╰✿╮ کلبه فیروزه اﮮ ஜ محفلی پر از عطر حضور اسک دینی ها

تب‌های اولیه

18145 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[FONT=Arial Narrow]با سلام و عرض ادب و تسلیت :Sham:
[FONT=Arial Narrow]در صورت امکان ، لطفا" ملاحظه بفرمایید :

[INDENT][INDENT]http://www.askdin.com/thread10809-7.html#post318667 :Gol:
[/INDENT][/INDENT]

IMAGE(http://www.yasinmedia.com/images/joomgallery/thumbnails/____38/____14/besmellah_0176-yasinmedia_com_20100520_1153499760.jpg)


سید شهیدان اهل قلم می گفت:

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//6195/medium/1_1__20_.jpg)

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//6195/medium/1_url0101.png)

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//6195/medium/1_url.png)

باز هم یک جمعه ی بدون تو ،
باز هم همان تلخکامی قدیمی ؛
و باز هم قلبی مالامال دلتنگی ...
در عصری که بدون تو به غروب متصل می شود ...

اللهم عجل لولیک الفرج


یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.

آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟
(البته آقا می دانست)؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواحه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیرمن و این دختر دوست هستیم.
آقا ابتدا در باره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، ومن هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خدا حافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند .

آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند . با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.(منبع: نشریه ماه تمام ،شماره 3،ص17).
IMAGE(http://www.goyda.ir/images/Adamha/dini/rahbari%20dar%20kooh.jpg)

یک داستان عبرت آموز:
مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.

مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه‌ی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می‌گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.

سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه .
پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت . پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه ...
مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامه‌ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه ...

به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من ...! رفتار من با كلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من هم قرآن را می‌بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است.

سلام
هوس راهیان نور کردم؛ بدجور...

کسی کاروان آشنا و مطمئنی تو محدوده ی جنوب تهران نمیشناسه که ما رو هم راهیان ببره؟

سلام
هوس راهیان نور کردم؛ بدجور...

کسی کاروان آشنا و مطمئنی تو محدوده ی جنوب تهران نمیشناسه که ما رو هم راهیان ببره؟

فوقش اگرنشد...ماروقراره ببرن..

(به علت بعضي مسائل دعواوكش مكش معنوي باشهدا فعلا گروهمون پولش ته كشيده:ok:زمان ميبره تابريم..اما هروقت رفتم واستون عكساش روميذارم كه خوشتون بياد..
خوب شد؟
راضي شدين؟

اصلا يه چيزي..قراره فرداصبح هم ببرنمون يه جايي كه از راهيان نور ....نورتر هست خيلي...اينقدر كه نميشه اسمش روآورد..پس واستون اونجا به بچه هاميگم دعاي مخصوص بخونن واسه شما..

حالا چي راضي شدي؟:Ghamgin:

قابل توجه عموهاااا:!:...چيزه! خدا باهاتون كارداره:

گوش هاتون رو خووب باز كنيد..منم خداااااااااااااااااااااااااااا

اگر ازدواج كرديد زني را بهاجبار نگيريد:اين دستوراولم..:ok!:

درضمن حق نداري بر زنت سخت گيري كني وبهانه بياري!اين هم دوميش..:ok!:

درزندگي باهاش خوش رفتاري ميكني :ok!:وگرنه؛نه من نه تو!:ajab:...(حواست روجمع كن..اين زن هارومن خيلي دوستشون دارم..بنده هاي لطيف:dokhtar: ومهربون من هستن:fekr:..)

اگرهم زن دلپسند شما نبود بدانيد كه خيلي چيزهاهستن كهناپسند شماست اماخدا درآن خيربسيار براي شما مقدر كرده...:ok!:
افتااااااااااااااااد؟؟

:ok!:ازطرف خداي همه زنان خوب ومهربان:سوره نساءآيه 19

پي نوشت ازطرف خدا:
:!:منظورم ازاين جمله آخرم توي آيه اين بودكه زن چه دلپسندش چه غيردلپسندش كلا درهرصورت واسه شما خير هستن.شما اصلا نميفهمين معني اين رو...پس اعتراض موقوف.
وتا اخرعمرتون بايد ازشون محافظت كنين وبراشون پول تهيه كنيد..
اين وظيفه شماست ومجبوريد...
افتاد يا نه؟؟؟
(ممنون خدا:hamdel::Gol::Gol::Gol:)


سلام.

من تاحالا تاپيك نزدم توي اسك دين..

ميخوام اين كاروبكنم:badbakht:.با موضوع:مهماني هرشب بچه هاي اسك دين:Gol:

كه توي اون هركس هروقت دلش خواست بقيه رو مهماني معنوي دعوت ميكنه..

نمونه اش رو يه هفته پيش گذاشتم.اما نميدونم خوبه يانه.درصورتي خوبه كه همه دست دل باز باشن:ok:

هركس حاضره توي اين مهماني ها شركت كنه..اين تاپيك رو صلوات بده..(كه اگردست هاي بچه هاي اسك دين تنگه نذارم تاپيك رو!)

قابل توجه عموهاااا:!:...چيزه! خدا باهاتون كارداره:

گوش هاتون رو خووب باز كنيد..منم خداااااااااااااااااااااااااااا

اگر ازدواج كرديد زني را بهاجبار نگيريد:اين دستوراولم..:ok!:

درضمن حق نداري بر زنت سخت گيري كني وبهانه بياري!اين هم دوميش..:ok!:

درزندگي باهاش خوش رفتاري ميكني :ok!:وگرنه؛نه من نه تو!:ajab:...(حواست روجمع كن..اين زن هارومن خيلي دوستشون دارم..بنده هاي لطيف:dokhtar: ومهربون من هستن:fekr:..)

اگرهم زن دلپسند شما نبود بدانيد كه خيلي چيزهاهستن كهناپسند شماست اماخدا درآن خيربسيار براي شما مقدر كرده...:ok!:
افتااااااااااااااااد؟؟

:ok!:ازطرف خداي همه زنان خوب ومهربان:سوره نساءآيه 19

پي نوشت ازطرف خدا:
:!:منظورم ازاين جمله آخرم توي آيه اين بودكه زن چه دلپسندش چه غيردلپسندش كلا درهرصورت واسه شما خير هستن.شما اصلا نميفهمين معني اين رو...پس اعتراض موقوف.
وتا اخرعمرتون بايد ازشون محافظت كنين وبراشون پول تهيه كنيد..
اين وظيفه شماست ومجبوريد...
افتاد يا نه؟؟؟
(ممنون خدا:hamdel::Gol::Gol::Gol:)



اسنت
:ok:بيخيال اقايون... پسراي خودمونو خوب تربيت كنيم...
(واي باورتون نمي شه دقيقا همين الان چند تا پسر توي كوچه دعواي شديد كردن دست يكي شكست ....واي داره داد مي زنه ..... هي ميگه يا اباالفضل.... من رفتم خدافظ. ساعت 12 بامداد...)


فوقش اگرنشد...ماروقراره ببرن..

(به علت بعضي مسائل دعواوكش مكش معنوي باشهدا فعلا گروهمون پولش ته كشيده:ok:زمان ميبره تابريم..اما هروقت رفتم واستون عكساش روميذارم كه خوشتون بياد..
خوب شد؟
راضي شدين؟

اصلا يه چيزي..قراره فرداصبح هم ببرنمون يه جايي كه از راهيان نور ....نورتر هست خيلي...اينقدر كه نميشه اسمش روآورد..پس واستون اونجا به بچه هاميگم دعاي مخصوص بخونن واسه شما..

حالا چي راضي شدي؟:ghamgin:



عکس چیه؟؟ می خوام خودم برم اون طرفا.
دوباره بوی خاکشو نفس بکشم. دوباره فاخلع نعلیک و...
جدی از دوستان کسی میتونه راهنمایی کنه و کاروانی رو معرفی کنه ممنون میشم.

IMAGE(http://up.iranjoman.com/images/yzs2acytnqmowwq28p4.jpg)

داداشم رفته بود آزمایش کامل انجام داده بعد نتیجه اومده طفلی دیدیمش رفته یه گوشه داره در مورد اچ آی وی تحقیق می کنه شبش تا صبح گریه می کنه و توبه می کنه(اخرش خوبه) خودش می گه کل کارای کرده یا نکرده اومد جلو چشمم ولی اون بیشتر واسه بچه هاش و همسرش نگران بود
فردا خودش رو اماده می کنه که بره بیمارستان خودش رو تحویل بده به آزمایشگاه که آزمایشگاه معتبری هم هست زنگ می زنه که بگه چیکار کنه مسوول آزمایشگاه می گه همچین چیزی نیس و اشتباه تایپی بوده
خلاصه بعد از چند روز تحقیق متوجه می شه اره اشتباه تایپی برادر منو یه شب برد اون دنیا و اورد این دنیا
خودش گفت تو اینترنت پخشش کن می گه اون شب من خدا رو با چشمم دیدم
دیگه از شکایت آزمایشگاهی هم صرف نظر کرد هیچ حتی ازش تشکر هم کرد که باعث شده یه تلنگری بهش بخوره و بقول خودش زندگی رو دوباره ببینه
دوستان عزیز هیچکدوممون از فردا هم اطلاع نداریم بیاییم طوری زندگی کنیم که آماده باشیم
(ولی عجب انشای خوبی ندارما)

داداشم رفته بود آزمایش کامل انجام داده بعد نتیجه اومده طفلی دیدیمش رفته یه گوشه داره در مورد اچ آی وی تحقیق می کنه شبش تا صبح گریه می کنه و توبه می کنه(اخرش خوبه) خودش می گه کل کارای کرده یا نکرده اومد جلو چشمم...
چه جالب
منم وقتی اتاق عمل میرفتم همین حس رو داشتم
آدم به این تلنگرها نیاز داره
خدا عاقبت به خیرمون کنه

IMAGE(http://www.uploadtak.com/images/b7_y0jrh4z5ywwimydn0245.jpg)

برای مهندسین بن بستی وجود ندارد. آنان یا راهی خواهند یافت٬ یا راهی خواهند ساخت…»

۵ اسفندماه٬ « روز مهندس» بر شما مهندس عزیز مبارک باد!


:Gol::Gol::Gol:

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//9592/1_1330033385_engineer-day.jpg)


سلامتیه اون پسری که . . .

۱۰ سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .

۲۰ سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .

۳۰ سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه . . .

باباش گفت چرا گریه میکنی ؟

گفت : آخه اونوقتا دستت نمیلرزید . . .

سلام به همه دوستان
یاعلی

آیت الله تهرانی می نویسد :

حضرت آیت الله العظمی بهجت فرمودند: در زمان جوانی ما، مرد نابینایی بود که قرآن را باز می کرد و هر آیه ای را که می خواستند نشان می داد و انگشت خود را کنار آیه مورد نظر قرار می داد، من نیز در زمان جوانی روزی خواستم با او شوخی کرده و سر به سر او گذارده باشم گفتم: فلان آیه کجاست؟ قرآن را باز کرد و انگشت خود را روی آیه گذاشت. من گفتم: نه اینطور نیست، اینجا آیه دیگری است. به من گفت: مگر کوری نمی‌بینی؟

بسم الله

جلوه و شکوه هر سرزمین مدیون فکر و دست توانای مهندس است
اندیشه ات توانا
روزت مبارک
و نامت پر آوازه

آیت الله تهرانی می نویسد :

حضرت آیت الله العظمی بهجت فرمودند: در زمان جوانی ما، مرد نابینایی بود که قرآن را باز می کرد و هر آیه ای را که می خواستند نشان می داد و انگشت خود را کنار آیه مورد نظر قرار می داد، من نیز در زمان جوانی روزی خواستم با او شوخی کرده و سر به سر او گذارده باشم گفتم: فلان آیه کجاست؟ قرآن را باز کرد و انگشت خود را روی آیه گذاشت. من گفتم: نه اینطور نیست، اینجا آیه دیگری است. به من گفت: مگر کوری نمی‌بینی؟

خوب یعنی چی؟

اوضاع من و خيلي ها....
IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//9889/1_13f998c4530d47c0be125658cdc155bb.gif)

مسجدي ها نكته ها را دريابيد.

وقتي ما فهرست مي كنيم براي اقايوووووووووون............

خب لطفا براي تزيين مسجد از هر پارچه چند متر
صورتي مليح
ابي مليح
سبز پسته اي
گلبهي.....

انچه كه اقايون مي خرند عبارت اند از :
قرمز اتشي
ابي ذق
سبز( واي اصلا گفتن نداره...)
و.....

خب حالا اقايون كه هميشه خودتونو صاحب مسجد مي دونيد بياين خودتون تزئين كنيد....

روز بعد !!!!!!!!!!!!!!!

واي عجب شلغم شولبايي
مسجد شلوغ
همه چي روي زمين
ليوانا نشسته....................................

به اميد روزي كه يك خانم هم جز هيئت امناي مسجد باشه!
.....................................................................................................................................................

هميشه جاي بهتر و مجهزتر مساجد مال اقايونه .......

چشم ندارن همون يك ذره رو هم ببينن از ما گرفتن..........

