توتم پرستی

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توتم پرستی

سلام
حتما توتم شنیدید و توتم پرستی و نظریه فروید را در مورد آن؟ لطفا نظر تون در باره اش بگید
با تشکر:Gol:

معروفترین مذهبى که... همه جامعه شناسان، مستقیم و غیر مستقیم، به آن معتقد می باشند، مذهب توتمیسم است.

* واژه توتم
در ادیان ابتدایى توتم (Totem) قبیله عبارت است از نشانى که از قبیله حمایت مى کند. آن نشان ممکن است یک گونه حیوان، نبات یا جماد باشد. حیوانات گوناگونى میان اقوام مختلف احترام دارند و احیانا تصویر آنها را روى پرچم کشورها مى بینیم. توتمیسم معتقد است که قبیله هاى بدوى و قبایلى که امروز نیز در آفریقا، آمریکاى شمالى و استرالیا در بدویت زندگى مى کنند، هر یک شیئى یا حیوانى (و بیشتر حیوان ) را مى پرستند. حیوان یا پرنده خاصى مورد پرستش قبیله قرار مى گیرد. هر قبیله توتمى دارد و افراد قبیله در مراسم عبادى، در لباس پوشیدن و در آرایش و حرکاتشان مى کوشند تا اداى توتمشان را در بیاورند، بشکل او آرایش کنند، لباس بپوشند و... قبیله، خوردن گوشت توتم را براى خودش ‍ حرام مى داند ولى براى قبیله دیگر، نه... تقدسى که توتم پرست براى توتمش قائل است و همچنین خویشاوندى یى که بین خود و توتم احساس ‍ مى کند، خویشاوندى یى است که فرد و افراد، خودشان را زائیده توتم مى دانند. پس توتم پرچم جاوید جامعه است که افراد مى آیند و مى روند، اما جمع و روح جمعى مى ماند و تقدسش به دلیل همین جاوید بودن است. مساله دیگر این است که توتم، براى افراد قبیله، منشأ زیبائى نیز هست. افراد قبیله همیشه حرکات او را در رفتار عبادى و دسته. جمعیشان، و به شکل او را در آرایش خود، تقلید مى کنند. با مراجعه به تاریخ ملتها و مشاهده پرستش شیر در آفریقا، ببر در هندوستان، عقاب و خرس و سگ آبى در آمریکاى شمالى، گاو نر در یونان و مصر، گاو ماده در هندوستان و آفریقا و اسکاندیناوى، گاومیش‍ در جنوب هندوستان و کانگورو در استرالیا، در مى یابیم که حیوانات مذکور توتم آن اقوام بوده اند. هنوز هم مقدس شمردن کبوتر و مار نزد بسیارى از ملتها ادامه دارد. واژه توتم از زبان سرخ پوستان آمریکا آمده است. کلمه توتم در میان برخى از بومیان امریکاى شمالى چون انگونکین متداول بوده است. و ج. لانگ نخستین کسى است که در شرح سیاحت ها و مطالعات علمى خود که در میان بومیان آمریکاى شمالى انجام مى داد، کلمه توتم را بکار برد. در قرن 19 جمعى از محققین مانند بالدوین اسپنسر و گلین و استرهلو به کاوش و تحقیق در معتقدات اقوام ابتدائى استرالیائى... عقایدى شبیه به عقاید توتمى بومیان آمریکا، با مناسک و اعمال در آنجا یافته، بلکه دیدند در استرالیا آئین توتمى به صورت ابتدائیش محفوظتر مانده، و بالاخره این نوع آئین را چه در استرالیا و چه در آمریکا و چه در آفریقا و نقاط دیگر، آئین توتمى یا توتمیسم اصطلاح کردند

