ازدواج سنتی یا جدید؟

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج سنتی یا جدید؟

به نام خدا

داشتم مقایسه میکردم زندگی مادر بزرگ پدر بزرگامونا

با زندگیه مامان بابا ها و نسل خودمون


مادر بزرگه من

یه روز میبینه خونشون خبراییه

شب میگند بشین سر سفره عقد

تا همین پیارسال هم زندگیه سراسر عشق و محبت رابا پدربزرگ خدا بیامرزم ادامه داد

نه زیر قولو قراری زده شد
نه تفاهم نه سوء تفاهم!!!!!

حالا میشنیم ساعتها حرف میزنیم

مشاوره میریم
قولو قرار میذاریم

آخرشم
60 درصد طلاق میشه


کدوم درست تره؟

شقایق کویر;231917 نوشت:
آخرشم 60 درصد طلاق میشه کدوم درست تره؟

با سلام
بازم الان درست تره. چون قدیم ها اگرچه طلاق کمتر بوده اما به معنای رضایت از زندگی نبوده. زن چون چاره ای نداشته شوهرشو تحمل میکرده. چون نه سوادی داشته نه درآمدی.
اما الان هزار ما شالله دانشگاه ها و ادارات پر از خانمه. دیگه احتیاجی به تحمل کردن مرد ندارند. به خاطر همین طلاق بیشتره.

سلام
قدیما سیستم فرق میکرد... یه خوبی هایی داشت یه بدی هایی
از خوبی هاش اینکه طرفین بیشتر در مقابل هم احساس مسئولیت می کردن
از بدی هاش هم اینکه خیلی وقتا مشکلات حل نشده باقی می موند و یکی از طرفین که اکثرا خانوما بودن رنج می کشیدن

اون سیستم برای امروز جواب نمیده ولی باید نکته ها و کلید های موفقیت هاش رو پیدا کرد... همین طور علت بودجود اومدن اون مشکلات... تا بتونیم با به روز کردن روش انتخاب و روش زندگی... نسل به نسل به سمت تکامل و بهتر شدن پیش بریم

البته اینو هم بگم امروزه خانوما راحت جدا میشن و خداییش از اون 60% که گفتی عمرا همه شون طلاق رو به عنوان آخرین راه حل در پیش گرفته باشن... یکم قبهش ریخته متاسفانه... نه اون سوختن و ساختن دیروز درست بود نه این طلاق 60%ی
ما امروز واقعا نیاز داریم بچه هامون رو بزرگ کنیم... مهارت های زندگی رو یادشون بدیم... منظورم بچه های دبیرستانی و دانشگاهی هست... اونایی که همه کارشون رو پدر مادر انجام میدن و بزرگترین هنر این بچه اینه که درس میخونه... واقعا نظام آموزش و پرورش باید یه فکری بکنه... این زنگ خطری هست که من درمورد بچه های دهه ی 70 و 80 حس میکنم... روز به روزم بد تر داره میشه... چند تا چیز از بچه هامون گرفتیم و فکر میکنیم بهشون لطف میکنیم... یکی تلاش و زحمت کشیدن... یکی هم سختی کشیدن... بچه هامون بچه موندن... این بچه ها ممکنه خیلی زود توی شروع زندگی با هم دعواشون بشه... مشکل توی همه ی زندگی ها هست... همه توی زندگی خودشون هزار جور مشکل دارن... اگه بچه های ما کم کم با این مشکلات و نحوه ی مدیریت اوضاع آشنا نشن یهو توی عمل جا میخورن و ممکنه خودشونو بکشن کنار

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.
جواب سوالتون توی خود متن هست.
خوب معلومه که قدیم.
مشکلات وقتی بر سر انسان میباره که یا امتحان الهی باشه یا گناه.
امروزه فقط افراد با ایمان و با خدا مثل قدیم ازدواج میکنن و زندگی میکنن.
اگر مشکلات ازذواج و طلاق و ....در امروز زیاد شده فقط به خاطر گناه هست و بس.
انسان ها مادی نگر شدند و به کم و آنچه حقشونه راضی نیستن.
همه میخوان توی زن گرفتن و شوهر کردن از هم سبقت بگیرن انگار کارخانه قنده هرکی شوهرش تحصیل کرده تر باشه یا قدش بلند تر باشه یا زنش خوشگل تر باشه یا ....
ببخشید شما(منظور شما نیستی) ازدواج میکنی که جلب توجه کنی یا یه زندگی تشکیل بدی؟عجب
همین کوته فکری ها و تکبر ورزیدن هاست که زندگی رو بر انسان ها سخت کرده.
بابا مگه چندبار تجربه زندگی توی این دنیا رو داری که خاستگار رو ندیده و نشناخته رد میکنی؟
بذار جوونا ازدواج کنن برن سر زندگیشون دیگه چرا مهریه رو اینقدر زیاد میکنی؟
لا اله الا الله
موفق باشید.
[/]

