شما ابتدا به موضوع زیر پاسخ دهید بعدش بنده در خدمت شما در این مورد هستم:
شما امامت و خلافت حضرت علی را دستوری الهی و بسیار مهم می دانید و حتی حوادثی چون عاشورا و شهادت امامان و غیبت امام زمان و گمراهی مسلمین امروزی را بخاطر همان غصب خلافت در سقیفه می دانید، خوب جلوگیری از به وجود آمدن این همه انحرافات در اسلام، مهمتر بوده یا غسل دادن پیامبر؟!!
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نوشته است این حدیث را مقابل حدیثی که در بیماری آن حضرت نقل شده که ائتونی بدواه و بیاض اکتب لکم ما لا تضلون بعده ابدا جعل کرده اند پس نزد آن حضرت اختلاف کردند و گروهی گفتند لقد غلب الوجع حسبنا کتاب الله این استعاذه دو معنا میتواند داشته باشد یا خبر از نداشتن اختلاف بین مومنان میدهد یا بمعنای نهی از اختلاف بنا بر معنای اول لازمه آن کذب است زیرا بدیهی است که اختلاف آن هم چه اختلافی رخ داد و امیر المومنین و بنی هاشم و گروهی از بزرگان صحابه که پیروانشان بودند بزرگ خزرج سعدبن عباده و بقیه انصار مخالف بودند اگر چه ظروف و احوال این گروه را که از بیعت سر باز زده بودند پس از مدتی به زانو در آورد و آنان را در برابر خلافت منتخب خاضع کرد ولی آنچه در دل پنهان داشتند تا پایان عمرشان و تا روز قیامت در قلوب شیعیان باقی ماند و می ماند و امیر المومنین و خاندان آن حضرت و شیعیانش در هر فرصتی که بوجود می آمد فریاد زده ناله سر میدادند از حق غصب شده وخلافت ربوده شده پرده بر میداشتند و بنا بر معنای دوم لازمه آن فاسق دانستن گروه زیادی از بزرگان صحابه است زیرا با این نهی پیامبر مخالفت کردند و به مخالفت با این گروه پرداختند و این با حکم به عدالت همه صحابه نمی سازد مگر اینکه حکم به عدالت را مخصوص به غیر امیر المومنین و یاران خاص آن حضرت کنند پس روایت یاد شده به هر معنایی که باشد باطل است و بیا از خانم عایشه درباره این روایت بپرسیم که چرا وی در روزی که درباره خلافت نزاع و اختلاف پیش آمد از این روایت سخنی به میان نیارود و به کسانی که با پدرش به نزاع برخاستند این تصریح پیامبر را گوشزد نکرد و بیان را از وقت حاجت به تاخیر انداخت و شاید پاسخ دهد که او هرگز این خبر دروغ را از همسر کریمش نشنیده است لکن راویان سیاه روی پس از وفات حضرت کرامت وی را مراعات نکردند این دروغ را به وی نسبت دادند شاهد این پاسخ روایتی صحیح است که ا زطریق وی وارد شده و بر عدم استخلاف دلالت می کند
سید جان، متاسفانه در چند پست بسیار بد با بنده صحبت کرده اید در حالی که اصلا از اولاد پیامبر چنین رفتاری شایسته نیست. بنده قصد خلط موضوع را نداشتم و فقط پاسخی به حامد پاسخ یار انجمن دادم و نه به شما که اینگونه وارد بحث شدید و با استناد به کتاب کذب الإمامة و السياسة لإبن قتيبة الدينوري سعی نمودید طرح موضوع کنید، بنده فقط به این نکته بسنده می کنم که کتاب فوق کتابی جعلی و منتصب به نویسنده است و 3 منبع دیگر شما و 4 سند دیگر شما نیز که در موضوع سقیفه بیان نمودید ایراد دارد؛لذا با توجه به اینکه خواسته بودید خلط موضوع نشود بنده از بیان آنها تا پایان موضوع ازدواج عمر فاروق -رض- دست نگاه خواهم داشت تا انشالله مباحث مفید باشند.
پس از شما در خواست دارم که پاسخ های خود در مورد ازدواج عمر فاروق -رض- را بیان نمائید زیرا بنده بسیاری از جواب ها را نگاه داشته ام تا متناسب با پاسخ شما آنها را مطرح نمایم.
با تشکر
باشد که رستگار شویم
جناب مكه امضاي حضرتعالي مغاير شانيت بسياري از مومنان خداوند متعال بود و ويرايش گرديد و اول پست هايتان به تاسي از جناب سيد علي شما هم بخاطر مقابله به مثل سلامهايي بر جناب عمر و ... فرستاديد و اين مطلب هم بخاطر عدم قبول از طرف مسلمانان حذف گرديد بديهي است در اينجا مطالبي كه مغاير با اصول مذهب باشد بخاطر وهنيت و عدم سو استفاده از طرف دشمنان اسلام ويرايش خواهد شد جناب مكه همه مسلمانان به اهل بيت پيامبر سلام و درود ميفرستند ولي همه مسلمانان حداقل شيعيان چنين درودهايي را قبول ندارند پس مطالبي را تقليد كنيد كه حداقل مورد قبول قاطبه مسلمانان باشد
شما ابتدا به موضوع زیر پاسخ دهید بعدش بنده در خدمت شما در این مورد هستم:
شما امامت و خلافت حضرت علی را دستوری الهی و بسیار مهم می دانید و حتی حوادثی چون عاشورا و شهادت امامان و غیبت امام زمان و گمراهی مسلمین امروزی را بخاطر همان غصب خلافت در سقیفه می دانید، خوب جلوگیری از به وجود آمدن این همه انحرافات در اسلام، مهمتر بوده یا غسل دادن پیامبر؟!! !
تنها روایتی که جواز خلافت توسط ابابکر را صادر کرده و ساخته و پرداخته عامه هست روایتی است که خضری در المحاضرات آورده است که اصل در انتخاب خلیفه رضایت امت است و قوت وی از همین راه است و مسلمین هنگام وفات رسول خدا بر همین اساس رفتار کرده و ابوبکر صدیق را انتخاب کردند و در این انتخاب به نص یا امری از جانب صاحب شریعت استناد نکردند و بعد از انتخاب وی با او بیعت کردند و معنای بیعت این است که با او عهد بستند که سخن او را در موردی که رضایت خداوند سبحان در آن است گوش کنند و اطاعت کنند همانگونه که وی با آنها عهد بسته که در میان آنها بر اساس احکام دین بدست آمده از قرآن و سنت پیامبر رفتار کند و این عهد انجام شده میان خلیفه و امت معنای بیعت است از باب تشبیه بهآ« به کار بایع و مشتری که هنگام اجرای عقد بیع با یکدیگر دست می دهند پس قوت حقیقی خلیفه از همین بیعت بدست می آید و همگی وفای به این بیعت ر از لازم ترین چیزهایی می دانند که دین آن را واجب کرده و شریعت آن را حتمی نموده است ابوبکر راه دیگری را در انتخاب خلیفه به یادگار گذاشت و آن انتخاب خلیفه بعدی توسط خود وی بود و پس از آن از همگی عهد گرفت که از این خلیفه اطاعت کنند و همه مسلمین این روش را پذیرفتند و اطاعت از وی را در این زمینه لازم شمردند و این عمل ابابکر همان ولایت عهدی است حال از این عبارت روشن میشود که این روایات پس از بیعت گرفتن و استقرار خلافت برای کسی (ابوبکر) که آن را بر تن کرد ساخته شده است لذا هیچکس نه در روز سقیفه و نه پس از آن از این روایت سخنی به میان نیاورد با اینکه بازار گفتگو و احتجاج وتنازع داغ بود اینک احادیثی را می آوریم که نزد قوم صحیح است و با روایات یاد شده متضاد بود و آنها را تکذیت میکند
شما ابتدا به موضوع زیر پاسخ دهید بعدش بنده در خدمت شما در این مورد هستم:
شما امامت و خلافت حضرت علی را دستوری الهی و بسیار مهم می دانید و حتی حوادثی چون عاشورا و شهادت امامان و غیبت امام زمان و گمراهی مسلمین امروزی را بخاطر همان غصب خلافت در سقیفه می دانید، خوب جلوگیری از به وجود آمدن این همه انحرافات در اسلام، مهمتر بوده یا غسل دادن پیامبر؟!!
1- به سند صحیح از ابوبکر وارد شده که در بیماری منجر به مرگ گفت " وددت انی سالت رسول الله لمن هذه الامر فلاینازعه احد و وددت انی کنت سالته هر للانصار فی هذا الامر نصیب ( تاریخ طبری 4/53 {3/431} العقد الفرید 2/254 {4/93} درباره این حدیث بحثی در الغدیر 7/229 و 240 مطرح شده است برادرانی که این سطور را مطالعه میفرمائید اگر ابابکر از رسول خدا چیزی درباره خلافت خودش شنیده بود آنچنان که در برخی روایات پیشین بود دیگر مجالی برای این آرزو نبود مگر اینکه بیماری بر وی غلبه کرده باشد یا هذیان بگوید آنچنان که این معنا را در مورد پیامبر اکرم در حدیث کاغذ و دوات احتمال دادند 2- مالک از عایشه نقل کرده " لما احتضر ابابکر دعا عمر فقال این مسخلفک علی اصحاب رسول الله یا عمر وکتب الی امراء الاجناد : ولیت علیکم عمر و ام آل نفسی و لاالمسلمین الا خیرا ( تیسیر الوصول حافظ بن الدبیع 1/48 {2/57} حال اگر نصی بر خلافت عمر وجود داشت چه معنا دارد که ابابکر خلیفه قرار دادن عمر را به خودش نسبت دهد ؟؟!! 3- اگر روایت پیشین صحیح است و خلافت عهدی از جانب خداوند سبحان است ابوبکر به چه مجوزی گفته است انی ولیت هذاالامر و انا له کاره و الله لوددت ان بعضکم کفانیه ( صفه الصفوه 1/99 {1/260 شماره 2} چگونه از چیزی کراهت دارد که خداوند برای او قرار داده و جبرئیل آن ر ا آورده و پیامبر طاهر به او خبر داده است ؟؟؟ و نیز چگونه دوست دارد دیگری او را در این امر کفایت کند در حالیکه بر اساس آن روایت ساختگی بین پیامبر و آرزوی آنحضرت یعنی خلیفه قرار دادن علی فاصله افتاد و خداوند برای اراده آن حضرت ارزشی قائل نشد و خلافت هیچکس جز ابوبکر را نپذیرفت ؟؟!! 4- و مجوز ابوبکر در این که از مردم میخواست خلافت را از او باز ستانند چیست ؟؟ سخنانی از این دست زیاد از وی شنیده شده است که " اقیلونی اقیلونی لست بخیرکم (مرا رها کنید که من بهترین شما نیستم ) (الصواعق المحرقه 30/{ص 51} ونیز در کلام دیگری گفت لاحاجه لی فی بیعتکم اقیلونی بیعتی (الامامه و السیاسه 1/14 {1/20} و چگونه برای مردم نسبت ه باز پس گیری بیعت اختیاری قائل بوده است و چگونه رد کردن مشیت و عهد خداوند را جایز شمره است ؟؟!!
شما ابتدا به موضوع زیر پاسخ دهید بعدش بنده در خدمت شما در این مورد هستم:
شما امامت و خلافت حضرت علی را دستوری الهی و بسیار مهم می دانید و حتی حوادثی چون عاشورا و شهادت امامان و غیبت امام زمان و گمراهی مسلمین امروزی را بخاطر همان غصب خلافت در سقیفه می دانید، خوب جلوگیری از به وجود آمدن این همه انحرافات در اسلام، مهمتر بوده یا غسل دادن پیامبر؟!!
1- و چگونه عمر مرجع در امر خلافت را شورای مسلمین میدانست و می گفت من بایع امیرا من غیر مشوره المسلمین فلابیعه له و لابیعه للذی بایعه تغره ان یقتلا " یعنی اگر کسی بدون مشورت مسلمین با امیری بیعت کرد بیعتش باطل است و هیچ اثری ندارد غی از اینکه هر دو کشته شوند ( مسند احمد 1/56 {1/91 ح 393} و البدایه و النهایه 5/246 { 5/267 حوادث سال 11 هجری } ) نتیجه : این روایت چیزی نیست جز هیاهو و جار وجنجال در برابر حقیقت روشن و خلافت حقی که با نصوص صریح و صحیح برای امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه افضل صلوات المصلین ثابت شده است و پیامبر امین آن را به صورت وحی از طرف خداوند متعال از روز شروع دعوت تا آخرین لحظات حیات دریافت کرد و آشکارا به مردم اعلام نمود این ها چیزی جز جار و جنجال و فتنه گری در کاری که خلق خدا در آن هیچ اختیاری ندارند نیست و پیامبر اعظم در شروع دعوت خود تصریح کردند که زمام این امر (خلافت) به دست خداست و هر کجا بخوهد قرار می دهد الامر الی الله یضعه حیث یشاء و پیغمبر این مطلب را روزی فرمودند که خود را بر بنی عامر بن صعصه عرضه کرد و آنها را به سوی خدا دعوت کرد و یکنفر از آنها پرسید اگر ما از تو تبعیت کنیم و خداوند تو را بر مخالفان چیره کند آیا پس از شما امر خلافت برای ما خواهد بود ؟؟ پیامبر فرمود ان الامر الی الله یضعه حیث یشاء آیا کسی که اهل بحث است برای نجات از این وادی تاریک راه نجاتی می یابد ؟؟!! آیا راه نجاتی از این غل و زنجیرهایی که به طور ناخواسته دامنگیر این افراد شده هست ؟؟؟؟ کدام مصدر مطمئنی است که شایستگی اطمینان را داشته باشد ؟!!! کدام کتاب و سنت است که بتوان به آن اعتماد کرد؟؟!!! آیا این کتابها پر از دروغهایی که تصریح به دروغ بودن آنها شده است نیست ؟؟؟!! آیا صدها هزاران حدیث کذب در لایه لایه تالیفات و صفحات کتابها نیامده است ؟؟!! چاره انسان چیست در حالی که برخی نویسندگان را می بیند که این احادیث را بسان احادیث مسلم و صحیح ذکر کرده اند و برخی دیگر برای آن سند تراشیده اند و در کنار آنها چیزهایی ذکر میکنند که چهره حق را پوشانده است و نشانگر قوت این احادیث است ؟؟!! یا اشکال متنی یا سندی آن را ذکر نمی کنند ؟؟ و همه اینها در مقام شمردن فضائل یا اثبات ادعاهایی در مذاهب است که هیچ دلیلی ندارند انسان چه کند در حالی که در پس این نویسندگان دروغ پرداز دروغگوی قرن چهارم قصیمی را می بیند که صدای خود را بالا برده و می گوید " در رجال حدیث از اهل سنت کسی که متهم به جعل و کذب باشد وجود ندارد !!!!!!!!! (الصراع 1/85) و در این حال گناه جاهل بیچاره در عدم شناخت حق چیست ؟؟! و چه کسی سنت صحیح را از باطل به او می شناساند ؟! و چه دستی او را از سخنهای من در آوردی و دروغهای آراسته نجات میدهد ؟! و آیا مصلحی که عواطف دینی صادقی داشته باشد وجود دارد تا او را از ورطه جهل و نادانی و گردابهای دروغ نجات دهد ؟؟!!!
[=arial black]السلام علیک یا قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)
[=arial black]السلام علیک یا اهل بیت نبوه(ع)
[=arial black]السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
[=arial black]اجرک الله یا صاحب الزمان(عج)
[=arial black]*****
[=Arial Black]اولا بنده به هیچ عنوان به شما بی احترامی ای نداشتم
[=Arial Black]اما در زیر مدعی شدید:
مکه;302910 نوشت:
پس از شما در خواست دارم که پاسخ های خود در مورد ازدواج عمر فاروق -رض- را بیان نمائید زیرا بنده بسیاری از جواب ها را نگاه داشته ام تا متناسب با پاسخ شما آنها را مطرح نمایم.
[=Arial Black]بردار من
[=Arial Black]شما مطلبت رو طبق قولی که زیر دادی کامل کن....مرد باش
مکه;302782 نوشت:
[=Arial Black]پایان قسمت چهارم
[=Arial Black]دوستان این متن تا 9 قسمت آماده است، اما شدیدا خوابم می آید... بررسی ها ادامه دارد
[=Arial Black]این حرف های شما تکراری است
[=Arial Black]یه سرچ اگر در همین سایت اسک دین داشته باشید متوجه می شود که این حرف ها رو یکی دیگر هم زده است
[=Arial Black]مرد باش
[=Arial Black]منبع ازائه بده
[=Arial Black]من اگر از مطالبی استفاده می کنم منبعم را می نویسم ** سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج) منبعی است که من بیشتر مواقع ازش استفاده دارم
[=Arial Black]غیر از همه این ها
[=Arial Black]متن عربی و اصلی انچه که از ان استفاده کردی را ارائه بده
[=Arial Black]شما مثلا از کتاب ما یه روایت می خوای استفاده کنی متن عربی رو بیار ...حرف بدون سند و مدرک به درد خودتان همسر و بچه هایتان سر سفره می خورد تا تشویقتان کنند
[=Arial Black]استفاده از سایت وهابیت جهنمی برای شما دردی را دوا نمی کند
[=Arial Black]رفرنسی ندیدیم که دلالت کند این ها مدرک است
[=Arial Black]شما متن عربی و ترجمه اش را باهم لطف کن بیاور
[=Arial Black]صرف نوشتن و توجیهات پر از تدلیس وهابی ها دردی را دوا نمی کند
[=Arial Black]ضمنا
[=Arial Black]من سوالی داشتم
[=Arial Black]ایا شما همون ohfreedomنیستید؟
[=Arial Black]زیرا تصاویری که ارائه می دهید شبیه همون تصاویری است که ارائه می داد
[=Arial Black]ایرادات شما به اسناد هم شبیه همون بهانه های معروف اون اقا است ........مثلا اون اقا هم می گفت در جلد فلان نیست درجلد فلان هست ...نمی دانست که چاپ ها باهم فرق دارد
[=Arial Black]یا می گفت شما کتب را تحرف می کنید ....
[=Arial Black]و....
[=Arial Black]حالا:
[=Arial Black]اگر مرد هستی ...راستش رو بگو.......منافق نباش...
[=Arial Black]بگو که شما همون کاربر هستید
[=Arial Black]یا هم انکار کن و بگو هیچارتباطی بین شما و ایشان نیست [=Arial Black] [=Arial Black] [=Arial Black]دوستان پستی نزنید تاایشان جواب این سوال اخیر بنده را بدهند
بسم الله الرحمن الرحیم درود الله بر محمد مصطفی ختم نبی
رحیق مختوم;302924 نوشت:
جناب مكه امضاي حضرتعالي مغاير شانيت بسياري از مومنان خداوند متعال بود و ويرايش گرديد و اول پست هايتان به تاسي از جناب سيد علي شما هم بخاطر مقابله به مثل سلامهايي بر جناب عمر و ... فرستاديد و اين مطلب هم بخاطر عدم قبول از طرف مسلمانان حذف گرديد بديهي است در اينجا مطالبي كه مغاير با اصول مذهب باشد بخاطر وهنيت و عدم سو استفاده از طرف دشمنان اسلام ويرايش خواهد شد
دوست عزیز بنده چیزی مغایر با شان اسلام و انسان نگفتم، حرف 1 میلیارد و 600 میلیون مسلمان را گفتم. پس لطفا به عقیده بزرگترین گروه اسلامی احترام بگذارید، زیرا این احترام شما احترام به دین و مذهب خودتان است و نه بیشتر. در ثانی مگر درود فرستادن بر بزرگان دین چه وهنیتی دارد و چه طور می تواند بهانه ای به دست دشمنان اسلام بدهد؟؟؟
بنده از کسی متاثر و مقلد نیستم که چنین می فرمائید، بنده افتخار می کنم که هر کلامم با درود بر الله و بزرگان دین الله باشد...
در ضمن برادر محترم رحیق مختوم بهتر است به جای استفاده قدرتی از اختیارات سایت به سوال بنده پاسخ روشنی بدهید. شما زحمات زیادی کشیدید و مطالب زیاد و مفیدی را گرد آوری کردید اما به 2 چیز اصلا توجه نکردید. اول آنکه اهل سنت خودشان قبول دارند که پیامبر گرامی اسلام هیچ جانشینی تعیین ننموده اند، چه رسد به جانشینی ابوبکر -رض-
دوم آنکه هنوز جواب سوال بنده را ندادید.
دلیل غیبت علی -رض- در سقیفه چه بوده؟ جواب حداکثر یک پاراگراف است.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
من خیلی سعی کردم تا جایی که میشه نظرات این 16 صفحرو بخونم
فکر میکنم اکثر شما شیعه ها شبهای پیشاور خونده باشید یا حد اقل کلیپشو گوش کرده باشید لطفا برادرهای سنی اگر این کلیپ گوش نکردن گوش کنن چون در این کلیپ یک روحانی شیعه با صبر و تحمل و علم بالا با دوتا از علمای شما بحث میکنه اکثر شباهات شما را جواب میدهد و دیگر لازم به موازی کاری نیست!!!!
شما مثلا از کتاب ما یه روایت می خوای استفاده کنی متن عربی رو بیار ...حرف بدون سند و مدرک به درد خودتان همسر و بچه هایتان سر سفره می خورد تا تشویقتان کنند
بنده دقیقا 30 سند آوردم،که فقط 5 تای آنها بدون شماره صفحه است و 25 تای دیگر هم دارای نام کتاب، هم نویسنده، هم صفحه، هم متن است.جالب ابنجاست که اکثر آنها از اهل شیعه بود. البته شاید بهانه گیری می کنید و می خواهید زیر جواب فرار کنید، ظاهرا بد جوری...
به هر حال بنده 68 سند کامل دیگر که که 57 تای آنها از سوی منابع شیعه است را آماده کرده ام.
و شک نکنید تا زمانی که جوابی ندهید متن ها را ارائه نمی دهم، می دانید چرا؟ چون احساس می کنم که با خواندن آنها می خواهید راه در رو پیدا کتید و مخاطب را فریب دهید. پس با نهایت احترام می گویم منتظر دفاع شما در مورد شبهه ای که مطرح نمودید هستم.
شما به بنده گفتید اگر مرد هستم ثابت کنم که این ازدواج صورت گرفته است... بنده با 30 سند ثابت کردم.
در جای دیگر گفتید اگر مرد هستم بگویم اسمم چیست؟؟؟!!! فکر کنم شما اصولا توی کار تشخیص جنسیت فعالیت می کنید؟؟؟
در کل از آنجایی که در این 3-4 صفحه دریافتم که در قبال دوستان اهل سنت ما حساس هستید و ظاهرا از آنها می ترسید، باید با افتخار بگویم ما اهل سنت همه یکی هستیم...
بسم الله الرحمن الرحیم درود الله بر محمد مصطفی ختم نبی
7tir;302990 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام من خیلی سعی کردم تا جایی که میشه نظرات این 16 صفحرو بخونم فکر میکنم اکثر شما شیعه ها شبهای پیشاور خونده باشید یا حد اقل کلیپشو گوش کرده باشید لطفا برادرهای سنی اگر این کلیپ گوش نکردن گوش کنن چون در این کلیپ یک روحانی شیعه با صبر و تحمل و علم بالا با دوتا از علمای شما بحث میکنه اکثر شباهات شما را جواب میدهد و دیگر لازم به موازی کاری نیست!!!!
با سلام دوست عزیز
شبهای پیشاور را بنده هم مانند شما و خیلی از دوستان دیگر مطالعه کرده ام. البته به جز این کتاب؛ کتاب روزهای پیشاور را هم خوانده ام. کتابی که فکر کنم نامش به گوش شما دوست عزیز نخورده است. کتاب روزهای پیشاور در نقدر شبهای پیشاور نوشته شده است و در واقع پاسخی به شبهات این کتاب است.
دلیل غیبت علی -رض- در سقیفه چه بوده؟ جواب حداکثر یک پاراگراف است.
یعنی اینقدر سخت است؟؟؟
اصلا و ابدا هم سخت نيست چه اينكه حضرتعالي دير رسيديد چون برادران بزرگوار اهل سنت ما قبل از اينكه شما بدانيد اسك ديني وجود دارد باندازه كافي كمرشان از بحثهاي سنگين و استدلالات مستحكم دوستان شيعه ما شكست اصولا به بحث گذاشتن چيزهايي كه قبلا به اندازه كافي مورد كنكاش و جستجو قرار گرفت بيهوده هست پس لطفا اول اگر واقعا دنبال حقيقت هستيد در انجمن بچرخيد و به جوابتان برسيد كه حتما هم خواهيد رسيد جناب مكه برادران شما مانند جناب ohfreedom و جويا كه با نامها و آيدي هاي مختلف در انجمن حضور پيدا كردند و هر بار كه نتوانستد جواب دهند با فحاشي و ناسزا خودشان باعث مسدود شدن نام كاربريشان شدند و باز دوباره با آيدي ديگر به بحث و بررسي مي پرداختند و هر بار هم از زاويه ايي مختلف و از ديدگاهي متفاوت كه در هيچكدام از دفعات نتوانستند حقانيت اهل سنت را به اثبات برسانند كه الان حضرتعالي كه جزء ته مانده آنان هستيد تشريف آورديد و باز عقايد شيعيان را از زاويه ديگر مورد بحث گذاشتيد و معلوم هم نيست كه شايد از همان افراد قبلي باشيد پس اصلا لزومي ندارد كه بحثها تكرار شود اين چند پست را هم از باب مشت نمونه خروار است خدمتتان تقديم كرديم و االا گر در خانه كس است يك حرف بس است جناب مكه از حضرتعالي خواهشمندم با جستجو در انجمن دنبال گمشده خود باشيد اگر واقعا دنبال حقيقت هستيد كه حتما خواهيد يافت و الا با طرح اين بحثهايي كه اصلا هيچ فايده و استفاده ايي ندارد شايد بار خود را به سرمنزل مقصود نرسانده زحمت ما را هم زياد كنيد از دوستان گرانقدرم خواهشمندم بهانه بدست دشمنان دين ندهند و با اطاله كلام صحفات را بيش از اين سياه نكنند كه صحفات تاريخ خودش گواه بر سياهي قومي است كه قرآن ناطق و مجسم را رها كرده و به خاشاك هاي روي گند آبها چسبيدند
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور اجازه بدهيد سوالي از شما بپرسم اينكه چرا اهل سنت در بدو ورود به انجمن تمام هم و غمشان مصروف به شبهات است؟؟؟ مگر در اين انجمن فقط بحث شبهات مطرح است؟؟ مگر غير از مباحث اختلافي هيچ بحثي وجود ندارد كه مورد توافق اهل سنت و شيعيان باشد؟؟؟ چرا اهل سنت در انجمن در مباحث اخلاقي يا تفسيري و كلامي و.... شركت نمي كنند ؟؟؟ جناب مكه يا هر كسي كه هستيد چرا نمي آئيد در باب احكام شرعي موارد افتراق و اختلاف را بيان نمي كنيد؟؟؟ و چرا هميشه بدنبال خدشه در اصل مذهب تشيع هستيد ؟؟؟ با برآوردهايي كه در اين چند ماه اخير از بحثهايي كه با برادران اهل سنت داشتيم به اين نتيجه رسيدم كه اين افراد فقط بدنبال تضعيف مذهب شيعه هستند و لا غير كه متاسفانه از طرف استكبار غرب و استثمار شرق به نمايندگي از حاكمان حاشيه خليج فارس بالاخص حاكميت شبه جزيره عربستان ، حكومت منحوس و نامشروع فهد و با همكاري گروه ضاله وهابيون تغذيه فكري و مالي مي شوندهمان گروه پليد و خونخواري كه دستان كثيفشان تا مرفق به خون هزاران انسان بي گناه آلوده است جناب مكه يا هر كسي ديگري كه با هر آيدي آمديد ماهيت برادران اهل سنت با بحثهاي مطرح شده در انجمن اسك دين بر همگان واضح و مبرهن گشت چه همين افراد چون نميتوانستند در عمومي ها اباطيل خود را به كرسي بنشانند در پروفايلها مسائل را مطرح مي كردند و حتي در خصوصي ها مباحث را طرح مي كردند و البته به جايي هم نرسيدند جناب مكه به حضرتعالي هم مانند گذشتگان تان سفارش ميكنم بجاي طرح مباحث بيهوده و به نتيجه نرسيدن ، در مباحث اخلاقي ، كلامي ، اعتقادي و احكام شركت بفرمائيد و موارد اختلاف كلامي بين اهل سنت و شيعيان را مطرح كنيد يا در مباحث اخلاقي از محضر اساتيد كسب فيض نمائيد البته اين را حمل بر ضعف ما در رويارويي با مباحث نكنيد چه اينكه اگر بخواهيم با شما رو برو شويم از دري ديگر و از منظري ديگر و با لحني ديگر روبرو مي شويم و مطمئنا شما در برابر بديهيات حديثي و متون روايي كه علماي بزرگواتان در تصديق مباني مذهب شيعه مطرح فرمودند جوابي نخواهيد داشت وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ، وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ (43) و السلام علي من اتبع الهدي
[=arial black]السلام علیک یا قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)
[=arial black]السلام علیک یا اهل بیت نبوه(ع)
[=arial black]السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
[=arial black]اجرک الله یا صاحب الزمان(عج)
[=arial black]****************
[=Arial Black][=Arial Black]پیامبر(ص) و اهل بیتش(ع) در قران وضعیت مشخص است که باید به ایشان درود فرستاد
[=Arial Black]**************************
[=Arial Black]اولا اتهامات شما بی اساس است
[=Arial Black]هرکس تایپیک را بخواند می فهمد چه پاسخ هایی به شما داده شده است و چه کسی قصد فریب دارد
مکه;302999 نوشت:
بنده دقیقا 30 سند آوردم،که فقط 5 تای آنها بدون شماره صفحه است و 25 تای دیگر هم دارای نام کتاب، هم نویسنده، هم صفحه، هم متن است. جالب ابنجاست که اکثر آنها از اهل شیعه بود.
مکه;302999 نوشت:
البته شاید بهانه گیری می کنید و می خواهید زیر جواب فرار کنید، ظاهرا بد جوری...
به هر حال بنده 68 سند کامل دیگر که که 57 تای آنها از سوی منابع شیعه است را آماده کرده ام.
و شک نکنید تا زمانی که جوابی ندهید متن ها را ارائه نمی دهم، می دانید چرا؟ چون احساس می کنم که با خواندن آنها می خواهید راه در رو پیدا کتید و مخاطب را فریب دهید. پس با نهایت احترام می گویم منتظر دفاع شما در مورد شبهه ای که مطرح نمودید هستم. شما به بنده گفتید اگر مرد هستم ثابت کنم که این ازدواج صورت گرفته است... بنده با 30 سند ثابت کردم.
در جای دیگر گفتید اگر مرد هستم بگویم اسمم چیست؟؟؟!!! فکر کنم شما اصولا توی کار تشخیص جنسیت فعالیت می کنید؟؟؟
در کل از آنجایی که در این 3-4 صفحه دریافتم که در قبال دوستان اهل سنت ما حساس هستید و ظاهرا از آنها می ترسید، باید با افتخار بگویم ما اهل سنت همه یکی هستیم...
[=Arial Black]دوما نوشته هایتان تکراری است
[=Arial Black]بارها مشاهده کرده ایم
[=Arial Black]سوما سوال زیر من رو جواب بدهید
[=Arial Black]تفره و مغلطه و ... نمی تواند شما را نجات دهد
[=Arial Black]ضمنا
[=Arial Black]1میلیارد 600میلیون مسلمان
[=Arial Black]آیا همه سنی هستند؟
[=Arial Black]آیا همه اعتقاد بر سلام دادن بر مردگان دارند ؟
[=Arial Black]همون ohfreedomکه ......اعتقاد نداشت
[=Arial Black]من وقتی می گویم مرد باش و منافق نباش: [=Arial Black]ملاکم جنسیت نیست
[=Arial Black]شما سطح فکریتان پایین است که مردانگی را فقط و فقط در جنسیت خلاصه می کنید
[=Arial Black]ایضا این که گفتید بنده از جماعت هل سنت می ترسم ...من اگر از این جماعت می ترسیدم که جواب نمی دام و مقابله با شبهات بی اساسشان نمی کردم
[=Arial Black]البته حساب اهل سنت از وهابیت جهنمی جدا هست
[=Arial Black]خیر برادر جان:
[=Arial Black]شما ترسو هستید که حاضر نیستید ماهیت خود را مشخص کنید...شما ترسو هستید که از افشای ماهیت واقعی خوتان و اسم واقعی خود ترس دارید و حاضر به این نیستید که اقرار کنید هیچ رابطه ای ...هیچ رابطه ای بین شما و اون کاربر بی ادب و هتاک نیست که با بی ادبی و هتاکی و توهینی که مشمول حد قذف می باشد و حد الهی هم غیر قابل سقوط است از این سایت اخراج شد ...بله شما منکر هر گونه رابطه و ارتباط بین خود و ohfreedom نشده اید و این سوال جدیدی نیست و...قبلا هم من این سوال رو از شما داشته ام که جواب ندادید
[=Arial Black]و این هم دفعه سوم:
[=Arial Black]سوال زیر من رو پاسخ دهید
[=Arial Black]دوستان هیچ گونه پستی نزنید تا به این سوال پاسخ دهد
[=Arial Black]هیچ گونه پستی نزنید
sayedali;302947 نوشت:
[=Arial Black]ایا شما همون ohfreedomنیستید؟
[=Arial Black]زیرا تصاویری که ارائه می دهید شبیه همون تصاویری است که ارائه می داد
[=Arial Black]ایرادات شما به اسناد هم شبیه همون بهانه های معروف اون اقا است ........مثلا اون اقا هم می گفت در جلد فلان نیست درجلد فلان هست ...نمی دانست که چاپ ها باهم فرق دارد
[=Arial Black]یا می گفت شما کتب را تحرف می کنید ....
[=Arial Black]و....
[=Arial Black]حالا:
[=Arial Black]اگر مرد هستی ...راستش رو بگو.......منافق نباش...
[=Arial Black]بگو که شما همون کاربر هستید
[=Arial Black]یا هم انکار کن و بگو هیچارتباطی بین شما و ایشان نیست
[=Arial Black]دوستان پستی نزنید تاایشان جواب این سوال اخیر بنده را بدهند
و السلام علی سیدنا و نبینا محمد -ص- و اصحابهم ابوبکر و عمر و عثمان و علی -رض ا ع-
رحیق مختوم;303025 نوشت:
اصلا و ابدا هم سخت نيست چه اينكه حضرتعالي دير رسيديد چون برادران بزرگوار اهل سنت ما قبل از اينكه شما بدانيد اسك ديني وجود دارد باندازه كافي كمرشان از بحثهاي سنگين و استدلالات مستحكم دوستان شيعه ما شكست اصولا به بحث گذاشتن چيزهايي كه قبلا به اندازه كافي مورد كنكاش و جستجو قرار گرفت بيهوده هست پس لطفا اول اگر واقعا دنبال حقيقت هستيد در انجمن بچرخيد و به جوابتان برسيد كه حتما هم خواهيد رسيد
برادر گرامی انتظار داشتم جوابی یک خطی را به بنده بدهید. اما با این حال از انجایی که در پروفیل شما نوشته است تحصیلات حوزوی دارید خوب می دانم که جوابتان چییست که از آن طفره می روید.
رحیق مختوم;303025 نوشت:
اجازه بدهيد سوالي از شما بپرسم اينكه چرا اهل سنت در بدو ورود به انجمن تمام هم و غمشان مصروف به شبهات است؟؟؟ مگر در اين انجمن فقط بحث شبهات مطرح است؟؟ مگر غير از مباحث اختلافي هيچ بحثي وجود ندارد كه مورد توافق اهل سنت و شيعيان باشد؟؟؟ چرا اهل سنت در انجمن در مباحث اخلاقي يا تفسيري و كلامي و.... شركت نمي كنند ؟؟؟ جناب مكه يا هر كسي كه هستيد چرا نمي آئيد در باب احكام شرعي موارد افتراق و اختلاف را بيان نمي كنيد؟؟؟ و چرا هميشه بدنبال خدشه در اصل مذهب تشيع هستيد ؟؟؟
برادر من ما اینجا هستیم که چیزی که نمی دانیم را به هم آموزش دهیم.
اینجانب به صراحت اعلام می کنم که اگر کسی جمله ای به من آموزش دهد مرا مدیون خود ساخته است.
من اینجا هستم که از میان اختلافات درسی دهم و یا درسی یاد بگیریم.
sayedali;303071 نوشت:
اولا اتهامات شما بی اساس است هرکس تایپیک را بخواند می فهمد چه پاسخ هایی به شما داده شده است و چه کسی قصد فریب دارد
مساله ازدواج عمر فاروق -رض- با ام کلثوم -رض- در متابع زیر نیز وجود دارد. فقط برای اینکه به شما ثابت کنم متن ها آماده است رفرنس ها را ارائه می دهم اما اصل متن تا زمان مقتضی نزد بنده محفوظ است. پس بهتر است جواب بدهید و از جواب نترسید.
موسوعة الامام علیبن ابیطالب، ج1، ص126؛ اعلام النساء ص238؛ سیر اعلام النبلاء الذهبی ج3 ص500
- سیر اعلام النبلاء الذهبی ج3, ص500 ؛ بدایه و النهایة ابن کثیر ج5ص 330 ؛ موسوعة الامام علیبن ابیطالب، ج1، ص126
- الإیثار بمعرفة رواة الآثار ابن حجر عسقلانی ج 1 ص 211، دار الكتب العلمیة ، بیروت
- الرحمانی الهمدانی, احمد, فاطمة زهراء شادمانی دل پیامبر، ترجمه سیدحسین افتخارزاده, بیتا, بیجا, 1373ش, ص918؛ القزوینی, السیدمحمدکاظم, فاطمة الزهراء من المهد الی اللحد، دارالانصار, بیجا, 1422ق, ص169ـ170
- علل الشرایع، إبنبابویه، ص186-185، چاپ نجف - همین روایت را شیخ مجلسى نیز در كتابش جلاءالعیون آورده است.
- بحار الأنوار مجلسی، ج 79 ص 27
- السیدة زینب فی تاریخ الاسلام الغروی, الشیخ محمدهادی شیعی(معاصر) ، ص18.
- مناقب الإمام أمیر المؤمنین ج 2 ص 71؛
- شرح الأخبار قاضی نعمان مغربی ج2 ص 291 و ص430؛
- روضة الواعظین فتال نیشابوری ص 135
- تاریخ دمشق ابن عساکر ج 42 ص 555
- كشف الغمة ج2 ص 62؛الأنوار البهیة
- عباس قمی ص 75 (موسسه نشر اسلامی)
- الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة، سید علی خان مدنی ص 118
- شرح احقاق الحق مرعشی ج 18 ص 249
- نهج السعادة شیخ محمودی ج 7 ص 100
- کنز العمال متقی هندی ج 13 ص195 ح36583
- نظم درر السمطین الزرندی الحنفی ص 137
-امامه بنت ابی العاص و لیلی بنت مسعود و اسما بنت عمیس و ام البنین .. نگا: الفصول المهمة فی معرفة الأئمة ابن صباغ ج1 ص 648 _ دار الحدیث للطباعة والنشر
-بدایه و النهایه ج7 ص 327 و 328 و الوجیز المفید ص 70 و تراجم الشهدا ص 26 و جزء حدیثی ص125
- انساب الاشراف ج2، ص299ـ300 و ج3، ص98 ؛ الإصابة ج6 ص 7 رقم 7780؛ اعلام الزرکلی ج6 ص 69.. در مورد شهادت محمد بن جعفر و عون بن جعفر، همسر دوم و سوم ام کلثوم در بحث "ام کلثوم پس از عمر با چه کسی ازدواج کرد"مفصلاً صحبت خواهد شد.
-بحار الانوار مجلسی ج 42 ص 276 -بحارالانوار مجلسی ج42 ص289
-بحارالانوار ج42 ص293
-بحارالانوارج42 ص 294
-سیر اعلام النبلاء ج 38 ص 20 ؛لسان المیزان ابن حجر ج1 ص 218 ، بیروت ، لبنان،1971م
-تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی ج9 ص 324 رقم 606 ؛ تهذیب الکمال المزی ج 26 ص 180-181
- مصعب بن عبدالله الزبیرى, نسب قریش ص 82. دارالمعارف للطباعه و النشر
- تهذیب الاسماء امام نووی ج1 ص362 /انساب الاشراف ج1 ص 67 و 68 و همچنین جمهرة أنساب العرب ابن حزم ؛ نسب قریش مصعب زبیری در باب ولد جعفر بن ابی طالب
- سفرنامه حج، میرزا علىخان امین الدوله صدراعظم، مقدمه كتاب، ص 3.
- الامالی شیخ المفید، ج1، ص354؛ اعلام الوری طبرسی, ص203 ؛العمدة ابن البطریق ص 30 - 31 ؛کشف الغمه،ج2 ص67 ؛بحارالانوارمجلسی، ج42، ص74 و89 ؛عمده الطالب، ص29 ؛المستجاد من الإرشاد ، حلی ص 139 _ قم
- الامالی شیخ مفید،حاشیه ص 322
- اعیان الشیعه ج1 ص 327
- أعیان الشیعة ج 5 ص 17
- تاریخ مدینة دمشق، ج2، ص309 ـ 310.
- تاریخ مدینة دمشق، ج2، ص309 ـ 310.
-به نقل از زینب الكبرى، للنقدی ص22 و29. و از قول شیخ نقدی ص 16-17 و مراجعه شود به فضائل زینب. سید احمد موسوی
- تنقیح المقال، ج 2، ص 24 و72 و 79 و ج3 ص 72
- نفس المهموم، ص 456
- العقدالفریه، ج 4، ص 171
- ریاحین الشریعه، ج 3،ص15 و 307و 308 و 317 و ج4ص 225 و 255
حياة الحيوان الكبرى ،دميري ص 482 ،دار الكتب العلمية ، بيروت ، لبنان ، 2003 م
- تهذيب الاحکام الطوسي , ج9، ص362
- وسائل الشيعه الحر العاملي, ج26، ص314
- سنن الدارمي, ج2، ص379
- مستدرک الحاکم, ج4، ص346 (هذا حديث اسناده صحيح و فيه فوائد منها)
- السنن الدارقطني, ج4، ص40 دارالکتب اسلاميه
- سنن الکبري بيهقي, ج6، ص222
- المصنف ابن ابي شيبه ج4 ص 133
- مسالک الافهام الشهيد الثاني , ج13، ص270
- جواهر الکلام ،جواهري , ج39، ص308
- کشف اللثام الفاضل الهندي ج2، ص312
- مکتبة المرعشي, قم؛ المدونة الکبري الامام مالک ج3، ص385
- مطبعة السعادة مصر ؛ المغني ابنقدامه, عبدللهبن محمد الحنبلي ج7، ص187, دارالکتاب العربي, بيروت -
- الشرح الکبير ابنقدامه, عبدالرحمن ج7، ص156 ،دارالکتاب العربي, بيروت
- المنمق، البغدادي ص310
- رياض المسائل(ط ق حجريه) الطباطبايي, ج2، ص380
- مستند الشيعة(طج)، النراقي ج19، ص452
- موسسه آل البيت, قم, 1419ق
- بحار الأنوار، ج 42، ص 109.
- کنز العمال متقي هندي ج 13 ص 623 ح 37584
- صحيح البخاري ج5 ص 36؛
- سبل الهدي و الرشاد ج4 ص 220
- ابن اثير در جامع الاصول في احاديث الرسول همچنين المنتظم لابن جوزي و رياض النضره محب الطبري و...
- تاريخ دمشق ابنعساکر, ج19، ص484
- سير اعلام النبلاء ذهبي ،ج6، ص2
- اليعقوبي،ج2، ص149؛ طبري، ج3، ص168
- الکامل ابن اثير، ج2، ص537
- حديث ابن عباس : أخرجه الطبرانى (11/243 ، رقم 11621) . حديث عمر : أخرجه الطبرانى فى الأوسط (5/376 ،رقم 5606) ، والبيهقى (7/64 ، رقم 13172) ، والضياء(1/197 ، رقم 101) ، وقال : إسناده حسن . وأخرجه أيضًا : الطبرانى(3/45 ، رقم 2634) ، وأبو نعيم (7/314) ، وقال : غريب . والديلمى (3/255 ، رقم 4755) .حديث المسور : أخرجه الطبرانى(20/27 ، رقم 33).به نقل از جامع الاحاديث سيوطي/ش 15633 و مورد اتفاق شيعه و سني است.
- المغنى ابن قدامة ج 6 ص 491، مكتبة الجمهورية ، القاهرة ..
-تهذيب الاسما نووي ج 3 ص 263
- شرح إحقاق الحق ج 3 شرح ص 315
- قال أبو عمر:خبيب بن إساف هذا تزوج حبيبة بنت خارجة بن زيد بن أبي زهير بعد أن توفي عنها أبو بكر الصديق. طبقات الکبري ابن سعد ج8 ص 360
- استيعاب في معرفة اصحاب
- تذکره حبيبه بنت خارجه ج4 ص1807 رقم3287
- توضیحالمقاصد، ضمن مجموعه نفیسه، ص526
- حیاة الحیوان الكبرى دمیری ص 482 ،دار الكتب العلمیة ، بیروت ، لبنان ، 2003 م
-مجمع الزوائد و منبع الفوائد ج4 صص 283 و 284 ، دار الكتب العلمیة - بیروت - لبنان
- التنبیه والإشراف المسعودی ص 251 - 252 .. ناشر : دار صعب - بیروت - لبنان
- سنن الكبرى ،بیهقی ، ج 7، ص 70 ،دار الفکر
-البدایه و النهایه ج 5 ص 330
- مروج الذهب المسعودی، ج3 ص63ـ64
- الارشاد شیخ المفید، ج1، ص354
- المجدی فی انساب الطالبیین العلوی النسابه، ص11
- تاریخ الیعقوبی، ج2، ص213
- تاریخ طبری، ج4، ص118
- انساب الاشراف البلاذری، ج2، ص411ـ414
- الاصیلی فی انساب الطالبیین ابن طقطقی ص59ـ60
- بدایه و النهایه ج7 ص 139 البته در ادامه مینویسد: وقال الواقدی: هی أم كلثوم بنت جرول فولدت له عبید الله وزیدا الاصغر. که گفتیم واقدی شخصی غیر ثقه و متروک هستند.
- المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج امام النووی ج5 ص 205
- الإصابة فی معرفة الصحابة ج4 ص141 رقم 4826
- المعارف ابن قتیبه در ذکر فرزندان حضرت عمر رضی الله عنه؛تهذیب الاسماء امام نووی، ج2 ص5
- سیمای صادق فاروق اعظم،حاج عبدالله احمدیان؛ با این سند: الاصابه و ابن سعد به نقل اخبار عمر، ص394.
- حاج عبدالله احمدیان در سیمای صادق فاروق اعظم میگوید:حضرت عمر(رض)به علت حبی که نسبت به برادرش زید داشت فرزند ام کلثوم بنت علی را زید اکبر نامید. و الله اعلم.
- الفخری فی انساب الطالبین المروزی ص245 ـ247
- العمدة ابن البطریق ص 30 - 31
- مستدركات علم رجال الحدیث ج8 ص559
- قاموس الرجال محمد تقی تستری ج 12 ص 216
- إعلام الورى بأعلام الهدى الطبرسی ج 1 - ص 397
- التنبیه والإشراف المسعودی ، ص 251 - 252 .. دار صعب - بیروت - لبنان
- امتاع الأسماع مقريزي ج11 ص 345
- الإستيعاب ابن عبدالبر ؛اسد الغابة ابن اثير ؛ و روض الانف و...
-انساب الاشراف بلاذري ص 323
- ذخائر العقبي ج 1 ص117
- امتاع الاسماع المقريزي ج5 ص 370
- اعلام الزرکلي دمشقي ج6 ص 69
- رياض النضره في مناقب عشره ذکر دختران حضرت علي(ع).. و از معاصر رجوع شود به کتاب الفتنة في عهد الخلفاء الراشدين رضي الله عنهم ص 36
-قاموس الرجال الشيخ محمد تقي التستري - ج 12 - ص 217
- لباب الانساب ابنفندق ج1، ص361 و 396
- الغدير اميني ج9 ص 368
- معجم رجال حديث خويي ج 16 ص 166
-فضائل أمير المؤمنين (ع) ابن عقدة الكوفي ص 96
- رجال ابن داوود حلي ص 167.. البته در حاشيه تصحيح شده.
- نقد الرجال تفرشي ج 4ص158
- طرائف المقال البروجردي ج 2 ص107
- مكتبة المرعشي،قم ؛ معجم رجال حديث خويي ج16ص166
- محمد علي اردبيلي نيز به اين اشتباه اشاره ميکنددر جامع الرواة ج2ص83 مكتبة المرعشي ، قم ، ايران
- الزرکلي ج6 ص 69
- عمدة الطالب ابن عنبة ، ص 36
- الاصابة ابنحجر ، ج6، ص7. و ابوالفرج اصفهاني نيز در کتاب مقاتل الطالبين به نقل از نصر بن مزاحم شهادت محمد بن جعفر را در جنگ صفين به دست عبيدالله بن عمر دانسته.
- قاموس الرجال شيخ محمد تقي تستري ج 9 صص 159 و 160
-عمدة الطالب ابن عنبه ص 37
- الدرجات الرفيعة في طبقات الشيعة ص 184
- العقيلة والفواطم حاج حسين الشاكري(معاصر)ص 75 ، چاپخانه ستاره
-ذخائر العقبي محب طبري ص 117
- رياض النضره في مناقب عشره،.. ذکر دختران حضرت علي(ع) ص 298
- امتاع الاسماع المقريزي, ج5، ص370
- قاموس الرجال ،محمد تقي التستري ، ج 12 ص 217
مستدرک حاکم ح 5629
- تاريخ دمشق ج 25 ص 97 و ج 70 ص 198
- و کنز العمال ح 36592
- الاصابه ج 8 ص 354 رقم 11888
- الاستيعاب ج 4 ص 1924 رقم4118
- اسد الغابة ج 3 ص 426
- سنن ابن ماجه، ج 1، ص 639 ح1986، بَاب ضَرْبِ النِّسَاءِ ، دار الفكر ، بيروت
- مسند إمام احمد ج 1، ص 20
- كتاب الوتر المقريزي ص50 ، مكتبة المنار ، الأردن ،الزرقاء
- مستدرك سفينة البحار ج 6 ص 57
- الامالي طوسي ج 1 ص 683
- الاحتجاج طبرسي ج 1 ص 145
- مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 50
- بحار الانوار ج 43 ص 148
- الدر النظيم ابن حاتم عاملي ص 478
- بيت الأحزان عباس قمي ص 150
- الكافي تحقيق المجلسي والبهبودي ، باب تزويج ام کلثوم حديث شماره 2.. البته مجلسي اين روايت را حسن قرار داده است، ولي هميشه جرح مقدم است بر تعديل!
- بحار الانوار مجلسي ج30 ص 363 - 366
- انوار العلويه جعفر النقدي ص 58
- مستدرک سفينة البحار علي النمازي ج 7 ص 74 - 75
- مجمع النورين ابوالحسن المرندي ص 250-251
- وسائل الشيعة ج7 ص424
- الفروع من الكافي ج 3 ص350
- بحار الأنوار، ج 42 ص 107
- الكافي تحقيق المجلسي والبهبودي،باب المتوفى عنها زوجها المدخول بها أين تعتد و ما يجب عليها،روايت شماره 1 و 2
- المصنف ابن ابي شيبه ج4 ص 133 _ بيروت
- الكافي تحقيق المجلسي والبهبودي ، باب تزويج ام کلثوم حديث شماره 1.. و مجلسي اين روايت را حسن قرار داده است، ولي باز ميگويم:هميشه جرح مقدم است بر تعديل!
- بحار الأنوار، ج 42، ص 109
- از حضرت عمر رضي الله عنه با اين کلمات:لا تكرهوا فتياتكم على الرجل القبيح فإنه يحببن ما تحبون؛ سنن سعيد بن منصور ح811
- البدايه والنهايه ج 7 ص153
- ابن الجوزي، ص73
- سامرات، ج2، ص49
- عقد الفريد، ص98
- الرياض النضره، ج2، ص56
- اخبار عمر، ص375.
- ابن سعد، ج1، ص190
- ابن اثير، ج3، ص27
- طبري، ج5، ص17
- اخبار عمر، ص397
- عبقريه، عمر، محمود عقاد، ص684.به نقل از سيماي صادق فاروق اعظم، حاج عبدالله احمديان
- طبقات الکبري ابن سعد ج3 ص332 ؛انساب الاشراف بلاذري "باب نسب بني عدي بن کعب "؛ تاريخ الخلفا سيوطي(فصل في نبذ من أخباره وقضاياه) ؛فتح الباري ابن حجر و کنز العمال و...
- طبقات الکبري ج3 ص 352
- تاريخ دمشق ج 44 ص 426
- اسدالغابه ، ج4، ص76
- بدايه و النهايه ج8، ص14
- شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد ج19، ص351
-تاريخ دمشق ج 54 ص 331
- سير اعلام النبلاء ذهبي ج 7 ص 122
- تاريخ الاسلام ذهبي ج6 ص 184
- کنز العمال ح 37515
- مجموع الفتاوي 35/184-185
- منهاج السنه ج1 ص 13
- حياة الحيوان الكبرى ،دميري ص 482 ،دار الكتب العلمية ، بيروت ، لبنان ، 2003 م
- بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار (م290) ص 376 ،منشورات الأعلمي ، تهران
- الاختصاص ،شيخ مفيد ،ص 302 ،دار المفيد، بيروت
- مناقب الامام امير المومنين(ع)، محمد بن سليمان الكوفي ،ج2 ص 561
- مجمع إحياء الثقافة الإسلامية - قم
- هداية الکبري،حسين بن همدان ،ص 130 ، بيروت
- روايت از امام صادق عليه السلام در: الخرائج والجرائح،راوندي ج2 ص 749 مؤسسة الإمام المهدي ، قم
- فيض القدير شرح جامع الصغير مناوي ج 4 ص 554 ح 5834 ،دار الكتب العلمية - بيروت
- حاشية رد المحتار ابن عابدين ج 2 ص 215 _ دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان
- الوسائل الشيعه ج 20 ص 38
- الحدائق الناضرة،محقق البحراني(م1186) ج23ص154 ،نشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم .
- ذخائر العقبى ص 168 ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج 12 ص 106
- هيثمي در "مجمع الزوائد"، به شماره 15208 ميگويد: طبراني آن را روايت کرده و راويانش ثقهاند.
- الاحتجاج الطبرسي ج 1 - پاورقى ص 171
- بحار الانوار ج 43 ص 120
- مستدرک سفينة البحار ج4 ص 336
- مدينة المعاجز بحراني ج4 ص443 _ قم
- بخاري در مناقب الانصار، باب تزويج النبي عايشه وقدومها المدينه به شماره 3895
- بخاري باب و کان عرشه علي الماء ج 4، ص 388 شماره 7420
- الأمالى، شيخ طوسى، ج1، ص38
- جلاءالعيون، مجلسى، ج1، ص176-169، چاپ تهران
- مناقب، إبنشهرآشوب مازندرانى، ج2، ص20، تحت عنوان "تزويج فاطمه با على"، چاپ هند.
- مناقب، خوارزمى، ص252-251
- كشف الغمة أربلى، ج1، ص358، چاپ تبريز، جلاءالعيون
- مجلسى، ج1، ص184
- بحارالأنوار، ج1، ص39-38
- جلاءالعيون مجلسى، فصل تزويج اميرالمؤمنين و فاطمه، ص104-103
- بحارالأنوار، ج43، ص93 و130-119
- الأمالى، ج1، ص39
- كشف الغمة، ج1، ص471-359تا484
- مناقب، خوارزمى، فصل20، ص253-252
- النهاية ج 2 ص 240
- کنز العمال ح 37587
- إمتاع الأسماع المقريزى ج 5 ص 369
- سيرت ابن اسحاق و مصنف عبد الرزاق ح10354
- تفسير در المنثور ج 3 ص 33 ، دار المعرفة للطباعة والنشر ، بيروت ، لبنان
-تهذيب الکمال المزي ج 33 ص 109 رقم 7241
- تهذيب التهذيب ابن حجر ج 12 ص29
- موسوعة الامام عليبن ابيطالب، ج1 ص126
- اعلام النساء، ص238
- سير اعلام النبلاء ج3 ص500
- ابن ابيالثلج بغدادي، م (تاريخالائمه، ضمن مجموعه نفيسه، ص 6، نشر بصيرتي.)
- تاریخالخمیس، ج1، ص278
- و ذخائرالعقبی، ص52.
-تاریخالخمیس، ج1، ص277،
- ذخائرالعقبی، ص52
- مقاتلالطالبیین، ص48
- مقتلالحسین، خوارزمی، ج1، ص83
- مشکل الآثار، طحاوی، ج1، ص47
- تاریخالخمیس، ج1، ص277
- ذخائرالعقبی، ص52
- بحارالانوار، ج43، ص8
-مسارّ الشیعه، ص54، نشر کنگره جهانی بزرگداشت هزارمین سال وفات شیخ مفید.
- منتهیالآمال، ج1، ص168، باب دوم
- تاریخالائمه، ضمن مجموعه نفیسه، ص 6، نشر بصیرتی؛
- تاجالموالید، ضمن مجموعه نفیسه، ص97
یادتان باشد موضوع ازدواج مطروحه از منابع بالا قابل اثبات است
ایا شما همون ohfreedomنیستید؟ زیرا تصاویری که ارائه می دهید شبیه همون تصاویری است که ارائه می داد ایرادات شما به اسناد هم شبیه همون بهانه های معروف اون اقا است ........مثلا اون اقا هم می گفت در جلد فلان نیست درجلد فلان هست ...نمی دانست که چاپ ها باهم فرق دارد یا می گفت شما کتب را تحرف می کنید .... و.... حالا: اگر مرد هستی ...راستش رو بگو.......منافق نباش... بگو که شما همون کاربر هستید یا هم انکار کن و بگو هیچ ارتباطی بین شما و ایشان نیست دوستان پستی نزنید تاایشان جواب این سوال اخیر بنده را بدهند
1- بنده مکه هستم.
2- تصاویر بنده مربوط به ویندوز 7 مورد استفاده 12 میلیون ایرانی و 2 و نیم میلیارد خارجی است.
3- اگر می گویم در فلان جلد است، همان جلد را هم می آورم.
4- تحریف کتب دیگر جای سخن ندارد، البته بنده اعتقاد به تحریف روایت از سوی دوستان عزیز دارم و این اعتقاد عموم اهل سنت در مورد علمای شیعه (و نه عموم شیعه) است.
5- طبق حدیث دروغ گویی نشانه ی منافق بودن است و بنده تا به دین لحظه دست کم به شما دروغی نداده ام.
6- دوستان چه پست بزنند و چه پست نزنند بنده ادامه خواهم داد.
7- شاید اگر مودبانه از من سوال پرسیده بودی جواب می شنیدی، اما از آنجا که در همان سوال اول در مورد اسم و رسم من با الفاظ شیعه پسند سوال کردید و نه با الفاظ سنی پسند، پس اجازه دهید جوابی شیعه پسند بدهم و نه سنی پسند!!! یعنی همان سکوت تا وقت اصلاح اخلاق شما
در ضمن تاکنون به حدی که باید در مورد ازدواج صحبت کرده ام. لذا اگر تا آخر وقت امشب پاسخی ندهید مجبورم این را به عنوان پذیرش موضوع ازدواج از جانب شما تلقی کنم و به موضوع بعدی بپردازم.
برای اثبات این امر یک روایت بحارالنوار شما را کافی است، تا کنون بیش از چیزی که باید منبع و حدیث آوردم.
شما اگر حرفی ندارید و پاسخ مناسبی ندارید پس سکوت اختیار کنید برادر گرامی من.
بزرگان شما وقتی موضوع را روشن دیدند در نهایت مجبور شدند بگویند این ازدواج به زور و اجبار بوده است!!!
[=arial black]السلام علیک یا قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)
[=arial black]السلام علیک یا اهل بیت نبوه(ع)
[=arial black]السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
[=arial black]اجرک الله یا صاحب الزمان(عج)
[=arial black]****************
مکه;303108 نوشت:
و السلام علی سیدنا و نبینا محمد -ص-
و اصحابهم ابوبکر و عمر و عثمان و علی -رض ا ع-
1- بنده مکه هستم. 2- تصاویر بنده مربوط به ویندوز 7 مورد استفاده 12 میلیون ایرانی و 2 و نیم میلیارد خارجی است.
3- اگر می گویم در فلان جلد است، همان جلد را هم می آورم.
4- تحریف کتب دیگر جای سخن ندارد، البته بنده اعتقاد به تحریف روایت از سوی دوستان عزیز دارم و این اعتقاد عموم اهل سنت در مورد علمای شیعه (و نه عموم شیعه) است.
5- طبق حدیث دروغ گویی نشانه ی منافق بودن است و بنده تا به دین لحظه دست کم به شما دروغی نداده ام.
6- دوستان چه پست بزنند و چه پست نزنند بنده ادامه خواهم داد.
7- شاید اگر مودبانه از من سوال پرسیده بودی جواب می شنیدی، اما از آنجا که در همان سوال اول در مورد اسم و رسم من با الفاظ شیعه پسند سوال کردید و نه با الفاظ سنی پسند، پس اجازه دهید جوابی شیعه پسند بدهم و نه سنی پسند!!! یعنی همان سکوت تا وقت اصلاح اخلاق شما
در ضمن تاکنون به حدی که باید در مورد ازدواج صحبت کرده ام. لذا اگر تا آخر وقت امشب پاسخی ندهید مجبورم این را به عنوان پذیرش موضوع ازدواج از جانب شما تلقی کنم و به موضوع بعدی بپردازم.
برای اثبات این امر یک روایت بحارالنوار شما را کافی است، تا کنون بیش از چیزی که باید منبع و حدیث آوردم.
شما اگر حرفی ندارید و پاسخ مناسبی ندارید پس سکوت اختیار کنید برادر گرامی من.
بزرگان شما وقتی موضوع را روشن دیدند در نهایت مجبور شدند بگویند این ازدواج به زور و اجبار بوده است!!!
شما حتی حرف بزرگان خود را هم قبول ندارید
[=arial black]خیلی خوب
[=arial black]پس شما حاضر نیستید رک و راست جواب بدهید
[=arial black]و حاضر نیستید بگویید که هیچ ارتباطی بین شما و اون کاربر نیست
[=arial black]و تفره رفتید
[=arial black]اگر شما اون فرد نیستید و هیچ ارتباطی باشما و اون فرد نیست باید به صراحت بگویید
[=arial black]این که شما بگویید مکه هستید ....معلوم هست که نام کاربری ها با هم فرق دارد جواب کامل پیرامون شبه ازدواج ام کلثوم(س) و عمر
خیلی خوب پس شما حاضر نیستید رک و راست جواب بدهید و حاضر نیستید بگویید که هیچ ارتباطی بین شما و اون کاربر نیست و تفره رفتید اگر شما اون فرد نیستید و هیچ ارتباطی باشما و اون فرد نیست باید به صراحت بگویید این که شما بگویید مکه هستید ....معلوم هست که نام کاربری ها با هم فرق دارد
دوست عزیز شما دارید بحث را به حاشیه می برید
به صراحت گفتم: از آنجا که با ادبیاتی شیعه پسند و نه سنی پسند از من سوال کردید و این سوال شما در برخورد اول بر من بسیار ناخوشایند بود به این زودی ها جوابتان را نخواهم داد تا انشالله در طول زمان خود به جواب خود برسید.
در ضمن شما به فکر پاسخ به سوالات ذهن خود درباره سنی ها باشید.
باسلام با اجازه پیشکسوتان
درخصوص مباحث اخلاق اسلامی را رعیت کنید
زود حکم صادرنکنید
مباحث حدود ش مباحث علمی باشد
در جهت شناخت اعتقادات باشد
در مسیر رفع اختلافات باشد
اشخاصی که در این زمینه مطالعات دارند وارد مباحث شود
مباحث در جهت تثبیت واقعیات باشد نه ادعاهامون
از موضوعاتی که مورد اتفاق برادران اهل سنت وشیعه باشدبحث هم شود مفید خواهد بود
وبا توجه به اینکه اهل سنت با وهابیت هیچ سنخیتی ندارند درمباحث معلوم شود نظر اهل سنت است یا وهابیت
موضوعات هم یکی یکی بررسی شودپراکنده نباشد
انشاالله همه مسلمین دین ناب محمدی صلی الله علیه وعلی آله را خوب بشناسند وبا عمل کردن به آن فرامین .جامعه جهانی را اصلاح کنند وشاهد پیشرفت انسانیت در جهان باشیم
[="Tahoma"]
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نوشته است
این حدیث را مقابل حدیثی که در بیماری آن حضرت نقل شده که ائتونی بدواه و بیاض اکتب لکم ما لا تضلون بعده ابدا جعل کرده اند پس نزد آن حضرت اختلاف کردند و گروهی گفتند لقد غلب الوجع حسبنا کتاب الله
این استعاذه دو معنا میتواند داشته باشد
یا خبر از نداشتن اختلاف بین مومنان میدهد یا بمعنای نهی از اختلاف
بنا بر معنای اول لازمه آن کذب است زیرا بدیهی است که اختلاف آن هم چه اختلافی رخ داد و امیر المومنین و بنی هاشم و گروهی از بزرگان صحابه که پیروانشان بودند بزرگ خزرج سعدبن عباده و بقیه انصار مخالف بودند اگر چه ظروف و احوال این گروه را که از بیعت سر باز زده بودند پس از مدتی به زانو در آورد و آنان را در برابر خلافت منتخب خاضع کرد ولی آنچه در دل پنهان داشتند تا پایان عمرشان و تا روز قیامت در قلوب شیعیان باقی ماند و می ماند و امیر المومنین و خاندان آن حضرت و شیعیانش در هر فرصتی که بوجود می آمد فریاد زده ناله سر میدادند از حق غصب شده وخلافت ربوده شده پرده بر میداشتند
و بنا بر معنای دوم لازمه آن فاسق دانستن گروه زیادی از بزرگان صحابه است زیرا با این نهی پیامبر مخالفت کردند و به مخالفت با این گروه پرداختند و این با حکم به عدالت همه صحابه نمی سازد مگر اینکه حکم به عدالت را مخصوص به غیر امیر المومنین و یاران خاص آن حضرت کنند پس روایت یاد شده به هر معنایی که باشد باطل است
و بیا از خانم عایشه درباره این روایت بپرسیم که چرا وی در روزی که درباره خلافت نزاع و اختلاف پیش آمد از این روایت سخنی به میان نیارود و به کسانی که با پدرش به نزاع برخاستند این تصریح پیامبر را گوشزد نکرد و بیان را از وقت حاجت به تاخیر انداخت و شاید پاسخ دهد که او هرگز این خبر دروغ را از همسر کریمش نشنیده است لکن راویان سیاه روی پس از وفات حضرت کرامت وی را مراعات نکردند این دروغ را به وی نسبت دادند
شاهد این پاسخ روایتی صحیح است که ا زطریق وی وارد شده و بر عدم استخلاف دلالت می کند
جناب مكه امضاي حضرتعالي مغاير شانيت بسياري از مومنان خداوند متعال بود و ويرايش گرديد و اول پست هايتان به تاسي از جناب سيد علي شما هم بخاطر مقابله به مثل سلامهايي بر جناب عمر و ... فرستاديد و اين مطلب هم بخاطر عدم قبول از طرف مسلمانان حذف گرديد بديهي است در اينجا مطالبي كه مغاير با اصول مذهب باشد بخاطر وهنيت و عدم سو استفاده از طرف دشمنان اسلام ويرايش خواهد شد
جناب مكه همه مسلمانان به اهل بيت پيامبر سلام و درود ميفرستند ولي همه مسلمانان حداقل شيعيان چنين درودهايي را قبول ندارند پس مطالبي را تقليد كنيد كه حداقل مورد قبول قاطبه مسلمانان باشد
[="Tahoma"]
تنها روایتی که جواز خلافت توسط ابابکر را صادر کرده و ساخته و پرداخته عامه هست روایتی است که خضری در المحاضرات آورده است که
اصل در انتخاب خلیفه رضایت امت است و قوت وی از همین راه است و مسلمین هنگام وفات رسول خدا بر همین اساس رفتار کرده و ابوبکر صدیق را انتخاب کردند و در این انتخاب به نص یا امری از جانب صاحب شریعت استناد نکردند و بعد از انتخاب وی با او بیعت کردند و معنای بیعت این است که با او عهد بستند که سخن او را در موردی که رضایت خداوند سبحان در آن است گوش کنند و اطاعت کنند همانگونه که وی با آنها عهد بسته که در میان آنها بر اساس احکام دین بدست آمده از قرآن و سنت پیامبر رفتار کند و این عهد انجام شده میان خلیفه و امت معنای بیعت است از باب تشبیه بهآ« به کار بایع و مشتری که هنگام اجرای عقد بیع با یکدیگر دست می دهند
پس قوت حقیقی خلیفه از همین بیعت بدست می آید و همگی وفای به این بیعت ر از لازم ترین چیزهایی می دانند که دین آن را واجب کرده و شریعت آن را حتمی نموده است
ابوبکر راه دیگری را در انتخاب خلیفه به یادگار گذاشت و آن انتخاب خلیفه بعدی توسط خود وی بود و پس از آن از همگی عهد گرفت که از این خلیفه اطاعت کنند و همه مسلمین این روش را پذیرفتند و اطاعت از وی را در این زمینه لازم شمردند و این عمل ابابکر همان ولایت عهدی است
حال از این عبارت روشن میشود که این روایات پس از بیعت گرفتن و استقرار خلافت برای کسی (ابوبکر) که آن را بر تن کرد ساخته شده است لذا هیچکس نه در روز سقیفه و نه پس از آن از این روایت سخنی به میان نیاورد با اینکه بازار گفتگو و احتجاج وتنازع داغ بود
اینک احادیثی را می آوریم که نزد قوم صحیح است و با روایات یاد شده متضاد بود و آنها را تکذیت میکند
[="Tahoma"]
1- به سند صحیح از ابوبکر وارد شده که در بیماری منجر به مرگ گفت " وددت انی سالت رسول الله لمن هذه الامر فلاینازعه احد و وددت انی کنت سالته هر للانصار فی هذا الامر نصیب ( تاریخ طبری 4/53 {3/431} العقد الفرید 2/254 {4/93} درباره این حدیث بحثی در الغدیر 7/229 و 240 مطرح شده است
برادرانی که این سطور را مطالعه میفرمائید اگر ابابکر از رسول خدا چیزی درباره خلافت خودش شنیده بود آنچنان که در برخی روایات پیشین بود دیگر مجالی برای این آرزو نبود مگر اینکه بیماری بر وی غلبه کرده باشد یا هذیان بگوید آنچنان که این معنا را در مورد پیامبر اکرم در حدیث کاغذ و دوات احتمال دادند
2- مالک از عایشه نقل کرده " لما احتضر ابابکر دعا عمر فقال این مسخلفک علی اصحاب رسول الله یا عمر وکتب الی امراء الاجناد : ولیت علیکم عمر و ام آل نفسی و لاالمسلمین الا خیرا ( تیسیر الوصول حافظ بن الدبیع 1/48 {2/57}
حال اگر نصی بر خلافت عمر وجود داشت چه معنا دارد که ابابکر خلیفه قرار دادن عمر را به خودش نسبت دهد ؟؟!!
3- اگر روایت پیشین صحیح است و خلافت عهدی از جانب خداوند سبحان است ابوبکر به چه مجوزی گفته است انی ولیت هذاالامر و انا له کاره و الله لوددت ان بعضکم کفانیه ( صفه الصفوه 1/99 {1/260 شماره 2}
چگونه از چیزی کراهت دارد که خداوند برای او قرار داده و جبرئیل آن ر ا آورده و پیامبر طاهر به او خبر داده است ؟؟؟ و نیز چگونه دوست دارد دیگری او را در این امر کفایت کند در حالیکه بر اساس آن روایت ساختگی بین پیامبر و آرزوی آنحضرت یعنی خلیفه قرار دادن علی فاصله افتاد و خداوند برای اراده آن حضرت ارزشی قائل نشد و خلافت هیچکس جز ابوبکر را نپذیرفت ؟؟!!
4- و مجوز ابوبکر در این که از مردم میخواست خلافت را از او باز ستانند چیست ؟؟ سخنانی از این دست زیاد از وی شنیده شده است که " اقیلونی اقیلونی لست بخیرکم (مرا رها کنید که من بهترین شما نیستم ) (الصواعق المحرقه 30/{ص 51}
ونیز در کلام دیگری گفت لاحاجه لی فی بیعتکم اقیلونی بیعتی (الامامه و السیاسه 1/14 {1/20} و چگونه برای مردم نسبت ه باز پس گیری بیعت اختیاری قائل بوده است و چگونه رد کردن مشیت و عهد خداوند را جایز شمره است ؟؟!!
[="Tahoma"]
1- و چگونه عمر مرجع در امر خلافت را شورای مسلمین میدانست و می گفت من بایع امیرا من غیر مشوره المسلمین فلابیعه له و لابیعه للذی بایعه تغره ان یقتلا " یعنی اگر کسی بدون مشورت مسلمین با امیری بیعت کرد بیعتش باطل است و هیچ اثری ندارد غی از اینکه هر دو کشته شوند ( مسند احمد 1/56 {1/91 ح 393} و البدایه و النهایه 5/246 { 5/267 حوادث سال 11 هجری } )
نتیجه :
این روایت چیزی نیست جز هیاهو و جار وجنجال در برابر حقیقت روشن و خلافت حقی که با نصوص صریح و صحیح برای امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه افضل صلوات المصلین ثابت شده است و پیامبر امین آن را به صورت وحی از طرف خداوند متعال از روز شروع دعوت تا آخرین لحظات حیات دریافت کرد و آشکارا به مردم اعلام نمود این ها چیزی جز جار و جنجال و فتنه گری در کاری که خلق خدا در آن هیچ اختیاری ندارند نیست و پیامبر اعظم در شروع دعوت خود تصریح کردند که زمام این امر (خلافت) به دست خداست و هر کجا بخوهد قرار می دهد الامر الی الله یضعه حیث یشاء و پیغمبر این مطلب را روزی فرمودند که خود را بر بنی عامر بن صعصه عرضه کرد و آنها را به سوی خدا دعوت کرد و یکنفر از آنها پرسید اگر ما از تو تبعیت کنیم و خداوند تو را بر مخالفان چیره کند آیا پس از شما امر خلافت برای ما خواهد بود ؟؟ پیامبر فرمود ان الامر الی الله یضعه حیث یشاء
آیا کسی که اهل بحث است برای نجات از این وادی تاریک راه نجاتی می یابد ؟؟!!
آیا راه نجاتی از این غل و زنجیرهایی که به طور ناخواسته دامنگیر این افراد شده هست ؟؟؟؟
کدام مصدر مطمئنی است که شایستگی اطمینان را داشته باشد ؟!!!
کدام کتاب و سنت است که بتوان به آن اعتماد کرد؟؟!!!
آیا این کتابها پر از دروغهایی که تصریح به دروغ بودن آنها شده است نیست ؟؟؟!!
آیا صدها هزاران حدیث کذب در لایه لایه تالیفات و صفحات کتابها نیامده است ؟؟!!
چاره انسان چیست در حالی که برخی نویسندگان را می بیند که این احادیث را بسان احادیث مسلم و صحیح ذکر کرده اند و برخی دیگر برای آن سند تراشیده اند و در کنار آنها چیزهایی ذکر میکنند که چهره حق را پوشانده است و نشانگر قوت این احادیث است ؟؟!! یا اشکال متنی یا سندی آن را ذکر نمی کنند ؟؟ و همه اینها در مقام شمردن فضائل یا اثبات ادعاهایی در مذاهب است که هیچ دلیلی ندارند
انسان چه کند در حالی که در پس این نویسندگان دروغ پرداز دروغگوی قرن چهارم قصیمی را می بیند که صدای خود را بالا برده و می گوید " در رجال حدیث از اهل سنت کسی که متهم به جعل و کذب باشد وجود ندارد !!!!!!!!! (الصراع 1/85)
و در این حال گناه جاهل بیچاره در عدم شناخت حق چیست ؟؟!
و چه کسی سنت صحیح را از باطل به او می شناساند ؟! و چه دستی او را از سخنهای من در آوردی و دروغهای آراسته نجات میدهد ؟!
و آیا مصلحی که عواطف دینی صادقی داشته باشد وجود دارد تا او را از ورطه جهل و نادانی و گردابهای دروغ نجات دهد ؟؟!!!
[=Arial Black]اولا بنده به هیچ عنوان به شما بی احترامی ای نداشتم
[=Arial Black]اما در زیر مدعی شدید:
[=Arial Black]بردار من
[=Arial Black]شما مطلبت رو طبق قولی که زیر دادی کامل کن....مرد باش
[=Arial Black]این حرف های شما تکراری است
[=Arial Black]یه سرچ اگر در همین سایت اسک دین داشته باشید متوجه می شود که این حرف ها رو یکی دیگر هم زده است
[=Arial Black]مرد باش
[=Arial Black]منبع ازائه بده
[=Arial Black]من اگر از مطالبی استفاده می کنم منبعم را می نویسم ** سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج) منبعی است که من بیشتر مواقع ازش استفاده دارم
[=Arial Black]غیر از همه این ها
[=Arial Black]متن عربی و اصلی انچه که از ان استفاده کردی را ارائه بده
[=Arial Black]شما مثلا از کتاب ما یه روایت می خوای استفاده کنی متن عربی رو بیار ...حرف بدون سند و مدرک به درد خودتان همسر و بچه هایتان سر سفره می خورد تا تشویقتان کنند
[=Arial Black]استفاده از سایت وهابیت جهنمی برای شما دردی را دوا نمی کند
[=Arial Black]مثلا در همین پست 139
http://www.askdin.com/post302770-139.html
[=Arial Black]شما توجیهاتی ارائه دادید
[=Arial Black]همون 5 مدرک اولتان ...سندش کجاست
[=Arial Black]وقتی می نویسید مدرک
[=Arial Black]رفرنسی ندیدیم که دلالت کند این ها مدرک است
[=Arial Black]شما متن عربی و ترجمه اش را باهم لطف کن بیاور
[=Arial Black]صرف نوشتن و توجیهات پر از تدلیس وهابی ها دردی را دوا نمی کند
[=Arial Black]ضمنا
[=Arial Black]من سوالی داشتم
[=Arial Black]ایا شما همون ohfreedomنیستید؟
[=Arial Black]زیرا تصاویری که ارائه می دهید شبیه همون تصاویری است که ارائه می داد
[=Arial Black]ایرادات شما به اسناد هم شبیه همون بهانه های معروف اون اقا است ........مثلا اون اقا هم می گفت در جلد فلان نیست درجلد فلان هست ...نمی دانست که چاپ ها باهم فرق دارد
[=Arial Black]یا می گفت شما کتب را تحرف می کنید ....
[=Arial Black]و....
[=Arial Black]حالا:
[=Arial Black]اگر مرد هستی ...راستش رو بگو.......منافق نباش...
[=Arial Black]بگو که شما همون کاربر هستید
[=Arial Black]یا هم انکار کن و بگو هیچ ارتباطی بین شما و ایشان نیست
[=Arial Black]
[=Arial Black]
[=Arial Black]دوستان پستی نزنید تاایشان جواب این سوال اخیر بنده را بدهند
درود الله بر محمد مصطفی ختم نبی
دوست عزیز بنده چیزی مغایر با شان اسلام و انسان نگفتم، حرف 1 میلیارد و 600 میلیون
مسلمان را گفتم. پس لطفا به عقیده بزرگترین گروه اسلامی احترام بگذارید، زیرا این احترام شما احترام به دین و مذهب خودتان است و نه بیشتر.
در ثانی مگر درود فرستادن بر بزرگان دین چه وهنیتی دارد و چه طور می تواند بهانه ای به دست دشمنان اسلام بدهد؟؟؟
بنده از کسی متاثر و مقلد نیستم که چنین می فرمائید، بنده افتخار می کنم که هر کلامم با درود بر الله و بزرگان دین الله باشد...
در ضمن برادر محترم رحیق مختوم
بهتر است به جای استفاده قدرتی از اختیارات سایت به سوال بنده پاسخ روشنی بدهید.
شما زحمات زیادی کشیدید و مطالب زیاد و مفیدی را گرد آوری کردید اما به 2 چیز اصلا توجه نکردید.
اول آنکه اهل سنت خودشان قبول دارند که پیامبر گرامی اسلام هیچ جانشینی تعیین ننموده اند، چه رسد به جانشینی ابوبکر -رض-
دوم آنکه هنوز جواب سوال بنده را ندادید.
جواب حداکثر یک پاراگراف است.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
من خیلی سعی کردم تا جایی که میشه نظرات این 16 صفحرو بخونم
فکر میکنم اکثر شما شیعه ها شبهای پیشاور خونده باشید یا حد اقل کلیپشو گوش کرده باشید لطفا برادرهای سنی اگر این کلیپ گوش نکردن گوش کنن چون در این کلیپ یک روحانی شیعه با صبر و تحمل و علم بالا با دوتا از علمای شما بحث میکنه اکثر شباهات شما را جواب میدهد و دیگر لازم به موازی کاری نیست!!!!
بنده دقیقا 30 سند آوردم،که فقط 5 تای آنها بدون شماره صفحه است و 25 تای دیگر هم دارای نام کتاب، هم نویسنده، هم صفحه، هم متن است. جالب ابنجاست که اکثر آنها از اهل شیعه بود.
البته شاید بهانه گیری می کنید و می خواهید زیر جواب فرار کنید، ظاهرا بد جوری...
به هر حال بنده 68 سند کامل دیگر که که 57 تای آنها از سوی منابع شیعه است را آماده کرده ام.
و شک نکنید تا زمانی که جوابی ندهید متن ها را ارائه نمی دهم، می دانید چرا؟ چون احساس می کنم که با خواندن آنها می خواهید راه در رو پیدا کتید و مخاطب را فریب دهید.
پس با نهایت احترام می گویم منتظر دفاع شما در مورد شبهه ای که مطرح نمودید هستم.
شما به بنده گفتید اگر مرد هستم ثابت کنم که این ازدواج صورت گرفته است...
بنده با 30 سند ثابت کردم.
در جای دیگر گفتید اگر مرد هستم بگویم اسمم چیست؟؟؟!!!
فکر کنم شما اصولا توی کار تشخیص جنسیت فعالیت می کنید؟؟؟
در کل از آنجایی که در این 3-4 صفحه دریافتم که در قبال دوستان اهل سنت ما حساس هستید و ظاهرا از آنها می ترسید، باید با افتخار بگویم ما اهل سنت همه یکی هستیم...
درود الله بر محمد مصطفی ختم نبی
با سلام دوست عزیز
شبهای پیشاور را بنده هم مانند شما و خیلی از دوستان دیگر مطالعه کرده ام.
البته به جز این کتاب؛ کتاب روزهای پیشاور را هم خوانده ام.
کتابی که فکر کنم نامش به گوش شما دوست عزیز نخورده است.
کتاب روزهای پیشاور در نقدر شبهای پیشاور نوشته شده است و در واقع پاسخی به شبهات این کتاب است.
اصلا و ابدا هم سخت نيست چه اينكه حضرتعالي دير رسيديد چون برادران بزرگوار اهل سنت ما قبل از اينكه شما بدانيد اسك ديني وجود دارد باندازه كافي كمرشان از بحثهاي سنگين و استدلالات مستحكم دوستان شيعه ما شكست
اصولا به بحث گذاشتن چيزهايي كه قبلا به اندازه كافي مورد كنكاش و جستجو قرار گرفت بيهوده هست پس لطفا اول اگر واقعا دنبال حقيقت هستيد در انجمن بچرخيد و به جوابتان برسيد كه حتما هم خواهيد رسيد
جناب مكه برادران شما مانند جناب ohfreedom و جويا كه با نامها و آيدي هاي مختلف در انجمن حضور پيدا كردند و هر بار كه نتوانستد جواب دهند با فحاشي و ناسزا خودشان باعث مسدود شدن نام كاربريشان شدند و باز دوباره با آيدي ديگر به بحث و بررسي مي پرداختند و هر بار هم از زاويه ايي مختلف و از ديدگاهي متفاوت كه در هيچكدام از دفعات نتوانستند حقانيت اهل سنت را به اثبات برسانند كه الان حضرتعالي كه جزء ته مانده آنان هستيد تشريف آورديد و باز عقايد شيعيان را از زاويه ديگر مورد بحث گذاشتيد و معلوم هم نيست كه شايد از همان افراد قبلي باشيد پس اصلا لزومي ندارد كه بحثها تكرار شود اين چند پست را هم از باب مشت نمونه خروار است خدمتتان تقديم كرديم و االا
گر در خانه كس است يك حرف بس است
جناب مكه از حضرتعالي خواهشمندم با جستجو در انجمن دنبال گمشده خود باشيد اگر واقعا دنبال حقيقت هستيد كه حتما خواهيد يافت و الا با طرح اين بحثهايي كه اصلا هيچ فايده و استفاده ايي ندارد شايد بار خود را به سرمنزل مقصود نرسانده زحمت ما را هم زياد كنيد
از دوستان گرانقدرم خواهشمندم بهانه بدست دشمنان دين ندهند و با اطاله كلام صحفات را بيش از اين سياه نكنند كه صحفات تاريخ خودش گواه بر سياهي قومي است كه قرآن ناطق و مجسم را رها كرده و به خاشاك هاي روي گند آبها چسبيدند
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور
اجازه بدهيد سوالي از شما بپرسم اينكه چرا اهل سنت در بدو ورود به انجمن تمام هم و غمشان مصروف به شبهات است؟؟؟
مگر در اين انجمن فقط بحث شبهات مطرح است؟؟
مگر غير از مباحث اختلافي هيچ بحثي وجود ندارد كه مورد توافق اهل سنت و شيعيان باشد؟؟؟
چرا اهل سنت در انجمن در مباحث اخلاقي يا تفسيري و كلامي و.... شركت نمي كنند ؟؟؟
جناب مكه يا هر كسي كه هستيد چرا نمي آئيد در باب احكام شرعي موارد افتراق و اختلاف را بيان نمي كنيد؟؟؟
و چرا هميشه بدنبال خدشه در اصل مذهب تشيع هستيد ؟؟؟
با برآوردهايي كه در اين چند ماه اخير از بحثهايي كه با برادران اهل سنت داشتيم به اين نتيجه رسيدم كه اين افراد فقط بدنبال تضعيف مذهب شيعه هستند و لا غير كه متاسفانه از طرف استكبار غرب و استثمار شرق به نمايندگي از حاكمان حاشيه خليج فارس بالاخص حاكميت شبه جزيره عربستان ، حكومت منحوس و نامشروع فهد و با همكاري گروه ضاله وهابيون تغذيه فكري و مالي مي شوند همان گروه پليد و خونخواري كه دستان كثيفشان تا مرفق به خون هزاران انسان بي گناه آلوده است
جناب مكه يا هر كسي ديگري كه با هر آيدي آمديد ماهيت برادران اهل سنت با بحثهاي مطرح شده در انجمن اسك دين بر همگان واضح و مبرهن گشت چه همين افراد چون نميتوانستند در عمومي ها اباطيل خود را به كرسي بنشانند در پروفايلها مسائل را مطرح مي كردند و حتي در خصوصي ها مباحث را طرح مي كردند و البته به جايي هم نرسيدند
جناب مكه به حضرتعالي هم مانند گذشتگان تان سفارش ميكنم بجاي طرح مباحث بيهوده و به نتيجه نرسيدن ، در مباحث اخلاقي ، كلامي ، اعتقادي و احكام شركت بفرمائيد و موارد اختلاف كلامي بين اهل سنت و شيعيان را مطرح كنيد يا در مباحث اخلاقي از محضر اساتيد كسب فيض نمائيد البته اين را حمل بر ضعف ما در رويارويي با مباحث نكنيد چه اينكه اگر بخواهيم با شما رو برو شويم از دري ديگر و از منظري ديگر و با لحني ديگر روبرو مي شويم و مطمئنا شما در برابر بديهيات حديثي و متون روايي كه علماي بزرگواتان در تصديق مباني مذهب شيعه مطرح فرمودند جوابي نخواهيد داشت
وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ، وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ (43)
و السلام علي من اتبع الهدي
[=Arial Black]من وقتی می گویم مرد باش و منافق نباش:
[=Arial Black]ملاکم جنسیت نیست
[=Arial Black]شما سطح فکریتان پایین است که مردانگی را فقط و فقط در جنسیت خلاصه می کنید
[=Arial Black]ایضا این که گفتید بنده از جماعت هل سنت می ترسم ...من اگر از این جماعت می ترسیدم که جواب نمی دام و مقابله با شبهات بی اساسشان نمی کردم
[=Arial Black]البته حساب اهل سنت از وهابیت جهنمی جدا هست
[=Arial Black]خیر برادر جان:
[=Arial Black]شما ترسو هستید که حاضر نیستید ماهیت خود را مشخص کنید...شما ترسو هستید که از افشای ماهیت واقعی خوتان و اسم واقعی خود ترس دارید و حاضر به این نیستید که اقرار کنید هیچ رابطه ای ...هیچ رابطه ای بین شما و اون کاربر بی ادب و هتاک نیست که با بی ادبی و هتاکی و توهینی که مشمول حد قذف می باشد و حد الهی هم غیر قابل سقوط است از این سایت اخراج شد ...بله شما منکر هر گونه رابطه و ارتباط بین خود و ohfreedom نشده اید و این سوال جدیدی نیست و...قبلا هم من این سوال رو از شما داشته ام که جواب ندادید
[=Arial Black]و این هم دفعه سوم:
و اصحابهم ابوبکر و عمر و عثمان و علی -رض ا ع-
برادر گرامی انتظار داشتم جوابی یک خطی را به بنده بدهید.
اما با این حال از انجایی که در پروفیل شما نوشته است تحصیلات حوزوی دارید خوب می دانم که جوابتان چییست که از آن طفره می روید.
برادر من ما اینجا هستیم که چیزی که نمی دانیم را به هم آموزش دهیم.
اینجانب به صراحت اعلام می کنم که اگر کسی جمله ای به من آموزش دهد مرا مدیون خود ساخته است.
من اینجا هستم که از میان اختلافات درسی دهم و یا درسی یاد بگیریم.
مساله ازدواج عمر فاروق -رض- با ام کلثوم -رض- در متابع زیر نیز وجود دارد.
فقط برای اینکه به شما ثابت کنم متن ها آماده است رفرنس ها را ارائه می دهم اما اصل متن تا زمان مقتضی نزد بنده محفوظ است.
پس بهتر است جواب بدهید و از جواب نترسید.
موسوعة الامام علیبن ابیطالب، ج1، ص126؛ اعلام النساء ص238؛ سیر اعلام النبلاء الذهبی ج3 ص500
- سیر اعلام النبلاء الذهبی ج3, ص500 ؛ بدایه و النهایة ابن کثیر ج5ص 330 ؛ موسوعة الامام علیبن ابیطالب، ج1، ص126
- الإیثار بمعرفة رواة الآثار ابن حجر عسقلانی ج 1 ص 211، دار الكتب العلمیة ، بیروت
- الرحمانی الهمدانی, احمد, فاطمة زهراء شادمانی دل پیامبر، ترجمه سیدحسین افتخارزاده, بیتا, بیجا, 1373ش, ص918؛ القزوینی, السیدمحمدکاظم, فاطمة الزهراء من المهد الی اللحد، دارالانصار, بیجا, 1422ق, ص169ـ170
- علل الشرایع، إبنبابویه، ص186-185، چاپ نجف - همین روایت را شیخ مجلسى نیز در كتابش جلاءالعیون آورده است.
- بحار الأنوار مجلسی، ج 79 ص 27
- السیدة زینب فی تاریخ الاسلام الغروی, الشیخ محمدهادی شیعی(معاصر) ، ص18.
- مناقب الإمام أمیر المؤمنین ج 2 ص 71؛
- شرح الأخبار قاضی نعمان مغربی ج2 ص 291 و ص430؛
- روضة الواعظین فتال نیشابوری ص 135
- تاریخ دمشق ابن عساکر ج 42 ص 555
- كشف الغمة ج2 ص 62؛الأنوار البهیة
- عباس قمی ص 75 (موسسه نشر اسلامی)
- الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة، سید علی خان مدنی ص 118
- شرح احقاق الحق مرعشی ج 18 ص 249
- نهج السعادة شیخ محمودی ج 7 ص 100
- کنز العمال متقی هندی ج 13 ص195 ح36583
- نظم درر السمطین الزرندی الحنفی ص 137
-امامه بنت ابی العاص و لیلی بنت مسعود و اسما بنت عمیس و ام البنین .. نگا: الفصول المهمة فی معرفة الأئمة ابن صباغ ج1 ص 648 _ دار الحدیث للطباعة والنشر
-بدایه و النهایه ج7 ص 327 و 328 و الوجیز المفید ص 70 و تراجم الشهدا ص 26 و جزء حدیثی ص125
- انساب الاشراف ج2، ص299ـ300 و ج3، ص98 ؛ الإصابة ج6 ص 7 رقم 7780؛ اعلام الزرکلی ج6 ص 69.. در مورد شهادت محمد بن جعفر و عون بن جعفر، همسر دوم و سوم ام کلثوم در بحث "ام کلثوم پس از عمر با چه کسی ازدواج کرد"مفصلاً صحبت خواهد شد.
-بحار الانوار مجلسی ج 42 ص 276 -بحارالانوار مجلسی ج42 ص289
-بحارالانوار ج42 ص293
-بحارالانوارج42 ص 294
-سیر اعلام النبلاء ج 38 ص 20 ؛لسان المیزان ابن حجر ج1 ص 218 ، بیروت ، لبنان،1971م
-تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی ج9 ص 324 رقم 606 ؛ تهذیب الکمال المزی ج 26 ص 180-181
- مصعب بن عبدالله الزبیرى, نسب قریش ص 82. دارالمعارف للطباعه و النشر
- تهذیب الاسماء امام نووی ج1 ص362 /انساب الاشراف ج1 ص 67 و 68 و همچنین جمهرة أنساب العرب ابن حزم ؛ نسب قریش مصعب زبیری در باب ولد جعفر بن ابی طالب
- سفرنامه حج، میرزا علىخان امین الدوله صدراعظم، مقدمه كتاب، ص 3.
- الامالی شیخ المفید، ج1، ص354؛ اعلام الوری طبرسی, ص203 ؛العمدة ابن البطریق ص 30 - 31 ؛کشف الغمه،ج2 ص67 ؛بحارالانوارمجلسی، ج42، ص74 و89 ؛عمده الطالب، ص29 ؛المستجاد من الإرشاد ، حلی ص 139 _ قم
- الامالی شیخ مفید،حاشیه ص 322
- اعیان الشیعه ج1 ص 327
- أعیان الشیعة ج 5 ص 17
- تاریخ مدینة دمشق، ج2، ص309 ـ 310.
- تاریخ مدینة دمشق، ج2، ص309 ـ 310.
-به نقل از زینب الكبرى، للنقدی ص22 و29. و از قول شیخ نقدی ص 16-17 و مراجعه شود به فضائل زینب. سید احمد موسوی
- تنقیح المقال، ج 2، ص 24 و72 و 79 و ج3 ص 72
- نفس المهموم، ص 456
- العقدالفریه، ج 4، ص 171
- ریاحین الشریعه، ج 3،ص15 و 307و 308 و 317 و ج4ص 225 و 255
حياة الحيوان الكبرى ،دميري ص 482 ،دار الكتب العلمية ، بيروت ، لبنان ، 2003 م
- تهذيب الاحکام الطوسي , ج9، ص362
- وسائل الشيعه الحر العاملي, ج26، ص314
- سنن الدارمي, ج2، ص379
- مستدرک الحاکم, ج4، ص346 (هذا حديث اسناده صحيح و فيه فوائد منها)
- السنن الدارقطني, ج4، ص40 دارالکتب اسلاميه
- سنن الکبري بيهقي, ج6، ص222
- المصنف ابن ابي شيبه ج4 ص 133
- مسالک الافهام الشهيد الثاني , ج13، ص270
- جواهر الکلام ،جواهري , ج39، ص308
- کشف اللثام الفاضل الهندي ج2، ص312
- مکتبة المرعشي, قم؛ المدونة الکبري الامام مالک ج3، ص385
- مطبعة السعادة مصر ؛ المغني ابنقدامه, عبدللهبن محمد الحنبلي ج7، ص187, دارالکتاب العربي, بيروت -
- الشرح الکبير ابنقدامه, عبدالرحمن ج7، ص156 ،دارالکتاب العربي, بيروت
- المنمق، البغدادي ص310
- رياض المسائل(ط ق حجريه) الطباطبايي, ج2، ص380
- مستند الشيعة(طج)، النراقي ج19، ص452
- موسسه آل البيت, قم, 1419ق
- بحار الأنوار، ج 42، ص 109.
- کنز العمال متقي هندي ج 13 ص 623 ح 37584
- صحيح البخاري ج5 ص 36؛
- سبل الهدي و الرشاد ج4 ص 220
- ابن اثير در جامع الاصول في احاديث الرسول همچنين المنتظم لابن جوزي و رياض النضره محب الطبري و...
- تاريخ دمشق ابنعساکر, ج19، ص484
- سير اعلام النبلاء ذهبي ،ج6، ص2
- اليعقوبي،ج2، ص149؛ طبري، ج3، ص168
- الکامل ابن اثير، ج2، ص537
- حديث ابن عباس : أخرجه الطبرانى (11/243 ، رقم 11621) . حديث عمر : أخرجه الطبرانى فى الأوسط (5/376 ،رقم 5606) ، والبيهقى (7/64 ، رقم 13172) ، والضياء(1/197 ، رقم 101) ، وقال : إسناده حسن . وأخرجه أيضًا : الطبرانى(3/45 ، رقم 2634) ، وأبو نعيم (7/314) ، وقال : غريب . والديلمى (3/255 ، رقم 4755) .حديث المسور : أخرجه الطبرانى(20/27 ، رقم 33).به نقل از جامع الاحاديث سيوطي/ش 15633 و مورد اتفاق شيعه و سني است.
- المغنى ابن قدامة ج 6 ص 491، مكتبة الجمهورية ، القاهرة ..
-تهذيب الاسما نووي ج 3 ص 263
- شرح إحقاق الحق ج 3 شرح ص 315
- قال أبو عمر:خبيب بن إساف هذا تزوج حبيبة بنت خارجة بن زيد بن أبي زهير بعد أن توفي عنها أبو بكر الصديق. طبقات الکبري ابن سعد ج8 ص 360
- استيعاب في معرفة اصحاب
- تذکره حبيبه بنت خارجه ج4 ص1807 رقم3287
- توضیحالمقاصد، ضمن مجموعه نفیسه، ص526
- حیاة الحیوان الكبرى دمیری ص 482 ،دار الكتب العلمیة ، بیروت ، لبنان ، 2003 م
-مجمع الزوائد و منبع الفوائد ج4 صص 283 و 284 ، دار الكتب العلمیة - بیروت - لبنان
- التنبیه والإشراف المسعودی ص 251 - 252 .. ناشر : دار صعب - بیروت - لبنان
- سنن الكبرى ،بیهقی ، ج 7، ص 70 ،دار الفکر
-البدایه و النهایه ج 5 ص 330
- مروج الذهب المسعودی، ج3 ص63ـ64
- الارشاد شیخ المفید، ج1، ص354
- المجدی فی انساب الطالبیین العلوی النسابه، ص11
- تاریخ الیعقوبی، ج2، ص213
- تاریخ طبری، ج4، ص118
- انساب الاشراف البلاذری، ج2، ص411ـ414
- الاصیلی فی انساب الطالبیین ابن طقطقی ص59ـ60
- بدایه و النهایه ج7 ص 139 البته در ادامه مینویسد: وقال الواقدی: هی أم كلثوم بنت جرول فولدت له عبید الله وزیدا الاصغر. که گفتیم واقدی شخصی غیر ثقه و متروک هستند.
- المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج امام النووی ج5 ص 205
- الإصابة فی معرفة الصحابة ج4 ص141 رقم 4826
- المعارف ابن قتیبه در ذکر فرزندان حضرت عمر رضی الله عنه؛تهذیب الاسماء امام نووی، ج2 ص5
- سیمای صادق فاروق اعظم،حاج عبدالله احمدیان؛ با این سند: الاصابه و ابن سعد به نقل اخبار عمر، ص394.
- حاج عبدالله احمدیان در سیمای صادق فاروق اعظم میگوید:حضرت عمر(رض)به علت حبی که نسبت به برادرش زید داشت فرزند ام کلثوم بنت علی را زید اکبر نامید. و الله اعلم.
- الفخری فی انساب الطالبین المروزی ص245 ـ247
- العمدة ابن البطریق ص 30 - 31
- مستدركات علم رجال الحدیث ج8 ص559
- قاموس الرجال محمد تقی تستری ج 12 ص 216
- إعلام الورى بأعلام الهدى الطبرسی ج 1 - ص 397
- التنبیه والإشراف المسعودی ، ص 251 - 252 .. دار صعب - بیروت - لبنان
- امتاع الأسماع مقريزي ج11 ص 345
- الإستيعاب ابن عبدالبر ؛اسد الغابة ابن اثير ؛ و روض الانف و...
-انساب الاشراف بلاذري ص 323
- ذخائر العقبي ج 1 ص117
- امتاع الاسماع المقريزي ج5 ص 370
- اعلام الزرکلي دمشقي ج6 ص 69
- رياض النضره في مناقب عشره ذکر دختران حضرت علي(ع).. و از معاصر رجوع شود به کتاب الفتنة في عهد الخلفاء الراشدين رضي الله عنهم ص 36
-قاموس الرجال الشيخ محمد تقي التستري - ج 12 - ص 217
- لباب الانساب ابنفندق ج1، ص361 و 396
- الغدير اميني ج9 ص 368
- معجم رجال حديث خويي ج 16 ص 166
-فضائل أمير المؤمنين (ع) ابن عقدة الكوفي ص 96
- رجال ابن داوود حلي ص 167.. البته در حاشيه تصحيح شده.
- نقد الرجال تفرشي ج 4ص158
- طرائف المقال البروجردي ج 2 ص107
- مكتبة المرعشي،قم ؛ معجم رجال حديث خويي ج16ص166
- محمد علي اردبيلي نيز به اين اشتباه اشاره ميکنددر جامع الرواة ج2ص83 مكتبة المرعشي ، قم ، ايران
- الزرکلي ج6 ص 69
- عمدة الطالب ابن عنبة ، ص 36
- الاصابة ابنحجر ، ج6، ص7. و ابوالفرج اصفهاني نيز در کتاب مقاتل الطالبين به نقل از نصر بن مزاحم شهادت محمد بن جعفر را در جنگ صفين به دست عبيدالله بن عمر دانسته.
- قاموس الرجال شيخ محمد تقي تستري ج 9 صص 159 و 160
-عمدة الطالب ابن عنبه ص 37
- الدرجات الرفيعة في طبقات الشيعة ص 184
- العقيلة والفواطم حاج حسين الشاكري(معاصر)ص 75 ، چاپخانه ستاره
-ذخائر العقبي محب طبري ص 117
- رياض النضره في مناقب عشره،.. ذکر دختران حضرت علي(ع) ص 298
- امتاع الاسماع المقريزي, ج5، ص370
- قاموس الرجال ،محمد تقي التستري ، ج 12 ص 217
مستدرک حاکم ح 5629
- تاريخ دمشق ج 25 ص 97 و ج 70 ص 198
- و کنز العمال ح 36592
- الاصابه ج 8 ص 354 رقم 11888
- الاستيعاب ج 4 ص 1924 رقم4118
- اسد الغابة ج 3 ص 426
- سنن ابن ماجه، ج 1، ص 639 ح1986، بَاب ضَرْبِ النِّسَاءِ ، دار الفكر ، بيروت
- مسند إمام احمد ج 1، ص 20
- كتاب الوتر المقريزي ص50 ، مكتبة المنار ، الأردن ،الزرقاء
- مستدرك سفينة البحار ج 6 ص 57
- الامالي طوسي ج 1 ص 683
- الاحتجاج طبرسي ج 1 ص 145
- مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 50
- بحار الانوار ج 43 ص 148
- الدر النظيم ابن حاتم عاملي ص 478
- بيت الأحزان عباس قمي ص 150
- الكافي تحقيق المجلسي والبهبودي ، باب تزويج ام کلثوم حديث شماره 2.. البته مجلسي اين روايت را حسن قرار داده است، ولي هميشه جرح مقدم است بر تعديل!
- بحار الانوار مجلسي ج30 ص 363 - 366
- انوار العلويه جعفر النقدي ص 58
- مستدرک سفينة البحار علي النمازي ج 7 ص 74 - 75
- مجمع النورين ابوالحسن المرندي ص 250-251
- وسائل الشيعة ج7 ص424
- الفروع من الكافي ج 3 ص350
- بحار الأنوار، ج 42 ص 107
- الكافي تحقيق المجلسي والبهبودي،باب المتوفى عنها زوجها المدخول بها أين تعتد و ما يجب عليها،روايت شماره 1 و 2
- المصنف ابن ابي شيبه ج4 ص 133 _ بيروت
- الكافي تحقيق المجلسي والبهبودي ، باب تزويج ام کلثوم حديث شماره 1.. و مجلسي اين روايت را حسن قرار داده است، ولي باز ميگويم:هميشه جرح مقدم است بر تعديل!
- بحار الأنوار، ج 42، ص 109
- از حضرت عمر رضي الله عنه با اين کلمات:لا تكرهوا فتياتكم على الرجل القبيح فإنه يحببن ما تحبون؛ سنن سعيد بن منصور ح811
- البدايه والنهايه ج 7 ص153
- ابن الجوزي، ص73
- سامرات، ج2، ص49
- عقد الفريد، ص98
- الرياض النضره، ج2، ص56
- اخبار عمر، ص375.
- ابن سعد، ج1، ص190
- ابن اثير، ج3، ص27
- طبري، ج5، ص17
- اخبار عمر، ص397
- عبقريه، عمر، محمود عقاد، ص684.به نقل از سيماي صادق فاروق اعظم، حاج عبدالله احمديان
- طبقات الکبري ابن سعد ج3 ص332 ؛انساب الاشراف بلاذري "باب نسب بني عدي بن کعب "؛ تاريخ الخلفا سيوطي(فصل في نبذ من أخباره وقضاياه) ؛فتح الباري ابن حجر و کنز العمال و...
- طبقات الکبري ج3 ص 352
- تاريخ دمشق ج 44 ص 426
- اسدالغابه ، ج4، ص76
- بدايه و النهايه ج8، ص14
- شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد ج19، ص351
-تاريخ دمشق ج 54 ص 331
- سير اعلام النبلاء ذهبي ج 7 ص 122
- تاريخ الاسلام ذهبي ج6 ص 184
- کنز العمال ح 37515
- مجموع الفتاوي 35/184-185
- منهاج السنه ج1 ص 13
- حياة الحيوان الكبرى ،دميري ص 482 ،دار الكتب العلمية ، بيروت ، لبنان ، 2003 م
- بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار (م290) ص 376 ،منشورات الأعلمي ، تهران
- الاختصاص ،شيخ مفيد ،ص 302 ،دار المفيد، بيروت
- مناقب الامام امير المومنين(ع)، محمد بن سليمان الكوفي ،ج2 ص 561
- مجمع إحياء الثقافة الإسلامية - قم
- هداية الکبري،حسين بن همدان ،ص 130 ، بيروت
- روايت از امام صادق عليه السلام در: الخرائج والجرائح،راوندي ج2 ص 749 مؤسسة الإمام المهدي ، قم
- فيض القدير شرح جامع الصغير مناوي ج 4 ص 554 ح 5834 ،دار الكتب العلمية - بيروت
- حاشية رد المحتار ابن عابدين ج 2 ص 215 _ دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان
- الوسائل الشيعه ج 20 ص 38
- الحدائق الناضرة،محقق البحراني(م1186) ج23ص154 ،نشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم .
- ذخائر العقبى ص 168 ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج 12 ص 106
- هيثمي در "مجمع الزوائد"، به شماره 15208 ميگويد: طبراني آن را روايت کرده و راويانش ثقهاند.
- الاحتجاج الطبرسي ج 1 - پاورقى ص 171
- بحار الانوار ج 43 ص 120
- مستدرک سفينة البحار ج4 ص 336
- مدينة المعاجز بحراني ج4 ص443 _ قم
- بخاري در مناقب الانصار، باب تزويج النبي عايشه وقدومها المدينه به شماره 3895
- بخاري باب و کان عرشه علي الماء ج 4، ص 388 شماره 7420
- الأمالى، شيخ طوسى، ج1، ص38
- جلاءالعيون، مجلسى، ج1، ص176-169، چاپ تهران
- مناقب، إبنشهرآشوب مازندرانى، ج2، ص20، تحت عنوان "تزويج فاطمه با على"، چاپ هند.
- مناقب، خوارزمى، ص252-251
- كشف الغمة أربلى، ج1، ص358، چاپ تبريز، جلاءالعيون
- مجلسى، ج1، ص184
- بحارالأنوار، ج1، ص39-38
- جلاءالعيون مجلسى، فصل تزويج اميرالمؤمنين و فاطمه، ص104-103
- بحارالأنوار، ج43، ص93 و130-119
- الأمالى، ج1، ص39
- كشف الغمة، ج1، ص471-359تا484
- مناقب، خوارزمى، فصل20، ص253-252
- النهاية ج 2 ص 240
- کنز العمال ح 37587
- إمتاع الأسماع المقريزى ج 5 ص 369
- سيرت ابن اسحاق و مصنف عبد الرزاق ح10354
- تفسير در المنثور ج 3 ص 33 ، دار المعرفة للطباعة والنشر ، بيروت ، لبنان
-تهذيب الکمال المزي ج 33 ص 109 رقم 7241
- تهذيب التهذيب ابن حجر ج 12 ص29
- موسوعة الامام عليبن ابيطالب، ج1 ص126
- اعلام النساء، ص238
- سير اعلام النبلاء ج3 ص500
- ابن ابيالثلج بغدادي، م (تاريخالائمه، ضمن مجموعه نفيسه، ص 6، نشر بصيرتي.)
- تاریخالخمیس، ج1، ص278
- و ذخائرالعقبی، ص52.
-تاریخالخمیس، ج1، ص277،
- ذخائرالعقبی، ص52
- مقاتلالطالبیین، ص48
- مقتلالحسین، خوارزمی، ج1، ص83
- مشکل الآثار، طحاوی، ج1، ص47
- تاریخالخمیس، ج1، ص277
- ذخائرالعقبی، ص52
- بحارالانوار، ج43، ص8
-مسارّ الشیعه، ص54، نشر کنگره جهانی بزرگداشت هزارمین سال وفات شیخ مفید.
- منتهیالآمال، ج1، ص168، باب دوم
- تاریخالائمه، ضمن مجموعه نفیسه، ص 6، نشر بصیرتی؛
- تاجالموالید، ضمن مجموعه نفیسه، ص97
یادتان باشد موضوع ازدواج مطروحه از منابع بالا قابل اثبات است
و اصحابهم ابوبکر و عمر و عثمان و علی -رض ا ع-
1- بنده مکه هستم.
2- تصاویر بنده مربوط به ویندوز 7 مورد استفاده 12 میلیون ایرانی و 2 و نیم میلیارد خارجی است.
3- اگر می گویم در فلان جلد است، همان جلد را هم می آورم.
4- تحریف کتب دیگر جای سخن ندارد، البته بنده اعتقاد به تحریف روایت از سوی دوستان عزیز دارم و این اعتقاد عموم اهل سنت در مورد علمای شیعه (و نه عموم شیعه) است.
5- طبق حدیث دروغ گویی نشانه ی منافق بودن است و بنده تا به دین لحظه دست کم به شما دروغی نداده ام.
6- دوستان چه پست بزنند و چه پست نزنند بنده ادامه خواهم داد.
7- شاید اگر مودبانه از من سوال پرسیده بودی جواب می شنیدی، اما از آنجا که در همان سوال اول در مورد اسم و رسم من با الفاظ شیعه پسند سوال کردید و نه با الفاظ سنی پسند، پس اجازه دهید جوابی شیعه پسند بدهم و نه سنی پسند!!! یعنی همان سکوت تا وقت اصلاح اخلاق شما
در ضمن تاکنون به حدی که باید در مورد ازدواج صحبت کرده ام. لذا اگر تا آخر وقت امشب پاسخی ندهید مجبورم این را به عنوان پذیرش موضوع ازدواج از جانب شما تلقی کنم و به موضوع بعدی بپردازم.
برای اثبات این امر یک روایت بحارالنوار شما را کافی است، تا کنون بیش از چیزی که باید منبع و حدیث آوردم.
شما اگر حرفی ندارید و پاسخ مناسبی ندارید پس سکوت اختیار کنید برادر گرامی من.
بزرگان شما وقتی موضوع را روشن دیدند در نهایت مجبور شدند بگویند این ازدواج به زور و اجبار بوده است!!!
شما حتی حرف بزرگان خود را هم قبول ندارید
[=arial black]خیلی خوب
[=arial black]پس شما حاضر نیستید رک و راست جواب بدهید
[=arial black]و حاضر نیستید بگویید که هیچ ارتباطی بین شما و اون کاربر نیست
[=arial black]و تفره رفتید
[=arial black]اگر شما اون فرد نیستید و هیچ ارتباطی باشما و اون فرد نیست باید به صراحت بگویید
[=arial black]این که شما بگویید مکه هستید ....معلوم هست که نام کاربری ها با هم فرق دارد
جواب کامل پیرامون شبه ازدواج ام کلثوم(س) و عمر
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.ph...maghalat&id=83
دوست عزیز شما دارید بحث را به حاشیه می برید
به صراحت گفتم: از آنجا که با ادبیاتی شیعه پسند و نه سنی پسند از من سوال کردید و این سوال شما در برخورد اول بر من بسیار ناخوشایند بود به این زودی ها جوابتان را نخواهم داد تا انشالله در طول زمان خود به جواب خود برسید.
در ضمن شما به فکر پاسخ به سوالات ذهن خود درباره سنی ها باشید.
وسلام
باسلام با اجازه پیشکسوتان
درخصوص مباحث اخلاق اسلامی را رعیت کنید
زود حکم صادرنکنید
مباحث حدود ش مباحث علمی باشد
در جهت شناخت اعتقادات باشد
در مسیر رفع اختلافات باشد
اشخاصی که در این زمینه مطالعات دارند وارد مباحث شود
مباحث در جهت تثبیت واقعیات باشد نه ادعاهامون
از موضوعاتی که مورد اتفاق برادران اهل سنت وشیعه باشدبحث هم شود مفید خواهد بود
وبا توجه به اینکه اهل سنت با وهابیت هیچ سنخیتی ندارند درمباحث معلوم شود نظر اهل سنت است یا وهابیت
موضوعات هم یکی یکی بررسی شودپراکنده نباشد
انشاالله همه مسلمین دین ناب محمدی صلی الله علیه وعلی آله را خوب بشناسند وبا عمل کردن به آن فرامین .جامعه جهانی را اصلاح کنند وشاهد پیشرفت انسانیت در جهان باشیم
این تاپیک به دلیل مطرح شدن شبهات متعدد و خروج از بحث تا بررسی کامل توسط کارشناسان محترم قفل می شود.