تعریف«علم نافع» چیست؟یادگیری چگونه علمی لازم است؟
تبهای اولیه
[="Tahoma"][="Navy"]بسم الله الرحمن الرحیم
علم نافع دارای صفات و علامات و آدابی می باشد.
امام صادق علیه السلام درباره آیه(إنما یخشی الله من عباده العلماء - از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او می هراسند - فاطر آیه 28)می فرمایند:منظور خداوند از علماء کسانی هستند که رفتار آنها گفتارشان را تایید می کند و هر که رفتار او غیر گفتارش باشد پس عالم نیست.(الکافی/ج1/ص36)
و نیز حضرتش می فرمایند: به طلب علم برآیید و آنرا با حلم و وقار زینت خود سازید و بر آن کس که به او علم می آموزید و از او علم چیزی را فرا می گیرید تواضع به خرج دهید و عالم ستمگر مباشید که باطل شما بر حقتان غلبه خواهد کرد.(الکافی/ج1/ص36)
و امام رضا علیه السلام فرمودند:بردباری و سکوت از علامات دانش است.(الکافی/ج1/ص36)[/][/]
[="Tahoma"][="Navy"]و نیز صادق آل محمد صل الله علیه و آله از علی علیه السلام نقل می کنند که ایشان فرمودند:
آیا به شما نگویم که دانشمند واقعی کیست؟آنکه مردم را از رحمت خدا مایوس نسازد و آنها را نیز از عذاب خدا ایمن نگرداند و به آنها رخصت ارتکاب معاصی را ندهد و قرآن را به خاطر رغبت به چیز دیگر ترک نکند،همانا در دانشی که همراه با فهم و تفکر نباشد خیری نیست.
همانا در قرائتی که همراه با تدّبر نباشد خیری نیست.همانا در عبادتی که همراه تأمل نباشد خیری نیست.همانا در عملی که همراه تقوی نباشد خیری نیست.(الکافی/ج1/ص36)
حضرت امیر علیه السلام در این کلام می فرمایند که فقیه واقعی کسی است که به وعده و وعید و بیم و امید،هر دو عارف و عالم باشد و مقصود از اوامر و نواهی و رابطه آنها با یکدیگر را به تمامی بداند و سرِّ اینکه حضرت فقیه را در این حدیث با این علامات سلبیه معرفی می کند به این دلیل است که در طول تاریخ اسلام اکثر کسانی که به نام فقیه نزد اهل سنت مشهور می شوند،درست صفات متضاد با این اوصاف سلبیه را دارند و گویا حضرت با کلام خود به عالمان سوء و فقهای دروغین کنایه زده و با هر صفتی که نام برده فرقه ای از فرقه های باطله و یا لاأقل بسیاری از اصول و فروع آنها را زیر سوال برده و ابطال نموده است.(الحقائق/علامه ملا محسن فیض کاشانی/ص51)
[/]
[="Tahoma"][="Navy"]حضرت امیر علیه السلام با صفت اول (مأیوس نکردن مردم)مذهب معتزله را باطل نموده که ترساندن و وعید را واجب می دانند و صاحب گناه کبیره را تا ابد در آتش می پندارند و نیز مذهب خوارج را که در تکالیف شرعیه بسیار تنگ می گیرند.
و با صفت دوم(ایمن کردن مردم از آتش)مذهب مرجئه و همه آنهائی را که به نحوی به آنها ملحق می شوند را باطل می کند چرا که آنها معتقدند که شفاعت هر کاری می کند و نیز می گویند اصل در کسب سعادت،اعتقاد صحیح است و با اعتقاد صحیح هر کاری می توان کرد.
با صفت سوم(اجازه و رخصت ارتکاب گناه دادن)مذهب حنابله و اشاعره و مذاهب شبیه به آنها همچون بیشتر متصوفه را باطل اعلام می نماید.
و با صفت چهارم(ترک قرآن به خاطر رغبت به چیز دیگر)فیلسوف نمایانی که اهل قرآن نیستند،و نیز مذهب حنفیه را که عمل به قیاس و رأی نمودند و قرآن و حدیث را کنار گذاشتند،رد می نماید.
و در ادامه حضرت علیه السلام گویا می فرمایند که علم بدون فهم مانند علم ظنی و تقلیدی است و صرف از حفظ کردن چند کلمه و چند روایت در حقیقت علم محسوب نمی گردد.
[/]
[="Tahoma"][="Navy"]از امام باقر علیه السلام سوالی شد و حضرت پاسخ دادند پس سائل گفت فقها اینگونه نظر نداده اند،حضرت در پاسخ فرمود:وای بر تو!آیا فقط تو فقیهان را دیده ای؟فقیه واقعی آنست که بر دنیا زاهد و بر آخرت راغب باشد و به سنت نبی صل الله علیه و آله تمسک جوید.(الکافی/ج1/ص70)
و از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود:طالبان علم سه گونه اند،پس آنها را با علامات و صفاتشان بشناسید:
گروهی علم را برای جهل و نزاع می جویند و گروهی دیگر برای گردن کشی و ظلم و فریب و گروه آخر برای اندیشه و تعقل.
