1.حضرت محمد (ص)فرمود: از رنگ قرمز برحذر باشيد، چون محبوب ترين زينت در نظر شيطان است.{نهج الفصاحه، ص 198} 2.«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ:خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتي) را تغيير نميدهد مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند.{رعد/ 11}
اینجا كلاس ِ درس ِ(!) ماست
اینجا یك ترم بالاتر كه می روی مانتو و مقنعه ات بالاتر می رود
اینجا یك ترم بالاتر كه میروی به قول معروف كلاسَت بالاتر می رود
اینجا یك ترم بالاتر كه می روی روابط اجتماعی ات(با آقایان) بالاتر می رود
اینجا یك ترم بالاتر كه می روی ...
عجیب است سر كلاس ما جای بالا رفتن ِ شعور و ارزش و حیا خالی ست
آیت الله بهجت فرمودند : الان هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی می زنند .
روز شهادت حضرت زهرا (س) یکی خدمت آیت الله بهجت عرض کرد : آقا تسلیت میگم ، به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی زدند . آیت الله بهجت فرمودند : الان هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی می زنند .
عرض کردند : الان چطور به حضرت سیلی می زنند ؟
آیت الله بهجت فرمودند : هر دختر شیعه با بی حجابیش یک سیلی به صورت حضرت زهراسلام الله علیها می زند!
[FONT="]دیدم شیطان صفتان, برای پاکی قلب معصوم خواهرانم نقشه کشیده اند
[FONT="]دیدم به اسم آزادی جسم؛ انسانیت را به اسارت می کشند تا حیوان بسازند
[FONT="]دیدم عمق نگاه ها را کوتاه می کنند تا آن بالاترین را از یاد همه ببرند
[FONT="]دیدم چادر را نشانه گرفته اند
[FONT="]دریغم آمد نگویم از لذت بی نهایت این انتخاب خدایی
[FONT="]دریغم آمد نگویم از زیبایی بی نهایت این وقار
[FONT="]دریغم آمد نگویم که یک بار امتحان کنید لذت باخدا بودن را
[FONT="]برای خدا انتخاب کردن را
[FONT="]و تیر در چشمان شیطان شدن را
[FONT="]میگویم تا همه بدانند:
[FONT="]خواهرم
[FONT="]چادر مشکی تو
[FONT="]برایت امنیت می آورد
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد. [FONT=georgia,times new roman,times,serif] دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد... [FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد [FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند.
[FONT=comic sans ms]از شلوغی شهر که فاصله میگیری در بهترین نقطه اصفهان، رستورانی زیبا با دکوری طبیعی و دیدنی قرار دارد که میتوان از بلندای سکوت و آرامش کوهستانی آن ، خستگی و کسالت شهر را از تن بیرون کرد. ولی آنچه ما را به این رستوران کشاند، اقدام جالب توجه این مدیریت آن در راستای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب اسلامی است. همانطور که همراه با خانواده مشغول غذاخوردن هستی، یکی از مسئولان رستوران آرام و مودب کنار میز میایستد، از خانمهای با حجاب، بابت حفظ شئونات اسلامی تشکر و به هرکدام از آنها یک کارت تخفیف ۱۵ درصدی اهدا میکند. بچههای دور میز میپرسند: مامان چرا ازتون تشکر کردند و این کارت چیه؟! حتی برای آقایان نیز چنین رفتاری عجیب است اگر چه همه در مقابل آن لبخند میزنند.
