بازگشت به زدتشت؟؛ چرا؟
تبهای اولیه
چرا این روزها شاهد گسترش علامت زردتشت در میان جامعه هستیم؟
این روزها در گردن ها، گردن آویزی با نشان زردتشت(یا زرتشت) دیده میشود که نشان از گسترش محبوبیت آن دارد که البته به گردنبد آن ختم نمیشود و گسترش پوسترهایی با مضمون های مشابه کاملا مشهود است و به اینجا هم ختم نمیشه و در جاهای دیگری مثل اتومبیل ها و ... نیز دیده میشود.
اگر اسلام برترین دین است پس علت گسترش تمایل به ادیان دیگر چیست؟
این مظاهر و علامات شاید ناشی از حس روز افزون معنویت خواهی بشر و لو در قالب عرفانهای نو ظهور و کاذب باشد یا از جانب ملی گرایانی ترویج می شود که احساس می کنند از جانب اسلام متضرر شده اند که اگر اقدامات فرهنگی به موقع و مناسب از سوی نهادهای فرهنگی ومسئول انجام شود اینها از قبیل موارد کف روی آب خواهد بود که از بین خواهد رفت و گشترش تمایل به باطل چیزی از حقانیت اسلام کم نمی کند، چرا که دین اسلام غنی ترین ادیان در پاسخگویی به نیازهای بشر است البته این بدان معنا نیست که ما بی تفاوت باشیم ، اسلام شناسان دینمدار باید همیشه در تبیین صحیح اصول و معارف اسلامی رسالت دینی خویش را به خوبی انجام دهند و برای گسترش اسلام باید با سلاح دانش و کمک گرفتن از ابزار روز فعالیتهای تبلیغی را گسترش داد تا پرچم اسلام در همه نقاط عالم به اهتزاز در آید چنانکه در اروپا و غرب شاهد گسترش تمایل به اسلام هستیم .
البته برخی موارد استفاده عوام از این علامات نه از روی عناد با اسلام بلکه از روی جهل یا غفلت از سوء استفاده طراحان مغرض پشت صحنه می باشد .
ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه
اکنون در کشور همه چیز در اختیار اسلام است:
حکومت اسلامی،
رسانه های سمعی و بصری اسلامی،
قانون اسلامی،
مراکز دینی با نفوذ اسلامی که محلی رسمی و آزاد برای آموزش روحانیون و مبلغین دین اسلام است،
نشر و گسترش آزادانه منابع اسلامی، در حالیکه نشر کتب ادیان دیگر چنین نیست،
و...
از همه مهمتر، راس کشور ولایت فقیه قرار دارد.
با توجه به مطالبی که گذشت، گسترش ادیان دیگر و تمایل مردم به آن با دین برتر بودن اسلام در تضاد است.
بدین علت که اسلام در کشور دارای اختیارات تامه است ولی شاهد گسترش ادیان دیگر در کنار اسلام هستیم.
چگونه چنین مطلبی را توجیه می کنید؟
2. خداوند انسان را مختار آفریده تا با کمک عقل و خرد راه هدایت را بیابند و در مسیر صراط مستقیم قرار بگیرند اما به فرموده قرآن اکثر مردم عقل و خرد خویش را به کار نمی گیرند یا از آن پیروی نمی کنند (نسبت به کثرت پیروان سایر ادیان در جهان )
3.آماری دال بر گسترش ادیان در کشور و تمایل مردم به آن وجود ندارد هرچند گرایش به عرفانهای نو ظهور در همه جهان به خصوص غرب رو به رشد است که نسبت آن در ایران کمتر است آن هم ریشه ها و دلایل خاص خود را دارد که از حوصله بحث ما خارج است
به فرموده قرآن اکثر مردم عقل و خرد خویش را به کار نمی گیرند یا از آن پیروی نمی کنند
این سخن شما ارزش استدلالی ندارد. زیرا اگر صحیح باشد[="blue"] می توان ادعا کرد که چون طرفداران همجنسگرایی در دنیا نسبت به طرفداران ازدواج مذکر و مونث، در اقلیت هستند، پس آنها بر حق اند و دیگران باطل![/]
استدلال شما بقدری ضعیف است که از دیدن آن متعجب شدم!
منتظر پاسخ های عقل پسند شما هستم.
این سخن شما ارزش استدلالی ندارد. زیرا اگر صحیح باشد می توان ادعا کرد که چون طرفداران همجنسگرایی در دنیا نسبت به طرفداران ازدواج مذکر و مونث، در اقلیت هستند، پس آنها بر حق اند و دیگران باطل!
استدلال شما بقدری ضعیف است که از دیدن آن متعجب شدم!منتظر پاسخ های عقل پسند شما هستم.
1. مغالطه و قیاس باطل در مثال شما برهمگان روشن می باشد .
2. هرچند در مثال مناقشه نیست اما مثال شما مثال یخ و دروازه است زیرا خود همجنس بازان هم بر حقانیت ازدواج رسمی و شرعی ایرادی ندارند .
3. البته کسی ادعا نکرده هر اکثریتی همیشه باطل است.
اگر عقل پذیرفت نفس را هم باید تربیت کرد تا بپذیرد
این سخن شما ارزش استدلالی ندارد. زیرا اگر صحیح باشد می توان ادعا کرد که چون طرفداران همجنسگرایی در دنیا نسبت به طرفداران ازدواج مذکر و مونث، در اقلیت هستند، پس آنها بر حق اند و دیگران باطل!
استدلال شما بقدری ضعیف است که از دیدن آن متعجب شدم! منتظر پاسخ های عقل پسند شما هستم.
دوست عزیز
انسان ها بدلیل قرار گرفتن در طبیعت مادی، گرایش بیشتری به غرایز نفسانی و حیوانی و میل به هواها و خواسته های نفسانی و شهوانی خود دارند به عبارتی حرکتی رو به پایین و تمایل به سراشیبی، در مثل، حکم انسان شبیه آب است، آب خود به خود و فی حد نفسه میل و گرایش به حرکت در مسیر سراشیبی دارد اما برای بالا بردن آب باید از نیرو و موتور محرکه استفاده کرد. انسان ها نیز معمولاً به خاطر طبیعتشان رو به سقوط و هلاکتند و دین آمده تا راه تعالی و سعادت را به ایشان بنمایاند.
به همین دلیل گرایشات نفسانی معمولاً اکثریت بدور از عقل و منطق بوده و بر خلاف خیر و صلاح خویش عمل می کنند و اقلیتی همّ و تلاش خویش را بر اساس فطرت پاک و دستورات و رهنمودهای دین می گذارند. البته در برخی موضوعات، بدلیل عمل اکثریت مردم به عقل و فطرت، عمل و رفتار گروهی در اقلیت قرار می گیرد (نظیر همجنس بازان).
پس حکم کلی که قرآن به آن اشاره می کند "اکثرهم لا یعقلون"، با ذکر یک یا چند نمونۀ مخالف در برخی موضوعات، نقض نمی شود.
موفق باشید ...:roz:
1. [="red"]مغالطه [/]و قیاس باطل در مثال شما برهمگان روشن می باشد .
لطفا معنای مغالطه را بفرمایید تا من بعد از به کاربردن آن خودداری کنم و یا شاید هم معلوم شود که برچسب زدن به نوشتار دیگران خود نوعی مغالطه است!
[=14]
کنون در کشور همه چیز در اختیار اسلام است:
حکومت اسلامی،
رسانه های سمعی و بصری اسلامی،
قانون اسلامی،
مراکز دینی با نفوذ اسلامی که محلی رسمی و آزاد برای آموزش روحانیون و مبلغین دین اسلام است،
نشر و گسترش آزادانه منابع اسلامی، در حالیکه نشر کتب ادیان دیگر چنین نیست،
و...
از همه مهمتر، راس کشور ولایت فقیه قرار دارد.با توجه به مطالبی که گذشت، گسترش ادیان دیگر و تمایل مردم به آن با دین برتر بودن اسلام در تضاد است.
بدین علت که اسلام در کشور دارای اختیارات تامه است ولی شاهد گسترش ادیان دیگر در کنار اسلام هستیم.چگونه چنین مطلبی را توجیه می کنید؟
با سلام خدمت دلشکسته عزیز
دغدغه دینی شما ستودنی است اما عزیز دل توجه به چند نکته شاید مفید باشد
-حکومت اسلامی و رسانه ها است: توجه داشته باشیم که صدها برابر قوی تر از این حکومت با ابزار های قوی و نیروهای چند برابر ما در داخل و خارج در حال تبلیغ انواع و اقسام دین ها هستندزرتشت هم یکی از انها
-نکته اتحاد همه ادیان این است که اسلام مخصوصا شیعه نباشد و هر دینی می خواهد باشد- اسلامی بودن حکومت که دلیل نبودن تبلیغ ادیان دیکر نمی شود و در مقابل حکومت که نمی تواند با توسل به زور در اعتقادات مردم دخالت بکند
هرچند نمی توان نقش پررنک حکومت را در تبلیغ دین نادیده کرفت
قانون اساسی: قانون مابرکرفته از متن دین اسلام است و نکهبان قانون هم همان دین شناسان هستند
مراکز اموزشی دینی: اینها هم به نوبه خود با کمی وکاستی و با مشکلات و هر چه از دستشان بر می اید تبلیغ می کنند
- می کویند اکر می خواهی ارزش چیزی را بدانی دنیا را بدون ان تصور کن -تصور کردن امروزمان بدون مراکز تبلیغ واقعا وحشتناک است هرچند با این اندک مقوله که داریم
عزیز جان مشکل از جای دیکر است:
هر کس در جای خود باید اکاه به معارف و مبانی دین اسلام باشد
همه جای باید تبدیل به کلاس تبلیغ دین باشد -امر به معروف و نهی از منکر
آبادی می خانه ز ویرانی ماست من و تو همه و همه باید به فکر دین باشیم نه این که هر
کداممان مشکل را به میدان دیکری بیندازیم و خواهان تبلیغ دین باشیم.
در اخر هرچند نمی خواهم و نمی کویم که راحت بخوابیم ولی ما باید به تکلیف خود عمل کنیم
و با دیدن چند فرد برکشته از حقیقت اشفته نشویم اتحاد، همدلی، همکاری و همیاری باعث کسترش اسلام محمدی خواهد شد .
نظری هم به کسترش دین اسلام مخصوصا تشیعه حقه افکنیم
دو دلیل برای این پدیده می توان بر شمرد :
1. مُد شدن استفاده از یک نوع نشانه بدون توجه به محتوای آن : سال ها پیش صلیب بین گروهی از جوانان مد شده بود که بدون توجه به بار معنایی آن این کار را فقط به خاطر پیروی از مد انجام می دادند ... مدت ها بعد نشانه ی رپ مُد شد و باز هم پس از مدتی کنار رفت .
2. گروه بسیار اندکی هم با احساس سرخوردگی از دین و بر اثر تبلیغات نادرستی که در باره ی ایران باستان شنیده اند ( شکوه و مجد و عظمت و دادگری و آیین فرهی و .... ) احساس نوستالژی به آن دوره می کنند و گرایش به استفاده از چنین علائمی دارند . البته باز هم تاکید می کنم این گروه بسیار اندک اند .
هوالحق
سلام به دوستان
چن روز پیش پیامکی از یکی از دوستام دریافت کردم که بیان اندیشه ی زردتشت و میشه گفت تبلیغ زردتشت بود،من به دوستم گفتم که این یه جور تبلیغ واسه زردتشته(خودش نمیدونست) بهم گفت مگه اسلام تبلیغ رو ممنوع کرده فقط بهش گفتم که کامل ترین دین اسلامه چرا از کامل ترین صحبت نکنیم و سراغه بقیه بریم ولی گفت که جوابم قانع کننده نیست.
آیا تفکرم درسته که تبلیغ ممنوعه؟و چه جوری باید جواب اینجور افراد رو داد.
