (انبياء-88) اي خدا! تو پاك و منزه هستي و من از ستمگران(به خود) هستم، و سرانجام خداوند دعاي او را مستجاب نمود و نجاتش داد.
1- اصول كافي، ج2، باب اعتراف به گناه.
2- بحارالانوار، ج11، ص.179
پاسخ اجمالی این سؤال بدین شرح است:
از نظر اسلام انسان اجازه ندارد گناهان (کوچک یا بزرگ) خود را در مقابل دیگران بازگو کند و اسرار خود را فاش نماید. چون اولا: آبروی و ارزش انسان ها آنقدر زیاد است که اعتراف به گناه تنها باید در پیش گاه پروردگار متعال آنهم به جهت توبه و در خواست بخشش باشد. انسان با اعتراف به گناه نزد خداوند کسب ارزش و آبرو می کند. و این ویژگی مخصوص خداوند است اما غیر خداوند هر چند رازدار باشد توانایی برگشت دادن ارزش و آبروی از دست رفتۀ انسان (در اثر اعتراف نزد آنان) را ندارند تا چه رسد به زیاد نمودن آن.
ثانیا: از نظر اسلام و براساس بینش توحیدی تنها موثر حقیقی در جهان هستی خداوند است، غیر خداوند بدون اذن و اجازۀ خداوند، نمی توانند تأثیری داشته باشند و در منابع دینی اسلام به شخص یا شخصیتی مقام بخشش گناهان داده نشده است.
اما آنچه در اسلام به عنوان شفاعت اولیای الاهی مطرح است؛ اولا: شفاعت به معنای وساطت در بخشش گناهان است نه بخشش مستقیم و بدون واسطه. ثانیا: شفیعان کسانی را می توانند مورد شفاعت قرار دهند که در آنها نوعی صلاحیت و قابلیت وجود داشته باشد نه این که معاملۀ مادی و راهی برای کسب درآمد و دستیابی به منافع و امیال شخصی به شمار آید.
علاوه بر بحث شفاعت که در بالا مطرح شد؛ در اسلام راه های آمرزش و بخشودگى گناه متعدد است كه در ذیل بدان اشاره می کنیم:
1- توبه و بازگشت بسوى خدا با شرایط آن.
2- انجام كارهاى نيك و فوق العادهاى كه سبب آمرزش اعمال زشت مىگردد.
3- پرهيز از گناهان "كبيره" كه موجب بخشش گناهان" صغيره" میگردد.
4- تحمل گرفتاری ها و مصائب دنیا و سختی های برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصی های مومنان را می زداید.
5- عفو الهى؛ شامل افرادى مىشود كه شرایط و شايستگى آن را داشته باشند؛ یعنی شامل مؤمنانى می شود كه در پروندۀ عملشان كوتاهى يا آلودگى داشتهاند.
اقتباس: بخشی از تحقیق انجام شده توسط صدیق جهت مؤسسه تحقیقاتی رواق حکمت.
در مورد گزینه 2
تو یه سایت دیگه خوندم .. انجام دادن اعمال نیک (یه موردش اشاره داشت به گریه کردن بر مصبیت های امام حسین (ع) )که به خاطر ثواب زیاد باعث پاک شدن گناه میشه !!
اما یه چیزی درمورد خودم : من تا پارسال وقتی اسم شون هم میشنیدم گریه ام میگرفت (به خصوص حضرت علی اکبر که از بچگی ارادت خاصی به ایشون دارم ) و حتی مجالس عزاداری هم شرکت میکردم .
اما امسال هیچ کدوم از این اتفاقات برام نیافتاد یعنی رغبتی نداشتم انجام بدم ،، الا شب تاسوعا که هرطور شد رفتم به یه مجلسی اما برام تفاوتی نداشت !!! خیلی از دست خودم شاکی ام حسابی از خودم نا امید شدم !! آخرین امیدم اینجاست ؟!؟!