[SPOILER]
[/SPOILER]
این همه آن چیزی است که این رستوران را با رستورانهای دیگر متمایز میکند. مدیر این رستوران، مهمترین موفقیت مجموعه تحت مدیریتش را اجرای اقدامات فرهنگی در قالب تفریحی میداند و تأکید میکند:این رستوران، قبل از همه، محیطی برای خانوادههاست بنابراین حفظ شئونات اسلامی به معنای امنیت و آرامش خانوادههاست. این اقدام تشکر و سپاسگذاری از بانوانی است که با رعایت شئونات اسلامی ما را در برقراری امنیت و آرامش بیشتر این محیط یاری میکنند. وی با بیان اینکه تخفیف ۱۵ درصد البته رقمی نیست که ارزش مادی بالایی داشته باشد ادامه میدهد: آنچه برای ما مهم است ارزش معنوی این طرح و آرامش خانوادهها در این محیط است که به لطف خدا با گذشت بیش از یک سال و نیم از اجرای طرح، استقبال خوبی خصوصا از سوی خانوادهها صورت گرفته است.
تهیه و گردآوری: Asemoniha.com
دیروز وقتی خاطرهای رو درین باره می خوندم از تدبیر ساده اما موثر یک مادر خردمند و مومن غرق شعف شدم که چطور یک تهدید به نام باربی رو برای فرزند خودش تبدیل به یک فرصت کردند. خاطره رو با هم بخونیم: عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم... دست و پاش 90درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت.. و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود... خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد... باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد... عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید.... اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت....مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون... و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه.... فکر میکنید چی شد؟ زانوهای باربی ام شکست.... چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم... و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده.... من بعد از اون 5 -6 تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند... داشتم فک میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟ مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه لاکاشو پاک کردیم... موهاشو بافتیم مث خودم چادر سرش کردم و نماز جمعه هم میرفت... مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد... [FONT=arial black]
rooshan.blog.ir
[SPOILER]
[SPOILER]
[/SPOILER]
سکانس اول:
ظُهر .من ، قدم زنان در كوچه
سكآنس دوم:
چند قدم جلوتر از من ، دختري جوآن قرمز (1) پوشيده (كوتاه! ،بآ جوراب شلواري! )
سكآنس سوم:
يك مآشين از روبروي مآ، گذشت راننده پسري جوان
سكآنس چهآرم:
من جلوتـر از دختر جوان قرمز رنگ
سكآنس پنجم:
اينبآر همآن مآشين ، برگشت ، دوباره دور مي زند، ترمـــــز، كنار دختر جوان قرمز رنگ. خودش خواست ، شد(2)
سكآنس ششم:
بـــآ خودتــــــآن!
1.حضرت محمد (ص)فرمود: از رنگ قرمز برحذر باشيد، چون محبوب ترين زينت در نظر شيطان است.{نهج الفصاحه، ص 198} 2.«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ:خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتي) را تغيير نميدهد مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند.{رعد/ 11}
اینجا كلاس ِ درس ِ(!) ماست
اینجا یك ترم بالاتر كه می روی مانتو و مقنعه ات بالاتر می رود
اینجا یك ترم بالاتر كه میروی به قول معروف كلاسَت بالاتر می رود
اینجا یك ترم بالاتر كه می روی روابط اجتماعی ات(با آقایان) بالاتر می رود
اینجا یك ترم بالاتر كه می روی ...
عجیب است سر كلاس ما جای بالا رفتن ِ شعور و ارزش و حیا خالی ست
آیت الله بهجت فرمودند : الان هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی می زنند .
روز شهادت حضرت زهرا (س) یکی خدمت آیت الله بهجت عرض کرد : آقا تسلیت میگم ، به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی زدند . آیت الله بهجت فرمودند : الان هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی می زنند .
عرض کردند : الان چطور به حضرت سیلی می زنند ؟
آیت الله بهجت فرمودند : هر دختر شیعه با بی حجابیش یک سیلی به صورت حضرت زهراسلام الله علیها می زند!
