صلوات بفرستیدمن فقط یه شوخی کردم والا دزدوازاین حرفادرشان این سایت نیست
جناب تلاش ما هم حرفمون که کاملا مشخص بوده به مزاح بوده نکنه شما هم حرفای ما رو جدی گرفتید آخه از این حرفتون یه کمی شوکه شدم دزد در شان این سایت نیست خب معلومه که این سایت و بچه هاش ارزش شون خیلی خیلی بالاتر از این حرفاست
طبق فرموده سرکار منتظر منتقم همگی صلوات بلند بفرستید و ختم جلسه رو با صلوات(البته در دلتون) اعلام کنید
یاحبیب با صحبت شما کاملا مخالفم شما مردا اگه چیزی براتون نفع نداشته باشه عمرا دنبالش برین ما خانم ها هم نیازی به وجود شما ندارین از سر سادگی و مهر و وفا همراه شما میشین که شمام نامردی نمیکنید جواب خوبی های ما رو میدین . بدون مردام میشه زندگی کرد ، زندگی سرشار از محبت و بی دغدغه
این همه سلام و صلوات فرستادیم تا غائله ختم به خیر بشه شما باز ادامه اش میدین! نمیشه ادامه ندین؟؟؟ خودتون خواستین: تصور دنیای بدون مرد و یا دنیای بدون زن اصلا محاله! انسان یک موجود اجتماعی هست و ... اصلا صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فکر می کنم به اندازه کافی در مورد این موضوع بحث شد، دوستان لطف کنند دیگه در مورد موضوع مورد بحث پستی نزنند که مجبور میشم حذف کنم! :Narahat az:
اگر دوست دارین چنین بحثی رو ادامه بدیم یک تاپیک مجزا بزنید.
با تشکر :Gol: موفق باشید
ببخشید سرکار آذربانو! تقصیر سرکار مریم هست دیگه خب یکی دو روزه ایشون نمیان پاتوق مدیریت کنند کاربران دلشون تنگ شده اینجوری باهم بحث می کنند. از این به بعد قول میدیم بچه های خوبی باشیم
[SPOILER] فکر کنم جانشین سرکار مریم اومدند از این به بعد حواستون باشه دیگه هرچی دیدین از چشم آذر بانو دیدین! از من گفتن بود نگین نگفتین:khandeh!:[/SPOILER]
آنچه من می بینم
ماندن دریاست ،
رستن وازنورستن باغ است ،
کشتن شب به سوی روز است ،
گذرا بودن موج وگل و شبنم نیست .
گرچه ما می گذریم ،
راه می ماند .
غم نیست .
سلام
از همه اهالی محترم پاتوق خواهشمندم یک بار دیگه عنوان تاپیک رو به دقت ملاحظه کنن و از ایجاد مطالب بی ارتباط با تاپیک و همچنین مطالب غیر علمی و کل کل بی مورد خودداری کنن. موفق باشید.
یه خواهش داشتم از کارشناسان محترم : وقتی بعد از مدتها به تاپیک یه نفر جواب میدن ، لینکشو براش بفرستن . شاید از بس طول کشیده ، طرف یادش رفته باشه و یا نا امید شده باشه و همینطور سوالش بی جواب بمونه. :Gol:با ارادت
:Gig: تاپیک زن و ورزشو کی قفل کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟گ
کی قفل شد؟ چرا قفل شد؟
کاش یه چیزی بود مثل دلیل حذف پست که دلیل قفل شدن تاپیک هم نوشته میشد.
با سلام و احترام
درسته اگر میشد دلیلش رو هم بنویسیم خیلی عالی بود :ok: ولی باز هم مشکلی نداره چون میتونین به همکاران اجرایی هر بخش مراجعه کنید و ببینید کی کرده و علتش چی بوده.
تاپیک زن و ورزش رو به دلیل عدم نظارت کارشناسان بنده قفل کردم، چون برای جمع بندی تاپیک کارشناسان باید وقت بذارن و تمام مطالب رو بخونند و نظر نهایی بدن و متاسفانه کلی تاپیک بی‌پاسخ داریم که باید توسط کارشناسان پاسخ داده بشه.
حالا من باز هم تاپیک رو به جناب مدیر اجرایی ارجاع میدم اگر صلاح دونستند بازش کنند.
کاش یه چیزی بود مثل دلیل حذف پست که دلیل قفل شدن تاپیک هم نوشته میشد.
کاش..!!من هم وقتی پاتوق قفل شد به همین فکر کردم.
ولی فکر کنم قدیما اون تاپیکایی که "یه کسی" واردش می شد یه دفعه ای قفل می شدن. یادته؟
یه دخترکوچولو تو آشناهامون داریم که بعضی وقتا که می خواد راجع به یه نفر دیگه حرف بزنه به جای اینکه اسمشو بیاره می گه یه کسی!
با سلام و احترام سرکار سها از جواب دادن در رفتین؟!
سلام آذر بانو جان.
نه در نرفتم تو پروفایلش جواب دادم.