در آغاز و پایان روز و ساعاتی از شب، نماز بگذار، زیرا نیکی ها بدی ها را از میان میبرد...هود 114
خدانکنه، گناه کردن انقد برامون عادی بشه که دیگه پشیمونم نشیم
همین که شما متوجه اشتباهت شدی و الآن پشیمونی، خودش نشون میده خدا هنوز بهت توجه داره، و شما هنوز جز بنده های خوبشی:ok:
وقتي حضرت آدم(ع) براثر ترك اولي، از بهشت رانده شد، به سرزمين مكه آمد و به انجام مراسم حج در مني و عرفات و مشعر و مكه پرداخت و پس از طواف كعبه به ملتزم (مكان مشخصي است در پشت كعبه كه گنهكاران صورت يا سينه خودرا به آن مي چسبانند و ملازم آنجا مي شوند و دعا مي كنند) رفت،
وقتی آدم به زمین آمد کعبه را چه کسی ساخته بود؟
چرا کسی نیست جواب مو بده :ghamgin: چی کار کنم ؟!؟؟!:ghamgin:
آخر ایمان مون از دست میدیم از اینجا هم میریم :god:
البته موردی که شما مطرح کردید واز عدم گریه برای امام حسین علیه السلام متأثر شده اید، میتونه دلایل مختلفی داشته باشه .
همونطور که میدونیدعوامل مختلفی میتونه در احساس وعاطفه ی انسان اثر بزاره.وبه خاطر همون عوامل هم هست که بعضی ها از شنیدن نام معصومین علیهم السلام گریه می کنند وبعضی ها هم اگر ساعتها در مجالس عزاداری باشند اشک چشمشون در نمیاد.
هر چقدر شناخت ما از عمق قضایا بیشتر باشه وتوجه ما به آنها عمیق تر،ارزش واهمیت آنها نیز بالاتر میره.گریه ی انسان برای اهل بیت نشون دهنده ی عشق وعلاقه ی انسان به وجود مقدس آنهاست .هرچقدر این علاقه بیشتر وکامل تر باشه غم انسان در مصیبتهای آنها نیز بیشتر میشه.
اما اولین وظیفه ی ما اینه که از بین عوامل مختلفی که در روایات برای قساوت قلب مطرح میشه، عاملی که باعث به وجود اومدن این بیماری خطرناک اخلاقی شده را بشناسیم. چرا که عوامل این بیماری در افراد ،ممکنه متفاوت باشه واز بین عوامل مطرح شده ،هر فردی می تونه همه یا بعضی از اونها را داشته باشه که خوب به میزان دارا بودن اونها به همون نسبت قساوت قلب در وجود انسان شدت وضعف پیدا میکنه.
البته با توجه به روایات عواملی همچون پرخوری وپرخوابی وپرحرفی وداشتن آرزوهای طولانی نیز میتونه در ایجاد قساوت قلب مؤثر باشه.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
«ما جفت الدموع الا بقسوه القلوب و ما قست القلوب الا لكثره الذنوب.
اشكها خشكيده نشد مگر به خاطر سنگدلي ها و قساوت قلب ها و قلوب با قساوت نشد مگر به خاطر زيادي گناهان.
در حدیثی دیگر مولي علي علیه السلام مي فرمايند:
« من كثر طعامه سقم بدنه و قسا قلبه ؛
هركس طعامش زياد شود بدنش بيمار و قلبش با قساوت مي شود».
در واقع در یک کلام میشه گفت غرق شدن در لذات مادی باعث غفلت ونهایتا قسی القلب شدن انسانه.
خیلی وقتها غوطه ور شدن در زندگی ومسائل آن ودوری از عبادات یا بی توجهی به آنها ویا دوستی ومعاشرت با افرادی که نسبت به امور دین بی تفاوت هستند نیز می تونه در غفلت وبی تفاوتی ما دخیل باشه.
بنابراین شما با مراجعه به خود وارتباطات خود به راحتی می توانید دلیل این حالت را در خود بیابید وبا رفع آن مانع، رقت قلب را دوباره تجربه کنید.
یه راهکار خیلی جالبی که در روایت او مده را خدمتتون بیان میکنم.
