«واقعیت های پشت پرده» از منظر یک کاربر

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
«واقعیت های پشت پرده» از منظر یک کاربر

سلام. من جوانی 27 ساله هستم که سالهای ساله در زمینه عرفان و خداوند فکر و تحقیق میکنم. من بر اثر یک حادثه بسیار ناچیز در سن 16 سالگی از یک نو جوان پرهیاهو و شلوغ به ادمی متفکر و محقق تبدیل شدم و تا الان به چیزهایی رسیدم که در حقانیت آنها برای خودم شکی ندارم ولی از شما انتظاری ندارم که باور کنید زیرا نیازی به باور شما ندارد و این واقعیت وجود دارد.
ما در دنیا 2 دانشمند داریم که به حقایقی بسیار باارزش دست پیدا کردند حقایقی که تفسیر این جهان و جهانا های دیگر و زندگی مخلوقات می باشد. اولین دانشمند نیوتن بود که با ذهن کنجکاو و مغرور خود که طاقت دیدن کسی برتر از خود را نداشت ریاضیات و فیزیک طبیعی یا تجربی کلاسیک رو بسیار پیشرفت داده و چه بسا در زمینه هایی خالق آن بوده است. ولی مورد بحث بنده دانشمند دیگری است که با زندگی پر از تلاطم خود به جهانی دست یافت که همان جهانی است که قران میفرماید که طبیعت روی آن را پوشانده است. البته سالیان پیش یونانیها و فلاسفه بزرگ تا حدودی به واقعیت های موجود پی برده بودند و به کار میبستند ولی این دانشمند از لحاظ علمی و با ارائه یک فرمول کامل حقانیت خدا را اثبات کردند. بله آن دانشمند کسی جز انیشتین نیست. فرمول e=mc2 یک فرمول عادی نیست این فرمول همان خداست. یعنی خدا را اثبات میکند.
توجه کنید. این فرمول میگوید تبدیل انرژی به ماده و تبدیل ماده به انرژی . بزارید از اول شروع کنیم از انفجار بزرگ . در ابتدا چیزی وجود داشت و نداشت و آن چیز خدا بود( باور این که چیزی وجود دارد و در عین حال وجود ندارد بستگی به این دارد که شما چقدر در باره خدا و فلسفه آن مکاشفه و فکر کرده باشین. هرم وقت توانستید رنگی به غیر از 7 رنگ به وجود بیاورید مثلا یک رنگ هشتمی میتوانید به وجود خدا پی ببرید!!!!!!!) خدا برا اساس تصمیمی که میگیرد و دلیل آن تصمیم بر هیچ کس واضح نیست (شاید به دلیل اثبات قدرت خویش یه خود!!!!! یا خلق دنیایی برای خود) دست به خلق این جهان میگیرد آنهم با تبدیل قسمتی از انرژی خود به ماده من از این به بعد اسم خدا را انرژی مطلق مینامم. انرژی مطلق قسمتی از انرژی خود را در انفجار بزرگ به ماده تبدیل میکند و از هیچ این دنیا به وجود می اید(مصادیقش در قران هست) در میلیارد میلیارد ... میلیاردیم ثانیه این انرژی پرتاب و تبدیل به عناصر و اتمهای لازم برای تشکیل ماده شده و در عین حال ماده و پادماده با هم ساخته میشوند. میدانید که پادماده چیزی فراتر از تصور و دقیقا عکس العمل ماده است و اندک بسار ناچیز از آن باعث انفجاری بزرگ میشود و دریچه ای به سمت جهان های دیگر باز میکند. در این قیامتی که برپا شده بود میلیونها سال و میلیاردها سال طول کشید تا این جهان امروی ما شکل گرفت ولی هنوز هم از آن انفجار 13 میلیارد سال پیش جهان در حال انبساط میباشد. در این جهان بزرگ جایی بی نهایت کوچک به نام منظومه شمسی شکل گرفته و بر اساس آن زمین و خودمان.(این جهان بی نهایت است هروقت مغز شما توانست برای بی نهایت انتهایی بیابد می تواند واقعیت کامل خدا را دریافت کند) همه ما و تمام مادیات از انرژی تشکیل شده است انرژی ای که هیچ گاه از بین نمیرود و از نوعی به نوع دیگر تبدیل میشود ماده از اتم و اتم از ذرات ریزی که بین آنها نوعی انرژی و همچنین بین خود اتمها و همچنین خود عناصر و همچنین خود مولکولها و همچنین خود انسانها و تا ... انرژی برقرار است این انرژی در همه چیز هست آن انرژی همان انرژی مطلق یا خداست برای همین قران میفرماید که خدا از رگ گردن به مانزدیکتر است چون ما خود خدا هستیم همه چیز انرژی مطلقه و این انرژی مطلق به اشکال گوناگون درامده انرژی گرمایی، انرژی مغناطیسی، انرژی جاذبه، انرژی عشق، انرژی الکتریسیته، انرژی مغناطیسی و انرژی فرشته ای. فکر میکنید فرشته چیست؟ منظور از فرشته چیست؟ فرشته همان انرژی های متغیری هستند که طول موج مختلفی دارند مثل نور های خورشید و هر کدام کاری را انجام میدهند(چشمها را باید شست جور دیگر باید دید!!) خدا انرژی مطلق و فرشته های همان انرژی های تبدیل شده خدا هستند ما انواع فرشته داریم انرژی فکری انرژی جنسی انرژی غرور انرژی حسادت انرزی یکتاپرستی انرژی دوستی انرژی دشمنی انرژی نفسانی و غیره تمام این انرژی ها یا فرشته ها را خدا در هنگام خلقت انسان در اختیار انسان درآورد(همان معنی بچگانه تعظیم کردن فرشته ها بر انسان که برای عربهای بیسواد آن موقع گفته شد) مگر یک فرشته که از همه فرشته ها قوی تر بود یا انرژی قویتری بود و آن پاد انسان بود یعنی شیطان بله شیطان همان پادانسان هست و یعنی در اختیار انسان نیامده است و کاملا با انسان متقاوت است مثل ماده و پادماده ( به دلیلی فقط خدا میداند هر چیزی که خلق شد یک پادی هم از خود دارد یعنی یک خراب کننده مثل خوبی و بدی) این پادماده تو همه انرژی (فرشته)های در اختیار انسان دخالت میکند و تمام هدفش نابود کردن معنوی انسان هست چرا چون ماهیت انسان و بودن انسان به خاطر معنویت و رسیدن به خدا یا انرژی مطلق هست یعنی تمام جوانب بد یا خراب در انرژی انسانی خلل ایجاد میکند در هاله های انسانی خرابی ایجاد میکند و روح انسان یا انرژی انسان را کثیف و سنگین میکند که برای سبک شدن و رهایی انسان از این زشتی ها همه انسانها باید در هنگام معاد از جهنم عبور کنند. راستی جهنم چیست ؟ همانطور که گفتم این جهان مادی ما یک پرده ای است بر روی حقیقت کدام حقیقت؟ حقیقتی انرژیتیکی این جهان یعنی اصل ماجرا همان روحی بوده همه ماست. ما به واسطه یک اشتباه در بهشت که جایگاهی در همان جهان های موازی نزدیک ماست به این جهان مادی پر از اشتباه امده ایم تا سنجیده بشیم و بعد دارای لیاقت شویم و به دنیای انرژی وارد شویم .(مثل یک بازی بیدلیل و خنده دار ولی خوب خدا اینطور خواسته) در هنگام معاد همه انرژی هایی که به ماده تبدیل شده بودند دوباره به انرژی تبدیل و به سمت خدا میروند به سمت منبع . تمام کارهایی که ما در این جهان انجام میدهیم از خود انرژی ساطع و در جریان فضایی انرژی تاریک ناشناخته که همه ما را دربر گرفته به فضا پرتاب میشود و با سرعت نور در بینهایت فضا گسترش می یابد.همه زندگی ما عین یک فیلم با کیفیت در فضا پخش میشود( برای همین دانشمندان گفتند میتوانند صدای انسانهای 2000 سال پیش را هم بشنوند) چون همه چیز هست و از بین نمیرود چون انرژی هیچ گاه از بین نمیرود و در فضا پخش میشود برای همین وقتی شما میخوابید و در خواب روح یا همان انرژی به پرواز در می اید و به جهان های موازی اطراف ما در فضا میرود در حین رفتن ما در خواب میتوانیم حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده یا در آینده اتفاق خواهد افتاد را ببینیم. روح ما به جهان های موازی که درجه انرژیتیکی بالایی داشته رفته خود را ریفرش کرده و سبک کرده و تازه کرده و به جسم باز میگردد.در هنگام مرگ قران گفته که تمام جوارح ما به حرف می آیند منظور این است که تمام سلول های بدن شما در حال ضبط زندگی شما هستند و به فضا بخش میکنند و شما در هنگام تبدیل شدن به انرژی و حرکت در فضا و رفتن به جهان های موازی( عالم های برزخی) می توانید زندگی خود را مرور کنید و افسوس بخورید!!! بعد ما وارد یک دنیای پر از انرژي پاک کننده به نام جهنم شده همه انسانها و انهایی که سبکند مثل پیامبرها سریع عبور میکنند ولی آنهایی که سنگینیند باید سبک شوند و سپس وارد دنیای انرژیتیکی خداوندی شده و سرنوشتی نامعلوم در انتظار ما خواهد بود.
جهان های موازی چیست؟
مفهوم جهان های موازی بسیار پیچیده است. این جهان میلیاردهای جهان دیگر دارد که در پیچ و خم هم هستند. تا حالا شده فکر کنید وقتی میخواهیم به مهمانی بروید و آماده میشوید که بروید ولی به دلیل یک مشکل ناخواسته کنسل شده و در خانه میمانید چه اتفاقی می افتد؟ بگزارید بگم تا بفهمید که دنیا از چه قراره و شما چقدر خوابید؟؟!!!! هر کاری که شما انجام نمیدهید همزاد شما و کسی درست عین خودتان یعنی خود خودتان در جهانی مثل همزاد این جهان آن کار را انجام میدهد. مثلا همزاد شما به مهمانی میرود ولی شما نمیروید. همزاد شما ماشینش تو راه پنچر میشود ولی شما بدون پنچری به مهمانی میروید همزاد شما در راه تصادف کرده و میمیرد ولی شما سالم به مقصد میرسید. ان همزاد ها خود خود شما هستید ولی شما در حال و در عین حال و هر ثانیه میلیاردها جهان میلیاردها احتمال که برای میلیاردها انسان در زمین اتفاق می افتد را انجام میدهید. تمام احتمالات حالت داشته و اتقاق می افتند برای همین شاید صدقه ای شما را از یکی از این احتمالات برهاند و برای همزاد شما این اتفاق بیفتد. برای همین در خواب صحنه هایی را میبینید مربوط به عملی که خود مرتکب نشدید ولی می بینید که کسی عین شما در خوابتان دارد آن کار را انجام میدهد این همان میلیارد جهان های موازی هست.
این مطالبی که عنوان کردم خیلی ناچیز از اون چیز هایی هست که باید باشه ولی مجالی برای ارائه همه آنها نیست.
بدانید درک آن چیزهایی که گفتم خیلی پیچیده بوده و اگر متوجه نشدید یا کتمان کردید بدانید باید بیشتر مکاشفه کنید و فکر کنید و تحقیق کنید.
همانا حقیقت همیشه تلخ است

pcnet;182482 نوشت:
مگر یک فرشته که از همه فرشته ها قوی تر بود

سلام

صحبتهای شما زمانی قابل قبول است که با قران به عنوان یک کلام بی نقص و صحیح مطابقت داشته باشد

بنا به نص صریح قران شیطان فرشته نبود و از جنس جن بود و ابدا از همه قویتر نبود بلکه حقیرتر از همه بود

pcnet;182482 نوشت:
فرشته های همان انرژی های تبدیل شده خدا هستند ما انواع فرشته داریم انرژی فکری انرژی جنسی

بنا به نص صریح قرآن فرشته ها دارای عقل و شعور و قوای تکلم و ... می باشند لیکن این چیزهائی که شما بیان کردید فاقد قوای فوق هستند

pcnet;182482 نوشت:
همان معنی بچگانه تعظیم کردن فرشته ها بر انسان که برای عربهای بیسواد آن موقع گفته شد

نیاز نبود خدا به زبان بی سوادها حرف بزند بلکه این تعظیم همان کرنشی است است که تمام عالم برای خدا می کنند هرچند که همان زمین بوس هم برای آدم به نیت خدا بود

pcnet;182482 نوشت:
همزاد شما و کسی درست عین خودتان

این نظریه تناسخ دیگر پوسیده شده البته این همزاد و امثالهم دکان بازار خوبی است برای برخی

البته در وجود جهان موازی شکی نیست ولی آن برداشتی که شما از جهان موازی کرده اید به طرز فاحشی غلط است

کوتاه کلام ان واقعیت پشت پرده آن نیست که شما به ان رسیده اید به دنبال واقعیت مهمتری باشید

من هم گفتم واقعیت های پشت پرده اگر حرفهای من رو همه میفهمیدن دیگه واقعیتی نبود یا اسمش رو نمیشه گذاشت واقعیت.!!
مردم عامی و معمولی این هارو که میشنوند میخندند و اونهایی که میفهمن معنی این کلماتی که گفتم هیچ موقع تائید نمیکنند چون اسرار رو نمیشه گفت . من هم بعد سالها خواستم فقط خورده ای از آنها را فاش کنم تا بتوانم کمی دغدغه در افراد محقق ایجاد کنم. خداحافظ

سلام

ای کاش کارشناسان مربوطه سریعتر به این تاپیکها جواب بدن یا اظهار نظر کنن تا مطالب نادرست در ذهن کاربرا بعنوان مطالب دینی جای نگیره، آیا مطالب بیان شده در پست اول درسته؟

pcnet;182638 نوشت:
من هم گفتم واقعیت های پشت پرده اگر حرفهای من رو همه میفهمیدن دیگه واقعیتی نبود یا اسمش رو نمیشه گذاشت واقعیت.!!

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

خوب اگر همه حرفهای شما را میفهمیدند اسم آن را چی میگذاشتند ؟؟؟

والان که نمی فهمند نامش واقعیت است ؟؟؟ کمی به این مطلب خود فکر کنید !!! یعنی چی ؟؟؟ !!! حقا" که بعضی ها را وادار به تفکر نمودید تا در مورد معنای واقعیت بیشتر تفکر کنند !

pcnet;182638 نوشت:
مردم عامی و معمولی این هارو که میشنوند میخندند و اونهایی که میفهمن معنی این کلماتی که گفتم هیچ موقع تائید نمیکنند چون اسرار رو نمیشه گفت

خوب از نظر شما مردم عوام چه کسانی هستند ؟؟؟ ملاک برای فهمیدن این امور چیست ؟؟؟

شما تلاشتان در این است که ماتریالیسم را با با کدامیک از ایسم ها ادغام کنید ؟

آنچه در قران شما به آن استناد میکنید درست تفسیر نکرده اید گرامی!!! قران میگوید....

خوب البته حتما" منتطر میمانیم وپادر کفش بزرگان نمیکنیم تا پاسخ خود را از مسئولان محترم سایت بگیرید .

حق یارتان :Sham:

ســلام:Gol:

*رهگذر*;182644 نوشت:
ای کاش کارشناسان مربوطه سریعتر به این تاپیکها جواب بدن یا اظهار نظر کنن تا مطالب نادرست در ذهن کاربرا بعنوان مطالب دینی جای نگیره، آیا مطالب بیان شده در پست اول درسته؟

بنده بلافاصله بعد از خوندن این تاپیک، به دو تن از کارشناسان محترم، یکی از بخش قرآن و دیگری

کلام و عقاید پیغام دادم و از اشون برای تأیید یا رد این مطلب دعوت کردم ولی هنوز...

ان شاء الله که میان:ok:

فقط یه تذکر دوستانه

هر مطلبی رو نخونید و هر چیزی رو که خوندید هم باور نکنید مگر اینکه براش مؤیدی پیدا کنید.:ok:

:Gol:

pcnet;182482 نوشت:
به ادمی متفکر و محقق تبدیل شدم و تا الان به چیزهایی رسیدم که در حقانیت آنها برای خودم شکی ندارم ولی از شما انتظاری ندارم که باور کنید زیرا نیازی به باور شما ندارد و این واقعیت وجود دارد.

باسمه تعالی، سلام بر شما

دوست عزیز، اگر اهل کشف و شهود عارفانه شده اید، یک بحث است و اگر اهل تحقیق عالمانه هستید، بحث دیگر، در حالت اول، شهود شما در صورتی ارزش علمی دارد که در قالب دلیل و برهان بیان بشود یا اینکه با مبنای عقلایی یا برهانی بیان بشود؛ اما در صورت دوم هم اگر اهل تحقیق و تفکر باشید، یا می توانید همان تفکرات خودتان را در قالب برهان یا دلیل عقلایی بیان کنید، یا نمی توانید، اگر نمی توانید، بیانات شما ارزش علمی ندارد.

حال اگر برای مطالبتان دلیل کافی دارید و می توانید دفاع عالمانه داشته باشید، وارد بحث بشویم و الا تمام سخنان شما، مدعاهای بدون دلیل است و ارزش علمی ندارد.

pcnet;182638 نوشت:
من هم گفتم واقعیت های پشت پرده اگر حرفهای من رو همه میفهمیدن دیگه واقعیتی نبود یا اسمش رو نمیشه گذاشت واقعیت.!!
مردم عامی و معمولی این هارو که میشنوند میخندند و اونهایی که میفهمن معنی این کلماتی که گفتم هیچ موقع تائید نمیکنند چون اسرار رو نمیشه گفت . من هم بعد سالها خواستم فقط خورده ای از آنها را فاش کنم تا بتوانم کمی دغدغه در افراد محقق ایجاد کنم. خداحافظ

با سلام:Gol:

گذشته از آنکه مطالب شما تماماً مدعیات بدون دلیل و برهان بوده و صرفاً نوعی برداشت ذهنی از مفاهیم دینی و باصطلاح بازی با کلمات و مفاهیم است (چنانکه جناب هشام) اشاره فرمودند.

باید اضافه کنم این مطالب جنبه شهودی هم ندارد که شما ادعا کرده اید به اسراری از عالم شهود پی برده و بعد سالها خواسته اید بخشی از آنها را فاش کنید، زیرا اهل سِرّ به عهدی که بین خود و صاحب سِرّ بسته اند پایبندند. زیرا:

هر که را اسرار حق آموختند/ مهر کردند و دهانش دوختند.

علاوه بر اینکه بر اهل معرفت روشن است که تلاش شما در این مدعیات، پیوند بخشیدن به آموزه های دینی با اندیشه های ماتریالیستی و ضد دینی است آنهم با ادبیاتی جدید که البته کار تازه و جدیدی نیست.

اینکه برای خدای خالق و هستی بخش ماهیتی با عنوان انرژی مطلق قائل شوید اینکه هم بوده هم نبوده همانکه ماده انگاران خدا را انکار نموده و برای طبیعت چنین ویژگی قائلند.

فرشتگان که در عالم هستی دارای وجودی حقیقی و بعنوان مدبرات امر الهی هستند را بر خلاف آنچه در آموزه های دینی آمده بعنوان انرژی های متغیر معرفی کنید.

و ده ها مطلب عاری از دلیل و برهان دیگر که حاصل برداشت های ذهنی شماست که نه برای آنها شاهد وحیانی و نه عقلانی وجود دارد و پر واضح است که نتیجه تلاش ذهنی شما در اصطلاح سازی جدید است و بدون شک قلمرو شهود هم از این مدعیات مبراست.

ضمن آنکه مدعیات خود را به شیوه جدلی ضمیمه کرده و عدم فهم آن از سوی مخاطبان، بدلیل عوام بودن آنها دانسته اید و بنوعی به شعور مخاطبان فرهیخته توهین کرده اید. و این خود دلیل محکمی بر ادعایی بودن مطالب شماست.

به هر حال اگر دلایلی منطقی یا منطبق بر آموزه های دینی بر مدعیات تان دارید بفرمایید در خدمت هستیم.

موفق باشید ...:Gol:

با سلام مجدد

ببينيد بعضي مسائل وجود دارند که وقتي شما به آن مي رسيد يا درک مي کنيد هيچ کس جز کسي که در اين راه قدم گذاشته نميتواند درک کند يا بفهمد. شما در رابطه با الهام يا وحي چه ميدانيد. در رابطه با موسيقي چه مي دانيد . بگزاريد سوالي بپرسم اگر سازي را در اختيار شما قرار دهند آيا مي توانيد بنوازيد؟! آيا اگر هم تحت آموزش قرار بگيريد مي توانيد آهنگهايي از خودتان بنوازيد؟! بگزاريد راحت به شما بگويم شما فقط مي توانيد نتهايي که ديگران ساخته اند را بازخواني کنيد يا با کمي تغيير اجرا کنيد ولي نميتوانيد نتهايي از خودتان بسازيد.

چرا؟!! چون شما به منبع الهام وصل نيستيد. مقوله هنر چيزيست که يک هنرمند نمي داند از کجا و چگونه اين تراوشات روحي باعث خلاق بودنش شده و مي تواند خلق کند. تا شما متصل نباشيد نميتوانيد اين واقعيت رو درک کنيد. اگر سالها هم تحت آموزش باشين تا از ديگران مجزا نشده و بهتان وحي نشود نميتوانيد نتي ساخته يا مثلا شاعري کنيد. اين کار نياز به باز شدن دريچههاي وحي بر شما خواهد شد. پس انتظار نداشته باشيد که هرچه من ميگويم شما باور کنيد . من گفتم حقيقت هميشه پشت پرده مي ماند تا وقتي که منجي ظهور کند.

وقتي شما مورد الهام و وحي قرار گرفتين ديگر نيازي به دليل و مدرک نداريد. من وقتي به اين چيزهايي که در پست قبلي گفتم رسيدم اصلا با قران انسي نداشتم. ولي وقتي چيزهايي از ترجمه قران را اتفاقي خواندم فهميدم با اون چيزهايي که ناخواسته به ذهن من آمده مطابقت دارد.صبر کنيد بگزاريد چيزي بگم. قران کتابي است که در همه اعصار به کار مي ايد چه در گذشته و چه در آينده باز هم مطالبي و اسراري براي گشودن دارد حتي با پيشرفت شگرف علم تا هزاران سال آينده

چرا؟ چون با پيشرفت علم انسانها داراي ذهني بازتر شده و کلماتي که قران ميگويد معانيش کاملتر ميشوند کاملتر ميشوند چون هر کلمه قران هزاران معني دارد چرا؟ چون هر انسان در هر عصري يک معني آن را درک ميکند . قران طوري گفته شده که عقل هاي کنجکاو رو به سمت خودش جذب کند عقل ها فکر کنند و کشف کنند تا براي هميشه وابسته به آن باشند براي هميشه. هر چه بيشتر کنکاش کني بيشتر درگير ميشودي و بيشتر ميفهمي و تازه ميفهمي که چقدر بچه گانه فکر ميکردي در مورد فرشته ها يا خدا. يا انرژي ها.

نمونه هاييي را ذکر ميکنم. مثلا وقتي گفته ميشود در قيامت همه چيز کنفيکون ميشود و غبار فضا را ميگيرد منظور همانانرژي هايي هست که از خدا سرچشمه ميگيرند غبار= انرژي و همه به سمت خدا جذب ميشوند به سمت منبع يا وقتي ميگويد که همه پرنده ها و همه حيوانات و در کل همه چيز تسبيح گوي خداوند واقعا شما چه فکر ميکنيد؟

فکر نميکنيد که منظور اين است که خداوند که انرژي مطلق هست در همه چيز وجود دارد و منظور از تسبيح يعني بودن اين انرژي در همه چيز از کوچکترين گرفته تا بزرگترين. براي خدا بزرگي و کوچکي معنا ندارد . اين ها مقايسه هاي زميني هستند. فکر ميکنيد شما باز مغز تان بدون اتصال روحاني به ناکجا ميتوانيد واقعايت را درک کنيد؟ دقيقا مثل يک بازي کامپيوتري بايد انقدر تلاش کرده و راههاي مخفي را کشف کنيد تا بفهميد واقعيات را .

وقتي واقعيات را فهميديد اگر همه درک کردند بدان ان چيزي که بهش رسيدي ارزشي ندارد و اگر عده خيلي خيلي کمي درک کردند بدان به جاهايي رسيدي. نمونش را در داستان تمام پيامبران بخوانيد که چطور مردم عادي و حتي عالم ها نقضش ميکردند. بايد سختي بکشي رياضت بکشي تا بهش برسي.فکر ميکنيد معتکف ها يا انسانهايي که کارهاي خارق العاده انجام ميدهند چطور به اينجا رسيدند . من ميگم. انها به سمت خدا رفتند به سمت انرژي مطلق . آنها توانستند با رهايي خود از تمام ماديات و رياضت شديد قلباً و اعتقادً و ايماناً به وجود خداوند در ذره ذره خود پي ببرند و انرژي فکري و امواج مغزي خودشان را با اين انرژي ها پيوند بدهند براي همين ميتوانند اجسامي را بدون لمس جابجا کرده يا روزها بدون غذا گرسنه بمانند.

چرا؟ مگر غذايي که ميخوريم چيست؟ طبق فرمول انيشتين و تبديل ماده به انرژي غذايي که ميخوريم در بدن به انرژي تبديل ميشود براي همين وقتي غذا ميخوريم بدنمان داغ شده يا گرممان ميشود. خوب اين انرژي را آيا ميتوان بدون وجود ماده تعيين کرد؟ بله به وسيله ارتباط با انرژي مطلقي که در وجودمان هست. با ارتباط با انرژ اي که در سنگ هست ميتوان آن را با چشم بلند کرد فقط کافي است کا باور کني و قضيه نشدن را از ذهنت پاک کني هر وقت ايمانت به خدا انقدر کامل شد ميتواني اين کار را بکني . اکثر ما انسانها مغزمان بيشتر اوقات در حالت استند باي قرار دارد اگر هميشه فعال باشد و ما براي هر کاري که ميکنيم فکر کنيم مي توانيم به چنين درجاتي برسيم. مثل يک موسيقيدان که نميداند چطور و چگونه يک موسيقدان شد فقط ميداند که شده و هست. هيچ راهي وجود ندارد که شما الان يک الهام گير شويد مگر اينکه مثلا مکاشفه روحي زيادي کرده باشيد.

