نسخ آیه متعه

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نسخ آیه متعه

چگونه می توانید ثابت کنید آیه متعه نسخ نشده است ؟

با سلام و تشکر نسخ ایه قران دلیل میخواهد نه عدم نسخ والا باید برای تمام ایات دلیل بر عدم نسخ اورد.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوست گرامی جناب هیوا

هیوا;13127 نوشت:
چگونه می توانید ثابت کنید آیه متعه نسخ نشده است ؟

می توانید در این مورد به این آدرس مراجعه نمایید:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=93

اما چند حدیثی از کتب اهل سنت فقط به خاطر تاکید میارم که هیچ شکی باقی نمونه :

اولا خود جناب عمر اعتراف میکنه که متعه در زمان پیامبر بوده و من از آن نهی کردم!!!

سرخسي در دو کتاب خود اين روايت را از جمله رواياتي مي داند که با سند صحيح از عمر نقل شده است :
وقد صحّ أنّ عمر رضى اللّه عنه نهى الناس عن المتعة فقال: متعتان كانتا على عهد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم وأنا أنهى الناس عنهما ؛متعة النساء، ومتعة الحج .

با روايت صحيح ا ز عمر نقل شده است که وي مردم را از متعه نهي کرد ، پس گفت : دو متعه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حلال بود ؛ متعه زنان و حج تمتع

المبسوط للسرخسي ج4 ص27 - أصول السرخسي ج2 ص6

همين روايت در کتب ذيل نيز نقل شده است :

مسند أحمد بن حنبل ج3 ص325 ش 14519 - المغني ج7 ص136چاپ دار الفکر 1405- أحكام القرآن للجصاص ج1 ص347 چاپ دار احياء التراث العربي - تفسير القرطبي ج2 ص392 - تذكرة الحفاظ ج1 ص366 - التفسير الكبير ج5 ص130 چاپ اول دار الکتب العلميه بيروت - بداية المجتهد ج1 ص244 چاپ دار الفکر بيروت - وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج6 ص150 دار الثقافة لبنان

اما حدیث بعدی :

اين مطلب را ابن جرير طبري و سيوطي در تفسيرشان از امير مومنان علي عليه السلام نقل مي کنند که فرمود:

لولا أنّ عمر رضي اللّه عنه نهى عن المتعة ما زنى إلاّ شقي.

اگر عمر از متعه نهي نمي کرد جز افراد بد بخت زنا نمي کردند ( بلکه به متعه رو مي آوردند)

تفسير الطبري ج5 ص13 چاپ دار الفکر بيروت - الدر المنثور ج2 ص486 دار الفکر بيروت

عبد الرزاق نيز شبيه همين مطلب را از امير مومنان در المصنف (ج7 ص500 شماره14029) نقل مي کند

قرطبي نيز در تفسيرش ج 5 ص 130 (چاپ دار الشعب قاهره) شبيه همين مطلب را از ابن عباس نيز نقل مي کند .

و پیشنهاد می کنم که کل لینک داده شده را مطالعه بکنید.

باتشکر - یاعلی

آقای هیوا اول باید می پر سیدید که آیا آیه ای به نام متعه داریم یا خیر؟
(شيعه‌ي) اماميه مي‌گويند: همانا فرموده‌ي خداوند متعال: ‏
« فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً» (نساء 24)
دليلي بر مشروعيت ازدواج موقت است!، زيرا او ‏فرموده است: « فَمَا اسْتَمْتَعْتُم» و فرموده است « فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» و نفرموده است: «مهورهن: يعني ‏مهريه آن‌ها». و اين درست نيست و به عنوان دليلي براي آن‌ها محسوب نمي‌گردد؛ آن نيز به دليل مهم، ‏بزرگ و اساسي‌اي که اين نص به صورت متشابه بر ازدواج موقت دلالت مي‌نمايد و به طور محکم و ‏قوي‌ بر آن دلالت نمي‌نمايد. اين در حالي است كه ازدواج از امور بزرگ و حساس در زندگي، دين و ‏دانش انسان مسلمان است؛ زيرا آن از بارزترين ويژگي‌هاي انسان مسلمان محسوب مي‌شود: آبرو و ‏نسل او. همانا اين امر (ازدواج) به عورت و ناموس زنان مؤمن (باکره) تعلق دارد، نه به بازيچه و ‏کالايي كه در بازار تجارت عرضه شده باشد.( از محمد صدر درباره ازدواج موقت سؤال شد؟ پس پاسخ ‏داد: مسأله (173) اين از ضروريات مذهب است و کسي که آن را انکار کند، از مذهب تشيع به مذهب ‏تسنن يا به ملت (مذهب) ديگري خارج شده است و به چيزي غير از آنچه که خدا در کتاب ارجمندش ‏آورده است، گراييده است. (مسائل و ردود / جزوء چهارم ص 41). پس در حکم بين ازدواج موقت و ‏شيعه اماميه تساوي برقرار است. )‏ ‏

خداوند متعال ما را از دنباله‌ي متشابه در چنين مواردي نهي کرده است. پس فرمود: ‏
‏« فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ»‏
يعني همانا ما نياز داريم به اين‌كه‌ کلمه‌ي (استمتعتم) را فقط بر ازدواج موقت اطلاق نماييم و همچنين ‏نياز داريم به اين‌كه اطلاق لفظ «اجور» به جاي مهريه صحيح نباشد؛ پس با توجه به اين‌كه اثري از اين ‏دو امر وجود ندارد، استدلال به اين آيه بيهوده مي‌باشد.‏
مناقشه به پايان رسيد و همه‌ي آنچه که به صورت مفصل و اضافه ذکر مي‌نمايم، براي روشن کردن ‏توضيح و افاده‌ي بيشتر (معني) است. ‏

اجور همان مهريه است:
اما فرموده‌ي پروردگارتان « فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» به معناي مهريه‌ي آنان است، چنانچه خداوند متعال در ‏خطاب به پيامبرش صلي الله عليه وسلم ‏ مي‌فرمايد: ‏
‏« يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ» (احزاب / 50)‏
‏(منظور همان مهريه است) و ممکن نيست که غير از اين گفته شده باشد، زيرا پيامبر صلي الله عليه وسلم به اين ازدواج ‏‏(يعني به ازدواج موقت) اقدام نکرده است. ‏

و قرآن کلمه‌ي «اجور» را به کار برده است و هرگز کلمه‌ي مهور (مهريه) را به کار نبرده است؛ ‏چنانچه خداوند سبحان فرمود: ‏
‏« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ ‏فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ ‏إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ »(ممتحنه / 10)‏
‏« اي مؤمنان! هنگامي كه زنان مؤمن به سوي شما مهاجرت كردند، ايشان را بيازمائيد - خداوند از ‏ايمان آنان آگاه‌تر است (تا شما) - هرگاه ايشان را مؤمن يافتيد، آنان را به سوي كافران برنگردانيد. اين ‏زنان براي آن مردان، و آن مردان براي اين زنان حلال نيستند. آنچه را كه همسران ايشان (به عنوان ‏مهريه) خرج كرده‌اند، بدانان مسترد داريد. گناهي بر شما نخواهد بود اگر چنين زناني را به ازدواج خود ‏درآوريد و مهريه ايشان را بپردازيد».‏

و گفته است: ‏
‏« وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ‏مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ » (مائده / 5)‏
‏«و (ازدواج با) زنان پاكدامن مؤمن، و زنان پاكدامن اهل كتاب پيش از شما، حلال است، هرگاه كه ‏مهريّه آنان را بپردازيد و قصد ازدواج داشته باشيد و منظورتان زناكاري يا انتخاب دوست نباشد».‏

و گفته است: ‏
‏« فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ‏‏»(نساء / 25)‏
‏«لذا با اجازه صاحبان آنان با ايشان ازدواج كرده و مهريّه ايشان را زيبا و پسنديده و برابر عرف و ‏عادت (به تمام و كمال) بپردازيد. كنيزاني را برگزينيد كه با عفّت و پاكدامن باشند و براي خود دوستاني ‏‏(نامشروع) برنگزينند».‏

چه چيزي کلمه‌ي (اجور) در آيه‌ي مذکور را به ازدواج (صيغه) تخصيص داده و به عنوان دليلي بر آن ‏قرار داده است، با وجود اين‌كه‌ لفظ از مختصات آن نيست، و اين به سبب ذکر آن در آياتي است که ‏آن‌ها را بيان کرديم، كه به ازدواج صيغه مربوط نمي‌شود، بلکه يا به ازدواج دائمي و يا به ازدواج با ‏کنيزان (مربوط مي‌شود)؟! ‏

استمتاع در لغت ‏:
همانا کلمه‌ي «الاستمتاع»، «التمتع» و «المتاع» از کلمات مشترکي هستند که براي بيش از يک معني ‏آمده است و ريشه‌ي آن از انتفاع و تلذذ (به معني لذت بردن و بهره بردن) گرفته شده است. ‏
و آن گاهي با طعام مي‌باشد، چنانچه در فرموده‌ي خداوند متعال آمده: ‏

« أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَّكُمْ» (مائده / 96)‏
‏«‏ نخجير (آبزي، يعني حيواني كه در رودخانه يا در آبگير زندگي مي‌كند و يا در) دريا، و خوردن از ‏‏(گوشت) آن، براي شما (مقيمان مؤمن كه آن را تازه به تازه مي‌خوريد) و براي (شما) مسافران (مؤمن ‏كه آن را خشكيده يا يخ‌زده و يا به صورت كنسرو مي‌خوريد) حلال است».‏
و فرموده‌است:« وَفَاكِهَةً وَأَبًّا‎*‎مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ» (عبس / 31-32)‏
‏«‏ و ميوه و چَراگاه را. ‏‏ براي استفاده و بهره‌مندي شما و چهارپايان شما». ‏
و فرموده: « فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا »(مرسلات / 46)‏
‏«‏ (در اين چند روز كوتاه دنيا) كمي بخوريد و چندي لذّت ببريد (ولي بدانيد كه عذاب الهي در انتظار ‏شما است، چرا كه) شما گناهكاريد». ‏

كه در اينجا به معني ازدواج صيغه نمي‌باشد. ‏

و گاهي با مال آمده است، چنان که در فرموده‌ي خداوند متعال است: ‏
‏« لاَّ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء مَا لَمْ تَمَسُّوهُنُّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ ‏وَعَلَى الْمُقْتِرِ» (بقره / 236)‏
‏« اگر زنان را قبل از آميزش جنسي و تعيين مَهر (به عللي) طلاق دهيد، گناهي بر شما نيست (و در ‏اين موقع) آنان را (با هديّه‌اي مناسب حال خود) بهره‌مند سازيد. آن كس كه توانائي (مالي) دارد، و آن ‏كس كه توانائي (مالي) ندارد، به اندازه خودش، هديّه‌اي شايسته (و مناسب حال دهنده و گيرنده) ‏مي‌پردازد».‏

كه منظور از تمتع در اينجا تمتع مالي است که به (زن) مطلقه داده مي‌شود و منظور ازدواج (موقت) ‏نيست. ‏

و فرموده: « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ ‏سَرَاحًا جَمِيلًا» (احزاب / 28)‏
‏«‏ اي پيغمبر! به همسران خود بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را مي‌خواهيد، بيائيد تا به ‏شما هديّه‌اي مناسب بدهم و شما را به طرز نيكوئي رها سازم». ‏

و (تمتع) گاهي براي لباس و مسکن آمده است، چنان که فرموده‌: ‏

« وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ »(نحل / 80)‏
‏«و از پشم و كرك و موي چهارپايان وسائل منزل و موجبات رفاه و آسايش شما را فراهم كرده است كه ‏تا مدّتي (كه زنده‌ايد) از آنها استفاده مي‌كنيد (و پس از پايان اين جهان، نه شما مي‌مانيد و نه نعمتهاي ‏آن)».‏
منظور از «متاع»، نيازهاي انسان به صورت مطلق است، همچنان که خداوند متعال فرموده است: ‏

« وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» (احزاب / 53)‏
‏«هنگامي كه از زنان پيغمبر چيزي از وسائل منزل به امانت خواستيد، از پس پرده از ايشان بخواهيد».‏

و همچنين فرموده است: « إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا» (يوسف / 17)‏
‏«‏ما رفتيم و سرگرم مسابقه (دو و تيراندازي) گشتيم و يوسف را نزد اثاثيّه خود گذارديم».‏
همان طور که ديديم اين آيه به نکاح موقت ارتباطي ندارد. ‏

اين لفظ با مشتقاتش در60 جاي قرآن به صورت تکرار آمده، ولي هيچ يک از اين الفاظ به نکاح موقت ‏ارتباط ندارد. از جمله:‏
‏« وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ ‏فِيهَا» (انعام / 128)‏
‏«پيروان ايشان از ميان انسانها (فرياد برمي‌آورند و) مي‌گويند: پروردگارا! برخي از ما از برخي ديگر ‏سود برديم. (جنّيان با وسوسه شيطاني بر ما رياست كردند و از ما بهره گرفتند، و ما انسانها به وسوسه ‏ايشان دچار شهوات و لذّات زودگذر شديم، تا آن گاه كه مدّت معلوم زندگي را سپري كرديم) و به مرگي ‏گرفتار آمديم كه براي ما معيّن و مقدّر فرموده بودي. (هم‌اينك با كوله‌بار كفر و ضلال در پيشگاه ‏ذوالجلال ايستاده‌ايم. واي بر ما! خداوند بديشان) مي‌گويد: آتش (دوزخ) جايگاه شما است و هميشه در آن ‏ماندگاريد مگر مدّت زماني كه خدا بخواهد. بيگمان پروردگار تو حكيم (است و كارهايش از روي ‏حكمت انجام مي‌گيرد و) آگاه است (و مي‌داند چه كساني را از دست دوزخ رها كند)».‏

چرا بايد لفظ استمتاع در اين آيه « فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ» به نكاح متعه تفسير شود، اما در آيه سابق ‏‏(128) به اين معني تفسير نگردد، در حالي كه لفظ واحد و يکي هستند. ‏
‏«كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ ‏الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآَخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ ‏الْخَاسِرُونَ» (توبه / 69)‏
‏«‏ (شما اي منافقان!) همانند كساني هستيد كه قبل از شما مي‌زيستند (و در نفاق و كفر بر همديگر سبقت ‏مي‌گرفتند و جز راه فسق و فجور نمي‌پوئيدند). آنان از شما نيرومندتر و از اموال و فرزندان بيشتري ‏برخوردار بودند و از قسمت خود (در اين جهان گذران، از لذائذ نامشروع و گناهان) بسي استفاده كردند ‏و (عاقبت مردند و دنيا را به ديگران سپردند و شرمندگي بردند. هم‌اينك شما نيز همچون ايشان از تقوا و ‏ياد خدا دوري گزيده‌ايد و به راه هواها و هوسها رفته‌ايد و به گرداب شهوات افتاده‌ايد و از محرّمات) شما ‏هم بهره خود را برده‌ايد همان گونه كه افراد پيش از شما بهره خود را بردند، و به همان چيزي (از ‏پلشتيها و زشتيها) فرو رفته‌ايد كه آنان بدان فرو رفتند. ايشان كردارشان در دنيا و آخرت پوچ و بيسود ‏گشت و زيانبار (هر دو جهان) شدند. (هان اگر به راه آنان رويد، همچون ايشان شويد)». ‏
‏«أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا» (احقاف / 20)‏
‏«شما لذائذ و خوشيهاي خود را در زندگي دنياي خويش برده‌ايد و كام برگرفته‌ايد».‏
‏«وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ» (ابراهيم / 30)‏
‏«‏بگو: (از اين چند روزه زندگي) بهره و لذّت ببريد، چرا كه بازگشت شما به سوي آتش دوزخ است (و ‏در آنجا جز كباب شدن و عذاب ديدن نمي‌بينيد)».‏