در روايتي آمده است :
من انكر منكم قساوة قلبه فليدن يتيما فيلاطفه و ليمسح رأسه يلن قلبه باذن اللّه، فان لليتيم حقّا. اگر كسي از قساوت قلب خود ناراحت است ، پس به يتيمي نزديك شود و با او ملاطفت نمايد و سر او را مسح كند ، به اذن الهي قلبش نرم خواهد شد، زيرا اين حق يتيمان است.
البته توجه به امور عبادی وسحرخیزی وخواندن ادعیه ای که از معصومین علیهم السلام رسیده و توجه به معانی بلند آنها در از بین بردن این خصوصیت بسیار مؤثره.
گریه بر اهل بیت علیهم السلام در واقع یک گریه ی ارزشی است که موجب تعالی و رشد روح انسان میشود.
برای تو فیق گریه بر امام حسین علیه السلام باید عاشق ودلبسته باشیم وبرای عاشق شدن نیاز به شناخت داریم.هر چقدر امام را واهدافشان را بیشتر بشناسیم بیشتر دلبسته ی ایشان می شویم .البته منظور از شناخت داشتن یک تصور ذهنی وآگاهی سطحی نیست بلکه امام را بشناسیم ووجودشان را در متن زندگی احساس کنیم.وهمواره نام و یاد وراه امام را بر قلبمان متذکر شویم .
در مورد گریه هم مثال زدم ( که یکی از کارهای نیکی که میگین) یعنی واقعا کم کم این مسايل برام عادی شده و اقدامی نمیتونم و انگار نمیخوام انجام بدم !!!! اما نمیخوام اینطوری پیش برم دلم میخواد مثل سابق باشم !
خوب من این موردی رو که میگید میدونم !! میگم اما دیگه هیچ حرکتی هیچ حسی برا بر طرف کردنش ندارم ! انگار که دیگه برام عادی شده و برام مهم نیست ! تفاوتی برام ندارهدر مورد گریه هم مثال زدم ( که یکی از کارهای نیکی که میگین) یعنی واقعا کم کم این مسايل برام عادی شده و اقدامی نمیتونم و انگار نمیخوام انجام بدم !!!! اما نمیخوام اینطوری پیش برم دلم میخواد مثل سابق باشم !
همانطور که در پستهای قبلی اشاره کردم به وجود آمدن حالات مختلف روحی در انسان چه در جهت کمال وچه عکس آن،دارای دلایل مختلفی می باشد که هر شخص با رجوع به خود وعملش ،قادر به تشخیص علت آن خواهد شد.
بی تفاوت شدن ما نسبت به امور معنوی وعبادی یکی از راهکارهای شیطان است که ازطریق عوامل گوناگونی به این هدف دست می یابد.
شیطان هر کس را از راه وروش خودش فریب می دهد بنابراین می توانیم بگوییم به تعداد آدمها راه وروش برای فریب دادن دارد.
روشی که شیطان برای من بکار می برد با روشی که برای شما بکار می برد متفاوت است ودلیل آن هم تفاوت روحیات وخلق وخوها وعلایق وعادتهای ماست.
یکی از دلایل بی تفاوتی نسبت به امور عبادی، تکرار گناه وعادی شدن گناه است.گناه، به تدريج تمايلات فطرى راتغيير مى دهد، وحساسيتهاى قلب رااز بين مى برد. وهمین امر باعث می شود که مثلا اگر انسان در ابتدا در انجام عمل عبادی کوتاهی میکرد وسریعا ناراحت میشد ،با تکرار گناه دیگر این حساسیت ها ومحزون شدن ها کم رنگ میشود.وانسان کم کم نسبت به از دست دادن توفیق بی توجه میشود .علاوه بر این، قبح گناه نیز برایش ریخته خواهد شد.
ایمان و تقوا دو تا عامل مهمی هست که هر وقت قوت بگیرد عمل انسان هم بهتر میشود وبرعکس هر موقع دچار ضعف شود اعمال صالح کمرنگ تر خواهد بود،بی تفاوتی نسبت به امور دینی از نشانه های ضعف ایمان هست.
