امام جواد(ع) با کدام آیات حجت بر فردی زیدی مذهب تمام کردند؟
(دوستان در جواب معمای قبلی مراد از نماز قضای مسافر تمازی است که در سفر قضا شده است اشتباه نشود با اینکه همه نماز های قضا (اونایی که تو وطن قضا شده) شده قصر می شود!)
قاسم بن عبدالرحمن به مذهب زیدیه گرایش داشت، امّا با شنیدن آیاتی از قرآن که امام جواد علیهالسلام بر وی قرائت کرد، با حقیقت آشنا شده و به امامت امام جواد علیهالسلام و سائر ائمه اعتقاد پیدا کرد. او در این مورد میگوید: من زمانی به مذهب زیدیه تمایل داشتم تا اینکه به بغداد سفر کردم و مدتی آنجا بودم، در همان ایّام روزی در یکی از خیابانهای بغداد، دیدم مردم با شور و شوقِ وصف ناپذیری به یک نقطه معلومی متوجه هستند؛ بعضی میدوند، بعضی بالای بلندیها میروند، بعضی ایستاده و آنجا را تماشا میکنند. پرسیدم: چه خبر است؟
گفتند: ابن الرضا! (حضرت جواد فرزند امام رضا علیهالسلام ) میآید. گفتم: من هم باید او را ببینم. تا آنکه حضرت جواد علیهالسلام سوار بر قاطر نمایان شد. من همچنان که به او خیره شده بودم، پیش خودم گفتم: خداوند گروه امامیه را از رحمت خود دور کند، آنها اعتقاد دارند که پروردگار متعال، اطاعت این جوان را بر مردم واجب گردانیده است! همین که این اندیشه در ذهن من خطور کرد، آن حضرت راهش را به سوی من کج کرد و رو به من کرده، این آیه را قرائت کرد: «اَبَشَرا مِنّا واحِدا نَتَّبِعُهُ اِنّا اِذا لَفی ظَلالٍ وَ سُعُرٍ»(1)؛ [قوم ثمود گفتند:] آیا ما بشری از جنس خود را پیروی کنیم؟ در این صورت ما در گمراهی و جنون خواهیم بود.»
با شنیدن این آیه ـ که از دل من گواهی میداد ـ با خود اندیشیدم که: مثل اینکه او ساحر و پیشگو است که از اندیشههای نهانی من خبر میدهد؟ حضرت جواد علیهالسلام دوباره مرا خطاب کرده و این آیه را تلاوت فرمود: «ءَ اُلْقِی الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا بَلْ هُوَ کَذّابٌ اَشِرٌ»(2)؛
«آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده؟! نه، بلکه او آدم بسیار دروغگو و خودپسندی است.» وقتی که متوجه شدم حضرت جواد علیهالسلام واقعا از اندیشههای قلبی من خبر میدهد و این برای افراد عادی ممکن نیست، فهمیدم که او ولیّ خدا و امام مسلمین است. بعد از آن از مذهب زیدیه دست برداشته، اعتقادم به آن بزرگوار کامل شد و به امامت حضرتش اقرار کرده و اعتراف نمودم که او حجت خدا بر مردم است.(3)
1. قمر/ 24.
2. همان/ 25.
3. کشف الغمه، ج3، ص216؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص26.
فکر کنم همه مشتاقن بدونن جواب معما چی میشه
دونفر از بزرگواران جواب نسبتا درستی دادن
حنانه جون بیشتر به جواب درست نزدیک شده
اما هنوز استدلالش ناقصه
اگه موافقین جواب رو بذاره و من هم کاملش میکنم
معمای بعدی هم باشه با حنانه جون
[SPOILER]خانم مهدیسا ما :chakeretim: ولی باید اینجا میگفتم که همه ببینن
[/SPOILER]
خم چو نگون گشت و یکی قطره ریخت هوش زمدهوش محبت گریخت
به نام خدا تو شعر اول و تو مصراع اولش میگه " خم چو نگون گشت " یعنی باید " خم " رو برعكس كنیم كه میشه " مخ ". بعد میگه " ویكی قطره ریخت " یعنی نقطه " مخ " می افته و میشه " مح ". تو مصراع دوم میگه " هوش زمدهوش محبت گریخت " یعنی از كلمه " مدهوش " باید كلمه " هوش " رو برداریم كه میشه " مد ". حالا نتیجه دو مصراع رو كنار هم بزارین. درسته جواب می شه " محمد "
سلام
[spoiler]چند روز از پاسخ دادن میگذره و کاربر معمایی طرح نکرده، برای فعال شدن تاپیک معما رو خودم طرح میکنم.[/spoiler] کدام سوره به «نسب نامه خداوند» مشهور است؟
:Kaf:
احسنت
مدنظر ما از شماره یک فرزند شهیدشان حضرت محسن بود که یک فرزندشان به دنیا نیامده به شهادت رسیدند
ولی خب چون دقت کردین و جواب دادین معمای بعدی با شماست:ok:
مردم، پس از شهادت حضرت صادق(علیه السلام) برای امر ولایت دچار سردرگمی شدند؛ زیرا خفقان موجود در دولت عباسیان این اجازه را به امام نمیداد تا علناً امام بعد از خود را برای عموم مردم معرفی کند، لکن افراد باایمان و زیرک، با توجه به معرفتی که از امام معصوم(علیه السلام) داشتند، با روشهایی امام خود را پیدا میکردند. ابن شهر آشوب از ابوعلی راشد نقل میکند: «جمعی از مردم نیشابور برای پرداخت حقوق مالی خود به امام زمانشان، محمد بن علی نیشابوری را انتخاب کردند و سی هزار دینار و پنجاه درهم و دو هزار طاقه پارچه به او دادند تا به امام برساند.
در میان اموال، اموال زنی به نام شطیطه بود به این صورت: یک درهم پول و پارچه حریری که به دست خودش بافته بود و چهار درهم ارزش داشت. با این حال آن زن مؤمن از دادن حقش به امام ـ اگر چه بسیار کم بود ـ حیا نکرد و خجالت نکشید، اما مردم برای اینکه این اموال به دست امام برحق برسد، چارهای اندیشیدند. آنها سؤالات شرعی خود را در هفتاد ورق نوشتند و در هر ورقی تنها یک سؤال را مرقوم کردند و مابقی را برای جواب، سفید گذاشتند.
بعد آنها را روی هم گذاشتند و پیچیدند و چند مُهر بر آن گذاشتند تا کسی آن را باز نکند و به محمد بن علی گفتند این جزوات را شب به امام بده و فردا پس بگیر. پس اگر دیدی مهرها شکسته نشده، مهرها را باز کن و ببین آیا جواب داده شده است یا نه؛ اگر پاسخ داده شده بود، او امام برحق است. پس اموال را به ایشان بسپار، وگرنه اموال را پس بیاور.
آن شخص به مدینه رسید و به پیش عبدالله افطح، پسر امام صادق(علیه السلام) رفت، اما او را آنطور که باید نیافت و حیران از کوچهها میگذشت و از خداوند برای پیدا کردن راه مستقیم مدد میجست. ناگاه پسری را دید که به او گفت: «اجابت کن آن کسی را که میخواهی» و او را به در خانه موسی بن جعفر(علیه السلام)، فرزند دیگر امام برد.
علی بن محمد میگوید: «هنگامیکه به حضور حضرت رسیدم،چون آن حضرت مرا دید، فرمود: برای چه نومید میشوی ای ابوجعفر؟ منم حجتالله و ولیّ خدا؛ به سوی من آی! آیا ابوحمزه مرا به تو نشناسانید در مسجد جدم، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بعد حضرت فرمود: «آن اوراق را روز گذشته جواب دادم. پس حالا بیاور درهم شطیطه را که وزنش یک درهم و دو دانگ است و کیسهای که چهارصد درهم در آن است و آن پارچه ابریشمی که در پشت جامه آن دو برادر بلخی است.» من از فرمایش حضرت سخت شگفتزده شدم و آنچه را امر فرموده بود، در برابر حضرت نهادم. بعد حضرت پارچه شطیطه و آن درهم ناچیز را برداشتند و حرفی را که شطیطه در نیشابور زده بود تکرار کردند درست به همان عبارت و بعد فرمودند: «ای ابوجعفر! سلام مرا به شطیطه برسان و این همیان پول را که چهل درهم دارد به او بده به عنوان هدیه من و بگو قسمتی از کفنهای خودم را که خواهرم حلیمه دختر امام صادق(علیه السلام) با دست خود بافته و از پنبههای قریه مادرم فاطمه(سلام الله علیها) است برای او فرستادم و بگو که او نوزده روز بیشتر زنده نیست.
پس شانزده درهم از آن همیان را خرج خود کند و بیستوچهار درهم آن را صدقه دهد و من هم بر جنازه او نماز خواهم خواند. و ای ابوجعفر! اگر دیدار با من را کتمان کنی برای تو بهتر است.» امام قسمتی از مالها را هم نپذیرفتند و امر فرمودند: «آنها را به صاحبانشان پس بدهم و در مورد سؤالها هم سفارش کردند که مهرها را باز کنم و آنها را ببینم.»
من سه مهر را شکستم و سه سؤال را با پاسخی دقیق و فصیح یافتم و به نیشابور برگشتم. هنگامی که به دیار خود رسیدم دیدم، اشخاصی که حضرت اموالشان را قبول نفرموده، فطحیمذهب شدهاند و عبدالله افطح را به امامت برگزیدهاند، اما شطیطه بر مذهب خود باقیاست و درست بعد از نوزده روز شطیطه از دنیا رفت و حضرت درحالیکه سوار بر شتر بود برای تشییع او آمد و دوباره بعد از مراسم دفن سوار بر شتر به طرف بیابان رفت و فرمود: «سلام مرا به دوستان خود برسان و بگو من و کسانی که بعد از من و در جایگاه امامت هستند بر جنازه هر کدام از شما هر که باشید حاضر میشویم، پس، از خدا بپرهیزید و تقوا پیشه کنید در امر خودتان».[1]
[1]. برگرفته از: شیخ عباس قمی، منتهیالآمال، ج 2، صص 132 و 133. [معروف به خبر شطیطه نیشابوریه و دلایل و معجزات آن حضرت در آن]
جمله ای از شهید علی صیاد شیرازی موید این مطلب است او می گوید:
در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس خدمت حضرت امام می رسیدم
فقط یک بار دیدم که امام رزمنده ای را در آغوش گرفت و پیشانی اش را بوسید
پس با اجازه
بیشتر ناله اهل جهنم از چیست؟
بیشتر ناله اهل جهنم از امروز وفردا کردن است؟
نام سوره هایی که با الحمدالله اغاز میشوند کدامند؟
سوره های مبارکه
حمد، انعام، فاطر، سبا، کهف
کدوم نمازه که در وطن هم باید شکسته بخونیم؟
اللهم عجل لویک الفرج
سلام
نماز قضای مسافر
احسنت
معمای بعدی هم باشماست
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
امام جواد(ع) با کدام آیات حجت بر فردی زیدی مذهب تمام کردند؟
(دوستان در جواب معمای قبلی مراد از نماز قضای مسافر تمازی است که در سفر قضا شده است اشتباه نشود با اینکه همه نماز های قضا (اونایی که تو وطن قضا شده) شده قصر می شود!)
:Gol:
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
راهنمایی در پروفایلم قرار گرفت
دوستان کمی از داستان را هم بیان کنند ممنون(با منبع)
قاسم بن عبدالرحمن به مذهب زیدیه گرایش داشت، امّا با شنیدن آیاتی از قرآن که امام جواد علیهالسلام بر وی قرائت کرد، با حقیقت آشنا شده و به امامت امام جواد علیهالسلام و سائر ائمه اعتقاد پیدا کرد. او در این مورد میگوید: من زمانی به مذهب زیدیه تمایل داشتم تا اینکه به بغداد سفر کردم و مدتی آنجا بودم، در همان ایّام روزی در یکی از خیابانهای بغداد، دیدم مردم با شور و شوقِ وصف ناپذیری به یک نقطه معلومی متوجه هستند؛ بعضی میدوند، بعضی بالای بلندیها میروند، بعضی ایستاده و آنجا را تماشا میکنند. پرسیدم: چه خبر است؟
گفتند: ابن الرضا! (حضرت جواد فرزند امام رضا علیهالسلام ) میآید. گفتم: من هم باید او را ببینم. تا آنکه حضرت جواد علیهالسلام سوار بر قاطر نمایان شد. من همچنان که به او خیره شده بودم، پیش خودم گفتم: خداوند گروه امامیه را از رحمت خود دور کند، آنها اعتقاد دارند که پروردگار متعال، اطاعت این جوان را بر مردم واجب گردانیده است! همین که این اندیشه در ذهن من خطور کرد، آن حضرت راهش را به سوی من کج کرد و رو به من کرده، این آیه را قرائت کرد: «اَبَشَرا مِنّا واحِدا نَتَّبِعُهُ اِنّا اِذا لَفی ظَلالٍ وَ سُعُرٍ»(1)؛ [قوم ثمود گفتند:] آیا ما بشری از جنس خود را پیروی کنیم؟ در این صورت ما در گمراهی و جنون خواهیم بود.»