دیدگاه جامعه شناسان و مورخین در مورد توتم پرستی
آیین توتم عده ای از مدرم را به بعضی از اقسام موجودات و اشیاء مقدس که توتم نام دارد علاقمند و مربوط می سازد. عده ای از جامعه شناسان و مورخین آن را بدوی ترین ادیان می دانند. کلمه توتم را آلگون کین ها Algonkins که از بومیان آمریکای شمالی هستند بکار بردند. برای اولین بار یک نفر بومی که لنگ Long نام داشت آن را در کتابی که در سالا 1791 میلادی در لندن منتشر ساخت به کار برد. در هر حال بومیان امریکای شمالی اولین کسانی هستند که سازمان ها و عقاید کیش توتم را مسطالعه کردند. در اواسط قرن نوزدهم کشف گردید که امور قیاسی و شبیه بهم در میان بدویان استرالیا یافت می شود. در اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم دو محقق بزرگ انگلیسی موسوم به بالدوین اسپنسر Baldwin Spencer وگلین Gillen در میان قبای ل مرکزی استرالیا به برسی پرداختند. یکی کشیش آلمانی موسوم به کارل سترلو Carl Strehlow که سالیان درازی را در استرالیا زندگی می کرد و به زبان محلی نیز آشنایی داشت. در این رشته تحقیقات سودمندی کرده نوشت: استرالیا ناحیه ای است که در آنجا عقاید توتم بهتر محفوظ مانده است». به همان اندازه که تاسیسات و عقاید توتم بهتر شناخته می شود این فرض قوی تر می گردد که این آیین نقش بزرگی را در تاریخ انسان بازی می کند. در نیمه قرن نوزدهم مک لنان Mac Lennan ادیان قدیم و ربرت سن اسمیت Robertson Smith ادیان سامی را با این آیین سنجیده و مقایسه کردند. در پایان قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم دانشمند انگلیسی موسوم به جمس ژرژفرازر George Frazer Jemes در این باره اسناد بسیار گرانبهایی جمع آوری کرد. دورکیم Durkeim دانشمند بزرگ اواخر قرن نوزدهم فرانسه در کتاب خود موسوم به «اشکال ساده زندگانی دینی» درباره دین توتم بحث جالبی دارد.

وجوه و ارکان آیین توتم پرستی
وجوه اساسی و مبانى عمده ارکان این آئین ساده، در سه اصل خلاصه مى شود:
1 - توتم، Totem
لفظ توتم به نوعى از موحودات و اشیاء، خاصه حیوانات مخصوصى که اعضاء کلان آن را مقدس شمرده و یا طبق نظر برخى از محققین آن را جد خویش نیز تصور مى نمایند، گفته مى شود. به عبارت دیگرکلمه توتم برخی از موجودات و یا اشیاء است که تمام اعضای یک طائفه آن را مقدس و غیر عادی تصور می کنند. این موجودات از نوع جانوران مانند: گاومیش، عقاب، طوطى، کانگورو، شاهین، و حشرات مانند کرم درخت، و برخى موارد از نوع گیاه و نباتات مانند: بوته هاى چاى و گاه بندرت از موجودات بیجان طبیعت چون: باران و دریا یا کواکب و ستارگان مى باشند. مثلا تمام افراد طایفه کان گورو، تمام مظاهر نوع کانگورو را مقدس می شمارند. هر قوم و کلانى که مثلا عقاب توتم آنها است، تمام اصناف عقاب را مقدس و محترم شمرده و آن را تقدیس مى کنند! به علاوه توتم نام اعضای طایفه است و آن را متحد می سازد. پیوستگان به یک توتم، همه با هم منسوب بشمار آمده و در حقیقت توتم نشانه قومى و علامت قبیلگى و همبستگى نیز بشمار مى رود. افراد این جامعه یا کلان از سایر کلانها تنها به واسطه توتم مورد تقدیس، مشخص و شناخته مى شوند. در آئین توتمى هریک از قواى طبیعت به توتمى خاص منسوب است! در یکى از قبائل استرالیا آفتاب خویشاوند مرغى به نام کاکائوس سفید است. در بیشتر اجتماعات کودک نام توتم را از مادرش به ارث می برد. همچنین توتم شعاری است که از علایم نسب یک دسته به شمار می رود. گاهی اتفاق می افتد که این شعار را روی زمین یا سپر و یا چادر و یا منزل رسم می کند، غالبا علامت توتم روی جسم انسان خال کوبی می شود. روی شخص زنده قبل از الحاق به طایفه و روی مرده قبل از تدفین جنازه نقاشی و رسم می گردد. اعضای طایفه کوشش می کننند حالت و صورت خارجی توتم خودشان را به خود بگیرند. مثلا در طایفه ای که توتم آنها گاومیش است موهای سر را به صورت شاخ آرایش می دهند. در طایفه ای که توتم آنها لاک پشت است سر تراشیده و شش حلقه که پنجه ها دم حیوان می باشد سر را محدود می سازد. در صورتی که توتم یک پرنده باشد پرهای آن پرنده را همراه دارند. دورکیم معتقد است که توتم تقبل از هر چیز یک نام و یک شعار است، توتم در حالی که یک آیین اجتماعی است دارای خصلت دینی نیز هست، توسط آن تمام اشیاء به مقدس و ناپاک طبقه بندی می شود. تصاویر توتمی بیش از توتم مقدس است، خصلت تقدس توتم و تصویرش به شخص انسان منتقل می شود. دلیل این تقدس شخصی این است که انسان بدوی معتقد است همان لحظه که به معنی معمولی کلمه انسان است حیوان و یا گاهی از جنس توتم نیز به شمار می رود و در نتیجه نام آن را به خود می گیرد. بنابراین همانندی نام موجب همسانی طبیعت می گردد، یک عضو طایفه کانگورو می نامد، پس به معنی واقعی حیوانی از آن نوع است. بعضی از قسمت های بدن انسان مانند خون و گیسوان، مقدس است. رتبه و مقام دین متساوی تقسیم نمی گردد. مردان از زنان و پیران از جوانان برترند. توتم غالبا عنوان پدر و نیاکان افراد کلان است. در قبیله یی که منقسم به کلان های توتمی است تمام اشیاء و موجودات نسبت به رابطه ای که با توتم دارند طبقه بندی می گردد. تمام حیوانات و گیاه ها و باران، و رعد و ستارگان و فصول، بین توتم های گوناگون تقسیم می شود. در یک قبیله استرالیایی خورشید با نوعی از طوطی سفید می نامند. ماه با طوطی سیاه خویشی دارد در این صورت طوطی سیاه نامیده می شود.
2- مانا، Mana
وجه دیگر از توتم عقیده به مانا است. کلمه مانا اساسا لغت بومى ملانزى (شمال شرق استرالیا) است، و مقصود از آن یک قوه و نیروى بى تعین است که در همه جا پراکنده و منتشر، و بین همه موجودات بى جان و جاندار، مقدس و غیر مقدس،مشترک است. به عبارت دیگر مانا عبارت از یک نیروی مستقل مادی و روحانی است که در همه جا پراکنده است، در تمام شعارها و موجودات و اشیاء مقدس مشترک است. بومیان امریکاى شمالى نیز به مفهوم مانا اعتقاد دارند. اغلب طوایف و قبائل استرالیائى هاوائى، پولینزى، نوول هبرید، میکرونزى، رایاک، ایگوروت و تائیتى از این قدرت جهانى و مبدأ واحد معمولا به شورپنگا تعبیر مى کنند. کشیش انگلیسی کودرینگتون Codrington که برای اولین بار این عقیده را در ملانزی مطالعه کرده است اصطلاح مانا را چنین تعریف می کند: «نیرو و نفوذی است غیر مادی و در یک معنی مافوق طبیعت که به وسیله ی قدرت مادی یا هر نوع قدرت و برتری که انسان دارا است ظاهر می شود. » مانا در روی شخص معین مشخص نیست و می تواند همراه هر نوع اشیایی باشد. هر دین داری در ملانزی خود را در پناه مانا قرار می دهد خواه برای این که خودش از آن استفاده کند و یا برای این که به دیگران استفاده برساند. همین طرز تفکر در بومیان امریکای شمالی نیز یافت می شود با این تفاوت که در آنجا سی یوها Sioux لفظ (واکان Wakan) و (Iroquois)، عبارت اورندا Orenda و آلگون کین ها، اصطلاح (مانیتو Manitou) به جای آن بکار می برند.
دورکیم می نویسد: آیین توتم در استرالیا عقیده به یک اصل مشترک و شعار دارد که مخصوص افراد مقدس اعضای طایفه است. اصطلاح شورینگا Churinga برای تعیین چنین اصلی بکار می رود و در حقیقت مراسم به این اصل مشترک مربوط است.
به عبارت دیگر کیش توتم را می توان دین نام نهاد ولی نه حیوان ها و یا انسان ها و یا نقوش را، بلکه می توان گفت: که یک نیروی بی نام و بدون شخصیت است که در هر یک از این موجودات یافت می شود بدون این که با هیچیک از آنها مخلوط شود، هیچکس کاملا آن را دارا نیست و در آن شرکت ندارد. به این طریق مستقل از اشیاء و اشخاص مخصوص است که در آن ها حلول می کند. این نیرو بر این اشیاء مقدم است، زیرا پس از نابودی آنها باز می ماند افراد می میرند، نسل ها تغییر می یابند، ولی این نیرو همیشه در وضع فعلی باقی می ماند در حالی که زنده و شبیه خودش است نسل های امروز را مانند نسل های گذشته جان می دهد. همانطور که نسل های آینده را جان خواهد داد. به طریق بهتر می توان گفت: مانا خدایی است که مردمان بدوی پرستش می کنند. خدایی است. بی شخصیت و بی نام و بدون تاریخ و پا برجا در جهان که در جمعیتی بی شمار از اشیاء پراکنده است. توتم چیزی جز یک شکل مادی نیست که بوسیله آن تصورات این جوهر غیرمادی نمایان می شود. این نیرو در اطراف تمام اشیاء مختلف الجنس پراکنده است و تنها هدف حقیقی آیین است.
3- تابو Tabou
تابو نیز اساسا کلمه اى پولینزى است و از سال 1886 در مباحث تاریخ عقاید و ادیان به صورت یک اصطلاح در آمده است. این کلمه سازمانی را تعیین می کند که بر طبق آن بعضی اشیاء و کارها حرام محسوب می گردند، همچنین به معنی صفت برای اشیاء و امور بکار برده می شود. مراد از این کلمه اصول و مقرراتى است که به موجب آن بعضى از اعمال و یا اشیأ حرام و ممنوع شمرده مى شود و خون آن اعمال محرمه را نیز تابو مى گویند. گاه تابو در مجموع براى مناسک و شرعیات آئین توتمى بکار میرود. این مناسک بر دو قسم اند: 1 - سلبى یا محرمات 2- ایجابى یا فرائض.
بطور کلی مقصود از تابو جدایی میان مقدس و پلید است. کشتن و خوردن حیوان و چیدن و خوردن سبزیجات که در آن ها نیروی توتم وجود دارد جز در بعضی از تشریفات رسمی دینی ممنوع است. برخی اوقات دست زدن و نگاه کردن به اشیاء مقدس و سخن گفتن هنگام تشریفات دینی و گاهی کار کردن و خوردن در روزهای معین جشنهای دینی ناروا می باشد. کار نمونه مهمی از اثر پلید است. زیرا نتیجه آن فقط برای زندگی دنیوی است. کار انسان را با اشیاء عادی مربوط می سازد در صورتی که در روزهای عید زندگانی مذهبی به درجه استثنایی غیرعادی می رسد. به این طریق اختلاف میان این دو نوع زندگی نمودار می گردد. بنابراین دو قسم زندگانی نمی تواند با یکدیگر شباهت داشته باشد. پس تعطیل مذهبی یک مورد بخصوصی از تناقص عمومی است که مقدس را از پلید جدا می کند. به این ترتیب نتیجه نهی یا تابو به دست می آید. محرمات اصلی مذهبی به زندگانی اخلاقی و اجتماعی مربوط می شود. کشتن افراد طایفه و ازدواج با زنان طایفه ممنوع است. بایستی با زنان خارج از طایفه ازدواج کرد. این ممنوعیت ها موجب پرهیز کاری و محرومیت و رنج و ریاضت می گردد

