عروسک های خیمه شبازی
تبهای اولیه
سلام دوستان
دوباره تفکراتی به سوی ذهن کوچک من روانه شده لطفا مرا راهنمائی کنید
بیشتر وقت ها فکر میکنم که بازیچه خلقت شده ام چون خواسته های من تحت فرمان خودم نیست
البته این را قبول دارم که من هم نقشی دارم ولی این را هم نمی توانم انکار کنم که من به چیزهائی علاقه دارم که انها را نمی خواستم و از چیزهائی در عذابم که باز انها را نمی خواستم
خدا علاقه به چیزهائی را در وچود ما قرار داده و انسان ها هم مثل عروسک های کوکی هستند که در جهت ان علائق پیش می روند
برای یک نمونه از ده ها یا شاید صدها نمونه چرا من و سایر انسانها دوست دارند ازدواج کنند؟ چون خدا این علاقه را در انها قرار داده
حالا خودتون قضاوت کنید که ایا ما شبیه عروسک کوکی هستیم یا نیستیم
من که فکر میکنم شبیه عروسک کوکی هستیم
من با بهشت و جهنم چه کار داشتم؟ مگر من به بهشت رفتن علاقه ای داشتم؟
خدا شوق بهشت را در من قرار داده تا امثال من از رسین به ان لذت ببرند!
این علایق دست من نبوده و من تقریبا بازیچه شده ام
چرا من باید از رسیدن به چیزهائی که خواسته من نبوده شاد باشم و از نرسیدن به چیزهائی که خواسته من نبوده ناراحت بشم؟ من که خودم این علائق را در وجود خودم قرار نداده ام
دوست عزیز. به نظر من قبل از هر چیز user name رو عوض کنم. این اسمی که رو خودت گذاشتی رو تفکرت و در نهایت رو شخصیتت تاثیر منفی می گذاره. اگر واقعا می خوای نجات پیدا کنی و خوشبخت شی و پیشرفت کنی و به همین فکر کن و در راه پیشرفتت قدم بردار حتی جملات منفی هم به کار نبر.
از راهنمائی شما تشکر میکنم
من که نه به بهشت شوقی داشتم و نه از جهنم ترسی داشتم ولی خدا بذر شوق به بهشت و ترس از جهنم را در وجود من کاشته
من با بهشت و جهنم چه کار داشتم؟ هر چه فکر میکنم به همین می رسم من به چیزهائی علاقه دارم که انها را نمی خواستم و از چیزهائی ترس دارم که از انها نمی ترسیدم ولی خدا این علاقه ها و ترس ها را در من قرار داده
این غریزه ها در من قرار داده تا به من کمک کنه؟
باعرض سلام خدمت شما آقا يا خانم كه برچسب بسيار ناجوري به خودت زدي و به قول دوستمون اين برچسب تفكرات شما را نسبت به خودت و خدا تغيير ميده و غير واقعي مي كنه
اما بهتر بود البته به صورت خصوصي يك بيوگرافي از زندگي خودت و مدت زماني كه اين فكر ها اومده توي سرتون و تأثيراتي كه در رفتار و عقايد شما گذاشته رو توضيح مي داديد . زيرا همانطور كه مي دانيد اين گونه افكار غير عادي است اما راجع به اينكه شما مي فرماييد چيزي را خدا مورد علاقه شما قرار داده كه من علاقه نداشتم و نمي خواستم و يا موضوع ترس از چيزي كه نمي ترسم بايد بگوييم اولاَ : از كجا مي دانيد كه دوست نداشتيد و مي گوييد علاقه دارم يعني دوست دارم مثال اگر شما بين دو اتاق قرار بگيريد يك اتاق وسايل خنك كننده داشته باشد يك اتاق گرم باشد و هيچ امكاناتي نداشته باشد شماز گرما به كدام اتاق پناه مي بريد؟
ثانياً ما نمي توانيم خداوند هنگام خلقت غرايز و نيازهايي در ما قرار داده است و موضوعات واقعي در بيرون را منبع ارضاء پس تمام هستي در نظم كامل است و شما الان نمي توانيد بگوييد كه من به غذا علاقه نداشتم اما خدا در من يك نيازي قرار داد به نام گرسنگي و من الان مجبورم براي ارضاء نياز گرسنگي به غذا علاقه مند باشم
پس به طور كلي ما نمي توانيم بين آنچه كه دوست داريم و آنچه كه خدا براي ما علاقه آن را ايجاد كرده و از نظر ساختمان رواني و جسمي ما را علاقه مند به موضوعاتي كرده است كه آن موضوعات هم خودش فراهم كرده ،تفاوت قايل بشيم پس اين افكار ممكن است در اثر فشارها و استرس ها زندگي و ناكامي هاي احتمالي روزگار در ذهن ما وارد شده باشد كه بيشتر شبيه يك وسواس و تعارض دروني است و استدلال بردار نيست پس به نظر من كلاً تا يك مدتي تمام اين افكار را مربوط علاقه هاي خدا و خودت كه تفكيك ناپذير است بايگاني كن و سعي كن فعاليت هاي عادي خودت را ادامه بديد مثل همه انسان هاي روي كره زمين موفق باشيد.
