₪₪₪ نکته های کلیدی در تربیت کودک ₪₪₪ والدین بخوانند...
تبهای اولیه
₪₪₪ نکته های کلیدی در تربیت کودک ₪₪₪
والدین بخوانند...
1.[="] با پسران و دخترانتان وقت بیشتری صرف کنید و آنها را به سرمایه های خانواده تبدیل سازید.
2.[="] هر کودک موجود منحصر به فردی است، در برخورد با او خلاقیت به خرج دهید.
3.[="] می گویند والدین موفق معمولا فرزندان موفق ندارند، ثابت کنید این حرف درست نیست.
4.[="] خود را جای فرزندانتان بگذارید.
5.[="] به فرزندانتان فرصت دهید تا موفقیت های جزئی به دست آورند.
1.[="] فرزند خود را با دیگران مقایسه نکنید.
2.[="] شما قهرمان فرزندان خود هستید ، این را هرگز فراموش نکنید.
3.[="] بدانید که خداوند قوی ترین و موثرترین نوار ویدئویی را در ذهن فرزندانتان کار گذاشته است.
4.[="] طرز رفتار شما با فرزندان در نوار آنها ضبط می شود تا بعدا به نمایش گذاشته شود.
5.[="] به فرزندتان کمک کنید تا تصویر ذهنی مثبتی برای خود ایجاد کند.
2.[="] [="]به او ثابت کنید خودش را دوست دارید و عمل نادرستی که انجام داده را دوست ندارید.
3.[="] [="]اگر پدر و مادر به چیزی که می گویند اعتقاد داشته باشندو خود به آن عمل کنند، مسلم بدانید از نفوذ مناسبی برخوردارند.
4.[="] [="]سعی کنید تجربه نافرمانی در کودکان آموخته نشود، تکرار نافرمانی یعنی تثبیت کارها.
5.[="] [="]هنگامی که برای خرید یا گردش بیرون می روید ، او را عادت ندهید که هر چیزی خواست ، برایش بخرید.
6.[="] [="]اگر کودک از مسائل جنسی از شما سوال کرد، دچار اضطراب نشوید یا او را سرزنش نکنید، بلکه متناسب با سن او آموزش را شروع کنید.
نکات کلیدی در تربیت کودک
١- به کودک خود برچسب نزنيد: تو بچه بي ادبي هستي، تو فهم و درک نداري، تو توانايي اش را نداري.
2- بيش از حد توان او از او انتظار نداشته باشيد، او که مثل شما آدم بزرگ نيست کودک است.
3- از حمايت بيش از حد کودک خود بپرهيزيد. مثلا جاي او تصميم نگيريد و جاي او مشکلاتش راحل نکنيد. در جايي که حق با کودک نيست از او حمايت نکنيد در غير اين صورت به کودک خود خيانت کرده و او را از مسير حق منصرف کرده ايد.
4- ازمحکوم کردن او در نزد ديگران، در بين مردم،درميان فاميل و به ويژه همسالان او اجتناب کنيد.
5- تا حد امکان او را تنبيه بدي نکنيد. از به کار بردن کلمات توهين آميز و سبک پرهيز کنيد.
6- قوانين و مقررات مدرسه را در نزد کودک به تمسخر نگيريد. به او رعايت کردن قانون را عملا آموزش دهيد.
7- از سرکوب نيازهاي کودکان خودداري کنيد . پاسخ دادن به نيازهاي آنها استعدادهايشان را شکوفا مي کند و به آنها اعتماد به نفس مي دهد و زمينه ساز جلوگيري از انحرافات در آينده مي شود.
8- در برابر کودک از نزاع و درگيري بين خود و همسرتان خودداري کنيد. در غير اين صورت کودک همين رفتار و برخورد را با همسرش و فرزندش به ارث خواهد برد.
9- از ياري کردن دائمي کودک در انجام تکاليف درسي او خودداري کنيد.در غير اين صورت او را وابسته به خود و ديگران نموده ايد.
:Gol:
1.[="] [/][="]درباره ترس کودک حساسیت نشان ندهیم، بلکه خونسرد باشیم ، خونسرد بودن ما از ترس کودک می کاهد. [/]
2.[="] [/][="]گاهی لازم است به جای ترس با حفظ اصول ایمنی ، به کودک اجازه ابراز شهامت و شجاعت داد. [/]
3.[="] [/][="]کودکان با رفتارشان با ما حرف می زنند، سعی کنیم پیامی را که به ما می دهند، بفهمیم. [/]
4.[="] [/][="]گاهی خوب است که کودک از فرمان سرپیچی کند، یعنی مطیع محض نباشد. [/]
5.[="] [/][="]مخصوصا کودکان باهوش در برابر رفتار غیر منطقی مقابله می کنند، باید بدانند که می شود در برابر حرف های غیر منطقی اعتراض کنند. [/]
1.[="]هنگام دعوا کردن او به رویش نخندید، زیرا این کار باعث می شود شما را ضعیف ببیند و به گفته شما توجهی نکند.
2.[="]به جای تنبیه در عصبانیت او را نجات دهیم.
3.[="]نباید کاری کرد که کودک دست به مقاومت منفی بزند.
4.[="]اگر چیزی را سهوا شکست ، او را دعوانکنید ، با مهربانی از او بخواهید مانند آن را با پول توجیبی خودش بخرد.
5.[="]هنگام عصبانیت نگوئیم : دیگر دوستت ندارم. تنهایت می گذارم.
6.[="]به او ثابت کنید خودش را دوست دارید و عمل نادرستی که انجام داده را دوست ندارید.
1.[="] [/][="]اگر پدر و مادر به چیزی که می گویند اعتقاد داشته باشندو خود به آن عمل کنند، مسلم بدانید از نفوذ مناسبی برخوردارند. [/]
2.[="] [/][="]سعی کنید تجربه نافرمانی در کودکان آموخته نشود، تکرار نافرمانی یعنی تثبیت کارها. [/]
3.[="] [/][="]هنگامی که برای خرید یا گردش بیرون می روید ، او را عادت ندهید که هر چیزی خواست ، برایش بخرید. [/]
4.[="] [/][="]اگر کودک از مسائل جنسی از شما سوال کرد، دچار اضطراب نشوید یا او را سرزنش نکنید، بلکه متناسب با سن او آموزش را شروع کنید. [/]
5.[="] [/][="]متناسب با سن و موقعیت فرزندان آنها را تشویق کنید. [/]
6.[="] [/][="]تشویق همیشگی و تکراری نباشد، زیرا یک عادت و یک نوع شرطی شدن به وجود می آورد. [/]
1.[="]کودکی که انگشت خود را می مکد، کسل و دلتنگ است، تنوع لازم دارد. [/]
2.[="]تنهایی کودک یا او را غمگین و دلسرد می کند و یا نافرمان و سرکش می سازد. [/]
3.[="]عادات عصبی بچه ها را به رخشان نکشیم، یا ادای آنها را درنیاوریم. [/]
4.[="]عصبانیت های بی مورد، اوقات تلخی ها و تشرهای ناروا به کودک اورا بدخو، عصبانی و ترسو با می آورد و برایش عادی می شود. کاری کنیم که مثبت گرا شود و به همه چیز خوشبین باشد. [/]
5.[="]نباید به وسیله کودکان در حضور میهمانان و در جمع خودنمایی کرد. [/]
6.[="]بر سر مزار شهدا و اقوام گذشته بروید تا بیاموزند که همیشه باید به یاد افراد عزیز خود بوده و آنان را گرامی بدارند. [/]
در تربیت فرزند ، زیاد سختگیر نباش .
باغبان ، درخت جوان را كه هنوز خوب ریشه ندوانیده ،
به شدت تكان نمی دهد
1.[="] [/][="]برای فرزندان خود قرآن را با معنی بخوانید و قصه های قرآنی را بخوانید تا با مفاهیم قرآنی آشنا شوند.[/]
2.[="] [/][="]مبادا با کودک دائم از جهنم و آتش حرف بزنید. [/]
3.[="] [/][="]همیشه خودتان و کودکتان خوشبو باشید. [/]
4.[="] [/][="]وعده ای بدهید که بتوانید عمل کنید. [/]
5.[="] [/][="]بزرگسالان الگوی فرزندان خود هستند. [/]
دامان پر مهر مادر است.
:Gol::Gol::Gol:
فرزند در هفت سال اول ، برگ خوشبوی ریحان است برای شما.
:Gol::Gol::Gol:هر که کودکی دارد ، باید در راه تربیت او خود را تا سر حد کودکی برساند.
1.[="]فرصت ابتکار و نو آوری را در خانه و مدرسه و محیط اطراف به کودک بدهیم. [/]
2.[="]سعی کنیم پاسخ های ما در مقابل سوالات کودک به گونه ای باشد که او را به سوالات جدید تری سوق دهد. [/]
3.[="]به عقاید کودکان احترام بگذاریم و اجازه دهیم تا حد امکان کارهایشان را به سلیقه خودشان انجام دهند. [/]
4.[="]از موقعیت هایی مانند مسافرت ، بازدید از موزه ، رفتن به مکانهای تفریحی و فرهنگی جهت آموزش تفکر خلاق استفاده کنیم. [/]
[="]5. احساس امنیت ، شادی و آرامش از عوامل شکوفایی تفکر خلاق است، سعی کنیممحیط آرامی را برای کودک فراهم کنیم.
[/]
[="]اگر کودکان با انتقاد زندگی کنند، می آموزند که متهم کنند.[/]
[="]زمانی که از هر رفتار کودک انتقاد کنیم و فقط به نکات منفی رفتارش توجه کنیم در واقع کودک ما علاوه بر تضعیف اعتماد به نفس در کودک ، او را موجودی بدبین بار می آوریم. [/]
[="]یاد بگیریم که بیشترین توجه ما بر رفتار مثبت کودک متمرکز شود.[/]
اما
اگر به فرزندانمان بگوئیم که "چقدر از داشتن تو بر خود می بالیم"، می آموزند که پیروز شوند،
زیرا کودکان آن گونه که زندگی می کنند، می آموزند و آن گونه که می آموزند زندگی می کنند.
درخواستهاي مودبانه بچهها را تقويت کنيد، نه ناليدنها و فرياد زدنهايشان را يا سر به سر گذاشتنها و کجخلقيها و قهر کردنهايشان را.
سعي كنيد بحث و گفتگوهاي آرامي را كه در بينتان وجود دارد چند برابر كنيد، نه مجادله کردن و پافشاري و جنگيدنهايي كه گاه و بيگاه بينتان به وجود ميآيد. بعضي والدين معمولا تا زماني که کودک آرام و مثبت است بي نظرند و بالعکس زماني که فرزندشان شروع به داد و قال و نا آرامي مي نمايد او را سرکوب نموده و او را با القاب منفي و نا خوشايند خطاب قرار مي دهند و او را براي هميشه بي ادب و گستاخ مي خوانند.
در صورتي که اگر در مواقع رفتار هاي مثبت، او را حمايت کنند و تشويق نمايند ديگر کودک نياز ي نمي بيند تا از طريق شيطنت و رفتار هاي پر شور و نه چندان مطلوب جلب توجه نمايد.
چه خوب است که گاها در مواقعي که خودشان را به خواب مي زنند
شروع به تمجيد از آنان کنيد.
بچهها بايد بدانند که شما چه توقعي از آنها داريد و آنها چه توقعي ميتوانند از شما داشته باشند. وقتي بچهها بتوانند پيشبيني کنند که عکسالعمل شما در برابر رفتارشان چگونه خواهد بود، ميتوانند رفتارهاي انتخابي خود را بهتر کنند.
مطمئن باشيد كه ميتوانيد به آنها اعتماد كنيد. براي اينکه رفتار هاي شما قابل پيش بيني گردد لازم است تا هماره قانون هاي يکساني را وضع کنيد و هميشه انتظارات يکساني از آنها داشته باشيد .
او بايد بداند که رفتار منفي در هر مکاني منفي است
و مهم نيست که در چه جمع و گروهي به سر مي بريد.
اگر در مواقع رفتار هاي مثبت، او را حمايت کنند و تشويق نمايند ديگر کودک نياز ي نمي بيند تا از طريق شيطنت و رفتار هاي پر شور و نه چندان مطلوب جلب توجه نمايد.
در برابر بچههايتان از تنبيههايي استفاده کنيد که به آنها بياموزد كه در برابر
اعمال و رفتارشان مسوولاند. بچهها با تنبيههاي معقول به خوب زندگي کردن
ادامه ميدهند. اين تنبيهها ميتوانند شامل محدود کردن و کوتاهکردن
زمانهاي بيرون بودنشان باشد. فراموش نکنيد وقتي از دستشان عصباني
هستيد به هيچ عنوان آنها را تنبيه بدني نکنيد! و ميزان تنبيه را با ميزان رفتار
منفي متناسب نماييد.
کانون خانواده بايستي محيطي جذاب و شيرين باشد تا بهترين لحظات زندگي اعضا در فضاي گرم و صميمي خانواده بگذرد . خانواده به عنوان محيطي طبيعي ، رشد جسماني ، عاطفي و اجتماعي فرزندان را تحت تاثير قرار مي دهد .
امام محمد غزالي در كتاب " کيمياي سعادت " آورده است : " بدان که کودک امانتي در دست پدر و مادر است و دل پاک وي چون گوهري نفيس است ، چون موم نقش پذير است و چون زميني پاک است که هر بذري در وي مي رويد ، اگر بذر خير در آن بنشاني ، به سعادت دين و دنيا مي رسد و پدر و مادر و استاد در ثواب آن شريکند و اگر برخلاف اين باشد ، بدبخت مي شود و در هرچه بر سر او آيد ، ايشان شريک هستند ."
خانواده در رشد اخلاقي کودک سهمي مهم دارد . وجود آرامش و اطمينان خاطر در خانواده و حسن معاشرت والدين با خود و فرزندان ، زمينه اجتماعي شدن را در کودک فراهم مي کند و ارتباطات صحيح اجتماعي را به او مي آموزد . نوع رابطه اي که کودک در محيط خانواده با والدين برقرار مي کند ، زيربناي روابط بعدي او با دوستان و سايرين خواهد بود . غالبا" نگرشها و رفتارهاي خوشايند و يا ناخوشايند نسبت به پديده هاي مختلف از خانه سرچشمه مي گيرد .
از نکات مهم در محبت به کودکان اين است که تنها به محبت در دل بسنده نکنيم . زيرا محبت هنگامي موثر و مفيد خواهد بود که آن را ابراز كنيم و کودک را از علاقه خود به او آگاه سازيم . امام علي (ع ) در نامه اي به فرزندش حسن (ع ) محبت خود را به او چنين ابراز مي کند : " من تو را قسمتي از خود ، بلکه تمام خود يافتم . به گونه اي که اگر چيزي بر تو وارد شود ، گويي بر من وارد شده است و اگر مرگ به سراغ تو آيد ، چنان است كه به سراغ من آمده است . از اين رو اين نامه را به تو نوشتم تا ( محبتم را ) برايت بيان کرده باشم . "
در رفتار با همسرتان دقت نمایید . اگر می خواهید فرزندانتان به خوبی تربیت شوند به همسرتان احترام بگذارید .از عادت های خوب او در مقابل فرزندان سخن بگویید تا آنان نیز یاد بگیرند به پدر و مادر احترام بگذارند
کودکان محبت گذشت صداقت تشکر احترام پوشاندن عیوب همدلی نگهداری اسرار مدیریت صحیح و تمام خوبی ها و عبادات را از خانه یاد می گیرند
حال آن که در مقوله های تربیتی، قاطع و جدی بودن به این معناست که از اصولی پیروی کنیم و قوانینی برای فرزندانمان داشته باشیم، به علاوه، اصرار به اجرای آن قوانین در خانواده وجود داشته باشد.
ثبات خُلق و ثبات اندیشه و رفتار در والدین ضروری است. چنانچه اصول تربیتی خود را تغییر دهیم و به گفته های خود چندان اعتقادی نداشته باشیم، فرزندان به اصول و قوانین خانواده پایبند نخواهند شد.
پس جدی و قاطع بودن به معنای آن است که در اجرای اصول و قوانین خانواده باری به هر جهت رفتار نکنیم.
با محبت و صداقت و مودبانه صحبت کردن را به فرزندانمان بیاموزیم . و داد و فریاد زدن را بد مطرح کنید .
مثلا بگویید :
وقتی مودب حرف بزنی خیلی زودتر به خواسته ات می رسی یا زودتر دوست پیدا می کنی و همه تو را دوست دارند .
رشد اجتماعی فرزند باید همراه با توجه و محبت صورت بگیرد .
این کار باعث می شود که دیگران هم کودکانمان را دوست بدارند و به آنها احترام بگذارند .
بزرگترها گوش کرد و همیشه حق با بزرگترهاست اما در واقع، این آموزش کاملا غلط است و کودک باید یاد بگیرد که گاهی هم به خواستههای دیگران «نه» بگوید چون در غیر این صورت کودک خود را تسلیم هر نوع خواسته بیمارگونه و آزاردهندهای خواهد کرد.
برخی والدین به فرزندان خود میآموزند که همیشه باید به حرف
اگر با فرزند خود مرتب صحبت کنید و همیشه به او یادآور
شوید که پشتیبان همیشگی او در زندگی هستید، کودک هم
یاد می گیرد مشکلات و رازهای خود را با شما در میان بگذارد
و از شما کمک بگیرد.
هرگز عیب فرزندتان را در رفتارها ، بزرگتر از آنچه هست جلوه ندهید و هرگز عیب هایش را نزد دیگران بازگو نکنید.
دستور دادن پی در پی به کودک کارساز نیست، همان گونه که بزرگ ترها دوست ندارند مدام کسی به آنها فرمان بدهد و امر و نهی شان کند.
یک روز از زندگی هر کودک، پر از صدها دستور است و اگر مادران همواره از حرف گوش نکردن فرزندانشان شکوهِ دارند، بی دلیل نیست.
دستورهای تکراری و نابجا، روابط را ضعیف تر می کند. در روش مثبت پرورش کودک، به جای دستور دادن، از پرسیدن و درخواست کردن استفاده می شود.
آیا شما ترجیح نمی دهید رئیس یا همسرتان، به جای دستور دادن به کاری، از شما درخواست کند؟ آری، هم والدین و هم بچه ها با خرسندی، پذیرای عمل به چنین درخواستی خواهند بود.
تغییر دادن این نوع عملکرد تربیتی بسیار ساده است، در صورتی که از تمرین و دقت فراوان نباید غافل بود.
برای مثال، به جای اینکه بگویید «برو دندان هایت را مسواک بزن»، از جمله «ممکن است دندان هایت را مسواک کنی؟» کمک بگیرید.
پیام متن:
حرف شنوی بچه ها در صورتی که خواسته های والدین به صورت خواهش باشد، بیشتر است تا اینکه به صورت امر و نهی باشد.
اگر می خواهید فرزند شما بیش از
حد نگران درس و امتحان خویش نباشد
بلافاصله پس از برگشتن به منزل او را بازخواست نکنید
اگر می خواهید فرزند شما خجالتی نباشد
در مهمانی ها رفتار او را زیر ذره بین قرار ندهید
و
مرتب به خاطر خطاهایش در او احساس گناه ایجاد نکنید
ده روش براي ايجاد احساس " فرديت" در فرزندان
وقتي فرزند شما کوچک بود، هرروز صدها بار به او مي گفتيد که در نزد شما فردي مهم و انساني ويژه است. شما با خيره شدن در چشمان او و غذا دادن يا بازي با او موقع حمام کردن يا خواندن لالايي موقعي که او را براي خوابيدن تکان مي داديد، احساس شادي تان را به او منتقل مي کرديد.
حالا که فرزند شما بزرگ تر و مستقل تر شده است، براي او مشکل است که بفهمد وجودش تا چه حد براي شما اهميت دارد، زيرا شما کمتر به او اجازه اين کار را مي دهيد. وقتي فرزندتان به سن پيش دبستاني مي رسد، به رغم ميلش کمتر مثل گذشته او را در آغوش مي گيريد يا در سن دبستان کمتر مانند قبل عواطفتان را صريح و بي پرده برايش بيان مي کنيد. براي اين که چنين مواردي باعث نشود فرزندتان احساس فرديت و يگانگي خود را از دست بدهد، به کارگيري نکات ده گانه زير در هر سني که فرزندتان قرار دارد، ضروري است:
1- به فرزندتان کمک کنيد که تشخيص دهد چه چيزي او را از ديگران متمايز مي سازد. ديدگاه والدين بايد به گونه اي باشد که صفاتي از قبيل صداقت، شجاعت، بصيرت و خلاقيت را در فرزندان تشويق و تجليل نمايد، به جاي اين که تشويق و تمجيدهايشان فقط شامل جزئياتي گردد که مثلاً ناشي از20 ثانيه از زندگي روزانه کودک باشد.
2- در تشويق کردن سخاوتمند باشيد، اما هميشه در نظر داشته باشيد که تشويق هايتان صادقانه باشد. همچنين هنگامي که فرزندتان را تشويق مي کنيد، سعي کنيد تا جايي که امکان دارد، دقيق عمل کنيد. مثلاً وقتي نقاشي فرزندتان را نگاه مي کنيد به او بگوييد: "از رنگ هاي خيلي خوبي استفاده کرده اي" يا " تو نگاه خاصي به همه چيز داري ".
فرزندان بيشتر تشويق هايي را مي پذيرند که منعکس کننده احساسات قلبي شما باشد، نه تشويق هايي را که سرسري و سرهم بندي شده باشد.
3- با فرزندانتان در مورد چيزهايي که واقعاً براي آنها مهم است، صحبت کنيد. اگر والدين زماني را براي شنيدن چيزهايي که فرزندشان مي خواهد به آنها بگويد صرف نمايند، فرزند آنها احساس ارزشمندي خواهد کرد. فرزندان غالباً علاقه دارند در مورد چيزهايي که براي آنان در مدرسه يا در ارتباط با دوستان اتفاق مي افتد با والدين گفت و گو کنند، پس به آنها اجازه دهيد در هر موردي که مايل اند با شما صحبت کنند.
4- اخلاق و ويژگي هاي فردي فرزندتان را درک کنيد و به آنها افتخار کنيد. به جاي اين که بکوشيد يک جغد شب را به يک خروس سحرخيز تبديل کنيد يا يک فرد درونگرا را به کانون شور و شوق و شادي يک مهماني مبدل سازيد، فرزندتان را همان طور که هست بپذيريد و او را دوست داشته باشيد، همان گونه که انتظار داريد ديگران شما را آنچنان که هستيد بپذيرند و دوست داشته باشند.
5- هر روز مدت زماني را به طور انفرادي به فرزند تان اختصاص دهيد. اگر شما بيشتر از يک فرزند داريد، راه هايي پيدا کنيد که زماني را با هر يک از فرزندانتان به تنهايي سپري کنيد. مثلاً عادت کنيد وقتي براي خريد روزانه بيرون مي رويد يکي از بچه ها را با خودتان ببريد تا بتوانيد مدتي را به تنهايي با يکديگر بگذرانيد. اين تلاش، يعني اختصاص زمان ويژه اي براي هر يک از فرزندان ، کوشش بسيار ارزشمندي است. اختصاص زمان براي يک فرد اين پيام را به منتقل مي کند که تو انسان ويژه اي هستي.