اگر قرار باشد كه تفسير بدون هيچ ضوابطي و بر مبناي هوي و هوس صحيح باشد، مي‌گوييم: اين آيه‌ و ‏امثال آن به‌ تحريم نکاح متعه‌ تصريح داشته‌اند، زيرا هرکس تمتع جويد، آتش به‌ عنوان سرانجام او ‏قلمداد مي‌شود، و مراد از تمتع همان نکاح متعه‌ است، بنابر اين نکاح متعه‌ حرام مي‌باشد.‏

اين همان چيزي است که فقهاء اماميه در تفسيرشان با آيات داراي الفاظ مشترک به کار مي‌برند! ‏
زيرا الفاظي را كه در اصل بيش از يک معني دارند، بدون هيچ ضوابط لغوي و قرائن لفظي، بر ‏معنايي که مد نظرشان است، حمل مي‌کنند. ‏

و با آيه‌ي زير نيز همين عمل را انجام داده‌اندو آنجا كه خداوند‏ مي‌فرمايد:‏
‏« فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» آنان از تشابه لفظي ميان الفاظ «استمتاع» و «ازدواج متعه» ‏بهره‌برداري نموده‌اند و ازدواج موقت را به معناي نکاح تعبير کرده‌اند، بدون اين‌كه‌ به عظمت اين ‏موضوع نگاه کنند و همچنين بدون اين‌كه‌ قرائن لفظي‌اي را در نظر گيرند که‌ بر معناي مورد نظرشان ‏مي‌چربد.‏

موضوع ازدواج موضوعي است بزرگ و ارزشمند، زيرا به آبرو و نسل مربوط مي‌باشد، پس به ناچار ‏بايد دليل آن صريح و آشکار باشد و لفظ (استمتاع) لفظ صريح يا قطعي‌اي نيست که دلالت بر ازدواج ‏موقت نمايد و اين فقط يک شبهه است که اعتماد به آن درست نيست و لفظ احتمال معني ديگري مي‌دهد ‏که‌ همان بهره‌برداري از همسر و کاميابي به‌ جماع و متعلقات آن مي‌باشد، از اين‌رو لفظ به‌ عنوان ‏کنايه‌اي براي جماع قلمداد مي‌شود، چنان‌که‌ اين روش هميشگي قرآن است که‌ در چنين مواردي مسأله‌ ‏را به‌ صورت کنايه‌ ذکر مي‌نمايد و از ذکر نام صريح آن‌را خودداري مي‌کند.‏

بنابراين آنچه را که به آن اعتماد کرده‌اند دليل متشابهي است که بيش از يک معني دارد. و ادله‌هاي ‏متشابه، ظني و داراي احتمال صلاحيت آن‌را ندارند که در اين امر خطير به آن‌ها استناد شود. اگر ‏خداوند متعال در اين آيه، (ازدواج موقت) مد نظرش بود با لفظ صريح آن‌را بيان مي‌داشت تا هرگونه ‏تأويل و احتمالي از آن بزدايد همچنان که شأن خداوند بلند مرتبه در کارهاي مهم و با ارزش با قطعيت ‏است. ‏

و آبروي انسان مسلمان و مباح داشتن عفت زنان محصنه از عظيم‌ترين و با ارزش‌ترين کارهاست. ‏

قرائني که باعث ترجيح يکي از معاني لفظ مشترک مي‌شوند:

در موضوع (ازدواج با کنيزان) بيان کرديم که حمل لفظ مشترک (لفظي که بيش از يک معنا دارند) بر ‏يکي از اين معاني بدون در نظر گرفتن قرائن آشکار، صحيح نمي‌باشد. ‏
همچنان که قبلاً نيز ذکر کرديم دلايل کارهاي مهم و اساسي از جنس متشابه نيستند يعني الفاظ اين کارها ‏صريح و محکم هستند و الفاظ مشترکي نمي‌باشند که براي ترجيح دادن يکي از آن معاني بر ديگري به ‏قرائن نياز داشته باشيم. همچنان که ادله مشروعيت نماز، زکات، روزه، جهاد، ازدواج دائمي و ازدواج ‏با کنيزان چه رسد به قضاياي يکتاپرستي، نبوت و معاد صريح و محکم است. دلايل اين امور مهم، ‏صريح است به گونه‌اي که الفاظشان مستلزم آوردن قراين و دلايل آشکار نيست، و در باب راجح و ‏مرجوح قرار نمي‌گيرند و به خاطر اين‌كه‌ داراي دلايلي قطعي هستند به ثابت بودن آن‌ها يقين پيدا ‏مي‌کنيم. ‏

و اين بدان معنا است که نبايد دلايل تمامي امورات خطير از جنس مشترک باشد به گونه‌اي که فقط با ‏قرائن بتوان آن دليل را مشخص نمود و در غير اين صورت (اگر دليل مشخص نباشد) آن‌را باطل قلمداد ‏مي‌نماييم. يعني هر امر عظيمي که‌ در باب راجح و مرجوح قرار مي‌گيرد، لازم است كه در مورد آن ‏بگوييم اين امر باطل است. ‏

اين آيه قرآني که براي ازدواج موقت به آن استناد نموده‌اند، محکم و قطعي الدلاله نيست، بلکه لفظ ‏مشترکي است که احتمال چندين معنا را دارد؛ پس براي ترجيح يکي از اين معاني مستلزم قرينه ‏مي‌باشد. تفسير کلمه‌ي «استمتعتم» به‌ نکاح متعه‌ و خالي کردن آن از ساير معاني، به‌ وسيله‌ي متن و ‏لفظ کلمه‌ اثبات نمي‌گردد، بلکه‌ به‌ قراين آشکاري نياز دارد، و اين بيانگر بطلان ادعاي آنان مي‌باشد. ‏پس چگونه همه‌ي قرائن نفي مي‌شوند و مي‌توانيم بگوييم مقصود اين آيه (ازدواج موقت) بوده است؟

از جمله‌ي اين قرائن: ‏
‏1- آيه: « وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ ‏فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ» (نساء / 24)‏
لفظ استمتاع در اين آيه نوع خاصي از ازدواج و يا نوعي از زنان ‌را در بر نمي‌گيرد، بلکه لفظي است ‏عام و شامل تمامي كساني مي‌آيد كه خداوند‏ به‌ نوعي ازدواج با او را حلال اعلام داشته‌ است؛ زيرا ‏ضمير (هن) در کلمه (منهن) كه متعلق به استمتاع مي‌باشد به موارد ذکر شده در اين آيه « وَأُحِلَّ لَكُم مَّا ‏وَرَاء ذَلِكُمْ». ارجاع داده مي‌شود.

بنابراين استمتاع لفظ عامي است که هر نوع ازدواج شرعي دائمي و ازدواج با کنيزان‌ را که خداوند ‏حلال گردانيده است در بر مي‌گيرد و به نوع خاصي از ازدواج که ازدواج موقت باشد، مرتبط نيست؛ ‏زيرا آنچه را که خداوند متعال در کتابش حلال گردانيده است – بر عکس آنچه را که حرام گردانيده ‏است – به بيشتر از اين دو نوع نکاح، سخنش را طولاني نمي‌کند؛ زيرا غير از اين دو نوع ازدواج، هر ‏نوع ازدواج ديگري - با نص قرآني- حرام است. طبق اين آيه: ‏
‏« وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (5) إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (6) فَمَنِ ‏ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ» (مؤمنون و معارج / 5-7 و 29-31)‏
پس کلمه (استمتعتم) آمده تا اين‌كه‌ معناي لغوي و يا کنايه از آن افاده شود براساس روش قرآني که در ‏کنايه از ذکر کارهاي جنسي با کلمات صريح و آشکار پرهيز مي‌کند. و معني اصطلاحي به نوعي از ‏انواع ازدواج منجر نمي‌شود. ‏

‏2- فرموده‌ي خداوند متعال بعد از آن: ‏
‏« وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ» ‏‏(نساء / 25)‏
دلالت بر اين دارد که منظور از ازدواجي که قبلاً ذکر شد، همان ازدواج شرعي و دائمي است؛ زيرا ‏سخن از دشوار به سوي آسان منتقل مي‌شود پس هر کس که به اين نوع ازدواج دائمي قادر نبود و انجام ‏اين کار بر او دشوار باشد و اسباب و لوازم ازدواج برايش مهيا نبود، بايد با آنچه از کنيزان مؤمن در ‏اختيار دارد، ازدواج کند. و هيچ شکي در اين نيست که ازدواج موقت بسيار آسانتر از ازدواج با کنيزان ‏تحت مالکيت است. پس اگر مقصود بيان همان نوع اول بود، واجب مي‌شود که ترتيب سخن برعکس ‏شود (يعني از آسان به دشوار و با ازدواج با کنيزان شروع مي‌شد، سپس (ازدواج) آسان‌تري را ذکر ‏مي‌کند که همان صيغه است، پس انتقال از دشوار به سوي آسان صورت مي‌گرفت. پس همانا عبارت « ‏وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ »مستلزم اين است كه مورد ذكر شده دشوارتر از مورد بعدي باشد. زيرا در غير اين ‏صورت تناقض، پريشاني و آشفتگي روي مي‌داد، و اين با صحت کلام خداوند منافات دارد. ‏

‏ 3- همانا خداوند بلند مرتبه ازدواج حلال را به تحقق يافتن شرط پاکدامني مشروط کرده است و مقصود ‏از آن کساني که آبروريزي مي‌کنند و به شهوتراني مشغول‌اند، نمي‌باشد. ‏
پس فرموده است: « وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن ‏فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ» (نساء / 24)‏

و فرموده است: « مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» (نساء / 25)‏
‏«زنان پاکدامني که زناکار نباشند و براي خود دوستاني (نامشروع) برنگزينند.»‏
و فرموده است: « وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آَتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ ‏مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ» (مائده / 5)‏
‏«(و ازدواج با) زنان پاکدامن مؤمن، و زنان پاکدامن اهل کتاب بيش از شما، حلال است، هر گاه که ‏مهريه‌ي آنان ‌را بپردازيد، قصد ازدواج داشته باشيد و منظورتان زناکاري و يا انتخاب درست نباشد.»‏

تحقق نيافتن اين شرط در ازدواج موقت غير ممكن است، پس اگر قصد خداوند بلند مرتبه از لفظ: ‏‏«استمتعتم» متعه مي‌بود، هرگز آن‌را براي اين (ازدواج) شرط قرار نمي‌داد. ‏
وصلي الله وسلم علي نبينا محمد وعلي آله وصحبه أجمعين.‏
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العاليمن.‏

مصدر: سایت نوار اسلام
IslamTape.Com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوست گرامی جناب عقیل

راستش را بخواهید کل متنتان را نخواندم. ( فکر می کنم خودتان هم فقط اولش را خوانده اید شاید هم نه !!! ) علتش هم طولانی بودن آن بود. ولی از ابتدای آن چنین نتیجه گرفتم که شما آیه مذکور را اصلا در مورد متعه نمی دانید!!! و این برای من خیلی جای تعجب دارد!!! البته وقتی منبعتان را دیدم متوجه شدم که زیاد هم نباید توجه کرد. نوار اسلام اصولا خیلی از اصول آشکار اسلام را هم گاها رد می کند!!!

درست است که مطلب شما آنچنان سبک و خنده دار است که اصلا نیازی به جواب ندارد ولی با این حال فقط برای اینکه بدانید هیچ یک مطالبی که حضرتعالی کپی می کنید بدون جواب نیست مطالبی عرض می کنم.

اما جواب این مطلب :

مفسرين شيعه و سني در اين نکته که نزول اين آيه در مورد متعه بوده است ، تقريبا اتفاق نظر دارند . و با اثبات اين مطلب حليت متعه ثابت شده و اثبات حرمت و يا نسخ آن به دليل نياز دارد :
1- وقال الجمهور : المراد نكاح المتعة الذي كان في صدر الإسلام

جمهور علما( مشهور علما) گفته اند که مراد از اين آيه متعه است که در صدر اسلام بوده است .

تفسير القرطبي ج 5 ص 130

2- وإلى ذلك ذهبت الإمامية والآية أحد أدلتهم على جواز المتعة وأيدوا استدلالهم بها بأنها في حرف أبي فما استمعتم به منهن إلى أجل مسمى وكذلك قرأ ابن عباس وابن مسعود رضي الله تعالى عنهم والكلام في ذلك شهير ولا نزاع عندنا في أنها أحلت ثم حرمت

و شيعه به همين نظر ميل دارند و اين آيه يکي از ادله ايشان بر جواز متعه است ؛ و استدلال خود را با اين مطلب که اين آيه در قرائت أبيّ و ابن عباس "إلي أجل مسمي" بوده است تاييد مي کنند ؛ و کلام در اين مطلب مشهور است . ما نيز در اين مطلبي بحثي نداريم که متعه در ابتدا حلال بود سپس حرام شد .

روح المعاني ج5/ص5

3- وقد استدل بعموم هذه الآية على نكاح المتعة ولا شك أنه كان مشروعا في ابتداء الإسلام ثم نسخ بعد ذلك وقد ذهب الشافعي وطائفة من العلماء إلى أنه أبيح ثم نسخ ثم أبيح ثم نسخ مرتين وقال آخرون أكثر من ذلك وقال آخرون إنما أبيح مرة ثم نسخ ولم يبح بعد ذلك وقد روى عن بن عباس وطائفة من الصحابة القول بإباحتها للضرورة وهو رواية عن الإمام أحمد وكان بن عباس وأبي بن كعب وسعيد بن جبير والسدي يقرؤون فما استمتعتم به منهن إلي أجل مسمي فآتوهن أجورهن فريضة وقال مجاهد نزلت في نكاح المتعة

و به اين آيه براي اثبات نکاح متعه استدلال شده است ؛ وشکي نيست که متعه در ابتدا جايز بوده است و سپس نسخ شده است ؛ و شافعي همين نظر را دارد و عده اي چنين مي گويند که در ابتدا جايز شد و سپس نسخ شد و دوباره مباح شد و دوباره نسخ شد ؛ و عدهاي ديگر بيشتر از اين نيز گفته اند . و عده اي نيز مي گويند تنها يک بار جايز شده و بعد از آن حرام شده و ديگر جايز نشد . و مباح بودن آن به خاطر ضرورت ، از ابن عباس و عده اي از صحابه نقل شده است. و اين روايت از امام احمد است . و ابن عباس و أبي بن کعب و سعيد بن جبير و سدي آيه را چنين مي خواندند: " إلي أجل مسمي ..." و مجاهى نيز گفته است که در نکاح متعه نازل شده است .

تفسير ابن كثير ج1/ص475

در کتب ذيل همين مطلب به بيان هاي مختلف آمده است :

فتح القدير ج 1 ص499 - جامع البيان ج 5 ص18 بتحقيق صدقي جميل العطار چاپ دار الفكر بيروت - تفسير أبي حيّان ج 3 ص 218- در المنثور ج2 ص140، چاپ مطبعة الفتح جدّة - نواسخ القرآن ابن الجوزي ص 124- تفسير الثعالبي ج 2 ص215 - تفسير الرازي ج3 ص200

دوست عزیز یا شما چشم خود را به روی حقایق بسته اید و تمام شبهات و مطالبی که سایتهایی مانند نوار اسلام می نویسند بدون چون و چرا قبول می کنید و یا هم جمهور علمایتان در اشتباه بوده اند!!!!!

اما جالب تر اینکه طبق روايات اهل سنت ، بسياري از بزرگان صحابه و تابعين مانند ابن عباس و ابي بن کعب و مجاهد و سعيد بن جبير و ابن مسعود و سدي و ديگران اين آيه را چنين قرائت مي کرده اند:
"فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ إليَ أجَلٍ مُسَمًّي فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ"

1- أخبرنا أبو زكريا العنبري حدثنا محمد بن عبد السلام حدثنا إسحاق بن إبراهيم أنبأ النضر بن شميل أنبأ شعبة حدثنا أبو سلمة قال سمعت أبا نضرة يقول قرأت على بن عباس رضي الله عنهما فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فريضة قال بن عباس فما استمتعتم به منهن إلى أجل مسمى قال أبو نضرة فقلت ما نقرأها كذلك فقال بن عباس والله لأنزلها الله كذلك هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه

شنيدم ابانضره را که مي گويد بر ابن عباس اين آيه را خواندم که زناني را که ايشان ايشان را متعه کرده ايد پس اجر ايشان را به عنوان واجب وفريضه به ايشان بدهيد .

ابن عباس گفت زناني را که ايشان را متعه کرده ايد تا زمان معين ابو نضره گفت: ما آن را چنين نمي خوانيم .ابن عباس گفت قسم به خداوند که خدا آن را چنين نازل کرد .

اين حديث بنا بر نظر مسلم (در شروط صحت حديث) صحيح است ولي بخاري و مسلم آن را در کتب خودشان نياورده اند .

المستدرك على الصحيحين ج2 ص334 شماره 3192

البته مقصود ابن عباس نزول به عنوان قرآن نبوده است . چون تحريف قرآن به اجماع مسلمانان باطل است . ( که اگر هم بوده باشد اشکال کتب اهل سنت است !!! ) بلکه مقصود نزول به عنوان تفسير اين آيه از جانب خداوند است . يعني خداوند متعال بعد از نزول آيه يا همزمان با آن مصداق وتفسير آيه را به همراه ذکر متن آيه ، به رسول خدا وحي مي نمود . پس مقصود اين آيه همان ازدواج تا زمان معين ومتعه است . جدا از لفظ استمتاع که در نص آيه آمده و مي تواند دليل ديگري بر اراده متعه باشد .

قرائت ايشان در کتابهاي ذيل نيز نقل شده است :

جامع البيان ج 5 ص19 - المصنف لعبد الرزاق الصنعاني ج 7 ص 497 و 498- شرح النووي على صحيح مسلم ج 9 ص 179- الكشاف للزمخشري ج 1 ص519- أحكام القرآن للجصاص ج 2 ص 185- تفسير القرطبي ج5 ص130- تفسير ابن كثير ج1 ص486 - الدر المنثور ج 2 ص 139و 140 و...

این هم اثبات صحیح بودن این حدیث برای شما !!!

اما اینکه شما می فرمایید اصلا چنین مطلبی وجود نداشته آیا شما به خلیفه خودتان هم رحم نکرده و او را دروغگو می پندارید؟؟؟!!! چرا که جناب عمر می گوید :

دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود . من از آن دو نهي مي کنم و بر (انجام دادن) آن دو عقاب مي نمايم .

البته اگر در زمينه متعه نسخي از جانب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم موجود بود ، قطعا عمر به آن استهشاد مي کرد ، اما چنين نکرده است .بنابراين، روايت صراحت دارد در اينکه متعه در زمان رسول خدا حلال بوده است و تحريم آن نظر شخصي عمر است .

مدارک این روایت در کتب اهل سنت :

سرخسي در دو کتاب خود اين روايت را از جمله رواياتي مي داند که با سند صحيح از عمر نقل شده است :

وقد صحّ أنّ عمر رضى اللّه عنه نهى الناس عن المتعة فقال: متعتان كانتا على عهد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم وأنا أنهى الناس عنهما ؛متعة النساء، ومتعة الحج .

با روايت صحيح ا ز عمر نقل شده است که وي مردم را از متعه نهي کرد ، پس گفت : دو متعه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حلال بود ؛ متعه زنان و حج تمتع

المبسوط للسرخسي ج4 ص27 - أصول السرخسي ج2 ص6

همين روايت در کتب ذيل نيز نقل شده است :

مسند أحمد بن حنبل ج3 ص325 ش 14519 - المغني ج7 ص136چاپ دار الفکر 1405- أحكام القرآن للجصاص ج1 ص347 چاپ دار احياء التراث العربي - تفسير القرطبي ج2 ص392 - تذكرة الحفاظ ج1 ص366 - التفسير الكبير ج5 ص130 چاپ اول دار الکتب العلميه بيروت - بداية المجتهد ج1 ص244 چاپ دار الفکر بيروت - وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج6 ص150 دار الثقافة لبنان

اما بد نیست نظر ( توجیه خنده دار و متعصبانه !!! ) جناب فخر رازی را در این مورد هم بدانید :

حتي او – از علماي متعصب اهل سنت - هم اين مطلب را پذيرفته است ؛ اما مي گويد که ما مجبوريم که اين روايت را از ظاهرش بر گردانده و بگوييم که نسخ متعه و نهي رسول خدا تنها به عمر رسيده بود و به باقي صحابه کرام مانند علي بن أبي طالب ، ابن عباس ،ابن مسعود ،ابي بن کعب ، جابر سعد بن أبي وقاص و... نرسيده است !!! زيرا اگر چنين نکنيم لازمه اش اعتقاد به دخل و تصرف عمر در احکام دين و تکفير وي است !!!

تفسير كبير ، ج10 ص53

اما در صحیح ترین کتاب شما بعد از قرآن اینچنین آمده است :

4246 حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ حَدَّثَنَا يَحْيَى عَنْ عِمْرَانَ أَبِي بَكْرٍ حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَال أُنْزِلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَفَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَلَمْ يُنْزَلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهُ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّى مَاتَ قَالَ رَجُلٌ بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ

آيه متعه در کتاب خدا نازل شد . پس ما آن را در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم انجام داديم و قرآني (آيه اي) نازل نشد تا آن را حرام کند و رسول خدا هم از آن نهي نفرمودند . در اين هنگام شخصي طبق نظر خودش هرچه خواست گفت ( متعه را حرام کرد)

صحيح بخاري ج4 ص1642 كتاب التفسير، باب قوله تعالى«يا أيّها الذين آمنوا لا تحرّموا طيّبات ما أحل اللّه لكم» (المائدة 87)

در ذيل اين روايت بسياري از شارحين گفته اند که مقصود از "رجل" عمر بن خطاب است که با نظر خودش متعه را حرام کرد :

غوامض الأسماء المبهمة ج2 ص792 - الجمع بين الصحيحين ج1 ص349 - شرح النووي على صحيح مسلم ج8 ص205- فتح الباري ج3 ص433 و ج8 ص186چاپ دار المعرفة بيروت و ...

جالب است شما می گویید آیه ای در مورد متعه نیامده اما این حدیث در صحیح بخاری می گوید آیه متعه !!!
و بعد هم می گوید نه آیه ای در نسخ آن آمده و نه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از آن نهی فرموده اند!!!
اما جناب عمر به رای خودش مردم را از آن نهی و آن را حرام کرده است!!!

چون دیگر نمی خواهم طولانی شود ادامه نمی دهم. ولی اگر واقعا دنبال حق و حقیقت باشید و چشمان خود را به روی حقایق نبندید حتما حق را می یابید.

باتشکر - یاعلی

آقای حمیدی و عقیل عزیز از مطلب هر دوی شما لذت بردم .
به نظرم آمد اگر چه این بحث بیشتر قرآنی است تا تاریخی ،به مطالبی هم اشاره کنم .

[=&quot]آيه متعه منسوخ نيست

[=&quot]مصلحت انديشي، سبب شده است که خلیفه ،[=&quot]بعد از رسول اکرم [=&quot]،مردم را از عمل به اين ازدواج باز دارد.دلایل عدم نسخ آن در کلام بزرگان دینی اینهاست :

[=&quot]1. احمد بن حنبل با سندي که کليه راويان آن ثقه و عادل هستند از عمران بن حصين چنين نقل مي کند:

[=&quot]«نزلتْ آيةُ المتعةِ في کتابِ اللّه وعَمِلْنا بها مَع رسولِ اللّه صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم فلم تَنزل آية تنسخها ولم ينه عنها النبي صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم حتي مات»[=&quot][1].

[=&quot]«عمران بن حصين مي گويد: آيه متعه در کتاب خدا آمده است و ما به آن در عصر رسول خدا صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم عمل کرديم و تا رسول خدا صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم زنده بود، آيه اي نازل نشد که آن را نسخ کند و پيامبرصلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم نيز از آن نهي نکرد».

[=&quot]2. ابن أبي نضرة نقل مي کند: به جابر بن عبداللّه انصاري گفتم: عبداللّه بن زبير از ازدواج موقت نهي مي کند، ولي ابن عباس آن را جايز مي داند. جابر گفت: ما در زمان رسول خدا صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم و زمان ابي بکر به اين آيه عمل کرديم، آنگاه که عمر به قدرت رسيد، به مردم گفت:

[=&quot]«انّهُما کانَتا مُتْعَتَانِ عَلي عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم، أَنَا أَنْهي عَنْهُما وَأُعاقِب عَلَيْهِما؛ إِحْداهُما مُتْعَةُ النِّساء وَالأُخري مُتْعَةُ الحَجِّ»[=&quot][2].

[=&quot]«دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود، ومن از آن نهي مي کنم، يکي ازدواج موقت و يکي تمتع در حج». [=&quot]شگفت آن که خليفه هر دو را در يک زمان ممنوع کرد، ولي نهي نخست، بعد از وي به شدّت اجرا شد و نهي دوم ناديده گرفته شد و هم اکنون زائران خانه خدا را مي بينيم که از مذاهب مختلف اسلامي غالباً حج تمتع انجام مي دهند. [=&quot]البته بحث درباره ازدواج موقت و شبهات پيرامون آن فراوان است، علاقه مندان به کتاب «الانصاف في مسائل دام فيها الخلاف»، از صفحه 508 تا 551 مراجعه فرمايند.




[=&quot][1] [=&quot]- مسند احمد ،ج 4 ص 446

[=&quot][2] [=&quot]- سنن بیهقی ،ج 7 ص 206 ،با تلخیص


عقیل;13268 نوشت:
آقای هیوا اول باید می پر سیدید که آیا آیه ای به نام متعه داریم یا خیر؟ (شيعه‌ي) اماميه مي‌گويند: همانا فرموده‌ي خداوند متعال: ‏ « فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً» (نساء 24) دليلي بر مشروعيت ازدواج موقت است!، زيرا او ‏فرموده است: « فَمَا اسْتَمْتَعْتُم» و فرموده است « فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» و نفرموده است: «مهورهن: يعني ‏مهريه آن‌ها». و اين درست نيست و به عنوان دليلي براي آن‌ها محسوب نمي‌گردد؛ آن نيز به دليل مهم، ‏بزرگ و اساسي‌اي که اين نص به صورت متشابه بر ازدواج موقت دلالت مي‌نمايد و به طور محکم و ‏قوي‌ بر آن دلالت نمي‌نمايد. اين در حالي است كه ازدواج از امور بزرگ و حساس در زندگي، دين و ‏دانش انسان مسلمان است؛ زيرا آن از بارزترين ويژگي‌هاي انسان مسلمان محسوب مي‌شود: آبرو و ‏نسل او. همانا اين امر (ازدواج) به عورت و ناموس زنان مؤمن (باکره) تعلق دارد، نه به بازيچه و ‏کالايي كه در بازار تجارت عرضه شده باشد.(

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرماید:

اين نكاح يعنى نكاح متعه و يا بگو نكاح موقت، در آن برهه از زمان در بين مسلمانان معمول بوده، و در آن نيز هيچ شكى نيست- اخبار بر مسلم بودن آن توافق و اتفاق دارد-، حال چه اينكه اسلام آن را تشريع كرده باشد و چه از تاسيسات شارع اسلام نباشد،- بلكه قبل از اسلام هم معمول بوده باشد- پس أصل وجود چنين نكاحى در زمان رسول خدا (ص) و در پيش چشم و گوش آن جناب جاى ترديد نيست، و نيز جاى شك نيست كه در آن ايام نام اين نوع ازدواج همين نام بوده و از آن جز به عنوان متعه تعبير نمى‏كردند، پس چاره‏اى جز اين نيست كه جمله: (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ) را حمل بر همين نوع نكاح نموده و از آن جمله اين قسم نكاح را بفهميم، هم چنان كه ساير رسوم و سنت‏هايى كه در عهد نزول قرآن به اسماء خودش معروف و شناخته مى‏شده آيات قرآن بر آن معناى معهود حمل مى‏شده،

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

سرور گرامی جناب کاوه

کاوه;13325 نوشت:
[=arial][=&quot]مصلحت انديشي، سبب شده است که خلیفه ،[/][=&quot]بعد از رسول اکرم [/][=&quot]،مردم را از عمل به اين ازدواج باز دارد.دلایل عدم نسخ آن در کلام بزرگان دینی اینهاست :[/][/]

مصلحت اندیشی؟؟؟!!!

به این کار جناب عمر نمی گویند مصلحت اندیشی می گویند بدعت !!!

چون نه آیه ای از قرآن و نه قرمایشی از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در نسخ آن وجود ندارد و خود عمر می گوید این کار در زمان پیامبر بوده و من از آن نهی کردم. و این همان بدعت است.

اما بزرگان دینی که نوشته اید کاش اشاره می نمودید که بزرگان اهل سنت نه بزرگان دینی !!!

باتشکر - یاعلی

ای کاش اول به نوشته های من پاسخ می دادید بعد سوال می کردید

hamedi;13294 نوشت:
4246 حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ حَدَّثَنَا يَحْيَى عَنْ عِمْرَانَ أَبِي بَكْرٍ حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَال أُنْزِلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَفَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَلَمْ يُنْزَلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهُ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّى مَاتَ قَالَ رَجُلٌ بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ آيه متعه در کتاب خدا نازل شد . پس ما آن را در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم انجام داديم و قرآني (آيه اي) نازل نشد تا آن را حرام کند و رسول خدا هم از آن نهي نفرمودند . در اين هنگام شخصي طبق نظر خودش هرچه خواست گفت ( متعه را حرام کرد) صحيح بخاري ج4 ص1642 كتاب التفسير، باب قوله تعالى«يا أيّها الذين آمنوا لا تحرّموا طيّبات ما أحل اللّه لكم» (المائدة 87)

من این حدیثی را گفتید چون مشهور ترین احادیثی است که بیان کردید دنبال کردم و در این آدرسی که فروده بودید پیدا نکردم اما همین حدیث در باب فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ یافتم و تعجب کردم و ای کاش شما هم نگاهی به این حدیث بفرمایید کاملا معلوم است که در اینجا منظور حج تمتع است
موضوع ازدواج موقت موضوع مهمی است وباید در قرآن ذکر می شد و شما هم باید به جای تمسک به روایات و احادیث اول به کتاب خدا مراجعه کنید و اجازه دهید ادامه گفتگو کاملا قرآنی باشد چون با این شیوه ی شما به هیچ نتیجه ای نمی رسیم
دلایلی از قرآن
1-
خداوند متعال مي فرمايد:
﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾. [النساء / 3]. «و اگر بهراسيد كه چون بيش از يك همسر برگزينيد) راه عدالت و انصاف نپيماييد، بايستي به يك همسر يا به كنيزان بسنده كنيد.
در اين آيه خداوند متعال كسانيكه در صورت داشتن چند همسر از رعايت و انصاف بين آنها عاجز و ناتوان خواهند بود را ارشاد فرموده است كه به يك همسر بسنده كنند و يا اينكه بجاي زنان آزاده براي خود كنيز بر گزينند. اين فرمايش الهي نيز دلالت بر تحريم صيغه دارد. چون اگر صيغه جائز و روا مي بود خداوند متعال در اين آيه آنرا به عنوان راه حل سوم پيش روي مسلمانان قرار مي دادند.
2-
خداوند متعال مي فرمايد:
﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ﴾. [النساء / 25]. «و هر كدام از شما كه توانايي و استطاعت ازدواج با زنان آزاده و پاكدامن را ندارد مي تواند كنيزهاي مؤمنه را برگزيند».
3-
و در همين آيه كريمه خداوند متعال مي فرمايند:
﴿ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾. «اين حكم (يعني روا بودن انتخاب و برگزيدن كنيز بجاي زن آزاده) ويژه آن عده از شما است كه از وقوع در دام زنا بر خود هراسانند. و اگر شما (تا آن زمان كه استطاعت و توانايي مادي ازدواج با زنان آزاده را پيدا كنيد) صبر و شكيبايي پيشه سازيد، برايتان بهتر (از برگزيدن كنيز) مي باشد».
در اين آيه خداوند متعال پيش روي آن عده از مرداني كه احتياج به ازدواج كردن دارند اما فاقد استطاعت مادي ازدواج با زنان آزاده هستند و اين مسأله آنها را از احتمال وقوع در حرام بيمناك ساخته، تنها يك راه حل قرار داده اند كه همانا برگزيدن كنيز مي باشد.
4-
خداوند مي فرمايد: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ﴾مومنون/ 5.
«آنان كه شرمگاه خود را حفظ مي كنند مگر بر زنان خود و يا كنيزي كه مالك آنانند اين افراد ملامت نيستند اما هر كس علاوه از آن طلب كند, آنان تجاوز كارند».
در اين آيه بيان شده كه همخوابي تنها با همسر و يا كنيز مملوكه جايز است و غير از اين هر چه باشد حرام است و زن متعه شده (صيغه اي) اجاره است و همسر نيست نه طلاقي دارد و نه ميراثي.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوست گرامی جناب عقیل ( سنی کرد )

عقیل;13450 نوشت:
ای کاش اول به نوشته های من پاسخ می دادید بعد سوال می کردید

اتفاقا اصلا به نظر من نیازی به جواب دادن به آن مطالب نیست!!!

چون اصلا ادعایی نموده اید که هم با نظر علمایتان مخالف است و هم با نظر خود جناب عمر!!!

عقیل;13450 نوشت:
من این حدیثی را گفتید چون مشهور ترین احادیثی است که بیان کردید دنبال کردم و در این آدرسی که فروده بودید پیدا نکردم اما همین حدیث در باب فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ یافتم و تعجب کردم و ای کاش شما هم نگاهی به این حدیث بفرمایید کاملا معلوم است که در اینجا منظور حج تمتع است

خب دوست گرامی شما انتظار داشتید علمایتان در چه بابی می آوردند مگر سخنان فخر رازی را نخواندید؟؟؟!!! این دیگر توجیه است به متن احادیث خوب دقت کنید. یعنی شما می فرمایید تمام علمایتان دروغ گفته اند؟؟؟!!! خوب مطالب بالا را مطالعه کنید.

به این حدیث دقت کنید :

347 - حَدَّثَنَا بَهْزٌ قَالَ وَحَدَّثَنَا عَفَّانُ قَالَا حَدَّثَنَا هَمَّامٌ حَدَّثَنَا قَتَادَةُ عَنْ أَبِي نَضْرَةَ قَالَ قُلْتُ لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ
إِنَّ ابْنَ الزُّبَيْرِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَنْهَى عَنْ الْمُتْعَةِ وَإِنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ يَأْمُرُ بِهَا قَالَ فَقَالَ لِي عَلَى يَدِي جَرَى الْحَدِيثُ تَمَتَّعْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ عَفَّانُ وَمَعَ أَبِي بَكْرٍ فَلَمَّا وَلِيَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ خَطَبَ النَّاسَ فَقَالَ إِنَّ الْقُرْآنَ هُوَ الْقُرْآنُ وَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هُوَ الرَّسُولُ وَإِنَّهُمَا كَانَتَا مُتْعَتَانِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِحْدَاهُمَا مُتْعَةُ الْحَجِّ وَالْأُخْرَى مُتْعَةُ النِّسَاءِ

مسند احمد 1/351

حالا جالب این است که این حدیث در همین معنی در منبع زیر آمده :

معرفه السنن و الاثار للبیهقی - باب نکاح المتعه!!!

در ضمن این اسم بابی است در صحیح مسلم :

3 - باب نكاح المتعة وبيان أنه أبيح ثم نسخ ثم أبيح ثم نسخ واستقر تحريمه إلى يوم القيامة

دقت کنید که این برای حلال و حرام نیست برای این است که بدانید نکاح متعه ای در زمان صدر اسلام بوده !!!

[ ش ( نكاح المتعة ) قال الإمام النووي الصواب المختار أن التحريم والإباحة كانا مرتين فكانت حلالا قبل خيبر ثم حرمت يوم خيبر ثم أبيحت يوم فتح مكة وهو يوم أوطاس لاتصالهما ثم حرمت يومئذ بعد ثلاثة أيام تحريما مؤبدا إلى يوم القيامة واستمر التحريم قال القاضي واتفق العلماء على أن هذه المتعة كانت نكاحا إلى أجل لا ميراث فيها وفراقها يحصل بانقضاء الأجل من غير طلاق ووقع الإجماع بعد ذلك على تحريمها من جميع العلماء إلا الروافض ]

صحیح بخاری همان باب

15 - ( 1405 ) وحدثنا الحسن الحلواني حدثنا عبدالرزاق أخبرنا ابن جريج قال قال عطاء قدم جابر بن عبدالله معتمرا فجئناه في منزله فسأله القوم عن أشياء ثم ذكروا المتعة فقال نعم استمتعنا على عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم وأبي بكر وعمر

همان

فکر کنم همین قدر کافی باشد برای اینکه بدانید که شما فقط به دنبال این هستید که به نوعی دروغ خود را به ما بباورانید!!!

پس منظور تنها تمتع حج نبوده بلکه هر دو بوده.

عقیل;13450 نوشت:
موضوع ازدواج موقت موضوع مهمی است وباید در قرآن ذکر می شد و شما هم باید به جای تمسک به روایات و احادیث اول به کتاب خدا مراجعه کنید و اجازه دهید ادامه گفتگو کاملا قرآنی باشد چون با این شیوه ی شما به هیچ نتیجه ای نمی رسیم

درست است که مجبور هستید که بگویید فقط قرآن ولی باید این را بدانید که شما فقط از قرآن حتی نمی توانید تعداد رکعات نمازهای یومیه تان را در آورید!!!

فکر نمی کنم این امر از نماز مهم تر باشد ولی در قرآن ذکر نشده پس سخن شما که می گویید باید در قرآن ذکر می شد باطل است. شما نمی توانید برای خداوند تبارک و تعالی دستور دهید و تعیین تکلیف کنید!!!

چرا اگر چشمانتان را باز کنید به نتیجه رسیده ایم و شما فقط در همان سخن خود دست و پا می زنید!!!

احادیث محکم ترین کتبتان است بخوانید متوجه می شوید.

عقیل;13450 نوشت:
1-
خداوند متعال مي فرمايد:
﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾. [النساء / 3]. «و اگر بهراسيد كه چون بيش از يك همسر برگزينيد) راه عدالت و انصاف نپيماييد، بايستي به يك همسر يا به كنيزان بسنده كنيد.
در اين آيه خداوند متعال كسانيكه در صورت داشتن چند همسر از رعايت و انصاف بين آنها عاجز و ناتوان خواهند بود را ارشاد فرموده است كه به يك همسر بسنده كنند و يا اينكه بجاي زنان آزاده براي خود كنيز بر گزينند. اين فرمايش الهي نيز دلالت بر تحريم صيغه دارد. چون اگر صيغه جائز و روا مي بود خداوند متعال در اين آيه آنرا به عنوان راه حل سوم پيش روي مسلمانان قرار مي دادند.
2-
خداوند متعال مي فرمايد:
﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ﴾. [النساء / 25]. «و هر كدام از شما كه توانايي و استطاعت ازدواج با زنان آزاده و پاكدامن را ندارد مي تواند كنيزهاي مؤمنه را برگزيند».
3-
و در همين آيه كريمه خداوند متعال مي فرمايند:
﴿ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾. «اين حكم (يعني روا بودن انتخاب و برگزيدن كنيز بجاي زن آزاده) ويژه آن عده از شما است كه از وقوع در دام زنا بر خود هراسانند. و اگر شما (تا آن زمان كه استطاعت و توانايي مادي ازدواج با زنان آزاده را پيدا كنيد) صبر و شكيبايي پيشه سازيد، برايتان بهتر (از برگزيدن كنيز) مي باشد».
در اين آيه خداوند متعال پيش روي آن عده از مرداني كه احتياج به ازدواج كردن دارند اما فاقد استطاعت مادي ازدواج با زنان آزاده هستند و اين مسأله آنها را از احتمال وقوع در حرام بيمناك ساخته، تنها يك راه حل قرار داده اند كه همانا برگزيدن كنيز مي باشد.
4-
خداوند مي فرمايد: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ﴾مومنون/ 5.
«آنان كه شرمگاه خود را حفظ مي كنند مگر بر زنان خود و يا كنيزي كه مالك آنانند اين افراد ملامت نيستند اما هر كس علاوه از آن طلب كند, آنان تجاوز كارند».
در اين آيه بيان شده كه همخوابي تنها با همسر و يا كنيز مملوكه جايز است و غير از اين هر چه باشد حرام است و زن متعه شده (صيغه اي) اجاره است و همسر نيست نه طلاقي دارد و نه ميراثي.

نیازی به جواب نیست. اول شما مطالعه کنید و جواب دهید بعد.

ببینید دوست من البینه علی المدعی. تمام علمایتان بر این تصریح دارند که آیه در مورد نکاح متعه بوده ( باور ندارید مطالعه کنید ) حالا شما که ادعا می کنید نیست باید ثابت کنید و آن هم با دلایل از کتب معتبر!!!

اگر هم می گویید فقط از قرآن اول تعداد رکعات را فقط از قرآن نشان دهید بعد من هم فقط از قرآن برایتان جواب می دهم.

راستی ما در جاهای دیگری هم با هم در حال صحبت هستیم. یادتان که هست!!!

باتشکر - یاعلی

با سلام و تشکر

عقیل;13450 نوشت:
1- خداوند متعال مي فرمايد: ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾. [النساء / 3]. «و اگر بهراسيد كه چون بيش از يك همسر برگزينيد) راه عدالت و انصاف نپيماييد، بايستي به يك همسر يا به كنيزان بسنده كنيد. در اين آيه خداوند متعال كسانيكه در صورت داشتن چند همسر از رعايت و انصاف بين آنها عاجز و ناتوان خواهند بود را ارشاد فرموده است كه به يك همسر بسنده كنند و يا اينكه بجاي زنان آزاده براي خود كنيز بر گزينند. اين فرمايش الهي نيز دلالت بر تحريم صيغه دارد. چون اگر صيغه جائز و روا مي بود خداوند متعال در اين آيه آنرا به عنوان راه حل سوم پيش روي مسلمانان قرار مي دادند.

1: استدلال در صورتی درست است که آیه, دال بر حصر باشد!

2: استدلال, محدود به جایی است که خوف عدم عدالت باشد و شامل جایی که خوفی بر عدم عدالت ندارد , نمی شود.

عقیل;13450 نوشت:
2- خداوند متعال مي فرمايد: ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ﴾. [النساء / 25]. «و هر كدام از شما كه توانايي و استطاعت ازدواج با زنان آزاده و پاكدامن را ندارد مي تواند كنيزهاي مؤمنه را برگزيند».

طبق آنچه علامه طباطبایی فرموده که پایین تر متنش رو آوردم نکاح شامل متعه نیز هست و داخل در بخش اول آیه است یعنی کسی که حتی نمی تواند نکاح متعه کند, برود سراغ کنیز.

عقیل;13450 نوشت:
- و در همين آيه كريمه خداوند متعال مي فرمايند: ﴿ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾. «اين حكم (يعني روا بودن انتخاب و برگزيدن كنيز بجاي زن آزاده) ويژه آن عده از شما است كه از وقوع در دام زنا بر خود هراسانند. و اگر شما (تا آن زمان كه استطاعت و توانايي مادي ازدواج با زنان آزاده را پيدا كنيد) صبر و شكيبايي پيشه سازيد، برايتان بهتر (از برگزيدن كنيز) مي باشد». در اين آيه خداوند متعال پيش روي آن عده از مرداني كه احتياج به ازدواج كردن دارند اما فاقد استطاعت مادي ازدواج با زنان آزاده هستند و اين مسأله آنها را از احتمال وقوع در حرام بيمناك ساخته، تنها يك راه حل قرار داده اند كه همانا برگزيدن كنيز مي باشد.

جواب که گذشت اما در مورد صبر در آیه , علامه رحمه الله می فرماید:

بهر حال بهتر بودن صبر بنا بر احتمال اول- يعنى صبر از نكاح با كنيزان- از اين بابت است كه صاحبان ايشان به شرحى كه در فقه ذكر كرده‏اند در خود كنيزان و در فرزندان ايشان حق دارند، (براى اينكه به فتواى عامه و در شيعه به فتواى بعضى از علما و از آن جمله علامه رحمة اللَّه عليه- در كتاب قواعد- در صورتى كه در ازدواج صاحب كنيز شرط كند كه هر چه از اين كنيز فرزند برايت متولد شود برده من باشد، اين شرط لازم الوفاء است، و در باره خود كنيز هم مالك حق دارد كنيز شوهر داده‏اش را به خدمت بگيرد، و حتى بفروش برساند، پس نهى از ازدواج با كنيزان از اين بابت‏ها است).

عقیل;13450 نوشت:
خداوند مي فرمايد: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ﴾مومنون/ 5. «آنان كه شرمگاه خود را حفظ مي كنند مگر بر زنان خود و يا كنيزي كه مالك آنانند اين افراد ملامت نيستند اما هر كس علاوه از آن طلب كند, آنان تجاوز كارند». در اين آيه بيان شده كه همخوابي تنها با همسر و يا كنيز مملوكه جايز است و غير از اين هر چه باشد حرام است و زن متعه شده (صيغه اي) اجاره است و همسر نيست نه طلاقي دارد و نه ميراثي.

علامه در المیزان می فرماید:

أما النسخ بآية المؤمنون، ففيه أنها لا تصلح للنسخ، فإنها مكية و آية المتعة مدنية، و لا تصلح المكية لنسخ المدنية، على أن عدم كون المتعة نكاحا و المتمتع بها زوجة ممنوع، و ناهيك في ذلك ما وقع في الأخبار النبوية، و في كلمات السلف من الصحابة و التابعين من تسميتها نكاحا

hamedi;13459 نوشت:
خب دوست گرامی شما انتظار داشتید علمایتان در چه بابی می آوردند مگر سخنان فخر رازی را نخواندید؟؟؟!!! این دیگر توجیه است به متن احادیث خوب دقت کنید. یعنی شما می فرمایید تمام علمایتان دروغ گفته اند؟؟؟!!! خوب مطالب بالا را مطالعه کنید.

