خانم تو شکار هستی و مرد شکارچی ،پس مواظب باش شکار نشی.....

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خانم تو شکار هستی و مرد شکارچی ،پس مواظب باش شکار نشی.....

سلام به دوستان
استاد مطهری توی یکی از کتاباش میگه زن شکار و مرد شکارچی است..
به نظرم خیلی نگاه پخته و آمیخته با شناخت عمیق به این قضیه داشتن..
حالا شما خانم گرامی باید چکار کنی که شکار نشی...
شاید این جمله رو بگید که من به خودم اطمینان دارم و انقدر درک بالایی دارم که باج به هیچ مردی نمیدم و تربیتم درست بوده و از این توجیح هایی که باب های شیطان هستن و خیلی ازخانم ها واردش میشن...
در جواب باید بگم خیلی از اون هایی که فکرشم نمیکردن شکار شدن،بدونید شکارچی ماهر زیاد هست...در ثانی شکار فقط به این معنا نیست که شما همراه بشید با یک آقا ،بلکه شما میتونیدشکار چشم یه نامحرم هم بشید...

بیشتر توضیح میدم

شکار چشم؟
بله شکار چشم،برای همه ثابت شده که چشم انسان دارای اشعه است،اشعه های خطرناک و اشعه های خوب...
اثبات حرفم هم همین مساله چشم زخم هست ،که دیگه برای همه ثابت شده..
یا یکی از بزرگان میفرمود از گوشت ها و شیرینی های بازار که زیاد چشم اون ها رو دیده نخورید،چون آثار بدی دارن...
پس تا اینجا اگر قانع شدید که چشم دارای اشعه است به ادامه عرایضم توجه کنید..

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«نگاه نامحرمان تيري است مسموم از تيرهاي ابليس...

چرا حضرت از کلمه تير استفاده کردند؟اون هم تير مسموم؟؟
خانم چه قبول کنيد چه نکنيد،چه خوشتون بياد و چه خوشتون نياد نگاه نامحرم به سمت شما روي جسم شما اثر خواهد داشت،همون طوري که اشعه چشم روي اشيا ديگر تاثير ميذاره،در اين مورد روي جسم شما تاثير خواهد گذاشت...

چرا حضرت زهرا سلام الله عليه اين بانوي بزرگ عالم ميفرمايند:
بهترين چيز براي زنان اين است كه (بدون ضرورت) مردان نامحرم را نبينند و مردان نامحرم نيز به آنان ننگرند.

رسول خدا - صلّي الله عليه و آله - فرمود: براي هر عضوي (از اعضاء بدن) بهره اي از زنا است و زناي چشم، نگاه كردن (به نامحرم) است
امام علي - عليه السّلام - فرمود: چشم ها، دام هاي شيطانند.

مگه با چشم هم ميشه زنا کرد؟....
خانم مواظب باش شکار نشی...

خب حالا اگر مطالب بالا رو قبول کردید،باید بدونید که چکار کنید که شکار نشید....
به عنوان یک پسر که توی جمع های مردونه خیلی زیادی نشسته و صحبت این حرفا رو شنیده از هم جنس های خودش مطالبی رو عرض میکنم که مو لای درزش نمیره،یعنی اگر دلتون میخواد شکار نشید باید موارد زیر رو رعایت کنید:
من (نامحرم)شکارچی و شما خانم شکار:
-در مقابل من(نامحرم) خودتو استتار کن...یعنی خودت رو بپوشون و حجابت رو کامل رعایت کن و سعی کن هر چیزی که باعث جلب توجه میشه رو از خودت دور کن..

-جز به ضرورت از خانه خارج نشو...هر کسی معیاری برای تشخیص ضرورت داره ،وارد این بحث نمیشیم

-از حضور در جمع های مختلط دوری کن...اگر میخواید کار کنید نرید قاطی نامحرما ،این خیلی مهمه..

-خانم کنار من(نامحرم)توی دانشگاه نشین..اونم برای رشته ای که هیچی به کمالاتت اضافه نمیکنه مثل عمران و ساختمان و معماری و...ارزش نداره..برو دنبال رشته ای که زنونه باشه و طوری تحصیل کن که اختلاط نباشه

-خانم روسری های لبنانی و رنگی جلب توجه میکنه ،رنگ روسری نگاه نامحرم رو جذب میکنه،همین جذب نگاه باعث میشه ابرو و چشم ها و همه شما دیده بشه..

-خانم کفش سفید و رنگی ...جوراب سفید و رنگی مثل آهن ربا میمونه،چشم پسر رو به سمت تو جلب میکنه،قرار شد استتار کنید....

-این چادر های جدید که اومدن ملی و براق و ...اینا همه شما رو جذاب تر میکنه و این یعنی جذب نگاه...

-به خودتون عطر نزنید،این بو از بدن شما شنیده میشه ،طرف مقابل میگه عجب دختر خوش بویی،نمیگه چه عطری...

-مواظب نازکی صداتون باشید،نرم و نازک حرف نزنید..

در آخر هم باید عرض کنم شاید خیلی از شما موافق با مطالب بالا نباشید اما این اصل موضوع رو عوض نمیکنه،بله بنده هم قبول دارم پسر باید چشم خودش رو کنترل کنه ،باید نگاه نکنه و هزار هزار گناه شمرده شده برای نگاهی که با خانم بکنه ،همه این ها قبول..اما خانم شما فکر خودتون باشید و مواظب باشید شکار نشید...بخاطر خودتون..
باید عرض کنم من به عنوان یک پسر جنس مرد رو بهتر میشناسم ،موارد بالا تصورات ذهنی بنده نبود و اطلاع دارم
غالب پسر ها با موراد بالا حس شکارچی بودنشون تحریک میشه....
در پناه حق

سلام . از اینکه صادقانه این مطالبو عنوان کردید بسیار ممنون . با غالب بیاناتتون موافقم و این هشدار خوبی است برای بانوان ما .

باسلام

برادر بزرگوار جناب تنهاترین سردار

من خودم یک زن هستم و خیلی از موارد ذکر شده توسط شما رو قبول دارم

خانمی که میخواد شکار نشه خوب خودش رعایت میکنه

ولی بعضی از خانمها خودشون جوری میان بیرون که شکار بشن یا بهتر بگم خودشون تبدیل به شکار چی های ماهری شدن

سلام و عرض ادب :Gol:

ممنون از جناب تنهاترین سردار، بابت مطالبشون :Gol:
با خیلی هاش موافقم، همانطور که نمیدونم همیشه اعتقاد داشتم که نقش دختر سازنده تر است. یعنی اگر خانمها مراقبت کنند خیلی مسائل اصلا پیش نمیاد. (نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه)
باز هم تاکید میکنم که با خیـــلی از فرمایشاتتون موافقم.
اما با قسمت هاییش هم موافق نیستم، که در ادامه عرض میکنم.
مثلا:

تنهاترین سردار نوشت:

خانم کنار من(نامحرم)توی دانشگاه نشین..اونم برای رشته ای که هیچی به کمالاتت اضافه نمیکنه مثل عمران و ساختمان و معماری و...ارزش نداره..برو دنبال رشته ای که زنونه باشه و طوری تحصیل کن که اختلاط نباشه


عذر میخوام شما فکر میکنید فقط رشته های دینی و اسلامی به اعتقادات اسلامی آدم اضافه میکنه؟؟؟!!!! یا به قول شما به کمالات؟
همه ی ما میدونیم که در روایات چقدر به تحصیل علم اشاره شده.
منِ دختر، شاید استعدادم در رشته ای فنی باشه. چه بسا که منِ دختر از صدها پسر در این زمینه موفق تر باشم و بتونم به بندگان خدا خدمتی بکنم.
خدمت به خلق یادتون رفته؟

نکته ی دوم اینکه:
کی میدونه که اینشتین مسلمان بوده؟ (به جنسیتش کاری ندارم، برای دنباله ی عرایضم ذکر کردم)
این را خواستم عرض کنم که، اگر دروس فنی مهندسی را نگاه کنید، میبینید که در اکثر این دروس، اگر آدم کمی تیزبین باشه، فقط به خدا میرسه. و من اینو با جدیت عرض میکنم.
قوانین نیوتن، قوانین دانشمندان دیگر.
وقتی قوانین نیوتن را عمیق میخونید، کسی که با درک به همه چیز نگاه کنه، میبینه که نیوتن هم خداشناس قَدَری بوده. و اینطور برداشت میشه که تمامی قوانینش را از خداشناسی الهام گرفته، از طبیعت.