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

فرزند فاطمه;232002 نوشت:
نه اون سوختن و ساختن دیروز درست بود نه این طلاق 60%ی ما امروز واقعا نیاز داریم بچه هامون رو بزرگ کنیم

برادر اینجا رو با بهشت اشتباه گرفتی فکر کنم البته!!! یه دفعه میگفتی خدایا صبر رو نمی آفریدی و خودتو و امثال منو راحت میکردی.
اینجا جای امتحانه...مکان صبر و حوصلست...زندگی شوخی نیست و برای افراد بچه ننه و سوسول نیست.زندگی سخته. اگر هم نباشه نباید اونو دست کم گرفت.
هیچکس توی این دنیا راحت زندگی نکرده.همه به نوعی سختی دیدن.خوش بحال اونایی که صبر کردن.
ازدواج های امروزی اکثرش هوس هست بخاطر همین جدایی زیاد شده.
اگر ازدواج بخاطر خدا باشه....هی روزگار....
یا علی.[/]

شقایق کویر;231917 نوشت:
به نام خدا

داشتم مقایسه میکردم زندگی مادر بزرگ پدر بزرگامونا

با زندگیه مامان بابا ها و نسل خودمون

مادر بزرگه من

یه روز میبینه خونشون خبراییه

شب میگند بشین سر سفره عقد

تا همین پیارسال هم زندگیه سراسر عشق و محبت رابا پدربزرگ خدا بیامرزم ادامه داد

نه زیر قولو قراری زده شد
نه تفاهم نه سوء تفاهم!!!!!

حالا میشنیم ساعتها حرف میزنیم

مشاوره میریم
قولو قرار میذاریم

آخرشم
60 درصد طلاق میشه

کدوم درست تره؟


یعنی به گفته شما بریم ندیده و نشنیده و بدون مشاوره و صحبت ازدواج کنیم و آخرش هم اگه مشکل پیش اومد بسوزیم و بسازیم و بعد نوه هامون بهمون بگن به به چقدر عاشقونه زندگی کردین.

عــــلی;232010 نوشت:
[="tahoma"][="green"]بنام خدا.
سلام.

برادر اینجا رو با بهشت اشتباه گرفتی فکر کنم البته!!! یه دفعه میگفتی خدایا صبر رو نمی آفریدی و خودتو و امثال منو راحت میکردی.
اینجا جای امتحانه...مکان صبر و حوصلست...زندگی شوخی نیست و برای افراد بچه ننه و سوسول نیست.زندگی سخته. اگر هم نباشه نباید اونو دست کم گرفت.
هیچکس توی این دنیا راحت زندگی نکرده.همه به نوعی سختی دیدن.خوش بحال اونایی که صبر کردن.
ازدواج های امروزی اکثرش هوس هست بخاطر همین جدایی زیاد شده.
اگر ازدواج بخاطر خدا باشه....هی روزگار....
یا علی.

[/][/]

سلام

خداییش چه ربطی داشت؟در اینکه اکثر ازدواجهای ناکام کنونی سر هوس و خواستنهای گذراست شکی نیست + توقعات بالا. حالا بنده چند سوال از شما دارم.
1 - ازدواج چیست ؟
2 - اصلا چرا ازدواج؟! طبق نظر شما صبر . چرا سری رو که درد نمیکنه دستمال ببندیم؟؟؟
3 - تلاش چیست؟بازم بنا ب فرمایش شما فقط صبر حتی اگه گناه نابخشودنی رخ داد . حتی اگه ...

ببین دوست من ... زمانه اینطور ایجاب میکنه ... توقعات ( چه صحیح و چه غلط ) خود به خود بالا رفته ... به نظر من باید میانه این 2 رو در نظر گرفت ... ازدواج یعنی مستقل شدن ... رو پای خود ایستادن...بزرگ شدن...سرد و گرم دنیا رو چشیدن...

ازدواج میکنیم برای احساس آرامش در کنار شریک زندگی...برای زیر بار مسئولیت رفتن...وارد اجتماع شدن...یا به قول خودمون قاطی مرغا شدن!...برای چشیدن طعم شیرین پدر یا مادر شدن...این حرفها ربطی به سوسول بازی نداره ... ازدواجهای قدیمی 1 خوبیهایی داشت .. ازدواجهای امروزی هم خوبیهای خودش ... ما باید راه صحیح ساختن زندگی مشترک رو یاد بگیریم نه اینکه ازدواج به هر قیمت و روشی ... ن اینکه بگیم صبر صبر صبر

عــــلی;232010 نوشت:
اینجا جای امتحانه...مکان صبر و حوصلست...زندگی شوخی نیست و برای افراد بچه ننه و سوسول نیست.زندگی سخته. اگر هم نباشه نباید اونو دست کم گرفت. هیچکس توی این دنیا راحت زندگی نکرده.همه به نوعی سختی دیدن.خوش بحال اونایی که صبر کردن. ازدواج های امروزی اکثرش هوس هست بخاطر همین جدایی زیاد شده.

اگه اینطوریه که شما میگین و همه باید صبر کنن ، پس خدا طلاقو واسه چی گذاشته؟

من با ازدواج سنتی صد در صد مخالفم

خالم تعریف میکرد که داشته تو حیاط ظرف میشسته ، مامانش صداش زده و یه چارد سرش کرده و نشوندنش سر سفره عقد :Moteajeb!:

فکر کنین!!!!!!!!!!!
کدوم دختری الان حاضره چنین کاری انجام بده ؟

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

just.for.you;232061 نوشت:
خداییش چه ربطی داشت؟در اینکه اکثر ازدواجهای ناکام کنونی سر هوس و خواستنهای گذراست شکی نیست + توقعات بالا. حالا بنده چند سوال از شما دارم. 1 - ازدواج چیست ؟ 2 - اصلا چرا ازدواج؟! طبق نظر شما صبر . چرا سری رو که درد نمیکنه دستمال ببندیم؟؟؟ 3 - تلاش چیست؟بازم بنا ب فرمایش شما فقط صبر حتی اگه گناه نابخشودنی رخ داد . حتی اگه ...

شما مثل اینکه نفست از جای گرم بلند میشه برادر.
ازدواج نمیکنیم که صبر و تحمل کنیم.ازدواج میکنیم بلکه تکمیل بشیم و ایمانمون کامل بشه.
من نمیدونم شما چطوری متن رو خوندی که نام خدا رو آوردی و متن منو بی ربط دونستی.
این بخاطر این بود که شما منظور حرف بنده رو برعکس متوجه شدی یعنی فکر میکنی صبر و تحمل و حوصله چیز بسیار بدی هست در صورتی که توی قران به ان بسیار تاکید شده و از طرفی در احادیث هم داریم که به زن و شوهر هایی که زندگی بر ایشون سخت گرفته تاکید بر صبر دارند.

امام صادق علیه السلام فرمودند:
زنی که بداخلاقی شوهرش را تحمل نماید با حضرت زهرا سلام الله علیها محشور می شود.
وسائل الشیعة/115/37

پیامبر اکرم صلی اله علیه و آله وسلم فرمودند:

من صبر علی سوء خلق امراته احتسابا اعطاه الله تعالی بکل مرة یصبر علیها من الثواب ما اعطی ایوب علی بلائه فکان علیها من الوزر فی کل یوم و لیلة مثل رمل عالج

هر مردی بر بداخلاقی همسرش صبر نماید در نزد خداوند متعال برای صبر بر هر بداخلاقی، ثواب ایوب علیه السلام را در بلا به او عطا می فرماید و به زنش در عوض هر روز و شب گناهانی به مقدار شن های پراکنده صحراها می دهد.

بحار ج 7 ص 216 قسمتی از حدیث.

علاوه بر این معصومین همچین احادیثی هم گفته اند:
حدیث (2) امام على عليه السلام :

أَحسِنِ الصُّحبَةَ لَها فَيَصفُوَ عَيشُكَ؛
با همسرت خوش رفتار باش تا زندگى ات با صفا گردد.

حدیث (3) امام باقر عليه السلام :

اِنَّ اَكرَمَكُم عِندَ اللّه اَشَّدُّكُم اِكراما لِحَلائِلِهِم؛
گرامى ترين شما نزد خدا، كسى است كه بيشتر به همسر خود احترام بگذارد.

حدیث (2) امام على عليه السلام :

اَلصَّبرُ اَن يَحتَمِلَ الرَّجُلُ ما يَنوبُهُ وَيَكظِمَ ما يُغضِبُهُ؛

صبر آن است كه انسان گرفتارى و مصيبتى را كه به او مى رسد تحمل كند و خشم خود را فرو خورد.

احادیثی از صبر.