با سلام
من گفتم حدیثی که از بخاری نقل کردید در باب حج تمتع آمده است و منظور از متعه حج تمتع است و اگر خوب نیز توجه می کردید عبارت ففعلناها مع رسول الله را اشتباه ترجمه نموده اید و به جای این که بگویید "پس ما انرا با رسول الله صلی الله علیه و سلم انجام دادیم" گفته اید "پس ما آن را در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم انجام داديم" در حالی منظور درستاین است که پیامبر هم زن صیغه ای داشته (اعوذ بالله) ولی شما معنی را عوض کرده اید
البته یدوارم به دلیل ضعیف بودن عربیتان باشد نه به دلیل فریب خواننده.

hamedi;13459 نوشت:
حَدَّثَنَا بَهْزٌ قَالَ وَحَدَّثَنَا عَفَّانُ قَالَا حَدَّثَنَا هَمَّامٌ حَدَّثَنَا قَتَادَةُ عَنْ أَبِي نَضْرَةَ قَالَ قُلْتُ لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ ابْنَ الزُّبَيْرِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَنْهَى عَنْ الْمُتْعَةِ وَإِنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ يَأْمُرُ بِهَا قَالَ فَقَالَ لِي عَلَى يَدِي جَرَى الْحَدِيثُ تَمَتَّعْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ عَفَّانُ وَمَعَ أَبِي بَكْرٍ فَلَمَّا وَلِيَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ خَطَبَ النَّاسَ فَقَالَ إِنَّ الْقُرْآنَ هُوَ الْقُرْآنُ وَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هُوَ الرَّسُولُ وَإِنَّهُمَا كَانَتَا مُتْعَتَانِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِحْدَاهُمَا مُتْعَةُ الْحَجِّ وَالْأُخْرَى مُتْعَةُ النِّسَاءِ) مسند احمد 1/351)

در این جا از آیه ی متعه صحبت نشده اما ما هم قبول داریم که در زمان پیامبر برای مدتی متعه تحریم نشد مانند خیلی از چیز های دیگر( مثل:مسکرات) که بعدا تحریم شد و متعه هم در روز فتح خیبر با گوشت الاغ حرام اعلام شد اما کسانی مثل جابر و ابن عباس رضی الله عنهما از این خبر نداشتند
hamedi;13459 نوشت:
[ ش ( نكاح المتعة ) قال الإمام النووي الصواب المختار أن التحريم والإباحة كانا مرتين فكانت حلالا قبل خيبر ثم حرمت يوم خيبر ثم أبيحت يوم فتح مكة وهو يوم أوطاس لاتصالهما ثم حرمت يومئذ بعد ثلاثة أيام تحريما مؤبدا إلى يوم القيامة واستمر التحريم قال القاضي واتفق العلماء على أن هذه المتعة كانت نكاحا إلى أجل لا ميراث فيها وفراقها يحصل بانقضاء الأجل من غير طلاق ووقع الإجماع بعد ذلك على تحريمها من جميع العلماء إلا الروافض ]

خوب این جا هم از آیه متعه گفته نشده و این جا هم ذکر شده که تا قیامت حرام گردید
hamedi;13459 نوشت:
15 - ( 1405 ) وحدثنا الحسن الحلواني حدثنا عبدالرزاق أخبرنا ابن جريج قال قال عطاء قدم جابر بن عبدالله معتمرا فجئناه في منزله فسأله القوم عن أشياء ثم ذكروا المتعة فقال نعم استمتعنا على عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم وأبي بكر وعمر

بله همانطور که در بالا ذکر شد جابر از این تحریم خبر نداشت
hamedi;13459 نوشت:
فکر کنم همین قدر کافی باشد برای اینکه بدانید که شما فقط به دنبال این هستید که به نوعی دروغ خود را به ما بباورانید!!!

حالا شما بگویید کار من دروغ است یا شما که متعه ذکر شده در بعضی احادیث را ازدواج موقت و معنی را هم تحریف می کنید
یا الله

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوست گرامی جناب عقیل

عقیل;13759 نوشت:
با سلام
من گفتم حدیثی که از بخاری نقل کردید در باب حج تمتع آمده است و منظور از متعه حج تمتع است و اگر خوب نیز توجه می کردید عبارت ففعلناها مع رسول الله را اشتباه ترجمه نموده اید و به جای این که بگویید "پس ما انرا با رسول الله صلی الله علیه و سلم انجام دادیم" گفته اید "پس ما آن را در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم انجام داديم" در حالی منظور درستاین است که پیامبر هم زن صیغه ای داشته (اعوذ بالله) ولی شما معنی را عوض کرده اید
البته یدوارم به دلیل ضعیف بودن عربیتان باشد نه به دلیل فریب خواننده.

دوست عزیز باز یادآوری می کنم طبق گفته فخر رازی علمای شما مجبور بودند که این کار ها را بکنند پس زیاد جای تعجب نیست.

اما در اینکه این آیه در مورد دو متعه هست هیچ جای شکی نیست حتی از احادیث کتب خودتان.

در مورد فریب خواننده، مطالب خودش نشان می دهد که چه کسی فریب خوده و فصد فریب دارد!!!

در ضمن حدیث در این مورد فقط این نبوده مطالب مرا بخوانید.

راستی به نظر شما جناب احمد که در مسندش این حدیث را آورده مع را چه چیز معنی کرده بود؟؟؟!!! دقت کنید :


347 - حَدَّثَنَا بَهْزٌ قَالَ وَحَدَّثَنَا عَفَّانُ قَالَا حَدَّثَنَا هَمَّامٌ حَدَّثَنَا قَتَادَةُ عَنْ أَبِي نَضْرَةَ قَالَ قُلْتُ لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ ابْنَ الزُّبَيْرِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَنْهَى عَنْ الْمُتْعَةِ وَإِنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ يَأْمُرُ بِهَا قَالَ فَقَالَ لِي عَلَى يَدِي جَرَى الْحَدِيثُ تمَتَّعْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ عَفَّانُ وَمَعَ أَبِي بَكْرٍ فَلَمَّا وَلِيَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ خَطَبَ النَّاسَ فَقَالَ إِنَّ الْقُرْآنَ هُوَ الْقُرْآنُ وَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هُوَ الرَّسُولُ وَإِنَّهُمَا كَانَتَا مُتْعَتَانِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِحْدَاهُمَا مُتْعَةُ الْحَجِّ وَالْأُخْرَى مُتْعَةُ النِّسَاءِ

مسند احمد 1/351

هر جوابی به بنده بدهید بنده هم همان جواب را در این مورد به شما می دهم!!!

نکند جناب احمد هم عربی اش ضعیف بوده و نمی دانسته مع یعنی چه!!!

عقیل;13759 نوشت:
در این جا از آیه ی متعه صحبت نشده اما ما هم قبول داریم که در زمان پیامبر برای مدتی متعه تحریم نشد مانند خیلی از چیز های دیگر( مثل:مسکرات) که بعدا تحریم شد و متعه هم در روز فتح خیبر با گوشت الاغ حرام اعلام شد اما کسانی مثل جابر و ابن عباس رضی الله عنهما از این خبر نداشتند

لطفا در مطلب مغلطه نکنید!!!

این آیه در مورد دو متعه هست طبق گفته علمای خودتان. مطالب مرا بخوانید متوجه می شوید.

اما در مورد جناب جابر و ابن عباس آیا دیگران هم متوجه نشده بودند؟؟؟!!! مثلا جناب ابوبکر؟ آیا نمی دانست؟ پس چطور خلیفه مسلمین بود که از احکام خبری نداشت؟؟؟!!!

و حتی دیگر صحابه و تابعین؟؟؟!!!

برای مثال اسماء دختر ابوبكر:

المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت
شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة
مسند طيالسي ص&rlm227 ح&rlm1637 چاپ دار المعرفة بيروت
در محاضرات الأدباء راغب ج2 ص234 - باب جواز المتعة چاپ دار القلم بيروت- آمده است :

ابن زبير به ابن عباس گفت : چرا فتواي به حليت متعه مي دهي ؟ پاسخ داد از مادرت (أسماء) بپرس که چگونه تو را حامله شد . پس سوال کرد ؛ وي پاسخ داد تو را به دنيا نياوردم مگر از متعه.

همين مطلب به صورت خلاصه در کتب ذيل آمده است :
زاد المعاد ج2 ص206 چاپ موسسة الرسالة بيروت و التمهيد لابن عبد البر ج8 ص 208 و الاستذكار ابن عبد البر ج4 ص61 چاپ دار الکتب العلمية بيروت و..

و دیگران که در مورد آنها به مطلب زیر توجه کنید :

يکي از ادله اي که نمي توانید آن را انکار کنید سيره صحابه و تابعين در عمل به متعه بعد از زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم هست. اين عمل به قدري در ميان ايشان شايع بوده است که با توجه به آن نمي توان ادعاي نسخ متعه يا عالم نبودن اين عده زياد از علما و بزرگان صحابه و تابعين و نيز علماي اهل سنت را پذيرفت.

وقد ثبت على تحليلها بعد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم جماعة من السلف رضى اللّه عنهم منهم من الصحابة رضى اللّه عنهم: أسماء بنت أبى بكر الصديق . وجابر بن عبد اللّه . وابن مسعود . وابن عباس. ومعاوية بن أبى سفيان ، وعمرو بن حريث . وأبو سعيد الخدرى . وسلمة . ومعبد أبناء أميّة بن خلف ، ورواه جابر بن عبد اللّه عن جميع الصحابة مدّة رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم . ومدّة أبى بكر . وعمر إلى قرب آخر خلافة عمر.
واختلف في إباحتها عن ابن الزبير . وعن على فيها توقّف . وعن عمر بن الخطاب أنّه إنّما أنكرها إذا لم يشهد عليها عدلان فقط وأباحها بشهادة عدلين. ومن التابعين طاوس . وعطاء . وسعيد بن جبير . وسائر فقهاء مكّة أعزها اللّه
المحلى ج 9 ص 519

گروهي از سلف بر حليت متعه بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم باقي ماندند . در بين ايشان از صحابه اسماء دختر ابو بکر صديق است وجابر بن عبد الله الانصاري و ابن مسعود و ابن عباس ومعاويه وعمرو بن حريث و ابو سعيد خدري و سلمه ومعبد فرزندان امية بن خلف .

جابر نظر به حليت متعه را در زمان رسول خدا از همه صحابه نقل کرده است. و نيز در زمان خلافت ابوبکر و نيز مدتي در زمان عمر تا اواخر خلافتش ( که طبق روايات خود اهل سنت بعد از آن از متعه نهي کرد)

و در مورد اعتقاد ابن زبير به حلال بودن آن اختلاف شده است . نيز از علي در مورد آن سکوت وتوقف در نظر دادن نقل شده است .

و از عمر نيز نقل شده است که تنها زماني در مورد متعه اشکال مي گرفت که دو شاهد در آن حاضر نباشند ، اما اگر دو شاهد شهادت دادند آن را جايز مي دانست .

نيز قرطبي در کتاب الجامع لأحكام القرآن قرطبي ج 5 ص133 فتواي به حليت متعه را نظر علماي مکه و يمن مي داند .

اما در مورد تحریم در بالا حدیثی آورده ام که جناب عمر گفته دو متعه در زمان پیامبر بوده که شخص خود بنده آنها را تحریم کرده ام!!! چرا نگفته در زمان پیامبر حرام شده و گفته در زمان پیامبر حلال بوده و من حرام کردم؟؟؟!!!
این را باور کنیم یا سخن شما را؟؟؟!!!

در ضمن سخن فخر رازی را دوباره متذکر می شوم :

او مي گويد که ما مجبوريم که اين روايت را از ظاهرش بر گردانده و بگوييم که نسخ متعه و نهي رسول خدا تنها به عمر رسيده بود و به باقي صحابه کرام مانند علي بن أبي طالب ، ابن عباس ،ابن مسعود ،ابي بن کعب ، جابر سعد بن أبي وقاص و... نرسيده است !!! زيرا اگر چنين نکنيم لازمه اش اعتقاد به دخل و تصرف عمر در احکام دين و تکفير وي است !!!
تفسير كبير ، ج10 ص53

وقتی علمایتان مانند فخر می گوید مجبور به توجیه هستید شما نباید توجیه کنید؟؟؟!!!

در ضمن باز در مورد اینکه آیه در مورد دو متعه ( حج و نسا ) هست به این حدیث که قبلا هم آورده ام خوب دقت کنید :

سرخسي در دو کتاب خود اين روايت را از جمله رواياتي مي داند که با سند صحيح از عمر نقل شده است :

وقد صحّ أنّ عمر رضى اللّه عنه نهى الناس عن المتعة فقال: متعتان كانتا على عهد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم وأنا أنهى الناس عنهما ؛متعة النساء، ومتعة الحج .

با روايت صحيح ا ز عمر نقل شده است که وي مردم را از متعه نهي کرد ، پس گفت : دو متعه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حلال بود ؛ متعه زنان و حج تمتع

المبسوط للسرخسي ج4 ص27 - أصول السرخسي ج2 ص6

همين روايت در کتب ذيل نيز نقل شده است :

مسند أحمد بن حنبل ج3 ص325 ش 14519 - المغني ج7 ص136چاپ دار الفکر 1405- أحكام القرآن للجصاص ج1 ص347 چاپ دار احياء التراث العربي - تفسير القرطبي ج2 ص392 - تذكرة الحفاظ ج1 ص366 - التفسير الكبير ج5 ص130 چاپ اول دار الکتب العلميه بيروت - بداية المجتهد ج1 ص244 چاپ دار الفکر بيروت - وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج6 ص150 دار الثقافة لبنان

به ما بگویید که علمایتان اشتباه می کنند یا شما؟؟؟!!!

عقیل;13759 نوشت:
خوب این جا هم از آیه متعه گفته نشده و این جا هم ذکر شده که تا قیامت حرام گردید

نظر بنده اسم باب بوده که متاسفانه شما عموما منظور را متوجه نمی شوید!!!

عقیل;13759 نوشت:
بله همانطور که در بالا ذکر شد جابر از این تحریم خبر نداشت

در بالا در مورد مردود بودن ندانستن جناب جابر مطالبی گفته شد.

عقیل;13759 نوشت:
حالا شما بگویید کار من دروغ است یا شما که متعه ذکر شده در بعضی احادیث را ازدواج موقت و معنی را هم تحریف می کنید

اگر احادیثی که بنده از منابع شما آورده ام مطالعه نمایید خواهید دید که این آیه در مورد دو متعه است که شما به دروغ آن را در مورد یک متعه استفاده می کنید.

یکبار راحت بگویید علمایتان و کتبتان را قبول ندارید و خودتان را راحت کنید!!!

بعد از خواندن احادیث حال شما بگویید کار من دروغ است یا شما که علمایتان می گویند متعه ذکر شده در احادیث ازدواج موقت است و حتی معنی را هم مانند معنی بنده متوجه می شوند ولی شما حتی احادیثتان را هم انکار می کنید؟؟؟!!!

در ضمن به مطالب قبلی بنده خوب توجه کنید. به خاطر تکرار نشدن مطلب دیگر کپی نکردم.

راستی ما در دو جای دیگر هم با هم صحبتی داریم آیا فراموش نموده اید؟!

باتشکر - یاعلی

سلام به برادر محمد صادق خوشحالم که رو به بحث قرآنی آوردید

محمد صادق;13519 نوشت:
طبق آنچه علامه طباطبایی فرموده که پایین تر متنش رو آوردم نکاح شامل متعه نیز هست و داخل در بخش اول آیه است یعنی کسی که حتی نمی تواند نکاح متعه کند, برود سراغ کنیز.

در آیه ذکر شده
«و هر كدام از شما كه توانايي و استطاعت ازدواج با زنان آزاده و پاكدامن را ندارد مي تواند كنيزهاي مؤمنه را برگزيند».]
اما چرا انسان توانایی ازدواج دائم را ندارد به خاطر مشکلات تهیه مسکن و مخارج و مهریه و ..... اما در ازدواج موقت که می توان عقد یک ساعته بست نه مسکن احتیاج است نه خرجی دارد و برای مهریه مبلغ بسیار کمی طبق گفته ی علمای شیعه کافی است . پس اگر حلال بود خداوند می بایست آنرا به عنوان راه چاره معرفی میکرد
محمد صادق;13519 نوشت:
علامه در المیزان می فرماید: أما النسخ بآية المؤمنون، ففيه أنها لا تصلح للنسخ، فإنها مكية و آية المتعة مدنية، و لا تصلح المكية لنسخ المدنية، على أن عدم كون المتعة نكاحا و المتمتع بها زوجة ممنوع، و ناهيك في ذلك ما وقع في الأخبار النبوية، و في كلمات السلف من الصحابة و التابعين من تسميتها نكاحا

بحث ما در مورد این است که آیا اصلا آیه ای با موضوع ازدواج موقت وجود دارد یا خیر؟
محمد صادق;13519 نوشت:
بهر حال بهتر بودن صبر بنا بر احتمال اول- يعنى صبر از نكاح با كنيزان- از اين بابت است كه صاحبان ايشان به شرحى كه در فقه ذكر كرده‏اند در خود كنيزان و در فرزندان ايشان حق دارند، (براى اينكه به فتواى عامه و در شيعه به فتواى بعضى از علما و از آن جمله علامه رحمة اللَّه عليه- در كتاب قواعد- در صورتى كه در ازدواج صاحب كنيز شرط كند كه هر چه از اين كنيز فرزند برايت متولد شود برده من باشد، اين شرط لازم الوفاء است، و در باره خود كنيز هم مالك حق دارد كنيز شوهر داده‏اش را به خدمت بگيرد، و حتى بفروش برساند، پس نهى از ازدواج با كنيزان از اين بابت‏ها است).

خوب این چه ربطی به متعه داشت

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوست گرامی جناب عقیل

ابتدا باید عرض کنم که جواب مطالب بنده یادتان رفته است!!!

اما بعد

عقیل;13982 نوشت:
بحث ما در مورد این است که آیا اصلا آیه ای با موضوع ازدواج موقت وجود دارد یا خیر؟

در بالا به شما از کتب اهل سنت اثبات نمودیم که علمای اهل سنت معتقد هستند که آیه متعه در مورد دو متعه بوده متعه حج و متعه نسا. برای یاد آوری :

hamedi;13294 نوشت:
مفسرين شيعه و سني در اين نکته که نزول اين آيه در مورد متعه بوده است ، تقريبا اتفاق نظر دارند . و با اثبات اين مطلب حليت متعه ثابت شده و اثبات حرمت و يا نسخ آن به دليل نياز دارد :
1- وقال الجمهور : المراد نكاح المتعة الذي كان في صدر الإسلام

جمهور علما( مشهور علما) گفته اند که مراد از اين آيه متعه است که در صدر اسلام بوده است .

تفسير القرطبي ج 5 ص 130

2- وإلى ذلك ذهبت الإمامية والآية أحد أدلتهم على جواز المتعة وأيدوا استدلالهم بها بأنها في حرف أبي فما استمعتم به منهن إلى أجل مسمى وكذلك قرأ ابن عباس وابن مسعود رضي الله تعالى عنهم والكلام في ذلك شهير ولا نزاع عندنا في أنها أحلت ثم حرمت

و شيعه به همين نظر ميل دارند و اين آيه يکي از ادله ايشان بر جواز متعه است ؛ و استدلال خود را با اين مطلب که اين آيه در قرائت أبيّ و ابن عباس "إلي أجل مسمي" بوده است تاييد مي کنند ؛ و کلام در اين مطلب مشهور است . ما نيز در اين مطلبي بحثي نداريم که متعه در ابتدا حلال بود سپس حرام شد .

روح المعاني ج5/ص5

3- وقد استدل بعموم هذه الآية على نكاح المتعة ولا شك أنه كان مشروعا في ابتداء الإسلام ثم نسخ بعد ذلك وقد ذهب الشافعي وطائفة من العلماء إلى أنه أبيح ثم نسخ ثم أبيح ثم نسخ مرتين وقال آخرون أكثر من ذلك وقال آخرون إنما أبيح مرة ثم نسخ ولم يبح بعد ذلك وقد روى عن بن عباس وطائفة من الصحابة القول بإباحتها للضرورة وهو رواية عن الإمام أحمد وكان بن عباس وأبي بن كعب وسعيد بن جبير والسدي يقرؤون فما استمتعتم به منهن إلي أجل مسمي فآتوهن أجورهن فريضة وقال مجاهد نزلت في نكاح المتعة

و به اين آيه براي اثبات نکاح متعه استدلال شده است ؛ وشکي نيست که متعه در ابتدا جايز بوده است و سپس نسخ شده است ؛ و شافعي همين نظر را دارد و عده اي چنين مي گويند که در ابتدا جايز شد و سپس نسخ شد و دوباره مباح شد و دوباره نسخ شد ؛ و عدهاي ديگر بيشتر از اين نيز گفته اند . و عده اي نيز مي گويند تنها يک بار جايز شده و بعد از آن حرام شده و ديگر جايز نشد . و مباح بودن آن به خاطر ضرورت ، از ابن عباس و عده اي از صحابه نقل شده است. و اين روايت از امام احمد است . و ابن عباس و أبي بن کعب و سعيد بن جبير و سدي آيه را چنين مي خواندند: " إلي أجل مسمي ..." و مجاهى نيز گفته است که در نکاح متعه نازل شده است .

تفسير ابن كثير ج1/ص475

در کتب ذيل همين مطلب به بيان هاي مختلف آمده است :

فتح القدير ج 1 ص499 - جامع البيان ج 5 ص18 بتحقيق صدقي جميل العطار چاپ دار الفكر بيروت - تفسير أبي حيّان ج 3 ص 218- در المنثور ج2 ص140، چاپ مطبعة الفتح جدّة - نواسخ القرآن ابن الجوزي ص 124- تفسير الثعالبي ج 2 ص215 - تفسير الرازي ج3 ص200

اما جالب تر اینکه طبق روايات اهل سنت ، بسياري از بزرگان صحابه و تابعين مانند ابن عباس و ابي بن کعب و مجاهد و سعيد بن جبير و ابن مسعود و سدي و ديگران اين آيه را چنين قرائت مي کرده اند:
"فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ إليَ أجَلٍ مُسَمًّي فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ"

1- أخبرنا أبو زكريا العنبري حدثنا محمد بن عبد السلام حدثنا إسحاق بن إبراهيم أنبأ النضر بن شميل أنبأ شعبة حدثنا أبو سلمة قال سمعت أبا نضرة يقول قرأت على بن عباس رضي الله عنهما فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فريضة قال بن عباس فما استمتعتم به منهن إلى أجل مسمى قال أبو نضرة فقلت ما نقرأها كذلك فقال بن عباس والله لأنزلها الله كذلك هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه

شنيدم ابانضره را که مي گويد بر ابن عباس اين آيه را خواندم که زناني را که ايشان ايشان را متعه کرده ايد پس اجر ايشان را به عنوان واجب وفريضه به ايشان بدهيد .

ابن عباس گفت زناني را که ايشان را متعه کرده ايد تا زمان معين ابو نضره گفت: ما آن را چنين نمي خوانيم .ابن عباس گفت قسم به خداوند که خدا آن را چنين نازل کرد .

اين حديث بنا بر نظر مسلم (در شروط صحت حديث) صحيح است ولي بخاري و مسلم آن را در کتب خودشان نياورده اند .

المستدرك على الصحيحين ج2 ص334 شماره 3192

البته مقصود ابن عباس نزول به عنوان قرآن نبوده است . چون تحريف قرآن به اجماع مسلمانان باطل است . ( که اگر هم بوده باشد اشکال کتب اهل سنت است !!! ) بلکه مقصود نزول به عنوان تفسير اين آيه از جانب خداوند است . يعني خداوند متعال بعد از نزول آيه يا همزمان با آن مصداق وتفسير آيه را به همراه ذکر متن آيه ، به رسول خدا وحي مي نمود . پس مقصود اين آيه همان ازدواج تا زمان معين ومتعه است . جدا از لفظ استمتاع که در نص آيه آمده و مي تواند دليل ديگري بر اراده متعه باشد .

قرائت ايشان در کتابهاي ذيل نيز نقل شده است :

جامع البيان ج 5 ص19 - المصنف لعبد الرزاق الصنعاني ج 7 ص 497 و 498- شرح النووي على صحيح مسلم ج 9 ص 179- الكشاف للزمخشري ج 1 ص519- أحكام القرآن للجصاص ج 2 ص 185- تفسير القرطبي ج5 ص130- تفسير ابن كثير ج1 ص486 - الدر المنثور ج 2 ص 139و 140 و...

باز هم شما عناد می کنید؟؟؟!!!

باتشکر - یاعلی

hamedi;13830 نوشت:
دوست عزیز باز یادآوری می کنم طبق گفته فخر رازی علمای شما مجبور بودند که این کار ها را بکنند پس زیاد جای تعجب نیست. اما در اینکه این آیه در مورد دو متعه هست هیچ جای شکی نیست حتی از احادیث کتب خودتان. در مورد فریب خواننده، مطالب خودش نشان می دهد که چه کسی فریب خوده و فصد فریب دارد!!!

با سلام
دوست عزیز اگر امام بخاری قصد فریب خوانندگان را داشتند اصلا آنرا در کتاب ذکر نمی کردند.
hamedi;13830 نوشت:
لطفا در مطلب مغلطه نکنید!!! این آیه در مورد دو متعه هست طبق گفته علمای خودتان. مطالب مرا بخوانید متوجه می شوید. اما در مورد جناب جابر و ابن عباس آیا دیگران هم متوجه نشده بودند؟؟؟!!! مثلا جناب ابوبکر؟ آیا نمی دانست؟ پس چطور خلیفه مسلمین بود که از احکام خبری نداشت؟؟؟!!!

یعنی شما می فرمایید آیه ی مذکور در مورد دو متعه یعنی ازدواج مقت و حج تمتع است؟!!
چه کسی گفته حضرت ابوبکر از تحریم متعه خبر نداشتند
hamedi;13830 نوشت:
برای مثال اسماء دختر ابوبكر: المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة مسند طيالسي ص&rlm227 ح&rlm1637 چاپ دار المعرفة بيروت در محاضرات الأدباء راغب ج2 ص234 - باب جواز المتعة چاپ دار القلم بيروت- آمده است : ابن زبير به ابن عباس گفت : چرا فتواي به حليت متعه مي دهي ؟ پاسخ داد از مادرت (أسماء) بپرس که چگونه تو را حامله شد . پس سوال کرد ؛ وي پاسخ داد تو را به دنيا نياوردم مگر از متعه. همين مطلب به صورت خلاصه در کتب ذيل آمده است : زاد المعاد ج2 ص206 چاپ موسسة الرسالة بيروت و التمهيد لابن عبد البر ج8 ص 208 و الاستذكار ابن عبد البر ج4 ص61 چاپ دار الکتب العلمية بيروت و.. و دیگران که در مورد آنها به مطلب زیر توجه کنید : يکي از ادله اي که نمي توانید آن را انکار کنید سيره صحابه و تابعين در عمل به متعه بعد از زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم هست. اين عمل به قدري در ميان ايشان شايع بوده است که با توجه به آن نمي توان ادعاي نسخ متعه يا عالم نبودن اين عده زياد از علما و بزرگان صحابه و تابعين و نيز علماي اهل سنت را پذيرفت. وقد ثبت على تحليلها بعد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم جماعة من السلف رضى اللّه عنهم منهم من الصحابة رضى اللّه عنهم: أسماء بنت أبى بكر الصديق . وجابر بن عبد اللّه . وابن مسعود . وابن عباس. ومعاوية بن أبى سفيان ، وعمرو بن حريث . وأبو سعيد الخدرى . وسلمة . ومعبد أبناء أميّة بن خلف ، ورواه جابر بن عبد اللّه عن جميع الصحابة مدّة رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم . ومدّة أبى بكر . وعمر إلى قرب آخر خلافة عمر. واختلف في إباحتها عن ابن الزبير . وعن على فيها توقّف . وعن عمر بن الخطاب أنّه إنّما أنكرها إذا لم يشهد عليها عدلان فقط وأباحها بشهادة عدلين. ومن التابعين طاوس . وعطاء . وسعيد بن جبير . وسائر فقهاء مكّة أعزها اللّه المحلى ج 9 ص 519 گروهي از سلف بر حليت متعه بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم باقي ماندند . در بين ايشان از صحابه اسماء دختر ابو بکر صديق است وجابر بن عبد الله الانصاري و ابن مسعود و ابن عباس ومعاويه وعمرو بن حريث و ابو سعيد خدري و سلمه ومعبد فرزندان امية بن خلف . جابر نظر به حليت متعه را در زمان رسول خدا از همه صحابه نقل کرده است. و نيز در زمان خلافت ابوبکر و نيز مدتي در زمان عمر تا اواخر خلافتش ( که طبق روايات خود اهل سنت بعد از آن از متعه نهي کرد) و در مورد اعتقاد ابن زبير به حلال بودن آن اختلاف شده است . نيز از علي در مورد آن سکوت وتوقف در نظر دادن نقل شده است . و از عمر نيز نقل شده است که تنها زماني در مورد متعه اشکال مي گرفت که دو شاهد در آن حاضر نباشند ، اما اگر دو شاهد شهادت دادند آن را جايز مي دانست . نيز قرطبي در کتاب الجامع لأحكام القرآن قرطبي ج 5 ص133 فتواي به حليت متعه را نظر علماي مکه و يمن مي داند . اما در مورد تحریم در بالا حدیثی آورده ام که جناب عمر گفته دو متعه در زمان پیامبر بوده که شخص خود بنده آنها را تحریم کرده ام!!! چرا نگفته در زمان پیامبر حرام شده و گفته در زمان پیامبر حلال بوده و من حرام کردم؟؟؟!!! این را باور کنیم یا سخن شما را؟؟؟!!! در ضمن سخن فخر رازی را دوباره متذکر می شوم : او مي گويد که ما مجبوريم که اين روايت را از ظاهرش بر گردانده و بگوييم که نسخ متعه و نهي رسول خدا تنها به عمر رسيده بود و به باقي صحابه کرام مانند علي بن أبي طالب ، ابن عباس ،ابن مسعود ،ابي بن کعب ، جابر سعد بن أبي وقاص و... نرسيده است !!! زيرا اگر چنين نکنيم لازمه اش اعتقاد به دخل و تصرف عمر در احکام دين و تکفير وي است !!! تفسير كبير ، ج10 ص53 وقتی علمایتان مانند فخر می گوید مجبور به توجیه هستید شما نباید توجیه کنید؟؟؟!!! در ضمن باز در مورد اینکه آیه در مورد دو متعه ( حج و نسا ) هست به این حدیث که قبلا هم آورده ام خوب دقت کنید : سرخسي در دو کتاب خود اين روايت را از جمله رواياتي مي داند که با سند صحيح از عمر نقل شده است : وقد صحّ أنّ عمر رضى اللّه عنه نهى الناس عن المتعة فقال: متعتان كانتا على عهد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم وأنا أنهى الناس عنهما ؛متعة النساء، ومتعة الحج . با روايت صحيح ا ز عمر نقل شده است که وي مردم را از متعه نهي کرد ، پس گفت : دو متعه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حلال بود ؛ متعه زنان و حج تمتع المبسوط للسرخسي ج4 ص27 - أصول السرخسي ج2 ص6 همين روايت در کتب ذيل نيز نقل شده است : مسند أحمد بن حنبل ج3 ص325 ش 14519 - المغني ج7 ص136چاپ دار الفکر 1405- أحكام القرآن للجصاص ج1 ص347 چاپ دار احياء التراث العربي - تفسير القرطبي ج2 ص392 - تذكرة الحفاظ ج1 ص366 - التفسير الكبير ج5 ص130 چاپ اول دار الکتب العلميه بيروت - بداية المجتهد ج1 ص244 چاپ دار الفکر بيروت - وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج6 ص150 دار الثقافة لبنان به ما بگویید که علمایتان اشتباه می کنند یا شما؟؟؟!!!

