جمع بندی ایا این حدیث در کتب شیعیان ذکر شده است ؟
تبهای اولیه
حدیث ان الاکراد من الاجنه در کتابهای شیعیان هست، آیا سندش از نظر شما درسته ؟ آیا شما شیعیان این را می پذیرید؟
با سلام. من خواهرم رشته حقوق میخواند. یکبار در یکی از کتابهای او یک مطلب بسیار عجیب دیدم و آن این بود که معامله و ارتباط و .... با کردها حرام و باطل اعلام شده بود. اول فکر کردم شاید اشتباه چاپی باشه ولی بعدا دیدم که نه واقعا چنین چیزی وجود داره. نمیدونم چه دلیلی برای این دارند.
اين حديث در كتاب بحارالانوار شيخ مجلسي و در كتاب شرح لمعه معروف به شهيد اول هست.
در حدیث مزبور از آمیزش و معاشرت با آنان نیز نهی شده است.
((عن أبی الربیع الشامی قال:سألت ابا عبدالله(ع) فقلت:ان عندنا قوما من الاکراد و انهم لا یزالون یجیئون بالبیع فنخالطهم و نبایعهم، فقال: یا ابا ربیع لاتخالطوهم فان الاکراد حی من احیاء الجن کشف الله عنهم الغطا فلا تخالطوهمم)).
اين حديث در كتاب بحارالانوار شيخ مجلسي و در كتاب شرح لمعه معروف به شهيد اول هست.
در حدیث مزبور از آمیزش و معاشرت با آنان نیز نهی شده است.
((عن أبی الربیع الشامی قال:سألت ابا عبدالله(ع) فقلت:ان عندنا قوما من الاکراد و انهم لا یزالون یجیئون بالبیع فنخالطهم و نبایعهم، فقال: یا ابا ربیع لاتخالطوهم فان الاکراد حی من احیاء الجن کشف الله عنهم الغطا فلا تخالطوهمم)).
سلام علیکم
بله چنین حدیثی در فقه داریم منتهی اگر دقت بفرمایید امام صادق سلام الله علیه می فرماید : قوما من الاکراد یعنی قومی و طایفه ای(بعضی) از اکراد نه همه ی اکراد . آن هم در آن عصر خاص .
ثانیاَ : می بایست این حدیث از جهت سندی هم مورد ارزیابی متخصصین حدیث قرار بگیرد .
ثالثاَ : علماء راجع به این روایت نظراتی دارند بعضی در این روایت لفظ جن را به تعبیر برده اند و گفته اند منظور روایت در اینجا معنای حقیقی جن نیست، بلکه بعنوان مجاز به کار رفته .
و برخی دیگر فرموده اند:
مراد در لفظ جن در این روایت همان جن می باشد که به معنای حقیقی کلمه بکار رفته
و برخی گفته اند :
مقصود از جن، طایفه مخصوص شناخته شده ای در زمان امام(سلام الله علیه) بودند، نه از نژاد کردها.
و گفته اند:
مقصود،جماعت خاصی از ایشان بودند که برای فروش متاع و اجناسشان در آن زمان به شهرها می رفتند که اخلاق و رفتارشان نا درست بود و حیله می کردند و جنس فاسد را به جای جنس سالم و صحیح می فروختند، از این رو معاشرت با آنان در حدیث منع شده است و در واقع حکم کراهت معامله با ایشان به خاطر اخلاق زشتشان بوده نه بخاطر کرد بودن آنان و اساسا کرد و ترک و فارس و عرب و عجم بودن در اختیار انسان نیست و کرامت انسان مربوط به نژاد و نسب و از این قبیل امور نیست،
چنانکه خداوند فرمود :
((انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلنا کم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم)) حجرات/13
((ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید، در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست)).
و من الله التوفیق
با سلام این حدیث در کتب مختلفی شیعه نقل شده است مثل علل الشرایع ومن لایحضره الفقیه و... اما این حدیث باید خوب تبین شود تا اشتباه وغلط همانطورکه در ذهن است برداشت نشود.
[="] در مرد این حدیث بنظر مىرسد جماعتى ازکردها براى فروش متاع و اجناسشان در آن زمان به شهرها مىرفتند كه اخلاق و رفتارشان نادرست بود و حيله مىكردند و جنس فاسد را به جاى جنس سالم و صحيح مىدادند، از اين رو معاشرت با آنان در خبر منع شده است. و در حقيقت، حكم به خاطر اخلاق زشتشان بوده نه از روى كرد بودن آنان، و اساسا كرد و ترك و فارس و عرب و عجم بودن در اختيار انسان نيست و كرامت انسان مربوط به نژاد و نسب و از اين قبيل امور نيست.
[/]
[="]چنان كه خداوند فرموده: إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ (حجرات- 13) يعنى: «ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و آنگاه نژادهاى مختلفتان نموديم تا يك ديگر را بشناسيد ولى بدانيد كه افتخار و كرامت، تنها به تقوى است.»[/]
[="]و در آيه ديگر فرمود: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ (روم- 30) يعنى: «همه مردم بر يك فطرت آفريده شدهاند. ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ (ملك- 3)
[/]
[="]اين آيات مانع است از اينكه ما به اطلاق خبر تمسّك كنيم. و با هر كس از نژاد كرد باشد معاشرت را ترك كنيم و آنها را جدا از خود بدانيم و به اسلام و شريعت و جمعه و جماعات دعوت نكنيم و اگر در عقايد و عمل صحيح بودند به نمازشان حاضر نشويم آيا در اين صورت بسوى نژادپرستى كه اسلام آن را برانداخته نرفتهايم؟ پس مسلّما «اكراد» در لفظ حديث جماعت مخصوص شناختهشدهاى بودهاند كه امام عليه السّلام به آنها اشاره داشته است نه نژاد كرد.[/]
[="]اگر ما اين خبر واحد را توجيه كنيم به مراتب به حقّ نزديكتريم تا اينكه آيات شريفه قرآن را با اين گونه اخبار آحاد و مرسل تخصيص دهيم، مرحوم علّامه مجلسى در بيان خبر در مرآة العقول فرموده است: اين خبر دلالت مىكند بر مكروه بودن معامله با كردها، و مىتوان گفت اين را كه فرموده از جنّ هستند يعنى اينكه از جهت سوء اخلاق و رفتار و حيلهگرى مانند جنّ هستند يا گوئى از جنّ هستند كه پرده از ايشان برداشته شده[/]
[="]ولى به نظر حقير اين توجيهات از آن روست كه به اطلاق خبر تمسّك شده و دقّت كافى بعمل نيامده است آنچنان كه در اخبار ممدوح و مذموم بلاد، دقّت شده، آنها را مقيّد به قيودى كردهاند مثلا در خبرى آمده كه امام فرمود شانزده طايفه از امّت جدّم ما را دوست ندارند سپس آنها را شمرد و از جمله آنها اهل سيستان و اهل رى را نام برد و گويند مراد اهل رى در آن زمان بوده كه غالبا از مخالفين اهل بيت بودهاند و بنا بر اين به جمعيّت شناخته شده و معينى تخصيص داده شدهاند. در اين خبر مورد بحث هم، حكم همان است.
