ولايت فقيه

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ولايت فقيه

با عرض سلام و تسليت شهادت حضرت فاطمه (‌س)‌

ولايت فقيه به چه معناست ؟ولايت فقيه مطلق به چه معناست ؟

ولي فقيه چه وظايفي دارد ؟ سايرين در مقابل ولايت فقيه چه وظايفي دارند ؟



آيا از همان آغاز غيبت يك نفر ولي فقيه وجود داشته ؟ يا اينكه حتما بايد حكومت اسلامي وجود داشته باشد تا شخصي به عنوان ولي فقيه در نظر گرفته شود ؟

اگر چندين كشور حكومت اسلامي داشته باشند آيا بايد چند ولي فقيه نيز وجود داشته باشد ؟

انتخاب ولي فقيه به چه صورت انجام مي شود ؟ آيا معياري براي اين انتخاب در نظر گرفته شده ؟

ظاهرا يك شيوه واحد در انتخاب ولي فقيه در دوران مختلف وجود ندارد ! مثلا امام ره به يك شيوه و مقام معظم رهبري به شكل ديگري . در صورتيكه مثلا در انتخاب مرجع تقليد معيار واحدي وجود دارد .

با تشكر از كارشناسان گرامي

:Gol:

روشنا;108266 نوشت:
با عرض سلام و تسليت شهادت حضرت فاطمه (‌س)‌

ولايت فقيه به چه معناست ؟ولايت فقيه مطلق به چه معناست ؟

ولي فقيه چه وظايفي دارد ؟ سايرين در مقابل ولايت فقيه چه وظايفي دارند ؟


آيا از همان آغاز غيبت يك نفر ولي فقيه وجود داشته ؟ يا اينكه حتما بايد حكومت اسلامي وجود داشته باشد تا شخصي به عنوان ولي فقيه در نظر گرفته شود ؟

اگر چندين كشور حكومت اسلامي داشته باشند آيا بايد چند ولي فقيه نيز وجود داشته باشد ؟

انتخاب ولي فقيه به چه صورت انجام مي شود ؟ آيا معياري براي اين انتخاب در نظر گرفته شده ؟

ظاهرا يك شيوه واحد در انتخاب ولي فقيه در دوران مختلف وجود ندارد ! مثلا امام ره به يك شيوه و مقام معظم رهبري به شكل ديگري . در صورتيكه مثلا در انتخاب مرجع تقليد معيار واحدي وجود دارد .

با تشكر از كارشناسان گرامي:Gol:



با سلام و تشکر:Gol:

از اینکه با سایت خودتان ارتباط برقرار کرده اید خیلی ممنون، در خصوص ولایت فقیه در انجمن کلام، مباحث خوبی مطرح شده که توسط کارشناسان محترم و کاربران فرهیخته، به اکثر سؤالات شما پرداخته و پاسخ مناسب داده شده است.

لطفاً به آدرس های ذیل مراجعه کنید و در صورتیکه پاسخ سؤالی از سؤالات تان را نیافتید، مجدداً بصورت جدا جدا، و تفکیکی، سؤالها را طرح تا توسط کارشناسان پاسخ داده شود:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=10446
http://www.askdin.com/showthread.php?t=10254
http://www.askdin.com/showthread.php?t=4368
http://www.askdin.com/showthread.php?t=3083
http://www.askdin.com/showthread.php?t=11032
http://www.askdin.com/showthread.php?t=1350
http://www.askdin.com/showthread.php?t=2775
http://www.askdin.com/showthread.php?t=9840
http://www.askdin.com/showthread.php?t=9452
http://www.askdin.com/showthread.php?t=8204
http://www.askdin.com/showthread.php?t=1042
http://www.askdin.com/showthread.php?t=5540
http://www.askdin.com/showthread.php?t=5179
http://www.askdin.com/showthread.php?t=3284
http://www.askdin.com/showthread.php?t=1010
http://www.askdin.com/showthread.php?t=2783
http://www.askdin.com/showthread.php?t=2584
http://www.askdin.com/showthread.php?t=2294

مواردی که لینکشان در بالا ذکر شد گوشه ای از ده ها تایپیکی است که در موضوع ولایت فقیه و حکومت اسلامی به آنها پرداخته شده است، و بی شک، پاسخ غالب سرالات شما در آنها بررسی شده است.

موفق باشید ...:Gol:


می خوایی تو 1 جمله جوابت رو بدم و راحتت کنم لازم نباشه بری اون همه لینک رو بخونی؟

حلس;110230 نوشت:
می خوایی تو 1 جمله جوابت رو بدم و راحتت کنم لازم نباشه بری اون همه لینک رو بخونی؟


با سلام

بزرگوار میشنویم یک جمله شما را

منتظریم

طاها;110328 نوشت:


با سلام

بزرگوار میشنویم یک جمله شما را

منتظریم


جنگ 72 ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

حلس;110349 نوشت:
جنگ 72 ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند


با سلام به دوستان بزرگوار

جناب حلس عزیز اگر قرار باشد بحث ولایت فقیه افسانه باشد، باید گفت منابعی که آن را بیان نموده اند نیز افسانه باشند که در این صورت سخن خود شما نیز در دایره افسانه قرار می گیرد.
البته محور استدلالات و نحوۀ تفکر حضرتعالی در امضایتان مشهود است که در این صورت سؤال این است چرا به محتوای امضایتان عمل نمی کنید و ملتزم بیت خود نیستید؟
به هرحال این نحوه قضاوت نمودن به اینکه اقتصار به برخی روایات نمود و توجه به روایات متعدد دیگر ننمود و به واسطۀ آن معظم احکام اسلامی را از حیز انتفاع ساقط نمود کاری خلاف عقل سلیم است.
البته ظاهرا مجموع سخنان دوست عزیزمان آقای حلس در این تاپیک موجود است که دوستان می توانند به آن مراجعه نمایند:

صدرا;110368 نوشت:

با سلام به دوستان بزرگوار

جناب حلس عزیز اگر قرار باشد بحث ولایت فقیه افسانه باشد، باید گفت منابعی که آن را بیان نموده اند نیز افسانه باشند که در این صورت سخن خود شما نیز در دایره افسانه قرار می گیرد.
البته محور استدلالات و نحوۀ تفکر حضرتعالی در امضایتان مشهود است که در این صورت سؤال این است چرا به محتوای امضایتان عمل نمی کنید و ملتزم بیت خود نیستید؟
به هرحال این نحوه قضاوت نمودن به اینکه اقتصار به برخی روایات نمود و توجه به روایات متعدد دیگر ننمود و به واسطۀ آن معظم احکام اسلامی را از حیز انتفاع ساقط نمود کاری خلاف عقل سلیم است.
البته ظاهرا مجموع سخنان دوست عزیزمان آقای حلس در این تاپیک موجود است که دوستان می توانند به آن مراجعه نمایند:


بنده در حال حاضر در خانه مان هستم.

و تمام سخنان بنده تو اون تاپیک نیست.
خیلی حرفها بود که نتونستید جواب بدید و حذفش کردید.
اونها رو برگردونید تا مردم بخونند و بعد تصمیم بگیرند.

امام در اول کتاب ولایت فقیه گفته اند که این بحث از میاحث عقلی است که تصورش تصدیقش را به همراه دارد. کسی که کمترین اشنایی با اندیشه سیاسی تشیع دارد یقینا ان را تصدیق خواهد کرد. حال به هر دلیلی اگر کسی برایش حل نشد که نظام حکومتی در اسلام ولایت فقیه است باید در مقابل، نظام دریافتی خودش را بتواند تبیین کند.اگر این برادر نظام سیاسی اسلام بر مبنای ولایت فقیه را قبول ندارند بفرمایند که نظام حکومتی اسلام از نظرشان چیست و ادله شان چیست؟
ممنون می شوم واضح جواب بدهید؟

حلس;110370 نوشت:
بنده در حال حاضر در خانه مان هستم.

و تمام سخنان بنده تو اون تاپیک نیست.
خیلی حرفها بود که نتونستید جواب بدید و حذفش کردید.
اونها رو برگردونید تا مردم بخونند و بعد تصمیم بگیرند.

سلام بر حلس عزیز
1- آمدن در فضای دنیای مجازی مخالف با محتوای روایتی است که در امضای خود آوردید. تعبیر به «حلس» که ظاهرا به گلیم زیر فرش گفته می شود همین مخالفت را بیان می سازد.
2- در آن تاپیک هر موردی که حذف شده را تذکر بدهید دوستان کارشناس بر می گردانند.
3- این لینک نیز توضیحات خوبی در رابطه با امضای شما داده است مراجعه کنید:

صدرا;110382 نوشت:
سلام بر حلس عزیز
1- آمدن در فضای دنیای مجازی مخالف با محتوای روایتی است که در امضای خود آوردید. تعبیر به «حلس» که ظاهرا به گلیم زیر فرش گفته می شود همین مخالفت را بیان می سازد.
2- در آن تاپیک هر موردی که حذف شده را تذکر بدهید دوستان کارشناس بر می گردانند.
3- این لینک نیز توضیحات خوبی در رابطه با امضای شما داده است مراجعه کنید:

شما هر پستی که ارسال میکنید مگر نسخه اش را در کامپیوترتان ذخیره می کنید؟
چگونه از من انتظار دارید مطالب 4 ماه پیش را بیاورم؟

حلس بودن با ماست بودن یکی نیست.
ما اینجا بحث مذهبی می کنیم.
همین سدیر که در این روایت اومده مگر پس از این روایت رفته و دیگه هیچ بحث دینی هم نکرده؟
شما به روایات کتاب الحجه کافی اگه نگاه کنید بارها مناظره ی یاران معصومین با اهل بدعت از طرف حضرات تشویق و مورد تقدیر قرار گرفته.

هدف از حدیث اینه که جایی که برات خطری وجود داره نرو. و خودت رو برای قیام حضرت آماده کن و نگه دار. حتی اگه سیاسیون اومدن گرفتنت با تقیه خودت رو خلاص کن.

من هم با اینکه خیلی مشتاق به مناظره با شما هستم ولی می دونم که شما آدمی نیستید که انصاف رو رعایت کنید و آخرش برچسب سیاسی به من نزنید. هنوز هیچی نشده به من می گید حجتیه!!
به شما اعتماد ندارم.

حلس;110393 نوشت:

1- شما هر پستی که ارسال میکنید مگر نسخه اش را در کامپیوترتان ذخیره می کنید؟
چگونه از من انتظار دارید مطالب 4 ماه پیش را بیاورم؟

2- حلس بودن با ماست بودن یکی نیست.

3- هدف از حدیث اینه که جایی که برات خطری وجود داره نرو. و خودت رو برای قیام حضرت آماده کن و نگه دار. حتی اگه سیاسیون اومدن گرفتنت با تقیه خودت رو خلاص کن.

4- من هم با اینکه خیلی مشتاق به مناظره با شما هستم ولی می دونم که شما آدمی نیستید که انصاف رو رعایت کنید و آخرش برچسب سیاسی به من نزنید. هنوز هیچی نشده به من می گید حجتیه!!
به شما اعتماد ندارم.

با سلام به برادر بزرگوار حلس
1- اگر نگاهی به مجموع پستهای ارسالی خود بیفکنید می بینید که همۀ پستهای شما قابل دسترسی است؛ لذا رجوع به کامپیوتر در این موارد بی معنا است.
2- ما هم همین سخن جنابعالی را می زنیم که حلس بودن با ماست بودن جداست و انسان مومن و مسلمان نمی تواند در بارۀ مسائل دینی خود چه فردی و چه اجتماعی بی تفاوت باشد.«لینکی که در پست قبلی گذاشته شد همین موضوع را تبیین نموده مراجعه کنید».
3- شما از کجا می دانید ما بی انصاف هستیم؟وشما با انصاف؟!
به هر حال ما شما را دوست داریم .موفق باشید.

روشنا;108266 نوشت:
با عرض سلام و تسليت شهادت حضرت فاطمه (‌س)‌

ولايت فقيه به چه معناست ؟ولايت فقيه مطلق به چه معناست ؟

ولي فقيه چه وظايفي دارد ؟ سايرين در مقابل ولايت فقيه چه وظايفي دارند ؟

آيا از همان آغاز غيبت يك نفر ولي فقيه وجود داشته ؟ يا اينكه حتما بايد حكومت اسلامي وجود داشته باشد تا شخصي به عنوان ولي فقيه در نظر گرفته شود ؟

اگر چندين كشور حكومت اسلامي داشته باشند آيا بايد چند ولي فقيه نيز وجود داشته باشد ؟

انتخاب ولي فقيه به چه صورت انجام مي شود ؟ آيا معياري براي اين انتخاب در نظر گرفته شده ؟

ظاهرا يك شيوه واحد در انتخاب ولي فقيه در دوران مختلف وجود ندارد ! مثلا امام ره به يك شيوه و مقام معظم رهبري به شكل ديگري . در صورتيكه مثلا در انتخاب مرجع تقليد معيار واحدي وجود دارد .

با تشكر از كارشناسان گرامي:gol:

علاوه بر تاپیکهای معرفی شده میتوانید به کتاب پرسشها و پاسخها از استاد آیةالله مصباح یزدی مجلدهای 1-4 که در یک جلد چاپ شده است و به طور مختصر و مفید در زمینه های فوق بحث و بررسی به عمل آمده است،مراجعه بفرمایید.