شعر از من نیست توی اینترنت خوندم.. قشنگ بود کپی اش کردم. ولی نفهمیدم چرا گفتن باور ندارن؟:Gig:
چی رو یعنی؟
ای ناقلا اهان پس کار خودمه؟ :khaneh: منو باش داشتم دنبال مقصر میگشتم. البته یه چند وقتی بود که تاپیک قفل نکرده بودم ، یادم رفته بود کار خودمه .:Nishkhand: دستت درد نکنه یاداوری کردی عزیزم :hamdel:
ای ناقلا اهان پس کار خودمه؟ منو باش داشتم دنبال مقصر میگشتم. البته یه چند وقتی بود که تاپیک قفل نکرده بودم ، یادم رفته بود کار خودمه . دستت درد نکنه یاداوری کردی عزیزم
قابل شما رو نداشت.:Cheshmak:
البته ما هم شاگردی می کنیم. قفل پاتوق تازه باز شده:Nishkhand:
این که یه تاپیک میزنن میگن گزارشی جهت بررسی از فلانی ... یعنی چی؟
با سلام و احترام
اتفاقا در دوران کاربریم این از اون کنجکاوی و سوالهای مهم منم بود :Nishkhand:
یک سری گزینه هایی انتهای آی دی هر فردی وجود داره () وقتی بخوان به دلایلی در مورد پستی به مدیران گزارش بدن روی کلیک می کنند و میشه : گزارشی جهت بررسی از فلانی ...
سلام و عرض ادب
نظرتون چیه؟؟
1. یه هو کل پاتوق رو حذف کنیم؟
2. یا 4 صفحه یهو حذف کنیم؟
3.یا یه موضوع پاتوق رو یهو حذف کنیم؟
4. یا حالا حذف کنیم بعد ببینیم چی میشه؟
5. این نظرسنجی رو حذف کنیم یهو ؟
6. اگر خواستیم حذف کنیم به طرف بگیم خودش حذف کنه به کسی بر نخوره یهو؟
سلام دوستان...چيزي كه ميخوام بگم.واقعا بايد توضيح داده بشه...چون بايد آدم ها كاربدي كه مي كنندجبران كنند..متني كه ميخواهم بنويسم براي تمام اسك دينه ونه فردخاصي...پس خواهش مي كنم حذف نشه...فقط ذكرچندنكته است..به اضافه جبران گناهي كه مرتكب شده ام... اجازش روخداوند داده...پس خواهش مي كنم اين روحذفش نكنيد.....بحث برانگيز هم نيست...تاجبرانش نكنم آروم نميشوم...پس لطفادراين آرامش كمك كنيد.اگرصلاح دونستيدحذف كنيداما اجازه بديد چنددقيقه ايي باشه..وبعد.
من ديشب وقتي داشتم تايپ مي كردم كلا چشام بسته بود....خوابم ميومد...گيج بودم اصلا حواسم نبودچي مي نويسم... وقتي به شدت خوابمون بگيره.....غده پينه آل تخيلاتون روقوي ترمي كنه...درنتيجه درست فكركردن سخت ميشه... غيرازاينكه ذهنمون تخليه بشه قبل خواب وبه خاطراين تخليه گاهي قبل خواب فكرناب ميادسراغمون.اما متاسفانه ديشب ذهن من به طوركامل درگيربود...واين شدكه.... اصل موضوع ازديدگاه سعه صدراسلام نابم اينه كه ماهرگزاجازه نداريم قضيه شخصي خودمان رابه ديگران تحميل كنيم.. ديشب من داشتم مساله رو كه فقط يك موضوع شخصي بود را به زوربه دوستان تحميل مي كردم..كه اصلا بارفتاريك مسلمان مغايرت دارد.. من مي توانستم بدون اصراردليل منطقي ام روارائه ميدادم وخيلي محترمانه درخواست مي كردم اگربرايشان ميسره آن كارمورد نظرراانجام دهند...اگرهم نمي پذيرفتند من هيچ گونه اجازه ايي نداشتم كه ازطريق نام حضرت فاطمه فشارياعذاب وجدان واردكنم... مي توانستم به جاي واگذار كردن...خودم رابه حضرت فاطمه(س)متصل ميكردم وازايشان مي خواستم اثراحتمالي راازمن يامحيط دوركند.. پس من بايدوبايد ازتمام دوستان پاتوق عذرخواهي كنم....اميدوارم خدامن روببخشد
من چندنكته يادگرفتم..اجازه است بگم؟
زماني كه دچار كاتارسيس(تخليه هيجانات)هستيم هيچ گونه تصميم گيري ومبادله نظرنبايدصورت بگيره...مثل ديشب من..اگرمن رو يك بيمار روحي فرض كنيد...اجازه ميداديدمن هيجان خودم رو تخليه كنم واون موقع
بهتربود فقط شنونده مي بوديدوبامن مبادله نظرنمي كرديد...چون آن موقع من منطقي نبودم....فقط به بيان
احساسم نيازداشتم...ويك كسي كه من رودرك كنه وفقط بگه:آرا تودرست مي گي...
بعدش كه هيجان تخليه ميشه....نصايح وگفتمان شروع ميشه... اگردرپاتوق اين قانون تخليه هيجان رابا شعريا متن ادبي دنبال كنيم...موضوع حله. تخليه تنش حتي اگربه ميزان كم باشه زماني كه دستگاه ليمبيك ما به علت هيجانات مختلف وترشح
هورمون هاي مغزي نوع تصميم گيري را به طورموقت بااختلال روبه روميكنه.. پس زماني كه عصباني هستيم ياترس داريم وياهيجاني داريم تصميم گيري ممنوع... به كمي فاصله زماني نيازداريم..دورشدن ازموضع....ونزديك شدن به منبع آرامش... من ازاون موضع هيجاني تشكرميكنم چون من رو ديشب مجبوركرد دوباره به منبع آرامشم پناه ببرم...وبا او دوباره به عبادت بشينم.. گاهي چيزي كه اصلا فكرش رونميكنيم ميشه راه اتصال مابه خدا واولياي خدا:Gol::Gol:
سلام بر دوستان پاتوق نشين خوبيد ؟
همه ما از شنيدن خبر رفتن جناب مدير ناراحت شديم خودم هم زماني كه پيام رو خوندم واقعاً شوكه شدم ، و واقعاً معني اين جمله رو كه آدم تا چيزي از دست نده قدرش رو نميدونه رو فهميدم
اونايي كه يه خرده سنشون تو اين پاتوق بيشتره و به اصطلاح پير غلامان پاتوق هستن يادشون هست بنده كه چند ماه پيش به خاطر ناراحتي از دست جناب مدير عزيز در اثر كمبود شديد جنبه ناشي از حذف پست مطالبي رو عنوان كردم كه نبايد ميگفتم و البته ايشون بزرگواري كردن و شرمنده ام كردن
جا داشت هم اينجا در حضور جمع يكبار ديگه از مدير عزيزمون حلاليت بطلبم
حالا كه ايشون دارن تشريف ميبرن دوست داشتم آخرين پيامي كه ايشون حذف ميكنن پيام من در پاتوق باشه آخه دلم براي حذف كردناشون تنگ ميشه
جناب مدير لطف ميكنيد پست بعدي بنده رو حذف كنيد ؟
و جالب اینکه خدا و اولیای خدا باز مارو قبول میکنن و میبخشن . ما این اشتباه رو خیلی تکرار میکنیم ولی از بزرگواریشون مارو میبخشن و دوباره بهمون آرامش میدن .
خیلی بد تر از این هم میتونست باشه مخصوصا اگر توی چت بود .
بهت تبریک میگم که انقدر راحت میتونی حرفات رو بگی اون هم حرفایی که کمتر کسی بهش می پردازه .
تو شخصیت بزرگی داری که باید پرورشش بدی چون همونجور که میدونی این اتمام این قضیه نیست و میتونه باز تکرار بشه . همه همین جورن . خود من هم همین جورم .
من سعی میکنم از این اتفاق فرار کنم ولی خوب بلاخره بعذی موقع ها تو تله میفتم و صبح که بیدار میشم میگم ای وای خراب کردم . روز به روز دارم بهتر میشم . مخصوصا با خوندن قرآن و تقویت ترس از اعمالم . این انجمن جای امنی هست که من بهش پناه آوردم . واسم شده مثل مسجد .
نازنينم......اسب دلم حيران شد ازسرعت باد چشمان خدايي ات.... نازبستي، پينه بستم....چشم بستي، بند بستم.....لبخند زدي، دل بستم....گذركردي....
ابرسياه مژه هايم... اشك شد، مشق شد، شمع شد،آبشد، آه شد، شورشد، كورشد، سوخته شد، تمام شد...
فرياد زدم.....بوي خاكم، عشقيم ، ساكن وخاموش....
عالم را فوران ميكني....ظهورت را درمدار انتظارم مي چرخاني.......چهان را طي مي كني....اما تا به ما مي رسي...اين آتش عشق سركش راخاموش مي نگري؟
و آرام مي گذري؟؟ چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟
نازنينم....تمام احساس ها را درتو ديدم ونديدم......تمام مهرباني ها را در تو ديدم و نديدم....
آه پدرتمام جهانم...معصومانه نگاهم كردي......بي رحمانه گذركردي...عاشق سركش دلسوخته ات راسوزاندي..غرورش رانابودكردي.... بوي لباس پدريت را ازمشام گناه آلودش دريغ كردي...
خارشدم، آه شدم، پاك شدم، كويرشدم، فقيرشدم، حقيرشدم، عدم شدم، بي شد شدم،
پرسيدم؟ فريادشدم:من تنها شدم...
منتظربودي.......بت هاي قصرزليخاييم را ديدي....و تكراركردي: تنها شدي؟؟
نظركردي.....گل وصالم كردي وبوئيدي....خاكم كردي وبرآن سجده كردي...
