آیة الله جوادی در همون کتاب (زن در آیینه جلال و جمال) می گویند:
براساس آن مقدمه و اين نمونه، ميتوان گفت كه توفيق زن در تعالي روحي و معنوي، بيش از مرد است يا دستكم زن مانند مرد است؛ زيرا طبق فتواي مشهور تقريباً شش سال قبل از مكلف شدن مرد،ذات اقدس الهي زن را به حضور ميپذيرد. زن از بدو دهمين سال زندگي، خدا او را به حضور ميپذيرد و با او سخن ميگويد و روزه را بر او واجب ميكند و مناجاتهاي او را به عنوان دستور مستحب شرعي گوش ميدهد؛ در حالي كه هنوز مرد، نوجواني بازيگر است.
شش سال زمينهسازي براي زن و از دوران نوجواني او را به حضور پذيرفتن و الزام او به نماز كه عمود دين است و به روزه كه سپر دين است و به حج كه «وفد إلي الله» است و مهمانان در آن سفر به ضيافتگاه خداوند ميروند، اينها همه نشانه آن است كه زن براي دريافت فضائل، شايستهتر از مرد است و تبيين صحيح اين منطق و اجراي آن، روشن ميسازد كه زن بالاتر از مرد يا دستكم همتاي اوست.
من اصلا قبول ندارم که زنان ناقص العقل باشند زیرا:
1- با زیرکی و زرنگی حرف از همسراشون می کشند.
2- با زیرکی و زرنگی و عقل بالا پول از هسرشون می گیرند.
3- با زیرکی و زرنگی دلیل پف کردن چشمشونو پیش حسودا به تعبیر خودشون خوش خوابی و در نتیجه خوش بودن تعبیر می کنند.
4- اگه از دست کسی ناراحت شدن با پنبه سرشو میبرند.
5- ادامه را از زبان کاربران بشنویم
اما گذشته از شوخی بنده با برداشتی که از روایات و احادیث نسبت به ناقص العقل بودن زنان است قبول ندارم در حالی بسیاری از افراد غیر متخصص و عوام فکر می کنند زنان عقلشان ناقص است و به زنان خود هم برچسب ناقص العقل بودن می زنند در حالی اول باید عقل را تعریف کرد اگه عقل همان تواناییی و استعداد و بالا بودن آی کیو می باشد که زنان واقعا شخصیت پیچیده ای دارند و از همه موجودات جاندار و بی جان در سطوح بالایی از ضریب هوشی قرار دارند. به نظر من اگه یک مردی را صدر درصد عاقل بگیریم که نمی توانیم چون به قول استاد بیست مال بنده نیست و مال خود خود خداست این درصد عقل در زنان بهنجار 50 تا 70 است و بقیه قسمت خالی لیوان احساسات و عواطف است که واقعا تمام موجوادت کره زمین به آن احتیاج دارند تصور بکنید اگه زن با احساسات و عواطف و لطافت و ظرافت زنانه خود نبود هیچ مردی ازدواج نمی کرد اگه زن داری احساس و عواطف بیش از مرد نبود بچه ها یک ذره احساس و عواطف نداشتند و به هیچ وجه واژه دلسوزی و همدلی ، عذاب وجدان و... وجود نداشت و زندگی در دنیا با جنگ و دعوا به پایان می رسید و الان ما این مطالب را نمی توانستیم در حمایت از زنان بنویسیم نتیجه اخلاقی : به جای واژه ناقص العقل بودن واژه عاطفی العقل بودن و یا لطیف العقل بودن را بکار ببریم
سلام بر بقیةالله الاعظم و منتظرانش انهایی که این مطلب را عنوان میکنند حتما" غافلند از عقل و درایت زنان بخصوص در مرحله ی به دام انداختن مردانشان (اعم از پدر - برادر - فرزند - همسر و.... ) که البته با یک مطالعه ی سطحی در می یابیم که 90%از عقل گذاری در جامعه حتی توسط اقایان با همدستی پنهان و اشکار خانمها انجام میگیرد. البته عرض کردم خدمتتان با یک مطالعه ی سطحی!!! اما در دنیای علمی نیز اگر به تاریخ نگاهی بیاندازیم در جوامع اجتماعی زنان عاقلی که حتی به اداره ی اجتماع بهتر از اقایان همت ورزیدند کم نبودند همچنین زنان عالمی که در علوم مختلف بسیار حاذق بوده اند و همچنین در معنویات از زنانی میتوانیم نام ببریم که سر امد همه ی انسانیت بوده اند از جمله حضرت خدیجه (ع) حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب(س) عقیله ی بنی هاشم اکنون هم که ما در کلاسهای دانشگاه از هر 10 دانشجو به 6دانشجوی دختر بر میخوریم پس ؟؟؟ و این را نیز فراموش نکنیم اقایان نیز استفاده از عقلشان را نیز تحت تربیتی یک زن( مادرشان ) اموخته اند!!! البته بنده به هیچ وجه فمنیست نیستم فقط واقعیتها را گفتم . و باز هم البته که برخی از همین خانمهای مورد بحث با کمتر استفاده کردن از عقل رفتاری خودشان باعث این سوءظن ها و مطالب شده اند . ......................................................... حق یارتان :roz:...............................................................................
با سلام.
يكي از تفاوتهاي غير قابل انكار بين زن و مرد تفاوت از حيث قواي دماغي و عقلاني و عاطفي است. البته لازم به تذكر است مقصود از عقل، عقل نظري است چرا كه در عقل عملي نه تنها زنان ضعيفتر از مردان نميباشند بلكه گاهي نيز بر آنها غلبه مينمايند. به عبارت ديگر عقل تئوريك و تحليلگر و فرضيهباف و فلسفهپرداز و عقل سياسي ـ اجتماعي در مردان، دامنه و قدرت بيشتر و گستردهتر دارد.
به طور كلي عقل خشك ـ رياضي و تفكر محض نظري در صنف مردان بيش از زنان فعال است ولي عقل عملي كه به كمال و صعود انسانها مربوط است در مورد مرد و زن مساوي است.1
اگرچه دنياي عقلي و دنياي شهودي و عاطفي زنان متفاوت است. لكن اين مسأله دخالتي در ارزشگذاري انساني ندارد و عقل عملي كه به كمال و صعود انساني مربوط است در مرد و زن مساوي است، قياس و استقراء و حل معادلات رياضي و چيدن صغرا و كبرا، يك فن است نه يك ارزش انساني؛و اگر نوع مرد در اين جهت با نوع زن متفاوت است و كميت چنين نيرويي در آن دو يكسان نباشد هرگز به معني كسر شأن يكي و قدر قيمت ديگري نيست، به ويژه كه در درك حيات و كمال معرفت الهي و رشد اخلاقي و اراده كه همه به عقل عملي مربوط است زن و مرد مساوياند. و درك برخي حقايق لطيف عاطفي و شهودي براي زنان آسانتر از مردان است و در اين نوع ادراكات، زنان حتي قويترند .2
منظور از نقص عقلی که در روایات آمده است به معناي نقص ارزشي نيست بلكه در عرصه مسايل خشك عقلاني و نظري زنان نسبت به مردان ضعيفتر هستند، و ضعف و نقصان زنان در اين مسأله به بالندگي و تكامل زنان در عرصههاي ارزشي هيچ گونه آسيب جدي وارد نمينمايد.
علاوه بر تفاوت در حد عقل نظري در ميان زنان و مردان، تفاوت در عواطف هم وجود دارد. طبيعي است كه زنان به خاطر رسالت مادري و همسري خود، از شدت عواطف بيشتري برخوردار هستند كه اين مسأله به خودي خود براي زن، بسيار ارزشمند است چرا كه غرايز و عواطف در آدمي سرچشمه همه نوع حركت و فعاليت است و بنا بر تعبير روانشناسان موتور اصلي حركت و فعاليت مادامالعمر در انسان، عواطف ميباشد و نوع و شدت و ضعف آن تأثير خاصي در زندگي فردي، اجتماعي انسان دارد.
كليد سعادت و شقاوت انسان را بايد در سلامت و عدم سلامت عاطفي او جستجو كرد. از آنجا كه شدت عواطف در زنان بيشتر است، لذا ادراكات عقلي زن بيشتر از عواطف تأثير ميپذيرد. ولي مردان به جهت آنكه كمتر تحت تأثير ساختار عاطفي خويش قرار دارند از جهت غلبه و قدرت عاطفي بر مردان غالب شده، در نتيجه مردان از جهت عاطفي و زنان از حيث عقلاني نسبت به يكديگر احساس نياز ميكنند.
به عبارت ديگر، نقصان عقلي زن به تماميت عقلي مرد و نقصان عاطفي مرد به تماميت عاطفي زن ترميم و جبران ميشود و از آنجا كه زندگي انسان و كمال او هم محتاج زمينههاي عاطفي و هم نيازمند عقل تمام ميباشد، در اين صورت يك زن و مرد با هم يك واحد تمام انساني را ميسازند.3
1- ر.ك: شرح نهجالبلاغه، علامه جعفري.
2- استاد جعفري و شخصيت اسلامي زن، آسيه فيروزهچي، كتاب نقد، ش12
3-روانشناسي زن، سيدمجتبي ركاوندي، ص63 ـ 64.
ممنونم از استاد امیدوار گرامی به خاطر این تاپیک واقعا ارزنده و آگاهی دهنده :ok:
100% زنها نصف عقل هستن به گفته امام علی (ع)
باید عرض کنم خدمتتون که طبق آخرین تحقیقات علمی انجام شده ، میزان هوش زن ها و مرد ها با هم برابر هستش ، اون 6000 سلولی هم که در اختلاف عقل وجود داره به این علت هستش که قسمت تجسم فضایی در خانم ها وجود نداره که با تمرینات ذهنی و عملی جبران میشه :ok:
شما هم لطف بفرمایید یه کم مودبانه تر صحبت کنید و وقتی از یه حدیث استفاده میکنید یا برداشت شخصی خودتونو ننویسید یا اینکه عین حدیث رو نقل بفرمایید و نهایتا برداشت شخصیتون رو اضافه بفرمایید:Gol:
نتیجه اخلاقی : به جای واژه ناقص العقل بودن واژه عاطفی العقل بودن و یا لطیف العقل بودن را بکار ببریم
سلام خیلی عالی بود استاد
خانوما خیلی جاها خیلی باهوشتر از مردا عمل میکنن فقط یه نقطه ضعف دارن اونم اینه که از طریقه احساسشون زود گول میخورن البته بعضیاشون آقایان هم نقطه ضعف دارن مگه نه استاد؟؟؟ بنظرام اگه یه زن بخواد با مرد در این مورد(عقل) مسابقه داشته باشن خانوما برندن
انقد حرف می زنن مخ طرف می خورن دیگه واسش مخ نمیمونه :khaneh:(دارم با استاد حرف میزنم)
با تشکر از همه ی دوستان بزرگوار وابراز نظرات خوبشان:Gol:
وبا تشکر ازاین که بعضی دوستان نا خود آگاه کینه ی خود را ازاین موچود باهوش وبا درایت که اگر هم عقلش را کمتر میدانید حداقل ازهمه ی آن عقل استفاده میکند و نمیگذارد دو سوم آن هدر رود !!!!را ابراز فرمودید . که اگر میگذاشت این عقل هدر رود نشانه ی کم عقلی اش بود !!!! وشایسته ی این حملات !!!!
بزرگواران از( کَل کَل) عقلها که بگذریم نظر شما دوستان گرامی را به تفاوت موضوعی چند لفظ جلب میکنم .
خوب دوست داشتید مسابقه بدهیم ؟ بسم الله ...
تفاوت معنایی و موضوعی این چند لغت را با استناد به اسناد معتبر بفرمایید ! هوش - ذکاوت - اندیشه - تعقل - تفکر -درایت - (عقل ) مغز - فکر - ذهن - (عقل) روح - روحیه - (عقل) ذات -نفس - (عقل) اراده - اختیار -انتخاب - (عقل) باور کنید هروقت به معنای کامل این کلمات واقف شدید منظور حضرت را متوجه میشوید وچه خانمها وچه آقایانی که اظهار نظر های متعصبانه داشته اند کمی (شرمنده ی ) حضرت میشوند . البته در یکی از لینک هایی که سرکار منتقد معرفی کرده اند جناب طارق پاسخ نسبتا" کاملی را داده اند . بد نیست دوستان مطالعه بفرمایند . .......................................................................... حق یارتان :roz:...............................................................................
باور کنید هروقت به معنای کامل این کلمات واقف شدید منظور حضرت را متوجه میشوید وچه خانمها وچه آقایانی که اظهار نظر های متعصبانه داشته اند کمی (شرمنده ی ) حضرت میشوند .
با تشکر از همه ی دوستان بزرگوار وابراز نظرات خوبشان:Gol:
وبا تشکر ازاین که بعضی دوستان نا خود آگاه کینه ی خود را ازاین موچود باهوش وبا درایت که اگر هم عقلش را کمتر میدانید حداقل ازهمه ی آن عقل استفاده میکند و نمیگذارد دو سوم آن هدر رود !!!!را ابراز فرمودید . که اگر میگذاشت این عقل هدر رود نشانه ی کم عقلی اش بود !!!! وشایسته ی این حملات !!!!
بزرگواران از( کَل کَل) عقلها که بگذریم نظر شما دوستان گرامی را به تفاوت موضوعی چند لفظ جلب میکنم .
خوب دوست داشتید مسابقه بدهیم ؟ بسم الله ...
تفاوت معنایی و موضوعی این چند لغت را با استناد به اسناد معتبر بفرمایید ! هوش - ذکاوت - اندیشه - تعقل - تفکر -درایت - (عقل ) مغز - فکر - ذهن - (عقل) روح - روحیه - (عقل) ذات -نفس - (عقل) اراده - اختیار -انتخاب - (عقل) باور کنید هروقت به معنای کامل این کلمات واقف شدید منظور حضرت را متوجه میشوید وچه خانمها وچه آقایانی که اظهار نظر های متعصبانه داشته اند کمی (شرمنده ی ) حضرت میشوند . البته در یکی از لینک هایی که سرکار منتقد معرفی کرده اند جناب طارق پاسخ نسبتا" کاملی را داده اند . بد نیست دوستان مطالعه بفرمایند . .......................................................................... حق یارتان :roz:...............................................................................
100% زنها نصف عقل هستن به گفته امام علی (ع) :Narahat az:
این مواردی که کارشناس محترم گفتند ببخشید ها نالایفی مرد است ! :khaneh:
با سلام و تشکر از همه دوستان و خصوصاً سرکار امیدوار گرامی کارشناس مشاوره:Gol:
و البته با کسب اجازه ...:Gol:
البته این بحث، بحث دامنه داری است و بدلیل رعایت ایجاز و حوصله دوستان در چند پست مطالبی را ارائه می کنیم: (دوستان غفلت بنده از ادامه بحث را گوشزد کنند)
این که امام علی(ع) در خطبه هشتاد نهج البلاغه، در مورد نقصان عقل زنان مطلبی فرموده است، از جهاتی قابل بررسی است: اولاً بر فرض صحت انتساب این روایت به امام علی(ع)، باید گفت: این یک حکم کلی و عمومی درباره تمام زنان نیست. از تاریخ استفاده می شود که این خطبه به بعد از جنگ جمل مربوط است، و در این جنگ؛ عایشه یکی از افراد مؤثر بوده است و در واقع طلحه و زبیر از وجه ی اجتماعی وی به جهت این که همسر پیامبر (ص) بود استفاده کردند و جنگ مهمی را علیه حکومت حضرت علی (ع) در بصره به راه انداختند. امام علی (ع) پس از شکست دشمنان و پایان جنگ، خطبه مزبور را در مذمت زنان ایراد فرمودند. (1)
بنابراین با توجه به قرائن و شواهد؛ مسلم است که نظر آن حضرت در این جا، حکایت حال عایشه و عایشه صفتان باشد، نه همه زنان جهان. زیرا بدون شک زنانی بوده و هستند که از نوابغ روزگار و بسیار عاقل تر از مردان عصر و زمان خود بوده اند. چه کسی می تواند عقل و درایت زنانی مانند حضرت خدیجه (ع)، حضرت فاطمه (س)، زینب (س)، و دیگر زنان بزرگ تاریخ را در پیشرفت اسلام و مبارزه آنان را در کنار مردان در جهت رشد و اعتلای کلمه توحید، انکار کند یا کمتر از مردان بداند. بنا بر این چطور می توان گفت که مراد حضرت علی (ع) از چنین گفتاری مذمت و ملامت همه زنان (صنف زنان) بوده است؟
ثانیاً؛ حضرت علی (ع) در برخی موارد از ضعف عقل مردان کوفه و بصره نیز شکایت کرده و در سرزنش و نکوهش آنان مطالبی بیان فرموده است.
به عنوان نمونه آن حضرت در خطبه چهاردهم نهجالبلاغه می فرماید: "عقلهاي شما سبك و افكارتان سفيهانه است".(2)
در خطبه سي و چهارم فرمود: "اُف بر شما (مردان)...شما عقل خود را بکار نمی اندازید."(3)
در خطبه نود و هفتم فرمود: "ای گروهی که بدنهای شان (اجسام شان) حاضر و عقل هایشان غایب است (عقل ندارند)...."(4)
در خطبه 131 آمده است: "ای جانهای دارای اختلاف و ای قلبهای پراکنده ای که بدنهایشان حاضر و عقلهایشان غایب(تعطیل) است..."(5)
در اين موارد امام علي(ع) به روشني برخي از مردان را مذمت ميكند و آنان را كم خرد و سبك انديش معرفي ميكند، آیا می توان، خطاب های امیر بیان علی (ع)، در حق مردان کوفی و بصری را مشمول همه مردان و یا حداقل تمام مردان کوفی و بصری دانست، در حالیکه از كوفه و بصره مردان عالم و دانشمند فراوانی در عرصه های مختلف علمی و دینی به جهان اسلام تقديم شده است.
بعبارت دیگر قضایا و حوادث تاریخی در یک مقطع خاص ممکن است، زمینه ستایش را فراهم کند و در مقطع دیگر زمینه نکوهش و مذمت را (6)و پس از گذشت زمان، هم زمینه مدح منتفی می شود و هم زمینه مذمت و نکوهش(7) و از این جهت نکوهش های نهج البلاغه درباره زنان یا مردان کوفه و بصره، می تواند یک قضیه شخصیه(8) و معطوف به زمان و شرایط باشد.(9)
ادامه دارد ...:Gol:
پاورقی___________________________________________
1. معادیخواه، خورشید بی غروب (ترجمه نهج البلاغه)، خطبه 79.2. "خفّت عقولكم و سفهت حلومكم...". 3. "افّ لكم... فأنتم لا تعقلون...". 4. "أيها القوم الشاهدة أبدانهم الغائبة عنهم عقولهم...". 5. "أيتها النفوس المختلفة و القلوب المتشتته الشاهدة أبدانهم و الغائبة عنهم عقولهم..." 6. یعنی ستایش ها و یا نکوهش ها در برخی موارد معلول شرایط و حوادث خاص است. 7. جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 368، 369. 8. معادیخواه، عبدالمجید، خورشید بی غروب، خ 14و 13.
9. ر.ک: پایگاه اینترنتی اسلام کوئست، مقاله دیدگاه امامعلي(ع) درباره عقل زنان، با اندکی تغییر و اضافات.
سلام
استاد اینجوری نمیشه که
خیلی از زنها دارای ضریب هوشی بالا هستن و خیلی از آنها برعکس
بنظر من این احساس و عواطف که بر عقل زن چیره میشه و اجازهٔ تصمیم درست نمیده
چرا میپیچونین
[QUOTE=guest;104843]سلام
استاد اینجوری نمیشه که
خیلی از زنها دارای ضریب هوشی بالا هستن و خیلی از آنها برعکس
بنظر من این احساس و عواطف که بر عقل زن چیره میشه و اجازهٔ تصمیم درست نمیده
چرا میپیچونین [/QUOTE]
با سلام و تشکر از پیگیری شما:Gol:
بحث منطقی و مستدل را باید با منطق و استدلال پیگیری کنید نه با احساسات، و البته صبور باشید:Sham:تا جهات بعدی را هم در پست های بعدی تقدیم کنم انشاءالله این بحث، به نتیجه خوبی منتج خواهد شد.
بعون الله تعالی ... :Gol:
كلام اميرالمؤمنين(عليه السلام) در نهج البلاغه كه فرموده است: «إنَّ النساءَ نواقصُ العقول» همراه با روايت ديگرى از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به همين مضمون، به ظاهر سخن از نقصان عقل زنان به ميان آورده است. آيا به راستى مى توان بر اساس اين روايات معتقد به نقصان عقل و ضعف تفكر و تدبير زنان شد؟ اگرنه، مراد از روايات چه خواهد بود؟ به يقين مراد روايات اين نيست كه تمامى زنان، در همه عصرها و مكانها داراى عقلى ناقص و تفكر و تدبيرى ضعيف مى باشند. براى روشن شدن مراد امام از اين سخن بايد به چند نكته توجه كنيم: 1. اميرالمؤمنين(عليه السلام) در كلامى مى فرمايد: «مَن هانت عليه نفسُه فلا تَرْجُ خَيرَه; كسى كه ارزش خويش را كم يافت، به خير او اميدى نداشته باشيد». بر اساس اين سخن، هرگز خود آن حضرت مبادرت به تحقير زنان كه نيمى از جمعيت بشر را در طول تاريخ تشكيل مى دهند نمى كند. تصور عدم توانايى در فهم مسائل، مجوز هر نوع عمل خطايى از جانب فرد خواهد بود و عشق به تلاش و اميد به صعود را از او خواهد گرفت، حال آنكه اميرالمؤمنين(عليه السلام)همواره بشر را ترغيب به سرعت و سبقت در كمالات نموده است و فارغ از جنسيت آنها، آنان را تشويق به قرب الى الله مى نمايد. 2. در روايات، عقل با معانى مختلفى به كار رفته است، چنان كه حضرت على(عليه السلام)مى فرمايند: «عقل دو نوع است: عقل طبيعى فرد و عقل تجربه».(4) حال چه بسا در روايات نقص عقل، مراد ضعف عقل تجربه زن باشد; زيرا نقش ارزنده مادرى و مسؤوليت تربيت نسل بشرى كه بر اساس ساختار وجودى زن به او واگذار شده است، انس بيشتر او را با خانه ايجاب مى كند و حضور در خانه براى ايفاى بهتر اين نقش ممكن است منجر به ضعف تجارب اجتماعى زنان شود. البته بديهى است كه اين نقص، ضعف چندانى محسوب نمى شود; چرا كه در صورت ضرورت، با حضور در صحنه اجتماع قابل جبران خواهد بود. 3. زنان به صورت كلى ناقصل العقل معرفى نشده اند. على(عليه السلام) در سخنى زنانى را كه تجربه شده اند، شايسته مشورت مى داند: «ايّاك و مشاورة النساءِ اِلاّ مَن جُرِّبَتْ بكمالِ عقل;(5) بر حذر مى دارم تو را از مشورت با زنان، مگر زنانى كه به دارا بودن كمال عقل تجربه شده اند». 4. در روايات، عقل مردان نيز همواره كامل به حساب نيامده است، چنان كه در روايتى حضرت على(عليه السلام) برخى مردان را نه تنها ناقص العقل، بلكه فاسد العقل به شمار مى آورند: «من استمتع بالنساء فسد عقله;(6) مردى كه در طلب كامجويى از زنان است، دچار فساد عقل مى شود». 5 . ميزان عقل زنان تابع رفتارهاى ارادى و اختيارى آنهاست. نگاهى گذرا بر صفحات تاريخ نمايان مى سازد كه اين كتاب مملو از نام مردان ستم پيشه است، در حالى كه بندرت به نام زنى برجسته در جنايت و ستم برمى خوريم. تاريخ مالامال از نام زنانى است كه در مقابل ظلم و ستم حكام، استوار ايستاده اند. تاريخ اسلام نمونه هاى فراوانى را در معرض ديد ما گذاشته است كه هر يك دليل گويايى بر اين مطلب اند كه ميزان عقل، تابع رفتارهاى ارادى و اختيارى انسان است و در اين امر فرقى ميان زن و مرد نخواهد بود. 6. در روايات اگر نقصان عقل مطرح شده، علت آن نيز بيان گرديده است، همان طور كه در روايتى از حضرت على(عليه السلام) علت نقص عقل زنان و در نتيجه نهى مشورت با اين گروه از زنها چنين بيان شده است: «فإنَّ رأيَهُنَّ يَجُرُّ إلى الأَفِنِ و عَزمَهُنَّ ألى وَهْن;(7) به درستى كه رأى آنان رو به ضعف دارد و اراده شان سست مى باشد». حضرت تغيير و تحول سريع و بدون منطق در رأى و اراده را نشانه نقصان عقل زنان بيان مى كند; پس اگر زنان مانع غلبه احساسات و هيجانات روحى بر تفكر و عمل سنجيده خويش شوند، نه تنها ناقص العقل نخواهند بود، بلكه از بسيارى از مردانى كه دچار نقصان عقل شده اند، كاملتر خواهند بود. 7. بشر با رفتارهاى ارادى خود قادر است عقل خويش را تكامل بخشيده، نقص آن را برطرف سازد. اميرالمؤمنين(عليه السلام) در روايتى مى فرمايد: «علم دلالت بر عقل مى كند، پس هر كه عاقل است علم دارد و هركه عالم است صاحب عقل مى باشد».(8) با توجه به كلام پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) كه طلب علم را بر هر زن و مرد مسلمان واجب شمرده اند، اگر زنان علم بياموزند، عاقل نيز خواهند بود. همچنين روايات بسيار ديگرى معيار سنجش عقل را امورى چون ميانه روى، اطاعت الهى، تقوا و حلم قرار داده كه در كسب آن زن و مرد يكسان اند. حسين(عليه السلام) نيز فرموده اند: «عقل كامل نمى شود مگر با پيروى از حق».(11) بنابراين زنان مى توانند با تبعيت از حق و پيروى نكردن از هوسها و احساسات خالى از تعقل، عقلشان را از مردانى كه به اين مرتبه نائل شده اند كاملتر سازند. 9. حضرت آيت الله جوادى آملى در كتاب زن در آينه جمال و جلال الهى، اين روايات را نظير قضاياى شخصيه مى دانند و احتمال مى دهند كه با توجه به شرايط مخصوص آن عصر مطرح شده باشد. رک پيام زن، ش 97 زهرا آيت اللهى
تفاوتها و يكسانىهاى زنان و مردان همواره در ميان دانشمندان بر سر اين موضوع جرّ و بحث وجود داشته كه آيا زن و مرد واقعاً از نظر آفرينش و جنبههاى حقوقى يكسانند يا متفاوتند و غالباً عقيده بر اين بوده كه از نظر ساختمان جسمانى و جنبههاى عاطفى و عقلانى تفاوتهايى در ميان آنها وجود دارد. بى آنكه اين تفاوتها از شخصيّت زن بكاهد و يا بر شخصيّت مرد بيفزايد؛ ولى بى شك اين تفاوت مىتواند سبب تفاوت مسئوليتهاى آنها در اجتماع شود. از نظر اجتماعى، بسيارى معتقد به مرد سالارى بودند كه اين تفكّر افراطى سبب شده گروهى راه مخالف آن را در پيش گيرند و معتقد به زن سالارى شوند. جمعى نيز اين هر دو روش را نفى كرده و روش منطقى انسان سالارى را برگزيدهاند. آنچه از منابع اسلامى و منطق عقل، در اين زمينه استفاده مىشود اين است كه شخصيّت انسان داراى سه بُعد است: 1- بعد انسانى و الهى. 2- بعد علمى و فرهنگى. 3- بعد اقتصادى. در بُعد اوّل كه عمدهترين ارزشهاى انسانى در آن مطرح است، فرقى ميان مرد و زن نيست، هر دو در پيشگاه خدا يكسانند و هر دو در پيشگاه خدا يكسانند و هر دو مىتوانند راه قرب الى اللّه را تا بىنهايت ادامه دهند و به تعبير ديگر، راه تكامل براى هر دو به طور يكسان گشوده است. لذا خطابات قرآنى در اين زمينه شامل هر دو، به طور مساوى است. در يك جا مىخوانيم: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مىداريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند، خواهيم داد.» در جاى ديگر مىفرمايد: «إِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَ الْقَانِتَاتِ وَ الصَّادِقينَ وَ الصَّادِقَاتِ ... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً؛ به يقين مردان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو ... خداوند براى همه آنها مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است». آيه شريفه «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقيكُمْ» نيز معيار را قرب به پروردگار قرار مىدهد، از هر كس كه باشد بى آنكه جنسيّتِ مرد و زن، در آن دخيل باشد. و همچنين آيات ديگر كه ذكر همه آنها به طول مىانجامد. در روايات اسلامى نيز اين حقيقت به خوبى نمايان است. در حديثى كه «مرحوم كلينى» در كتاب «كافى» آورده، مىخوانيم: «خواهر رضاعى پيامبر صلى الله عليه و آله خدمتش رسيد، هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را ديد بسيار شاد شد و ملحفه (روانداز) خود را براى او گسترد و او را بر آن نشاند، سپس با وى گرم صحبت شد هنگامى كه او از خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله بيرون رفت، برادرش آمد (اين خواهر و برادر فرزندان حليمه سعديه بودند كه مادر رضاعى پيامبر صلى الله عليه و آله بود) ولى پيامبر صلى الله عليه و آله آن احتراماتى را كه براى خواهرش قايل شد، براى او قايل نشد (هر چند به او نيز محبّت كرد). بعضى سؤال كردند كهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله! احترامى را كه به خواهر گذاشتى به برادر نگذاشتى با اينكه او مرد است؟! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «لِأَنَّهَا كَانَتْ أَبَرَّ بِوَالِدَيْهَا مِنْهُ؛ اين به خاطر آن است كه آن خواهر نسبت به پدر و مادرش از آن برادر نيكوكارتر بود» جالب اينكه اصحاب روى امتياز مرد بودن تكيه كردند و پيامبر صلى الله عليه و آله نه تنها آن را امتياز نشمرد، بلكه خواهرش را به خاطر ارزشهاى الهى انسانى بر او مقدّم شمرد. داستان «نسيبه» و شجاعت او در ميدان «احُد» كه بدون توجّه به خطرات براى رزمندگان لشكر اسلام، آب مىآورد و حتّى هنگامى كه به او حمله كردند، دفاع جانانهاى در برابر لشكر نمود تا آنجا كه سيزده زخم بر تن او وارد شد و سرانجام در «يَمامه» در جنگ با «مُسَيْلمه» شهيد گشت، معروف است. در حديث آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز «احُد» درباره او فرمود: «لَمَقَامُ نُسَيْبَة بِنْتِ كَعْبٍ الْيَوْمُ خَيْرٌ مِنْ مَقَامِ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ؛ مقام اين زن، امروز از مقام فلان و فلان (بعضى از افراد سرشناس لشكر) برتر است». داستان «شَطيطه نيشابورى» معروف است، آن هنگام كه «محمّد بن على نيشابورى» اموال فراوان و هدايايى براى امام موسى بن جعفر عليه السلام از سوى مردم نيشابور با خود خدمت آن حضرت آورد، امام عليه السلام از ميان 30 هزار دينار و 50 هزار درهم و قطعهاى لباس، تنها يك درهم و قطعه پارچهاى را كه متعلّق به زن باايمانى به نام «شَطيطه» بود، پذيرفت و بقيه را باز پس فرستاد! از اين حديث به خوبى روشن مىشود كه ارزش انسانى بين زن و مرد تفاوتى ندارد. از اين رو، گاهى زنان در اين امر بر مردان پيشى مىگيرند. امّا در بعد علمى و فرهنگى: در اين قسمت نيز، فرقى ميان زن و مرد وجود ندارد، يعنى راه فراگيرى علم و دانش به روى هر دو، يكسان باز است و حديث معروف «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ» دليل اين مدّعاست (حتّى اگر كلمه «مُسلمه» نيز جزء حديث نباشد؛ زيرا مُسلم در اينجا به معناى نوع انسان است همانگونه كه در بعضى از روايات چنين است) بنابراين هيچ محدوديتى از نظر اسلامى، در هيچ مرحلهاى از فراگيرى علوم، براى زنان وجود ندارد و آنها مىتوانند تمامِ مدارجِ كمال را از اين نظر طىّ كنند. در تاريخ اسلام نيز به شخصيتهاى بزرگ و با فضيلتى از جنس زنان برخورد مىكنيم كه در كتب حديث، اسامى گروهى از آنان به عنوان زنان راوى ديده مىشود. بُعد سوم: بُعد اقتصادى است كه از اين نظر نيز فرقى ميان زن و مرد نيست. يعنى آنها مىتوانند نتيجه كار خود را مالك شوند همان گونه كه مردان مىتوانند. مخصوصاً در اسلام زنان استقلال اقتصادى دارند، بر خلاف آنچه در ميان بعضى از ملل غربى هنوز هم ادامه دارد كه به زن استقلال اقتصادى نمىدهند و تصرّف او را در اموالش بدون اجازه شوهر مجاز نمىدانند؛ در حالى كه در اسلام، زن براى تصرّف در اموال خود، هيچگونه نيازى به اجازه شوهر ندارد و در هر مصرف مشروعى و در مورد هركس و هركارى مىتواند مصرف كند. البتّه اگر مسايل شعارى را كنار بگذاريم، نمىتوان انكار كرد كه معمولًا فعّاليت توليدى مردان از زنان بيشتر است و اين به دو دليل است؛ نخست اينكه: مردان غالباً قوّت و قدرت بيشترى براى كارهاى سنگين دارند و همين امر به آنها دست برتر در مسايل اقتصادى مىدهد و ديگر اينكه: مشكلات دوران باردارى و شيردادن نوزادان و بزرگ كردن آنها (هر چند براى دو سه سال باشد) قسمتى از بهترين سالهاى عمر زنان را به خود تخصيص مىدهد و زنان مقدار قابل ملاحظهاى از نيروى جسمانى خود را در اين راه از دست مىدهند و اگر فرض كنيم، هر زن به طور متوسط، بيش از سه فرزند پيدا نكند و براى هر يك از آنها چهار سال از دوران باردارى تا زمانى كه به راه مىافتند در نظر بگيريم، مجموعاً دوازده سال مىشود كه در سنين جوانى و نزديك به جوانى خواهد بود. شايد به همين دليل است كه در تمام كشورها، حتّى در كشورهايى كه تساوى زن و مرد عملًا در تمام زمينهها انجام شده و مذهب در آنجا حاكميتى ندارد، بسيارى از كارهاى پرمسئوليّت و سنگين بر دوش مردان است و مسئولين سياسى و اقتصادى و اجتماعى، به طور اكثر از ميان مردان انتخاب مىشوند. بنابراين، وجود پارهاى از تفاوتها در ميان مسئوليت زنان و مردان، مانند عهدهدارى منصب قضاوت، يا تفاوت در تعداد شهود زن و مرد، يا تفاوت در بهره ميراث كه دليل آن را در بالا ذكر كرديم، هرگز نمىتواند اصول كلّىِ برابرى را در ميان اين دو جنس در بُعد الهى و انسانى و در بُعد علمى و فرهنگى و در بعد اقتصادى بر هم بزند و در هر حال بايد تفاوت طبيعى اين دو جنس را پذيرفت و با شعارهاى دروغين، خود را در بيراهه گرفتار نسازيم. پيام امام اميرالمؤمنين عليهالسلام ،آیه الله مکارم شیرازی ، ج3، ص: 295
از جناب منتقد بخاطر لینک هایی که مرتبط با موضوع در این تایپیک قرار دادند کمال تشکر را داریم، و نیز از دقت نظر و توجه ایشان ...
اما اگر لطف بفرمایند مقصودشان را از عبارت "این حسن ختام جلسه است"روشن کنند ممنون خواهیم شد؟
اگر مقصود ایشان، از حسن ختام، حرف و کلام اخر در این بحث است و لینک های مذکور را بعنوان ختم کردن بحث جاری در این تایپیک قرار داده اند باید عرض کنم این، بر خلاف سیاست های سایت است، زیرا در طبق برنامه و سیاست سایت، در اصل، جمعبندی و نتیجه گیری مباحث می بایست توسط مدیر و یا یکی از کارشناسان انجمن مذکور و یا با هماهنگی توسط دیگر کارشناسان سایت، صورت بگیرد.
از اینرو مدیر محترم انجمن حدیث و یا کارشناسان این انجمن، در صورت صلاحدید، نتیجه گیری مباحث را تقدیم خواهند کرد. انشاءالله ...:Gol:
اما اگر لطف بفرمایند مقصودشان را از عبارت "این حسن ختام جلسه است"روشن کنند ممنون خواهیم شد؟
اونجا راه نرفته ما رو رفتن به نتیجه هم رسیدن تازه اونجا هم پاسخگو داره
اونجا نتیجه گرفتن حدیث مغلطه داره و جعلیه محکمترین منبع قرآنه و نمیشه روایات ضعیف که غیرعقلیم هستن،قبول کنیم
در ادامه بحث و پست شماره 14 نکات دیگری را در پاسخ آنها که عقل زنان را ناقص می شمارند و نمی توانند حقیقت و بطن کلام امیر بیان علی (ع) را به درستی درک نموده و تجزیه و تحلیل کنند.
100% زنها نصف عقل هستن به گفته امام علی (ع) :Narahat az:
این مواردی که کارشناس محترم گفتند ببخشید ها نالایفی مرد است ! :khaneh:
و نیز برای تقویت قلب و کسب یقین بیشتر همه دوستان و فرهیختگان به معارف ناب و مافوق کلام بشری حضرت مولا (ع) در ادامه تقدیم می کنیم:
علاوه بر آنچه در پست شماره 14 شاهد دیگر آنست که در مواردی؛ امام (ع) نقص عقل را به بسياري از انسانهاي ديگر نيز نسبت داده است. در سخني حضرت علي(ع) ميفرمايند: خودبيني، نشانه ضعف و كمي و نقصان خرد اوست.(1) در اين حديث و احاديث ديگري(2) مواردي چون؛ خودبيني، شهوت، تابع هواي نفس بودن و... از عوامل نقص عقل شمرده شده است. بنابراين بعید نیست که نسبت نقص عقل به زنان نیز، از همين قبیل باشد و منظور از آن وجود عواملي عارضي به ويژه در آن زمان بوده كه باعث نقصان عقلشان شمرده شده است. اين عوامل چون ذاتي و در سرشت زن نيستند با تربيت و تهذيب قابل زدايشاند. و در واقع این گونه سرزنش های زنان، به اصل ذات و گوهر زنان بر نمی گردد، همانطوری که سرزنش های مردان، به اصل ذات آنها بر نمی گردد. بعلاوه، این گونه روايات، غالبا جنبه تربيتي و تحذيري دارد. يعني هشداري به مردها براي عدم سرسپاري در برابر دستورات و خواستههاي رنگارنگ و گاهاً تمام نشدنی برخی زنان غیر مهذب است كه چه بسا آنان را گرفتار آفات و آسيبهاي متعددي ميسازد و متضمن آن است كه تا حدودي بايد مردان روحيه استقلال خويش را حفظ نمايند به ويژه آن كه در شرايطي مانند جنگ و ناملايمات كه پيروي از هواها و افكار آنان موجب ركود و سستي ميشود و اين مطلب با شرايط زماني اميرالموءمنين (ع) رابطه تنگاتنگي داشته است.(3) ب- به یک اعتبار می توان گفت؛ عقل بر دو نوع است:1- عقل حسابگر یا عقل اجتماعی.2- عقل ارزشی. ممکن است که مراد حضرت علی (ع) از برتری عقل مردان بر زنان در عقل حسابگر باشد نه عقل ارزشی. بعبارت دیگر؛ برتری ناشی از تفاوت های موجود در زن و مرد، تنها در عقل حسابگر است، اما عقل ارزشی که موجب تقرب به خدا می شود و بهشت به وسیله آن تحصیل می شود(4) بدون شک، در چنین عقلی مردان بر زنان برتری ندارند.(5) ج- ما هر چه را که انكار كنيم اين حقيقت را نمىتوانيم انكار نمائيم كه بين اين دو جنس هم از نظر جسمى و هم از نظر روحى تفاوت های زيادى است كه ذكر آنها در كتب مختلف، ما را از تكرار آنها بى نياز مىسازد و خلاصه ی همه آنها اين است كه چون زن پايگاه وجود و پيدايش انسان است و رشد نونهالان در دامن او انجام مىپذيرد همانطور كه جسماً متناسب با حمل و پرورش و تربيت نسلهاى بعد آفريده شده از نظر روحى هم سهم بيشترى از عواطف و احساسات دارد. و لذا مقام مادری و تربیت فرزند و تقسيم مهر و محبت بين افراد خانواده، به زن واگذار شده است.(6) بعبارت دیگر؛ اگرچه همانطوریکه در مقدمه بیان شد زن و مرد در هویت و ارزشهای انسانی باهم دیگر تفاوتی ندارند اما به مقتضیات جنسی خود به طور متفاوت عمل می کنند. خداوند موجودات را بر اساس حکمت و به تناسب موقعیت و مسئولیتی که باید عهده دار آن باشند، آفریده است. زن و مرد نیز از این قانون مستثنی نیستند. زن و مرد از جهاتی مانند جسم، روان، احساسات و عواطف، با هم فرق دارند. علاقه زن به خانواده و توجه ناآگاهانه او به کانون خانوادگی بیش از مردان است. زن از مرد رقیق القلب تر است. و بی شک، کلام حضرت علی (ع) ناظر به این تفاوتهای روانی و جسمی زنان با مردان است.
یعنی خواسته است بفرماید: احساسات زن بر عقل او غلبه دارد که اگر این نبود زن نمی توانست به وظایف مادری خود عمل کند و از این جهت مرد، در نقطه ی مقابل زن است و عقل مرد بر احساس او غلبه دارد و این تفاوتها در نظام خلقت بر طبق حکمت الهی است و وجود این تفاوتها هم ضروری است، پس حضرت در مقام ارزش گذاری یکی بر دیگری نیست بلکه در صدد گزارش از یک واقعیت تکوینی است و اینکه احساسات و عواطف اگرچه در جای خود مطلوب است اما در تصمیم گیری های سرنوشت ساز نباید حرف اول را بزند.(7)
نتیجه آنکه زن باقتضاء وظایف و مسئولیت هایی که دارد بصورت تکوینی کانون احساس و عواطف است و این امر بدلیل غلبه ای که در وجود زن دارد، خواسته و یا ناخواسته بر جریان تعقل، تأثیر می گذارد و از انطرف، مرد بدلیل رسالت و مسئولیت هایی که بعنوان تکیه گاه و مسئول کانون خانواده و نقش زه کمان و نوک پیکان را دارد به حسابگری بیشتری نیازمند است لذا بصورت تکوینی در درجه و رتبه احساسات و عواطف پایین تری نسبت به زن قرار دارد، از این جهت در مواجهه با مسائل، عموماً جنبه تعقل و عقلانیتش غالب است.
از اینروست که اسلام زن و مرد را مکمل یکدیگر در کوچکترین و مهمترین نهاد اجتماعی، یعنی خانواده بر می شمارد، نه اینکه بخواهد بر خلاف تصور غلط برخی، یکی را بر دیگری برتری و رجحان ببخشد.
موفق در درک حقیقت ...:Gol:
پاورقی_____________________________________________________ 1. "اعجاب المرء بنفسه دليل علي ضعف عقله". الكافي،ج1، ص 27، ح31،كتاب العقل و الجهل .... 2. مثل؛«اعجاب المرءِ بنفسه حمق» شرح غرر الحکم و دررالحکم، ج 1، ص 311. 3. ر. ك: زن در آيينه جلال و جمال آيت الله جوادي آملي. 4. اصول کافی، ج1، کتاب عقل و جهل، باب 1، حدیث 3، ص 11. «العقل ما عبد به الرحمن و الکتب به الجنان». 5. جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 268، 369. 6. نک: تفسير نمونه، ج2، ص: 164. 7. برای مطالعه بیشتر ر.ک: پایگاه اینترنتی اسلام کوئست، مقاله دیدگاه امامعلي(ع) درباره عقل زنان، با کمی تغییر و اضاقات.
نتیجه اخلاقی : به جای واژه ناقص العقل بودن واژه عاطفی العقل بودن و یا لطیف العقل بودن را بکار ببریم
کاملا موافقم با حرفتون . به نظر من نقص عقل در عربی هر معنی داشته باشه ، به زبان فارسی یه جور توهین محسوب میشه . پس بهتره وقتی به فارسی ترجمه میشه ، واقعا ترجمه بشه تا سو تفاهم و ناراحتی پیش نیاد.
در ضمن این نکته هم بگم که اقایون بدشون نمیاد این قسمت حدیث رو بدون ترجمه بیان کنن :Nishkhand:.(البته بعضیهاشون:ok: )
من شنیدم که این نقص عقل به معنی تفاوت و متفاوت بودنه و زن و مرد با هم تفاوت دارند
با سلام در این باره باید عرض کرد که:در روايات "نقص عقل" صفت ويژة انحصاري براي زنان نيست، بلكه همين وصف به مردان و نوع انساني هم نسبت داده شده است. می توان به نوعی آن را عمومیت داد بین زنان و مردان. مثلاً امام علي"ع" مي فرمايند: اعجاب المرء بنفسه دليل علي ضعف عقله: خودبيني شخص، نشانه ضعف (كمي و نقصان) خرد اوست. (زن از ديدگاه امام علي علیه السلام ،استاد علامه جعفري)
در اين سخن، عجب و خودمحوري، عامل نقص عقل شمرده شده است.
در روایات هست که، پيروي از اميال و هواهاي نفساني، عاملي براي نابودي عقل شمرده شده است. این را نیز باید توجه داشت که به جهت نسبی بودن عقول بشر، این امر در فهم ما نسبت به درك معاني و منظور بعضي از احاديث تاثیر گذار است. مثلاً روایتی که حضرت زنان را مانند دنده کج معرفی نموده است نمونه ای از این قبیل است كه غرض كجي (به معناي ظاهري آن) نيست، زيرا دنده هيچ گاه راست نيست، بلكه اشاره به جايگاه دنده در بدن است، كه حافظ اسرار بوده و خون ساز است و ... زن نيز حافظ اسرار خانواده است، خون در رگهاي خانواده جاري مي كند و باعث چرخش حيات جامعه است و ... دنده تا زماني كارآيي دارد كه وضع خود را داشته باشد و گرنه اگر كسي بخواهد آن را راست كند، ديگر حافظ اسرار نيست و خون سازي ندارد.
طبق گفته بزرگان ان عقلي كه درباره زنان نقل شده، مي توان گفت منظور از آن عقل عملي (ابزاري؛ عقلي است كه انسان با او بتواند عملي را انجام دهد) است. و اين نوع عقل هيچ گونه معيار فضيلت قرار نمي گيرد.
بنابراين، اگر كسي خواست بين زن و مرد داوري كند، و ببيند زن پيش خدا مقرب است يا مرد، عقل به معناي علم مصطلح را، معيار قرار ندهد، زيرا آن عقل فضيلت زائدي است كه براي اداره چرخ زندگي تنظيم شده و با مرگ انسان، همة آن از دست مي رود، و چون انسان بعد از مرگ براي ابد مي ماند.:Hedye:
لذا بايد چيزي را به همراه ببرد كه ابدي باشد.
چيزي به درد آنجا مي خورد كه از بقا و ابديت سهمي داشته باشد، و آن اخلاص در عمل براي خدا است. بنابراين آنچه كه در اين سوي خريدار دارد، در آن سوي مشتري نداشته و بازارش راكد است، و در آنچه كه آن سوي خريدار دارد، بين زن و مرد فرقي نيست.
عقل چیست؟ آیا عقل همان علم است؟ آیا ممکن است کسی که علمش بیشتر است عقلش کمتر باشد.؟ روزی خدمت دوستان مشغول گفتگو بودیم و اتفاقن صحبت به این موضوعات کشید.خانم دکتری در بین جمع بود و بسیار مذهبی ، وبا ما کل کل داشت در همین موضوع . گفتم خانم دکتر شماخیلی که هنرمند باشی هنوز نصف این آبدارچی اداره( مرد بود)هم عقل نداری !!. سرخ شد و سفید شد و گفت از شما که دو برابر من عقل داری انتظار این را نداشتم.و پرسید بر اساس کدام دلیل عقلی و علمی و چطور اندازه گرفتی و به این نتیجه علمی رسیدی.؟
با عرض سلام خدمت دوستان اگر عقل زنها کامله پس چرا حضرت علی(ع) در نامه ای که به امام حسن (ع) نوشتند فرمودند که با زنها مشورت نکن که عقل زن ها ناقصه
استغفرالله!
برادرم هر چی رو که میخونی اونطور که خودت برداشت میکنی به امیرالمومنین(روحی فداه) نسبت نده!
مولا علی(روحی فداه) کی و کجا گفتند زنان ناقص العقلن!؟؟!! اصن مگه میشه خدای عز وجل اشرف مخلوقاتش
که همانا انسان هست ناقص باشد؟!!! اونم تو کلام عبد صالحی چون علی (روحی فداه)...؟
پناه بر خدا!
منظور حضرت مولا(روحی فداه) احتمالا" تنها تجربه ی زنان بوده است.
برادرم هر چی رو که میخونی اونطور که خودت برداشت میکنی به امیرالمومنین(روحی فداه) نسبت نده!
مولا علی(روحی فداه) کی و کجا گفتند زنان ناقص العقلن!؟؟!! اصن مگه میشه خدای عز وجل اشرف مخلوقاتش که همانا انسان هست ناقص باشد؟!!! اونم تو کلام عبد صالحی چون علی (روحی فداه)...؟
پناه بر خدا!
منظور حضرت مولا(روحی فداه) احتمالا" تنها تجربه ی زنان بوده است.
بزرگوار حضرت علی (ع) عین همین عبارت رو توی نهج البلاغه فرموده
من خودم خوندم
همیشه هم توی حرف هام برای تذکر به اقایون استفاده می کنم
ببین این خانم ها حتی چشم ندارن هم دیگه رو ببینن
شما چی فکر می کنید
به خدا زیر اب همدیگرو طوری می زنند ها
اگه خدا هوای طرف رو نداشته باشه مستقیم باید بره زندان اوین
باور نمی کنی
خواست یبگو من چند تا برات بفرستم ببین این خانم ها سر کار چه پاچه خواری های می کنند تا رغیبشون رو از کار بی کار کنند
به جان خودم اصلا دور از عقل هر بنی بشره
عقل چیست؟ آیا عقل همان علم است؟ آیا ممکن است کسی که علمش بیشتر است عقلش کمتر باشد.؟
روزی خدمت دوستان مشغول گفتگو بودیم و اتفاقن صحبت به این موضوعات کشید.خانم دکتری در بین جمع بود و بسیار مذهبی ، وبا ما کل کل داشت در همین موضوع . گفتم خانم دکتر شماخیلی که هنرمند باشی هنوز نصف این آبدارچی اداره( مرد بود)هم عقل نداری !!.
سرخ شد و سفید شد و گفت از شما که دو برابر من عقل داری انتظار این را نداشتم.و پرسید بر اساس کدام دلیل عقلی و علمی و چطور اندازه گرفتی و به این نتیجه علمی رسیدی.؟
البته من جواب قانع کننده ای نداشتم.
ارادتمند :gol:
بعضی ها عقلشون واقعا خوب کار می کنه
درسته علمشون کمه
ولی در عوض عقلش می رسه چه کاری خوبه چه کاری بد
ولی بعضی ها با این که لیسانس و فوق لیسانس و دکترا دارن
اما عقلش نمی رسه یخ رو از بالا بندازی توی پارچ پارچ شیشه ای می شکنه
بابا با سواد نیست به خدا
به نظر من عقل ی چیزه ذاتی ادم هاست
و توی مردها بیشتر و زودتر خودشو نشون می ده
اما توی خانم ها نه
بازم می گم سو تفاهم نشه خواهرهای گلم
من خودم هم از جنس شما هستم به خاطر همین خوب میشناسم
با عرض سلام خدمت دوستان اگر عقل زنها کامله پس چرا حضرت علی(ع) در نامه ای که به امام حسن (ع) نوشتند فرمودند که با زنها مشورت نکن که عقل زن ها ناقصه
شما حتي اگر تا به حال تفسيراتي از اين روايات نشنيده باشيد با يك سرچ 5 دقيقه اي متوجه ميشويد كه اين روايات بنابر شرايط خاص نقل شده و نيز افراد خاصي را مد نظر دارد.
با كمي مطالعه ميتوانيد تاريخچه اين روايات را پيدا كنيد تا دنبال دليل براي اثبات كم عقلي زنان نباشيد:ok:
ولی بعضی ها با این که لیسانس و فوق لیسانس و دکترا دارن اما عقلش نمی رسه یخ رو از بالا بندازی توی پارچ پارچ شیشه ای می شکنه بابا با سواد نیست به خدا به نظر من عقل ی چیزه ذاتی ادم هاست و توی مردها بیشتر و زودتر خودشو نشون می ده اما توی خانم ها نه
شمايي كه عقل آدمها را به انداختن يخ در پارچ آب مي سنجيد انتظاري هم جز اين جملات نميرود!!!!!
قبل از جواب به سؤال مذکور، به بیان دو نکته میپردازیم:
نکته اول: روایاتى که در مورد مذمت برخى از زنان وارد شده، همه آنها، یا اکثر و عمده آنها از امام علىعلیهالسلام نقل شده است. دقت در این امر به ما کمک مىکند که به اوضاع زمان امام علىعلیهالسلام بیاندیشیم، زیرا همان گونه که آیات قرآن شأن نزول دارد و دانستن اسباب نزول در فهم و درک مراد خداوند به ما کمک مىکند، روایات هم شأن صدور دارند و پى بردن به اسباب صدور در پى بردن به معنا و مراد معصومانعلیهمالسلام به ما کمک شایانى مىکند.
خطبه هشتاد نهج البلاغه را حضرت امیرعلیهالسلام بعد از فراغ از جنگ جمل بیان نمودند. از جمله محمد بن على، معروف به ابوطالب مکى متوفاى سال 386 ه' ق این نکته را متذکر شده است. (1) بعد از او سید رضى گردآورنده نهج البلاغه در آغاز به این نکته اشاره نموده است.
حال به یاد داشته باشیم که اولین عامل درگیرى و ناامنى در حکومت علوى، یک زن بود به نام ام المؤمنین عایشه. وى از این مقام بر ضد امام علىعلیهالسلام بهره گرفت. او نسبت به على دلى پرکینه داشت که این حقد و کینه او باعث آتش افروزى در جنگ جمل شد و حرمتها را شکست و خون دهها هزار انسان را در راه احساسات زنانهاش به هدر داد و جنگهاى صفین و نهروان را به وجود آورد. خود حضرت در خطبه دیگرى به مذمت مردانى پرداخته است که فریب عایشه را خوردند و به خونریزى و جنگ رو آوردند: «کنتم جند المرأة و اتباع البهیمة». (2)
نکته دوم: اگر در این خطبه از نقص عقل زنان یاد شده، در موارد دیگر از نقص عقل مردان نیز یاد شده است. نه کمال عقل در انحصار مردان است، و نه نقص عقل در انحصار زنان. هم بین زنان عدهاى به کمال عقل راه یافتهاند و هم میان مردان برخى به ضعف و نقص عقل مبتلا شدهاند. امام علىعلیهالسلام فرمود: «اعجاب المرء بنفسه برهان نقصه و عنوان ضعف عقله؛ مردى که خودپسند است، عقلش ناقص و ضعیف است».(3) نیز فرمود: «اعجاب المرءبنفسه حمق؛ خودپسندى مرد دلیل حماقت و بى خردى او است». (4)
حضرت در مذمت کوفیان فرمود: «فأنتم لا تعقلون؛ شما مردان کوفه عاقل نیستید».(5) نیز در مذمت مردم بصره فرمود: «خَفَّت عُقُولکم؛ عقلهاى شما سست است».(6)
اما پاسخ به سؤال مذکور: آن را در پنج بخش بیان مىداریم:
1 - از نظر سند و انتساب این روایت به امام معصوم:
برخى در سند و انتساب خطبه یا روایت نقصان عقل به ا مام معصوم تردید جدى به خرج داده و گفتهاند: از این که مضمون این روایت با بسیارى از آیات و روایات دیگر، نیز با عقل مخالفت دارد، صدور آن از معصوم قابل مناقشه، بلکه مردود است. (7)
2 - از جهت عمومیت گفتهاند: این سخن از جهت دلالت منطقى به صورت قضیه موجبه کلیه نیست؛ یعنى مراد تمامى زنان نیستند، بلکه تنها به برخى زنان اشاره دارد.
یکى از نویسندگان در توضیح و شرح خطبه مذکور مىنویسد:
«شک نیست که خطبه بالا یک قانون کلى و همگانى درباره عموم زنان نیست؛ بلکه با توجه به این که این خطبه بعد از جنگ جمل و آن همه خون ریزىهایى که توسط «عایشه» رخ داد، از امام صادر شده، درباره دسته خاصى از زنان است که در این گونه مسیرها گام بر مىدارند وگرنه چه کسى مىتواند انکار کند که در پیشرفت اسلام زنان بزرگ و با شخصیتى همچون خدیجه بانوى اسلام، فاطمه زهرا و زینب کبرى و جمعى از زنان مبارز و دانشمند مانند سوده همدانیه شرکت داشتهاند و براى پیشرفت اسلام و اجراى حق و عدالت بزرگترین فداکارى را به خرج دادهاند، و با ایمانى محکم و تفکرى عالى، مردان خود را با تمام وجود در این مسیر حمایت مىکردند».(8)
3 - از نظر برداشت و پیام:
خداوند حکیم در خلقت جهان موجودات را حکیمانه آفریده؛ یعنى هر موجودى را به تناسب موقعیت و مسئولیتى که باید عهدهدار آن باشد، آفریده است، مثلاً چشم را ظریف اما استخوانهاى اطراف آن را سخت و محکم آفریده است. در سیستم بدن هر عضوى به تناسب با وظیفهاش آفریده شده است تا این مجموعه اعضا با این تناسب و دقت حکیمانه بتوانند در کنار یکدیگر در سیستمى واحد، هر کدام وظیفه خود را به انجام برسانند.
این مربوط به یک سیستم انداموارهاى چون بدن است، حال در سیستم اندامواره بزرگترى به نام اجتماع بشرى نیز همین حکمت و ظرافت لحاظ شده است. واقعیت این است که در نظام آفرینش براى هر یک از مردان و زنان وظایف و مسئولیتهاى تکوینی ویژهاى در نظر گرفته شده و خداوند حکیم با تناسب همان وظایف، خصائص و قوت و ضعف هایى در خلقت هر یک لحاظ کرده است. به همین جهت است که خصوصیات روانى و جسمى زنان با مردان متفاوت است. زن با توجه به زن بودنش وظایفى را برعهده دارد، و خداوند خصوصیات روحى و عاطفى و توان جسمانیش را در راستاى آن آفریده است. براى مرد با توجه به مرد بودنش وظایفی قرار داده و خصوصیات روانى و جسمى او متناسب با همین وظایف آفریده شده است. این سخن روشن و عقل پسند است و در آن تردیدى نیست. امام علىعلیهالسلام در خطبه مذکور مىخواهد این پیام را به گوش جهانیان برساند که از جنس مادینه توقع و انتظار انجام وظایف نرینه را داشتن خطا است و برعکس از جنس نرینه توقع انجام وظایف مادینه نیز نارواست. به قول شاعر:
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست که هر چیزش به جاى خویش نیکوست
حاصل سخن این که در این سخن، حضرت در مقام گوشزد کردن به وظایف هر یک از زنان و مردان است. نه در پی تنقیص زنان.
4 - از نظر شیوه استدلال:
برخى سخن و شیوه استدلال امام على علیه السلام را در خطبه مذکور، از نوع «جدل» دانستهاند. شایان ذکر است که جدل آن نوع استدلالى است که مقدمات آن از مسلّمات است و آن را مخاطب قبول دارد. در این سخن امام علىعلیهالسلام خواسته است از اعتقاد و دانسته مردم آن زمان مبنى بر وجود برخى از نقصها در وجود زنان بهره بگیرد و به آنان متذکر بشود: این که خود مىدانید و قبول دارید که زنان از نقص هایى بهره مندند، پس چرا تابع فلان زن شده و شعلههاى آتش جنگ جمل را با همکارى خودتان تقویت نمودهاید! (9)
این سخن تقویت مىشود با جملهاى که از حضرت در ذیل خطبه نقل شده است که اشاره دارد به زنى همانند عایشه که نزد آنان خیلى محترم و نیکوکار شمرده مىشد. حضرت مىفرماید: حتى اگر زنى را [ همانند عایشه ] نیکوکار پنداشتهاید، مواظب و برحذر باشید مبادا همانند اطاعت از او در جنگ جمل، دنیا و آخرت خویش را تباه نمایید.
نیز تقویت مىشود با عنایت به این که این خطبه بعد از جنگ جمل و با توجه به مسائل بوجود آمده بعد از جنگافروزى عایشه بیان شده است.
5 - از نظر واقعیت:
واقعیت این است که بین جنس نرینه و مادینه از چند جهت تفاوت هایی وجود دارد.
الف: از نظر اعضاء و جوارح؛
ب: از نظر احساسات و عواطف و تمایلات و اخلاق؛
ج: از نظر فعالیتهاى خردمندانه و تفکر.
از نظر اعضا و جوارح: ممکن است برخى تصور کنند که مرد و زن تنها در اعضایى که مربوط به جنسیت آن دو است، تفاوت دارند و در دیگر اعضا و جوارح تساوى و یکسانى حکمفرما است. در حالى که واقعیت جز این است. آن دو جنس در تمامى اعضا و جوارح با یکدیگر اختلاف دارند، چه اعضا و جوارحى که به عضو جنسى و تولید مثل مربوط است و چه غیر آن، رویش مو در بدن زن و مرد، چربى زیر پوست، بافتها، ظرافت و ضخامت پوست، شکل استخوانها، وزن حجمى استخوانها، مقدار مواد آلى و کانى در استخوانها، درشتى عضلات، زور بازو، شکل هندسى و حجم و وزن مغز، وزن قلب، ضربان نبض، فشار خون، حرارت بدن، قد، وزن، ارتعاشات صوتى، زیر و بم صدا، جثه، ترشحات بدن، میزان گلبولهاى قرمز و سفید در خون، گنجایش و حجم ریه و الگوى رشد جسمانى در آغاز از دو جنس نرینه و مادینه. خلاصه این که همه چیز در زن و مرد متفاوت است.
ریشه این تفاوتها در فعالیتهاى غددى نهفته است. تفاوت فعالیتها و ترشحات غدد درون ریز و هورمونى بین دو جنس نرینه و مادینه به قدرى زیاد است که بدون استثنا تمامى اعضا و جوارح زن و مرد را از هم مجزا مىکند، به گونهاى که آزمایشگاه به راحتى مىتواند تشخیص دهد این خون، یا ادرار و یا دیگر ترشحاتى که از بدن یک نفر به دست آمده است و حتى یک تار مو، مربوط به زن است یا مرد. (10)
از نظر احساسات ، عواطف، تمایلات و اخلاق: بنا به گفته روانشناسان، محبت، رفتار انفعالى، رفتار عاطفى و حمایت کننده را از ویژگىهاى زنانه و در مقابل، پرخاشگرى، استقلال، رقابت، سلطه و حاکمیت را از ویژگىهاى مردانه برشمردهاند. (11) نیز گفتهاند داشتن دلی پر مهر و عاطفه و احساساتى آتشین، جلوه گرى، دلربایى، آرایش گرى و دوستدار پارچه و لباس و طلا و امور زینتى از خصائص زنان است. (12) زن براى این که نشان دهد جلوه کردن و دلبرى در انحصار غریزه او است، به زیور و آرایش علاقه نشان مىدهد و در برابر مغازههاى زرگرى و لباس و پارچه فروشى، پاهایش شل مىشود. (13)
زن در تقلید، مدپرستى، تجمل پرستى، خنده وگریه از مرد پیشقدم است. (14)
زنان به جهت این که از نیروى احساس و عاطفه بیشترى بهره مندند، از صحنههاى احساسى و عاطفى بیشتر تحت تاثیر قرار مىگیرند و به هیجان مىآیند. (15)
ریشه این اختلاف: از اختلافات در اعضا و جوارح زن و مرد، تفاوتهاى احساسى، عاطفى، تمایلى و اخلاقى پدید مىآید. چون که غدد تناسلى در زن و مرد متفاوت است و این غدهها افزون بر تأثیرات جنسیتى، تأثیرات عاطفى و احساسى متفاوتى در دو جنس نر و ماده مىگذارند، سرانجام به تمایز شخصیت این دو جنس منجر مىشود. به عنوان مثال ترشح بیضهها موجب تهور و جوش و خروش مىگردد و این همان خصایصى است که گاو نر جنگى را از گاوى که در مزارع براى شخم به کار مىرود، متمایز مىسازد (چون که در اولى بیضهها ترشح دارد، ولى در دومى اخته شده است و ترشحى ندارد) (16)
تنها با زیاد یا کم شدن یکى از ترشحات بدن یا یکى از عناصر متابولیکى هر چند ناچیز باشد، اخلاق، رفتار و شخصیت آدمى را دگرگون مىسازد.
از این سخن نتیجه مىگیریم و مىگوییم: با توجه به دامنه وسیع در تفاوتها که بین زن و مرد در همه چیز وجود دارد( که تفاوت ترشحاتى غدد، جزئى از آن است) مىگوییم: باید اذعان نمود که لازم است زن، زن باشد و مرد، مرد. هر یک به وظایف و مسئولیتهاى خویش. (17)
اما از نظر فعالیتهاى خردمندانه و تفکر گفتهاند: این روایت ناظر به عقل حسابگرى زنان است که در مقایسه با مردان کمتر است؛ یعنى واقعیت این است. نه زیاده روى در مورد حمایت از زنان درست است و نه نقطه مقابلش که به زنان ظلم روا داشته شد. همان گونه که اگر کسى در مقام مقایسه، مرد را از نظر عاطفه، از زن ناقص یا کم تر بداند، خطا نکرده و گفتارش خلاف واقع نیست، همین طور در بعد عقلانى اگر زن را نسبت به مرد کم تر بداند، خطا نکرده است و گفتارش خلاف واقع نیست.
بیان این سخن:
اولاً: این سخن در پى بیان یک قضیه موجبه کلیهاى که استثنا نداشته باشد، نیست. همان گونه که در بخش دوم بیان شد، نه تمامى مردان از نظر عقل بر تمامى زنان برترى دارند و نه نقص عقل در انحصار زن مىباشد و کمال عقل در انحصار مرد است، بلکه این سخن درصدد بیان یک واقعیت است و آن این که: وجه غالب در کنشهاى مردان رفتارهاى حسابگرانه و وجه غالب در کنشهاى زنان رفتارهاى مهرانگیز و عاطفى و احساسى است. این مطلق نیست، بلکه نسبى است.
ثانیاً: هر یک از این دو نیروى عاطفه و عقل حسابگرایانه در جاى خویش نیکو، پسندیده و ضرورى است. قوت هر یک از این دو در یک فرد نه دلیل بر خوبى او است و نه دلیل بر بدى. نیز ضعف هر یک از این دو نه دلیل بر خوبى و نه دلیل بر بدى او است. در واقع قوت و ضعف این دو در دو جنس نرینه و مادینه نوعى تقسیم کار و تقسیم وظایف و مسؤولیتهاى تکوین و طبیعى است. به هیچ وجه مرد نمىتواند از عهده وظایف مهرانگیز و عاطفى زن برآید و برعکس، زن نمىتواند از عهده وظایف حسابگرایانه مرد برآید. موفقیت اصلى زن در وظایف خویش است که در راستاى ودیعه تکوین وى قرار دارد و موفقیت اصلى مرد نیز در امورى است که همگون با قواى تکوین اش مىباشد. در طبیعت و قوانین تکوین بین مردان و زنان کارها تقسیم شده است. چرا ما در نظام تشریع آن را نپذیریم؟ سخن امام علىعلیهالسلام درباره زنان هشدار دهنده است که نباید از آنان انتظار حرکتى مردگونه داشت، چون که زنان سراپاشور و احساس و عاطفهاند؛ در برخورد با آنان نباید انتظار حسابگرانههاى مردانه را داشت، بلکه مىبایست دقیقاً همگام با وظایف تکوین تقسیم کار را پذیرفت و روانشناسى زنان را در نظر داشت.
ثالثاً: عقل مورد بحث، عقل ارزشى نیست، بلکه عقل سنجش است. توضیح: عقل یک وقت عقل سنجش یا نظرى است که مایه تکلیف است و هر انسان مکلفى مىبایست بهرهاى از آن داشته باشد تا مشمول تکلیف گردد. این در دختران زودتر از پسران شکوفا مىشود، بدین جهت دختران سن تکلیفشان چند سال قبل از پسران است.
معناى دیگر عقل، عقل عملى یا ارزشى است. این عقل است که در روایات از آن تمجید شده است. این عقل آدمى را به عبادت خدا وامىدارد و مایه تحصیل بهشت است. (العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان) (18) این عقل به منزله عقال (زانو بند شتر) هواهاى نفسانى را کنترل مىکند. [ در چنین عقلى مردان برزنان برترى ندارند، بلکه از پارهاى روایات برترى زنان فهمیده مىشود.(19)
در عقل نظرى یا سنجشى به عقیده برخى روانشناسان، پسران از یک سن خاصى بر دختران سبقت مىگیرند. (20)
علت تفاوت زن و مرد در عقل حسابگرى:
ممکن است برترى مردان بر زنان در عقل سنجشى، ناشى از تفاوت آنان در محیط کار و تجربه باشد؛ یعنى از نظر ذات و استعداد کاملاً یکسان هستند، کسى چون زنان به جهت وظایفى که طبیعت بر عهده زنان گذاشته است، کم تر از مردان
در اجتماع حضور و فعالیت دارند و کم تر از مردان، تجارت و فعالیتهاى اقتصادى بازارى دارند، بدین جهت مردان در عقل تجربى بر زنان سبقت گرفتهاند.
ممکن است این برترى نه از جهت تجربه، بلکه از جهت ظرفیت وجودى مردان باشد، چون واقعیت این است که وزن، حجم و ظرفیت مغزى زنان نسبت به مردان متفاو ت است. در خور توجه است که زنان در تمام نژادها میزان ظرفیت، حجم و مقدار نخاعى آنان از مردان کمتر است. به همان نسبت در همه نژادها قدشان از مردان کوتاه تر است. مغز زن در تمامى نژادها صد تا دویست گرم از مرد کم تر است. این سبب اختلاف مردان با زنان در عقل و درک نظرى آنان مىگردد.
هورمونها، غدد تناسلى، بافتها، وضعیت اندام، وزن مغز، مقدار قد، دوران باردارى و هزاران فعالیتهاى فیزیولوژى و روانى در درک آدمى مؤثر است.
شاید بتوان گفت: اگر حسابگرىهاى زاده از برآوردهاى عقلى خشک در انسانى به نام مادر باشد، فرزند دچار نابسامانى تربیتى و کمبود عاطفى مىگردد. (21)
در علوم پزشکى ثابت شده که بدنها دربست در اختیار غدد و ترشحات غددى قرار دارند، و اعمال اینها نیز توسط سلسله اعصاب کنترل مىشود، و سلسله اعصاب، مرکزى و فرماندهى دارند و این مرکز فرماندهى نزد زنان و مردان متفاوت است. در مردان در ناحیه پیشانى رشد بیشترى یافته و در زنان در منطقه «هیپوتالاموس» رشد و نمو زیادترى دارد. نیز ثابت شده که پیشانى مرکز تعقل و تفکر است و «هیپوتالاموس» مرکز عاطفه و احساسات است، و تمام اینها با هم همکارى مىکند. بنابراین جا دارد که واقع بین باشیم و از واقعیتهاى موجود، قضاوت واقعه بینانه در مورد مردان و زنان داشته باشیم و بگوییم: گویا مرد بر دریایى از تعقل و تفکر نشسته و زن بر اقیانوسى از عاطفه و احساسات.(22) اما این بدان معنا نخواهد بود که زنان عقل نداشته یا مردان عاطفه ندارند، بلکه بدین معنا است که هر یک از این دو نیرو ی انسانی در هر یک از دو جنس بیشتر و عمیق تر از دیگری است.
پی نوشت ها :
1 – قوت القلوب، ج1، ص 282.
2 – نهج البلاغه، خ13.
3 – غررالحکم، آمدی، ج2، 109.
4 – همان، ج1، ص 311.
5 – نهج البلاغه، صبحی صالح، خ34.
6 – همان، ج14.
7 – کتاب نقد ، جمعی از نویسندگان، ج12، ص 268.
8 – محمد جعفر امامی و محمد رضا آشتیانی، ترجمه گویا و شرح فشرده ای بر نهج البلاغه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، ج1، ص 389 – 390.
9 – کتاب نقد ، همان، ص 268 و 269.
10 – دکتر سید رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبران، ح19، ص 280 – 293.
11 – روانشناسی رشد، ج اول، ص 330، از انتشارات سمت.
12 – دکتر سیدرضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبران، ح19، ص 281.
13 – همان، ص 294.
14 – همان، ص 294 و 295.
15 – کتاب نقد، ج12، ص 59.
16 – کتاب نقد، ش 12، ص 58.
17 – دکتر پاک نژاد، همان، ح9، ص 280.
18 – کلینی ، اصول کافی، ج اول، کتاب عقل و جهل .
19 – وسائل الشیعه ، ج20، ص 168؛ من لا یحضره الفقیه ، ج3، ص 458.
20 – روانشناسی رشد، ج1، ص 331.
21 – کتاب نقد، ش 12، ص 59 – 60.
22 – دکتر سید رضا پاک نژاد، همان ، ج19، ص 299 – 300.
، بحارالانوار، ح41، ص 119.
===========================================
بزرگوار حضرت علی (ع) عین همین عبارت رو توی نهج البلاغه فرموده
من خودم خوندم
دوست عزیز اخلاقا" درست نیست اسلام عزیز رو ضد ارزش زن جلوه بدیم!
مطمئنا" حضرت مولا(روحی فداه) خیلی بیشتر از من و شما این مسئله رو میدونن که نباید سوژه دست دشمن داد...
در ثانی انسان جایز الخطاست، در کلام مولا(روحی فداه) بارها در نکوهش مردان "همونطور که در متن فوق اشاره شد" صحبت به میان آمده...
آیا مردان فلان و فلانن؟!
در میان زنان و مردان خوب و بد هست!خوبی و بدی مرد و زن ندارد....
شما حتي اگر تا به حال تفسيراتي از اين روايات نشنيده باشيد با يك سرچ 5 دقيقه اي متوجه ميشويد كه اين روايات بنابر شرايط خاص نقل شده و نيز افراد خاصي را مد نظر دارد.
با كمي مطالعه ميتوانيد تاريخچه اين روايات را پيدا كنيد تا دنبال دليل براي اثبات كم عقلي زنان نباشيد:ok:
شمايي كه عقل آدمها را به انداختن يخ در پارچ آب مي سنجيد انتظاري هم جز اين جملات نميرود!!!!!
من ادم غیر منطقی نیستم
ولیشما که فهمیده هستید
بگید
واقعا فکر کردی من همچین مثالی رو بی خوددو بی جهت بکار بردم
به جان خودم پارچ کریستا نو خانم لیسانسه همین طورشکست
و من هیچی نگفتم :ok:
بابا قبلش اگه اب می ریخت توش نمی شکست
من بکی بگم
من قصدم سنجیدن هیچ کسو هیچ چیز نیست فقط هم با واقعییت کار دارم
دوست عزیز اخلاقا" درست نیست اسلام عزیز رو ضد ارزش زن جلوه بدیم! مطمئنا" حضرت مولا(روحی فداه) خیلی بیشتر از من و شما این مسئله رو میدونن که نباید سوژه دست دشمن داد...
در ثانی انسان جایز الخطاست، در کلام مولا(روحی فداه) بارها در نکوهش مردان "همونطور که در متن فوق اشاره شد" صحبت به میان آمده...
آیا مردان فلان و فلانن؟!
در میان زنان و مردان خوب و بد هست!خوبی و بدی مرد و زن ندارد....
و من الله التوفیق
چرا فکر می کنید من دارم برداشت نادرست می کنم ؟
منم منظورم همینه که شما فرمودید
شاید خوب عنوان نکردم
وگرنه خوب حضرت زهرا (س) یا حضرت زینب(س)
خوب ز نان شجاع اون زمان بودن و تا الان الگویی زنان بودن و هستند و خواهند بود
مگر نه اینکه حضرت رسول اکرم خودش با دخترش مشورت می کرد
یا حضرت زینب با امام حسین (ع)و امام سجاد (ع)همراه می شه
مگه جز عقل کامل این بانو بوده که
عقیله العرب نام می گیره
همه ما بار ها بار ها شنیدم امام سجاد(ع) با عمه گرانقدرش مشور ت می کرده
هرگز نمیتوان گفت که عقل زن که بنوعی بفطرت زن نیز برمیگردد با عقل مرد تفاوت دارد. زن ومرد در فطرت یکساند. این که امام علی(ع) درمورد نقصان زن میگوید بدلیل دور بودن زن از محیط بیرون از جامعه ونقصان تجارب است.
و البته باید عرض کنم که همین دور بودن زن از جامعه برای زن جهاد محسوب میشود... و این نقصان تجربه سنتی اسلامیست
بهترین جایگاه زن خونه هست. اما چایی کار کردن زن در بیرون واجب میشه. مثه پزشک مخصوص زنان که حیاتی ترین عنصر جامعه ی اسلامی اند. اما باز میگم بهترین جایگاه زن خونه هست
سلام حرف دل ما رو زدی
یکی از نزدیکان خود من دکترای مکانیک داره می خونه ولی وقتی می خواد حرف بزنه تو همه چی خراب می کنه
یه استاد دکترای داشتم می گفت علم به مدرک گرفتن نیس هر کسی که بشینه فقط بخونه مدرکو می گیره
علم اونه که بتونی بیاریش تو زندگی و ازش کار بکنی
والله راست می گفت کل زندگیمونو گذاشتیم به تبدیل فوریه وحل معادلات مداری بعدش که می خوای تو زندگی و تو هر چیز دیگه ای بکار ببری انگار یه چیز دیگه باید بری یاد بگیری
علم باید بتونی ازش بکار ببری
وگرنه اگه واسه مدرک باشه فقط بالای حفظ کردنه الان هم دکتری بهترین دانشگاههای کشور هم با پول حله
بنظر من عقل خانم ها بخاطر احساسات و عواطفشونه که نسبت به اقایون نمی تونن بهتر از عقل استفاده کنن
هر جا چه واسه مردا چه واسه خانم ها احساسات وارد شد دریچه عقل کم و کم بسته می شه
ولی کلا احساسات،دیدن فقط زمان حال،دیدن فقط ظاهر قضیه بیشتر در خانم ها دیده می شود
من ادم غیر منطقی نیستم ولیشما که فهمیده هستید بگید واقعا فکر کردی من همچین مثالی رو بی خوددو بی جهت بکار بردم به جان خودم پارچ کریستا نو خانم لیسانسه همین طورشکست و من هیچی نگفتم بابا قبلش اگه اب می ریخت توش نمی شکست من بکی بگم من قصدم سنجیدن هیچ کسو هیچ چیز نیست فقط هم با واقعییت کار دارم بازم می گم قصد جسارت به هیچ کسی رو هم ندارم فقط خواستم بگم با علم ادم عاقل نمی ش
خواهر بزرگوارم بنده هرگز خود را فهميده به حساب نمي آورم. فقط به نظر بنده اين گونه قضاوت شما درباره خانوم ها و خصوصا مثالي كه فرموديد صحيح نيست. به هر حال اتفاق و شكستن پارچ و ... ممكن است براي هر شخصي پيش بيايد. بعضي وقتها ميبينيم شخصي هول ميشود و ميخورد زمين! آيا بايد بگوييم طرف راه رفتن بلد نيست و كم عقل است؟ اصلا چرا درس ميخواند؟ بايد برود و راه رفتن بياموزد. بله؟؟؟
يَرْفَعِ اللهُ الَّذِيْنَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِيْنَ أُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ. يعني خداوند كساني از شما را كه ايمان آورده اند بالا ميبرد و بر كسانيكه بهره اي از علم دارند درجات بزرگي ميبخشد
پيامبر اكرم صلي الله عليه و سلم نيز در حديثي فرموده اند: اَفْضَلُ النَّاسِ المُؤْمِنُ العالِمُ الَّذِي اِنْ احتِيْجَ اليه نَفَعَ و اِن استُغْنِيَ عَنْهُ اَغْني نَفْسَه. يعني بهترين مردم، مؤمن عالمي است كه اگر به او نيازي شد آن را بر طرف كند و به فرد نيازمند سود علمي برساند و اگر از او بي نيازي حاصل شد، او نيز خود را بي نياز سازد
رسول خدا صلي الله عليه و سلم درباره فضيلت علم آموزري ميفرمايد: اِنَّ المَلائِكَةَ لَتَضَعُ اَجْنَحَتَها لِطالِبِ العِلْمِ رِضاءً بِما يَصْنَعُ. يعني بيگمان فرشتگان بال خويش را براي طالب علم میگذارند، به عنوان رضايت از كار ايشان. باز ميفرمايد: لأَنْ تَغْدُوَ فَتَتَعَلَّمَ باباً مِنَ العِلْمِ خَيْرٌ مِنْ اَنْ اُصَلِّيَ مِأَئَةَ رَكْعَةٍ. يعني بامداد يك روز به دنبال آموختن بابي از علم بروي بهتر از آن است كه صد ركعت نماز مستحب بگذاري
در مورد كار نكردن زن بله من كاملا موافق هستم. اصلا زن براي كار ساخته نشده،بايد در منزل خانومي كند و مردان در تلاش يه لقمه نون براي او باشند:Nishkhand: ولي به عقيده من زنان بايد از لحاظ علمي و اطلاعاتي فول باشند تا اين غربي هاي از خدا بي خبر انگ عقب ماندگي به ما نزنند.:ok:
لطفا از كل كل و زدن پست هاي بدور از موضوع خود داري فرمائيد بديهي است پست هاي خارج از موضوع حذف خواهند گرديد
پيشنهاد ميدهم جهت به انجام رسيدن موضوع از كلام وحي و كلمات نوراني ائمه معصومين عليهم السلام بهره بگيريد
موفق باشيد:ok::Gol: