نقش دعا در تغییر قضا و قدر
تبهای اولیه
میگن اکه دعا مستجاب نمیشه حتما مصلحت نیست یا شاید به ضررآدم باشه. حالا سؤال من اینه:باتوجه به قدرت لایتناهی خداوند نمیشه مصلحت پروردگار در اجابت دعای آدم قرار بگیره؟ یعنی خدای حکیم جوری مهره ها رو بچینه که هم دعا اجابت بشه و هم اون دعا به ضرر دعا کننده نباشه؟
میگن اکه دعا مستجاب نمیشه حتما مصلحت نیست یا شاید به ضررآدم باشه. حالا سؤال من اینه:باتوجه به قدرت لایتناهی خداوند نمیشه مصلحت پروردگار در اجابت دعای آدم قرار بگیره؟ یعنی خدای حکیم جوری مهره ها رو بچینه که هم دعا اجابت بشه و هم اون دعا به ضرر دعا کننده نباشه؟
با سلام و تشکر:Gol:
خداوند انسان را تکویناً موجودی آفریده که صاحب اختیار و اراده است با قدرت انتخابگری، اینکه از بین امور خیر و شر، خیر را برگزیند و یا شری را انتخاب کند و اینها همه برای سنت امتحان الهی است.
حال اگر خداوند بخواهد به قول شما مهره ها را طوری بچیند که هم دعا و درخواست انسان اجابت بشود و هم اون دعا خیر بوده و به ضرر وی نباشد، علاوه بر اینکه تحمیل جبر و دخالت در اختیار و انتخابگری انسان است، بنوعی نقض غرض است، زیرا از یکسو مخالف اراده خداوند بر اختیار و انتخابگری انسان و از سوی دیگر مخالف سنت الهی امتحان است.
وانگهی خداوند، نظام هستی را بر اساس یکسری قوانین تکوینی و تشریعی وضع نموده که از ان جمله است نظام اسباب و مسببات (علت و معلول). بعلاوه خداوند ابی می کند از اینکه بر خلاف نظامات هستی و بر خلاف نظام اسباب و مسببی عالم، در امور عالم دخالت کند. "ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها، خداوند ابی دارد از اینکه امور عالم را به غیر از مسیر اسبابش به جریان بیندازد"؛ (بحارالأنوار، ج2، ص 90، باب 14، حديث 14 و 15 و همان، ص 168، باب 22، حديث 1).
لذا اگر چه قدرت خداوند بی انتهاست اما نه به قیمت نقض غرض و دخالت در امور عالم بدون اسباب و علل آن.
موفق باشید ...:Gol:
سلام
دلايل مختلفي وجود داره كه دعا مستجاب نميشه
همونجور كه توي دعاي كميل مي خونيم (اللهم غفرلي ذنوب التي تحبس الدعا )
حالا اون گناهان چي هستن كه باعث ميشن دعاي ما مستجاب نشه
1)نيت بد و نادرست يعني طرف خورده شيشه داره
2)نا پاكي باطن تقريبا مثل قبليه هست ولي يه كم فرق ميكنه
3)رفتار نفاق آميز با برادران ديني
4)عدم اعتقاد به اجابت دعا
5)تاخير نمازهاي واجب به وقت خود به طوري كه وقت آن ميگذرد
6)ترك نزديك شدن به درگاه خدا با نيكي كردن به ديگران و دادن صدقه
7)هرزگي در رفتار و گفتار (يعني زدن حرفهاي ناخوشايند)
میگن اکه دعا مستجاب نمیشه حتما مصلحت نیست یا شاید به ضررآدم باشه. حالا سؤال من اینه:باتوجه به قدرت لایتناهی خداوند نمیشه مصلحت پروردگار در اجابت دعای آدم قرار بگیره؟ یعنی خدای حکیم جوری مهره ها رو بچینه که هم دعا اجابت بشه و هم اون دعا به ضرر دعا کننده نباشه؟
کاربر گرامی همانگونه که همکار گرامیمان جناب صدیق بیان فرمودند دعا باید در چهار چوب قوانین تکوینی و تشریعی پروردگار عالمیان باشد تا به اجابت برسد یعنی مورد دعای ما خلاف تکوین و تشریع الهی نباشد که البته این یکی از شرائط دعاست مانند :
دعا کنیم برای فراهم شدن شرائط و انجام یک کار حرام که تشریعاَ خداوند از آن نهی فرموده است .
