«انٌَ الانسانَ لفی خسر » یعنی چی؟
تبهای اولیه
سلام خدمت دوستان
می خواستم بدونم این آیه مذکور که خدا میگه «همانا آدمی هر لحظه در حال ضرر هست» دقیقا منظورش چه ضرری هست؟
1-آدمی عمرش تموم شد اما نتونست نه قصری نه باغی نه ملکی نه حوری ای و نه هیچی دیگه برای خودش بفرسته!(اما اگه یکی بگه من علاقه ای به این چیزا ندارم چی؟)
2-شاید برای عذاب عجیب و غریب جهنم باشه! (اما توی قران خدا خودش گفت حتی عذاب براشون تکراری هم میشه یعنی احساس ضرر دیگه نمی کنن! )
3-شاید برای دست یابی برای کمالات باشه مثلا رفتن به سدرالمنتهی و دیدن عرش خدا و اون چیزایی که زیبایی های اون غیر قابل وصفه!
4- شاید منظور به داشتن خوشی های دنیایی و حیات طیبه هست (برای مردم عادی) مثلا هم لذت های دنیایی رو داشته باشیم و هم دانستنی های مربوط به حقابق آسمانی (در حد خودمان)
5- یا شاید منظور اینه که شما می میرید اما سعادت رجعت و سربازی امام زمان را پیدا نمی کنید!
حالا اصل منظور کدوم هست؟
تشکر
(اما توی قران خدا خودش گفت حتی عذاب براشون تکراری هم میشه یعنی احساس ضرر دیگه نمی کنن! )
با سلام
کجای قرآن چنین گفته؟
برعکس فرمود که ما پوست سوخته شده کفار را دوباره ترمیم میکنیم تا هر لحظه عذاب تازه بکشند !
آیه 2 سوره العصر
وَ الْعَصْرِ(1)
إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ(2)
إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبرِْ(3)
سوگند به اين زمان، (1)
كه آدمى در خسران است. (2)
مگر آنها كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند و يكديگر را به حق سفارش كردند و يكديگر را به صبر سفارش كردند. (3)
تفسیر المیزان:
" وَ الْعَصْرِ" در اين كلمه به عصر سوگند ياد شده، و از نظر مضمونى كه دو آيه بعد دارد مناسبتر آن است كه منظور از عصر، عصر ظهور رسول خدا (ص) باشد، كه عصر طلوع اسلام بر افق مجتمع بشرى، و ظهور و غلبه حق بر باطل است، چون مضمون دو آيه بعد اين ترجمه الميزان، ج20، ص: 609
است كه خسران عالم انسان را فراگير است و تنها كسانى را فرا نمىگيرد كه از حق پيروى نموده، و در برابر آن صبر كنند، و اين اقليت عبارتند از كسانى كه به خدا و روز جزا ايمان آورده و عمل صالح كنند.
ولى بعضى «1» گفتهاند: مراد از عصر، وقت عصر، يعنى آخر روز است، چون اين وقت دلالت دارد بر تدبير ربوبى كه روز را مىبرد و شب را مىآورد، و قدرت و سلطنت را از سلطان روز يعنى خورشيد سلب مىكند.
بعضى «2» ديگر گفتهاند: مراد نماز عصر است، كه نماز وسطى است كه از همه نمازهاى يوميه فضيلت بيشترى دارد.
بعضى «3» ديگر گفتهاند: مراد شب و روز است، كه اصطلاحا به آنها عصران گفته مىشود.
بعضى «4» ديگر گفتهاند: منظور از عصر دهر است، كه در آن عجائبى وجود دارد، كه بر قدرت ربوبى دلالت دارد. و بعضى ديگر وجوهى ديگر ذكر كردهاند.
و در بعضى «5» از روايات آمده كه منظور، عصر ظهور مهدى (ع) است كه در آن عصر حق بر باطل به طور كامل غلبه كند.
" إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ" مراد از كلمه" انسان" جنس انسان است، و كلمه" خسر" و" خسران" و" خسار"" خسارة" همه به معناى نقص در سرمايه است.
راغب مىگويد: اين كلمه هم در مورد انسان استعمال مىشود، و گفته مىشود:
فلانى خسران كرد، و هم در مورد عمل انسان بكار مىرود و مىگويند: تجارت فلانى خسران كرد «6».
و اگر در آيه مورد بحث كلمه" خسر" بدون الف و لام آمده به منظور بزرگداشت آن بوده، و خواسته است بفهماند انسان در خسرانى عظيم است، احتمال هم دارد به منظور تنويع باشد، و بفهماند آدمى در نوعى مخصوص از خسران قرار دارد، غير خسران مالى و آبرويى، بلكه خسران در ذات كه خداى تعالى در بارهاش فرموده
تفسیر نمونه :
تفسير: تنها راه نجات
در ابتداى اين سوره با قسم تازهاى روبرو مىشويم، مىفرمايد:" به عصر سوگند"! (وَ الْعَصْرِ).
واژه" عصر" در اصل به معنى" فشردن" است، و سپس به وقت عصر اطلاق شده، به خاطر اينكه برنامهها و كارهاى روزانه در آن پيچيده، و فشرده مىشود.
سپس اين واژه به معنى مطلق" زمان" و دوران تاريخ بشر و يا بخشى از زمان، مانند عصر ظهور اسلام و قيام پيغمبر اكرم ص، و امثال آن استعمال شده است، و لذا در تفسير اين سوگند مفسران احتمالات زيادى گفتهاند:
1- بعضى آن را اشاره به همان وقت" عصر" مىدانند، به قرينه اينكه در بعضى ديگر از آيات قرآن به آغاز روز سوگند ياد شده است مانند" وَ الضُّحى" (سوره ضحى آيه 1)- يا- وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ (مدثر- 34).
اين سوگند به خاطر اهميتى است كه اين موقع از روز دارد چرا كه زمان زمان دگرگونى نظام زندگى و حيات انسانها است، كارهاى روزانه پايان مىگيرد، پرندگان و حيوانات به لانههاى خود بازمىگردند، خورشيد سر در افق مشرق فرو مىكشد، و هوا تدريجا رو به تاريكى مىرود.
اين دگرگونى انسان را به قدرت لا يزال الهى كه بر اين نظام حاكم است متوجه مىسازد، و در حقيقت نشانهاى از نشانههاى توحيد و آيتى از آيات پروردگار است كه شايسته سوگند مىباشد.
2- بعضى ديگر آن را اشاره به سراسر زمان و تاريخ بشريت دانستهاند كه مملو از درسهاى عبرت، و حوادث تكان دهنده و بيدارگر است، و روى همين جهت آن چنان عظمتى دارد كه شايسته سوگند الهى است. تفسير نمونه، ج27، ص: 294
3- بعضى روى قسمت خاصى از اين زمان مانند عصر قيام پيغمبر اكرم ص يا عصر قيام مهدى ع كه داراى ويژگى و عظمت خاصى در تاريخ بشر بوده و هست انگشت گذارده، و سوگند را ناظر به آن مىدانند»
.
4- بعضى نيز به همان ريشه لغوى اين واژه برگشته، و سوگند را ناظر به انواع فشارها و مشكلاتى مىدانند كه در طول زندگى انسانها رخ مىدهد، آنها را از خواب غفلت بيدار مىكند، به ياد خداوند بزرگ مىاندازد، و روح استقامت را پرورش مىدهد.
5- بعضى ديگر آن را اشاره به" انسانهاى كامل" مىدانند كه عصاره عالم هستى و جهان آفرينشند.
6- بالآخره بعضى آن را ناظر به" نماز عصر" شمردهاند، به خاطر اهميت ويژهاى كه در ميان نمازها دارد، زيرا آنها" صلاة وسطى" را كه در قرآن روى آن تاكيد خاصى به عمل آورده نماز عصر مىدانند.
با اينكه تفسيرهاى فوق با هم تضادى ندارد و ممكن است همه در معنى آيه جمع باشد و سوگند به تمام اين امور مهم ياد شود، ولى در ميان آنها از همه مناسبتر همان عصر به معنى زمان و تاريخ بشر است، چرا كه بارها گفتهايم سوگندهاى قرآن همواره متناسب با مطلبى است كه سوگند به خاطر آن ياد شده، و مسلم است كه خسران انسانها در زندگى نتيجه گذشتن زمان عمر آنها است، و يا عصر قيام پيغمبر خاتم ص به خاطر اينكه برنامه چهار مادهاى ذيل سوره در چنين عصرى نازل گرديده.
از آنچه گفته شد عظمت آيات قرآن و گستردگى مفاهيم آن به خوبى
__________________________________________________
(1) در حديثى از امام صادق (ع) مىخوانيم كه در تفسير آيه وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ فرمود:
العصر عصر خروج القائم
:" منظور از عصر عصر قيام حضرت مهدى (سلام اللَّه عليه) است" (نور الثقلين) جلد 5 صفحه 666 حديث 5.
تفسير نمونه، ج27، ص: 295
روشن مىشود كه يك كلمه از آن تا چه حد پر معنى و شايسته تفسيرهاى عميق و گوناگونى است.
در آيه بعد اشاره به چيزى مىكند كه اين سوگند مهم براى آن ياد شده است مىفرمايد:" به طور مسلم همه انسانها در زيانند" (إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ).
سرمايههاى وجودى خود را چه بخواهند يا نخواهند از دست مىدهند، ساعات و ايام و ماهها و سالهاى عمر به سرعت مىگذرد، نيروهاى معنوى و مادى تحليل مىرود، و توان و قدرت كاسته مىشود.
آرى انسان، همانند كسى است كه سرمايه عظيمى در اختيار داشته باشد، و بى آنكه بخواهد هر روز بخشى از آن سرمايهها را از او بگيرند، اين طبيعت زندگى دنيا است، طبيعت زيان كردن مداوم! يك قلب استعداد معينى براى ضربان دارد، وقتى آن استعداد و توان پايان گرفت قلب خود به خود مىايستد، بى آنكه عيب و علت و بيمارى در كار باشد، و اين در صورتى است كه بر اثر بيمارى قبلا از كار نيفتد همچنين ساير دستگاههاى وجودى انسان و سرمايههاى استعدادهاى مختلف او.
" خسر" (بر وزن عسر) و" خسران" چنان كه" راغب" در" مفردات" مىگويد: به معنى كم شدن سرمايه است، گاه به انسان نسبت داده مىشود و مىگويند فلان كس زيان كرد، و گاه به خود عمل نسبت داده مىشود و مىگويند:
تجارتش زيان كرد، اين واژه غالبا در سرمايههاى برونى مانند مال و مقام به كار مىرود، و گاه در سرمايههاى درونى مانند صحت و سلامت و عقل و ايمان و ثواب و اين همان است كه خداوند متعال به عنوان" خسران مبين" (زيان آشكار) از آن ياد فرموده آنجا كه مىگويد: إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ تفسير نمونه، ج27، ص: 296
أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ
زيانكاران واقعى كسانى هستند سرمايه وجود خود و خانواده خويش را در قيامت از دست مىدهند، بدانيد خسران مبين همين است" (زمر- 15) «1».
" فخر رازى" در تفسير اين آيه سخنى نقل مىكند كه حاصلش چنين است:
" يكى از بزرگان پيشين مىگويد: معنى اين سوره را من از مرد يخفروشى آموختم، فرياد مىزد و مىگفت: ارحموا من يذوب رأس ماله ارحموا من يذوب رأس ماله!:" رحم كنيد به كسى كه سرمايهاش ذوب مىشود، رحم كنيد به كسى كه سرمايهاش ذوب مىشود"! پيش خود گفتم اين است معنى إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ: عصر و زمان بر او مىگذرد و عمرش پايان مىگيرد، و ثوابى كسب نمىكند و در اين حال زيانكار است" «2».
به هر حال از نظر جهانبينى اسلام دنيا يك بازار تجارت است همانگونه كه در حديثى از امام هادى ع على بن محمد النقى مىخوانيم:
الدنيا سوق ربح فيها قوم و خسر آخرون
:" دنيا بازارى است كه جمعى در آن سود مىبرند و جمع ديگرى زيان «3».
آيه مورد بحث مىگويد همه در اين بازار بزرگ زيان مىكنند مگر يك گروهى كه برنامه آنها در آيه بعد بيان شده است.
آرى تنها يك راه براى جلوگيرى از اين خسران عظيم و زيان قهرى و اجبارى وجود دارد، فقط يك راه كه در آخرين آيه اين سوره به آن اشاره شده است،
__________________________________________________
(1)" مفردات راغب" ماده" خسر". [.....]
(2)" تفسير فخر رازى" جلد 32 صفحه 85.
(3)" تحف العقول" صفحه 361 (كلمات امام هادى" ع").
تفسير نمونه، ج27، ص: 297
مىفرمايد" مگر كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، و يكديگر را به طرفدارى و انجام حق سفارش كردند، و يكديگر را به صبر و استقامت توصيه نمودند" (إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ).
و به تعبير ديگر چيزى كه مىتواند جلو اين زيان بزرگ را بگيرد و آن را به منفعت و سودى عظيم مبدل كند آن است كه در برابر از دست دادن اين سرمايه، سرمايهاى گرانبهاتر و ارزشمندتر به دست آورد كه نه تنها جاى خالى آن سرمايه پر شود، بلكه دهها و صدها و هزاران بار از آن بيشتر و بهتر باشد.
هر نفسى كه انسان مىزند يك گام به مرگ نزديكتر مىشود چنان كه امير مؤمنان على ع در آن عبارت نورانيش فرمود: نفس المرء خطاه الى أجله" نفسهاى انسان گامهاى او به سوى مرگ است" «1».
بنا بر اين، هر ضربانى كه قلب انسان مىزند او را يك قدم به پايان عمر نزديكتر مىسازد، و به اين ترتيب بايد در برابر اين زيان قطعى كارى كرد كه جاى خالى پر شود.
گروهى سرمايههاى نفيس عمر و زندگى را از دست مىدهند و در برابر آن مالى مختصر يا بسيار، خانهاى محقر يا كاخى زيبا، فراهم مىسازند.
گروهى تمام اين سرمايه را براى رسيدن به مقامى از دست مىدهند.
و گروههايى آن را در مسير عيش و نوش و لذات زودگذر مادى.
مسلما هيچيك از اينها نمىتواند بهاى آن سرمايه عظيم باشد، بهاى آن فقط و فقط رضاى خدا و مقام قرب او است.
يا همان گونه كه امير مؤمنان على ع فرموده
انه ليس لانفسكم ثمن الا الجنة فلا تبيعوها الا بها:
" براى وجود شما بها و قيمتى جز بهشت نيست، مبادا
__________________________________________________
(1)" نهج البلاغه" كلمات قصار جمله 74.
تفسير نمونه، ج27، ص: 298
آن را به كمتر از آن بفروشيد" «1».
و يا همانگونه كه در دعاى ماه رجب از امام صادق ع آمده است:
خاب الوافدون على غيرك و خسر المتعرضون الا لك:
" آنها كه بر غير تو وارد شوند مايوس خواهند شد، و آنها كه به سراغ غير تو آيند زيانكارند"! و بى جهت نيست كه يكى از نامهاى قيامت" يوم التغابن" است، همانگونه كه در آيه 9 سوره" تغابن" آمده است ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ:" آن روز معلوم مىشود چه كسانى مغبون شده و زيان كردهاند".
حسن مطلب، و لطف مساله اينجا است كه از يك سو خريدار سرمايههاى وجود انسان خداوند بزرگ است" إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ..." (توبه- 111).
از سوى ديگر سرمايههاى كم را نيز خريدارى مىكند:" فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ" (زلزال- 7).
و از سوى ديگر بهاى عظيم در برابر آن مىپردازد، و گاه ده برابر و گاه تا هفتصد برابر و گاه بيشتر" فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ" (بقره 261) و همانگونه كه در دعا وارد شده است يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير:" اى خدايى كه حسنات كم را مىپذيرى و گناهان بسيار را مى- بخشى".
و از سوى چهارم با اينكه تمام سرمايهها را خودش در اختيار گذاشته، آن قدر بزرگوار است كه برمىگردد و همانها را با گرانترين قيمت خريدارى مىكند!
می خواستم بدونم این آیه مذکور که خدا میگه «همانا آدمی هر لحظه در حال ضرر هست» دقیقا منظورش چه ضرری هست؟
وَ الْعَصْرِ
إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ
إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ
سلام به شما پرسشگر گرامی
سوره عصر تمامى معارف قرآنى و مقاصد مختلف آن را در كوتاه ترين بيان خلاصه كرده است. خدای سبحان در این سوره کوتاه و زیبا، سخنش را با سوگند به «عصر» آغاز می کند که بنا به فرمایش علامه طباطبایی، منظور عصر ظهور رسول گرامی اسلام است كه عصر طلوع اسلام بر افق جامعه بشرى و ظهور و غلبه حق بر باطل است.
در آیه «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» مراد از كلمه «خسر» نقص در سرمايه است. آیه کریمه می فرماید: همه انسان ها محكوم به خسران هستند، مگر افرادى كه متصف به ايمان و اعمال صالح باشند و به حق و صبر سفارش کنند؛ چنين افرادى از خسران و زیان ایمن هستند.
توضیح مطلب اینکه:
مطابق آیات کریمه قرآن، انسان موجودى هميشه زنده است و زندگيش با مردن تمام نمی شود، بلکه مردن او در حقيقت انتقال از خانه اى به خانه ديگر است:
عَلى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ في ما لا تَعْلَمُونَ (واقعه/60و61)
ما در ميان شما مرگ را مقدّر ساختيم و هرگز كسى بر ما پيشى نمى گيرد
تا گروهى را به جاى گروه ديگرى بياوريم و شما را در جهانى كه نمى دانيد آفرينش تازه اى بخشيم
قسمتى از اين زندگى هميشگى انسان، زندگی دنیوی اوست که حياتى است امتحانى و سرنوشت ساز كه در آن، سرنوشت قسمت ديگر زندگانی خود يعنى سرای آخرت (که محل زندگی حقیقی انسان است) را مشخص مى گرداند. سعادت و شقاوت اخروی، مولود اعتقاد و عمل سعادتمندانه یا شقاوتمندانه دنیوی انسان است:
هر انسانى طعم مرگ را مى چشد! و شما را با بدي ها و خوبي ها آزمايش مى كنيم و سرانجام به سوى ما بازگردانده مى شويد!
ادامه...
هر كس كافر شود، كفرش بر زيان خود اوست و آنها كه كار شايسته انجام دهند، به سود خودشان آماده مى سازند
از عبارت «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» در سوره عصر، استفاده مى شود كه مؤمنین گنه كار نيز دچار خسران و زیان اند، بنا بر اين مفهوم استثنای «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» در سوره عصر، اینست که به طور کلی دو گروه از انسان ها دچار خسران و زیان اند:
1) آنهايى كه از جميع جهات زیانکارند، مانند كفار معاند حق و جاوید در دوزخ
2) آنهايى كه در بعضى جهات زیانکارند، مانند مؤمنين گنه کار که مخلد در آتش نيستند (اینان چند صباحى عذاب مى بينند ولی بعد از اتمام عذابشان، مشمول شفاعت و مانند آن قرار می گیرند و بخشیده می شوند)
خلاصه اینکه:
سوره مبارکه عصر به زیان اخروی فرد و از دست دادن سرمایه سعادت او اشاره دارد. تنها کسی که به درستی از این سرمایه سعادت استفاده می کند و کوله بار تقوا (که توشه آخرت است)* را بر می دارد، مؤمنی است که با انجام کارهای نیک و شایسته، بر ادامه این راه، شکیبایی و صبر نموده و دیگران را هم به استقامت و پیمایش مسیر حق و تحمل مشکلات راه فرا می خواند.*
----------------------------
* تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ؛ زاد و توشه تهيه كنيد كه بهترين زاد و توشه، پرهيزكارى است، و از من بپرهيزيد اى خردمندان (بقره/197)
** با استفاده از: المیزان، ج20/ص 355 تا 357
می خواستم بدونم این آیه مذکور که خدا میگه «همانا آدمی هر لحظه در حال ضرر هست» دقیقا منظورش چه ضرری هست؟
با سلام
ضرر و زیان بسبب صرف اعمار در مطالب ناپايدار و سعى در مقاصد بىاعتبار که هم ضرر دنیوی ست و هم اخروی
باید دانست که منظور از انسان در آیه شریفه، افرادی غیر از مومنین صالح اند و به تعبیر شیخ طوسی کافران منظورند(رک: التبيان في تفسير القرآن، ج10، ص: 405)
می خواستم بدونم این آیه مذکور که خدا میگه «همانا آدمی هر لحظه در حال ضرر هست» دقیقا منظورش چه ضرری هست؟
عصر یعنی زمان یعنی ساعت منتهی نه ساعتی که اغاز و پایانی ندارد بلکه چون یک ساعت شنی پس ازافتادن اخرین دانه شن دیگر زمان تمام میشود ، میزان شن از علوم غیبی است چون عمر دست خداست تصور کنید یک ورقه امتحانی بدست شما داده اند و برای پاسخ وقت معینی دارید ایا افتادن هردانه شن به زیان شما نیست !