وقتی که شما جواب مطالب من را نمی دهید و حتی نمی خوانید انتظار دارید بنده جواب دهم من فقط برای اثبات حرفم حدیث بخاری را بررسی کردم تا بدانید که هیچ کدام حرف هایتان صحیح نیست.

عقیل;13982 نوشت:
سلام به برادر محمد صادق خوشحالم که رو به بحث قرآنی آوردید

با سلام و تشکر از شما کاربر گرامی

عقیل;13982 نوشت:

نقل نوشته اصلی توسط : محمد صادق طبق آنچه علامه طباطبایی فرموده که پایین تر متنش رو آوردم نکاح شامل متعه نیز هست و داخل در بخش اول آیه است یعنی کسی که حتی نمی تواند نکاح متعه کند, برود سراغ کنیز.

در آیه ذکر شده «و هر كدام از شما كه توانايي و استطاعت ازدواج با زنان آزاده و پاكدامن را ندارد مي تواند كنيزهاي مؤمنه را برگزيند».] اما چرا انسان توانایی ازدواج دائم را ندارد به خاطر مشکلات تهیه مسکن و مخارج و مهریه و ..... اما در ازدواج موقت که می توان عقد یک ساعته بست نه مسکن احتیاج است نه خرجی دارد و برای مهریه مبلغ بسیار کمی طبق گفته ی علمای شیعه کافی است . پس اگر حلال بود خداوند می بایست آنرا به عنوان راه چاره معرفی میکرد


انگار درست مطالعه نفرمودین که من چی گفتم؟!

نکاح شامل متعه نیز هست .

عقیل;13982 نوشت:
نقل نوشته اصلی توسط : محمد صادق علامه در المیزان می فرماید: أما النسخ بآية المؤمنون، ففيه أنها لا تصلح للنسخ، فإنها مكية و آية المتعة مدنية، و لا تصلح المكية لنسخ المدنية، على أن عدم كون المتعة نكاحا و المتمتع بها زوجة ممنوع، و ناهيك في ذلك ما وقع في الأخبار النبوية، و في كلمات السلف من الصحابة و التابعين من تسميتها نكاحا

بحث ما در مورد این است که آیا اصلا آیه ای با موضوع ازدواج موقت وجود دارد یا خیر؟

اگر به بخش دوم جواب علامه توجه می کردید می دیدید جواب , مخصوص نسخ نیست!!

عقیل;13982 نوشت:
نقل نوشته اصلی توسط : محمد صادق بهر حال بهتر بودن صبر بنا بر احتمال اول- يعنى صبر از نكاح با كنيزان- از اين بابت است كه صاحبان ايشان به شرحى كه در فقه ذكر كرده‏اند در خود كنيزان و در فرزندان ايشان حق دارند، (براى اينكه به فتواى عامه و در شيعه به فتواى بعضى از علما و از آن جمله علامه رحمة اللَّه عليه- در كتاب قواعد- در صورتى كه در ازدواج صاحب كنيز شرط كند كه هر چه از اين كنيز فرزند برايت متولد شود برده من باشد، اين شرط لازم الوفاء است، و در باره خود كنيز هم مالك حق دارد كنيز شوهر داده‏اش را به خدمت بگيرد، و حتى بفروش برساند، پس نهى از ازدواج با كنيزان از اين بابت‏ها است).

خوب این چه ربطی به متعه داشت

این توضیح اضافه ای در مورد صبر از ازدواج با کنیز بود!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوست گرامی جناب عقیل

ابتدا جادارد سال نو رو خدمت شما تبریک بگویم.

چه عجب؟؟!! خیلی وقت است که منتظر حضرتعالی هستم. البته نه تنها در این تاپیک در چند تاپیک دیگر هم منتظرم.

اما در مورد مطالبی که فرمودید :

عقیل;15112 نوشت:
دوست عزیز اگر امام بخاری قصد فریب خوانندگان را داشتند اصلا آنرا در کتاب ذکر نمی کردند.

اولا سخن از من نیست سخن سخن جناب فخر رازی از مفسرین و علمای تراز اول اهل سنت می باشد. البته اگر مطالب بنده را مطالعه نمایید خودتان متوجه می شوید.

در ضمن دوست من وقتی همه علمایتان اعلام می کنند که این حدیث در مورد دو متعه یعنی حج و نساء هست به نظر شما چرا جناب بخاری این حدیث را فقط در باب حج می آورد؟؟؟!!!

پس حالا شما لطف کنید و جواب دهید: به نظر شما جناب احمد دروغ گفته است یا جناب بخاری؟

در ضمن مثل اینکه خوشبختانه مشکلتان در ترجمه " مع " حل شد!!! ( البته توسط جناب احمد!!! )

راستی اینکه گفته اید اگر قصد فریب داشت اصلا نقل نمی کرد هم مطلب کاملا درستی است همانگونه که چند حدیثی را که به روش خود جناب بخاری هم صحیح هستند نقل نکرده است!!! که در بالا اشاره شده است.

عقیل;15112 نوشت:
یعنی شما می فرمایید آیه ی مذکور در مورد دو متعه یعنی ازدواج مقت و حج تمتع است؟!!

بنده که نه، علمای اهل سنت!!! وقتی می گویم مطالب بنده را نمی خوانید ناراحت می شوید! اگر بخوانید خواهید دید که علمای خودتان می گویند آیه در مورد متعه حج و نساء هست. البته اگر خواستید باز هم از مطالب قبلی می توانید پیدایشان کنید. برای نمونه :


347 - حَدَّثَنَا بَهْزٌ قَالَ وَحَدَّثَنَا عَفَّانُ قَالَا حَدَّثَنَا هَمَّامٌ حَدَّثَنَا قَتَادَةُ عَنْ أَبِي نَضْرَةَ قَالَ قُلْتُ لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ ابْنَ الزُّبَيْرِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَنْهَى عَنْ الْمُتْعَةِ وَإِنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ يَأْمُرُ بِهَا قَالَ فَقَالَ لِي عَلَى يَدِي جَرَى الْحَدِيثُ تمَتَّعْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ عَفَّانُ وَمَعَ أَبِي بَكْرٍ فَلَمَّا وَلِيَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ خَطَبَ النَّاسَ فَقَالَ إِنَّ الْقُرْآنَ هُوَ الْقُرْآنُ وَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هُوَ الرَّسُولُ وَإِنَّهُمَا كَانَتَا مُتْعَتَانِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِحْدَاهُمَا مُتْعَةُ الْحَجِّ وَالْأُخْرَى مُتْعَةُ النِّسَاءِ مسند احمد 1/351

نمی دانم شما از حدیث بالا چگونه متوجه می شوید که من از خودم می گویم که آیه در مورد متعه حج و متعه نساء بوده؟؟؟!!!

البته این یک حدیث نمونه از چندین حدیث است. مطالب قبلی بنده را بخوانید متوجه می شوید. در ضمن واقعا یعنی شما تا کنون حتی یک کلمه از مطالب بنده نخوانده اید که این حدیث را ندیده اید؟؟!!!

عقیل;15112 نوشت:
چه کسی گفته حضرت ابوبکر از تحریم متعه خبر نداشتند

در این مورد به یک حدیث اشاره می کنم :

ابن زبير به ابن عباس گفت : چرا فتواي به حليت متعه مي دهي ؟ پاسخ داد از مادرت (أسماء) بپرس که چگونه تو را حامله شد . پس سوال کرد ؛ وي پاسخ داد تو را به دنيا نياوردم مگر از متعه.

مگر اسماء دختر جناب ابوبکر نبوده؟ پس چرا جناب ابوبکر جلوی ایشان را نگرفته که متعه نکنند؟؟؟!!!

اسناد حدیث بالا :

المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت
شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة
مسند طيالسي ص 227 ح 1637 چاپ دار المعرفة بيروت
در محاضرات الأدباء راغب ج2 ص234 - باب جواز المتعة چاپ دار القلم بيروت

زاد المعاد ج2 ص206 چاپ موسسة الرسالة بيروت
التمهيد لابن عبد البر ج8 ص 208
الاستذكار ابن عبد البر ج4 ص61 چاپ دار الکتب العلمية بيروت و ......

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ أَخْبَرَنِي أَبُو الزُّبَيْرِ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُول كُنَّا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ مِنْ التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِي بَكْرٍ حَتَّى نَهَى عَنْهُ عُمَرُ فِي شَأْنِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ

از جابر بن عبد الله الأنصاري شنيدم که مي گفت : ما در زمان رسول خدا و ابو بکر در مقابل يک مشت خرما يا آرد متعه مي کرديم . تا اينکه عمر در قضيه عمرو بن حريث از آن نهي کرد .

صحيح مسلم ج2 ص 1023 باب نكاح المتعة

الجمع بين الصحيحين ج2 ص399 - سنن البيهقي الكبرى ج7 ص237 - مسند أبي عوانة ج3 ص33- مصنف عبد الرزاق ج7 ص500 - معرفة السنن والآثار ج5 ص375 - التمهيد لابن عبد البر ج10 ص112 - عون المعبود ج6 ص101 و مسند أحمد بن حنبل ج1 ص52 و ج3 ص325 و...

وقتی جناب جابر می گویند ما در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ابوبکر متعه می کردیم تا اینکه عمر ( در زمان حکومت خودش ) از آن نهی کرد!!!

حال به نظر شما جناب ابوبکر از حرام بودنش خبر داشت یا نداشت؟ اگر داشت پس چرا مردم را از آن نهی نمی کرد؟؟؟!!! اگر نداشت سوال شما بیجاست!!!

عقیل;15112 نوشت:
وقتی که شما جواب مطالب من را نمی دهید و حتی نمی خوانید انتظار دارید بنده جواب دهم من فقط برای اثبات حرفم حدیث بخاری را بررسی کردم تا بدانید که هیچ کدام حرف هایتان صحیح نیست.

دوست من قبلا هم عرض کردم. شما می گویید فقط قرآن!!! بنده هم می گویم شما لطفا اول برای ما فقط از قرآن تعداد رکعات را اثبات کنید تا ما هم فقط از قرآن با شما صحبت کنیم و به سوالات شما که فقط قرآنی است جواب دهیم.

اما باز باید شما توجه کنید که دوست من خود قرآن در مورد اینکه این آیه در مورد یک متعه است یا دو متعه ساکت است. یعنی مطلبی نفرموده است. پس ما باید برای فهمیدن قصد این آیه به احادیث رو آوریم. اگر باز شما می گویید نه، تعداد رکعات!!!

در ضمن شما که به خودتان بسیار زحمت دادید و به بخاری رجوع کردید لطف کنید و به بقیه احادیث هم رجوع کنید تا حقیقت را در کتب خودتان ببینید.

در آخر متذکر می شوم که مطالب در پستهای قبلی به حد کافی ذکر شده است. اگر رجوع کنید و تعصب را کنار بگذارید حتما حقیقت را خواهید دید. حال با شماست می خواهید حق را بپذیرید و نمی خواهید نپذیرید!!! اما این را بدانید که نپذیرفتن شما حدیث را تغییر نمی دهد که می گوید :

إِحْدَاهُمَا مُتْعَةُ الْحَجِّ وَالْأُخْرَى مُتْعَةُ النِّسَاءِ

باتشکر - یاعلی

با سلام بنده هم سال نو را به شما تبریک می گم

hamedi;15139 نوشت:
اولا سخن از من نیست سخن سخن جناب فخر رازی از مفسرین و علمای تراز اول اهل سنت می باشد. البته اگر مطالب بنده را مطالعه نمایید خودتان متوجه می شوید. در ضمن دوست من وقتی همه علمایتان اعلام می کنند که این حدیث در مورد دو متعه یعنی حج و نساء هست به نظر شما چرا جناب بخاری این حدیث را فقط در باب حج می آورد؟؟؟!!! پس حالا شما لطف کنید و جواب دهید: به نظر شما جناب احمد دروغ گفته است یا جناب بخاری؟

hamedi;15139 نوشت:
نده که نه، علمای اهل سنت!!! وقتی می گویم مطالب بنده را نمی خوانید ناراحت می شوید! اگر بخوانید خواهید دید که علمای خودتان می گویند آیه در مورد متعه حج و نساء هست. البته اگر خواستید باز هم از مطالب قبلی می توانید پیدایشان کنید. برای نمونه : 347 - حَدَّثَنَا بَهْزٌ قَالَ وَحَدَّثَنَا عَفَّانُ قَالَا حَدَّثَنَا هَمَّامٌ حَدَّثَنَا قَتَادَةُ عَنْ أَبِي نَضْرَةَ قَالَ قُلْتُ لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ ابْنَ الزُّبَيْرِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَنْهَى عَنْ الْمُتْعَةِ وَإِنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ يَأْمُرُ بِهَا قَالَ فَقَالَ لِي عَلَى يَدِي جَرَى الْحَدِيثُ تمَتَّعْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ عَفَّانُ وَمَعَ أَبِي بَكْرٍ فَلَمَّا وَلِيَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ خَطَبَ النَّاسَ فَقَالَ إِنَّ الْقُرْآنَ هُوَ الْقُرْآنُ وَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هُوَ الرَّسُولُ وَإِنَّهُمَا كَانَتَا مُتْعَتَانِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِحْدَاهُمَا مُتْعَةُ الْحَجِّ وَالْأُخْرَى مُتْعَةُ النِّسَاءِ مسند احمد 1/351 نمی دانم شما از حدیث بالا چگونه متوجه می شوید که من از خودم می گویم که آیه در مورد متعه حج و متعه نساء بوده؟؟؟!!!

نمی دونم شما چطور آیه ی
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (24)
که در مورد ازدواج هست رو درباره ی حج تمتع می دونید در ضمن در حدیث امام احمد ذکری از آیه ی 24 نساء نیست
hamedi;15139 نوشت:
در این مورد به یک حدیث اشاره می کنم : ابن زبير به ابن عباس گفت : چرا فتواي به حليت متعه مي دهي ؟ پاسخ داد از مادرت (أسماء) بپرس که چگونه تو را حامله شد . پس سوال کرد ؛ وي پاسخ داد تو را به دنيا نياوردم مگر از متعه. مگر اسماء دختر جناب ابوبکر نبوده؟ پس چرا جناب ابوبکر جلوی ایشان را نگرفته که متعه نکنند؟؟؟!!! اسناد حدیث بالا : المحلى ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الکتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة مسند طيالسي ص 227 ح 1637 چاپ دار المعرفة بيروت در محاضرات الأدباء راغب ج2 ص234 - باب جواز المتعة چاپ دار القلم بيروت زاد المعاد ج2 ص206 چاپ موسسة الرسالة بيروت التمهيد لابن عبد البر ج8 ص 208 الاستذكار ابن عبد البر ج4 ص61 چاپ دار الکتب العلمية بيروت و ...... حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ أَخْبَرَنِي أَبُو الزُّبَيْرِ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُول كُنَّا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ مِنْ التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِي بَكْرٍ حَتَّى نَهَى عَنْهُ عُمَرُ فِي شَأْنِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ از جابر بن عبد الله الأنصاري شنيدم که مي گفت : ما در زمان رسول خدا و ابو بکر در مقابل يک مشت خرما يا آرد متعه مي کرديم . تا اينکه عمر در قضيه عمرو بن حريث از آن نهي کرد . صحيح مسلم ج2 ص 1023 باب نكاح المتعة الجمع بين الصحيحين ج2 ص399 - سنن البيهقي الكبرى ج7 ص237 - مسند أبي عوانة ج3 ص33- مصنف عبد الرزاق ج7 ص500 - معرفة السنن والآثار ج5 ص375 - التمهيد لابن عبد البر ج10 ص112 - عون المعبود ج6 ص101 و مسند أحمد بن حنبل ج1 ص52 و ج3 ص325 و... وقتی جناب جابر می گویند ما در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ابوبکر متعه می کردیم تا اینکه عمر ( در زمان حکومت خودش ) از آن نهی کرد!!! حال به نظر شما جناب ابوبکر از حرام بودنش خبر داشت یا نداشت؟ اگر داشت پس چرا مردم را از آن نهی نمی کرد؟؟؟!!! اگر نداشت سوال شما بیجاست!!!

