نیاز به امام
تبهای اولیه
یکی از روش ها برای اثبات امام عنوان نیاز به امام است,برای مثال نیاز به امام برای تفسیر قران.
حال مساله این است که مصادیق نیاز به امام رو مشخص کنیم و اینکه ایا قران و سنت علی حده نیاز های ما رو برطرف نمیکنند؟
یکی از روش ها برای اثبات امام عنوان نیاز به امام است,برای مثال نیاز به امام برای تفسیر قران.
حال مساله این است که مصادیق نیاز به امام رو مشخص کنیم و اینکه ایا قران و سنت علی حده نیاز های ما رو برطرف نمیکنند؟
سلام بر شما.
مفهوم امام یک چیز است؛و تطبیق این مفهوم بر مصادق خارجی نیز یک چیز است.
سنت و قران هر دو بر امامت تطبیق می کنند،ولی کدام شخص و ارگانی صلاحیت این تطبیق بر مصادیق خارجی را دارد،این از دایره تطبیق عرفی خارج است،به عبارتی عرف میزان تطبیق نیست.
بلکه میزان تطبیق خود وحی می باشد،نتیجتا مصادیق و خصوصیات انرا نیز خود وحی به عهده می گیرد که البته قران و روایات و سنت نیز مصادیقی از وحی هستند.
نتیجتا عرف نمی تواند کار تطبیق مطلق امامت بر مصادیق خارجی را به عهده بگیرد!
علهذا خود قران و زبان وحی مصادیق امامت را معین نموده و همچنین خصوصیات ان را!!
---------------------------
یکی از روش ها برای اثبات امام عنوان نیاز به امام است,برای مثال نیاز به امام برای تفسیر قران.
حال مساله این است که مصادیق نیاز به امام رو مشخص کنیم و اینکه ایا قران و سنت علی حده نیاز های ما رو برطرف نمیکنند؟
باسلام:Gol:
عمده ترین بحث درباب امامت در سه محور می باشد:
1-حکومت ورهبری جامعه .
2-مرجعیت علمی
3-قضاوت وداوری بین مردم
این سه مورد از شوون پیامبر ورسولخدا(ص)می باشد که بعد ایشان به ائمه به عنوان جانشینان آنحضرت منتقل می شود.
دلایل:
دلیل امر اول حدیث متواتر غدیر وآیه ولایت وصدها دلیل دیگر می باشد که برای اثبات این مقام برای ائمه علما کتابهای متعددی(مثل الغدیر علامه امینی وعبقات الانوار میر حامد حسین )نوشته اند.
اما بحث اصلی ما وسوال مربوط به شان دوم یعنی مر جعیت علمی اهلبیت در تفسیر وتبیین قرآن وسنت رسولخدا(ص)می باشدوبرای اثبات این جایگاه نیز دلایل زیادی وجود دارد.
سنت پیامبر نیاز به توضیح وتبیین دارد چون پیامبرفرصت نکرد در طول 23سال تمام دین وهمه ابعاد آن رابرای مردم بیان کند ولی علم دین را نزداهلبیت به ودیعه گذاشت وآنها را به عنوان مفسران دین برای مردم معرفی کرداما دلایل این سخن:
1-[="Red"]حدیث ثقلین[/] :پیامبر(ص)بارها فرمود من در بین شمادوچیز گرانبها می گذارم که اندو تا قیامت از هم جدا نمی شوند،قران واهلبیتم مادامی که به این دو چنگ زنید گمراه نمی شوید.(سنن ترمذی ح3811و3813،صحیح مسلم ص1043 ح2408)
این حدیث مورد قبول شیعه واهل سنت است.
2-[="Red"]حدیث سفینه[/]:پیامبر فرمود مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است که هر کس سوار آن شد نجات یافت وهر کس از آن تخلف کرد به هلاکت رسید.(ینابیع المودةص27،احقاق الحق وازهاق الباطل ج18ص311)
بنابراین اگر ما در فهم دین به اهل بیت مراجعه کنیم سعادتمند خواهیم بود والا به گمراهی کشیده خواهیم شد.
3-[="Red"]حدیث مدینةالعلم[/]:پیامبراسلام (ص)حضرت علی (ع)را به عنوان باب علم خود معرفی کرد انا مدینةالعلم وعلی بابهافمن اراد المدینةفلیات الباب،یعنی من شهر علم هستم وعلی در آن است وهر کس بخواهد وارد شهر(علم)شود باید از درآن وارد شود.(المسترک علی الصحیحین ج3ص126،دلائل الصدق ج6ص173)
پس باب علم پیامبر(ص)راه صحیح فهم سیره وسنت نبوی رجوع به علی(ع)واولاد طاهرین آنحضرت می باشد.
با سلام خدمت شما و تشكر از كارشناس محترم جناب فرقان
متكلمان اسلامي براي فلسفه نيازمندي به امام موارد مختلفي را ذكر كرده اند كه به برخي از آن ها از ديدگاه اماميه اشاره مي كنيم:
تجربه ي تاريخي، ثابت كرده است كه وجود رهبر و زمامداري با كفايت و پرهيزگار در جامعه، در التزام افراد به موازين ديني و اخلاقي، نقش مؤثّري دارد، و هرگاه چنين رهبري نباشد، نتيجه، معكوس خواهد بود.
(مطالب برگرفته از كتاب امامت در بينش اسلامي نوشته استاد گرامي علي رباني گلپايگاني است)
ایا قران و سنت علی حده نیاز های ما رو برطرف نمیکنند؟
البته در مورد قرآن و سنت براي بي نيازي از امام فقط در مواردي كه مربوط به حفظ شريعت است اين شبهه به وجود مي آيد ولي همانطور كه بيان شد برخي از اين موارد ناظر به شئون اجتماعي هستند كه نيازمند به يك شخص عادل و معصوم براي اجراي احكام اجتماعي و صيانت از ممالك اسلامي اند.همانگونه كه مي دانيد قرآن بسياري از احكام را بيان نكرده است و برخي را به صورت كلي بيان كرده است كه نيازمند تفصيل هستند.همچنين در تبيين قرآن ما نيازمند معصوم هستيم كه تفصيل آيات را بدون اشتباه براي ما بيان كند.
در مورد سنت نيز بسياري از احكام به دليل اشتغال حضرت رسول(ص) به جنگ و...بيان نشد و همچنين دست هاي آلوده بسياري از احكام را تغيير داد و احاديثي را جعل كرد كه نيازمند تصفيه و بيان صحيح احكام و احاديث به وسيله شخصي معصوم است.
اكنون، اگر آنان به همه ي شريعت مكلّف شوند، تكليف مالايطاق و قبيح است و اگر به تمام شريعت مكلّف نباشند، در اين صورت، ميان مردم عصر رسالت و مردم عصرهاي ديگر، در تعبّد به شريعت اسلام تفاوت خواهد بود. بطلان اين مطلب نيز مورد اتّفاق است. بنابراين، از وجود حافظي براي شريعت گريزي نيست.
فرضيّه ي اجماع نيز نادرست است؛ زيرا، اوّلا، اجماع، به خودي خود، و بدون استناد به رأي معصوم، حجيّت و اعتبار ندارد. ثانياً، احكام اجماعي، در شريعت اسلام، محدود است و در برگيرنده ي همه ي احكام شريعت نيست.