چگونه ببخشیم تا بخشیده شویم ؟
تبهای اولیه
همه ی ادمها تو زندگیش فصل های مختلفی دارن که خودشونم نمیدونن
اما جدیدا حس میکنم بد جور تو فصل امتحاناتم ....
عادت دارم امتحان ها رو تو خرداد رد کنم ............اما این امتحان با بغیه فرق میکنه ...چون امتحان الهیه ...امتحانات خرداد ماه خدا بسته به رفتار و کردار داره ...ماه و خورشید اینقدر چرخیدن و چرخیدن ..که امتحان خرداد ماه من افتاد تو این فصل گرما ...........تو این فصل مهمونی
برگه مو نگاه کردم .....خیلی سخت بود ....از جا بلند شدم و برگه رو به خدا پس دادم و با بی شرمی گفتم ..من جواب سوال و نمیدونم ..هر چی میخواد بشه بشه ....تهش تجدیده دیگه
خدا نگام کرد ....برگه رو بهم پس داد و مجبورم کرد بشینم ....اروم زمزمه کرد ...این تجدیدی با همه ی تجدیدی هایی که دیدی فرق داره ...پس بشین و فکر کن ....جواب بده ...درست جواب بده ...جواب غلط ات نمره منفی داره
نشستم و بازم به مغزم فشار اوردم ...هر چی از بچگی یاد گرفتم و مرور کردم ..ته ته ته اش هم جز این خاطره چیزی رو به یاد نیاوردم
توی سالن بودیم ....گروه از هم پاشیده بود ..سر ایراد های الکی ....این میگفت تو زیادی صدات جیغه ..اون یکی میگفت هر جور دوست دارم میخونم ....اینقدر این مساله کش اومد ..که مربی ضبط و خاموش کرد ..این تمرین سرود ..تمرین بشو نمیشه ....گفت همگی بشینید ...با خودم گفتم رفت رو شبکه پند و اندرز ....واییی
یکی بود یکی نبود
چشمام گرد شد ...یه ماه دیگه مسابقه داریم ...اون وقت میخواد قصه تعریف کنه ؟
یه روز یه هیزم شکن مهربونی توی جنگل مشغول جمع کردن هیزم ها بود ...که متوجه شد یهشیری شد ..اولش ترسید ..اما بعد دید شیر زخمی شده ...دلش سوخت ....با ترس و لرز جلو رفت و پای شیر و از تو تله بیرون کشید ....بعد هم زخم اش و بست
و از اونجا رفت
روزها گذشت تا یه روز دیگه هیزم شکن شیر و دید ....میخواست فرار کنه که شیر گفت ...من کاریت ندارم ..اومدم تشکر کنم ...و دوست دارم با تو دوست بشم
اما مگه میشد ؟.............
شیر هر روز به کمک هیزم شکن میرفت و هیزم ها رو جمع میکرد ...این طوری دوستی محکم تر شد
یه روز ادم شیر و به خونه اش دعوت کرد ...وشیر دعوت اش و قبول کرد هیزم شکن سفره رو چید و شیر و به غذا خوردن دعوت کرد ...شیر غذا رو سر کشید ...و یه مقدار از غذا ریخت ...با سرو صدا گوشت ها رو جویید
هیزم شکن با لحن بدی گفت .... بد و کثیف غذا میخوری ....چقدر با بی ادبی غذا میخوری ..عین ادم غذا بخور
شیر عصبی شد و گفت ...همین الان با تبرت توی سرم بزن
ادم گفت –تو حیوان دیوانه ای هستی ..من نمیتونم
شیر گفت یبا همین الان منو با تبرت بزن یا بهت حمله میکنم
هیزم شکن هم ناچارن قبول کرد و با تبر توی فرق سر شیر کوبید
شیر هم غرش کنان از خونه رفت .................
هیزم شکن خیلی به دنبال شیر گشت اما اثری از اون نبود .............
چند سال بعد ..........ا شیر و توی جنگل دید ...و با خوشحالی گفت
خیلی خوشحالم که میبینمت ....کلی دنبالت گشتم ..نگرانت بودم ...
شیر گفت ....ضربه ای که به سرم زدی ..کاملا خوب شده و اثری از اون نیست ....اما حرف تلخی رو که زدی ..و قلبم و زخمی کردی رو به یاد دارم و فراموش نکردم
فقط بدون زخم جسمی از بین میره اما زخم زبون نه
....................
واقعا که مسخره اس ...تو اون ازمون به اون مهمی قصه ی بچگی ها رو به یاد اوردم
و اما سوال ازمون
فلانی رو میبخشی؟
الف)بله ................ب )خیر..............
میگن ببخش تا بخشیده بشی ......استسنایی هم براش نذاشتن
اما گاهی حرفا ....این قدر تند و تیزه که روح و روانت و خط میکشه و یه جای سالم برات نمیزاره ........وقتی یادش میافتی دلت میخواد فریاد بزنی و اعتراض کنی .... اینقدر که تموم عالمیان بشنون ......یا دلت میخواد بار دیگه با هاش رو به رو بشی و اینقدر زیر مشت و لگد بگیریش که هزار بار بگه ببخشید اشتباه کردم ....
اما نمیشه ..چون فریاد ها رو قبلا کشیدی ...کتک ها رو هم خوردی .... ببخشید رو هم شنیدی ....اما برای زخم دلت مرهم نشد ....
اگه کسی این مورد براش پیش اومده ....بگه چه طوری با دلش کنار اومده و جواب درست ازمون و تیک زده
همه ی ادمها تو زندگیش فصل های مختلفی دارن که خودشونم نمیدونناما جدیدا حس میکنم بد جور تو فصل امتحاناتم ....