پس من یا شما نمیتونیم اظهار نظری بکنیم که چه رشته ای به کمالات انسان اضافه میکنه و چه رشته ای نمیکنه :ok:
نمونه ای که خودم مشاهده کردم را میارم:
در دانشگاه ما، تمام دانشجوهای رشته ی برق، بلااستثناء، دوباره تاکید میکنم بلااستثناء، وقتی که فارغ التحصیل شدند، همه از نظر دینی و حجابی و ... متعالی تر شده بودند.
اصلا انگار اینها اونایی نبودند که ترم اول سر کلاس نشسته بودند.
از طرفی، دانشجویان رشته ی الهیات یکی از دانشگاهها (اسم نمیارم)، تا همون ترم آخر، بهتر که نشدند، بدتر هم شدند.
من هیچوقت متوجه نشدم که یه دانشجوی دختر رشته ی الهیات چطور با این مانتو که نیم متر پارچه بیشتر نبرده بود، و این شلوار که یه جای سالم نداشت ردیف اول، جلوی استاد مرد مینشست!!!!
تا همان ترم آخر.
و جالبه که دوباره هم عرض میکنم که بدتر هم حتی شدند.

ببخشید زیادی گفتم.
دلیل زیاد دارم. اما کوتاه کردم تا ملال خاطر نشه.

فقط اینکه ما نمیتونیم اظهار نظر بکنیم که چه رشته ای به کمالات انسان اضافه میکنه و چه رشته ای نمیکنه.

همچنین عرض کنم که دختر میتونه هر رشته ای بخونه، اما به قدری خودش را حفظ کنه که هیچ شکارچی جرات شکارشو نداشته باشه.

امیدوارم با لحن بد نخونده باشین. :ok:

تنهاترین سردار;184020 نوشت:

-خانم کنار من(نامحرم)توی دانشگاه نشین..اونم برای رشته ای که هیچی به کمالاتت اضافه نمیکنه مثل عمران و ساختمان و معماری و...ارزش نداره..برو دنبال رشته ای که زنونه باشه و طوری تحصیل کن که اختلاط نباشه


سلام برادر
کلیت حرفت درسته و قبول دارم ، اما این پارگرافت زیاد محلی از اعراب نداره.
*رهگذر*;184041 نوشت:

ولی بعضی از خانمها خودشون جوری میان بیرون که شکار بشن یا بهتر بگم خودشون تبدیل به شکار چی های ماهری شدن


احسنت. حرف دل ما پسر های جوون رو زدید.

maedeh-r;184057 نوشت:
مطالب رو خوندم.ممنون بابت چنین دلسوزی ای و راهنمایی.

اکثرش قابل پذیرش بود اما چند تا نکته رو باید عرض کنم.امیدوارم ناراحت نشید و بپذیرید.
بهتر بود در نگارش متن یکمی بیشتر توجه میکردید.مثلا به کار بردن افعالی مثل "استتار کن""نشین""خارج نشو"و ...
به نظرتون بهتر نبود از جملات "بهتره این کار را نکنید یا بهتره فلانن کار را انجام دهید یا بهتر است از فلان کار دوری کنید"یا چنین جملات مشابهی استفاده میکردید تا تاثیرش هم بیشتر باشه و حس دستور دادن توش نباشه؟!!!!
با تشکر
بقیه نظراتمو در پست بعد میگم.


زیاد به دل نگیرید . هرکی یه تیپی حرفشو میزنه. حرف خودمونی تاثیر بیشتری داره. البته حرفتون رو هم قبول دارم .
maedeh-r;184059 نوشت:
این قسمت رو هم نتوستم بپذیرم که رشته تحصیلی خانم مربوط به شکارچی باشه.هدف از دانشگاه رفتن نشستن کنار دیگران نیست که بخوایم به فکر محرم و نامحرم باشیم.
درسته که خیلی ها رعایت نمیکنن اما دلیل نمیشه این امر رو عمومی کنیم و بگیم این رشته ها برای خانوم ها خوب نیست.
میشه تو هر رشته ای تحصیل کرد و حتی یه نگاه هم به نامحرم نکرد و کنار نامحرمی ننشست و در غیر موارد لزوم با نامحرم حرف نزد و ...

موافقم.

خب... به غیر از موردی که در پست قبلیم عرض شد فکر کنم دیگه با بقیه ی فرمایشاتتون موافق باشم. :ok:

فقط یه سوال دارم، سواله البته. انتقاد نیست.
اینجا اشاره کردید خیلی خوشحال شدم چون برام سوال بود.

تنهاترین سردار;184020 نوشت:
[=arial]-خانم کفش سفید و رنگی ...جوراب سفید و رنگی مثل آهن ربا میمونه،چشم پسر رو به سمت تو جلب میکنه،قرار شد استتار کنید....

منم هم خب همینجور فکر میکردم که مسلما کفش سفید توی چشم هست. ولی یکی از کارشناسان مذهبی تلویزیون، گفتند که توصیه شده به کفش روشن. خودشون هم فکر میکنم کفششون سفید بود.
منم این سوال برام پیش اومد که خب با اون تیپ مشکی که خانم زده بود، و چادر مشکی و این حرفا، اون کفش سفید واقعا جلب توجه میکرد :Gig:
پس چرا در روایات توصیه شده به کفش با رنگ روشن؟ :Gig:
حالا نمیدونم، اگر بحث این تاپیک را منحرف میکنه، اینجا بحث نشه.

maedeh-r;184057 نوشت:
به نظرتون بهتر نبود از جملات "بهتره این کار را نکنید یا بهتره فلانن کار را انجام دهید یا بهتر است از فلان کار دوری کنید"یا چنین جملات مشابهی استفاده میکردید تا تاثیرش هم بیشتر باشه و حس دستور دادن توش نباشه؟!!!!

سلام با تشکر از شما ،بنده قصد جسارت نداشتم و نوع ادبیات که استفاده کردم به این شکل ،اما اصلاح میکنم چشم..ضمنا استتار یعنی پوشاندن..

maedeh-r;184059 نوشت:
این قسمت رو هم نتوستم بپذیرم که رشته تحصیلی خانم مربوط به شکارچی باشه. هدف از دانشگاه رفتن نشستن کنار دیگران نیست که بخوایم به فکر محرم و نامحرم باشیم. درسته که خیلی ها رعایت نمیکنن اما دلیل نمیشه این امر رو عمومی کنیم و بگیم این رشته ها برای خانوم ها خوب نیست. میشه تو هر رشته ای تحصیل کرد و حتی یه نگاه هم به نامحرم نکرد و کنار نامحرمی ننشست و در غیر موارد لزوم با نامحرم حرف نزد و ...