[/] [="]
من لا يحضره الفقيه-ترجمه غفارى، ج4، ص: 219[/]
[="]
[/]
[=times new roman]با سلام
[=times new roman]این حدیث در دو حدیث از اصول کافی و سایر کتب با سلسله اسناد مجهول وضعیف بصورت ارسال آمده است :
[=times new roman](الكافي5/158 رياض المسائل للسيد علي الطباطبائي ج1 ص520 جواهر الكلام – الشيخ الجواهري ج 3 ص 116 من لايحضره الفقيه – الشيخ الصدوق ج 3 ص 164 (تهذيب الأحكام – الشيخ الطوسي 7/405 - بحار الأنوار – العلامة المجلسي ج 001 ص 83 - تفسير نور الثقلين - الشيخ الحويزي ج 1 ص 601).
قال الطوسي « وينبغي أن يتجنب مخالطة السفلة من الناس والأدنين منهم، ولا يعامل إلا من نشأ في خير، ويجتنب معاملة ذوي العاهات والمحارفين. ولا ينبغي أن يخالط أحدا من الأكراد، ويتجنب مبايعتهم ومشاراتهم ومناكحتهم» (النهاية- الشيخ الطوسي ص 373).
قال ابن إدريس الحلي « ولا ينبغي أن يخالط أحدا من الأكراد ، ويتجنب مبايعتهم ، ومشاراتهم ، ومناكحتهم. قال محمد بن إدريس: وذلك راجع إلى كراهية معاملة من لا بصيرة له، فيما يشتريه، ولا فيما يبيعه، لأن الغالب على هذا الجيل، والقبيل، قلة البصيرة، لتركهم مخالطة الناس، وأصحاب البصائر» (السرائر - ابن إدريس الحلي ج 2 ص 233).
وقال يحيى بن سعيد الحلي « ويكره مخالطة الاكراد ببيع وشراء ونكاح» (الجامع للشرايع ص245).
وقال الحلي « مسألة : يكره له معاملة الاكراد ومخالطتهم ويتجنب مبايعتهم ومشاركتهم ومناكحتهم لما رواه الشيخ عن ابي الربيع الشامي قال سالت ابا عبد الله عليه السلام قلت ان عندنا قوما من الاكراد وانهم لا يزالون يجتنبون مخالطتهم ومبايعتهم فقال عليه السلام يا ابا ربيع لا تخالطوهم فان الاكراد حي من احياء الجن كشف الله عنهم الغطاء فلا تخالطوهم وكذلك يكره معاملة اهل الذمة» (منتهى المطلب الحلي ج2ص 1003 تذكرة الفقهاء للحلي ج 1 ص 586 جواهر الكلام - الشيخ الجواهري ج 22 ص 457 علل الشرائع - الشيخ الصدوق ج 2 ص 527 :
وعن الصادق ( ع ) لا تنكحوا من الاكراد احدا فانهن حبس من الجن كشف عنهم العظاء» (تذكرة الفقهاء العلامة الحلي ج 2 ص 569).
علي، عن إسماعيل بن محمد المكي، عن علي بن الحسين، عن عمرو بن عثمان، عن الحسين بن خالد، عمن ذكره،عن أبي الربيع الشامي قال: قال لي أبو عبد الله عليه السلام: لا تشتر من السودان أحدا، فإن كان لا بد فمن النوبة، فإنهم من الذين قال الله تعالى (ومن الذين قالوا أنا نصارى أخذنا ميثاقهم فنسوا حظا مما ذكروا به) إنهم يتذكرون ذلك الحظ، وسيخرج مع القائم منا عصابة منهم ولا تنكحوا من الاكراد أحدا فإنهن جيش من الجن كشف عنهم الغطاء» (المهذب البارع لابن فهد الحلي3/182 مسالك الأفهام الشهيد الثاني ج3 ص 186 وانظر المهذب البارع لابن فهد الحلي ج3 ص 182 تجد فيه بابا بعنوان (باب من كره مناكحته من الاكراد والسودان وغيرهم ج5/ 352 مجمع الفائدة - المحقق الأردبيلي ج 8 ص 129 وسائل الشيعة (آل البيت ) الحر العاملي ج 02 ص 84 وسائل الشيعة (الإسلامية) - الحر العاملي ج 21 ص 307.
وينبغي ان يتجنب مخالفة السفلة من الناس والادنين منهم ولا يعامل الا من نشأ في الخير ويكره معاملة ذوي العاهات والمحارفين ويكره معاملة الاكراد ومخالطتهم ومناكحتهم» (كفاية الأحكام- المحقق السبزواري ص84 الحدائق الناضرة - المحقق البحراني ج 81 ص 40 : و ج 42 ص 111 جامع المدارك - السيد الخوانساري ج 3 ص 137 - تهذيب الأحكام - الشيخ الطوسي ج 7 ص 11 وسائل الشيعة (آل البيت ) - الحر العاملي ج 71 ص 416).
اما بررسی اسناد :
روی الکلینی (ره) عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِالله عليهالسلام فَقُلْتُ: إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماًمِنَ الْأَكْرَادِ وَ إِنَّهُمْ لَايَزَالُونَ يَجِيئُونَ بِالْبَيْعِ فَنُخَالِطُهُمْ وَ نُبَايِعُهُمْ فَقَالَ: يَا أَبَا الرَّبِيعِ لَاتُخَالِطُوهُمْ فَإِنَّ الْأَكْرَادَ حَيٌّ مِنْأَحْيَاءِ الْجِنِّ كَشَفَ الله عَنْهُمُ الْغِطَاءَ فَلَاتُخَالِطُوهُمْ. مرسل ضعيف
سند حدیث به صورت :
1-محمد بن يحيى و غيره عن أحمد بن محمدعن علي بن الحكم عن من حدثه (؟) عن أبي الربيع الشامي قال سألت أبا عبد الله عفقلت... فقال
2-محمد بن يحيى و غيره (؟) عن أحمد بن محمد عن علي بن الحكمعن من حدثه (؟) عن أبي الربيع الشامي قال سألت أبا عبد الله ع فقلت... فقال
مجهول یا مهملی ازابی ربیع شامی حدیث کرده از امام صادق(ع) پرسیدم:نزد ما قومی از مردم کرد می آیند وهمواره با ما معامله واختلاط می کنند، حضرت فرمودند: ای ابا ربیع با آنان معاشرتنکن چرا که کردها طایفه ای از جن می باشند و خداوند پرده را از ایشان برداشتهاست.
