کوروش هخامنشی و بردگی انسانها !!!!!!
تبهای اولیه
با سلام
یکی دیگر از جنگهای کورش که منجر به نابودی تمدنی کهن شد، غلبه او بر مادها و تسخیر شهر هگمتانه (همدان/ اکباتان) بود.
غلبهای که با مساعدت اشراف و فئودالها صورت پذیرفت و منجر به غارت هگمتانه و به بردگی کشیدن گروهی از مردم آن شد.
او توانست با به اسارت گرفتن آمیتیس (دختر آخرین پادشاه ماد) و تهدید مبنی بر شکنجه او و فرزندانش، شاه را وادار به تسلیم کند و سپس با کشتن شوهر آمیتیس، او را به همسری خود در آورد.
در نهایت نیز شاه نگونبخت و شکست خورده در بیابانی دورافتاده رها شد تا از گرسنگی و تشنگی جان بسپارد.
در تاریخ ایران کمبریج به سرپرستی ایلیا گرشویچ آمده است که «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» (ص ۲۴۱).
او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت» (ص ۲۴۰).:Sham:
با اینکه مادها دستکم دو بار در زمان داریوش بزرگ کوشیدند تا استقلال خود را از سلطه هخامنشیان باز یابند، اما در هر دوبار با سرکوب خشونتبار داریوش مواجه شدند و ۳۸٫۰۰۰ نفر از آنان قتلعام گردیدند.
چنین بود که هویت و تمدن ماد از میان رفت و از صفحه تاریخ محو شد.:Sham:بنگرید به: گرشویچ، ایلیا، تاریخ ایران دوره ماد- از مجموعه تاریخ کمبریج، ترجمه بهرام شالگونی، تهران، انتشارات جامی، ۱۳۸۷، صفحه ۲۳۸ تا ۲۴۱٫
رضا مرادی غیاث آبادی
سلام
شما ابندا تکلیف خود را مشخص کنید. در لینک زیر
http://www.askdin.com/thread21179.html
در دفاع از موضوع شماره 1 که کورش را جعلی و ساختگی خوانده، صحبت کردید و تاریخ ایران باستان را تحریف شده و ساختگی خواندید، و مطمئنا این تحریف را شامل کتابهای مستشرقین می دانید، سپس خود در اینجا به همان کتابهای مستشرقین استناد می کنید؟ این یک بام دو هوا کردن چه معنایی دارد؟
آنجا می فرمایید اینها حقایق است و کورشی وجودندارد اما اینجا کورش حکومتها را ساقط می کند و انسانها را به بردگی می کشد!!!!!!!!!!!
سلام
شما ابندا تکلیف خود را مشخص کنید. در لینک زیر
http://www.askdin.com/thread21179.html
در دفاع از موضوع شماره 1 که کورش را جعلی و ساختگی خوانده، صحبت کردید و تاریخ ایران باستان را تحریف شده و ساختگی خواندید، و مطمئنا این تحریف را شامل کتابهای مستشرقین می دانید، سپس خود در اینجا به همان کتابهای مستشرقین استناد می کنید؟ این یک بام دو هوا کردن چه معنایی دارد؟
آنجا می فرمایید اینها حقایق است و کورشی وجودندارد اما اینجا کورش حکومتها را ساقط می کند و انسانها را به بردگی می کشد!!!!!!!!!!!
با سلام
عجب این سخنان گران تمام میشود !!تا دلتان بخواهد از این تنقلات تاریخی در مورد کوروش جمع کردم تا بار دیگر شما را از افتخارات کوروش آگاه سازم
اما تکلیف !!تکلیف ما که روشن است نمایان کردن جعلیات تاریخی که به دست صهیونیسم نوشته شده و رسوا کردن اسلام ستیزان !
در ضمن اینجا همگی دوستان آگاه هند پس لطف کرده از مسائل حاشیه ای پرهیز کنید !
سخنی در رد مطالب دارید با منبع عنوان کنید می شنویم
اینطوری ............!
کورش با اعزام سپاهی به فرماندهی مازارس دستور داد که تمامی قیامکنندگان را به بردگی بکشند و رهبر آنان را زنده به نزد او بفرستند.
او همچنین دستور داد لیدیاییها را چنان خرد و منکوب سازند که راه هرگونه شورشی علیه سلطه پارسیان هخامنشی بسته شود.
سپاه کورش به سرعت دست به منکوب کردن لیدیاییها میزند و رهبر آنان را به اسارت میگیرد. شهرهای پریین و مگنزی غارت میشوند و مردم شهرهای فوسه و تئوس خانههای خود را رها کرده و راه فرار در پیش میگیرند.
ساکنان کاریه به بردگی کشیده میشوند و گروهی از اهالی کزانتوس و کونوس در لیکیه دست به انتحار میزنند و مرگ را بر تعبد و بندگی ترجیح میدهند.
شهرها یکی پس از دیگری تسخیر میشوند و پس از اینکه تاراج میگردند، پادگانهای نظامی پارسی و نیروهای ضد شورش هخامنشی در آنها مستقر میشوند.برای آگاهی بیشتر و تفصیل منابع بنگرید به: بریان، پییر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۱۴ تا ۱۱۷٫
يعني اين (كمبريج)واقعاداره راست ميگه..اصلا چرا يه خارجي بايد تاريخ ماروبنويسه؟
من خيلي به تاريخ اعتماد ندارم..چون تاحالا هرچي درمورد كوروش درتاريخ خوندم اونقدرجالب بوده كه
حدسم اين بوده كه اون يك مردبزرگ درحديك پيامبربوده..اون وقت اين تاريخ نويس يه چيز ديگه
ميگه..اگراينطوره همگي باهم تناقض دارن..ومن واقعا نميدونم كدوم كتاب داره راستشو ميگه..اما اگر
فوقققققققققققققش اگر كوروش بعضي عملكردهاي بد هم داشته نشون نميده آدم بزرگي نبوده ..وفكركنم
بسط دادن اين موضوعات كمكي به مانميكنه وبيشتر ايراني بودن خودمون زيرسوال ميره..همين مونده حالا كوروش رو خراب كنيم..
اگرميشه سوال من رو با منبع خود تاريخ ايراني ونه غيرايراني...پاسخ بديد كهآيا واقعا كوروش هخامنش اينگونه بوده؟
آيا اصلا اين كوروش وجودداشته؟
ياتاحالا هرچي تاريخ درموردش ميخوندم سركاري بوده..
آخه تخت جمشيدروديدم فيلمشو كه انگاري ساخت ايرانيان نبوده وساخت يهودبوده براي نشان دادن يكسان بودن قدرتش باايران باستان.
رسوا کردن اسلام ستیزان !
ضمنا متذکر شوم که علامه طباطبایی از مفسران بزرگی است که معتقد است ذوالقرنین همان کورش است. بنابرین ایشان را هم چون گفته اند کورش وجود داشته و آدم خوبی بوده اسلام ستیز به شمار بیاورید!!!!!!!!
ضمنا متذکر شوم که علامه طباطبایی از مفسران بزرگی است که معتقد است ذوالقرنین همان کورش است. .
با سلام
اخوی کجا علامه چنین چیزی گفته !!
لطفا سخن کامل علامه را بگذارید منتظریم طفره نرفته و با منبع سخن علامه را بگذارید !!
شما که اهل علم هستید و از همه چیز اگاه. تمام ریز و درشت کورش رو هم میدونید!!! پس چطور بیخبرید. می تونید به تفسیر المیزان و تفسیر ایات ذوالقرنین در سوره کهف مراجعه کنید.
خواهش ميكنم باكلمات بهتر توضيح بديد..من متوجه نشدم..حالا اينكه ميگن كوروش بده كار دشمنه؟
سلام
دوست عزیز از ماست که بر ماست.
خالِف تُعرف.
شما که اهل علم هستید و از همه چیز اگاه. تمام ریز و درشت کورش رو هم میدونید!!! پس چطور بیخبرید. می تونید به تفسیر المیزان و تفسیر ایات ذوالقرنین در سوره کهف مراجعه کنید.
[=Book Antiqua]با سلام
فرار بزرگی در پیش گرفته اید !!:Nishkhand:
منتظریم !!
با منبع سخن علامه را عنوان کنید !!:Narahat az::Narahat az::Narahat az::Narahat az::Narahat az:
اگر نه شما به عنوان کذاب شناخته میشوید
شما که اهل علم هستید و از همه چیز اگاه. تمام ریز و درشت کورش رو هم میدونید!!! پس چطور بیخبرید. می تونید به تفسیر المیزان و تفسیر ایات ذوالقرنین در سوره کهف مراجعه کنید.
البته در تفسیر المیزان اشاره نموده که ذوالقرنین میتواند کورش باشد ولی به سه شرط
1- سدی در شمال از اهن مس ساخته شده به وسیله کورش وجود داشته باشد که امروزه ثابت شده چنین سدی وجود ندارد
2- مجسمه یافت شده دارنده دو شاخ متعلق به کورش باشد که امروزه ثابت شده هیچ دلیل موجهی که ثابت کند چنین مجسه ای متعلق به کورش است وجود ندارد
3- ثابت شود که کورش انسان موحدی بوده که امروزه برمبنای همان کتبیه کذائی ثابت شده که چنین چیزی صحت ندارد مگر انکه بگوئیم ان کتیبه هم قلابی است که انوقت همه تاریخ و سنگ نوشته ها زیر سئوال میرود
و اما فرازی دیگر از تفسیر المیزان
ترجمه الميزان، ج13، ص: 516و در كتاب كمال الدين به سند خود از اصبغ بن نباته روايت كرده كه گفت: ابن الكواء در محضر على (ع) هنگامى كه آن جناب بر فراز منبر بود برخاست و گفت:
يا امير المؤمنين ما را از داستان ذو القرنين خبر بده، آيا پيغمبر بوده و يا ملك؟ و مرا از دو قرن او خبر بده آيا از طلا بوده يا از نقره؟ حضرت فرمود: نه پيغمبر بود، و نه ملك. و دو قرنش نه از طلا بود و نه از نقره. او مردى بود كه خداى را دوست مىداشت و خدا هم او را دوست داشت، او خيرخواه خدا بود، خدا هم برايش خير مىخواست،[="blue"] و بدين جهت او را ذو القرنين خواندند كه قومش را به سوى خدا دعوت مىكرد و آنها او را زدند و يك طرف سرش را شكستند، پس مدتى از مردم غايب شد، و بار ديگر به سوى آنان برگشت، اين بار هم زدند و طرف ديگر سرش را شكستند، [/][="red"]و اينك در ميان شما نيز كسى مانند او هست[/] «6».
مؤلف: ظاهرا كلمه" ملك" در اين روايت به فتح لام (فرشته) باشد نه به كسر آن (پادشاه)، براى اينكه در رواياتى كه به حد استفاضه از آن جناب و از ديگران نقل شده همه او را سلطانى جهانگير معرفى كردهاند. پس اينكه در اين روايت آن را نفى كرده و همچنين پيغمبر بودن او را نيز نفى كرده به خاطر اين بوده كه روايات وارده از رسول خدا را كه در بعضى آمده كه پيغمبر بوده، و در بعضى ديگر فرشتهاى از فرشتگان كه همين قول عمر بن خطاب است هم چنان كه اشاره به آن گذشت، تكذيب نمايد.
[="blue"]و اينك فرمود" اينك در ميان شما مانند او هست" يعنى مانند ذو القرنين در دو بار شكافته شدن فرقش، و مقصودش خودش بوده، چون يك طرف فرق سر ايشان از ضربت ابن عبد ود شكافته شد و طرف ديگر به ضربت عبد الرحمن ابن ملجم (لعنة اللَّه عليه) كه با همين ضربت دومى شهيد گرديد. [/]و نيز به دليل روايت كمال الدين كه از روايات مستفيضه از امير المؤمنين (ع) است و شيعه و اهل سنت به الفاظ مختلفى از آن جناب نقل كردهاند و مبسوطتر از همه از نظر لفظ همين نقلى است كه ما آورديم. چيزى كه هست دست نقل به معنا با آن بازيها كرده و آن را به صورت عجيب و غريب و نهايت تحريف در آورده است.
و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از سالم بن ابى الجعد روايت كرده كه گفت:
شخصى از على (ع) از ذو القرنين پرسش نمود كه آيا پيغمبر بوده يا نه؟ فرمود: از پيغمبرتان شنيدم كه مىفرمود: او [="red"]بندهاى بود معتقد به وحدانيت خدا و مخلص در عبادتش[/]، خدا هم خيرخواه او بود «1».
[="blue"]حال انصاف بدهید این شرایط به غیر امام زمان با چه کسی وفق میکند[/]
لا حول و لا قوة الا بالله
ضمنا متذکر شوم که علامه طباطبایی از مفسران بزرگی است که معتقد است ذوالقرنین همان کورش است. بنابرین ایشان را هم چون گفته اند کورش وجود داشته و آدم خوبی بوده اسلام ستیز به شمار بیاورید!!!!!!!!
اين همين حرفي بود كه بنده ميخواستم بگم
از يك طرف داريم ميگيم احتمالاً كوروش پيامبر بوده از طرف ديگه ميگيم قاتل و خونريز و ... بوده
[=book antiqua]با سلام
اخوی کجا علامه چنین چیزی گفته !!
لطفا سخن کامل علامه را بگذارید منتظریم طفره نرفته و با منبع سخن علامه را بگذارید !!
جناب رضاي بزرگوار لطفاً اين تاپيك رو بخونيد
http://www.askdin.com/thread3861.html
خودتون اين تاپيك رو شروع كرديد
بنده ميدونم كه هدف شما از اين كار چي هست ، خودم هم در يك سايت ديگه كاري كه شما ميكنيد رو انجام دادم
ولي فكر نميكنيد براي مقابله با جريان كوروش پرستي راه بهتري به جز تخريب كوروش وجود داشته باشه ؟
سلام شما ابندا تکلیف خود را مشخص کنید. در لینک زیر اگر عمر منشور کوروش بیش از 200 سال باشد، گردنم را با گیوتین میزنم در دفاع از موضوع شماره 1 که کورش را جعلی و ساختگی خوانده، صحبت کردید و تاریخ ایران باستان را تحریف شده و ساختگی خواندید، و مطمئنا این تحریف را شامل کتابهای مستشرقین می دانید، سپس خود در اینجا به همان کتابهای مستشرقین استناد می کنید؟ این یک بام دو هوا کردن چه معنایی دارد؟ آنجا می فرمایید اینها حقایق است و کورشی وجودندارد اما اینجا کورش حکومتها را ساقط می کند و انسانها را به بردگی می کشد!!!!!!!!!!!
سلام علیکم
قصد ورود به بحث شما را ندارم ولی این مطلب را دیدم خواستم عرض کنم که بنده آن تاپیک را هم خواندم
در آنجا اصل کورش حعلی دانسته نشده بلکه منشور منسوب به کورش جعلی دانسته شده است ، در اینکه کورشی بوده است شکی نیست ، حال یا خوب یا بد ، ولی دراینکه این منشور متعلق به کورش باشد انصافا تردید هایی است که در تاپیکهایی مربوطه بحث شده است به آنجا مراجعه کنید
حال انصاف بدهید این شرایط به غیر امام زمان با چه کسی وفق میکند
سلام
پاسخی که شما فرمودید کاملا منطقی و معقول و علمی است و این همان چیزی است که ما باید در این سایت دنبال کنیم ولی متاسفانه برخی به جای منطقی صحبت کردن با سوء استفاده از توانایی حذف تاپیکها نظرات مخالفین را به بهانه های واهی حذف می کنند.
دوست گرامی من اصلا در پی این نیستم که مصداق ذوالقرنین کورش است یا دیگری. جناب رضا که همکار علمی تاریخ هم هستند! بنده و کسانی را که موجودیت کورش را قبول دارند و هنوز سند محکمی برای رد آن ندیدند اسلام ستیز معرقی کردند و فرمودند حرفهای شما گران تمام می شود!!!