در این روایات تاکید شده که در زندگی انسان باید صبور باشد و بر بد اخلاقی همسر صبر کنند.از طرفی هم تاکید شده که همسران با یکدیگر خوش رفتار باشند.
پس نتیجه اینکه زندگی قدیم و سنت ازدواج قدیم بسیار بیشتر به روایات نزدیک بوده در نتیجه زندگی سالم تری از منظر ایمان و تقوا داشته اند.
مردم امروزی دنبال خوشبختی میگردند و وقتی وارد زندگی می شوند و نمیتوانند صبر کنند تن به طلاق میدهند.
حال این میشود سرنوشت کسی که صبر بر مشکلات نمیکند.
موفق باشید در پناه حق.[/]

احادیثتون خیلی قشنگ بود

اما یه سوال

اگه قرار باشه آدم تمام عمرش صبر کنه ، و طرف مقابلش اونی نباشه که اون میخواسته ، چطور به کمال برسه؟

یا مثلا یه ادم وقتی با کسی ازدواج کنه که نشناختتش ، و همش بخواد صبر کنه تو زندگیش ، پس رویا هاش چی میشه ؟ پس اون ارامشی که میگن تو ازدواج هست چی میشه؟

عــــلی;232091 نوشت:
مردم امروزی دنبال خوشبختی میگردند و وقتی وارد زندگی می شوند و نمیتوانند صبر کنند تن به طلاق میدهند. حال این میشود سرنوشت کسی که صبر بر مشکلات نمیکند.


خوشبختی و سعادت و کمال و آرامش لازم و ملزوم هم هستن .
چرا شما فکر میکنین هر کی دنبال خوشبختیه کار اشتباهی میکنه ؟

همه ی انسانها حق دارن زندگی خوبی داشته باشن .
من به طلاق و اینا کاری ندارم .
اینکه میگین چشم بسته ازدواج کنیم و خودمونو به دست سرنوشت بسپاریم ، غلطه.
خود خدا هم اینو از ما نمیخواد . تو کله ی همه عقل گذاشته که تصمیم بگیرن .

بابا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همه جانوران روی کره ی زمین جفتشونو خودشون انتخاب میکنن.
چرا انسان که اشرف مخلوقاته و عقلش از همه موجودات کاملتره ، نباید؟

با سلام
ازدواجهای قدیم یا اکثرا همدیگه رو میشناختن خانواده ها یا اینکه به قول خانم نکیسا از دختر نظر خواهی نمیکردن و چون به طلاق هم با چشم بد نگاه میکردن خانم مجبور بود تحمل کنه و هر طوری که شده زندگی کنه حتی اگر از اقا متنفر باشه اینو به چشم دیدم میگم.
اما در مورد صبر هر چیزی هر کسی ظرفیتی داره صبر برای کساییه که دیندار هستن نمیشه برای همه تجویز کرد یه خانمی که معنی صبرو نمیدونه و برای حتی کوچیکترین خواسته خود جنجال بپا میکنه نمیشه گفت صبر داشته باش زندگی کن
ازدواجی که از روی شناخت و اگاهی باشه چه سنتی چه جدید بهترین ازدواجه و خوشبختی هم میاره صددرصد

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

nakisa;232096 نوشت:
اگه قرار باشه آدم تمام عمرش صبر کنه ، و طرف مقابلش اونی نباشه که اون میخواسته ، چطور به کمال برسه؟

ازدواج مگه یه طرفه هست که هر کسی دوست داشت برای خودش تصمیم بگریه؟
یکی دوست داشته باشه زندگیشو نگه داشته و یکی دوست داشته باشه که طلاق بگیره؟
من دیدم اکثر خانواده هایی که الکی میخوان طلاق بگیرن بخاطر چی؟
به خاطر این:
nakisa;232096 نوشت:
یا مثلا یه ادم وقتی با کسی ازدواج کنه که نشناختتش ، و همش بخواد صبر کنه تو زندگیش ، پس رویا هاش چی میشه ؟ پس اون ارامشی که میگن تو ازدواج هست چی میشه؟

به خاطر رویاهاش...
طرف دوست داشته همسرش با اسب سفید شاخ طلا بیاد خاستگاریش منتهی بعد از اینکه ازدواج کرده تازه متوجه شده که مورد های بیشتری و بهتری هم هست.
این برعکس بجای اینکه انسان رو با صبر به کمال برسونه از طبقه انسانیت انسان رو خارج میکنه.
الإمامُ الباقرُ عليه‏السلام:
الكمالُ كُلُّ الكمالِ‏التَّفقُّهُ في الدِّينِ، والصَّبرُ علَى النّائبهِ ، وتَقديرُ المَعيشةِ .
امام باقر عليه‏السلام :
كمال حقيقى ، عبارت است از فهمِ در دين و شكيبايى در برابر بلاى سخت و اندازه نگه داشتن در معيشت .
nakisa;232098 نوشت:
چرا شما فکر میکنین هر کی دنبال خوشبختیه کار اشتباهی میکنه ؟

nakisa;232098 نوشت:
اینکه میگین چشم بسته ازدواج کنیم و خودمونو به دست سرنوشت بسپاریم ، غلطه.

بنده نه همچین فکرایی کرده ام نه همچین حرفایی زده ام!!!!!!!!