آبم كردي نوشيدي...اشكم كردي وبا آن وضو گرفتي....دست كودكيم رافشردي......انگشترم كردي ودر
دست گذاشتي...مرهمم كردي وبا آن به زخم ها زدي.....كفش وصله دارم كردي وپوشيدي....پارچه سبز دوختي و برتنم كردي....و رو به آسمان به خدا گفتي:بپذيراين فرزند رامم را... ماهم كردي و با اوتا صبح نجوا كردي.....چاهم كردي و درآن آه گفتي......
ديوانه شدم.....بيمارشدم........بيچاره شدم....خنديدم......قهقهه شدم...درتمام محبت يكباره
تو،مغرورشدم.....فرياد شدم.:كه من انگار توهستم...
ازخون وگوشت تو.....به تونزديك....فرزند واقعي توهستم.
همه تا فرشتگان خشم شدند...
اما تو لبخند زدي....آنقدركه مهربان بودي...وازعسل لبخندتلبان خوشكيده مرا سيراب كردي...
گفتم.....بانگراني:آيا كفرگفتم؟
گفتي:بگو.
وقتی بعد از مدتها به تاپیک یه نفر جواب میدن ، لینکشو براش بفرستن . شاید از بس طول کشیده ، طرف یادش رفته باشه و یا نا امید شده باشه و همینطور سوالش بی جواب بمونه.
چنین امکانی در انجمن وجود دارد. (اشتراک موضوعات)
برای مثال می توانید تنظیم کنید که با هر پاسخ به تاپیک, یک ایمیل به شما زده شود یا ....
کاربر مهمان خوش آمدید
جناب تلاش ما هم حرفمون که کاملا مشخص بوده به مزاح بوده نکنه شما هم حرفای ما رو جدی گرفتید آخه از این حرفتون یه کمی شوکه شدم دزد در شان این سایت نیست خب معلومه که این سایت و بچه هاش ارزش شون خیلی خیلی بالاتر از این حرفاست
طبق فرموده سرکار منتظر منتقم همگی صلوات بلند بفرستید و ختم جلسه رو با صلوات(البته در دلتون) اعلام کنید
ما که حرفی نزدیم ... ولی چشم صلوات بلندی میفرستیم ... البته بهتر هست خانوما صلوات آروم بفرستن ... با روحیاتشون سازگار نیست .
با سلام و احترام
فکر می کنم به اندازه کافی در مورد این موضوع بحث شد، دوستان لطف کنند دیگه در مورد موضوع مورد بحث پستی نزنند که مجبور میشم حذف کنم! :Narahat az:
اگر دوست دارین چنین بحثی رو ادامه بدیم یک تاپیک مجزا بزنید.
با تشکر :Gol:
موفق باشید
این همه سلام و صلوات فرستادیم تا غائله ختم به خیر بشه
شما باز ادامه اش میدین!
نمیشه ادامه ندین؟؟؟
خودتون خواستین:
تصور دنیای بدون مرد و یا دنیای بدون زن اصلا محاله!
انسان یک موجود اجتماعی هست و ...
اصلا صلوات بفرستید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
با سلام و احترام
سبزینه ظهور گرامی خودتون که ماشالا کاملا آگاه هستید!
مسلما روی هرچی حساس بشین طرف مقابل (خصوصا اگر جنس مخالف باشه) قاطعتر میشه و پافشاری بیشتری داره.
بهترین راه به نظر من نرین تو پروفایل‌شون. :ok:
سلام
با آذر بانو موافقم:ok:
ميگم زيرآسمون آبي عزيزم...انگاري دلتون خيلي پربود...
بگيدكي اذييتون كرده تامن بيام كله اش رو.....لا اله الاالله....الان گفته بودم..
كسي دوست گل منو اذيت نكنه.اينجا گپ وگفتگوي دوستانست خواهش ميكنم دوستانه برخوردكنيد....دل
دوست منوهم نشكونيدوگرنه باماطرفيد....
اللهم صل علي محمدوآل محمدوعجل فرجهم
به نام علی اعلی
ببخشید سرکار آذربانو!
تقصیر سرکار مریم هست دیگه
خب یکی دو روزه ایشون نمیان پاتوق مدیریت کنند کاربران دلشون تنگ شده اینجوری باهم بحث می کنند.
از این به بعد قول میدیم بچه های خوبی باشیم
[SPOILER] فکر کنم جانشین سرکار مریم اومدند
از این به بعد حواستون باشه دیگه هرچی دیدین از چشم آذر بانو دیدین!
از من گفتن بود نگین نگفتین:khandeh!:[/SPOILER]
یاحبیب
سهراب! گفتی چشمها را باید شست؛ شستم ! ولی...
گفتی جور دیگر باید دید؛ دیدم ولی...
گفتی زیر باران باید رفت : رفتم
ولی او نه چشمهای خیس و باران زده ام را دید
و نه نگاهم را
هیچ کدام را ندید
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:
دیوانهء باران زده!!!!
سبز و پایدار باشید.
یا حق
زيرآسمون خيلي خوشكل بود..
آذربانوجان تصويرتون انتهاي اميده.......يه كم اثر منفي اون تصويره رو...
كه فكركنم به جايي رسيديم كه مامقصرازآب دراومديم!
روزگاروميبينيد..
خودمون بايد شكايت كنيم خودمون هم بايد عذرخواهي كنيم..
بهرحال من به شدت دوست ندارم كسي ازم ناراحت بشه...
درهرصورت عذرخواهي ميكنم..
خوب خصوصي نبودكه.....
تازه خانم آذربانو يه نكته كلي روان شناسي فرمودند.همه اش منظورشون باشمانبود..
بهرحال ببخشيدعمو
سلام
یه صلوااااااااااااااااااااااااااات بلند واسه ختم جلسه!
که اتفاقا خیلی هم با روحیاتم سازگاره!!
و خدا سیب نینداخت از آن بالاها
که در عمق کم حرف نیوتن غرق شویم
و چنین با تقدیس
و چنین با اجبار
جسم او در خودمان دفن کنیم
یادمان باشد سیب
با هزاران امید
به امید لب و دندان کسی می آید
که به ایمان و یقین
سیب را می فهمد
سیب را می نوشد
و به حرف نیوتن می خندد
با خودش می گوید :
" آسمان جاذبه دارد نه زمین "
یاحبیب
آنچه من می بینم
ماندن دریاست ،
رستن وازنورستن باغ است ،
کشتن شب به سوی روز است ،
گذرا بودن موج وگل و شبنم نیست .
گرچه ما می گذریم ،
راه می ماند .
غم نیست .
یادش بخیر اون موقع ها که پست های توی پاتوق اونقدر پر مهر و محبت بود
و افراد اونقدر با گذشت پست میزدن که میتونستم پای همه پست ها صلواتمو ثبت کنم .:ok:
آخه یه نگاهی به عنوان موضوع بزنید .
گفته گپ و گفت دوستانه اعضاء
پس بی زحمت از همدیگه دلخور نشید :ok:
سهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااي گرامي..
اين شعرازخودتون بود/
باورندارم..بگيدازكيه؟
عاليييييييييييييييييييييييييييي بود
سلام
از همه اهالی محترم پاتوق خواهشمندم یک بار دیگه عنوان تاپیک رو به دقت ملاحظه کنن و از ایجاد مطالب بی ارتباط با تاپیک و همچنین مطالب غیر علمی و کل کل بی مورد خودداری کنن. موفق باشید.
با سلام و احترام خدمت مدیر اجرایی بزرگوار و محترم
خدا قوت
من خیلی دلم نمیاد پست های کاربران رو حذف یا ویرایش کنم ولی ان‌شاءالله از این به بعد یاد گرفتم :Nishkhand:
:Gig: تاپیک زن و ورزشو کی قفل کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟گ
کی قفل شد؟
چرا قفل شد؟
کاش یه چیزی بود مثل دلیل حذف پست که دلیل قفل شدن تاپیک هم نوشته میشد.
با سلام و احترام
سرکار سها از جواب دادن در رفتین؟! :Cheshmak:
یه خواهش داشتم از کارشناسان محترم :
وقتی بعد از مدتها به تاپیک یه نفر جواب میدن ، لینکشو براش بفرستن .
شاید از بس طول کشیده ، طرف یادش رفته باشه و یا نا امید شده باشه و همینطور سوالش بی جواب بمونه.
:Gol:با ارادت
با سلام و احترام
درسته اگر میشد دلیلش رو هم بنویسیم خیلی عالی بود :ok: ولی باز هم مشکلی نداره چون میتونین به همکاران اجرایی هر بخش مراجعه کنید و ببینید کی کرده و علتش چی بوده.
تاپیک زن و ورزش رو به دلیل عدم نظارت کارشناسان بنده قفل کردم، چون برای جمع بندی تاپیک کارشناسان باید وقت بذارن و تمام مطالب رو بخونند و نظر نهایی بدن و متاسفانه کلی تاپیک بی‌پاسخ داریم که باید توسط کارشناسان پاسخ داده بشه.
حالا من باز هم تاپیک رو به جناب مدیر اجرایی ارجاع میدم اگر صلاح دونستند بازش کنند.
با تشکر از همکاری شما :Gol:
کاش..!!من هم وقتی پاتوق قفل شد به همین فکر کردم.
ولی فکر کنم قدیما اون تاپیکایی که "یه کسی" واردش می شد یه دفعه ای قفل می شدن. یادته؟
یه دخترکوچولو تو آشناهامون داریم که بعضی وقتا که می خواد راجع به یه نفر دیگه حرف بزنه به جای اینکه اسمشو بیاره می گه یه کسی!
سلام آذر بانو جان.
نه در نرفتم تو پروفایلش جواب دادم.
