گفت اجازه جنگ می خواهم تا خونم را برای شما بریزم. گفت : تو مجبور نیستی بری به جنگ . اصلا تو آزاد هستی , می توانی بروی به سوی دیار خودت.
گفت:من می دانم چرا نمی خواهی بجنگم , چون سیاه رنگ و بدنم بدبو است و از خانواده ی رفیعی نیستم.
چشمانش بغض کرده بود و به شدت ناراحت بود.
گفت : پس اگه اینطور است , اجازه جنگ دادم.
خوشحال شد , به سوی میدان رفت , چند نفری را به هلاکت رساند , اما در آخر به شهادت رسید.
گویی میدان نورانی شد و بویی معطر فضای کربلا را پر کرد.
امام حسین به بالای سرش رفت و سر همچون ماهش و بدن معطرش را بر پای خویش گذاشت و دعایش کرد.
من اگر نقاش بودم کربلا را میکشیدم
یک بیابان لاله ی سرخ
نینوا را میکشیدم
دشتی از گلهای پرپر نقشی از حلقوم و خنجر.نقشی از عباس حیدر اشکی از طفلان زینب
منظر نور هدایت کربلا را میکشیدم * السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی
اصحاب الحسین *
خوب هر چی ملا یادت داده رو ول کن فقط یک گناه وجود داره اونم دزدیه و السلام .هر گناه دیگه ای هم نوعی دزدیه . اگر مردی رو بکشی یک زندگی رو می دزدی حق زنش رو از داشتن شوهر می دزدی .وقتی دروغ میگویی حق کسی رو از دانستن حقیقت میدزدی وقتی تقلب می کنی حق رو از انصاف می دزدی. می فهمی؟
عاقبت یک روز
مشرق محو مغرب میشود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود
مطمئنم در زمانی که نه زود است و نه دیر
قهرمانی حاکم کل مناطق میشود
اللهم عجل لولیک الفرج:Doaa:
دل که رنجید از کسی ، خرسند
کردن مشکل است ، شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است ، کوه را با آن بزرگی
می توان هموار کرد ، حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است .
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشم های نگران، آیینهي تردیدند
تو بیایی، همهی ثانیهها، ساعتها
از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند
حسين آئينه نور خدائي است وجودش عين مصباحالهدايي است
اگر قرآن ناطق مرتضي بود حسين ايجاز آن در نينوا بود
بخوان اجمال و تفضيل امامان زخم يک جرعه زن با تشنهکامان
گرين يک جرعه از جام حسين است نصيبت نور آفاق و شين و عين است
بنازم شور مرکب راندنش را فراز نيزه قرآن خواندنش را
عبورش را ز خط آتش و خون حضورش را در اوج هفت گردون
سپرافکندن شب را به پايش طلوع صبح را در چشمهايش
غبار سم اسبش چون که خيزد به مستي سرمه در چشم تو ريزد
شهامت شرح قاموس حسين است شجاعت آستان بوس حسين است
گفت:من می دانم چرا نمی خواهی بجنگم , چون سیاه رنگ و بدنم بدبو است و از خانواده ی رفیعی نیستم.
چشمانش بغض کرده بود و به شدت ناراحت بود.
گفت : پس اگه اینطور است , اجازه جنگ دادم.
خوشحال شد , به سوی میدان رفت , چند نفری را به هلاکت رساند , اما در آخر به شهادت رسید.
گویی میدان نورانی شد و بویی معطر فضای کربلا را پر کرد.
امام حسین به بالای سرش رفت و سر همچون ماهش و بدن معطرش را بر پای خویش گذاشت و دعایش کرد.
من اگر نقاش بودم کربلا را میکشیدم
یک بیابان لاله ی سرخ
نینوا را میکشیدم
دشتی از گلهای پرپر نقشی از حلقوم و خنجر.نقشی از عباس حیدر اشکی از طفلان زینب
منظر نور هدایت کربلا را میکشیدم * السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی
اصحاب الحسین *
ای مهربان مرا یاد کن اندم که خدا را تلاوت میکنی
شاید به صداقت قلب پاک تو من نیز اجابت شوم
ای ظهور ایه ی ایمان بیا
جاری لبهای تو قران بیا
انتقام اخرین اغاز کن
روزه ی صبر خدا را باز کن *
*چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی*
*چه بغض ها که در گلـــو رسوب شد نیامدی*
*خلیل آتشین سخن تــــــبر به دوش بت شکن*
*خدای ما دوباره ســـــنگ وچوب شد نیامدی*
*برای ما که خستــــه ایم و دلشکستـــه ایم,نه*
*ولی برای" عــــده ای" چه خوب شد نیامدی*
*تمام طول هفته را در انـتـظـــــار جمعه ایم*
*دوباره صبــح, ظــهر,نه,غروب شد نیامدی*
ا
خوب هر چی ملا یادت داده رو ول کن فقط یک گناه وجود داره اونم دزدیه و السلام .هر گناه دیگه ای هم نوعی دزدیه . اگر مردی رو بکشی یک زندگی رو می دزدی حق زنش رو از داشتن شوهر می دزدی .وقتی دروغ میگویی حق کسی رو از دانستن حقیقت میدزدی وقتی تقلب می کنی حق رو از انصاف می دزدی. می فهمی؟
عاقبت یک روز
مشرق محو مغرب میشود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود
مطمئنم در زمانی که نه زود است و نه دیر
قهرمانی حاکم کل مناطق میشود
اللهم عجل لولیک الفرج:Doaa:
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است ، بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است
از مردم گمراه جهان راه مجویید ، نزدیکترین راه به الله حسین است . . .
دل که رنجید از کسی ، خرسند
کردن مشکل است ، شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است ، کوه را با آن بزرگی
می توان هموار کرد ، حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است .
* * * * *
خالخ من بهشتی دارد
نزدیک
زیبا و بزرگ
و دوزخی دارد
به گمانم کوچک و بعید
و در پی دلیلی ست
که ببخشد ما راگاهی به بهانه ی یک دعا در حق دیگری.....
بغض هایت را برای خودت نگه دار
گاهی سبک نشوی ، سنگین تری . . .
سیاه پوستی که دلش سفید است
از سفید پوستی که دلش سیاه است ، روسفیدتر است . . .
سیــنه ای که خالی از یاد خدا باشد ، مانند محکمه ای است که قاضی در آن وجود ندارد
دوستان دو گونه اند :
یکی آنان که همیشه شما را می خندانند و از ایشان خیری نخواهید دید
دیگر آنان که عیب شما را می گویند و شما را به اندیشه وا می دارند
قدر ایشان را بدانید . . .
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشم های نگران، آیینهي تردیدند
تو بیایی، همهی ثانیهها، ساعتها
از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند
مرحوم قیصرامین پور
ای که می پرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست
عشق یعنی جان من قربان دوست
بی علی اصل عبادت باطل است
بی علی هرکس بمیرد جاهل است
بی علی تقوا گلی بی رنگ و بوست
بندگی همچون نماز بی وضوست
عطری که از حوالی پرچم وزیده است
مارا به سمت مجلس اقا کشیده است
از صحن هر حسینیه تا صحن کربلا
صد کوچه بازکنید محرم رسیده است
جانم فدای نام زیبایت، ابوالفضل
قربان زخم چشم بینایت، ابولفضل
گر من به چای القمه بودم، زِ حسرت
هر آن بخشکیدم برآن روزت ابولفضل
نام علمدار سپه آید به گوشم
انگار من عمری به او حلقه به گوشم
جانم بلرزد هر می گوید «ابوالفضل»
سرّی ست خود بنهاده در اعماق گوشم
ایام سوگواری تسلیت باد
خلائق خاک بر سر جملگی زاری کنید
محرم ماه خون آمد عزاداری کنید
ز خاک نینوا فریاد می خیزد چنین
حسینم یار می خواهد، وفاداری کنید
آري
حسين را منتظرانش كشتند..
مهدي جان تو بیا
قول ميدهيم كوفي نباشيم!
خدایا چنان کن سرانجام کار توخشنود باشی ومارستگار
خودت را در این عکس پیدا کن …
چه کرده ایم!!!!؟
((کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ))
هر فردی مرگ را خواهد چشیدو ما شما را براى امتحان دچار خیر و شر مى کنیم و شما به سوى ما بازگشت خواهید کرد».
سوره انبیا آیه35
به خاطر"هيچ كس" دست از "ارزشهايت" نكش!!!
زماني كه او فردا از تو دست بكشد، تو مي ماني و يك ... "من" بي ارزش.
تولد انسان همانند روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن
بنگر در این فاصله چه کردی گرما بخشیدی ؟ یا سوزاندی . . . ؟
حسين آئينه نور خدائي است وجودش عين مصباحالهدايي است
اگر قرآن ناطق مرتضي بود حسين ايجاز آن در نينوا بود
بخوان اجمال و تفضيل امامان زخم يک جرعه زن با تشنهکامان
گرين يک جرعه از جام حسين است نصيبت نور آفاق و شين و عين است
بنازم شور مرکب راندنش را فراز نيزه قرآن خواندنش را
عبورش را ز خط آتش و خون حضورش را در اوج هفت گردون
سپرافکندن شب را به پايش طلوع صبح را در چشمهايش
غبار سم اسبش چون که خيزد به مستي سرمه در چشم تو ريزد
شهامت شرح قاموس حسين است شجاعت آستان بوس حسين است
شاید که تیر سینه من را هدف گرفت
از چه گلوی تو به سه شعبه سپر شده؟
این ساقه ی لطیف که با بوسه می شکست
حالا دو نیم از لب تیز تبر شده
قنداقه اش را بست، حالا اصغر آماده است
سرباز آخر را خودش میدان فرستاده است
از موج آغوش پدر تا اوج خواهد رفت
از نسل ماهی های دریاهای آزاد است
طفل نخورده آب کمی در حرم بخواب
لالا گلم ، عزیز دلم ، اصغرم بخواب
شرمنده ام که شیر ندارم ...به سینه ام
ناخن مکش تو خاک مکن بر سرم بخواب
خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما
باز نام تو شده زینت هر محفل ما
جز غم عشق تو ما را نبود سودایی
عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما
[FONT=IranNastaliq]قال اميرالمؤ منين عليه السلام :[FONT=IranNastaliq]
[FONT=IranNastaliq]غزارة العقل تاءبى ذميم الفعل .(251)
[FONT=IranNastaliq]فراوانى عقل انسان را از زشتكاري ها باز مى دارد و هميشه كار خوب انجام مى دهد.
[FONT=IranNastaliq]هر آنكس را بود عقل فراوان ****زافعالش نمى گردد پشيمان
[FONT=IranNastaliq]به گرد زشتكاريها نگردد ****به راه خوب توسن در نوردد
[FONT=IranNastaliq]تنها [FONT=IranNastaliq]خدا[FONT=IranNastaliq]ست که سزاوار [FONT=IranNastaliq]عبادت[FONT=IranNastaliq] است[FONT=IranNastaliq]
[FONT="] [FONT=IranNastaliq]نه هیچ بنده و واسطه ي دیگری به هر نام و تقدسی که باشد[FONT=IranNastaliq]
[FONT=IranNastaliq]خداوندا[FONT=IranNastaliq]،[FONT=IranNastaliq]
[FONT=IranNastaliq]تنها تویی که شایسته ي پرستشی[FONT=IranNastaliq]
[FONT="]
کوچه کوچه دلم پر از غوغاست / هر طرف خیمه عزا برپاست
قدسیان سوگوار و محزونند / همه هستى سیه پوش عزاست
ماه خون و خروش و ماتم شد / ماه خون خدا محرم شد
غنچه اگر خم شدهست و تاب ندارد
از سر شاخه نچين ، گلاب ندارد
ماهي من لب به روي لب زَنَد امّا
قدرت آنكه بگويد آب ندارد
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد
پدرش چیز زیادی که نمی خواست فرات
یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد
خون خورم در غم آن طفل كه جای لبنش
ریخت دست ستم حرمله خون در دهنش
كودكی كآب ز سرچشمۀ وحدت می خورد
گشت از سوز عطش، آب، روان در بدنش
یا حسین:
سرخی شهادت تو ناپیدا بود
عشق تو امام کربلا زیبا بود
تنها سبب زندگی دین قطعاً
پیغام نماز ظهر عاشورا بود
عزاداریها تون قبول
انشاءالله
با حسين(ع) تا يا حسين(ع) يك نقطه كم دارد ولي
با حسين(ع) بودن كجا و ياحسين(ع) گفتن كجا
التماس دعا