جمع بندی شروع بندگی

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شروع بندگی

سلام.من یه سوالی داشتم.می خواستم بپرسم برای اینکه انسان وارد وادی بندگی و ایمان بشه باید چه مراحلی رو طی کنه ؟منظورم اینه که مثلا بندگی فقط انجام واجبات و ترک محرمات هست یا چیزی به جز این هست؟در کل می خوام بدونم انسان باید به چه چیزهایی معرفت پیدا کنه و عمل کنه تا بنده مقرب باشه؟ایا برای این کار ما حتما باید دنبال تحصیلات حوزوی باشیم؟

[=impact]
با نام الله


[=impact]
کارشناس بحث: استاد بصیر

pooyan101;373141 نوشت:
سلام.من یه سوالی داشتم.می خواستم بپرسم برای اینکه انسان وارد وادی بندگی و ایمان بشه باید چه مراحلی رو طی کنه ؟منظورم اینه که مثلا بندگی فقط انجام واجبات و ترک محرمات هست یا چیزی به جز این هست؟در کل می خوام بدونم انسان باید به چه چیزهایی معرفت پیدا کنه و عمل کنه تا بنده مقرب باشه؟ایا برای این کار ما حتما باید دنبال تحصیلات حوزوی باشیم؟

باسلام و احترام
بهترین راه بندگی، همان انجام واجبات و ترک محرمات است که شما هم ذکر کردید. منتها برای این که بتوانیم به واجبات عمل کرده و محرمات را ترک کنیم، نیاز به شناخت واجب و حرام داریم. از جمله واجبات شناخت خدا و معرفت پیدا کردن به او، پیامبران و امامان است و این شناخت، نیاز به تحقیق و بررسی عقلی و تلاش و مجاهدت دارد که هم با تحصیلات حوزی حاصل می شود و هر انسانِ حقیقت جویی می تواند با مراجعه به کتب مختلف و تحقیق از اهلِ فن، به سوالات خود پاسخ دهد و به شناخت حقیقی بپردازد.
طبق احادیث اهل بیت علیهم السلام، علوم حقیقی ای که انسان باید به دنبال آن باشد و تمام عمر را هم صرفِ آن کند باز کم است، سه علم هستند: علم اعتقادات، اخلاق و احکام. بنده ی واقعی به دنبال این علوم است و طبق فرمایش ائمه، باقی علوم، فضل هستند و از آنها تعبیر به علم نمی شود هر چند که لازم و مفید می باشند. شناخت این سه علم از واجبات و پیمودن راه بندگی است.
إِنَّمَا الْعِلْمُ‏ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ.(کافی، ج1،ص 32)

بصیر;378007 نوشت:
طبق احادیث اهل بیت علیهم السلام، علوم حقیقی ای که انسان باید به دنبال آن باشد و تمام عمر را هم صرفِ آن کند باز کم است، سه علم هستند: علم اعتقادات، اخلاق و احکام. بنده ی واقعی به دنبال این علوم است و طبق فرمایش ائمه، باقی علوم، فضل هستند و از آنها تعبیر به علم نمی شود هر چند که لازم و مفید می باشند. شناخت این سه علم از واجبات و پیمودن راه بندگی است.

سلام
یه شبهه ای بوده که من همه ش باهاش مشکل داشتم ولی تو کتاب آیین (یکی از درس عمومی برای دانشجوها) یه خرده قانع شده م ولی فکر کنم باز هم جا برای فکر کردن داشته باشه.
اینکه بقیه علم نیستند یعنی تو اون دنیا به درد نمی خورند؟
مثلا" همین وب سایتی که دارین برای ترویج دین ازش استفاده می کنین طراحی اولیه ش با کسایی بوده که شاید حتی مسلمون هم نبودن. الان این موضوع قضیه ش چی میشه؟ اگه کسایی صرفا" همون سه علمی رو که معرفی کردید رو یاد بگیرند می تونند همچین سایتی رو طراحی کنند؟ یا می تونند پاسخگوی نیازهای متفاوت کل جامعه باشند؟
با تشکر

pooyan101;373141 نوشت:
سلام.من یه سوالی داشتم.می خواستم بپرسم برای اینکه انسان وارد وادی بندگی و ایمان بشه باید چه مراحلی رو طی کنه ؟منظورم اینه که مثلا بندگی فقط انجام واجبات و ترک محرمات هست یا چیزی به جز این هست؟در کل می خوام بدونم انسان باید به چه چیزهایی معرفت پیدا کنه و عمل کنه تا بنده مقرب باشه؟ایا برای این کار ما حتما باید دنبال تحصیلات حوزوی باشیم؟

