جمع بندی اعتماد از منظر اخلاق و عرفان
تبهای اولیه
[="Tahoma"][="Black"]یا الله
سلام و درود:Gol:
ضمن تشکر از اساتید بخش اخلاق و عرفان
از اونجایی که مبحث اعتماد به دیگران یک موضوع اجتماعی هست و در اجتماع معنی پیدا میکنه میخواستم تعاریفی که در مباحث اخلاقی پیرامون این موضوع هست رو بدونم.
منظور من فقط مبحث اعتماد به دیگران هست و اصلا شامل اعتماد به نفس نمیشه.
پیشاپشی از راهنماییتون سپاسگزارم:Gol:[/][/]
ضمن تشکر از اساتید بخش اخلاق و عرفان از اونجایی که مبحث اعتماد به دیگران یک موضوع اجتماعی هست و در اجتماع معنی پیدا میکنه میخواستم تعاریفی که در مباحث اخلاقی پیرامون این موضوع هست رو بدونم. پیشاپشی از راهنماییتون سپاسگزارم:gol:یا الله
سلام و درود:gol:
منظور من فقط مبحث اعتماد به دیگران هست و اصلا شامل اعتماد به نفس نمیشه.
بسمه تعالی
ضمن عرض پوزش بابت تأخیر پیش آمده،در مورد سوال شما باید عرض کنم،آنچه که در مباحث اخلاقی،در مورد این موضوع آمده است،دو مقوله می باشد.
یکی عدم سوء ظن ابتدائی نسبت به دیگران که در روایات چنین تصویر شده است:
1-پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند: «اِیّاكُمْ وَ الظَّنُّ فَاِنَ الْظَنَّ اَكْذَبُ الْكِذْبِ; از گمان بد بپرهیزید كه گمان بد، بدترین نوع دروغ است».(وسائل الشّیعه، جلد 18، صفحه 38 (حدیث 42)، بحارالانوار، جلد 72، صفحه 195)
2-پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند:«اَنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنَ الْمُسْلِمِ دَمَهُ وَ مالُهُ وَ عِرْضُهُ وَ اَنْ یَظُنَّ بِهِ السُّوءِ; خداوند خون و مال و آبروى مسلمانان را بر یكدیگر حرام كرده و همچنین گمان بد درباره آنها».(المحجّة البیضاء، جلد 5، صفحه 268)
3-امیر مومنان علی علیه السلام می فرمایند:«اِیّاكَ اَنْ تُسِیىءَ الظَنَّ فَاِنَّ سُوءَالظَّنِ یُفْسِدُ الْعِبادَةَ وَ یُعَظِّمُ الْوِزْرَ; از سوء ظن بپرهیز چرا كه سوء ظن عبادت را فاسد، و پشت انسان را از بار گناه سنگین مى كند».(المحجة البیضاء،جلد 2، صفحه 308)
4-امیر مومنان علی علیه السلام می فرمایند:«شَرُّ النّاسِ مَنْ لایَثِقُ بِاَحَد لِسُوءِ ظَنِّهِ وَ لایَثِقُ بِهِ اَحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِهِ; بدترین مردم كسى است كه به خاطر سوءظن به هیچ كس اعتماد ندارد، و به خاطر اعمال بدش كسى به او اعتماد نمى كند».(غررالحکم، صفحه 132، حدیث 5575)
5-امیر مومنان علی علیه السلام می فرمایند:«لاتَظُنَّنَّ بِكَلِمَة خَرَجَتْ مِنْ اَحَد سُوءً وَ اَنْتَ تَجِدُ لَها فِى الْخَیْرِ مُحْتَمَلا (مَحْمِلا); هر سخنى كه از دهان كسى خارج مى شود، گمان بد نسبت به آن مَبر، در حالى كه مى توانى آن را حمل بر صحیح كنى».(غررالحکم، صفحه 178)
و دیگری بحث نحوه اعتماد به دیگران و افراط نکردن در این امر است.
زیرا اعتماد بدون حساب به دیگران باعث ضرر کردن خواهد شد.
دیگری بحث نحوه اعتماد به دیگران و افراط نکردن در این امر است.
میشه در این مورد هم توضیح مختصری بدین؟
[="Tahoma"][="Navy"]میشه در این مورد هم توضیح مختصری بدین؟
بسمه تعالی
برای توضیح بیشتر در این مورد به ذکر نکاتی در مورد دوست یابی می پردازیم که با اطلاع از آنها،میزان و نحوه اعتماد به دیگران مشخص می شود.
البته ذکر این نکات بدان دلیل است که اوج بحث(اعتماد به دیگران) در مسأله دوست یابی است.
گام اوّل در دوستیابی، دوستشناسی است. اگر این امر به طور شایستهای انجام نگیرد، مراحل بعدی فرجام خوبی نخواهد داشت. امام حسن مجتبى(ع) به یکى از فرزندانش فرمود: «پسرم ! با احدى برادرى و دوستى مکن مگر بدانى به چه جاهایى مى رود و با چه افرادى نشست و برخاست مىکند. وقتی خوب بر احوالش آگاهى یافتى و روش او را پسندیدی، با او دوستى کن. دوستى تو به خاطر این باشد که او را از لغزشها باز دارى و در تنگدستى به او یارى رسانی».(1)
على(ع) فرمود: «هرگاه وضع شخصى بر شما نامعلوم شد و دین و آیین او را نشناختید، به دوستانش بنگرید. اگر اهل دین و آیین الهىاند، او نیز پیرو آیین خدا است».(2)
تا دوستی را نیازمودهایم، نباید به او اعتماد کنیم. بسنده کردن به ظاهر و روی خوش کافی نیست. امام علی(ع) میفرماید: «پیش از آزمودن دوست به او اعتماد مکن»(3).
برای آزمودن دوستان مهمترین راه، هفت چیز است:
1ـ آزمایش روحی:
اگر روان و عواطف خویش را به خوبی بشناسیم، از راه احساس درونی میتوان میزان محبت دیگری را تشخیص داد. در حدیث آمده است: «محبت قلبی برادرت را نسبت به خود، از محبت قلبی خویش نسبت به او بشناس»(4).
2ـ آزمودن به گاه نیاز:
در موقع نیازمندی، میتوان دوست را شناخت. از لقمان نقل است: «برادرت را مشناس مگر در وقت نیازت به او»(5).
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادرخواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
3ـ آزمودن علاقه دوست به برقراری پیوند نزدیکتر:
آیا او دوست دارد که به سخن تو گوش دهد؟ آیا از همنشینی با تو احساس رضایت دارد؟ آیا کارهای خوب تو را میان مردم مطرح میکند؟
4ـ آزمودن در سختیها:
دوست خوب کسی است که در گرفتاریها به یاریات بیاید. امام علی(ع) میفرماید: «دوست را در هنگام گرفتاری و سختی بیازمای».(6)
5ـ آزمودن به هنگام خشم:
هر انسانی چهره واقعیاش را در حال خشم آشکار میسازد، از این رو امام صادق(ع) فرمود: «اگر برادرت سه بار بر تو خشمگین شد و سخن ناخوشایندی دربارهات نگفت، او را برای خود حفظ کن»(7).
6ـ آزمودن در سفر:
آدمی در سفر، لباس تکلف و ریا را از تن خود بیرون میآورد و آن طور رفتار میکند که واقعاً میاندیشد، از این رو میتوان دوست را در سفر آزمود. در روایات یکی از روشها، دوست را آزمودن به هنگام مسافرت دانستهاند.(8)
7ـ آزمودن به هنگام نداشتن قدرت:
دوستی واقعی، ناشی از سِمَت و مقام نیست و با نبود آنها نیز پابر جاست. امام علی(ع) میفرماید: «هنگام زوال قدرت، دوست از دشمن شناخته میشود».(9)[/]
[="Tahoma"][="Navy"]ویژگىهاى دوستان خوب:
دوست خوب از نظر روایات کسى است که ویژگىهاى ذیل را دارا باشد:
1 - عقل و خرد: در روایات بر همنشینى با دوستان خردمند تأکید شده است. امام على علیهالسلام مىفرماید:
«همنشینى با دوست خردمند، زندگى بخش جان و روح است».(10) این موضوع به حدى مهم است که دشمن خردمند بر دوست نادان ترجیح داده شده است.
امام على(ع) در اینباره مىفرماید: «دشمن با خرد براى تو از دوست نادان مطمئنتر است». (11)
دوستى با مردم دانا نکوست دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت مىکند بر زمینت مىزند نادان دوست
2 - صلاحیت اخلاقى: دوست خوب کسى است که از رذایل اخلاقى و شرارت باطنى به دور باشد.