به نظر شخص بنده ولایت فقیه یعنی اطاعت محض یعنی مقدم داشتن خواسته های ولی فقیه بر خواسته های خویش هر چند اون خواسته از نظر خودش توجیه عقلائی داشته باشه ولی امر ولی فقیه با توجه به توجیه عقلایی خواسته های افراد ارجحیت خودشو از دست نمیده یعنی ارجحیت قول ولی فقیه قائم به دستورات خداوند متعال هست و به همین خاطر میشه گفت ذاتی هست آیه شریفه : یا ایها الذین امنو اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم به فرموده این آیه شریفه کلمه اطیعوا بدون قید و شرط بیان گردیده هست یعنی هیچ قیدی و شرطی برای اطاعت از ولایت عظمای فقیه وجود ندارد منظورم اینه برای اطاعت از ولی فقیه شروط و قیودات از بین میرود حکومت ولایت فقیه چون تشعشعی از حکومت الهی اطاعت از آن هم اطاعت از خدواند متعال هست چون جلوه ی بارزی از رحمت و غضب خداوند متعال هست

رحیق مختوم;111263 نوشت:
به نظر شخص بنده ولایت فقیه یعنی اطاعت محض یعنی مقدم داشتن خواسته های ولی فقیه بر خواسته های خویش هر چند اون خواسته از نظر خودش توجیه عقلائی داشته باشه ولی امر ولی فقیه با توجه به توجیه عقلایی خواسته های افراد ارجحیت خودشو از دست نمیده یعنی ارجحیت قول ولی فقیه قائم به دستورات خداوند متعال هست و به همین خاطر میشه گفت ذاتی هست آیه شریفه : یا ایها الذین امنو اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم به فرموده این آیه شریفه کلمه اطیعوا بدون قید و شرط بیان گردیده هست یعنی هیچ قیدی و شرطی برای اطاعت از ولایت عظمای فقیه وجود ندارد منظورم اینه برای اطاعت از ولی فقیه شروط و قیودات از بین میرود حکومت ولایت فقیه چون تشعشعی از حکومت الهی اطاعت از آن هم اطاعت از خدواند متعال هست چون جلوه ی بارزی از رحمت و غضب خداوند متعال هست

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

زمانی این جمله اطاعت بی قید و شرط می تواند صحت داشته باشد که ولی فقیه مستقیما از سوی امام زمان تایین شده باشند

ان موقع دستور ایشان دستور امام زمان و رفتار ایشان ملاک عمل می شود

اما وقتی انتخاب ولایت فقیه بعد از دوران غیبت صغری تحت شرایط قرار گرفت

با توجه به عقلانی بودن این مسئله تا وقتی امر ایشان مطاع است که شروط ذکر شده ساقط نشود

و اینجاست که سوال پیش میاید

آیا عقلانی است کسی که شروط را محقق نمی بیند از او پیروی کند؟

آیا عقلانی است که بگوییم انتخاب ولایت فقیه تا ابد چون خبرگان مردم انتخاب کرده اند صحیح است و رفتارش مورد سوال نیست؟

:Gig:

بسم الله النور
سلام علیکم بازهم دارم تاکیدمیکنم هرمطلبی که زده میشه ابتداخوب مطالعه بشه بعد سوالی پرسیده بشه دارم ازروی تجربه میگم.خب میخوام سخنان گهربارحجت الاسلام والمسلمین اقای قرایتی رودربرنامه درسهای ازقران درمورداثبات عقلی ولایت فقیه بزنم خواهشاتامل بفرمایید.


[=&quot]بسم الله الرحمن الرحيم[/]
[=&quot]دليل عقلي در اثبات ولايت فقيه[/]

«[=&quot]الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي[/]»
[=&quot]دست ولي فقيه رهبري[/]

[=&quot]چون اين بحث در آستانه‌ي سالگرد رحلت حضرت امام پخش مي‌شود و مهم‌ترين کار امام حالا بگوييم، از مهمترين کارها، چون امام همه‌ي کارهايش مهم بود. يکي از مهمترين کارهاي امام اين ولايت فقيه است و البته من ولايت فقيه را سالهاي قبل گفتم، منتها حالا من اگر سه بار هم تکرار کنم هر ده سال يکبار جا دارد. ولي اين حرف‌هايي که مي‌خواهم بگويم، حرف‌هاي نويي است مي‌خواهم بزنم. بيست تا دليل عقلي، نه قرآني. بيست تا دليل عقلي، يادداشت کردم، براي ولايت فقيه. غير از دليل‌هاي قرآني. بتوانم در اين 28 دقيقه بيست تا را بگويم خوب است، از همه‌ي طلبه‌ها، و معلمين امور تربيتي، اساتيد دانشگاه و همه‌ي فرهنگ دوستان که همه‌ي کشور هستند، تقاضا دارم اين بحث را با عنايت گوش بدهيد. يعني اين بحث را زيادي گوش بدهيد. چون ممکن است شما سي ساعت هم مطالعه کني به اين بيست تا نکته دير برسي. دليل عقلي بر ولايت فقيه، بيست تا دليل، بسم الله الرحمن الرحيم، موضوع: دلايل عقلي ولايت فقيه[/].


1- [=&quot]استمرار هدايت الهي در طول تاريخ[/]

[=&quot]دلايل عقلي يعني کار به قرآن و حديث هم نداريم، عقل خودمان... بعد آنوقت دلايل قرآني و حديثي‌اش را هم مي‌گوييم. يکي اينکه ما نمي‌توانيم بگوييم: خدايي که «لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ» (سبأ/3) يعني ذره‌اي چيزي از چشم خدا پنهان نيست، يک مرتبه بعد از پيغمبر خدا مردم را رها کند. عقل قبول نمي‌کند، که خداوندي که براي هر چيز جزئي حديث داريم، براي خوردن، همين خوردن، براي غذا خوردن هم حدود سه هزار تا حديث داريم. چه بخور؟ چقدر بخور؟ چطور بخور؟ کي؟ زمان؟ مکان؟ براي خوابيدن دستور دارد. پيغمبري که يک چنين دين جامعي آورده که براي مسائل جزئي تا مسائل اقتصادي، سياسي، نظامي، حقوقي، آخر يک مرتبه مردم را رها کند. بگويد: هيچي به هيچي! عقل اجازه نمي‌دهد[/].

[=&quot]يک رييس کارخانه را عقل اجازه نمي‌دهد که بگوييم: کارخانه را درست کرد و کارگرهايش را رها کرد و رفت. يک چوپان را بگوييم گوسفندهايش را رها کرد. يک مادر را بگوييم: بچه‌اش را رها کرد. اصلاً اگر بگوييم: خدا جامعه را به کسي نسپرده است، اين با حکمت خدا سازگار نيست[/].
[=&quot]کسي مي‌تواند قانون‌گذار باشد که اطلاع کامل و جامع داشته باشد و جز خدا کسي اطلاع ندارد و بنابراين قانون حق خداست، خدا هم اين قانون را از طريق اوليائش به ما داده است. ولايت فقيه همين است. ولايت فقيه يعني حکومت اولياء خدا! اولش شخص پيغمبر است. بعدش ائمه‌ي اطهار هستن[/]
ادامه دارد...


2- [=&quot]حکومت بر مردم، حق خداست[/]

2- [=&quot]دوم اينکه ما حکومت را حق خدا مي‌دانيم. چون آن کسي که خلق کرده است، آن هم حق دارد امر و نهي کند. من چه کاره هستم که به شما بگويم، بکن يا نکن. مي‌گويد: تو چه کاره هستي؟ تو چه کاره هستي؟ آن شبي که مادر مرا زاييد، آزاد زاييد. بله قربان گو نزاييد. انسان آزاد است. به چه دليل بله قربان بگويد؟ انسان بله قربان‌گوي احدي نيست، جز خدا! «إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ» (يوسف/67) و حکومت اسلامي ابزار اين حاکميت خداست. اگر خدا بايد حاکم باشد، ابزار حکومت خدا حکومت اسلامي است[/].

3- [=&quot]زندگي بشر اجتماعي است، يعني ما مثل يک بوته نيستيم که خودمان سبز شويم، خودمان خشک شويم، کار به بوته‌ي بغلي نداشته باشيم. زندگي ما اجتماعي است. در زندگي اجتماعي تزاحم است. چون در يک منافعي هم او مي‌کشد، هم اين مي‌کشد. چون در زندگي با هم هستيم. در زندگي گروهي بِکش بِکش است. بکش بکش است. تزاحم پيش مي‌آيد، براي تزاحم قانون مي‌خواهيم. براي قانون، قانون‌گذار مي‌خواهيم. اگر ولايت فقيه نباشد، يعني چه؟ يعني خداوند بشر را خلق کرد، زندگي‌اش هم طوري است که نياز به جامعه دارد. يعني من نياز به شما دارم. کفاش به نانوا، نانوا به قصاب، قصاب به نجار، زندگي بشر اجتماعي است، در زندگي اجتماعي درگيري و تزاحم است. درگيري قانون مي‌خواهد، قانون، قانونگذار مي‌خواهد. کسي بگويد: ولايت فقيه هيچي، يعني هيچي به هيچي! بشر هم نمي‌تواند قانون‌گذاري کند. چرا؟ براي اينکه کسي حق دارد قانون بگذارد که اطلاع کامل داشته باشد. يک دکتر براي جسم خواسته باشد پزشک خوبي باشد، بايد از قند و اوره و فشار و تب و... يعني بايد همه‌ي خصوصيات جسمي مرا بداند تا نسخه‌اش درست باشد. وگرنه دارو مي‌دهد کليه‌اش خوب شود، کبد خراب مي‌شود، کبد خوب مي‌شود، چشم. چشم، گوش، اگر دکتري خواسته باشد نسخه‌اش کامل باشد بايد تمام شرايط دروني بدن را همينطور که نسخه‌ي پزشک وقتي خوب است که اطلاع کامل داشته باشد، قانون هم وقتي قانون حق است، که اطلاع کامل داشته باشد. ما کسي را جز خدايي که اطلاع کامل داشته باشد، نداريم[/].
[=&quot]مقام معظم رهبري[/]

[=&quot]در زمان خودمان، الآن بعضي کشورهاي غربي حالا 119 مرتبه قانون اساسي‌اش عوض شده است. در کشور خودمان صبح مي‌گويند: خيابان يک طرفه، عصر مي‌گويند: دو طرفه! هر روزي هر کاري مي‌کني يک... الآن شنيدم که ايراني‌هاي خارج از ايران گفتند: اين چيزي که دولت مي‌دهد، يارانه‌ها را به ما هم بدهد. سرباز نمي‌دهيم، صدام به ايران حمله کرد ما رفتيم خارج خوش باشيم، خطري براي ايران آمد، به درک! ما در رفاه باشيم، اما اگر يک پول نفت فروختيد به ما هم براي خارج... حالا مثلاً يعني هرکاري بکني، يک جاي آن[/]...
3- [=&quot]علما و فقها، نزديک‌ترين افراد به امامان معصوم[/]

[=&quot]کسي مي‌تواند قانون‌گذار باشد که اطلاع کامل و جامع داشته باشد و جز خدا کسي اطلاع ندارد و بنابراين قانون حق خداست، خدا هم اين قانون را از طريق اوليائش به ما داده است. ولايت فقيه همين است. ولايت فقيه يعني حکومت اولياء خدا! اولش شخص پيغمبر است. بعدش ائمه‌ي اطهار هستند، ائمه‌ي اطهار هم به ما گفتند: حالا که دست شما به امام معصوم نمي‌رسد، لااقل نزديک‌ترين کس به امام معصوم چه کسي است؟ آن کسي که علم امام را داشته باشد. آن کسي که علم امام را داشته باشد، نزديک‌ترينش مراجع تقليد هستند. اگر عصمت ندارند نزديکترين مقام به عصمت عدالت است. حالا که معصوم نيستي عادل باش. حالا که علم تو علم لدني نيست، لااقل بيشترين اطلاع از علم آنها داشته باش. خوب اين به طور طبيعي است. يک جنازه را مي‌خواهند نماز بخوانند، مي‌گويند پسر بزرگ اجازه بدهد. چون نزديک‌ترين کس به اين مرحوم اولاد اکبرش است. اگر يک کسي از دنيا رفت، نماز قضايي دارد، اولي‌ترين کس که اين نماز قضاي پدر را بخواند، اولاد بزرگ‌تر است. اين چيز عقلي و طبيعي است. در دنيا هم همينطور است[/].

[=&quot]شما اگر در خانه‌ي کسي رفتي گفتند: نيست، مي‌گويي: آقازاده‌شان هستند؟ در آقازاده‌ها هم مي‌خواهي پسر بزرگش باشد.اين استدلال نمي‌خواهد، تمام عقلا اين کار را مي‌کنند. پس ببينيد يکبار ديگر نصفش را من مي‌گويم و نصفش را شما بگوييد. چون ما آزاد آفريده شديم، بله قربان گوي هيچ‌کس نيستيم. و چون زندگي ما اجتماعي است درگيري مي‌شود، قانون مي‌خواهيم و قانون، قانون‌گذار مي‌خواهد. قانون‌گذار بايد علم جامع و کامل و به همه‌ي شرايط ما داشته باشد. و وقتي هم دستمان به معصوم نمي‌رسد، نزديک‌ترين فرد به امام معصوم نزديک‌ترين فرد به علم امام، اعلم است. که بايد اعلم باشد. نزديک‌ترين فرد به عصمت، عادل است. يعني آن کسي که عادل است، يک قدم به عصمت نزديکتر است. اينها دلايل روشني است[/].
[=&quot]عقل مي‌گويد اگر به بيست نرسيدي، به نوزده، به نوزده نرسيدي به هجده، اينطور نباشد يا بيست يا صفر، ما آزاد آفريده شديم. بله قربان‌گوي احدي نيستيم. کسي حق امر و نهي دارد که من را ساخته است. آن کسي که مرا ساخته بايد قانون را وضع کند. او از طريق انبيا گفته و وقتي هم انبيا نيست، نزديک‌ترين کس به انبياء فقيه عادل است
ادامه دارد...

[/]

4- [=&quot]بهره‌گيري از علم و عدالت، در حدّ امکان[/]

[=&quot]خوب يک قانون عقلي است. مي‌گويند: «ما لا يدرک کله لا يترک کله» آخوندها اين را مي‌گويند. آقا شما اگر رفتي دوش آب داغ بگيري، اگر آب داغ نبود از آب نيم‌گرم استفاده کن. نه اينکه يا آب داغ، يا آب يخ، اگر نيم کيلو غذا مي‌خواهي که سير شوي، و نيم کيلويش نبود، با آن مقداري که هست يک لقمه مي‌خوريم. يعني چيزي کلي... يعني هرچه، آقا اگر طلبکار هستي، از کسي هم يک ميليون مي‌خواهي، مي‌گويد: يک ميليون ندارم. مي‌گويي: آقا نصفش را بده. ثلثش را بده. قسطي بده. يعني نمي‌گويي حالا که نداري پس هيچي! حالا که نداري پس هيچي نيست! يعني چيزي که کلش را به دست نمي‌آوري لااقل جزئي‌اش را به دست بياوري. اين قانون عقلي است. «ما لا يدرک کله...» اگر مصالح واقعي توسط امام معصوم بدست نمي‌آيد، لااقل توسط اعلم عادل بخشي‌اش تأمين شود. ما که دستمان به معصوم نمي‌رسد. ما که دستمان به معصوم نمي‌رسد نبايد بگوييم: پس هيچي، اصلاً ولايت فقيه را نمي‌خواهيم. هرکسي هرکاري دلش مي‌خواهد بکند. عقل مي‌گويد اگر به بيست نرسيدي، به نوزده، به نوزده نرسيدي به هجده، اينطور نباشد يا بيست يا صفر، ما آزاد آفريده شديم. بله قربان‌گوي احدي نيستيم. کسي حق امر و نهي دارد که من را ساخته است. آن کسي که مرا ساخته بايد قانون را وضع کند. او از طريق انبيا گفته و وقتي هم انبيا نيست، نزديک‌ترين کس به انبياء فقيه عادل است[/].

5- [=&quot]کفر به طاغوت و نفي سلطه ظالمان[/]

[=&quot]مسأله‌ي ديگر، در قرآن به ما گفتند: «فَمَنْ يَکْفُرْ...» بگوييد... «بِالطَّاغُوتِ» (بقره/256) «ْ أُمِرُوا أَنْ يَکْفُرُوا» (نساء/60) به ما گفتند مراجعه به طاغوت نکن. خوب اگر به طاغوت مراجعه نکنيم کجا برويم؟ اگر گفتند اين جاده ممنوع است اگر يک کوچه تابلو ورود ممنوع زدند بايد کوچه‌ي بغلي‌اش باز باشد. اگر گفتند به طاغوت مراجعه نکن، پس بايد يک کسي را معين کنند که لااقل ما به او مراجعه کنيم. به چه کسي مراجعه کنيم؟ به طاغوت مراجعه نکنيم. پس درگيري‌ها و اختلافات را به چه کسي مراجعه کنيم؟ عقل مي‌گويد: کسي که مي‌گويد: به طاغوت مراجعه نکن، پس بايد کسي باشد که به او مراجعه کنيم. در قرآن خدا گله مي‌کند، مي‌گويد: مردم يک مردمي هستند که «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا» (نساء/83) يک خبر امنيتي، يا وحشتي آمد فوري پخش مي‌کنند. حق نداريد هر خبري را پخش کنيد. اين را به اهل استنباط ارجاع بدهيد، «لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَه» اهل استنباط تحليل کنند به شما خبر را بگويند. خوب خبر يک لحظه است. ناوگان کجا آمد، کجا حمله شد؟ چه شد؟ قرآن مي‌گويد: خبرهاي لحظه‌اي را به اهل استنباط بدهيد، آنوقت ما قوانين دائمي‌مان را لازم نيست به اهل استنباط بدهيم. اگر براي ساختن يک اتاق مجوز از شهرداري مي‌خواهيم، اگر خواستيم يک شهري بسازيم، مجوز از شهرداري نمي‌خواهيم؟ اگر براي يک چيز جزئي خواستيم... قرآن مي‌گويد: حتي مسائل لحظه‌اي را به اهل استنباط بدهيد. خودتان پخش کنيد ممکن است آفاتي داشته باشد. اگر مسائل جزئي را به اهل استنباط بدهيم، آنوقت تمام قوانيني که صبح تا شام با آن کار مي‌کنيم، نبايد اهل استنباط بوده. ولايت فقيه يعني چه؟ يعني کسي که دين را استنباط مي‌کند. استنباط يعني چه؟ استنباط يعني آب کشيدن از چاه! يعني بتواند نگاه به آيه کند، بتواند به آيه نگاه کند از درون آيه اين قرآن چاه است، بتواند از چاه آب بکشد. اينکه مي‌گويند فقيه، يعني کسي که بتواند حکم خدا را استنباط کند. چطور الآن مي‌گويند: فلاني تحليل سياسي مي‌دهد؟ يعني اخبار را کنار هم مي‌گذارد، از درون اخبار يک استنباطي مي‌کند. مسائل سياسي استنباط مي‌خواهد، لحظه‌اي است[/].
ادامه دارد...

.
6- [=&quot]استنباط احکام، تخصص فقهاي دين[/]

[=&quot]مسأله‌ي ديگر قرآن مي‌گويد: «لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَه» بعد مي‌گويد که «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطان» (نسا/83) مي‌گويد: به اهل استنباط مراجعه کنيد، اگر به اهل استنباط مراجعه نکنيد، «لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطان» يعني اگر فقيه عادل براي شما تحليل و استنباط نداشته باشد، ديگران شما را مي‌برند. مثل بچه! سينه‌ي مادر را در دهان بچه نگذاري سر شيشه‌اي مي مکد. و لذا به ما گفتند هرکس بچه دارد در خانه بچه شود. چون اگر شما بچه شدي، بچه ات مي‌خواهد بازي کند، اگر شما بچه شدي، بچه‌ي شما تأمين مي‌شود، اگر بچه‌ات در کوچه مي‌رود بازي مي‌کند آنوقت معلوم نيست ديگر مسأله‌ي اخلاقي‌اش، بهداشتي اش، ديگر دست شما نيست. «من کان له صبيّ فليتصبّي» يعني چه؟ يعني نياز بچه را تأمين کنيد، وگرنه بچه آفت پذير است، آسيب‌پذير است. قرآن مي‌گويد: خبرها را به اهل استنباط بدهيد، که از نطر علمي و عدالت قدرت تشخيص داشته باشد، اگر نکنيد پشت سرش مي‌گويد، «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکُم» اين فضل خداست، که دست شما را در دست فقيه گذاشته است. اگر اين کار را نکنيد، «لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطان» هرکسي شما را به يک سويي مي‌برد. خوب اين واقعاً انسان نياز دارد. حالا يک قصه‌اي برايتان بگويم[/].
[=&quot]اصلاً به چه دليل ما پيغمبر مي‌خواهيم؟ عقلمان ناقص است. به چه دليل ناقص است؟ پشيمان مي‌شويم. هرکس در عمرش پشيمان مي‌شود، دليل بر اين است که عقلش کوتاه است. اگر عقل کامل بود هيچ کس پشيمان نمي‌شد. پس بشر عقلش ناقص است. دليل؟ پشيماني‌ها... هرکسي صد بار، دويست بار کمتر يا بيشتر پشيمان مي‌شود[/]

[=&quot]بعد از انقلاب در تهران يک سري موقوفات بود. ساختمان‌هاي ناصرالدين‌شاه و مظفرالدين شاه و موقوفات و بازار و خيابان وتيمچه و... خوب شاه که سقوط کرد، و اوقاف شاه سقوط کرد، گفتند: که اين اموال را به چه کسي بدهيم؟ چهار گروه بودند. يکي سازمان تبليغات يک نظر بود که اينها را به سازمان تبليغات بدهيم.2- جامعه روحانيت مبارز. 3- اداره اوقاف، 4- ميراث فرهنگي، چند جلسه نشستند هرکسي مي‌گفت اختيار اين اموال براي من باشد، من از درآمدش اين کار را مي‌کنم. بالاخره بعد از چند جلسه گفتند: برويم ببينيم امام چه مي‌گويد؟ رفتند پهلوي امام و گفتند: آقا اموال سنگيني است، درآمد سنگيني هم دارد، متصدي و توليت با چه کسي باشد؟ پيشنهاد سازمان تبليغات، اوقاف، ميراث فرهنگي، روحانيت مبارز، امام يک خرده فکر کرد، گفت: هيچ کدام! گفتند: اِ... پس چه کسي؟ گفت: اگر اين مدرسه خبر شود هيچ‌کدام از شما اصلاً متوجه نمي‌شويد. چون پشت مبز اداره‌تان و خانه تان هم جاي ديگر است. برو ببين نزديک‌ترين آخوند به آن مدرسه چه کسي است، توليت را به او بده، کليد را هم به او بده که صبح به صبح به مدرسه سر بزند. شما خواسته باشيد سر بزنيد تاريخ مي‌زنيد که 02/08/90 فلان و تا سر بزنيم مدرسه خراب شده است. نزديک‌ترين... گاهي وقت‌ها مثلاً مسائل جنگ و جبهه گاهي وقتي تاب مي‌خورد مي‌آمدند نزد امام، امام يک چيزي مي‌گفت همه آرام مي‌شدند. همه آرام مي‌شدند. اگر دستتان در دست اهل استنباط نباشد، «لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطان[/]»

[=&quot]اصلاً به چه دليل ما پيغمبر مي‌خواهيم؟ عقلمان ناقص است. به چه دليل ناقص است؟ پشيمان مي‌شويم. هرکس در عمرش پشيمان مي‌شود، دليل بر اين است که عقلش کوتاه است. اگر عقل کامل بود هيچ کس پشيمان نمي‌شد. پس بشر عقلش ناقص است. دليل؟ پشيماني‌ها... هرکسي صد بار، دويست بار کمتر يا بيشتر پشيمان مي‌شود[/].

[=&quot]انتخاب انسان هم قابل اعتماد نيست. چون اگر انتخاب انسان درست بود، ديگر هيچ همسري از همسرش طلاق نمي‌گرفت. پس آمار طلاق مثلاً اگر سه ميليون طلاق در دنيا داريم، حالا که بيشتر داريم. اگر ميليون‌ها طلاق هست، پس پيداست انتخاب انسان درست نيست. ميلياردها پشيمان شديم، شش ميليارد جمعيت است هرکدام صد بار در عمرشان پشيمان شده باشند، مي‌شود ششصد ميليارد پشيماني. پشيماني و طلاق دليل بر اين است که عقل ما کامل نيست. وگرنه نه پشيمان مي‌شديم و نه همسر طلاق مي‌داديم. خوب پس حالا که اينطور است نياز به وحي داريم. خوب پيغمبر که رفت چه؟ پيغمبر که رفت عقل ما کامل مي‌شود؟ به همان دليلي که عقل ناقص پيغمبر مي‌خواهد، به همان دليل عقل ناقص امام مي‌خواهد، بعد از امام هم به همان دليل عقل ناقص فقيه مي‌خواهد. آقاي قرائتي! فقيه پشيمان نمي‌شود؟ بله فقيه ممکن است پشيمان شود، ممکن است فقيه اشتباه هم بکند، اما ضريب اشتباهش از ديگران کمتر است[/]...
ادامه دارد...

[=&quot]توجه کنيد انسان از چهار راه آسيب مي‌پذيرد[/]:

7- [=&quot]راههاي آسيب‌پذيري افراد عادي[/]

1- [=&quot]از راه هوس‌هاي دروني، من اين بحث را در ده، بيست تا دانشگاه گفتم. منتهي نمي‌دانم در تلويزيون هم گفتم يا نگفتم؟ ولي وقتي گفتم تمام دانشجوها و اساتيد دانشگاه تحسين کردند. چون همينطور فرمول رياضي است. از چهارراه انسان گزيده مي‌شود. يا از هوس‌هاي دروني است. هوسش است دست به يک کاري مي‌زند بعد مي‌بيند بد شد. دنبال هوسش رفت. يا از راه فشار بيروني است. تحريکات بيروني، پولش مي‌دهند، رشوه‌اش مي‌دهند، با پول، تهديد، فحشش مي‌دهند، طومار مي‌نويسند، راهپيمايي مي‌کنند، يک موجي راه مي‌اندازند و او را هل مي‌دهند. يا از بيرون او را تحريک مي‌کنند. يا از هوس است. يا بي‌خبري است[/].

[=&quot]جهل، از راه جهل است. جاده را نمي‌داند مي‌رود در دره مي‌افتد. اين غذا را نمي‌داند مسموم است مي‌خورد مريض مي‌شود. فقيه از اين سه راه بيمه است. فقيه از راه جهل بيمه است. اين راه بسته است چرا؟ براي اينکه فقيه بايد اعلم باشد. باسواد ترين! يا واقعاً اعلم اعلم باشد، يا بين چند نفر که يکي از اين چند نفر اعلم هستند. پس جهل نيست، از راه جهل گول نمي‌خورد. از راه هوس‌هاي دروني هم بيمه است. چرا؟ چون در روايات مرجعيت مي‌نويسند، اينکه مي نويسم حديث است. مي‌نويسند «مخالفاً لهواء» شرط مرجع تقليد و فقيه اين است که هوا پرست نباشد. از راه تحريکات بيروني هم مصون است. چرا؟ براي اينکه شرط فقيه اين است که عادل باشد. عادل يعني چه؟ من عادل را به چربي مثال مي‌زنم. دست شما که چرب است آب مي‌ريزي اين چربي پس مي‌زند. عادل يعني انسان يک حالتي دارد به گناه که مي‌رسد گناه را پس مي‌زند. يعني نمي‌شود در روحش اثر گذاشت. بله فقيه از يک راه ممکن است اشتباه کند. و آن اين است که تجديد نظر، امروز يک مطالعه مي‌کند، نظرش برمي‌گردد. تجديد نظر در عمرش چند بار؟ مثلاً يک مرجع تقليد که رساله‌اش پنج هزار تا مسأله دارد با کم و زيادش، ممکن است پنج تا از اين مسائل را تجديد نظر کند. خوب وقتي دست ما به امام معصوم نمي‌رسد، دنبال چه کسي برويم؟ لااقل فقيه از سه راه بيمه است. ممکن است اطلاعاتش، تجربه‌اش به مرور اضافه شود، ولذا همه‌ي پروفسورهاي دنيا علمي‌ترين کتاب‌ها را هم که نوشتند، مثلاً مي‌نويسند چاپ هفدهم با تجديد نظر! يعني تجديد نظر قابل پذيرش است در دنياي علم[/].
[=&quot]آن خدايي که به خاطر حکمت دست بشر را در دست پيغمبر گذاشته بعد هم در دست اهل بيت گذاشته، بعد از اهل بيت در زمان غيبت اهل بيت، بايد دست ما را در دست يک کسي بگذارد. رها کردن بشر حکيمانه نيست. عقل قبول نمي‌کند. يک مدير،کارخانه را رها نمي‌کند. يک ماشين راننده‌اش را... آخر مگر مي‌شود بشر رها شود؟ بعد از غيبت هيچي به هيچي[/]!

[=&quot]همين مهندسي که اينجا را ساخته اگر خراب کند، دوباره خواسته باشد بسازد، ممکن است يک جاي اين ساختمان را تجديد نظر کند. نقشش را عوض کند. و لذا نگاه مي‌کنيم مهندس‌هاي درجه يک ساختمان‌هايي که در يک خيابان مي‌سازند، ساختمان شانزدهم با پانزدهم فرق مي‌کند. پانزدهم با سيزدهم فرق مي‌کند. اين تجديد نظر در دنيا قابل قبول است. ببينيد دليل ولايت فقيه چيست؟ انسان زندگي‌اش اجتماعي است. در زندگي اجتماعي درگيري مي‌شود، در درگيري قانون مي‌خواهيم، قانون‌گذار بايد کسي باشد که تحت تأثير هوس‌ها نباشد، اطلاعاتش هم جامع و کامل باشد. و او فقط خداست. قانون فقط خداست. «إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ» خداوند قانونش را از طريق انبياء گفته، وقتي پيغمبر و امام نيست اگر مردم رها شود اين خلاف حکمت خداست. يعني خداوند نعوذ بالله، نعوذ بالله، نعوذ بالله، نعوذ بالله، نعوذ بالله، نعوذ بالله عادل نيست. که براي يک گروهي پيغمبر بفرستد، براي يک گروهي امام بفرستد ما هم همينطور به اميد خدا رها کند! بگويد: برويد دنبال کارتان[/]!

[=&quot]آن خدايي که به خاطر حکمت دست بشر را در دست پيغمبر گذاشته بعد هم در دست اهل بيت گذاشته، بعد از اهل بيت در زمان غيبت اهل بيت، بايد دست ما را در دست يک کسي بگذارد. رها کردن بشر حکيمانه نيست. عقل قبول نمي‌کند. يک چوپان بزغاله‌هايش را رها نمي‌کند، يک مدير کارخانه، کارخانه را رها نمي‌کند. يک ماشين راننده‌اش را... آخر مگر مي‌شود بشر رها شود؟ بعد از غيبت هيچي به هيچي! دستمان را در دست خدا نگذاريم «لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطان». دنبال کساني مي‌رويم که پر از هوس هستند. پر از جهل هستند، پر از گناه هستند. دستمان را در دست چه کسي بگذاريم؟...[/]
ادامه دارد...
[=&quot][/]
[=&quot][/]

8- [=&quot]اوامر و نواهي قرآن درباره پذيرش حاکمان[/]

[=&quot]اصلاً اگر حکومت نباشد قرآن يک مشت آيه دارد، اين آيه‌ها ارشادي است. يعني اگر قرآن هم نبود، عقلمان مي‌فهميد. مثلاً چهار تا کلمه مي‌نويسم منتها خيلي آيه‌هايش شايد به بيست تا برسد، مي‌گويد: «لا تُطِع» (احزاب/1) يعني از اينها اطاعت نکن. در يک سري از آيات مي‌گويد: «لا تُطيعُوا» (شعرا/151) اطاعت نکنيد، يکسري از آيات مي‌گويد: «لا تَتَّبِع» (مائده/48) تبعيت نکن، يک سري از آيات مي‌گويد: «لا تَتَّبِعُوا» (بقره/168) تبعيت نکن، وقتي مي‌گويد: نه، نه، نه، نه، پس چه؟ وقتي مي‌گويد: به طاغوت مراجعه نکن، پس به چه کسي مراجعه کنم؟ وقتي مي‌گويد «لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً» (انسان/24) گناهکار را پيروي نکن. «أَوْ کَفُوراً» از کافر پيروي نکن. «وَ لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفينَ» (شعرا/151) گوش به حرف اين ولخرج و اسراف‌کار نده. «لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ» (اعراف/142) گوش به حرف آدم‌هاي مفسد نده. «لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ» (جاثيه/18) گوش به حرف آدم‌هاي جاهل نده. «وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» (کهف/28) آدم هاي افراطي را به حرفش گوش نده. آخر وقتي مي‌گويي نه نه نه، پس چه؟ پس چه؟ ما وقتي به جوان‌ها مي‌گوييم: اين کار خلاف است، اين کار خلاف است، اين کار خلاف است، پس بايد راه ازدواج را باز کرد. نمي‌شود بگوييم: آقا ازدواج نکن، همه‌ي راهها را هم ببنديم. خوب پس چه کند؟ پس چه کند؟[/]

[=&quot]در قرآن صدها آيه داريم راجع به امور سياسي، قضايي، اجتماعي، حقوقي. کتابي را يکي از دوستان از تفسير نور جمع‌آوري کرده، دو هزار و هفتصد نکته‌ي حقوقي. من خودم باور نمي‌کردم قرآن اينقدر مسائل حقوقي دارد؟ داديم به دکترهاي حقوق تحسين کردند حالاچاپ شده است. تازه من حقوقدان هم نبودم. به عنوان يک طلبه تفسير نوشتم، منتهي او چون دکتراي حقوق بوده، برداشته آيات حقوقي را درآورده است. حقوق بين‌الملل در قرآن، حقوق کيفري، حقوق جزايي، حقوق خانواده، حقوق جنگ، حقوق عمومي، حقوق خصوصي، اوه... وقتي قرآن اين همه آيه‌ي حقوقي، سياسي، قضايي، چه و چه دارد، آنوقت اينها بدون حکومت، بدون ولايت فقيه قابل اجرا است؟ ولايت فقيه مي‌خواهند وگرنه قابل اجرا نيست[/].

[=&quot]اصلاً تمام عقلاي دنيا از مسلماني هم بيرون برويم. تمام کره‌ي زمين به کارشناس مراجعه مي‌کنند. لباسش خياط است، ساختمانش مهندس است. مريض مي‌شود پزشک، تمام عقلا به کارشناس مراجعه مي‌کنند، زنده باد اسلام! زنده باد شيعه! چرا؟ براي اينکه اسلام مي‌گويد آن کارشناس بايد دو تا شرط اضافه داشته باشد. 1- بايد عادل باشد. فقط کارشناس باشد کافي نيست. بايد عادل باشد. بايد اعلم هم باشد. باسواد ترين باشد، پس اگر، عقلاي دنيا به کارشناس مراجعه مي‌کنند، ما از همه‌ي عقلا عاقل‌تر هستيم. چون هم به کارشناس مراجعه مي‌کنيم، هم کارشناس ما دو تا شرط دارد. عادل بايد باشد، و بايد اعلم باشد[/].
[=&quot]قرآن يک آيه دارد مي‌گويد: مسلمان‌ها بايد عزيز باشند. بدون ولايت فقيه مسلمان‌ها ذليل هستند. ما زماني که ولايت فقيه در مملکتمان مطرح نبود، همه‌جا بر سر ما مي‌زدند. تحقير مي‌شديم. الآن به برکت ولايت فقيه در دنيا عزيز هستيم. در دنيا عزيز هستيم. هرکس سفرهاي خارج برود، اين عزت اسلام را مي‌فهمد. يعني الآن دنيا مي‌گويند: مي‌شود در مقابل آمريکا ايستاد[/]
9- [=&quot]نصب هارون در غيبت حضرت موسي[/]

[=&quot]موسي سي روز رفت مناجات کند در کوه طور تا تورات را بگيرد. «وَ واعَدْنا مُوسي ثَلاثينَ لَيْلَة» (اعراف/142) اين سي روزي که حضرت موسي مي‌خواست کوه طور برود، يک کسي را جاي خودش گذاشت. به هارون گفت: هارون تو برادر من هستي، برادر بزرگ‌تر من هستي، خليفه‌ي من باش. «هارُونَ اخْلُفْني» (اعراف/142) يعني خليفه‌ي من باش. من مي‌گويم عقل قبول مي‌کند موسي براي سي روز جانشين گذاشت. آنوقت پيغمبر از دنيا برود، دست ما را در دست کسي نگذارد؟ امام زمان غايب شود دست امت را در دست کسي نگذارد. اين با لطف خدا سازگار است؟ اگر مادري، پدري، بچه‌هايش را به کسي نسپارد اين پدر خوبي است؟ اين مادر خوبي است؟ اين پدر و مادر بي عاطفه نيست؟ چطور براي سي روز که موسي از شهر بيرون مي‌رود، سي روز «اخْلُفْني» به هارون گفت: تو خليفه‌ي من باش. آنوقت پيغمبر رفت و علي را معرفي نکرد؟ مي‌شود اين را قبول کنيم؟ چطور مي‌توانيم بگوييم: ابوبکر دلش به حال مردم بيش از پيغمبر سوخت؟ ابوبکر وقتي مي‌خواست برود عمر را تعيين کرد. ولي پيغمبر از دنيا رفت هيچ کس را تعيين نکرد. مي‌تواند کسي، مسلمان مي‌تواند اين حرف را بزند؟ بگويد: سوز ابي‌بکر نسبت به امت بيش از سوز پيغمبر بود. پيغمبر امت را رها کرد، ابوبکر گفت: بعد از من عمر[/]!

[=&quot]قرآن يک آيه دارد مي‌گويد: مسلمان‌ها بايد عزيز باشند. بدون ولايت فقيه مسلمان‌ها ذليل هستند. ما زماني که ولايت فقيه در مملکتمان مطرح نبود، همه‌جا بر سر ما مي‌زدند. تحقير مي‌شديم. الآن به برکت ولايت فقيه در دنيا عزيز هستيم. در دنيا عزيز هستيم. هرکس سفرهاي خارج برود، اين عزت اسلام را مي‌فهمد. يعني الآن دنيا مي‌گويند: مي‌شود در مقابل آمريکا ايستاد. و اين به خاطر اين است که امام خميني فرمود: آمريکا هيچ غلطي نمي‌تواند بکند. الآن هم شب‌ها که تلويزيون کلمات امام را پخش مي‌کند، شما حساب کنيد بعد از ولايت فقيه، اين ايران به کجا رسيد. البته نمي‌گوييم مسأله نداريم. هرجاي ايران را دست بگذاري، مسأله هست. اما با همه‌ي مسائل، با همه‌ي توسري‌هايي که شرق و غرب زدند، باز هم روي پا هستيم و روز به روز قوي‌تر هم مي‌شويم[/]...
ادامه دارد...

[=&quot]رهبر انقلاب و امام خميني رهبري[/]

[=&quot]مي‌گويند يک کسي اسمش مخفي بود، خيلي لاغر بود. گفتند: مخفي خان چقدر لاغري؟ گفت: من بايد مرده باشم. باز خوب است ماندم! گفتند: چطور؟ گفت: مگر نمي‌بيني هرکس به رفيقش نامه مي‌نويسد در نامه‌اش مي‌نويسد مخفي نماند... همه مي‌نويسند مخفي نماند... من ماندم. جمهوري اسلامي که درست شد، شرق و غرب از طريق صدام گفتند: جمهوري اسلامي نماند. ما نه اينکه مانديم، روز به روز قوي هم شديم. اين به برکت ولايت فقيه است. يک بچه دستش در دست پدرش نباشد، هر لاتي نگاهش کند، بچه مي‌ترسد. اما وقتي دستش در دست پدرش است، مي‌بيند يک آدم هرزه نگاهش مي‌کند، به هرزه مي‌گويد: ... (خنده حضار) عقل مي‌گويد: خداي حکيم مردم را رها نکرده است. به همان دليلي که پيغمبر دارد و امام دارد بعد از امام هم بايد يک کسي باشد. اگر به عصمت مطلقه نمي‌رسيم لااقل به عدالت. اگر به علم بي‌نهايت پيغمبر و امام دستمان نيست لااقل به اعلم! اگر دستمان به معصوم نمي‌رسد، به کسي که نزديک‌ترين فرد است به معصوم. اگر بگوييم: ولايت فقيه نباشد، يعني کفار ما را ذليل کنند. يعني هرج و مرج شود. يعني قانون ما را کساني وضع کنند که پر از هوس و کج‌فهمي هستند. سلام و صلوات خدا بر امام خميني که اين مسأله ي ولايت فقيه را از درون کتاب‌ها آورد و مطرح کرد[/].

[=&quot]خدايا روح امام، روح شهدا، روح همه‌ي کساني را که براي انقلاب زحمت کشيدند، و از دنيا رفتند را روحشان را از ما راضي و ما را پاسدار خون‌ها و خدماتشان قرار بده[/].

[=&quot]من وقتي اينجا آمدم متوجه شدم که تولد امام باقر(ع) هم هست. امام خميني جرقه‌اي از امام باقر است. گوشه‌اي از علم امام باقر را دارد. ما که امام‌ها را درک نکرديم[/].