عادت دارم امتحان ها رو تو خرداد رد کنم ............اما این امتحان با بغیه فرق میکنه ...چون امتحان الهیه ...امتحانات خرداد ماه خدا بسته به رفتار و کردار داره ...ماه و خورشید اینقدر چرخیدن و چرخیدن ..که امتحان خرداد ماه من افتاد تو این فصل گرما ...........تو این فصل مهمونی
برگه مو نگاه کردم .....خیلی سخت بود ....از جا بلند شدم و برگه رو به خدا پس دادم و با بی شرمی گفتم ..من جواب سوال و نمیدونم ..هر چی میخواد بشه بشه ....تهش تجدیده دیگه
خدا نگام کرد ....برگه رو بهم پس داد و مجبورم کرد بشینم ....اروم زمزمه کرد ...این تجدیدی با همه ی تجدیدی هایی که دیدی فرق داره ...پس بشین و فکر کن ....جواب بده ...درست جواب بده ...جواب غلط ات نمره منفی داره
نشستم و بازم به مغزم فشار اوردم ...هر چی از بچگی یاد گرفتم و مرور کردم ..ته ته ته اش هم جز این خاطره چیزی رو به یاد نیاوردم
توی سالن بودیم ....گروه از هم پاشیده بود ..سر ایراد های الکی ....این میگفت تو زیادی صدات جیغه ..اون یکی میگفت هر جور دوست دارم میخونم ....اینقدر این مساله کش اومد ..که مربی ضبط و خاموش کرد ..این تمرین سرود ..تمرین بشو نمیشه ....گفت همگی بشینید ...با خودم گفتم رفت رو شبکه پند و اندرز ....واییی
یکی بود یکی نبود
چشمام گرد شد ...یه ماه دیگه مسابقه داریم ...اون وقت میخواد قصه تعریف کنه ؟
یه روز یه هیزم شکن مهربونی توی جنگل مشغول جمع کردن هیزم ها بود ...که متوجه شد یهشیری شد ..اولش ترسید ..اما بعد دید شیر زخمی شده ...دلش سوخت ....با ترس و لرز جلو رفت و پای شیر و از تو تله بیرون کشید ....بعد هم زخم اش و بست
و از اونجا رفت
روزها گذشت تا یه روز دیگه هیزم شکن شیر و دید ....میخواست فرار کنه که شیر گفت ...من کاریت ندارم ..اومدم تشکر کنم ...و دوست دارم با تو دوست بشم
اما مگه میشد ؟.............
شیر هر روز به کمک هیزم شکن میرفت و هیزم ها رو جمع میکرد ...این طوری دوستی محکم تر شد
یه روز ادم شیر و به خونه اش دعوت کرد ...وشیر دعوت اش و قبول کرد هیزم شکن سفره رو چید و شیر و به غذا خوردن دعوت کرد ...شیر غذا رو سر کشید ...و یه مقدار از غذا ریخت ...با سرو صدا گوشت ها رو جویید
هیزم شکن با لحن بدی گفت .... بد و کثیف غذا میخوری ....چقدر با بی ادبی غذا میخوری ..عین ادم غذا بخور
شیر عصبی شد و گفت ...همین الان با تبرت توی سرم بزن
ادم گفت –تو حیوان دیوانه ای هستی ..من نمیتونم
شیر گفت یبا همین الان منو با تبرت بزن یا بهت حمله میکنم
هیزم شکن هم ناچارن قبول کرد و با تبر توی فرق سر شیر کوبید
شیر هم غرش کنان از خونه رفت .................
هیزم شکن خیلی به دنبال شیر گشت اما اثری از اون نبود .............
چند سال بعد ..........ا شیر و توی جنگل دید ...و با خوشحالی گفت
خیلی خوشحالم که میبینمت ....کلی دنبالت گشتم ..نگرانت بودم ...
شیر گفت ....ضربه ای که به سرم زدی ..کاملا خوب شده و اثری از اون نیست ....اما حرف تلخی رو که زدی ..و قلبم و زخمی کردی رو به یاد دارم و فراموش نکردم
فقط بدون زخم جسمی از بین میره اما زخم زبون نه
....................
واقعا که مسخره اس ...تو اون ازمون به اون مهمی قصه ی بچگی ها رو به یاد اوردم
و اما سوال ازمون
فلانی رو میبخشی؟الف)بله ................ب )خیر..............
میگن ببخش تا بخشیده بشی ......استسنایی هم براش نذاشتناما گاهی حرفا ....این قدر تند و تیزه که روح و روانت و خط میکشه و یه جای سالم برات نمیزاره ........وقتی یادش میافتی دلت میخواد فریاد بزنی و اعتراض کنی .... اینقدر که تموم عالمیان بشنون ......یا دلت میخواد بار دیگه با هاش رو به رو بشی و اینقدر زیر مشت و لگد بگیریش که هزار بار بگه ببخشید اشتباه کردم ....
اما نمیشه ..چون فریاد ها رو قبلا کشیدی ...کتک ها رو هم خوردی .... ببخشید رو هم شنیدی ....اما برای زخم دلت مرهم نشد ....
اگه کسی این مورد براش پیش اومده ....بگه چه طوری با دلش کنار اومده و جواب درست ازمون و تیک زده
بسمهتعالي
با عرض سلام و تحيت محضر شما خواهر محترم
ضمن تشكر از حضرتعالي به خاطر بيان زيبا و... بنده با خوندن اين مطلب و در تاييد فرمايش شما ياد اين بيت افتادم:
آنچه زخم زبان كند با مرد
زخم شمشير جان ستان نكند!
اما اين بيت را نيز مرور كردم:
دلا ببخش و رهـــــــــــــــــــــــا شو!
كزين بخشش آسوده خاطر شوي.
از آنچا كه خود اهل فضليد در تفسير اين بيت قلم فرسايي نميكنم و به اين نكته كفايت ميكنم؛ نبخشودن ديگران بخاطر ظلمي كه در حق ما روا داشته اند، خود ظلم به خويشتن است! اگر ديگران به هر دليلي بر ما ستم كردهاند، ما چرا به خود ستم كنيم!!
فردي را تصور كنيد كه در ذهن خود، محيطي شاد و دلنشين را مثلا قدم زدن در كنار يك رود با منظرهاي زيبا و دلنشين را مرور ميكنيد و در مقابل فرد ديگري صحنهاي از جنگ و خشونت، آتش سوزي و...را به تصوير ميكشد. از اين دو گزينه كدام احساس خوشايندي را تجربه ميكند؟ حال كه يك تصوير سازي صرف، منشاء اثر در حالات رواني مثبت و منفي است، تصوير سازياي كه مابهازاء خارجي دارد چگونه خواهد بود؟ آيا تصوير سازي مكرر آتش اختلاف و...كام ما را تلخ نميكند؟ آيا اين ظلم به خود نيست؟
طبعا رسيدن به مرحله عفو كار دشواري است و نياز به تمرين دارد. از اينرو امير مومنان علي عليهالسلام در اين خصوص فرمودند:
« العفو تاج المكارم»؛ گل سرسبد همه مكرمتهاي اخلاقي عفو است!
به هر حال با لحاظ اين نكات، تحقيقات روانشناسان حاكي از اين است كه افراد اهل عفو نسبت به افرادي كه فاقد اين خصوصيت هستند، موفقتر و در زندگي خود رضايت بيشتري دارند.
خوشبختانه الان پايان نامه ارشد يكي از دوستان با موضوع عفو در اختيار بنده است كه تحقيق نسبتا جامعي را پيرامون مباني روانشناختي، آثار، علل و نتايج عفو صورت داده است. بد نيست با استناد به اين تحقيق برخي از نتايج عفو را تقديم كنم:
-همبستگي مثبت ميان عفو و بهزيستي روانشناختي( نصيري)
-همبستگي منفي ميان عفو و افسردگي و استرس (بونو و مككالو)
- همبستگي مثبت ميان عفو و عاطفه مثبت و همچنين رضايت از زندگي( ليزا و باربر)
- همبستگي مثبت ميان بخشودن با رضايت زناشويي (فينچام)
همبستگي مثبت ميان عفو و سلامت رواني (ال مبيوك)
همبستگي منفي ميان بخشودن با اضطراب و افسردگي( غباري بناب)
و...
پس يكي از مقدمات عفو، شناخت نتايج آن است، انچنانكه يكي ديگر از اين مقدمات، شناخت آثار منفي كينه و نبخشودن است.
علي عليهالسلام ميفرمايند:
« عقوبة الغضوب و الحقود و الحسود تبداء بانفسهم »؛ انسانهاي خشمگين، كينه توز و حسود ابتدا خودشان را مجازات ميكنند.
«ثلاث لا يهناء لصاحبهن عيش الحقد و الحسد و سوء الخلق»؛ زندگي براي كساني كه هريك از صفات كينه، حسد و بداخلاقي را دارند، شيرين نيست
« اقل الناس راحة الحقود»؛ كينهتوز كمترين راحتي را دارد
و...
در مرحله بعد و پس از شناخت اثار عفو و كينه، لازم است بخشودن را تمرين كرد، به منظور هموارتر شدن اين مسير پيشنهاد ميشود:
- خود را جاي فرد خطاكار فرض كنيم. ممكن است چنين موقعيتي نيز براي ما در قبال ديگران صورت گرفته باشد و يا در آينده صورت بگيرد.
- به تعبير روايت نوراني اگر برادرت از توعذرخواهي كرد عذرش را بپذير و اگر عذري نداشت، خود عذري براي او اقامه كن! براي اشتباه وي، توجيه ودليل اقامه كنيم. مثلا اينكه شخص احيانا عصباني بوده است، دچار سوء تفاهم شده است، منظوري نداشته است و...
- به جاي پرورش افكار كينهتوزانه كه منجر به اسيب پذيري ما ميشود، افكار مثبت و دلنشين را جايگزين كنيم
- خوبيها و الطاف شخص مقابل را مرور و ياداوري كنيم
- به شخصي كه از او كينه داريم، هديه بدهيم!! اين نكته مورد تاكيد برخي نظريه پردازان مطرح روانشناسي مانند «آدلر» (قدري در اينكه اين روانشناس آدلر باشد و يا روانشناس ديگري ترديد دارم) است. واقعيتي كه قرنهاي گذشته از لسان مبارك معصومين اينگونه به ما رسيده است: « تهادوا تحابوا»، به يكديگر هديه دهيد تا محبت شما به يكديگر جلب شود!
- شان خود را بالاتر از اين بدانيم كه ذهن خود را با موضوعات كوچك اينچنيني درگير سازيم. علي عليهالسلام مي فرمايند: « لا سودد مع انتقام»؛ افراد بزرگوار اهل انتقام نيستند!
براي شما توفيق روزافزون را مسئلت دارم
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين
خیلی ممنون از استاد ارجمند جناب امیدوار
اینکه گفتید
- به شخصي كه از او كينه داريم، هديه بدهيم!!
این دیگه خیلی زیاده ..........
اما در هر حال ...تماس گرفتم و گفتم بخشیدمت
اما فراموش نکردم
معمولا هم همینطوره ..........میبخشم اما فراوش نمیکنم ...............
« اقل الناس راحة الحقود»؛ كينهتوز كمترين راحتي را دارد
یکی از دلایل اصلی بخشیدن ..........خوندن این جمله بود
اما اینکه من فراموش نمیکنم ...بازم کینه توز هستم ؟
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت
یکی از دلایل اصلی بخشیدن ..........خوندن این جمله بود
اما اینکه من فراموش نمیکنم ...بازم کینه توز هستم ؟
شما یه چیز رو با یه چیز دیگه قاطی کردی
اینکه آدم کسی رو نبخشد دلیل بر کینه توزی نیست،
کینه توز به دنبال فرصت سازی برای انتقام است(به هر شکلی)
اما کسی که حق خودش رو میخواد، حاضر نیست به هر صورتی و با هر کاری حق خودش رو بگیره(حتی اگر انتقام باشد)
و البته بخشش هم خوب است
ولی نه برای هر کسی و هر امری
دوم قاعده این است که: اگر ببخشی آنگاه خدا هم تو را میبخشد(بر فرض صحت)
از قاعده بالا نمیشه این رو نتیجه گرفت که : اگر نبخشی آنگاه خدا هم تو را نمی بخشد
که اگر اینطوری بود خدا ظلم بزرگی در حق مظلومان کرده بود.
راستش تو کل زندگی ام دو نفر بودن که هرگز نمیبخشمشون.
یعنی خدایی اصلا نمیتونم ببخشم.
شاید خیلیا بودن که در حقم بد کردن، اذیتم کردن، رو اعصابم راه رفتن، فحش دادن، پشت سرم صحبت کردن ولی این دو نفر آبروم رو ریختن برا همین وقتی بهشون فکر میکنم واقعا نمیتونم ببخشمشون. البته قصد انتقام ندارم ولی نمیبخشمشون.
البته به لطف خدا (عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد) آنچه از من به قصد آبروریزی کردن گفتن علیه خودشان تمام شد.
و همیشه به خدامیگویم خدایا من از این دو نفر پیش شخص دیگری غیبت نمیکنم و میخواهم در آن دنیا سر پل صراط فقط آنها باشند که به من بدهکار باشند.
نمیدانم نفرین کردن در این جور مواقع گناه است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تاپیک رو زمین مونده ...دیدم داره خاک میخوره ..برای همین یه سوال پرسیدم ....سوال خودم نیست ....اما دوست دارم جوابش و بشنوم
هر کسی واسه خودش ..توی ذهنش یه سری اعتقادی دارن که صفت و سخت بهش پایند هستن .. بعضی ها ،هم اعتقاداتی دارن که مثل صفحات وب قابل ویرایششه
من جز دسته اول هستم ..همیشه فکر میکردم پل بین من و ادم های دور و برم بر مبنای اعتماد ساخته شده
تو زندگیم هم همینطور بودم
از شریک زندگیم هیچی نخواستم جز اعتماد ..اینکه اگه تموم دنیا باورم نکردن اون باورم کنه ...بهم اعتماد داشته باشه
واسم پاپوش دوختن ...گفتن که خوشی زندگی دلم و زده ...تا به خودم بیام و بگم نه اینطور نیست
دو تا مدرک و دو تا شاهد درست و درمون جلو روم بود
اینقدر مات بودم که تا به خودم بیام دیدم از زندگی دور انداخته شدم
وقتی حواسم سر جاش اومد ...یه عالمه حس های بد زیر پوستم دوید ...
سرپاشدم و فقط به امید اینکه بیگناهیم و ثابت کنم سرپاشدم
...دست به زانو گرفتم و به عالم و ادم بیگناهیم و ثابت کردم ...حق شونم کف دستشون گذاشتم
حالاعلی موند و حوض اش
من موندم و شریک زندگیم ...ازم خواست بازم تو لحظات غم و شادی زندگیش شریکش باشم
دستشو پس زدم ....همون طور که اون پس زد ...
به پام افتاد ...صورتم و برگردوندم ...مثل خودش
اشکاشو ندیده گرفتم و راهم و کشیدم و رفتم ...مثل خودش
تنهاش گذاشتم ...........
اما نه مثل اون ....من تو خوشی تنهاش گذاشتم ...اما اون تو سخت تریـــــــــــــــــن لحظه ی عمرم منو تنها گذاشت
حق دارم نبخشمش؟
دارم یا نه ؟
راستش تو کل زندگی ام دو نفر بودن که هرگز نمیبخشمشون.
یعنی خدایی اصلا نمیتونم ببخشم.
شاید خیلیا بودن که در حقم بد کردن، اذیتم کردن، رو اعصابم راه رفتن، فحش دادن، پشت سرم صحبت کردن ولی این دو نفر آبروم رو ریختن برا همین وقتی بهشون فکر میکنم واقعا نمیتونم ببخشمشون. البته قصد انتقام ندارم ولی نمیبخشمشون.
البته به لطف خدا (عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد) آنچه از من به قصد آبروریزی کردن گفتن علیه خودشان تمام شد.
و همیشه به خدامیگویم خدایا من از این دو نفر پیش شخص دیگری غیبت نمیکنم و میخواهم در آن دنیا سر پل صراط فقط آنها باشند که به من بدهکار باشند.
نمیدانم نفرین کردن در این جور مواقع گناه است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام خواهر گرامی
من به نفرین اعتقادی ندارم ....مامانم همیشه میگه کسی به دعای کسی نیومده و به نفرین کسی نمیره ....
راجع به اینگه دیگران و ببخشی یا نه هم نمیتونم چیزی بگم ..چون خودم یه عمر با ادم هایی درگیر بودم که همه جوره به روح و روانم زخم زدن
اما تصمیم دارم همه رو ببخشم
بدون اینکه بدونم چه کردن ...چی گفتن ...
بدون استثنا ....
اینجوری راحت ترم
شوهرم یه موضوعی رو تعریف میکرد خیلی جالب بود
تو کشور ژاپن به بچه ها میگن دو تا سیب زمینی بزارید توی پلاستیک و همیشه و همه جا و در همه حال همراهتون باشه
بچه ها هم قبول میکنن
تا اینکه سیب زمینی ها میگنده و بوی خیلی بدی هم میده
بچه ها از استادشون خواهش میکنن که دیگه بی خیال ازمایش و سیب زمینی حمل کردن در همه جا بشه
استادشون میگه
این سیب زمینی ها مثل کینه و نفرته ...
اگه همیشه و همه جا همراهت باشه ...هم خودت و اذیت میکنه هم دیگران و
پی ببخش
نه به خاطر اینکه اون ها سزاوار ببخشش
چون تو لایق ارامشی
سلام
من یاد گرفتم که برای بخشیدن باید سکوت کرد . چون سکوت خاصیتی داره که انسان را از منفیات دور می کنه و باعث میشه که دیدی روشن و منطقی نسبت به مسائل داشته باشه . و وقتی با منطق، با مسئله بخشش برخورد کرد ، بخشیدن را خیلی راحت تجربه می کند .
من یه عادت دارم تا طرف رو ادب نکنم نمی بخشم
باید کاری کنم که دیگه به سمت خطاش نره
حساب کار دستش بیاد و دیگه از این غلطا نکنه
باید کاری کنم که با بخشش پررو نشه
سلام خواهر گرامی
من به نفرین اعتقادی ندارم ....مامانم همیشه میگه کسی به دعای کسی نیومده و به نفرین کسی نمیره ....
راجع به اینگه دیگران و ببخشی یا نه هم نمیتونم چیزی بگم ..چون خودم یه عمر با ادم هایی درگیر بودم که همه جوره به روح و روانم زخم زدن
اما تصمیم دارم همه رو ببخشم
بدون اینکه بدونم چه کردن ...چی گفتن ...
بدون استثنا ....
اینجوری راحت ترم
شوهرم یه موضوعی رو تعریف میکرد خیلی جالب بود
تو کشور ژاپن به بچه ها میگن دو تا سیب زمینی بزارید توی پلاستیک و همیشه و همه جا و در همه حال همراهتون باشه
بچه ها هم قبول میکنن
تا اینکه سیب زمینی ها میگنده و بوی خیلی بدی هم میده
بچه ها از استادشون خواهش میکنن که دیگه بی خیال ازمایش و سیب زمینی حمل کردن در همه جا بشه
استادشون میگه
این سیب زمینی ها مثل کینه و نفرته ...
اگه همیشه و همه جا همراهت باشه ...هم خودت و اذیت میکنه هم دیگران و
پی ببخش
نه به خاطر اینکه اون ها سزاوار ببخشش
چون تو لایق ارامشی
خواهر جان
سلام علیکم
حرفت کاملا درسته.
ولی قبول کن خیلی سخته فردی که بخواهد آبروی تو رو ببره و
یا فردی که تمام خوبیاتو از یاد ببره و هر چی میخواد بهت بگه و زندگی شخصی تو رو مورد مخاطره قرار بده اون هم نه یک بار و دو بار چندین بار بخشیدنشون خیلی سخته.
البته این رو بگم من کینه رو از این بابت میبنم که بخوای از فردی انتقام بگیری.
و من هیچ وقت قصد انتقام جویی یا تلافی کاری که طرف مقابل انجام داده رو ندارم،
ولی هر چی به ته ته قلبم رجوع میکنم
امکان بخشیدن رو از من سلب میکنه
گاهی وقتا هم که تصمیم میگیرم ببخشم میبنم (خوبی که از حد بگذرد / ابله خیال بد کند) این اتفاق داخل پرانتز میفته.
و شخصیت من این طوریه که وقتی از شخصی ناراحتی به دل دارم نمی تونم ناراحتیم رو در ظاهر نشون ندم و یه جوری رفتار میکنم که بالاخره طرف بفهمه ازش ناراحتم و بیاد و سر صحبت رو باز کنه.
به محض اینکه ناراحتی از دلم پاک شد میشم همون آدم سابق و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده.
بخشیدن ،حس خیلی خوبی داره ، من این حس رو تجربه کردم، خدا قلبی رو به ما داده که وسعتش به اندازه دریاست ،خدا از ما خواسته که ببخشیم ، پس چرا نبخشیم،ولی باید حواسمون باشه،یادمون بمونه ، عبرت بگیریم ، از دسترس آدم هایی که ما رو ناراحت میکنن دور باشیم و یا اینکه در مواجه با این آدم ها رفتاری رو از خودمون نشون بدیم که این شخص چنین رفتاری رو تکرار نکنه(منظورم مقابله به مثل نیست)،صبر کنیم، فکر کنیم ،رفتار کنیم،در آخر : اگه ببخشیم خدا نتیجه ی ببخششمون رو بهمون میده و سرانجامه طرف مقابل رو میبینیم
تا حالا دقت کردید که اگر همه بخشنده بودند ، جامعه به نیروی انتظامی نیازی نداشت ؟ هرچی بلا و گرفتاریه ، همه به خاطر اینه که مغروریم . غرور یک چیزی که وقتی باهاش به کسی ضربه زدی ، انعکاس پیدا می کنه و خودت را از بین میبره . به نظر من غرور را باید گذاشت کنار تا بخشنده شد و شخص بخشنده است که همیشه بخشیده میشه .
از همه ی دوستانی که توی بحث شرکت کردند متشکرم .......
اما
امان از این امای وسط همه ی جمله ها
اما موضوع این بود که چگونه ببخشیم تا بخشیده شویم
شما چه طوری دیگران و میبخشید
به خودتون چی میگید که دلتون راضی میشه که گذشت کنید ؟
بسمه تعالی
پاسخ سؤال شما را با این دو پرسش آغاز میکنیم:
- وظیفه اخلاقی و اسلامی ما در قبال کسانی که نسبت به ما دچار خطاها، لغزشها، کوتاهیها، و اشتباهاتی شدهاند و احیاناً در حق ما ظلمی کردهاند، چیست؟
- همچنین وظیفه دینی و اخلاقی ما در قبال کسانی که نسبت به آنها مرتکب خطایی شدهایم، لغزشی از ما سر زده است و احیاناً ظلمی در حق آنها انجام دادهایم، چیست؟
در پاسخ سؤال اوّل که اگر فردی یا افرادی حق ما را تضییع کنند، مال ما را تلف کنند، توهین و بیاحترامی کنند، آبروی ما را بریزند و به طور کلی در حق ما ظلم کنند، چهار نوع واکنش متصور است:
الف) در قبال رفتارهای توهینآمیز دیگران عکسالعمل شديدتري اتخاذ نموده و پاسخ کلوخانداز را با سنگ بدهیم. اين صورت قطعاً کار مذموم و خلاف وجدان و اخلاق اسلامی است. قرآن کریم حتی در مورد مشرکين ميفرمايد: «اگر آنها عهدشکني کردند، به شما ظلم کردند، احترام شما را، احترام ماه حرام را، احترام مسجدالحرام را نگه نداشتند، شما حداکثر ميتوانيد مشابه آن را نسبت به آنها انجام دهيد.»[1]
ب) مقابله به مثل کنیم و واکنشی در خور رفتار طرف مقابل انجام دهیم. اين صورت در بسياري از جاها جايز است. از نظر حقوقی، عقلی، عقلایی و حتی شرعی، میتوان شخص را به سبب خطا، اشتباه، جرم و گناهش مواخذه و تنبیه نموده و مطابق آیه شریفه «اعتدوا بمثل ما اعتدی علیکم» مقاله به مثل کنیم و عدالت را در حق وی به اجرا در آوریم.
ج) چشمپوشي و گذشت کنیم. عفو و گذشت از کوتاهیهای دیگران و نادیده گرفتن خطاهای آنان، نمونهای از اخلاق نیک و بزرگی روح و نیز از آداب معاشرت است؛ زیرا در زندگی کمتر کسی دیده میشود که حقی از او تباه نشده و دیگران حرمت او را نشکسته باشند. شرط پایداری زندگی اجتماعی نیز عفو و گذشت است. اگر همه مردم در گرفتن حقوق خویش دقیق و جدی باشند و از کوچک ترین لغزش دیگران چشمپوشی نکنند، زندگی، بسیار تلخ خواهد شد و روح صفا و صمیمیت به کلی رخت برخواهد بست.
در اهمیت عفو و بخشش همین مقدار کافی است که بخشش و گذشت از نیکوترین و بارزترین صفات پروردگار و مهمترین ویژگی انبیای الهی و امامان معصوم – علیهم السلام - است امام زین العابدین - علیه السلام - در مناجات خود میگوید: «انت الذی سمیت نفسک بالعفو فاعف عنی[2]؛ تویی که خود را به عفو و گذشت نام بردهای، پس در گذر از من». گذشت امام حسن مجتبی(ع) از مرد شامی و اکرام و اطعام او، همچنین چشم پوشی حضرت یوسف(ع) از گناه برادرانش و زلیخا، سرمشقی است برای روندگان راه اولیای خدا. یوسف نبی از ستم بزرگی که برادرانش در حق او کردند، در اوج عزت و قدرت، با بزرگواری و جوانمردی گذشت کرد و به آنان فرمود: «شما مرا عزیز مصر کردید». از جرم زلیخا نیز گذشت و سال های سختی زندان را به هیچ انگاشت.
آثار گذشت
1- آرامش روحى
زندگى توأم با گذشت و اغماض، مايه ايجاد آرامش و آسايش روحى افراد یک جامعه است. فردی كه در زندگى گذشت ندارد، همواره منتظر فرصتى است تا انتقام گيرد، از اين رو، پيوسته دغدغه روحى او در انتقامگيرى از ديگران، آرامش روحى را از او سلب مىكند، ولى كسى كه از روحيه عفو و گذشت برخوردار است، از اين دغدغه روحى ايمن است و بدون هيچ نگرانى و كينهاى نسبت به همسر، دوستان، و آشنایان خويش با آرامش خاطر در كنار آنها زندگى مىكند و از بهانهجوييهاى بيهوده و زيانبار دورى مىجويد.
2- كينهزدایی
اشتباهات و لغزشهايى كه گاهى در محيط خانواده و جامعه از ناحيه افراد صورت مىگيرد، مايه ايجاد كدورت و تيرگى روابط آنها مىشود. چنانچه اين تيرگى با عفو و گذشت جبران نشود، زمينه ايجاد اختلافات و درگیریها میشود، ولى با گذشت و اغماض افراد یک جامعه نسبت به يكديگر، كينهها زدوده شده و تيرگيها و کدورتها از بين مىرود. رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - مىفرمايد: «تَعافَوْا تَسْقُطِ الضَّغائِنُ بَيْنَكُمْ[3]؛ نسبت به يكديگر گذشت كنيد، تا كينههايتان برطرف شود.»
3- عزّتافزایی
گذشت و چشمپوشى از خطاها، لغزشها و کوتاهیهای دیگران موجب افزایش عزت و اقتدار انسان میشود. رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم- مىفرمايد: «الْعَفْوُ لا يَزيدُ الْعَبْدَ الَّا عِزّاً فَاعْفُوا يُعِزَّكُمُ اللَّهُ[4]؛ عفو و گذشت موجب عزّت بنده است. بنابراين، گذشت كنيد تا خدا به شما عزّت دهد.»
4- طول عمر
عفو و گذشت مایه آرامش روانی و سلامت جسمی انسان است. فردی که از امنیت روانی و سلامت جسمی برخوردار باشد عمر طولانی خواهد داشت. وقتی دیگران را نبخشیم در حقیقت این خود ما هستیم که رنج میبریم نه دیگران. کینهجویی و خصومت ما را بیمار میکند. خشم و خصومت به سیستم ایمنی بدن آسیب میرساند و موجب به هم خوردن نظم طبیعی ارگانهای بدن میشود و احتمال حمله قلبی، سرطان، سردرد، زخم معده، اضطراب و... و حتی بیماری قند را افزایش میدهد. رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - مىفرمايد: «مَنْ كَثُرَ عَفْوُهُ مُدَّ فى عُمْرِهِ[5]؛ كسى كه بسيار گذشت مىكند، به عمرش افزوده مىشود.
5- آمرزش گناهان (ببخشید تا بخشیده شوید)
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا الا تُحِبُّونَ انْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ؛[6] (مؤمنان) بايد عفو كنند و چشم بپوشند؛ آيا دوست نمىداريد خداوند شما را ببخشد؟! پيامبر اکرم - صلى الله عليه و آله و سلّم- فرموده است: «مَن يَغفِر يَغفِرِ اللّهُ لَهُ وَ مَن يَعفُ يَعفُ اللّهُ عَنهُ[7]؛ هر كس از خطاها درگذرد، خدايش از او درگذرد و هر كس گذشت كند خدا نيز از او گذشت كند.»
بخشش برای ما راحتی و آرامش خاطر می آورد. بخشش ما را از تمام دشمنی ها و تنفرهایی که در ذهنمان داریم محافظت می کند و به جای خشم و تندخویی در وجود ما احساس آرامش و آسایش را جایگزین میکند.
د) نه تنها از رفتار بد او گذشت کنیم، بلکه يک کار خوبي در مقابل رفتار او انجام دهیم. فرض چهارم قلّه ارزشهاي اجتماعي است. سيره اهل بيت - عليهم السلام- بر همين صورت بوده است. در احوالات امام صادق - عليه السلام- آمده است که کسي به ايشان توهين کرد؛ حضرت مالي را که قابل توجهی را به خادمشان داده و فرمودند: اين را ببر در منزلش به او بده و نگو چه کسي فرستاده است. خادم ميگويد من آن کيسه را بردم و به او دادم. گفت: خدا رحمت کند آن آقايي که هر سال براي ما يک چنين کيسهاي ميفرستد و ما تقريباً خرج سالمان تأمين ميشود. اما خدا داد من را از جعفر بن محمد بگيرد. واکنش امام صادق –علیه السلام- يکي از مصاديق بيّن اين آيه شريفه است: وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميم.[8] جلوي بديها را با انجام کارهاي خوب بگيريد. کسي که ميخواهد کار بدي انجام دهد يا انجام داده است، شما در مقابلش خشونت به خرج ندهيد. نبايد توهين و بدگويي کنيد. اگر ميخواهيد ديگر کار بد نکند شما کار خوبي انجام دهيد. اين کار خوب در او اثر گذاشته و ياد ميگيرد که چگونه بايد با ديگران رفتار کند. چه بسا همين رفتار شما باعث شود که آن کسي که با شما دشمني دارد، به يک دوست صميمي تبديل شود. اين نص آيه قرآن است. اين اوج ارزشهاي رفتاري در مسائل اجتماعي نسبت به کساني است که رفتار ناهنجاري دارند.[9]
وظیفه دینی و اخلاقی ما در قبال خطاهایی که نسبت به دیگران مرتکب شدهایم.
وظیفه اسلامی و اخلاقی ما در قبال افرادی که در حق آنها ظلمی مرتکب شدهایم، در صورت امکان عذرخواهی و جلب رضایت آنهاست. اگر حق الناسی كه از ديگران ضايع شده جنبه آبرويي داشته باشد مثلاً غيبت و یا تهمت و بهتان به کسی باشد در صورت امكان بايد رضايت آنها را به دست آوریم و اگر در صورت رضایت گرفتن موجب فساد مهمترى (مثل زد و خورد و اختلاف شديد و غیره) میشود لازم نيست به آنها گفته شود، بلکه بین خود و خدای خود توبه واقعی نموده و برای آنها از خداوند طلب مغفرت نماییم. اگر حق الناس جنبه مالی دارد مثل اين كه پولى را از كسى سرقت نموده، يا غصب کرده، يا در معامله كمفروشى كرده، يا پول زيادترى گرفتهایم، در صورتى كه شخص متضرر را میشناسیم رضايتش را حاصل كنیم. اگر صاحبش را نمیشناسیم، از طرف او به فقرا صدقه بدهیم. اگر صاحبش فوت كرده به ورثه او مراجعه نموده و از آنها در خواست رضايت کنیم. اگر آنچه ذکر شد، به هيچ وجه امكان نداشت توبه واقعى نموده و به آمرزش خداوند امیدوار باشیم.
اما در صورتی که از صاحب یا صاحبان حق عذرخواهی کردیم و در صدد جلب رضایت آنها برآمدیم، ولی آنها از پذیرش عذرخواهی ما سر باز زدند و رضایت ندادند (که مرکز ثقل سؤال شما هم همین مساله است)، در این صورت، ما به وظیفه دینی و اخلاقی خود نموده و از آثار و پیامدهای مثبت عفو و گذشت بهرهمند شدهایم و این مساله هیچ منافاتی با آیات شریفه و روایات که میفرماید: ببخشید تا بخشیده شوید، ندارد؛ زیرا معنای این جمله این است: شمایی که انتظار و توقع دارید، خداوند و دیگران شما را ببخشد، خود نیز از خطاها و لغزشهای دیگران چشمپوشی نموده و راه عفو و گذشت را در پیش گیرید. وقتی شما دیگران را میبخشید، در حقیقت فرهنگسازی میکنید و فرهنگ گذشت و چشمپوشی از خطاهای دیگران را در جامعه ترویج میکنید، این مساله باعث میشود که دیگران نیز خطاهای شما را نادیده گرفته و فرهنگ عفو و گذشت در جامعه حاکم شود. در نهایت اگر کسی یا کسانی پیدا شد که از کوتاهیها و لغزشهای شما چشمپوشی نکرد، خداوند موجبات آمرزش شما را در قیامت فراهم میکند.
رسول خدا - صلی الله علیه و آله- در حالی که نشسته بودند، ناگهان لبخندی بر لبان مبارکشان نقش بست، به گونهای که دندان های حضرت نمایان شد! از حضرت علت خنده را پرسیدند، فرمود: دو نفر از امت من میآیند و در پیشگاه پروردگار قرار میگیرند؛ یکی از آنان میگوید: خدایا! حق مرا از ایشان بگیر! خداوند متعال میفرماید: حق برادرت را بده! عرض میکند: خدایا! از اعمال نیک من چیزی نمانده متاعی دنیوی هم که ندارم. آنگاه صاحب حق میگوید: پروردگارا حالا که چنین است از گناهان من بر او بار کن! پس از آن اشک از چشمان پیامبر صلی الله علیه و آله سرازیر شد و فرمود: آن روز، روزی است که مردم احتیاج دارند گناهانشان را کسی حمل کند. خداوند به آن کس که حقش را میخواهد میفرماید: چشمت را برگردان، به سوی بهشت نگاه کن، چه میبینی؟ آن وقت سرش را بلند میکند، آنچه را که موجب شگفتی اوست از نعمتهای خوب میبیند، عرض میکند: پروردگارا! اینها برای کیست؟ میفرماید: برای کسی است که بهایش را به من بدهد. عرض میکند: چه کسی میتواند بهایش را بپردازد؟ میفرماید: تو. میپرسد: چگونه من میتوانم؟ میفرماید: برادرت را ببخش. عرض میکند: خدایا! از او گذشتم. بعد از آن، خداوند میفرماید: دست برادر دینی ات را بگیر و وارد بهشت شوید! آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: پرهیزکار باشید و مابین خودتان را اصلاح کنید![10]
[/HR][1]. بقره، آیه 194.
[2]. صحیفه سجادیه، دعای 16 (تضرع در طلب عفو از عیوب)
[3]. محمدی ریشهری، محمد؛ میزان الحکمه، ج6، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1375، ص367.
[4]. متقى هندى، علاء الدين على، كنز العمّال فى سنن الأقوال و الأفعال، ج3، تحقيق و تصحيح شيخ بكرى حيانى و شيخ صفوة الصفا، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1409 ھ .ق، ص110.
[5]. محمدی ریشهری، محمد؛ همان، حدیث 13184.
[6]. نور، آیه 22.
[7]. نهج الفصاحه، ح 2768.
[8]. فصلت، آیه 43.
[9]. عليرضا فاخري و محمد حسين منتظري؛ اخلاق خانواده، ج1، تهران، مرکز تحقيقات اسلامي سپاه، 1378، ص 54-53.
[10]. محمود، ناصری؛ داستانهای بحارالانوار، ج1، قم، نشر زائر، 1388.
من مشکل بخشش دارم..... :hamdel:
نمیتونم ببخشم وقتی میبینمشون یادم میاد که چه حقه ای بهم زدن و چه دروغهایی بهم گفتن.........
نمیتونم هنوز هم فکر میکنن که زرنگن
همه چیز عوض شده و من فرد دیگه ای شدم حالا دیگه اون اخلاق قبلم رو ندارم چون از محبتم سوء استفاده شد از صداقتم سوء استفاده شد از اخلاقم و............
خیلی سخته
البته یه سوالی: وقتی ببخشییم یعنی که دیگه اون برخورد هاشون باید فراموش بشه ؟؟؟؟؟؟
چطوری از یاد میره /؟!
چطوری وقتی به کسی که سن مادربزرگ آدم رو داره و بهم یه برخوردی داره که من به خاطر سنش و بزرگیش احترام گذاشتم و هیچی نگفتم و اون فکر میکنه که من چیزی متوجه نمیشم...
از همه ی دوستانی که توی بحث شرکت کردند متشکرم .......
اما
امان از این امای وسط همه ی جمله ها
اما موضوع این بود که چگونه ببخشیم تا بخشیده شویم
شما چه طوری دیگران و میبخشید
به خودتون چی میگید که دلتون راضی میشه که گذشت کنید ؟
توی بحثهای روانشانسی ، وقتی می خوای کسی را ببخشی ، قبل از خواب یکم بهش فکر می کنی و بعدش باهاش حرف می زنی و به خدا میگی خدا برای سلامتی خودم می بخشمش و ازت میخوام کمکم کنی و می خوابی . در اکثر مواقع ، خواب اون شخصی را میبینی که نمی تونی ببخشیش . این خواب طوری طراحی شده که بتونه کار تو را در بخشیدن راحت تر کنه .
قبل از بخشش به خودت فکر کن و بگو که اگر نبخشم ، چه اتفاقی برای من میافته ؟ اولا که بخشش مربوط هست به روان آدمی و اگر روان کسی مریض بشه ، جسمش هم مریض میشه . پس برای سلامت جسممون هم که شده ببخشیم . ثانیا با بخشش ، می تونی از بسیاری از پلیدی ها دور بشی . پس ببخش تا بخشیده شوی . کسی که بنده خدا را می بخشه ، خدا هم او را می بخشه .
منم توی جریان بخشش دچار مشکل هستم اما اینقدر به خودم کلنجار میرم که بتونم ببخشم . :Gol: