دليلي براي اعتقاد به خداوند
تبهای اولیه
من يكي از دلايلي كه براي اثبات خداوند دارم را براتون مي گويم:
اگر بخواهيم بپذيريم كه خدا وجود ندارد يعني افرادي همچون حضرت محمد(ص)، حضرت عيسي(ص)، حضرت موسي(ص)، حضرت زرتشت، و .... دروغ گفته اند. دروغ گفته اند كه خداي يگانه وجود دارد، دروغ گفته اند كه به آنها وحي مي شود و با عالم غيب در ارتباط هستند. دروغ بزرگي هم گفته اند بواقع اينها بزرگترين دروغ عالم را گفته اند در حاليكه ما مي بينيم اينها در زمان خود در قوم خود مشهور به اخلاق، درستي بوده اند. اصلا ادياني و نهضت هايي را كه موجب شده اند اخلاقي بوده است و در جهت توسعه اخلاق بوده است.
چطور مي تواند آدم هايي كه از آنها به درستي، اخلاق گرايي، شايستگي نسبت به كل جامعه ياد مي شود، چنين دروغي گفته باشند؟
بعد بپاي اين دروغ حاضر باشند جان خود را هم بدهند؟ حضرت عيسي مصلوب شد، حضرت محمد چندين بار قصد جان وي را كردند. اگر واقعا به آنچه مي گويند ايمان نداشتند آيا ممكن بود كه تا اين حد پافشاري بر عقيده خود بكنند؟ آدمها يك دروغ مي گويند تا اوضاع يك كم سخت مي شود اعتراف مي كنند دروغ گفتيم. از حرف خود بر مي گردند.
آيا مريضي بنام پيامبر شدن تاكنون شناخته شده است كه بگوييم اينها به اين مريضي مبتلا بوده اند؟ آيا ممكن است آدم هاي مريض، يا دروغگو موجب حركتي شوند كه اكنون فقط در حال حاضر 3.5 ميليارد ديندار وجود دارد.
شباهت در اصول: اين اديان همگي سخن از خداي يگانه گفته اند. سخن از معاد گفته اند. حتي اگر بپذيريم كه اخناتون در 1350 سال پيش از ميلاد هم عصر حضرت يوسف بوده است به خداي يگانه ناگهان معتقد شده است. در يكي از اشعاري كه از وي بجا مانده است به صراحت از خداي يگانه سخن گفته است. شباهت در احكام و عبادات مذهبي زرتشتي ها و مسلمانان هر دو نماز دارند، مسيحيان روزه و غسل همچون مسلمانان دارند، شباهت هاي زيادي ميان احكام يهوديان و مسلمانان وجود دارد همگي نشان دهنده اين هستند كه اين اديان تصادفي به وجود نيامده بلكه يك منشاء يگانه دارند. اگر مي خواستند پيامبران دروغ بگويند مي توانند يكي ميگفت خدا دو تاست ديگري مي گفت سه تاست. اين طور شباهت نمي بايست وجود داشت. حتي يكي از بهانه جويي هاي مشركان در مقابل اسلام اين بوده است كه اين ها اساطير پيشينيان است و قبلا گفته شده است. خوب اگر پيامبر مي خواست دروغ بگويد مي توانست يك دين جديد بياورد كه ديگر مشركان چنين بهانه اي نگيرند دروغ كه ديگر محدوديت ندارد. اگر هم صرفا مي خواست حرف گذشتگان را تكرار مي كند مي توانست مبلغ همان دين هاي قبلي مثلا يهوديت شود. مي توانست يك مبلغ يهودي شود و در راستاي گسترش دين يهودي تلاش كند همچون خيلي از ديگران كه مبلغ مسيحي يهيودي يا روحاني مي شوند. چرا مدعي دين جديدي شدند؟
در عوض وقتي به فاصله زماني و جغرافيايي ميان محل ايجاد اين اديان نگاه مي كنيم متوجه پراكندگي جغرافيايي و زماني بسيار مي شويم.
زرتشت ايران 1700 سال پيش از ميلاد شايد هم 1200 سال پيش از ميلاد ، يهوديت مصر 1250 سال قبل از ميلاد ، مسيحيت روم 600 سال قبل از اسلام ، اسلام عربستان. اين گستردگي زماني و جغرافيايي بعد اين همه شباهت؟
بعضي ها بعنوان شبهه مي گويند اسلام از يهوديت كپي شده است. خوب در اينصورت زرتشت كه قديمي تر از يهوديت است چه مي شود؟ آنها هم به خداي يگانه و معاد معتقد هستند. اخناتون چه مي شود؟ اعتقاد به خداي يگانه و معاد چيزهايي نيستند كه يك تحول خواه جامعه بشري آن را به تنهايي و از خودش بگويد. يك تحول خواه باهوش نابعه در جامعه بشري مي شود كنفوسيوس مي شود بودا مي بينيم كه در مذاهب آنها اشاره اي به خدا معاد نشده است. صرفا شامل يك سري دستورات هستند براي زندگي بهتر در اين دنيا.
من يكي از دلايلي كه براي اثبات خداوند دارم را براتون مي گويم:
آيا مريضي بنام پيامبر شدن تاكنون شناخته شده است كه بگوييم اينها به اين مريضي مبتلا بوده اند؟ آيا ممكن است آدم هاي مريض، يا دروغگو موجب حركتي شوند كه اكنون فقط در حال حاضر 3.5 ميليارد ديندار وجود دارد.
اگر بخواهيم بپذيريم كه خدا وجود ندارد يعني افرادي همچون حضرت محمد (ص)، حضرت عيسي(ص)، حضرت موسي(ص)، حضرت زرتشت، و .... دروغ گفته اند. دروغ گفته اند كه خداي يگانه وجود دارد، دروغ گفته اند كه به آنها وحي مي شود و با عالم غيب در ارتباط هستند. دروغ بزرگي هم گفته اند بواقع اينها بزرگترين دروغ عالم را گفته اند در حاليكه ما مي بينيم اينها در زمان خود در قوم خود مشهور به اخلاق، درستي بوده اند. اصلا ادياني و نهضت هايي را كه موجب شده اند اخلاقي بوده است و در جهت توسعه اخلاق بوده است.
چطور مي تواند آدم هايي كه از آنها به درستي، اخلاق گرايي، شايستگي نسبت به كل جامعه ياد مي شود، چنين دروغي گفته باشند؟
بعد بپاي اين دروغ حاضر باشند جان خود را هم بدهند؟ حضرت عيسي مصلوب شد، حضرت محمد چندين بار قصد جان وي را كردند.اگر واقعا به آنچه مي گويند ايمان نداشتند آيا ممكن بود كه تا اين حد پافشاري بر عقيده خود بكنند؟ آدمها يك دروغ مي گويند تا اوضاع يك كم سخت مي شود اعتراف مي كنند دروغ گفتيم. از حرف خود بر مي گردند.
شباهت در اصول: اين اديان همگي سخن از خداي يگانه گفته اند. سخن از معاد گفته اند.
2- اگر هم ادعاهای شما در مورد ادیان یهودیت و مسیحیت از قرآن گرفته شده، استدلالتان دچار دور است. یعنی شما با قبول سخن قرآن برای وجود خدا دلیل می آورید. در حالی که تا وجود خدا اثبات نشود لغاتی چون پیغمبر خدا و کتاب خدا مصداق ندارند.
3- تا آنجا که بنده می دانم در تورات آیات معاد نیست. اگر بنده اشتباه می کنم خوش حال می شوم بک آیه آدرس بدهید و مرا از اشتباه خارج سازید.
حتي اگر بپذيريم كه اخناتون در 1350 سال پيش از ميلاد هم عصر حضرت يوسف بوده است به خداي يگانه ناگهان معتقد شده است. در يكي از اشعاري كه از وي بجا مانده است به صراحت از خداي يگانه سخن گفته است
تا آنجا که بنده شنیده و خوانده ام آخناتن مشرک یکتا پرست بوده. یعنی به وجود خدایان گوناگون اعتقاد داشته. ولی فقط آتون را پرستش و اطاعت می کرده. او وجود دیگر خدایان را انکار نکرده. چطور است هر دو مدارکمان دا در این مورد مبادله کنیم؟
شباهت در احكام و عبادات مذهبي زرتشتي ها و مسلمانان: هر دو نماز دارند، مسيحيان روزه و غسل همچون مسلمانان دارند، شباهت هاي زيادي ميان احكام يهوديان و مسلمانان وجود دارد همگي نشان دهنده اين هستند كه اين اديان تصادفي به وجود نيامده بلكه يك منشاء يگانه دارند.
ضمنا احکام ادیان الهی و ادیان مشرک و ادیان غیر الهی و رفتار و فرهنگ اجتماعی کشورهای بی دین هم خیلی شبیه هم است. این حتی نشانه ای از الهی بودن ادیان هم نیست. چه رسد به قرینه، مدرک و اثبات.
اگر مي خواستند پيامبران دروغ بگويند مي توانند يكي ميگفت خدا دو تاست ديگري مي گفت سه تاست. اين طور شباهت نمي بايست وجود داشت.
2- در مورد لغت پیامبران، این لغت مختص یهودیت و اسلام است. تا آنجا که من می دانم پیامبران قبل از حمله بخت النصر به بابل وجود خدایان متعدد را قبول داشته اند. فقط پرستش آنها را شدیدا نهی می کرده اند. چطور است هر دو اسناد تاریخی مان را در این مورد مبادله کنیم؟
3- اگر منظور شما از پیامبران، پیامبران قرآن است، قضایای آنها از نظر تاریخی نیازمند سند است. زیرا قرآن را حضرت محمّد اولین بار آورده اند که در زمان این پیامبران نبوده اند. لذا تا زمانی که وجود خدا و الهی بودن قرآن تابت نشود نمی توان این قضایا را باور کرد.
4- بنده سراغ ندارم که حتی حضرت محمد و قرآن ادعا کرده باشند که سخن پیامبران پیش از ایشان با سخن ایشان یکی بوده. نظر علمای اسلام هم تا آنجا که اطلاع دارم این است که قرآن ناسخ کتب پیشین است. اگر حرف یکی بود این نظر نیاز نبود. مدرکی بر یکی بودن حرف این ادیانم موجود نیست. اگرچه بنده شواهدی بر خلاف آن دارم.
حتي يكي از بهانه جويي هاي مشركان در مقابل اسلام اين بوده است كه اين ها اساطير پيشينيان است و قبلا گفته شده است. خوب اگر پيامبر مي خواست دروغ بگويد مي توانست يك دين جديد بياورد كه ديگر مشركان چنين بهانه اي نگيرند دروغ كه ديگر محدوديت ندارد. اگر هم صرفا مي خواست حرف گذشتگان را تكرار مي كند مي توانست مبلغ همان دين هاي قبلي مثلا يهوديت شود. مي توانست يك مبلغ يهودي شود و در راستاي گسترش دين يهودي تلاش كند همچون خيلي از ديگران كه مبلغ مسيحي يهيودي يا روحاني مي شوند. چرا مدعي دين جديدي شدند؟
در عوض وقتي به فاصله زماني و جغرافيايي ميان محل ايجاد اين اديان نگاه مي كنيم متوجه پراكندگي جغرافيايي و زماني بسيار مي شويم. زرتشت ايران 1700 سال پيش از ميلاد شايد هم 1200 سال پيش از ميلاد ، يهوديت مصر 1250 سال قبل از ميلاد ، مسيحيت روم 600 سال قبل از اسلام ، اسلام عربستان. اين گستردگي زماني و جغرافيايي بعد اين همه شباهت؟
بعضي ها بعنوان شبهه مي گويند اسلام از يهوديت كپي شده است. خوب در اينصورت زرتشت كه قديمي تر از يهوديت است چه مي شود؟ آنها هم به خداي يگانه و معاد معتقد هستند. اخناتون چه مي شود؟
2- آیین زردشتی اصلاحی ست بر آیین میترا پرستی. ضمنا اگرچه زردشتیان فقط یک خدا را می پرستند، امّا به وجود دو خدا اعتقاد دارند: اهریمن وو اهورامزدا
3- اخناتون قبلا عرض شد
اعتقاد به خداي يگانه و معاد چيزهايي نيستند كه يك تحول خواه جامعه بشري آن را به تنهايي و از خودش بگويد. يك تحول خواه باهوش نابعه در جامعه بشري مي شود كنفوسيوس مي شود بودا مي بينيم كه در مذاهب آنها اشاره اي به خدا معاد نشده است. صرفا شامل يك سري دستورات هستند براي زندگي بهتر در اين دنيا
نتیجه: تا اینجا تنها استدلال قوی شما صداقت حضرت محمد است. لذا پیشنهاد می کنم فعلا بحث را بر این برهان قوی متمرکز کنیم. زیرا هنوز بر صحت این برهان امید دارم. مثلا اگر بفرمایید منبع تان برای تاریخ اسلام چیست خیلی عالی است.
[="Tahoma"][="Green"]بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
جناب دیندار بسیار زیبا بود.من خودم یبار خلاصه همین پست شمارو توی یکی از پست هاتون خونده بودم که خیلی خوشم اومد.
ممنون.
موفق و سربلند باشید در پناه حق:Gol:.[/]
1- از لحاظ تاریخی بنده برای پیامبری حضرت عیسی و وجود حضرت موسی سندی تاریخی ندارم. البته اگر شما مدرکی بیاورید این اشکال رفع می شود.
شما كه وجود حضرت موسي را قبول نداريد پس يهوديت چطور بوجود آمده است؟
3- تا آنجا که بنده می دانم در تورات آیات معاد نیست. اگر بنده اشتباه می کنم خوش حال می شوم بک آیه آدرس بدهید و مرا از اشتباه خارج سازید.
يهوديان به معاد معتقد هستند. در تلمود آمدهاست: اگر کسی برانگیخته شدن مردگان را نفی کند، در روز رستاخیز بهرهای نخواهد برد.[۱]
- ↑ سنهدرین ۹۰:۲
برای هم عصری آخنتاتون با حضرت یوسف هم مدرکی در دست بنده نیست. البته تطبیق های تورات با تاریخ فقط چند قرا اختلاف زمانی دارند که تطبیق نسبتا خوبی ست.
تا آنجا که بنده شنیده و خوانده ام آخناتن مشرک یکتا پرست بوده. یعنی به وجود خدایان گوناگون اعتقاد داشته. ولی فقط آتون را پرستش و اطاعت می کرده. او وجود دیگر خدایان را انکار نکرده. چطور است هر دو مدارکمان دا در این مورد مبادله کنیم؟
خوشحال مي شوم منابع خود را درباره اخناتون بگذاريد. وي شعري سروده است كه به مضمون زير مي باشد:
....
ای خدای یگانه که هیچ کس قدرت تو را ندارد
تو زمین را آن چنان که خواستی آفریدی
در آن هنگام خود تنها بودی
مردم وجانوران بزرگ و کوچک و هر چه بر روی زمین است ....
و سرزمین مصر ونیل را در اراضی سفلی تو آفریدی
همچنين سینوهه[2] در خاطراتش از او در پرستیدن خدایی بیشکل و واحد صحبت به میان آورده است
[2] میکاوالتاری،سینوهه،ترجمهء ذبیح اله منصوری
تقریبا موافقم. امّا این اثبات نمی کند که منشا الهی دارند. خصوصا که نشانی از پیامبری حضرت زردشت نه در دین زردشت و نه در تاریخ نیافته ام. در اوستا فقط صحبت از مراقبه و مکاشفه ی اوست و موردی سراغ ندارم که حضرت زردشت از قول خدا حرف زده باشند یا ادعای دریافت وحی کرده باشند.
مكاشفه به چه معنا مي باشد؟
در گات ها (یسن ۴۳) اشاره به دریافت وحی از او از سوی اهورامزدا شدهاست
در گاتها اهورامزدا خدای یگانه است که جسم یا مرکب نبوده و مینوی پاک است
زرتشت جز از اهورامزدا خدای دیگری نمیشناسد. زرتشت از گروه پروردگاران پیشین رو گردان است. تمام عظمت و جبروت مختص اهورامزدا ست. اوست آفرینندهٔ یکتا و خداوند توانا. در گاتها (هات ۴۴) زرتشت با یک زبان شاعرانه در توحید و اقتدار خداوند گوید: از تو میپرسم ای اهورامزدا کیست پدر راستی؟ کیست نخستین کسی که راه سیر خورشید و ستاره بنمود؟ از کیست که ماه گهی تهی است و گهی پر؟ کیست که به باد و ابر تندروی آموخت؟ کیست آفرینندهٔ روشنایی سودبخش و تاریکی؟ که خواب و بیداری آورد؟ کیست که بامداد و نیمروز و شب قرار داد و دینداران را به ادای فریضه گماشت؟ کیست آفرینندهٔ فرشتهٔ مهر و محبت؟ کیست که از روی دانش و خرد احترام پدر در دل پسر نهاد.[۵۲]
- ↑ گاتها، پورداوود، اشتودگات ۴۴ از بند ۳ تا بند ۷ ص ۷۱
زرتشت مسئلهٔ نیکی و بدی را از دیدگاه فلسفی بدین صورت بیان میکند که خلقت جهان توسط خداوند انجام مییابد اما دو مینوی یا دو اصل وجود دارند که از خواص ذهن آدمی هستند. او میگوید این دو بنیاد زادهٔ اندیشهٔ آدمی هستند و هریک بر اندیشه و گفتار و کردار انسان اثرگذار هستند.[۵۷]
- ↑ راهنمای دین زرتشتی، ص ۳۸
ضمنا احکام ادیان الهی و ادیان مشرک و ادیان غیر الهی و رفتار و فرهنگ اجتماعی کشورهای بی دین هم خیلی شبیه هم است. این حتی نشانه ای از الهی بودن ادیان هم نیست. چه رسد به قرینه، مدرک و اثبات.
صحبت از روند معمولي زندگي كردن آدم ها نيست. روند معمولي زندگي كردن آدمها كلا شبيه هم هست. صحبت از ادعاهاي عجيب و باورنكردني توحيد و معاد مي باشد.
1- اتفاقا تا دلتان بخواهد ادیان مختلف با تفاوت آرا در طول تاریخ ظهور کرده اند. مثال می خواهید؟
2- در مورد لغت پیامبران، این لغت مختص یهودیت و اسلام است. تا آنجا که من می دانم پیامبران قبل از حمله بخت النصر به بابل وجود خدایان متعدد را قبول داشته اند. فقط پرستش آنها را شدیدا نهی می کرده اند. چطور است هر دو اسناد تاریخی مان را در این مورد مبادله کنیم؟
اسناد تاريخي خود را بگوييد. حرف شما براي من غيرقابل قبول مي باشد. اين اديان با تفاوت آراء كه فراگير هم شده اند مثال بزنيد.
فعلا بحث دروغ گویی نیست. آنچه مورد شک بنده است تاریخ اسلام در مجموع است. حتی اگر همه راویان نیز صادق باشند و حافظه شان هم قوی باشد کافیست هر یک در نقل احادیث 1% اشتباه کنند تا کل تاریخ اسلام طور دیگری از آنچه حقیقت داشته به دست ما برسد. توجه داشته باشید که اولین تواریخ کتبی اسلام 150 سال بعد از اسلام توسط اهل تسنن نگاشته شده که امروزه ما از مطالب آن 1% را هم قبول نداریم. سوال بنده اینجاست: منبع شما برای درک تاریخ اسلام و چهره ای که از پیامبرا برای ما ترسیم شده چیست؟
تا آنجا که اسناد تاریخی وجود دارد، تفکر یگانگی خدا و وجود نداشتن خدایان 600 سال پیش از میلاد در بابل توسط یهودیان در تبعید برای اولین بار مطرح شد. پیش از آن ادیان بسیاری وجود داشتند که به خدایان متعدد اعتقاد داشتند اما فقط یکی از آنها را می پرستیدند. امّا این ادیان هم قبل از 4000 سال پیش یافت نشده اند. در حالی که مدارک قاطع وجود ادیان مشرک قبل از تمام این ادیان موجود است: در مصر، در خاور میانه، در ایران، در هند، ... (پدیده دین ظاهرا 25000 قدمت دارد و با اعتقاد به معاد و نه خدایان آغاز شده). اگر نمونه ای از یکتا پرستی یا یکتا باوری سراغ دارید که قبل از آن شرک نباشد بفرمایید.
1- کپی نشده.
2- آیین زردشتی اصلاحی ست بر آیین میترا پرستی. ضمنا اگرچه زردشتیان فقط یک خدا را می پرستند، امّا به وجود دو خدا اعتقاد دارند: اهریمن وو اهورامزدا
3- اخناتون قبلا عرض شد. انشا الله بعدا در این مورد نیز بحث خواهیم کرد. لطفا اجازه دهید یک به یک پیش برویم.
شما تاريخ اسلام را قبول نداري. وقتي تاريخ اسلام را قبول نداري بايد قبل از آن هم قبول نداشته باشي چون وضع تاريخ نگاري آنموقع بدتر از اسلام بوده است. چطور اين مستندات تاريخي را بدون منبع هم ذكر مي كني؟ آنجا كه به ضرر شماست قبول نداري آنجا كه به نفع شما هست قبول داري و ذكر مي كني.
نتیجه: تا اینجا تنها استدلال قوی شما صداقت حضرت محمد است. لذا پیشنهاد می کنم فعلا بحث را بر این برهان قوی متمرکز کنیم. زیرا هنوز بر صحت این برهان امید دارم. مثلا اگر بفرمایید منبع تان برای تاریخ اسلام چیست خیلی عالی است.
من تاريخ اسلام را قبول دارم. اما شما مي توانيد به نهضتي كه اينها بپا كردند و در حال حاضر دستورات آن وجود دارد نگاه كنيد. دستورات اينها نهضت اين ها اخلاقي بوده است. آنچه از خود بجا گذاشته اند با مقايسه با مردم پيشين يك حركت رو به جلوي اخلاقي بوده است. اسلام هم همينطور است. تاريخ نگاران خارجي هم اين مسئله را تصديق كرده اند:
مورخانی مانند وات، رابینسون و اسپوزیتو، توافق نظر دارند که اصلاحات اجتماعی اسلام جامعه عرب موجود را در حوزههایی همچون امنیت اجتماعی، ساختار خانواده، بردهداری، حقوق زنان، کودکان و اقلیتهای قومی بهبود بخشید.[۱۰۱][۱۰۲] به گفتهٔ لوئیس، «اسلام از همان ابتدا اختلافات طبقاتی و مزیتهای طبقه اشرافی را رد کرد و روشی را برگزید که در آن ورود به شغلهای مختلف برای افراد مستعد باز بود.»[۱۰۱]
به گفتهٔ ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل، نویسندههای معاصر عموماً این نظر را که محمد عمداً پیروانش را فریب دادهاست رد میکنند و معتقد به صداقت کامل و حسن نیت او هستند.[۱۲۴]
به گفتهٔ آلفورد ولش دلیل تأثیر زیاد محمد و موفقیت او اعتقاد خدشهناپذیر او به مأموریتش بود.[۳] به باور ویلیام مونتگمری وات تحمل مشقتها جهت رسیدن به هدفش، زمانی که هیچ توجیه عقلانی برای امیدواری وجود نداشت، صداقت محمد را نشان میدهد[۱۲۶] و فرض عدم صداقت محمد درک ظهور و توسعه اسلام را ناممکن میسازد.[۱۲۷]
جامع شناس رابرت بلله، استاد دانشگاه برکلی، معتقد است اسلام برای زمان خودش (قرن ۷ میلادی) به صورت قابل توجهی مدرن بود از این نظر که از تک تک افراد جامعه انتظار تعهد، مشارکت و درگیر بودن با مسائل را داشت، و ارزش زیادی روی شخص گرایی در مقابل ارزش دهی به وظایف گروهی داشت. به عقیده بلله این بخاطر تأکید اسلام بر برابری مسلمین بود
جان اسپوزیتو محمد را مصلحی میبیند که آداب و رسومی مانند زنده بگور کردن کودکان، چپاول فقرا، قراردادهای غلط، ربا، قتل، فاحشه گری، زنا و دزدی را در جامعه عرب آن زمان محکوم کرد
- ↑ ۱۰۱٫۰ ۱۰۱٫۱ ۱۰۱٫۲ Lewis, Islamic Revolution
- Robinson (2004) p. 21
- Esposito (1998), p. 98, «Ak̲h̲lāḳ», Encyclopaedia of Islam Online
- ↑ Watt, Bell (1995) p. 18
- ↑ Watt (1974), p. 231
- ↑ Watt (1974), p. 232
منبع اصلي:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF
شما كه وجود حضرت موسي را قبول نداريد پس يهوديت چطور بوجود آمده است؟
ببینید وجود داشته اما تاریخ افسانه سازی هم خیلی داره شما در مورد بسیاری از افراد در تاریخ این کار رو می بینید . هیچ بعید نیست با افسانه قاطی شده باشه . بخصوص وقتی مسئله تبعید یهودیان در بابل رو بررسی میکنیم .
خوشحال مي شوم منابع خود را درباره اخناتون بگذاريد. وي شعري سروده است كه به مضمون زير مي باشد: .... ای خدای یگانه که هیچ کس قدرت تو را ندارد
حالا من نمی دونم . اما تو این روایات تاریخی اسمی از حضرت یوسف برده شده !؟
و اینکه گفته می شه این یک نوع رفرم سیاسی مذهبی بوده . بخصوص برای کاهش قدرت معابد و راهبان و بعد هم به شکست بر میخوره و کلا دوباره همه چی به حال اول برمی گرده . و اینکه خودم در مستندی که دیدم به نظر می رسید خدایی که اون پرستش می کرده خورشید بوده یا چنین چیزی .
مكاشفه به چه معنا مي باشد؟ در گات ها (یسن ۴۳) اشاره به دریافت وحی از او از سوی اهورامزدا شدهاست در گاتها اهورامزدا خدای یگانه است که جسم یا مرکب نبوده و مینوی پاک است
دو مسئله پیش میاد اول اینکه اگه به یکتایی خدا اعتقاد داشته چرا آفرینش موجودات و پدیده های بد رو از طرف اهریمن می دونه و و و ...
و اینکه چرا هیچ اشاره ای به این شاید پیامبر در قرآن نشده یعنی اهمیتشون کمتر از پیامبران بنی اسرائیل بوده !؟
شما تاريخ اسلام را قبول نداري. وقتي تاريخ اسلام را قبول نداري بايد قبل از آن هم قبول نداشته باشي چون وضع تاريخ نگاري آنموقع بدتر از اسلام بوده است. چطور اين مستندات تاريخي را بدون منبع هم ذكر مي كني؟ آنجا كه به ضرر شماست قبول نداري آنجا كه به نفع شما هست قبول داري و ذكر مي كني.
دقیقا همین اتفاق در مورد متون تاریخی و دینی هم اتفاق افتاده . یعنی به نوعی خودمون به اصلاح و کامل کردن دین پرداختیم با بهره بردن انتخابی از تاریخ و احادیث .
تاريخ نگاران خارجي هم اين مسئله را تصديق كرده اند: مورخانی مانند وات، رابینسون و اسپوزیتو، توافق نظر دارند که اصلاحات اجتماعی اسلام جامعه عرب موجود را در حوزههایی همچون امنیت اجتماعی، ساختار خانواده، بردهداری، حقوق زنان، کودکان و اقلیتهای قومی بهبود بخشید.[۱۰۱][۱۰۲] به گفتهٔ لوئیس، «اسلام از همان ابتدا اختلافات طبقاتی و مزیتهای طبقه اشرافی را رد کرد و روشی را برگزید که در آن ورود به شغلهای مختلف برای افراد مستعد باز بود.»
خیلی از تاریخ شناسان و افراد سرشناس هم عکس این موارد رو گفتن .
به گفتهٔ آلفورد ولش دلیل تأثیر زیاد محمد و موفقیت او اعتقاد خدشهناپذیر او به مأموریتش بود.[۳] به باور ویلیام مونتگمری وات تحمل مشقتها جهت رسیدن به هدفش، زمانی که هیچ توجیه عقلانی برای امیدواری وجود نداشت، صداقت محمد را نشان میدهد[۱۲۶] و فرض عدم صداقت محمد درک ظهور و توسعه اسلام را ناممکن میسازد.[۱۲۷]
اگه به زندگی افرادی مانند بودا ، کنفسیوس ، زرتشت و حتی بسیاری افراد صرفا تاریخی و نه مذهبی و ... دقت کنید می بینید که اونا هم در راه هدفشون خیلی سختی کشیدن و اصرار کردن . این که دلیل نمی شه .
[="Tahoma"][="Black"]خوانندگان عزیز لطفا دقت بفرمایید بحثی که در بالا آمده پاسخ آقای Limbo است. نه پاسخ بنده. علت تاخیرم را قبلا طی پیام خصوصی به دیندار جان گفته بودم که اکنون لازم شد علنی اش کنم:
با سلام. پاسخ تان را همین الان خواندم. همت و دقت و وقتی که برای مطالعه و پاسخ گویی گزاردید را می ستایم. خصوصا که بر خلاف پست قبلی تان این پست دقت بسیار بالایی داشت.به همین دلیل خود را متعهد می بینم که وقت کافی در پاسخ به آن صرف کنم. ضمن این که از صبح تا کنون بی وقفه در حال فعالیت روی فروم ام و افطار هم هنوز نخورده ام و رمقی برایم نمانده.
فعلا خداحافظ
پیوست: در بیان مطالبتان بسیار مودبانه عمل می کنید. متشکرم.
1- بحث خدا مال وجود شناسی و بحث دین مال جامعه شناسی ست
2- اعتقاد افرادی را که برای شبهه دیگری (مساله خدا) به اینجا آمدند سست می کند
3- مطالعهت من در زمینه وجود خداست و نه دین. لذا نباید در آنچه مطالعه در آن ندارم بحث کنم. زیرا مطالعه بر بحث مقدم است.
4- البته قبلا هم سعی کرده بودم ادعاهای مربوط به دین نیاورم. امّا نه تنها از بند سه غافل بودم بنده فکر می کردم بنده و دیندار جان داریم در مورد یک برهان وجود خدا صحبت می کنیم. و خصوصا قصدم بیشتر یادگیری از راه بحث بود. اکنون متوجه سدم که این موضوع بسیار حساس است و بهتر است این یکی را نیز خودم مطالعه کنم و پس از رسیدن به بن بسط های مطالعاتی از این فروم کمک بخواهم.
لذا همینجا از تمامی شبهات مربوط به دین و جامعه شناسی حتی اگر بحث وجود خدا در آن باشد عقب نشینی می کنم.[/]
لذا همینجا از تمامی شبهات مربوط به دین و جامعه شناسی حتی اگر بحث وجود خدا در آن باشد عقب نشینی می کنم.
سلام عليكم جميعا
چرا عقب نشيني ؟
شما در هر جائي كه خواستيد ميتوانيد شبهاتتان را مطرح كنيد بالاخص در اين فرومها دوستان و اساتيد هم شواهدي اگر در اختيار داشته باشند ارائه ميكنند.
بشرطي كه گوشي باشد كه بخواهد بشنود و چشمي بخواهد كه ببيند . ( اينها يك اصطلاح ديني است )
ياحق
[="Tahoma"][="Black"] چرا عقب نشيني ؟ شما در هر جائي كه خواستيد ميتوانيد شبهاتتان را مطرح كنيد بالاخص در اين فرومها دوستان و اساتيد هم شواهدي اگر در اختيار داشته باشند ارائه ميكنند. بشرطي كه گوشي باشد كه بخواهد بشنود و چشمي بخواهد كه ببيند . ( اينها يك اصطلاح ديني است ) ياحقسلام عليكم جميعا
زیرا در هنگام مطالعه کاتب ها به بن بست هایی بر می خوریم که هدف من از طرح شبهات در اینجا یافتن ایده هایی برای غلبه بر آن بن بست ها ام. این مورد در علوم اجتماعی مفید نیست. زیرا پیچیده و دشوار اند و مطالعه من در آنها کم است.[/]
حالا من نمی دونم . اما تو این روایات تاریخی اسمی از حضرت یوسف برده شده !؟
و اینکه گفته می شه این یک نوع رفرم سیاسی مذهبی بوده . بخصوص برای کاهش قدرت معابد و راهبان و بعد هم به شکست بر میخوره و کلا دوباره همه چی به حال اول برمی گرده . و اینکه خودم در مستندی که دیدم به نظر می رسید خدایی که اون پرستش می کرده خورشید بوده یا چنین چیزی .
نماد آن خورشيد بوده است. اما سینوهه[2] در خاطراتش از او در پرستیدن خدایی بیشکل و واحد صحبت به میان آورده است
[2] میکاوالتاری،سینوهه،ترجمهء ذبیح اله منصوری
دو مسئله پیش میاد اول اینکه اگه به یکتایی خدا اعتقاد داشته چرا آفرینش موجودات و پدیده های بد رو از طرف اهریمن می دونه و و و ...
و اینکه چرا هیچ اشاره ای به این شاید پیامبر در قرآن نشده یعنی اهمیتشون کمتر از پیامبران بنی اسرائیل بوده !؟
در قرآن سورهٔ حج آیهٔ ۱۷، زرتشتیان را مجوس نامیدهاست و در ردیف پیروان ادیان آسمانی آوردهاست
البته بین اهل ایمان و یهود و صابئان و نصاری و مجوس، و آنانکه به خدا شرک آوردند محققاً روز قیامت میان آنها خدا جدائی افکند که او بر احوال همهٔ موجودات عالم (بصیر) و گواه است.[۸۳]
اگه به زندگی افرادی مانند بودا ، کنفسیوس ، زرتشت و حتی بسیاری افراد صرفا تاریخی و نه مذهبی و ... دقت کنید می بینید که اونا هم در راه هدفشون خیلی سختی کشیدن و اصرار کردن . این که دلیل نمی شه .
بله كساني بوده اند كه به عقيده و مرام كه بنظرشان درست بوده اعتقاد راسخ داشته و سختي هاي زيادي در راه هدفشون كشيده اند از جمله پيامبران. حرف من اين است كه پيامبران به دليل اعتقاد راسخ خود شباهتي به آدم هاي دروغگو نداشته اند و بنابراين خدا وجود دارد.
[="Tahoma"][="Black"]پيامبران به دليل اعتقاد راسخ خود شباهتي به آدم هاي دروغگو نداشته اند و بنابراين خدا وجود دارد.
حالا شد یه برهان تر و تمیز.[/]
حالا شد یه برهان تر و تمیز.
این رو جدی گفتین !
نماد آن خورشيد بوده است. اما سینوهه[2] در خاطراتش از او در پرستیدن خدایی بیشکل و واحد صحبت به میان آورده است
چی بگم . اما نگفتین تو این تاریخ جایی از یوسف هم اسم برده شده !؟ در ضمن از شواهد بر میاد که اون منظورش خورشید بوده چون حتی آرامگاهشم جوری بنا کردن که در هنگام طلوع یا غروب یادم نیست روی دهانه مقبره اش بتابه . منم می تونم بگم رستم در زمان کهن وجود داشته اما باید ثابت بشه از لحاظ تاریخی .
در قرآن سورهٔ حج آیهٔ ۱۷، زرتشتیان را مجوس نامیدهاست و در ردیف پیروان ادیان آسمانی آوردهاست البته بین اهل ایمان و یهود و صابئان و نصاری و مجوس، و آنانکه به خدا شرک آوردند محققاً روز قیامت میان آنها خدا جدائی افکند که او بر احوال همهٔ موجودات عالم (بصیر) و گواه است.[۸۳]
توی لینکی که گذاشتید در مورد مجوس بیان شده اصلا مجوس به معنای زرتشتی نیست . و این بیشتر حدسیات هست . و بعد هم چرا به صراحت از زرتشت اسمی برده نشده در حالی که سایر پیامبران به صراحت اسم برده شدن !؟
[="Tahoma"][="Black"]برعکس! ترو تمیزه ولی برهان نیست
ادعای شما دو جزء دارد:
1- حضرت محمّد راستگوست (مدرک، تر و تمیز)
2- راستگویی حضرت محمّد وجود خدا را اثبات می کند (برهان)
بهش گفتم برهان چون قراره برهان بشه. همون طور که جنین میتونه انسان بشه. بالقوه برهانه. دقت کنید نگفتم شسته رفته، مثل میوه ای که از درخت چیده و شسته ایم و آماده خوردن است. گفتم تر و تمیز.
در باره این مدرک. چرا تر و تمیز؟
جعلی نیست، از جایی اوردید. دست نخورده و لذا تمیز است.
همچنین مدرک طوری ست که برای مسلمان 1400 سال پیش و امروز یک اندازه حجت است. زیرا رد نشده و نخشکیده. اصطلاحا تر است. مثل برهان های وجود خدا نیست که هی پیشرفت می کنند. یکی می خشکد و دیگری جایش را می گیرد.
روی هم می شود تر و تمیز
اشکال استدلالتان
نگویید پیامبران راستگو اند. بگویید حضرت محمّد راستگوست.آخه این مدرک در مورد هیچ پیامبری جز حضرت محمّد بدست نمی یاد. علتشم اینه که تصویری که تاریخ از پیامبرای دیگه ارائه میده با تصویری که قرآن ازشون ارائه میده و تصویری که تورات و انجیل ارائه میدن سه تا چیز متفاوت اند که همو در خیلی جاها نقض می کنن.
- وجود نداشته
- وجود داشته و یه جنایتکار بزرگ بوده که دوّمی نداره
- وجود داشته و اصلا هم جنایتکار نبوده
در حالی که تصاویر گوناگونی که اط حضرت محمّد در اختیار داریم یه منبع بیشتر ندارن: حدیث. اونم رو صداقت حضرت تا حد زیادی متفق القوله.
لذا غیر ممکنه که بشه حضرت موسی رو با ترکیب این دیدگاها شناخت. چون روش های شناخت متفاوت اند. امّا در مورد حضرت محمد چون روش شناخت یکیه و اونم حدیث شناسیه میشه یه تصویر یکتا ازشون بدست آورد. و احتمال زیاد همین تصویریه که ما امروزه داریم.
این مهمترین نقطه قوت استدلال شماست. یعنی مقدم استدلال شما که می گوید حضرت محمّد دروغگو نیست هم خیلی پذیرفته شده است و هم خیلی مستند.
بقیه پیامبرا هم نه صداقتشون در حد این سه پیامبر مهمه و نه در حد اینا دلیل محکمیه. خلاصه تا این سه پیامبر مطالعه نشن، مطالعه بقیه پیامبرا بی فایده است.
در مورد این برهان بالقوّه
لذا شما سنگ بنا رو جای خوبی گذاشتید و فقط مانده یک سوال؟
چطور می شود به کمک صداقت حضرت محمّد وجود خدا را ثابت کرد؟ این خیلی کار دارد.
وقتی شما سنگ بنا رو یه جای محکم بنا می کنی روش می تونی خیلی ساختمونا بسازی. حتی اگه به هدفت نرسی آخرش به خیلی چیزای خوب می رسی
مثلا برای اثبات وجود خدا این همه برهان فلسفی-عقلی اومد. موفّق نشدند. ولی شدیداً فلسفه رو پیشرفت دادن.
اینم برهانیه که کم ترین نتیجه دنبال کردنش رفع تمام سوء تفاهمات تاریخی در مورد دعوت حضرت محمد و رسیدن به یه جامعه شناسی منسجمه که 100 بار کاملتر و دقیقتر از اینیه که داریم.
در مورد روش ساخت برهان
این روش برهان سازی سنگ بنا رو روی مهمترین نقطه قوت اسلام و هسته اسلام گذاشته. به طوری که میتونه از تموم جنبه های قدرت و عظمت اسلام کمک بگیره. در حالی که برای رد برهان ابن سینا فقط کافیه از ابن سینا بهتر باشی، برای رد این برهان باید از تمام تفکر اسلام بهتر باشی[/]