به نام یزدان پاکخب دوستان هرکی عقیده ای دارد و ما هم عقیده ای , هیچ وقت به عقیده ی کسی توهین نکردم , اجازه نخواهم داد کسی به عقیده ی کسی توهین کند . ما قبل از این مسلمان باشیم یک ایرانی هستیم . من مسلمان هستم , اما پشیمان هستم . چرا که نکات مثبت دین زرتشت کمی بیشتر از دین اسلام است .
همانطور که میدانید عرب ها جاهل ترین , کثیف ترین و وحشی ترین افراد بودند و هستند .
یک نکته ی کوچک رو برای شما خواهم گفت .
چرا دین زرتشت نگفت و وادار نکرد که زنان این قدر محدود باشن یا با حجاب باشن , زره زره بدن خود را بپوشانند ؟ اما اسلام این کارو کرد ؟
چون عرب ها جاهل بودن , وحشی بودن
اما ما ایرانی ها . . .
خب داستانی در این رابطه خواهم گفت :
در حجوم اعراب به ایران , مرد عرب از مرد پارسی سوال کرد : چرا زنان شما حجاب ندارند ؟؟؟
مرد پارسی : حجاب زنان ما پلک مردان ماست !!!!
اگر اسلام شناس هستید , اسلام خود گفت اسلام برای عرب هاست !!! یک نمونه : سوره ی شوری ایه ی 6 تا 8 !!!
و اما این رو بدونید که مهم نیست دینتون چی باشه , چون قران , اوستا , تورات , مسیح , زرتشت , محمد و امامان ما همه یک بازی هستند تا ما به خدای برسیم , این رو فراموش نکنید که ما زندگی میکنیم که پیش خدا ارزش پیدا کنیم نه پیش دین و پیامبرانمان !!!
این گونه بود که :
مردی شیخ را گفت: شیخنا، هزاران سال پیش عرب دختران را زنده بگور می کرد، الان هم که حق رای و رانندگی به دختران نمی دهد که همانا زنده بگوری است! این اعراب که هنوز جاهل هستند، پس بگو اسلام چه سودی داشت؟شیخ گفت:اسلام کاری کرد که پیرزن عجم گاو خود را بفروشد و خرج مکه کند، تا عرب از شترسواری و چادر نشینی به لامبورگینی و برج نشینی برسد.
و این شعر رو هم اینجا کپی میکنم , هرکس معنی شو درک کرد بگه زنده باد اریایی !!!
مصطفی بادکوبه ای ... خدای عربمرا به قعر جهنم ببر خدای عرب
بشرط آنکه نیاید در آن صدای عرب
مرا بهشت چه حاجت که زاده عشقم
بهشت حوری و غلمان بود سزای عرب
هزار ننگ ترا باد گر نمی فهمی
بجز کلام پر از قهر و انحنای عرب
خدای من همه عشق است بی نیاز کلام
نه آن خدا که همی سر دهد صلای عرب
خدای عشق و محبت که خانه اش دل ماست
نه مبتلای الفبا و مبتلای عرب
"اشد کفر و نفاقا"مگر نه گفته توست(1)
چه می کنند سفیهان چنین ثنای عرب؟!
قساوت عربی نیست در خور تکذ یب
مگر دروغ بود اصل کربلای عرب
شعار عفوو پیام برابری می داد
که جا گرفت به دل کیش مصطفای عرب
اگر سرود عدالت نبود و عشق خدا
نمی سرود قلم مدح مرتضای عرب
فساد موبد و ساسانیان به بادم داد
وگرنه فر اهورا کجا ولای عرب
بر آستانه زرتشت می نهم سر جان
نه آن بهشت که باشد به زیر پای عرب
بهشت من سخن پرتوان فردوسی است
که نیست در سخنش رنگ اعتنای عرب
به بوستان و گلستان بهشت جاوید است
بهشت رشد بشر نی شکم سرای عرب
بهشت من سخن حافظ خوش الحان است
کلام پخته کجا شرح قصه های عرب
سخن ز مثنوی مولوی بگو ای دوست
که شادمانه بهشتی است بی عزای عرب
بهشت نقد جهان در رباعی خیام
هزاربار به از باغ پرصفای عرب
کلام گاندی و شعر هوگو شرف دارد
بر آن سخن که برآید ز ادعای عرب
مرا به خشم مبین ای خدای کوچک خام
به جرم آنکه ندانسته ام بهای عرب
اگر که رفته بود عرب از سرای پاک"امید"
نمی سرود چنین شعر از جفای عرب
خدای من که خدای دلی به عشق قسم
که میهنم برهانی تو از بلای عربدر پایان ما پادشاهی به نام کوروش داشیتیم . کسی که دنیا رو نجات داد , فکر نمیکنم کاری که کوروش برای دنیا کرد حتی پیامبر اسلام کرده باشد !!!
حقیقت رو نمیشه خورد .
در ضمن فروهر نشان زرتشت هست , اما نشان ایران و ایرانی بودن هم هست .در پایان امیدوارم از خواب قفلت بیدار شیم , زیاد از حد تو خرافات هستیم !!!
خرافات دینی !!!
خدایا , ما عاقبتمون رو به تو سپردیم . هرجور مایلی مارو راهنمایی کن اما از خودت جدا مکن .
با سلام
خوب cyrus the great اگر اینها خوشایند شما است پیش کش خودتان با این توصیه ها شاد باشید :ok:
[=times new roman]
[=Century Gothic]در اوستا آمده است:
[=Century Gothic]((پس نـَسْو کِش ها [= نعش کش ها؛ کسانی که جنازه ی مرده را می برند]، در سه قدمی مرده بنشینند و سپس موبَدِ پیشرو بر ایشان بانگ زند که: «ای مزدا پرستان!! قدری ادرار [= پیشاب؛ شاش!!] بدینجا آورید تا آنها که نَسو [= جنازه] حمل کرده اند، گیسوان [=موها] و اندام خود را بدان بشویند!!»
[=Century Gothic]پس زرتشت پرسید:
[=Century Gothic]ای پروردگار جهان!... آن ادرار که نَسْوْکشان بایستی گیسو و اندام خود بدان بشویند، کدام است؟!!...
[=Century Gothic]*اهورامزدا [= خدا در اصطلاح زرتشتیان] جواب داد: « ادرار گوسفند یا گاو نر؛ و یا ادرار آن مرد و زنی که نزدیک ترین خویشاوندان آن مرده باشند!!:khandeh!:
[=Century Gothic] پس واجب است بر مزداپرستان که اینگونه ادرار را آماده ساخته تا نسو کش ها، گیسو و اندام خود بدان بشویند)) (وَندیداد) (1).
[=Century Gothic]- در بخش دیگر از وَندیدادِ اوستا نیز چنین آمده است:
[=Century Gothic]((... زرتشت پرسید: ای اهورامزدا! اَشَوَن [= اَشَه وَن = مؤمن] نیکوکار، چه سان میتواند تن و لباس خویش را از این آلودگیها رها سازد و پاک گرداند؟!
[=Century Gothic]* اهورامزدا جواب داد:
[=Century Gothic]« گـُمیز [= گاومیز؛ شاش گاو، و بلکه مطلق شاش و ادرار] وَرْزاو [= ورزگاو = گاو نر شخم زننده و ورزیده، که به کار کشاورزی آید] که اخته نشده باشد و تماماً سپید و یک تار مو از او نیز سیاه نباشد (که نگفته از کجا می توان آن را گیر آورد؟!) را بگیر و آن اَشَوَن [= مؤمن] آلوده را به بَرْشنوم گاه [= حمّام شستشو با شاش!! یا همان مَگَه ی زرتشتیان] بـِبَر...(2)؛ پس صد مرتبه دعای [= نیایش] «اَشِم وُهو» [= یکی از سه نماز زرتشتیان] را بخواند؛ آنگاه دعای «اَهونَ وَیْریَه» [= یا همان: «یَثـَه اَهو»، مهم ترین و سرشناس ترین نیایش زرتشتی] را دویست بار بخواند؛ سپس تن و لباس آلوده اش را چهار بار با گُمیز [= ادرار، شاش!!] بشوید»...))؛ تا آخر ماجرا، که نـُه شبانه روز وقت هم میخواهد و باید در تمام آن نه شب، زیر هیچ
[=Century Gothic]سقفی نخوابد!! و فقط برای افراد بیکار و آواره خوبست!! (وندیداد) (3).[=Century Gothic] [=Century Gothic]در جای دیگر از وندیداد، به برخی دستور داده که برای طهارت باطن و غسل روح، حتی آن «گمیز» یا همان شاش گاو را بنوشند!!!(4):Khandidan!:[=Century Gothic]
[=Century Gothic]و این غسل با ادرار، به گفته ی «آرتور کریستیَن سن» توسّط جمشید – همان پادشاه افسانه ای و موهوم – که جسد طهمورث – انسان خیالی و جدّ زرتشتیان!! – را پاک کرده و در دخمه نهاد، بدعت شده است؛ چون جمشید در خواب دیده که گاوی بر دستان او می شاشد و آنگاه سروش [= پیک وحی] بر او وحی فرو می آورد که به مردم نیز توصیه کن تا با شاش گاو شست و شوی خود کنند!!(5) [=Century Gothic]
[=Century Gothic]-------------------------------------------------------------------
[=times new roman]1) اوستا، پژوهش: جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید -1371ش،2/747،وندیداد، فـَرگـَرد هشتم،بخش یکم، ش 11 تا 13. [آشموغ].
[=times new roman]2) دکتر اقبال، ادامه ی دستور را که شامل شیارکشی به دور خود – مثل جن گیرها، که با چاقو به دور خود، بر خاک، شیار می کشند!! – را نیاورده و جای آن سه نقطه نهاده است. مشروح رسم «کِش» یا «شیار» و بعد از آن، شست و شو با ادرار را، خوانندگان می توانند در فرگرد نهم وندیداد اوستا، بند دهم به بعد، مطالعه کنند ( اوستا، تحقیق: جلیل دوستخواه، 2/773 به بعد) [احمد تفضلی].
[=times new roman]نیز، در فرگرد هشتم، بند سی و هفتم به بعد (همان، 2/754 به بعد)، دستور شست و شو با گـُمیز [=شاش] یا همان غسل مسّ میّت زرتشتی، با اندک تفاوتی بیان شده است [آشموغ].
[=times new roman]3) اوستا، پژوهش: جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید -1371ش، 2/867-868،وندیداد، فرگرد نوزدهم، بخش دوم، ش20-25[آشموغ].
[=times new roman]4) همان، 2/715 [ا ت].
[=times new roman]5) نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایران، ترجمه ی این جانب (احمد تفضلی) و ژاله آموزگار، نشر نو، تهران - 1363ش، 1/233-235)[ات].
((ای نیکو! ای توانمند تر! اکنون من (زرتشت)
پس ما ایرانیان حق داشتـیم که به چنین رهـبری
زیرا اوهدفش رسیدن به پست و مقام دنیوی بوده است!
[=arial]1) اوستا، پژوهش: جلیل دوستخواه ، انتشارا
یَشت(5) ، کـرده ی 30، ش 130. [آشمـوغ].
به نام یزدان پاکخب دوستان هرکی عقیده ای دارد و ما هم عقیده ای
با سلام
راستی استاد نظر شما در مورد ازدواج با محارم در زرتشتیگری چیست!!
امیدوارم از این عقیدها نداشته باشید !!!!!!!!
در پایان ما پادشاهی به نام کوروش داشیتیم . کسی که دنیا رو نجات داد , فکر نمیکنم کاری که کوروش برای دنیا کرد حتی پیامبر اسلام کرده باشد !!!
با سلام
از کدام کوروش سخن میگوید !!؟
همانی که دست یهود بزرگش کرده با جعلیات!!؟
یه ستاره ۵ پر هم چسبانده به کلاهخود ان!!
خب دوستان هرکی عقیده ای دارد و ما هم عقیده ای , هیچ وقت به عقیده ی کسی توهین نکردم , اجازه نخواهم داد کسی به عقیده ی کسی توهین کند .
جناب cyrus the great شعار بس است تمام مطالبتان توهین بر قومیت عرب است و میگوئید به کسی توهین نمی کنید حرف شما را باور کنیم یا دم خروس را
هیچ میدانید زردشتیان مرده پدران و مادرانشان را بر کوها میانداختند تا طعمه لاشخور ها شوند
و اما کورش مورد ادعای شما اصلاً زردشتی نبوده چون زردشتیان گوری ندارند تا پاسارگادی داشته باشند .
در ضمن فروهر نشان زرتشت هست , اما نشان ایران و ایرانی بودن هم هست .
[=Century Gothic]با سلام
ای بابا حیف این همه دم از عقل و علم زدن نبود !!
حداقل کمی تحقیق میکردید بعد این را مینوشتید که زود رسوا نشوید
[=Century Gothic][PDF] [=Century Gothic]ﻓﺮﻭﻫﺮ، ﻧﮕﺎﺭﻩ ی ﺍﻫﻮﺭﺍﻣﺰﺩﺍ ﻧﯿﺴﺖ
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]«گوی بالدار» یکی از نگارهها و نشانهایی است که به فراوانی در میان مردمان باستان بکار میرفته و نمونههای بسیاری از آن تاکنون شناخته شده و به دست آمده است.
[=Century Gothic]نام «گوی بالدار» برای این نشان به این دلیل انتخاب شده و بکار رفته که از سویی دانسته نیست چنین نگارهای در زمان تداول خود چه نام یا عنوانی داشته، و از سوی دیگر، بدون هیچ پیشفرضی، تنها ناظر بر شکل ظاهری و عینی آنست.
[=Century Gothic]شواهد ملموس موجود که در ادامه آورده میشوند، نشان میدهد که هر یک از اجزای این نگاره- پیش از ترکیب نهایی- به گونه مستقل بکار میرفتهاند و به مرور زمان با یکدیگر تلفیق میگردند و ساختاری نهایی مییابند.
[=Century Gothic]اجزای منفرد این نشان، یعنی گوی و بال و مرد-خدا، دارای قدمتی بیشتر و توزیع جغرافیایی پهناورتری است؛ اما شکل نهایی آن از حدود سده نهم تا چهارم پیش از میلاد (به مدت حدود پانصد سال) از نیمه غربی ایران تا تونس و شمال غرب آفریقا گستردگی داشته است.
[=Century Gothic]شواهدی از این نشان (مگر به گونهای بسیار استثنایی) در نیمه شرقی ایران، فرارود (ماوراءالنهر)، افغانستان، هند، چین و نیز در میان دیگر تمدنهای کهن دیده نشده است.
[=Century Gothic]در اینجا توضیح این نکته نیز ضروری به نظر میآید که در سالیان اخیر، گاه از این نگاره با نام «فروهر» و نشان دینی زرتشتیان یاد میشود و برای رمزگشایی اجزای آن، سخنان نادرست فراوانی بازگو میشود.:khandeh!:
[=Century Gothic] از آنجا که هیچ نشانهای از کاربرد این نگاره در عصر ساسانی (زمان پیدایش و گسترش آن دین) تا به دوران معاصر به دست نیامده است؛ آشکارا دانسته میشود که نگاره گوی بالدار ارتباطی با دین زرتشتی نداشته است.:Khandidan!:
[=Century Gothic] همچنین میدانیم که علیرغم کاربرد فراوان این نگاره در آثار هخامنشی، برای یکبار هم نام فروهر یا مفهوم آن، در هیچیک از کتیبههای هخامنشی و حتی در «گاثا/ گاتها»ی زرتشت دیده نشده است.
[=Century Gothic] توصیف و تفسیرهایی که امروزه در باره این نگاره و با نام «فروهر» گفته میشود، عملی مبتنی بر ذوق و قریحه و تخیلات برای زرتشتی قلمداد کردن این نشان بوده و از اسناد و مدارک و روشهای پژوهشی به اندازهای دور است که نیازی به تحلیل و نقد بیشتر آن نیست.