با شنیدن این آیه ـ که از دل من گواهی میداد ـ با خود اندیشیدم که: مثل اینکه او ساحر و پیشگو است که از اندیشههای نهانی من خبر میدهد؟ حضرت جواد علیهالسلام دوباره مرا خطاب کرده و این آیه را تلاوت فرمود: «ءَ اُلْقِی الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا بَلْ هُوَ کَذّابٌ اَشِرٌ»(2)؛
«آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده؟! نه، بلکه او آدم بسیار دروغگو و خودپسندی است.» وقتی که متوجه شدم حضرت جواد علیهالسلام واقعا از اندیشههای قلبی من خبر میدهد و این برای افراد عادی ممکن نیست، فهمیدم که او ولیّ خدا و امام مسلمین است. بعد از آن از مذهب زیدیه دست برداشته، اعتقادم به آن بزرگوار کامل شد و به امامت حضرتش اقرار کرده و اعتراف نمودم که او حجت خدا بر مردم است.(3)
1. قمر/ 24.
2. همان/ 25.
3. کشف الغمه، ج3، ص216؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص26.
این بیت شعر اشاره به نام کدام پیامبر دارد؟
حضرت یوسف؟
اللهم عجل لولیک الفرج
جواب معما قبلی درست بود اما من در منتهی الآمال با کمی تفاوت داستان رو خونده بودم
در مورد این معما
حضرت رسول (ص):Gol:
اگر درسته بگویید تا استدلالم رو بگم
می گم چون قبل من یکی گفتند
اشاره به عبور حضرتش از کربلا دارد:Gol:
:Gol:
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
حضرت موسی(ع)
در مصرع دوم به ماجرای تجلی حق و مدهوش شدن ایشان دارد
و در مصرع اول به واقعه کربلا یا عبادات ایشان
نه دور شدین
همون جواب قبلی رو بیشتر دقت کنید
خود کلمه ها شمارو به جواب میرسونن
فکر کنم همه مشتاقن بدونن جواب معما چی میشه
دونفر از بزرگواران جواب نسبتا درستی دادن
حنانه جون بیشتر به جواب درست نزدیک شده
اما هنوز استدلالش ناقصه
اگه موافقین جواب رو بذاره و من هم کاملش میکنم
معمای بعدی هم باشه با حنانه جون
[SPOILER]خانم مهدیسا ما :chakeretim: ولی باید اینجا میگفتم که همه ببینن
[/SPOILER]
به نام خدا
تو شعر اول و تو مصراع اولش میگه " خم چو نگون گشت " یعنی باید " خم " رو برعكس كنیم كه میشه " مخ ". بعد میگه " ویكی قطره ریخت " یعنی نقطه " مخ " می افته و میشه " مح ". تو مصراع دوم میگه " هوش زمدهوش محبت گریخت " یعنی از كلمه " مدهوش " باید كلمه " هوش " رو برداریم كه میشه " مد ". حالا نتیجه دو مصراع رو كنار هم بزارین. درسته جواب می شه " محمد "
سرکاریانور جواب درست رو گفت:Kaf:
سلام
[spoiler]چند روز از پاسخ دادن میگذره و کاربر معمایی طرح نکرده، برای فعال شدن تاپیک معما رو خودم طرح میکنم.[/spoiler]
کدام سوره به «نسب نامه خداوند» مشهور است؟
سوره توحید؟:Gol:
کدام سوره هم در آیه اولش هم در ایه آخرش الله آمده است
سوره مبارکه زمر
این پنج عدد چه رابطه ای با حضرت زهرا سلام الله علیها دارند؟
1
2
4
11
18
این پنج عدد چه رابطه ای با حضرت زهرا سلام الله علیها دارند؟
1
2
4
11
18
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
1 پدر بزرگوارشون(ص) دارد
2 اشاره به امام علی (ع) دارد
4 نفر از اهل بیت به غیر ایشان
11 امام از فرزندان ایشان
18 سن شهادتشان بنا بر روایتی:Gol::Gig:
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
1---یگانه دختر پیامبر که زنده ماندند
2----2 تا از امامان از فرزندان بلافصل ایشان اند(نه نوه)
4---تعداد فرزندانشون؟
:Kaf:
احسنت
مدنظر ما از شماره یک فرزند شهیدشان حضرت محسن بود که یک فرزندشان به دنیا نیامده به شهادت رسیدند
ولی خب چون دقت کردین و جواب دادین معمای بعدی با شماست:ok:
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
کدام امام(ع) امامت خویش را جزبه افراد مورد اعتماد اعلام نکرد و تقیه فرمودند؟
شرح دهید:Gol:
امام صادق علیه السلام؟
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
خیر
امام صادق (ع) نیستند؟!