در روایات از دوستى با اشرار و اهل فسق و فجور به شدت منع شده است. امام على (ع) مىفرماید: «همنشینى با تباهکاران مایه تباهى است، همانند باد که وقتى بر مردار مىوزد، با خود بوى بد بههمراه دارد». (12)
پیامبر مىفرماید: «شایستهترین مردم براى بدنامى، کسى است که با بدنامها همنشین باشد».(13)
تا توانى مىگریز از یار بد یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند یار بد بر جان و هم ایمان زند
3 - پاى بندى به تعهدات: دوست خوب کسى است که به آداب دوستى متعهد باشد. امام صادق(ع) میفرماید: «دوستى حد و مرزى دارد. هر کس آنها را مراعات کرد، دوست حقیقى است و گرنه نسبت دوستى به او نده. حدود دوستى عبارتند از:
أ ) آن که نهان و آشکارش براى تو یکسان باشد.
ب) زینت تو را زینت خود و عیب تو را عیب خویش شمارد.
پ- اگر به ریاست و ثروت و مقام برسد، رفتارش عوض نشود.
ت) اگر تمکن پیدا کرد، از آن چه دارد، نسبت به تو دریغ نورزد.
ث ) تو را در گرفتارىها رها نکند و تنها نگذارد». (14)
4 - همطراز بودن: دوست خوب کسى است که از جهت مالى و اجتماعى همطراز انسان باشد. امام باقر(ع) مىفرماید: «هرگاه خواستى با کسى همنشین شوى، با کسى که مثل تو است، رفیق شو و با کسى که عهدهدار تو شود رفاقت نکن که این دوستى مایه ذلت و خوارى است».(15)
دوست واقعی:
از نظر روایات دوست واقعی کسی است که به حدود دوستی پای بند باشد.امام علی (ع) میفرماید: «دوست واقعی نخواهد بود مگر اینکه دوستش را درسه حالت فراموش نکند : به هنگامی که دنیا به او پشت کرده، وقتی که غایب است وپس از مرگ.» (16)
حفظ رابطه با دوستان خوب:
در سفارشهاى لقمان حکیم به فرزند خود به بر قرارى رابطه با دوستان خوب تأکید شده است : «دوست خوب بهتر از تنهایى و گوشه نشینى است. فرزندم! هزار دوست براى خود انتخاب کن و بدان که هزار دوست کم است و هیچ کس را دشمن خود مساز، زیرا یک دشمن هم زیاد است».(17)
هم چنین امیر المؤمنین(ع) فرمود: «تا مى توانى دوستانت را زیاد کن. دوستان به هنگام یارى جستن تکیه گاه وپشتیبان آدمى هستند».(18)[/]
[="Tahoma"][="Navy"]براى استحکام دوستىها باید آداب و برخوردهاى اجتماعى انسان متناسب باشد. در این زمینه مراعات امورى لازم است:
1ـ احترام به شخصیت دیگران،
2ـ حُسن خلق،
بداخلاقى موجب پراکنده شدن دوستان مى شود. امیرالمؤمنین(ع) به فرزندش محمد بن حنیفه فرمود: «مبادا به خود بینى و بداخلاقى و بی صبرى مبتلا شوی، زیرا با این صفات هیچ دوستى برایت باقى نمى ماند و پیوسته مردم از تو کناره مى گیرند».(19)
3ـ داشتن روحیه عفو و گذشت. امام علی (ع) می فرماید: «کسی که از توپوزش بخواهد، بپذیر و عفو و گذشت دیگران را نیز پذیرا باش».(20)
4ـ خوش زبانى،
5ـ دلسوزى براى دوستان،
6ـ حفظ اسرار دیگران،
7ـ ظلم و آزار نرساندن به دوستان.
عوامل فوق باعث پایداری دوستىها مى شود.
یکی از ویژگیهای دوره بلوغ ، حِسّ خلأ و تنهایی است. این احساس، جوان و نوجوان را بر آن می دارد که با همسالان خود ارتباط برقرار کند، پس دوستیها در این دوره براساس نیاز اجتماعی شکل می گیرد. یکی از دلایل دوستیها و پناه بردن به همسالان ، همانندی مشکلات آنان است. متأسفانه در این باره از دو چیز غفلت می شود:
1 - انتخاب منطقی دوست
2 - اعتدال در دوستی، یعنی دوستیها جنبة جذبه و شور می گیرد و معیار دوستیها بیشتر بر مبنای عواطف شکل می گیرد و از پایههای منطقی و ارزشی کمتر برخورد می شود. این نوعدوستی با تقدیم هدایا و احساسات خالصانه به اوج میرسد و غالباً این دوستان ترجیح میدهند دوست، همواره متعلق و منحصر به خودشان باشد و دیگری در این ارتباط عاطفی ، مشارکتی نداشته باشد. البته دوستیهای افراطی زمانی محدود و مشخص دارد، به نحوی که شروع آن پیرامون 12 و 13 سالگی و دوام آن حداکثر تا 18 سالگی است، پس از آن، احساسات فرو می نشیند و به اصطلاح تصفیه می گردد.(21)
اسلام، اصل معاشرت با مردم و دوستی با همسالان را تأیید کرده و حتی بر دوست گیری تأکید نموده است، تا جایی که امام علی (ع) می فرماید: «کسی که دوست پاک ضمیر خود را که برای خدا با وی پیوند دوستی داشته، از دست بدهد، مثل این است که شریف ترین اعضای بدن خود را از دست داده است».(22)[/]
[="Tahoma"][="Navy"]آسیب شناسی دوستی:
اسلام به منظور پیشگیری از خطرات احتمالی بر رعایت نکاتی تأکید کرده است، مانند :
1 - جهت گیری صحیح در برخوردها و ارتباط انسانی:
اسلام می خواهد همه دوستیها و دشمنیها برای خدا باشد و اهداف نفسانی در آن دخالت نداشته باشد.
2 - دوستی حساب شده:
جوانان در انتخاب دوست، آسان پذیر و زود پسندند و با یک برخورد عادی مجذوب دیگران می گردند.
چنین دوستیهای تصادفی و حساب نشده می تواند ثمرات تلخی داشته باشد .
3 - اعتدال در دوستی:
جوانان به دلیل برخورداری از احساسات و عواطف، در دوستی افراط می کنند و ارتباط امروز را ثابت و ناگسستنی می پندارند، از این رو به قدری در دوستی زیاده روی می کنند که گویی یک روح در دو بدن اند، از جمله مثل هم لباس می پوشند و مانند یکدیگر موی و روی خود را می آرایند، نیز با هم از هر سرّی سخنی می گویند و تحمل جدایی از یکدیگر را ندارند، چنان که در ایام جدایی بیش از حد ابراز مخالفت و دشمنی می کنند اما اسلام اعتدال در دوستی را مطرح کرده ، در دوستی و دشمنی خواهان میانه روی است.
امام علی (ع) می فرماید: «با دوستت با حفظ جهات و مدارا اظهار دوستی کن. شاید روزی دشمنت شود. همچنین در اظهار دشمنی نیز مدارا کن، شاید روزی دوستت گردد».(23)
دوستىهاى ممنوع:
1ـ دروغگو : امام سجاد (ع) به یکی از پسران خود فرمود: « فرزندم !پنج دسته را در نظر داشته باش و با آنان همنشین و هم گفتار و رفیق راه مشو: مبادا با دروغگو همنشین شوى که چون سراب است ». (24)
2ـ فاسق: آن حضرت فرمود: «مبادا با فاسق همنشین شوى که تو را به لقمهاى نان و یا به کمتر از آن بفروشد.»(25)
3ـ بخیل : فرمود: «مبادا با بخیل دوست شوی، زیرا وقتی به کمک مالى او نیازمند بشوى ، تو را رها مى کند».(26)
4ـ احمق: فرمود: «مبادا با احمق دوست شوی، زیرا برای این که به تو سودى برساند، به تو ضرر مى رساند».(27)
5ـ قاطع رحم: فرمود: «از همنشینى با کسى که پیوند خویشاوندى را قطع کرده ، دورى کن ، زیرا که من او را در سه جاى قرآن مورد لعن و نفرین یافتم».(28)
6ـ بد زبان: لقمان حکیم به فرزندش فرمود: «فرزندم! هیچگاه بد زبان تو را فریب ندهد، زیرا بر دلش مهر زده شود و اندام و جوارحش علیه اوشهادت خواهد داد».(29)
7ـ جاهل : امام على (ع) به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: «صحبة الجاهل شؤم؛ همنشینى با نادان، نحس و بى برکت است».(30)
8- فرومایگان: آن حضرت به امام حسین(ع) فرمود: «و من خالط الأنذال حقر ؛(31)هر که با فرومایگان معاشرت کند، پست و حقیر شود».
9ـ بدکار: امام جواد(ع) فرمود: «مبادا با شخص بدکار و تبهکار دوستی و رابطه برقرار کنی،زیرا او همانند شمشیر است که جلوه زیبایی دارد، ولى اثرش زشت و نازیبا است».(32)[/]
[="Tahoma"][="Navy"]پینوشتها:
1. تحف العقول، ص 236
2. بحارالأنوار ، ج 74، ص 197.
3. غرر الحکم ،ج6، ص282.
4. بحار الانوار، ج46، ص291
5. همان، ج 71، ص178
6. غرر الحکم ، ج 4 ، ص399
7. میزان الحکمه، ج2، ص 1590
8. بحار الانوار، ج71، ص180
9. غرر الحکم، ج4، ص323
10-همان، ج6، ص151
11. غررالحکم، ج 4، ص 611.
12. همان، ص 205
13. مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج 2، ص 65.
14. اصول کافى، ج 4، ص 452.
15. مکارم الاخلاق، ص 131.
16. نهج البلاغه، قصار 134.
17. وسائل الشیعه، ج12، ص 16.
18. همان، ص 177 ، به نقل از بحار، ج 75، ص 90.
19. همان، ص 258، به نقل از مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 136.
20. همان، ص 261 ، به نقل از کنز العمال ، ج 16 ، ص 269.
21. دکتر محمد رضا شرفی، دنیای نوجوان ، ص 131.
22 . غررالحکم، ج5، ص 472.
23. نهج البلاغه، نامه 31
24. کافی، ج 2، ص 377
25. همان.
26- همان.
27- همان.
28- همان.
29- الاختصاص، ص 336.
30- بحارالانوار، ج 74، ص 208.
31- تحف العقول، ص 84.
32- بحارالأنوار، ج 74 ، 198.[/]
سلام
خدا عمرتون بده "استاد":Gol:
روش دوست یابی رو کاملا بیان کردین...اتفاقا منم قبل از دوستی طرف مقابلمو امتحان میکنم(حدودا با همین روش هایی که امامانمون فرمودن) ولی هیچ کس رو پیدا نکردم که قابل اطمینان باشه! دست هر کس رو گرفتم که بکشمش بالا، خودش پرتم کرد تو دره! تو این دوره و زمونه به کمتر کسی میشه اعتماد کرد... همشون یه ضعفی از خودشون نشون دادن... تنها بودن رو ترجیح میدم:ok:
پست جمعبندی:
سوال:
از اونجایی که مبحث اعتماد به دیگران یک موضوع اجتماعی هست و در اجتماع معنی پیدا میکنه میخواستم تعاریفی که در مباحث اخلاقی پیرامون این موضوع هست رو بدونم.
پاسخ:
آنچه که در مباحث اخلاقی،در مورد این موضوع آمده است،دو مقوله می باشد.
یکی عدم سوء ظن ابتدائی نسبت به دیگران که در روایات چنین تصویر شده است:
1-پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند: «اِیّاكُمْ وَ الظَّنُّ فَاِنَ الْظَنَّ اَكْذَبُ الْكِذْبِ; از گمان بد بپرهیزید كه گمان بد، بدترین نوع دروغ است».(وسائل الشّیعه، جلد 18، صفحه 38 (حدیث 42)، بحارالانوار، جلد 72، صفحه 195)
2-پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند:«اَنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنَ الْمُسْلِمِ دَمَهُ وَ مالُهُ وَ عِرْضُهُ وَ اَنْ یَظُنَّ بِهِ السُّوءِ; خداوند خون و مال و آبروى مسلمانان را بر یكدیگر حرام كرده و همچنین گمان بد درباره آنها».(المحجّة البیضاء، جلد 5، صفحه 268)
3-امیر مومنان علی علیه السلام می فرمایند:«شَرُّ النّاسِ مَنْ لایَثِقُ بِاَحَد لِسُوءِ ظَنِّهِ وَ لایَثِقُ بِهِ اَحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِهِ; بدترین مردم كسى است كه به خاطر سوءظن به هیچ كس اعتماد ندارد، و به خاطر اعمال بدش كسى به او اعتماد نمى كند».(غررالحکم، صفحه 132، حدیث 5575)
و دیگری بحث نحوه اعتماد به دیگران و افراط نکردن در این امر است.زیرا اعتماد بدون حساب به دیگران باعث ضرر کردن خواهد شد.
اعتماد در دوستی:
توجه کنید که اوج بحث(اعتماد به دیگران) در مسأله دوست یابی است.گام اوّل در دوستیابی، دوستشناسی است. اگر این امر به طور شایستهای انجام نگیرد، مراحل بعدی فرجام خوبی نخواهد داشت.تا دوستی را نیازمودهایم، نباید به او اعتماد کنیم. بسنده کردن به ظاهر و روی خوش کافی نیست. امام علی(ع) میفرماید: «پیش از آزمودن دوست به او اعتماد مکن»(1).
برای آزمودن دوستان مهمترین راه، هفت چیز است:
1ـ آزمایش روحی:اگر روان و عواطف خویش را به خوبی بشناسیم، از راه احساس درونی میتوان میزان محبت دیگری را تشخیص داد.
2ـ آزمودن به گاه نیاز:در موقع نیازمندی، میتوان دوست را شناخت. از لقمان نقل است: «برادرت را مشناس مگر در وقت نیازت به او»(2)
3ـ آزمودن علاقه دوست به برقراری پیوند نزدیکتر:آیا او دوست دارد که به سخن تو گوش دهد؟ آیا از همنشینی با تو احساس رضایت دارد؟ آیا کارهای خوب تو را میان مردم مطرح میکند؟
4ـ آزمودن در سختیها:دوست خوب کسی است که در گرفتاریها به یاریات بیاید
5ـ آزمودن به هنگام خشم:هر انسانی چهره واقعیاش را در حال خشم آشکار میسازد، از این رو امام صادق(ع) فرمود: «اگر برادرت سه بار بر تو خشمگین شد و سخن ناخوشایندی دربارهات نگفت، او را برای خود حفظ کن»(3).
6ـ آزمودن در سفر:آدمی در سفر، لباس تکلف و ریا را از تن خود بیرون میآورد و آن طور رفتار میکند که واقعاً میاندیشد، از این رو میتوان دوست را در سفر آزمود
7ـ آزمودن به هنگام نداشتن قدرت:امام علی(ع) میفرماید: «هنگام زوال قدرت، دوست از دشمن شناخته میشود».(4)
پینوشتها:
1. غرر الحکم ،ج6، ص282.
2. همان، ج 71، ص178
3. میزان الحکمه، ج2، ص 1590
4. غرر الحکم، ج4، ص323
=========================================================
ویژگىهاى دوستان خوب:
1 - عقل و خرد 2 - صلاحیت اخلاقى 3 - پاى بندى به تعهدات 4 - همطراز بودن: دوست خوب کسى است که از جهت مالى و اجتماعى همطراز انسان باشد.
عوامل موثر درحفظ رابطه با دوستان خوب:
براى استحکام دوستىها باید آداب و برخوردهاى اجتماعى انسان متناسب باشد. در این زمینه مراعات امورى لازم است:
1ـ احترام به شخصیت دیگران، 2ـ حُسن خلق، 3ـ داشتن روحیه عفو و گذشت. 4ـ خوش زبانى، 5ـ دلسوزى براى دوستان، 6ـ حفظ اسرار دیگران، 7ـ ظلم و آزار نرساندن به دوستان.
آسیب شناسی دوستی:
اسلام به منظور پیشگیری از خطرات احتمالی بر رعایت نکاتی تأکید کرده است، مانند :
1 - جهت گیری صحیح در برخوردها و ارتباط انسانی:اسلام می خواهد همه دوستیها و دشمنیها برای خدا باشد و اهداف نفسانی در آن دخالت نداشته باشد.
2 - دوستی حساب شده:جوانان در انتخاب دوست، آسان پذیر و زود پسندند و با یک برخورد عادی مجذوب دیگران می گردند.چنین دوستیهای تصادفی و حساب نشده می تواند ثمرات تلخی داشته باشد .
3 - اعتدال در دوستی
دوستىهاى ممنوع:
1ـ دروغگو 2ـ فاسق 3ـ بخیل 4ـ احمق 5ـ قاطع رحم 6ـ بد زبان 7ـ جاهل 8- فرومایگان 9ـ بدکار