شايد يک شاعر به خاطر عشق اتشيني که داشته بتواند شعر بگويد. پس احساسات دريچه رسيدن به الهامات هستند پس اين احساسات همان فرشته هايي هستند که در قران مد نظر هست. فرشته هايي که درک ميکنند ميفهمند از انرژي اصلي نشات ميگيرند راهي هستند براي رسيدن به آن .
وقتي مادري فرزند خود را نفرين ميکند چه اتفاقي مي افتد که نفرين او ميگيرد يا وقتي کسي از ته دل نفرين مي کند يعني گريه ميکند و با تمام وجود نفرين مي کند چه مي شود که نفرين او ميگيرد و رد خور ندارد. دليل نفوذ به اعماق وجود و جايي است که تجمع امواج انرژي مطلق در آن بيشتر است.يعني دل يا قلب انسان. و انجا جايي است که از ته دل ميگويند يعني ارتباط با آن انرژي و چون ارتباط آن انرژي با تمام موجودات و در کل همه چيز هست احتمال روي دادن اتفاق براي اون شخص افزايش پيدا ميکند يعني همزادي که در جهان موازي شما زندگي ميکند اتفاق مي افتد.

............. ادامه دارد

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام بر شما ، بحث جالبی هست ! اما ببخشید این پست های شما کمی ادم را در خواندن گیج می کند ، دکمه ای هم در کیبورد شما وجود دارد به نام Enter ، خب این دکمه را بزنید تا بند ها از هم جدا بشوند و خواندن راحت تر شود .

به بحث ادامه دهید تا به نتایج جالبی که میشه ازش گرفت ، برسیم !

pcnet;182858 نوشت:
با سلام مجدد
ببينيد بعضي مسائل وجود دارند که وقتي شما به آن مي رسيد يا درک مي کنيد هيچ کس جز کسي که در اين راه قدم گذاشته نميتواند درک کند يا بفهمد. شما در رابطه با الهام يا وحي چه ميدانيد. در رابطه با موسيقي چه مي دانيد . بگزاريد سوالي بپرسم اگر سازي را در اختيار شما قرار دهند آيا مي توانيد بنوازيد؟! آيا اگر هم تحت آموزش قرار بگيريد مي توانيد آهنگهايي از خودتان بنوازيد؟! بگزاريد راحت به شما بگويم شما فقط مي توانيد نتهايي که ديگران ساخته اند را بازخواني کنيد يا با کمي تغيير اجرا کنيد ولي نميتوانيد نتهايي از خودتان بسازيد. چرا؟!! چون شما به منبع الهام وصل نيستيد. مقوله هنر چيزيست که يک هنرمند نمي داند از کجا و چگونه اين تراوشات روحي باعث خلاق بودنش شده و مي تواند خلق کند. تا شما متصل نباشيد نميتوانيد اين واقعيت رو درک کنيد. اگر سالها هم تحت آموزش باشين تا از ديگران مجزا نشده و بهتان وحي نشود نميتوانيد نتي ساخته يا مثلا شاعري کنيد. اين کار نياز به باز شدن دريچه هاي وحي بر شما خواهد شد. پس انتظار نداشته باشيد که هرچه من ميگويم شما باور کنيد.

با سلام؛ آقای pcnet

این یک امر بدیهی است که انسان، در هر رشته ای که وارد شود، قابلیت آموزش و فراگیری را دارد در همه رشته های هنری اعم از انها که برشمردید و آنها که نام نبردید، پس از فراگیری با داشتن کمی خلاقیت، می تواند محصولات جدید در هر رشته ای که تحصیل کرده تولید کند. شعر بسراید، موسیقی با نتهای جدید بنوازد، داستانهای جدید بنویسد و ...

اما آنچه در همه عرصه های علمی و هنری مشترک است، اصل وجود یکسری اصول ثابت است که فراگیران، در هر عرصه که باشند برای موفقیت و قابل قبول بودن آثارشان، باید اولاً اصول ثابت آن علم و یا هنر را فراگیرند و ثانیاً به رعایت آن اصول ثابت در تمام مراحل اندیشیدن و تولید فکر و هنر پایبند باشند.

در حوزه فهم و شناخت معارف دینی و اموزه های قرآنی و روایی نیز همین اصل حاکم است، اینطور نیست که شما بدون انکه مراحل کسب معرفت و شناخت اصول و فروع دین را سپری کنید و یا مسیرهای فهم دین و منابع آن را طی کنید بتوانید بر اساس ذوق و قریحۀ ذاتی و استعداد درونی و خلاقتان، حقایق دین را بفهمید و هر چه را فهمیدید بر آیات نورانی قرآن و یا کلام معصومان حمل کنید و به عبارتی قرآن را بر اساس فهم خودتان تفسیر کنید بدون آنکه آشنائی با روش تفسیر قرآن داشته باشید و با ملاکات آن آشنا باشید وارد این عرصه شوید.

و اسم تفسیرتان را هم بگذارید شهود و درک باطنی و ادعا کنید که هیچکس نمی تواند آن را بفهمد و چون دیگران در جایگاه شما نیستند و از مسیر شما طی طریق نکرده اند برایشان قابل فهم نیست و از این دست مدعیات واهی ...

در حالیکه همه محصولات و تولیدات علمی و هنری وقتی در چارچوب قواعد و ملاکات و اصول آن علم باشد برای همگان قابل فهم خواهد بود و هر کس به قدر سعه وجودی و علمی اش از آن تولیدات بهره مند می شود.

اما تفاسیر شاذ و منحصر بفرد شما که عموماً عاری از ملاکات و قواعد مربوط به علم تفسیر است بدلیل عدم رعایت اصول علم تفسیر و متکی بودن بر برداشت های ذهنی شخصی، همان تفسیر به رأی است،(از سوی دین، توسط قرآن و کلام معصومان بشدت نهی شده است) که شما نامش را مشاهدات شخصی می گذارید، نه تنها هیچ پایه و اساسی ندارد بلکه از هیچ ارزش و اعتباری برخوردار نیست. نه روشنائی برای خود شما دارد و نه برای دیگران.

فلذا انتظار نداشته باشید که اهل خرد و منطق، مدعیات بی پایه و بی اساس و عاری از برهان و دلیل تان را باور کنند. وقتی چنین شد؛ دیگر جای این سخن باقی نمی ماند که شما باز هم به شیوه جدل پیشگان، در مقام مدعی بفرمایید: انتظار ندارم سخنان مرا باور کنید.



pcnet;182858 نوشت:
من گفتم حقيقت هميشه پشت پرده مي ماند تا وقتي که منجي ظهور کند. وقتي شما مورد الهام و وحي قرار گرفتين ديگر نيازي به دليل و مدرک نداريد. من وقتي به اين چيزهايي که در پست قبلي گفتم رسيدم اصلا با قران انسي نداشتم. ولي وقتي چيزهايي از ترجمه قران را اتفاقي خواندم فهميدم با اون چيزهايي که ناخواسته به ذهن من آمده مطابقت دارد.

این سخن شما عین گزاف و بیهودگی است، یعنی چه وقتی مورد الهام و وحی قرار گرفتیم دیگر به دلیل و مدرک نیاز ندارید؟؟؟ این در حالی است که امامان معصوم و اولیاء الهی در حالیکه از عالی ترین و معصومانه ترین سطح وحی و الهام بر خوردار بودند هیچگاه خود را بی نیاز از قرآن بعنوان ثقل اکبر نمی دانستند، و حتی قرآن را منبع اصلی و خط کش حق و باطل، برای تأیید سخنان خود معرفی می کردند.

