شما مي توانيد جزء شروط ضمن عقد تمامي اينها را مطالبه كنيد .
سلام
من خیلی از مطالب رو مطالعه کردم متاسفانه اونجور که فهمیدم بعضی از شرط هایی که ضمن عقد توسط زوجه نوشته میشه باطل و اصلاً کاربردی نداره .
لطفا دقت کنید :
این شروط در مادهٔ ۲۳۲ قانون مدنی به طور کلی به سه دستهٔ غیر مقدور، بیفایده و نامشروع تقسیم شدهاند: بعنوان مثال گفته شده :
بسیاری از فقها شرط به اینکه مرد همسر دیگری نگیرد را هم از جمله شروط باطل میدانند و در واقع آن را مثال اصلی چنین شرطی ذکر کردهاند. برای مثال محمدحسن نجفی در شرائع مینویسد: «اگر شرط خلاف مشروعی کند. مثلاً بر سر او زن نگیرد یا با کنیزانش آمیزش جنسی نکند، شرط باطل است ولی عقد و مهریه صحیح است. شهید اول هم در لمعه مینویسد: «اگر شرط مخالف شرع شود شرط باطل و عقد و مهریه صحیح است، مانند اینکه شرط کند سرش زن نگیرد» . از سویی بعضی ها هم گفتن اگر چنین شرطی در عقد ذکر شود ازدواج دوم مردم باطل است ؟
شرط شود که مرد حق طلاق نداشته باشد. آیا منظوز از آین شرط همون دادن حق طلاق به زنه ؟ ( پس نوشتنش در عقدنامه هیچ سود و منفعتی نداره )
دوست عزیز اگه کامل خونده باشی می بینی که نوشتم بر اساس زمان قانون تغییر نمیکنه تبصره و ماده بهش اضافه یا کم میشه همین
چرا تغییر میکنه ، خودم دیدم و یک جایی خوندم که پیامبر روی فلان چیز زکات قرار میداد و امام علی ع روی چیز دیگری .
من خیلی از مطالب رو مطالعه کردم متاسفانه اونجور که فهمیدم بعضی از شرط هایی که ضمن عقد توسط زوجه نوشته میشه باطل و اصلاً کاربردی نداره .
کلا این هم واسه من سواله . چرا حق طلاق با مرده ؟ واسه این یکی دیگه چه توضیحی قراره به خورد ما بدن؟ یعنی میگن زن هر وقت میلش کشید سر بچه بازی و الکی میره طلاق میگیره ؟ اینجوری یعنی اینکه زن هوسبازه خیلی ! و هیچ عقلی نداره کلا ! و همین که یه کمی احساسی شد ، فرار میکنه ! و از طرفی هی میگن زن باوفا تره . کدومشو باور کنیم آخرش !
خواستم چندتا سوال از زینب خانم و کاربران هم عقیده با آن بپرسم؟
آیا شما به مابقی اوامر و نواحی دین ازجمله نماز و روزه و حجاب و محرم و نامحرم و خمس و غیبت و......... توجه کامل دارید و بطور کامل آنها را
انجام میدهید یا با آن ها هم مشکل دارید و یا سهل انگارید؟
اگر خدای ناکرده این گونه است که دیگر جای بحث نیست ، چون شما به مواردی هم که ایمان دارید ، عمل نمیکنید
( خدای ناکرده قصد توهین ندارم، فقط سوال پرسیدم و نگفتم که به این صورت است)
ثانیا از اسم دین ما مشخص است که ما مسلمانیم و باید تسلیم خداوند دانا و عالم و عادل باشیم و اگر فلسفه و دلیل احکام را نمیدانیم ، نباید نعوذبالله بگویم که قوانین خداوند ناعادلانه است
همانطور که دلیل اینکه چرا نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است را نمیدانیم ،ولی نماز را به این گونه میخوانیم، باید بقیه احکام خداوند را هم عابدانه قبول کنیم
حتما عده ای میگویند پس عقل چه؟ اما باید بدانیم عقل انسان قادر به درک فلسفه همه احکام نیست
ثانیا از اسم دین ما مشخص است که ما مسلمانیم و باید تسلیم خداوند دانا و عالم و عادل باشیم و اگر فلسفه و دلیل احکام را نمیدانیم ، نباید نعوذبالله بگویم که قوانین خداوند ناعادلانه است
همانطور که دلیل اینکه چرا نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است را نمیدانیم ،ولی نماز را به این گونه میخوانیم، باید بقیه احکام خداوند را هم عابدانه قبول کنیم
من هم مثل شما هم نماز می خونم هم روزه میگیرم هم حلال و حرام سرم میشه .ولی نه من از این جور احکام خبر داشتم نه مادرم، واقعا سواله برامون، پرسیدیم به جواب برسیم همین :Gol::Gol:
یعنی واقعا گذر زمان، وضع کنونی جامعه، ............. هیچ تغییری نباید در این احکام به وجود بیاره در حالی که ما یک جور احکام داریم به اسم احکام ثانویه که با توجه به شرایط و زمان و بر طبق نظر مراجع و صاحب نظران باید تنظیم شن چطور این احکام ثانویه هیچ وقت شامل حال احکام زنان نشد !!!!!!!!!!!!
بعد هم لطفا اینقدر سریع موضع نگیرید اینها فقط سوالاتیه که باید جوابی قانع کننده براش وجود داشته باشه اگر هم قانع کننده نیست باید در این احکام بازنگری بشه البته این نظر منه . :Gol:
آیا شما به مابقی اوامر و نواحی دین ازجمله نماز و روزه و حجاب و محرم و نامحرم و خمس و غیبت و......... توجه کامل دارید و بطور کامل آنها را
دوستان توجه کنید ما منظورمون این نیست که دین اسلام عدالت رو برقرار نکرده بلکه برداشت هایی که از دین شده رو میگیم منظورمون اینه با گذشت زمان باید خیلی از قوانینی که توسط علما صادر شده تغییر کند جامعه الان رو که نمیشه با جامعه 1400 سال پیش در نظر گرفت مگر نه اینکه امام على عليه السلام فرموده است : آداب و رسوم زمان خودتان را با زور و فشار به فرزندان خويش تحميل نكنيد، زيرا آنان براى زمانى غير از زمان شما آفريده شده اند.
الان چطور میشه به یک زن تحصیل کرده فهماند که حق خروج از خانه اشتغال و تحصیل بدون اذن شوهر را ندارد یا اینکه به خاطر مصالح جامعه حاضر بشه با سه زن دیگه زندگی کنه یا در مساله دیه بسيار مشكل است كه بپذيريم كه چشم و گوش زن و مرد با يكديگر متفاوت است
سلام علیکم
خواستم چندتا سوال از زینب خانم و کاربران هم عقیده با آن بپرسم؟
آیا شما به مابقی اوامر و نواحی دین ازجمله نماز و روزه و حجاب و محرم و نامحرم و خمس و غیبت و......... توجه کامل دارید و بطور کامل آنها را
انجام میدهید یا با آن ها هم مشکل دارید و یا سهل انگارید؟
اگر خدای ناکرده این گونه است که دیگر جای بحث نیست ، چون شما به مواردی هم که ایمان دارید ، عمل نمیکنید
آیا شما به همهی دستورهای اسلام پایبند هستید؟
اگر پاسختان «نه» باشد؛ که هیچ!
اگر پاسختان «بله» باشد، نشاندهندهی این است که به دستورهای خدا پایبند نیستید! زیرا کسانی که به خدا باور دارند، هیچگاه باور کامل به خود ندارند و هموراه خود را گناهکار میدانند؛ چون خودبینی، کار اهریمنان است و آدمهای راستین، هیچگاه چنین سخنی که نشاندهندهی خودبینی است را نمیگویند.
( خدای ناکرده قصد توهین ندارم، فقط سوال پرسیدم و نگفتم که به این صورت است)
هیچکس در اینجا، در پی نیش زدن به دیگران نیست؛ تنها میخواهند قانونهای اسلامی از قانونهای مسلمانی جدا شوند.
ثانیا از اسم دین ما مشخص است که ما مسلمانیم و باید تسلیم خداوند دانا و عالم و عادل باشیم و اگر فلسفه و دلیل احکام را نمیدانیم ،
اسلام، درونمایهاش، تسلیم شدن در برابر راستی و درستی است؛ نه چیز دیگر. اگر چنین بود؛ بارها در قرآن نمیآمد: «این قرآن برای کسانی است، که میاندیشیند»
همانطور که دلیل اینکه چرا نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است را نمیدانیم ،ولی نماز را به این گونه میخوانیم، باید بقیه احکام خداوند را هم عابدانه قبول کنیم
حتما عده ای میگویند پس عقل چه؟ اما باید بدانیم عقل انسان قادر به درک فلسفه همه احکام نیست
خواندن چهار یا سه رکعت در نماز، سختی چندانی ندارد و زندگی مردمان را با مشکل همراه نمیسازد؛ به همینروی، کسی نمیگوید چرا یک رکعت، به جای چهار رکعت نخوانیم؟
ولی چند قانونی که در اینجا در مورد گفت و گو شده است؛ زندگی زنان را با مشکل بسیاری روبرو میکند چه از دید رفتاری (که همسر آنان را محروم کند) و چه از دید پنداری ( به کیشی باور داشته باشند که در مورد زنان ستمگرانه قانونگذاری میکند).
هر آدمی که بخواهد سوار خودرویی شود، در ابتدا از چند و چُون آن خودرو سر در میآورد.
برای نمونه: نگاه میکند آیا چرخهایش پوسیده نیست؟
اگر چرخهایش پوسیده باشد، وی نمیتواند با آن خودرو به جایی برسد؛ چون باور به درستی آن ندارد.
اکنون کسی پیدا میشود و میگوید: «موتور این خودرو که ایرادی ندارد! چرا سوار نمیشوی؟»
آیا هنگامی که چرخهای یک خودرو پوسیده باشد ولی موتور آن سالم باشد، میتوان به آن خودرو باور پیدا کرد و سوارش شد؟
برای باورسازی، درستی هرچیزی باید همهجانبه باشد.
آیا شما به مابقی اوامر و نواحی دین ازجمله نماز و روزه و حجاب و محرم و نامحرم و خمس و غیبت و......... توجه کامل دارید و بطور کامل آنها را
انجام میدهید یا با آن ها هم مشکل دارید و یا سهل انگارید؟
اگر خدای ناکرده این گونه است که دیگر جای بحث نیست ، چون شما به مواردی هم که ایمان دارید ، عمل نمیکنید
( خدای ناکرده قصد توهین ندارم، فقط سوال پرسیدم و نگفتم که به این صورت است)
سلام . منم به عنوان یکی از هم عقیده ها با زینب جون ، جواب میدم. بله من عمل میکنم
ثانیا از اسم دین ما مشخص است که ما مسلمانیم و باید تسلیم خداوند دانا و عالم و عادل باشیم و اگر فلسفه و دلیل احکام را نمیدانیم ، نباید نعوذبالله بگویم که قوانین خداوند ناعادلانه است
به نظر من فلسفه احکام برای همه باید مشخص باشه . اگر قرار باشه این همه سوال بی جواب باشه ، پس از کجا باید بفهمیم اون دین بر حقه ؟ این احکام برای ما هستن ، و ما باید حقیقتشونو کشف کنیم ؟ مگه خدا اینا رو واسه خودش نوشته که فقط خودش باید بدونه ؟ اصلا این حرف با منطق جور در نمیاد . اگر کلمه به کلمه حرف های خدا ، حق و عدالت واقعی رو نشون نده و پر باشه از چیزهای مجهول ، این چنین دینی اصلا کامل نیست . چون ما نیومدیم 20 سوالی بازی کنیم که که من حدس بیستم رو بزنم و اشتباه باشه و خدا بگه تو باختی پس دیگه حرف نزن و قانونو عمل کن.
همانطور که دلیل اینکه چرا نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است را نمیدانیم ،ولی نماز را به این گونه میخوانیم، باید بقیه احکام خداوند را هم عابدانه قبول کنیم
به نظرم این مسائل با هم فرق دارن. نمیدونم چطور توضیحش بدم ولی خوب فرق دارن دیگه :ok: چون پای مصلحت فردی در میون نیست . چطور توضیحش بدم آخه :Ghamgin:
ولی ما در همه احکام زنانه تا میایم سوال کنیم میگن تسلیم باش. میگیم دیه ، کشتزار بودن ، عقل ناقص ، شهادت نصفه نیمه ، کتک خوردن در روابط جنسی ، هوو داشتن ، متعه کردن ، شر بودن ، عقرب بودن ، دام شیطان برای فریب مرد بودن ، ضعیف بودن ، مشورت نکردن با زن ، نیاموختن سوره یوسف ، قرار نگرفتن در بالا خانه ، حق طلاق نداشتن ، اجازه اش دست مرد بودن حتی برای کار کردن خودش ، و .... همش نباید سوال کنیم و تسلیم باشیم.
اسلام، درونمایهاش، تسلیم شدن در برابر راستی و درستی است؛ نه چیز دیگر. اگر چنین بود؛ بارها در قرآن نمیآمد: «این قرآن برای کسانی است، که میاندیشیند»
دقیقا ، آدم اگر سوال نکنه و دلیل رو ندونه که به راستی و درستیش پی نمیبره. در این صورت اگر فرض بر عدم سواله ، مابقی دین ها با اسلام فرقی ندارند و هر وقت کسی سوال واسش پیش بیاد ، اصلا نباید فکر کنه اون مشکل اون دینه . بلکه باید تسلیم باشه و سوال نپرسه . پس کلمه تغییر دین دیگه معنایی نداره چون سوال پذیرفته نیست (مثلا از مسیحیت به اسلام) :Gol:
خواندن چهار یا سه رکعت در نماز، سختی چندانی ندارد و زندگی مردمان را با مشکل همراه نمیسازد؛ به همینروی، کسی نمیگوید چرا یک رکعت، به جای چهار رکعت نخوانیم؟
ولی چند قانونی که در اینجا در مورد گفت و گو شده است؛ زندگی زنان را با مشکل بسیاری روبرو میکند چه از دید رفتاری (که همسر آنان را محروم کند) و چه از دید پنداری ( به کیشی باور داشته باشند که در مورد زنان ستمگرانه قانونگذاری میکند).
[FONT=Microsoft Sans Serif] *****
[FONT=Microsoft Sans Serif]هر آدمی که بخواهد سوار خودرویی شود، در ابتدا از چند و چُون آن خودرو سر در میآورد.
برای نمونه: نگاه میکند آیا چرخهایش پوسیده نیست؟
اگر چرخهایش پوسیده باشد، وی نمیتواند با آن خودرو به جایی برسد؛ چون باور به درستی آن ندارد.
اکنون کسی پیدا میشود و میگوید: «موتور این خودرو که ایرادی ندارد! چرا سوار نمیشوی؟»
آیا هنگامی که چرخهای یک خودرو پوسیده باشد ولی موتور آن سالم باشد، میتوان به آن خودرو باور پیدا کرد و سوارش شد؟
برای باورسازی، درستی هرچیزی باید همهجانبه باشد.
حرفی ندارم برای گفتن ، چرا که شما همه ی اون چیزی که من میخواستم بگم و نتونستم رو در چند کلمه به صورت کامل و عالی بیان کردید :Gol:
سلام
اجمالا از پست استارتر و چند صفحه پاياني متوجه شدم بحث شما روي چه موضوعي هست .
من فكر مي كنم اگر ديه مرد ده برابر هم بود باعث ارزش بيشتر مرد نبود همونطور كه اگر ديه مرد و زن با هم مساوي هم باشه دليل ارزشمندي اونها نيست .
مثلا سميه اولين شهيده اسلام هست - تازه ايشونو مقايسه مي كنم نه امثال حضرت زهرا سلام الله عليها رو - انصافا اين خانم چه ديدگاهي داشته چه ارزشي داشته كه ابدا با هزارها مرد قابل قياس نيست ، اونها بايد قرنها تلاش كنند تا شايد به اون ارزش و مقام برسند .
من متوجه زاويه بحث شما شدم ، اما فكر مي كنم بحث بر سر مسائلي كه ارزشي در دنيا و آخرت محسوب نميشده ببخشيدا ولي تا حدود زيادي كم عنايتيه .
همونطور كه بحث بر سر نصف بودن ديه و اذن خروج و ... از طرف خانمها اينطوره ، احساس ارزش كردن از طرف مردها هم براي همين موارد كم عنايتيه . خيلي زشته كه يك خانم مثلا ارزش خودش رو با اندام جنسي مرد مقايسه كنه فرضا كه ديه اون بيشتر باشه مگه اين دليل بر ارزش بيشتر داشتن مرده ؟ يا دليل كم بها بودن زنه ؟ اگر مردهايي رو مي بينيد كه به خانمها زور مي گن يا از امكاناتي كه خدا بهشون داده بد استفاده مي كنن دليل بر بي فكري ، كم خردي ، ضعف در جاي ديگه - كه ميخواد با اين مسائل ضعف خودش رو بپوشه- ، بي ظرفيتي و كوته فكري و كوته نظري اونه . خانمها كه نبايد با اين مقايسه ها خودشون رو از ارزش ساقط بدونند در حاليكه درخت تناور با هيچ طوفاني تكون نميخوره بلكه اين نهال ضعيف و نازكه كه با يك باد بهاري مي شكنه . بنظر من همه ي اين تفاوتهايي كه ميگين هيچ كدوم موجب تفاوت در ارزش انساني نيستند . بله درسته ما حق سوال كردن در مورد دينمون ، احكامش و فلسفه اش رو داريم من هم كنجكاوم :nevisandeh:هميشه هم سعي ميكنم مطالعه و فكر كنم ، براي مسائلي كه بايد دربارشون تحقيق كنم وقت ميذارم چون برام مهمند ؛ اعتقاداتم بيشترين حد اهميت رو دارند اما وقتي ما در قران داريم كه پيامبر (ص) مبين و مفسر قرانند و البته بعد از ايشون هم ائمه عليهم السلام مبين قران و احكامند و الان هم ما دسترسي مستقيم به ساحت مقدس حضرت مهدي عليه السلام رو نداريم چه بايد بكنيم ؟ شما مي گين احكام بايد بر طبق زمان عوض بشه خب كي بايد اين احكام رو عوض كنه ؟ هر كي سرخود ؟ مگه ما اجازه داريم در احكام خدا دست ببريم ؟
اين سردرگمي ماها ، تاوان سنگين شكستن چراغهايي است كه خدا براي هدايت ما نصب كرده ، فقط يك چراغ مونده ، ما بايد به اين حد برسيم كه بفهميم حضور يك امام معصوم در بين ما ضرورت داره ، ضرورت .
شايد ما نتونيم فلسفه خيلي از احكام رو بفهميم بله حق پرسش داريم ولي از چه كسي ؟مسلما از كسي كه صاحب قران و مبين قرانه و چون به ايشون دسترسي مستقيم نداريم نمي تونيم از پيش خودمون حكم كنيم كه اسلام درباره زن ظلم كرده يا رعايت عدالت رو نكرده .ما حقانيت دين اسلام رو بايد از راه ديگه اي اثبات كنيم . براي من - شخص خودم رو عرض مي كنم- تبعيت از احكام فعلي دين اسلام ، حكم استفاده از ماشيني رو داره كه موتورش سالمه و ميگن لاستيكهاش ممكنه معيوب باشه من يقينا از اين ماشين براي عبور از بياباني استفاده مي كنم كه ماندن در اون خطرناك و استفاده از هر وسيله ي ديگري ، نامطمئن تره چون عقلم بهم ميگه ماشيني كه تا الان خيلي از راننده هاي خبره و حرفه اي ازش استفاده كردند و اونها رو در راه نگذاشته مطمئن تر از ماشيني هست كه به درستي كار موتورش اطميناني ندارم و ممكنه وسط راه موتورش از كار بيافته اما با اين ماشين حتي با لاستيك پنچر هم ميشه به جاي مطمئني رسيد .
اينجا مي فهميم كه چرا ضرورت داره در هر زماني امام عادلي وجود داشته باشه كه مردم بهش دسترسي داشته باشند . اينجاست كه ضرورت ظهور ، با گوشت و پوست و جانمون حس ميشه . البته بله ما احكام ثانويه هم داريم ، احكام حكومتي داريم اما هر جا نياز باشه ولي فقيه از اونها استفاده مي كنه چون اونها هم بنا به ضرورت هستند . مثلا در مورد ديه من جسته گريخته مطالبي خواندم اينكه فاضل ديه رو بيت المال به خانواده زن پرداخت مي كنه البته چون بحث مطرح شده ي مقاله ، درباره بررسي پيشنهاداتي بود كه هم حكم فقهي در جاي خودش باقي بمونه و هم راهكارهاي حكومتي ارائه بشه .من خيلي دقت نكردم ولي ميخوام بگم اگرنياز و ضرورت احساس بشه حالايا با احكام حكومتي يا ثانويه يا ... راهكارهايي ارائه خواهند داد .
ساير موارد هم همينطورن . شما بايد اول حقانيت خدا ،قران و پيامبر و اسلام رو براي خودتون اثبات كنين بعد بريد سراغ فروعات احكام يعني از بالا به پايين . اما دقيقا شما مسير معكوس رو براي شناخت انتخاب كردين . شما وقتي روي نقشه به دنبال خيابان يا كوچه اي فرعي مي گرديد ، اول از مسير ها و خيابانهاي بزرگي كه ميشناسيد شروع مي كنيد و مسير و ميزان دوري و نزديكي خيابانها و كوچه هاي فرعي تر را با آن مي سنجيد نه بالعكس. بهر حال اين نظر بنده بود . ببخشيد طولاني شد .
خواستم چندتا سوال از زینب خانم و کاربران هم عقیده با آن بپرسم؟
آیا شما به مابقی اوامر و نواحی دین ازجمله نماز و روزه و حجاب و محرم و نامحرم و خمس و غیبت و......... توجه کامل دارید و بطور کامل آنها را انجام میدهید یا با آن ها هم مشکل دارید و یا سهل انگارید؟
ثانیا از اسم دین ما مشخص است که ما مسلمانیم و باید تسلیم خداوند دانا و عالم و عادل باشیم و اگر فلسفه و دلیل احکام را نمیدانیم ، نباید نعوذبالله بگویم که قوانین خداوند ناعادلانه است
یا زهرا
عليك سلام
بنده نماز ميخونم و رزوه هم ميگيرم نمي گم هميشه سر وقت و بدون هيچ اشكالي اما خب بهش عمل مي كنم
حجاب رو هم فكر مي كنم يعني مطمئن هستم كه رعايت ميكنم نمي گم صورتمو تنگ ميگيرم و فلان و بهمان
ارتباط با نامحرم رو هم چون شاغل هستم و گذشته از اون اقتضاي جامعه ايجاب مي كنه در حد معمول و البته به نظر خودم معقول دارم البته شايد به نظر خيلي ها همين حد مجاز نباشه ولي من همين مدلي هستم
غيبت شايد كه نه چرا دروغ چرا بعضي وقتها غيبت نقل مجلس خانمهاست و البته خيلي از آقايون
اهل خمس و زكات نيست چون تو كار خودم موندم فعلا ندارم خرج بقيه كنم :Nishkhand:
خب اينقد اطلاعات لازم بود تا تشخيص بديد من مسلمونم يا نه ؟ آره هستم اما دوست دارم بيشتر بدونم
در مورد بخش دوم سوالات بايد بگم چون نمي دانيم ميخوام بدونم
نميگم ناعادلانه است ميخوام دليلش رو بدونم كه جوابي نيست فعلا
من فكر مي كنم اگر ديه مرد ده برابر هم بود باعث ارزش بيشتر مرد نبود همونطور كه اگر ديه مرد و زن با هم مساوي هم باشه دليل ارزشمندي اونها نيست .
سلام .تشکر از وقتی که گذاشتین و جوابتون .روی چیزی قیمت کم و زیاد گذاشتن معلومه که نشون دهنده ی ارزشه ، پس چیه ؟ آیا 5000 هزار تومان رو میشه با 1 میلیون مقایسه کرد ؟ در این صورت من 5 هزار میدم یکی به من یک میلیون بده :ok: خوشحال هم میشم :Gol: این مورد خصوصا در مواقعی که دیه کامل برای نابود کردن عضوی از آدم داده میشه ، تعجب بر انگیزتر هم میشه. چون در حالت مردن مرد میگن دیه ش میرسه دست زنش و این به نفع زنه . ولی چرا کسی نیست که دیه قطع عضو ها رو که در صفحه قبل پرسیدیم رو بده ؟ اونجا که پول دیه میرسه دست خودش شخص ! برای رفع نقص ایجاد شده . مثلا موی مرد و زن ! که اولی دیه کامل مرد و دومی دیه کامل زن . اون وقت زن باید حجاب کنه چون موی زن به عنوان زیبایی بیان شده نه مرد .
ساير موارد هم همينطورن . شما بايد اول حقانيت خدا ،قران و پيامبر و اسلام رو براي خودتون اثبات كنين
اگر صفحات قبل رو مطالعه بفرمایید ، دقیقا من جواب بر این قسمت از پست شما رو چندین وقت قبل دادم :ok:
سلام .تشکر از وقتی که گذاشتین و جوابتون .روی چیزی قیمت کم و زیاد گذاشتن معلومه که نشون دهنده ی ارزشه ، پس چیه ؟ آیا 5000 هزار تومان رو میشه با 1 میلیون مقایسه کرد ؟ در این صورت من 5 هزار میدم یکی به من یک میلیون بده خوشحال هم میشم
من ارزش انساني رو گفتم . ارزش انساني رو با ريال نمي سنجند .چه 5000 تومن چه يك ميليون .
ما خيلي جا براي تحقيق و پژوهش در حوزه دين داريم اين هم يك موردش هست . ولي بنظر من ديه چه مساوي باشه چه برعكس الان باشه نه ارزش زن و رو بالا مي بره نه مرد و نه باعث يكساني ارزش اونها ميشه .ارزش هركسي رو خودش تعيين ميكنه .
من ارزش انساني رو گفتم . ارزش انساني رو با ريال نمي سنجند .چه 5000 تومن چه يك ميليون .
ما خيلي جا براي تحقيق و پژوهش در حوزه دين داريم اين هم يك موردش هست . ولي بنظر من ديه چه مساوي باشه چه برعكس الان باشه نه ارزش زن و رو بالا مي بره نه مرد و نه باعث يكساني ارزش اونها ميشه .ارزش هركسي رو خودش تعيين ميكنه .
به نظرم شما درست برداشت نکردید که منظور ما چی بوده ، حالا چه بسنجند و چه نسنجند ، بحث این نیست،هر چند برای جان انسان فلان مقدار پول پرداخته میشه و از قبل در نظر گرفته شده. اصل سوال چیز دیگه ای هست که نه فقط من بلکه چندین نفر دیگه ، چندین و چند بار پرسیدیم و منتظر جواب همون سوال هستیم :ok:
اسلام و عدالت درباره زنان
پرسش: سوالات زيادي در خصوص حقوق زن در اسلام مطرح است .مانند: نياز زن به اذن شوهر براي خروج از منزل ، براي ادامه تحصيل ، براي اشتغال حتي اگر دكتر هم باشي براي كار كردن بايد از شوهرت اجازه بگيري ، نصف بودن سهم ارث زن ، حق حضانت و سرپرستي فرزند كه عليرغم رنج بارداري ، به پدر واگذار مي شود ، ارزش شهادت زن نصف مرد است ، حق طلاق بدست مرد است ، ديه زن نصف ديه مرد است .
پاسخ : به دليل اينكه شما سوالات بسياري را يكجا مطرح كرديد ان شاء الله بصورت مجزا به توضيح هر يك خواهيم پرداخت : اذن زن از شوهر براي خروج از منزل ، ادامه تحصيل ، اشتغال
بحث مديريت يك بحث اساسي براي تمامي جوامع - چه جوامع بزرگ و چه جوامع كوچك مانند خانواده - است .مديريت خانواده در اسلام به معناي سالارگري و سلطه طلبي نيست و يك سمت غير قابل واگذاري نيست بلكه اولا بحث مديريت اجرايي در خانواده است (1)و ثانيا مرد مي تواند در هنگام ازدواج ، مديريت خانواده را با تعيين محدوده هاي آن در صورت درخواست زن و موافقت خودش ، به زن واگذار نمايد ( البته بحث تمكين غريزي غير از اين موارد است ) ضمن اينكه در هر دو صورت - چه مديريت با مرد باشد و چه با زن - به عنوان مدير مجموعه بايد برنامه ها و كارها را با او هماهنگ كرد . لذا اذن و اجازه و ... در محيط خانواده از باب سالارگري مرد نيست بلكه از باب هماهنگي با مدير مجموعه است . شما در اداره تان زماني كه مي خواهيد در ساعات كاري حتي يك ساعت بيرون برويد مرخصي مي گيريد . مرخصي به چه معناست ؟ چرا در برخي مواقع با مرخصي برخي ، موافقت نمي شود ؟آيا كسي مي گويد دكتر هم كه باشي براي خروج يكساعت از اداره بايد از مديرت مرخصي بگيري ؟ چرا ؟ زيرا همه مي دانند كه اين كسب اجازه به معني هماهنگي با مدير مجموعه است در مجموعه خانواده هم همينطور است ساير افراد مجموعه با مدير مجموعه هماهنگ باشند .
ما به وفور شاهديم كه مثلا مادر در خانواده مسئول رفتق و فتق امور فرزندان است ، مسئول خريد يا هماهنگي رفت و آمد هاي فاميلي است - او قرار ميهماني را مي گذارد يا ...- اينها بخش هايي از حوزه ي مديريت خانواده است كه مرد آنها را به زن واگذار كرده است و در واقع حتي خود مرد هم در اين موارد با زن هماهنگ مي كند .
يا مثلا مي بينيد كه از اموري جزيي مثل خريد وسائل منزل ، تا ازدواج فرزندان ، مرد خود را ملزم به مشورت با همسرش مي بيند چرا ؟ چون مشورت يكي از اصول همان مديريتي است كه شما آنرا سالارگري تعبير مي كنيد و توصيه اكيد ديني است كه شما به او نسبت مردسالاري در آن را مي دهيد :
حتي گاه شاهديم كه در برخي خانواده ها مرد بصورت كلي مديريت را به زن تفويض كرده است و خودش هم براي انجام امور با همسرش هماهنگ مي كند آيا معناي اين مساله ، زن سالاري است ؟وانگهي يكي از اصول صحيح مديريت از نظر قران كريم اين است كه مدير با ساير افراد زير مجموعه مشورت كند اما خودش تصميم نهايي را بگيرد :
...وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ...(آل عمران/159)
...با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن...
يعني پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - دستور مي يابند كه با مسلمانان مشورت كنند اما در مقام تصميم گيري ، خودشان تصميم نهايي را مي گيرند :"عزمت"
در ساير موارد هم مسلمانان بطور كلي به مشورت با هم در كارها امر شده اند :"...وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ..."(شوري/38)...و كارشان در ميانشان مشورت است...
همينطور دستوراتي براي مشورت در حوزه مسائل خانواده و فرزندان وجود دارد:
...فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا...(بقره/233)
پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضايت و صوابديد يكديگر كودك را [زودتر] از شير بازگيرند گناهى بر آن دو نيست
مسلما زماني كه براي امري مانند از شير گرفتن كودك ، والدين به مشورت و جلب رضايت يكديگر امر مي شوند براي امور مهمتر در خانواده هم مشورت خواهند كرد .
[FONT="]مرد در اسلام تكاليف مالي زيادي بر عهده دارد ، تقريبا تمامي تكاليف مالي خانواده بر عهده مرد است : نفقه زن و فرزندان ، تامين مسكن آنها ، مهريه زن ، تامين مالي والدين در صورت فقير بودن آنها ، ديه عاقله . [FONT="]لذا سهم ارث او نيز دو برابر زن است ضمن اينكه مرد، سهم دو برابر ارثش را در خانواده[FONT="] - [FONT="]يعني بين زن و فرزندانش[FONT="]- [FONT="]تزريق مي كند اما زن به دليل اينكه تكليف مالي ندارد ، سهم ارث نصفه اش را براي خودش نگه مي دارد ضمن اينكه از سهم ارث مرد به عنوان نفقه و مهريه و [FONT="]... [FONT="]هم استفاده مي كند لذا در مجموع و عملا سهم ارث آنها تقريبا برابر است[FONT="] .
[FONT="]حق حضانت و سر پرستي فرزندان ، با مرد است
[FONT="]اجازه بدهيد شرايط يك زن را پس از طلاق بررسي كنيم با فرض اينكه ، حق حضانت فرزندان با مادر باشد . [FONT="]شرايط زن پس از طلاق[FONT="] :
[FONT="]يك زن تنها با دو سه بچه كه هم بايد مسكن آنها را تامين كند ، هم خرجشان را بدهد ، هم تربيتشان كند و هم بالاخره زن هم آدم است مي خواهد ازدواج مجدد كند گناه كه نيست ، حالا با اين شرايط چه كسي با خانمي با اين شرايط ازدواج مي كند ؟ و اگر هم ازدواج نكند بايد مسئوليت هزينه ها و تربيت بچه ها را به تنهايي بردوش بكشد حالا فرض كنيم كه حتي تامين هزينه ها بر عهده پدرشان باشد ، زن مي خواهد ازدواج كند با وجود دو سه بچه - حالا شايد بيشتر شايد هم كمتر- چند درصد شانس ازدواجي بهتر از ازدواج قبلي را دارد ؟ فراموش نكنيد فرض را بر اين گرفتيم كه سرپرستي بچه شرعا و قانونا با زن است يعني او پس از ازدواج مجددش بايد با بچه هايش زندگي كند و بايد آنها را سرپرستي كند[FONT="] .
[FONT="]حالا شرايط پدر بچه ها بعد از طلاق - با فرض بالا[FONT="]- :
[FONT="]پس از طلاق ، مرد با فراغ خيال ، بدون هيچ مسئوليتي - نهايتا تامين هزينه زندگي بچه ها- مانند يك پسر مجرد بدون كوچكترين مزاحمت و مسئوليتي ، اقدام به ازدواج مجدد مي كند و اين پروسه را با يك زن ديگر تكرار مي كند در حاليكه مسئوليت تربيت و نگهداري فرزندانش بر عهده ي زني مطلقه است كه براي ازدواج مجدد - حتي اگر فرزندي هم نداشت باز هم - مشكلاتي براي او وجود داشت چه رسد با چند بچه[FONT="] .
[FONT="]بنظر شما در اين شرايط توصيف شده جديد ، حقوق بيشتري به زن تعلق مي گرفت ؟ يا اكنون كه: [FONT="] اولا تعيين مسئوليت فرزندان بر عهده ي مرد ، خود عامل بازدارنده ي مهمي براي مرد است زيرا حق طلاق بدست مرد است و چون مسئوليت فرزندان با مرد است به راحتي اقدام به طلاق همسرش نمي كند . [FONT="] وثانيا اين حق حضانت غير قابل واگذاري نيست. لذا تعيين مرد - يا در صورت عدم وجود او ولي پدري بچه- عملا به نفع زن است زيرا او را در حصار مسئوليت و ... قرار نمي دهد ضمن اينكه حق ديدار و حتي نگهداري فرزند بصورت هفتگي و... را دارد و ضمنا قابل واگذاري هم هست . آنچه از بي عدالتي و تضييع حقوق در خصوص زن ، ملاحظه مي كنيد به عملكرد بد افراد باز مي گردد نه به ناحق بودن قوانين و دستورات الهي[FONT="] .[FONT="]
[FONT="]ضمنا فراموش نكنيم كه وقتي حق طلاق را خداوند به مرد داده اگر قرار باشد مسئوليت و نگهداري فرزند هم پس از طلاق بر عهده ي مادر باشد آنوقت مردان بي تعهد ، براحتي همسرانشان را با داشتن فرزند طلاق داده و به سراغ تجربه نمودن زندگي ديگري مي روند اما مسئوليت فرزندان - هم از نظر مالي و هم سرپرستي - بر دوش مرد ، خود عامل بازدارنده ي مهمي است[FONT="] .
آيا ارزش شهادت زن به دليل نقص عقلي كه به او نسبت مي دهند نصف شهادت مرد است ؟
شهادت يك حق نيست ، يك تكليف است و كسي براي سبك تر بودن تكليفش ناراحت نمي شود ضمن اينكه زن ناقص العقل نيست و در قرآن كريم علت نصف بودن شهادت زن نسبت به مرد ، نقص عقل بيان نشده است :...فان لم يكونا رجلين فرجل وامراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احداهما فتذكر احداهما الاخري...
...پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن، از ميان گواهانى كه (به عدالت آنان) رضايت داريد (گواه بگيريد)، تا (اگر) يكى از آن دو (زن) فراموش كرد، (زنِ) ديگر، وى را يادآورى كند....
آيا معناي اين مساله و ياد آوري ، نقص عقل است به معناي اينكه او در قدرت فكر و فهم مطالب و مسائل ، ناتوان است ؟
ضمنا توجه داشته باشيد كه در قرآن كريم ايات بسياري دال بر يكساني و هموزني زن و مرد است :
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ (غافر/40)
هر كه كار شايسته كند چه مرد باشد يا زن در حالى كه ايمان داشته باشد در نتيجه آنان داخل بهشت مى شوند و در آنجا بى حساب روزى مى يابند
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ...(آل عمران/195)
پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [و فرمود كه] من عمل هيچ صاحب عملى از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگريد تباه نمى كنم
اگر زن از ديدگاه قران كريم ، ناقص العقل مي بود ، چگونه مورد خطاب امر و نهي قرار مي گيرد ، امر و نهي ايي كه تنها با بلوغ و عاقل بودن افراد ، معنا مي يابد و نيز جزا دادن و پاداش يا مجازات ، تنها در صورت عاقل بودن فرد مفهوم پيدا مي كند و حال اينكه خطابات امر و نهي در قران كريم در خصوص امور عمومي - يعني در اموري كه اختصاصي زن يا مرد نيست - يكسان است .
در خصوص علت اينكه در آيه فوق ، شهادت دو زن معادل شهادت يك مرد است دلايل مختلفي بيان شده است ؛ برخي بر اين عقيده اند كه علت وجود دو زن به جاى يك مرد در گواهى، يا به خاطر روحيّهى ظريف و عاطفى آنهاست و يا به جهت آن است كه معمولاً زنان در مسائل بازار و اقتصاد حضور فعّال ندارندو آشنايى آنها با نحوهى معاملات كمتر است.(2)
استاد جوادي املي در بيان علت ضميمه كردن دو شاهد زن به يك مرد مي فرمايند:
" شهادت ، امري مستند به حس و مشاهده است و حضور و شهود زن در مواردي محدود يا محذور است ...اينكه شهادت دو زن در حكم شهادت يك مرد است براي اين نيست كه زن ، عقل و دركي ناقص دارد و در تشخيص خود اشتباه مي كند بلكه اگر يكي از آن دو فراموش نمود ديگري او را تذكر بدهد – ان تضل احديهما فتذكر احديهما الاخري – زيرا زن بر اثر اشتغال به كارهاي خانه ، تربيت بچه،مشكلات مادري ، و محدوديت شهود حسي ، در بيشتر موارد شايد صحنه حادثه را فراموش كند يا بر اثر موانع و محدوديتهاي اخلاقي واجتماعي كاملا بر موضوع اشراف نداشته باشد بنابراين دو نفر باشند تا اگر يكي يادش رفت ديگري او را ياد آور شود " ( 3)
اگر معناي آيه وجود نقص در عقل زن بود ، معقول آن بود كه اساسا شهادت زن ، در اين مورد پذيرفته نباشد زيرا زن اول برداشت و شهادتش به دليل نقص عقل ، پذيرفته نيست ، زن دوم هم همين شرايط را دارد ، لذا نقص در نقص كه تكامل نمي آورد بنابراين علت اين عدم برابري در شهادت در آيه فوق به تفاوت در تفكر و قدرت عاقله نيست بلكه مي تواند حمل به همان عدم اشراف كامل به موضوع به دليل اشتغالات زياد و يا عدم اشراف به مساله به لحاظ عدم مهارت كافي و وافي در امور تجاري باشد –والله اعلم- ديه زن نصف ديه مرد
اگر ديه را ، معادل بها و نمايانگر ارزش مادي افراد بدانيد و چون ديه زن نصف ديه مرد است به زعم شما ارزش او را نصف مرد در اسلام تلقي نماييد ، پس حكم جهاد كه در اسلام بر مرد واجب است و هيچ ديه اي به او تعلق نمي گيرد و حتي در صورت نقص عضو در جنگ نه بهايي و ديه اي شرعا دارد و نه در صورت مرگ ، ديه اي دارد در نظر شما چگونه است ؟ . اگر استدلال شما بر مبناي ارزش گزاري انساني در ديه باشد و اينكه مرد ارزشش از زن در اسلام بر اساس ديه، بيشتر هست چه پاسخي به حكم جهاد كه در اسلام بر مرد واجب است و هيچ ديه اي دريافت نمي كند داريد ؟ آيا معناي اين حكم اين هست كه خدا براي مرد ارزشي قائل نبوده و جان او را فدا نموده بدون حتي يك ريال ديه ؟درصورتي كه حكم جهاد را بر زن واجب نكرده است و مرد در جهاد بايد جانش را بدهد اما زن بايد بنشيند در خانه اش در امنيت كامل ؟ ملاحظه مي كنيد كه اين استدلال – يعني ارزش گزاري بر مبناي ديه – جواب نمي دهد زيرا اگر ديه زن را در يكجا نصف ديه مرد مي بينيد در جاي ديگر مرد بدون دريافت هيچ ديه اي براي جهاد بايد يا جانش را فدا كند يا قطع عضو شود يا مجروح گردد و ... در صورتي كه هيچ مسئوليت و امري در اين زمينه متوجه زن نيست .
زن بايد سختي حجاب را تحمل كند كه مرد به گناه نيافتد
در كدام بخش اسلام و بويژه قران كريم آمده است كه زن براي اينكه مرد به گناه نيافتد بايد خودش را بپوشاند ؟ اگر اين علتي كه شما بيان مي كنيد درست بود ، اگر خانمي حجابش را رعايت نكرد و به تعبيري اصلا حجاب نداشت و مردي هم به گناه افتاد ، از ديگاه قانون اسلام آن مرد بايد بي گناه باشد زيرا شخص ديگري - زن - او را به گناه انداخته و در واقع آن مرد در به گناه افتادن ، اراده و اختياري نداشته است . در حاليكه ابدا اينطور نيست مرد حد مي خورد چرا ؟ چون وظيفه غض بصر داشته و مراعات نكرده و در گناه كردن ، مختار بوده است . زن و مرد در اسلام ، وظايف اجتماعي مختص به خود را دارند و عدم انجام وظايف يكي ، اذن تعطيل تكليف ديگري نمي باشد ، اگر زن حجاب نداشت مرد تكليف غض بصرش ، معلق يا تعطيل نمي شود يا بعكس . بنابراين فلسفه حجاب در اسلام به گناه نيافتادن مرد نيست . بلكه قران مجيد مي فرمايد :
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا( احزاب/59)
اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش هاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است
فايده حجاب به خود زن باز مي گردد .
اگر كسي كيف پر از پول و جواهراتش را وسط خيابان نگذارد تا دزد نبرد فايده اش مال آن فرد است يا دزد ؟ توصيه هاي امنيتي پليس براي حفظ اموال و به نفع افراد است يا دزد ؟ پليس با توصيه هاي امنيتي افراد را محدود مي كند تا آنها منتفع بمانند و مال باخته نشوند يا دزد به گناه نيافتد ؟ لذا اينطور نيست كه تكليف حجاب زن براي راحتي و به گناه نيافتادن مرد باشد .
(1)- نقل به مضمون ،ر.ك:زن در آيينه جلال و جمال ،ص 327 (2)- تفسير نور ، ذيل آيه 282 بقره (3)- زن در آيينه جلال و جمال ، ص 344
كليد واژه ها : اذن زن از شوهر ، ديه زن ، ارث زن ، شهادت زن
سلام
من خیلی از مطالب رو مطالعه کردم متاسفانه اونجور که فهمیدم بعضی از شرط هایی که ضمن عقد توسط زوجه نوشته میشه باطل و اصلاً کاربردی نداره .
لطفا دقت کنید :
این شروط در مادهٔ ۲۳۲ قانون مدنی به طور کلی به سه دستهٔ غیر مقدور، بیفایده و نامشروع تقسیم شدهاند: بعنوان مثال گفته شده :
آیا واقعا اینجوریه ؟
چرا تغییر میکنه ، خودم دیدم و یک جایی خوندم که پیامبر روی فلان چیز زکات قرار میداد و امام علی ع روی چیز دیگری .
کلا این هم واسه من سواله . چرا حق طلاق با مرده ؟ واسه این یکی دیگه چه توضیحی قراره به خورد ما بدن؟ یعنی میگن زن هر وقت میلش کشید سر بچه بازی و الکی میره طلاق میگیره ؟ اینجوری یعنی اینکه زن هوسبازه خیلی ! و هیچ عقلی نداره کلا ! و همین که یه کمی احساسی شد ، فرار میکنه ! و از طرفی هی میگن زن باوفا تره . کدومشو باور کنیم آخرش !
سلام. چراااااااااااااااااااااا؟ :Moteajeb!: حدیثی ، آیه ای چیزی در این مورد هست ؟ :Moteajeb!:
خوب اصل قانون که زکاته تغییری نکرده فقط به چه چیزی تعلق میگیره عوض میشه
آها ، درست میگین. پس منظور منم همین مدلش بود :Nishkhand:
سلام علیکم
خواستم چندتا سوال از زینب خانم و کاربران هم عقیده با آن بپرسم؟
آیا شما به مابقی اوامر و نواحی دین ازجمله نماز و روزه و حجاب و محرم و نامحرم و خمس و غیبت و......... توجه کامل دارید و بطور کامل آنها را
انجام میدهید یا با آن ها هم مشکل دارید و یا سهل انگارید؟
اگر خدای ناکرده این گونه است که دیگر جای بحث نیست ، چون شما به مواردی هم که ایمان دارید ، عمل نمیکنید
( خدای ناکرده قصد توهین ندارم، فقط سوال پرسیدم و نگفتم که به این صورت است)
ثانیا از اسم دین ما مشخص است که ما مسلمانیم و باید تسلیم خداوند دانا و عالم و عادل باشیم و اگر فلسفه و دلیل احکام را نمیدانیم ، نباید نعوذبالله بگویم که قوانین خداوند ناعادلانه است
همانطور که دلیل اینکه چرا نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است را نمیدانیم ،ولی نماز را به این گونه میخوانیم، باید بقیه احکام خداوند را هم عابدانه قبول کنیم
حتما عده ای میگویند پس عقل چه؟ اما باید بدانیم عقل انسان قادر به درک فلسفه همه احکام نیست
یا زهرا
من هم مثل شما هم نماز می خونم هم روزه میگیرم هم حلال و حرام سرم میشه .ولی نه من از این جور احکام خبر داشتم نه مادرم، واقعا سواله برامون، پرسیدیم به جواب برسیم همین :Gol::Gol:
یعنی واقعا گذر زمان، وضع کنونی جامعه، ............. هیچ تغییری نباید در این احکام به وجود بیاره در حالی که ما یک جور احکام داریم به اسم احکام ثانویه که با توجه به شرایط و زمان و بر طبق نظر مراجع و صاحب نظران باید تنظیم شن چطور این احکام ثانویه هیچ وقت شامل حال احکام زنان نشد !!!!!!!!!!!!
بعد هم لطفا اینقدر سریع موضع نگیرید اینها فقط سوالاتیه که باید جوابی قانع کننده براش وجود داشته باشه اگر هم قانع کننده نیست باید در این احکام بازنگری بشه البته این نظر منه . :Gol:
میشه بگید کی گفته
واقعا تو حیوانات هم اگه به گله حمله بشه به همدیگه کمک میکنند و اعتنا میکنند
کسی که این حرف و زده از حیوان هم پست تره
دوستان توجه کنید ما منظورمون این نیست که دین اسلام عدالت رو برقرار نکرده بلکه برداشت هایی که از دین شده رو میگیم منظورمون اینه با گذشت زمان باید خیلی از قوانینی که توسط علما صادر شده تغییر کند جامعه الان رو که نمیشه با جامعه 1400 سال پیش در نظر گرفت مگر نه اینکه امام على عليه السلام فرموده است : آداب و رسوم زمان خودتان را با زور و فشار به فرزندان خويش تحميل نكنيد، زيرا آنان براى زمانى غير از زمان شما آفريده شده اند.
الان چطور میشه به یک زن تحصیل کرده فهماند که حق خروج از خانه اشتغال و تحصیل بدون اذن شوهر را ندارد یا اینکه به خاطر مصالح جامعه حاضر بشه با سه زن دیگه زندگی کنه یا در مساله دیه بسيار مشكل است كه بپذيريم كه چشم و گوش زن و مرد با يكديگر متفاوت است
آیا شما به همهی دستورهای اسلام پایبند هستید؟
اگر پاسختان «نه» باشد؛ که هیچ!
اگر پاسختان «بله» باشد، نشاندهندهی این است که به دستورهای خدا پایبند نیستید! زیرا کسانی که به خدا باور دارند، هیچگاه باور کامل به خود ندارند و هموراه خود را گناهکار میدانند؛ چون خودبینی، کار اهریمنان است و آدمهای راستین، هیچگاه چنین سخنی که نشاندهندهی خودبینی است را نمیگویند.
هیچکس در اینجا، در پی نیش زدن به دیگران نیست؛ تنها میخواهند قانونهای اسلامی از قانونهای مسلمانی جدا شوند.
اسلام، درونمایهاش، تسلیم شدن در برابر راستی و درستی است؛ نه چیز دیگر. اگر چنین بود؛ بارها در قرآن نمیآمد: «این قرآن برای کسانی است، که میاندیشیند»
خواندن چهار یا سه رکعت در نماز، سختی چندانی ندارد و زندگی مردمان را با مشکل همراه نمیسازد؛ به همینروی، کسی نمیگوید چرا یک رکعت، به جای چهار رکعت نخوانیم؟
ولی چند قانونی که در اینجا در مورد گفت و گو شده است؛ زندگی زنان را با مشکل بسیاری روبرو میکند چه از دید رفتاری (که همسر آنان را محروم کند) و چه از دید پنداری ( به کیشی باور داشته باشند که در مورد زنان ستمگرانه قانونگذاری میکند).
هر آدمی که بخواهد سوار خودرویی شود، در ابتدا از چند و چُون آن خودرو سر در میآورد.
برای نمونه: نگاه میکند آیا چرخهایش پوسیده نیست؟
اگر چرخهایش پوسیده باشد، وی نمیتواند با آن خودرو به جایی برسد؛ چون باور به درستی آن ندارد.
اکنون کسی پیدا میشود و میگوید: «موتور این خودرو که ایرادی ندارد! چرا سوار نمیشوی؟»
آیا هنگامی که چرخهای یک خودرو پوسیده باشد ولی موتور آن سالم باشد، میتوان به آن خودرو باور پیدا کرد و سوارش شد؟
برای باورسازی، درستی هرچیزی باید همهجانبه باشد.
سلام . منم به عنوان یکی از هم عقیده ها با زینب جون ، جواب میدم. بله من عمل میکنم
به نظر من فلسفه احکام برای همه باید مشخص باشه . اگر قرار باشه این همه سوال بی جواب باشه ، پس از کجا باید بفهمیم اون دین بر حقه ؟ این احکام برای ما هستن ، و ما باید حقیقتشونو کشف کنیم ؟ مگه خدا اینا رو واسه خودش نوشته که فقط خودش باید بدونه ؟ اصلا این حرف با منطق جور در نمیاد . اگر کلمه به کلمه حرف های خدا ، حق و عدالت واقعی رو نشون نده و پر باشه از چیزهای مجهول ، این چنین دینی اصلا کامل نیست . چون ما نیومدیم 20 سوالی بازی کنیم که که من حدس بیستم رو بزنم و اشتباه باشه و خدا بگه تو باختی پس دیگه حرف نزن و قانونو عمل کن.
به نظرم این مسائل با هم فرق دارن. نمیدونم چطور توضیحش بدم ولی خوب فرق دارن دیگه :ok: چون پای مصلحت فردی در میون نیست . چطور توضیحش بدم آخه :Ghamgin:
ولی ما در همه احکام زنانه تا میایم سوال کنیم میگن تسلیم باش. میگیم دیه ، کشتزار بودن ، عقل ناقص ، شهادت نصفه نیمه ، کتک خوردن در روابط جنسی ، هوو داشتن ، متعه کردن ، شر بودن ، عقرب بودن ، دام شیطان برای فریب مرد بودن ، ضعیف بودن ، مشورت نکردن با زن ، نیاموختن سوره یوسف ، قرار نگرفتن در بالا خانه ، حق طلاق نداشتن ، اجازه اش دست مرد بودن حتی برای کار کردن خودش ، و .... همش نباید سوال کنیم و تسلیم باشیم.
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
دقیقا ، آدم اگر سوال نکنه و دلیل رو ندونه که به راستی و درستیش پی نمیبره. در این صورت اگر فرض بر عدم سواله ، مابقی دین ها با اسلام فرقی ندارند و هر وقت کسی سوال واسش پیش بیاد ، اصلا نباید فکر کنه اون مشکل اون دینه . بلکه باید تسلیم باشه و سوال نپرسه . پس کلمه تغییر دین دیگه معنایی نداره چون سوال پذیرفته نیست (مثلا از مسیحیت به اسلام) :Gol:
حرفی ندارم برای گفتن ، چرا که شما همه ی اون چیزی که من میخواستم بگم و نتونستم رو در چند کلمه به صورت کامل و عالی بیان کردید :Gol:
بسم الله الحکیم العلیم
برای آشنانی با عدالت اسلام در رابطه با زنان،به صفحه زیر مراجعه کنید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=32691
مقام معظم رهبری:
هرکسی که در راه روشنگری فکری مردم تلاش کند،از یک انحرافی جلوگیری کند،از یک سوء فهمی مانع شود،چون در مقابله با دشمن است،جهاد است.
سلام
اجمالا از پست استارتر و چند صفحه پاياني متوجه شدم بحث شما روي چه موضوعي هست .
من فكر مي كنم اگر ديه مرد ده برابر هم بود باعث ارزش بيشتر مرد نبود همونطور كه اگر ديه مرد و زن با هم مساوي هم باشه دليل ارزشمندي اونها نيست .
مثلا سميه اولين شهيده اسلام هست - تازه ايشونو مقايسه مي كنم نه امثال حضرت زهرا سلام الله عليها رو - انصافا اين خانم چه ديدگاهي داشته چه ارزشي داشته كه ابدا با هزارها مرد قابل قياس نيست ، اونها بايد قرنها تلاش كنند تا شايد به اون ارزش و مقام برسند .
من متوجه زاويه بحث شما شدم ، اما فكر مي كنم بحث بر سر مسائلي كه ارزشي در دنيا و آخرت محسوب نميشده ببخشيدا ولي تا حدود زيادي كم عنايتيه .
همونطور كه بحث بر سر نصف بودن ديه و اذن خروج و ... از طرف خانمها اينطوره ، احساس ارزش كردن از طرف مردها هم براي همين موارد كم عنايتيه . خيلي زشته كه يك خانم مثلا ارزش خودش رو با اندام جنسي مرد مقايسه كنه فرضا كه ديه اون بيشتر باشه مگه اين دليل بر ارزش بيشتر داشتن مرده ؟ يا دليل كم بها بودن زنه ؟ اگر مردهايي رو مي بينيد كه به خانمها زور مي گن يا از امكاناتي كه خدا بهشون داده بد استفاده مي كنن دليل بر بي فكري ، كم خردي ، ضعف در جاي ديگه - كه ميخواد با اين مسائل ضعف خودش رو بپوشه- ، بي ظرفيتي و كوته فكري و كوته نظري اونه . خانمها كه نبايد با اين مقايسه ها خودشون رو از ارزش ساقط بدونند در حاليكه درخت تناور با هيچ طوفاني تكون نميخوره بلكه اين نهال ضعيف و نازكه كه با يك باد بهاري مي شكنه . بنظر من همه ي اين تفاوتهايي كه ميگين هيچ كدوم موجب تفاوت در ارزش انساني نيستند . بله درسته ما حق سوال كردن در مورد دينمون ، احكامش و فلسفه اش رو داريم من هم كنجكاوم :nevisandeh:هميشه هم سعي ميكنم مطالعه و فكر كنم ، براي مسائلي كه بايد دربارشون تحقيق كنم وقت ميذارم چون برام مهمند ؛ اعتقاداتم بيشترين حد اهميت رو دارند اما وقتي ما در قران داريم كه پيامبر (ص) مبين و مفسر قرانند و البته بعد از ايشون هم ائمه عليهم السلام مبين قران و احكامند و الان هم ما دسترسي مستقيم به ساحت مقدس حضرت مهدي عليه السلام رو نداريم چه بايد بكنيم ؟ شما مي گين احكام بايد بر طبق زمان عوض بشه خب كي بايد اين احكام رو عوض كنه ؟ هر كي سرخود ؟ مگه ما اجازه داريم در احكام خدا دست ببريم ؟
اين سردرگمي ماها ، تاوان سنگين شكستن چراغهايي است كه خدا براي هدايت ما نصب كرده ، فقط يك چراغ مونده ، ما بايد به اين حد برسيم كه بفهميم حضور يك امام معصوم در بين ما ضرورت داره ، ضرورت .
شايد ما نتونيم فلسفه خيلي از احكام رو بفهميم بله حق پرسش داريم ولي از چه كسي ؟مسلما از كسي كه صاحب قران و مبين قرانه و چون به ايشون دسترسي مستقيم نداريم نمي تونيم از پيش خودمون حكم كنيم كه اسلام درباره زن ظلم كرده يا رعايت عدالت رو نكرده .ما حقانيت دين اسلام رو بايد از راه ديگه اي اثبات كنيم . براي من - شخص خودم رو عرض مي كنم- تبعيت از احكام فعلي دين اسلام ، حكم استفاده از ماشيني رو داره كه موتورش سالمه و ميگن لاستيكهاش ممكنه معيوب باشه من يقينا از اين ماشين براي عبور از بياباني استفاده مي كنم كه ماندن در اون خطرناك و استفاده از هر وسيله ي ديگري ، نامطمئن تره چون عقلم بهم ميگه ماشيني كه تا الان خيلي از راننده هاي خبره و حرفه اي ازش استفاده كردند و اونها رو در راه نگذاشته مطمئن تر از ماشيني هست كه به درستي كار موتورش اطميناني ندارم و ممكنه وسط راه موتورش از كار بيافته اما با اين ماشين حتي با لاستيك پنچر هم ميشه به جاي مطمئني رسيد .
اينجا مي فهميم كه چرا ضرورت داره در هر زماني امام عادلي وجود داشته باشه كه مردم بهش دسترسي داشته باشند . اينجاست كه ضرورت ظهور ، با گوشت و پوست و جانمون حس ميشه . البته بله ما احكام ثانويه هم داريم ، احكام حكومتي داريم اما هر جا نياز باشه ولي فقيه از اونها استفاده مي كنه چون اونها هم بنا به ضرورت هستند . مثلا در مورد ديه من جسته گريخته مطالبي خواندم اينكه فاضل ديه رو بيت المال به خانواده زن پرداخت مي كنه البته چون بحث مطرح شده ي مقاله ، درباره بررسي پيشنهاداتي بود كه هم حكم فقهي در جاي خودش باقي بمونه و هم راهكارهاي حكومتي ارائه بشه .من خيلي دقت نكردم ولي ميخوام بگم اگرنياز و ضرورت احساس بشه حالايا با احكام حكومتي يا ثانويه يا ... راهكارهايي ارائه خواهند داد .
ساير موارد هم همينطورن . شما بايد اول حقانيت خدا ،قران و پيامبر و اسلام رو براي خودتون اثبات كنين بعد بريد سراغ فروعات احكام يعني از بالا به پايين . اما دقيقا شما مسير معكوس رو براي شناخت انتخاب كردين . شما وقتي روي نقشه به دنبال خيابان يا كوچه اي فرعي مي گرديد ، اول از مسير ها و خيابانهاي بزرگي كه ميشناسيد شروع مي كنيد و مسير و ميزان دوري و نزديكي خيابانها و كوچه هاي فرعي تر را با آن مي سنجيد نه بالعكس. بهر حال اين نظر بنده بود . ببخشيد طولاني شد .
عليك سلام
بنده نماز ميخونم و رزوه هم ميگيرم نمي گم هميشه سر وقت و بدون هيچ اشكالي اما خب بهش عمل مي كنم
حجاب رو هم فكر مي كنم يعني مطمئن هستم كه رعايت ميكنم نمي گم صورتمو تنگ ميگيرم و فلان و بهمان
ارتباط با نامحرم رو هم چون شاغل هستم و گذشته از اون اقتضاي جامعه ايجاب مي كنه در حد معمول و البته به نظر خودم معقول دارم البته شايد به نظر خيلي ها همين حد مجاز نباشه ولي من همين مدلي هستم
غيبت شايد كه نه چرا دروغ چرا بعضي وقتها غيبت نقل مجلس خانمهاست و البته خيلي از آقايون
اهل خمس و زكات نيست چون تو كار خودم موندم فعلا ندارم خرج بقيه كنم :Nishkhand:
خب اينقد اطلاعات لازم بود تا تشخيص بديد من مسلمونم يا نه ؟ آره هستم اما دوست دارم بيشتر بدونم
در مورد بخش دوم سوالات بايد بگم چون نمي دانيم ميخوام بدونم
نميگم ناعادلانه است ميخوام دليلش رو بدونم كه جوابي نيست فعلا
سلام .تشکر از وقتی که گذاشتین و جوابتون .روی چیزی قیمت کم و زیاد گذاشتن معلومه که نشون دهنده ی ارزشه ، پس چیه ؟ آیا 5000 هزار تومان رو میشه با 1 میلیون مقایسه کرد ؟ در این صورت من 5 هزار میدم یکی به من یک میلیون بده :ok: خوشحال هم میشم :Gol: این مورد خصوصا در مواقعی که دیه کامل برای نابود کردن عضوی از آدم داده میشه ، تعجب بر انگیزتر هم میشه. چون در حالت مردن مرد میگن دیه ش میرسه دست زنش و این به نفع زنه . ولی چرا کسی نیست که دیه قطع عضو ها رو که در صفحه قبل پرسیدیم رو بده ؟ اونجا که پول دیه میرسه دست خودش شخص ! برای رفع نقص ایجاد شده . مثلا موی مرد و زن ! که اولی دیه کامل مرد و دومی دیه کامل زن . اون وقت زن باید حجاب کنه چون موی زن به عنوان زیبایی بیان شده نه مرد .
اگر صفحات قبل رو مطالعه بفرمایید ، دقیقا من جواب بر این قسمت از پست شما رو چندین وقت قبل دادم :ok:
من ارزش انساني رو گفتم . ارزش انساني رو با ريال نمي سنجند .چه 5000 تومن چه يك ميليون .
ما خيلي جا براي تحقيق و پژوهش در حوزه دين داريم اين هم يك موردش هست . ولي بنظر من ديه چه مساوي باشه چه برعكس الان باشه نه ارزش زن و رو بالا مي بره نه مرد و نه باعث يكساني ارزش اونها ميشه .ارزش هركسي رو خودش تعيين ميكنه .
به نظرم شما درست برداشت نکردید که منظور ما چی بوده ، حالا چه بسنجند و چه نسنجند ، بحث این نیست،هر چند برای جان انسان فلان مقدار پول پرداخته میشه و از قبل در نظر گرفته شده. اصل سوال چیز دیگه ای هست که نه فقط من بلکه چندین نفر دیگه ، چندین و چند بار پرسیدیم و منتظر جواب همون سوال هستیم :ok:
اسلام و عدالت درباره زنان
پرسش: سوالات زيادي در خصوص حقوق زن در اسلام مطرح است .مانند: نياز زن به اذن شوهر براي خروج از منزل ، براي ادامه تحصيل ، براي اشتغال حتي اگر دكتر هم باشي براي كار كردن بايد از شوهرت اجازه بگيري ، نصف بودن سهم ارث زن ، حق حضانت و سرپرستي فرزند كه عليرغم رنج بارداري ، به پدر واگذار مي شود ، ارزش شهادت زن نصف مرد است ، حق طلاق بدست مرد است ، ديه زن نصف ديه مرد است .
پاسخ : به دليل اينكه شما سوالات بسياري را يكجا مطرح كرديد ان شاء الله بصورت مجزا به توضيح هر يك خواهيم پرداخت :
اذن زن از شوهر براي خروج از منزل ، ادامه تحصيل ، اشتغال
بحث مديريت يك بحث اساسي براي تمامي جوامع - چه جوامع بزرگ و چه جوامع كوچك مانند خانواده - است .مديريت خانواده در اسلام به معناي سالارگري و سلطه طلبي نيست و يك سمت غير قابل واگذاري نيست بلكه اولا بحث مديريت اجرايي در خانواده است (1)و ثانيا مرد مي تواند در هنگام ازدواج ، مديريت خانواده را با تعيين محدوده هاي آن در صورت درخواست زن و موافقت خودش ، به زن واگذار نمايد ( البته بحث تمكين غريزي غير از اين موارد است ) ضمن اينكه در هر دو صورت - چه مديريت با مرد باشد و چه با زن - به عنوان مدير مجموعه بايد برنامه ها و كارها را با او هماهنگ كرد . لذا اذن و اجازه و ... در محيط خانواده از باب سالارگري مرد نيست بلكه از باب هماهنگي با مدير مجموعه است . شما در اداره تان زماني كه مي خواهيد در ساعات كاري حتي يك ساعت بيرون برويد مرخصي مي گيريد . مرخصي به چه معناست ؟ چرا در برخي مواقع با مرخصي برخي ، موافقت نمي شود ؟آيا كسي مي گويد دكتر هم كه باشي براي خروج يكساعت از اداره بايد از مديرت مرخصي بگيري ؟ چرا ؟ زيرا همه مي دانند كه اين كسب اجازه به معني هماهنگي با مدير مجموعه است در مجموعه خانواده هم همينطور است ساير افراد مجموعه با مدير مجموعه هماهنگ باشند .
ما به وفور شاهديم كه مثلا مادر در خانواده مسئول رفتق و فتق امور فرزندان است ، مسئول خريد يا هماهنگي رفت و آمد هاي فاميلي است - او قرار ميهماني را مي گذارد يا ...- اينها بخش هايي از حوزه ي مديريت خانواده است كه مرد آنها را به زن واگذار كرده است و در واقع حتي خود مرد هم در اين موارد با زن هماهنگ مي كند .
يا مثلا مي بينيد كه از اموري جزيي مثل خريد وسائل منزل ، تا ازدواج فرزندان ، مرد خود را ملزم به مشورت با همسرش مي بيند چرا ؟ چون مشورت يكي از اصول همان مديريتي است كه شما آنرا سالارگري تعبير مي كنيد و توصيه اكيد ديني است كه شما به او نسبت مردسالاري در آن را مي دهيد :
حتي گاه شاهديم كه در برخي خانواده ها مرد بصورت كلي مديريت را به زن تفويض كرده است و خودش هم براي انجام امور با همسرش هماهنگ مي كند آيا معناي اين مساله ، زن سالاري است ؟وانگهي يكي از اصول صحيح مديريت از نظر قران كريم اين است كه مدير با ساير افراد زير مجموعه مشورت كند اما خودش تصميم نهايي را بگيرد :
...وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ...(آل عمران/159)
...با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن...
يعني پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - دستور مي يابند كه با مسلمانان مشورت كنند اما در مقام تصميم گيري ، خودشان تصميم نهايي را مي گيرند :"عزمت"
در ساير موارد هم مسلمانان بطور كلي به مشورت با هم در كارها امر شده اند :"...وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ..."(شوري/38)...و كارشان در ميانشان مشورت است...
همينطور دستوراتي براي مشورت در حوزه مسائل خانواده و فرزندان وجود دارد:
...فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا...(بقره/233)
پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضايت و صوابديد يكديگر كودك را [زودتر] از شير بازگيرند گناهى بر آن دو نيست
مسلما زماني كه براي امري مانند از شير گرفتن كودك ، والدين به مشورت و جلب رضايت يكديگر امر مي شوند براي امور مهمتر در خانواده هم مشورت خواهند كرد .
[FONT="]سهم ارث زن نصف مرد
[FONT="]مرد در اسلام تكاليف مالي زيادي بر عهده دارد ، تقريبا تمامي تكاليف مالي خانواده بر عهده مرد است : نفقه زن و فرزندان ، تامين مسكن آنها ، مهريه زن ، تامين مالي والدين در صورت فقير بودن آنها ، ديه عاقله .
[FONT="]لذا سهم ارث او نيز دو برابر زن است ضمن اينكه مرد، سهم دو برابر ارثش را در خانواده[FONT="] - [FONT="]يعني بين زن و فرزندانش[FONT="]- [FONT="]تزريق مي كند اما زن به دليل اينكه تكليف مالي ندارد ، سهم ارث نصفه اش را براي خودش نگه مي دارد ضمن اينكه از سهم ارث مرد به عنوان نفقه و مهريه و [FONT="]... [FONT="]هم استفاده مي كند لذا در مجموع و عملا سهم ارث آنها تقريبا برابر است[FONT="] .
[FONT="]حق حضانت و سر پرستي فرزندان ، با مرد است
[FONT="]اجازه بدهيد شرايط يك زن را پس از طلاق بررسي كنيم با فرض اينكه ، حق حضانت فرزندان با مادر باشد .
[FONT="]شرايط زن پس از طلاق[FONT="] :
[FONT="]يك زن تنها با دو سه بچه كه هم بايد مسكن آنها را تامين كند ، هم خرجشان را بدهد ، هم تربيتشان كند و هم بالاخره زن هم آدم است مي خواهد ازدواج مجدد كند گناه كه نيست ، حالا با اين شرايط چه كسي با خانمي با اين شرايط ازدواج مي كند ؟ و اگر هم ازدواج نكند بايد مسئوليت هزينه ها و تربيت بچه ها را به تنهايي بردوش بكشد حالا فرض كنيم كه حتي تامين هزينه ها بر عهده پدرشان باشد ، زن مي خواهد ازدواج كند با وجود دو سه بچه - حالا شايد بيشتر شايد هم كمتر- چند درصد شانس ازدواجي بهتر از ازدواج قبلي را دارد ؟ فراموش نكنيد فرض را بر اين گرفتيم كه سرپرستي بچه شرعا و قانونا با زن است يعني او پس از ازدواج مجددش بايد با بچه هايش زندگي كند و بايد آنها را سرپرستي كند[FONT="] .
[FONT="]حالا شرايط پدر بچه ها بعد از طلاق - با فرض بالا[FONT="]- :
[FONT="]پس از طلاق ، مرد با فراغ خيال ، بدون هيچ مسئوليتي - نهايتا تامين هزينه زندگي بچه ها- مانند يك پسر مجرد بدون كوچكترين مزاحمت و مسئوليتي ، اقدام به ازدواج مجدد مي كند و اين پروسه را با يك زن ديگر تكرار مي كند در حاليكه مسئوليت تربيت و نگهداري فرزندانش بر عهده ي زني مطلقه است كه براي ازدواج مجدد - حتي اگر فرزندي هم نداشت باز هم - مشكلاتي براي او وجود داشت چه رسد با چند بچه[FONT="] .
[FONT="]بنظر شما در اين شرايط توصيف شده جديد ، حقوق بيشتري به زن تعلق مي گرفت ؟ يا اكنون كه:
[FONT="] اولا تعيين مسئوليت فرزندان بر عهده ي مرد ، خود عامل بازدارنده ي مهمي براي مرد است زيرا حق طلاق بدست مرد است و چون مسئوليت فرزندان با مرد است به راحتي اقدام به طلاق همسرش نمي كند .
[FONT="] وثانيا اين حق حضانت غير قابل واگذاري نيست. لذا تعيين مرد - يا در صورت عدم وجود او ولي پدري بچه- عملا به نفع زن است زيرا او را در حصار مسئوليت و ... قرار نمي دهد ضمن اينكه حق ديدار و حتي نگهداري فرزند بصورت هفتگي و... را دارد و ضمنا قابل واگذاري هم هست . آنچه از بي عدالتي و تضييع حقوق در خصوص زن ، ملاحظه مي كنيد به عملكرد بد افراد باز مي گردد نه به ناحق بودن قوانين و دستورات الهي[FONT="] .[FONT="]
[FONT="]ضمنا فراموش نكنيم كه وقتي حق طلاق را خداوند به مرد داده اگر قرار باشد مسئوليت و نگهداري فرزند هم پس از طلاق بر عهده ي مادر باشد آنوقت مردان بي تعهد ، براحتي همسرانشان را با داشتن فرزند طلاق داده و به سراغ تجربه نمودن زندگي ديگري مي روند اما مسئوليت فرزندان - هم از نظر مالي و هم سرپرستي - بر دوش مرد ، خود عامل بازدارنده ي مهمي است[FONT="] .
آيا ارزش شهادت زن به دليل نقص عقلي كه به او نسبت مي دهند نصف شهادت مرد است ؟
شهادت يك حق نيست ، يك تكليف است و كسي براي سبك تر بودن تكليفش ناراحت نمي شود ضمن اينكه زن ناقص العقل نيست و در قرآن كريم علت نصف بودن شهادت زن نسبت به مرد ، نقص عقل بيان نشده است :...فان لم يكونا رجلين فرجل وامراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احداهما فتذكر احداهما الاخري...
...پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن، از ميان گواهانى كه (به عدالت آنان) رضايت داريد (گواه بگيريد)، تا (اگر) يكى از آن دو (زن) فراموش كرد، (زنِ) ديگر، وى را يادآورى كند....
آيا معناي اين مساله و ياد آوري ، نقص عقل است به معناي اينكه او در قدرت فكر و فهم مطالب و مسائل ، ناتوان است ؟
ضمنا توجه داشته باشيد كه در قرآن كريم ايات بسياري دال بر يكساني و هموزني زن و مرد است :
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ (غافر/40)
هر كه كار شايسته كند چه مرد باشد يا زن در حالى كه ايمان داشته باشد در نتيجه آنان داخل بهشت مى شوند و در آنجا بى حساب روزى مى يابند
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ...(آل عمران/195)
پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [و فرمود كه] من عمل هيچ صاحب عملى از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگريد تباه نمى كنم
اگر زن از ديدگاه قران كريم ، ناقص العقل مي بود ، چگونه مورد خطاب امر و نهي قرار مي گيرد ، امر و نهي ايي كه تنها با بلوغ و عاقل بودن افراد ، معنا مي يابد و نيز جزا دادن و پاداش يا مجازات ، تنها در صورت عاقل بودن فرد مفهوم پيدا مي كند و حال اينكه خطابات امر و نهي در قران كريم در خصوص امور عمومي - يعني در اموري كه اختصاصي زن يا مرد نيست - يكسان است .
در خصوص علت اينكه در آيه فوق ، شهادت دو زن معادل شهادت يك مرد است دلايل مختلفي بيان شده است ؛ برخي بر اين عقيده اند كه علت وجود دو زن به جاى يك مرد در گواهى، يا به خاطر روحيّهى ظريف و عاطفى آنهاست و يا به جهت آن است كه معمولاً زنان در مسائل بازار و اقتصاد حضور فعّال ندارندو آشنايى آنها با نحوهى معاملات كمتر است.(2)
استاد جوادي املي در بيان علت ضميمه كردن دو شاهد زن به يك مرد مي فرمايند:
" شهادت ، امري مستند به حس و مشاهده است و حضور و شهود زن در مواردي محدود يا محذور است ...اينكه شهادت دو زن در حكم شهادت يك مرد است براي اين نيست كه زن ، عقل و دركي ناقص دارد و در تشخيص خود اشتباه مي كند بلكه اگر يكي از آن دو فراموش نمود ديگري او را تذكر بدهد – ان تضل احديهما فتذكر احديهما الاخري – زيرا زن بر اثر اشتغال به كارهاي خانه ، تربيت بچه،مشكلات مادري ، و محدوديت شهود حسي ، در بيشتر موارد شايد صحنه حادثه را فراموش كند يا بر اثر موانع و محدوديتهاي اخلاقي واجتماعي كاملا بر موضوع اشراف نداشته باشد بنابراين دو نفر باشند تا اگر يكي يادش رفت ديگري او را ياد آور شود " ( 3)
اگر معناي آيه وجود نقص در عقل زن بود ، معقول آن بود كه اساسا شهادت زن ، در اين مورد پذيرفته نباشد زيرا زن اول برداشت و شهادتش به دليل نقص عقل ، پذيرفته نيست ، زن دوم هم همين شرايط را دارد ، لذا نقص در نقص كه تكامل نمي آورد بنابراين علت اين عدم برابري در شهادت در آيه فوق به تفاوت در تفكر و قدرت عاقله نيست بلكه مي تواند حمل به همان عدم اشراف كامل به موضوع به دليل اشتغالات زياد و يا عدم اشراف به مساله به لحاظ عدم مهارت كافي و وافي در امور تجاري باشد –والله اعلم-
ديه زن نصف ديه مرد
اگر ديه را ، معادل بها و نمايانگر ارزش مادي افراد بدانيد و چون ديه زن نصف ديه مرد است به زعم شما ارزش او را نصف مرد در اسلام تلقي نماييد ، پس حكم جهاد كه در اسلام بر مرد واجب است و هيچ ديه اي به او تعلق نمي گيرد و حتي در صورت نقص عضو در جنگ نه بهايي و ديه اي شرعا دارد و نه در صورت مرگ ، ديه اي دارد در نظر شما چگونه است ؟ . اگر استدلال شما بر مبناي ارزش گزاري انساني در ديه باشد و اينكه مرد ارزشش از زن در اسلام بر اساس ديه، بيشتر هست چه پاسخي به حكم جهاد كه در اسلام بر مرد واجب است و هيچ ديه اي دريافت نمي كند داريد ؟ آيا معناي اين حكم اين هست كه خدا براي مرد ارزشي قائل نبوده و جان او را فدا نموده بدون حتي يك ريال ديه ؟درصورتي كه حكم جهاد را بر زن واجب نكرده است و مرد در جهاد بايد جانش را بدهد اما زن بايد بنشيند در خانه اش در امنيت كامل ؟ ملاحظه مي كنيد كه اين استدلال – يعني ارزش گزاري بر مبناي ديه – جواب نمي دهد زيرا اگر ديه زن را در يكجا نصف ديه مرد مي بينيد در جاي ديگر مرد بدون دريافت هيچ ديه اي براي جهاد بايد يا جانش را فدا كند يا قطع عضو شود يا مجروح گردد و ... در صورتي كه هيچ مسئوليت و امري در اين زمينه متوجه زن نيست .
زن بايد سختي حجاب را تحمل كند كه مرد به گناه نيافتد
در كدام بخش اسلام و بويژه قران كريم آمده است كه زن براي اينكه مرد به گناه نيافتد بايد خودش را بپوشاند ؟ اگر اين علتي كه شما بيان مي كنيد درست بود ، اگر خانمي حجابش را رعايت نكرد و به تعبيري اصلا حجاب نداشت و مردي هم به گناه افتاد ، از ديگاه قانون اسلام آن مرد بايد بي گناه باشد زيرا شخص ديگري - زن - او را به گناه انداخته و در واقع آن مرد در به گناه افتادن ، اراده و اختياري نداشته است . در حاليكه ابدا اينطور نيست مرد حد مي خورد چرا ؟ چون وظيفه غض بصر داشته و مراعات نكرده و در گناه كردن ، مختار بوده است . زن و مرد در اسلام ، وظايف اجتماعي مختص به خود را دارند و عدم انجام وظايف يكي ، اذن تعطيل تكليف ديگري نمي باشد ، اگر زن حجاب نداشت مرد تكليف غض بصرش ، معلق يا تعطيل نمي شود يا بعكس . بنابراين فلسفه حجاب در اسلام به گناه نيافتادن مرد نيست . بلكه قران مجيد مي فرمايد :
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا( احزاب/59)
اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش هاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است
فايده حجاب به خود زن باز مي گردد .
اگر كسي كيف پر از پول و جواهراتش را وسط خيابان نگذارد تا دزد نبرد فايده اش مال آن فرد است يا دزد ؟ توصيه هاي امنيتي پليس براي حفظ اموال و به نفع افراد است يا دزد ؟ پليس با توصيه هاي امنيتي افراد را محدود مي كند تا آنها منتفع بمانند و مال باخته نشوند يا دزد به گناه نيافتد ؟ لذا اينطور نيست كه تكليف حجاب زن براي راحتي و به گناه نيافتادن مرد باشد .
(1)- نقل به مضمون ،ر.ك:زن در آيينه جلال و جمال ،ص 327
(2)- تفسير نور ، ذيل آيه 282 بقره
(3)- زن در آيينه جلال و جمال ، ص 344
كليد واژه ها : اذن زن از شوهر ، ديه زن ، ارث زن ، شهادت زن