بی توجهی خانواده به فرزندان

سلام
کم توجهی یا بی توجهی والدین به فرزندان شان در این عصر علل مختلفی دارد:
1- درگیر شدن والدین با مشکلات تو در تو( تورم، مسکن، و...)

2- نداشتن مدیریت استفاده از رسانه ای: با وجود شبکه های متعدد، در زمان های مختلف اعضای خانواده درگیر دیدن برنامه ای خود هستند وقتی یکی فوتبال می بیند کاری به دیگری ندارد و زمانی که کسی برنامه خانواده را می بینید غرق در آن است و....این چرخه همین طور ادامه دارد چند نفر در یک جا به نام خانه زیر یک سقف و بی خبر و بی ارتباط از هم زندگی می کنند.

3- هرز شدن پیچ و مهره های غیرت: متأسفانه با ورود مخفیانه موش (فرهنگ غرب) به انبار (فرهنگ ما) به تدریج نظارات ها سست می شود. و باورها کم رنگ برخی خانواده ها که با فیلم های سکس موافق نیستند از فیلم های به اصطلاح سالمی استفاده می کنند که در آن در آغوش گرفتن زن و مرد و بوسیدن و....عادی تلقی می شود
کار جایی خراب می شود که مقایسه ها به میان می آید می گویند این فیلم ها صحنه ندارد و این را در مقایسه با فیلم های سکس می گویند در حالی که اگر این را با فرهنگ دینی مقایسه کنند مشکل دارد.

4- اختلاط زن و مرد: مردی که هر روز در اداره ای کنار خانمی نشسته و بدون ضرورت از آسمون و ریسمون با هم حرف می زنند. زنی که بدون نیاز به نفقه شغلی انتخاب می کند و با همکار مردش برای نظارت پروِه دو نفری چند کیلومتر تا بیرون شهر می روند و......وقتی اینها برای والدین طبیعی شده برایشان ارتباط دخترشان با پسر غریبه زیادی مهم نیست.

5- خر کردن مردم: تعبیری بهتر از این نیافتم. خر کردن یعنی جلوی فهم و بینش فرد را گرفتن. امروز با نفوذ فرهنگ غرب از کانال انواع رسانه های (گوشی همراه و.....) خیلی ها داشتن دوست برای فرزندشان را جز پیشرفت و فرهنگ می دانند. و افتخار می کنند که خشک نیستند.

6- اشتغال بی مورد:‌گاهی طمع و آز سبب می شود که مرد و زن بدون نیاز وقت زیادی را بیرون از خانه مشغول شوند و زمانی که خسته می شوند با تنی خسته و روحیه ای بی نشاط به منزل بیایند و فرزندان برای کسب نشاط و توجه به خارج از منزل رو می آورند. البته گاهی هم نیازهای طبیعی و فقر این مشکل را ایجاد می کند. که خانواده باید هشیار باشند تا فرزندشان آسیب نبینند.

7- بی توجهی به نماز: کم توجهی والدین به معنویت و برنامه نداشتن برای تربیت دینی. وقتی حضور خدا در خانه کم رنگ شد طبیعی است که حضور شیطان پر رنگ می شود.

8- هجمه های رسانه ای: شبکه های مختلف ماهواره با برنامه های متعدد تبلیغی از ادیان و آیین های مختلف ، ایجاد شبهات مذهبی، و....باورها را سست می کند. از مهم ترین این شبهات دل باید صاف باشد و همه ادیان و آیین ها درست اند و...می باشد.

9- عقب بودن والدین از سرعت رسانه ها: بسیاری از والدین از سرعت سریع رسانه ها جا ماده اند یعنی واقعا خبر ندارند که مثلا با گوشی همراه یا اینترنت چه کارهایی می شود انجام داد و چه آسیب هایی دارد وقتی در این زمینه مطالعه ندارند و امکانات را براساس خواسته فرزندان در اختیار انها می گذارند طبیعی است که در دام بیفتند.

10- واماندگی: برخی از والدین واقعا به دلیل بالا رفتن سن دخترشان می مانند که چه باید بکنند و برخی هم می ترسند که دخترشان روی دستشان بماند برای همین در این نوع ارتباط ها سهل انگار شوند و برخی هم مشوق هستند. در حالی که می توانند برای این مشکل از مراکز معتبر و مشاوران راهنمایی بگیرند.

11- در دسترس نبودن مشاور مطمئن: متأسفانه مشاوره های زیادی در کشور براساس فرهنگ غرب صورت می گیرد یعنی خانواده برای مشکل رجوع می کنند ولی مشاور به جای حل مشکل باورهای والدین را مردود می کند و تشویق به سهل انگاری می کنند.
از سویی هم مشاورهای دینی نسب به نیاز بسیار کم است. و در دسترس نیست.

12- ضعف اطلاع رسانی: متأسفانه ما از سوی دبیران، استادان دانشگاه ها، مبلغان دینی و رسانه های گرفتار ضعف اطلاع رسانی و بیان آسیب ها هستیم.
درگیری های سیاسی دولتمردان و گاهی نامردان سیاسی سبب شده که بر کارهای فرهنگی کمتر توجه شود.

13 نظارت سست مسئولان: متأسفانه نظارت بر سریال ها، فیلم ها و کتاب ها زیاد نیست به عنوان نمونه کتاب جوکی را در دست کودکی دبستانی دیدم چند جوک نوشته شده بود که دختره با دوست پسرش داشته می رفته وقتی اینها از کودکی با ذهن آنها گره بخورد راه و بیراه گم می شود
و...

14- ازدواج های باری به هر جهت: متأسفانه برای ازدواج مطالعه نمی شود و دختر و. پسری با هزار اختلاف به هم می رسند در گیر شدن اینها سبب می شود که یادشان از فرزندان برود.

15- تربیت نامتعادل: والدینی که سبک تربیتی مستبدانه دارند و آنهایی که سبک تربیت سهل گیرانه دارند نمی توانند فرزندان موفق تربیت کنند برای مطالعه بیشتر به کتاب خانواده متعادل نشر انجمن اولیا و مربیان رجوع کنید

اسک دین/ انجمن مشاوره / حامی

هم سوال خوبی مطرح شده و هم پاسخ کاملی داده شد متشکرم.
حرفی که معمولا چنین والدین بی توجهی میزنند این هست که نمیخوایم بهش تحمیل کنیم میخوایم خودش انتخاب کنه.مادر هر روز جلسه قرآنش رو میره پدر مسجد برو هست اما وقتی بهشون گفته میشه چرا دخترتون پسرتون پس انقدر با شما فرق دارند؟میگویندجوونند باید بهشون فرصت داد.
آخه فرصت داد تا کی خدا میداند.این حرفها همه بهانه است.به نظر من اولا که برای داشتن اولادی صالح قبل بسته شدن نطفه باید از خدا خواست و تا عمری باقیست بعد هر نماز برای عاقبت بخیریشون دعا کرد دوما از کودکی و خردسالی برای تربیت اسلامی پدر و مادر در کنار هم و همراه هم باشند تا طبق اصول درست دینی فرزندان تربیت شوند.هیچ کاری برای خداوند نا ممکن نیست وقتی در جوامع غرب شخصی که در خانواده غیر مسلمان بوده یکباره به دین اسلام رو می آورد بدون داشتن والدینی دلسوز نسبت به دین اسلام پس باید امیدوار بود و از خدا طلب یاری کرد.