[=arial black]با سلام و تشکر از سوال شما دوست عزیز. همون طور که استاد بصیر اشاره کردند بندگی خدا در انجام واجبات و ترک محرمات هست یعنی این دوتا لازمه بندگی هستند اگر بتونید این دو اصل رو درست انجام بدید تونستید یک بنده واقعی باشید و نیازی به تحصیلات حوزوی نیست. امثال شیخ رجبعلی خیاط، مرحوم دولابی و خیلیهای دیگه تحصیلات حوزوی نداشتند اما به واسطه ترک محرمات و انجام واجبات خدا بهشون عنایت کرد و به مقامات عالیه رسیدند. اما من مطلبی از استاد امجد می خوندم که در تکمیل پرسش سوال شماست:

انسان اگر بندگي خدا بكند «عبدالله» و بنده خدا می‌شود. خداي تعالي همه صفات خوب را داراست و می‌خواهد بندگانش بيرنگ شوند تا رنگ الهي پيدا كنند. مثلاً خداوند «ستارالعيوب» است و دوست دارد كه
انسان هم ستار عيوب ديگران باشد
. يكي ديگر از صفات الهي كتمان اسرار مردم است؛
بنده خدا نيز بايد رازدار و امانتدار اسرار مردم
باشد. از ديگر صفات خدا، كريم بودن است، انسان هم بايد كريم باشد و بدون اينكه از او درخواستي شود
به اشخاصي كه نياز دارند رسيدگي كند و در مقابل توقعي نداشته باشد.
پس، تربيت انبيا، تربيتي است كه انسان را وارد فضايي نوراني مي‌كند يا به عبارت ديگر انسان را آسماني می‌كند. انسان در يك علو و مرتبه‌ای آفريده شده و به تعبيري كه در روايت آمده انسان
« علوي»
است؛ يعني علو همت دارد و فطرتاً به مسائل پست و دور از ارزشهاي انساني توجهي ندارد. توجهش به مسائل بلند و متعالي است. خداي تعالي دوست دارد كه انسان علوي و حسيني باشد. با آنكه همه خوبيهاي عالم از سوي خداوند به امام حسين(ع) داده شده بود؛ يعني او عصاره فضايل همه انبيا و اوليا بود، اما با همه اين فضايل و كمالات او خود را فداي نجات بشريت و هدايت انسانها می‌كند؛ نجات بشر از خودخواهي‌ها و بدانديشي‌ها. انسانهاي والا چنين‌اند.
تمام كمالات انسان در بندگي خداست. نتيجه بندگي هم اين است كه انسان رنگ خدايي می‌گيرد.
انسان اگر صفات الهي را در خود محقق كند آسماني می‌شود. نتيجه تربيت انبيا رسيدن به كمالات واقعي است.
يكي از بهترين برنامه‌هاي تربيتي براي انسان و مخصوصاً نسل جوان، آشنايي با
نامه 31 نهج البلاغه
است كه حضرت اميرالمومنين(ع) آن را خطاب به امام حسن(ع) نوشته‌اند. اگر كسي واقعاً بخواهد تربيت كند و تربيت شود اين نامه كافي است.

felfely;378010 نوشت:
سلام
یه شبهه ای بوده که من همه ش باهاش مشکل داشتم ولی تو کتاب آیین (یکی از درس عمومی برای دانشجوها) یه خرده قانع شده م ولی فکر کنم باز هم جا برای فکر کردن داشته باشه.
اینکه بقیه علم نیستند یعنی تو اون دنیا به درد نمی خورند؟
مثلا" همین وب سایتی که دارین برای ترویج دین ازش استفاده می کنین طراحی اولیه ش با کسایی بوده که شاید حتی مسلمون هم نبودن. الان این موضوع قضیه ش چی میشه؟ اگه کسایی صرفا" همون سه علمی رو که معرفی کردید رو یاد بگیرند می تونند همچین سایتی رو طراحی کنند؟ یا می تونند پاسخگوی نیازهای متفاوت کل جامعه باشند؟
با تشکر