وحدیث دیگری :
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَكِّيِّ (؟)عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ (؟ )عَنْأَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ الله ع لَا تَشْتَرِمِنَ السُّودَانِ أَحَداً فَإِنْ كَانَ لَا بُدَّ فَمِنَ النُّوبَةِ فَإِنَّهُمْ مِنَ الَّذِينَ قَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّانَصارى أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ (المائدة -: 14 -) أَمَا إِنَّهُمْ سَيَذْكُرُونَ ذَلِكَ الْحَظَّ وَ سَيَخْرُجُ مَعَالْقَائِمِ ع مِنَّا عِصَابَةٌ مِنْهُمْ وَ لَا تَنْكِحُوا مِنَ الْأَكْرَادِأَحَداً فَإِنَّهُمْ جِنْسٌ مِنَ الْجِنِّ كُشِفَ عَنْهُمُ الْغِطَاءُ
مجهولی بنام إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَكِّيِّ از مجهول یا مهملی دیگر (عمن ذکره ) از همین ابوربیع شامی نقل کرده که گفت امام صادق (ع) به من فرمودند از سودان (سیاهان) نخر و اگر مجبور شدی ازطایفه نوبه (جبشه ای ) بخر که مشمول قول خدای عزوجل هستند (فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوابِهِ : و از بهره آن چه که به آنان داده شده بود، نصیب بزرگی را از دست دادند،) که در زمان ظهور قائم ما گروهی از ایشان همراهی میکنندوبا کُردها زناشویی مکنید زیرا آنها از جنس جنّیان هستند که پرده ازآنان برداشته شده است .مرسل ضعیف
دو موضوع شایان ذکر است :
اولا : در کتب اهل سنت قبیح تر از این خبر هم آمده :محاضرات الأدباء - الراغب الأصفهاني - ص 160
ذكر أن عمر بن الخطاب رضي الله عنه روى عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه قال: الأكراد جيل الجن كشف عنهم الغطاء! وإنما سموا الأكراد لأن سليمان عليه السلام لما غزا الهند، سبى منهم ثمانين جارية وأسكنهم جزيرة، فخرجت الجن من البحر فواقعوهن، فحمل منهم أربعون جارية، فأخبر سليمان بذلك فأمر بأن يخرجن من الجزيرة إلى أرض فارس، فولدن أربعين غلاماً، فلما كثروا أخذوا في الفساد وقطع الطرق، فشكوا ذلك إلى سليمان فقال: أكردوهم إلى الجبال! فسموا بذلك أكراداً.
ثانیا :که طبق سایر اخبار معامله با کفار هم جائز است .
ثالثا : بفرض هم اگر این سخن اصلی داشته باشد واحتمالا تحریف وتبدیل به معنی شده مثل تاریخ هرودوت که گفته : كردهامثل جن هستند در پنهان و آشكار شدن : کنایه از دلاوری و شجاعت کردها و مردم ایرانزمین باستان در مبارزات است ویا موضوع دیگری که مخصوص اکراد آنزمان است وعمومیتی ندارد. والله العالم .
عمربن خطاب روایت کرده است از پیامبر«صلی الله علیه وآله»که :«الاکراد جیل من الجن کشف عنهم الغطاء؛کردها گروهی از جن هستند که پرده از آنها برداشته شد».
وگویند برای این ایشان را اکراد نامند که چون سلیمان«علیه السلام»غزو هند نمود،هشتاد جاریه از ایشان سبی«اسیر» نموده در جزیره ای ساکن ساخت.جن از دریا بیرون آمده با ایشان مواقعه نمودند،چهل کنیزک حامله شدند.
با سلیمان گفتند،فرمود:ایشان را از آن جزیره به زمین فارس بیرون کنند.چهل پسر بزائیدند،وچون بسیار شدند در زمین فساد می کردند وراه می زدند.به سلیمان«علیه السلام»شکایت بردند ،فرمود :«اکردوهم الی الجبال؛برانید ایشان را به کوهها» پس ایشان را اکراد گفتند.[3]
بنابراین این روایت در منابع اهل سنت نیز وجود دارد و آنچه که باید توجه نمود این است که آیامراد از اکراد همین کردهای ایران وعراق هستند؟یا نه افرادی که درآن زمان بوده اند و التزامی به شریعت نداشته اند و اهل فسق و فسوق بوده اند لذا باید زمان صدور این حدیث را بر فرض صحت ملاحظه نمود .
[1].اساس التقدیس؛،ص5.
[2].سیراعلام النبلاء ذهبی ،ج18ص120.«العلامة الماهر ، المحقق الباهر ، أبو القاسم ، الحسين بن محمد ابن المفضل الأصبهاني ، الملقب بالراغب ، صاحب التصانيف. كان من أذكياء المتكلمين ، لم أظفر له بوفاة ولا بترجمة».
[3].نوادر ترجمۀ محاضرات الادباء و محاورات الشعراء والبلغاء،تالیف راغب اصفهانی «م396-401ه»ترجمه:محمد صالح قزوینی.
بسم رب المهدی :Gol:
سلام علیکم
1- مدارک و اسناد حدیث در کتب شیعه
همان طور که سرور عزیزم جناب خیر البریه فرمودند، این حدیث کلا سه طریق در کتب شیعه دارد که هر سه ضعیف و دارای افراد مجهولی هستند و جالب این که همگی از ابوالربیع شامی نقل شده اند. شاید بتوان گفت که این سه طریق در واقع یک حدیث بیشتر نیستند. البته چون این احادیث در سه کتاب از کتب اربعه یعنی کافی، فقیه و تهذیب آمده، فقهای شیعه بر اساس آن حکم فقهی داده اند. (در کتاب علل الشرایع شیخ صدوق نیز وارد شده است).
اما این که جناب خیر البریه فرمودند معامله با کفار جایز است، احتمالاً منظورشان این است که این روایات از لحاظ محتوا مخالف سایر روایات می باشند. اما باید توجه داشت که فقهای شیعه حکم کراهت معامله و نکاح با کردها را از این روایات استنباط کرده اند و نه تحریم، که بگوئیم روایات با یکدیگر معارض است.
2- مدارک و اسناد حدیث در کتب اهل خلاف
همان طور که جنابان خیر البریه و صدرا فرمودند، راغب اصفهانی صاحب کتاب معروف و مشهور "المفردات في غريب القرآن" در همین زمینه روایتی را به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) نسبت داده است. اما قطعاً این انتساب غلط است، و چنین حدیثی در کتب اهل خلاف یافت نمی شود.
اما نکته ی بسیار جالب آن که حدیثی با همین مضمون و از امام صادق (علیه السلام) در منابع اهل خلاف دیده می شود. توجه کنید:
(1130) 50 حدثنا عبد الله بن محمد بن يعقوب حدثنا أبو حاتم حدثنا عيسى بن ميسرة حدثنا أبو يزيد القطان حدثنا جراح عن أبي ولاد قال سمعت جعفر بن محمد رحمه الله تعالى يقول: الأكراد حي من الجن كشف عنهم الغطاء .
العظمة، أبو الشيخ الأصبهاني، ج 5 ص 1681 (دار العاصمة - الرياض - 1408)
شرح حال روات این حدیث از نظر ذهبی عالم رجالی اهل خلاف به این صورت است:
حفص بن سالم أبو ولاد الحناط: ؟
الجراح بن الضحاك: صالح الحديث
عبد الرحمن بن مصعب أبو يزيد القطان: لم يضعف
عيسى بن ميسرة الحناط: ضعفوه
أبو حاتم الرازي: الامام الحافظ الناقد شيخ المحدثين، من بحور العلم
عبد الله بن محمد بن يعقوب: مهمل
أبو الشيخ الأصبهاني: الامام الحافظ الصادق، محدث اصبهان
البته ابو ولاد از روات شیعه است که نجاشی و شیخ طوسی وی را توثیق کرده اند:
رجال النجاشي، ص135 : ثقة لا بأس به
فهرست الطوسي، ص159 : ثقة
چنان که ملاحظه می شود، این حدیث اگرچه مرسل نبوده و مسند است، اما سندش از نظر اهل خلاف صحیح نیست. زیرا افراد مجهول، مهمل و ضعیف در آن قرار دارند. به هر حال این طریق هم می تواند مویدی برای طرق شیعه و در مجموع حدیث باشد؛ هم این که بالعکس حدیث را از اعتبار بیندازد، به خاطر این که معلوم می کند حدیث مخصوص عامه است و احتمالاً آن فرد یا افراد مجهول در طرق شیعه، عامی و مخالف شیعه بوده اند. این دیگر به اجتهاد علما بر می گردد.
3- حدیثی دیگر
اگرچه از این روایات ممکن است کراهت ازدواج با کُردها استنباط شود، اما در حدیث صحیح السندی ازدواج با آن ها جایز شمرده شده است. این حدیث را شیخ طوسی در دو جا از کتابش آورده و علامه مجلسی بر صحت آن تصریح نموده است.
- محمد بن علي بن محبوب عن العباس بن معروف عن محمد ابن الحسن عن جعفر بن بشير عن إسماعيل بن الفضل قال : سألت أبا عبد الله ( عليه السلام ) عن سبي الأكراد إذا حاربوا ومن حارب من المشركين هل يحل نكاحهم وشراؤهم ؟ قال : نعم .
تهذيب الأحكام، الشيخ الطوسي، ج 6 ص 161 ( كتاب الجهاد، 75 - باب سبي أهل الضلال، ح 1 )
كتاب الجهاد، باب سبي أهل الضلال
(الحديث الأول): صحيح على الظاهر، إذ الظاهر" الحسين" مكان" الحسن".
ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، المجلسي، ج 9 ص 427
- وعنه عن محمد بن الحسين عن جعفر بن بشير عن إسماعيل ابن الفضل الهاشمي قال : سألت أبا عبد الله عليه السلام عن سبي الأكراد إذا حاربوا ومن حارب من المشركين هل يحل نكاحهم وشراؤهم ؟ قال : نعم .
تهذيب الأحكام، الشيخ الطوسي، ج 8 ص 200 ( كتاب الطلاق، 9 - باب السراري و ملك الايمان، ح 9 )
كتاب الطلاق، باب السراري و ملك الأيمان
(الحديث التاسع): صحيح.
ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، المجلسي، ج 13 ص 390
4- توضیحات علامه مجلسی (رحمه الله)
ایشان هم در "مرآة العقول" و هم در "ملاذ الأخيار" در توضیح این روایات مطالبی فرموده اند.
این حدیث دلالت می کند بر کراهت معامله با کُردها، و شاید این که آن ها از جن هستند را بتوان چنین تاویل کرد که آن ها به خاطر بد اخلاقی و زیادی حیله هایشان شبیه جن هستند، انگار که از آن ها می باشند که پرده از آن ها برداشته شده است.
و يدل على كراهة معاملة الأكراد، و ربما يأول كونهم من الجن بأنهم لسوء أخلاقهم و كثرة حيلهم أشباه الجن، فكأنهم منهم كشف عنهم الغطاء.
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، المجلسي، ج 19 ص 145
حی گروه و قبیله است، و چه بسا بودن آن ها از جن را چنین تاویل کرد که آن ها به خاطر بد اخلاقی و زیادی حیله هایشان شبیه جن هستند، پس انگار که گروهی از آن ها می باشند که پرده از آن ها برداشته شده است. و بعید نیست که این حدیث را بتوان حمل بر حقیقت کرد.
و الحي البطن و القبيلة، و ربما يأول كونهم من الجن، بأنهم لسوء أخلاقهم و كثرة حيلهم أشباه الجن، فكأنهم صنف منهم كشف عنهم الغطاء، و لا يبعد حمله على الحقيقة.
ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، المجلسي، ج 10 ص 474
در این قسمت آخر، علامه مجلسی حمل حدیث را بر حقیقت بعید ندانسته است. یعنی بعید نیست که کردها حقیقتاً طایفه ای از جن باشند!
محقق بحرانی (متوفای 1186 هجری) هم قسمتی از سخنان علامه مجلسی را نقل کرده است:
قال بعض مشايخنا من متأخري المتأخرين : ربما يؤول بأنهم لسوء أخلاقهم وجبلتهم أشباه الجن ، فكأنهم منهم كشف الغطاء عنهم انتهى .
الحدائق الناضرة، المحقق البحراني، ج 18 ص 41
5- کُردها در زمان صدور احادیث
صرفنظر از درستی یا نادرستی جنی بودن کُردها، نکته ای که از برخی احادیث مربوط به آن ها فهمیده می شود، این است که در زمان صدور این روایات، کُردها مشرک و محارب بوده اند.