موفق باشید.[/]

عــــلی;232141 نوشت:
به خاطر رویاهاش... طرف دوست داشته همسرش با اسب سفید شاخ طلا بیاد خاستگاریش منتهی بعد از اینکه ازدواج کرده تازه متوجه شده که مورد های بیشتری و بهتری هم هست.

دوست عزیز!
منظور بنده رو از رویا درست متوجه نشدید.
منظورم از رویا کارها و اهدافیه که ادم از ازدواج داره . هیچ اسب سفیدی هم در کار نیست . خانومها توقع زیادی از اقایون ندارن ولی این دلیل نمیشه که هر چی تو سرت زده بشه صبر کنی و تحمل.

نقل قول:

نقل نوشته اصلی توسط : nakisaچرا شما فکر میکنین هر کی دنبال خوشبختیه کار اشتباهی میکنه ؟

نقل نوشته اصلی توسط : nakisaاینکه میگین چشم بسته ازدواج کنیم و خودمونو به دست سرنوشت بسپاریم ، غلطه.

بنده نه همچین فکرایی کرده ام نه همچین حرفایی زده ام!!!!!!!!

شما یه نگاهی به پست اول استارتر بفرمایید و به پست اول خودتون مراجعه کنین ، میبینین که همین حرفارو زدین.

بوی یاس;232139 نوشت:
ازدواجی که از روی شناخت و اگاهی باشه چه سنتی چه جدید بهترین ازدواجه و خوشبختی هم میاره صددرصد

موافقم شدید

سلام
به نظر من هردوتاش ( اونجوری که در اینجا مطرح شده - وگر نه هستند ازدواج های صحیح چه قدیما چه حالا) افراط و تفریط و نادرسته.
نه اون قدیما که دو نفر شب عروسی همو میدیدند و گاهی یه دختربچه رو به عقد یه پیرمرد در میاوردند نه حالا که توی خیابون همو می بینند و عاشق میشند و ... بعدش ازدواج می کنند و سر چیزای خیلی بچه گونه عاشق و معشوق با نفرت از هم جدا میشند.

شقایق کویر;231917 نوشت:
به نام خدا

داشتم مقایسه میکردم زندگی مادر بزرگ پدر بزرگامونا

با زندگیه مامان بابا ها و نسل خودمون

مادر بزرگه من

یه روز میبینه خونشون خبراییه

شب میگند بشین سر سفره عقد

تا همین پیارسال هم زندگیه سراسر عشق و محبت رابا پدربزرگ خدا بیامرزم ادامه داد

نه زیر قولو قراری زده شد
نه تفاهم نه سوء تفاهم!!!!!

حالا میشنیم ساعتها حرف میزنیم

مشاوره میریم
قولو قرار میذاریم

آخرشم
60 درصد طلاق میشه

کدوم درست تره؟


سلام
اولا که همه ی ازدواج هایی که به قول شما سنتی بودن در قدیم با موفقیت طی نشده بودن و صرف اینکه خانم یا آقا (البته اکثرا خانما) در قبال همسرشون کوتاه میومدن و حرفی هم از طلاق و ... نمیزدن نمیشه بگیم پس راه درستی رو رفتن! ضمن اینکه قدیما انقده سطح توقعات بالا نبود و خانم خونه، کاری جز خونه داری و بچه داری نمیکرد و مثله امروزیا هم انقدر سطح درک و فهم بالایی نداشتن که بخوان با شوهرشون درگیر بشن یا ازش انتقاد کنن کلا کاری به کار هم نداشتن! شما باید اول شرایط رو ببینین قشنگ تفسیر کنین و بعد بگین کدوم راه برای شرایط الانه ی جامعه بهتره؟ و مورد دیگه هم اینکه، قدیما معمولا ازدواجای اینچنینی با یه غریبه ای که حداقل پدر و مادر یه بار هم ندیدنش انجام نمیگرفت بلکه با همون همسایه بقلی یا پسر دوست پدر و اصولا افرادی که از هم شناخت کافی داشتن صورت میگرفت! ولی امروزه چطور؟ اعتمادها که داره به زیر صفر میرسه! سطح توقعات هم که ماشالله از بیش از حد هم گذشته! و از یک طرف صبر و حوصله و گذشت و ایثار و کلا دید نسبت به همسر تغییر کرده (البته برای برخی) باید شرایط رو دید و عاقلانه ازدواج کرد! مسلما ازدواجی که چشم و گوش بسته انجام بشه نتیجه ای جز پشیمانی نداره! ازدواجایی که کلی مشاوره رفتن به طلاق میکشه دیگه چه برسه...
در هرچیزی باید اعتدال رو انتخاب کرد!
یا حق

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

nakisa;232157 نوشت:
شما یه نگاهی به پست اول استارتر بفرمایید و به پست اول خودتون مراجعه کنین ، میبینین که همین حرفارو زدین.

بنده خواهان ازدواج راحت جوونا هستم مثل قدیم.این چیزایی که گفتید در کلام من نبوده من پیشنهاد میکنم شما برید و یه بار دیگه پست های بنده رو بخونید!!
نیلوفر1;232227 نوشت:
کاری جز خونه داری و بچه داری نمیکرد و مثله امروزیا هم انقدر سطح درک و فهم بالایی نداشتن که بخوان با شوهرشون درگیر بشن یا ازش انتقاد کنن کلا کاری به کار هم نداشتن!

من متاسفم برای مادران دیروزی که اونهمه شهید پرورش دادن و متاسفام برای مادران امروزی که بچشون میگه اگه جنگ بشه منکه نمیرم جنگ...
حالا شما بیا خیلی آسان در یک جمله فهم و شعور امروزی هارو بالا ببر!!!!!!
اما حقیقت چیزی هست که عوض نخواهد شد.
موفق باشید.[/]

سلام
به نظر من موفقیت های زندگی پیشینیان رو نمیشه کتمان کرد درسته اون موقع آگاهی اینقدر نبوده درسته که خیلی مشکلات داشتن ولی زندگی ها پر دووم تر بوده به چند علت :
اول اینکه مردی که میرفته واسه ازدواج مرد بوده! یعنی مسئولیت پذیر بوده از روی هوی و هوس نمیرفته که دوروز بعد زنش دلشو بزنه و فیلش یاد هندستون کنه.
دوم اینکه زنی که سر سفره عقد مینشسته یک هدف اصلی داشته اونم زندگی! حالا تعریف زن دیروز از زندگی با تعریف زن امروز قطعا فرق میکرده ولی نکته اش اینجاست که زن دیروز به اون چیزی که اعتقاد داشته جامه عمل میپوشونده ولی زن امروز خیلی وقتا نه
سوم اینکه ازدواج در سنش انجام میشده! ولی دختر پسر الان تا 30 سالگی توی خونه پدری مصرف کننده ان
چهارم اینکه همون طور که یه دوستی فرمودن ازدواج بین آشناها انجام میشد یعنی خانواده ها همدیگرو کامل میشناختن و اعتماد داشتن اما امروز توی شهر های بزرگ میشه کسی رو شناخت؟ آدما از هر قومیتی و از هر جای این کشور دارن توی یه شهر زندگی میکنن واقعا نمیشه مثل قدیما به هر خواستگار اعتماد کرد و خواستگاری هر دختری رفت
پنجم اینکه مردم اعتقادات مذهبی قوی تری داشتن

اما خوب معایبی هم داشته و میشه گفت یکی از دلایل آمار پایین طلاق در قدیم ریشه در این اعتقاد داشته که دختر باید با لباس سفید (لباس عروس) بره خونه شوهر و با لباس سفید ( کفن )هم خارج بشه بنابراین زن که میدید بعد از طلاق در خونه پدری جایی نداره مجبور میشد تحت هر شرایطی به زندگی در خونه شوهر ادامه بده .مثلا مرد درآمدش حرام بوده یا مرد انحرافات اخلاقی داشته یا مرد زن و از انجام واجبات دینی محروم میکرده توی تمام این حالت ها بازم زن طلاق نمیگرفته که یکی از دلایلش به نظرم همون اعتقاده بوده
به نظر من آمار بالای طلاق در امروز خیلی ربطی به ازدواج سنتی یا جدید کردن نداره بعضا دیده شده که در ازدواج هایی که کاملا به روش سنتی بوده هم طلاق صورت گرفته
آمار بالای طلاق به نظر من به خاطر معیار های غلط هنگام ازدواج ، توقع های بالا و چشم و همچشمی و دور شدن از آموزه های دینی میتونه باشه

عــــلی;232268 نوشت:
من متاسفم برای مادران دیروزی که اونهمه شهید پرورش دادن و متاسفام برای مادران امروزی که بچشون میگه اگه جنگ بشه منکه نمیرم جنگ... حالا شما بیا خیلی آسان در یک جمله فهم و شعور امروزی هارو بالا ببر!!!!!! اما حقیقت چیزی هست که عوض نخواهد شد. موفق باشید.

سلام
ببخشید منظور بنده رو درست متوجه نشدید! خونه داری و بچه داری از نظر بنده کار بسیار بزرگی هست که هر زنی از عهدش بر نمیاد! امروزه پای خانمها بیشتر به عرصه ی اجتماع باز شده و بیشتر شاغل هستن و از این دید سطح فهم و درک رو گفتم منظورم درک و فهم اجتماعی و شغلی بود.
موفق باشید.