[=&quot]خدايا امنيت کامل را بر بلاد اسلامي حاکم و توفيق معرفت، مودت، اطاعت به اهل بيت را روز به روز زياد بفرما[/].

«[=&quot]والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته[/]»

ازخداوندمتعال بخواهیم روح تسلیم وفرمانبرداری ارحق وحقیقت رابه مابدهد.:ok:

کبوتر حرم الزهرا;258976 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

زمانی این جمله اطاعت بی قید و شرط می تواند صحت داشته باشد که ولی فقیه مستقیما از سوی امام زمان تایین شده باشند

ان موقع دستور ایشان دستور امام زمان و رفتار ایشان ملاک عمل می شود

اما وقتی انتخاب ولایت فقیه بعد از دوران غیبت صغری تحت شرایط قرار گرفت

با توجه به عقلانی بودن این مسئله تا وقتی امر ایشان مطاع است که شروط ذکر شده ساقط نشود

و اینجاست که سوال پیش میاید

آیا عقلانی است کسی که شروط را محقق نمی بیند از او پیروی کند؟

آیا عقلانی است که بگوییم انتخاب ولایت فقیه تا ابد چون خبرگان مردم انتخاب کرده اند صحیح است و رفتارش مورد سوال نیست؟

:Gig:

نقل قول:
زمانی این جمله اطاعت بی قید و شرط می تواند صحت داشته باشد که ولی فقیه مستقیما از سوی امام زمان تایین شده باشند
ان موقع دستور ایشان دستور امام زمان و رفتار ایشان ملاک عمل می شود

جناب كبوتر حرم الزهرا
جواب حضرتعالي را در تحت حكمي از استفتائات حضرت امام رحمه الله عليه ميدهم اگر قانع شديد كه فبها و الا بفرمائيد تا دلايل ديگري نيز ارائه دهم

س: كلمه ولايت مطلقه در عصر پيامبر اكرم «صلى اللَّه عليه و آله» به اين معنى استعمال شده است‏كه اگر رسول اكرم «صلى اللَّه عليه و آله» شخصى را به انجام كارى امر كنند، انجام آن حتى اگر از سخت‏ترين كارها هم باشد بر آن فرد واجب است، به طور مثال اگر پيامبر «صلى اللَّه عليه و آله» به كسى دستور خودكشى بدهند. آن فرد بايد خود را به قتل برساند. سؤال اين است كه آيا ولايت فقيه در عصر ما با توجه به اين كه پيامبر اكرم «صلى اللَّه عليه و آله» معصوم بودند و در اين زمان ولى معصوم وجود ندارد، به همان معناى عصر پيامبر «صلى اللَّه عليه و آله» است؟
ج: مراد از ولايت مطلقه فقيه جامع الشرائط اين است كه دين حنيف اسلام كه آخرين دين آسمانى است و تا روز قيامت استمرار دارد دين حكومت و اداره امور جامعه است، لذا همه طبقات جامعه اسلامى ناگزير از داشتن ولى امر و حاكم و رهبر هستند تا امت اسلامى را از شر دشمنان اسلام و مسلمين حفظ نمايد، و از نظام جامعه اسلامى پاسدارى نموده و عدالت را در آن برقرار و از ظلم و تعدّى قوى بر ضعيف جلوگيرى نمايد، و وسائل پيشرفت و شكوفايى فرهنگى، سياسى و اجتماعى را تأمين كند. اين كار در مرحله اجرا ممكن است با مطامع و منافع و آزادى بعضى از اشخاص منافات داشته باشد، حاكم مسلمانان پس از اين كه وظيفه خطير رهبرى را طبق موازين شرعى به عهده گرفت، بايد در هر مورد كه لازم بداند تصميمات مقتضى بر اساس فقه اسلامى اتخاذ كند و دستورات لازم را صادر نمايد.
تصميمات و اختيارات ولى فقيه در مواردى كه مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمين است، در صورت تعارض با اراده و اختيار آحاد مردم، بر اختيارات و تصميمات آحاد امّت مقدّم و حاكم است، و اين توضيح مختصرى در باره ولايت مطلقه است.
______________________________
توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص: 37

نقل قول:
آیا عقلانی است کسی که شروط را محقق نمی بیند از او پیروی کند؟
آیا عقلانی است که بگوییم انتخاب ولایت فقیه تا ابد چون خبرگان مردم انتخاب کرده اند صحیح است و رفتارش مورد سوال نیست؟

عجب چطور جنابعالي به عقل و زعم خودتان عمل ميكنيد در حاليكه مجمع عقلا را قبول نداريد ؟؟؟
درك تحقق شروط بزعم چه كس يا كساني بايد باشد ؟؟؟؟
عدم تحقق شروط تحت كدام عقل ؟؟؟
و آيا امكان دارد مجمع خبرگان انتخاب مردم اشتباه كند ولي عقل ما دچار خطا نشود ؟؟؟
عقلي كه نميتواند جلوي پايش را ببيند يا عقلي كه تمام جوانب را سنجيده و آنوقت تصميم ميگيرد چه كسي رهبر و ولي فقيه باشد يا نباشد ؟؟؟
بايد مشخص شود منظور از عقلاني اي كه شما ميفرمائيد عقل كدام گروه منظورتون هست
آيا به نظر حضرتعالي عقل همان مجلس خبرگان كه مشتمل بر اجماع علما و مجتهدين و متخصصين در امور مملكتي هستند بهتر مصالح مملكت و عموم مردم را ميتواند درك كند يا عقل تك تك ما افراد ؟؟؟
يا اصولا اجماع بهتر ميفهمد يا آحاد ؟؟؟
اينها سوالاتي است كه بايد جواب بدهيد
جناب كبوتر حرم الزهرا حتما همين سوالات رو جواب بدهيد و از طفره رفتن در جواب بپرهيزيد انشاالله بعد از اينكه جواب مرحمت فرموديد بنده درخدمتتان خواهم بود

وفقكم الله :Gol:

[="Tahoma"][="DarkRed"]

رحیق مختوم;259167 نوشت:
عجب چطور جنابعالي به عقل و زعم خودتان عمل ميكنيد در حاليكه مجمع عقلا را قبول نداريد ؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

آیا وقتی به طور آشکار مشخص باشد که شرایط به طور کامل محقق نشده آیا دیگر نظر عقلا و اجماعشان اعتبار دارد؟

مثلا وقتی آشکارا دیده میشود که آنطور که باید عمل نمی شود دیگر من می توانم درستی این انتخاب رو تایید کنم؟

رحیق مختوم;259167 نوشت:
درك تحقق شروط بزعم چه كس يا كساني بايد باشد ؟؟؟؟

در انتخاب خبرگان و آگاهان

اما وقتی مشاهده میشود که ولی فقیه ضعیف عمل میکند و مطابق سیره مشهور عمل نمی کند وظیفه کیست؟

مردم یا آگاهان خفته؟

رحیق مختوم;259167 نوشت:
عدم تحقق شروط تحت كدام عقل ؟؟؟

عقل بر مبنا حق!

رحیق مختوم;259167 نوشت:
و آيا امكان دارد مجمع خبرگان انتخاب مردم اشتباه كند ولي عقل ما دچار خطا نشود ؟؟؟

بله امکان دارد مگر خبرگان معصوم اند که خطا در انان راه نداشته باشد؟

اگر خبرگان خواب باشند چه کسی باید انان را بیدار کند غیر از مردم؟

رحیق مختوم;259167 نوشت:
عقلي كه نميتواند جلوي پايش را ببيند يا عقلي كه تمام جوانب را سنجيده و آنوقت تصميم ميگيرد چه كسي رهبر و ولي فقيه باشد يا نباشد ؟؟؟

این جمله در مقام عمل سنجیده می شود

چه بسا یک فرد بر اجماع علما نیز برتری یابد!!!

مگر در سیره یاران ائمه این نبود؟

مگر دفاعیات شیعیان در مقابل نظر علما اهل سنت آشکار نیست؟

براستی هر اجماعی یعنی عقل صحیح و روش درست؟

یا اجماعی که بر روش سیره اشکار اهل بیت عمل می کنند شایسته ولایت را دارند؟

رحیق مختوم;259167 نوشت:
بايد مشخص شود منظور از عقلاني اي كه شما ميفرمائيد عقل كدام گروه منظورتون هست

عقل و تفکر نسبی است

چه بسا احاد مردم صحت یک حکم را و خطا را تشخیص دهند اما عموم متفکرین نتوانند!!

مگر حکم امر به معروف وظیفه همه نیست؟!

می گویید باید شرایط محقق شود؟

خب اگر شرایط برای فردی به طرقی محقق شود و گناه رو بشناسد دیگر این جمله گه سخن عقلا و خبرگان صحت دارد اعتبار دارد؟

یا در جهل ماندن است و خبرگان در مقام دفاع باید بر آیند؟

رحیق مختوم;259167 نوشت:
آيا به نظر حضرتعالي عقل همان مجلس خبرگان كه مشتمل بر اجماع علما و مجتهدين و متخصصين در امور مملكتي هستند بهتر مصالح مملكت و عموم مردم را ميتواند درك كند يا عقل تك تك ما افراد ؟؟؟

بعید می دانم اجماع کلیه علما باشد

بلکه اینجا اجماع خبرگان منتخب مردم است نه همه افراد دارای صلاحیت درست است؟

رحیق مختوم;259167 نوشت:
يا اصولا اجماع بهتر ميفهمد يا آحاد ؟؟؟

در بالا گفتم این بهتر فهمیدن نسبی است

مثل این می ماند که بگوییم علما یهود که بدعت گذاشتند درست گفته و مردم به خاطر تبعیت از علما کفر پیش خداوند ماجور اند!!

این هشدار را در نامه امام به مالک ببینید اینجا ولی امر رو مسئول دانسته است

پنجم- هشدار از امتيازخواهي مبادا هرگز! در آنچه که با مردم مساوي هستي امتيازي خواهي، و از اموري که بر همه روشن است، غفلت نداشته باش، زيرا به هر حال نسبت به آن در برابر مردم مسئولي، و به زودي پرده از کارها يک سو رود، و انتقام ستمديده از تو باز مي‏گيرند، باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت، تندي زبانت، را در اختيار خود گير، و با پرهيز از شتابزدگي، و فروخوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم فرونشيند و اختيار نفس در دست تو باشد. و تو بر نفس مسلط نخواهي شد مگر با ياد فراوان قيامت، و بازگشت به سوي خدا.

اموری که بر همگان روشن است برای رهبر جامعه مسئولیت ایجاد می کند

امور آشکار چیست؟

اینجا دیگه مسئله عقلا نیست بحث بر سر عموم است

که بخشی اش همین احکام شرعی است و عمل کردن به سیره ائمه در حکومت داری

آیا این دو از امور آشکار هست یا نه؟:hamdel::Gol:[/]

سلام علیکم جناب کبوتر
لطف بفرماییدشماکه ادعاکردیدولی فقیه ضعیف عمل میکندچندمصداق بیاورید؟؟
بنده هم بعدازمثالهای شماچندین مصداق می اورم که ثابت کنم اگردرایت وبصیرت مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه ای (دامت برکاته)نبودمادرخیلی ازمشکلات غرق می شدیم.:ok:که حتی دشمنان هم به هوش ودرایت بالای حضرت آقااذعان دارند.

پسندیده;259401 نوشت:
سلام علیکم جناب کبوتر لطف بفرماییدشماکه ادعاکردیدولی فقیه ضعیف عمل میکندچندمصداق بیاورید؟؟ بنده هم بعدازمثالهای شماچندین مصداق می اورم که ثابت کنم اگردرایت وبصیرت مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه ای (دامت برکاته)نبودمادرخیلی ازمشکلات غرق می شدیم.که حتی دشمنان هم به هوش ودرایت بالای حضرت آقااذعان دارند.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم ورحمه الله و برکاته

من مشکلی ندارم که بگم اما چون مصداق پیدا می کنه خطر حذف شدن داره برای همین

نمی شه گفت:Ghamgin:

نقل قول:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
آیا وقتی به طور آشکار مشخص باشد که شرایط به طور کامل محقق نشده آیا دیگر نظر عقلا و اجماعشان اعتبار دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
جناب كبوتر حرم الزهرا به نظر شما تحقق شرائط را در هر صورتي چه اينكه از نظر آحاد مردم به صلاح باشد يا نباشد چه كساني بهتر ميفهمند ؟؟؟

سوالم اينجاست آيا اجماع عقلا بهتر ميفهمند يا آحاد مردم ؟؟؟ اگر بگوئيد اجماع عقلا بنابر نظر داشت مصالح و مفاسد اجتماع بهتر درك ميكنند پس حرف ما به اثبات ميرسد كه پس اجماع عقلا تصميم بر كاري گرفتند و با در نظر داشتن مصالح و مفاسد عموم جامعه در عرصه كلان شخصي را انتخاب كردند

نقل قول:
مثلا وقتی آشکارا دیده میشود که آنطور که باید عمل نمی شود دیگر من می توانم درستی این انتخاب رو تایید کنم؟
در انتخاب خبرگان و آگاهان

برداشت حضرتعالي از مسئله ولايت و زعامت اين است كه مثلا فكر ميكنيد رهبر بايد بيايد بازار مسلمين و نرخ تايين كند كه مثلا گوجه فلان قيمت سيب زميني فلان قيمت در حاليكه امام و رهبر جامعه اصلا كارش و مسئوليتش و شانيتش درخور اين حرفا نيست رهبر نظام اجتماعي جامعه را در حد كلان و كلي جامعه بعهده داره و البته معتقديم اگر بخواهد مي تواند در موارد شخصي زندگي افراد هم دخالت داشته باشد البته در صورت نياز و ضرورت ، پس اگر جايي نارسايي و يا كمبودي وجود دارد اين وظيفه رهبر جامعه نيست كه بيايد و دخالت كند در ضمن اينكه رهبر كارهاي اجرائي كشور را به دست رئيس جمهور مي سپرد كه ايشان هم در هر ارگان و اداره ايي كارگزاراني دارد كه به نمايندگي از ايشون كارها را بر عهده دارند حال بايد ديد كدام كارگزار باعث كمبود و كوتاهي شده است اينكه در گوشه ايي مملكت مثلا كمبودي احساس شد اصل رهبري و خبرگان رو زير سوال ببريم عقيده اي باطل هست چون كار و مسئوليت و شانيت رهبر و امام جامعه اجل از اين است كه به موارد جزئي جامعه بپردازد
بزرگترين مسئوليت رهبر و امام جامعه حفظ و صيانت دين در مقابل دشمنان و هدايت انسانها به رشد و تعالي ديني مي باشد