آداب و مراسم اصلی دین توتم پرستی
آداب اصلی دین توتم پرستی نیز بر دو قسم است:
1- مراسم مثبت 2- مراسم منفی

مراسم منفی یا محرمات دینی توتم پرستی
محرمات دینی را می توان مراسم منفی نام نهاد. برای تمرکز این گونه امور بعضی تشریفات وجود دارد. نمونه ای از آن را می توان در استرالیا مشاهده کرد. تازه وارد در دین بایستی از جامعه کناره گیری کند. به زنان و کسانی که محرم اسرار نیستند نگاه نکند. تحت نظر چند نفر پیش کسوت که در حکم پدر تعمیدی وی هستند و در خاک و خاشاک یا در جنگل زندگانی کند. از خوردن بیشتر غداها اجتناب ورزد، به آن غذایی هم که ممنوع نیست نبایستی دست بزند. به اندازه ای که برای حفظ حیات وی لازم است پدر تعمیدی غذا در دهانش می گذارد. گاهی باید روزه تحمل ناپذیری بگیرد. از سخن گفتن و سرگرم ساختن خویشتن و شستشو و حرکت کردن خودداری کند. نتیجه این آزمایش یک تغییر حالت و تولد ثانوی است. بدین طریق او جزو محارم است و داخل در جامعه مردان می گردد و خصلت مقدس به دست می آورد و سهمی در آیین برای خود تهیه می کند. نظر به علتی که مقدس را از پلید جدا می سازد انسان نمی تواند با اشیاء مقدس رابطه داشته باشد مگر این که آنچه را که پلید است از خود دور سازد. برای این که بتواند در جامعه مذهبی زندگان کند بایستی کم و بیش به زندگانی دنیوی پشت پا زند. پس در این معنی آیین منفی اعمالی است که به وسیله آن شرایط وصول به آیین مثبت فراهم می گردد.

مهمترین مناسک سلبى یا محرمات آئین توتمی
مهمترین مناسک سلبى یا محرمات، کشتن و خوردن و بى احترامى و لمس ‍ کردن و حتى نگاه کردن حیوانات یا گیاهان یا اشیأ دیگرى است که توتم کلانى محسوب مى شوند. کسانى که گاومیش توتم آنهاست، از خوردن گاومیش ممنوع اند. مگر در ضمن مناسک خاصى که باید همه اعضأ کلان به عنوان اتصال با توتم خود با تشریفاتى از گوشت آن بخورند. دیگر از امور ممنوعه کار کردن و حتى غذا خوردن در برخى ایام است که اعیاد دینى آئین توتمى محسوب است. ازدواج با اعضأ یک توتم حرام است؛ یعنى هر فردى موظف است با کلان دیگرى که داراى توتم جداگانه هستند، ازدواج کند.

دیگر مراسم سلبى آئین توتمى
دیگر از مراسم سلبى آئین توتمى آنکه: در استرالیا چون بخواهند نوبالغى را عضو کلان سازند و به آئین توتمى خود وارد کنند، نخست او را وامى دارند تا مدتى عزلت گزیند و از دیدار زنان و کسانى که هنوز به جمع اهل دین در نیامده اند، خوددارى کند و بهتر آنکه در جنگلها بسر برد. در این حال، اکثر خوراکیها بر وى حرام است، و آنهائى نیز که حلال است، خود نباید به آن دست برد؛ بلکه مربى مخصوص به مقدارى ضرورى در دهانش مى نهد تا سد رمقش شود. گاه سخت ترین امسکاکها بر نو بالغ تحمیل مى شود. و بالاخره پس از طى این دوره عزلت و ریاضت... به عقیده آنها یک نوع صفا و روحانیتى در نو بالغ پدید مى آید که حق شرکت در مجامع دینى را پیدا کرده و عضو کلان توتم معینى مى شود. دیگر از محرمات آن است که گروههائى که آدم خوارى میان آنها رواج دارد، از خوردن کسى که عضو کلان توتم است اجتناب مى کنند؛ و به عبارت دیگر، خوردن عضو کلان یک توتم، بر اعضأ دیگر حرام است.

مراسم مثبت یا واجبات و فرائض آئین توتمى
مراسم مثبت شامل تمام اعمال مذهبی است. برای نمونه می توان مراسم عید بزرگ اینتیشی یوما Intichiuma که در فصل زیبای باران انجام می گردد شرح داد، افراد طایفه لخت و برهنه جمع می شوند. لباسهای خود را در محلی که سنگ ها و صخره ها که یادگار اجداد افسانه یی آنان و دارای نیروی توتم است قرار می دهند. با روش های مختلف خاک پاشی می کنند و تصور می نمایند به این وسیله محصول مربوط به توتم را فراوان می سازند. بعد از این که دقیقا امور ممنوعه را پاک ساختند برای استفاده از حیوان مقدس جمع می شوند و با روش مخصوصی خود را به شکل آن حیوان در می آورند. در این مراسم شکل ابتدایی تمام آداب بزرگ مذهبی دیده می شود که اساس مراسم مثبت ادیان بعد بشمار می رود، مراسم قربانی نیز از این گونه امور است. روبرت سون اسمیت این مسئله را تحقیق کرده و می نویسد: «مقصود از ضیافت قربانی این است که در آن مومن و خدایش با یکدیگر مخلوط شود و بین آنها روابط برقرار گردد» بنابراین مراسم و خوردن قربانی از ادیان بسیار بدوی سرچشمه می گیرد. در آئین توتمى، اعضأ کلان، همه یکسان نیستند، بلکه مردان از زنان برتر و ارجمندترند و پیران بر جوانان فضیلت دارند. آداب و عقاید کوچک دیگرى نیز در قبائل گوناگون آئین پیروان توتمى وجود دارد. مثلا قبیله پورو معتقدند: اگر کودکى مریض شود؛ باید پدرش داروى لازم را بخورد و با این کار، فرزندش معالجه مى شود، و یا براى موى سر و ناخن و گیسوان و خون، یک نوع قداست مذهبى قائلند.
مراسم مثبت شامل مراسم تقلیدی نیز هست چون معتقدند: محصول دو همسان با یکدیگر مشابه است، ژست ها و حرکات آن حیوانی را که میل دارند برای آنان فراوانی ایجاد کند تقلید می کنند، مانند حیوانات حمله می کنند، رییس طایفه تمام شب فریاد می کند تا این که خسته شود. آنگاه فرزند خود را بجای خود می گذارد و پس از کمی استراحت دوباره شروع می کند. همچنین مراسم یادبود نیز وجود دارد. بدویان طایفه را زاییده اجداد افسانه ای خویش می دانند که خالق گیاه ها و کوه ها و نهرها و زندگانی هستند، این گونه روایات افسانه یی را می خوانند، گاهی به وسیله جادو آن ها را احضار می کنند. در تشریفات مذهبی فقط محارم شرکت دارند. در تفریحات اجتماعی زنان و حیوانات نیز می تواند شرکت کنند. «مراسم کفاره Les rites piaculaires»و تعطیلات مخصوص، جالب توجه است، مقصود از آن روبه رو شدن و شرکت در مصیبت عمومی است که ذکر مصایبت کنند و اظهار تاسف نمایند. مرده موجودی مقدس است، در مقابل او کار پلیدی انجام نمی دهند، بلکه گریه می کنند، نوحه سرایی می نمایند. در اوقات معین یکدیگر را در آغوش می گیرند، نسبت به روابط خانوادگی مراسم نیز تغییر می کند، زنان بایستی موهای خود را بکنند، بدن خویش را خاک آلود نمایند، در تمام مدت مراسم کاملا سکوت نمایند. این مراسم ممکن است تا دو سال به طول انجامد. بعضی از آنان تا پایان غم و اندوه و با علامت و اشاره مقاصد خود را بیان می کنند. مقدس یا خارق العاده بر دو قسم است. مقدس مطلق و غیر مطلق. پس در قلمرو مقدس مبارک و شوم قرار داد. یعنی پاک و ناپاک از یکدیگر جدا نیست. بلکه دو شکل مختلف از یک نوع است که در تمام اشیاء مقدس وجود دارد. از پاک ناپاک شناخته می شود و از ناپاک پاک به وجود می آید.

ریاضت درآئین توتمى
در این کیش تمرینات ریاضتی Pratiques ascétiques وجود دارد. بدوی در خدایان خود، بیگانگی و دشمنی و موجودات باطنی لزوم بدی مشاهده نمی کند تا مجبور شود به هر قیمتی به سود آنان سازش نماید و صلح کند، بلکه این خدایان برای وی دوستان و خویشان و حامیان طبیعی هستند و همین نام ها است که به موجودات نیروی توتم می بخشد، و انجام مراسم مربوط به اوست شاکی نمی داند و عظمت او را از میان نمی برد زیرا این نیرو بسیار به او نزدیک است و قدرت و سود می بخشد که خودش طبیعتا واجد آن نیست، در هیچ عصری خدا تا این درجه به انسان نزدیک نمی باشد، زیرا این نیرو میان تمام اشیاء بدون واسطه جا دارد و بدوی در حال ریاضت و رنج احساس شادی و اعتماد می کند.

شعار دین در توتمیسم
دورکیم می نویسد: «کار دین تشخیص مقدس از پلید است». این علامت مشخص افکار دینی است. از طرفی دین امری اجتماعی است. مومنین همیشه در مجموعه ای از اعمال و مراسم مشترک و به یکدیگر وابسته اند. پس می توان دین را چنین تعریف کرد: «دین اصولی است از عقاید و اعمالی مربوط به هم برای اشیاء مقدسی که از ممنوعات جدا است، مانند عقاید و اعمالی که در یک جامعه اخلاقی موسوم به کلیسا مردم را در آنچه پذیرفته اند متحد می سازد. جامعه افراد را تربیت می کند و احساس مقدس ایجاد می نماید. جامعه برای افراد مانند خدا برای بندگان است». در جامعه های استرالیایی یک فرد بدوی خود را تحت مراقبت و حمایت و حکومت طایفه احساس می کند. مراسم مقدس (که مانند امور پلید و غیر مذهبی پراکنده نیست) افراد جامعه را در یک جا متمرکز می کند و موجب پیدایش تحولات و هیجانات روحی می گردد. در چنین شرایطی بدوی احساس ارتباط با نیروی زندگی می کند، از طایفه به شعار طایفه و توتم توجه می کند و موجب پیدایش تصاویری در اندیشه اش می گردد. طایفه شعاری احتیاج دارد که او را از سایر طوایف مشخص سازد و وحدت جامعه را برقرار نماید. شعار بایستی از میان اشیاء و مخصوصا موجوداتی انتخاب شود که بدوی بیشتر به انها ارتباط دارد. یکی از محققین بنام ستره لو Strehlow می نویسد: شعار بایستی حیوان یا گیاه باشد که در اطراف و جوانب وجود دارد و بدوی عادت دارد خود را با آن موافق و ملحق سازد.

تحلیل فلسفى انسانى توتمیسم
از ویژگیهاى مذهب توتم پرستى و مذاهب بدوى مثل فتیشیسم و آنى میسم یا پرستش ارواح بى شمارى که سراسر جهان را پر کرده و در همه اشیأ و پدیده هاى طبیعت جا دارند، یکى این است که بر حسب رابطه انسان با توتم (در توتمیسم) و رابطه انسان با فتیش (در فتیشیسم) و رابطه اشیاء با آدمها و با روج (در آنى میسم) دنیا و همه اشیأ را تقسیم مى کردند به ساکره یعنى چیزى که مقدس و متبرک است و پروفان یعنى چیزى که مقدس و متبرک نیست. بنابراین اصل اعتقاد به نیروى مقدس و شوم و آثار بد و خوبى که در ذات و زندگى انسان دارد، انسان را به یک سلسله اصول و اعمال و احکام خاصى وامى داشت؛ بدین معنا که ترس و گریز یا امید و حرمت را در آنان بر مى انگیخت و کوششها و مقدماتى را که براى آمادگى و پذیرش خود و جلب یا تسخیر آن قوا و اثرات غیبى ضرورت داشت، موجب مى شد. و از اینجاست که مسأله عبادت و مراسم و اعمال دینى، نظام خاص و تعلیمات روحى و فکرى و اخلاقى و اجتماعى و مذهبى و بالاخره ریاضت، لازمه اش تحریم یک سلسله اعمال یا استعمال برخى چیزها و پرهیز از بعضى محرمات است که نامشان تابو است. تمام اشیأ عالم داراى روح خاصى است که نامش مانا است. اسپنسر مى گوید: از یک بدوى پرسیدم این فتیشها را چرا این قدر نگاه داشته اى و با حرمت بر روى آنها دست مى کشى و به چشمت مى مالى و از آنها تبرک مى جوئى، مگر این چیست؟ چرا به این جادوگر یا به این فرد مقدس جامعه تان... دست مى کشى و لباس یا زانوى او را مى بوسى و به او احترام مى گذارى و..؟ مى گوید: توى اینها مانا است... مى بینم که وقتى ملتها کوچک مى شوند، شخصیتهاى بزرگ هم ارزشهاى خود را در ذهن آنها از دست مى دهند و ارزشهاى متعالى آنها مجهول مى ماند و چون ملت این ارزشها را نمى شناسد، ارزشهائى را که مى شناسد، مى تراشد و به آنها نسبت مى دهد. در جامعه هاى فتیشیسم، آنى میسم و توتمیسم، نیرویى هست به نام شورینگا که فقط عده خاصى در جامعه آن را دارند و اینها روحانیون اندکه به کمک این نیرو مى توانند در ارواح و قواى مرموز نفوذ کنند و اعمال و مراسم و اوراد مذهبى را انجام دهند و مردم را را مذهب مرتبط کنند و در آخر، مراسم عبادى و ریاضتهاى مختلف و مراسم دسته جمعى دینى و نذرها و وقفها را انجام دهند. پس اینها واسطه هاى مقدس میان عوام مردم و قواى غیبى و مظاهر دینى هستند و علت این امتیاز طبقاتى و نقش اختصاصى و انحصارى شان خصوصیت ذاتى شان است که صاحب قوه شورینگا هستند و حامل روح مقدس. به نظر مى رسد چنین باورى بدوى در تاریخ حیات انسان باعث شده تا در کنار دو ضلع زور و زر، ضلع تزویر هم شکل بگیرد و عامل استبداد سیاسى، دینى و مایه جهل و جور در تاریخ بگردد.

