@@از كي بپرسيم ؟ از ماموستا مي پرسيم(سجده )
تبهای اولیه
من در اينجا سئوالاتي را دارم كه از دوستان اهل سنتي كه در سايت هستند با هم مي پرسيم
سوال از ماموستا دارم. در کتاب صحیح بخاری از کتب معتبر اهل سنت که بعد از قرآن بسیار در نزد آنان معتبر است حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده.
صحیح بخاری [کتاب التیمم]باب 1- حدیث 335.قال رسول الله صلی الله علیه واله":جعلت لی الارض مسجدا و طهورا؛
پیامبر صلی الله علیه واله فرمود:برای من زمین محل سجده و تیمم قرار داده شده است.
ابوسعید خدری گفت :به امامت رسول خدا صلی الله علیه والهنماز خواندیم تا اینکه اثر گل و آب را در پیشانی پیامبر صلی الله علیه واله دیدم.
" " ، " الصلوة، ح 380 .
" " ، " " ، ح 381 .
صحیح مسلم ،ح 658. و ......
با وجود این احادیث از پیامبر صلی الله علیه واله چرا اهل سنت بر فرش و سجاده پارچه ای نماز می خوانند و جالب است که شیعیان را نیز به سجده بر زمین و مهر و حصیر توبیخ می کنند.
آیا کتب معتبر آنان احادیث جعلی دارد یا به کلام صحابه و علماء خود پایبند نیستند و یا ......
قسمت دوم
نکته: مهر نماز خاک گل شده و خشک شده ای است که هنگام نماز خواندن در مکان هایی که با موکت و قالی و امثال آن فرش شده از آن استفاده می شود اما درمکان های سنگ فرش یا بیابان ها نیازی به آن نیست .
با توجه به مقدمه فوق سجده تمام کسانی که بر فرش سجده می کنند باطل است مگر این که روی فرش ، سنگ یا مهر بگذارند.
سوال: چرا پیروان خلفا سجده باطل انجام می دهند؟ چرا سخن پیامبر در مورد سجده بر زمین را مورد توجه قرار نمی دهند ؟ اگر از پیامبر پیروی نمی کنند چرا به عمل خلفا در سجده نماز توجه نمی کنند؟ مالکیان و شافعیان چرا از فتوای پیشوای فقهی خود که مطابق با سخن و عمل پیامبر است عمل نمی کنند؟ نکند کسانی آنقدر در دل آنها نفرت از شیعه ایجاد کرده اند که حاضر هستند دست از سنت پیامبر و خلفا و صحابه و فقهائ خو بکشند تا با شیعه مخالفت کرده باشند؟ البته انشاء الله چنین نیست لذا ازعالمان دینی می خواهیم که شجاعت به خرج دهند و حکم خدا و رسول را برای مردم بگویند.
منبع سايت پدر دات نت
قسمت سوم ( نسبت هاي ناروا به پيامبر اكرم ص)
انبیا معصوم هستند و فرمان خدا را ابلاغ می نمایند و خطا نمی کنند دچار
فراموشی نمی شوند و سخن ناروا از زبان آنان خارج نمی شود به همین دلیل
انسان های دیگر واجب است از آنان پیروی کنند؛ قران بر این مطلب پا فشاری دارد و
دوازده مرتبه امر به پیروی از پیامبر را تکرار کرده است (در آیه ۵۹ نساء۱) یَا أَیُّهَا
الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ
فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو
الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر
بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار)
برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. و ۹۲ مائده و۵۴و ۵۶ نور ومثل این آیه
۳۳ محمد یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمای
کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید رسول (خدا) را، و
اعمال خود را باطل نسازید!
و۱۲ تغابن وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ
الْمُبِینُاطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر را؛ و اگر رویگردان شوید، رسول ما
جز ابلاغ آشکار وظیفهای ندارد! ) و در آیه ۶۴ نسا وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ
بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ
لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا . ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان
خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند (و
فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند)، به نزد تو میآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش
میکردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان
مییافتند.
و در آیه ای می فرماید ای پیامبر بگو اگر خدا را دوست دارید از من تبعیت کنید تا خدا
هم شما را دوست بدارد قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِى یُحْبِبْکُمُ ٱللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ
ذُنُوبَکُمْ ۗ وَٱللَّهُ غَفُورٌۭ رَّحِیمٌۭ [٣-٣١] (آیه ۳۱ سوره آل عمران) و در جای دیگر می فرماید
پیامبر از روی هوی سخن نمی گوید آنچه می گوید وحی است و در سوره نجم وَمَا
یَنطِقُ عَنِ ٱلْهَوَىٰٓ [۵٣-٣]إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌۭ یُوحَىٰ [۵٣-۴] و در جای دیگر می فرماید اگر
خدا و پیامبر به کاری فرمان دهد دیگر هیچ مرد یا زن مومنی در آن کار اختیار ندارد
( باید فرمان خدا و رسول را عمل کند) و هر کس نافرمانی کند به طور اشکار گمراه
است (احزاب ۳۶ ) وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍۢ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمْرًا أَن یَکُونَ
لَهُمُ ٱلْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْۗ وَمَن یَعْصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَـٰلًۭا مُّبِینًۭا [٣٣-٣۶]
پیامبر در لحظات پایانی عمر خود ابزار نوشتار خواست که چیزی بنویسد تا اصحاب گمراه نشوند در آن جلسه مرد شماره یک و دو بعد از پیامبر (به قول شما) حضور داشتند و فرمان پیامبر را نادیده گرفتند. و مرد شماره دو(عمر) به پیامبر ناسزا گفت او گفت پیامبر هذیان می گوید او را رها کنید و از نوشتن پیامبر مانع شد (زیرا دیگرنوشتن تأثیر نداشت در حضور حضرت که مانع شدند بعد از رحلت عمل نخواهند کرد و خواهند گفت نوشته در حال هذیان اعتباری ندارد) این مطلب از مسلمات تاریخ و حدیث است {صحیح بخاری کتاب مغازی باب ۷۸ و کتاب العلم باب ۳۹ و کتاب المرضی باب ۱۷ و کتاب الجهاد باب ۱۷۲ و کتاب الاعتصام بالکتاب والسنة باب ۲۶ و صحیح مسلم کتاب وصیت باب ۵ ؛تاریخ طبری ج۳ص۱۹۳ ؛ طبقات الکبری ابن سعد ج۲ ص ۲۴۴ و ۲۴۳ و ۲۴۲؛ مجمع الزوائد هیثمی ج۴ ۳۹۱ و۳۹۰ و ج۸ ص ۶۰۹ ؛ احمد حنبل در مسند ج۱ ص۲۲۲ و۲۹۳ و۳۲۴ و۳۲۵ و۳۵۵ و ج۳ ص ۳۴۶ و معجم کبیر ج ۱۱ ص۳۰ مسند ابو یعلی ج۳ ص۳۹۵ و ابن حبان ج۸ ص۲۰۱ تاریخ طبری ج۳ ص۱۹۳ و الکامل فی التاریخ ج۲ ص ۳۲۰ و منابع دیگر تاریخی ؛ تفسیری و حدیثی آمده است}
قرطبی می گوید «هر کس یکی از صحابه را نکوهش کند،یااو را در روایتش مورد طعن قرار دهد،خدای متعال را رد کرده است و شرایع مسلمانان را باطل کرده است»می پرسیم «اگر کسی به پیامبر نسبت هذیان دهد و اسائه ادب نماید چه حکمی دارد؟ اگر کسی در مقام حفظ احترام شخصی بر آیدکه به پیامبر بی ادبی کرده است چه حکمی دارد؟ خود قرطبی نیز برای حفظ آبروی عمر توهین کننده به پیامبر را نا شناخته و مجهول ذکر کرده است!!چرا؟!
تعجب نکنید عالمان شما هم این احادیث را می بینند اما بدون حساسیت نسبت به بی احترامی پیامبر از آن عبور می کنند اما اگر کسی بخواهد عیب این زمامداران را بگوید رگ های گردن آنان بر جسته شده و به دفاع می پردازند آیا باید از پیامبر دفاع کرد یا از این چند صحابی؟!
در عصر حاضر هم چنین است این امام خمینی بود که در مقابل بی احترامی به پیامبر حکم اعدام سلمان رشدی را صادر نمود و این عالمان وهابی هستند که حکم به جایز بودن ریختن خون شیعه را صادر می نمایند!چرا؟ چون نسبت به حاکمان پس از پیامبر اظهار علاقه نمی کنند ! و دنبال حق هستند و البته حق تلخ است
این جریان را بسیاری از اصحاب که در منزل حضرت حضور داشته اند و شاهد آن بوده اند بیان کرده و بر کار عمر تأسف خورده اند.
برای آگاهی بیشتر کتاب پژوهشی در حدیث دوات و قلم نوشته اقای زینلی را مطالعه کنید تمام موارد حدیث را از منابع خودتان آورده و بر رسی کرده است.
سوال : اگر اهل سنت به قران و سنت اعتقاد دارند چرا اینقدر از این افراد با عظمت یاد می کنند.
در نزد پیروان خلفا خدا و پیامبر مهمتر است یا خلفاء؟ باید مدافع کدام بود؟
با توجه به این که این جریان از مسلمات تاریخ است و این مسئله هم مسئله ای تاریخی است آیا می توان با این جمله که «بعید است عمر چنین گفته باشد» مدافع زمامداران باقی ماند؟
آیا باید مدافع پیامبر بود یا غیر پیامبر؟
ایا اقتضای آیات قرانی که به بعض آنها اشاره شد چیست؟
معنای عدالت و عدالت صحابه چیست؟ و آیا مخالفت کننده با فرمان پیامبر و ناسزا گوی به او را باید چه نمره و مرتبه ای داد؟ افضل اصحاب! مرد شماره یک یا دو یا غیر آن!؟
لطفا به وجدان خود و خدای خود پاسخ دهید؟
منبع http://www.pedar.net/1295.html