دعا کنیم برای ایجاد و اعطای یک نعمتی بر خلاف قوانین تکوینی و ثابت عالم .
گاهی مصلحت بنده با مصلحت الهی هماهنگ شده و خداوند دعای انسان را مستجاب می کند بدون هیچ گونه عوارض و ضرری و در بسیاری موارد هم مصلحت الهی که حکیم علی الاطلاق است بر مصلحت مورد نظر بنده مقدم می شود و این را کسانی درک می کنند که به میزان تقوا و ایمان و یقین خود حس جوهر یابی دارند که در رأس همه ی بندگان مؤمن خداوند حضرات معصومین علیهم السلام هستند که حسّ جوهریابی فوق العاده ای دارند و از این منظر می دانند که به چه سبب و حکمت و مصلحتی درخواست ما رد شده و به نفع ما نیست و یا چه درخواست هایی به نفع ما هست .
و باید بدانیم هر دعایی که می کنیم نتیجه و اثری دارد هر چند در زمان و مکان و به کیفیتی دیگر نمایان شود .
و اگر استجابت دعای ما الان مصلحت نباشد خداوند به برکت دعای ما خیر دیگر و بهتری را برای ما مقدر می فرماید و در نتیجه ی دعا تبدیل و تبدلی ایجاد می فرماید .
گاهی نیز مورد دعا به صورت عادی به مصلحت ما نیست لکن اصرار و الحاح در دعا موجب ایجاد مصلحت از ناحیه ی خداوند می شود یعنی اگر در درخواست خود پافشاری بیشتری کنیم ایجاد مصلحت می شود که خداوند آن نعمت را عطا بفرماید . آثار دفعی دعا نیز مانند آثار نفعی دعا مشروط به شرط است .
در آخر باید بدانیم مصلحت خواستن از ما و مصلحت و نحوه ی اجابت از خدای متعال است و بایستی راضی به رضای الهی شد که این خود مقامی بالاتر است .
خداوند تمام حوائج شرعیه ی شما و سایر مؤمنین را بر آورده بفرماید به حق محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین
لذا اگر چه قدرت خداوند بی انتهاست اما نه به قیمت نقض غرض و دخالت در امور عالم بدون اسباب و علل آن.
لطفا در مورد نقض غرض توضیح بدین.
لطفا در مورد نقض غرض توضیح بدین.
با سلام و پوزش از تأخیر:Gol:
در فرهنگ فارسی عمید نقض غرض به معنای شکستن عهد و پیمان و عملی که خلاف اراده و هدف، باشد بکار رفته است.
در الهیات دینی و مسائل فلسفی و کلامی در جائی استعمال می شود که مثلاً خداوندی که حکیم و علیم است و بر اساس اراده لایزالش نظامات و قوانینی را در عالم هستی تکوین و تشریع کرده و نیز غرض خود را از وضع آن صريحاً يا ضمناً اعلام کرده است. حال، بر خلاف اراده تکوینی و تشریعی خود عملی را تحقق بخشد. به این کار نقض غرض می گویند. اگر چه بدلیل بی نیازی مطلق و حکمت الهی و نیز مبرا بودن از هر گونه نقص و شائبه ای تصور آن هم امری محال است.
بعنوان نمونه در همین بحثی که گذشت؛ خداوند اراده کرده است که انسان صاخب اختیار و اراده باشد و خود مسیر خیر و صلاح و سعادت و کمال خویش را از بین همۀ راه ها برگزیند. از اینرو در این نظام آفرینش، سنت هائی را تکوین و تشریع نمود، حال اگر بر خلاف این اراده بخواهد مسیر انتخاب انسان صاحب اختیار و اراده را تغییر دهد، و اختیار انسان را به جبر تبدیل کند، بنوعی نقض غرض کرده و خلاف اصول تکوینی و تشریعی خود عمل نموده که این مسأله خلاف حکمت الهی است.
