باز هم سلام جایتان خالی مشهد بودیم همه را دعا کردیم واما
1.می برمش مشهد میبندمش به پنجره فولاد (داستان یه جوان که تو این مایه ها بود رو از زبون خادم حرم شنیده بودم ):yes:
2.این بازی رو به خودش میدم خلاقیتش رو رو کنه
بازي جديد: تصور كنيد يك دختر خانمي از شما مي‌پرسه: به پسري علاقه داشتم ولي بعدا متوجه شدم او به كسي ديگر علاقه دارد يا با خانمي عقد بسته است. چگونه و با چه راه هايي (واقعي و تخيلي) ميشه اين وابستگي شديد را از دلم ريشه كن كنم؟
با سلام
خودش رو بکشه قطعا وابستگیش رفع میشه:khandeh!:
يه راه ديگه كش درماني يا آخ آخ درماني: بهش ميگم يه كش بينداز به مچت وقتي فكر اون اومد تو ذهنت كش را محكم بكش و رها كن . تكرار درد و تصوير اون جوان سبب دلزدگي مي شود( گذشته از شوخي اين يك تكنيكه براي مقابله با افكار مزاحم)
بهش این تاپیک را نشون میدم و میگم: بیچاره یه ملتو معطل خودت کردی، درست شو دیگه (اخلاقیش اینکه: نگاه کن چقدر آدم دوستت دارند اون وقت توی ... عمرت و فکرت و زندگیتو گذاشتی واسه کسی که رفت بابا...)
بعدش به همه میگن ولش کنند و دیگه سراغشو نگیرند کسی که هرچی راه حل میدی درست نمیشه، باید ولش کرد تا خودش درست بشه، بابا ولش کنید ولی بدون شوخی، تا خود آدم نخواد، هیچ راه حلی تاثیری نداره، پس باید یه مدت تنهاش گذاشت تا با خودش کنار بیاد تنهاییه کار خودشو میکنه
اما در کل: بد نیست گاهی اوقات یاد چنین افراد و خودمون بیاریم که توی عشقهای زمینی هیچ عشقی به زیبایی عشق پدر و مادر به فرزند نیست، یعنی یادش بیاریم که یه ذره به عشقی که مادرش براش ریخته فکر کنه و زحماتی که پدرش برای به ثمر رسیدن اون کشیده، پس برای خاطر اونها هم که شده به خودش بیاد
مي فرستمش كلاس فشرده حفظ قرآن (تمرين ها، مباحثه،داستان هاي قرآني، ياد مستمر خدا، تمرين حفظ براي جلسات، نكات تفسيري، جو اجتماعي، پويايي و خروج از خلوت ها، آرامش با ذكر و....كمكش مي كنه)
مي فرستمش كلاس فشرده حفظ قرآن (تمرين ها، مباحثه،داستان هاي قرآني، ياد مستمر خدا، تمرين حفظ براي جلسات، نكات تفسيري، جو اجتماعي، پويايي و خروج از خلوت ها، آرامش با ذكر و....كمكش مي كنه)
در بسياري از موارد عشق بيمارگون ريشه در اضطراب فرد دارد هرچيزي عقلاني و شرعي كه بتواند به او آرامش دهد براي اين عاشقان مفيد است از جمله اينها ذكر، تلاوت قرآن و...است
ابو علی سینا در کتاب قانون ، مرض عشق را این گونه توصیف کرده است : " عشق مرضی است وسوسه انگیز و به مالیخولیا شباهت دارد . سبب این بیماری آنست که انسان فکر خود را به کلی به شکل و تصویرهایی مبذول می دارد و در خیالات خود غرق می شود و شاید آرزوی آن نیز در پدید آمدن بیماری کمک کند و ممکن است آرزوی کمک نکند ولی این تمرکز فکر متمادی سبب بیماری می شود . "( به نقل از دکتر محمد صنعتی ، 1374 )
1- رفتارهای جستجوگرانه(39)؛فرد نه تنها با موضوع عشقی خود مشغله ی فکری دارد بلکه همیشه در جستجوی اوست ، به هر کجا که ممکن است باشد ، به هر کس که ممکن است از وی خبری داشته باشد ، به هر خبری که ممکن است از او نشانی داشته باشد، حتی زمانی که بین آنها جدایی نیست .
2- رفتارهای چسبنده(40) این رفتار در گروهی از عشاق که مانعی برای وصالشان وجود ندارد یعنی با هم هستند دیده می شود یا پس از مدتی فراق به هم رسیده اند . عاشق مانند کودکی که مادر گمشده خود را بازیافته است دائم به او می چسبد و دامنش را رها نمی کند گویی می ترسد مبادا یکبار دیگر ترک شود ، بنابراین رفتارش تملک جویانه است .
3- رفتار وابسته(41)؛فرد احساس می کند بدون وجود معشوق نمی تواند از عهده زندگی خود برآید . از تصمیم گیری عاجز است . در واقع در رابطه با معشوق نقش منفعل را می پذیرد و تصمیمات در مسائل مهم و جدی و یا حتی جزئی و ناچیز زندگی خود را به وی وامی گذارد . اعتماد به نفس و عزت نفس پایین دارد و خود را در برابر معشوق ضعیف و ناتوان می شمارد .
4-سرسپردگی و ایثار؛عاشق در تلاش مداوم است تا به هر بهایی معشوق را خشنود سازد پس ازخود می گذرد و خود را فدا می کند.
5- تجربه ی مجدد اردوی خاطرات؛فرد در زمانی که با معشوق نیست ممکن است خاطرات را مجددا تجربه کند . به جاهایی برود که قبلاً معشوق رفته است ، خریدهایی انجام دهد که وی انجام داده است و یا با تفریحات مورد علاقه ی وی خود را سرگرم سازد .
6- حسادت؛عاشق تمامی توجه و محبت معشوق را انحصارا برای خود می طلبد ، پس اگر معشوق کوچکترین توجهی به دیگری داشته باشد یا دیگری به او ، با واکنش حسادت آمیز روبرو می شود . عاشق در مسیر حسادت ، نه تنها به افکار انتقامجویانه گرفتار می آید بلکه ممکن است این افکار و احساس ها را به عمل درآورد و یا لااقل تهدید به عمل کند .
7- خشونت و طغیان دربرابردیگران؛اگر چه در برابر معشوق خاکسار و فروتن و رام است و گاه التماس می کند در برابر دیگران ممکن است پرخاشگر باشد و حتی دست به کارهای خشونت بار خطرناک هم بزند .
8- بی توجهی بهخود؛هر چند به هنگام دیدار و وصال خود را مطلوب معشوق می آراید و به خود می رسد ، در جدایی و فراق توجهی به خود ندارد و هر عملی در این جهت بیهوده و عبث به نظرش می آید .
9- انزوا؛ عاشق چه در وصال و چه در فراق انزواطلب است و از دیگران دوری می جوید و حضور آنها را مزاحم و ملال آور می یابد در آرزوی آنست که همیشه خلوت خود را با معشوق از وجود اغیار خالی سازد ، یعنی در وصال همیشه خلوت با او را می طلبد و در فراق خلوت با یاد او را .