لطفا ساده تر توضیح دهید (که چرا ما نمي توانيم بين آنچه كه دوست داريم و آنچه كه خدا براي ما علاقه آن را ايجاد كرده و از نظر ساختمان رواني و جسمي ما را علاقه مند به موضوعاتي كرده است كه آن موضوعات هم خودش فراهم كرده ،تفاوت قايل بشيم)
یعنی هنگام خلقت این غریزه ها در ما قرار داده شده؟
بسم الله الرحمن الرحیم
کاربر عزیز که نام آواتار شما بار منفی دارد.خداوند وقتی انسان را آفرید بایک سری خصوصیات خاص انسانی مانند اختیار و یک سری منابع معرفتی مثل عقل ،تجربه و فطرت که فقط خاص انسان است و موجودات دیگر مانند ملائکه،حیوانات ،نباتات و جمادات فاقد آن هستند که اگر غیر آن بود دیگر انسان نبود .
و از آنجا که عنصر اختیار خاص انسان است فلسفه نبوت ،معاد بهشت و جهنم زیر بنایش همه برمیگردد به اختیار .یعنی چنانچه انسان با خصوصیاتش خاصش نبود نه نبی نیاز بود و نه بهشت و جهنم .
حال چرا انسان را آفرید ؟چون خداست و همه کمالات از ذاتش می جوشد و یکی از کمالات او این است که فیاض علی الاطلاق باشد اگر خدا ،خداست با ان صفاتی که عقل و وحی برایش برمیشمرد اگر انسان را نیافریند با خداوندیش ناسازگار است زیرا خدا چنانچه امری محال نباشد حتما میافریند و آگر نیافریند با حکمتش ناسازگار است به عبارت ساده تر خداوندیش زیر سوال میرود .
همین شما باز نمی پرسیدی که چرا خدا امر غیر محال را نیافرید؟؟
لذا وقتی انسان را باان خصوصیات خاص انسانی می آفریند به خودش تبارک الله میگوید و خود را احسن الخالقین معرفی میکند1
مومنون،14.
حال این انسان به حکم عقل در جهت درست زیستن قضایای بدیهی را کاملا درک میکند
به حکم فطرت نیز همچنین،باز خدا او را تنها نمیگذارد علاوه بر پیامبر درون (فطرت) پیامبر برون نیز به او از روی لطف میدهد(نبوت) تا راه درست را بیابد و به بهشت برین جایگاه اصلی و ابدی او رهنمون شودو چون مختاراست معاد مطرح میشود در غیر این صورت بهشت و جهنم برای ملائکه و حیوانات و سایر موجودات معنا ندارد چون مختار نیستند
سپس با اختیار با کمک عقل و وحی در جهت تکامل وجودی اش و تمامی استعدادهایش ،زندگی را انتخاب میکند که از دنیا بهره مند و در آخرت سعادتمند شود.
من نه در خلقت خودم نقشی داشته ام و نه در خواسته های خودم
طبق فرمایش شما خواسته های من همان زمانی که خلق شده ام در من قرار گرفته و این جزء خصوصیات انسان بودن است؟
من اگر به جای انسان یک حیوان افریده می شدم چه میشد؟ باز دوباره خواسته هایم هم زمان با خلقت من در من قرار می گرفت و این جزء خصوصیات حیوان بودن بود؟
برای مثال یک گوسفند از اول عمر تا اخر عمرش را به صورت غریزی علف میخوره تا اخرسر قربانی بشه و این هم جزء خصوصیات گوسفند بودن است؟
لطفا به این سوال من پاسخ دهیدکه چرا باید یکی به عنوان حیوان خلق بشه و یکی انسان؟
خلایق در ان چیزی که هستند خود نقشی نداشته اند و به دنباله ان در خواسته های خود هم هیچ نقشی ندارند و از این رو مغلوب قدرت خدا شده اند البته میدانم خدا به کسی ظلمی نمیکنه و اینها هم جزء حکمت خداست و حیات هم نعمتی است ولی به هر صورت ما خلایق ان چیزی هستیم که خدا خواسته و دنباله ان خواسته های متعالی ما خلایق ان چیزی است که خدا خواسته
بسم الله الرحمن الرحیم
احسنت خوب متوجه شدی ما در خلقت مان و اینکه مرد یا زن باشیم ؟در چه خانواده ای باشیم؟ در کجای جهان به دنیا بیاییم؟ و حتی در کدام مکان از دنیا برویم؟ [ما تدری نفس بایُ ارض تموت1.]
هیچ اختیاری از خودمان نداریم.میدانی چرا ؟
قبل از آن از شما می پرسم .یک پدر و مادر وقتی قصد بچه دار شدن داشته باشند آیا از خود بچه می پرسند آیا دوست داری به دنیا بیایی یا نه؟ شاید این سوال خنده دار باشد ولی واقعیتی است .صد در صد نمی پرسن اگر چنین کنند حتما می گویید در اینکه عقل داشته باشند شک دارید.چون بچه ای در کار نیست ،هنوز موجودی خلق نشده ،شانیتی ندارد اختیاری ندارد. اساسا موجودی نیست تا بحث شود اختیار دارد یا ندارد.
بعد که این انسان خلق شد و خصوصیات انسانی در او جلوه گر شد و قوای ادراکی او شکل گرفت حالا میتواند شانیت انتخاب داشته باشد. میتوان از او پرسید چه دوست دارد؟ حالا به مرحله ای رسیده با کمک قوای ادراکی و مثلا وحی نحوه خوب زیستن را بداند و به سبب عمل به تعالیم الهی و یا بالعکس مستحق بهشت یا جهنم شود .قبلا نیز عرض شد تا موجودی مختار نباشد فلسفه بهشت و جهنم بی معنا است.
حالا ست که این جمله بیشتر مفهوم است؛انسان نه مجبور مطلق است و نه مختار مطلق؛ که معروف است به نظریه امر بین الامرین؛
در این نظریه که طبق عقیده شیعه است بین دو نظریه جبر گرایان و
اهل تفویض(کسانی که قائلند انسان رها شده است و کاملا مختار است) نظر سومی مطرح است که همان ؛امر بین الامرین است یعنی نه جبر مطلق و نه اختیار مطلق؛
بنابر این انسان در خلقتش مجبور است ، در زیستنش مجبور است ولی در نحوه زیستن مختار است ،نوع زندگی اش را خود انتخاب میکند و به سبب این انتخاب خود را مستحق بهشت یا جهنم میکند
1.لقمان،34.
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ ذیل از منظر کلامی است از بعد فلسفی به گونه دیگری است که در این مجال نمی گنجد.
پرسیدید چرا من انسان و دیگری حیوان باشد ؟جالب است اگر گوسفند هم زبان داشت حتما می گفت چرا شما آدم باشید و من گوسفند.
این از روی عدالت الهی است .موجودی که شانیت انسان شدن داشته باشد و خدا او را حیوان قرار دهد خلاف عدل است .چرا که استعدادهای چنین موجودی نادیده انگاشته شده و بالعکس.
شانیت موجودات از کجا آمده؟عالم ماده طبق نظام سبب و مسببی است وقتی علت وجود شیی فراهم شد؛ لابد از به وجود آمدن است.
وقتی شرایط پیدایش انسان فراهم شد انسان خلق میشود و وقتی شرایط پیدایش حیوان مهیا شد حیوان خلق می شود و این نیز از عدل خداوند است لذا "عدل " از اصول مذهب تشیع است
نبی اکرم در باره عدل می فرماید:
بالعدل قامت السموات والارض ؛
یعنی قوام و برپایی نظام آسمان و زمین(نظام هستی و ما فیها) عدل الهی است.
بنابر این سوالی باقی نمی ماند چرا آن حیوان و من انسان ؟
لطفا ساده تر توضیح دهید (که چرا ما نمي توانيم بين آنچه كه دوست داريم و آنچه كه خدا براي ما علاقه آن را ايجاد كرده و از نظر ساختمان رواني و جسمي ما را علاقه مند به موضوعاتي كرده است كه آن موضوعات هم خودش فراهم كرده ،تفاوت قايل بشيم)
یعنی هنگام خلقت این غریزه ها در ما قرار داده شده؟
درجواب شما بايد بگوييم بلي يعني خداوند هنگام خلقت اين غريزه ها را در ما قرار داده است و منبع ارضاء هم موجود مي باشد.
خب اگه شما به جوابتون رسيديد هم اسم و بچسبتو عوض كن و اميدوار باش :Khandidan!:و هم اين جور افكار را كنار بزار اما اگه دوباره اين افكار اومد بدون كه اين افكار در پي حقيقت نيستند و استدلال حاليشون نمي شه و فقط يك نوع وسواس فكري هستند كه بايد با تكنيك هاي مديريت فكر بدون از سرت بيرونشون كني به اميد ديدار بعدي موفق باشيد.
سلام دوستان
دوباره تفکراتی به سوی ذهن کوچک من روانه شده لطفا مرا راهنمائی کنیدبیشتر وقت ها فکر میکنم که بازیچه خلقت شده ام چون خواسته های من تحت فرمان خودم نیست
البته این را قبول دارم که من هم نقشی دارم ولی این را هم نمی توانم انکار کنم که من به چیزهائی علاقه دارم که انها را نمی خواستم و از چیزهائی در عذابم که باز انها را نمی خواستم
خدا علاقه به چیزهائی را در وچود ما قرار داده و انسان ها هم مثل عروسک های کوکی هستند که در جهت ان علائق پیش می روند
برای یک نمونه از ده ها یا شاید صدها نمونه چرا من و سایر انسانها دوست دارند ازدواج کنند؟ چون خدا این علاقه را در انها قرار داده
حالا خودتون قضاوت کنید که ایا ما شبیه عروسک کوکی هستیم یا نیستیم
من که فکر میکنم شبیه عروسک کوکی هستیم
من با بهشت و جهنم چه کار داشتم؟ مگر من به بهشت رفتن علاقه ای داشتم؟
خدا شوق بهشت را در من قرار داده تا امثال من از رسین به ان لذت ببرند!
این علایق دست من نبوده و من تقریبا بازیچه شده ام
چرا من باید از رسیدن به چیزهائی که خواسته من نبوده شاد باشم و از نرسیدن به چیزهائی که خواسته من نبوده ناراحت بشم؟ من که خودم این علائق را در وجود خودم قرار نداده ام
آفرین درست حدس زده ای دوست عزیز من واقعا عالی به این نتیجه رسیده ای
[="red"]به قول حافظ علیه سلام [/]
[="red"]آفرين بر نفست باد که خوش بردي بوي [/]
بله ما همه سرکاریم
خدا همه ی ما رو چه کافر وچه مومن گذاشته سرکار
نه از عبادت ما سودی بهش میرسه و نه از کفر ما آسیبی می بینه
کار خدا اینه که مارو بندازه جان هم
ما آدما فقط سر کاریم که کلاه سر خود ودیگرا ن بزاریم
همین وسلام
[="navy"]اما بعضی ها با خود فریبی وعوام فریبی می خواهند با هزار شاخه وبند وتبصره این واقعیت رو منحرف کنند[/]
سلام بر بدبخت
بدبخت جان حقیر هم تبریک میگم اما دلیلم یکم با نوری فرق میکنه اینکه برات سوال پیش امده خدا چرا تو و ما رو افرید یه فرصت خوبه و امتیاز ما از گوسفند در همینه
الان نمی خوام جواب بدم اما میخوام بگم تا به حوابت نرسیدی اروم نشین این روحیه به انسان امید میده و بدبختی رو کمتر میکنه و اگر به جواب درست رسیدی اونوقت متوجه میشی بدبخت کیه
آفرین درست حدس زده ای دوست عزیز من واقعا عالی به این نتیجه رسیده ایبه قول حافظ علیه سلام
آفرين بر نفست باد که خوش بردي بوي
بله ما همه سرکاریم
خدا همه ی ما رو چه کافر وچه مومن گذاشته سرکار
نه از عبادت ما سودی بهش میرسه و نه از کفر ما آسیبی می بینه
کار خدا اینه که مارو بندازه جان هم
ما آدما فقط سر کاریم که کلاه سر خود ودیگرا ن بزاریم
همین وسلاماما بعضی ها با خود فریبی وعوام فریبی می خواهند با هزار شاخه وبند وتبصره این واقعیت رو منحرف کنند
باعرض سلام و تشكر از شما و همه كاربران و كارشناسان
بااينكه من نظر شما را قبول ندارم و اعتقاد دارم كه واقعيتي هم در بيرون از ذهن ما وجود دارد اما به هرحال ايشون (بدبخت) احساس بدي از زندگي دارن و شما بهتره يه راهكاري براي خلاص شدن از اين احساس بد به ايشان بدهيد تا بتواند زندگي خود را ادامه دهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب نوری عزیز راهنمایی شما چیزی نیست جز برخاسته از هواهای نفسانی ،که نه عقل و نه فطرت هر انسان پاک طینتی آن را بر نمی تابد.
که ظاهرا از کلام شما هم بر می آید که به واقعیتی در خارج قائل نیستید. ابن سینا یک نسخه کاملا موفق برای چنین انسانهای منکر واقعیت ارائه میدهد که چنانچه شخصی منکر واقعیت باشد پس از بررسی مبانی فکری او (چنانچه فکری داشته باشد) اینکه مطابق قواعد منطقی و عقلی باشد.در غیر این صورت وقتی یک دست مفصل کتک خورد می فهمد واقعیتی به نام درد وجود دارد که به وسیله واقعیتی به نام نفس احساس می شود در حالی که آن درد قابل رویت هم نباشد و احساس درد هم دیده نشود .
حرف زدن بی دلیل و مدرک هر صاحب زبانی میتواند بزند مهم سخن عاقلانه است که متاسفانه کم پیدا میشود
دوست گرامی مثل اینکه خیلی ناامیدی وقتی خدا به بندش زندگی می ده همه چیز اون رو در نظر داره اگه به چیزی علاقه داشته باشه راه حل بهش نشون می ده و... تازه ما با خدا طرفیم کسی که هر کاری رومی کنه بهتره به این چیزا فکر نکنی به نتیجه خوبی نمی رسی خدا خیلی مهربونه باور کنید:Mohabbat:
کار خدا اینه که مارو بندازه جان هم
ساختار دنیا طوری است که خلائق را به جان هم می اندازه
نفس ادم مثل آتش هست و دنیا و مافیها هم مثل پنبه
خدا از قصد دنیا را این گونه آفریده و آتش و پنبه را در کنار هم قرار داده که مردم را آزمایش کنه و به تکامل برسند و گرنه دنیا را میتوانست طور دیگری را خلق کنه
من با شما اختلاف نظرهائی دارم
آفرین درست حدس زده ای دوست عزیز من واقعا عالی به این نتیجه رسیده ای
به قول حافظ علیه سلام
آفرين بر نفست باد که خوش بردي بوي
بله ما همه سرکاریم
خدا همه ی ما رو چه کافر وچه مومن گذاشته سرکار
نه از عبادت ما سودی بهش میرسه و نه از کفر ما آسیبی می بینه
ما آدما فقط سر کاریم که کلاه سر خود ودیگرا ن بزاریم
همین وسلام
اما بعضی ها با خود فریبی وعوام فریبی می خواهند با هزار شاخه وبند وتبصره این واقعیت رو منحرف کنند
چطور خدائی که به ما عقل را داده کارهائی که خودش میکنه منطقی نیست و بیهوده کاری است؟
حدود سه سال هست که این تفکرات در ذهن من وجود داره اما مدتی است به این نتیجه رسیدم که بودن نیک است و اینکه خدائی وجود دارد و می افریند نیز شگفت آور است اما سوال های بی پاسخ زیادی دارم که بپرسم
یکی عروسک کوکی بودن و دیگری اینکه چرا خدا باید ازلی باشه و ما خلایق حادث؟
در مورد عروسک کوکی بودن قسمت این که ما چیزی بین جبر و اختیار هستیم را قبول میکنم اما چرا باید این خواسته ها درون ما وجود داشته باشه که ما در به وجود امدن انها نقشی نداشته باشیم؟
سلام بر بدبخت
بدبخت جان حقیر هم تبریک میگم اما دلیلم یکم با نوری فرق میکنه اینکه برات سوال پیش امده خدا چرا تو و ما رو افرید یه فرصت خوبه و امتیاز ما از گوسفند در همینه
الان نمی خوام جواب بدم اما میخوام بگم تا به حوابت نرسیدی اروم نشین این روحیه به انسان امید میده و بدبختی رو کمتر میکنه و اگر به جواب درست رسیدی اونوقت متوجه میشی بدبخت کیه
سلام
تکرار می کنم
حالا به کجا رسیدی؟ بلاخره یه جوابایی هم داری؟