البته در ضعیف شدن ایمان وبه دنبال آن بی تفاوتی انسان، محیط وشرایط محیطی وارتباطات نیز بسیار موثر است.
مشغول شدن شبانه روزی و تعلق دل به دنیا وامور مادی هم میتونه در بوجود اومدن این احساس در شما دخیل باشه.
ذکر و یاد خدا میتونه راهکار خوبی برای رهایی از این حالت باشه. اگر خدا را یاد کنیم خدا نیز ما را یاد خواهد کرد { فاَذْکرُوْنِی اَذْکرْکمْ } و این به نفع ماست و اگر خدا را یاد نکنیم خدا نیز ما را یاد نخواهد کرد { نَسُوا اللهَ فَنَسِیهُمْ }
خوب من این موردی رو که میگید میدونم !! میگم اما دیگه هیچ حرکتی هیچ حسی برا بر طرف کردنش ندارم ! انگار که دیگه برام عادی شده و برام مهم نیست ! تفاوتی برام ندارهدر مورد گریه هم مثال زدم ( که یکی از کارهای نیکی که میگین) یعنی واقعا کم کم این مسايل برام عادی شده و اقدامی نمیتونم و انگار نمیخوام انجام بدم !!!! اما نمیخوام اینطوری پیش برم دلم میخواد مثل سابق باشم !
زشتی گناه
leila.q بزرگوار درست اینکه مساله رو اینطور مطرح کنید که:
می دانید چه فرآیندی در این مساله وجود دارد؟
افراد وقتی خطایی را مکرر انجام می دهند و از طرفی اطلاعات کمی از دین دارن به مرحله ای می رسند که آن دانش و دانایی کم زشتی و آثار سوء خطاء را برایشان روشن نمی کند و عادت به انجام آن خطا پیدا می نمایند.
به عنوان مثال ما برای خرید کالایی اول به تحقیق و بررسی می پردازیم و بعد از جمع بستن ویژگیهای مثبت و منفی، آن کالا را منتخب یا مردود محسوب می نماییم.
در بررسی اعمال و رفتار هم چنین است که هر عمل و رفتاری را باید اول مورد محاسبه قرار داد و بعد اقدام کرد.
حال دوباره و دقیق تر می پرسیم:
انجام گناه برای ما عادی شده چه باید کرد؟
که در این مقام باید در پی تاپیکی مجزا باشیم.
سلام بزرگوار ، اگر دنبال جوابی برو پیش صاحب جواب ، یعنی : وجود ذیجود حضرت حق و با حضور قلب صداش بزن ، ضمناً دنبال یک پیر و مرشد باش تا ان شاالله از مشکل شما کارگشایی بشه . با ذکر ان شاالله:ok::help::Doaa:
سلام دوستان عزیز من دوباره برگشتم ، در مورد اون موضوع هم بگم کهگناهی که گفتم یک بار تو زندگیم انجام دادم و من دیگه مرتکب گناهی که ازش صحبت میکردم نشدم ، به شدت جلو خودم و گرفتم و سخت بود اما انگار جواب داد ، و دیگه تمایلی به انجامش ندارم . حسش در من کشته شد !
به دعا و نمازی هم که دوستان اشاره کردین رو آوردم ، اما خیلی کم ، مثلا چند روز در میون ! الا این موضوع یه کم برام سخت شده که بخوام مرتب عبادت مو بکنم اما نمیتونم
سلام بزرگوار ، اگر دنبال جوابی برو پیش صاحب جواب ، یعنی : وجود ذیجود حضرت حق و با حضور قلب صداش بزن ، ضمناً دنبال یک پیر و مرشد باش تا ان شاالله از مشکل شما کارگشایی بشه . با ذکر ان شاالله:ok::help::doaa:
خیلیییییییی صداش زدم اما انگار به من نگاه نمیکنه ، خودم حس میکنم !
مرشد و اینا هم معذرت میخوام همش الکیه ، جواب نمیدن اصلا !