دقت در عناوین باب هائی که این احادیث در آن ها آمده، و نیز سوالاتی که اصحاب از معصومین (علیهم السلام) کرده اند، همگی موید این مطلب است. به موارد زیر دقت کنید:
حدیث اول
- محمد بن علي بن محبوب عن العباس بن معروف عن محمد ابن الحسن عن جعفر بن بشير عن إسماعيل بن الفضل قال : سألت أبا عبد الله ( عليه السلام ) عن سبي الأكراد إذا حاربوا ومن حارب من المشركين هل يحل نكاحهم وشراؤهم ؟ قال : نعم .
تهذيب الأحكام، الشيخ الطوسي، ج 6 ص 161 ( كتاب الجهاد، 75 - باب سبي أهل الضلال، ح 1 )
در این حدیث - که قبلاً گفتیم سندش صحیح است - اسماعیل بن فضل از امام صادق (علیه السلام) راجع به محاربین کُرد و نیز محاربین مشرک سوال نموده است. یعنی این دو را کنار هم نهاده است.
شیخ طوسی هم این حدیث را در باب "سبي أهل الضلال" آورده است.
حدیث دوم
- عنه (الحسين بن سعيد) عن محمد بن سنان عن الحسين بن المنذر قال : قلت لأبي عبد الله عليه السلام إنا نتكارى هؤلاء الأكراد في اقطاع الغنم وإنما هم عبدة النيران وأشباه ذلك فتسقط العارضة فيذبحونها ويبيعونها ، فقال : ما أحب أن تفعله في مالك إنما الذبيحة اسم ولا يؤمن على الاسم إلا المسلم .
الاستبصار، الشيخ الطوسي، ج 4 ص 81 ( كتاب الصيد والذبائح، 52 - باب ذبائح الكفار، ح 3 )
چنان که در متن حدیث ملاحظه می شود، حسین بن منذر تصریح می کند که کُردها پرستنده ی آتش بوده اند.
شیخ طوسی هم این حدیث را در باب "ذبائح الكفار" آورده است.
حدیث سوم
- وعنه (علي بن محمد) عن أحمد بن أبي عبد الله وغيره أنه كتب إليه يسأله عن الأكراد فكتب إليه لا تنبهوهم إلا بحد السيف .
الكافي، الشيخ الكليني، ج 7 ص 297 ( كتاب الديات، باب قتل اللص، ح 4 )
در این حدیث صحیح السند، احمد بن اسحاق قمی از امام حسن عسکری (علیه السلام) راجع به کُردها می پرسد، و ایشان جواب می دهد: آن ها را جز با شمشیر تنبیه نکنید.
اما این که چرا چنین حدیثی در باب قتل دزدان آمده، دلیلش را علامه مجلسی چنین بیان می کند:
شاید مراد از کُردها، دزدهای آن ها باشد. زیرا بیشتر آن ها چنان بوده اند. کلینی این چنین فهمیده است.
و لعل المراد بالأكراد، اللصوص منهم، فإن الغالب فيهم ذلك، كذا فهمه الكليني.
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، المجلسي، ج 24 ص 57
معلوم می شود که کُردها در زمان امام عسکری (علیه السلام) مشهور به دزدی بوده اند، که شیخ کلینی این حدیث را در باب قتل دزدان آورده است.
والسلام
از آنجا که فهم دقیق تمام جزئیات دین، مساله ای است که از عهده عموم خارج است (به دلیل عدم وقت کافی، یا نبود استعداد لازم و ....) هر مسلمانی باید اصول و مسائل اساسی دینی خود را بشناسد و ابهامات خود را از طریق آن ها حل کند. آنچه در این مساله می تواند مرجع باشد، آیه ذیل است که تمام اختلاف قوم ها و قبیله ها را بیان کرده است:
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ (13 حجرات) اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است!
آیه به خوبی بیان می دارد که اختلاف های قبیله ای به هیچ عنوان دلیلی بر فخر و برتری نیست و همه انسان ها به یک پدر و مادر (آدم و حوا) باز می گردند.
اما اگر بخواهیم مساله را به طور جزئی تر و دقیق تر بررسی کنیم، آنچه درباره کردها بیان شده است، حدیث ذیل است:
وَ قَالَ ع لِأَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ لَا تُخَالِطِ الْأَكْرَادَ فَإِنَّ الْأَكْرَادَ حَيٌّ مِنَ الْجِنِّ كَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُمُ الْغِطَاء (من لا يحضره الفقيه، ج3،ص 164)آن حضرت عليه السّلام به أبو ربيع شامى فرمود: با كردها آميزش نكنيد زيرا كردها طايفهاى از جنّ هستند كه خداوند پرده از رويشان برداشت.
در این حدیث دو مطلب می تواند محل تامل و دقت قرار بگیرد:
1-حکم به عدم معاشرت با کردها
2- اینکه کردها از طائفه اجنه هستند.