من با ذکر نام علامه طباطبایی که تلویحا در تفسیر شریف خود ذوالقرنین را همان کورش می داند می خواستم این را بگویم حتی اگر کورش ذوالقرنین هم نباشد لا اقل بدون هیچ تردیدی علامه طباطبایی که درباره کورش سخن گفته موجودیت وی را قبول دارد. پس اگر هر کس گفت کورش بوده- خوب یا بدش به کنار- نمی توان تهدیدش کرد و گفت اسلام ستیز است.
ضمنا جناب آقار رضا در یک تاپیک تلاش می کند بگوید اصلا کورش ساخته پرداخته دویست سال پیش است در جای دیگر می گوید او در دوران باستان بوده و ادم خونریزی بوده و چنین و چنان کرده. این دوگانگی برای کسی پوشیده نیست. اما متاسفانه وی به جای پاسحگویی به سوالات به راحتی انها را با بهانه های سخیف و واهی حذف میکند. انگار که همه دنیا بی سوادند و تنها این عده نوظهور هستند که از همه چیز اگاهند.
امام علی علیه السلام می فرماید: ما رأیت الجاهل الا مفرطا أو مفرّطا. یعنی انسان جاهل یا افراط می کند یا تفریط. نمونه عینی این گونه برخوردها شتابزده را ما در باره مثلا شهید بزرگوار بهشتی در تاریخ معاصر دیدهایم یا لا اقل شنیده ایم. کسی که امام خمینی وی را یک ملت خواند و فرمود بهشتی یک ملت بود. ببینید تا قبل از شهادتش چه افرادی وی را عامل انگلیسی معرفی می کردند و او را به شدت تخریب می کردند و حتی در جبهه های جنگ برای سرنگونیش دعا میکردند. اما همین افراد بعد از شهادتش سنه چاک وی شدند.
دوستان یک زمانی در دوره قاجار و بعدش پهلوی چنان انگلیسی ها در ایران نقوذ کردند که می گویند مردم تا حدی به انها بدبین شدند که اگر یک پیرزنی در یک روستای دور افتاده میمرد میگفتند کار انگلیسی ها بوده. امروز هم چنان فراماسونری را ابهت می بخشند که هر اتفاقی را به آن وصل می کنند حتی اتفاقات ریز و عادی جامعه را. مطمئن باشید اگر رهبری نهضت کنونی جهان اسلام را بیداری اسلامی نام ننهاده بودند همین افراد میگفتند این جریان کار فراماسونری هاست.
من در جای دیگری عرض کردم اینقدر شتابزده همه چیز را به باد ندهیم و بعد چند سال دیگر بفهمیم یا بگوییم فلان جریان تخریب مفاخر ایران که در فلان سال اتفاق افتاد کار فراماسونری ها بود!!!!
خیر الامور اوسطها
سلام علیکم
قصد ورود به بحث شما را ندارم ولی این مطلب را دیدم خواستم عرض کنم که بنده آن تاپیک را هم خواندم
در آنجا اصل کورش حعلی دانسته نشده بلکه منشور منسوب به کورش جعلی دانسته شده است ، در اینکه کورشی بوده است شکی نیست ، حال یا خوب یا بد ، ولی دراینکه این منشور متعلق به کورش باشد انصافا تردید هایی است که در تاپیکهایی مربوطه بحث شده است به آنجا مراجعه کنید
ای کاش تمام حرفهای وی را میخواندیو ایشان در تاپیکی دیگر تلاش دارند که اثبات کنند که نام کورش در هیچیک از متون کهن نیامده و نتیجه این میشود جعلی بودن وساختگی بودن وی.
جدای از این من در عجبم چگونه وی این حق را به خودشان میدهن که به بهانه هایی بی اساس جوابهایی که در رد سخنشان گفته می شود را حرف کنند بعد بگویند این ها برایتان گران تمام می شود!! اگر ادامخ دهید مسؤولین سایت با شما برخورد می کنند!! اگرمسرولین محترم سایت انصاف داشته باشند مطمئنا می پذیرند که اگر قرار است پاسخی هم حذف شود باید از جانب شخص ثالثی صورت گیرد نه از سوی یک طرف بحث، در غیر این صورت بحث و گفتگو معنایی ندارد و لطفا بگویی ما وثتمان را در این سایت تلف نکنیم.
ضمنا وی مرا اسلام ستیز خواندند در حالیکه مرا نمی شناسند و این تهمت است. ضمنا من حرف علامه طباطبایی را زدم اگر حتی علامه هم اشتباه کرده وی چطور جرأت میکنند او را اسلام ستیز بدانند!!!
سوالی دیگر اینکه ایشان می گوشند حرفهای شما برایتان گران تمام می شود. لطفا به عنوان کارشناس بفرمایید این چه معنایی دارد؟!!!
امیدوارم قبل از اینکه این پاسخ را هم حذف کنند شما آن را بخوانید و پاسح دهید.
با تشکر
حتی اگر کورش ذوالقرنین هم نباشد لا اقل بدون هیچ تردیدی علامه طباطبایی که درباره کورش سخن گفته موجودیت وی را قبول دارد. پس اگر هر کس گفت کورش بوده- خوب یا بدش به کنار- نمی توان تهدیدش کرد و گفت اسلام ستیز است. ضمنا جناب آقار رضا در یک تاپیک تلاش می کند بگوید اصلا کورش ساخته پرداخته دویست سال پیش است در جای دیگر می گوید او در دوران باستان بوده و ادم خونریزی بوده و چنین و چنان کرده. این دوگانگی برای کسی پوشیده نیست
دوست عزیز مجدد سلام علیکم
اگراسائه ادبی به شما شده بنده پوزش می طلبم
جناب اقا رضا هم نفرموده اند که کورش ساخته پرداخته دویست سال پیش است بلکه همانطور که عرض شد وجود کورش در تاریخ باستان قطعی است و کسی نمی تواند آن را انکار کند ولی دو بحث اینجا نیاز به بررسی دارد
اول : اینکه از کورش در طول تاریخ ایران اینقدر بزرگنمایی نشده است و الان به اغراض سیاسی این کار انجام می شود ، نمونه اش همان که در کتابهایی مثل فردوسی که مبنایش بر زنده کردن ایران و ایرانیان و حماسه سرایی درباره این مرز وبوم بوده اسم کورش نیامده ، این به این معنا نیست که کورشی نبوده بلکه به این معنا است که این قدر که الان بزرگنمایی می کند آن زمان چنین نبوده ،اگر بود قطعا فردوسی در شاهنامه از وی اسمی به میان می آورد
ثانیا : در اینکه کورش ذوالقرنین باشد و آن منشور معروف هم متعلق به کورش باشد تناقض وجود دارد ، چون ذوالقرنین مورد تمجید قران است ولی در منشور منسوب به کورش به طور وسیعی ترویج بت پرستی می شود ، و ذوالقرنین مورد تمجید قران نمی تواند ترویج بت پرستی کرده باشد ، حال یا باید قبول کنیم که وی ذوالقرنین نبوده، یا این منشور را ساخته پرداخته کسانی بدانیم که امروزه از ترس پیشروی اسلام چنین منشوری ساخته اند تا اسلام ناب محمدی را در رستنگاه (یعنی ایران ) زمینگیر کنند و چه کسی بهتر از کورش که وی را در مقابل اسلام بزرگ کنند و از حس وطن دوستی ایرانی ها و احساسات پاک آنان استفاده نموده و با این ترفند به مقابله با اسلام بر خیزند
بنابراین ما باید بیدار باشیم و بدانیم که صرف نظر از خوب بودن یا بدبودن کورش از بزرگنمایی وی الان چه کسانی استفاده می کنند
ضمنا علامه در تفسیر المیزان پس از رد احتمالات تطبیق ذوالقرنین بر اسکندر مقدونی و ... نظر ابوکلام آزاد را بررسی می کند و می فرماید این نظر از دیگر احتمالات بهتر است اگر چه خالی از اشکال نیست
توجه بفرمایید عین آنچه در المیزان آمده است
[=tahoma][="]اين بود خلاصهاى از كلام ابو الكلام، كه هر چند بعضى از جوانبش خالى از اعتراضاتى نيست، ليكن از هر گفتار ديگرى انطباقش با آيات قرآنى روشنتر و قابل قبولتر است.[/] ترجمه الميزان، ج13، ص: [/]542
امروز هر انسان عاقلی که ذره ای به اتحاد مردم شیعه ایران پایبند باشد، از ورود به بحث پیرامون کورش و داستان زندگی او، دور می ماند، چون هیچ سند متقن و بی نقصی مبنی بر چگونگی زندگی کورش وجود ندارد. آنچه گفته می شود، بیشتر افسانه است تا واقعیت.
