سلام. من ریاضی میخونم و به ریاضی هم علاقه دارم. ولی یه مدته به این فکر میکنم که در زندگیه شخصیم چه تاثیری داشته،چه جوری میشه از ریاضی به خدا رسید.آخه چیزی که واسش وقت گذاشته میشه اگه آخرش به شناخت خدا نرسه که بی فایده هست.
آخه نمیخوام جوری باشه که از این رشته به اون رشته بپرم. دوس دارم بین رشته های علوم اسلامی رشته مورد علاقم رو پیدا کنم و دانشگاهی ادامه بدم.
سلام
ریاضیات بر اعداد مبتنی است و اعداد از یک آغاز می شوند . اعداد بعد از یک چیزی جز تکثر یک نیست . ظهور و پیدایش اعداد دیگر بخاطر افزوده شدن منظم یک است که بین آنها نظامی گسترده که همه عجایب ریاضی را موجب شده است . اگر همه این عجایب را ناشی از تکرار منظم یک بدانیم اغراق نیست . نظام ریاضیات مانند نظام هستی است و آن نظام یک است .
لیس فی الدار غیره دیار واحدی جلوه کرد و شد بسیار
موفق باشید
ریاضی فقط اعداد نیس منظورم از دروس تخصصی مثه جبر آنالیز و بقیش!!! چه جوری میشه با یادگیریشون به خدا رسید.
سلام
اگر کسی نگاه توحیدی به هستی داشته باشد هرچه داناتر به عجایب هستی و دقایق علوم شود بیشتر به عظمت علم و حکمت و تدبیر الهی پی می برد .
مهم آنست که ما در متن کسب علم به این حقیقت توجه داشته باشیم .
هر علمی راهی بسوی کشف هستی است و هستی جلوه حق متعال است .
علاوه بر آثار ارزشمند علم ریاضی در علوم و فنون بخاطر آثاری که در تفکر و اندیشه دارد فلاسفه قدیم خود را ملتزم به یادگیری آن می نمودند .
علم ریاضی فکر و اندیشه انسان را منشرح ساخته نظام بخشیده و قوت می دهد .
این اثر کم اثری نیست بخصوص که برای یافتن حقیقت هستی عموم انسانها سخت نیازمند چنین ویژگیهایی در اندیشه خود هستند چه اینکه حقیقت هستی بسی فراتر از اندیشه های خام و ساده است .
موفق باشید
کسی اگر بتواند باری از دوش کسی بر دارد به خدا نزدیک می شود. اگر نتیجه درس خواندن شما بتواند بعدا هم مورد استفاده قرار گیرد، برای شما هم خوب خواهد بود. خدا دوست دارد مردم فکر کنند ("لعلهم یتفکرون") و ریاضی هم فکر را به کار می اندازد. کار بدی نیست که ابزار محاسباتی و تفکر اهدایی خدا (مغز) را به کار بیندازیم.
علم مثل نوری است که به وسیله آن می شود راه را طی کرد ولی اگر خود علم هدف قرار گیرد مثل این است که به نور خیره شوی تا کور شوی در اینجا نه تنها علم در هدایت انسان تاثیری نمی گذارد بلکه خود باعث گمراهی می شود
هر چیزی شگفتی خود را داراست ولی چون ما در قیل و قال گم شده ایم آنها را نمی بینیم
تنها راه بیرون رفت از قیل و قال و سرگرمی ها و بازیچه ها که به نظر من می رسد سکوت است
مدتی سعی بر سکوت کنید و از هر چیزی که شما را به خود مشغول می کند دوری کنید حتی درون ذهن خود هم با خود صحبت نکنید اگر این کار را مدتی تکرار کنید چیزهائی را درک میکنید که در مورد سوالتان بسیار مفید خواهد بود
[quote=حامد;121924 علاوه بر آثار ارزشمند علم ریاضی در علوم و فنون بخاطر آثاری که در تفکر و اندیشه دارد فلاسفه قدیم خود را ملتزم به یادگیری آن می نمودند . علم ریاضی فکر و اندیشه انسان را منشرح ساخته نظام بخشیده و قوت می دهد .[/quote]
سلام. سوال من همین هم هست چرا فلاسفه قدیم اهمیت می دادند ولی الان من فک می کنم اینجور نباشه. آیا کسانی که در حوزه فلسفه میخونند به ریاضی هم اهمیت می دهند؟
سلام. من ریاضی میخونم و به ریاضی هم علاقه دارم. ولی یه مدته به این فکر میکنم که در زندگیه شخصیم چه تاثیری داشته،چه جوری میشه از ریاضی به خدا رسید.آخه چیزی که واسش وقت گذاشته میشه اگه آخرش به شناخت خدا نرسه که بی فایده هست.
آخه نمیخوام جوری باشه که از این رشته به اون رشته بپرم. دوس دارم بین رشته های علوم اسلامی رشته مورد علاقم رو پیدا کنم و دانشگاهی ادامه بدم.
چه جوری میشه از ریاضی به خدا رسید؟
اتفاقا كسي كه ميتونه راحت به خدا برسه کسی هست که ریاضی می خونه
چون دنیا چه اسمان ها و چه زمین همه روی معادلات ریاضی افریده شده مثال: خورشید کمترین زاویه بالا یاپایین بشه همه همه ی عالم یا می سوزه یا یخ می کنه پس نتیجه می گیریم که این وجود با قدرت لا یتناهی از حکیم دانا بوجود اومده این را کسی که ریاضی میخونه بهتر از بقیه میفهمه
اتفاقا كسي كه ميتونه راحت به خدا برسه کسی هست که ریاضی می خونه
سلام نمونه ای از ریاضی که به قدرت آفریدگار پی می بریم :
[/SIZE][/COLOR][/B][RIGHT]
اثر پروانهاي نام پديدهاي است كه به دليل حساسيت سيستمهاي آشوبناك به شرايط اوليه ايجاد ميشود. اين پديده به اين اشاره ميكند كه تغييري كوچك در يك سيستم آشوبناك چون جو سياره زمين (مثلاً بالزدن پروانه) ميتواند باعث تغييرات شديد (وقوع توفان در كشوري ديگر) در آينده شود.
ايدهٔ اينكه پروانهاي ميتواند باعث تغييري آشوبي شود نخستين بار در ۱۹۵۲ در داستان كوتاهي به نام آواي تندر كار ري بردبري مطرح شد. عبارت «اثر پروانه اي» هم در ۱۹۶۱ در پي مقالهاي از ادوارد لورنتس به وجود آمد. وي در صد سي و نهمين اجلاس اياياياس در سال ۱۹۷۲ مقالهاي با اين عنوان ارائه داد كه «آيا بالزدن پروانهاي در برزيل ميتواند باعث ايجاد تندباد در تگزاس شود؟»
لورنتس در پژوهش بر روي مدل رياضي بسيار سادهاي از آب و هواي جو زمين، به معادلهي ديفرانسيل غير قابل حل رسيد. وي براي حل اين معادله از روشهاي عددي به كمك رايانه بهره جست. او براي اينكه بتواند اين كار را در روزهاي متوالي انجام دهد، نتيجه آخرين خروجي يك روز را به عنوان شرايط اوليه روز بعد وارد ميكرد. لورنتس در نهايت مشاهده كرد كه نتيجه شبيهسازيهاي مختلف با شرايط اوليه يكسان با هم كاملاً متفاوت است. بررسي خروجي چاپ شده رايانه نشان داده كه رويال مكبي (Royal McBee)، رايانهاي كه لورنتس از آن استفاده مي كرد، خروجي را تا ۴ رقم اعشار گرد ميكند. از آنجايي كه محاسبات داخل اين رايانه با ۶ رقم اعشار صورت مي گرفت، از بين رفتن دو رقم آخر باعث چنين تاثيري شده بود. مقدار تغييرات در عمل گردكردن نزديك به اثر بالزدن يك پروانه است. اين واقعيت غيرممكن بودن پيشبيني آب و هوا در دراز مدت را نشان مي دهد.
مشاهدات لورنتس باعث پررنگ شدن مبحث نظريه آشوب شد. عبارت عاميانه «اثر پروانه اي» در زبان تخصصي نظريه آشوب، «وابستگي حساس به شرايط اوليه» ترجمه مي شود.
به غير از آب و هوا، در سيستمهاي پوياي ديگر نيز حساسيت به شرايط اوليه به چشم مي خورد. يك مثال ساده، توپي است كه در قله كوهي قرار گرفته. اين توپ با ضربه بسيار كمي، بسته به اينكه ضربه از چه جهتي زده شده باشد، مي تواند به هركدام از دره هاي اطراف سقوط كند.
● تئوري
اغلب سيستم ها در دنياي واقعي طي تكرار يك عمليات مشخص كار مي كنند. در مثال آب و هواي لورنتس فرايند گرم شدن سطح زمين از طرف خورشيد و سرد شدن جو از طريق تابش به فضاي بيرون، فرايندي است كه مدام تكرار مي شود. مي توان نشان داد كه در چنين سيستمي بازه اي از مقادير اوليه باعث ايجاد رفتار آشوبناك مي شود.