و این درحالی است که شما اولاً بگزاف، برداشت شخصی خود را الهام و وحی می نامید، و در عین حالیکه عاری از عصمت و مصونیت است بی نیاز از ارجاع به دلیل و مدرک معصوم (قرآن و کلام اهل بیت) می خوانید؟؟؟

ادعای گزافتر اینکه شما مدعی هستید همان معارفی را که خداوند در قرآن شریف، بر قلب پاک نبی مکرم اسلام (ص) نازل کرده قبل از آنکه با قرآن مواجه شوید بر شما نیز الهام و وحی شده است؟؟؟ و وقتی با قرآن روبرو شدید، گویا پیش از ان بر شما الهام شده بوده است؟؟؟ (واعجبا)

بی شک؛ این شبهه چیز جدیدی نیست، بلکه همان شبهه قدیمی (تجربه دینی یا عمومیت تجربه وحیانی) بعضی روشنفکران دینی متأثر از اندیشه های غربی است ...(از آوردن نام ایشان اِبا دارم زیرا از یکسو امکان دارد تبلیغ نام آنها باشد و از سوئی فضای اسک دین، را پاک تر از این می دانم) که البته اصل آن، ریشه در تاریخ زمان پیامبر دارد که مشرکان، کلام وحی الهی و آیات قرآن را شعر و دریافت های شخصی خود پیامبر می دانستند. و اینک، در ادبیاتی نو به این کیفیت ذکر شده، که اگر انسان در مسیر الهام و شهود گام بردارد و اهلیت لازم را پیدا کند می تواند قلبش مرکز دریافت وحی و الهام الهی باشد و همه چیز را بفهمد و دیگر نیازی به قرآن 1400 سال پیش نیست و اتفاقاً چیزهای جدیدتری را از این طریق می فهمد، حتی قرآن را بهتر از مفسران واقعی آن یعنی اهل بیت (ع) درک می کند، بگونه ای که هیچکس چنین نفهمیده؟؟؟

اهل بیت (ع) با وجود مقام عصمت، قرآن را بعنوان شاخص معرفی می کردند و به شیعیان توصیه می کردند کلام ایشان را بر قرآن عرضه کنیم و حال شخصی پیدا شده که فراتر از معصومان سخنان خود حق مطلق و واقعیت پنهان می داند و بجای انکه فهم خود را بر قرآن و کلام معصومان (ع) عرضه کند، قرآن را با فهم خود منطبق ساخته و دیگران از اهل علم و دانش و مفسران و محدثان که سالهای بسیاری از عمر شریف خود را در این طریق سپری کردند را به عدم درک صحیح از آیات نورانی قرآن متهم می سازد.

pcnet;182858 نوشت:
صبر کنيد بگزاريد چيزي بگم. قران کتابي است که در همه اعصار به کار مي ايد چه در گذشته و چه در آينده باز هم مطالبي و اسراري براي گشودن دارد حتي با پيشرفت شگرف علم تا هزاران سال آينده چرا؟ چون با پيشرفت علم انسانها داراي ذهني بازتر شده و کلماتي که قران ميگويد معانيش کاملتر ميشوند کاملتر ميشوند چون هر کلمه قران هزاران معني دارد چرا؟ چون هر انسان در هر عصري يک معني آن را درک ميکند . قران طوري گفته شده که عقل هاي کنجکاو رو به سمت خودش جذب کند عقل ها فکر کنند و کشف کنند تا براي هميشه وابسته به آن باشند براي هميشه. هر چه بيشتر کنکاش کني بيشتر درگير ميشودي و بيشتر ميفهمي و تازه ميفهمي که چقدر بچه گانه فکر ميکردي در مورد فرشته ها يا خدا. يا انرژي ها.

اینکه، در یک بیان، و در ظاهر کلام، از قدر و منزلت قرآن و جاودانگی و گستره آن سخن برانی و در باطن، قصد ناصواب خود را در قالب شبهه مورد نظرتان، پیگیری کنید نهایت شیطنت است، اینکه فهم نادرست، شاذ و برداشت شخصی خودتان، که عاری از ملاک و معیارهای فهم صحیح و بدون رعایت اصول است را بر آیات قرآن حمل کنید، اینکه مدعی باشید با توجه به دارا بودن توان الهام و وحی شخصی، انسان بی نیاز از دلیل و مدرک (قرآن) و پایبندی به اصول است و ... مابقی داستان تان ...

بی شک، این شیوه های شیطنت آمیز و شبهه آلود، بر مخاطبان رو شده و فضاحت آن آشکار گشته است و تلاش شما در متکی شدن به این روش فرسوده نیز راه بجایی نخواهد برد، گر چه ممکن است کمی مخاطبان را دچار سردرگمی و تردید کند اما به نور هدایت الهی، راه روشن از مسیر تاریک بر مؤمنان، آشکار خواهد گشت.

و شما و هم مسلکان قبلی و فعلی تان هم خوب می دانید که اگر بدون لباس شبهه و مستقیماً بر حقیقت قرآن و وحی الهی و معارف دین حمله ور شوید، در بازار اندیشه و خرد، در میدان عقیده و ایمان و در میان اهل ایمان و معرفت، جایی نخواهید داشت.

موفق ...:Gol:

pcnet;182858 نوشت:
من گفتم حقيقت هميشه پشت پرده مي ماند تا وقتي که منجي ظهور کند. وقتي شما مورد الهام و وحي قرار گرفتين ديگر نيازي به دليل و مدرک نداريد. من وقتي به اين چيزهايي که در پست قبلي گفتم رسيدم اصلا با قران انسي نداشتم. ولي وقتي چيزهايي از ترجمه قران را اتفاقي خواندم فهميدم با اون چيزهايي که ناخواسته به ذهن من آمده مطابقت دارد.

سلام مجدد:Gol:

به مطالب قبلی اضافه کنم که راه‌ها و شرايط شناخت قرآن براي درك و فهم حقايق قرآني،‌(هر چند فهم تمام ژرفاي آن اختصاص به راسخان علم يعني اهلبيت عصمت و طهارت ـ عليهم السّلام ـ دارد)(1) شرايطي لازم است كه از آن جمله است:

الف- لزوم كسب صلاحيت در فهم و تفسير قرآن (بصير بودن):

یعنی آگاهي به فنون و قواعد تفسيري زيرا خورشيد تابان را هم تنها چشم بينا مي‌تواند ببيند، به علاوه معارف قرآن داراي سطوح و مراتب مختلفي است بخشي از معارف هزار لايه آن، آن قدر بلند و عميق است كه جز راسخان در علم توانايي درك و فهم آن را ندارند. در مقابل بخشي را همگان مي‌فهمند و نيازي به تبيين ندارد. امّا بخش عمده‌اي از آن در سطح بالاتر از فهم انسان‌هاي معمولي است و نيازمند به تفسير و تبيين است و همين احساس نياز سبب تدوين تفاسير متعددي در طول تاريخ گرديده است، نياز به تفسير ناشي از ضعف مؤلف يا ابهام در تدوين و معماگويي نيست، بلكه ضعف و كمبود دانش بشري، معاني بسياري زياد الفاظ متداول، آميختگي و پراكندگي مطالب و نيز فاصله طولاني زماني سبب نياز به تفسير است. و تفسير نياز دارد كه به فنون آن آگاهي لازم حاصل شده باشد.

استاد جوادي آملي دراين زمينه مي‌گويد: « براي فهميدن و برداشت كردن از قرآن اشراف بر مبناي، اصول‌، ‌قواعد، منابع شيوه‌هاي تفسير و نيز علوم مورد نياز مفسران امر الزامي است، زيرا تفسير راهي بر كشف معاني‌، مدلولات قرآن و فهم آن است، شرط انتساب سخني به قرآن ـ كه لفظ و معنا هر دو از آن خداست ـ آن است كه با درنظر گرفتن مباني و قواعد و با تسلط بر علوم مورد نياز و با قرار دادن ساير منابع در كنار قرآن كشف شود و نحوة استناد مطالب به متن نشان داده شود. اگر چه قرآن با هدف فهم عامه مردم نازل شده است و كتابي در نهايت فصاحت و بلاغت و شيوايي است، در عين حال مشحون از كنايه، استعاره، تمثيل، تشبيه، اشاره رمز، بدايع و نوآوري‌هاست، به علاوه معارف ويژه‌اي در جهان بيني توحيدي، اسماي حسناي الهي، صفات خدا، قضا و قدر، جبر و تفويض اختيار، تجرد روح، عصمت فرشتگان و... دارد كه بدون تفسير، فهميدن آنها ميسور نيست.(1)

و استاد مصباح در زمينة فوق مي‌گويد: «بديهي است كه فهم قرآن و تفسير آن در صلاحيت هر كسي نيست، چنان كه فهم مطالب دقيق علمي در هر رشته و زمينه‌اي در صلاحيت هر كس نيست، فهم معادلات پيچيدة رياضي يا دقايق ساير علوم‌، تنها در صلاحيت متخصصان آن علوم است و غير متخصصان نه تنها از اظهار نظر دربارة آنها عاجزند و اظهار نظر آنها فاقد هرگونه ارزش است.

در مورد فهم و تفسير قرآن نيز اظهار نظر كساني كه با علوم و معارف ديني آشنا نيستند، فاقد هر گونه ارزش و اعتباري است. هر چند قرآن به لسان بليغ و آشكار نازل شده است تا مردم بفهمند و بدان عمل كنند، لكن چنان نيست كه عمق معارف آن براي همگان در يك سطح قابل فهم باشد، آن چه ازقرآن براي عموم مردم قابل فهم است، همان سطحي از معناست كه خود قرآن مي‌فرمايد: ما با بياني روشن قرآن را نازل كرديم، يعني قرآن به نحوي نازل شده است كه هر كس با زبان و اصول و قواعد و دستور زبان عربي آشنا باشد و روح بندگي بر او حاكم باشد مي‌تواند از قرآن استفاده كند و در حد فكر و معرفت خود از آن بهره‌مند شود. امّا رسيدن به عمق معاني و معارف قرآن نياز به مقدمات و تعلق و تدبر دارد.»(2)

ب- البته ناگفته نماند قرآن تجلي خداست و مخاطب آن فطرت زوال ناپذير آدمي در هر عصر و نسل و نژاد، بدين جهت پيام قرآن در بردارندة ژرف فرازماني، و فرامكاني و جهان شمول است. به همين جهت همة محققان ژرف انديش كه در محضر حقايق قرآن زانو بزنند و با جرأت و شهامت سؤالاتشان را مطرح كنند، مي‌توانند در خور خود پاسخ دريافت كنند (منتهي با رعايت شرط قبلی) و نبايد به بهانه‌هاي چون تفسير به رأي ممنوع است (كه البته ممنوع است) از تفسير قرآن و فهم و ارائه حقايق آسماني آن خودداري نمايند.(3)

با این تفصیل، روشن می شود که تفسیری که شما از آیات قرآن ارائه می دهید از هیچیک از شروط لازمی که گفتیم برخوردار نبوده فلذا چیزی جز همان تفسیر به رأی که ممنوع است، نیست.

موفق ...:Gol:

پاورقی________________________________________________
1. عبدالله جوادي آملي، تفسير تسنيم، مركز انتشارات اسراء، ج 1، ص 56.
2. محمد تقي مصباح يزدي، قرآن در آينة نهج البلاغه، مؤسسه پژوهشي امام خميني، چ اول، 1379، ص 70 ـ 71.
3. ر.ک: پایگاه اندیشه قم، قرآن شناسی، آشنایی و شناخت قرآن؛ با کمی تغییر.

pcnet;182482 نوشت:
انرژی ای که هیچ گاه از بین نمیرود و از نوعی به نوع دیگر تبدیل میشود ماده از اتم و اتم از ذرات ریزی که بین آنها نوعی انرژی و همچنین بین خود اتمها و همچنین خود عناصر و همچنین خود مولکولها و همچنین خود انسانها و تا ... انرژی برقرار است این انرژی در همه چیز هست آن انرژی همان انرژی مطلق یا خداست برای همین قران میفرماید که خدا از رگ گردن به مانزدیکتر است چون ما خود خدا هستیم همه چیز انرژی مطلقه و این انرژی مطلق به اشکال گوناگون درامده انرژی گرمایی، انرژی مغناطیسی، انرژی جاذبه، انرژی عشق، انرژی الکتریسیته، انرژی مغناطیسی و انرژی فرشته ای. فکر میکنید فرشته چیست؟ منظور از فرشته چیست؟ فرشته همان انرژی های متغیری هستند که طول موج مختلفی دارند مثل نور های خورشید و هر کدام کاری را انجام میدهند(چشمها را باید شست جور دیگر باید دید!!) خدا انرژی مطلق و فرشته های همان انرژی های تبدیل شده خدا هستند

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بنا بر ادعای شما خداوند = انرژی ودر تعریف علمی این قضیه را مطرح میکنید که در جهان یک نظام خاص وجود دارد وآن تبدیل مستمر ماده به انرژی وانرژی به ماده است .
شما در این تعریف خدایی را بیان میکنید که مرتبا" در حال تغییر وتبدیل است !!! ایا به نظر شما این خدای متغیر الاحوال میتواند واجب الوجود باشد ؟
زیرا در این صورت به ممکن الوجود بیشتر توصیف میشود. یا شاید هم وجودی جدید که متغیر الوجودالضروره نام دارد .!!!
آیا از نظر عقلی این امر امکان پذیر است که خدایی که هنوز خود به ثبوت وجودی نرسیده خالق ومدبر و عالم بر هستی سراسر متغیر باشد ؟ در وقوع و تغییر ، تکلیف این موارد چه میشود ؟
خیر گرامی ،هستی سراسر متغیر وحادث برای بقاء نیازمند یک وجود ثابت وضروری است که این وجود ثابت وضروری همان خدا است .

از طرفی هرگاه امری متغیر باشد از دایره ی لزوم خارج است ومحتاج خالق می باشد . انرژی نیز با توجه به ماهیت متغیرش از اجزاء شیء در عالم هستی می باشد و متعلق به ما سوی الله است .و در قرآن کریم در آیات متعددی داریم که براین مطلب صحه میگذارد ( خداوند خالق کل شیء در عوالم هستی است )

ذلکم الله ربکم لا اله الا هو خالق کل شیء فاعبدوه و هو علی کل شیء وکیل، این خدای شما است که جز او الهی نیست. خالق همه چیز است. او را پرستش کنید که وکیل همگان است. (سوره ی انعام آیه ی102)


طبق این وصف وشیء بودن انرژی ، خداوند خالق انرژی نیز میباشد !!!

و ربک الغنیّ ذو الرحمة،فقط پروردگار تو بی‌نیاز و غنی و صاحب رحمت است.


و طبق این آیه انرژیی که مرتبا" تبدیل میشود ونوصانات مختلف را تجربه میکند نمیتواند غنی مطلق وصاحب رحمت مستمر باشد .

pcnet;182482 نوشت:
ما در دنیا 2 دانشمند داریم که به حقایقی بسیار باارزش دست پیدا کردند حقایقی که تفسیر این جهان و جهانا های دیگر و زندگی مخلوقات می باشد. اولین دانشمند نیوتن بود که با ذهن کنجکاو و مغرور خود که طاقت دیدن کسی برتر از خود را نداشت ریاضیات و فیزیک طبیعی یا تجربی کلاسیک رو بسیار پیشرفت داده و چه بسا در زمینه هایی خالق آن بوده است

در ضمن اگر کمی بیشتر مطالعه بفرمایید متوجه خواهید شد که ما در دنیا تعداد زیادی دانشمند داریم (از جمله انیشتن) که در اواخر عمر خود معترف شدند که از عالم هستی به اندازه ی جرعه ای برای رفع تشنگی کسب نموده اند .

حق یارتان :Sham:

شما مثل اینکه من رو با تفکراتتون درباره فرقه های انحرافی ای که منکر خدا میشوند اشتباه گرفتین. یکمی آهسته تر برین و مطالبی که من نوشتم رو کامل بخونین . طوری صحبت میکنین که انگار من یک کافر به تمام معنام.
این چیزهایی که شما با زبان و روان خیلی تخصصی و کلمات قلمبه بیان کردین فقط دریافتهایی بوده که از قبل بوده و شما با خواندن چنیدین کتاب و غیره فقط و فقط توانستین مثل همون آهنگسازی که شاید دکترای آهنگسازی هم داره ولی نمیتونه از خودش آهنگی بنوازه هستین و کلمات دیگران و گفته های کتابها رو تکرار میکنین. گفته های تکراری.
من مثل شما بلد نیستم من فقط اون چیزهایی رو که احساس میکنم رو در موردش تفکر میکنم و ارائه میدم .
چرا میگن :آن که اسرار حق آموختند دهانش دوختند چون اگر دهانش را باز کند و حرف بزند میشه مثل حرفهای من که الان گفتم و مغز پیروانی مثل شما که از الهام چیزی نمیدانند به انکار خواهند گرفت.
خدا هم گفته آنانی که به عالم غیب (جهان های موازی)اعتقاد ندارند از کافرین هستند.
امیدوارم همه به راه راست هدایت شوند.

pcnet;183081 نوشت:
چرا میگن :آن که اسرار حق آموختند دهانش دوختند چون اگر دهانش را باز کند و حرف بزند میشه مثل حرفهای من که الان گفتم و مغز پیروانی مثل شما که از الهام چیزی نمیدانند به انکار خواهند گرفت.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

جرا فکر میکنید تنها کسی هستید که از الهام میدانید وچرا فکر میکنید به اسرار حق پی برده اید ؟ اینهایی را که بنده نوشتم یک سری مطالب است مثل جدول ضرب تا قیامت این یک قانون است که دو دوتا میشود چهار تا شما میخواهی بگویی میشود ده تا ؟؟ امکان ندارد !! بدیهیات را نمیشود تغییر داد .

کلمات قلمبه به کار بردید و احساسم این است و الهام را درک میکنم که نمیشود سند برای چگونگی موجودیت خداوند !!!!

استنادی عرض کردم خدمتتان که انرژی تغییر پذیر است وخدا نمیتواند تغییر پذیر باشد زیرا تغییر یعنی فقر وجودی وخدا وند هرگز فقر وجودی ندارد .

در مورد الهام چقدر میدانید بفرمایید تا باهم بررسی کنیم که چه نو.ع از الهام را شما درک نموده اید ؟ برادر بزرگوار عارفان سالک در مراحل بالای رسیدن به معرفت حق دچار مکرهای شیطان میشوند و .... شما کمی بیشتر دقت کن !!! هر چیزی اصولی دارد .

بنده اگر خواستید بیشتر وارد بحث میشوم تا ثابت شود که این مطالب نمیتواند صحت اثباتی داشته باشد . در حد دونفر مباحثه کننده که حق ادامه ی بحث را داریم .

حق یارتان :Sham:

طبق نظریه انیشتین، مجموع « جرم و انرژی » در جهان پایدار و تغییر نا پذیر است، که آنرا ( قانون بقای جرم - انرژی) نامند ، بدین معنا که انرژی از شکلی به شکل دیگر و یا به جرم تبدیل می شود ولی هرگز خود به خود تولید ویا خود به خود نابود نمی شود. همچنین برعکس آن جرم یا مادّه نیز به انرژی تبدیل می‌گردد. بر طبق تئوری نور، بقای جرم و انرژی پیآمدی از این اصل است، که قوانین فیزیکی در طول زمان بدون تغییر باقی می مانند .




همچنین میدانیم دانشمندان به تحقیق، دریافته‌اند که: در ابتدای خلقت یک توده انرژی متراکم وجود داشته که با انفجاری عظیم بنام بیگ بنگ به کائنات تبدیل شده . و انرژی جاذبه برکل کائنات و هرآنچه در آن هست حاکم است.
همچنین ثابت شده که آثار هر عمل و حرکت و گفتار، به صورت امواج انرژی در فضا باقی میماند و دانشمندان درپی کشف گفتار بزرگان و مشاهیر گذشته هستند. ! و میدانیم که اندیشه تبدیل به نیروی مادّی و انرژی میشود، خوب و بد، سالم و نا سالم، زیبا و زشت، اهورایی و اهریمنی. و قانون جذب میگوید: افکار شما مانند آهنربا شبیه خود را جذب میکند منفی منفی را، مثبت مثبت را و درکتاب« راز» دانشمندان جهان به تحقیق دریافته اند که انسان هر چه را اراده کند و از صمیم قلب بخواهد، به آن میرسد. این معلومات در کتابهای علمی و اینترنت به فراوان یافت میگردد.
لطفاً به آیات ذیل که نمونه ای از آیات قرآن مجید، در این مورد است دقت فرمائید! :
(آیه 117 سوره بقره : هستی بخش آسمانها و زمین، او است، و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند ،تنها بدو میگوید: باش، پس میشود.....




(آیه 11 سوره فصّلت: سپس ارادهء آفرینش آسمان کرد، درحالی که دود ( ) بود . به آسمان و زمین فرمود : چه بخواهید و چه نخواهید پدید آیید (وشکل گیرید)... گفتند: فرمانبردارانه پدید آمدیم..... ( )


(آیه 30 سوره انبیاء: آیا کافران{ از طریق علم} نمیبینند که آسمانها وزمین{ قبل از خلقت به صورت انرژی متراکم دود مانند} بهم متصل بوده و سپس { با گفتن کون فیکون بر اثر انفجار عظیمی بنام بیگ بنگ} آنها را از هم جدا ساخته ایم (و تدریجاً به صورت جهان کنونی در آورده ایم ) و هر چیز زنده ای را ( اعم از انسان و حیوان و گیاه ) از آب آفریده ایم. آیا { باز هم} ایمان نمی آورند؟.........




(آیه 12 سوره طلاق: خدا همان است که هفت آسمان را و همانند آن زمین را آفریده است. فرمان (خدا) همواره در میان آنها {توسط انرژی جاذبه و سایرانواع انرژی} جاری است ( ) تا بدانید خداوند بر هر چیزی توانا است و آگاهی او همه چیز را فرا گرفته است....
(سوره قمر(ترجمه آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی): (آیه 49:به یقین ما هر چیز را به اندازه آفریدیم..... (آیه50: و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن..... (آیه 51: ما کسانی را که در گذشته شبیه شما بودند هلاک کردیم ، آیا کسی هست که پند گیرد؟..... (آیه 52 : و هر کاری را انجام دادند در نامه های اعمالشان ثبت است....



(آیه 53 : و هر کار کوچک و بزرگی نوشته شده است..... (آیه 54 : به یقین پرهیزکاران {= متّقین = اطاعت کنندگان از فرامین خدا }در باغها و نهر ها ی بهشتی جای دارند..... (آیه 55 : در جایگاه صدق نزد خداوند حاکم مقتدر.....
سوره فرقان (آیه 23 : ما به سراغ تمام اعمالی که( ) آنان {در دنیا} انجام داده اند میرویم و همه را همچون ذرات غبار پراکندهء در هوا میسازیم {امواج انرژی}.....




سوره بقره (آیه 28: چگونه خدا را انکار و نسبت بدو کفر میورزید؟ در صورتی که ( ) شما ( چیز های بی جان و) مردگانی بودید که خدا شما را بیافرید و جانتان بخشید . سپس شما را میمیراند، و بعد از آن { به شکل انرژی} زنده تان میگرداند. آنگاه به سوی او بر گردانده میشوید.....




دیدگاه: به استناد مطالب علمی و آیات فوق، و اینکه خداوند در کتاب قرآن مبین بیشتر از هر چیز در مورد خلقت و معاد پرداخته، و خود را خالق و به وجود آورنده همه چیز و قادر بهمه کار معرفی و برگشت همه چیز را به سوی خود دانسته است. به نظر من: همین مطالب علمی فوق را بیان میفرماید، و در حقیقت در دهه 1920 اینشتین آن دانشمند بزرگ با کشف و مطرح کردن قانون بقای جرم و انرژی وجود خداوند را از طریق علم به اثبات رسانیده است. زیرا :


اولاً ــ اگر انرژی خود به خود تولید نمیشود ، پس انرژی اولیه که قبل از خلقت بوده و با انفجار( بیگ بنگ) کائنات را به وجود آورده از کجا آمده است؟ به نظرمن: این انرژی متراکم همان خداوند بزرگ یا « الله اکبر» یا قدرت مطلق است. و خودش، دلیل محکم علمی و معجزه ای بزرگ برای اثبات و شناخت ایزد تبارک و تعالی و حقانیت دین اسلام و قرآن و پیغمبری حضرت محمد(ص) میباشد.



من نام علمی او را« انرژی مطلق» نامیده، و مجموع انرژی موجود در عالم میدانم، که کاملاً هوشمـند است، و به همه چیز تبدیل شده و تکامل نیز می بخشد. اگراو نبود هیچ چیزی نبود. حتی قانون بقای انرژی و سایر قوانین طبیعی. خداوند در سوره اخلاص فرموده : بگو اوست خدای یکتـا . خدای بی نیاز. خدایی که نه میزاید و نه زائیده شده است. خدایی که هیچکس همتای او نیست.




ثانیاً ــ خداوند فرموده باش و شده {کون فیکون و یا بیگ بنگ} یعنی قسمتی از همان انرژی بزرگ تبدیل به زمین و آسمانها و کائنات و سپس به آب و خاک و انسان و گیاه شده است و هم اکنون نیز همان انرژی به اشکال مختلف مخصوصاً از طریق انرژی جاذبه بر تمام آنها حاکم است. همه چیز و همه کس حتی الکترون و نوترون داخل اتم، با انرژی او حرکت و کار انجام داده و تکلّم و اندیشه نموده و تکامل می یابند . بهمین دلیل هم خداوند در همه جا حاضر و ناظر، و از رگ گردن به انسان نزدیکتر، و از تمام اعمال ما آگاه است.




ثالثا ــ بطور خلاصه، خداوند در آیات فوق میفرماید: آیا کسی هست که پند گیرد و متوجه گفته هایم شود؟ من کسانیکه قبل از شما مثل شما بوده اند هلاک کرده ام، اجسادشان به زیر خاک و انرژی فعالشان به نام روح به فضا رفته، و هر کاری انجام داده اند، چه خوب و چه بد، امواج انرژی آنها در فضا به جا مانده و از بین نرفته، و از کوچک تا بزرگ در لوح محفوظ ثبت و ضبط است . شما را هم میمیرانم، و مثل آنها انرژی اعمالتان باقی میماند، در روز قیامت مواد تشکیل دهنده اجساد شما اگرچه پراکنده یا توسط گیاهان جذب شده باشد، چون همه به انرژی تبدیل میشود، پس به آسانی تفکیک و به شکل مجموعه‌ای از امواج انرژی شما زنده شده، (برابر آیه 7سوره قمر) همچون ملخهایی ک به هر سو پراکنده میشوند از قبرها بیرون می آیند، و به اصل خود یعنی خداوند بزرگ یا انرژی مطلق بر میگردند.




{لطفاً به عملکرد موبایل و کامپیوترو اینترنت ودوربین عکاسی و ضبط صوت دیجیتالی و گیرنده های رادیو و تلویزیون توجه فرمائید ! }. و بدانید آنها نیز از فضایل خداوند است که به دست نمایندگان او آدمیان، کشف و ساخته شده است.
در مورد معاد و قیامت آیات فراوانی است، برای تائید عرایضم از چند آیه سوره مبارکه الواقعه مثال میآورم.




(آیه 1 : هنگامیکه واقعه(ی عظیم قیامت) بر پا شود..... (آیه 2 : رخ دادن آن قطعی و جای تکذیب نیست.....




(آیه 3 : پائین می آورد و بالا میبرد.{یعنی همه چیز را زیر و رو میکند}..... (آیه 4 : این در هنگامی است که زمین سخت به تکان و لرزه انداخته میشود..... (آیه 5 : و به صورت گرد و غبار در میآید {انرژی}..... (آیه 6 : و شما سه گروه میگردید. {بعد از گرد و غبارشدن همه چیز، دیگر مائی به شکل جسم، وجود نخواهیم داشت. حتماً انرژی ما سه گروه خواهد شد!.}




سوره الدخان (آیه10: منتظر روزی باش که آسمان دود آشکاری را پدیدار میکند .....(آیه 11: دودی که تمام مردم را فرا میگیرد. این همان عذاب دردناک عظیم است .....




از آیات فوق و یاجوج و ماجوج و بعضی آیات دیگرقرآن، من نتیجه میگیرم که در روز قیامت، اتم و ملکولهای بوجودآورنده زمین و کائنات و هرآنچه در آنها است از جمله انسان، به طور همزمان با یک انفجار هسته ای بسیار بزرگ، و با صدائی مهیب که در قرآن « صور اسرافیل یا درصور دمیدن» نامیده شده منهدم خواهند شد، و درآن روز رستاخیز، مـــعاد اتفاق خواهد افتاد. و همه چیز مجدداً به انرژی تبدیل خواهد گردید . با یک مثال ساده که همه با آن سروکار داریم، ولی بی توجه و دقت از آن گذشته ایم، خداوند در سوره الواقعه، ما را به فکر و اندیشه می خواند.




سوره الواقعه : (آیه 71: آیا در باره آتشی که می افروزید فکر کرده اید؟..... (آیه 72 : آیا شما درخت آن را آفریده اید یا ما {به وسـیله انــرژی خود آنرا از خاک و آب و هوا و نور } آفریده ایم؟.....(آیه 73: ما آن را وسیله یادآوری {خلقت و معاد } و وسیله زندگی برای مسافران { این دنیای گذران } قرار داده ایم..... (آیه 74: حال که چنین است به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی، {و بدان که همه چیز از او است و به او نیز برخواهد گشت. انّا لله وانّا الیه راجعون}.....




سوره مؤمن (آیه 60: و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم..... { قانون جذب }
پس در قرآن: خلقت = یعنی تبدیل انرژی به جرم یا مادّه. و معاد = یعنی تبدیل جرم یا مادّه به انرژی. یعنی عین قانون بقای انرژی ، و خداوند نیز قادر مطلق یا« انرژی مطلق» است، که همه چیز را او خلق کرده و به او نیز بر خواهند گشت. باقی ماندن امواج انرژی گفتار و کردار و وقایع در فضا، همچنین قانون یا انرژی جذب نیز، پایه واساس معنویات دینی میباشد که در روز قیامت توسط امواج انرژی گویا، به حساب اعمال خوب و بد بشر رسیدگی خواهد شد.




دارندگان امواج اعمال خوب به بهشت که سمبل آن درختان و نهر های آب است، و دارندگان امواج انرژی بد، به جهنم که نشان آن آتش است، وجائی مثل خورشید که اتم های آن دائماً در حال انفجارات هسته ای میباشند، هدایت خواهند شد. و وفق (آیه 6 التحریم: افروزینه آن انسانها{ی گنهکار} و سنگها خواهند بود. قانون جذب {یا طلبیدن و دعا کردن و نماز خواندن} نیزخواستهای منطقی، دنیوی و هم آخرتی ما را برآورده میکند....




اگر عرایض فوق بدون تعصبات خاصّی، توسط اساتید و دانشمندان حوزه و دانشگاه به عنوان یک« حقیقت اندیشی » تائید گردد، و بقیه متشابهات قرآن نیز با چنین دیدگاه علمی تفسیرشود، دیگر در مورد علوم و معنویات دینی، بین حوزه و دانشگاه اختلافی نخواهد بود، واین آرزوی دیرین امام خمینی (ره ) برآورده خواهد شد . با شناخت الله = انرژی مطلق دیگر هیچ بشری با هردین و مسلکی، چه بخواهد وچه نخواهد خود را بی نیاز ازالله نخواهد یافت،و چون قرآن کریم کتاب حقیقت است، و حقیقت جز، وقایع اثبات شده و علمی نمیتواند باشد، پس قرآن باید طوری ترجمه و تفسیر و تأویل شود، تا به عنوان کتاب با ارزشی از علم و اخلاق و معنویات {دارالعـلوم}، درکلیه دانشگاه های دنیا تدریس گردد. و با رویکرد دانشمندان و قشر دانشجو و تحصیل کرده به آن، دین اسلام جهانگیرشود.....

تعجب نفرمائید !: اگر در زمان نزول قرآن، علم پیشرفت امروز را داشت، و مردمان عالٍم به علم و دانش بودند، حتماً آیه های قرآن به روشنی تمام بیان میشد، ویا پیامبر توضیحات لازم را میداد. و در آینده، برابر آیه 7 سوره آل عمران تفسیر متشابهات، به عهده الله و راسخان درعلم قرار نمیگرفت، تا نسبت به پیشرفت علم زمان، و دانش خود، تفسیر نمایند. ولی درقرن بیست و یکم، با این همه دانش و معلومات، تفسیر متشابهات قرآن، جز با تفسیر علمی، که به تائید دانشمندان متخصص علوم مختلف {شورای راسخان} رسیده باشد ، انصاف و منطقی نمیباشد. به امید روزی که قرآن را درست بفهمیم و به آن عمل نماییم.

[quote=pcnet;182482] خدا برا اساس تصمیمی که میگیرد و دلیل آن تصمیم بر هیچ کس واضح نیست (شاید به دلیل اثبات قدرت خویش یه خود!!!!! یا خلق دنیایی برای خود) دست به خلق این جهان میگیرد آنهم با تبدیل قسمتی از انرژی خود به ماده من از این به بعد اسم خدا را انرژی مطلق مینامم. انرژی مطلق قسمتی از انرژی خود را در انفجار بزرگ به ماده تبدیل میکند و از هیچ این دنیا به وجود می اید(مصادیقش در قران هست)[/quote]

به نام یگانه هستی بخش

با تشکر از جناب pcnet وکارشناسان بزرگوار و دوستان محترمی که در بحث شرکت کردند.

این که شما می فرماید خداوند قسمتی از انرژی خود را به ماده تبدیل می کند و خداوند را به انرژی مطلق نام گذاری می کنید و ادعا می کنید مصادیق آن در قرآن وجود دارد، دلیل شما بر این مطالب چیست؟

اول: مصادیق قرآنی که ادعا می کنید کدام است؟
دوم: منظور شما از انرژی مطلق چیست؟
سوم: معنی تبدیل قسمتی از انرژی به ماده چیست؟

شما ادعا می کند انرژی مطلق قسمتی از انرژی خود را در انفجار بزرک به ماده تبدیل می کند! اولا این مطلب با صریح آیات قرآن تعارض دارد، زیرا خداوند می فرماید:« لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَي» (هيچ چيز همانند او نيست) سوره شوری،آیه11.

ثانیا: معنی این صحبت شما این است که (نعوذبالله) در خداوند تغییر و کاستی ای ایجاد می شود! در حالی که می دانیم این حرف باطل است.
بنابراین بهتر است صحبت های خود را مستدل و علمی مطرح کنید و اگر از قرآن دلیل یا مویدی دارید، تصریح کنید نه اینکه با کلی گویی بگویید مصادیق یا مطالب و دلایل زیادی در قرآن در تایید صحبت شما وجود دارد.


:Gol::Gol:
موضوع قفل شده است