10- تغییرات ناگهانی خلقی؛عاشقی افسرده دل و پریشان حال ، با خبری از معشوق به ناگاه زنده می شود و سرخوش .اگر چه شروع واکنش های ذکر شده در بالا نسبتا تدریجی است ولی سیر آن نوساناتی دارد . نه تنها کارکردهای اجتماعی ، شغلی و تحصیلی فرد را مختل می سازد بلکه سلامت جسمی و روانی او را هم تهدید می کند . به نظر دکتر صنعتی ، واکنش عشق فرایندی است که در آن هویت (42) فرد دچار دگرگونی می شود تا به آنجا که از من خود برای یگانه شدن با دیگری در می گذرد . چون درپی یگانگی با دیگری است ، یا دیگری را به جای من خود می نشاند و یا دیگری کمال مطلوب عاشق می شود و به جای من آرمانی و دلخواه او می نشیند یعنی دور زدنی برای ارضای خودشیفتگی(43) اوست . برای آنکه بتواند چنین کند ، معشوق و موضوع عشقی را آرمانی(44) می سازد تا دلخواه و کمال مطلوب او شود ، یعنی واقعیت معشوق را تحریف می کند . پس آنچه از معشوق می بیند واقعیتی تحریف شده و دستکاری شده است . تصویری آراسته به خوبی ها و زیبایی ها و پیراسته از کاستی ها و زشتی ها . یعنی بسیاری چیزها را نمی بیند و به عبارتی چشم عاشق کور است . معشوق را به کمال می رساند تا بتواند جاودانگی و بی مرگی را در این کمال بیابد . چون این تصویر کامل را به جای من خود و یا من دلخواه خود می نشاند دیگر جایی برای من او نمی ماند . گویی از خود تهی می شود ، انگار دیگر منی ندارد ، همه دیگریست یعنی من خود را نفی می کند. " من نه منم ، نه من منم ". چنین می کند تا از مرگ بگریزد و بی مرگی را تجربه کند . " دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم " . اما با تمامی این تلاش، هنوز مرگ پابرجاست و حضورش همچنان احساس می شود . انگیزه اش برای چنین تلاشی هراس از مرگ و نیستی بوده است پس ترس از مرگ ، سائق عشق است و عشق آن روی سکه ی مرگ. بنابراین اگر زمانی مرگ موجودیت او را تهدید می کرد اکنون موجودیت معشوق او را تهدید می کند، اگر یورش مرگ به معشوق کارساز شود و موضوع او از دست برود، گویی خود او از دست رفته است چون از پیش منی نداشت که با از دست رفتن معشوق، اکنون بماند. معشوق جان اوست و با از دست رفتن جان ، او می میرد، یعنی که عشق علت حیاتست و سبب ممات . http://www.askdin.com/showthread.php?t=14551&page=2
نمودار عشق مجازی
اگر بخواهیم نموداری برای این نوع عشق رسم کنیم شاید این بهترین نموداری باشد که مفهوم این عشق را بیان کند. نمودار سهمی که در یک طرف عشق و در طرف دیگر زمان قرار دارد که این دو رابطه ی متقابل با یکدیگر دارند. در این نمودار همان طور که ملاحظه میفرمایید تا قبل از وصال میزان عشق و علاقه به بالاترین حد ممکن میرسد؛ اما با وصال عاشق و معشوق به یکدیگر سیر صعودی عشق متوقف میشود که اصطلاحا به «محل دفن عشق» موسوم است. با گذشت زمان، هر چه زمان میگذرد از میزان عشق و علاقه ی دو طرف در این نوع عشق کاسته خواهد شد.
undefined اندازه اين تصوير تغيير داده شده است براي نمايش اندازه واقعي كليك نماييد .
با سلام خدمت جناب حامی از انواع عشق عشق خالق به مخلوقشه شاید جاش نباشه ولی وقتی عشق مادرانه رو توضیح دادید درجه والای ان در نهایت خلوص به ذهنم رسید البته بدون نیاز به جدایی بلکه با ایجاد وابستگی در بنده ونزدیک شدن به هم مااستادی داشتیم که میگفت خدا به زن دو خصوصیت از خودش را موهبت کرده البته به شکل زمینی وبسیار کوچک (شاید(01/0)وکمتر) 1.وظیفه مربیگری (ربوبیت)2.محبت ومهربانی(رحمانیت)
به نظر من منظور ایشون نه عشق مادر به تنهایی بلکه نوعی عشق که در مادران بیشتر نمود دارد است
ببخشید ادم ایراد گیری نیستم اما تو نمودار عوامل عشقهای بیمار گونه رهیدن از رنج های زندگی دو بار اومده البته شاید نشان دهنده اهمیتش باشه
[FONT="]همین؟! چه بد خانم ها کار برای نکردن یا کردن زیاد دارند کار مثل خورشید به خاطر زیادیش دیده نمیشه همان گونه که خورشید به دلیل شدت نورش قابل دیدن نیست چشمان را باز کنیم و کار مورد علاقه را شکار کنیم
1- شوهرش سفارش تایپ بگیر
2- نویسندگی برای مجلات، جراید،
3- نوشتن کتاب
4- وبلاگ بزنه و از منافقین دلار بگیره (البته استحضار دارید که داریم باز ی خلاقیت می کنم و هر چه به ذهن اومد را می نویسیم به من فحش ندهید ها وگرنه فرار می کنم[:khandeh!:
5- ترشی بینداز بفروشد
6 -مربا درست کند.
7 - گردو یا ..... مغز کند.
8- بسته بندی کالاها یا تنقلات
9- ساندویچ درست کند شوهرش ببرد در پارک یا پاساژ و...بفروشد
10- کمتر بخورد
11- کمتر پخت و پز کند
12- اسراف در امور آشپزخانه نکند
13 تا میشه بروند مهمانی
14- تا کیشه از مهمانی دادن فرار کند.
15- هر چه لباس قایم کرده و انبار کرده را حراج بگذارد
سلام واقعا عالی بود میشه ادامه بدید ... گذشته از شوخی خیلیهاشو میشه توی زندگیه واقعی پیاده کرد و نتیجه گرفت
سلام
بر همگی من هم موافیم واقعا میشود روی نکات و روش های بالا فکر کرد.
برخی از این ها ممکن است برای شهری یا خانواده ای قابل استفاده نباشد ولی ممکن است برای خانواده دیگر یا شهر و فرهنگ دیگر قابل استفاده باشد.
ایشان خصلت هایی دارند عجیب گاهی اوقات ما و حتی فرزندانش را نمی شناسد اما هیچ موقع نشده خدا را یادش برود یا نماز یادش برود.
حالا که این طور شد بذارید یه تجربه براتون بگم
یه دستگاهی هست به نام بایو فیدبک این دستگاه حساس است می تواند با آمپر یا آژیر ملایم حالت آرامش یا اضطراب را به ما گزارش کند
این دستگاه به نوک دو انگشت تان دست وصل می شود.
شیوه کار: برای به آرامش رسیدن باید تمرکز کرد به چیزهای خوب خوب فکر کرد و تصور گل و بلبل کرد با تمرین می توانیم در موقعیت های مختلف خود را بعد از یه خستگی به آرامش برسونیم
روزی رفتم منزل مادر بزرگم دستگاه را به انگشتانشان وصل کردم کمی اضطراب را نشان می داد تسبیح او که همیشه در کنارش است را به او دادم و گفتم ذکر بگویید جالب بود خیلی زود عقربه آمد پایین و به آرامش رسیدند.
بله با یاد خدا دلها آرام می گیرد.
روزی فرزند شون با موتور ترل بیرون رفته بودند نگران بودند که چرا دیر کرده اند بعد گفتند واقعا خود خدا من را در 8سال که او جبهه بود آرومم می کرد.
یا حق
كليدواژه‌ها : كار تيمي ؛ همكاري ؛ كار گروهي ؛ كار فردي ؛ هدف مشترك متن حكايت
در مهد كودك هاي ايران 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روي صندلي بشينن.
در مهد كودكهاي ژاپن 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن اگه يكي روي صندلي جا نشه همه باختين. لذا بچه ها نهايت سعي خودشونو ميكنن و همديگر رو طوري بغل ميكنن كه كل تيم 10 نفره روي 9 تا صندلي جا بشن و كسي بي صندلي نمونه. بعد 10 نفر روي 8 صندلي، بعد 10 نفر روي 7 صندلي و همينطور تا آخر.
کاربر مهمان خوش آمدید
باز هم سلام جایتان خالی مشهد بودیم همه را دعا کردیم واما
1.می برمش مشهد میبندمش به پنجره فولاد (داستان یه جوان که تو این مایه ها بود رو از زبون خادم حرم شنیده بودم ):yes:
2.این بازی رو به خودش میدم خلاقیتش رو رو کنه
3. میشه رفت با اقای پسر صحبت کرد شرایط دختر رو گفت تا اون بره باهاش صحبت کنه شاید در این موقعیت حرف پسر رو گوش بده:_loool:
با سلام
خودش رو بکشه قطعا وابستگیش رفع میشه:khandeh!:
یه راه دیگه هم اینه که اون رو بکشه که دیگه دلبری نباشه که بخواد بهش دل ببنده
يه راه ديگه
كش درماني يا آخ آخ درماني: بهش ميگم يه كش بينداز به مچت وقتي فكر اون اومد تو ذهنت كش را محكم بكش و رها كن . تكرار درد و تصوير اون جوان سبب دلزدگي مي شود( گذشته از شوخي اين يك تكنيكه براي مقابله با افكار مزاحم)
ای بابا مشکل این خانمه حل نشد؟
بهش این تاپیک را نشون میدم و میگم: بیچاره یه ملتو معطل خودت کردی، درست شو دیگه
(اخلاقیش اینکه: نگاه کن چقدر آدم دوستت دارند اون وقت توی ... عمرت و فکرت و زندگیتو گذاشتی واسه کسی که رفت بابا...)
بعدش به همه میگن ولش کنند و دیگه سراغشو نگیرند
کسی که هرچی راه حل میدی درست نمیشه، باید ولش کرد تا خودش درست بشه، بابا ولش کنید
ولی بدون شوخی، تا خود آدم نخواد، هیچ راه حلی تاثیری نداره، پس باید یه مدت تنهاش گذاشت تا با خودش کنار بیاد
تنهاییه کار خودشو میکنه
اما در کل:
بد نیست گاهی اوقات یاد چنین افراد و خودمون بیاریم که توی عشقهای زمینی هیچ عشقی به زیبایی عشق پدر و مادر به فرزند نیست، یعنی یادش بیاریم که یه ذره به عشقی که مادرش براش ریخته فکر کنه و زحماتی که پدرش برای به ثمر رسیدن اون کشیده، پس برای خاطر اونها هم که شده به خودش بیاد
مي فرستمش كلاس فشرده حفظ قرآن (تمرين ها، مباحثه،داستان هاي قرآني، ياد مستمر خدا، تمرين حفظ براي جلسات، نكات تفسيري، جو اجتماعي، پويايي و خروج از خلوت ها، آرامش با ذكر و....كمكش مي كنه)
در بسياري از موارد عشق بيمارگون ريشه در اضطراب فرد دارد هرچيزي عقلاني و شرعي كه بتواند به او آرامش دهد براي اين عاشقان مفيد است از جمله اينها ذكر، تلاوت قرآن و...است
ابو علی سینا در کتاب قانون ، مرض عشق را این گونه توصیف کرده است : " عشق مرضی است وسوسه انگیز و به مالیخولیا شباهت دارد . سبب این بیماری آنست که انسان فکر خود را به کلی به شکل و تصویرهایی مبذول می دارد و در خیالات خود غرق می شود و شاید آرزوی آن نیز در پدید آمدن بیماری کمک کند و ممکن است آرزوی کمک نکند ولی این تمرکز فکر متمادی سبب بیماری می شود . "( به نقل از دکتر محمد صنعتی ، 1374 )
برخی از ویژگی های افراد عاشق چنین است :
1- رفتارهای جستجوگرانه(39)؛فرد نه تنها با موضوع عشقی خود مشغله ی فکری دارد بلکه همیشه در جستجوی اوست ، به هر کجا که ممکن است باشد ، به هر کس که ممکن است از وی خبری داشته باشد ، به هر خبری که ممکن است از او نشانی داشته باشد، حتی زمانی که بین آنها جدایی نیست .
2- رفتارهای چسبنده(40) این رفتار در گروهی از عشاق که مانعی برای وصالشان وجود ندارد یعنی با هم هستند دیده می شود یا پس از مدتی فراق به هم رسیده اند . عاشق مانند کودکی که مادر گمشده خود را بازیافته است دائم به او می چسبد و دامنش را رها نمی کند گویی می ترسد مبادا یکبار دیگر ترک شود ، بنابراین رفتارش تملک جویانه است .
3- رفتار وابسته(41)؛فرد احساس می کند بدون وجود معشوق نمی تواند از عهده زندگی خود برآید . از تصمیم گیری عاجز است . در واقع در رابطه با معشوق نقش منفعل را می پذیرد و تصمیمات در مسائل مهم و جدی و یا حتی جزئی و ناچیز زندگی خود را به وی وامی گذارد . اعتماد به نفس و عزت نفس پایین دارد و خود را در برابر معشوق ضعیف و ناتوان می شمارد .
4-سرسپردگی و ایثار؛عاشق در تلاش مداوم است تا به هر بهایی معشوق را خشنود سازد پس ازخود می گذرد و خود را فدا می کند.
5- تجربه ی مجدد اردوی خاطرات؛فرد در زمانی که با معشوق نیست ممکن است خاطرات را مجددا تجربه کند . به جاهایی برود که قبلاً معشوق رفته است ، خریدهایی انجام دهد که وی انجام داده است و یا با تفریحات مورد علاقه ی وی خود را سرگرم سازد .
6- حسادت؛عاشق تمامی توجه و محبت معشوق را انحصارا برای خود می طلبد ، پس اگر معشوق کوچکترین توجهی به دیگری داشته باشد یا دیگری به او ، با واکنش حسادت آمیز روبرو می شود . عاشق در مسیر حسادت ، نه تنها به افکار انتقامجویانه گرفتار می آید بلکه ممکن است این افکار و احساس ها را به عمل درآورد و یا لااقل تهدید به عمل کند .
7- خشونت و طغیان دربرابردیگران؛اگر چه در برابر معشوق خاکسار و فروتن و رام است و گاه التماس می کند در برابر دیگران ممکن است پرخاشگر باشد و حتی دست به کارهای خشونت بار خطرناک هم بزند .
8- بی توجهی بهخود؛هر چند به هنگام دیدار و وصال خود را مطلوب معشوق می آراید و به خود می رسد ، در جدایی و فراق توجهی به خود ندارد و هر عملی در این جهت بیهوده و عبث به نظرش می آید .
9- انزوا؛ عاشق چه در وصال و چه در فراق انزواطلب است و از دیگران دوری می جوید و حضور آنها را مزاحم و ملال آور می یابد در آرزوی آنست که همیشه خلوت خود را با معشوق از وجود اغیار خالی سازد ، یعنی در وصال همیشه خلوت با او را می طلبد و در فراق خلوت با یاد او را .
10- تغییرات ناگهانی خلقی؛عاشقی افسرده دل و پریشان حال ، با خبری از معشوق به ناگاه زنده می شود و سرخوش .اگر چه شروع واکنش های ذکر شده در بالا نسبتا تدریجی است ولی سیر آن نوساناتی دارد . نه تنها کارکردهای اجتماعی ، شغلی و تحصیلی فرد را مختل می سازد بلکه سلامت جسمی و روانی او را هم تهدید می کند . به نظر دکتر صنعتی ، واکنش عشق فرایندی است که در آن هویت (42) فرد دچار دگرگونی می شود تا به آنجا که از من خود برای یگانه شدن با دیگری در می گذرد . چون درپی یگانگی با دیگری است ، یا دیگری را به جای من خود می نشاند و یا دیگری کمال مطلوب عاشق می شود و به جای من آرمانی و دلخواه او می نشیند یعنی دور زدنی برای ارضای خودشیفتگی(43) اوست . برای آنکه بتواند چنین کند ، معشوق و موضوع عشقی را آرمانی(44) می سازد تا دلخواه و کمال مطلوب او شود ، یعنی واقعیت معشوق را تحریف می کند . پس آنچه از معشوق می بیند واقعیتی تحریف شده و دستکاری شده است . تصویری آراسته به خوبی ها و زیبایی ها و پیراسته از کاستی ها و زشتی ها . یعنی بسیاری چیزها را نمی بیند و به عبارتی چشم عاشق کور است . معشوق را به کمال می رساند تا بتواند جاودانگی و بی مرگی را در این کمال بیابد . چون این تصویر کامل را به جای من خود و یا من دلخواه خود می نشاند دیگر جایی برای من او نمی ماند . گویی از خود تهی می شود ، انگار دیگر منی ندارد ، همه دیگریست یعنی من خود را نفی می کند. " من نه منم ، نه من منم ". چنین می کند تا از مرگ بگریزد و بی مرگی را تجربه کند . " دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم " . اما با تمامی این تلاش، هنوز مرگ پابرجاست و حضورش همچنان احساس می شود . انگیزه اش برای چنین تلاشی هراس از مرگ و نیستی بوده است پس ترس از مرگ ، سائق عشق است و عشق آن روی سکه ی مرگ.