شعر از من نیست توی اینترنت خوندم.. قشنگ بود کپی اش کردم. ولی نفهمیدم چرا گفتن باور ندارن؟:Gig:
چی رو یعنی؟
منظورت از یه کسی من نبودم که؟ :Nishkhand:
دستت سبکه. مگه بده؟
ای ناقلا
اهان پس کار خودمه؟ :khaneh:
منو باش داشتم دنبال مقصر میگشتم. البته یه چند وقتی بود که تاپیک قفل نکرده بودم ، یادم رفته بود کار خودمه .:Nishkhand:
دستت درد نکنه یاداوری کردی عزیزم :hamdel:
قابل شما رو نداشت.:Cheshmak:
البته ما هم شاگردی می کنیم. قفل پاتوق تازه باز شده:Nishkhand:
مشکن..... به چمن..... اي مه من..... قدر سخن
راستی یه سوال؟
این که یه تاپیک میزنن میگن گزارشی جهت بررسی از فلانی ... یعنی چی؟
با سلام و احترام
اتفاقا در دوران کاربریم این از اون کنجکاوی و سوالهای مهم منم بود :Nishkhand:
یک سری گزینه هایی انتهای آی دی هر فردی وجود داره (
) وقتی بخوان به دلایلی در مورد پستی به مدیران گزارش بدن روی 
کلیک می کنند و میشه : گزارشی جهت بررسی از فلانی ...
سلام و عرض ادب
نظرتون چیه؟؟
1. یه هو کل پاتوق رو حذف کنیم؟
2. یا 4 صفحه یهو حذف کنیم؟
3.یا یه موضوع پاتوق رو یهو حذف کنیم؟
4. یا حالا حذف کنیم بعد ببینیم چی میشه؟
5. این نظرسنجی رو حذف کنیم یهو ؟
6. اگر خواستیم حذف کنیم به طرف بگیم خودش حذف کنه به کسی بر نخوره یهو؟
با سلام و احترام
خود حذف و ویرایش پست ها کلی وقت و انرژی میگیره تا چه برسه به اینکه یکی یکی اخطار بدیم که بیا پستت رو حذف کن!
بعد میگه: براچی؟!
باید کلی علت بگی و...
کاربران باید فکر همکاران و مدیران رو هم بکنند و بحث ها رو اینقدر کش ندن و بحث های شخصی رو به پروفایلها ببرن. :ok:
موفق باشید
سلاااااام به پاتوقی های گرامی
خدارو شکر قفل شکسته{باز} شد
تورو خدا دوستان مراعات کنند و بحثهای 2 طرفه شونو ببرن به پروفایلاشون تا باعث نشه.....
یه سوال: چرا من نمیتونم عکس توی امضام بزارم؟:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:
سلام
این اولین پست من تو سال 1391 هستش - دوستان سال نو همه شما مبارک :Mohabbat::Gol:
با سلام و احترام
گذاشتن تصویر در امضا فقط برای همکاران و همچنین کاربران برتر ممکن هست.
موفق باشید
:hey::vamonde:
سلام دوستان...چيزي كه ميخوام بگم.واقعا بايد توضيح داده بشه...چون بايد آدم ها كاربدي كه مي كنندجبران كنند..متني كه ميخواهم بنويسم براي تمام اسك دينه ونه فردخاصي...پس خواهش مي كنم حذف نشه...فقط ذكرچندنكته است..به اضافه جبران گناهي كه مرتكب شده ام...
اجازش روخداوند داده...پس خواهش مي كنم اين روحذفش نكنيد.....بحث برانگيز هم نيست...تاجبرانش نكنم آروم نميشوم...پس لطفادراين آرامش كمك كنيد.اگرصلاح دونستيدحذف كنيداما اجازه بديد چنددقيقه ايي باشه..وبعد.
من ديشب وقتي داشتم تايپ مي كردم كلا چشام بسته بود....خوابم ميومد...گيج بودم اصلا حواسم نبودچي مي نويسم...
وقتي به شدت خوابمون بگيره.....غده پينه آل تخيلاتون روقوي ترمي كنه...درنتيجه درست فكركردن سخت ميشه...
غيرازاينكه ذهنمون تخليه بشه قبل خواب وبه خاطراين تخليه گاهي قبل خواب فكرناب ميادسراغمون.اما متاسفانه ديشب ذهن من به طوركامل درگيربود...واين شدكه....
اصل موضوع ازديدگاه سعه صدراسلام نابم اينه كه ماهرگزاجازه نداريم قضيه شخصي خودمان رابه ديگران تحميل كنيم..
ديشب من داشتم مساله رو كه فقط يك موضوع شخصي بود را به زوربه دوستان تحميل مي كردم..كه اصلا بارفتاريك مسلمان مغايرت دارد..
من مي توانستم بدون اصراردليل منطقي ام روارائه ميدادم وخيلي محترمانه درخواست مي كردم اگربرايشان ميسره آن كارمورد نظرراانجام دهند...اگرهم نمي پذيرفتند من هيچ گونه اجازه ايي نداشتم كه ازطريق نام حضرت فاطمه فشارياعذاب وجدان واردكنم...
