علوم بشری و مرزهای آن !!!
تبهای اولیه
سلام
گفتگوی اهل دین و دانشمندان تجربی میدان زور آزمایی دو جنس از علم و دانش است
در این میان دانشمندان تجربی با تاکید بر روشهای کاملا قابل اطمینان بنوعی عصمت را در مورد دانشهای خود مدعی اند
دیگر اینکه این دانشمندان با توجه به یافته های خود مدعی اند می توانند در مورد تمام حقایق هستی اظهار نظر کنند
آیا این دو ادعا صحیح است ؟
یا علیم
با سلام خدمت برادر گرامی جناب محی الدین
به اعتراف دانشمندان علوم تجربی، این علوم یقینی و اطمینان آور نیستند بلکه علومی دست خوش تغییر بوده و ممکن است نظریه های جدید جای خود را به نظریه های قدیم داده و آن ها را مردود اعلام کنند؛ حتي مشاهده شده كه برخي نظريات رد شده بعد از مدتي دوباره زنده شده و با شكلي جديد مطرح شده اند.
در ثانی، وظیفه اصلی علوم تجربی درک روابط اجزای درونی یک چیز یا روابط او با اشیاء مادی دیگر است؛ لذا علم تجربی در رابطه با عوالم مجرد هیچ اظهار نظری ندارد.
آلبرت اينشتين گفته است:
جهان علم براي رياضيّات ارزشي خاصّ قائل بوده و آن را بالاتر از ساير رشته هاي دانش تلقّي كرده است. يكي از علل و موجبات اين امر آن است كه در رياضيّات صحبت از احكامي است مسلّم و قطعي و محقّق ، حال آنكه در مورد رشته هاي ديگر علوم ، اينطور نبوده و احكام آنها كما بيش قابل بحث و انتقاد است ؛ و چه بسا آنچه امروز مورد تأييد و توجّه است فردا با كشف واقعيّتهايي تازه بي اعتبار مي گردد و جاي خود را به نظريّه هايي نوين مي سپارد. » (مقالات علمي اينشتين، ترجمه محمود مصاحب ، ص37)
نيلس بور، نظريّه پرداز يكي از مدلهاي اتم ، گفته: « اين اشتباه است كه فكر كنيم وظيفه ي فيزيك كشف ماهيّت طبيعت است. فيزيك مربوط است به آنچه كه ما مي توانيم درباره ي طبيعت بگوييم. »(تحليلي از ديدگاههاي فلسفي فيزيكدانان معاصر ، نوشته دكتر مهدي گلشني ، ص81)
سلام و عرض ادب.
دانشمندان تجربی با تاکید بر روشهای کاملا قابل اطمینان بنوعی عصمت را در مورد دانشهای خود مدعی اند
دیگر اینکه این دانشمندان با توجه به یافته های خود مدعی اند می توانند در مورد تمام حقایق هستی اظهار نظر کنند
آیا این دو ادعا صحیح است ؟
در مورد ادعای اول: آن بنوعی عصمت، فقط برای بدیهیات علمی قابل قبول است. منظور از بدیهی علمی، استقراء تام تجربی هست.
در مورد ادعای دوم: میتوانند در مورد بعضی واقعیات هستی به نتایج محکمی برسند، و بر اساس واقعیات، تا حدودی در مورد حقایق هستی اعلام نظر کنند. اما نه تمام حقایق.
در مورد ادعای اول: آن بنوعی عصمت، فقط برای بدیهیات علمی قابل قبول است. منظور از بدیهی علمی، استقراء تام تجربی هست.در مورد ادعای دوم: میتوانند در مورد بعضی واقعیات هستی به نتایج محکمی برسند، و بر اساس واقعیات، تا حدودی در مورد حقایق هستی اعلام نظر کنند. اما نه تمام حقایق.
سلام
به نظر بنده هر کشف علمی همراه با نوعی برداشت یا بعبارتی نظریه پردازی است
حال سوال این است که این نظریه پردازیها تا چه اندازه می تواند درست باشد
و برای اطمینان به این نظریات باید به چه اندازه از شواهد و قرائن تکیه کرد ؟
یا علیم
سلام و عرض ادب.
به نظر بنده هر کشف علمی همراه با نوعی برداشت یا بعبارتی نظریه پردازی است
حال سوال این است که این نظریه پردازیها تا چه اندازه می تواند درست باشد
و برای اطمینان به این نظریات باید به چه اندازه از شواهد و قرائن تکیه کرد ؟
پرسشتان خیلی کلی هست و به راحتی نمیتوان به آن پاسخ داد.
خب مسائلی در اینجا دخیل هستند مانند:
- نظریه داده شده در چه زمینه علمی باشد؟ فیزیک و شیمی، روانشناسی، زمین شناسی و...
- نظریه داده شده قابلیت آزمایش کردن را دارد یا صرفا ذهنی است بدون امکان آزمایش؟
- زیر بنای این نظریه بر چه استوار است؟ آمار و احتمالات، ریاضیات، فلسفه و ...
به نظرم هر کدام از اینها بحث مربوط به خودش را دارد و باید در مورد یک مصداق وارد جزئیات شد.