[FONT="]دیدم شیطان صفتان, برای پاکی قلب معصوم خواهرانم نقشه کشیده اند
[FONT="]دیدم به اسم آزادی جسم؛ انسانیت را به اسارت می کشند تا حیوان بسازند
[FONT="]دیدم عمق نگاه ها را کوتاه می کنند تا آن بالاترین را از یاد همه ببرند
[FONT="]دیدم چادر را نشانه گرفته اند
[FONT="]دریغم آمد نگویم از لذت بی نهایت این انتخاب خدایی
[FONT="]دریغم آمد نگویم از زیبایی بی نهایت این وقار
[FONT="]دریغم آمد نگویم که یک بار امتحان کنید لذت باخدا بودن را
[FONT="]برای خدا انتخاب کردن را
[FONT="]و تیر در چشمان شیطان شدن را
[FONT="]میگویم تا همه بدانند:
[FONT="]خواهرم
[FONT="]چادر مشکی تو
[FONT="]برایت امنیت می آورد
ان با چفیه زخم هایشان را می بستند … من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند…
من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم
[SPOILER]
[/SPOILER]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد.
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند.
خیلی زیبا با زبان تصویر مطلب به مخاطب منتقل شده است.
حجاب زن ، صندوقچه زیبایی های اوست.
[FONT=comic sans ms]از شلوغی شهر که فاصله میگیری در بهترین نقطه اصفهان، رستورانی زیبا با دکوری طبیعی و دیدنی قرار دارد که میتوان از بلندای سکوت و آرامش کوهستانی آن ، خستگی و کسالت شهر را از تن بیرون کرد. ولی آنچه ما را به این رستوران کشاند، اقدام جالب توجه این مدیریت آن در راستای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب اسلامی است. همانطور که همراه با خانواده مشغول غذاخوردن هستی، یکی از مسئولان رستوران آرام و مودب کنار میز میایستد، از خانمهای با حجاب، بابت حفظ شئونات اسلامی تشکر و به هرکدام از آنها یک کارت تخفیف ۱۵ درصدی اهدا میکند. بچههای دور میز میپرسند: مامان چرا ازتون تشکر کردند و این کارت چیه؟! حتی برای آقایان نیز چنین رفتاری عجیب است اگر چه همه در مقابل آن لبخند میزنند.
[SPOILER]
[/SPOILER]
این همه آن چیزی است که این رستوران را با رستورانهای دیگر متمایز میکند. مدیر این رستوران، مهمترین موفقیت مجموعه تحت مدیریتش را اجرای اقدامات فرهنگی در قالب تفریحی میداند و تأکید میکند:این رستوران، قبل از همه، محیطی برای خانوادههاست بنابراین حفظ شئونات اسلامی به معنای امنیت و آرامش خانوادههاست. این اقدام تشکر و سپاسگذاری از بانوانی است که با رعایت شئونات اسلامی ما را در برقراری امنیت و آرامش بیشتر این محیط یاری میکنند. وی با بیان اینکه تخفیف ۱۵ درصد البته رقمی نیست که ارزش مادی بالایی داشته باشد ادامه میدهد: آنچه برای ما مهم است ارزش معنوی این طرح و آرامش خانوادهها در این محیط است که به لطف خدا با گذشت بیش از یک سال و نیم از اجرای طرح، استقبال خوبی خصوصا از سوی خانوادهها صورت گرفته است.
تهیه و گردآوری: Asemoniha.com
[/HR]
خدا خیرش دهد با این کار همه دنیا دارد و هم آخرت
مادر جان خودت به همه زنانمان حجاب ،عفاف،حیا و بصیرت فاطمی عنایت کن
یا زهرا (س)
[FONT=arial black]
خاطره رو با هم بخونیم:
عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم...
دست و پاش 90درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت..
و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود...
خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم
که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد...
باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد... عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید.... اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت....مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون...
و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه....
فکر میکنید چی شد؟
زانوهای باربی ام شکست....
چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...
و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده....
من بعد از اون 5 -6 تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند...
داشتم فک میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟
مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه
ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه
لاکاشو پاک کردیم...
موهاشو بافتیم
مث خودم چادر سرش کردم
و نماز جمعه هم میرفت...
مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد...
[FONT=arial black]
rooshan.blog.ir