باسلام و احترام
متن این سه علم، در تعالی روح آدمی تاثیر مستقیم دارد. سایر علوم، اگر این سه علم در آن دخیل شد، آنها هم علوم حقیقی می شوند. دانشمندی که اهل نجوم و نجوم شناسی است، وقتی از طریق تلسکوپِ خویش، به آسمانها می نگرد، وقتی در آن، قدرت خدا را ببیند، این هم می شود علم خداشناسی که یکی از علوم اصلی است، طبیبی که در وجود و جسم انسان تامل و تحقیق می کند، اگر متوجه باشد که در آثار خداوند متعال تفکر می کند، این هم می شود علم خداشناسی.
افرادی که این سایتها و وب ها را می سازند اگر نیتشان ترویج احکام و اخلاق و معارف الهی باشد، اینها هم در راستای علوم اصلی و حقیقی قدم برداشته اند.
حال اگر علوم روز، در خدمت کفار و دشمنان خدا قرار بگیرد، بدون این که به این سه علم، توجهی داشته باشد، جز ضلالت و گمراهی و خسارت برای مردم عالم چیزی به انسان نمی افزاید. به عبارتی سایر علوم باید در خدمت این سه علم اصلی باشند و الا تکنولوژی بدون این سه علم، امثال بمب های اتمی می شود که بر سر مستضعفان عالم ریخته خواهد شد.

تشکر فراوان از استاد بصیر و دوستان عزیز!
من چند تا سوال داشتم که خدمتتون عرض می کنم :
1-منابع برای شناخت کامل واجبات، محرمات ،اخلاقیات و همچنین معرفت پیدا کردن نسبت به نفس چه هستند؟منظور من از شناخت کامل اینه که با تمام ضرافتهاش باشه.مثلا من همیشه فکر می کردم کبر کار حرام باشه اما یه بار شنیدم که در قران امده که با مکبر مثل خود او رفتار کنید!
2-ایا مباحثی که در اخلاق مطرح میشه هم جز حدود الهی هستند؟یعنی اگه کسی از اونها عدول کنه ،عذاب می بینه؟
3-نقش عقل در بندگی چیه؟با توجه به اینکه عقل ما کامل نیست چه قدر می تونیم به اون اعتماد کنیم؟ایا در مورد انچه که عقل ما می گوید خوب است یا بد است ،می توان به چشم حجت شرعی نگاه کرد؟
4-در راه بندگی چه عاملی انسان رو از افراط و تفریط جلوگیری می کنه؟
5-ایا اسلام علاوه بر اصول،شکل انجام کارها رو به انسان اموزش میده؟مثلا اگه میگه که به پدر و مادر خود احسان کنید ،ایا به ما میگه که چه طوری یا چه قدر ؟یا اینو باید با عقل خودمون به تعادل برسونیم.
6-ما چه قدر می تونیم به نداهای درونیمون توجه کنیم؟مثلا من سر یه دوراهی قرار می گیرم خودم فکر می کنم که به عقل من یکی از این کارها به رضایت خدا نزدیکتره(هیچ ایه و حدیثی در موردش نمی دونم) و انجام میدم ؟ایا این کار درسته؟
7-من گاهی اوقات در موقعیتی قرار می گیرم که فکر می کنم که الان من این کار درست رو باید انجام بدم .اون موقع به یاد خدا نمی افتم اما می دونم که این کار رو برای ریا نمی کنم و انتظار تشکر هم ندارم.ایا این کار برای خدا محسوب میشه؟
8-این موضوعاتی که در غالب مهارتهای زندگی در روانشناسی مطرح میشه ایا مورد نیاز یک مومن هست؟و ایا مهارتهای زندگی از نظر اسلام و روانشناسی متفاوته؟
9-یه سوال دیگه هم دارم که شاید به نظر به موضوع تایپیک نداره ولی ازتون می خوام جواب بدید.
معنای دقیق عزت نفس از نظر اسلام چی هست؟و در رابطه انسان با خود و خدا و دیگران چه مصادیقی داره؟
10-در سخنان بزرگانی مثل ایت الله بهجت اومده که توصیه می کردند که به انچه که می دانید عمل کنید.سوال من اینه که "انچه که می دانید"یعنی چه چیزهایی؟مثلا فقط اون چیزهایی که در قران یا احادیث یا رساله خوندیم،یا اون چیزهایی که عقل و فطرتمان هم میگن شامل میشه؟
11-حقوقی که در رساله حقوق امام سجاد(ع) ذکر شدن جز واجبات هستند یا اخلاقیات؟

یا علی
عیدتون مبارک
:Gol::Gol::Gol:

pooyan101;378221 نوشت:
1-منابع برای شناخت کامل واجبات، محرمات ،اخلاقیات و همچنین معرفت پیدا کردن نسبت به نفس چه هستند؟منظور من از شناخت کامل اینه که با تمام ضرافتهاش باشه.مثلا من همیشه فکر می کردم کبر کار حرام باشه اما یه بار شنیدم که در قران امده که با مکبر مثل خود او رفتار کنید!

باسلام و احترام
منبع برای شناخت واجبات و محرمات،همان رساله های عملیه هستند و برای شناخت اخلاقیات می توانید به کتابهای خوب و مفیدی مثل گناهان کبیره آیت الله دستغیب، معراج السعاده اثر ملا احمد نراقی مراجعه بفرمایید.

pooyan101;378221 نوشت:
2-ایا مباحثی که در اخلاق مطرح میشه هم جز حدود الهی هستند؟یعنی اگه کسی از اونها عدول کنه ،عذاب می بینه؟

اخلاق هم مثل احکام، مستحب و واجب دارد. مثلا غیبت، عملی است غیر اخلاقی که از جهت شرعی و فقهی نیز حرام می باشد.

pooyan101;378221 نوشت:
3-نقش عقل در بندگی چیه؟با توجه به اینکه عقل ما کامل نیست چه قدر می تونیم به اون اعتماد کنیم؟ایا در مورد انچه که عقل ما می گوید خوب است یا بد است ،می توان به چشم حجت شرعی نگاه کرد؟

عقل طبق تعاریف اهل بیت آن چیزی است که بتوان با آن خدا را عبادت کرد و بهشت را کسب نمود.(العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان.)
عقل یکی از حجت های شرعی ما، عقل است همانطور که وحی نیز حجت شرعی دیگر است. اگر عقل به حسن یا قبح فعلی از افعال، حکم کند، بر ما واجب است که از حکم آن تبعیت کنیم،مادامی که با حجت وحیانی مقابله نداشته باشد.

pooyan101;378221 نوشت:
4-در راه بندگی چه عاملی انسان رو از افراط و تفریط جلوگیری می کنه؟

تبعیت از عقل سلیم و مراجعه به آیات و روایات ما را از خطر افتادن در افراط و تفریط باز می دارد.
امیرالمومنین فرمودند: جاهل را نمی بینی مگر این که یا در افراط است و یا در تفریط.
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]لَا [يُرَى‏ الْجَاهِلُ‏] تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا.(نهج البلاغه، 47)

[=Traditional Arabic]

pooyan101;378221 نوشت:
5-ایا اسلام علاوه بر اصول،شکل انجام کارها رو به انسان اموزش میده؟مثلا اگه میگه که به پدر و مادر خود احسان کنید ،ایا به ما میگه که چه طوری یا چه قدر ؟یا اینو باید با عقل خودمون به تعادل برسونیم.

هم عقل انسان می تواند از حکم کلیِ آیات و روایات، مصادیق را برداشت کند و هم در اخبار و روایات اهل بیت، مصادیق و نمونه هایِ خوبی مثلا از احترام به والدین وجود دارد که می توان آن را الگو قرار داد.

pooyan101;378221 نوشت:
6-ما چه قدر می تونیم به نداهای درونیمون توجه کنیم؟مثلا من سر یه دوراهی قرار می گیرم خودم فکر می کنم که به عقل من یکی از این کارها به رضایت خدا نزدیکتره(هیچ ایه و حدیثی در موردش نمی دونم) و انجام میدم ؟ایا این کار درسته؟

خداوند متعال در قرآن، سفارش به مشورت و مشاوره در کارها نموده است(و شاورهم فی الامر)، پس در سر دوراهی ها باید با اهل خبره، مشورت نمود و از عقلهای آنها استفاده کرد. حال اگر با عقلِ خودم به تنهایی بتوانم راه را از بیراهنه بشناسم و از اموری نباشد که نیاز به رجوع به متخصص داشته باشد، عقل من به تنهایی می تواند حجت شرعی برای من باشد برای تشخیص رضایت الهی.

pooyan101;378221 نوشت:
7-من گاهی اوقات در موقعیتی قرار می گیرم که فکر می کنم که الان من این کار درست رو باید انجام بدم .اون موقع به یاد خدا نمی افتم اما می دونم که این کار رو برای ریا نمی کنم و انتظار تشکر هم ندارم.ایا این کار برای خدا محسوب میشه؟

اگر با دقت به درونما توجه کنیم، متوجه خواهیم شد که ما هیج کاری را بدون نیت و هدف انجام نمی دهیم، یا برای رضای خداست، یا برای رضای مردم و یا رضای نفسمان است.
گاهی که عمل خوبی انجام می دهیم، به خاطر میل و دوست داشتنِ علم خوب است، یعنی از این که مثلا به دیگران کمک می کنیم، لذت می بریم، در اینجا نه قصد ریا داشته ایم و نه به این که می توان این کار را برای رضای خدا انجام داد، توجه داشته ایم.

pooyan101;378221 نوشت:
8-این موضوعاتی که در غالب مهارتهای زندگی در روانشناسی مطرح میشه ایا مورد نیاز یک مومن هست؟و ایا مهارتهای زندگی از نظر اسلام و روانشناسی متفاوته؟

مهارتهای زندگی تا موقعی که با اصول و مبانی دینی مغایرت نداشته باشد و دستورالعملهایی متضاد با دین نداشته باشد، امری عقلایی و پسندیده است و استفاده از مشاور و ذوی العقول و رجوع به متخصص و انسانهای با تجربه، محسوب می شود.

pooyan101;378221 نوشت:
معنای دقیق عزت نفس از نظر اسلام چی هست؟و در رابطه انسان با خود و خدا و دیگران چه مصادیقی داره؟

عزت نفس از دو بخش تشکیل شده است:
1- باور خودتوانمندي به معناي داشتن اطمينان به توانائي فکر کردن . درک کردن . آموختن . انتخاب کردن و تصميم گيري براي خود .

2- احترام به خود يا داشتن حرمت نفس به معناي ارزش براي خود يعني آن که به خود حق بدهيم که زندگي کنيم و شاد باشيم .

عزت نفس يک نياز اوليه براي انسانهاست . چون فکرکردن لازمه زندگي موفق است و اين انديشه و فکر به ما امکان مي دهد که قدرت تصميم گيري هر انسان بستگي به ميزان عزت نفس او دارد بنابراين نقش عزت نفس در زندگي انسان بسيار مهم وچشمگير مي باشد .

برای مشاهده جوابتان می توانید به لینک زیر مراجعه بفرمایید.
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=87499

pooyan101;378221 نوشت:
10-در سخنان بزرگانی مثل ایت الله بهجت اومده که توصیه می کردند که به انچه که می دانید عمل کنید.سوال من اینه که "انچه که می دانید"یعنی چه چیزهایی؟مثلا فقط اون چیزهایی که در قران یا احادیث یا رساله خوندیم،یا اون چیزهایی که عقل و فطرتمان هم میگن شامل میشه؟

بلی. هم اموری عقلی و فطری را شامل می شود و هم اموری که در متن دین به آنها اشاره شده است.

pooyan101;378221 نوشت:
11-حقوقی که در رساله حقوق امام سجاد(ع) ذکر شدن جز واجبات هستند یا اخلاقیات؟

بعضی از آنها صرفاً اخلاقی و بعضی از حقوق واجب هستند.
موفق باشید.

استاد بسیار تشکر!
ان شاء الله خداوند خیر دنیا و اخرت رو نصیبتون کنه!
چند تا سوال پیش اومد برام که خدمتتون عرض می کنم.
1-منظور از عقل سلیم چی هست؟و از کجا باید بفهمیم که اون ندایی که از طرف عقلمون می گیریم،مخلوط به وسوسه شیطان و نفس اماره نیست؟
2-در قیامت ما رو با عقل خودمون می سنجند یا عقل کامل(مثلا ائمه)؟
3-اخلاقیات واجب و غیر واجب رو چه طور میشه تشخیص داد؟
4-بعضی اوقات حدیثی می خونم که انسان رو به انجام کاری تشویق کرده و مثلا فلان تاثیر دنیایی و اخروی اون رو هم گفته .اگه ما برای انجام اون کار نتایج دنیوی و نتایج اون مد نظرمان باشد،ایا عمل ما دیگر خالص نیست؟
5-اگر کار خیری را خواستیم انجام دهیم،و مقداری خواهش های نفسانی همراه ان بود،در این صورت انجام دادن این کار بهتر است یا انجام ندادن؟
6-منظور از کلمه ی "غرض عقلایی" که در استفتاها اومده چی هست؟
7-من فکر می کنم جایی شنیدم که معرفت نفس چیزی هست که خداوند به انسان عنایت می کنه.حالا سوالم اینه که نیاز به مطالعه هم هست؟اگه هست چه کتاب هایی؟

یا علی:Gol:

pooyan101;379402 نوشت:
1-منظور از عقل سلیم چی هست؟و از کجا باید بفهمیم که اون ندایی که از طرف عقلمون می گیریم،مخلوط به وسوسه شیطان و نفس اماره نیست؟

باسلام
اگر مدتی با اهل مشورت و اهل علم، در ارتباط باشید و استدلالهای خود را برای انجام امور بازگو کنید و از خرد آنها استفاده نمایید، بعد از مدتی دیگر خودتان متوجه خواهید شد که این اعمال و رفتارهایی که انجام می دهید از روی هوای نفس است یا مصلحت اندیشیِ الهی و رجوع و به عقل و دانش.

