ویژه نامه بزرگداشت نهم دی*ابابیل*1391
تبهای اولیه
ویژه نامه بزرگداشت نهم دی*ابابیل*



و ابابیل آمدند و حماسه 9 دی را با ذکر یاحسین علیه السلام خلق کردند...
class: grid | width: 500 | align: center |
---|---|---|
[TD="align: right"]![]() | ||
[/TD] | ||
[TD="align: right"]![]() | ||
[/TD] | ||
[TD="align: right"]![]() | ||
[/TD] | ||
[TD="align: right"]![]() | ||
[/TD] | ||
[TD="align: right"]![]() | ||
[/TD] | ||
[TD="align: right"]![]() | ||
[/TD] | ||
[TD="align: right"]![]() | ||
[/TD] | ||
[TD="align: right"]![]() | ||
[/TD] | ||

ای به امید کسان خفته! ز خود یاد آرید
تشنهکامان غنیمت! ز احد یاد آرید
گر چه مرحب سپر انداخته، خیبر باقی است
بت مگویید شکستیم، که بتگر باقی است
ره دراز است، سبکتر بشتابیم، ای دوست!
خصم بیدار است، یک چشمه بخوابیم، ای دوست!
وای اگر قصه ما عبرت تاریخ شود
خیمه قافله را دشنه ما تیغ شود
وای اگر بر در باطل بنشیند حق ما
وای اگر پرده تزویر شود بیرق ما
لاله این چمن آلوده رنگ است هنوز
سپر از دست مینداز که جنگ است هنوز
خیمه بگذار و برو، بادیه توفانجوش است
کوه، آتش به جگر دارد اگر خاموش است
میرویم امروز با صاعقه همپای سفر
گردبادیم و ز سر تا به قدم، پای سفر
شاعر: محمد کاظم کاظمی

این قصه از آیات و معجزات بزرگ الهی است كه كسی نمیتواند انكارش كند؛ برای اینكه تاریخ نویسان آن را مسلّم دانسته و شعرای دوران جاهلیت در اشعار خود از آن یاد كردهاند.[1]
اين معجزهای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گيری است؛ تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.[2]
- - - - - - - -
[1] . تفسیر المیزان، ج20، ص360.
[2]. شيخ طوسي، محمدبن حسن؛ التبيان في تفسيرالقرآن، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج10، ص410.
[SPOILER]اصحاب از مادهی "صحب" در لغت به معنای ملازم و همراه (انسان، حیوان، مكان یا زمان)[1] و جمع صاحب میباشد.[2]
اصحاب فیل گروهی بودند كه از دیار خود به قصد تخریب كعبه معظمه حركت كردند، اما خدای تعالی با فرستادن مرغان ابابیل، و با ریزش كلوخهای سنگی بر سر آنان، هلاكشان نموده و به صورت گوشت جویده درآورد.[3]
علت نامگذاری به اصحاب فیل
پادشاه یمن، شخصی به نام "ابرهه" كه قصد ویران كردن كعبه را داشت، ابتدا یكی از فرماندهان سپاه نجاشی در فتح یمن بوده، كه با كشتن فرمانده بزرگ سپاه، حاكم یمن شد. ابرهه برای خوش خدمتی نزد نجاشی، كلیسایی بسیار با شكوه و مجلّل بنا كرد که نظیری نداشت و هدف او از این بنا، از رونق انداختن خانهی خدا (كعبه)، مركز و كانون حج ابراهیمی بود و از سویی فراخوانی مردم جزیرهی عربستان و جاهای دیگر، به سوی كلیسا بود. به همین منظور، مبلّغان بسیاری به اطراف و در میان قبایل عرب و سرزمین حجاز فرستاد. اما اعراب كه سخت به مكه و كعبه علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ «ابراهیم خلیل» میدانستند، احساس خطر كرده، و طبق نقلی كلیسا را آتش زدند، در مقابل ابرهه سخت خشمگین شده و تصمیم به ویرانی كعبه گرفت و لذا سپاه عظیمی فراهم كرده كه برخی از سوارکاران، بر فیل سوار بوده، و عازم مكه شدند؛ وقتی نزدیك مكه شدند، ابرهه افرادی را فرستاد تا شتران و اموال اهل مكه را غارت كنند، که در این میان دویست شتر نیز از عبدالمطلب غارت شد.[4]
فلذا خدای متعال در قرآن از آنها به عنوان «اصحاب فیل» نام برده است:
«آیا ندیدی پروردگارت با اصحاب فیل چه كرد؟»
این قصه از آیات و معجزات بزرگ الهی است كه كسی نمیتواند انكارش كند؛ برای اینكه تاریخ نویسان آن را مسلّم دانسته و شعرای دوران جاهلیت در اشعار خود از آن یاد كردهاند.[6]و همچنین اهمیت این حادثهی بزرگ به اندازهای بود كه آن سال را «عام الفیل» نامیدند که مبدأ تاریخ عرب شد.[7]
در مورد تاریخ این واقعه نیز برخی آن را 40 سال قبل از تولد پیامبر اكرم و برخی 23 سال قبل میدانند؛ ولی اكثر علماء برآنند كه عام الفیل همان سالی بود كه رسول اكرم در آن سال متولد شد.[8]
نقش عبدالمطلب در داستان اصحاب فیل
ابرهه به بزرگ مكه، "عبدالمطلب" پیام فرستاد كه او برای جنگ نیامده بلکه فقط قصد ویرانی كعبه را دارد. «عبدالمطلب» نزد ابرهه رفته و گفت: شتران مرا که غارت كردهاید، آنها را به من برگردانید. ابرهه حیرت زده گفت: من از ویران كردن كعبه میگویم و تو از من شترانت را میخواهی؟ عبدالمطلب در جواب گفت: من صاحب شترانم؛ اما آن خانه خود صاحبی دارد كه از آن دفاع میكند! این سخن ابرهه را تكان داده و در فكر فرو برد.
بعد عبدالمطلب به مكه برگشته و در خانهی خدا مشغول راز و نیاز و مناجات با خدای خویش شد و طولی نکشید که نصرت الهی شامل حالشان گردید.[9]
از این اخبار استفاده میشود كه حضرت عبدالمطلب مقام ولایت و وصایت را از جدش ابراهیم داشته و حجت وقت بوده و با علم خدادادی، این پیشامدها را میدانسته؛ چونکه زمین خالی از حجت نخواهد بود.[10]
توطئهی اصحاب فیل و شکست آنها
بعد از توطئهی سپاه ابرهه جهت حمله به خانهی خدا و نقشهی تخریب آن، خداوند متعال نقشهی آنها را برآب كرده و حتی این توطئه، موجب گمراهیشان شد:
«ألَمْ یجْعَلْ كَیدَهُمْ فی تَضلیلٍ»[11]
«آیا نقشهی آنها را در ضلالت و تباهی قرار نداد؟»
مراد از "كيد" سوء قصدى است كه آنان دربارهی مكه داشتند و قصدشان تخريب بيتالله الحرام بود که خداوند حیلهی آنان را در تضليل قرار داده و نقشهی آنان را نقش بر آب ساخته و زحماتشان را بىنتيجه ساخت. آنها راه افتادند تا كعبه را ويران كنند، ولى در نتيجه، خودشان هلاك شدند.[12]
یعنی بعد از دقایقی كه سپاه ابرهه از كوه سرازیر شد، پرندگانی از سوی دریای احمر فرا رسیدند كه هر كدام سنگریزههایی در منقار و دو پنجه خویش داشتند، که این سنگریزهها را بر سر لشكر فرو ریخته و آنها را هلاك نمودند. این مجازاتی بسیار بزرگ با سنگریزههایی بسیار كوچك بود که موجب وحشت بین سپاه و فرار آنها به سوی یمن شد، ولی به یمن نرسیده و همه در بین راه مردند؛ خود ابرهه نیز مجروح شده و او را با وضع عجیبی به یمن بردند تا عبرت همگان شود، اما طولی نکشید که ابرهه در یمن مُرد.[13]
نتیجه اینکه، داستان اصحاب فيل به قدری مهم است كه خداوند در قرآن يك سوره به آن اختصاص داده و هدف از بيان اين واقعه را عبرت گرفتن مردم تصریح نموده و پيامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و فرموده:
«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصحَْابِ الْفِيل»[14]
«آيا نديدى پروردگارت با فيل سواران [لشكر ابرهه كه براى نابودى كعبه آمده بودند] چه كرد؟!»
اين معجزهای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گيری است؛ تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.[15]
نابودی و هلاکت اصحاب فیل
خداوند در سورهی مبارکهی فیل بعد از بیان شکست کلی و به هم ریختن نقشهی اصحاب فیل، به شرح ماجرا پرداخته و نوع عذاب آنها و اسباب نابودیشان را به صورت خیلی زیبا و موجز به تصویر کشیده است:
«وَ أرْسَلَ عَلَیهِمْ طیراً أبابیلٍ»[16]
«و بر سر آنها پرندگانی را گروه گروه فرستاد.»
"ابابیل" نام پرندهی خاص نیست و "طیراً أبابیل" یعنی: پرندگانی فوج فوج در دستههای پراكنده، بر سر آنها فرود آمدند. پس كلمهی "طیراً" به معنای جنس پرندگان است، نه به معنای مفرد پرنده.[17]
«تَرْمیهم بِحِجارةٍ مِن سِجّیل»[18]
«كه با سنگهای كوچكی آنها را هدف قرار میدادند.»
"سجيل" در لغت آميختهاى از سنگ و گل را گفتهاند؛ فلذا اصل آن فارسى بوده كه معرّب (تبديل به عربی) شده است.[19]و در رابطه با سنگهایی كه بر سر اصحاب فیل بارید، دو مطلب هست:
یك. آن سنگها به هر كه اصابت میكرده، بدنش را سوراخ نموده و میكشت.
دو. با باریدن آن سنگها میان لشكر ابرهه مرض حصبه و آبله پیدا شد، که عدهای به حالت مرض به زمین افتادند و برخی مردند. این جریان موجب فرار آنها شده و نتوانستند در آنجا بمانند.[20]
اصحاب فیل با تمام شوکت و قدرت آمده بودند تا خانهی خدا را ويران سازند، و خداوند با لشگرى به ظاهر بسيار كوچك و ناچيز، آنها را درهم كوبيد؛ پس فيلها را با پرندههاى كوچك، و سلاحهاى پيشرفته آن روز را با سنگريزه از كار انداخت، تا ضعف و ناتوانى اين انسان مغرور و خيرهسر را در برابر قدرت الهى ظاهر و آشكار سازد[21]
در ادامه، آنها را به زراعت و برگی كه دانهاش خورده شده و كاه آن باقی مانده، تشبيه نموده است:[22]
«فَجَعََلَهُمْ كَعَصْفٍ مأكُول»[23]
«در نتیجه آنها را همچون كاه خردشده قرار داد.»
منظور اين است كه اصحاب فيل بعد از هدفگيرى مرغان ابابيل یا به صورت جسدهاى بىروح در آمدند، و يا سنگريزهها، با شدت حرارتی که داشتند، اندرونشان را سوزانيد.[24]
____________
[1] . راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن ، دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق، چاپ اول ،ص475.
[2]. مصطفوى، حسن؛ التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360ش، ج6، ص190.
[3]. طباطائی (علامه)، سید محمدحسین؛ قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1383ش، چاپ نوزدهم، ج20، ص 361.
[4] . اشتهاردی، محمدمهدی؛ قصههای قرآن، تهران، نشر نبوی، 1378ش، چاپ اول، ص 626.
[5] . فیل/1.
[6] . تفسیر المیزان، ج20، ص360.
[7] . مكارم شیرازی، ناصر؛ قصههای قرآن، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1381ش، چاپ دوم، ص 631.
[8] . زین العابدین، رهنما؛ ترجمه و تفسیر رهنما، تهران، نشر كیهان، 1346ش، ج4، ص610.
[9] . مهری، محمد جواد؛ مجموعه قصههای قرآن، قم، انتشارات مشرقين، 1381ش، چاپ دوم، ص 364 و 365.
[10]. طیب، سید عبدالحسین؛ اطیبالبیان فی تفسیرالقرآن، تهران، نشر اسلام، 1378ش، چاپ دوم، ج 14، ص 232.
[11] . فیل/2.
[12] .تفسيرالميزان، ج20، ص362.
[13]. مکارم شیرازی، قصههای قرآن، ص631.
[14]. فيل/1.
[15]. شيخ طوسي، محمدبن حسن؛ التبيان في تفسيرالقرآن، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج10، ص410.
[16]. فیل/3.
[17]. قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1375ش، چاپ دوم، ج 12، ص595.
[18]. فیل/4.
[19]. مفردات راغب، ص398.
[20]. قرشی، سید علی اكبر؛ تفسیر احسن الحدیث، تهران، نشر بنیاد بعثت، 1377ش، چاپ سوم، ج 12، ص 360.
[21]. تفسيرنمونه، ج27، ص335.
[22]. قرشی، سيد علی اكبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه؛ 1371ش، چاپ ششم، ج5، ص7.
[23]. فیل/5.
[24]. تفسيرالميزان، ج20،ص362.
[/SPOILER]
به نام خدا
در قضایای ۹ دی هم، عاشورا به کمک ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد.
مقام معظم رهبری
9 دی را به همه کسانی که در آن روز ها راه درست را انتخاب کردند تبریک می گم .
یا حق
زمین سر در گریبان، چشم پر خون
حماسه میخروشید از گلوشان
ز رگها خون غیرت سخت جوشان
که عاشورا کسی رقصیده؟ او کیست؟
چه کس با شاه دین جنگیده؟ کوفیست؟!
از این غم شهر گویا پر ز شیر است
دی از گرمای این دلها چو تیر است
همه عمارگون، آماده، هوشیار
تمام شهر بیدارند، بیدار
کسی حرمت شکن آشوب کرده
شغالی بیشه را مخروب کرده
الا ای فتنه گر، شیطان، حرامی!
میان بیشهی شیران خرامی؟!
شما، ای جمله عالم گوش دارید
کلام آوازهی بر گوش دارید
به ایران، رهبری فرزانه داریم
اشارت او کند جان میسپاریم
الا ای فتنهگر، ما مرد جنگیم
برای رجمت ای ابلیس، سنگیم
چو شمشیر آخته، در دست اوییم!
بمیرید از حسد، سر مست اوییم
ابابیلیم اگر بر فیلهایید
چو ریگی نرم آخر زیر پایید
۹ دی سیل مردم باز جوشید
تمام سینهها آخر خروشید
خس و خاشاک را از شهر راندند
سران فتنه زیر پای ماندند
ولی حرفیست بی پیرایهای دوست
که این حرف از زبان یار حق گوست
“بصیرت ” یاب، بیدارست دشمن
ز حقد و کینه تبدار است دشمن
صف آراییست! اما در غبار است
میان فتنه ره دشوار و تار است
چراغ راه ما را جز ولیّ نیست
کسی رهبر به جز “سید علی ” نیست
مهدی علی محمدی
فرارسیدن سالروز یوم الله 9 دی گرامی باد.
به واقع در عاشورای 88 معنی فرمایش پیامبر (ص) که فرمودند : "ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة" رو فهمیدم.
[="Tahoma"][="SeaGreen"] ســـاقه ی زردی که سبـــز انگاشتند:Gol:
:Gol:شکر لله خشک شد در هم شکست
ما جان نمی فروشیم
جان می دهیم اما
جانان نمی فروشیم
دشمن اگر ببخشد
کاخ سفید خود را
یک تار موی رهبر
بر آن نمی فروشیم