درباره مطلب اول، بسیار روشن است که حکم برای هر کرد و در هر زمانی نیست. بلکه راوی از عده خاصی سوال می کند که آیا با آنها معامله بکند یا خیر و جواب امام (ع) نیز در پاسخ به همان گروه خاص باید فهمیده شود. نه اینکه آن را به تمام کردها و در تمام زمان ها سرایت بدهیم. احادیث دیگر در این زمینه به خوبی نشان می دهد که سوال از گروه خاصی است:
ابى الربيع الشّامى مىگويد: از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام سؤال كرده و محضر مباركش عرضه داشتم: گروهى از كردها هستند كه نزد ما بوده و به منظور بيع و شراء با ما تماس گرفته و ما هم با ايشان خريد و فروش مىكنيم آيا اين كار را بكنيم يا نه؟ حضرت فرمودند: اى ربيع با ايشان معامله مكن، زيرا ... (علل الشرائع، ج2، ص: 527)
همچنین مترجم من لا یحضر درباره حدیث مذکور می نویسد: «بنظر مىرسد جماعتى از ايشان براى فروش متاع و اجناسشان در آن زمان به شهرها مىرفتند كه اخلاق و رفتارشان نادرست بود و حيله مىكردند و جنس فاسد را به جاى جنس سالم و صحيح مىدادند، از اين رو معاشرت با آنان در خبر منع شده است، و در حقيقت، حكم به خاطر اخلاق زشتشان بوده نه از روى كرد بودن آنان، و اساسا كرد و ترك و فارس و عرب و عجم بودن در اختيار انسان نيست و كرامت انسان مربوط به نژاد و نسب و از اين قبيل امور نيست، ... آيات قرآن مانع است از اينكه ما به اطلاق خبر تمسّك كنيم. و با هر كس از نژاد كرد باشد معاشرت را ترك كنيم و آنها را جدا از خود بدانيم و به اسلام و شريعت و جمعه و جماعات دعوت نكنيم و اگر در عقايد و عمل صحيح بودند به نمازشان حاضر نشويم آيا در اين صورت بسوى نژادپرستى كه اسلام آن را برانداخته نرفتهايم؟ پس مسلّما «اكراد» در لفظ حديث جماعت مخصوص شناختهشدهاى بودهاند كه امام عليه السّلام به آنها اشاره داشته است نه نژاد كرد.» (من لا يحضره الفقيه-ترجمه غفارى، ج4، ص: 219)
اما درباره مساله دوم و اینکه کردها از طائفه جن بوده اند، باید دقت کنیم که جن به چه معناست؟
« بقلب جنان گویند كه در میان بدن پوشیده است، به سپر مجنّ و مجنّة گویند كه صاحب سپر را میپوشاند، بباغ و مزرعه و چمن جنّت و جنّات گویند كه روى زمین را میپوشانند بچّه را از آن جنین گویند كه شكم مادر او را پوشانده است و مجنون كسى است كه عقلش پوشانده شده باشد جنّ در عرف قرآن موجودى است با شعور و اراده كه باقتضاى طبیعتش از حواسّ بشر پوشیده شده است. » (ر. ک قاموس قرآن، ج2، ص: 61)
بنابراین جن به معنای پوشیده است و ادامه حدیث نیز دقیقا همین را بیان می کند : " خداوند پرده از رويشان برداشت" در واقع حدیث می گوید: کردها اهل معاشرت با سایر مردم نبوده اند و در منطقه زندگی خود از منظر دیگران پوشیده بوده اند.
این مساله ای است که واقعیت خارجی نیز به خوبی آن را گواهی می دهد. و با این حساب بسیار روشن است که چرا کردها را " جنی" خوانده اند و از معامله با آنها نهی کرده اند.
این حدیث نه کردها را جنی به معنای موجوداتی خلق شده از آتش خوانده و نه از همه کردها و در همه زمان ها نهی کرده است.
با عرض پوزش برای گذاشتن این عکس .... اینو داخل یکی از سایت های ضد اسلام دیدم .... از یکی شنیدم که می گفت همچین چیزی داخل بحار النوار وجود نداره ...اما خوب خواستم مطمئن بشم ....
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (13 حجرات) اى مردم! ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید (اینها ملاك امتیاز نیست،) گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!
آیه به خوبی بیان می دارد که اختلاف های قبیله ای به هیچ عنوان دلیلی بر فخر و برتری نیست و همه انسان ها به یک پدر و مادر (آدم و حوا) باز می گردند.
با عرض پوزش برای گذاشتن این عکس .... اینو داخل یکی از سایت های ضد اسلام دیدم .... از یکی شنیدم که می گفت همچین چیزی داخل بحار النوار وجود نداره ...اما خوب خواستم مطمئن بشم ....
با صلوات بر محمدو آل محمد
در این زمینه دوست گرامی جناب پیام به آیه ی زیبایی اشاره فرمودند که تمام اختلافات قومی وقبیله ای را از بین می برد و هدف اسلام عزیز هم همین بوده که« ان اکرمکم عند الله اتقیکم؛ نزد خداوند متعال کرامت بندگان به تقواست وبس » اما در ادامه مطالبی هم در زمینه این روایت خدمت شما معروض می داریم ان شا الله بحث روشن تر گردد:
اگر بخواهیم مساله را به طور جزئی تر و دقیق تر بررسی کنیم، آنچه درباره کردها بیان شده است، حدیث ذیل است که در کتاب ،علل الشرائع جلد2صفحه 527 باب العلة التي من أجلها يكره مخالطة الأكرادآمده است 0
1 -أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ عِنْدَنَا أَقْوَاماً مِنَ الْأَكْرَادِ يَجِيئُونَّا بِالْبَيْعِ وَ نُبَايِعُهُمْ فَقَالَ يَا رَبِيعُ لَا تُخَالِطْهُمْ فَإِنَّ الْأَكْرَادَ حَيٌّ مِنَ الْجِنِّ كَشَفَ اللَّهُ عَنْهُمُ الْغِطَاءَ فَلَا تُخَالِطْهُمْ
2 -حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مَتِّيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ حَفْصٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً مِنَ الْأَكْرَادِ وَ إِنَّهُمْ لَا يَزَالُونَ يَجِيئُونَّا بِالْبَيْعِ فَنُخَالِطُهُمْ وَ نُبَايِعُهُمْ فَقَالَ يَا أَبَا الرَّبِيعِ لَا تُخَالِطْهُمْ فَإِنَّ الْأَكْرَادَ مِنَ الْجِنِّ كَشَفَ اللَّهُ عَنْهُمُ الْغِطَاءَ فَلَا تُخَالِطْهُم.
وهم چنین در کتاب من لایحضر که این گونه آمده است :
وَ قَالَ (ع) لِأَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِیِّ لَا تُخَالِطِ الْأَكْرَادَ فَإِنَّ الْأَكْرَادَ حَیٌّ مِنَ الْجِنِّ كَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُمُ الْغِطَاء (من لا یحضره الفقیه، ج3،ص 164)آن حضرت علیه السّلام به أبو ربیع شامى فرمود: با كردها آمیزش نكنید زیرا كردها طایفهاى از جنّ هستند كه خداوند پرده از رویشان برداشت.
در این حدیث دو مطلب را می تواند مورد توجه و دقت قرار داد:
1-حکم به عدم معاشرت با کردها
2- اینکه کردها از طائفه اجنه هستند.
اما درباره مطلب اول، بسیار روشن است که حکم برای هر کرد و در هر زمانی نیست. بلکه راوی از عده ی خاصی سوال می کند که آیا با آنها معامله بکند یا خیر، و جواب امام (ع) نیز در پاسخ به همان گروه خاص مطرح گردیده است . نه اینکه آن را به تمام کردها و در تمام زمان ها سرایت بدهیم. احادیث دیگر در این زمینه به خوبی نشان می دهد که سوال از گروه خاصی است:
ابى الربیع الشّامى مىگوید: از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام سؤال كرده و محضر مباركش عرضه داشتم: گروهى از كردها هستند كه نزد ما بوده و به منظور بیع و شراء با ما تماس گرفته و ما هم با ایشان خرید و فروش مىكنیم آیا این كار را بكنیم یا نه؟ حضرت فرمودند: اى ربیع با ایشان معامله مكن، زیرا ... (علل الشرائع، ج2، ص: 527)
همچنین مترجم من لا یحضر درباره حدیث مذکور می نویسد: «بنظر مىرسد جماعتى از ایشان براى فروش متاع و اجناسشان در آن زمان به شهرها مىرفتند كه اخلاق و رفتارشان نادرست بود و حیله مىكردند و جنس فاسد را به جاى جنس سالم و صحیح مىدادند، از این رو معاشرت با آنان در خبر منع شده است، و در حقیقت، حكم به خاطر اخلاق زشتشان بوده نه از روى كرد بودن آنان، و اساسا كرد و ترك و فارس و عرب و عجم بودن در اختیار انسان نیست و كرامت انسان مربوط به نژاد و نسب و از این قبیل امور نیست، ... آیات قرآن مانع است از اینكه ما به اطلاق خبر تمسّك كنیم. و با هر كس از نژاد كرد باشد معاشرت را ترك كنیم و آنها را جدا از خود بدانیم و به اسلام و شریعت و جمعه و جماعات دعوت نكنیم و اگر در عقاید و عمل صحیح بودند به نمازشان حاضر نشویم. حال اگر این گونه فکر کنیم در این صورت به سوى نژادپرستى كه اسلام آن را قبول ندارد و از اول در سدد بر انداختن آن بوده است نرفتهایم؟ پس مسلّما «اكراد» در لفظ حدیث جماعت مخصوص شناختهشدهاى بودهاند كه امام علیه السّلام به آنها اشاره داشته است نه نژاد كرد.» (من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفارى، ج4، ص: 219)
اما درباره مساله دوم :و این که کردها از طائفه جن بوده اند، باید دقت کنیم کلمه« جن»در لغت به چه معناست؟
اگر در لغات دقت کنیم، به قلب «جنان »می گویند كه در میان بدن پوشیده است، به سپر« مجنّ و مجنّة »می گویند كه صاحب سپر را میپوشاند، به باغ و مزرعه و چمن «جنّت و جنّات» می گویند كه روى زمین را می پوشاند،و بچّه را از آن رو «جنین»می گویند كه شكم مادر او را پوشانده است. و «مجنون »كسى است كه عقلش پوشانده شده باشد «جنّ »در عرف قرآن موجودى است با شعور و اراده كه باقتضاى طبیعتش از حواسّ بشر پوشیده شده است. » (ر. ک قاموس قرآن، ج2، ص: 61)
بنابراین جن به معنای پوشیده است و ادامه حدیث نیز دقیقا همین را بیان می کند : " خداوند پرده از رویشان برداشت" در واقع حدیث می گوید: کردها اهل معاشرت با سایر مردم نبوده اند و در منطقهای خاص زندگی می کرده اند و خود از منظر دیگران پوشانده بوده اند.
این مساله ای است که واقعیت خارجی نیز به خوبی آن را گواهی می دهد. و با این حساب بسیار روشن است که چرا کردها را " جنی" خوانده اند و از معامله با آنها نهی کرده اند.
این حدیث نه کردها را جنی به معنای موجوداتی خلق شده از آتش خوانده و نه از همه کردها و در همه زمان ها نهی کرده است.
ودر آخر اضافه می کنیم که :خداوند تمام انسان ها را از یک پدر ومادر خلق کرده و ارزش و فضیلت انسان ها فقط وفقط به تقوای آن ها است چنان چه قرآن به آن اشاره کرده است .
التماس دعا
به نام خدا
عرض سلام و احترام
آیا حدیثی که یکی از دوستان در این صفحه،ذکر کرده اند صحت داره:
حجت الاسلام عالی حدیثی از امام زمان (ع) نقل کردند که مضمونش چنین بود:
شیعیان ما باید تقوی پیشه کنند چون ما باید آنها را به بهشت ببریم و چاره ای نداریم . اگر تقوی پیشه نکنند و گنهکار شوند ناچارا باید در همین دنیا گرفتار بلا شوند تا پاک گردند و آنوقت است که ما را که پدران امتیم از غم گرفتاری خود به رنج و زحمت میاندازند.
ممنون
یا علی مدد:Gol:
حدیث ان الاکراد من الاجنه در کتابهای شیعیان هست، آیا سندش از نظر شما درسته ؟ آیا شما شیعیان این را می پذیرید؟
سلام علیکم
نکته ی اول اینکه فهم حدیث مهم است نه نقل ان و اهل بیت - روحی لهم فداه - بر درایت و تفقه در حدیث بیشتر اهمیت داده اند تا نقل احادیثشان
بعد از ان فهم زبان عربی و فهمیدن منظور حدیث مهم است
مثلا همین حدیث شریفی که شما نقل کردید : اگر ما معنای «قوم من الجن »را نفهمیم زود پناه می بریم به لانه ی تضعیف حدیث در حالی که معنی حدیث بسیار زیبا است به جایی جن گفته می شود درختان ان از فرط زیادی سر به هم اوردند و به هم پیچیدند برای همین می گویند «الجنه » زیرا بهشت پر درخت است لذا معنای حدیث خیلی زیبا می شود و چقدر زیبا دفاع شده از کرد ها به چه زبان زیبایی لذا کسانی که متوجه به نکاتی که عرض کردم در همان اول نیستند در تفسیر حدیث متحیر می مانند
خلاصه منظور امام - روحی فداه - کردها در منطقه ی سخت زندگی می کنند با انها در معامله مدارا کنید هم چنان که در قران کریم هست : يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ
ای کسانی که ایمان اوردید از همسرانتان و فرزندانتان دشمنانی برای شما هست پس از انها در حذر باشید
و تفسیر این ایه شریفه مانند این حدیث است والسلام
پست جمع بندی موضوع
پرسش:
حدیث ان الاکراد من الاجنه در کتابهای شیعیان هست، آیا سندش از نظر شما درسته ؟ آیا شما شیعیان این را می پذیرید؟
پاسخ:
با سلام وعرض ادب به محضر شما پرسش گرگرامی
در قرآن کریم به آیه ی زیبایی اشاره شده که تمام اختلافات قومی وقبیله ای را از بین می برد و هدف اسلام عزیز هم همین بوده که« ان اکرمکم عند الله اتقیکم؛ نزد خداوند متعال کرامت بندگان به تقواست وبس » اما در ادامه مطالبی هم در زمینه این روایت خدمت شما معروض می داریم ان شا الله بحث روشن تر گردد:
اگر بخواهیم مساله را به طور جزئی تر و دقیق تر بررسی کنیم، آنچه درباره کردها بیان شده است، حدیث ذیل است که در کتاب ،علل الشرائع جلد2صفحه 527 باب العلة التي من أجلها يكره مخالطة الأكرادآمده است.