نمیشه هر اون چه رو دوست داریم بپذریم و هرچی رو نمیخوایم بگیم اصلا مطلب ایراد داره..
شما اگر با نامحرم کار نداشته باشید،اگر نگاه نکنید،نامحرم این کار رو خواهد کرد.. چون شکار هستید و مقابل شکارچی هستید،چون به طور منظم هم شاگردی شما میشه و از تمام ساعتی که شما میرید اطلاع داره...بحث بر سر شکار هست و بهتره وارد بحث دانشگاه نشیم
در هر حال تشکر از این که در بحث شرکت کردید شما هر تعداد رو که پذیرفتید در صورت صلاح دید انجام بدید

دوستان عرض کردم پذیرفتن یا نپذیرفتن شما فقط جوابی هست که به خودتون میدید،اما اصلا موضوع تغییری نمیکنه..این یه اصله خانم شما توی محیط مختلط باشی شکار نگاه نامحرم میشه چون ماهیت مرد شکارچی هست،همه که با ایمان نیستن نگاهشون رو حفظ کنن،مطالب بنده کاملا واضح و روشن هستند قصد تحمیل به هیچکسی هم ندارم،اما یک اصل هست نمیشه توی آب پرید و خیس نشد
نظر همه شما بزرگواران محترم،اما این ها که گفتم حقیقت دارند،شما ازادید توی محیط مختلط برید و کار کنید و رشته پسرونه برید که بعدشم ناچار بشید توی محیط خشن مردانه فعالیت کنید،ازادید شکار بشید ،هر کسی حق انتخاب داره..

maedeh-r;184074 نوشت:
.
امان از زبون تیز و نحوه اشتباه امر به معروف و نهی از منکر.

خوب دیگه اینم روش بعضی دوستانه . زور چپونی میخوان آدمو هل بدن تو بهشت طوریکه از اونور موتور خونه جهنم سر دربیاریم !:Khandidan!:
maedeh-r;184074 نوشت:
.
امروزه تا جواب منطقی و مطابق عقل و عرف ندیم کسی قبول نمیکنه.
فکر میکنید چند درصد هستن که بهشون بگیم برید به رشته هایی که به قول شما خانومانه است و آقایون حضور ندارن.ودلیلش هم این باشه که دچار گناه نشن و یا حتی اگه خودشون خوبب یه وقت آقایون دچار گناه نشن.
حالا امروزه هیچی.بچه هاتونم همینطور توجیح میکنید؟!!

حرف هر دو شما بزرگواران درسته
ولی تنها ترین سردار عزیز بهترین روش امر به معروف و نهی از منکر خلاصه گوئی و گزیده گوئی و دوری از زخم زبان زدنه. البته اگر میخوای حرفات تاثیر گذار باشه.

یاعلی مددی

سلام دوستان، ببخشید دست و رو نشسته میپرم وسط بحثتون، همین الان بگم هدفم عوض کردن حال و هوای بحثه پس خیلی جدی نگیرید:

اول واقعاً از استارتر تشکر میکنم.

من اولش یه پست گذاشتم که حذف کردم، تا بحث جناب تنهاترین سردار مسیر خودشو طی کنه و خوب شد این کار رو کردم که ایشون نظرشون رو کامل بگن.

خدا رحمت کنه استاد مطهری رو ولی نمیدونم کدوم شکاری برای شکارچیش کرشمه میکنه؟!! البته طنز قضیه همینجاست.

دو تا پست اول رو که خوندم فکر کردم منظور دوستمون از شکار و شکارچی مثلاً غزال و شیر باشه، بعد که پیشتر رفتم دیدم منظورشون احتمالاً بره و

گرگه یا خرگوش و شغال. البته مطمئن نیستم اینها با هم تفاوت داشته باشند یا اصلاً ربطی به موضوع داشته باشند. ضمناً از دوستان عذرخواهی میکنم

ولی تمثیلی است که ارائه شده. البته این تمثیل اگر درست باشه تو این دور و زمونه کم کم جای شکار و شکارچی داره عوض میشه.

و نهایت اینکه به نظر من چه خوبه حجاب دخترای ما پلک چشم مردای ما باشه، اینجوری دختران و زنان ما هم ترقی میکنند.


لا حول و لا قوه الا بالله
**************
با سرکار گل مینا موافق هستم
تجربه نشون داده این بحثها بخاطر برداشت های بد هر دو طرف به جاهای باریکی کشیده میشه همین الآنش هم یه بوهایی میاد . در ثانی این موضوع تقریباً تکراریه
لطفاً به این تاپیک یه نگاهی بندازید

http://www.askdin.com/thread15592.html[b]content[/b]

این رو هم بگم که فکر میکنم واژه شکار و شکارچی خیلی جالب نباشه
الآن هم که جای همین شکار و شکارچی داره عوض میشه (سردار تا حالا کسی بهت تیکه ننداخته؟:khandeh!:)

سلام وعرض ادب

نکاتی که جناب تنهاترین سردار بزرگوار مطرح فرمودند تا حدودی درست بود اما این نکته را نباید فراموش کنیم که اگه فقط یه جانبه به قضیه توجه کنیم در این صورت فقط خودمون را سرگرم کردیم.شهید مطهری در همون کتابی که می فرمایند زن شکار ومرد شکارچیه، یه جای دیگه هم میگن زن شکارچیه ومرد شکار.یعنی هر دو هم میتونند در موضع شکار باشند وهم در موقعیت یه شکارچی .پس لازمه ی این اصل رعایت حدود الهی از جانب هر دو طرفه.اینکه خانمها بمونند در منزل تا گناهی توسط خودشون یا آقایون صورت نگیره در واقع پاک کردن صورت مسأله هست بحث مربوط میشه به شرایط حضورکه خوب برای هر دو گروه لازم الاجراست.

از هشدار ها و نکات دوستان به خصوص آغاز کننده تاپیک تشکر میکنم:Gol:
این روزا بحث تحریک کردن( خود خانم به خودی خود برای مرد محرکه، با اصل خدا که دیگه دعوا نداریم، هر چی که گفته شده راه حل داره خدا مسیرای درست و نشون داده حدود رو تعریف کرده ما باید مطیع باشیم) و تحریک شدن داغ داغ شده، با با جان من ما آدمیم فرقمون با حیوونا در اینه که هرچی دلمون خواست نریم سمتش ( از این بگذریم که هرچی چشم دید دلمون نخواد) باید یه کم هم با این نفس جنگید، ببینه و نخواد یا بهتر بگم نفس بخواد و ما براش فراهم نکنیم نه اینکه هرچی نفسمون خواست دنبالش بریم.
من حجاب و رعایت شئونات رو قبول دارم، رشته تحصیلی هم مهمه چون رشته های مردونه خواسته یا ناخواسته بعدش ما رو وارد محیط مردونه میکنه و ما با پای خودمون وارد مسیری میشیم که دینمون چیز دیگه ای میگه! و لی در این مسیر همه به این هایی که دین ما میگه معتقد نیستن و برخی نیز از روی ناآگاهی انجام نمیدن. اول از همه ما خودمون باید اصلاح بشیم و خودمون روبسازیم تا بتونیم در شرایط نا متعارف دوام بیاریم. چون شرایط همیشه ایده ال نیست! خلاصه بگم که با وجودی که حرفای جناب تنهاترین سردار رو تایید میکنم این نکته مد نظر باشه که دو طرف باید خودمون رو اصلاح کنیم و بفهمیم که اصل خدا چیه و در این کشش و جاذبه چه رازی نهفته که ما فقط بعد حیوانی رو نبینیم و به دید بد به این جاذبه و کشش نگاه نکنیم.

