آیا خداوند وجود دارد؟
تبهای اولیه
آری خداوند وجود دارد، زیرا همة ما میدانیم که جهان وجود دارد. پس جهان خدایی دارد که آن را آفریده است .
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
ولی ما در این جا به توضیح دلیلی که در بالا اشاره شد میپردازیم ، و آن عبارت از "اصل علیت" است.
اصل علیت مورد پذیرش همة متفکران جهان است و هیچکس یافت نمیشود که آن را منکر باشد و میگوید: هیچ پدیدهای خود به خود و بدون علت بهوجود نمیآید. از این رو در جهان هستی هر حادثهای که رخ دهد ، فورا از علت آن جستجو میکنیم . اگر ساختمان جدیدی را ببینیم، یقین پیدا میکنیم دارای مهندس و بنا و کارگردانی بوده و در اثر کار و کوشش آنان ساختمان درست شده است . هرگز احتمال نمیدهیم که خود به خود و بدون علت بهوجود آمده باشد . اگر قلم و کاغذ سفیدی روی میز مطالعه مان گذاشتیم و از اتاق بیرون رفتیم ، بعد از برگشتن دیدیم کاغذ سیاه شده و خط هایی در آن نوشته شده است، اطمینان پیدا میکنیم که در غیاب ما کسی رفته و با آن قلم آن خطها را نوشته است . اگر کسی بگوید: قلم خود به خود حرکت نموده و آن خطها را نوشته است ، به حرف ان میخندیم و گفته اش را غیر عاقلانه می شماریم.
اگر ساعت شما از کار افتاد ، شک ندارید که خراب شدن ساعت بی علت نیست . چنان که حرکت عقربه های آن بی علت نبود. میدانی که کار کردنش محتاج به علت است . اگر به هنگام باز شدن مدرسهها با کیف تازه وارد کلاس درس شوید و در زنگ تفریح از اتاق خارج شوید و موقع بازگشت به کلاس ببینید کیفتان پاره شده و کتابها و لوازم التحریر در کف اتاق پراکنده شده است ، آیا احتمال میدهید کیف خود به خود پاره شده باشد و کتابها و سای اشیا خود به خود در کف اتاق پراکنده شده باشد ؟ بلا فاصله با عجلة تمام دنبال کسی میگردید که این بلا را به سر شما آورده است . اگر پدر و مادر شما فرضا بی سواد هم باشند، وقتی به هنگام بازگشت شما کیفتان را پاره پاره دیدند ، فورا از علت حادثه سؤال نمیکنند؟
آیا اگر شما دیرتر از زمان مقرر وارد مدرسه شوید، از شما سؤال نمیکنند : چرا امروز دیر کردی؟ مسلما سؤال میکنند . شما که سالم هستید، یکدفعه ببینید عضوی از بدن درد میکند، آیا احتمال میدهید عضو سالم بدون علتی به درد آمده باشد؟ وقتی پاسخ ما به دست شما رسید ، احتمال میدهید این پاسخ خود به خود و بدون نویسنده نوشته شده و خود به خود به خانة شماارسال شده است؟
آیا شما تا به حال احتمال دادهاید لوازمی که در منزل دارید مانند: فرش، یخچال، تلویزیون، رادیو، استکان ، بشقاب و . . . بدون تولید کننده و سازنده بهوجود آمده باشند؟ به یقین هرگز چنین احتمال هایی ندادهاید و هیچ عاقلی چنین احتمال نمیدهد.
اکنون آیا احتمال میدهید جهان پهناور هستی ، خالق و آفریننده ای نداشده باشد و خود به خود پیدا شده باشد؟ نه، هر گز چنین امری امکان ندارد . این دنیای عظیم ، این زمین ، این دریاهای وسیع ، این همه ستارگان و خورشیدها ، این همه حیوانات شگفتانگیز ،این درختان و نباتان گوناگون و زیبا، خدا دارد که آن را آفریده و محال است که خود به خود بهوجود آمده باشد.1
همین دلیل ساده بود که ذهن کنجکاو دکتر "آیوی" را در کودکی به سوی خدا هدایت کرد.