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

neda;232283 نوشت:
یاد گرفتم توی این سایت به کسی نگم چرا این حرفو می زنی چون بعدش جا اینکه به اون بگن فلانی حرفت اشتباست پست منو پاک می کنن میگن ندا گمراه شده به اونم کاری ندارن چون عضو ثابته!!!(این یه نکته ..اگه نمی گفتم قطعن می مردم)!!

خواهر محترم.اگر میخواهید وارد بحث شوید ما مشکلی نداریم از کسی چیزی یاد بگیریم.اما بخواهید نکته ای حرف بزنید کار جالبی نیست.
بهتر است پست ها را نقل کنید تا دیگران هم متوجه شوند و هم اینکه سوء تفاهمات برطرف شود.در هر حال کسی که وارد گفتگو میشود اگر ادب را رعایت کند و حرف منطقی بزند پستش حذف نمیشود کسی هم در موردش فکر بد نمی کند.
neda;232283 نوشت:
در مورد سوال...مثل همه ی چیزایی که دوستامون فرمودند شرایط زندگی تو گذشته خیلی فرق می کرده و کلن معیار انتخاب همسر متفاوت بوده...چیزی به ام دوران نامزدی نبوده که شناخت وجود داشته باشه یا اگر هم بوده صرفن به خاطر نبود شرایط ازدواج بوده نه اشنایی

بله شرایط فرق میکرده.
شرایط این بوده که مردم در قدیم مومن تر بودن.
معیار های انتخاب همسر؟
وقتی 14 سالتون باشه نمیدونید اینا اصلاً چی هست.وقتی که سنت بره بالا همینطور چیزهای جدید اضافه میشه.
معیار، هدف، مادیات، خوشبختی، عشق، تحقیق در مورد یه مرد سی ساله...
آخرشم میبینیم که عمر رفت و به هیچ جا نرسیدیم.....
در صورتی که اگر 14 سالمون بود و همسرمون 17 سالش بود دیگه اینقدر غصه و مشکل نداشتیم که در مورد یه پسر 17 ساله تحقیق کنیم.تحقیقم کنیم ولی مثل یه پسر 30 ساله تحقیق نمیکنیم.
پدر و مادر ها ایمان ندارن یا خیلی کم دارن که نمیذارن جوونا زود ازدواج کنن.چون از آینده اون جوون خبر ندارن.برای همین سست ایمانیشون دنبال یه فرد ایده آل میگردن.خدا هم راحت میزنه پس کلشون میگه اینطوری میخوای به من اعتماد کنی؟
نمونش آمار طلاق و آمار فساد در متاهلین امروزی.
قطعاً کسانی که ازدواج رو بر جوانان سخت گرفته و سخت کرده اند باید پاسخگوی گناهان این جوانان از دست رفته باشند.

نیلوفر1;232284 نوشت:
ببخشید منظور بنده رو درست متوجه نشدید! خونه داری و بچه داری از نظر بنده کار بسیار بزرگی هست که هر زنی از عهدش بر نمیاد! امروزه پای خانمها بیشتر به عرصه ی اجتماع باز شده و بیشتر شاغل هستن و از این دید سطح فهم و درک رو گفتم منظورم درک و فهم اجتماعی و شغلی بود. موفق باشید.

بنده هر بار جمله زیر رو میخونم همون چیزی رو متوجه میشم که عرض کردم:
نیلوفر1;232227 نوشت:
ضمن اینکه قدیما انقده سطح توقعات بالا نبود و خانم خونه، کاری جز خونه داری و بچه داری نمیکرد و مثله امروزیا هم انقدر سطح درک و فهم بالایی نداشتن که بخوان با شوهرشون درگیر بشن یا ازش انتقاد کنن کلا کاری به کار هم نداشتن!
[/]

عــــلی;232293 نوشت:
بنده هر بار جمله زیر رو میخونم همون چیزی رو متوجه میشم که عرض کردم:

سلام
وقتی که مسئولیتی در برابر اجتماع نداشته باشید، کم کم اظهار نظری در باره ی آن نمیکنید! خانم های زمان قدیم، کاری به کار شغل و کار خارج از خانه ی همسر خود نداشتند که هیچ، در منزل هم به دلایلی دربرابر همسرشان مطیع بودند اما خانم های امروزه...به دنبال استقلال بیشتری هستند و این استقلال، متأسفانه باعث شده، به قول عامیانه، به خود ببالند و خودشان را آدم حسابی فرض کنند! سطح فکری خانم ها تغییر کرده! دیدها نسبت به موضوعات گسترش بیشتری پیدا کرده! چه از این گسترش دید به خوبی استفاده کنند چه نه!