خدا خیرت دهد که حرف دل ما را زدی.
من هم همینو میگم. همش بر اساس یک ادعاهایی بحث میشه که اصلا اثبات نشده. تازه ته این بحث هم هیچی جز تفرقه و جدایی میان این جمع قلیل شیعه (به نسبت جمعیت جهان)نیست.
ای کاش درد ما درد امام زمان بود نه اینکه بلندشیم برای اسنکه مشهور بشیم یک سریمسائل رو همینطوری زیر سوال ببریم. شهرت به چه قیمت؟
به والله هدف اصلی دشمن تفرقه میان من و توست. و برای این کار از هر دری وارد میشه. یک روز با بزرک کردن کورش و یکروز با خوار کردن او. اگر قرار باشد ما هم در زمین آنها بازی کنیم مطمئن باشیم که دلایل و راه های بسیاری دارن که ما را بازی بدن و همیطور که ما سزگرمییم اهداف خودشان را دنبال کنم.
یکی نیست از ون بنده خدایی که رفته چنین سخنرانی کرده بپرسه مشکل جامعه ما اینه؟ امام زمان این چیزا براش مهمه؟ دقدقه رهبری این حرفاست؟
با سلام
خدا خیرت دهد که حرف دل ما را زدی.
من هم همینو میگم. همش بر اساس یک ادعاهایی بحث میشه که اصلا اثبات نشده.
چرا اتفاقا امروزه اثبات شده و نظریه های به گل نشسته و تحریفات یهود روز به روز بیشتر نمایان میشود
هرچه گفتیم و خواهیم گفت سند دارد !!
تازه ته این بحث هم هیچی جز تفرقه و جدایی میان این جمع قلیل شیعه (به نسبت جمعیت جهان)نیست.
ای کاش درد ما درد امام زمان بود نه اینکه بلندشیم برای اسنکه مشهور بشیم یک سریمسائل رو همینطوری زیر سوال ببریم. شهرت به چه قیمت؟
تفرقه میان کسانی است که پادشاهی ظالم را در حد یک پیغمبر بالا میبرند بدون اینکه تحقیق داشته باشند !!
این تفرقه ۱۴۰۰ سال است که وجود دارد !!
به والله هدف اصلی دشمن تفرقه میان من و توست.
دشمن خودش کوروش شاه را بزرگ کرد آنهم بوسیله دشمن دیرینه اسلام و شیعه !و ایرانی نماهای یهودی دوست هم گول همین تحریفهای پهلوی خائن را خوردند !
هنوز هم عده ای خواب تشریف دارند !
و برای این کار از هر دری وارد میشه. یک روز با بزرک کردن کورش و یکروز با خوار کردن او. اگر قرار باشد ما هم در زمین آنها بازی کنیم مطمئن باشیم که دلایل و راه های بسیاری دارن که ما را بازی بدن و همیطور که ما سزگرمییم اهداف خودشان را دنبال کنم.
خیر این بزرگ کردن کوروش است که عده ای را دگرگون کرده !!
کوچک نمایی کوروش بمانند !کوروش پرستان حتی حاضر به شناخت کوروش واقعی نیستند !
حالا شما از خوار شمردن کوروش سخن میگوید ؟
چطور است که این همه پادشاه هخامنشی وجود دارد !!اما کوروشی که نه دین او مشخص است و نه موحد بودن او ثابت شده قابل احترام است؟
چطور شد که امروزه عقاید کوروش از آستین عرفان یهود در میاید (کابالا)کسی سخنی نمیگوید !! اینجا هویت شناسی دشمن چه میشود ؟ !
یکی نیست از ون بنده خدایی که رفته چنین سخنرانی کرده بپرسه مشکل جامعه ما اینه؟ امام زمان این چیزا براش مهمه؟ دقدقه رهبری این حرفاست؟
با این حرفها رسوا کردن و تحریفها و جعلیات یهود پنهان نمیشود
1- سدی در شمال از اهن مس ساخته شده به وسیله کورش وجود داشته باشد که امروزه ثابت شده چنین سدی وجود ندارد
2- مجسمه یافت شده دارنده دو شاخ متعلق به کورش باشد که امروزه ثابت شده هیچ دلیل موجهی که ثابت کند چنین مجسه ای متعلق به کورش است وجود ندارد
3- ثابت شود که کورش انسان موحدی بوده که امروزه برمبنای همان کتبیه کذائی ثابت شده که چنین چیزی صحت ندارد مگر انکه بگوئیم ان کتیبه هم قلابی است که انوقت همه تاریخ و سنگ نوشته ها زیر سئوال میرود
و اما فرازی دیگر از تفسیر المیزان
حال انصاف بدهید این شرایط به غیر امام زمان با چه کسی وفق میکند
یعنی می فرمایید خداوند در سوره کهف که داستان گذشتگان است. آن هم با فعل گذشته آن هم به یهودیانی که می دانستند ذوالقرنین کیست راجع به امام زمان (عج) سخن گفته است ! این با ظاهر ایات تناقض دارد حالا باطنش حرف دیگری است.
و البته هیچ انسان موحدی در این قضیه تحقیق درستی نکرده و درباره آن سه گزاره چیزی ثابت نشده است. الا اینکه می گن چون صهیونیست ها یهودی هستند پس تورات و انجیل کلهم دروغ است ! اینم اثباتشون !
بنابراین ما باید بیدار باشیم و بدانیم که صرف نظر از خوب بودن یا بدبودن کورش از بزرگنمایی وی الان چه کسانی استفاده می کنند
542
بابا سلطنت طلب کجا بود ! این حرف ها مال زمان شاه بود. تا کی می خواهین مصلحت اندیشی و مسامحه کاری کنید. مگر امام خمینی با مصلحت اندیشی(مسامحه) انقلاب کرد ! این چه انقلاب بی ریشه ای است که همه باید خفه شویم مبادا باد بیاید و آن را ببرد! این کوچک انگاشتن انقلاب است ! انقلاب ریشه در آزاد اندیشی دارد و کرسی های آزاد اندیشی نه تنها آن را ضعیف نکرده بلکه تقویت می کند و زنگارها را می زداید برای همینه که رهبری بر آن اصرار دارند.
نکنه واقعا فکر می کنید هخا میاد ایران و .....
با سلامیکی دیگر از جنگهای کورش که منجر به نابودی تمدنی کهن شد، غلبه او بر مادها و تسخیر شهر هگمتانه (همدان/ اکباتان) بود.
غلبهای که با مساعدت اشراف و فئودالها صورت پذیرفت و منجر به غارت هگمتانه و به بردگی کشیدن گروهی از مردم آن شد.