طبق نظام تکوینی عالم، خداوند در هر چیزی اثری قرار داده حال اگر بخواهد بدون دلیل، اثر آن را تغییر دهد مثلاً دعا و درخواست غیر معقول و شرِّ انسان را برآورده کند اما بدون دلیل، اثر ان را خیر و نیکی قرار دهد، این هم دخالت در اصول نظام تکوینی عالم است که خود اراده کرده است و این هم می شود نقض غرض، و همانگونه که گفتیم خداوند از همۀ این نقائص و کاستی ها پاک و مبراست.
اگر توضیحات کافی نبود باز هم در خدمت هستیم ...:Gol:
موفق باشید ...:Gol:
لذا اگر چه قدرت خداوند بی انتهاست اما نه به قیمت نقض غرض و دخالت در امور عالم بدون اسباب و علل آن.
پس چرا معجزات،خارق العاده و بدون اسباب و علل و تنها به اراده پروردگار قادر ایجاد میشود؟
آیا معجزات الهی در دسته نقض غرض قرار نمیگیرد؟
پس چرا معجزات،خارق العاده و بدون اسباب و علل و تنها به اراده پروردگار قادر ایجاد میشود؟
آیا معجزات الهی در دسته نقض غرض قرار نمیگیرد؟
هو الحی الذی لا یموت ...
با سلام مجدد:Gol:
سرکار زینب گرامی
از اهتمام شما و پیگیری تان نسبت به مسائل، سپاسگذارم:Gol:
حول این مبحث، "عدم تضاد و تعارض معجزه با قانون علیت" در پست های متعددی توسط کارشناسان و کاربران محترم مطالبی ذکر شده که با کمی جستجو به انها دست خواهید یافت.
اما بطور خلاصه خدمت تان عرض کنم، اینکه معجزات انبیاء الهی اموری خارق العاده اند که به اذن خدا تحقق می یابند، صحیح است. اما چنانکه در نگاه ظاهر بین، اکثراً ما تصور می کنیم؛ معجزه خارج از چارچوب نظام اسباب و عللی عالم است، اینگونه نیست، البته باید دانست، علت معجزه، از سنخ علل مادي هم نیست، بلكه علتي است معنوي که از سلسله علل و اسباب فراطبیعی ناشی می شود، موهبت پروردگار متعال است که در نفس پيامبر تحقق پيدا مي كند و نیز قابل تعليم و تعلم هم نيست.(مصباح يزدي، محمدتقي، معارف قرآن راه و راهنماشناسي، با اندکی تصرف)
برای مطالعۀ بیشتر می توانید به آدرس زیر رجوع کنید:
موفق باشید ...:Gol:
معنای قدر :
قدر در لغت به معنای اندازه و تقدیر نیز به معنای سنجش و اندازه گیری و چیزی را با اندازه ی معیّنی ساختن است .
منظور از تقدیر الهی :
این که خدای متعال برای هر پدیده ای اندازه و حدود و کمّی و کیفی و زمانی و مکانی خاصّی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی ، تحقق می یابد . که دعا از جمله این عوامل و مصداق تقدیر می باشد .
قال الباقر سلام الله علیه : قال رسول الله صلی الله علیه و آله و قیل له :
یا رسول الله رقی یستشفی بها ، هل ترد من قدر الله ؟
فقال صلی الله علیه و آله : انّها من قدر الله .1
امام باقر سلام الله علیه فرمودند : از جد بزرگوارش رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله سئوال شد :
ای فرستاده ی خدا ، این دعاها و نوشته هایی که برای طلب شفا به کار برده می شود ، آیا جلوی تقدیر خداوند را می گیرند ؟
حضرت صلی الله علیه و آله فرمودند : آنها ، خود نیز از تقدیر خدایند .
پی نوشت :
1 - قرب الاسناد ص 95 ح 320 عن الامام الصادق سلام الله علیه ، التوحید شیخ صدوق : ص 382 ح 29 عن علی بن سالم عن الامام الصادق سلام الله علیه ، بحارالانوار : ج 5 ص 87 ح 1 .
ادامه دارد ...
معنای قضاء :
قضاء به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و داوری کردن است .
معنای قضای الهی :
این که پس از فراهم شدن مقدّمات و اسباب و شرایط یک پدیده ، آن را به مرحله ی نهائی و حتمی می رساند .
اقسام قضاء :
قضای حتمی : آن است که تمام مراحل امر الهی امضا و طی گردیده و قابل بازگشت نیست مانند اجل حتمی :
قال الله تعالی :
« اذا جاء اجلهم لایستأخرون ساعة و لا یستقدمون » .1
هنگامی که اجل آن ها بیاید واپس نروند ساعتی و پیشی نگیرند ساعتی .
قضای غیر حتمی و معلّق :
آن است که هنوز به مرحله ی امضا و قطعیت نرسیده و محو و اثبات آن به دست خداوند است . این نوع از قضا است که به وسیله ی دعا و صدقه و صله ی ارحام و احسان به والدین و سایر احسانات و انجام امور خیر به مشیّت الهی بر می گردد و قابل تغییر و دگرگونی است . البته برخی اخبار از حضرات معصومین سلام الله علیهم بر طرف شدن و تغییر قضای حتمی را هم به وسیله ی دعا تأیید می کند که در ادامه ی مطالب خواهد آمد .
پی نوشت ها :
1 - سوره ی یونس آیه ی 49 .
ادامه دارد ...
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
« لا یردّ القضاء الّا الدّعاء » .1
رسول خداوند صلی الله علیه و آله فرمودند :
قضا را چیزی جز دعا ، پس نمی زند .
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
« انّ الحذر لا ینجی من القدر ، و لکن ینجی من القدر الدّعاء ، فتقدّموا فی الدّعاء قبل أن ینزل بکم البلاء ، انّ الله یدفع بالدعاء ما نزل من البلاء و ما لم ینزل . 2
رسول خداوند صلی الله علیه و آله فرمودند :
احتیاط [آدمی را] از تقدیر نمی رهاند ؛ بلکه دعا از تقدیر می رهاند . پس ، پیش از آن که بلا بر شما نازل شود ، دعا کنید . خداوند ، به واسطه ی دعا ، بلای نازل شده و نازل نشده را دور می کند .
پی نوشت ها :
1 - مکارم الاخلاق : ج 2 ص 7 ح 1978 ، الدعوات راوندی : ص 21 ح 22 ، بحار الانوار : ج93 ص 294 ح 23 .
2 - الدعوات : ص 284 ح 4 ، بحار الانوار : ج 93 ص 300 ح 37 .
ادامه دارد ..
میگن اکه دعا مستجاب نمیشه حتما مصلحت نیست یا شاید به ضررآدم باشه. حالا سؤال من اینه:باتوجه به قدرت لایتناهی خداوند نمیشه مصلحت پروردگار در اجابت دعای آدم قرار بگیره؟ یعنی خدای حکیم جوری مهره ها رو بچینه که هم دعا اجابت بشه و هم اون دعا به ضرر دعا کننده نباشه؟
[="blue"]با سلام خدمت همه دوستان و تشکر از همه کارشناسان عزیز؛ به نظر حقیر در پاسخ این سوال باید گفت : بله ممکن است با توجه به روایاتی که دوستان نیز به آنها اشاره کردند، دعا می تواند سرنوشت ما و قضای الهی را تغییر دهد. و این همان قضا و قدر مشروط است که در علم کلام مفصلا به آن پرداخته شده است؛ یعنی در بیشتر موارد خداوند تبارک و تعالی اتفاق هایی را که قرار است برای ما رخ دهد را بر اراده ما متوقف می کند ، به این معنا که اگر ما خواستیم و اراده کردیم آن اتفاق بیفتد و اگر نه، آن اتفاق رخ ندهد. این همان قضا و قدر مشروط است.
حال یکی از این موارد مشروط می تواند دعای آدمی باشد، یعنی خداوند تبارک و تعالی امری را به نحو مشروط اراده کند و آن را به دعای ما مشروط سازد. مثلا اگر این بنده دعا کرد یا صدقه داد در مسیر حرکت خود تصادف نکند، ولی اگر دعا نکرد تصادف کند. این مساله به نظر می رسد اشکالی نداشته باشد؛ و اشکال نقض غرضی را که جناب صدیق مطرح نمودند ر ا بنده خیلی متوجه نشدم.
[/]
میگن اکه دعا مستجاب نمیشه حتما مصلحت نیست یا شاید به ضررآدم باشه. حالا سؤال من اینه:باتوجه به قدرت لایتناهی خداوند نمیشه مصلحت پروردگار در اجابت دعای آدم قرار بگیره؟ یعنی خدای حکیم جوری مهره ها رو بچینه که هم دعا اجابت بشه و هم اون دعا به ضرر دعا کننده نباشه؟
اولا عدم اجابت دعا فقط به این دلیل نیست.ثانیا (خدا طوری مهره هاروبچینه)
یعنی همه نظام عالم را به هم بریزه که خواست بنده عملی بشه!
خوب تصور کنید بخواد برای همه بنده هاش همین کار را بکند!
آنوقت چه شیر توشیری می شود!
ثالثا مصلحت که فقط مادی واین دنیایی نیست.شاید به مصلحت اخروی من نباشد.آنوقت مهره ها را چطوری بچیند؟!
سلام
شاید به مصلحت اخروی من نباشد.آنوقت مهره ها را چطوری بچیند؟!
بله درسته ، به همین دلیل منم پرسیدم که :
"هم دعا اجابت بشه و هم اون دعا به ضرر دعا کننده نباشه"
و اینکه مهره ها و شرایط چجوری چیده بشه من نمیدونم و نمیتونم نظری بدم! این سوال اصلی من بود که آیا میشه همچین چیزی یا نه که کارشناسان محترم پاسخ گفتند.
تشکر
نظام عالم مصالحی کلی دارد.یعنی کل عالم وجود در حال حرکت به سوی هدف معینی است.طبیعتا راه ومسیر مشخصی هم برای این حرکت دارد.درست است که خداوند قادر مطلق است اما مطابق نظم وقانونی کار می کند که عقلانی ومنطقی است.اینکه همه افراد بشر حتی همین مومنین به همه خواسته هایشان برسند عقلا غیر ممکن است.چون عقل بنده می گوید این کار نظام عالم رابه هم میریزد.بخصوص اگر خواسته خلاف عقل یا شرع باشد.لذا انتخاب درست خواسته هم یکی از عوامل اجابت دعاست.
گاهی هم بعضی درخواستهای ما خلاف سنتهای الهی وقوانین تکوینی عالم است که نقض آنها شدنی هست اما به مصلحت کل عالم نیست.مثلا مهلت دادن به کافران سنت الهی است.حالا ما از خدا بخوهیم در مورد دشمنان ما استثنا قایل شود ومارا از زحمت جهاد معاف کند!(مثل در خواستهای بنی اسراییل)خوب نمی کند!
پس مصلحت کل عالم مطرح است نه فقط ما.
بعلاوه مصالح دراز مدت ما هم بر مصالح کوتاه مدت برتری دارد.بعضی چیزها در دراز مدت به صلاح ما نیست.هرچند که ممکن است در کوتاه مدت اینطور به نظر نیاید.
به این ترتیب بهتر است هنگام دعا بگوییم : خدایا این خواسته من است با توجه به درک وبینش محدود وناقص من.اما هر چه تو بخواهی بهترین چیز برای من است ومن همان را می خواهم که تو بخواهی.پس خودت برای من بهترین چیز را انتخاب کن.
یا یک درجه بالاتر از این :حتی اگر نعمت وخوشی من باید فدای مصلحت عالم وجود شود وتو اینچنین تشخیص می دهی وقربانی شدن مرا می طلبی من این را به همه نعمتها ومصالح خود ترجیح می دهم!
(نمونه اش حضرت ابراهیم وامام حسین)