دکتر "اندرو کانوی آیوی" میگوید:"من وقتی سه ساله بودم ، مانند تمام کودکان همسالم ، از پدر و مادر خود میپرسیدم که : آفریدگار من کیست؟ و این دنیا ، و گاوها و مرغان را که آفریده است؟ رفتهرفته مغزم توسعه یافت و حقایق زندگی و تجارب روزمره در مغزم ، فعل و انفعالاتی به عمل آوردند و سرانجام هوش و ذکای سادة من به این نتیجه رسید که : هیچ ماشینی نمیتواند بدون سازنده باشد . من از مشاهدة موجودیت خودم و مرغان و گاوها نتیجه رسید که : هیچ ماشینی نمیتواند بدون سازنده باشد. من از مشاهدة موجودیت خودم و مرغان و گاوها نتیجه گرفتم که من و مرغ و گاو نمیتوانیم بدون داشت علتی کافی و خالقی قادر بهوجود آمده باشیم".2
بنابر این انسان با مشاهدة هستی خود و وجود عالَم، بهوجود خدا ، به عنوان آفرینندة جهان پی میبرد .
ضمن آرزوی موفقیت برای شما برادر ارجمند توصیه میشود افزون بر دو کتابی که در پاورقی ذکر کردیم ، کتاب "در جستجوی خدا" اثر آیت الله ناصر مکارم شیرازی، وکتاب"جهان آفرین" نوشتة آیت الله حسین نوری را مطالعه فرمایید.
پاورقی:
1) ابراهیم امینی ، همه باید بدانند، ص 17.
2) محمد محمدی ری شهری ، بهترین راه شناخت خدا، ص 69.
سلام یه سوال اگر علت هر چیز را خود ان چیز بدانیم ایا به وجود خدا ایرادی وارد میشود؟
آقای
بر تراند راسل
اگر برای هر کاری علتی لازم داریم، پس وجود خدا هم علتی میخواهد. و اگر امکان وجود چیزی بدون علت میرود، چرا خداوند را بدون علت قبول کنیم و طبیعت را همان خدا نپنداریم؟ میبینید که بدین طریق، ثابت کردن وجود خدا کار مهملی است و نظیر تفکر هندیهاست که میگفتند دنیا بر روی یک فیل قرار دارد و آن فیل هم سوار بر یک لاکپشت است. اما همین که از ماجرای آن لاکپشت جویا میشدید، از شما میخواستند که موضوع صحبت را عوض کنید. به هر صورت اثبات وجود خدا از این راه با معناتر از مثال فوق نیست.
پاسخ علامه جعفری این است:
گویا راسل در مورد خداوند، مانند انسان و درخت و غیره، سابقهی نیستی سراغ گرفته است؛ بدین جهت این سؤال که علت خداوند چه بوده است، به فکر وی خطور کرده است. ولی آقای راسل باید بداند که در مفهوم خدا ازلیت مطرح است. و ازلیت با سابقهی نیستی سازگار نیست. و چون سابقهی نیستی، با نظر به ذات خداوند محال است، پس این سؤال که علت وجود خداوند چیست، کاملن غیرمنطقی است و این برخلاف طبیعت است که تمام اجزای آن محکوم به قانون علیت است، یا حداقل در تغییر است. بنابراین هرگز نمیتوان قانون علیت را از آن جدا کرد.
از سوی دیگر، از نظر عقل، تسلسل در باب علیت محال است، و باید به علت نخست که وصف معلولیت در آن راه ندارد منتهی گردد. من اگر بپرسم که آقای راسل، چرا شما حرکت نموده و کتاب را از روی میز برداشتید، خواهد گفت: «خواستم مطالعه کنم.» اگر بپرسم چرا خواستید مطالعه کنید، خواهد گفت: «شخصیت من مطالعه را مفید تشخیص داده است.» اگر بپرسم چرا باید مطابق چیزی که شخصیت شما مفید تشخیص داده عمل کنید، گمان نمیکنم ایشان علتی برای آن پیدا کند. حال اگر بنا باشد علتی را که دیگر معلول نیست انکار کنیم، به آقای راسل خواهیم گفت: شما شخصیت خویش را انکار کنید؛ زیرا نمیتوانید علت اقدام به کار مفید را برای ما نشان دهید.