نقل قول:
اما وقتی مشاهده میشود که ولی فقیه ضعیف عمل میکند و مطابق سیره مشهور عمل نمی کند وظیفه کیست؟
مردم یا آگاهان خفته؟
به نظر شما تمام آگاهان خوابند و مردم بيدارند نكند فكر ميكنيد اين آگاهان فرشتگاني هستند از غير جنس آحاد مردم
برادر من همان بقول شما آگاهان خفته از همين مردم هستند و در متن مردم زندگي مي كنند و مشكلات و مصائب رو مي بينند
در ضمن منظور از كلمه سيره مشهور ديگر چيست ؟؟؟ كدام مشهور توانست در حكومتي كه ايجاد كرد سيره را به طور كامل به منصه ظهور برساند كه رهبر جامعه ما نتوانست مگر نه اينكه در زمان آقا امير المومنين هم كساني با عناوين مختلف باعث اختلال در نظم عمومي جامعه بودند كه مانع پيشرفت اقتصادي و مذهبي مردم بودن كه خود امير المومنين با تمام توان و قدرتي كه در حكومتش بكار برد و عليرغم مبارزات سختي كه با بعضي از همين گروهها داشت اصلا فرصت نكرد حكومت عدل رو در جامعه پياده كند الان هم همينطور هست الان هم در سوق مسلمين مافياي اقتصادي با كوششي هر چه تمامتر در صدد تضعيف نظام اسلامي با انواع حيله ها هست كه در راس همه آنها حكومت منحوس و منفور امريكاي ملعون است كه در پي براندازي نظام از طرق مختلف مي باشد كه نمونه بارزش تحريم اقتصادي هست همين جرياناتي كه االان در جامعه ما وجود دارد با شدت و ضعف كمتر يا بيشتر در زمان امير المومنين نيز بود در اون زمان معاويه ها ، خوارج ، طلحه ها و زبيرها بودند كه در مقابل آقا امير المومنين ميايستادند الان هم همانها در قالب حكومتهاي غاصب و نجس اسرائيل و امريكا و .... ظاهر شدند كه با تمام توان و تلاششون سعي در برا ندازي نظام مي كنند و اصلا فرصت نميدهند اسلام و ممكلت ما نفس راحتي بكشد همچنانكه به امير المومنين اجازه ندادن آنطور كه بايد و شايد حكومت عدل الهي رو در جامعه پياده كند

نقل قول:
عقل بر مبنا حق!

من تعجبم از شمااين است كه مبناي تعيين حق رو از مجمع عقلا گرفتيد و به آحاد مردم مي سپريد در حاليكه بر عقل سليم پوشيده نيست كه حق با جمع هست نه فرد يعني امكان ندارد جمع عقلا اشتباه كنند و فرد به تنهايي بتواند مصالح و مفاسد را تشخيص بدهد

نقل قول:
بله امکان دارد مگر خبرگان معصوم اند که خطا در انان راه نداشته باشد؟
اگر خبرگان خواب باشند چه کسی باید انان را بیدار کند غیر از مردم؟


جناب كبوتر مگر نكند اين خبرگان از آسمان نازل شدند ؟؟؟ حال اگر قائل باشيم كه خبرگان رهبري كه باز خودشان انتخاب شده از طرف بقول شما مردم بيدار هستند اشتباه مي كنند پس بايد قائل بشويم مردم هم در انتخاب خودشان اشتباه كردند و اگر اين را قائل بشويم بايد بگوئيم مردمي كه در انتخاب خبرگان اشتباه كردند احتمال به يقين در تايين رهبر نيز اشتباه خواهند كرد
ولي جناب كبوتر بدانيد و آگاه باشيد نه مردم اشتباه كردند نه خبرگان اشتباه كردند بلكه اين برداشت ما از مسئله ولايت و زعامت اشتباه است آنها همه جزء عقلاي عالمند كه هيچ خدشه ايي در كارشان وجود ندارد در ضمن اينكه خود مجمع با توجه به صلاحيت علمي ايي كه همه آنها دارند و چون علم فرا راهشان هست احتمال اشتباه آنها بسيار كم و در حد عدم هست و چون آنها مجهز به صلاح علم و تجربه هستند اصلا اشتباهي در كارشان وجود نخواهد داشت اگر اينطور كه شما ميفرمائيد كه اجماع با توجه به صلاحيت علمي و تجربي دچار اشتباه خواهند شد پس يكي از ادله استنباط احكام كه اجماع هست نيز بايد زير سوال برود ، نه ؟؟؟

نقل قول:
این جمله در مقام عمل سنجیده می شود
چه بسا یک فرد بر اجماع علما نیز برتری یابد!!!

اين حرف حضرتعالي بيشتر به فكاهي شبيه هست تا سخن درست
نقل قول:
مگر در سیره یاران ائمه این نبود؟

شاهد مثال بياوريد تا برايتان توضيح دهم

نقل قول:
مگر دفاعیات شیعیان در مقابل نظر علما اهل سنت آشکار نیست؟

در مناظرات شيعيان اجماع در مقابل اجماع بوده نه فرد در مقابل اجماع بعلاوه اينكه مناظرات شيعيان اگر فرد هم در مقابل اجماع اهل سنت باشد باماره دلايل مشهوريست كه در زمان خود پيامبر اسلام مبني بر صلاحيت زعامت و رهبري آقا امير المومنين بر ديگر خلفا نسبت به جامعه بوده است و الا اگر آن دلايل و امارات وجود نداشته بود شيعه با چه چيزي ميتوانست حقانيت خود را ثابت كند پس اگر بر عليه اجماعي دليل اقامه ميشود بايد شواهد تاريخي و روائي هم بيان شود و الا راه بجايي نخواهد سپرد

نقل قول:
براستی هر اجماعی یعنی عقل صحیح و روش درست؟

در جمله قبلي گفتم كه اگر اجماع عقلايي باشد بله يعني روش صحيح و درست شك نكنيد

نقل قول:
یا اجماعی که بر روش سیره اشکار اهل بیت عمل می کنند شایسته ولایت را دارند؟

مرحبا به ناصرنا

نقل قول:
عقل و تفکر نسبی است

عقل و تفكر نسبي است ولي در صورتي كه آن عقل در سر فرد فرد جامعه باشد نه بر گروهي كه به سلاح علم و تجربه و تقوا مجهزند

نقل قول:
چه بسا احاد مردم صحت یک حکم را و خطا را تشخیص دهند اما عموم متفکرین نتوانند!!

جناب كبوتر اين باز از اون حرفاست واقعا تبريك به اين تفكرات زيبايتان خودتان ميفرمائيد متفكرين ولي اينطور كه از تعاريف شما از همين متفكرين بر ميايد بهتر بود ميگفتيد مجانين

نقل قول:
مگر حکم امر به معروف وظیفه همه نیست؟!
می گویید باید شرایط محقق شود؟
خب اگر شرایط برای فردی به طرقی محقق شود و گناه رو بشناسد دیگر این جمله گه سخن عقلا و خبرگان صحت دارد اعتبار دارد؟
یا در جهل ماندن است و خبرگان در مقام دفاع باید بر آیند؟


جناب كبوتر چرا ماست رو به دروازه مي دوزيد مسئله صلاحيت خبرگان چه ربطي به مسئله امر به معروف دارد خوب بر فرض كه امر به معروف وظيفه همه باشد و شرائط محقق شود به وظيفه اش عمل ميكند اين چه ربطي به مجلس خبرگان دارد ؟؟؟

نقل قول:
بعید می دانم اجماع کلیه علما باشد
بلکه اینجا اجماع خبرگان منتخب مردم است نه همه افراد دارای صلاحیت درست است؟

باز داريد همان حرفهاي قبليتان را تكرار مي كنيد صد بار گفتيم اجماع خبرگان انتخاب مردم هست و انتخاب مردم هيچ خدشه ايي در آن وجود ندارد بنا بر اين در انتخاب خبرگان نيز خدشه ايي نيست و هكذا انتخاب رهبر و امام جامعه
نقل قول:
در بالا گفتم این بهتر فهمیدن نسبی است
بله ما هم ميگوييم بهتر فهميدن نسبي است اما زماني كه مفاسد و مصالح اجتماع در نظر نباشد و اون فهم هم فهم فردي باشد و الا زماني كه صلاح و فساد جامعه مد نظر باشد نه فهم اجماع نسبي ميتواند باشد نه اصلا اون عقلا نسبي خواهند فهميد بلكه هر چيزي كه بشود به صلاح خواهد بود



نقل قول:
مثل این می ماند که بگوییم علما یهود که بدعت گذاشتند درست گفته و مردم به خاطر تبعیت از علما کفر پیش خداوند ماجور اند!!

جناب كبوتر جان چرا مطلب رو درست تحليل نميكنيد علماي يهود اصل دينشون رو تحريف كردند يعني بعد از حضرت موسي راه سعادت را بر روي مردمشان بستن و با خاخاماهايشان نشتستند و گفتند بخاطر مصالح فردي خودمان دين جديدي تحويل مردم بدهيم و دست به توراتشان بردند و مردم را از راه حق و حقيقت باز داشتند مگر قرآن نميخواني كه ميفرمايد وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون‏ در اين آيه خداوند متعال به صراحت به علماي يهود دستور ميدهد باطل را در لباس حق به مردمتان عرضه نكنيد در حاليكه ميدانيد حق چيست

نقل قول:
این هشدار را در نامه امام به مالک ببینید اینجا ولی امر رو مسئول دانسته است
پنجم- هشدار از امتيازخواهي مبادا هرگز! در آنچه که با مردم مساوي هستي امتيازي خواهي، و از اموري که بر همه روشن است، غفلت نداشته باش، زيرا به هر حال نسبت به آن در برابر مردم مسئولي، و به زودي پرده از کارها يک سو رود، و انتقام ستمديده از تو باز مي‏گيرند، باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت، تندي زبانت، را در اختيار خود گير، و با پرهيز از شتابزدگي، و فروخوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم فرونشيند و اختيار نفس در دست تو باشد. و تو بر نفس مسلط نخواهي شد مگر با ياد فراوان قيامت، و بازگشت به سوي خدا.
اين قسمت از فرمايش شما رو فقط بخاطر اينكه نگوئيد جوابي نيست به دو شاهد عادل زنده موثق جواب ميدهم
1- برادر يكي از همكاران روحاني ما محافظ شخصي آقاست از ايشون سوال كردم شما كه از نزديك با آقا محشوريد و مانوس هستيد آن بزرگوار در زندگي شخصي خودشان چطور زندگي مي كنند خيلي ساده و بي تكلف در حاليكه از اين سوالم متعجب بودن گفتن مگر ميخواهيد ايشان چطور باشن خوب زندگيشان مثل ماها هست ديگر همين چيزهايي كه ما استفاده ميكنيم ايشون هم هستن بدون كم و زياد زندگي فردي ايشان بسيار معمولي و ساده است حتي از بعضي دوستان كه بواسطه ارتباط دارن شنيدم كه در اتاق شخصي ايشان تنها موكتي هست كه مورد استفاده قرار ميگيره
2- علامه ذوالفنون حضرت حسن زاده آملي ادام الله ظله علي رئوس المسليمن در بنري كه در مسجد محل اقامه جماعتم نصب هست در توصيه به اطاعت و حرف شنوي از رهبري فرمودند بدانيد و آگاه باشيد رهبرتان عالمي است فرزانه و عارفي است دلدار و .... جالب اينجاست كه شخصيتي بي بديل مانند حضرت علامه خطاب به رهبر چنين نگرشي دارند وقتي ايشان كه خودشون به درجه ايي از نفس مطمئنه رسيدند كه خطاب به مقام عظماي ولايت چنين خطابي دارند ما چه كاره ايم كه بخواهيم در صلاحيت و زعامت ايشان تشكيك كنيم
جناب كبوتر مطمئن باشيد كه زعامت حضرت آقا تاييد شده از طرف معصوم هست و شك هم نداشته باشيد و به فرمايش حضرت امام رضوان الله تعالي عليه ايشان (رهبري )لياقت براي رهبري جامعه را دارا هستند
نقل قول:
اموری که بر همگان روشن است برای رهبر جامعه مسئولیت ایجاد می کند
امور آشکار چیست؟
اینجا دیگه مسئله عقلا نیست بحث بر سر عموم است

که بخشی اش همین احکام شرعی است و عمل کردن به سیره ائمه در حکومت داری
آیا این دو از امور آشکار هست یا نه؟:hamdel::Gol:


با توجه به توضيحات كافي و وافي كه در بالا خدمتتان عرض كردم جواب به اين فرمايش اخيرتان تكرار مكررات خواهد بود
و السلام علي من اتبع الهدي :Gol::Gol::Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

رحیق مختوم;259954 نوشت:
جناب كبوتر حرم الزهرا به نظر شما تحقق شرائط را در هر صورتي چه اينكه از نظر آحاد مردم به صلاح باشد يا نباشد چه كساني بهتر ميفهمند ؟؟؟

مردم اگاه بهتر می فهمند و مسئولند یا عقلا آگاه آرام؟

رحیق مختوم;259954 نوشت:
سوالم اينجاست آيا اجماع عقلا بهتر ميفهمند يا آحاد مردم ؟؟؟ اگر بگوئيد اجماع عقلا بنابر نظر داشت مصالح و مفاسد اجتماع بهتر درك ميكنند پس حرف ما به اثبات ميرسد كه پس اجماع عقلا تصميم بر كاري گرفتند و با در نظر داشتن مصالح و مفاسد عموم جامعه در عرصه كلان شخصي را انتخاب كردند

هر عقلی این رو نمی پذیرد چون احتمال اینکه اجماع عقلا هم خطا کنند هست!!!

آیا اینطور نیست؟

یا عقلا به خاطر مصالحی حق را کتمان کنند؟

آیا عقل این اجماع علما را می پذیرد؟:Gig:

مثال می آورم

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَينُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يشْتَرُونَ(آل عمران/187)
و (به خاطر بياوريد) هنگامي را که خدا، از کساني که کتاب (آسماني) به آنها داده شده، پيمان گرفت که حتما آن را براي مردم آشکار سازيد و کتمان نکنيد! ولي آنها، آن را پشت سر افکندند؛ و به بهاي کمي فروختند؛ و چه بد متاعي مي‌خرند؟!

وَآمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِياي فَاتَّقُونِ(البقرة/41)
و به آنچه نازل کرده‌ام [= قرآن‌] ايمان بياوريد! که نشانه‌هاي آن، با آنچه در کتابهاي شماست، مطابقت دارد؛ و نخستين کافر به آن نباشيد! و آيات مرا به بهاي ناچيزي نفروشيد! (و به خاطر درآمد مختصري، نشانه‌هاي قرآن و پيامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنيد!) و تنها از من (و مخالفت دستورهايم) بترسيد (نه از مردم)!
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ(البقرة/42)
و حق را با باطل نياميزيد! و حقيقت را با اينکه مي‌دانيد کتمان نکنيد!

برادر خوبم چه کسانی خطاب این ایه اند؟

آیا علما یهود کتمان نمی کردند حق رو ؟ آیا اجماع علما اهل کتاب و یا اهل سنت بر باطل بودن شیعه یا اسلام را قبول دارید؟

اگر نه پس این اثبات کننده سخن ما است که عقلا اگر بر حق باشند و صحت رفتار داشته باشند سخن و رفتارشان برای مردم حجت است

و الا مردم باید پاسخگوی در گاه خداوند باشند!!

رحیق مختوم;259954 نوشت:
برداشت حضرتعالي از مسئله ولايت و زعامت اين است كه مثلا فكر ميكنيد رهبر بايد بيايد بازار مسلمين و نرخ تايين كند كه مثلا گوجه فلان قيمت سيب زميني فلان قيمت در حاليكه امام و رهبر جامعه اصلا كارش و مسئوليتش و شانيتش درخور اين حرفا نيست

به ادامه پست خودتان توجه نمایید

رحیق مختوم;259954 نوشت:
رهبر نظام اجتماعي جامعه را در حد كلان و كلي جامعه بعهده داره

کلان دیگه خیلی کلی شد

این کلان یعنی چی وظیفه رهبر دقیقا چیست؟

رحیق مختوم;259954 نوشت:
و البته معتقديم اگر بخواهد مي تواند در موارد شخصي زندگي افراد هم دخالت داشته باشد البته در صورت نياز و ضرورت ، پس اگر جايي نارسايي و يا كمبودي وجود دارد اين وظيفه رهبر جامعه نيست

پس کمبود و ضعف و رسیدگی به این امور وظیفه کیست؟

رحیق مختوم;259954 نوشت:
ال بايد ديد كدام كارگزار باعث كمبود و كوتاهي شده است اينكه در گوشه ايي مملكت مثلا كمبودي احساس شد اصل رهبري و خبرگان رو زير سوال ببريم عقيده اي باطل هست چون كار و مسئوليت و شانيت رهبر و امام جامعه اجل از اين است كه به موارد جزئي جامعه بپردازد

شان رهبر و وظیفه یک رهبر را در کلام امیر المومنین نظاره می کنیم

اي مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقي واجب‏شده است، حق شما بر من، آنکه از خيرخواهي شما دريغ نورزم و بيت‏المال را ميان شما عادلانه تقسيم کنم، و شما را آموزش دهم تا بي‏سواد و نادان نباشيد، و شما را تربيت کنم تا راه و رسم زندگي را بدانيد، و اما حق من بر شما اين است که با من وفادار باشيد، و در آشکار و نهان خيرخواهي کنيد، هرگاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و فرمان دادم اطاعت کنيد.

ودر جای دیگر از نهج البلاغه

خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت شده و ديگران را هدايت مي‏کند، سنت شناخته‏شده را برپا دارد، و بدعت ناشناخته را بميراند، سنتها روشن و نشانه‏هايش آشکار است، بدعتها آشکار و نشانه‏هاي دين برپاست، پس بدان که برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت‏شده و ديگران را هدايت مي‏کند، سنت شناخته شده را برپا دارد، و بدعتها آشکار و نشانه‏هاي آن برپاست


رحیق مختوم;259954 نوشت:
بزرگترين مسئوليت رهبر و امام جامعه حفظ و صيانت دين در مقابل دشمنان و هدايت انسانها به رشد و تعالي ديني مي باشد

وظیفه ایشان حفظ منافع مردم هم هست

ایجاد وحدت بین مردم هم هست

اجرای حدود اللهی هم هست تنها حفظ دین نیست

یعنی این ها جزء وظائفشان نیست؟:Gig:

و در مورد گرانی نگویید که می خواهید رسیدگی به امور کارگزاران را هم از وظائف رهبر

ندانید که این دیگر مخالف سیره ای است که ما از امامان خویش می شناسیم!!

مگر چیزی باشد که بر ما پوشیده باشد که ما را از ان مطلع سازید با تشکر

رفتار امام با ان کار گزاری که خانه ایی گران خریده بود چه یود؟

با طلحه و زبیر چگونه بود؟

رفتار نبی با حضرت زهرا و عاریه گرفتن گردنبند چه بود؟

و...

این گرانی ها وقتی عاملش طبیعی نباشد وظیفه رهبر رسیدگی به ان نیست؟

بیش از این نمی گویم

رحیق مختوم;259954 نوشت:
برادر من همان بقول شما آگاهان خفته از همين مردم هستند و در متن مردم زندگي مي كنند و مشكلات و مصائب رو مي بينند

وقتی مصائب رو ببیند و دم نزنند می شوند آگاهان خفته می شند کسانی که حق رو کتمان می کنند

برای احیا حق بلند نمی شوند

رحیق مختوم;259954 نوشت:
در زمان آقا امير المومنين هم كساني با عناوين مختلف باعث اختلال در نظم عمومي جامعه بودند كه مانع پيشرفت اقتصادي و مذهبي مردم بودن كه خود امير المومنين با تمام توان و قدرتي كه در حكومتش بكار برد و عليرغم مبارزات سختي كه با بعضي از همين گروهها داشت اصلا فرصت نكرد حكومت عدل رو در جامعه پياده كند الان هم همينطور هست الان هم در سوق مسلمين مافياي اقتصادي با كوششي هر چه تمامتر در صدد تضعيف نظام اسلامي با انواع حيله ها هست كه در راس همه آنها حكومت منحوس و منفور امريكاي ملعون است كه در پي براندازي نظام از طرق مختلف مي باشد كه نمونه بارزش تحريم اقتصادي هست همين جرياناتي كه االان در جامعه ما وجود دارد با شدت و ضعف كمتر يا بيشتر در زمان امير المومنين نيز بود در اون زمان معاويه ها ، خوارج ، طلحه ها و زبيرها بودند كه در مقابل آقا امير المومنين ميايستادند الان هم همانها در قالب حكومتهاي غاصب و نجس اسرائيل و امريكا و .... ظاهر شدند كه با تمام توان و تلاششون سعي در برا ندازي نظام مي كنند و اصلا فرصت نميدهند اسلام و ممكلت ما نفس راحتي بكشد همچنانكه به امير المومنين اجازه ندادن آنطور كه بايد و شايد حكومت عدل الهي رو در جامعه پياده كند

اگر مشکل تنها همین افراد بودند می شد کوتاه امد اما واقعا مشکل تنها همین خوارج اند؟!!

امام با خوارج چکار کرد؟

با معاویه چکار کرد؟

امام شاید نتوانستند حکومت عدل رو کامل برپا کنند

اما در جای خودش حکومت عدل بر پا شد!!

نشد؟

رحیق مختوم;259954 نوشت:
من تعجبم از شمااين است كه مبناي تعيين حق رو از مجمع عقلا گرفتيد و به آحاد مردم مي سپريد در حاليكه بر عقل سليم پوشيده نيست كه حق با جمع هست نه فرد يعني امكان ندارد جمع عقلا اشتباه كنند و فرد به تنهايي بتواند مصالح و مفاسد را تشخيص بدهد

امام علی (ع) را چه کسی بر حکومت نشاند؟

مردم یا اجماع عقلا؟

امام بر چه کسانی حجت تمام کرد؟

رحیق مختوم;259954 نوشت:
جناب كبوتر مگر نكند اين خبرگان از آسمان نازل شدند ؟؟؟ حال اگر قائل باشيم كه خبرگان رهبري كه باز خودشان انتخاب شده از طرف بقول شما مردم بيدار هستند اشتباه مي كنند پس بايد قائل بشويم مردم هم در انتخاب خودشان اشتباه كردند و اگر اين را قائل بشويم بايد بگوئيم مردمي كه در انتخاب خبرگان اشتباه كردند احتمال به يقين در تايين رهبر نيز اشتباه خواهند كرد ولي جناب كبوتر بدانيد و آگاه باشيد نه مردم اشتباه كردند نه خبرگان اشتباه كردند بلكه اين برداشت ما از مسئله ولايت و زعامت اشتباه است آنها همه جزء عقلاي عالمند كه هيچ خدشه ايي در كارشان وجود ندارد در ضمن اينكه خود مجمع با توجه به صلاحيت علمي ايي كه همه آنها دارند و چون علم فرا راهشان هست احتمال اشتباه آنها بسيار كم و در حد عدم هست و چون آنها مجهز به صلاح علم و تجربه هستند اصلا اشتباهي در كارشان وجود نخواهد داشت اگر اينطور كه شما ميفرمائيد كه اجماع با توجه به صلاحيت علمي و تجربي دچار اشتباه خواهند شد پس يكي از ادله استنباط احكام كه اجماع هست نيز بايد زير سوال برود ، نه ؟؟؟

شاید در یک زمان مردم درست انتخاب کرده باشند

اما ایا ضامن اند که تا آخر اگر خطایی دیدند بر انتخاب خود بسوزند؟

یا سکوت کنند و از حقشون دفاع نکنند

بیشتر نمی گویم که پست ممکن است به نیستی بیانجامد:Ghamgin:

رحیق مختوم;259954 نوشت:
اين حرف حضرتعالي بيشتر به فكاهي شبيه هست تا سخن درست

یه سوال دارم

امام علی بر اجماع علما برتری دارد یا نه؟!

نماینده امام علی بر علما و عقلا بر تری دارد یا نه؟

صحبت بی بی زینب!

صحبت حضرت زهرا

فکر کنم فضه هم بود مناظره برتری امام بر انبیا و...

:Gol:

رحیق مختوم;259954 نوشت:
ر مناظرات شيعيان اجماع در مقابل اجماع بوده نه فرد در مقابل اجماع بعلاوه اينكه مناظرات شيعيان اگر فرد هم در مقابل اجماع اهل سنت باشد باماره دلايل مشهوريست كه در زمان خود پيامبر اسلام مبني بر صلاحيت زعامت و رهبري آقا امير المومنين بر ديگر خلفا نسبت به جامعه بوده است و الا اگر آن دلايل و امارات وجود نداشته بود شيعه با چه چيزي ميتوانست حقانيت خود را ثابت كند پس اگر بر عليه اجماعي دليل اقامه ميشود بايد شواهد تاريخي و روائي هم بيان شود و الا راه بجايي نخواهد سپرد

ولی بالاخره فردی امده برهان اورده است و حق رو ثابت کرده وقتی فرد برهان بیاره اجماع باطل میشه

غیر این است؟

رحیق مختوم;259954 نوشت:
عقل و تفكر نسبي است ولي در صورتي كه آن عقل در سر فرد فرد جامعه باشد نه بر گروهي كه به سلاح علم و تجربه و تقوا مجهزند

این نیز بعید می دانم ضمانتی داشته باشد

چرا که اگر یک فرد هم در جامعه باشد که بتواند عدله و علم یک جمع عقلایی را باطل کند اجماع اشتباه ادامه اش خطا است

مثلا حجت آوردن آن دزد در مقابل مامون در فرار از حد؟!

در بحار الانوار گویا امده است

متفکرین صحت تفکرشان را باید اثبات کنند اگر نکنند میشه به تفکرشان اعتماد کرد؟

رحیق مختوم;259954 نوشت:
جناب كبوتر چرا ماست رو به دروازه مي دوزيد مسئله صلاحيت خبرگان چه ربطي به مسئله امر به معروف دارد خوب بر فرض كه امر به معروف وظيفه همه باشد و شرائط محقق شود به وظيفه اش عمل ميكند اين چه ربطي به مجلس خبرگان دارد ؟؟؟

ربطش این است که اگر برای یک فرد محرز شود که اون کار خطا است باید بگوید

اینکه نقد عقلا صرفا باید عقلا نقد کنند نزذیک به احتمال خطا خواهد بود

رحیق مختوم;259954 نوشت:
جناب كبوتر جان چرا مطلب رو درست تحليل نميكنيد علماي يهود اصل دينشون رو تحريف كردند يعني بعد از حضرت موسي راه سعادت را بر روي مردمشان بستن و با خاخاماهايشان نشتستند و گفتند بخاطر مصالح فردي خودمان دين جديدي تحويل مردم بدهيم و دست به توراتشان بردند و مردم را از راه حق و حقيقت باز داشتند مگر قرآن نميخواني كه ميفرمايد وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون‏ در اين آيه خداوند متعال به صراحت به علماي يهود دستور ميدهد باطل را در لباس حق به مردمتان عرضه نكنيد در حاليكه ميدانيد حق چيست

خب علما ما چه ضمانتی بر ان هست که این کار رو نکنند که باید ثابت شود که منم این ایه رو در بالا ذکر کردم:Gol:

رحیق مختوم;259954 نوشت:
جناب كبوتر مطمئن باشيد كه زعامت حضرت آقا تاييد شده از طرف معصوم هست و شك هم نداشته باشيد و به فرمايش حضرت امام رضوان الله تعالي عليه ايشان (رهبري )لياقت براي رهبري جامعه را دارا هستند

منظور من از شرایط قسمت رنگی بود و اموری که بر همه اشکار است

که رسیدگی به امور کارگزاران از امور آشکار است که باید محکم رسیدگی شود:Gig:

برای منی که این روحانی گرامی را نمی شناسم آیا سخن شما حجت است؟:Gol:

ان شاء الله خداوند توفیق به ثمر نشستن این بحث را عنایت فرماید

یا حق

علی با حق است و حق با علی است:Gol:

کبوتر حرم الزهرا;260038 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
..........

جناب كبوتر حرم سلام عليكم
بخاطر طولاني بودن فرمايشاتتان آنها را نياوردم
در اين مبحث ظاهرا حضرتعالي در جدايي اجماع و عقل دچار ترديد هستيد
اين بحث به اين صورت شايد منجر به مراء گردد فلذا حضرتعالي را به ريشه موضوع مورد بحث ارجاع ميدهم اگر سوالي داشتيد باز در ادامه در خدمت شما خواهم بود


الف - استناد به حكم عقل‏
قايلان به حجيت اجماع گفته‏اند: از نظر عقل بسيار دور مى‏نمايد كه فقها و انديشمندان بر خلاف واقع و بر خلاف نظر اسلام، رأيى را ابراز دارند، و هيچ كدام از آنها به حقيقت پى نبرند! از نظر عقل امكان دارد فرد يا گروه عامه به خطا دچار شوند، ولى امكان ندارد همگان در شناخت واقع دچار مشكل شوند و بر باطلى اتفاق نمايند.
بنا بر اين هر گاه علما و فقها و آگاهان به موضوعى، در حكمى از احكام يك نظر شدند، در اين صورت اجماع و اتفاق آنان، عقلا حجت بوده و داراى اعتبار است.
در كتاب مصادر التشريع الاسلامى اثر استاد عبد الوهاب خلاف (ص 106) آمده است: هر گاه گروه زيادى از اهل انديشه و شناخت پس از تلاش و بررسى در حكمى از احكام اتفاق نظر پيدا كردند، از نظر عقل محال است كه بر خطا باشند.
الف- اجماع محصّل ب- اجماع منقول ج- اجماع اجتهادى د- اجماع مركّب ه- اجماع سكوتى و- اجماع تشرفى ز- اجماع رياضتى ح- اجماع مدركى ط- اجماع تقيّه‏اى‏
اجماع محصل- آن است كه فقيه خود را از راه تتبع منابع و اقوال و آراء يكايك فقها را مورد بررسى قرار دهد، و اتفاق نظر آن را در حكمى به دست آورد.
اجماع منقول- آن است كه فقيهى از راه تتبع، اتفاق علماى پيشين را در مسأله‏اى به دست آورد و تحصيل نمايد و سپس اين دست آوردهاى خود را براى ديگران نقل نمايد، و ديگران به علت اطمينانى كه به او دارند خود به تتبع جداگانه نپردازند و تنها به اجماع نقل شده از سوى او اكتفا كنند.
اين اجماع براى فقيه متتبع اجماع محصل و براى ديگران كه فقط به تتبع او اكتفا كرده‏اند، اجماع منقول بشمار مى‏آيد، و همان گونه كه آشكار است، اجماع محصل داراى اعتبار بيشترى است و اجماع منقول از ارزشى كمتر برخوردار است.
اجماع اجتهادى- آن است كه فقيه از راه حدس و گمان، اتفاق نظر فقها را در مسأله فقهى به واسطه قرينه‏اى استنباط كند و حدس خود را محور قرار داده و ادعاى اجماع نمايد. اين نوع اجماع در عبارات فقها زياد به چشم مى‏آيد.
اجماع مركب- آن است كه گروهى از فقها چيزى را حرام بدانند و گروه ديگرى آن را مكروه شمارند و از تركيب اين دو نظر چنين استفاده شود كه قطعا آن چيز واجب يا مستحب نيست. اين نوع اجماع نيز در كتب فقهى زياد ديده مى‏شود.
اجماع سكوتى- آن است كه حكمى توسط فقيهى صادر شود و فقهاى ديگر از آن حكم اطلاع يابند و آن را رد نكنند، بلكه در مقابل آن سكوت نمايند و ما از سكوت آنان، رضايت و هم رأيى ايشان را نسبت به حكم صادر شده استفاده كنيم.
اجماع تشرفى- آن است كه فقيهى در زمان غيبت امام معصوم (ع)، به خدمت آن حضرت مشرف شود و رأى معصوم را در مسأله‏اى بشنود ولى به هنگام بازگفتن رأى معصوم‏ نگويد كه من خود از امام شنيدم- زيرا در زمان غيبت كبرى، مدعى رؤيت محكوم به كذب است- بلكه در قالب ادعاى اجماع، به اين نكته اشاره كند كه رأى معصوم را احراز كرده است.
اين گونه موارد براى مقدس اردبيلى و سيد مهدى بحر العلوم اتفاق افتاده و نقل شده است. بدين جهت احتمال مى‏رود كه آن چه در كلام ايشان به عنوان اجماع آمده است، اجماع تشرفى باشد.
اجماع رياضتى- آن است كه فقيه از راه رياضت به حكمى دست يابد و چون نمى‏خواهد كسى بر رياضت‏هاى او اطلاع يابد، آن را در قالب اجماع اظهار نمايد.
اجماع تقيه‏اى- آن است كه فقيه حكم را از شخص امام معصوم (ع)- در زمان حضور- بشنود ولى بر اثر تقيه نتواند حكم را به امام نسبت دهد و بگويد كه حكم اجماعى است.
اجماع مدركى- آن است كه فقيه ادعاى اجماع نمايد ولى در كنار آن مدركى از كتاب يا سنت و يا استدلال عقلى و يا عرفى و عادى را بياورد كه احتمال رود مبناى حكم او و ادعاى اجماعى كه كرده است همان مدرك كتابى يا روايى يا عقلى و .. باشد.
______________________
منابع اجتهاد از ديدگاه مذاهب اسلامى، ج-1، ص: 201

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

رحیق مختوم;260057 نوشت:
قايلان به حجيت اجماع گفته‏اند: از نظر عقل بسيار دور مى‏نمايد كه فقها و انديشمندان بر خلاف واقع و بر خلاف نظر اسلام، رأيى را ابراز دارند، و هيچ كدام از آنها به حقيقت پى نبرند! از نظر عقل امكان دارد فرد يا گروه عامه به خطا دچار شوند، ولى امكان ندارد همگان در شناخت واقع دچار مشكل شوند و بر باطلى اتفاق نمايند.

این سخن زمانی پشتوانه دارد که به سخنی از سخنان خداوند محکم گردد!!

و وقتی سخنی غیر از ان برای علما یک دین اللهی امده است حجت نخواهد بود

چون مثالی بر نقض این سخن است و فرقی هم بین علما اسلام و دیگر ادیان نیست

اگر هست در مقام اثبات بر ایید:Gol:

رحیق مختوم;260057 نوشت:
اجماع محصل- آن است كه فقيه خود را از راه تتبع منابع و اقوال و آراء يكايك فقها را مورد بررسى قرار دهد، و اتفاق نظر آن را در حكمى به دست آورد.

این اجماع برای عموم مردم زمانی حجت پیدا می کند که ایشان را اعلم فقها بدانند و یا گمان به اعلم بودن ببرند:Gol:
رحیق مختوم;260057 نوشت:
اجماع منقول- آن است كه فقيهى از راه تتبع، اتفاق علماى پيشين را در مسأله‏اى به دست آورد و تحصيل نمايد و سپس اين دست آوردهاى خود را براى ديگران نقل نمايد، و ديگران به علت اطمينانى كه به او دارند خود به تتبع جداگانه نپردازند و تنها به اجماع نقل شده از سوى او اكتفا كنند.

این نیز نیاز به صحت نقل و تایید آن دارد
که به صادق بودن و امین بودن فقیه مربوط است
رحیق مختوم;260057 نوشت:
اجماع اجتهادى- آن است كه فقيه از راه حدس و گمان، اتفاق نظر فقها را در مسأله فقهى به واسطه قرينه‏اى استنباط كند و حدس خود را محور قرار داده و ادعاى اجماع نمايد. اين نوع اجماع در عبارات فقها زياد به چشم مى‏آيد.

چطور ادمی از حدس و گمان پیروی نماید؟!!

رحیق مختوم;260057 نوشت:
اجماع مركب- آن است كه گروهى از فقها چيزى را حرام بدانند و گروه ديگرى آن را مكروه شمارند و از تركيب اين دو نظر چنين استفاده شود كه قطعا آن چيز واجب يا مستحب نيست. اين نوع اجماع نيز در كتب فقهى زياد ديده مى‏شود.

فرق این اجماع با قیاس در چیست؟:Gol:

رحیق مختوم;260057 نوشت:
اجماع سكوتى- آن است كه حكمى توسط فقيهى صادر شود و فقهاى ديگر از آن حكم اطلاع يابند و آن را رد نكنند، بلكه در مقابل آن سكوت نمايند و ما از سكوت آنان، رضايت و هم رأيى ايشان را نسبت به حكم صادر شده استفاده كنيم.

سکوت علامت رضایت است؟ یا شاید سکوت در مقابل جاهل یا باطل باشد؟

مگر سکوت امام علی در مقابل حق خود ایشان نشان از رضایت دارد؟ این نیز باید بر اساسی اثبات شود که رضایت داشتند یا خیر

رحیق مختوم;260057 نوشت:
اجماع تشرفى- آن است كه فقيهى در زمان غيبت امام معصوم (ع)، به خدمت آن حضرت مشرف شود و رأى معصوم را در مسأله‏اى بشنود ولى به هنگام بازگفتن رأى معصوم‏ نگويد كه من خود از امام شنيدم- زيرا در زمان غيبت كبرى، مدعى رؤيت محكوم به كذب است- بلكه در قالب ادعاى اجماع، به اين نكته اشاره كند كه رأى معصوم را احراز كرده است.

این مشرف شدن می تواند اجماعی محکم باشد اگر تشرف به اثبات برسد چرا که به منبع وحی متصل شده و حکم امام زمان(ع) حکم خدا و لازم الاجرا است:Gol:
رحیق مختوم;260057 نوشت:
اجماع رياضتى- آن است كه فقيه از راه رياضت به حكمى دست يابد و چون نمى‏خواهد كسى بر رياضت‏هاى او اطلاع يابد، آن را در قالب اجماع اظهار نمايد.

منظورتون اینه که حکم رو بر اثر ریاضت خدا در قلب او قرار داده و به او بیاموزاند؟

رحیق مختوم;260057 نوشت:
اجماع تقيه‏اى- آن است كه فقيه حكم را از شخص امام معصوم (ع)- در زمان حضور- بشنود ولى بر اثر تقيه نتواند حكم را به امام نسبت دهد و بگويد كه حكم اجماعى است.

در زمان غیبت این اجماع با تشرفی هما هنگ می شود درست است؟:Sham:
رحیق مختوم;260057 نوشت:
اجماع مدركى- آن است كه فقيه ادعاى اجماع نمايد ولى در كنار آن مدركى از كتاب يا سنت و يا استدلال عقلى و يا عرفى و عادى را بياورد كه احتمال رود مبناى حكم او و ادعاى اجماعى كه كرده است همان مدرك كتابى يا روايى يا عقلى و .. باشد.

عقل خود نیاز مند سند بر صحت فکر است پس بهتر است این بخش از اجماع مدرکی خارج شود مگر انکه مراد استدلال عقلی بر پایه مدرک باشد که بهتر است روشن بیان شود

لطفا از موضوع اصلی زیاد خارج نشوید اگر مراد اجماع است که همه جا درست است؟

موارد نقض را رد کنید:Gol:

کبوتر حرم الزهرا;259390 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

آیا وقتی به طور آشکار مشخص باشد که شرایط به طور کامل محقق نشده آیا دیگر نظر عقلا و اجماعشان اعتبار دارد؟

مثلا وقتی آشکارا دیده میشود که آنطور که باید عمل نمی شود دیگر من می توانم درستی این انتخاب رو تایید کنم؟

در انتخاب خبرگان و آگاهان

اما وقتی مشاهده میشود که ولی فقیه ضعیف عمل میکند و مطابق سیره مشهور عمل نمی کند وظیفه کیست؟

مردم یا آگاهان خفته؟

عقل بر مبنا حق!

بله امکان دارد مگر خبرگان معصوم اند که خطا در انان راه نداشته باشد؟

اگر خبرگان خواب باشند چه کسی باید انان را بیدار کند غیر از مردم؟

با سلام دوست عزیز من از شما چند سوال دارم ممنون میشم جواب بدید

شما چطوری تشخیص میدید ولی فقیه اشتباه میکنه؟ عرف تشخیص شما چیست فقط عقل؟

و یک سوال دیگه اینکه شما آیا میتوانید بگوید بهترین دکتر قلب در شهرتان کیست؟ ممنون منتظر هستم