چرا خداوند شیطان را گمراه کرد؟
تبهای اولیه
در آیه 39 سوره حجر آمده است که شیطان می گوید: پروردگارا بدلیل آنکه تو مرا گمراه کردی من نیز تمامی بندگانت را گمراه می کنم. چرا خداوند شیطان را گمراه کرد؟ گمراهی شیطان یعنی چه؟
با سلام خدمت همه دوستان
با تشکر از جناب هیوا به خاطر سوالشون
کارشناسان محترم پاسخ متقن و مستدل را ارائه نمودند ومن فقط توجه شما را به این نکته جلب می کنم که ، معمولا گول زدن و گمراه کردن دیگران ، کار موجودات ضعیف ، جهت رسیدن به مطامع و زیاده خواهی های خودشان است .
از طرفی ما معتقدیم که خداوند توانمند و بی نیاز است پس چه نیازی دارد که شیطان را گمراه کند ؟ یا بر اثر گمراه کردن شیطان چه نفعی به خدا می رسد؟
خدا خالق است و آفریننده و هر آفریننده ای دوست دارد بهترین را خلق کند و هر وقت گوشه ای از کار به هر علتی خراب شود سعی در مرمت آن دارد مگر اینکه دیگر قابلیت تعمیر و نگهداری را نداشته باشد آنجاست که رهایش می کند .
شیطان نیز مخلوق خداست ولی به خاطر سوء اختیار و تکبر در مقابل خالق و عدم ابراز پشیمانی ، قابلیت خود را از دست داد و دیگر ارزش نگهداشتن نداشت لذا از درگاه رانده شد و به حال خود رها شد و این بد ترین حالت هر مخلوق است .
اللَّهُمَّ لا تَكِلْنَا إِلَى أَنْفُسِنَا طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لا أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ.
موفق باشید.:Gol::Gol::Gol:
با سلام به همه دوستان روضه کافی / ح 16 ))
جواب ها خوب بود ول بحث یه مقداری تخصصی تره ! چرا ؟
توجه دوستان رو به آیات زیر جلب میکنم :
وَيقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيهِ آيةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يضِلُّ مَنْ يشَاءُ وَيهْدِي إِلَيهِ مَنْ أَنَابَ(الرعد/27)
کساني که کافر شدند ميگويند: «چرا آيه (و معجزه)اي از پروردگارش بر او نازل نشده است؟!» بگو: «خداوند هر کس را بخواهد گمراه، و هر کس را که بازگردد، به سوي خودش هدايت ميکند!
وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يضِلُّ مَنْ يشَاءُ وَيهْدِي مَنْ يشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ(النحل/93)
و اگر خدا ميخواست، همه شما را امت واحدي قرارميداد؛ولي خدا هر کس را بخواهدگمراه، و هر کس را بخواهدهدايت ميکند!و يقينا شما از آنچه انجام ميداديد، بازپرسي خواهيد شد!
أَفَمَنْ زُينَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يضِلُّ مَنْ يشَاءُ وَيهْدِي مَنْ يشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يصْنَعُونَ(فاطر/8)
آيا کسي که عمل بدش براي او آراسته شده و آن را خوب و زيبا ميبيند (همانند کسي است که واقع را آنچنان که هست مييابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه مي سازد و هر کس را بخواهد هدايت ميکند؛ پس جانت به خاطر شدت تأسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام ميدهند داناست!
ببینید عزیزان من مطلبی که عنوان شد از دوجنبه قابل بحثه : و باید از هر دوجنبه هم بررسی بشه :
اولاً از دیدگاهاختیار انسان ( یا هر موجو صاحب اختیار ) .
ثانیاً از دیدگاه مسبب الاسباب بودن خداوند .
اما پاسخ :
هایت خداوند بر دونوع است یکی هدایت عام و دیگی هدایت خاص ، خداوند هدایت عام خویش را ( انبیاء در رابطه با انسانها ) به سوی همه میفرستد و آنان را در موضع پذیرش یا رد این هدایت قرار میدهد ، حال اینجا انسان است که با اختیار خویش میتواند این هدایت را پذیرفته و در معرض هدایت خاص خداوند را گیرد ، یا اینکه آن را نپذیرفته و گمراهی را بگزیند !
پس نتیجتاً هر که هدایت عام خداوند را نپذیرد در ضلالت وارد میشود .
اما از دیدگاه مسبب الاسباب بودن خداوند :
اینکه خداوند است که هدایت عام را میفرستد
و اینکه خدوند است که اختیار پذیرش یا عدم پذیرش آن هدایت را به بشر میدهد
و اینکه خداوند است که در صرت پذیرش شرایط هدایت خاص و در صورت عدم پذیرش شرایط ضلالت را فراهم می آورد .
پس این خداوند است که گمراه می کند هرکه را خواهد و هدایت میکند هر که را خواهد !
بعنون ختم کلام به حدیث زیبایی از مولای مهربامان امام محمد باقر علیه السلام بسنده میکنم :
(( و نیکان میدانند که خداوند متعال حلیم است ، ( در عقوبت افراد خطاکار تعجیل نمی کند ) و علیم است ( به خطاهای ما آگاه است ) غضب او منحصراً برای کسانی است که رضای او را نمیپذیرند ، و تنها کسانی را از بخشش خود باز میدارد که عطای او را قبول نکنند و منحصراً کسانی را گمراه میکند که هدایت او ا نپذیرند .
..یا ستار..
با سلام..
دوستان توجه نمایند که شیطان قبل از سجده بر ادم کافر بوده است وگمراه ؛نه اینکه کفر او علت باشد برای سجده نکردن او ؛در این مورد کتاب شریف و گران سنگ تفسیر المیزان توضیحات ارزشمندی پیرامون این قضیه مطرح نموده است که حیفم امد در این مقال انرا نیاورم ایشان در مورد این قضیه می فرمایند:
(((و اعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون ) آن چه ملائكه اظهار بدارند، و آنچه پنهان كنند، دو قسم از غيب نسبى است ، يعنى بعضى از غيب هاى آسمانها و زمين است ، و بهمين جهت در مقابل آن جمله : (اعلم غيب السماوات و الارض ) قرار گرفت ، تا شامل هر دو قسم غيب يعنى غيب داخل در عالم ارضى و سماوى ، و غيب خارج از آن بشود.
تقيد جمله : (كنتم تكتمون ) بقيد (كنتم )، باين معنا اشعار دارد: كه در اين ميان در خصوص آدم و خلافت او، اسرارى مكتوم و پنهان بوده ، و ممكن است اين معنا را از آيه بعدى هم ، كه مى فرمايد: (فسجدوا الا ابليس ، ابى و استكبر و كان من الكافرين )، استفاده كرد.
چون از اين جمله بر مى آيد كه ابليس قبل از بوجود آمدن صحنه خلقت آدم ، و سجده ملائكه ، كافر بوده (چون فرموده (كان من الكافرين )، از كافرين بود) و سجده نكردنش ، و مخالفت ظاهريش ، ناشى از مخالفتى بوده كه در باطن ، مكتوم داشته .
و از همين جا روشن ميشود كه سجده ملائكه ، و امتناع ابليس از آن ، يك واقعه اى بوده كه در فاصله فرمايش خدا: (انى اعلم ما لا تعلمون )، و بين فرمايش ديگرش : (اعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون ) الخ ، واقع شده و نيز از آن استفاده ميشود كه بخاطر چه سرى جمله : (انى اعلم مالا تعلمون ) الخ ، را بار دوم مبدل كرد بجمله : (انى اعلم غيب السماوات و الارض ).))
نتیجتا کفر شیطان مسبوق به سجده حضرت ادم نبی الله بوده است ؛..
..البته بر اساس توضیحات خوبی که دوستان و کارشناسان محترم ارائه نمودند گمراهی شیطان را خداوند بالعرض نسبت به خود داده است و بالذات به خود شیطان...
یک مثال برای اسانی درک بیاوریم:
ببینید مثلا یک فرد را در نظر بگیرید که قصد رفتن به شهری را دارد و با قطار به ان شهر می رود ؛وقتی از ان شخص سوال کنید که چگونه امدی ؛خواهد گفت با قطار ؛یعنی قطار من را اورد ؛این در حالی است که نفس امدن مال خود اوست و این امر بالعرض به قطار نسبت داده می شود...
پس وقتی گفته می شود خداوند شیطان را گمراه نمود ؛یعنی اینکه نفس این گمراهی مال خود شیطان است ؛یا به عبارتی گمراهی بالذات به او نسبت داده می شود ؛و بالعرض به خدا نسبت داده می شود .این یعنی اینکه علت و حامل گمراهی ؛نفس شیطان و یا خود شیطان است ؛و حمل کننده نفس شیطان که همان نفس گمراه می باشد خداوند است ؛به عبارتی خداوند حامل همه چیز است ؛ولی چون خود گمراهی چیزی نیست بلکه فقدان یک امری می باشد که انرا منتزع می نماید ؛نتیجتا خداوند چیزی را که حامل ان(گمراهی) باشد را حمل می کند نه خود گمراهی شیطان را.
به عنوان مثال نفسی که در ان عدم وجود ایمان است کافر قلمدا می شود چون خود ایمان یک کمال است که مقابل کفر می باشد و خود کمال از جنس وجود است ؛چون اثر خارجی دارد؛نتیجتا کفر ؛یعنی فقدان یک امر وجودی به نام ایمان؛نه اینکه خود کفر نیز یک امر وجودی باشد ؛بلکه یک امر عدمی است...
---------------------------