بنابراین اگر زمانی مرگ موجودیت او را تهدید می کرد اکنون موجودیت معشوق او را تهدید می کند، اگر یورش مرگ به معشوق کارساز شود و موضوع او از دست برود، گویی خود او از دست رفته است چون از پیش منی نداشت که با از دست رفتن معشوق، اکنون بماند. معشوق جان اوست و با از دست رفتن جان ، او می میرد، یعنی که عشق علت حیاتست و سبب ممات .
http://www.askdin.com/showthread.php?t=14551&page=2
نمودار عشق مجازی
اگر بخواهیم نموداری برای این نوع عشق رسم کنیم شاید این بهترین نموداری باشد که مفهوم این عشق را بیان کند. نمودار سهمی که در یک طرف عشق و در طرف دیگر زمان قرار دارد که این دو رابطه ی متقابل با یکدیگر دارند. در این نمودار همان طور که ملاحظه میفرمایید تا قبل از وصال میزان عشق و علاقه به بالاترین حد ممکن میرسد؛ اما با وصال عاشق و معشوق به یکدیگر سیر صعودی عشق متوقف میشود که اصطلاحا به «محل دفن عشق» موسوم است. با گذشت زمان، هر چه زمان میگذرد از میزان عشق و علاقه ی دو طرف در این نوع عشق کاسته خواهد شد.
با سلام خدمت جناب حامی از انواع عشق عشق خالق به مخلوقشه شاید جاش نباشه ولی وقتی عشق مادرانه رو توضیح دادید درجه والای ان در نهایت خلوص به ذهنم رسید البته بدون نیاز به جدایی بلکه با ایجاد وابستگی در بنده ونزدیک شدن به هم مااستادی داشتیم که میگفت خدا به زن دو خصوصیت از خودش را موهبت کرده البته به شکل زمینی وبسیار کوچک (شاید(01/0)وکمتر) 1.وظیفه مربیگری (ربوبیت)2.محبت ومهربانی(رحمانیت)
سلام
حق با شماست ولي اين نظر اريك فروم بود گفتم
بله عشق خدا به ما
طفيل هستي عشق اند آدمي و پري
ارادتي بنما تا سعادتي ببري
-------------
باسلام وخسته نباشید.
عشق مادرانه رو گفتید.
عشق پدرانه ندازیم؟ بعضی از پدرا هم همینطورن.
به نظر من منظور ایشون نه عشق مادر به تنهایی بلکه نوعی عشق که در مادران بیشتر نمود دارد است
ببخشید ادم ایراد گیری نیستم اما تو نمودار عوامل عشقهای بیمار گونه رهیدن از رنج های زندگی دو بار اومده البته شاید نشان دهنده اهمیتش باشه
فهرست کارگاههای آموزشی
http://fekreno.org/workshopfekreno/timetableworkshop.htm
فکرنو
یک خانم مذهبی و مومن، چطور می تونه در امور اقتصادی به خانواده ش کمک کنه؟ (بدون خروج از منزل و بدون هیچ گونه ارتباط با نامحرم)
به نام خدا
سلام
در خونه کارهای هنری مقل بافندگی،گلسازی و... بکنه بعد همسرش در بازارهای مرتبط اون ها را بفروشه.یا حتی خود خانم به اطرافیان(خانم)بفروشه.
اگر معلم باشه یا تحصیلاتش بالا باشه میتونه در خونه کلاس خصوصی بزاره.
اگر خود خانم و همسرشون برنامه نویس هستند میتونه در برنامه نویسی به همسرش کمک کنه.
و ...
[FONT="]همین؟!
چه بد خانم ها کار برای نکردن یا کردن زیاد دارند
کار مثل خورشید به خاطر زیادیش دیده نمیشه همان گونه که خورشید به دلیل شدت نورش قابل دیدن نیست
چشمان را باز کنیم و کار مورد علاقه را شکار کنیم
1- شوهرش سفارش تایپ بگیر
2- نویسندگی برای مجلات، جراید،
3- نوشتن کتاب
4- وبلاگ بزنه و از منافقین دلار بگیره (البته استحضار دارید که داریم باز ی خلاقیت می کنم و هر چه به ذهن اومد را می نویسیم به من فحش ندهید ها وگرنه فرار می کنم[:khandeh!:
5- ترشی بینداز بفروشد
6 -مربا درست کند.
7 - گردو یا ..... مغز کند.
8- بسته بندی کالاها یا تنقلات
9- ساندویچ درست کند شوهرش ببرد در پارک یا پاساژ و...بفروشد
10- کمتر بخورد
11- کمتر پخت و پز کند
12- اسراف در امور آشپزخانه نکند
13 تا میشه بروند مهمانی
14- تا کیشه از مهمانی دادن فرار کند.
15- هر چه لباس قایم کرده و انبار کرده را حراج بگذارد
سلام
واقعا عالی بود :Kaf:
میشه ادامه بدید ...
گذشته از شوخی خیلیهاشو میشه توی زندگیه واقعی پیاده کرد و نتیجه گرفت
سلام
بر همگی من هم موافیم واقعا میشود روی نکات و روش های بالا فکر کرد.
برخی از این ها ممکن است برای شهری یا خانواده ای قابل استفاده نباشد ولی ممکن است برای خانواده دیگر یا شهر و فرهنگ دیگر قابل استفاده باشد.
حالا که این طور شد بذارید یه تجربه براتون بگم
یه دستگاهی هست به نام بایو فیدبک این دستگاه حساس است می تواند با آمپر یا آژیر ملایم حالت آرامش یا اضطراب را به ما گزارش کند
این دستگاه به نوک دو انگشت تان دست وصل می شود.
شیوه کار: برای به آرامش رسیدن باید تمرکز کرد به چیزهای خوب خوب فکر کرد و تصور گل و بلبل کرد با تمرین می توانیم در موقعیت های مختلف خود را بعد از یه خستگی به آرامش برسونیم
روزی رفتم منزل مادر بزرگم دستگاه را به انگشتانشان وصل کردم کمی اضطراب را نشان می داد تسبیح او که همیشه در کنارش است را به او دادم و گفتم ذکر بگویید جالب بود خیلی زود عقربه آمد پایین و به آرامش رسیدند.
بله با یاد خدا دلها آرام می گیرد.
روزی فرزند شون با موتور ترل بیرون رفته بودند نگران بودند که چرا دیر کرده اند بعد گفتند واقعا خود خدا من را در 8سال که او جبهه بود آرومم می کرد.
یا حق
6- چه مشاغلي براي كار از راه دور مناسب اند
در صورت نياز يا وجود مشاغل ذيل در سازمان،مدير منابع انساني مي تواند در صدد ارائه اين مشاغل به صورت كار از راه دور باشد:
10- مشكلات كار از راه دور براي سازمان هاي ايراني
منبع:
http://www.mgtsolution.com/olib/455471017.aspx
بازي صندلي
كليدواژه‌ها : كار تيمي ؛ همكاري ؛ كار گروهي ؛ كار فردي ؛ هدف مشترك
متن حكايت
در مهد كودك هاي ايران 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روي صندلي بشينن.
در مهد كودكهاي ژاپن 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن اگه يكي روي صندلي جا نشه همه باختين. لذا بچه ها نهايت سعي خودشونو ميكنن و همديگر رو طوري بغل ميكنن كه كل تيم 10 نفره روي 9 تا صندلي جا بشن و كسي بي صندلي نمونه. بعد 10 نفر روي 8 صندلي، بعد 10 نفر روي 7 صندلي و همينطور تا آخر.