اهمیت و ارزش دین توتم
دورکیم معتقد است: دین بدوی نفوذ تاثیر بسیار در زندگانی روحانی و اخلاقی و اجتماعی و دینی انسان دارد. آنچه در افکار ما می گذرد مانند: زمان و مکان و افکار عمومی و ادراکات و قوانین اساسی، همه را مدیون دین توتم هستیم. توجه بشر به مکان و زمان ریشه اجتماعی دارد که زاییده دین است. بعضی از جامعه های استرالیایی سطح به شکل یک حلقه ادراک می شود. زیرا چادر قبیله مانند دایره است و به تعداد بخش هایی است که جامعه دارا است. تشخیص راست و چپ زاییده اجتماع است، زیرا دست راست با مقدس و دست چپ با پلید بستگی دارد، در انسان حالات روحی گوناگون مانند: ادراکات و خاطرات و لذت و رنج و امیال و غیره وجود دارد. فرد در مدتی که این حالات را در ذهن می پروراند و وجود هر یک را در نظر می گیرد، مدتی را که به هم مربوط است و در تمام اشیاء مشترک است تشخیص می دهد. بنابراین تقسیم زمان مربوط به عصر مراسم و اعیاد و تشریفات مذهبی است. علم انتظام عالم نیز در دین توتم موجود است و تقسیم اشیاء را ایجاب می کند. گروه های مختلف را به هم مربوط می سازد. و از این راه افکار عموم و مفهومات که در طبقه بندی مفاهیم انسانی حکومت می کند ایجاد می گردد. در فکر فرد قوه تمیز وجود دارد که دارای شخصیت خارجی نیست ولی اجتماعی است. بدون چنین اصلی انجام امور انسانی غیر ممکن است. «مراسم تقلیدی rites mimétiques» قاعده «هر جنسی از هم جنسی خود بوجود آمده است» اولین فرضیه از اصل علیت را نمودار می سازد، همان علل موجب همان نتایج می گردد، یعنی: قوانین اساسی عقل و فکر ما آشکار می گردد. دین توتم اساس عمل جمال شناسی است، مراسم مختلفه مشخص عمده ایجاد می کند و منبع خوشحالی ها و بعضی از اشکال هنر می گردد، ریشه زندگانی اخلاقی و اجتماعی و قضایی انسان در آیین بدوی است، امور ممنوعه نماینده اشکال اولیه قوانین اجتماعی است که برای افراد وضع شده است.

سلام
یک سوال جدید:
آیا در بین قبایل ایرانی هم توتم بوده یا نه؟

با سلام به نارنج عزیز توتم پرستی در میان انسانهای بدوی و اولیه رواج داشته ولی در میان ایرانیان خیر زیرا منظور از ایرانی، اقوام هندواروپایی اریایی است که 2000سال قبل از میلاد وارد ایران ویج شدند که انها دارای تمدن وادیان پیشرفته بودند و کتاب «ودا» از یادگارهای ان دوره می باشد؛ که حاکی از وجود یک دین پیش رفته در دوره پیش دادیان است. در دوره کیانیان که حدود 1600ق م بودند زردشت در زمان کی گشتاسب دین مزدا پرستی را در میان ایرانیان رواج داد لذا ایرانیان توتم پرستی که از ادیان ابتدایی است نداشته اند. قبل از ایرانیان (اریایی ها) نیز عیلامیان که از نژاد قفقازی بودند در مناطق فلات ایران زندگی می کردند که دارای تمدنی پیشرفته بودند که رب النوع ها را پرستش می کردند که سابقه انان حتی تا 20000سال ق م گفته اند که سیلک کاشان و تمدن شوش و انزان از اثار انان است

سلام
یعنی در تاریخ ایران هیچ قومی هیچ حیوانی را محترم یا مقدس نمی شمرده؟

سلام مجدد
در مورد نظریه فروید در مورد توتم کسی توضیحی نداده؟

با سلام به نارنجی عزیز در مورد اقوام ساکن در فلات ایران ما اطلاعی نداریم و آثار باستانی که در ایران نشانی از حضور انسان اهل حجر و نو سنگی یا انسانهای بدوی و اولیه که توتم پرستی میکردند داشته باشد وجود ندارد لذا ما دلیلی بر توتم پرستی ایرانیان نداریم البته این منافاتی با وجود ابن عقاید در اشخاص به صورت انفرادی ندارد

موضوع قفل شده است