قائلان تحريف قرآن آيه حفظ را چگونه تاويل مي کنند؟
تبهای اولیه
با عرض سلام!
قرآن از تحريف محفوظ است....
منکر قرآن که کافر است اما قائل تحريف(لفّظي) کافر نيست.
اما سوال من اين است که:
کساني که قائل به تحريف شدند آنها چگونه اين آيه(إنا نحن نزلنا الذكر وإنا له لحافظون ) را تاويل کردند؟
چون حتما اين آيه را تاويل کرده اند و الّا اينها منکر اين آيه که نمي شوند.
لطفا فقط تاويلات آنها را مي خواهم.....
با سلام
طرفداران نظريه تحريف اين آيه را چند نوع تأويل و توجيه كردهاند:
1- مىگويند: منظور از «ذكر» كه در اين آيه به كار رفته است، خود پيامبر است نه قرآن، زيرا در آيههاى ديگر كلمه «ذكر» درباره خود پيامبر به كار رفته است آن جا كه مىفرمايد:
قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً. رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ «طلاق/10» [در حقيقت]، خداوند چيزى را كه مايه تذكر است بر شما نازل كرده، رسولى به سوى شما فرستاده كه آيات روشن خدا را بر شما تلاوت كند.
مىبينيم منظور از ذكر در اين آيه شريفه رسول خداست و معناى آن چنين است كه ما پيامبر را فرستاديم و او را از شر اشرار محفوظ خواهيم داشت.
پاسخ: اين تأويل، باطل و نادرست است زيرا كلمه «تنزيل» و «انزال» كه در آن دو آيه به كار رفته، به معناى نازل نمودن مىباشد و اين كلمه دلالت دارد بر اين كه منظور از «ذكر» در هر دو آيه قرآن است نه پيامبر و اگر منظور از «ذكر» پيامبر بود، كلمه «ارسال» و مشابه آن به كار مىرفت كه به معناى فرستاده است نه تنزيل و انزال.
اگر فرض كنيم كه اين گفتار در آيه دوم درست است و منظور از «ذكر» در آن آيه رسول خداست ، در آيه اول كه مورد بحث است مسلما اين طور نيست و نمىتوان گفت كه منظور از «ذكر» در آيه «حفظ» (حجر/ 9) نيز پيامبر است زيرا سه آيه قبل از آن، اين آيه شريفه واقع شده است:
وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ.
كفار و مشركين گفتند: اى كسى كه ذكر (قرآن) بر او نازل شده، مسلما تو ديوانهاى.
در اين آيه، خطاب بر پيامبر شده كه ذكر بر وى فرود آمده است و منظور از ذكر در اين آيه شريفه قرآن است. با در نظر گرفتن اين معنا جاى ترديد باقى نمىماند كه منظور از ذكر در سه آيه بعدى نيز قرآن است؛ نه پيامبر.
2- مىگويند: منظور از حفظ قرآن در اين آيه شريفه، مصونيت قرآن از قدح و ايراد و ثابت بودن تعاليم و مفاهيم عاليه آن است، نه مصونيت قرآن از تحريف و اسقاط پارهاى از آيات آن.
پاسخ: اين گفتار از گفتار اول ضعيفتر و بطلانش روشنتر است زيرا: اگر منظور آنان اين باشد كه خداوند در اين آيه مصونيت قرآن را از انتقاد و ايراد كفار تضمين كرده است، بطلان آن جاى شك و ترديد نيست، چون قرآن از انتقاد مصون نمانده است بلكه ايراد و انتقاد كفار نسبت به قرآن بيش از حد شمارش است، پس اين آيه حتما متوجه اين جهت نيست.
و اگر منظورشان اين باشد كه چون داراى روش مستقيم و صحيح و تعاليم محكم و اصيل و داراى دلايل قوى و متقن است و بدين جهت سطح قرآن بالاتر از آن است كه دست انتقاد و ايراد به ساحت آن لطمه و خدشهاى وارد سازد و مقام قرآن برتر از آن است كه شك و ترديد افراد، كوچكترين اثرى در آن بگذارد؛ اين مطلبى است درست و صحيح، ولى بايد توجه نمود كه اين نوع مصونيت كه به معناى استحكام دليل و استقامت روش و ثبات حقايق آن مىباشد؛ از اول با خود قرآن بوده و ذاتى است، نه اين كه بعد از نازل شدن از سوى خدا به آن متوجه شده است ولى مصونيتى كه از اين آيه استفاده مىشود، مصونيت ذاتى نيست، بلكه مصونيتى است كه بعد از نازل شدن، خداوند آن را از تحريفات مصون و محفوظ بدارد.
بنابراين، مصونيت ذاتى كه همان استحكام ذاتى است، هيچ ارتباطى با مفهوم آيه مورد بحث ندارد زيرا:
اولا: خود قرآن با اين امتيازات و جهات خاصى كه ذاتا و از اول از آن برخوردار مىباشد، در برابر انتقادات، مدافع و حافظ خود بوده و پاسخگوى ايرادات خواهد بود و از اين لحاظ احتياج به يك حافظ خارجى ندارد.
ثانيا: اين آيه شريفه حفظ قرآن را پس از نازل شدن آن، تضمين مىكند نه در حالت نزولش، تا منظور از حفظ و مصونيت، استحكام و استقامت دلايل آن باشد.
3- مىگويند: درست است كه اين آيه بر مصونيت قرآن از تحريف دلالت دارد ولى كدام قرآن؟چون ممكن است منظور از آن تنها قرآنى باشد كه نزد حضرت ولى عصر (ع) است نه همه قرآنها زيرا از ظاهر اين آيه كليت و عموميت استفاده نمىشود.
پاسخ: اين احتمال از دو احتمال گذشته ضعيفتر است زيرا قرآن بايد در ميان اجتماع و در نزد مردم كه به آن نيازمند هستند، محفوظ و مصون از تحريف باشد نه در نزد امام زمان (ع) زيرا محفوظ ماندن قرآن در نزد وى به مانند محفوظ بودن آن در لوح محفوظ است يا در پيش يكى از فرشتگان خدا و اين گفتارى است بسيار سست و غير قابل قبول و شباهت زيادى به گفتار كسى دارد كه بگويد: من هديهاى به شما فرستادم ولى آن را در نزد خود يا در نزد يكى از دوستانم محفوظ داشتهام.
شگفتانگيزتر اين كه آنان مىگويند: منظور آيه مصونيت يك قرآن است، از ميان تمام قرآنها، نه همه قرآنها.
گويا اين افراد خيال مىكنند كه منظور از «ذكر» قرآنى است كه در روى كاغذها نوشته شده، خوانده مىشود و داراى انواع و مصاديق مختلفى مىباشد، در صورتى كه اين مطلب واقعيت ندارد، بلكه منظور از «ذكر» كلام خدا و آن قرآن واقعى و آسمانى است كه به رسول خدا (ص) فرود آمده است و اين قرآنهاى ظاهرى، حاكى، بازگو كننده و نشان دهنده آن هستند زيرا قرآنهاى ظاهر و مطبوع، اوراقى است كه به تدريج كهنه و فرسوده شده و از بين مىروند، قابل دوام و بقا نيستند و هميشگى نمىباشند تا مورد توجه و هدف اين آيه قرار بگيرند و به وسيله آن مصونيت قرآن بدين معنى براى هميشه تضمين شود بلكه منظور از «ذكر» قرآن واقعى بوده، منظور از حفظ و مصونيت آن نيز، مصون و محفوظ ماندن آن از دستبرد خائنان و بدعتگذاران است، بدين صورت كه هميشه در دسترس تمام افراد بشر باشد ولى در عين حال حتى آيهاى از آن ساقط نشود.
اين گفتار به مانند آن است كه بگوييم: فلان قصيده محفوظ است و منظور از محفوظ بودن قصيده تغيير نيافتن و از بين نرفتن آن خواهد بود به طورى كه هم مىتواند آن را عينا به دست آورد.( آیه الله خویی، بيان در علوم و مسائل كلى قرآن، ص: 262 )
با سلام
نظر اینجانب این است که هنگامیکه خدای متعال فرمود :
{بَلْ ُهوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ }العنكبوت49
یعنی این آیات قرآن فقط در سینه علم داده شدگان محفوظ است نه جای دیگر .زیرا آگاهان به حقیقت قرآن فقط از عهده ظاهر وباطن قرآن برمی آیند :
لا یمسه الا المطهرون .
وشرکای قرآن نیز اهل بیت هستند .
چون حتما اين آيه را تاويل کرده اند و الّا اينها منکر اين آيه که نمي شوند.
با سلام
اگر کسی بگوید که همین آیه تحریف شده چه جوابی به او میدهید ؟
بزبان دیگر برای اثبات صیانت قرآن باید از غیر قرآن دلیل بیاورید نه از خود قرآن !
بالاترین دلیل حفظ قرآن از تحریف همان تواتر است .