تعريف رياضي
يك سيستم پويا بانقشه تكامل ft وابستگي حساس به شرايط اوليه دارد، اگر نقاط نزديك به هم با افزايش t از هم جدا شوند. اگر M فضاي حالت نقشه ft باشد، مي گوييم ft به شرايط اوليه وابستگي حساس نشان مي دهد وقتي كه حداقل يك ۹۴۸;>۰ وجود داشته باشد بطوري كه به ازاي هر نقطه x∈M و هر همسايگي از N كه x را در بر داشته باشد، نقطه اي مانند y در همسايگي N موجود بوده و در زماني مانند ۹۶۴; رابطه d ( f t(x) , f t(y) ) >d برقرار باشد.
در اين تعريف نيازي نيست كه همه نقاط موجود در يك همسايگي، از نقطه مبناي x جدا باشند.
ادوارد نورتن لورنز هواشناس و رياضيدان موسسه تكنولوژي ماساچوست و تئوريسن تئوريهاي معروفي "بي نظمي" و "اثر پروانه اي" در سن ۹۰ سالگي در كمبريج ماساچوست در گذشت. وي در ۲۳ مي ۱۹۱۷ متولد و در ۱۶ آوريل ۲۰۰۸ دارفاني را وداع گفت.
اين دانشمند در تئوري "اثر پروانه اي" گفته است: "ضربه هاي بالهاي پروانه اي در برزيل مي توانند در تكزاس توفان به پا كنند."
در اين تئوري لورنز توضيح مي دهد كه تداوم تغييرات بي نهايت كوچكي كه در اثر بال زدن پروانه ايجاد مي شود نتايج ويرانگري توليد مي كند.
اين دانشمند جوايز معتبر بين المللي به خصوص "جايزه توكيو براي علوم كاربردي" را دريافت كرد. با وجود اين از آنجا كه در جوايز نوبل، جايزه اي با عنوان "جايزه نوبل هواشناسي" وجود ندارد، لورنز هرگز نتوانست نام خود را در بين دارندگان اين جايزه به ثبت برساند.
لورنز در سال ۱۹۷۹ در كنفرانس سالانه "انجمن آمريكايي پيشرفت علم" حاضر شد و به تشريح تئوري "اثر پروانه اي" (butterfly effect) پرداخت و به اين ترتيب تئوري "بي نظمي" رسميت گرفت.
اين دانشمند نخستين بار تئوري بي نظمي را در سال ۱۹۶۱ در موسسه تكنولوژي ماساچوست (ام آي تي) مطرح كرد. سپس در سال ۱۹۶۳ اين تئوري را كاربردي و در سال ۱۹۷۹ فرمول آن را ارائه كرد.
اين تئوري در خصوص پديده هايي چون تغييرات آب و هوايي غيرمنتظره و حوادث و فرايندهايي كه نمي توانند با استفاده از برهانها و قوانين رياضي رايج، مثل تئوري احتمالات مدل سازي و پيش بيني شوند، توضيح مي دهد.
[/RIGHT]
در سال ۱۹۶۰ لورنز يك مدل اسباب بازي از هواشناسي ايجاد كرد.
رايانه اين دانشمند در آن زمان نه سرعت كافي براي پردازش يك شبيه سازي ساخته شده از رفتار اتمسفر داشت و نه از حافظه كافي براي ذخيره اين اطلاعات برخوردار بود. باوجود اين، لورنز توانست مدلهايي از تئوري بي نظمي را با استفاده از اين رايانه و با كمك ديگر هواشناسان "ام آي تي" نشان دهد.
منبع : http://www.daneshema.com
گوشتخوار کوزه ای اما لکشمینا رایانا مهدوان و همکارانش از دانشگاه هاروارد در بررسی رفتار این گلها با استفاده از دوربینهای با سرعت زیاد به این نکته پی بردند که سرعت بسیار زیاد گلهای حشره خوار در بستن لبه های خود و اسیر کردن حشره به دام افتاده ناشی از تغییر سریع شکل انحنای لبه بیرونی آنهاست . این گلهای حشره خوار نظیر توپ تنیس سوراخ شده ای که رویه قسمت داخلیش بیرون کشیده شده باشد، انحنای خود را از حالت تقعر به تحدب تغییر می دهند. این تغییر تنها یک دهم ثانیه به طول می انجامد که به مراتب از زمانی که حشره به دام افتاده برای نشان دادن واکنش و فرار از محبس نیاز دارد، کوتاه تر است . هرچند این محققان هنوز نتوانسته اند این نکته را مشخص سازند که در تراز سلولی چه تغییراتی در گلهای این گیاهان بوجود می آید که امکان چنین تغییر سریعی را برای آنها پدید میآورد اما موفق شده اند مدلی ریاضی را برای توصیف نحوه عمل این گلها تکمیل کنند. با کمک این مدل ریاضی میتوان با در نظر گرفتن شکل بیرونی گلهای حشره خوار میتوان این نکته را پیش بینی کرد که سرعت بسته شدن لبه های بالایی گلها چه اندازه خواهد بود و چه زمانی پس از ورود حشره به درون گیاه ، گلهای آن بسته می شوند. بر اساس این مدل، گلهای حشره خوار ظاهرا به صورت یک مکانیزم تاخیری عمل میکنند. به این معنی که ورود حشره ، ساخت و کاری را به کار میاندازد که تنظیم کننده شمارش معکوس زمان بسته شدن گیاه است . در آزمایشهایی که با استفاده از این مدل به انجام رسیده نتایج حاصله مورد تایید قرار گرفته است . به گفته مهدوان، این نوع گیاهان حشره خوار برای داروین بسیار اعجاب انگیز بوده اند و او مطالعات زیادی بر روی آنها انجام داد، اما هنوز برای ما روشن نیست که چه چیز گیاه را تحریک میکند که از خود واکنش نشان دهد و این ساخت و کار چگونه تطور یافته و شکل گرفته است . گیاه Dianea muscipula که به نام ونوس حشره خوار نامیده میشود ، گیاه کوچکی است که اندازه آن از ۱۵ سانتیمتر تجاوز نمی کند و مناطق انتشار آن محدود به برکه های تورب دار کارولینا در خاور آمریکا میباشد . این گیاه اولین بار توسط A . Dalilisفرماندار کارولینای شمالی کشف شد و در نامه ای که در ۲۴ ژانویه ۱۷۶۰ به P. Gallnsan نوشته نام Flytrapsensitive به آن داده است. متاسفانه این نام تا سال ۱۸۴۳ منتشر نشد .
تاقبل از این در تمامی حشرات تنها حشره باهوش زنبور عسل بود که از طریق علم هندسه کندوی خود را می ساخت و پس از آن عنکبوت که از روی نقوش هندسی تار می بافت که البته بعدها دانشمندان به این نتیجه رسیدند که زنبور عسل تحت هر شرایطی می تواند نقش را جابجا کرده و پرده ها را با تغییر سایز و زاویه باز هم هندسی بسازد درحالی که اگر تار ینج ضلعی اولیه عنکبوت به هر دلیلی پاره شود عنکبوت برای تعمیر آن قادر به ساخت مجدد آن کوشه یا ضلع نیست بلکه از روی غریزه تنها سوراخ تار را پر می کند.
این مباحث سالها مورد آزمایش قرار گرفت و اعلام شد تنها حشره باهوش که هندسه می داند زنبور عسل است ، اما امروز با خواندن این مطلب در میابیم که مورچه ها نیز بجر قدرتمندی از هوشمندی نیز برخوردارند و حساب می دانند:
مورچه هایی که پاهای آنها در مسیر برگشت بلند شده بود، مسیر را گم کردند.
دانشمندان طی یک آزمایش عجیب، برای دسته ای از مورچگان کفشهایی که پاهای آنهارابلند می کرد تهیه کردند و رفتار حرکتی آنها را بررسی کردند، نتیجه بیانگر این نکته بود که این حیوانات برای اندازه گیری مسافت های مختلف و جهت یابی، قدمهایشان را می شمرند.
محققین بر این باورند مورچه های صحرایی از نوری که از ستارگان در آسمان شب تابیده می شود، به عنوان کلیدی جهت بازگشت به لانه هایشان استفاده می کنند،
اما هنوز در این مورد که مورچه ها چگونه قادر به اندازه گیری دقیق فاصله ها هستند، شک و شبهه فراوان وجوددارد.
در آزمایش فوق، دانشمندان برای پاهای تعدادی از مورچگان کفشهای بلندو برای برخی دیگر کفشهای کوتاه تهیه کردند.
در ادامه، ابتدا دسته ای از مورچه ها با پاهای خودشان از لانه به سمت یک ماده غذایی حرکت کردند، سپس در راه برگشت آنها را با کفشهایی که پاهای آنها را بلند یا کوتاه کرده بود به طرف لانه شان راهی کردند.
نتیجه کار این بود : مورچه ها فاصله ده متری بازگشت به لانه ها را گم کرده و از مسیر اصلی منحرف شدند.
اما زمانی که آزمایشی مشابه با دسته ای از مورچه ها که پاهای معمولی داشتندتکرار شد، آنها به سرعت و سهولت به مقصدرسیدند!
خداوند در قرآن مي فرمايد:
ما موجودات را جفت جفت آفريديم، كه همين كلمه جفت يك مفهوم رياضي را بيان مي كند (زوج مرتب) پس بنيان گزار رياضي خود خداوند است.
كپلر ستاره شناس بزرگ مي گويد:
«خداوند جهان را به زبان اعداد خلق كرده است»
اين به معني آن است كه هرچه كه خداوند آفريده است به زبان رياضي قابل توضيح و تفسير است، مثل كره زمين كه گرد است.
رياضي يعني: رسيدن به خدا (از طريق حل معادلاتي چون اصم، گويا، گنگ، راديكالي، و...) يافتن علت و علل پيدايش جهان و اثبات آن، يافتن اينكه قلب تنها جايگاه اوست
رياضي يعني: عشق به يك، به واحد، به احد، به خداي يكتا و رسيدن به او از طريق ريشه يابي و تعيين علامت و...
يعني: امر به مثبت بودن (قابل قبول)، يعني: نهي از منفي بودن (غيرقابل قبول).
رياضي يعني: رهايي ذهن از هوي و هوس اين تن خاكي و به پرواز درآوردن ذهن در بيكران نعمات او، سخنان او، آيه هاي زندگي بخش او،... و در نهايت رسيدن به خود او.
يعني، صعودي بودن در تابع درجه دوم زندگي.
رياضي يعني: رمز عدد هفت (به راستي اين رمز چيست؟)
خداوند جهان را در هفت روز آفريد، آسمان هفت طبقه دارد، گناهان اصلي هفت تا است، جهنم هفت طبقه دارد، طواف دور كعبه هفت بار است، هفت عضو بدن هنگام نماز بايد روي زمين قرار بگيرد. فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را ديد و حضرت يوسف گفت: هفت سال فراواني هفت سال خشكسالي مي شود.
رياضي يعني: رمز عدد 13 (جمع حروف ابجد* تعداد كلمات* تعداد آيات) در هر صفحه عددي است بخش پذير بر 13 كه اين روند در تمام صفحات اين كتاب آسماني تكرار شده است و اين نشانه اي است بر اين موضوع، كه خداوند رياضي داني دقيق و ماهر است.
وقتي با دقت بيشتري به جهان پيرامون بنگريم حقايقي برايمان آشكار مي شود و حس غريبي به ما مي گويد: در تمام پديده هاي هستي، وجودي غيرقابل انكار از رياضي وجود دارد
توازن اندام ها در تمامي موجودات چه ميكروسكوپي و چه عظيم الجثه همه بر مبناي اصول رياضي بنا شده اند. اگر ذره اي از اين قرينه هاي محاسباتي و رياضي به هم بخورد، اندام فيزيكي جانداران به هم خورده، مثلا يك اسب چگونه خواهد توانست با يك پاي كوتاه و يك پاي بلند چهار نعل بتازد و از تمامي پستي و بلندي ها بالا رود. اگر همين حيوان با چشم خود نتواند فواصل محيطي و جغرافيايي را از طريق مغز، محاسبه رياضي كند چه طور خواهد توانست از موانع متعدد عبور نمايد، تمامي اين محاسبات به طور اتوماتيك از طريق چشم و سپس نرون هاي حسي و عصبي به مغز منتقل شده و پس از تجزيه و تحليل هاي رياضي، مغز دستوراتي به اعضا و جوارح حيوان منتقل كرده و عضلات و استخوانها را به واكنش شرطي وامي دارد
رياضي يعني: همه چيز، باور نمي كني؟ فقط كافي است كه به اطرافت نگاه كني، آن وقت متوجه مي شوي كه رياضي در ذره ذره وجودت هست، سلول هاي بدن ما خيلي كوچك هستند و درون آنها اندامكهاي مختلف، و كوچكتر كه كار همه آنها از يك قانون رياضي پيروي مي كند.
وقتي مي خواهيم وسيله اي را درست كنيم از نسبت ها و عددهاي رياضي استفاده مي كنيم كه همه داراي اشكال هندسي هستند، حتي موقع غذا درست كردن از عددها و نسبت هاي رياضي بهره مي گيريم.
در مجموع زندگي- قوانين رياضي كه انسانها خواسته يا ناخواسته از آن استفاده مي كنند ولي بيشتر مردم فكر مي كنند رياضي يعني: يك معادله سه مجهولي كه براي حل كردنش بايد مهارت خاصي داشته باشند، اما بيشتر آن ها نمي دانند كه در زندگي هايشان چقدر از اين نوع معادلات و حتي سخت تر از آن ها را حل كرده اند، پس اگر دقت كنيم و اندكي هم فكر، متوجه مي شويم كه زندگي را نمي توان از رياضي جدا كرد
[FONT="][FONT=Times New Roman] پس دعا كنيم كه:
خدايا: حد محبت به خودت و اهل بيتت را در وجودمان به سوي بي نهايت ميل بده[FONT=Times New Roman].
خدايا: كارهاي نيكمان را ضرب كن، اعمال زشتمان را كم كن و محبت به ديگرانمان را تقسيم كن[FONT=Times New Roman].
خدايا: نمودار زندگيمان را هميشه تابع درجه سه اي قرار بده كه همواره صعودي باشد[FONT=Times New Roman].
و خدايا: مرگمان را همچون جمع دو عدد يك، آسان گردان[FONT=Times New Roman].
[FONT=Times New Roman][FONT="]آسيه منافي- دبير رياضي
تاپیک جالبی بود حیفم اومد که بعد از مدتها نیاد روی اسکرول
البته برای رسیدن به خدا لازم نیست که فیلسوف یا ریاضیدان یا مهندس یا پزشک و یا توی هر زمینه دیگری متخصص بود؛ نه ، هرگز ، برای رسیدن به خدا باید انسان بود و بس. نیاز به هیچ تخصص دیگری هم نداره
اما خب کسی که توی یک زمینه ای تخصص داره براش نمود بیشتری داره
سلام.
چه جوری میشه از ریاضی به خدا رسید؟
اما ریاضی!
حساب این دنیا روی نظم و حساب و کناب است که اگر اینگونه نمی بود قطعا دنیا به نابودی کشیده می شد.
در علم ریاضیات هم سروکار ما با نظم است، نظمی منطقی میان اعداد، میان متغیرها ، میان اشکال هندسی ، میان معلومات و . . .
چون دنیا چه اسمان ها و چه زمین همه روی معادلات ریاضی افریده شده مثال: خورشید کمترین زاویه بالا یاپایین بشه همه همه ی عالم یا می سوزه یا یخ می کنه پس نتیجه می گیریم که این وجود با قدرت لا یتناهی از حکیم دانا بوجود اومده این را کسی که ریاضی میخونه بهتر از بقیه میفهمه
همین اتفاق الان داره در سیاره ناهید و همچنین اورانوس می افته (سوختن و منجمد شدن)
کره زمین در یکی دو میلیارد سال پیش هم همین وضع را داشت .
نه موجودی بر آن زندگی می کرد نه انسانی بود که بفهمه خدا کیه !
اگر اتفاقی برای خورشید بیفته ( که احتمالاً در چند میلیارد سال بعد می افته ) موجودات از بین
میرن ، بهمین سادگی !
و شاید در این میلیاردها کهکشانی که در آن میلیاردها منظومه مثل منظومه شمسی ما وجود دارد
شرایط برای زندگی یکسری موجود فراهم باشه و موجوداتی بوجود بیان !
اگر هم شرایط وجود نداشته باشه بوجود نمیان ! خیلی پیچیده نیست !
بنظر میرسد موجودات افریدگار دارند اما پروردگار نه !
می بخشید کی گفته می تونی دسته بندی ها را عوض کنی؟ چطور از مجموعه ای که تعداد زوج یک داشت به یه مجموعه با تعداد فرد رسیدی؟
این یه مغالطه ریاضی هست. شما اگه مجموعه بی نهایت دارید باید قبل از نقطه چین هم یک داشته باشی نه اینکه هرچی دلت بخواد اونجا بنویسی.
مثلا: 0=(1-1)+(1-1)+(1-1)+(1-1)+...+(1-1)+(1-1)
در این حالت هم در صورتی می تونی یه یک به این طرف نقطه چین اضافه کنی که به طرف مقابل برابر همون دسته اضافه یا کم کرده باشی.
اون دانشمندی که گفتید احتمالا یا خیلی قدیمی بوده یا کم سواد.
همین اتفاق الان داره در سیاره ناهید و همچنین اورانوس می افته (سوختن و منجمد شدن)
کره زمین در یکی دو میلیارد سال پیش هم همین وضع را داشت .
نه موجودی بر آن زندگی می کرد نه انسانی بود که بفهمه خدا کیه !
اگر اتفاقی برای خورشید بیفته ( که احتمالاً در چند میلیارد سال بعد می افته ) موجودات از بین
میرن ، بهمین سادگی !
و شاید در این میلیاردها کهکشانی که در آن میلیاردها منظومه مثل منظومه شمسی ما وجود دارد
شرایط برای زندگی یکسری موجود فراهم باشه و موجوداتی بوجود بیان !
اگر هم شرایط وجود نداشته باشه بوجود نمیان ! خیلی پیچیده نیست !
بنظر میرسد موجودات افریدگار دارند اما پروردگار نه !
با توجه به مطالب ذکر شده توسط شما در این تاپیک و تاپیکهای دیگر من حدس می زنم شما اصلاً مسلمان که نیستی هیچ، به خدا هم اعتقاد نداری.
دانشمندان بررسی کردن که احتمال اینکه جهان ما می تونست تا حالا دوام آورده باشه عددی بسیار کم است که بی نهایت به صفر نزدیکه. البته این تنها به دلیل دقت بی نهایت زیاد در خلق این جهان بوده که می تونه شرایط را برای زندگی فراهم کنه.
اینکه میگین اگه شرایط فراهم باشه ممکنه موجوداتی بوجود بیان اگه نباشه نیان:
1- خود شرایط را غیر خدا کی فراهم کرده؟
2- شما یه خونه را شده بگی شرایط مهیا بوده، خودش بوجود اومده؟ آیا اراده ای برای خلقش وجود نداشته؟
بگذار یه برهان برای وجود خدا بیارم که تا حالا حداقل خودم هیچ جا ندیدم شاید شما هم قانع شدید:
اگه دقت کنی جهان جوری آفریده شده که همه چیز به سمت بی نظمی میره. ولی دقیقا اتفاقاتی که در طول زمان می افته منظم و بر اساس قوانین پیچیده ای هست که فیزیک دانها اونها را یکی یکی کشف می کنن. نمونه همین بی نظمی تو زیست شناسیه. ما هر موقع روی جهش ژنتیکی مطالعه کردیم و جهشهای رخ داده را بررسی کردیم دیدیم که با جهش ژنتیکی فعالیتهای یه ارگانیزم مختل یا ضعیف شده ولی در طول سالیان می بینیم موجودات برعکس تکامل پیدا کردن و سیستمهای پیچیده تری دارند که مثلاً بدن انسان اونقدر پیچیدگی ها و سیستمهای دقیقی داره که خودمون هم با این پیشرفت سریع علم هنوز نتونستیم کامل باهاش آشنا بشیم.
با توجه به کل کل های بچگیمون با بچه های ریاضی :ok:
با وجود اين از آنجا كه در جوايز نوبل، جايزه اي با عنوان "جايزه نوبل هواشناسي" وجود ندارد، لورنز هرگز نتوانست نام خود را در بين دارندگان اين جايزه به ثبت برساند.
البته بهتر بود میفرمودید اصلا نوبل ریاضی نداریم :ghash::ghash::ghash::mohandes::samt::pirooz:
تاقبل از این در تمامی حشرات تنها حشره باهوش زنبور عسل بود که از طریق علم هندسه کندوی خود را می ساخت
دیگه دارین پا تو کفش ما میکنین ها مهندسان گرامی
شما چندتا حشره میشناسین که بقیه رو خنگ میدونین؟
همه حشرات به اندازه نیازشون میدنن چیکار کنن. فرقی بین پشه و مگس و سوسک حمام نیست!
اما در مورد اثبات ریاضی خدا
حرف دوستان درسته که فلاسفه قدیم علاقه خاصی به ریاضیات داشتن و میشه گفت فلسفه و ریاضیات با هم عجین بودند. ولی فلاسفه بیشترشون به کفر تمایل داشتن و خداپرستانشون در مقابل کفارشون در اقلیت بودند (منظورم جمیعشون هست از 3000 سال قبل تا حالا، فقط مسلمین مد نظرم نیستند)
علم رياضي خيلي خوب ميدونيم كه ارتباط خيلي دقيق ومحاسبه ايي دقيقي داره...ودراون خلل وشكاف ونامنظمي نيست...
حالا تمام علوم دنيا با رياضي درارتباطه..مثلا عدد(في)كه يه عدد ثابت هست كه تقريبا درهمه موجودات ميتونه نقش داشته باشه...
بعضي اعداد ثابت در همه جهان در(مقدرمه جهان)وجود دارند..
هرچيزي كه بتوان دراون ارتباط رياضي پيداكرد براي افراد جالب ميشه..
خوبي رياضي اينه كه نيمكره چپ مارو با ارتباط اثباتي با نيمكره راست تحليلي ارتباط ميده وهردو رو به فعاليت واميداره..
وقتي ذهنمون رو درگير رياضي ميكنيم امواج مغز درجهت مثبت به فعاليت واداشته ميشه...
وذهن به مراتب بالاتر رجوع ميكنه وناخودآگاه جان رو با عالم ماورا ارتباط ميده...
مثلا فردي كه دريوگا دوست دارد درمقدمه پيشرفت كند براي تمركز ورشد آن ازرياضي شروع ميكند..
اين يكي ازدلايل كوچيكشه..
دليل ديگه اش اينه كه رياضي صرفا فقط علم نيست بعدي ماورايي درجهت ارتباط تفكر انسان بااگاهي وباز شدن ذهن او وسپس روحش مي باشد...درواقع رياضي ميتونه مارو با تفكر به وادي عقل رهنمود كنه وسپس روح...
وبا اين ارتباط مابه خدا نزديك ترميشيم..
خب واسه از ریاضی به خدا رسیدن
اول باید جدول ضرب یاد بگیرید
و بعد اعمال جمع و تفریق و ضرب و ...
بعد جبر و هندسه و مثلثات وامار و احتمالات و...
بعد حد و مشتق و انتگرال و سری های فوریه و...
بعد معادلات دیفرانسیل پیشرفته و تبدیلات لاپلاس و...
بعد توابع مختلط پیشرفته و ...
آخر که اینا رو یاد گرفتید میفهمید زندگی چیزای مهمتر از اینا بوده و حیف عمری که ادم بی هدف خرجش کنه و خودمونو به خواب و ...بزنیم
البته ریاضیات بد نیست
ما عالمان دینی بزرگی داشتیم که ریاضی دان بودن مثل خواجه نصیر و....
تازه تو مراجع تقلید و عارفان جدید هم ریاضی دان داریم
مثلا علامه حسن زاده بزرگوار این مرجع تقلید عارف....
start را بزنيد وبا كوچك وبزرگنمايي جهان قابل رويت انسان تاكنون را ببينيد
پیشنهاد میکنم همه دوستان این صفحه رو یه بارم که شده ببینن
واقعا جالبه
10به توان 27 کجا
و 10 به توان منفی 35 کجا
تازه این کشفیات تا به امروزه
جالب اینه که همشم منظم و...
واقعا ها کاره خاکی ما به این عظمت اصلا گم و ناپدیده تو هستی
انگار کسی بازیش نمیده
چه عظمتی اطراف زمینو در بر گرفته
اونوقت این انسانی که تو یه زمین اسیره برمیگرده میگه خدا نیست و جهان الکی خلق شده و...
ظنریه داوروینم که به چه افتضاحی رد شد
دیگه تقریبا همه دنیا دارن قبول میکنن که خدایی هست
و فقط تو انتخاب ادیان اختلاف دارن
که اونم ان شالله با تحقیق و روحیه حق بینی انشالله شیعه رو انتخاب میکنن.
ان شالله
سلام علیکم به نظرم این مطالبی که بقیه گفتند برای یه آدم عادی که ریاضی نمیخونه هم قابل درکه :ok: دوست عزیز منم فیزیک میخونم و به نظر من با این دروسی که ما در دانشگاه میخونیم که اکثرا با یه مشت فرمول و فرضیات سر و کار داریم نمیشه به خدا رسید :Narahat az: باید علاقمند باشی بری دنبالش به هر رشته ای علاقمند باشی و بری تو بحرش میتونی به خدا برسی حتما نباید ریاضی و فیزیک باشه
سلام
البته با ریاضی و فیزیک هم میشه به قرب الهی رسید مثل دکتر چمران که صاحب کرامت هم شد یا نیوتون و همینطور انیشتین که در امت خود به مانند پیامبران هستند (از لحاظ درک خداوند)
اما سلطان تمام دانش ها علوم فقهی هست و برای به خدا رسیدن بهترین راه همین هست
به نظرم این مطالبی که بقیه گفتند برای یه آدم عادی که ریاضی نمیخونه هم قابل درکه :ok: دوست عزیز منم فیزیک میخونم و به نظر من با این دروسی که ما در دانشگاه میخونیم که اکثرا با یه مشت فرمول و فرضیات سر و کار داریم نمیشه به خدا رسید :Narahat az: باید علاقمند باشی بری دنبالش به هر رشته ای علاقمند باشی و بری تو بحرش میتونی به خدا برسی حتما نباید ریاضی و فیزیک باشه
هدف آغازگر تاپیک این نبوده که بگوید فقط از ریاضیات میشه به خدا رسید؛ خیر، هرگز چنین چیزی نبوده بلکه همانطور جناب حامد در پست دوم همین تاپیک بیان کردند:
سلام
ریاضیات بر اعداد مبتنی است و اعداد از یک آغاز می شوند . اعداد بعد از یک چیزی جز تکثر یک نیست . ظهور و پیدایش اعداد دیگر بخاطر افزوده شدن منظم یک است که بین آنها نظامی گسترده که همه عجایب ریاضی را موجب شده است . اگر همه این عجایب را ناشی از تکرار منظم یک بدانیم اغراق نیست . نظام ریاضیات مانند نظام هستی است و آن نظام یک است . لیس فی الدار غیره دیار واحدی جلوه کرد و شد بسیار موفق باشید
در ریاضیات یک نظم خاصی وجود دارد همانطور که در این جهان هستی اینگونه می باشد.
هر کسی میتونه به خدا برسه و این ربطی به ریاضی و فیزیک و شیمی و بقیه علوم نداره.
همانگونه که جناب hamid40 نوشتند:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار. هر ورقش دفتری است معرفت کردکار
سلام البته با ریاضی و فیزیک هم میشه به قرب الهی رسید مثل دکتر چمران که صاحب کرامت هم شد یا نیوتون و همینطور انیشتین که در امت خود به مانند پیامبران هستند (از لحاظ درک خداوند)
اما سلطان تمام دانش ها علوم فقهی هست و برای به خدا رسیدن بهترین راه همین هست
البته نمیشه به این اطمینان گفت که سلطان همه دانشها، علوم فقهی هستش و بهترین راه هم برای رسیدن به خدا همین راهه!