pooyan101;379402 نوشت:
2-در قیامت ما رو با عقل خودمون می سنجند یا عقل کامل(مثلا ائمه)؟

هر کس به اندازه عقل و فهم خودش مورد مواخذه و پاداش قرار می گیرد. همانطور که همه انبیاء به اندازه عقل و فکر مردم با آنها سخن می گفتند.
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): إِنَّا أُمِرْنَا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ بِقَدْرِ عُقُولِهِمْ‏.(امالی شیخ طوسی، ص 481)

[=Traditional Arabic]

pooyan101;379402 نوشت:
3-اخلاقیات واجب و غیر واجب رو چه طور میشه تشخیص داد؟

اگر کسی با تفاوت اخلاق و احکام آشنا شود به این مطلب، بهتر واقف خواهد شد. اصطلاح واجب و غیر واجب، از اصطلاحاتی است که در فقه و احکام مورد استفاده قرار می گیرد، همچنین مستحب، مکروه مباح.
در بحث اخلاق سخن از باید و نباید است، یعنی یا امری اخلاقی است و باید انجام داد که می شود واجب، یا امری غیر اخلاقی است و نباید انجام داد که از نظر اخلاق می شود حرام.
اما اگر منظورتان از اخلاقیات واجب و غیر واجب این است که کدامشان از جهت شرعی الزام آور هستند و کدام اجباری نیستند؛ باید بگویم که علمِ این مطلب به خود فقه ارجاع داده شده است، یعنی هر آنچه که در فقه حرام است، در اخلاق هم حتما حرام و هر آنچه در فقه واجب است در اخلاق واجب خواهد بود و هر آنچه که در فقه مستحب است در اخلاق واجب و هر آنچه در فقه مکروه است در اخلاق حرام. امور مباح نیز، بستگی به نیت عامل دارد. به عبارتی در اخلاق فقط واجب داریم و حرام. یا عملی را باید انجام داد و یا نباید انجام داد. مستحب و مکروه و مباح وجود ندارد.

pooyan101;379402 نوشت:
4-بعضی اوقات حدیثی می خونم که انسان رو به انجام کاری تشویق کرده و مثلا فلان تاثیر دنیایی و اخروی اون رو هم گفته .اگه ما برای انجام اون کار نتایج دنیوی و نتایج اون مد نظرمان باشد،ایا عمل ما دیگر خالص نیست؟

عمل را باطل نمی کند ولی از خلوص آن حتما می کاهد.

pooyan101;379402 نوشت:
5-اگر کار خیری را خواستیم انجام دهیم،و مقداری خواهش های نفسانی همراه ان بود،در این صورت انجام دادن این کار بهتر است یا انجام ندادن؟

بعضی از امور خیر، فقط با نیت خیر و محض قبول می شود مانند نیت وضو. شما اگر وضو را به قصد خنک شدن یا نظافت بگیرید، و در ضمن نیت قربت الی الله داشته باشید، وضوی شما باطل است، اما بعضی از امور هر چه خالص تر باشد، بهتر است هر چند ممکن است باطل نباشد.
از جمله اموری که سبب بطلان اعمال می شود ریاست. نماز با ریا، باطل است، وضوی با ریا باطل است، اما صدقه ریایی که قصد قربت هم در آن شده باشد، همه اش باطل نیست.
پس اموری که با ریا باطل می شود، اصلا نباید آن را انجام داد و باید عمل را از سر گرفت. و اموری که نیت مادی حض و بهره ی آن را کم می کند، انجام آن بهتر از ترکِ کلِ عمل است هر چند بهتر این است که این عمل بدون چشم داشت و نیات مادی صورت پذیرد.

pooyan101;379402 نوشت:
6-منظور از کلمه ی "غرض عقلایی" که در استفتاها اومده چی هست؟

غرض عقلایی داشتن در امور، یعنی هدفی داشته باشیم که عقلای عالم نیز برای انجام کارهایشان، چنین اهدافی را در نظر می گیرند.

pooyan101;379402 نوشت:
7-من فکر می کنم جایی شنیدم که معرفت نفس چیزی هست که خداوند به انسان عنایت می کنه.حالا سوالم اینه که نیاز به مطالعه هم هست؟اگه هست چه کتاب هایی؟

منافاتی ندارد که انسان هم خودش دنبال علم و معرفت باشد و هم بگوییم که خدا عنایت کرده است. اصلا همین که شما دنبال معرفت نفس و مطالعه پیرامون آن می رود، خدا عنایت کرده است که می توانید دنبال آن بروید.
قرآن و احادیث، همه اش معرفت النفس است. هر کس می خواهد نفس خودش را بشناسد باید قرآن را بشناسد و با احادیث اهل بیت انس بگیرد.
اما کتابی که محض این عنوان نوشته شده می توان به کتبی چون علم النفس فلسفی از استاد فیاضی رجوع نمود. همچنین ابن سینا و ملاصدرا هم برای علم النفس مطالبی را در فصولی از کتبشان نوشته اند.

سلام
بسیار تشکر استاد!
ببخشید اگه تعداد سوالام داره خیلی زیاد میشه!
1-من هر چه قدر هم که سعی می کنم بازهم در انجام کارهای خیر و ترک محرمات ،علاوه بر رضایت خدا ،ترس از جهنم و تمایل به بهشت هم هست.ایا برای شروع این خوبه؟این جور اعمال ان چنان که باید موجب رشد انسان میشه؟ ایا خلوص اعمال حالت مرحله ای و تدریجی داره؟
2-درون انسان میل به خوبی ها و برائت از بدی ها هست،اینکه عمل باید برای رضای خدا باشه ،یعنی اینکه ما به اونچه که در درونمون می گذره بی اعتنا باشیم؟مثلا وقتی خداوند از انسان می خواد که تزکیه نفس کنه.من اولین چیزی که به ذهنم می یاد اینه که من به این کار علاقه دارم و نمی تونم بگم که من صرفا این کار رو چون خدا گفته انجام میدم.یا مثلا وقتی خداوند از انسان می خواد که به دیگران محبت کند ،نمی تونم که تمایل خودم به این کار رو ندیده بگیرم.اینها در خلوص اعمال چه نقشی دارن؟این میل ها چه نقشی دارن؟منظورم اینه که محرک انسان به سوی خدا هسنتد یا پاسخ درست به اونها دادن خوش یه هدفه؟
3-ایا کارهای مباح ما هم در قیامت مورد بررسی قرار می گیره؟اگه اینطوره این کارها رو باید با چه نیتی انجام بدیم؟
4-مطالبی که در مورد عزت نفس فرمودید مفید بود .اما به نظرم در مصادیق(در رابطه باخودم و دیگران) یه خورده دچار مشکل شدم.مثلا اینکه ما هیچ درخواستی از دیگران نباید داشته باشیم؟!یا اینکه عمل بر اساس عزت نفس ایا عمل برای خدا محسوب میشه؟لطفا اگه کتابی میشناسید که در مورد مصادیق حرف زده باشه و کم و کیف اون رو مشخص کرده باشه معرفی کنید.

یا علی:Gol:

pooyan101;380089 نوشت:
1-من هر چه قدر هم که سعی می کنم بازهم در انجام کارهای خیر و ترک محرمات ،علاوه بر رضایت خدا ،ترس از جهنم و تمایل به بهشت هم هست.ایا برای شروع این خوبه؟این جور اعمال ان چنان که باید موجب رشد انسان میشه؟ ایا خلوص اعمال حالت مرحله ای و تدریجی داره؟

باسلام
بله. شروع این گونه است تا این که شوق و اشتیاق، شدت پیدا کند در این صورت، اعمال واجبات و ترک محرمات، از روی محبت و عشق خواهد بود.
خلوص هم مرحله ای و تدریجی است.

pooyan101;380089 نوشت:
2-درون انسان میل به خوبی ها و برائت از بدی ها هست،اینکه عمل باید برای رضای خدا باشه ،یعنی اینکه ما به اونچه که در درونمون می گذره بی اعتنا باشیم؟مثلا وقتی خداوند از انسان می خواد که تزکیه نفس کنه.من اولین چیزی که به ذهنم می یاد اینه که من به این کار علاقه دارم و نمی تونم بگم که من صرفا این کار رو چون خدا گفته انجام میدم.یا مثلا وقتی خداوند از انسان می خواد که به دیگران محبت کند ،نمی تونم که تمایل خودم به این کار رو ندیده بگیرم.اینها در خلوص اعمال چه نقشی دارن؟این میل ها چه نقشی دارن؟منظورم اینه که محرک انسان به سوی خدا هسنتد یا پاسخ درست به اونها دادن خوش یه هدفه؟

منظور این است که امیال خود را هدفدار کنیم و هر چند برای نفسمان به آن عمل علاقه دارد، باز آن را به نیت خدا انجام دهیم و برای رضایت او عمل نماییم.

pooyan101;380089 نوشت:
3-ایا کارهای مباح ما هم در قیامت مورد بررسی قرار می گیره؟اگه اینطوره این کارها رو باید با چه نیتی انجام بدیم؟

بلی کارهای مباح هم می توانند با نیتهای افراد به حرام و گناه کشیده شوند یا به ثواب نزدیک گردند. آب خوردن فی نفسه نه حرام است نه واجب، اما همین مباح می تواند با سلامی بر اباعبدالله، ثواب دار شود. خوابیدن نه حرام است نه واجب، ولی می تواند کسی این نیت را بکند که خدایا من می خوابم تا با استراحت کردن بتوانم بهتر عبادت تو را انجام بدهم.

pooyan101;380089 نوشت:
4-مطالبی که در مورد عزت نفس فرمودید مفید بود .اما به نظرم در مصادیق(در رابطه باخودم و دیگران) یه خورده دچار مشکل شدم.مثلا اینکه ما هیچ درخواستی از دیگران نباید داشته باشیم؟!یا اینکه عمل بر اساس عزت نفس ایا عمل برای خدا محسوب میشه؟لطفا اگه کتابی میشناسید که در مورد مصادیق حرف زده باشه و کم و کیف اون رو مشخص کرده باشه معرفی کنید.

بلی. انسان تا می تواند از دیگران درخواستی نداشته باشد، خوب است، تا موجبات زحمت انسانها را فراهم نسازد و کارهای خودش را خودش انجام دهد. مگر کارهایی که نیاز به حضور جمع دارد و کمک از دیگران به بهبودی رابطه می انجامد و موجبات رضایت الهی را به همراه خواهد داشت.
اگر عمل بر اساس عزت نفس، به خاطر تبعیت از احادیث باشد، این هم عمل برای خدا خواهد بود.

سوال:
برای اینکه انسان وارد وادی بندگی و ایمان بشه باید چه مراحلی رو طی کنه ؟
منظورم اینه که مثلا بندگی فقط انجام واجبات و ترک محرمات هست یا چیزی به جز این هست؟
در کل می خوام بدونم انسان باید به چه چیزهایی معرفت پیدا کنه و عمل کنه تا بنده مقرب باشه؟
آیا برای این کار ما حتما باید دنبال تحصیلات حوزوی باشیم؟

جواب:
باسلام و احترام
بهترین راه بندگی، همان انجام واجبات و ترک محرمات است که شما هم ذکر کردید. منتها برای این که بتوانیم به واجبات عمل کرده و محرمات را ترک کنیم، نیاز به شناخت واجب و حرام داریم. ا
ز جمله واجبات، شناخت خدا و معرفت پیدا کردن به او، پیامبران و امامان و راه رسیدنِ به آنهاست و این شناخت، نیاز به تحقیق و بررسی عقلی و تلاش و مجاهدت دارد که هم با تحصیلات حوزی حاصل می شود و هر انسانِ حقیقت جویی می تواند با مراجعه به کتب مختلف و تحقیق از اهلِ فن، به سوالات خود پاسخ دهد و به شناخت حقیقی بپردازد.
طبق احادیث اهل بیت علیهم السلام، علوم حقیقی ای که انسان باید به دنبال آن باشد و تمام عمر را هم صرفِ آن کند باز کم است، سه علم هستند:
علم اعتقادات، اخلاق و احکام. بنده ی واقعی به دنبال این علوم است و طبق فرمایش ائمه، باقی علوم، فضل هستند و از آنها تعبیر به علم نمی شود هر چند که لازم و مفید می باشند. شناخت این سه علم از واجبات و پیمودن راه بندگی است.
إِنَّمَا الْعِلْمُ‏ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ.(کافی، ج1،ص 32)

متن این سه علم، در تعالی روح آدمی تاثیر مستقیم دارد. سایر علوم، اگر این سه علم در آن دخیل شد، آنها هم علوم حقیقی می شوند. دانشمندی که اهل نجوم و نجوم شناسی است، وقتی از طریق تلسکوپِ خویش، به آسمانها می نگرد، وقتی در آن، قدرت خدا را ببیند، این هم می شود علم خداشناسی که یکی از علوم اصلی است، طبیبی که در وجود و جسم انسان تامل و تحقیق می کند، اگر متوجه باشد که در آثار خداوند متعال تفکر می کند، این هم می شود علم خداشناسی.

حال اگر علوم روز، در خدمت کفار و دشمنان خدا قرار بگیرد، بدون این که به این سه علم، توجهی داشته باشد، جز ضلالت و گمراهی و خسارت برای مردم عالم چیزی به انسان نمی افزاید. به عبارتی سایر علوم باید در خدمت این سه علم اصلی باشند و الا تکنولوژی بدون این سه علم، امثال بمب های اتمی می شود که بر سر مستضعفان عالم ریخته خواهد شد.

موضوع قفل شده است