ازدواج با طلبه؛ این بار از نگاهی دیگر (ازدواج با خانم طلبه)
تبهای اولیه
با سلام خدمت تمامی خواهران و برادران گرامی
درمورد ازدواج با طلبه زیاد بحث شده و مطالب زیادی تو نت خوندم.
اما مطلب مورد نظرمو پیدا نکردم علتشم اینکه برخلاف سوالات معمول که در این مورد پرسیده میشه من خودم پسرم و میخوام با یه دختر طلبه ازدواج کنم
24 ساله دانشجوی فنی مهندسی. یه آدم معمولی با یه سری خوبی ها و بدی ها. یکم احساساتی، زیاد مذهبی نیستم(قبلا بیشتر مذهبی بودم) ولی پتانسیل و علاقه مذهبی بودنو دارم
دوس دارم با دختر طلبه ازدواج کنم وبا خانواده درمورد ازدواج صحبت کردم و ان شاءالله به زودی اقدام جدی میکنم اما..
چن تا سوال ذهنمو مشغول کرده. جواب این سوالات تاثیر زیادی بر تصمیمی که میخوام برای آینده م بگیرم خواهد داشت
1- ازدواج با یک دختر طلبه با یه مهندس که از نظر مذهبی هم معمولیه چه محسناتی میتونه داشته باشه؟ و چه مشکلاتی؟ بین یه دانشجوی مذهبی و طلبه کدوم رو انتخاب کنم؟
2-در مورد این ازدواج دوتا نگرانی دارم. نگرانی اول : میترسم کسی که باهاش ازدواج میکنم طلبه ی بی عمل باشه دوس ندارم ذهنیت خوبی که در مورد دخترای طلبه و آدمای مذهبی دارم خراب بشه.
درضمن من استاد یا معلم اخلاق نمیخوام که هرچی یاد میگیره بخواد رو من امتحان کنه همش بهم گیر بده و بخواد به راه راست هدایتم کنه. یه همراه میخوام که با اخلاق ، مهربانی و ایمانش تحت تاثیرم قرار بده.
اگه از من بپرسن یه دختر مذهبی رو توصیف کن میگم: اهل واجبات و ترک محرمات، حجاب کامل و اخلاق اخلاق اخلاق..و اگه طلبه میخوام بخاطر اخلاقشه و نه هیچ جیز دیگه. چون فکر میکنم هرکس ایمانش بیشتر باشه اخلاقشم بهتر خواهد بود.
راستی اینم بگم با شاغل بودن همسرم مخالفم و خانه داری رو شغلی بسیار مهم و با ارزش میدونم.
3 - نگرانی دوم: نگرانی دومم از اینه نکنه بیش از حد در معنویات غرق باشه و وظایف همسریشو فراموش کنه. یکی از دوستان طلبه که سابقه مشاوره هم دارن مطلبی گفت و درواقع ایشون بود که منو رو این قضیه حساس کرد.
ایشون میگفت زمانی که مشاوره میدادم با مردای زیادی مواجه شدم که از همسر مذهبیشون ناراضی بودند. به این علت که این خانوم ها وظایف زناشوییشونو درست انجام نمیدن.
دلبری و عشوه و ناز کردن بلد نیستن. حتی حرف زدن درمورد این مسایل رو بی حیایی میدونن و نیازهای شوهروشو نو پاسخ نمیدن. ایشون تقریبا یجورایی به من گفتن با دختر مذهبی ازدواج نکن
4- سوال آخرم اینکه ما تو فامیل و آشناهای دور و نزدیکمون دختز طلبه نداریم. معرف خاصی هم نمیشناسم. حالا برای ازدواج چیکار میتونم بکنم؟ چجوری یه دختر طلبه خوب پیدا کنم؟
از همه خواهران و برادران که نظری ، تجربه ای ، پیشنهادی دارن که بتونه کمک کنه خواهش میکنم نظر بدن. براشون دعا میکنم:Gol:
همچنین از هرنظر، پیشنهاد و تجربه ای درمورد ازدواج ، زندگی طلبگی و کلا هرچیزی که بهم کمک کنه ممنون و خوشحال میشم
اجرتون با خدا
یا علی:Gol:
با سلام
دختر خوب بودن فقط به طلبه بودن نیست من کاملا متوجه شدم شما دنبال چطور دختری میگردید ولی تاکیدتون رو طلبه بودن نباشه یا اینکه فکر کنید فقط از بین طلبه ها میتونید همچین دختری پیدا کنید چون من خودم هم دوست طلبه دارم وهم غیر طلبه اصل اون خصوصیات اخلاقی که مد نظرتون هست رو باید داشته باشه این جور که از حرفاتون متوجه شدم شما دنبال یه آدم مذهبی در حد متوسط ولی خیلی پایبند اخلاقیات میگردید.به نظر من خانوادتون رو میتونید بفرستید تو مجالس مذهبی که برگزار میشه اونجا همه جور دختر مذهبی میاد هم افراط هم تفریط هم میانه رو.
- نگرانی دوم: نگرانی دومم از اینه نکنه بیش از حد در معنویات غرق باشه و وظایف همسریشو فراموش کنه. یکی از دوستان طلبه که سابقه مشاوره هم دارن مطلبی گفت و درواقع ایشون بود که منو رو این قضیه حساس کرد.
ایشون میگفت زمانی که مشاوره میدادم با مردای زیادی مواجه شدم که از همسر مذهبیشون ناراضی بودند. به این علت که این خانوم ها وظایف زناشوییشونو درست انجام نمیدن.
دلبری و عشوه و ناز کردن بلد نیستن. حتی حرف زدن درمورد این مسایل رو بی حیایی میدونن و نیازهای شوهروشو نو پاسخ نمیدن. ایشون تقریبا یجورایی به من گفتن با دختر مذهبی ازدواج نکن
الل هم عجل لولیک الفرج
سلام
دستت درد نکنه این موضوع رو زدی
ببین آیا با روحیاتت میسازه که مثلا لذت زندگی رو به دیدن عبادات همسرت ببینی؟
اصلا همچین لذتی می تونه جزء لذت های زناشویی محسوب بشه؟
لذت زناشویی رو در چی می بینی؟
در اینکه همسرتون همیشه و هروقت که خواستید در کنارتون باشه یا خیر؟
و چه انتظاراتی دارید؟
اما استاد این مساول در جلسه چندم باید گفته بشه؟
آیا در خواست به عبادت از همسر هم می تونه جزء وظائف همسری باشد؟
مثلا مرد یا زنی از نماز خواند همسرش لذت ببره آیا می تونه درخواست اقامه نماز بده یا خیر؟:Gol:
سلام
چو صد آمد نود هم پیش ماست!
خانمهای طلبه به خاطر طلبه بودنشون شرایط خاصی دارند. شرایطی که به خاطر طلبه بودنشون ممکنه در اونها وجود داشته باشه.
مثلاً اینکه اوقات زیادی رو به درس خوندن سپری میکنند.
ممکنه در صحبت هاشون الفاظ عربی زیاد به کار ببرند.
یا اینکه از گزاره های عربی که در علم اصول فقه زیاد به کار برده میشه، برای اتفاقات مختلف استفاده کنند.
شوخی های طلبگی بلد باشند!
و از اینجور مثالها که مختص زندگی یک طلبه هست.
اما دقت بفرمایید: این نگرانی هایی که شما در مورد یک همسر طلبه دارید، اصلاً نباید در او وجود داشته باشه. چون در دین هم چنین چیزهایی نداریم.
کسی که درس دینی میخونه:
باید بدونه که زکات علم، نشر آن و عمل کردن به آن است.
باید بدونه که با شوهر نباید یکی به دو کرد و بیجهت اونو نصیحت کرد.
باید بدونه که در روایت داریم وقتی پیش شوهرت میری لباس حیا رو از تن بیرون کن.
باید بدونه که جهاد زن، آراستگی و زیبایی برای شوهر است.
و از این قبیل مسائل.
لذا این که میگم نود هم پیش ماست به همین خاطر هست.
حالا چطور بفهمیم که این طلبه مد نظر ما، واجد چنین خصوصیاتی هست؟
همه چیز برمیگرده به جلسات خواستگاری و تحقیقاتی که در مورد شخص ایشون و خانواده شون انجام میدید.
باید در صحبت کردن این رفتار رو کنترل کنید.
در تحقیقات هم روی این مسائل دقیق بشید.
ان شاء الله یک طلبه آسمانی نصیب شما بشه. که به وقتش از نامحرم رو میگیره و سرد برخورد میکنه و به وقتش پیش شما که میاد 180 درجه عوض میشه.
سلام بر شما کاربر محترم salam1990
و عرض خوش آمد گویی
جانا حرف از دل ما می زنی!!
منم می خواستم یه همچین موضوعی را بیان کنم شما زحمتش رو کشیدی
منم یه همچین همسری می خوام و تفاوت عقیدم با شما محدود هست به کار کردن همسرم که با شرایطی قبول می کنم و اینکه طلبه بودن برایم ملاک نیست،
امیدوارم استاد حامی مشورتی بدن که راهگشای منم باشه، گشتم نبود فعلا:Sham:
واقعا دارم فکر می کنم از وقت ازدواجم داره می گذره:nevisandeh:
به نظرم مذهبی بودن به طلبه بودن نیست
ولی اگر هدفتون اینه طلبه باشه باید حواستون جمع باشه چون بنده طلبه ی ظاهر ساز زیاد دیدم
که متاسفانه غیر قابل تحملا
طلبه ظاهر ساز منظورم هم اقاست هم خانوم فراوونم هستن
به نظرم مادرتون باید دختری رو که در نظر میگیرن همه جوره به پان ببینن درچه حده چون شاید افراطی باشه که خیلی بده
شما دنبال خانومی باشید که کامل بشناسیدش چون ناشناخته معمولا بااون شرایط شما امکان داره جور در نیاد
مثلا بگردید دوستان اقوام دورو نزدیک خوب فکر کنید ببینید دختری بااون شرایط شما ندارند
به نفعتونه چون بنده خدایی هم مثل شما همین طور بودن بعد گفتن دختر فلانی بااینکه غریبه بود به حرف مردم اعتماد کردو باهاش ازدواج کرد بعدش متوجه شدن دختره اون طور که باید باشه نبوده
شمام حواستون باشه خوب فکر کنید و دنبال کسی از دوروبرتون باشید که خدایی نکرده اشتباه نشه
خدا مرگم بده مگه دخترا هم میتونند طلبه باشن؟
یعنی عبا و اینا هم دارن؟:moteajeb::moteajeb::moteajeb:
خدا مرگم بده مگه دخترا هم میتونند طلبه باشن؟
خدا انشا الله به شما طول عمر با عزت همراه با سلامتي بدهد
بله مي شود:Gol::ok:
یعنی عبا و اینا هم دارن؟
اينها اسلوب پوششي رجاليون روحاني هست، و خانوم ها همان پوشش هميشگيشان را دارند خواهر عزيزم:Gol:
به نام خدا
خواستم تجربه و مسیری رو که خودم در ازدواج طی کردم را براتون بنویسم شاید بدردتون بخوره. بنده هم در رشته فنی و مهندسی درس می خوندم و برای ازدواج دنبال دختر طلبه می گشتم. با سوالات بسیار زیاد در ذهن. الحمد الله خداوند بزرگ به تمام سوالاتم پاسخ داد.
اینکه مطرح کردین که میخواین با یک دختر طلبه ازدواج کنین و دلیلش هم مسایل مذهبی مطرح کردین نشونه ی پاکی روح شما و ترس شما از اینکه نکنه از خدا فاصله بگیرن داره و در جای خود بسیار تحسین بر انگیزه.
اما این طرح سوال شما نشون می ده که در راه مسیر ازدواج هنوز با مسایل اصلی انتخاب همسر اشنا نیستین و اگر مهارت های لازم برای زندگی و ازدواج رو کسب نکنید به احتمال زیاد دچار دردسر می شید. بگذارید یک مثال ساده برای شما بزنم. اگر کسی بخواد قلاب باقی و یا مونجوق بافی یاد بگیره تا یک لباس برای خودش درست کنه حدود 6 ماه باید بره اموزش ببینه تا یک لباسی درست کنه که حداکثر یک سال اون لباس رو بپوشه و بندازه دور. سوال من از شما اینه برای قلاب بافی 6 ماه وقت لازمه برای یافتن مهارت برای یافتن یک همسر مناسب که شخص می خواد از یک نگاه 50 سال باهاش زندگی بکنه و در کنارش یک ابدیت رو رقم بزنه چقدر ادم وقت بزاره خوبه؟ متاسفانه اکثر جوان ها بدون توجه به این معیار ها اقدام به ازدواج می کنن و دچار مشکلات اساسی میشن. بازهم متاسفانه تا بحث معیار مطرح میشه با چند تا لغت کلی روبه رو میشیم که توی زبون همه هست اما انقدر کلی هستن که تعیین مصداق براش پیدا کردن کار ساده ای نیست. مثلا "مذهبی بودن" و بسیاری از این واژه ها که باهاشون روبه رو هستین.
توصیه بنده به شما به عنوان یک دوست اینه که سعی کنید به یک بلوغ فکری برای ازدواج برسید سوالات و جملاتی که نوشتید مثل "یکم احساساتی: زیاد مذهبی نیستم : دوس ندارم ذهنیت خوبی که در مورد دخترای طلبه و آدمای مذهبی دارم خراب بشه: ایمانش تحت تاثیرم قرار بده" همگی نشون می دن شما نسبت به وظایفتون به عنوان مرد در خانواده اشنا نیستید. و از همسرتون انتظار دارید وظایف شما رو انجام بدن. علاوه بر این شما منتظر کسی دیگه ای هستین که شما را از لحاظ مذهبی بالا بکشه و این نشون می ده که شما از وظایف خودتون نسبت به خودتون هم غفلت دارید. بنده هم مثل شما بودم تا اینکه خدا من رو بایک مشاور مذهبی اشنا کرد و تحت تربیت ایشون به تمامی سوالاتم دست پیدا کردم. به شما هم پیشنهاد می کنم که از این استاد استفاده بکنید. پاسخ دادن به این سوالات شما نیازمند چندین ساعت صحبت و سخنرانیه.
در مورد مشاوره هم سعی کنید پیش افراد خبره برید. به طور مثال وقتی که چشم درد دارید پیش متخصص قلب نرید. درسته متخصص قلب ادم باسوادیه و ممکنه دلسوز هم باشه اما چون تخصص چشم نداره احتمال کور شدن شما زیاده.
من اینجا لینک سخنرانی هایی رو میذارم شما می تونید سخنرانی های در مورد دشمن شناسی (مربوط به شناخت فرد از خودش) و مقدمات ازدواج رو گوش کنید:
ازدواج با یک دختر طلبه با یه مهندس که از نظر مذهبی هم معمولیه چه محسناتی میتونه داشته باشه؟ و چه مشکلاتی؟ بین یه دانشجوی مذهبی و طلبه کدوم رو انتخاب کنم؟
منم همیشه فکر میکردم ادمای مذهبی که زیاد در معنویات غرق شدن در واقع همون شخص ایده ال هستن تا زمانی که با عقایدشون بیشتر آشنا شدم متوجه شدم خیلی چیزهایی که من به شدت بهش علاقه دارم اصلا مورد پسند این اشخاص نیست همین طور بعدا متوجه شدم چقدر طرز فکرمون با هم فرق میکنه به نظر من ازدواج با شخصی که با هم تفاهم داشته باشید خیلی بهتره ( البته منظورم این نیست که طرف اصلا مذهبی نباشه )
شاید ترس دختران هم از ازدواج با شخص مذهبی این باشه طرف بخواد هر چی که مراجع میگن رو عینا اجرا کنه و وقتی هم اعتراض کنی بگن خدا دستور داده
از حرفاشون اینجور برداشت کردم که خیلی از مذهبی ها به زنها بها نمیدن ( گرچه ممکنه کاملا غلطه باشه این نظر شخصی منه )
با سلام خدمت تمامی خواهران و برادران گرامی
درمورد ازدواج با طلبه زیاد بحث شده و مطالب زیادی تو نت خوندم.
از همه خواهران و برادران که نظری ، تجربه ای ، پیشنهادی دارن که بتونه کمک کنه خواهش میکنم نظر بدن. براشون دعا میکنم:Gol:
همچنین از هرنظر، پیشنهاد و تجربه ای درمورد ازدواج ، زندگی طلبگی و کلا هرچیزی که بهم کمک کنه ممنون و خوشحال میشم
اجرتون با خدا
یا علی:Gol:
سلام بر شما
شغل و فعالیت علمی یا اجتماعی یک پرده نازک بر شخصیت اصلی افراده
از اقتضائات شغل و فعالیت اجتماعی مانند میزان کار یا مشغلیت ها که بگذریم
فرد با خصلتهای خاص خودش که اغلب آیینه خصلتهای خانوادگیشه زندگی می کنه
لذا توجه خودتون رو بر این ویژه گیهای ریشه دار متمرکز سازید
یا علی
یکی از نزیکان من هم طلبه هست بعد از گرفتن لیسانس حسابداری رفت حوزه.(البته خودش اصلا خواستگار طبه قبول نمیکنه!!!!..!)این طوری که خودش میگه اولین چیزی که تو حوزه بهشون یاد میدن زن خانه بودن است و انجام وظایف همسری 3 - نگرانی دوم: نگرانی دومم از اینه نکنه بیش از حد در معنویات غرق باشه و وظایف همسریشو فراموش کنه. یکی از دوستان طلبه که سابقه مشاوره هم دارن مطلبی گفت و درواقع ایشون بود که منو رو این قضیه حساس کرد.
اینی که شما میگین دقیقا با اون مورد در تضاد است....البته نمیگم این موارد اصلا نیست ولی همش به خاطر اموزشها ی غلط و نادرست است نه به خاطر مذهبی بودن.(و البته مشکل دیگه این مسئله هم این است زنان مذهبی که معمولا با مردان مذهبی ازدواج میکنن ری اکشن درست و مناسبی در ین موارد از همسرشون دریافت نمیکنن یک مرد باید این توانایی رو اشته باشه که به همسرش بفهمونه-مخصوصا با زبان- که اینها براش مهمه و یک نیاز درش محسوب میشه.این به زن کمک میکنه که انگیزه برای رعایتش داشته باشه...)اتفاقا زنی که واقعا با دستورات اسلام اشنا باشه به این مسئله خیلی اهمیت میده.
ایشون میگفت زمانی که مشاوره میدادم با مردای زیادی مواجه شدم که از همسر مذهبیشون ناراضی بودند. به این علت که این خانوم ها وظایف زناشوییشونو درست انجام نمیدن.
دلبری و عشوه و ناز کردن بلد نیستن. حتی حرف زدن درمورد این مسایل رو بی حیایی میدونن و نیازهای شوهروشو نو پاسخ نمیدن. ایشون تقریبا یجورایی به من گفتن با دختر مذهبی ازدواج نکن
اون افرادی رو که میگین بهتره به عنوان ادمای سنتی اسم گذاری کنید نه مذهبی.چون ادم مذهبی کسی است که رفتارش منطبق بر مذهب باشه....(و این مورد که شما میگید رفتاری خلاف مذهب است)
منم همیشه فکر میکردم ادمای مذهبی که زیاد در معنویات غرق شدن در واقع همون شخص ایده ال هستن تا زمانی که با عقایدشون بیشتر آشنا شدم متوجه شدم خیلی چیزهایی که من به شدت بهش علاقه دارم اصلا مورد پسند این اشخاص نیست همین طور بعدا متوجه شدم چقدر طرز فکرمون با هم فرق میکنه به نظر من ازدواج با شخصی که با هم تفاهم داشته باشید خیلی بهتره ( البته منظورم این نیست که طرف اصلا مذهبی نباشه )
شاید ترس دختران هم از ازدواج با شخص مذهبی این باشه طرف بخواد هر چی که مراجع میگن رو عینا اجرا کنه و وقتی هم اعتراض کنی بگن خدا دستور داده
از حرفاشون اینجور برداشت کردم که خیلی از مذهبی ها به زنها بها نمیدن ( گرچه ممکنه کاملا غلطه باشه این نظر شخصی منه )
منم دقیقا همین فکر رو میکردم فکر میکردم اگه با یه مذهبی ازدواج کنم
هیچ وقت تو زندگیم مشکلی پیش نمیاد
طرف مذهبیه، پای بند به دستورات اسلام و چه دینی بهتر از اسلام به خونواده و زن و مرد اهمیت و بها داده
پس حتما خوشبخت میشم
ولی ... نمیدونم بخاطر زیاده روی و افراط برخی دوستان مذهبی ( البته شاید مذهبی هم نباشن چون تو این سایت بودن فکر کردم شاید همگی مذهبی باشن ) بود
که الان از ازدواج با یه شخص مذهبی وحشت دارم
وقتی هر چیزی رو حق مسلم خودشون میدونن وقتی هم اعتراض کنی میگن خدا حلال کرده و مراجع دستور دادن ادم میمونه چی بگه !!!!!!
اسلام با اشخاص مذهبی که دیدم خیلی فرق داره
این خوبه ادم پای بند اصول و ارزش های اسلامی باشه
ولی من به شخصه یک آدم با فرهنگ و میانه رو، رو به یک شخص مذهبی با تعصبات افراطی ترجیح میدم
( مهم نیست طرف مذهبی باشه یا نباشه انسانیت حرف اول رو میزنه، البته متدین میانه رو باشه که چه بهتر :Ghamgin: )
salam1990[/B];433349]با سلام خدمت تمامی خواهران و برادران گرامی
درمورد ازدواج با طلبه زیاد بحث شده و مطالب زیادی تو نت خوندم.
از همه خواهران و برادران که نظری ، تجربه ای ، پیشنهادی دارن که بتونه کمک کنه خواهش میکنم نظر بدن. براشون دعا میکنم
همچنین از هرنظر، پیشنهاد و تجربه ای درمورد ازدواج ، زندگی طلبگی و کلا هرچیزی که بهم کمک کنه ممنون و خوشحال میشم
اجرتون با خدا
به نظر من دنبال شخصی باش که با هم هم عقیده باشین، و با هم تفاهم داشته باشین که این خیلی مهمتر از طلبه بودن طرف است
اگه دغدغه شما رعایت مسائل مذهبیه، الان خیلی از خانمها مسائل مذهبی رو رعایت میکنند طلبه هم نیستند
منم همیشه فکر میکردم ادمای مذهبی که زیاد در معنویات غرق شدن در واقع همون شخص ایده ال هستن تا زمانی که با عقایدشون بیشتر آشنا شدم متوجه شدم خیلی چیزهایی که من به شدت بهش علاقه دارم اصلا مورد پسند این اشخاص نیست همین طور بعدا متوجه شدم چقدر طرز فکرمون با هم فرق میکنه به نظر من ازدواج با شخصی که با هم تفاهم داشته باشید خیلی بهتره ( البته منظورم این نیست که طرف اصلا مذهبی نباشه )
شاید ترس دختران هم از ازدواج با شخص مذهبی این باشه طرف بخواد هر چی که مراجع میگن رو عینا اجرا کنه و وقتی هم اعتراض کنی بگن خدا دستور داده
از حرفاشون اینجور برداشت کردم که خیلی از مذهبی ها به زنها بها نمیدن ( گرچه ممکنه کاملا غلطه باشه این نظر شخصی منه )
کاملا موافقم افرادی که افراطی هستن تا الان هرجا دیدم اصلا به اصول خانوادشون مقید نبودن
اون افرادی رو که میگین بهتره به عنوان ادمای سنتی اسم گذاری کنید نه مذهبی.چون ادم مذهبی کسی است که رفتارش منطبق بر مذهب باشه....(و این مورد که شما میگید رفتاری خلاف مذهب است)
اون چیزی که من تاحالا دیدم از افراد زیاد مذهبی برداشت غلط از دین بوده
سلام
به نظر بنده توجه به چند نکته برای این مسئله مهم است:
- خداوند متعال در آیهای از قرآن می فرماید: قل کل یعمل علی شاکلته یعنی بگو هر کس بر اساس آنچه که شکل گرفته است عمل میکند.
بنابراین شما باید ببینید آیا او در عمل (نه حرف) چگونه عمل می کند؟ او چقدر در عمل به دستورات دین مومن است؟
آیا خودتان از دستورات اسلام چقدر آگاهی دارید و مقید به آن هستید؟
نگاه شما به یک شریک زندگی چقدر مورد تایید امام زمان است؟ آیا مومن هستید؟(مومن حرف خدا را بر حرف مردم در همه ی موارد تشکیل زندگی ترجیح میدهد)
از نگاه اسلام مردان و زنان مومن چگونه همسرانی برای همدیگر هستند؟ در این زمینه کتابهای خوبی نوشته شده است.
- کتاب مطلع مهر، کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی، کتابها و مطالبی که از توصیه های امام خامنه ای برای همسران جوان تهیه شده را بخوانید .
- کار کردن زن در جامعه باید برای جلوگیری از اختلاط زن و مرد باشد( مانند معلمی، پزشکی، کارهای فرهنگی، فروش لباس زنانه، و ....) و صرفاً برای درآمد نباشد تا با حداقل ساعات کار
به وظایف همسرداری و تربیت فرزندی هم برسد ...... نه اینکه در مسابقه روکم کنی و فمنیستی قرار گیرد .....
- بنابراین مومن بودن مهم تر از طلبه بودن است.
- همچنین هم کفو بودن در موارد فرهنگی، اقتصادی، و ... هم مهم است.
- پس از تکمیل مطالعات خود در این زمینه به مادر و خواهرتان بگویید با رفتن به محل تحصیل دختران طلبه اقدام کنند
- در پایان اگر همه ملاکهای خوب در یک طلبه بود و هدف ازدواج هم رسیدن به تفاهم باشد مبارک است:Kaf:
منم دقیقا همین فکر رو میکردم فکر میکردم اگه با یه مذهبی ازدواج کنم
هیچ وقت تو زندگیم مشکلی پیش نمیاد
طرف مذهبیه، پای بند به دستورات اسلام و چه دینی بهتر از اسلام به خونواده و زن و مرد اهمیت و بها داده
پس حتما خوشبخت میشم
ولی ... نمیدونم بخاطر زیاده روی و افراط برخی دوستان مذهبی ( البته شاید مذهبی هم نباشن چون تو این سایت بودن فکر کردم شاید همگی مذهبی باشن ) بود
که الان از ازدواج با یه شخص مذهبی وحشت دارم
وقتی هر چیزی رو حق مسلم خودشون میدونن وقتی هم اعتراض کنی میگن خدا حلال کرده و مراجع دستور دادن ادم میمونه چی بگه !!!!!!
اسلام با اشخاص مذهبی که دیدم خیلی فرق داره
این خوبه ادم پای بند اصول و ارزش های اسلامی باشه
ولی من به شخصه یک آدم با فرهنگ و میانه رو، رو به یک شخص مذهبی با تعصبات افراطی ترجیح میدم
( مهم نیست طرف مذهبی باشه یا نباشه انسانیت حرف اول رو میزنه، البته متدین میانه رو باشه که چه بهتر :Ghamgin: )
سلام بر شما
مذهبی بودن یک بعد از شخصیت افراده
اغلب افراد مذهبی سعی دارن یه جورایی خودشونو منضبط کنن که سعادت اونور رو هم داشته باشن
و این با نگاه و رویه افراد عادی که به دین و معنویت کم توجه هستن متفاوته
در عین حال به نظر من اغلب افراد دین گزینشی دارن
یعنی طبق تمایلات و چارچوبهای شخصیتی خودشون از دین گزینش میکنن
و کمتر کسی هست که خودشو غرق دین کرده باشه
اگه بتونیم به اخلاق و رفتار پیامبر اسلام ص که اصول دینداری رو نشون میده ایراد بگیریم اشکال ما به دینه وگرنه داریم شخص رو نقد می کنیم
یا علی
الل هم عجل لولیک الفرج
سلام
دستت درد نکنه این موضوع رو زدی
ببین آیا با روحیاتت میسازه که مثلا لذت زندگی رو به دیدن عبادات همسرت ببینی؟
اصلا همچین لذتی می تونه جزء لذت های زناشویی محسوب بشه؟
لذت زناشویی رو در چی می بینی؟
در اینکه همسرتون همیشه و هروقت که خواستید در کنارتون باشه یا خیر؟
و چه انتظاراتی دارید؟
اما استاد این مساول در جلسه چندم باید گفته بشه؟
آیا در خواست به عبادت از همسر هم می تونه جزء وظائف همسری باشد؟
مثلا مرد یا زنی از نماز خواند همسرش لذت ببره آیا می تونه درخواست اقامه نماز بده یا خیر؟:Gol:
سلام...
من از نماز خوندن و بخصوص حجاب همسرم(البته درجایی که نامحرم باشه) خیلی لذت میبرم. بخصوص حجاب رو خیلی دوس دارم.
اما..اگه بخواد فقط رو این مسایل تمرکز کنه و وظایف همسری و زناشویی که گفتمو به درستی انجام نده به نظرم تاثیر منفی روم میذاره اونقد که ممکنه حتی از مذهبی بودنشون، حتی از نمازخوندشون بیزار بشم.
تا جایی که خدای نکرده ممکنه در واکنش به این موضوع خودم در نمازهام و وظایف دینیم سست بشم و حتی کنار بذارمشون.(ان شالله که هرگز همچین مسایلی پیش نمیاد)
منظورم هم از اینکه با اخلاقش منو تحت تاثیر قرار بده همین بود. اگه اخلاقش خوب باشه، وظایفشو درست انجام بده خود به خود من هم به همسرم و هم به دینم مشتاقتر میشم و سعی میکنم با انجام وظایفم لیاقت داشتن همچین همسری رو داشته باشم
علت اصلی تاکید من برمذهبی بودن و اخلاق همسرم همینه که همدیگر رو در انجام وظایف دینی و رسیدن به خدا مشتاقتر کنیم تا انشالله عاقبت بخیر بشیم.:Gol:
سلام
چو صد آمد نود هم پیش ماست!خانمهای طلبه به خاطر طلبه بودنشون شرایط خاصی دارند. شرایطی که به خاطر طلبه بودنشون ممکنه در اونها وجود داشته باشه.
مثلاً اینکه اوقات زیادی رو به درس خوندن سپری میکنند.
ممکنه در صحبت هاشون الفاظ عربی زیاد به کار ببرند.
یا اینکه از گزاره های عربی که در علم اصول فقه زیاد به کار برده میشه، برای اتفاقات مختلف استفاده کنند.
شوخی های طلبگی بلد باشند!
و از اینجور مثالها که مختص زندگی یک طلبه هست.اما دقت بفرمایید: این نگرانی هایی که شما در مورد یک همسر طلبه دارید، اصلاً نباید در او وجود داشته باشه. چون در دین هم چنین چیزهایی نداریم.
کسی که درس دینی میخونه:
باید بدونه که زکات علم، نشر آن و عمل کردن به آن است.
باید بدونه که با شوهر نباید یکی به دو کرد و بیجهت اونو نصیحت کرد.
باید بدونه که در روایت داریم وقتی پیش شوهرت میری لباس حیا رو از تن بیرون کن.
باید بدونه که جهاد زن، آراستگی و زیبایی برای شوهر است.
و از این قبیل مسائل.
لذا این که میگم نود هم پیش ماست به همین خاطر هست.حالا چطور بفهمیم که این طلبه مد نظر ما، واجد چنین خصوصیاتی هست؟
همه چیز برمیگرده به جلسات خواستگاری و تحقیقاتی که در مورد شخص ایشون و خانواده شون انجام میدید.
باید در صحبت کردن این رفتار رو کنترل کنید.
در تحقیقات هم روی این مسائل دقیق بشید.ان شاء الله یک طلبه آسمانی نصیب شما بشه. که به وقتش از نامحرم رو میگیره و سرد برخورد میکنه و به وقتش پیش شما که میاد 180 درجه عوض میشه.
سلام...
ممنون از وقتی که گذاشتین.
این بایدهایی که فرمودین درست..اما نمیدونم درعمل چقد این موضوع اتفاق میفته؟ آیا واقعا طلبه ها به آموزه هایی که خوندن پایبندن؟
این دوست مشاور من مغرور بودن رو هم یکی دیگه از مشکلات خانم های طلبه گفت.واقعا برام خیلی عجیب بود چطور ممکنه کسی بخاطر داشتن علم دین نسبت به همسرش تکبر داشته باشه؟
جوابشون این بود که خب خیلیاشون به دانسته هاشون عمل نمیکنن.
به نظر منم باید وقت برای شناخت باشه تا آدم این چیزا رو متوجه بشه اما نمیدونم تو خواستگاری سنتی چقد این فرصتو برای شناخت طرف مقابلم خواهم داشت
سلام
نميدانم شايد حامي عزيز حتما نظر دادند
كه بدانيد معيار در انتخاب و يك انتخاب مناسب نه بسيجي بودن و نه طلبه بودن افراد است و نه مذهبي بودن
اگرچه ظاهرا اينگونه افراد متعهد تر هستند
ولي نبايد فراموش كرد كه معيار در دو قدم مهم
يك شناخت شخص خودت
و دوم
پيدا كردن هم كفوي برابر شخص خودت است.
والا همان همسر طلبه مي شود عذاب روح و روانت وقتي ساز تو با او نسازد
به نظر منم باید وقت برای شناخت باشه تا آدم این چیزا رو متوجه بشه اما نمیدونم تو خواستگاری سنتی چقد این فرصتو برای شناخت طرف مقابلم خواهم داشت
خیلی راحت!
اولاً که سعی کنید در جلسات خواستگاری و صحبت دو طرفه خوب به رفتار و حرف زدنشون دقت کنید. سعی کنید زیاد ازشون سؤال کنید و نظرشون رو در مورد مسائل مختلف جویا بشید. حداکثر با دو سه بار صحبت کردن، قالب شخصیتی طرف مقابل دستتون میاد.
بقیه ش هم با تحقیقاتی که انجام میدید.
این رو هم بدونید:
اگر همه این کارها رو هم انجام دادید و نتیجه منفی ای نگرفتید باید توکل بر خدا کنید و انتخاب رو انجام بدید. چون خیلی از اخلاق و رفتارها هست که بعد از ازدواج در پسر و دختر بروز میکنه. خیلی شون هست که شما پی بهشون نبردید و بعداً پی میبرید! خیلی از اخلاقهای بد از در و دیوار سر در میارن و... که همه شون اجتناب ناپذیره و اینها جزء شیرینی های زندگیه و باید سعی کنید در کنار هم اصلاحشون کنید.
با سلام
يك مسئله اي هم هست....بايد ببينيد يك دختر طلبه آيا حاضر هست با فردي كه فني مهندسي خوانده و خيلي هم مذهبي نيست(به گفته خودتان) ازدواج كنه؟!!
با سلاميك مسئله اي هم هست....بايد ببينيد يك دختر طلبه آيا حاضر هست با فردي كه فني مهندسي خوانده و خيلي هم مذهبي نيست(به گفته خودتان) ازدواج كنه؟!!
سلام...
یعنی همه طلبه های دختر میخوان با یه طلبه ازدواج کنن؟ شنیدم حتی دختران طلبه ای که خواستگار طلبه اصلا قبول نمیکنن
نظر شما چیه؟
یعنی همه طلبه های دختر میخوان با یه طلبه ازدواج کنن؟ شنیدم حتی دختران طلبه ای که خواستگار طلبه اصلا قبول نمیکنن
نظر شما چیه؟
چي بگم ....:Gig: فكر ميكردم اكثرا اين طور باشند اما خوب همگي نه... اگر شنيديد حتما اينطور هست ديگه. بنده خودم كه طلبه نيستم و علاقه اي هم ندارم با طلبه ازدواج كنم...شخصا تحصيلات حوزوي در كنار تحصيل دانشگاهي را بيشتر ميپسندم.
ببخشيد خلاصه خيلي راجع به دوستان طلبه اطلاعاتي ندارم فقط خواستم بگم احتمال اين را هم بدهيد كه آنان نپذيرند...موفق باشيد.
چي بگم ....:Gig: فكر ميكردم اكثرا اين طور باشند اما خوب همگي نه... اگر شنيديد حتما اينطور هست ديگه. بنده خودم كه طلبه نيستم و علاقه اي هم ندارم با طلبه ازدواج كنم...شخصا تحصيلات حوزوي در كنار تحصيل دانشگاهي را بيشتر ميپسندم.ببخشيد خلاصه خيلي راجع به دوستان طلبه اطلاعاتي ندارم فقط خواستم بگم احتمال اين را هم بدهيد كه آنان نپذيرند...موفق باشيد.
درسته شاید خیلیاشون دوس داشته باشن با طلبه ازدواج کنن اما به هرحال کسانی هم بینشون پیدا میشه که نظرشون جز این باشه. منم که همشونو نمیخوام یکیشونو میخوام:khandeh!:
ممنون. یا علی:Gol:
سلام...
یعنی همه طلبه های دختر میخوان با یه طلبه ازدواج کنن؟ شنیدم حتی دختران طلبه ای که خواستگار طلبه اصلا قبول نمیکنن
نظر شما چیه؟
من همچین فکری نمیکنم!
به هر حال درد طلبه را طلبه میفهمه، درد پزشک را پزشک! (مثل از خودم بود :Nishkhand:)
به نظرم حالت بینابینی وجود نداره. یا فقط به ازدواج با طلبه رضایت می دهند و یا فقط غیر طلبه.
من همچین فکری نمیکنم!
به هر حال درد طلبه را طلبه میفهمه، درد پزشک را پزشک! (مثل از خودم بود :Nishkhand:)
به نظرم حالت بینابینی وجود نداره. یا فقط به ازدواج با طلبه رضایت می دهند و یا فقط غیر طلبه.
سلام..
منظور شما اینه یعنی دختر طلبه ای پیدا نمیشه که طلبه یا طلبه نبودن خواستگارش براش مهم نباشه و هردوتا رو قبول کنه؟
سلام..
منظور شما اینه یعنی دختر طلبه ای پیدا نمیشه که طلبه یا طلبه نبودن خواستگارش براش مهم نباشه و هردوتا رو قبول کنه؟
هر دو تا رو که نمی تونه قبول کنه :Nishkhand:
اما اینطور احتمال میدم.
شاید تجربه دوستان برعکس این باشه.
هر دو تا رو که نمی تونه قبول کنه :Nishkhand:
اما اینطور احتمال میدم.
شاید تجربه دوستان برعکس این باشه.
به نظر منم احتمالا همینطور باشه
احتمالا اونایی که خواستگار طلبه قبول نمیکنن به این خاطر باشه که فکر میکنن خودشون به اندازه کافی محدودیت هایی دارن و نمیخوان بواسطه یکی دیگه هم محدودیت هایی براشون بوجود بیاد
خدای من! چه بحثی!!
مگه طلبگی چیه؟
همچین می گین انگار یه ورژن خاصی از انسانیته!!
طلبه دیدیم با طلبه ازدواج کردن
طلبه هم دیدیم با غیر طلبه هم ازدواج کردن
طلبه هم داریم هر دو رو به عنوان خواستگار بررسی می کنه!!
خیلی عمومیت ندین خواهشاً به خواهران طلبه برمیخوره ها!! اون وقت این شکلی میشیم::Ealam:
خدای من! چه بحثی!!مگه طلبگی چیه؟
همچین می گین انگار یه ورژن خاصی از انسانیته!!طلبه دیدیم با طلبه ازدواج کردن
طلبه هم دیدیم با غیر طلبه هم ازدواج کردن
طلبه هم داریم هر دو رو به عنوان خواستگار بررسی می کنه!!خیلی عمومیت ندین خواهشاً به خواهران طلبه برمیخوره ها!! اون وقت این شکلی میشیم::Ealam:
سلام.
شاهد از غیب رسید! قصد جسارت نداشتیم:Gol:
شما که خودتون طلبه این لطفا نظرتونو درمورد پست اولم و سوالاتم بگین. ممنون
سلام علیکم
باورکنید طلبه هم انسانیست مانند سایر انسانها با این تفاوت که به امور دینی توجه خاص و ویژه ای دارد.
بنده طلبه نیستم اما دوستان طلبه بسیاری دارم، زندگی هایشان هم به حمدالله خوب است و به وظایفی که در مقابل شوهرانشان دارند به خوبی آشنایند و عمل می کنند
اگر شخصی دوست دارد همسرش به هرچه دین گفته عمل کند و نسل مومنی پرورش دهد می تواند با طلبه ازدواج کند اما اگر در جاهایی ممکن است حرف خود یا دیگران برایش مهم تر از حرف خدا باشد اگر با طلبه ازدواج کرد در زندگی دچار مشکل می شود
البته این به معنی تایید صد در صد همه طلبه ها نیست چون در هرقشری خوب و بد وجود دارد
و البته خانم هایی هم هستندکه طلبه نیستند اما حتی بهتر از بعضی طلبه ها اهل رعایت مسائل دینی هستند
یا زهرا
ازدواج با یک دختر طلبه با یه مهندس که از نظر مذهبی هم معمولیه چه محسناتی میتونه داشته باشه؟ و چه مشکلاتی؟ بین یه دانشجوی مذهبی و طلبه کدوم رو انتخاب کنم؟
سلام!!!
اولا به سلامتی ومیمنت وخوش و خوش گامی.
باید عرض کنم ممکنه محسنات بسیاری داشته باشد که کمترین محسنتاتش این است که چون این خانم محجبه وطلبه گرامی چون درس دین خوانده است وقدرت درک بسیاری از مسائل مذهبی را دادر می تواند شما را در سوالات دینی که برای شما پیش آمده یاری کند.یا وقتی که در منزل هستید باهم مباحثات دینی داشته باشید(من این قسمتش را خیلی دوست دارم)اگر برای شما شبهه ای پیش آمده باشد پاسخ بدهد.می تواند شما را اگر در سطح پائین دینی ومعنوی باشید به مقام بالائی بیاورد و دستتان را در امور معنوی بگیرد.کلا همسر دینی داشتن از بهترین نعمات است.
مشکلات این ازدواج هم این است که فرمودید که زیاد مذهبی نیستید اما این گونه افراد خانم های طلبه بسته به نوع وابستگی آنها به دین از خانم هائی که فقط برای خواندن ومدرک گرفتن شروع می شوند تا خانم هائی که به شدت مذهبی ومقید به انجام تکالیف دینی.این گونه افراد دوست دارند همسرشان نیز پا به پای آنها بیاید.شما باید ببینید که همسر آینده شما چقدر معتقد ومقید است وچقدر مذهبی.آیا کم-متوسط ویا زیاد مذهبی و وابسته به امورات مذهبی!!!
انتخاب یه دانشجوی مذهبی با یک طلبه فرق زیاد است باید به دلت روجوع کنی.خانم دانشجوی مذهبی به نماز وحجاب وبعضی مسائل وگاهاً هیئت رفتن مقید است ولی خانم طلبه به همه چیز مقید است.چون مطالب ودروسی را خوانده که خانم دانشجو نخوانده و آگاهی ندارد!در ضمن خانم های طلبه متفاوتند.بعضی از آنها فقط آمده اند مدرک بگیرند ولی بعضی دیگر براساس نوعشان ودسته بندی در امور معنوی متفاوتند.بعضی در امور معنوی معمولی هستند وبعضی عالی!سطح شما چقدر است همان را انتخاب کنید.
در مورد این ازدواج دوتا نگرانی دارم. نگرانی اول : میترسم کسی که باهاش ازدواج میکنم طلبه ی بی عمل باشه دوس ندارم ذهنیت خوبی که در مورد دخترای طلبه و آدمای مذهبی دارم خراب بشه.
اول:در این مورد باید دقت کنی و در تحقیقات گسترده تحقی کنید وسوالاتی بپرسی که آیا این شخص در عمل همچون ظاهرش خوب است یا خیر.ازش سوال زیاد بپرسید.نه سوالاتی که جوابش بله یا خیر باشد.پس سعی کن درست انتخاب کنی وبا عقلت تصمیم بگیری نه با دلت!تا ذهنیت شما در مورد دخترای مذهبی خراب نشه.
درضمن من استاد یا معلم اخلاق نمیخوام که هرچی یاد میگیره بخواد رو من امتحان کنه همش بهم گیر بده و بخواد به راه راست هدایتم کنه. یه همراه میخوام که با اخلاق ، مهربانی و ایمانش تحت تاثیرم قرار بده.
شما به آنچه که می دانی عمل کن مطمئن باش به شما نه گیر می ده نه شما را هدایت می کنه.چون می بینه که خودتون مرد عملید!
اگه از من بپرسن یه دختر مذهبی رو توصیف کن میگم: اهل واجبات و ترک محرمات، حجاب کامل و اخلاق اخلاق اخلاق..و اگه طلبه میخوام بخاطر اخلاقشه و نه هیچ جیز دیگه. چون فکر میکنم هرکس ایمانش بیشتر باشه اخلاقشم بهتر خواهد بود.
بالاخره این هم یک نوع تعریف کردن است.و هر کسی برای خودش تعریفی دارد که قابل احترام است.
راستی اینم بگم با شاغل بودن همسرم مخالفم و خانه داری رو شغلی بسیار مهم و با ارزش میدونم.
معمولا اکثر خانم های طلبه خانه دار می شوند تا مطالب آموختنی را در منزل و خانواده پیاده کنند.مگر موارد خاصی که طلبه هائی هستند که نخبه هستند و در بعضی مکان ها و مراکز فعال هستند و مطمئن باش به قدری زرنگ وباهوش و آگاه هستند که دچار انتخاب غلط نمی شوند.
نگرانی دوم: نگرانی دومم از اینه نکنه بیش از حد در معنویات غرق باشه و وظایف همسریشو فراموش کنه. یکی از دوستان طلبه که سابقه مشاوره هم دارن مطلبی گفت و درواقع ایشون بود که منو رو این قضیه حساس کرد.
نگرانی شما قابل تحسینه ولی مطمئن باش اگر شما در حین صحبت های خصوصی با خانم این نکته را گوشزد کنید اگر اینگونه نیز باشند سعی در اصلاح خود می کنند.ویک نکته که باید بگویم:زمانی که این خواهران طلبه درس می خوانند اساتید آنها بارها وبارها به آنها تذکر وتاکید کرده اند که اطاعت از شوهر واجب است.از یک استاد شنیدم که می گفت اگر در حال انجام کاری بودید و حتی دستتان بند هم بود و همسرتان به شما احتیاج داشت واو شما را صدا زد باید دست از کار بکشید و او را سیراب کنید.که این یکی از نکات یک زن خوب است.(استاد سویزی)بعدش خانم طلبه می داند که باید خودش را در اختیار همسرش قرار دهد.
ایشون میگفت زمانی که مشاوره میدادم با مردای زیادی مواجه شدم که از همسر مذهبیشون ناراضی بودند. به این علت که این خانوم ها وظایف زناشوییشونو درست انجام نمیدن.
دلبری و عشوه و ناز کردن بلد نیستن. حتی حرف زدن درمورد این مسایل رو بی حیایی میدونن و نیازهای شوهروشو نو پاسخ نمیدن. ایشون تقریبا یجورایی به من گفتن با دختر مذهبی ازدواج نکن
گفتم خدمتتون که باید به دقت و موشکافانه همه مسائلی را که حس می کنید به آن احتیاج دارید را با هم صحبت کنید.مخصوصاً مسائل جنسی که باید رک با هم صحبت کنید.فایل صوتی در اختیار دارم که در این فایل یکی از همین اساتید خانم در این مورد برای دانتشجویان خود با صراحت صحبت می کند.(مثلا می گوید:خانم هوقتی که مجردن در افکار خود خیلی مسائل جنسی را مرور می کنند اما به وقت عمل سکوت اختیار می کننند ونمی توانند افکار خود را بروز دهند ویا به همسر خود بگویند که از کدام عمل لذت می برند.اینجا تنها مرد لذت می برد ولی زن تنها سختیش را تحمل می کندولذت باید دو طرفه باشد وقتی نباشد در جائی دیگر بروز می کند.پرخاشگری زن-دعوا.گریه بی مورد.افسردگی.می گفت باید زن به طور صریح به همسرش بگوید که مثلا فلان کار را انجام بده من هم بهره ببرم.بالاخره این استاد صریح می گفتند وبسیار آموزنده)من باشم کاملا رک صحبت می کنم البته با رعایت کامل ادب واحترام
سوال آخرم اینکه ما تو فامیل و آشناهای دور و نزدیکمون دختز طلبه نداریم. معرف خاصی هم نمیشناسم. حالا برای ازدواج چیکار میتونم بکنم؟ چجوری یه دختر طلبه خوب پیدا کنم؟
این مشکل خیلی هاست.اینجا باید یک واسطه زحمت کار را بکشد.بگرد دنبال یک واسطه خوب ومومن وباتقوا.نه از اینهائی که ب ظاهر مذهبی هستند ولی نان را به نرخ روز می خورند!
اگر سوالی بود درخدمتم!
دوستان طلبه بسیاری دارم، زندگی هایشان هم به حمدالله خوب است و به وظایفی که در مقابل شوهرانشان دارند به خوبی آشنایند و عمل می کنند
سلام!!!
احسنت و خدا حافظشان باشد.
اگر شخصی دوست دارد همسرش به هرچه دین گفته عمل کند و نسل مومنی پرورش دهد می تواند با طلبه ازدواج کند اما اگر در جاهایی ممکن است حرف خود یا دیگران برایش مهم تر از حرف خدا باشد اگر با طلبه ازدواج کرد در زندگی دچار مشکل می شود
یکی از نکات مهم که باید حتما مدنظر باشد
خانم هایی هم هستندکه طلبه نیستند اما حتی بهتر از بعضی طلبه ها اهل رعایت مسائل دینی هستند
صد در صد چون در خانواده ای مومن ومقید ومعتقد به اصول اسلام بزرگ شده اند.و به قدری به کمال عقلی رسیده اند که خوب و بد را به خوبی تشخیص می دهند وبه نیش خشند هیچ جوانی دل نمی بازند!
يك شناخت شخص خودت
و دوم
پيدا كردن هم كفوي برابر شخص خودت است.
سلام!!!
احسنت.
اول شناخت خود و اینکه از همسر آیندت چه انتاظری داری ودوم اینکه براساس انتظاراتت همسرت را انتخاب کنی!
با سلامدختر خوب بودن فقط به طلبه بودن نیست من کاملا متوجه شدم شما دنبال چطور دختری میگردید ولی تاکیدتون رو طلبه بودن نباشه یا اینکه فکر کنید فقط از بین طلبه ها میتونید همچین دختری پیدا کنید چون من خودم هم دوست طلبه دارم وهم غیر طلبه اصل اون خصوصیات اخلاقی که مد نظرتون هست رو باید داشته باشه این جور که از حرفاتون متوجه شدم شما دنبال یه آدم مذهبی در حد متوسط ولی خیلی پایبند اخلاقیات میگردید.به نظر من خانوادتون رو میتونید بفرستید تو مجالس مذهبی که برگزار میشه اونجا همه جور دختر مذهبی میاد هم افراط هم تفریط هم میانه رو.
سلام!!!
بله هیچکس منکر این نیست که دخترانی نیز وجود دارند که مقید به انجام وظائفشون هستند و اخلاقی خوب و نیکو دارند ولی طلبه بودن همراه با اخلاقی خوب ونیکو وبا دیدن این که همسرتان به سلاح علم نیز مجهز است لذت زندگی را دوچندان می کند.
اینکه فرمودید که باید در مجالس مذهبی دنبال دختر خوب گشت موافق نیستم!دلیل خاص خودم را دارم.البته خانم ها هم این دلیل را می دانند چون بعضی ها تجربه کرده اند
باید بدونه که در روایت داریم وقتی پیش شوهرت میری لباس حیا رو از تن بیرون کن.
باید بدونه که جهاد زن، آراستگی و زیبایی برای شوهر است.
سلام!!!
خانم های مذهبی و طلبه در این دو مورد گاهی لنگ می زنند.در محفلی بودیم که این بحث شد خانمی برخواست و گفت:آقایان پر رو می شوند!!!
نمی دانم با این همه تاکید اسلام بر این امر که خانم ,همسر باید خودش را در اختیار همسرش قرار دهد وبرای او زینت کند چه جای بحثی می ماند.
کسی سخنی یا کلامی به نظرش می رسد ما را آگاه کند!
طرح سوال شما نشون می ده که در راه مسیر ازدواج هنوز با مسایل اصلی انتخاب همسر اشنا نیستین و اگر مهارت های لازم برای زندگی و ازدواج رو کسب نکنید به احتمال زیاد دچار دردسر می شید
سلام!!!
لطفا کمی در مورد این مسائل اصلی بگوئید ومهارت های لازم در زندگی؟ممنونم
توصیه بنده به شما به عنوان یک دوست اینه که سعی کنید به یک بلوغ فکری برای ازدواج برسید سوالات و جملاتی که نوشتید مثل "یکم احساساتی: زیاد مذهبی نیستم : دوس ندارم ذهنیت خوبی که در مورد دخترای طلبه و آدمای مذهبی دارم خراب بشه: ایمانش تحت تاثیرم قرار بده" همگی نشون می دن شما نسبت به وظایفتون به عنوان مرد در خانواده اشنا نیستید. و از همسرتون انتظار دارید وظایف شما رو انجام بدن. علاوه بر این شما منتظر کسی دیگه ای هستین که شما را از لحاظ مذهبی بالا بکشه و این نشون می ده که شما از وظایف خودتون نسبت به خودتون هم غفلت دارید.
احسنت درسته.
بنده هم مثل شما بودم تا اینکه خدا من رو بایک مشاور مذهبی اشنا کرد و تحت تربیت ایشون به تمامی سوالاتم دست پیدا کردم
و نام این استاد ومشاور شما چه بود؟معرفی نمی کنید
ببینید
من بایدخدمتتون عرض کنم که:
شمابایدخوداون خانم طلبه روبه تنهایی درنظربگیرید
من خودم دوستان طلبه ای دارم که رفتارشون خیلی عالیه ودرعین حال دوستان طلبه ای هم دارم که رفتارخوبی ندارند
من این مساله روبه همه طلبه هاتعمیم نمی دهم
اگربرفرض یک خانم طلبه وظایف زناشویی راخوب انجام نمی دهداین به این معنی نیست که همه خانمهای طلبه این طورهستند
به نظرمن ساعات بیشتری وقت بگذاریدتابااین خانم صحبت کنیدوازروحیاتش مطلع شوید
حتی به نظرمن درموردهمین مسایل هم ازاوسوال کنید
دین مانه دین افراط است ونه دین تفریط
هرکس درمسایل دینی افراط وتفریط کنداصلاطلبه واقعی نیست.
بهتراست باروشهای مختلف اوراامتحان کنید.
تاجایی که امکان داردبااورفت وآمدکنیدوازنظراتش مطلع شویدتابفهمیدکه لاقیدویاخشک نباشد.
درود بر آقای "salam1990" :Gol:
این خانوم ها وظایف زناشوییشونو درست انجام نمیدن. دلبری و عشوه و ناز کردن بلد نیستن. حتی حرف زدن درمورد این مسایل رو بی حیایی میدونن و نیازهای شوهروشو نو پاسخ نمیدن. ایشون تقریبا یجورایی به من گفتن با دختر مذهبی ازدواج نکن
شرم داشتن زنان، چیزی عادی است و اگر زنی در ابتدا بخواهد برای مردش دلبری و دیگر رفتارهای دلچسب را انجام بدهد، کمی باید در شیوهی پرورش او، شک کرد.
اگر مردی دوست دارد زنش برای او دلبری کند، خود او باید ابتدا کار را آغاز کند و سخنان مهرانگیز به زنش بگوید؛ سخنانی که اگر درست گفته شود، هر زنی را دیوانه میکند؛ این سخنان کمکم یخِ شرمِ زن را آب میکند و بدونشک، مرد خواهد دید که زن چقدر با او آزادانه و زیبا رفتار میکند.
یکی از آشناهای ما میگفت: شوهرم آهنگ گذاشت و به من گفت: «برایم برقص»!
وی گفت: «هرچه شوهرم پافشاری کرد و بهم گفت، نرقصیدم چون شرمم میآمد و در پایان شوهرم نیز با دلخوری آهنگ را خاموش کرد»
رفتار آن مرد اشتباه بوده است چون خود او ابتدا باید آنکار را انجام میداد و پس از یک بازهی کوتاه، دست زنش را هم با لبخند میگرفت؛ آنگاه میدید که آیا زنش میرقصید یا نه.
این شیوه در همهی کارها باید باشد، به ویژه در مورد آمیزش جنسی؛ زنان در این زمینه بسیار شرم دارند.
زنی که برای بار نخست با همسرش میخواهد آمیزش داشته باشد، ترسی در ته دلش هست و گاهی این اندیشه را میکند که: «نکند کار اشتباهی را دارم انجام میدهم؟»
این مرد است که میتواند با گفتن واژگان چند، زن را از این ترس رها کند: «من شوهر توام؛ کسی که تنها تو را دوست دارد و از دیگر زنان بیزار است»
اینسخنان بسیار به ادامهی زندگی زن و مرد کمک میکند و از همان ابتدا زن، کوهی استوار را در برابر خود میبیند که میتواند به او تکیه کند.
اگر مرد از گفتن این سخنان، شرمش بیاید، نباید انتظار داشته باشد که همسر او، از گفتن و انجام این چیزها شرمش نیاید، زیرا شرم زنان بیشتر است.
برای آبشدن یخِ زنان، نباید شتاب کرد.
به نظر منم باید وقت برای شناخت باشه تا آدم این چیزا رو متوجه بشه اما نمیدونم تو خواستگاری سنتی چقد این فرصتو برای شناخت طرف مقابلم خواهم داشت
بهتر است در این زمینه، از شیوهی عارفان استفاده شود!
عارفان برای شناختن کسی، از پرسش استفاده نمیکنند!
برای نمونه: آنان نمیپرسند آیا تو غیبت میکنی؟
چون بدونشک آنکس میتواند دروغ بگوید و ظاهرسازی کند و بگوید: «نه!»
بلکه آنان خود غیبت کردن را آغاز میکنند و اگر طرفشان، اهل غیبت باشد، او هم غیبت کردن را آغاز میکند.
شما میتوانید اینگونه پرسشهای خود را ساماندهی کنید که بهجای پرسیدن، از این شیوه استفاده کنید.
برای نمونه:
اگر از کشیدن قلیان بدتان میآید بگویید: «من خیلی دوست دارم قلیان بکشم؛ هنگامی که میکشم، احساس آرامش میکنم»
اگر او هم اهل قلیان باشد، در کارزار قرار گرفته است و ناخودآگاه میگوید: «چه خوب! من هم همینگونهام.»
اگر از او پرسش کنید، او میتواند پنهان کند ولی با اینکار، او ناخودآگاه پاسخ پرسش پنهان شما را میدهد.
پس از پایان یافتن کار و پژوهش، میتوانید بگویید: آن سخنان را برای پی بردن به رفتارهای شما گفتم و من قلیان نمیکشم!
اگر سوالی بود درخدمتم!
با سلام..
ممنون از لطفتون. توضیحات شما بسیار جامع و عالی بود:Gol:
همچنین از همه دوستانی که لطف میکنن وقت میذارن و نظر میدن تشکر میکنم:Hedye::Gol:
یکی از آشناهای ما میگفت: شوهرم آهنگ گذاشت و به من گفت: «برایم برقص»!
اگر از کشیدن قلیان بدتان میآید بگویید: «من خیلی دوست دارم قلیان بکشم؛ هنگامی که میکشم، احساس آرامش میکنم»
در مکتب اسلام، هدف وسیله را توجیه نمی کند.
نمی توان با انجام دادن یک گناه به دنبال نتیجه گرفتن بود.
در اکثر نظراتی که توی فقه اسلامی وجود داره فقط رقصیدن زن برای شوهر و اون هم بدون انجام گناه یا مفسده (رقص همراه موسیقی)، جایز است.
دروغ گفتن هم اکثراً حرام هست و این موردی که شما فرمودید جزو مواردی نیست که دروغ گفتن توش جایز باشه.
همچنین غیب کردن...
دوستان دقت کنند که هیچ وقت برای رسیدن به هدفشون به هر کاری متوسل نشن و از محدوده شرع مقدس بیرون نرن.
درود بر آقای علی:Gol:
به راستی، شما آدمی شگرف هستید که هرآن، بر شگفتی خود میافزایید!
مسلمان! ما آمدهایم سخنی را گفتهایم و برای نزدیک شدن به آن سخن، یک نمونه هم آوردهایم؛ اکنون شما تنهی سخن را رها کردهاید و نمونه را گرفتهاید که چرا این نمونه، چُون است؟
در مکتب اسلام، هدف وسیله را توجیه نمی کند.
نمی توان با انجام دادن یک گناه به دنبال نتیجه گرفتن بود.
در اکثر نظراتی که توی فقه اسلامی وجود داره فقط رقصیدن زن برای شوهر و اون هم بدون انجام گناه یا مفسده (رقص همراه موسیقی)، جایز است.
یاد سخن مولانا افتادیم که در پایان دفتر سوم میگوید:
آموزگاری خواست به شاگرد خود شطرنج بیآموزد (اکنون میتوانید بگویید شطرنج نیز حرام است!)؛ آموزگار به شاگرد گفت: این خانهی رُخ است و رخ در اینجا قرار میگیرد.
شاگرد، خواست خودی نشان بدهد و گفت: رُخ، این خانه را از کجا آورده است؟ کار کرده است یا زد و بند؟ و یا اینکه اینخانه را به ارث برده است؟
width: 700 |
---|
[TR] |
[TD][/TD] |
[TD="align: left"]گفت در شطرنج، کین خانۀ رُخ است[/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]گفت: خانه از کجاش آمد به دست؟[/TD] |
[/TR] |
[TR] |
[TD][/TD] |
[TD="align: left"]خانه را بِخرید، یا میراث یافت؟[/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]فرخ آنکس، کُو سوی معنی شتافت![/TD] |
[/TR] |
آموزگار در دل خود گفت:( تو چهکار به این چیزها داری! تنهی سخن را دریاب تا شطرنج را بیاموزی. ولی پاسخ او را نداد!)
روز دیگر، همان آموزگار، به همان شاگرد خواست صرف و نحو عربی را یاد بدهد.
بدو گفت: «ضَرَبَ، یک واژهی ثلاثی مجرد است که درونمایهاش زدن یک مرد است، همانند: ضَرَبَ زید، عمرو»
شاگرد، دید که در زمینهی شطرنج ایرادی از استاد خود گرفت و او را در پاسخ دادن، درمانده کرد، رو به استاد کرد و گفت: «زید چرا عمرو را زد؟ چرا بدون اینکه عمرو، گناهی را انجام داده باشد، زید نادان او را زده است؟»
width: 700 |
---|
[TR] |
[TD][/TD] |
[TD="align: left"]گفت نحوی: زید، عمروا قد ضَرَب[/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]گفت: چُونش کرد بیجرمی، ادب؟![/TD] |
[/TR] |
[TR] |
[TD][/TD] |
[TD="align: left"]عمرو را جرمش چه بُد، کان زیدِ خام[/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]بیگنه او را بزد، همچون غلام؟![/TD] |
[/TR] |
استاد درمانده شد و گفت: پسرجان! من دارم به تو عربی یاد میدهم؛ تو درونمایهی سخن را دریاب و کاری به چیزهای ظاهری نداشته باشد همانند اینکه من به تو میخواهم با یک پیمانهی شکسته گندم بدهم! تو کاری با پیمانه نداشته باش که شکسته است؛ اصل، همان گندم است که تو را ســـیر میکند!
و در ادمه گفت: به هر روی، اگر مشکلی با این ستمگری! داری، زید و عمرو، از قبیلهی اعراباند، بدانجا برو و آنرا بازگو کن که چرا چنین کرده است!
width: 700 |
---|
[TR] |
[TD][/TD] |
[TD="align: left"]گفت: این پیمانهی معنی بود[/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]گندمی بستان، که پیمانهست، رد[/TD] |
[/TR] |
[TR] |
[TD][/TD] |
[TD="align: left"]زید و عمرو، از بهر اعراب است و ساز[/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]گر دروغست، آن تو با اعراب ساز![/TD] |
[/TR] |
شاگرد بازهم پافشاری کرد و گفت: «نه من با اینکارها کاری ندارم؛ شما این نمونه را آوردهاید و از شما پاسخ میخواهم که چرا زید عمرو را زد؟ کدام فقیه بدو فتوا داده است که چنین کار زشت و ناروایی را انجام دهد؟»
width: 700 |
---|
[TR] |
[TD][/TD] |
[TD="align: left"]گفت: نی، من آن ندام؛ عمرو را[/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]زید، چُون زد، بیگناه و بیخطا؟![/TD] |
[/TR] |
استاد که به راستی از این خردهگیری پریشان شده بود و در دل، هزار صلوات و صدرحمت بر بنیاسرائیل و ایرادگیریشان فرستاد، از روی ناچاری گفت: «زید عمرو را زد، زیرا عمرو، یک « واو » دزدیده است! و چون بیش از سهم خود از بیتالمال برده است، او را باید حد زد»
width: 700 |
---|
[TR] |
[TD][/TD] |
[TD="align: left"]گفت از ناچار و لاغی برگشود[/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]عمرو، یک واو، فزون دزدیده بود[/TD] |
[/TR] |
[TR] |
[TD][/TD] |
[TD="align: left"]زید واقف گشت، دزدش را بزد![/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]چونکه از حد بُرد، او را حد سزد[/TD] |
[/TR] |
(عَمرو و عُمَر، همانند هم نوشته میشوند که برای اینکه ایندو اشتباه نشوند، زبانشناسان گفتهاند به عَمر، یک واو افزوده شود تا ایندو از هم شناخته شوند ولی آن واو، خوانده نمیشود و تنها برای شناخته شدن بهکار میرود)
سخن ما در مورد شرم زنانه بود! شما آمدهاید و میفرمایید: «رقص حرام است»
بروید یقهی آشنای ما را بگیرید که از شوهرش انتظار رقصیدن داشته است!
رقص، برای چه حرام است؟
نخست، چه دلیل پذیرفتنیای برای ناروا بودن رقص، گفته شده است؟ (هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین!)
یکی از آیتاللهها فرموده است: «رقص زن، اگر بدون آهنگ باشد، برای مردش بیمورد است» (همین سخن را، شما نیز آوردهاید)
خب بفرمایید، چگونه میشود کسی بدون آهنگ برقصد؟!!
دوم، فقیهان، آدمهای معصومی نیستند که ما سخنانشان را بدون چون و چرا بپذیریم، اگر دلیلی برای سخنانشان دارند، آنرا بیان کنید وگرنه همینکه برخی از فقیهان (همچون آقای خامنهای) گفتهاند رقص مرد برای همسرش بیمورد است، نشان از این دارد که یکی از اینان اشتباه میکند؛ زیرا نمیشود یک چیز هم حرام باشد و هم حلال!
سوم، فرمودهاند و فرمودهاید، رقص، مَفسده در پی دارد!
بفرمایید مفسدهی اینکه یک مرد و زن با هم برقصند، چیست؟
آیا مرد تحریک میشود؟ (خب بشود! پیش زنش است)
زن تحریک میشود؟ (باز هم همان است!)
بروید و از بزرگان بپرسید که دلیل ناروا بودن رقص چیست و همچنین، رقص زن و مرد، چه مفسدهای را در بر دارد، تا مردم از آن پرهیز کنند و اگر دلیلی نداشته باشند و نداشته باشید و نگویند که مفسدهای میتواند داشته باشد، سخن گفته شده، بیارزش است زیرا سخنی منطقی و پایور نیست و تنها بدون دلیل، چیزی گفتهاند!
دروغ گفتن هم اکثراً حرام هست و این موردی که شما فرمودید جزو مواردی نیست که دروغ گفتن توش جایز باشه.
همچنین غیب کردن...
بدونشک میدانید، در جاهایی که موضوع مهمی در کار است، کارهای ناروا را انجام دادن، ایرادی ندارد.
برای نمونه: (امیدواریم این نمونه بدون ایراد باشد!) اگر جان یک مسلمان در خطر باشد، وی میتواند مسلمان بودن خود را پنهان یا رد کند (دروغ بگوید).
بازهم بدونشک، میدانید که یکی از کارهای مهم در زندگی، گزینش همسر است و بیشتر کسانی که همسری مناسب را برمیگزینند، زندگی خوبی خواهند داشت که درپی آن، آخرت خوبی هم خواهند داشت.
آیا برای چنین کار مهمی که قرار است، یک نسل از آدمی بهجا بماند، نسلی که بسیار وابسته به گزینش اکنون ماست، نباید برای پی بردن به منش طرف خود، برای چند ساعت، یا چند روز، پنهانکاری کنیم؟ پنهانکاریای که پس از آن، راستش را به او میگوییم؟
یک دختر ممکن است از خواستگار خود بپرسد: «دیدگاه شما در مورد کار کردن من در بیرون چیست؟»
بسیارند مردانی که در اینهنگام، میگویند: «مشکلی نداریم»، ولی پس از ازدواج، زیر سخن خود میزنند و زن را نسبت به خود بدبین میکنند و زندگی سردی را در پیش میگیرند.
ولی اگر دختر به جای آن پرسش بگوید: «برای من تفاوتی ندارد که در خانه باشم یا بیرون کار کنم، دیدگاه شما چیست؟»
اگر آن مرد، از آن دسته باشد که دوست ندارد زنش بیرون از خانه کار کند، بدونشک، ناخودآگاه از شنیدن این سخن خرسند میشود و میگوید: «چه خوب که چنین دیدگاهی دارید، من دوست دارم زنم در خانه بماند و خانهداری کند» و اگر هم مشکلی با این سخن نداشته باشد، چندان واکنشی بروز نمیدهد.
جناب آبرنگ!
شما دو تا مثال آوردید.
بنده از اون جهت که این کارها از لحاظ شرعی جایز نیستند حکمش رو به دوستان اطلاع دادم که خدای نکرده کسی نره همونها رو انجام بده و گناه بکنه.
اون حرف رو هم از جانب خودم نزدم. حرف فقها بود.
اگر فکر میکنید اشتباهه برید با خودشون بحث بکنید و علت رو جویا بشید.