مي توانستم به جاي واگذار كردن...خودم رابه حضرت فاطمه(س)متصل ميكردم وازايشان مي خواستم اثراحتمالي راازمن يامحيط دوركند..
پس من بايدوبايد ازتمام دوستان پاتوق عذرخواهي كنم....اميدوارم خدامن روببخشد
من چندنكته يادگرفتم..اجازه است بگم؟
زماني كه دچار كاتارسيس(تخليه هيجانات)هستيم هيچ گونه تصميم گيري ومبادله نظرنبايدصورت بگيره...مثل
ديشب من..اگرمن رو يك بيمار روحي فرض كنيد...اجازه ميداديدمن هيجان خودم رو تخليه كنم واون موقع
بهتربود فقط شنونده مي بوديدوبامن مبادله نظرنمي كرديد...چون آن موقع من منطقي نبودم....فقط به بيان
احساسم نيازداشتم...ويك كسي كه من رودرك كنه وفقط بگه:آرا تودرست مي گي...
بعدش كه هيجان تخليه ميشه....نصايح وگفتمان شروع ميشه...
اگردرپاتوق اين قانون تخليه هيجان رابا شعريا متن ادبي دنبال كنيم...موضوع حله.
تخليه تنش حتي اگربه ميزان كم باشه زماني كه دستگاه ليمبيك ما به علت هيجانات مختلف وترشح
هورمون هاي مغزي نوع تصميم گيري را به طورموقت بااختلال روبه روميكنه..
پس زماني كه عصباني هستيم ياترس داريم وياهيجاني داريم تصميم گيري ممنوع...
به كمي فاصله زماني نيازداريم..دورشدن ازموضع....ونزديك شدن به منبع آرامش...
من ازاون موضع هيجاني تشكرميكنم چون من رو ديشب مجبوركرد دوباره به منبع آرامشم پناه ببرم...وبا او دوباره به عبادت بشينم..
گاهي چيزي كه اصلا فكرش رونميكنيم ميشه راه اتصال مابه خدا واولياي خدا:Gol::Gol:
لا حول و لا قوة الا بالله
سلام بر دوستان پاتوق نشين خوبيد ؟
همه ما از شنيدن خبر رفتن جناب مدير ناراحت شديم خودم هم زماني كه پيام رو خوندم واقعاً شوكه شدم ، و واقعاً معني اين جمله رو كه آدم تا چيزي از دست نده قدرش رو نميدونه رو فهميدم
اونايي كه يه خرده سنشون تو اين پاتوق بيشتره و به اصطلاح پير غلامان پاتوق هستن يادشون هست بنده كه چند ماه پيش به خاطر ناراحتي از دست جناب مدير عزيز در اثر كمبود شديد جنبه ناشي از حذف پست مطالبي رو عنوان كردم كه نبايد ميگفتم و البته ايشون بزرگواري كردن و شرمنده ام كردن
جا داشت هم اينجا در حضور جمع يكبار ديگه از مدير عزيزمون حلاليت بطلبم
حالا كه ايشون دارن تشريف ميبرن دوست داشتم آخرين پيامي كه ايشون حذف ميكنن پيام من در پاتوق باشه آخه دلم براي حذف كردناشون تنگ ميشه
جناب مدير لطف ميكنيد پست بعدي بنده رو حذف كنيد ؟
اي خورشيدم گره هاي موههاي زردت را برروي همه برگ هاي رسپيناي فراقم پهن
كن..كه مدتي است سرماي نداي شيطان مرا مي لرزاند.......آه..گيتاردعايت را بنواز..روحم مدتي است كه ديگر نمي رقصد..بنوازآسمانم(عج)
مي خواهم روحم رادرتمام بي شرمي درميان تمام نگاه هاي فرشتگان برقصانم...بگذار
بارديگر باران خيس سايه ات..برسرداغم...نوازش كند....بوي نوازشت رادوست دارم.
حال، سايه ي درخت انتظارت...چشمان فراقم رامي بوسد.....وفرياد مي زنم:چه اوجي دارد پرواز اين وصال عارفانه...
ومن مي ترسم بيانش كنم،مبادا مراكفرگوي وبد زبان بخوانند...بي ايمان...
اما توبي توجه به نگاه ها مي گويي:بخوان...آهنگ بزن.....
ومنم باخوشحالي با سيب هاي داغ بندگيم برلب هاي وصلم بوسه مي زنم..
ومي گويم:پدرآسمانيم...
توبهترين شكننده حصارهاوبت هاي زمان هستي...
همان گاه،درميان تمام جشن آسمان...با سه تارقلب شكسته ام......تن روح عرفان راعريان......صدايم رافرياد....برآنانكه درد فراق ميكشند آواز مي خوانم...
وبا آن ها هم آه مي شوم..وبه تومي گويم:شكستن حصارها را ادامه بده....
آهنگ اين شكستن رادوست دارم...
تومي گويي:نترس....بخوان....مثل سايرفرزندان...اين جاهمه آواز عارفانه ات رادوست دارند..
وااااااااااااااي....اي همه ي يخ هاي قلبم آب شويد...اشك شويد...
رعدوبرق مژه هايم آشكار...شدت باران رابسيار كنيد....
كه من تازيانه باران رادوست دارم.....مي خواهم ازدرد تازيانه ها.....تمام وجودم خيس شود..
اي خورشيدم گره هاي موههاي زردت را برروي همه برگ هاي رسپيناي فراقم پهن
كن..كه مدتي است سرماي نداي شيطان مرا مي لرزاند
سلام
و جالب اینکه خدا و اولیای خدا باز مارو قبول میکنن و میبخشن . ما این اشتباه رو خیلی تکرار میکنیم ولی از بزرگواریشون مارو میبخشن و دوباره بهمون آرامش میدن .
خیلی بد تر از این هم میتونست باشه مخصوصا اگر توی چت بود .
بهت تبریک میگم که انقدر راحت میتونی حرفات رو بگی اون هم حرفایی که کمتر کسی بهش می پردازه .
تو شخصیت بزرگی داری که باید پرورشش بدی چون همونجور که میدونی این اتمام این قضیه نیست و میتونه باز تکرار بشه . همه همین جورن . خود من هم همین جورم .
من سعی میکنم از این اتفاق فرار کنم ولی خوب بلاخره بعذی موقع ها تو تله میفتم و صبح که بیدار میشم میگم ای وای خراب کردم . روز به روز دارم بهتر میشم . مخصوصا با خوندن قرآن و تقویت ترس از اعمالم . این انجمن جای امنی هست که من بهش پناه آوردم . واسم شده مثل مسجد .
خوشحالم که با تو هم انجمنی هستم
نازنينم......اسب دلم حيران شد ازسرعت باد چشمان خدايي ات....
نازبستي، پينه بستم....چشم بستي، بند بستم.....لبخند زدي، دل بستم....گذركردي....
ابرسياه مژه هايم...
اشك شد، مشق شد، شمع شد،آب شد، آه شد، شورشد، كورشد، سوخته شد، تمام شد...
فرياد زدم.....بوي خاكم، عشقيم ، ساكن وخاموش....
عالم را فوران ميكني....ظهورت را درمدار انتظارم مي چرخاني.......چهان را طي مي كني....اما تا به ما مي رسي...اين آتش عشق سركش راخاموش مي نگري؟
و آرام مي گذري؟؟ چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟
نازنينم....تمام احساس ها را درتو ديدم ونديدم......تمام مهرباني ها را در تو ديدم و نديدم....
آه پدرتمام جهانم...معصومانه نگاهم كردي......بي رحمانه گذركردي...عاشق سركش دلسوخته ات راسوزاندي..غرورش رانابودكردي....
بوي لباس پدريت را ازمشام گناه آلودش دريغ كردي...
خارشدم، آه شدم، پاك شدم، كويرشدم، فقيرشدم، حقيرشدم، عدم شدم، بي شد شدم،
پرسيدم؟ فريادشدم:من تنها شدم...
منتظربودي.......بت هاي قصرزليخاييم را ديدي....و تكراركردي: تنها شدي؟؟
نظركردي.....گل وصالم كردي وبوئيدي....خاكم كردي وبرآن سجده كردي...
آبم كردي نوشيدي...اشكم كردي وبا آن وضو گرفتي....دست كودكيم رافشردي......انگشترم كردي ودر
دست گذاشتي...مرهمم كردي وبا آن به زخم ها زدي.....كفش وصله دارم كردي وپوشيدي....پارچه سبز دوختي و برتنم كردي....و رو به آسمان به خدا گفتي:بپذيراين فرزند رامم را...
ماهم كردي و با اوتا صبح نجوا كردي.....چاهم كردي و درآن آه گفتي......
ديوانه شدم.....بيمارشدم........بيچاره شدم....خنديدم......قهقهه شدم...درتمام محبت يكباره
تو،مغرورشدم.....فرياد شدم.:كه من انگار توهستم...
ازخون وگوشت تو.....به تونزديك....فرزند واقعي توهستم.
همه تا فرشتگان خشم شدند...
اما تو لبخند زدي....آنقدركه مهربان بودي...وازعسل لبخندت لبان خوشكيده مرا سيراب كردي...
گفتم.....بانگراني:آيا كفرگفتم؟
گفتي:بگو.
سلام به پاتوقی ها
چنین امکانی در انجمن وجود دارد. (اشتراک موضوعات)
برای مثال می توانید تنظیم کنید که با هر پاسخ به تاپیک, یک ایمیل به شما زده شود یا ....
توضیح Masoomi سایت در لینک زیر:
http://www.askdin.com/post152979-26.html
با تشکر
لا حول و لا قوة الا بالله
آخ جون مدیر جون دوست دارم
همیشه موفق باشید