بنام خدا.
سلام.

سیده رقیه;184165 نوشت:
برادر بزرگوار اگه هرکسی هرطور دوست داره و اون دنیا باید خودش جواب بده ؟! این تاپیک اصلا برای چی شروع شده؟ متاسفانه شما حرف خودتو میزنی و حاضر نیستی یه ذره به حرفای دیگران گوش کنی که نه من , شاید یکی یه حرف درست زده باشه. شاید شما باید توجیح بشی. فقط با گفتن آیات و روایات مربوط به 1400 سال پیش نمیشه امر به معروف کرد. قبول داشته باشید که احادیث و روایات مربوط به مسائل اجتماعی و خانوادگی مربوط به همون شرایط اجتماعی صدر اسلام بوده. موقعیت یک زن مسلمان توی جامعه ی امروز با شرایط و امکانات و خطرات امروزی باید گفته بشه. ما هم اینو قبول داریم که بانوی دو عالم فرمودن زن رو مرد نباید ببینه.
ولی در شرایط خاص و اجتماع امروز نمی خونه.امروز زن باید دوشادوش مرد تو جامعه کار کنه که بتونه زنده بمونه. جسارتا یا شما نفست از جای گرم درمیاد یا اینکه ...ما که الان تو این اوضاع اقتصادی اگه با مردامون تو اقتصاد همکاری نکنیم که از گشنگی میمیریم. خدا رحمت کنه شهید مطهری رو ...

maedeh-r;184167 نوشت:
با سلام.
باور کنید دیگه نمیخواستم این بحث رو ادامه بدم اما حرفای ایشون یکمی قابل تامل و جواب بود.
با اجازه:
برادر محترم:(در نهایت آرامش)
حیف که خوبه،قابل تنفر و حال بهم زنه که خانومی بخواد خودشو در معرض دید قرار بده و حتی فکر به پاکی بکنه.
اما بدون چنین هدف چندش آمیزی تو جمع بودن و بدون فکر به این مسائل کارای شخصی رو انجام دادن ، نه تنها حیف نیست بلکه افتخاره.
افتخاره که فکر ما به اون چیزایی که شما فکرشو میکنید هم نمیرسه.
بهش فکر نمیکنیم که قبولش نمیکنیم.
شما رو پاک تر از اون میدونیم که بخوایم خودمونو ازتون دور کنیم تا گناهی نکنید.

پیـامبـر اکـرم(ص) از اصحـابـش پـرسیـد: زن چیست؟ گفتنـد: زن نـامـوس است. فرمود: زن چه مـوقع به خـدایـش نزدیکتر است؟ اصحاب نتـوانستند جـواب گـوینـد. چون این سخـن به گوش فاطمه (س) رسید. فرمود: نزدیکتریـن اوقات زن به خداى خود هنگامى است که در کنج خانه خودباشد . پس از ایـن جواب پیامبر اکرم (ص) فرمود: حقا که فاطمه پاره تن من است.

با او
عرض سلام و ادب؛
بنده الان که این مطلب را خدمت شما می نویسم، همه ی مطالب قبل از این نوشته را خوانده ام و از مطالب و نظرات دوستان استفاده کردم، و از دغدغه ی موسّس تاپیک هم تشکر می کنم.
در مجموع ذکر چند نکته را ضروری دسدم که عرض می کنم، عنوان مطالبی که عرض خواهم کرد اینهاست؛

1-بعضی حسّاسیّت های بیش از حدّ ما، خود موجب جلب توجّه می شود.
2-عدم مطلق بودن ارزش حدود فرا واجبِ حجاب و اشاره ای به روایت منقول از حضرت زهرا.
3-بیان یک اثر بد اخلاقی این تاپیک
4-آشنائی با دو مبنای تربیتی گریز و پرهیز.
5-نقل جملاتی از استاد شهید مرتضی مطهری(ره)

*********************************************************

1-بعضی حسّاسیّت های بیش از حدّ ما، خود موجب جلب توجّه می شود؛
یک نکته ای که مهم است در دغدغه های دینی مورد توجّه واقع شود، این است که میزان حسّاسیّت ما نسبت به مسائل دینی و ارزشی، باید متناسب با میزان اهمیّت و اولوّیّت آنها باشد.
دقت کنید، اگر مجموع مسائل دینی اعمّ از عقاید و اخلاقیات و مسائل فقهی را در نظر بگیریم، و بریم آیات قرآن کریم رو بررسی کنیم، می بینیم که به بعضی موارد و مسائل، خیلی زیاد توجّه شده و آیات کثیری در مورد اون ذکر شده، ولی در بعضی مسائل، خیلی کم، حتّی بعضی موارد در حد یک یا دو مورد، مورد اشاره ی قرآن کریم واقع شده.
مثلا در قرآن کریم بع مسئله ی معاد و زندگی پس از مرگ، بیش از 1400 آیه وجود داره، یا مثلا در مورد توصیه به تعقّل و تفکّر در احوال درون و عالم بیرون و اهمیّت آن،حدودا 300 آیه وجود داره، ولی آیات مربوط به عبادات و مناسک و مسائل فقهی که مجموع این آیات رو بهش آیات الاحکام میگن، طبق آنچه که در کتاب کنزالعرفان فی فقه القرآن نوشته ی فقیه عالِم، فاضل مقداد مطرح است، 420 آیه است که گفته شده که اگر آیات ترغیب کننده به اعمال و مناسک و عبادات فقهی را هم جمع کنیم، حدودا 500 آیه می شود.
و همچنین می تونید هر موضوعی را در قران پیگیری کنید. سوال اینجاست که چرا اهمیّت موضوعات و میزان پرداختن خداوند در قرآن کریم، به موضوعات مختلف، متفاوته؟!!! دلیلش اینه که خود اهمیّت اون موضوعات متفاوته.
این نکته را چرا عرض کردم؟! برای اینکه بدانیم، نباید به هر موضوعی، بیش از حدّ و بطور افراطی حسّاسیّت نشان دهیم، چرا؟! چون خود این حسّاسیّت بیش از حد و نابجا، باعث جلب توجّه افکار و افراد به این مسائل و خودش منشاء مشکلات می شه. بطور کلّی ما شاهد نوعی افراط یا تفریط در اینگونه مسائل هستیم، مثلا در محیط های آموزشی و دانشگاه ها، یا شاهد تاکید فراوان، به اصطلاح امروزی، شاهد این هستیم که مسئولین یک مجموعه گیر دادن یه این مسائل و گویی در عالَم موضوع و مسئله ی دیگری وجود نداره، مثل بعضی دانشگاه ها که بهش میگن، دانشگاه های ارزشی، که بنده مکرّر دیده ام که خود این حسّاسیّتی که در این گونه فضاها ایجاد کردن، باعث شده جنس مخالف برای افراد و تعامل با جنس مخالف، یک موضوع ناشناخته ی حسّاس عجیب و خاص برای همه تبدیل بشه، فقط به خاطر افراط مسئولین اون دانشگاه، در این امور. بعضی دانشگاه ها و فضاها هم هست که اصلا تفریط کرده و کاملا بی توجّه هستن به این مسائل، گویی این مسئله اصلا مهم نیست.
در حالی که فضاهای متعادلی هم هست، که به رعایت حدود الهی و محدوده های واجب و حرام تاکید دارن، تدابیری هم اندیشیدن، ولی دیگه به این مسئله گیر ندادن، که هی هر روز تصمیم گیری، سخنرانی، مطلبی، حساسیتی،تفتیشی و...، بلکه فضا رو غیر عادی نکردن. و اتفاقا خانم ها و آقایون هم هستن و تعامل هم دارن و حدود را هم رعایت می کنن و اصلا مسئله ی تعامل با نامحرم، بزرگترین مسئله ی زندگیشون نشده که آی الان این اومد، من اون بری برم، این اینجوری بشه، اون اونجوری نگاه کرد و کلا فضای ذهنش رو این مسئل پر کنه، به خاطر حساسیت های بیش از حد و فرا واجب.
پس ما هم با پرداختن بیش از حدّ به یک موضوع واحد، باعث نشیم که خود حساسبّت بیش از حدّ ما، باعث جلب توجّه و حساس شدن ذهن همه نسبت به این موضوعات بشه.
*********************************************************

2-عدم مطلق بودن ارزش حدود فرا واجبِ حجاب و اشاره ای به روایت منقول از حضرت زهرا؛
یک نکته ای که در نوشته ی بعضی دوستان بود که پوشیدگی همیشه هر چه بیشتر بهتر و...، این اصلا سخن درستی نیست. چون اگر این حرف را بپذیریم، پس لابد یعنی کسی خانمی که پوشیه هم می زند و دستکش هم دارد و سنگ در دهانش می گذارد برای تغییر صدا، از حیث پوشش، از همه بهتر است.
اما به هیچ وجه اینطور نیست، یک حدّ واجب حجاب داریم که این مشخص است و در این حدّش کسی حرفی نداره و همه باید رعایت کنند.
اما بیش از حدّی که خدا واجب کرده، ما به هیچ وجه نمی تونیم تعیین ارزش کنیم، بلکه ارزش حجاب فرا واجب، بسته به زمان و مکان و شرایط داره. بنده مثال هایی رو مکرّر عرض کردم، مثلا در بعضی کشورهای عربی، تقریبا نود درصد خانم ها، پوشیه می زنن، در چنین فضایی ممکنه خانمی که پوشیه نداشته باشه، شدیدا برای مرد ها جلب توجه کنه. خب اینجا شاید بشه گفت بهتره اون خانم در اون فضا اینطور حجاب داشته باشه که از عرف متفاوت نباشه. تازه این هم توصیه است، واجب نیست.
اما در خیلی فضاها، همین پوشیه، همین حجاب های تند باعث دردسر خانم و مانع کمال او می شه. بر خلاف جمله ای که دوستان گفتن، همیشه هر چه پوشیده تر، بهتر.
مکرر مثال زدم که در دانشگاهی که بنده تحصیل می کردم، فقط یک خانم بود که پوشیه می زد، مشکلات مکرّری برای ایشون پیش اومده بود. یک مشکل، چک کردن عکس کارت دانشجویی موقع ورود به دانشگاه و سر جلسه امتحان بود. دیگر اینکه چقدر باعث حساسیت همه اعم از خانم ها و آقایون شده بود، مدتی حرفی پیچید که ایشون صورتش سوخته، عده ای گفتن خیلی زیباست که پوشیه زده، و کلی موجب جلب توجه شده بود، این حرف و حدیث ها هم به گوش ایشون می رسید و خلاصه ایشون آرامش خودش رو به هم ریخته بود، به خاطر این عمل خلاف عرف که پوشیه زده بود.
یا مثلا مثال زدم که دختر خانمی در روسیه، مسلمان شده بود، به خاطر همین جور تفکرات که حجاب هرچه بیشتر، بهتر، حجاب تندی انتخاب کرده بود، و کم کم خانواده و دوستانش طردش کردند، منزوی شد، بعد افسردگی گرفت، بعد از مدتی دچار افسردگی مفرط شد و طوری که تعادل شخصیتی و اعتماد به نفسش رو از دست داد و هر هفته روانپزشک می بردندش و حاصل اسلام و حجاب، برای این دختر چیزی جز افسردگی و از بین رفتن زندگیش نبود. و همین هم موجب شد اطرافیان غیر مسلمان دید بدی به اسلام پیدا کنن.
پس اینطور نیست که مسائل به همین سادگی باشه و راحب بتونیم برخورد فرمولی با مسائل داشته باشیم. باید زمان و مکان و شرایط و عوامل دیگر رو در نظر بگیریم.
همچنین اشاره ای به یک رواتی از حضرت زهرا کردند، اوّلا واقعا من دیگه نمی دونم چطور باید در این سایت به دوستان عرض کنم که، به هیچ وجه نباید در یک موضوع، نظر معصومین را بصورت گزینشی از روایات استخراج کرد. اینکه ما یدونه روایت از یک گوشه برداریم بیاریم، طبق اون برای خودمان ببریم و بدوزیم، اشتباه است. پس این همه علوم حوزوی و سالها درس خواندن کَشک است؟!!!! برخورد با روایت و حدیث، تخصص می خواهد. فقه الحدیث لازم است، خصوصا در روایات مربوط به مسائل اجتماعی و اینگونه مسائل.
باید جامعه ی روائی تشکیل شود، یعنی همه ی روایات معصومین، در یک موضوع، کنار هم بررسی شود.
و بعد فهم الحدیث هم کار هر کسی نیست. حدیث مطلق و مقیّد دارد، قاعده و تبصره دارد، مخاطب عام و خاص دارد، دخالت زمان و مکان در آن اهمیت دارد.
به قول یکی از اساتید ما می گفت، اگر منظور حضرت زهرا این حدیث، به شرط صحّت صدورش از ایشان و اعتبار سند، این چیزی باشد که عده ای دارن ازش استفاده و ترویج می کنند که بتونن با استناد به این حدیث، خانم ها را محدود به خانه ها کنند، از حضورشون در اجتماع مطلقا جلوگیری کنند، پس چرا خود حضرت زهرا چنین نکرد؟ و احتمالا اگر این چیزی باشه که این دوستان می گن، باید خیابان های زیر زمینی درست کنند، یک روز در میان، آقایون از خیابان بالا، خانم ها از خیابان زیرزمینی برن، و مثل طرح زوج و فرد فرداش برعکس، خانم ها از بالا و آقایون از پایین برن.
پس چرا حضرت زهرا حتّی جلوی مردها سخنرانی می کردن؟ چرا با سلمان فارسی جلسات خضوصی داشتن؟ چرا در کوچه و بازار، مراقب رسول خدا بوده، وقتی کسی شکمبه ی حیوانانت رو میریزه روی سر رسول خدا، ایشون میاد سر و روی رسول خدا رو وسط کوچه تمیز می کنه و از ایشون حمایت می کنه و همون جا رسول خدا به ایشون میگن: امّ ابیها، مادر پدرت هستی. و....
این نیست که ما یک حدیث برداریم و برای خودمان نتیجه گیری کنیم و اون چه که دلمون می خواد را هرطور شده به ائمه نسبت دهیم.
*********************************************************