1 -أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ عِنْدَنَا أَقْوَاماً مِنَ الْأَكْرَادِ يَجِيئُونَّا بِالْبَيْعِ وَ نُبَايِعُهُمْ فَقَالَ يَا رَبِيعُ لَا تُخَالِطْهُمْ فَإِنَّ الْأَكْرَادَ حَيٌّ مِنَ الْجِنِّ كَشَفَ اللَّهُ عَنْهُمُ الْغِطَاءَ فَلَا تُخَالِطْهُمْ.
2 -حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مَتِّيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ حَفْصٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً مِنَ الْأَكْرَادِ وَ إِنَّهُمْ لَا يَزَالُونَ يَجِيئُونَّا بِالْبَيْعِ فَنُخَالِطُهُمْ وَ نُبَايِعُهُمْ فَقَالَ يَا أَبَا الرَّبِيعِ لَا تُخَالِطْهُمْ فَإِنَّ الْأَكْرَادَ مِنَ الْجِنِّ كَشَفَ اللَّهُ عَنْهُمُ الْغِطَاءَ فَلَا تُخَالِطْهُم.
وهم چنین در کتاب من لایحضر که این گونه آمده است :
وَ قَالَ (ع) لِأَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِیِّ لَا تُخَالِطِ الْأَكْرَادَ فَإِنَّ الْأَكْرَادَ حَیٌّ مِنَ الْجِنِّ كَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُمُ الْغِطَاء (من لا یحضره الفقیه، ج3،ص 164)آن حضرت علیه السّلام به أبو ربیع شامى فرمود: با كردها آمیزش نكنید زیرا كردها طایفهاى از جنّ هستند كه خداوند پرده از رویشان برداشت.
در این حدیث دو مطلب را می تواند مورد توجه و دقت قرار داد:
1-حکم به عدم معاشرت با کردها
2- این که کردها از طائفه اجنه هستند.
اما درباره مطلب اول، بسیار روشن است که حکم برای هر کرد و در هر زمانی نیست. بلکه راوی از عده ی خاصی سوال می کند که آیا با آن ها معامله بکند یا خیر، و جواب امام (ع) نیز در پاسخ به همان گروه خاص مطرح گردیده است . نه این که آن را به تمام کردها و در تمام زمان ها سرایت بدهیم. احادیث دیگر در این زمینه به خوبی نشان می دهد که سوال از گروه خاصی است:
ابى الربیع الشّامى مىگوید: از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام سؤال كرده و محضر مباركش عرضه داشتم: گروهى از كردها هستند كه نزد ما بوده و به منظور بیع و شراء با ما تماس گرفته و ما هم با ایشان خرید و فروش مى كنیم آیا این كار را بكنیم یا نه؟ حضرت فرمودند: اى ربیع با ایشان معامله مكن، زیرا ... (علل الشرائع، ج2، ص: 527)
هم چنین مترجم من لا یحضر درباره حدیث مذکور می نویسد: «بنظر مى رسد جماعتى از ایشان براى فروش متاع و اجناس شان در آن زمان به شهرها مى رفتند كه اخلاق و رفتارشان نادرست بود و حیله مى كردند و جنس فاسد را به جاى جنس سالم و صحیح مى دادند، از این رو معاشرت با آنان در خبر منع شده است، و در حقیقت، حكم به خاطر اخلاق زشت شان بوده نه از روى كرد بودن آنان، و اساسا كرد و ترك و فارس و عرب و عجم بودن در اختیار انسان نیست و كرامت انسان مربوط به نژاد و نسب و از این قبیل امور نیست، ... آیات قرآن مانع است از این كه ما به اطلاق خبر تمسّك كنیم. و با هر كس از نژاد كرد باشد معاشرت را ترك كنیم و آنها را جدا از خود بدانیم و به اسلام و شریعت و جمعه و جماعات دعوت نكنیم و اگر در عقاید و عمل صحیح بودند به نمازشان حاضر نشویم. حال اگر این گونه فکر کنیم در این صورت به سوى نژادپرستى كه اسلام آن را قبول ندارد و از اول در سدد بر انداختن آن بوده است نرفته ایم؟ پس مسلّما «اكراد» در لفظ حدیث جماعت مخصوص شناخته شده اى بوده اند كه امام علیه السّلام به آن ها اشاره داشته است نه نژاد كرد.» (من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفارى، ج4، ص: 219)
اما درباره مساله دوم :و این که کردها از طائفه جن بوده اند، باید دقت کنیم کلمه« جن»در لغت به چه معناست؟
اگر در لغات دقت کنیم، به قلب «جنان »می گویند كه در میان بدن پوشیده است، به سپر« مجنّ و مجنّة »می گویند كه صاحب سپر را می پوشاند، به باغ و مزرعه و چمن «جنّت و جنّات» می گویند كه روى زمین را می پوشاند،و بچّه را از آن رو «جنین»می گویند كه شكم مادر او را پوشانده است. و «مجنون »كسى است كه عقلش پوشانده شده باشد «جنّ »در عرف قرآن موجودى است با شعور و اراده كه باقتضاى طبیعتش از حواسّ بشر پوشیده شده است. » (ر. ک قاموس قرآن، ج2، ص: 61)
بنابراین جن به معنای پوشیده است و ادامه حدیث نیز دقیقا همین را بیان می کند : " خداوند پرده از رویشان برداشت" در واقع حدیث می گوید: کردها اهل معاشرت با سایر مردم نبوده اند و در منطقه ای خاص زندگی می کرده اند و خود از منظر دیگران پوشانده بوده اند.
این مساله ای است که واقعیت خارجی نیز به خوبی آن را گواهی می دهد. و با این حساب بسیار روشن است که چرا کردها را " جنی" خوانده اند و از معامله با آنها نهی کرده اند.
این حدیث نه کردها را جنی به معنای موجوداتی خلق شده از آتش خوانده و نه از همه کردها و در همه زمان ها نهی کرده است.
ودر آخر اضافه می کنیم که :خداوند تمام انسان ها را از یک پدر ومادر خلق کرده و ارزش و فضیلت انسان ها فقط وفقط به تقوای آن ها است چنان چه قرآن به آن اشاره کرده است .
التماس دعا