بحث ما در مورد آیه ی 24 نساء است نه در مورد چگونگی ازدواج اسماء بنت ابوبکر رضی الله عنها.
hamedi;15139 نوشت:
دوست من قبلا هم عرض کردم. شما می گویید فقط قرآن!!! بنده هم می گویم شما لطفا اول برای ما فقط از قرآن تعداد رکعات را اثبات کنید تا ما هم فقط از قرآن با شما صحبت کنیم و به سوالات شما که فقط قرآنی است جواب دهیم. اما باز باید شما توجه کنید که دوست من خود قرآن در مورد اینکه این آیه در مورد یک متعه است یا دو متعه ساکت است. یعنی مطلبی نفرموده است. پس ما باید برای فهمیدن قصد این آیه به احادیث رو آوریم. اگر باز شما می گویید نه، تعداد رکعات!!!

دوست گرامی قرآن کتابی است که همه چیز را بیان نکرده و تنها مطالب مهم را بیان کرده است اما مطالب قرآن همه واضح و مبین اند
در ضمن در کتب شیعه هم متعه را تحریم شده یاد کرده اند
( حرم رسول الله- صلي الله عليه وآله- يوم خيبر لحوم الحمر الأهلية و نكاح المتعة )
تهذيب 2/186، استبصار3/142 وسائل الشيعة 14/441
هر چند بعد از ذکر حدیث بهانه هایی آورده اند از جمله تقیه.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دوست گرامی جناب عقیل

عقیل;15157 نوشت:
نمی دونم شما چطور آیه ی
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (24)
که در مورد ازدواج هست رو درباره ی حج تمتع می دونید

جک جالبی بود کلی خندیدم!!!

اگر مطالب قبلی بنده را مطالعه می فرمودید الان دچار چنین نتیجه گیری خنده داری نمی شدید!!! بنده از کتب خودتان اثبات می کنم که این آیه در مورد ازدواج موقت است شما می گویید من می گویم در مورد حج تمتع است؟؟؟!!!

خوب دقت کنید :

1- أخبرنا أبو زكريا العنبري حدثنا محمد بن عبد السلام حدثنا إسحاق بن إبراهيم أنبأ النضر بن شميل أنبأ شعبة حدثنا أبو سلمة قال سمعت أبا نضرة يقول قرأت على بن عباس رضي الله عنهما فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فريضة قال بن عباس فما استمتعتم به منهن إلى أجل مسمى قال أبو نضرة فقلت ما نقرأها كذلك فقال بن عباس والله لأنزلها الله كذلك هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه

شنيدم ابانضره را که مي گويد بر ابن عباس اين آيه را خواندم که زناني را که ايشان ايشان را متعه کرده ايد پس اجر ايشان را به عنوان واجب وفريضه به ايشان بدهيد .

ابن عباس گفت زناني را که ايشان را متعه کرده ايد تا زمان معين ابو نضره گفت: ما آن را چنين نمي خوانيم .ابن عباس گفت قسم به خداوند که خدا آن را چنين نازل کرد .

اين حديث بنا بر نظر مسلم (در شروط صحت حديث) صحيح است ولي بخاري و مسلم آن را در کتب خودشان نياورده اند .

المستدرك على الصحيحين ج2 ص334 شماره 3192

البته مقصود ابن عباس نزول به عنوان قرآن نبوده است . چون تحريف قرآن به اجماع مسلمانان باطل است . ( که اگر هم بوده باشد اشکال کتب اهل سنت است !!! ) بلکه مقصود نزول به عنوان تفسير اين آيه از جانب خداوند است . يعني خداوند متعال بعد از نزول آيه يا همزمان با آن مصداق وتفسير آيه را به همراه ذکر متن آيه ، به رسول خدا وحي مي نمود . پس مقصود اين آيه همان ازدواج تا زمان معين ومتعه است . جدا از لفظ استمتاع که در نص آيه آمده و مي تواند دليل ديگري بر اراده متعه باشد .

قرائت ايشان در کتابهاي ذيل نيز نقل شده است :

جامع البيان ج 5 ص19 - المصنف لعبد الرزاق الصنعاني ج 7 ص 497 و 498- شرح النووي على صحيح مسلم ج 9 ص 179- الكشاف للزمخشري ج 1 ص519- أحكام القرآن للجصاص ج 2 ص 185- تفسير القرطبي ج5 ص130- تفسير ابن كثير ج1 ص486 - الدر المنثور ج 2 ص 139و 140 و...

البته پیشنهاد می کنم که اول مطلب را بخوانید بعد نظر دهید!!!

عقیل;15157 نوشت:
در ضمن در حدیث امام احمد ذکری از آیه ی 24 نساء نیست

ببین دوست من به حد کافی من در بالا جوابت رو دادم حالا تو به یک سوال جواب بده:

با توجه به احادیث متواتر و صحیح که دو متعه در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده و هیچ شکی در آن نیست. شما از کجا می فرمایید که این آیه در مورد متعه نساء نیست و در مورد متعه تمتع هست؟ ( البته مطالب صفحه قبلی را کپی نفرمایید که آنها همه فقط با یک حدیث بالا رد می شوند. )

عقیل;15157 نوشت:
بحث ما در مورد آیه ی 24 نساء است نه در مورد چگونگی ازدواج اسماء بنت ابوبکر رضی الله عنها.

خودتان سوال نمودید که از کجا می گویم که ابوبکر هم حلال می دانسته بنده ادله آوردم!!!

عقیل;15157 نوشت:
دوست گرامی قرآن کتابی است که همه چیز را بیان نکرده و تنها مطالب مهم را بیان کرده است اما مطالب قرآن همه واضح و مبین اند

البته بگذریم از اینکه این سخن شما که قرآن همه چیز را بیان نکرده با سخن جناب عمر که گفته حسبنا کتاب الله دقیقا در تضاد است!!! چون اگر همه چیز را بیان نکرده چگونه می تواند برای ما کافی باشد؟؟؟!!! ولی نظرتان راجع به این آیه چیست :

هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (سوره مبارکه آل عمران آیه 7)

ببینید یعنی شما می گویید که در قرآن آیه متشابه وجود ندارد؟ یا شما متشابهات رو هم مثل محکمات می گیرید و عمل می کنید؟ جوابتون تو خود این آیه هست!!!

در ضمن در قرآن آمده أَقيمُوا الصَّلاة . اگر شما می فرمایید که این واضح و مبین است. بفرمایید منظور از صلاه چیست؟ و صلاتی که در این آیه آمده یعنی چی؟ ( البته از خود قرآن چون نوشته اید همه مطالبی که در قرآن آمده واضح و مبین اند )

عقیل;15157 نوشت:
در ضمن در کتب شیعه هم متعه را تحریم شده یاد کرده اند
( حرم رسول الله- صلي الله عليه وآله- يوم خيبر لحوم الحمر الأهلية و نكاح المتعة )
تهذيب 2/186، استبصار3/142 وسائل الشيعة 14/441
هر چند بعد از ذکر حدیث بهانه هایی آورده اند از جمله تقیه.

دوست من فعلا بحث ما بر سر آیه 24 سوره نساء است نه اینکه آیا این آیه نسخ شده یا نه!!!
البته اگر بخواهید می توانم از کتب شیعه برایتان اثبات کنم که این آیه در مورد متعه نساء هست!!!
فعلا سخن خودتان را در مورد آیه 24 اثبات بفرمایید بعد در مورد نسخ هم سخن فراوان است.

باتشکر - یاعلی

نسخ متعه به اجماع

قاضي عياض مي گويد: «بعد از عمل به متعه، اجماع جميع علما بر تحريم آن قرار گرفت، مگر رافضي ها که قائل به بقاي حليت آن هستند.»[1]

نووي نيز در شرح صحيح مسلم مي گويد: «بعد از عمل به متعه، اجماع جميع علما بر حرمت آن تعلق گرفت، مگر روافض.»[2]

در جواب اين استدلال مي گوييم:

اوّلاً: اگر دليل اهل سنت اجماع است، چرا به نص تمسک مي کنند، زيرا در جاي خود به اثبات رسيده که تمسک به اجماع در موردي فايده بخش است که نصّ وجود نداشته باشد.

ثانياً: طبق روايات صريح، متعه در زمان رسول خدا (صلي الله عليه وآله) و ابي بکر و بخشي از خلافت عمر بن خطاب حلال بوده است.

ثالثاً: اهل سنت معتقدند که اجماع نه نسخ مي شود و نه به سبب او حکمي نسخ مي گردد[3]. حال چگونه اجماع مي تواند حکمي را که به کتاب و سنت ثابت شده نسخ کند.

رابعاً: در جاي خود گفته شده که اجماع اگر مدرک و مستند آن معلوم باشد بايد رجوع به مدرک نمود، و به طور مستقل اعتباري ندارد.

خامساً: اجماع بعد از خلاف نمي تواند خلاف سابق را برطرف سازد و شکي نيست که بين صحابه در مسئله حرمت نکاح متعه اختلاف بوده است.

سادساً: ادعاي اجماع بر تحريم نکاح متعه صحيح نيست، زيرا کثيري از صحابه و تابعين و ديگران؛ مثل اهل مکه، يمن و اکثر اهل کوفه قائل به استمرار حکم اباحه نکاح متعه بوده اند.

[1] - فتح الباری ، ج 9 ص 150

[2] - شرح نووی بر صحیح مسلم ، ج 9 ص 180

[3] - العنایة فی شرح الهدایه،البابرتی ج 4 ص 100
«لِأَنَّ نَسْخَ الْكِتَابِ وَالسُّنَّةِ بِالْإِجْمَاعِ لَيْسَ بِصَحِيحٍ عَلَى مَذْهَبِ الصَّحِيحِ».

به نام خدا

با سلام

بنده صحبتها رو دنبال کردم ، جالب بود

قصد اینکه در این بحث شرکت کنم رو نداشتم ، ولی حیفم اومد اینو نگم !!!!

آنچه که بر اساس شواهد و اسناد و مدارک برهمه عزیزان سنی و شیعه واضح و مبرهنه ، اینه که متعه ( ازدواج موقت ) در زمان پیامبر صلوات الله علیه و آله امری رایج بوده و در زمان خلیفه دوم به دیار باقی شتافته !

حالا اگه دوستانی که در صدد تفسیر آیه متعه بر اومدن و میخوان ثابت کنن که این آیه در مورد ازدواج موقت نیست ، نسخه جدید راسخان در علم هستند و از پیامبر صلوات الله علیه و آله بیشتر میدانند که بحثش جداست

واقعاً چرا بحثی را به میان میکشید که مقام همان پیامبری را هم که قبول دارید تضعیف میکند ؟

البته این قضیه ( از عرش به فرش کشیدن پیامبر صلی الله علیه و آله ، البته به خیال خام خودشان!!! ) برای امروز و دیروز نیست که جای تعجب داشه باشه ، بلکه یه سابقه 1400 ساله داره و مربوط به ید طولای خلفای عزیز میشه !

نمونه هاش هم هست ، هر زمانی که خواستید دستور بدید ، از کوچیک تا بزرگش رو به صف کنم!

و البته نکته آخر :

یکی از دوستان در انتهای متن نوشته بودن یا علی ، برادر عزیز اهل سنت در مقام پاسخگویی در انتهای متنشون نوشتن یا الله ، فقط خواستم بگم :

وقتی میگیم یا علی ، یعنی :

یا الله و یا محمد و یا علی

یا رب و یا نبی و یا ولی

یه جورایی داریم آیه 55 سوره مائده رو به خودمون تذکر میدیم !

پس ، یا علی !

حمید;30152 نوشت:
به نام خدا

و البته نکته آخر :

یکی از دوستان در انتهای متن نوشته بودن یا علی ، برادر عزیز اهل سنت در مقام پاسخگویی در انتهای متنشون نوشتن یا الله ، فقط خواستم بگم :

وقتی میگیم یا علی ، یعنی :

یا الله و یا محمد و یا علی

یا رب و یا نبی و یا ولی

یه جورایی داریم آیه 55 سوره مائده رو به خودمون تذکر میدیم !

پس ، یا علی !


[=Times New Roman]یا علی!:Gol:

با سلام! عرض خاصی نداشتم ! فقط اومدم بگم به شخصه لذت بردم از شیوه مناظره جناب حمیدی و اومدم ازشون تشکر کنم و بگم من هم از مطالبتون تو مناظرم با یک وهابی (که دقیقا همین ادعارو داشت) استفاده کردم . و اتفاقا طرف مناظره من هم از پاسخگویی عاجز ماند و گفت تا با قران حرف نزنی پاسخی نمیگویم......و اصلا حاضر نشد راجب روایات علمای خودش هم اظهار نظر کند! با تشکر فراوان !!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام حتي تكليف فرزند مشخص نميشه واقعا استدلالتون ضعيفه من با جناب عقيل موافقم

بسم الله الرحمن الرحیم

fargol;242960 نوشت:
سلام حتي تكليف فرزند مشخص نميشه واقعا استدلالتون ضعيفه من با جناب عقيل موافقم

علیکم السلام
خواستم یه جور جوابتو بدم که...، اما گفتم مدیران میگیرن پاک میکنن یا ویرایش میکنن.
پس یه جور دیگه جوابتو میدم، آخه تو با خودت فکر نمیکنی که تو ازدواج دائم، اینهمه راه برا جلوگیری هست که در پیش میگیرن، قرص و (معذرت میخوام اما) کاندوم و غیره (لطفا حذف نکنید، این امر شایع است و نمیشه پنهانش کرد.)
تو ازدواج دائم از این چیزا استفاده میکنن، اون وقت تو ازدواج موقت استفاده نکنن؟ فقط خواستی یه چیز گفته باشی.

حالا بریم سراغ دوست عزیزمون حمید خان
حمید خان ما خیلی ارادت داریما!!!!!!

حمید;30152 نوشت:
حالا اگه دوستانی که در صدد تفسیر آیه متعه بر اومدن و میخوان ثابت کنن که این آیه در مورد ازدواج موقت نیست ، نسخه جدید راسخان در علم هستند و از پیامبر صلوات الله علیه و آله بیشتر میدانند که بحثش جداست

دمت گرم داداش

حمید;30152 نوشت:
وقتی میگیم یا علی ، یعنی : یا الله و یا محمد و یا علی یا رب و یا نبی و یا ولی یه جورایی داریم آیه 55 سوره مائده رو به خودمون تذکر میدیم ! پس ، یا علی !

یاعلی
موضوع قفل شده است