3-بیان یک اثر بد اخلاقی این تاپیک؛
یک اتفاق بدی که در نوع طرح مسئله ی این تاپیک وجود داره و موجب یک اثر بد اخلاقی می شه، این هست که از اول طوری مطالب نوشته شده، گویی اولا همه ی آقایون شکارچی هستن و گویی مرد ها همه فرصت طلب، شهوت پرست و منتظر یک فرصت برای سوء استفاده هستند و هیچ وقت خانم ها نباید از هرگونه تعامل با موجود درّنده ای بنام مرد، احساس امنیت کند.
و از آن طرف خانم ها را مانند موجوداتی ضعیف، ناتوان، مانند یک شکار فرض کرده اند که نمی توانند خود را از تجاوز بصری و... افراد سودجو حفظ کنند و لاجرم راهی نیست مگر اینکه خود را از نظر تحصیل، رشته، رفت و آمد، تعاملات تا حدّ توان، محدود کنند.
و نوعی بد بینی را در خانم ها نسبت به همه ی آقایون ایجاد کرده. باید میان تعاملات انسان ها، نوعی اخلاق، احترام، عدم بدبینی وجود داشته باشه، مگر اینکه از فرد مقابل عملی دیده بشه که حاکی از عدم سلامت او داشته باشه.
اینطور تزریق بدبینی بین جنسیت های مختلف، و اینقدر مسئله ی جنسیت را پر رنگ کردن، و بدون توجه به مابه الاشتراک انسان ها، همش به ما به التفاوت ها اشاره کردن، نوعی افراط و موجب خطر است.
البته از اون بر هم بله، ساده بودن و زود گول خوردن و زود اعتماد کردن و زود صمیمی شدن و زود درد و دل کردن و زود شماره دادن و.... هم، همه اشتباه و فساد آور است و آدم ها باید حواسشون باشه یک حدود مشخص و معقولی در ارتباط هاشون داشته باشن، نه اینطور باشن که وقتی جنس مخالف می بینن کأنّه آدم فضایی دیده اند، یا حیوان درّنده ای دیده اند، رَم کنند و فرار کنند و رفتارهای بی ادبانه انجام دهند، نه اینطور باشد که تا هر کسی رو دیدن، زود برن و دوست بشند و صمیمی بشند و مرتبط بشند و اسیب عاطفی ببینند.
و هیچ کس در زندگی اجتماعی و فردی اش، مشکل پیدا نکرده، مگر با افراط یا تفریط. تعادل، تعادل، تعادل
إیّاکم و التّعادل
ادامه در پست بعد.....

4-آشنائی با دو مبنای تربیتی گریز وپرهیز.
در مسیر تعلیم و تربیت و رشد معنوی، در نسبت بهمشکلات و فسادهای بیرونی و اجتماعی، دو نوع نگاه وجوددارد؛


1-روشگُریز
2-روش پرهیز


در روشاول،توصیه این است کهتا می توانی از محیط نامطلوب فرار کن، مثلا مثل کاری که بعضی صوفیه می کردند و میرفتند در غار تا از مادیات و زندگی و مردم به دور باشند، یا حالت های متعادل تری همدارد، مثل همین که گفته شود: چون فضای دانشگاه نامطلوب است، پس نرو، از این فضاهافرار کن.
اما نگاهدوم،می گوید نخیر برودر فضا باش، زندگی ات را بکن، و سعی کن با خودسازی و ورع و معنویت، از تاثیر پذیریاز این فضا پرهیز کنی.


دقت کنیدکه اولی می گوید که از فضا فرار کن تا اصلا اگر خواستی هم نتوانی تاثیر بپذیری،دومی می گوید، نخیر باش و روی خودت کار کن تا اصلا نخواهی و تاثیر نپذیری. و خیلیدقت کنید که چرا نگاه اول اشتباه و نگاه دوم صحیحاست؟!


اساسادین آمده تامنِانسانِ واقعی را اصلاح کند و معنوی سازد، من هم که این جسم و مرکب نیستم، من وحقیقت منِ انسان، روح من است. و می دانیم که بعد از مرگ و در برزخ و قیامت، ما باروحمان و ویژگی های روحمان محشور خواهیم شد. حال اگر ما از فضای امکان گناه فرارکردیم و به زور عمل اشتباهی انجام ندادیم، مثل کسی هستیم که شناگری بلد است ولی آبنیست تا شِنا کند.


روح مااستعداد دروغ گویی و فساد را دارد، ولی ما در بستری نیستیم که بتواند انجام دهد. روح من استعداد دروغ گفتن و اشتیاق به ان را دادر، ولی من رفتم در جزیره ای تنها کهاصلا کسی نیست تا دروغ بگویم.
اینجا نهایتاعمل خطا از ما سر نمی زند، ولی چون این گناه نکردناختیاری نبوده و ما مجبور به عدم گناه بودیم، ارزشی ندارد، و بعد از مرگ ما بااقتضائات روحمان محشور می شویم و اگر استعداد و افتضاء گناه در ما باشد، این اقتضاءو صفت هم به ضمیمه ی روح ما پس از مرگ خواهد بود و همین روح ماست که در زندگی ایندنیا و هم دنیای پس از مرگ اصالت دارد، لذا آیت الله جوادی آملی در کتاب زن در آینهی جلال و جمال می فرمایند:


«درد و رنج يا لذت و نشاط را روح احساس مي‏كند؛ درد ناشي از صدمه دسترا نيروي لامسه احساس مي‏كند؛ نه جرم دست و اين نيروي لمس، جزو شئون روح است كه باتخدير او دردي احساس نمي‏شود و هنگام غذاخوردن فك حركت مي‏كند و دندان مي‏جود، ولينيروي ذائقه لذت مي‏برد كه از شئون روح است يا در نوشيدن آب گوارا جرعه جرعه كردن،كار فضاي دهن است، اما احساس رفع عطش، مربوط به روح است؛ پس بدن ابزاري براي لذتروح است كه روح آن را از جايي به جايي منتقل مي‏كند.
در جهنم نيزدرد و رنج را روح مي‏برد. ذات اقدس الهي مي‏فرمايد: وقتي پوست اينها در جهنمسوخت و خاكستر شد، باز پوست و گوشت مي‏رويانيم تا آنها عذاب بچشند؛ نه پوست و گوشتآنان؛ ﴿كلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غيرها ليذوقوا العذاب(1). چون عموماًنيروي لمس در همه جرم بدن و به ويژه در پوست مبسوط است و نيروي لمس به عهده پوستاست، پوست تازه روييده مي‏شود تا اينها درد را بيشتر احساس كنند؛ ﴿ليذوقوا العذاب؛نه اينكه پوست درد بكشد.
بنابراين، انسان در همه نشئات بدن دارد، ولي اين بدنهافرع است؛ نه اصل يا جزو اصل انسان. قرآن كريم بدن را كه فرع است، به طبيعت و خاك وگل نسبت مي‏دهد؛ ﴿إنّي خالق بشراً من طين(2) و روح را كه اصل است، به خداوند اسنادمي‏دهد؛ ﴿قل الرّوح من أمر ربّي(3)، ﴿ونفخت فيه من روحي(4).»
حال اگر ما جسممان را از اینفضاها دور کردیم، ولی روح ما مملوّ از اشتیاه به این گناهان باشد و استعداد واشتیاق به گناهان داشته باشد، به چه درد میخورد؟!
پس طریقحقیقی،اصلاح نفس و خودسازی در سایه ی خودشناسی است، نه قرار از جامعه و مشکلات و فسادهای آن. این همهبزرگان بوده اند که سالها در خارجاز کشور بوده اند و تحصیل کرده اند و نورانی همبوده و مانده اند. آیت الله دکتر مهدی حائری یزدی، فرزند آیت الله حائری موسس حوزهی علمیّه، سالها نماینده ی آیت الله بروجردی بودند در امریکا، یا دکتر نصر و... اینها همه عالِم و نورانی بوده اند. و چقدر افرادی که برای دوری از فساد رفته اندقم و هیچ جای دیگر هم نرفته اند، ولی چشم و گوششان می جنبد و بویی از معنویتندارند.


پس راهترقّی،نرفتن به دانشگاه وفرار از این فضاها نیست. راه صحیح، گریز نیست، بلکه پرهیز است. وگریز در فقه هم به عنوان راه نهایی است که اگردیدیبه گناه افتادنحتمی است، و پرهیز ممکن نیست، به عنوان تنها راه ممکن، گریز انجام بده و نرو. کهبحث هجرت هم ناظر به همین گونه شرایط است.

******************************************************


5-نقلجملاتی از استاد شهید مرتضی مطهری(ره)
حالا میرسیم بهدو بخش دیگر ازمطالب، یکی نقل مطالبی ازاستاد شهید مطهری(ره)در این مورد می پردازیم، و قبل از بیان نکات شهید مطهری، بد نیست یکیدو جمله ای هم ازحضرتامام خمینی (ره)درمورد شهید و مطهری آثارشون نقل کنیم؛


«آثارقلم و زبان او، بی استثناء آموزنده و روانبخش استو مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان وعقیدت نشأت می گرفت، برای عارف و عامی سودمند و فرحزاست.»


و


«من بهدانشجویان و طبقه ی روشنفکران متعهد، توصیه می کنم که کتابهای این استاد عزیز رانگذارند با دسیسه های غیراسلامی فراموش شود.»


لذا ما همبه خاطر اینکه مطالب استاد شهید مطهری، بلااستثناء اموزنده است و از طرفی هم بهتوصیه ی حضرت امام گوش کرده باشیم، نکاتی را در این زمینه از استاد مطهری نقل میکنیم؛

********************************************************



یک جاناقدِ کتاب مسئله ی حجابِ شهید مطهری، مطلبی را از کتاب ایشان نقل کرده و نقد کردهو شهید مطهری هم در کتاب پاسخ های استاد، به نقد او جواب داده، از اینقرار؛


«متن کتاباستاد: شما اگر از فقها بپرسيد آيا صِرف بيرون رفتن زن از خانه حرام است، جوابمى‏دهند نه. اگر بپرسيد آيا خريد كردن زن ولو اينكه فروشنده مرد باشد حرام است يعنىنفس عمل بيع و شِراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ مى‏دهند حرامنيست.
نقدِ ناقد: حرام نيست ولى مذموم است.
پاسخ استاد به نقد: چه دليلىهست كه اگر مقارن با امر ديگرى نباشد حتى مكروه همباشد.»


در جاییدیگر در مورد همین حقوق خانم ها و حضورشان در جامعه و... میفرمایند:


«مكرر گفتهو در مقدمه نيز يادآورى كرده‏ايم مسأله حقوق و حدود زن در جامعه امروز از نظراسلام، علاوه بر جنبه عملى، جنبه اعتقادى پيدا كرده است، يعنىباورهاى بى‏اساساجتماع عين متون اسلامى دانسته شدهو دستورهاى واقعى اسلامى هم فلسفه‏اش توضيحداده نشده است.‏»


و لذادر تکمیل و ادامه می فرمایند:


«اسلامهرگز نمى‏خواهد زن، بى كار و بى‏عار بنشيند و وجودى عاطل و باطل بار آيد. پوشانيدنبدن به استثناى وجه و كفين مانع هيچ گونه فعاليت فرهنگى يا اجتماعى يا اقتصادىنيست. آنچه موجب فلج كردن نيروى اجتماع است آلوده كردن محيط كار به لذتجوييهاىشهوانى است.»


در جاییدیگر وقتی دارند در مورد ردّ لزوم پوشاندن وجه و کفّین برای خانم ها مطالبی بیان میفرمایند، دو نوع فلسفه ی متفاوت برای حضور خانم ها در جامعه را ذکر می کنند و میفرمایند:


«مسألهپوششبر حسب اينكهپوشانيدن وجه و كفين واجب باشد يا نباشددوفلسفهكاملامتفاوتپيدا می‏كند . اگر پوشش وجه و كفين را لازم بدانيم درحقيقتطرفدار فلسفهپرده‏نشينی زن و ممنوعيت او از هر نوع كاری جزدرمحيط خاص خانهويا محيطهای صددرصداختصاصی زنان هستيم . ولیاگرپوشيدن ساير بدن رالازمبدانيم و هر نوععمل محرك و تهييج‏آميزرا حرام بشماريم و بر مردان نيز نظر ازروی لذت و ريبه را حرام‏بدانيم اما تنها پوشيدن گردی چهره و پوشيدن دستهاتامچ را واجبندانيم‏آنهم به شرطاينكه خالی از هر نوع آرايش جالب توجه و محرك ومهيج باشدبلكه ساده و عادی باشد ، آنوقت مسأله ، صورت ديگریپيدا می‏كند وطرفدارفلسفهديگری هستيم ، و آن فلسفه اينست كه لزومی ندارد زن الزامابهدرون‏خانهرانده شود.
مقصود ما اينست كه اگر پوشيدن چهره و دو دست ، مخصوصا چهرهواجب‏باشد خودبخودشعاع فعاليت زن ،به اندرون خانه و اجتماعات خاص زنان‏محدود می‏شود ولی اگرپوشيدن گردی چهره واجب نباشد ، اينمحدوديت‏خودبخود لازمنمی‏آيد .اگر احيانا محدوديتیپيدا شود از جهت خاص استثنائی خواهد بود.»


و درادامه وقتی می خواهند مثال هایی بزنند که اگر پوشانیدن وجه و کفّین را برای خانم هالازم بدانیم، مانع انجام یک سری کارها برای او می شویم، خیلی به مثال ها دقت کنید،مربوط به بحث اینجاست، می فرمایند:


«به هر حالبالازم نبودن پوشيدنگردی چهره ، حكم شرعی برخی از كارها ازنظر حرمت يا جوازروشن می‏گردد . بسياری از كارها است كه از نظر فقهیوشرعی اولا و با لذاتبرزن حرام نيست ، ولیاگر پوشش وجه و كفين را لازم‏بشماريم ثانيا و بالعرض بر زنحرام است ، يعنی از آن جهت حرام استكه‏مستلزم باز گذاشتنچهره و دو دستمی‏شود . بنابراين جواز و عدم جواز آن‏كارها برای زن بستگی بدين دارد كه پوششوجه و كفين واجب باشد يانباشدما ذيلاچندنمونهاز اين كارها رامطرحمی‏كنيم :


1-آيا برای زن ،رانندگی جايز است ؟
می‏دانيم كه مسأله رانندگیبخصوص ، حكمی ندارد ، بايد ديد آيازن‏می‏تواند وظائف ديگر خودرا در حينرانندگی اجراء كنديا نه ؟ اگر پوشش‏وجه وكفين واجب باشد بايد گفت زننمی‏تواند رانندگی كند .
2-آيا كارفروشندگی در خارج از منزل برای زن جايزاست يا نه ؟
3-آيا كار اداری برای زن جايز استيا نه ؟
4-آيا زن حق دارد عهده‏دار تدريس - و لو برای مردان - بشود يا نه ؟ وآيا حق داردكه در كلاسی كه مرد تدريس می‏كند ، متعلم باشد يا نه؟
اگر بگوئيم پوشش وجه و كفين لازم نيست و مرد هم در صورتی كه نظرريبه‏وتلذذنداشته باشد می‏تواندبه وجه و كفين نگاه كند ، نتيجه اينست كه ‏مانعی ندارد . و الا جايزنيست .


خلاصهاينكه وجه و كفين ، مرز محبوسيت و عدم محبوسيت زن است، وايرادهائی كه مخالفين پوشش می‏گيرند ، در صورتی است كه حجاب وجه وكفين‏را لازم بدانيم . ولی اگر پوشيدن وجه و كفين را واجب ندانيم ، در پوشش‏ساير قسمتهای بدن هيچگونه اشكالتراشی نمی‏توان كرد، بلكه اشكال برطرف‏مخالف وارد است. »


الحمد لله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمومنین
زیاده عرضی نیست.
التماس دعا
یاحق

طارق;184186 نوشت:
1-بعضي حسّاسيّت هاي بيش از حدّ ما، خود موجب جلب توجّه مي شود؛

سلام بر شما و تشکر از مطالب منظم و خوبتون
به عنوان کسي که تاپيک رو آغاز کرد لازم ميدونم از عرايضم دفاع کنم..با تشکر از مدیرت بزرگوار و منطقی سایت
طارق;184186 نوشت:
1-بعضي حسّاسيّت هاي بيش از حدّ ما، خود موجب جلب توجّه مي شود؛

دوست عزيز اشاره کرديد به آيات قران که هرچه موضوعي بيشتر تکرار شده باشد اهميتش بيشتر است...ما آياتي داريم که شايد خيلي کم تکرار شدند اما از اهميت بسيار بالايي برخوردار هستند و اگر رعايت نشه همه اخرت خراب ميشه...
جناب طارق بزرگوار در مورد جلب توجه،شما داريد توي همين جامعه زندگي ميکنيد که فساد همه جا رو گرفته،موضوع از اين حرفا گذشته و چه بخوايم و چه نخوايم اين مسايل هست،نميشه خودمون رو به خواب بزنيم،ما الان 2000 سايت مستهجن فقط در مورد جوراب سفيد و رنگي داريم!حالا ما بيايم بگيم صداشو در نياريم که جلب توجه ميکنه يا تذکر بديم که خانم گرامي نه به اجبار اما فقط بدون اين نوع پوشش ها جلب توجه داره ،اگر دوست داشتي و صلاح ديدي رعايت کن،اگر هم نه که باز هم انتخاب با خود توست،اينا رو نگيم؟ ....کجاي اين بد بود؟
طارق;184186 نوشت:
2-عدم مطلق بودن ارزش حدود فرا واجبِ حجاب و اشاره اي به روايت منقول از حضرت زهرا؛

بزرگوار بنده نگفتم هر چه پوشيده تر بهتر،اتفاقا خودم از مخالفان پوشيه هستم،بخاطر جلب توجهي که داره و در تاپيک هاي ديگه اين موضوع رو عنوان کردم...
در اين که حجاب درجات داره که بحثي نيست..اصل حجاب براي حفاظت از زن است،براي اين که زينت هاي زن،و جلب توجه زن کمتر بشه...حالا يک نفر همون حجاب رو با رنگ قرمز رعايت ميکنه و يکي با رنگ مشکي،بله از نظر شرع شايد حداقل وظيفه اش رو انجام داده...اما درجه يک حجاب اين است که خانم هيچ جلب توجهي براي مرد نداشته باشه تا حضورش توي جامعه راحت تر انجام بشه..بله روسري لبناني و مقنعه هر دو حجاب هستن،اما رنگ روسري لبناني طوري هست که انگار صورت خانم رو قاب گرفتن ،خب طرف نگاهش ميره به سمت زيبايي و به طور کلي اون خانم ديده ميشه،بنده عرض کردم خانم اين مسايل هست،آزاديد و من فقط اطلاع رساني کردم
طارق;184186 نوشت:
پس چرا حضرت زهرا حتّي جلوي مردها سخنراني مي کردن؟

جواب شما ساده است براي حمايت از دين،به حمايت از ولي و دين خدا...براي ضرورت!!!...بنده اتفاقا توي نوشته هام مخصوصا نوشتن خانم جز به ضرورت از منزل خارج نشود،اخه کي ميگه زن بيرون نره،مگه ميشه نره،در ثاني وقتي پاي حمايت از دين مطرح باشه اين حرفا مفهوم نداره،همه بايد باشن،شما حضور حضرت زهرا سلام الله عليه روکه براي زنده نگه داشتن دين خدا بود رو با حضور يک زن که با اين تفکر وارد جامعه ميشه که بدم مياد از کار خونه و شوهر داري يکي ميبينيد؟؟توي کدوم مطالب بنده با حضور مخالف بودم؟بنده گفتم خانم از اختلاط دوري کن تا جايي که ميشه،بنده گفتم خانم رشته ساختمان و... که بعدش بايد بري با کارگر افغاني سر وکله بزني اسمش ضرورت نيست که بخاطرش بري تو محيط مختلط ...خواهر خود بنده در رشته علوم ازمايشگاهي تحصيل کرد بدون اختلاط و الان هم توي اجتماع فعاليت ميکنه باز هم بدون اختلاط...از دوستان خواهش ميکنم مطالب رو بدون جبهه گيري و با منطق بخونن تا اين تفکرات پيش نياد
در ادامه از اثر بد تاپيک فرموديد که ممکنه زن احساس کنه مرد ها همه شکارچي هستند،بله اتفاقا بايد هميشه اين تفکر با زن باشه تا فريب نخوره،چه بسيار از خانمهايي هستند که بعد از شکست خوردن اين جمله رو مطرح ميکنن که فريب خورديم،چون اساسا زن ها احساسي هستند
بله در مواجهه با نامحرم بايد هرگز احساس امنيت نکرد، و اصلا جز به ضرورت نبايد تعلمل داشت چرا که بين زن و مرد جاذبه وجود دارد،چه بسيار زن هاي شوهر داري که با همين تعامل ها زندگي رو باختن و همچنين مردها....
در مورد روش گريز هم به اون شدت که شما صوفي رو مثال زديد منظور بنده نبود عرض کردم جز به ضرورت بايد دوري کرد
در اخر بايد بگم بنده نه مخالف حضور زن در اجتماع هستم و نه مخالف کار کردن زن اما بايد در محيطي به دور از اختلاط انجام بشه تا از آسيب هاي اجتماعي ان کم بشه
جناب طارق تفکرات شما بنده رو ياد سخنراني هاي خصوصي يکي از اصلاح طلب هاي ميندازه که که 8 سال تمام مملکت با اين تفکر شد انچه نبايد ميشد ايشون هم دقيقا همين اعتقاد ها رو داشتن...و دوست عزيز يه نگاه به وضع جامعه بندازيم...
در پناه حق

برادر بزرگوار تنهاترین سردار
جسارتا بهتره شما مقداری بیشتر درمورد اسلام مطالعه بفرمایید. به نظر میرسه تو نظرات خودتون تععصب بیش از حد دارین. نگاه دیگه ای به اسلام داشته باشید و دین زیبا و آرامش بخش اسلام رو در نظر دیگران بد جلوه ندهید.


امروز دنیا به سوی اسلامی شدن حرکت می کنه و این افکار ممکنه تاثیر سوء روی این حرکت داشته باشه.
موضوع قفل شده است