باعرض سلام و تشکر
به نظر بنده هم ازدواج سنتی دارای مشکلات و آسیب های فراوانی است و هم ازدواج جدید .
در ازدواج سنتی به رضایت قلبی ، علاقه مندی و احساسات دختر که طرف اصلی یک زندگی است احترام قایل نمی شوند و معمولا مفهوم ازدواج تحمیلی با ازدواج سنتی همراه است دربعضی از زندگی زناشویی سنتی مرد رفتارهای ناسالم که از مشکلات روانی سرچشمه می گیرد مانند عصبانی بودن ، تقاضاهای یک طرفه بدون در نظر گرفتن وضعیت جسمی و روانی طرف مقابل و...را با این جمله که من مردهستم و شرع و قانون به من این اجازه را داده است و تو باید کاملا تابع باشی ، این مشکلات شخصیتی را توجیه می کنند و حقوق شراکت در زندگی را رعایت نمی کنند از طرف زن حق انتقاد ندارد و حتی در سخت ترین شرایط با پیشنهاد بچه آوردن برای شوهر و تحمل فشار های زندگی، از طرف والدین خود مواجه می شود و با اعتقاد کامل به این جمله که با پیراهن سفید رفتی باید با کفن برگردی راه طلاق حتی در زمان هایی که واجب است ، می بندند خب نتیجه می شود پدر و مادر های امروزی که به دلیل تخلیه شدن مشکلات عصبی مادرشان که ازدواج سنتی داشتن به افراط یا تفریط درباره فرزندان خود دچار می شوند که در نهایت می شود روابط بدون هدف دختران وفرزندان فعلی اما آسیب های ازدواج های جدید و امروزی دختر و پسر بر اساس احساس وابستگی که آن را عشق می نامند بدون ملاک و هدف منطقی و بدون شناخت عمیق از خانواده ، والدین و... صرفا به دلیل احساس آرامش موقت بنای نامستحکمی برای ازدواج ایجاد می کنند و به خیال و توهم اینکه این احساس بعد از ازدواج هم خواهند داشت وارد زندگی زناشویی می شوند بعد از گذشت مدتی از زندگی و کاهش احساسات و آشکار شدن شخصیت اصلی با سردی و پشیمانی ناسازگاری را شروع می کنند و به جای حل مسایل از طریق متخصص و کارشناسان خانواده صورت مسأله را با طلاق پاک می کنند و در برخی موارد با اعلام عملی طلاق عاطفی راه را برای روابط خارج از چارچوب خانواده باز می کنند اما به نظر بنده مراحل یک انتخاب عاقلانه و منطقی عبارتند از :
پله های رسیدن به ازدواج موفق: 1- تحقیق کامل و ماهرانه از روابط والدین و اعضاء خانواده فرد مورد نظر
( اعتیاد ، طلاق یک از اعضاء ، نوع دوستی های ، رابطه با همسایه ها) درصورت وجود هر یکی از این ها علت رابررسی کنید زیرا خانواده یک سیستم است و همه در مشکلات همدیگر دخیل و به نحوی تأثیر پذیرند.
2- تحقیق کامل و ماهرانه از همسر آینده ( محل تحصیل یا کار ، دوست و....)
3- فرهنگ و آداب و رسوم همسر
4- سطح اقتصاد و رفاه خانواده همسر
5- با توجه به آگاهی از خود و خانواده خودتان پذیرش و رفتن به خواستگاری
6- پرسیدن تمامی علاقه ها و سلیقه ها ، انتظارات طرف مقابل و خواسته ها ایشان(آنچه که هست و می خواهد شما باشید به طور کامل)
7- آگاه کردن طرف مقابل نسبت به تمامی علاقه ها و سلیقه ها ، انتظاراتی که از طرف مقابل دارید ( آنچه که هستید و می خواهید طرف مقابلتان باشد)
8- جمع بندی نهایی ایشان و خود شما و اینکه امتیازهایی که شما به ایشان می دهید نسبت به ملاکهایی که شما دارید.
اما مهمترین ملاک ها:
ناگفته نماند هر فردی یک سری ملاکهای خاص خود را دارد که کاملاً شخصی و به سلیقه و تجارب شخصی برمی گردد.
ملاک های عمومی الف: ایمان و گرایش مذهبی در حد انجام واجبات و ترک محرمات ب: نزدیک بودن یا همسطح بودن درآمد و سبک رفاه و خرج های زندگی ج: پاین بود سن دختر حداقل یک سال و تفاوت سنی حداکثر 5سال د: بالا بودن تحصیلات پسر نسبت به دختر
توجه توجه توجه: بند ج و د اگر سایر فاکتورها همخوانی داشته باشد با یک مشاوره کوتاه مشکلی را در روابط ایجاد نمی کند.
ضمناً اگر به وابستگی قبل از آشنایی کامل از شخصیت اصلی همدیگر مبتلا شده اید حتماً با مشاوره صحبت کنید یا اینکه این وابستگی را تا طی کردن مراحل اول و دوم ، سوم و چهارم ، قطع کنید.

موضوع قفل شده است