پس آنکه علم را برای جهل و نزاع برگزیده فردیست مردم آزار و اهل قیل و قال،که در مجالس مردم پای علم و سخن از بردباری را وسط می کشند تا به آزار اهل مجلس بپردازند.چنین فردی در معنای خشوع حیران است و از تقوا به دور،پس خدا بر بینی چنین کسی بکوبد و استخوان سینه اش را خُرد کند.
و انکه علم را برای گردن کشی و فریب برگزیده فردی دو رو و متملق است که به وسیله علم بر یاران خود برتری می جوید ولی در مقابل اغنیاء تواضع نشان می دهد،به چرب شیرین آنها راغب است و از دین خود گریزان.پس خداوند بصیرت را از چنین فردی باز گیرد و آثار او را از میان آثار علماء محو سازد.
و آنکه علم را برای فهم و اندیشه می خواهد فردی است گرفته و محزون و شب بیدار و سر در گریبان،در ظلمت شب بر می خیزد و در حالی که از عاقبت خود بیم دارد و جایگاه خود را می داند و اهل زمانه را می شناسد و از مورد اعتماد ترین دوستان خود وحشت دارد،به تهجد و دعا می پردازد،پس خداوند ارکان وجود او را محکم کند و در روز قیامت امنیت را به او اعطاء نماید.(الکافی/جلد1/ص49)
[/]
و پیامبر اسلام صل الله علیه و آله می فرمایند:
عالمان دو گروه اند: گروهی که علم خود را به کار گرفت و پس نجات یافت و گروهی که علم خود را واگذارد و هلاک شد و اهل جهنم از بوی بد عالمی که علم خود را ترک کرده اذیت می شوند و پشیمان ترین کس در اهل جهنم،کسی است که بنده ای را به خدا فراخواند و خدا آن بنده را بپذیرد و آن بنده اطاعت خدا را به جای آورد و خدا او را وارد بهشت کند ولی خدا دعوت کننده را به خاطر ترک علم و پیروی از هوی و درازی آرزو وارد آتش کند.همانا پیروی از هوی،راه حق را سد می کند و درازی آرزو،آخرت را از یاد می برد.(الکافی/ج 1/ص44)
و نیز رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند:
دو طمعکار هرگز سیر نمی شوند: طالب دنیا و طالب علم.پس هر که بر آنچه خدا حلالش کرده قناعت کند،سالم خواهد ماند و هر که بیش از آن را اراده کند هلاک خواهد شد مگر آنکه توبه کند و بازگردد و هر که علم را از اهل آن بگیرد و به آن عمل کند نجات یابد و هر که از علم،دنیا را اراده کند،همان دنیا بهره او خواهد بود.(الکافی/ج 1/ص46)
و امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
در انجیل نوشته شده: علم آنچه را نمی شناسید،مجویید و به علم خود عمل کنید چرا که اگر به علم،عمل نشود موجب ازدیاد کفر صاحب خود و دوری او از خدا خواهد شد.(الکافی/ج 1/ ص45)
و امام باقر علیه السلام می فرمایند:
هر که علم را برای به خود بالیدن در بین علماء و یا جدال با کمخردان و یا جلب توجه مردم به سوی خود فراگیرد،جایگاهش در آتش خواهد بود چرا که ریاست جز برای اهلش جائز نیست.(الکافی/ج 1/ ص47)
و از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود:
علم و عمل دو هم نشینند،پس هر که دانست،عمل کرد و هر که عمل کرد،دانست.پس علم عمل را صدا می زند و او پاسخ می دهد و إلا علم از او دور خواهد شد.(الکافی/ج 1/ ص44)
و نیز حضرتش می فرمایند:
هر گاه عالم دنیا دوستی را دیدید او را بر دین خود متهم کنید، چرا که دوستدار هر چیزی فقط به معشوقش خواهد پرداخت.(الکافی/ج 1/ ص46)
علم آنچه را نمی شناسید،مجویید و به علم خود عمل کنید چرا که اگر به علم،عمل نشود موجب ازدیاد کفر صاحب خود و دوری او از خدا خواهد شد.(الکافی/ج 1/ ص45)
سلام علیکم.
لطفا در این مورد بیشتر توضیح دهید.
[="Tahoma"][="Navy"]سلام علیکم.
لطفا در این مورد بیشتر توضیح دهید.
سلام علیکم
قسمت دوم این حدیث شریف(چرا که اگر به علم،عمل نشود موجب ازدیاد کفر صاحب خود و دوری او از خدا خواهد شد.)گویای مقصود حدیث می باشد.
توضیح اینکه ما در باب مسأله علم آموزی دو راه بیشتر نداریم:
1-سراغ علم و معارف نرویم و اصلاحا بگوئیم چون نمی دانیم مسئولیتی نداریم،که در این صورت علاوه بر اینکه وجودی ناقص و روحی آلوده به نافرمانی ها خواهیم داشت،به خاطر جاهل مقصِر بودن نیز مورد عقاب الهی قرار خواهیم گرفت.
2-دنبال علم و معرفت باشیم و به مقتضای آن عمل کنیم،که اگر عمل نکنیم به قسمت دوم حدیث که در بالا ذکر شد مبتلا می شویم.
لذا حضرت علیه السلام در واقع می خواهند بفرمایند که علم را با عمل قرین کن تا گرفتار نشوی،و همان قدر که علم برایت ارزش دارد،عمل کردن هم برایت ارزش داشته باشد.
موفق و موید باشید.
[/]
سلام علیکم
قسمت دوم این حدیث شریف(چرا که اگر به علم،عمل نشود موجب ازدیاد کفر صاحب خود و دوری او از خدا خواهد شد.)گویای مقصود حدیث می باشد.
توضیح اینکه ما در باب مسأله علم آموزی دو راه بیشتر نداریم:
1-سراغ علم و معارف نرویم و اصلاحا بگوئیم چون نمی دانیم مسئولیتی نداریم،که در این صورت علاوه بر اینکه وجودی ناقص و روحی آلوده به نافرمانی ها خواهیم داشت،به خاطر جاهل مقصِر بودن نیز مورد عقاب الهی قرار خواهیم گرفت.
2-دنبال علم و معرفت باشیم و به مقتضای آن عمل کنیم،که اگر عمل نکنیم به قسمت دوم حدیث که در بالا ذکر شد مبتلا می شویم.
لذا حضرت علیه السلام در واقع می خواهند بفرمایند که علم را با عمل قرین کن تا گرفتار نشوی،و همان قدر که علم برایت ارزش دارد،عمل کردن هم برایت ارزش داشته باشد.
موفق و موید باشید.
الان کسانی که این همه سال شیمی و فیزیک و ریاضی و... میخوانند و ممکن است بهشان عمل نکنند مشمول این حدیث میشوند؟
اصولا چنین حدیثی مشمول علوم محاسباتی میباشد یا علوم دینی؟
چون مثلا در علوم محاسباتی چه چیز وجود دارد که باید بهش عمل کرد و مشمول این حدیث نشد؟
[="Times New Roman"]سلام عليكم و رحمه الله
دو طمعکار هرگز سیر نمی شوند: طالب دنیا و طالب علم.پس هر که بر آنچه خدا حلالش کرده قناعت کند،سالم خواهد ماند و هر که بیش از آن را اراده کند هلاک خواهد شد مگر آنکه توبه کند و بازگردد و هر که علم را از اهل آن بگیرد و به آن عمل کند نجات یابد و هر که از علم،دنیا را اراده کند،همان دنیا بهره او خواهد بود.(الکافی/ج 1/ص46)
نميدانم استاد بزرگوار
منظور اين حديث اين است كه
طمعكار به شهوات دنيا
و
طمعكار به علمي كه دنيا طلبانه باشد
بايد توبه كنند
يا
صرفا صفت
طمعكاري در اين دو مشترك است
و حضرت براي مذمت طالب دنيا و مدح طالب علم
در قياس
اين دو را در يكجا آورده.
كدام برداشت صحيح است ؟ و
برداشت غلط كدام است ؟
باسپاس
ياحق
[="Tahoma"][="Navy"]الان کسانی که این همه سال شیمی و فیزیک و ریاضی و... میخوانند و ممکن است بهشان عمل نکنند مشمول این حدیث میشوند؟
اصولا چنین حدیثی مشمول علوم محاسباتی میباشد یا علوم دینی؟
چون مثلا در علوم محاسباتی چه چیز وجود دارد که باید بهش عمل کرد و مشمول این حدیث نشد؟
بسمه تعالی
واضح است که در این مقام مقصود علوم دینی می باشد و نه علوم یا فنون مادی همچون شیمی و فیزیک،چرا که متعلقات و معلومات این علوم ربطی به سعادت یا شقاوت انسان ندارد.
مثلا قاعده دینی کسب حلال داشتن برای حقیقت انسان مهم است که تمام افراد با هر کسب و میزان تحصیلات و پیشه ای را شامل می شود.[/]
[="Tahoma"][="Navy"] نميدانم استاد بزرگوار بايد توبه كنند كدام برداشت صحيح است ؟ وسلام عليكم و رحمه الله
منظور اين حديث اين است كه
طمعكار به شهوات دنيا
و
طمعكار به علمي كه دنيا طلبانه باشد
يا
صرفا صفت
طمعكاري در اين دو مشترك است
و حضرت براي مذمت طالب دنيا و مدح طالب علم
در قياس
اين دو را در يكجا آورده.
برداشت غلط كدام است ؟
باسپاس
ياحق
بسمه تعالی
ظاهرا برداشت دوم صحیح است،به دو دلیل:
یکی اینکه طلب علم فی نفسه مطلوب است و دوم اینکه در مورد علم این قسمت حدیث( هر که علم را از اهل آن بگیرد و به آن عمل کند نجات یابد و هر که از علم،دنیا را اراده کند،همان دنیا بهره او خواهد بود.) بیانی دارد.
منتها برای مذمت عالمی که از علمش برای طلب دنیا استفاده کرده است،می فرماید:بهره او همین دنیا خواهد بود و بس.[/]