شب قدر امسال ما رو از مسجد بيرون كردن گفتن اقايون مي خوان عزا داري كنند!!!!!
ما هم كم نياورديم درو باز كرديم ديديم پرنده پر نميزنه!!!!!!
رفتيم نشستيم گفتيم اينجا طرف خانماست!!!!!
اما چند تا از پسر اي ناظم مسجد ما رو بيرون كردن !!!!
منم كم نياوردم با عصبانيت گفتم شما حق نداريد ما رو بيرون كنيد ما راضي نيستيم حلالت نمي كنم!!!!!
بعد گفت: خب نكن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعدم ساعت دوازده اواره ي كوچه و خيابون شديم تا رسيديم به يك مسجد!!!!!!
تا مي تونستم نفرينش كردم!!!!!!! بعيد مي دونم ظلم در شب قدر راحت بخشيده بشه!!!!!!! اخر همون شب هم بخشيده شد...
ولي بعد ازون روز تا چند هفته اقايي با لباس حزب اللهيا مي ديدم حالم بد مي شد.....
ولي دستش درد نكنه اون شب معناي ظلم شديد رو درك كردم كه چطور مارو از خونه ي خدا بيرون كردن.......و بيشتر درك كردم چقدر ظلم به امام علي عليه السلام دردناك بوده كه حق مسلم و الهي ايشان غصب شد!!
......................................................................................................................................................

اگر خانم هاي ترسو اون شب مقاومت ميكردند ما حقمونو مي گرفتيم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


شکوفایی تمدنِ بشر، برآیند ایده های مهندسین تلاشگر است...

*************
:Kaf:5اسفند، "روز مهندس" به همه ی مهندسین محترم مبارک:Kaf:

داداشم رفته بود آزمایش کامل انجام داده بعد نتیجه اومده طفلی دیدیمش رفته یه گوشه داره در مورد اچ آی وی تحقیق می کنه شبش تا صبح گریه می کنه و توبه می کنه(اخرش خوبه) خودش می گه کل کارای کرده یا نکرده اومد جلو چشمم ولی اون بیشتر واسه بچه هاش و همسرش نگران بود
فردا خودش رو اماده می کنه که بره بیمارستان خودش رو تحویل بده به آزمایشگاه که آزمایشگاه معتبری هم هست زنگ می زنه که بگه چیکار کنه مسوول آزمایشگاه می گه همچین چیزی نیس و اشتباه تایپی بوده
خلاصه بعد از چند روز تحقیق متوجه می شه اره اشتباه تایپی برادر منو یه شب برد اون دنیا و اورد این دنیا
خودش گفت تو اینترنت پخشش کن می گه اون شب من خدا رو با چشمم دیدم
دیگه از شکایت آزمایشگاهی هم صرف نظر کرد هیچ حتی ازش تشکر هم کرد که باعث شده یه تلنگری بهش بخوره و بقول خودش زندگی رو دوباره ببینه
دوستان عزیز هیچکدوممون از فردا هم اطلاع نداریم بیاییم طوری زندگی کنیم که آماده باشیم
(ولی عجب انشای خوبی ندارما)

سلام
من یه فرضیه اعتقادی دارم یکمی متا فیزیکیه و شاید نشه قبولش کرد ولی معتقدم اثر دعا خیلی پیچیده تر از اینه که تو یک خط زمانی بشه فرض کرد وبگی اثر دعا فقط بر پدیده های بعدی در زندگی تاثیر می گذاره بلکه بر گذشته حال اینده تاثیر می گذاره .مثلا شاید الان با این دید نگاه کنی که ازمایش اشتباه شده ولی ممکنه اگه اون شب دعا و توبه نمی کرد ازمایش درست می بود نکته اینه که این موضوع نه قابل رده و نه قابل اثبات .

سلام
دیروز یکی از دوستام رفته بود پیش یه روانشناس،بهش گفته افسردگی حاد گرفته
آخه میگن دعا در حق همدیگه قبول میشه،براش دعا کنید
یه دنیا ممنونم

خوب یعنی چی؟

یعنی اینکه دوباره بخون مطلب رو بگیر

سلام، این شعر قدیمیه ولی تلخ و قشنگه، "صرفاً جهت یادآوری"

[FONT="Tahoma"]یاد دارم در غروبی سردسرد
می گذشت از کوچه ما دوره گرد
داد میزد: کهنه قالی می خرم
دسته دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقاً مادرم هم روزه بود
خواهرم بی درنگ بیرون دوید
گفت آقا سفره خالی می خرید!!!

این یک شعار نیست، ولی داریم به عید نزدیک میشیم خیلی خوبه که هوای ضعیفترها و خانوادشون رو هم داشته باشیم.:Gol:

قال الامام علی - علیه السّلام - :

لیس فی البدن شئٌ أقلُّ شكراً من العین فلا تُعطُوها سُؤلها فَتَشغَلَكم عن ذكر الله عزّوجلّ.

«بحار الانوار، ج 104، ص 36»

[size=14]امام علی - علیه السّلام - فرمود: [/size]در بدن عضوی كم سپاس تر از چشم نیست،

پس خواهش آن را بر آورده نسازید كه

شما را از یاد خدای بزرگ و بلند مرتبه باز می دارد

لا حول و لا قوة الا بالله

یه اتفاق جالب
دیشب داشتم با مترو از تهران برمیگشتم
ساعت 20:39 ایستگاه صادقیه پیاده شدم 20:40 قطار سریع السیر بود قطار هم روی سکو وایساده بود هیشکی هم نبود
داشتم ذوق مرگ میشدم
خوشحال خوشحال اومدم برم سوار شم گفتن مسافرین محترم از این سکو قطار فرستاده نمیشه برید روی سکوی جنوبی
رفتید سکوی جنوبی دیدم واویلا چه غوغاییه ، سکو کیپ تا کیپ پر بود
بالاخره قطار اومد و مردم حمله کردن سوار قطار بشن
خیلی از اونایی که از سمت کرج میومدن نتونستن پیاده بشن و دوباره برگشتن
اول گفتن قطار عادی هست ، با بدبختی همه سوار شدن ، رفتیم جلوتر ایستگاه اکباتان رو رد کرد ورزشگاه آزادی رو هم رد کرد بعد فهمیدیم تا کرج نگه نمیداره خیلیا که میخواستن پیاده بشن اعتراض کردن :Narahat az:
خب از صادقیه تا اکباتان کمتر از 5 دقیقست بنده های خدا باید 45 دقیقه تا کرج میرفتن دوباره 45 دقیقه برمیگشتن
ایستگاه چیتگر قطار سرعتش رو کم کرد یکی از مسافرا ترمز اضطراری رو کشید اهرم خروج اضطراری رو هم کشید در قطار باز شد
قطار داشت حرکت میکرد مردم داشتن پیاده میشدن :khaneh:
چند نفر هم دعوا کردن
کل ریل رو بسته بودن من کرج پیاده شدم ولی قطار تا خود گلشهر روی ریل مخالف حرکت کرد از سمت کرج به تهران هم کلاً قطار حرکت نمیکرد
اصن یه وضعی بود:khaneh:

خدمت همه دوستان بزرگوار سلام
بوی عید میاد و دوباره دید و بازدید و روزای قشنگ
ان شاءالله به همه خوش بگذره و خاطرات قشنگ برای همه بمونه
خیلی وقت بود این طرفا نیومده بودم .
دوستان اکثرا جدیدند و من زیاد نمیشناسمشون
به هر حال برای همه آرزوی موفقیت میکنم

سلام، این شعر قدیمیه ولی تلخ و قشنگه، "صرفاً جهت یادآوری"

یاد دارم در غروبی سردسرد
می گذشت از کوچه ما دوره گرد
داد میزد: کهنه قالی می خرم
دسته دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقاً مادرم هم روزه بود
خواهرم بی درنگ بیرون دوید
گفت آقا سفره خالی می خرید!!!

این یک شعار نیست، ولی داریم به عید نزدیک میشیم خیلی خوبه که هوای ضعیفترها و خانوادشون رو هم داشته باشیم.:gol:
علیکم السلام
بله تلخه
خیلی تلخ
ولی تلخ تر از اون اینه که بعضی از همین آدما خواهر و برادر و یا فرزندانی دارند که از فرط بی نیازی ( مادی )‌نمیدونن چیکار کنن ولی حتی یک بارهم به فکر خانواده ی ندارشون نمیافتن !!!!!
تلخ تر از اون اینکه بعضیا دارن و باداشتن ؛ دوباره و چند باره چیزایی تهیه میکنن که بود و نبودش تو زندگیشون تاثیر نداره
آهای خانوم مؤمن محجبه
وقتی دوتا چادر سالم و قابل استفاده داری چرا باید چادر سوم رو به بهانه اینکه دم عیده و باید لباس نو داشته باشی بخری
آهای آقای محترم
چه اشکال داره با کت و شلواری بری مهمونی که قبلا هم رفتی ؟
آهای مسلمون !!!!!!!!!!
چه اشکال داره مهمونات روی همون مبلمانی بشینن که پارسال عید نشستن و با همون ظروفی پذیرایی بشن که پارسال عید پذیرایی شدن ؟
خبر داری همسایه ت چند شبه بچه هاشو گرسنه میخوابونه ؟؟؟؟؟؟؟

IMAGE(http://www.topglittergraphics.com/tggp/dividers/041.gif)[COLOR=purple][SIZE=12]
حالم خیلی خوب است...

فقط دلم، گاهی!

نههه... زیادی..

بهانه ات را می گیرد! ...

IMAGE(http://bahar22.com/ftp/zibasazi/zibasazi08/image/136.gif)

*اللهم عجل لولیک الفرج مولانا*

[CENTER]IMAGE(http://bahar22.com/ftp/zibasazi/zibasazi08/image/136.gif)[/SIZE][/COLOR][/CENTER]

لا حول و لا قوة الا بالله

سلام
خب یه اتفاق جالب دیگه

داستان مترو رو که خوندید ، اصلاً فهمیدید من چرا رفته بودم تهران ؟

نه دیگه نمیدونید که

من رفته بودم بعد از چند ماه یکی از دوستان خیلی خیلی خیلی خوبم رو ببینم که یه سمتی هم در دانشگاه داشتن

خلاصه میکنم ، دوستم گفت میدونی چی شده ؟ گفتم نه ، گفت ازدواج کردم

فکرش رو بکنید همچین خبری رو به یه آدم دهن لق بگن :Lat:

منم انقدر دوست دارم از یکی آتو بگیرم هی ازش باج بخوام که نگو اونم یه همچین آتویی

با بدبختی و قول شام و اینا ازم قول گرفت که به کسی نگم :Graphic (22):

دیشب یکی از دوستام زنگ زده میگه علی میدونی میعاد زن گرفته ؟ :moteajeb:

گفتم این مثلاً آتوی ما بود تو از کجا میدونی ؟

گفت همین الآن اخبار 20:30 جشن ازدواج دانشجویان امیرکبیر رو نشون داد میعاد هم مصاحبه کرد :god:

به میعاد زنگ زدم کلی بد و بیراه بهش گفتم گفت تو این 10 دقیقه 200 نفر بهم پیام دادن و زنگ زدن :kill:

حالا دیگه باید به نصف تهران و کرج شیرینی بده :khobam:

هیشی دیگه همچین فرصت طلایی از دستم پرید :hey:

امام صادق عليه‏السلام :

ثلاثةٌ تُورِثُ الَمحبَّةَ : الدِّينُ ، والتَّواضُعُ ، والبَذْلُ .

سه چيز دوستى مى‏آورد : ديندارى ، افتادگى و بخشندگى .

تحف العقول : 316

شنیده بودم فکه مثل هیچ جا نیست ...

شنیده بودم فکه فقط فکه است ...

فقط شنیده بودم...

واقعاً فکه ،فکه است و بس...

فکه قربانگاه اسماعیل های تشنه لب است!

فکه مفهوم العطش را بهتر از هر مکان دیگری متوجه شده!

رمل های داغ و تشنه ی فکه با خون گردان کمیل فقط اندکی از عطش خود را سیراب کرد!

فکه تشنه ترین عاشق است.......

فکه فقط فکه است...

فکه را آنانی فهمیدند که آرزوی گمنام ماندن چون مادرشان فاطمه(س) در ناله های شبانه خواستند و میعادگاهشان را فکه یافتند...

فکه را آنهایی فهمیدند که غربت حسن(ع)را سوختند...

فکه را کسی فهمید که از ته دل بر عطش علی اکبر(ع)قبل از شهادت سوخت...

فکه را کسانی فهمیدند که از هواهای نفسانی و از خویشتن خویش تهی شدند...

فکه وادی مقدسی است که فاخلع نعلیک آن ندای فرمان از جان گذشتگی است...

فکه را باید حنظله روایت کند...

فکه را سوغاتی جز قمقمه ای خالی سوراخ ، پلاکی خون آلود، شن های روان و میدان مین نیست...

فکه را نباید شنید...

باید دید و دریافت...

که اگر توفیق دریافت فکه نصیبت شد، همچون سید مرتضی آوینی با بال خونین به دیدار کمیل و حنظله می روی...

فکه فقط فکه است...

********************

دوستان میشه خیلی برامون دعا کنید...

من میخوام امسالم بریم اونجا، با خواهرم... تنهایی نمی چسبه به هیچکدوممون...

ولی انگاری نمیشه :(

IMAGE(http://s2.picofile.com/file/7663905478/dp7zovni06ai5wohu9gv_1_2_.jpg)

دوباره تنگ شده این دل، ولی برای خودم...
برای گریه ی یکریز و های های خودم...

خودم نِیَم ، که خودم در شلمچه جا ماندست...
دوباره کااااااش بیفتم به دست و پای خودم...

IMAGE(http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05716895079130279883.gif)

دوستم ديشب منو ثبت نام كرد راهيان ....
اما بهم ميگفت تو رو خدا نيا....
اگه بياي ديوونه ميشي.....
دختر داييم خيلي .... يعني از دوست پسر و ..... داشته !
دوستاشم مثل خودش .....
چند شب پيش ميگفت اين راهيان نور مخ بچه ها رو شست و شو ميده!
يكي از دوستاش رفته و كلا متحول شده .....
منم خيلي شنيدم افراد زيادي رفتن و با روحي ديگر برگشتن ....
اين نشانيست براي اثبات اين جمله كه شهدا زنده اند....
تو هم بيا...

يابن الحسن !

عزيز دلم !

آقاي مهربانم !

تونيستي و جهان من پر از سكوت و تنهايي ست

تو نيستي و دل من در ققس سينه نغمه دلتنگي مي سرايد

تونيستي و اينجا هيچ چيز زيبا نيست

هيچ چيز شادي بخش نيست

هيچ چيز در من شور زندگي بر نمي انگيزد

حس مي كنم دارد دير مي شود

نميدانم اين دردها از جان خسته من چه مي خواهند !

نميدانم چرا اينهمه بغض درگلوي زخمي ام خيمه زده

خدا كند كه زودتر از ....... بيائي

خدا كند كه آمدنت دير نشود

يابن الحسن !

عزيز دلم !

آقاي مهربانم !

تونيستي و جهان من پر از سكوت و تنهايي ست

تو نيستي و دل من در ققس سينه نغمه دلتنگي مي سرايد

تونيستي و اينجا هيچ چيز زيبا نيست

هيچ چيز شادي بخش نيست

هيچ چيز در من شور زندگي بر نمي انگيزد

حس مي كنم دارد دير مي شود

نميدانم اين دردها از جان خسته من چه مي خواهند !

نميدانم چرا اينهمه بغض درگلوي زخمي ام خيمه زده

خدا كند كه زودتر از ....... بيائي

خدا كند كه آمدنت دير نشود

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//21489/medium/1_sigpic518641_8.gif)


وَ أنَا وَليٌّ لَکَ

که من دوست‌دار توام

بَريءٌ مِن عَدُوِّک

و از دشمن تو بيزار

فَالحَقُّ ما رَضيتُموه

حق همان است که شما را پسند آيد

وَ الباطِلُ ما أسخَطتُموهً

و باطل همان که شما از آن ناخشنود باشيد

وَ الْمَعروفُ ما أمَرتُم بِه

تنها آن چه شما فرمان داده‌ايد، آشنا (و پذيرفته‌ي فطرت) است

وَ الْمُنکَرُ ما نَهَيتُم عَنه

و آن چه نهي فرموده‌ايد ناشناخته (و ناپسند) است

فَنَفسي مُؤمِنَةٌ بِالله

پس دل من به خداوند ايمان دار

وَحدَهُ لا شَريکَ لَه

خداي يکتاي بي همتا

وَ بِرَسولِه وَ بِأميرِالمُؤمِنينَ

و به رسول او و به امير‌المومنين (ايمان دارد)

وَ بِکُم يا مَولاي أوَّلِکُم وَ آخِرِکُم

و به شما -اي مولايم- از نخستين تا واپسينان (ايمان دارد)

وَ نُصرَتي مَعَدَّةٌ لَکُم

و همواره آماده‌ي ياري شمايم

وَ مَوَدَّتي خالِصَةٌ لَکُم

و دوستي من فقط براي شماست

آمينَ آمين

بپذيريد، بپذيريد.

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//2732/medium/1______20________.jpg)

IMAGE(http://s3.picofile.com/file/7665495157/rsz_76.jpg)

دوستم ديشب منو ثبت نام كرد راهيان ....
اما بهم ميگفت تو رو خدا نيا....
اگه بياي ديوونه ميشي.....
دختر داييم خيلي .... يعني از دوست پسر و ..... داشته !
دوستاشم مثل خودش .....
چند شب پيش ميگفت اين راهيان نور مخ بچه ها رو شست و شو ميده!
يكي از دوستاش رفته و كلا متحول شده .....
منم خيلي شنيدم افراد زيادي رفتن و با روحي ديگر برگشتن ....
اين نشانيست براي اثبات اين جمله كه شهدا زنده اند....
تو هم بيا...

سلام

به همه دوستانی که نرفتن راهیان و امکانشا دارن می گم حتما یکبار برین من خودم دو هفته پیش برای اولین بار رفتم خیلی خوب بود.
هرچی الان بیام بگم فلان جور بود و فلان جور متوجه نمی شید. فقط میگم .... نه چیزی نمی گم.

بسم الله

جلوه و شکوه هر سرزمین مدیون فکر و دست توانای مهندس است
اندیشه ات توانا
روزت مبارک
و نامت پر آوازه

منم با كمي فقط كمي تاخير به شما تبريك ميگم!
اينو براي خواهرم خوندم راسته بخواي كلي خنديديم!!!!!!!!!:khaneh:
مسخره نكرديم اما يكمي اغراق نيست؟! خداييش؟!
بازم از شما و انديشه ي تواناتون تشكر ميكنم.:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

IMAGE(http://upload.tehran98.com/img1/7xfymiokh6m6nhecfw9.jpg)

فکه یعنی عشق* یعنی تشنگی...

با سلام

[FONT=Arial Black]زندگی منشوری است از حادثه های تلخ و شیرین :Ghamgin::khaneh: گاهی گریان و گاهی خندان ، گاهی سواره و گاهی پیاده ، گاهی شاه و گاهی گدا [FONT=Arial Black]:Kaf:[FONT=Arial Black]IMAGE(http://www.askdin.com/images/smilies/Small/Moteajeb%21.gif)[FONT=Arial Black] اما نباید فراموش کرد که تمامی این لحظات امتحان خداوند است . باید طوری عمل کرد ، تا نمره قبولی گرفت...
>>

گفت همین الآن اخبار 20:30 جشن ازدواج دانشجویان امیرکبیر رو نشون داد میعاد هم مصاحبه کرد

چه جالب!ما هم اخبارو دیدیم ،دوست شما کدومش بودن؟
نکنه همونی بودن که خانومشون برگشت گفت پول و خونه رو میشه بعدش به دست آورد،ولی ایشونو نمیشه جایه دیگه پیدا کرد.

لا حول و لا قوة الا بالله


نکنه همونی بودن که خانومشون برگشت گفت پول و خونه رو میشه بعدش به دست آورد،ولی ایشونو نمیشه جایه دیگه پیدا کرد.

والا من که خودم ندیدم ولی فکر میکنم همونه
دوستم همونی بود که گفت من نه خدمت رفتم نه کار درست و حسابی دارم نه سرمایه ، موندم چه جوری این دخترو به من دادن
[spoiler]
مهدی الآن راحت شدی گفتم
گیر دادی کی بود کی بود
[/spoiler]

دوستم همونی بود که گفت من نه خدمت رفتم نه کار درست و حسابی دارم نه سرمایه ، موندم چه جوری این دخترو به من دادن

نه،این با اونی که من گفتم فرق میکنه
مصاحبه ایشونو هم من دیدم،حتی از حرفشون زدم زیر خنده
[SPOILER]وقتی ایشون گفتن که من نه خدمت رفتم نه کار درست و حسابی دارم نه سرمایه ، موندم چه جوری این دخترو به من دادن،بابام برگشت گفت،قدر خودتو بدون جوون :ok:[/SPOILER]

بر اساس گزارش های بدست آمده مشخص شده است که فروشنده های چینی به این سبک هم وزن گردو را افزایش می دهند و هم می توانند پوست گردو و مغز آن را جداگانه به فروش برسانند. به گزار ش صراط،چین کشوری است که یک سابقه بسیار خراب در جعل تمامی وسایل و اشیا دارد و البته آخرین دستاورد آن ها بسیار جالب و البته شگفت انگیز است آن ها گردو هم جعل می کنند.

چندی پیش تصاویر بسیار جالبی از گردوهایی وارد فضای اینترنت شد که نشان می داد در چین برخی از فروشنده ها گردوها را نیز جعل کرده و آن ها را با استفاده از سنگ پر کرده اند.

این گردوها بسیار زیبا و تازه به نظر می رسند و در نگاه اول شاید به هیچ عنوان شما را به شک نیندازند که ممکن است داخل آن ها پوچ باشد اما این واقعیت وجود دارد که شما در اصل یک تکه سنگ و کلوخ با پوشش گردویی خریده اید.

بر اساس گزارش های بدست آمده مشخص شده است که فروشنده های چینی به این سبک هم وزن گردو را افزایش می دهند و هم می توانند پوست گردو و مغز آن را جداگانه به فروش برسانند.

با اینکار چینی ها ثابت کرده اند که دیگر تنها فقط وسایل الکتریکی را جعل نمی کنند و بلکه می توانند حتی میوه ها را نیز به گونه ای جعل کنند.

IMAGE(http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/12/8/271663_811.jpg)

IMAGE(http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/12/8/271664_879.jpg)

IMAGE(http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/12/8/271665_674.jpg)

IMAGE(http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/12/8/271666_611.jpg)

به نقل از عمارنامه

منبع: باشگاه خبرنگاران

موضوع قفل شده است