از بیان فوق روشن میشود مثالی که آقای راسل آورده، و اعتقاد به وجود خداوند را با عقیدهی خرافی هندیها مقایسه میکند، کاملن نامربوط است.
اگر دقت کنید، علامه جعفری به نکتهی مهمی اشاره میکند. وقتی من تصمیم میگیرم کاری را انجام دهم، علت این تصمیم دقیقن کجاست؟ آیا علت در مغز من است؟ اگر بله، علت آن چیزی که در مغز رخ میدهد چه است؟ میبینید که پیدا کردن علت اصلن ساده نیست. اما این جواب علامه جعفری مشکل را کاملن حل نمیکند. او با یک مثال نشان میدهد که نمیتوان برای بعضی پدیدهها دلیلی پیدا کرد. پس استدلال آقای راسل اشتباه است
با سلام و تشکر
اضافه کنم به پاسخ رضای عزیز؛ اینکه آنگونه که در لسان عوام مطرح است که "هر چیزی به علتی نیاز دارد" و برخی این مطلب را مستمسک قرار می دهند برای اثبات اغراض باطل شان، یعنی اثبات علت پدید آورنده برای خدا، گزینه ای باطل است. بعلاوه اینکه علت هر چیزی را خود آن چیز بدانیم نیز بنا به اصل علت و معلول و نیازمندی معلولات به سلسلۀ علل نیز باطل است.
آنچه از طریق عقل و نقل و در فلسفه ثابت شده و صحیح است عبارت از اینست که: "هر موجود ممکن و فقیری به علتی برای پدید آمدن نیازمند است". و این قاعده هر دو فرض یاد شده در بالا را مبطل می سازد.
با این مقدمه ثابت می شود خداوندی که واجب الوجود و هستی بخش بی نیاز است، بی نیاز از علت است.
موفق باشید ...:Gol:
[=arial]ضمن تشکر از پاسخ های قبل اضافه کنم .واژه (واجب الوجود)که در کلام وفلسفه به خدای باری تعالی اطلاق می شود .باید روی آن خوب تفکر کرد تا پاسخ را به دست آورد
[=arial]واجب الوجود یعنی موجودی که وجود برایش ضرورت دارد .یعنی ذره ای شائبه عدم و نیستی در آن وجود ندارد .یعنی موجودی به تمامه وجود که هیچ قیدو شرطی نیز در وجود داشتن در آن نیست.یعنی صرف الوجود ،وجود محض،
[=arial]بنابراین هیچ مسبوقیت عدمی در این وجود نیست .یعنی چنین نیست که زمانی نبوده باشد بعد به وجود آمده باشد .مانند موجودات امکانی مثل انسانها مثلا تاریخ تولد کسی که 1350 ش است آیا در سال 1345 ش موجود بوده ؟معلوم است که خیر.پس موجودات امکانی مسبوق به عدم هستند ولی ذات باری چنین نیست یعنی زمانی نبوده که نباشد و زمانی نیز نخواهد آمد که نباشد یعنی ازلی و ابدی است .بنابراین چنین موجودی چون وجود برایش ضرورت دارد همیشه بوده و خواهد بود و اگر غیر این باشد دیگر واجب الوجود نیست و مانند سایر موجودات امکانی است و محتاج موجودی که آن را به وجود آورد .
[=arial]نتیجه اینکه ازلیت و ابدیت خداوند که از دل واجب الوجود بودن خداوند بیرون می آید با علت داشتن منافات دارد.لذا خداوند علت برای وجود داشتن نمی خواهد خودش وجود محض است و به همه موجودات وجود می دهد و علت حقیقی آنهاست.
ر.ک.آموزش فلسفه ،محمد تقی مصباح یزدی،ج2،درس 60 به بعد
ر.ک. نهایة الحکمه،محمد حسین علامه طباطبایی،مرحله دوازدهم.