6- به طور مرتب از فرزندان تجليل و آنها را تشويق نماييد. منتظر دستاوردهاي مهم يا نقاط عطف در زندگي آنها نباشيد. بلکه از همه چيزهاي کوچک، اما سزاوار توجه که در زندگي روزمره اتفاق مي افتد تجليل و قدرداني کنيد. براي مثال: اولين گلي که فرزندتان در يک مسابقه فوتبال مي زند، اظهار نظر مثبت معلم در مورد فرزندتان ، عالي تميز کردن اتاق خواب و مانند اين ها.
7- به فرزندتان اجازه دهيد که بداند شما در همه حال، چه در خوبي و خوشي و چه در موقع ناراحتي در کنار او خواهيد بود و اين که شما هر کاري را که بتوانيد انجام خواهيد داد تا به او کمک کنيد از سختي ها و مشقت ها رهايي يابد. به فرزندتان حتي وقتي شرايط خوبي هم ندارد، اعتماد کنيد. يادتان باشد که وينستون چرچيل هم در کلاس ششم مردود شد.
8- همراه با فرزندتان بخنديد. هيچ چيز مثل تقسيم شادي ها و با يکديگر خنديدن براي تحکيم پيوند ميان والدين و فرزند وجود ندارد. شوخي و مزاح شما با فرزندتان به وي مي گويد که او جايگاه ويژه اي در قلب شما دارد.
9- بعضي از چيزهايي را که در گذشته برايتان پيش آمده با فرزندتان در ميان بگذاريد. به او بگوييد که چه حالي داشتيد وقتي در امتحان تجديد شديد، وقتي که با بهترين دوستتان دعوا کرديد يا وقتي که چيز ارزشمندي را گم گرديد. مهمتر از همه اينها، اولين کسي باشيد که اگر مرتکب اشتباهي شُـديد، آن را بپذيريد، به خصوص اگر اشتباهتان مربوط به فرزندان باشد.
10- علاوه بر تمام موارد بالا، به خاطر داشته باشيد که ايجاد احساس فرديت و ويژه بودن يکي از مهم ترين وظايف شماست. هيچ کس مثل والدين نمي تواند عزت نفس يک کودک را بسازد.
ازسایتwww.whc.ir
مفهوم اراده در کودک
ميزان اراده از خواص فطري انسان نيست.
انسان اراده را نه با ارث به دست مي آورد و نه با اراده ضعيف و يا قوي به دنيا مي آيد، بلکه اراده نيز همانند بسياري از صفات در جريان فعاليت انساني شکل مي گيرد و شرايط زندگي سهم عظيمي در تکامل اراده دارد. يک اراده پخته و رسيده يک خاصيت ترکيبي است که تحت تأثير جهان بيني و پايه هاي اخلاقي انسان ، تمايلات او ، شايستگي هاي او ، به دنبال هدف رفتن هاي او و… شکل مي گيرد و تکامل مي يابد. طبيعي است که درباره اراده کودک خردسال نمي توان آن مفهوم اراده بارور رسيده را که مربوط به انسان بالغ است تطبيق داد.
ابزار اراده
درباره ابزار اراده در کودکان به مباني متعددي مي شود اشاره کرد:
-وجود هدف معين
-کوشش براي حفظ هدف
-استعداد کودک بر فائق آمدن به مشکلات به خاطر توفيق يافتن به هدف و خواسته خود
- استعداد کودک در به تأخير انداختن اميال
- استعداد کودک در خودداري
- استعداد کودک در تأثير پذيري و همانند سازي
دوستم مي گفت : (اين دختر من اصلا صبر ندارد، براي هر خواسته خودش گريه مي کند، اصرار مي کند و سرانجام مرا تسليم مي کند و راضي و خشنود پي کار خود مي رود .)
در تحليل رفتار اين کودک درمي يابيم که مادر با تسليم شدن زياني جبران ناپذير به کودک خود رسانده و در او يکي از مهمترين خصوصيات مربوط به اراده را که همانا صبر و تحمل است از بين برده و بدآموزي ديگري نيز به او انتقال داده است ( گريه و شيون براي هر درخواستي ).
واقعيت اين است که هيچ ماشيني نمي تواند بي ترمز باشد و هيچ اراده اي نير نمي تواند بي ترمز باشد. اراده نه تنها خواستن و توفيق يافتن است بلکه تسلط بر نفس و خودداري نيز هست. اگر کودک عادت کند که هميشه اميال خود را به مرحله عمل درآورد و هيچ گاه تمرين ترمز کردن نکند داراي اراده قوي نخواهد شد. فرم و شکل دادن اراده در کودک مي بايستي در همان خط سير کامل آن خصوصياتي که براي رفتار يک شخص بالغ با اراده لازم است جريان يابد.
به کودک بايد آموزش داده شود که در مقابل خود هدفي قرار دهد و با استقامت به سوي آن هدف پيش برود و فعاليت کند.
دوستم در ارائه گله مندي از کودک خود مي افزايد: (همه جا را به هم مي ريزد و هيچ توجه به حرفهاي من که (ريخته هاي خود را جمع کن ) ندارد، البته نمي توانم زياد او را تحت فشار قرار دهم چون چهار سال بيشتر ندارد).
اين قضاوت نادرستي است ، خواستن مسئوليت از کودک در حد امکانات او از همان اوايل زندگي دقيقا از آن لحظه اي که مي تواند مخاطب قرار گيرد و خطاب به خود را مي فهمد و شروع به بيان مطلب مي کند، بايد شروع شود.
متاسفانه بسياري از والدين کودک خود را در محدوديت فوق العاده اي بزرگسالان احاطه مي کنند. اين چنين کودکاني کوچکترين کوششي براي نيل به خواسته هاي خود انجام نمي دهند و بعضا به جاي کودک کارهاي او را انجام مي دهند ،حتي آن کار هايي که کودک خود قادر به انجام آن است . در چنين شرايطي هرگز کودک داراي اراده نخواهد شد و انساني عاري از سجاياي محکم و عقايد پايدار خواهد بود.
براي تقويت اراده کودک قبل از هر چيز مي بايستي او را با يک روش منظم روزانه آشنا کرد ، به طوري که زمان غذا خوردن ، به بستر رفتن ، جمع کردن اسباب باز يها ، شستن دست ها قبل از غدا ، بازي کردن ، تما شاي تلويزيون ، رفتن به پارک و نظاير آن تعيين گردد،اين برنامه منظم زندگي تشکيلات دادن و فعا ليت را به کودک مي آموزد و بدين و سيله خصو صيات اخلاقي مربوط به اراده او را شکل مي دهد.
والدين به تدريج و از همان روزهاي آغاز شکل گيري شخصيت کودک (مخاطب قرار گرفتن ، فهميدن خطاب) بايد به او بياموزند تا کارهاي جسماني مربوط به خود را مانند پوشيدن و در آوردن لباس ، شانه کردن مو ، مسواک زدن ، جمع آوري لوازم بازي وغيره انجام دهد و در ضمن حس همکاري و تعاون را نيز با دادن مسئو ليت آب دادن گلدانها و کمک کردن براي چيدن سفره و يا جمع آوري آن دراو ايجار کرد واز خسارت احتمالي که کودک بر اثر انجام امور ايجاد خواهد کرد، نهراسيد .چون تمامي اين امور منجر به پرورش اراده در کودک حساس مي باشد .
تکامل اراده کودک
در بزرگسالان و والدين رفتار واحدي نسبت به کودک وجود داشته باشد و در مناسبات خود با کودک هميشه صادق باشند . چون هيچ چيز بدتر از اختلاف عقيده بين پدرو مادر و ساير بزرگسالان در زمينه تربيت کودک نيست . مثلا پدر کاري را به کودک محول مي کند بزرگسالي مي گويد او توان انجام آن کاررا ندارد و يا مادر مي گويد: بچه را خسته نکن ، و يا خود امور محوله به کودک را انجام مي دهد .
در اثر اين نوع برخوردها در کودک دو روئي در رفتار و حيله گري و تزوير خاص به و جود مي آيد . در بسياري از خانواده ها کودک خردسال در سر دو راهي عاطفه قرارمي گيرد و اختلاف بزرگترها احساسات او را جريحه دار مي کند . بهتر است که هرگز اختلافات به کودکان معصوم انتقال داده نشود . با صادق بودن و عمل به و عده هاي داده پايبندي به اصول اخلاقي را به کودک بياموزيد و به جاي د اد ن وعده و عمل نکردن به آن بر سر حرف خود ثابت قدم باشيد تا کودک نيز به شما اعتماد کند و خود نيز بياموزد که وقتي وعده مي دهد، آن را اجرا نمايد و بدين ترتيب در او پايبند بودن به گفته و حس مسئوليت تقويت شود.
براي تکامل اراده درکودک مي بايستي مسلط شدن بر اميال و احساسات ، هوي و هوس ، احساس ترس ، درد و رنج را تقويت نمود. چون اينگونه اعمال اراده کودک را استحکام مي بخشد و والدين بايد به هوش باشند که سالهاي اوليه زندگي کودک بهترين و مناسب ترين زمان براي پايه گذاري اساس خصوصيات اراده به يک انسان است و هر چه کودک بزرگتر مي شود به همان اندازه خواسته هاي پدر و مادر از او بايد بيشتر گردد و به همان نسبت او بايد به دستورات آنان بيشتر پايبند گردد و خصوصيات اراده او تحت تربيت بيشتر قرارگيرد .
سخن آخر
استاد شهيد مرتضي مطهري در کتاب “ تعليم و تربيت در اسلام ” نوشته است : تربيت عبارت است از پرورش دادن به معناي شکوفاکردن استعدادهاي موجو د زنده و اگر قر ار باشد کسي پرورش يابد و تربيت شود بايد کوشش کرد همان استعداد راکه در اوهست بروز و ظهور کند . آن چيزي را که نيست نمي توان پرورش داد . در عصر کودکان تقويت اراده در کودک با تربيت و تعليم او عجين مي شود ، بدين منظور لازم است جهت اراده درکودک:
-رفتار والدين نسبت به کودک توأم با تفا هم باشد .
-در مناسبات خود با کودک صادق باشيد .
-با ا نجام کارهاي به استقلال او صدمه نزنيد .
-به کودک مسئوليت در خور بدهيد.در کودک حس به تأخيرانداختن اميال را تقويت کنيد.
-درکودک حس تعاون را ايجاد کنيد .براي کودک بر نامه روزانه منظمي تنظيم کنيد.
-براي کودک همانند با اراده اي باشيد .
منبع
اینو توجه کنید:
از وصایای حضرت علی(ع) این است:«در خانواد? خود، با کودکان مهربان و عطوف باش، و آنان را احترام کن»[مجلسی، بحارالانوار، ج16، (چاپ قدیم)، 154]. همچنین، حضرت علی(ع) تأکید میکنند: «البته، کودک در رفتار خود، پیرو بزرگسال باشد و حتماً بزرگترها باید در برخورد با اطفال، عطوفت و مهربانی پیشه کنند و مبادا همچون جفاکاران دوران جاهلیت و بیخردیهای آنان با بچههای خود رفتار کنند.»[ترجم? فیض الاسلام، نهج البلاغه، 531]. امام علی(ع) بوسیدن آشنایان را این گونه تقسیم بندی میکنند:«بوسیدن طفل رحمت و محبت، بوسیدن زن شهوت، بوسیدن والدین عبادت و بوسیدن برادر مسلمان دیانت است»[مجلسی، بحارالانوار، ج23، 113]
مردی در حضور حضرت علی(ع)، از فرزند خود شکایت کرد. حضرت فرمودند:«فرزندت را نزن، ولی برای ادب کردنش از او قهر کن. و مواظب باش که قطع رابط? تو با او، زیاد به درازا نکشد، و هر چه زودتر با او آشتی کن»[فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج1، 483]. حضرت علی(ع) در فرمایشی گرانسنگ، یادآوری میکنند:«[="red"]پندپذیری انسان عاقل، به وسیل? ادب و تربیت است. و فقط چهارپایان و حیوانات، با ضرب و زدن مطیع میشوند.[/]»[آمدی، غررالحکم، ج3، 236].
تربیت کودکان در سیره علی(ع)
[="red"]شرافت و اصالت خانوادگی
[/]
خانواده، به منزل? درختی است که فرزندان، میوههای آنند. همچنین، میتوان خانواده را به زمینی تشبیه کرد، که کودکان، گیاهان آن به شمار میروند. قرآن کریم میفرماید:«و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه والذى خبث لا یخرج الا نكدا»[اعراف/85] (و سرزمین خوب گیاه آن به فرمان پروردگارش میروید، و زمین بد جز اندک گیاهی از آن پدید نمیآید).
خانوادهها نیز چنین وضعی دارند. اصالت و شرافت خانوادگی چنان اهمیتی دارد، که میتواند به عنوان معیاری اطمینان بخش در مسائل تربیتی استفاده شود. قرآن وقتی ماجرای تولد حضرت عیسی(ع) را مطرح میکند، تأکید مینماید که مردم در خصوص خانواد? مریم جز شرافت، نجابت و پاکی نمیدیدند. و لذا، از اینکه میدیدند که او طفلی به دنیا آورده است، غرق در شگفتی و حیرت شده بودند. اما به این حقیقت توجه نداشتند که همین زمین? پاک خانوادگی، خود بهترین دلیل بر شایستگی مریم بود.[ر. ک: مریم/29 ـ 30].
حضرت علی(ع) اهمیت انکارناپذیر وراثت در تربیت را تأکید کردند، و نقش آن را در شکل گیری شخصیت آدمی، این گونه یادآور شدند:«حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق»(اخلاق خوب، حجتی بر فضیلت خانوادگی است) [آمدی، غررالحکم، ج3، 392) به اعتقاد حضرت علی(ع)، وراثت بستری است که خصال و رفتارهای آدمی را سامان میدهد. ایشان نیکوترین افراد را از نظر خلق، پاکترین آنان به لحاظ اصالت خانوادگی میداند[آمدی، غررالحکم، ج2، 405]. امام علی(ع) نقش وراثت را در بروز رفتاری آدمی، جدی و مهم تلقی میکنند و میفرمایند:«اذا کرم اصل الرجل کرم مغیبه و محضره» (وقتی ریشه آدمی شرافت داشته باشد، نهان و آشکارش شریف خواهد بود)[آمدی، غررالحکم، ج3، 188].