با اینکه مادها دستکم دو بار در زمان داریوش بزرگ کوشیدند تا استقلال خود را از سلطه هخامنشیان باز یابند، اما در هر دوبار با سرکوب خشونتبار داریوش مواجه شدند و ۳۸٫۰۰۰ نفر از آنان قتلعام گردیدند.چنین بود که هویت و تمدن ماد از میان رفت و از صفحه تاریخ محو شد.:sham:
درود
دربارهء برخی از اين گفتارها: نمیتوان درستیشان را راستیآزمائی كرد. اين گفتارهايی كه كپی شدهاند برپايهء نظريات اثبات نشدهء نويسندگان يونانی شكل گرفته است. در سطوح آكادميك اين گفتارها تنها میتوانند جنبهء «طرح سئوال» داشته باشند نه نظريات اثبات شده. اما برای آنكه روشنتر ببينيم، همين موضوع به اصطلاح قتل عام(!) و به بردگی گرفتن مادها(!) را میتوان در كتيبهها بررسی كرد. به آسانی ديده میشود كه مادها همواره در كنار پارسها هستند و اتفاقا كتيبههای فراوانی از اين پيكرهها پس از 2500 سال هنوز برجای ماندهاند كه نشان از احترام فراوان هخامنشيان به مادها دارد. (بنگريد به پيكرههای سربازان و سرداران و فرمانداران مادی در كتيبهها)
اين نكته را گفتم تا ببينيم كه بيشتر گفتار نويسندگان يونانی تخيلی و اثبات نشده هستند و حتی با منابع كهن همزمان با خودشان نيز همخوان نيست و اتفاقا 180 درجه برعكس است.
اين هشداریست به پژوهشگران تاريخ كه حتما در كنار پژوهشهای خويش به آثار باستانی نيز نگاهی داشته باشند تا دچار لغزش نگردند.
شاد باشيد
کد خبر: ۲۶۰۳۷۸
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۰
علامه طباطبایی در المیزان، پس از بررسی نظریه ابوالکلام آزاد، که اثبات میکند کوروش، پادشاه هخامنشی، همان ذوالقرنینِ ستوده شده در قرآن است، مینویسد: «هر چند بعضی از موارد گفته شده خالی از اعتراض نیست، لکن از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرانی روشنتر و قابل قبولتر است».
به گزارش خبرآنلاین، کتاب «ایران پیش از اسلام» اولین عنوان از مجموعه تاریخ کهن و معاصر ایران زمین به قلم علی اکبر ولایتی از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شد. ناشر در شرح این مجموعه نوشته است: این مجموعه با نگاهی هدفمند به تاریخ ایران و با بهره گیری از منابع فراوان و معتبر و گاه جدید و شیوه های ثابت شده با راهنمایی و همکاری جمعی از پژوهشگران و تاریخ دانان فرهیخته فراهم آمده است. در این کتاب نگارنده در پی آن است که مهمترین تحولات تاریخی را در شکل دهی به حیات معاصر ایرانیان بررسی کند؛ تحولاتی که ایرانیان در حیات پر فراز و نشیب خود به چشم دیده اند.»
در مقدمه این کتاب ذکر شده است که حاصل کار پژوهشگران این مجموعه، یک محصول 14 جلدی با طبقه بندی «ایران از آغاز دوران اسلامی تا حمله مغول، ایران در عصر صفوی، ایران در عصر مشروطه، ایران در عصر رضاشاه پهلوی و...تا انقلاب اسلامی و زمان فعلی» خواهد شد. کتاب «ایران پیش از اسلام» در فصل های متعددی همچون «ایران پیش از مادها، مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، جندی شاپور و ایران در عصر ظهور اسلام» تنظیم شده است.
در بخشی از کتاب در فصل هخامنشیان با عنوان «آیا کوروش ذوالقرنین است؟» می خوانیم:
«برخی از مفسران متقدم، مانند وَهب بن منبّه و محمد بن صائب کَلبی و یوسف بن موسی قطان نه تنها در تفسیر سوره کهف، بلکه در چند جای دیگر تصریح کردهاند که ذوالقرنین همان کوروش هخامنشی است. در دوران معاصر، نخستین پژوهشگری که موضوع مطابقت کوروش با ذوالقرنین را پیش کشید سِر سیداحمدخان (1817-1898)، از پیشگامان اصلاحات فرهنگی و بنیادگذار تجدد طلبی اسلامی در هند، بود. مولانا ابوالکلام آزاد (1888-1958)، وزیر فرهنگ دولت وقت هند، نیز همین نظریه را مطرح و به شکل مبسوطتری تبیین کرد. مرحوم علامه طباطبایی نیز، در المیزان، نظر ابوالکلام آزاد را پذیرفته و مشخصات کوروش را بر ذوالقرنین منطبق میداند. علامه طباطبایی در المیزان، پس از بررسی نظریه ابوالکلام آزاد، که اثبات میکند کوروش، پادشاه هخامنشی، همان ذوالقرنینِ ستوده شده در قرآن است، مینویسد: «هر چند بعضی از موارد گفته شده خالی از اعتراض نیست، لکن از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرانی روشنتر و قابل قبولتر است». آیت الله مکارم شیرازی هم مینویسد: «درست است که در این نظریه نیز نقطههای ابهامی وجود دارد، ولی فعلاً میتوان از آن به عنوان بهترین نظر درباره تطبیق ذوالقرنین بر رجال معروف تاریخی نام برد.»
اما چرا مورخان و مفسران قدیم کوروش، پادشاه هخامنشی، را ذوالقرنین ننامیدهاند؟ آیا، از دیدگاه آنان، کوروش ویژگیهای قرآنی ذوالقرنین را ندارد؟ آیا درک تاریخی ما امروزه از زندگی و زمانه کوروش کاملتر از گذشتگان است؟ یا سکوت آنان ناشی از معرفت بیشتری از ادراکات تاریخی ماست و، اگر چنین است، علت سکوتشان چیست؟
چنان که اشاره شد، به جز آگاهی برخی مفسران متقدم مسلمان، اطلاعات مورخان بعدی دوران اسلامی از کوروش شامل اطلاعات پراکنده و ناقص و در مواردی تحریف شده و آمیخته با افسانه بود. همین سبب شد که تاریخ زندگانی کوروش و خصلتهای اخلاقی و سفرهای وی در نزد مورخان دوران اسلامی مکتوم بماند. تلاش مورخان ایرانی قرون سوم و چهارم هجری برای آگاهی از گذشته خود و جستوجو در متون کهن، همچون خداینامه که در دوران ساسانی نوشته شده بود و بخشی از میراث ایرانیان باستان را به دوران اسلامی منتقل میکرد، نتوانست از روی دوران هخامنشیان، که در محاق فراموشی فرو رفته بود، پرده بردارد؛ زیرا خداینامه شامل گزارشهای پراکندهای از تاریخ ایران، از آغاز تا پادشاهی خسرو دوم است، که با افسانه آمیخته شده و تفاوتی میان شخصیتهای تاریخی با شخصیتهای اساطیری در آن دیده نمیشود. به دشواری میتوان نشانهای از تاریخ واقعی دوران مادها و هخامنشیان در آن یافت و آنچه از تاریخ هخامنشیان با دوران سلسله تاریخی و افسانهای کیانیان در هم آمیخته شده است برای درک حقیقی تاریخ هخامنشیان و شخصیت کوروش ناکافی است.
در روایتهای تاریخی دوران اسلامی، خاطرات بازمانده از پادشاهان هخامنشی، از جمله کوروش، به افسانه بهمن افزوده و شخصیت افسانهای بهمن با کوروش یکسان سازی شده است. این شباهت سازی تحت تأثیر روایات خارجی، از جمله متون یهودی، قرار گرفته و با اختلاط و ابهام فراوانی دارد.
موضوع دیگری که در فراموشی خاطران و تاریخ دوران هخامنشیان و زندگانی کوروش بزرگ در نزد مورخان دوران اسلامی تأثیر فراوانی داشت متروک شدن خط میخی پارسی بود. خط میخی، که میتوانست خاطرات فراموش شده دوران هخامنشیان را به دورانهای بعدی منتقل کند، به علت دشواریهایی که داشت. کارکردش را حتی در دوران خود نیز از دست داد و، پس از سقوط هخامنشیان، رفته رفته کنار گذاشته شد؛ چنانکه در قرن دوم پیش از میلاد به کلی از میان رفت و خط آرامی جای آن را گرفت. افزون بر آن، تعدد خط و زبان در دوران بعدی و رواج یک خط و متروک ماندن زبان و خط دیگری در دورانهای بعدی، عامل مؤثر دیگری در انتقال نیافتن میراث مکتوب از دوران هخامنشیان به دوران بعدی است.
این عوامل هر یک به تنهایی برای مکتوم ماندن زندگی و زمانه کوروش نزد مورخان دوران اسلامی و مفسران قرآنی کافی است. بنابراین، بدیهی است که در منابع تاریخی و تفاسیر متقدم، تلاشی برای انطباق شخصیت قرآنی دوالقرنین با کوروش، پادشاه ایران، صورت نگرفته باشد.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که مفسران و مورخانی که کوروش را با ذوالقرنین یکی دانستهاند به کدام ادله و شواهد استناد کردهاند؟
به گفته مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه طباطبایی، آنچه نظریه ذوالقرنین بودن کوروش را تأیید میکند اوصاف اخلاقی است که در تاریخ برای کوروش نوشتهاند. کوروش، هم طبق تاریخ و هم عهد عتیق و هم نظر مورخان قدیم، پادشاهی با مروت و جوانمرد و با سخاوت و کریم بوده است؛ چنان که از تاریخ زندگی او و برخوردش با یاغیان و جبارانی که با او میجنگیدند یا او با ایشان جنگیده است نیز مبین آن است؛ و با صفات یادشده از ذوالقرنین در قران کریم مطابقت دارد. ذوالقرنین از طرف خداوند دارای تواناییها و امکانات فراوانی،مانند عقل و تدبیر و فضایل اخلاقی و ثروت و شوکت ظاهری، بوده است.
از دیگر ویژگیهای ذوالقرنین سفرهای او در مسیرهای چندگانه است که شرح آن در آیات قرآنی آمده است. کوروش نیز به غرب و شرق و شمال سفر کرد که شرح آن در تاریخ زندگانیاش آمده است و با سفرهای سهگانهای که در قرآن برای ذوالقرنین ذکر شده منطبق است. نخستین لشکرکشی کوروش به کشور همسایه غربی، لیدی، بود که در شمال آسیای صغیر قرار داشت. در قرآن آمده است که ذوالقرنین در سفر غربیاش احساس کرد خورشید در چشمه گل آلودی فرو میرود؛ مشابه همان صحنهای که کوروش به هنگام فرورفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده) در خلیجکهای ساحل لیدی مشاهده کرده است. لشکرکشی دوم کوروش به جانب شرق بود. از تاریخ زندگی کوروش درمییابیم که این لشکرکشی چندی پس از فتح لیدی روی داد و کوروش طی آن به آرام سازی طغیان بعضی از قبایل وحشی بیابانی مستقر در شرق کشور پرداخت. شاید بتوان تعبیر قرآن طبق آیه زیر را در اشاره به سفرهای ذوالقرنین، با سفرهای جنگی کوروش به منتهای شرق برای مقابله با اقوام بیابانگرد و صحرانورد مطابقت داد که مشاهده کرد خورشید بر قومی طلوع میکند که در برابر تابش آن سایبانی ندارد. «حَتّی اِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلی قومٍ لَمْ نَجْعَلُ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً: تا گاهی که رسید به محل برآمدن خورشید یافتش برمیآید بر گروهی نگذردهایم برای ایشان جز آن پوششی را» (کهف: 90)
در قرآن کریم از مکان سدی که ذوالقرنین ساخته یاد نشده است و فقط ویژگی اقلیمی آن بیان شده است. کنجکاوی علمی مسلمانان درباره تعیین اماکن تاریخی، که نشانههای آن در قرآن مجید آمده است،در منابع تاریخ ثبت و ضبط شده است. شرح جستوجو برای یافتن سد ذوالقرنین در روزگار واثق خلیفه عباسی در منابع متعدد آمده است. با بررسی متون تاریخ نگاران اسلامی، که درباره اقلیم و شهرها آمده است، میتوان دریافت که مکان این سد در اوایل اقلیم پنجم و ششم بوده است.
میدانیم که کوروش، در لشکرکشی سوم خود به کوههای قفقاز، به تنگهای میان دو کوه رسید و برای جلوگیری از هجوم اقوام وحشی، به درخواست مردمی که در آن منطقه بودند، در فاصله میان دو کوه سد محکمی بنا کرد. این تنگه امروزه تنگه داریال نامیده میشود که در نقشههای موجود میان ولادی میوکز و تفلیس نشان داده میشود. این دیوار همان سدی است که کوروش بنا کرده و با اوصافی که قرآن درباره سد ذوالقرنین بیان کرده کاملاً تطبیق میکند.
موضوع دیگر در انطباق کوروش و ذوالقرنین تناسب نام ذوالقرنین با کوروش است. کهنترین اشاره به موضوع ذوالقرنین را باید در کتاب دانیال نبی، از متون عهد عتیق یهود، جستوجو کرد. آنجا که در رؤیای وی، لوقرائیم در هیئت قوچ ظاهر میشود. لوقرانائیم به زبان عبری همان ذوالقرنین عربی است. این واژه در تورات فقط یک مرتبه آکده است و آن هم در سفر دانیال (کتاب دانیال) است. درباره نام ذوالقرنین و تناسب آن با کوروش گفتهاند: ذوالقرنین را از آن جهت ذوالقرنین، صاحب دو قرن (شاخ)، مینامند که دارای تاج یا کلاه خودی با دو شاخم بوده است. جالب اینکه در نقش برجسته هخامنشی دشت مرغاب، کوروش با تاجی بر سر تصویر شده که دو شاخ همانند شاخهای قوچ بر آن دیده میشود.»
خلاصه اي از سلسله هخامنشيان:
تفكيك كوروش وكوروش گرايي
كوروش،همان ذوالقرنين قرآن:
اين نظر براساس تحقيقات دانشمند برجسته هندي ابوالكلام آزاد شروع وتوسط علامه طباطبايي در تفسير الميزان ترجيح يافت وتوسط شاگرد ايشان آيت اله معرفت دركتاب نقد شبهات پيرامون قرآن بشكل قطعي بيان شدوتوسط آيت اله مكارم شيرازي هم بيان گرديد.اين مفسران در ذيل آيات83تا99سوره كهف به كمك شواهد تاريخي وباستان شناسي بشكل ظن راجح يانظر قطعي ذوالقرنين سوره كهف را بركوروش كبير پادشاه پارسيان وموسس هخامنشي تطبيق مي دهند:
الف)انامكناله في الارض:
يعني بااتحاد فارس وماد واستيلا بر اكباتان(همدان امروز)مااورا قدرتمند گردانيديم
ب)اتيناه من كل شي سببا:
يعني شيوه ها وفنون پيروزي بردشمن را آموختيم و...
ج)فاتبع سببا حتي اذابلغ مغرب الشمس:
يعني با آگاهي ودرايت خدادادي يكي از راههارا پيش گرفت تا به كرانه غربي آسياي صغير در سمت قلمرو ليريا(تركيه كنوني)رسيد(تااينجا مطابق با تاريخ كوروش است)
د)وجدها تغرب في عين حمنه:
درآنجا چنين ديد كه خورشيد در چشمه اي گل آلود فرو مي رود زيرا درياي اژه كه درياي مغرب نيز ناميده مي شود ودرياي مرمر درامتداد آنها درياي سياه تمامي به سياهي گرايش دارد گويا چشمه اي از گل ولاي است وخورشيد در كرانه ها پيوسته به اين درياها كه ژرفي آن را سياه وش كرده غروب مي كند(درخليج ازمير كه رود جيديس-ياغديس-آبهاي گل آلود وتيره واردآن ميكند)(اين يك نشانه عيني براي تطبيق بركوروش است چون او درانشانا(خوزستان الان)در خط طول50درجه شمال اقامت داشت.بسمت مغرب اگر خطي ترسيم كنيد به خليج ازمير مي رسد كه آن خصوصيت را دارد ودرنگاه تماشگر زميني كانه خورشيد درچشمه سياه گل آلود فرو ميرود.پس كوروش اين صحنه را پس از فتح سارد(پايتخت ليديا)نزديك ازمير ديده است چنانچه تاريخ هم بدان اشاره دارد(تاريخ ايران حسن پيرنياص64و65)
ز)ثم اتبعا سببا حتي اذا بلغ مطلع الشمس:
يعني پس از فراغت كوروش از آسياي صغير كه در شرق كشورش بود رهسپار شرق شد اين منطقه بياباني وخشك بوده واز بخش شمال درياي خزر تاسواحل اقيانوس هند ادامه داشته وشامل سرزمينهاي مكران،سيستان وبلوچستان شده است.
ر)ثم اتبع سببا:
پس از اين بسمت سرزمين قفقازرفت لذا لاجرم از كردستان آذربايجان ارمنستان وگرجستان كنوني گذشته است.
و)حتي اذا بلغ السدين:
سد يعني بلنداي كوه كه راه عبور را مي بندد وگذر از آن دشوار است راهي كه كوروش پيمود به منطقه اي كوهستاني صعب العبور وناهموار ختم شدكه ديواره اي بلندوصخره اي را تشكيل مي دادكه در گستره اي عريض واقع شده بودومانع هجوم اقوام وحشي از آن سوبه ساكنان
بومي وبي دفاع اين سوي كوه وتاراج آنان ميشدجز تنگه داريال كه گذرگاهي در ميانه سلسله كوهها بود.
ه)وجد من دونهماقوما لايكادون يفقهوان قولا:
درشمال اين ديواره كوهستاني گروههايي بي بهره از تمدن زندگي مي كردند.
ط)ياجوج وماجوج:
كه ياجوج وماجوج ياهمان قوم مغول وتاتاربودند. غيراز ابوالكلام آزاد شيخ طنطاوي نيز در تفسيرخودياجوج وماجوج رابه مغول تفسير كرده است(ج9ص208و209)او از عالمان مغول در اينباره شاهد آورده است،چنگيزخان درنامه اي به خوارزمشاه خود را از قوم ياجوج وماجوج شمرده است.
نشانه باستان شناسي ديگر كه مويد تطبيق ذوالقرنين بركورش است مكان اين سد است كه كورش ساخته است تنگه داريال نزديك پايتخت گرجستان است اين سد در تمام نقشه هاي سياسي اين كشور وجود دارد بحسب آيات اين سد بايد از تكه هاي آهن ومس گداخته باشد وازقضا دقيقا چنين است وحتي اين سد در كتب ارمني از زمان قديم به بهاك گورايي وكابان كورايي ناميده شده است كه معني هر دوكلمه در بند كورش يا گذركاه كورش است.
لذا آيت اله معرفت براساس اين قرائن ذوالقرنين را بر كورش تطبيق داده وهيچ جايگزين ديگري برآن را مي پذيرد (شبهات پيرامون قرآن ص615)
بر اساس آنچه گذشت كورش همان ذوالقرنين قرآن كه از عباد برگزيده الهي وداراي كرامات عالي بوده استولازم الاحترام.اما پرواضح است او حتي اگر پيامبر مي بود در سلسله پيامبران كمك كار ومكمل هم قرار مي گرفته تسليم پيامبر خاتم ميشودواين است اصلي مسلم ومبرهن.
اما جريان كورش گرايي كه در ايران حداكثر از 200سال پيش واز فتحعلي آخوند زاده ومانند او شروع شد(قرائتي از كوروش براي مقابله با اسلام).اينان ناجوانمردانه اسلام را مساوي اعراب قرار داده وكورش را در تقابل آن قرار دادند تا نتيجه اسلام ستيزي خودراچنين بگيرند كه ايران قبل از اسلام داراي تمدني عظيم بوده است وهمه عامل بدبختي وواپسگرايي ايران ورود اسلام بوده است،از اين رو تعصبات ملي وتفاخر به ميراث باستاني را به جنگ ايمان اسلامي مردم بياورند در حاليكه براساس شواهد قطعي تاريخي ايران باستان دوره پس از هخامشي واشكاني دچار انحطاط فرهنگي عميق شد از طرفي دين الهي زردشت از توحيد فاصله گرفت وبه موازات رسميت يافتن در ايران راه دوگانه پرستي(خداي شر وخير)را طي كردواز سوي ديگر نظام طبقاتي ديگري در ايران بوجود آمد.
ازدواج بامحارم،پيدايش حرمسراها وفسادهاي اخلاقي كه در دوره هاي قبل به اين شكل وجود نداشت شايع شد(بگونه اي كه يزدگرد سوم وقتي از سپاه مسلمين گريخت دو هزار رامشگر زن همراه او بودند).
وصد البته پس از اسلام حتي زمانيكه دين زردتشت در اقليت باقي مانده خود را بازسازي كرد وبه گرايش توحيدي اوليه خود نزديكتر شد(در اين زمينه كتاب خدمات متقابل اسلام وايران شهيد مطهري رابخوانيد)
حال به اين موضوع مي پردازيم كه چرا صهيونيستهابر روي كورش تمركز كرده اند:
پس از جنگهاي جهاني وتجزيه امپراطوري عثماني-درجنگ جهاني اول-وپيداكردن بهانه لازم براي مظلوم نمايي يهود(هولوكاست(ماجراي ساختگي ودروغ يهود سوزي))-درجنگ جهاني دوم-ايدئولوژي صهيونيزم پيدا شدودنبال كشوري براي نژاد يهود گشت.به قول خودشان 6ميليون يهودي را آلمان نازي كشته بود اما كشور يهوديان بايد از قسمتي از امپراطوري سابق عثماني ودر جهان اسلام-فلسطين-انتخاب ميشدوالبته از اول هم شعار نيل تا فرات داشتند وروي پرچم خود هم ستاره داود-نمادسلطنت وپادشاهي داود-را بين دو خط آبي(نيل تا فرات)قراردادند،براي اين تسخير غاصبانه نياز به يك فضاي فرهنگي براي توجيه كار خودشان داشتند.
لذادراين ايام از يكسو از قدرت سينما و هاليوود بهره بردند فيلمهايي مانند(بن هور)و(ده فرمان)و...ساختند تا در افكار عمومي چنين جا بيندازند كه ماقوم يهود از قرنها قبل در اين مكان سكنا داشته ايم واين سرزمين آبا واجدادي ماست.واز سوي ديگر به سراغ كوروش ما آمدند چرا كه بر اساس آموزه هاي تورات كورش در5قرن قبل از ميلاد يهود را از يوغ حكومت بابلي ها آزاد وآنها را در اورشليم-قدس كنوني- سكنا داده بود لذا بزرگداشت كوروش از سوي يهوديان وسيله اي براي گراميداشت آن بنده برگزيده خداوند يا فرهنگ ايراني نيست بلكه براي مشروعيت بخشي به خود حايز اهميت بود.
نكته عجيب اينجاست كه درسال1340صهيونيستها جشن2500 را جشن گرفتند وده سال بعدبا مشاورت اسرائيلي ها شاه ايران جشنهاي پرهزينه كورش و2500ساله شاهنشاهي را گرفت!!نكات تاسف بار اين ماجرا بسيار است ازجمله:
الف)ايران قبل از هخامنشيان تمدن باشكوه مادها،تمدن ايلام مياني و... را داشت ولي يهوديها اسرار دارند كه از سلسله هخامنشيان به اين سو تاريخ ايران است براستي چرا؟؟وعجيب اين است كه ملي گرايان ايران پرستان هم ساكت شدند ودم نمي زنند!!
ب)شروع تاريخ ايران نه تولد كوروش وحتي نه تشكيل سلسله هخامنشي بلكه !!فتح اورشليم!! وجادادن يهود در آن قرار داده شد يعني كورش كبير را آنقدر كوچك كردندكه فقط براي مشروعيت بخشي به اسرائيل به درد بخورد وباز كورش گرايان ساكت ماندند شايد هنوز هم ندانند كه اين چشم بندي چگونه اتفاق افتاد.
ج)ازماجراي جشنهاي 2500 ساله براي مقابله با اسلام وتشيع بهره بردند كه همينك به دنبال ساخت فيلم پرهزينه"كورش ونشرآرا"-مقابل اسلام گرايي- دردستور كار قرار گرفته بر اساس اسناد موسسات كمك كار با كاخ سفيد يكي از راههاي براندازي در ايران دم زدن از تمدن گذشته ايراني وتاكيد برآن درمقابل اسلامگرايي است.
د)به گونه اي فضا را عوض كردند كه از پادشاهي هخامنشيان تا پادشاهي اشكانيان تا پادشاهي ساسانيان وهمينطور ادامه بدهيد تا بوده واز دخالت مردم حرفي در ميان نيست فقط سلطنت را ترويج نموده وبرايشان كورش بهانه اي بود تا بتوانند تخت وتاج خود را تجليل نمايند ولي پادشاهان پس از كورش به هيچ وجه اعمال زورگويانه اشان قابل توجيه نيست.
آيا به عنوان يك ايراني از ماهيت جشنهاي 2500ساله ايران مطلع هستيد؟
صرفنظر از هزينه هاي هنگفت ونيز مفاسد فراوان اين مراسم وعلي رغم تبليغات دربار پهلوي مبني بر بزرگداشت 2500 سال سلطنت وپادشاهي واقعيت صرفا با هدف نكوداشت خاطره وتاريخ عزيمت يهوديان از بابل به ايران وبيت المقدس در زمان كورش در سال 539قبل از ميلاد مسيح برگزارشد.
1961سال بعداز ميلاد مسيح كه يادبود آزادي ملت يهود از اسارت بابل گرفته شد
+539 سال قبل از ميلاد مسيح كه كورش ملت يهود را از اسارت بابل نجات داد
=2500
بخت النصر دوم پادشاه بابل پس از آنكه اورشليم را فتح كرد يهوديان را به اسارت به بابل برد البته لفظ اسارت را يهودي ها براي مظلوم نمايي خودشان بكار بردند.
درافشاي جشنهاي 2500ساله در ايران امام خميني فرمودند:
«كارشناسهاي اسرائيل براي اين تشريفات دعوت شدندبطوري كه خبردارشدم ونوشتند به من،كارشناسهاي اسرائيلي مشغول به پا داشتن اين جشن هستندواين تشريفات راآنهادارند درست مي كنند.اين اسرائيل كه دشمن اسلام است والان درحال جنگ بااسلام است... ،به اين ممالك اسلامي بگوييدكه نرويدبه اين جشني كه اسرائيل داردبساطش رابه پامي كنديادرست مي كند.كارشناسهاي اسرائيل دراطراف شيراز دارندبساط جشن را درست مي كنند.دراين جشني كه كارشناسهاي اسرائيل دارنداين عمل رامي كنند،نرويد.››
درباره نقش اسرائيلي ها در جشن هاي 2500 ساله روزنامه هاآرتص چاپ اسرائيل براين باوراست كه فكر اوليه برگزاري جشن از سوي كارشناسان اسرائيلي طرح شده بود.(جهان زير سلطه صهيونيسم ص52)
روزنامه هاآرتص 21/8/1350:
هرچه باشد نام كورش بيشتر به خاطر كتاب مقدس و اعلاميه اي كه به نفع يهوديان صادركرد مشهور شده
محافل يهودي صهيونيستي بابرگزاري جشن هاي مزبور وتغييرتاريخ وتقويم هجري شمسي به تاريخ جعلي شاهنشاهي كورش كبيرودر واقع‹ تاريخ وتقويم يهودايران ›سعي درتعقيب مقاصدخودكردند.دو دليل اصلي ازبرگزاري اين مراسم،يكي:
تقويت مناسبات رژيم صهيونيستي با شاه وبهره برداري ازتاريخ ايران درجهت حمايت ازقوم يهودوتبليغات به ويژه درخصوص خدمات كورش درآزاد كردن قوم يهودازيوغ پادشاه بابل وبدين وسيله تحكيم پيوندهاي باستاني ايران ويهود درجهت حمايت وپشتيباني ايران ازاسرائيل جعلي در زمان خطر و تهديد عليه رژيم جعلي اسرائيل بود.
شايدحال بتوانيم دليل توجه محافل صهيونيستي ـ ايراني وشبكه ها و سايتهاي فارسي زبان ضدايران را درتعريف وتمجيد ازكورش كبيرومدح جشن هاي2500ساله دريابيم چراكه ازسايتهاي صهيونسم در دنيا نسبت دادن هرشخصيت بزرگ وملي به تاريخ يهوداست تاعلاوه برجلب حمايت براي صهيونيستها حس ملي و وطن دوستي آن ملت رابا سياست خاص خودبه حمايت ازصهيونيستها پيوندزنند.
منبع:مقاله استاد محسن قنبریان
برای درک بهتر می توانید فایل های زیر را دانلود کنید و گوش دهید
كورش،نوه آخرين پادشاه مادها بود كه با همراهي فرمانده هاي مادي توانست قدرت را بدست بگيرد وسلسله هخامنشي را تاسيس كند.از ويژگي هاي كورش خردمندي او بود و به خوبي مي دانست كه با اقوام و ملتها چگونه برخورد كند.كوروش،همان ذوالقرنين قرآن:
اين نظر براساس تحقيقات دانشمند برجسته هندي ابوالكلام آزاد شروع وتوسط علامه طباطبايي در تفسير الميزان ترجيح يافت وتوسط شاگرد ايشان آيت اله معرفت دركتاب نقد شبهات پيرامون قرآن بشكل قطعي بيان شدوتوسط آيت اله مكارم شيرازي هم بيان گرديد.اين مفسران در ذيل آيات83تا99سوره كهف به كمك شواهد تاريخي وباستان شناسي بشكل ظن راجح يانظر قطعي ذوالقرنين سوره كهف را بركوروش كبير پادشاه پارسيان وموسس هخامنشي تطبيق مي دهنداما
با سپاس از دوست گرامي، خضر، كه نكتههاي خوبي را از مقالات و گفتارها گزينش كرده و آوردند، هرچند كه به برخي از آن نكتهها اعتراضاتي دارم اما فعلا ميخواهم به همين عكس فوق اشاره داشته باشم. در دين مبين اسلام سجده كردن در برابر غير خدا، اگر جنبهء عبادت نداشته باشد و تنها تكريم باشد اشكالي ندارد. براي نمونه در قرآن كريم داريم كه برادران حضرت يوسف او را سجده كردند و با آنكه حضرات يعقوب و يوسف حضور داشتند هيچ ممانعتي از اين كار نكردند و نيز هيچ وحيي از جانب خداوند در منع آن نازل نشد. باز آنكه سجده به انسان به نيت تكريم در جاي ديگر قرآن نيز آمده است كه اصلا فرمان خداوند بوده است كه به فرشتگان داده شد. بنابراين اگر در سجده برای غيرخدا، نيت عبادت وجود نداشته باشد و تنها احترام و تكريم مدنظر باشد هيچ اشكالي ندارد. برای آگاهی بيشتر میتوان كارشناسان اين انجمن پرسيد.
دوستمان انوشيروان بررسيهاي بسيار خوبي را آوردهاند كه جاي سپاس فراوان دارد. بنده نيز با ايشان همراي هستم كه تحريف منابع تاريخي از سوي آقای مرادي غياثآبادي كار ناشايستي بوده است و اگر دقت كنيم برخي از دوستاني كه هنوز فرصت پژوهش در تاريخ ايران باستان را نيافتهاند تحت تاثير گفتار تحريفي و آميخته به دروغ او شدهاند و گمان كردهاند كورش بزرگ، آن استورهء جوانمردي، رفتاري خارج از مرام انساني داشته است.
اميدوارم كه در اين ايام، پيام عاشورا را چون تذكري مهم بجان بخريم و با پژوهش و بررسي درست منابع، راه درست را بهتر بشناسيم و راه كژانديشي و غرضورزي را ببنديم.
ايدون باد