امام صادق (ع) هم مگه تقیه کردند؟
:Gig:
به نام خدا
امام حسن عسکری (ع)
اگه درسته بفرمایید تا سوالمو طرح کنم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
خیر
درست نیست
دوستان حواستون باشه همینطوری اسم امامان رو نگید:Nishkhand:
باید شرح روایت رو هم بگید !!
اینطوری که در چند پست مشخص میشه:Gol:
راهنمایی نمیکنید؟:Gig:
اللهم عجل لولیک الفرج
راهنمایی:
از ائمه مدفون در عراق هستند:Gol:
واقعا ممنون از این راهنمایی
:Gig:[SPOILER]:Moteajeb!:[/SPOILER]
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
با توجه به طولانی شدن مهلت جواب راهنمایی دوم را می کنم:
ما به فرزندان ایشان احترام می گذاریم و دوستشان داریم
تجوه به راهنمایی و تفکر رمز جواب است
دوستان توجه کنید روایتی که میگه امام تقیه کردند رو هم می خواهیم تنها اسم امام(ع) نیست
با منبع
:Gig:
به نام خدا
این معما سر دراز دارد
حداقل منبعشو بفرمایید تا بتونیم راحت تر پیدا کنیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
منبع
منتهی الآمال
مردم، پس از شهادت حضرت صادق(علیه السلام) برای امر ولایت دچار سردرگمی شدند؛ زیرا خفقان موجود در دولت عباسیان این اجازه را به امام نمیداد تا علناً امام بعد از خود را برای عموم مردم معرفی کند، لکن افراد باایمان و زیرک، با توجه به معرفتی که از امام معصوم(علیه السلام) داشتند، با روشهایی امام خود را پیدا میکردند. ابن شهر آشوب از ابوعلی راشد نقل میکند: «جمعی از مردم نیشابور برای پرداخت حقوق مالی خود به امام زمانشان، محمد بن علی نیشابوری را انتخاب کردند و سی هزار دینار و پنجاه درهم و دو هزار طاقه پارچه به او دادند تا به امام برساند.
در میان اموال، اموال زنی به نام شطیطه بود به این صورت: یک درهم پول و پارچه حریری که به دست خودش بافته بود و چهار درهم ارزش داشت. با این حال آن زن مؤمن از دادن حقش به امام ـ اگر چه بسیار کم بود ـ حیا نکرد و خجالت نکشید، اما مردم برای اینکه این اموال به دست امام برحق برسد، چارهای اندیشیدند. آنها سؤالات شرعی خود را در هفتاد ورق نوشتند و در هر ورقی تنها یک سؤال را مرقوم کردند و مابقی را برای جواب، سفید گذاشتند.
بعد آنها را روی هم گذاشتند و پیچیدند و چند مُهر بر آن گذاشتند تا کسی آن را باز نکند و به محمد بن علی گفتند این جزوات را شب به امام بده و فردا پس بگیر. پس اگر دیدی مهرها شکسته نشده، مهرها را باز کن و ببین آیا جواب داده شده است یا نه؛ اگر پاسخ داده شده بود، او امام برحق است. پس اموال را به ایشان بسپار، وگرنه اموال را پس بیاور.
آن شخص به مدینه رسید و به پیش عبدالله افطح، پسر امام صادق(علیه السلام) رفت، اما او را آنطور که باید نیافت و حیران از کوچهها میگذشت و از خداوند برای پیدا کردن راه مستقیم مدد میجست. ناگاه پسری را دید که به او گفت: «اجابت کن آن کسی را که میخواهی» و او را به در خانه موسی بن جعفر(علیه السلام)، فرزند دیگر امام برد.
علی بن محمد میگوید: «هنگامیکه به حضور حضرت رسیدم،چون آن حضرت مرا دید، فرمود: برای چه نومید میشوی ای ابوجعفر؟ منم حجتالله و ولیّ خدا؛ به سوی من آی! آیا ابوحمزه مرا به تو نشناسانید در مسجد جدم، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بعد حضرت فرمود: «آن اوراق را روز گذشته جواب دادم. پس حالا بیاور درهم شطیطه را که وزنش یک درهم و دو دانگ است و کیسهای که چهارصد درهم در آن است و آن پارچه ابریشمی که در پشت جامه آن دو برادر بلخی است.» من از فرمایش حضرت سخت شگفتزده شدم و آنچه را امر فرموده بود، در برابر حضرت نهادم. بعد حضرت پارچه شطیطه و آن درهم ناچیز را برداشتند و حرفی را که شطیطه در نیشابور زده بود تکرار کردند درست به همان عبارت و بعد فرمودند: «ای ابوجعفر! سلام مرا به شطیطه برسان و این همیان پول را که چهل درهم دارد به او بده به عنوان هدیه من و بگو قسمتی از کفنهای خودم را که خواهرم حلیمه دختر امام صادق(علیه السلام) با دست خود بافته و از پنبههای قریه مادرم فاطمه(سلام الله علیها) است برای او فرستادم و بگو که او نوزده روز بیشتر زنده نیست.
پس شانزده درهم از آن همیان را خرج خود کند و بیستوچهار درهم آن را صدقه دهد و من هم بر جنازه او نماز خواهم خواند. و ای ابوجعفر! اگر دیدار با من را کتمان کنی برای تو بهتر است.» امام قسمتی از مالها را هم نپذیرفتند و امر فرمودند: «آنها را به صاحبانشان پس بدهم و در مورد سؤالها هم سفارش کردند که مهرها را باز کنم و آنها را ببینم.»
من سه مهر را شکستم و سه سؤال را با پاسخی دقیق و فصیح یافتم و به نیشابور برگشتم. هنگامی که به دیار خود رسیدم دیدم، اشخاصی که حضرت اموالشان را قبول نفرموده، فطحیمذهب شدهاند و عبدالله افطح را به امامت برگزیدهاند، اما شطیطه بر مذهب خود باقیاست و درست بعد از نوزده روز شطیطه از دنیا رفت و حضرت درحالیکه سوار بر شتر بود برای تشییع او آمد و دوباره بعد از مراسم دفن سوار بر شتر به طرف بیابان رفت و فرمود: «سلام مرا به دوستان خود برسان و بگو من و کسانی که بعد از من و در جایگاه امامت هستند بر جنازه هر کدام از شما هر که باشید حاضر میشویم، پس، از خدا بپرهیزید و تقوا پیشه کنید در امر خودتان».[1]
[1]. برگرفته از: شیخ عباس قمی، منتهیالآمال، ج 2، صص 132 و 133. [معروف به خبر شطیطه نیشابوریه و دلایل و معجزات آن حضرت در آن]
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
روایت مورد نظر در مورد ایمان اوردن هشام می باشد
:Gol:
خداوند درکلامی به موسی فرمود شیطان به یک شرط توبه اش پذیرفتنی است.
آن شرط چیست؟
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
شرط خدا این بود که ابلیس بره بر قبر آدم سجده کنه
اللهم عجل لویک الفرج
سلام
این شهید کیست؟
جمله ای از شهید علی صیاد شیرازی موید این مطلب است او می گوید:
در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس خدمت حضرت امام می رسیدم
فقط یک بار دیدم که امام رزمنده ای را در آغوش گرفت و پیشانی اش را بوسید
اسم شهید+لقبش+منبع و کتاب
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
اسم شهید که درسته
اما سرکار کنیز فاطمه تو پیام خصوصی جواب کامل را دادند
سرکار خودتون جواب کامل رو قرار بدید
یا حق:Gol:
شهید مرتضی جاویدی
همان اشلوی معروف.
منبع:کتاب تپه های جاویدی و راز اشلو
با عرض پوزش از دوست عزیزم سرکار سادات موسوی
قرار تاپیک بر این بود که جواب رو برای پرسش کننده بفرستیم اگه درست بود اینجا بذاریم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
:Gol:
23 اردیبهشت ماه
نویسنده کتاب تپه های جاویدی وراز اشلو کیست؟
به نام خدا
نويسنده : اكبر صحرايي
موضوع كتاب: زندگي شهيد مرتضي جاويدي
*بسم ألله...*
سلام علیکم
سال رو نفرمودین؟
23 اردیبهشت سال 1330:Gol: