آيا زنان طبق نظر اسلام مي توانند ولي فقيه يا رهبر جامعه باشند؟؟!!!

تب‌های اولیه

755 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ما اون اجازه گرفتن برای بیرون رفتن رو هم قبول نداریم پس مشکلی پیش نمیاد مطمئن باش

پس شما نسبت به اسلام عناد دارید.

نه تنها اسلام میگوید زن نباید بی ازن مرد بیرون برود.
بلکه قانون هم میگوید.

دلایل را دیده ام و بار ها نقد کرده ام.همه و همه توجیهاتی هستند که توسط حقوق بشریون درست شده اند.خود حضرت علی (ع) جواب این ها را داده است.برخی خود را معیار حق می دانند،برخی حق را معیار خود می دانند.افرادی که ادله معصومین (ع) که بر حق هستند را نقد می کنند،خودشان را معیار قرار داده اند نه حق را.

پس دلایل رو نخوندی اونا با علم ثابت کردند
در ضمن همین اشخاص الان دارند برخی از آیات قرآن ما رو با علم ثابت میکنند چیزی که ما نتونستیم پس تعصب رو بذارید کنار خوبه چیزهای خوبشون رو یاد بگیریم

رسولخدا صلی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: آنکه زنی بدون اجازه ی شوهرش از خانه بیرون رود هر فرشته ای که در آسمان است او را لعنت می کند. و فرمودند:آنکه اگر برای غیر شوهرش آرایش کند بر خداست که او را به آتش دوزخ بسوزاند.

پس شما نسبت به اسلام عناد دارید.

نه تنها اسلام میگوید زن نباید بی ازن مرد بیرون برود.
بلکه قانون هم میگوید.


والا عناد ندارم :Esteghfar:

به نظر من این حق شخصی زنه اطلاع بده ولی اجازه دیگه معنا نداره . در ضمن همه موافق این نظریه شما نیستند تا اونجایی که شنیدم برخی مجتهدین جدید خواستند این بند رو بردارن

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

پس دلایل رو نخوندی اونا با علم ثابت کردند

علم؟علوم تجربی منظورتان است؟!
از نظر اسلامی علوم تجربی هیچ حجیتی ندارند وقتی علوم الهی ضد این حرف را می زنند.همانطور که یک زمانی علوم تجربی می گفتند گوشت خوک بخوریم اشکال ندارد!یا می گفتند شراب بنوشیم اشکال ندارد!مفید است!بدن به آن نیاز دارد!
ولی حکم قرآن و معصومین (ع) واضح بود:کسی حق ندارد شراب یا گوشت خوک بخورد.
هم منطق دانان و هم علمای اسلام و هم معرفت شناسان و شناخت شناسان،همگی معتقدند که علوم تجربی محلی از یقین ندارند.فقط احتمالات را مشخص می کنند.مثل همیشه می گویم که این نفی کننده ارزش آن ها نیست.نشان می دهد که در هر جایی نباید از آن ها استفاده کرد.مثلاً در مقابل سخن مسلم قرآن و معصومین (ع).

در ضمن همین اشخاص الان دارند برخی از آیات قرآن ما رو با علم ثابت میکنند چیزی که ما نتونستیم

علوم تجربی چیزی را ثابت نمی کنند.فقط احتمال بیشتر را ثابت می کنند.شما به کتب فلسفه علم رجوع کنید پاسخ این مسئله را خواهید گرفت.بنده قبلاً هم گفته بودم که علم نباید معیاری باشد برای سنجش دین.شما می گویید می تواند معیار باشد،رجوع کنید به همان نقل به مضمون حرف حضرت علی (ع) درباره حق و معیار آن.این دین است که معیار علوم تجربی است.دین است که تعیین می کند کجا راست می گویند کجا غلط.
در ضمن شما کافی است کمی بیشتر مطالعه کنید،متوجه می شوید که مطالب علمی مورد توجه معاندین اسلام هم هستند.یعنی آن ها هم برای رد اسلام از این مطالب استفاده می کنند!فکر نکنید که این علوم همیشه در خدمت وحی هستند.علتش هم نقص ماست.و الا اگر این علوم کامل در اختیار ما باشند،قطعاً حرف مخالف وحی نخواهند زد.

پس تعصب رو بذارید کنار خوبه چیزهای خوبشون رو یاد بگیریم

برای بنده هر چیز خوب که غرب قرار است داشته باشد (یا به قول شما دارد!) را اسلام هم دارد.پس می روم سراغ اسلام،نه غرب.
تعصب را باید مردمی کنار بگذارند که معیارشان الهی نیست و طاغوتی است و همیشه در طول تاریخ مقابل حق ایستاده اندو

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

به نظر من این حق شخصی زنه اطلاع بده ولی اجازه دیگه معنا نداره . در ضمن همه موافق این نظریه شما نیستند تا اونجایی که شنیدم برخی مجتهدین جدید خواستند این بند رو بردارن

دوست گرامی این حرف قرآن و امام معصوم(ع) کدوم مجتهد میخواد این بند رو ور داره.
اسم مجتهد را ببر.بدون سند سخن نگویید.

اگر این بنده برداشته شود بندهای دیگر هم که به این بند بستگی دارد باید برداشته شود.

مانند مهریه گرفتن توسط زن و ........

در ضمن هیچ مجتهدی قادر نیست بدون نظر ولی فقیه حکمی را تغییر دهد.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

والا عناد ندارم

به نظر من این حق شخصی زنه اطلاع بده ولی اجازه دیگه معنا نداره . در ضمن همه موافق این نظریه شما نیستند تا اونجایی که شنیدم برخی مجتهدین جدید خواستند این بند رو بردارن


نظر خداوند است که برای ما اهمیت دارد نه نظر دیگران.این از مشخص ترین مطالب است که در قانون ما هم آمده است.آن مجتهدی هم که این کار را می خواهد انجام بدهد نتیجه کارش را خواهد دید.چون دارد حرام خدا را حلال می کند!حرامی که تا ابد حرام است.
ضمناً این بند را از چه بردارند؟!

همچنان منتظر پاسخ شما درباره همان حاکم های زن موفق (!!!!) هستم.چون احتمال می دهم با وجود گرفتن جواب،دوباره در پست های آینده تکرار مکررات کنید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

والا عناد ندارم :Esteghfar:

به نظر من این حق شخصی زنه اطلاع بده ولی اجازه دیگه معنا نداره . در ضمن همه موافق این نظریه شما نیستند تا اونجایی که شنیدم برخی مجتهدین جدید خواستند این بند رو بردارن

به به خوشم اومد
من کلا از ادمايي که به دنبال حق ميگردن خوشم مياد

شما فرمودید.

ما اون اجازه گرفتن برای بیرون رفتن رو هم قبول نداریم پس مشکلی پیش نمیاد مطمئن باش

بنده هم میگویم.

بسياري از افراد در پيگيري راهي که برگذيده اند لجاجت و يکدندگي ميکنند تنها تعداد بسياري اندکي در پي هدف هستند

ما اون اجازه گرفتن برای بیرون رفتن رو هم قبول نداریم پس مشکلی پیش نمیاد مطمئن باش :khaneh:

سلام:
شما کدام قسمت از اسلام را قبول دارید تا با شما صحبت شود؟؟؟
روایات که صحیح نیست و آنها را قبول ندارید!
قرآن هم که هر چه بگوید الرجال قوامون علی النساء صحیح نیست!
احکام مسلم اسلام صحیح نیست و قبول ندارید!!

کدام قسمت از اسلام را قبول دارید؟!!!!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
یک پاسخ دیگر هم بدهیم که دیگر نگویند رهبر موفق زن داریم:

«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلًا بَعِيدًا»
آيا نديده‏اى كسانى را كه مى ‏پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و [به] آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان آورده‏ اند [با اين همه] مى‏ خواهند داورى ميان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنكه قطعا فرمان يافته‏ اند كه بدان كفر ورزند و[لى] شيطان مى ‏خواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد.


سوره النساء (سوره4)،آیه 60

بیاید قسمت به قسمت این آیه را بررسی کنیم:
1-قسمت آبی رنگ:شما هم می گویید ما به اسلام ایمان آوردیم.حکایت شماست.
2-قسمت سبز رنگ:شما هم داوری خودتان را در این موضوع می برید نزد طاغوت.یعنی طاغوت را معیار قضاوت درباره این مسئله قرار داده اید.طاغوت را تعیین کننده این می دانید که حرفتان درست است و زن می تواند رهبری و ولایت ظاهری داشته باشد.حکایت شماست
3-قسمت زرد رنگ:شما باید نسبت به طاغوت کافر باشید،ولی نیستید.دقیقاً حکایت شماست.
4-قسمت قرمز رنگ:شیطان دارد شما را فریب می دهد و می خواهد شما را گمراه کند.

این آیه کاملاً منطبق بر بحث ماست!.کاملاً حکایت این خواهران است.چقدر عجیب.جالب اینجاست که آیه در سوره نساء آمده است!
پس خداوند خودش در قرآن کریم پاسخ شما را داده است و این هم یک پاسخی مبتنی بر قرآن.شما می گویید مسلمان هستیم (مانند افراد مورد خطاب در آیه) ولی برای بررسی مسئله طاغوت را معیار و داور قرار می دهید (مانند افراد مورد خطاب در آیه) ولی باید به طاغوت کافر باشید که نیستید (مانند افراد مورد خطاب در آیه) و شیطان به این ترتیب می خواهد شما را از مسیر حق که مسیر خداوند و معصومین (ع) گمراه کند (مانند افراد مورد خطاب در آیه).دیگر دلیل از این واضح تر؟!

حال ما چه؟

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا»
اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك ‏فرجام‏ تر است.


سوره النساء (سوره4)،آیه 59

ما هم می گوییم ایمان آوردیم (مانند قسمت آبی رنگ) و معتقدیم در هر امری باید خدا و پیامبر و معصومین (ع) را اطاعت کرد (مانند قسمت زرد رنگ) و در این مسئله مربوط به ولایت زن اختلاف داریم با شما (مانند قسمت نارنجی رنگ) ولی بر اساس قرآن و سنت معصومین (ع) مشکل خودمان را حل می کنیم و مشکلمان را به این دو عرضه می کنیم (مانند قسمت خاکستری رنگ) و قطعاً نتیجه اطاعتمان را خواهیم دید (مانند قسمت سیاه رنگ آخر).

همه چیز واضح است.ببینید قرآن حق را به چه کسی داده است و چه کسی را دفاع کننده از حق می داند!چه کسی پیرو خداست و چه کسی پیرو طاغوت!

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق


سلام:
شما کدام قسمت از اسلام را قبول دارید تا با شما صحبت شود؟؟؟
روایات که صحیح نیست و آنها را قبول ندارید!
قرآن هم که هر چه بگوید الرجال قوامون علی النساء صحیح نیست!
احکام مسلم اسلام صحیح نیست و قبول نداريد!!

کدام قسمت از اسلام را قبول دارید؟!!!!

پس چرا جواب اقاي ملاصدرا را نميدي خانم شبنم
نکنه حق با مخالفاي شماست

ظر خداوند است که برای ما اهمیت دارد نه نظر دیگران.این از مشخص ترین مطالب است که در قانون ما هم آمده است.آن مجتهدی هم که این کار را می خواهد انجام بدهد نتیجه کارش را خواهد دید.چون دارد حرام خدا را حلال می کند!حرامی که تا ابد حرام است.
ضمناً این بند را از چه بردارند؟!

دوست گرامی این حرف قرآن و امام معصوم(ع) کدوم مجتهد میخواد این بند رو ور داره.
اسم مجتهد را ببر.بدون سند سخن نگویید.

اگر این بنده برداشته شود بندهای دیگر هم که به این بند بستگی دارد باید برداشته شود.

مانند مهریه گرفتن توسط زن و ........

در ضمن هیچ مجتهدی قادر نیست بدون نظر ولی فقیه حکمی را تغییر دهد.

سلام:
شما کدام قسمت از اسلام را قبول دارید تا با شما صحبت شود؟؟؟
روایات که صحیح نیست و آنها را قبول ندارید!
قرآن هم که هر چه بگوید الرجال قوامون علی النساء صحیح نیست!
احکام مسلم اسلام صحیح نیست و قبول ندارید!!

کدام قسمت از اسلام را قبول دارید؟!!!!

تعداد زيادي از مراجع تقليد متاخر شيعيان هم در مورد خروج زنان از منزل و هم در مورد اشتغال آنان به کار، برخلاف فتواي مشهور فتوا داده‌‌اند.
آيت الله سيد محمد موسوي بجنوردي نيز که نگاه جامعي به حقوق فاميل و حقوق متقابل زوجين دارد، معتقد است: «زن مي‌تواند بدون اذن شوهر از خانه خارج شود مگر مواردي که با حق زوجين منافات دارد، مثل مواقعي که مرد در خانه است و مي‌خواهد که با زنش باشد. اما وقتي که خود مرد سر کار است، و زن مي‌خواهد براي کاري بيرون برود که منافاتي با شوونات شوهرش ندارد، اجازه مرد شرط نيست. آيت الله جناتي نيزکه به نوآوري در استنباط احکام ديني شهره است، فتواي مشابهي دارد. ايشان معتقد است «...رضايت شوهر درصورتي لازم است که بيرون رفتن زن با حق شوهر منافات داشته باشد.»[16]آيت الله جناتي در تحليل جامع و مستند به آيات و روايات راجع به حق خروج از منزل وحق کار زن بدون اذن شوهر اظهار مي‌دارد: «در زندگي مشترکي که ميان زن و مرد برقرار شده‌است، هم زن آزاد است و هم مرد؛ نه مرد بنده زن است و نه زن کنيز و خدمتکار مرد. در زندگي مشترک حقي براي مرد نسبت به زن و حقي براي زن نسبت به مرد قرار داده شده‌است.... زن بايد اين حق را رعايت کند و مانع استيفاي حق مرد نشود. مثلاً اگر قصد جاي کند که مانع حق مرد مي‌شود بايد کسب اجازه کند. از نظر من اين که مي‌گويند زن بدون اذن شوهر حق خروج از منزل را ندارد، حرفي بي‌اساسي است. علما در بحث‌هاي اجتهادي خود به مقتضاي جمع بين ادله... اذن شوهر را براي زن و تصدي امور ياد شده شرط قرار نداده‌اند مگر در مواردي که کار زن در خارج ازمنزل موجب تضييع حق شوهر در زندگي مشترک آنان شود. نه مرد سالاري وجود دارد و نه زن سالاري،‌ بلکه اصل بر شايسته سالاري است....»

البته خیلی زیباتر و بهتر در سایتی من این مطلب رو با منبعش دیدم که فعلا هر چی گشتم پیداش نکردم

محض اطلاع هر سه شما میگم در حال حاضر دارن سعی میکنن حق بیرون رفتن از خونه، حق تحصیل رو از حقوق شوهر حذف کنند موفق بشن یا نشن مهم نیست مهم اینه که گامهایی در این راه برداشته شده و اون اجازه مطلق مرد دیگه کارایی نداره

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

سلام:
شما کدام قسمت از اسلام را قبول دارید تا با شما صحبت شود؟؟؟
روایات که صحیح نیست و آنها را قبول ندارید!
قرآن هم که هر چه بگوید الرجال قوامون علی النساء صحیح نیست!
احکام مسلم اسلام صحیح نیست و قبول ندارید!!

کدام قسمت از اسلام را قبول دارید؟!!!!


هر قسمتی را که دوست داشته باشند.در واقع قسمت آمریکایی اسلام.اسلام آمریکایی و حقوق بشری را قبول دارند!

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

پس چرا جواب اقاي ملاصدرا را نميدي خانم شبنم
نکنه حق با مخالفاي شماست

از اول تا آخر این تایپیک ها رو بخون ببین حق با کیه
تا فردا هم دلیل بیاریم اینا قبول نمیکنن فایده نداره

اینم حیفه نگم
دوستان ما به هیچ وجه برای علم علی الخصوص علم و دانش اروپائیان ارزشی قائل نیستند
در حالی که رفتار پیشوای ایشان امام علی علیه السلام نشان میدهد که باید از علم و دانش آنها استفاده کرد
وقتی حضرت ضربت میخورند پسرانش یک پزشک یهودی بر بالینش جهت مداوا میارن و حضرت این اجازه رو میدن که پزشک یهودی ایشان را معاینه کند.

علم و دانش اروپائی ها نشان میده که زنان میتونن در رهبری هم موفق عمل کنند و رهبران زن در این جوامع این رو به اثبات رسوندند
حالا به فرض اینان طاغوت باشند باید علمشون رو هم رد کنیم واقعیت غیر از اینه اونا در بسیاری از علوم از ما پیشرفته ترند این همه پیشرفت رو می بینیم چطور میشه اونم نادیده گرفت

این دیگه چه استدلالیه خدا میدونه

این سوالای هست که یکی از خانمها ازم پرسید.شما چه جوابی براش دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟کارشناسا محترم جواب بدین

[FONT=lucida grande]آیا همه دستورات و سفارشاتی که در دین ما مطرح شده با معیار های جامعه امروزی سازگاری دارد؟ برای مثال وصیت نامه امام علی (ع) به فرزندش امام حسن(ع) که توصیه ها و سفارشات قابل تاملی در این نامه وجود دارد اما..... آیا سفا[FONT=lucida grande]رشاتی که در مورد زنان شده میتواند نیاز های زن امروزی را مرتفع کند؟ چیزی که یک زن در زمان امام علی حتی به آن فکر هم نمیکرد امروزه به نیازی اساسی تبدیل شده . زن امروزی نیاز به حضور فعال در جامعه ، مطرح بودن در جامعه و نیز ابراز عقاید و اندیشه های خود دارد در حالیکه در این نامه ، زن، بنا به دلایلی که برای من روشن نیست ، تا جایی که ممکن است از حضور در اجتماعات منع شده ...

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

از اول تا آخر این تایپیک ها رو بخون ببین حق با کیه
تا فردا هم دلیل بیاریم اینا قبول نمیکنن فایده نداره

شما هستید که اگر تا ابد هم برایتان دلیل بیاوریم قبول نمی کنید.شما هستید که بدون دلیل به بنده گفتید دلیلتان را قبول ندارم بدون این که آن را نقد کنید.شما هستید که همانطور که قرآن گفت برای داوری نزد طاغوت می روید و خودتان را مسلمان می دانید.شما هستید که حکم واضح قرآن مبنی بر سرپرستی مرد بر زن را انکار می کنید و می گویید قبول ندارم.به این ها می گوییم اسلام آمریکایی.

همه ادله ما مبتنی بر آیات قرآن و روایات و احادیث معصومین (ع) هستند.اما ادله شما همگی از دم مبتنی بر طاغوت هستند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

من میگم زبان همدیگرو نمیفهمیم شما میگی نه

تا الان مشکل ما این بود ثابت کنیم که زنان توانایی رهبری رو دارند و بچه هایی که مخالف بودند میگفتند زنان نمیتواننند رهبر شوند و دلیلشون وجود تفاوت های زن و مرد بود

بعد از زنان موفق صحبت کردیم گفتیم اگه خدا میدانست زنان نمیتونن رهبری شوند پس چطور این زنان اینقدر موفق بودند این خلاف حرف شما رو نمیرسونه بعد بچه ها گفتند این ها تعداد کمی هستند و جزو استثناها

الان میام میگم اگه یه روز این استثناها فراگیر شدند چه جوابی میدی طرف اومده میگه اینا طاغوتین و معیار ما نباید طاغوت باشه

( اصلا این طاغوت رو فعلا فراموش کنید مشکل اینه اگه زنانی موفق شدن به خوبی از عهده رهبری بربیان پس فرض شما غلطه که به خاطر تفاوت ها نمیتونن )

دو هفته است دارم اینو میگم کسی زبان مارو نمیفهمه

خوب عزیزن بزرگواران سروران اگه این حکم واسه همه است و زن نمیتونه زنان طاغوتی هم نباید موفق بشن

قبل از جواب دادن تو رو به هر کی میپرستید یه بار بخونیدش و منطقی جواب بدید توهم جنس برتر و توطئه رو هم بزارید کنار

:Gol::Gol:

از اول تا آخر این تایپیک ها رو بخون ببین حق با کیه
تا فردا هم دلیل بیاریم اینا قبول نمیکنن فایده نداره

تا اینجا که دلیلی نیاوردید.
فقط ادعا کردید بدون دلیل سخن گفتید.همین.

بعد از زنان موفق صحبت کردیم گفتیم اگه خدا میدانست زنان نمیتونن رهبری شوند پس چطور این زنان اینقدر موفق بودند این خلاف حرف شما رو نمیرسونه بعد بچه ها گفتند این ها تعداد کمی هستند و جزو استثناها

زنان موفق اسرائیل چه ربطی به اسلام دارد.

( اصلا این طاغوت رو فعلا فراموش کنید مشکل اینه اگه زنانی موفق شدن به خوبی از عهده رهبری بربیان پس فرض شما غلطه که به خاطر تفاوت ها نمیتونن )

هیچ زن موفقی در هیچ کجای دنیا وجود نداشت. مگر اینکه مردانی مشاورانش بودند.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

من میگم زبان همدیگرو نمیفهمیم شما میگی نه

این که شما قانع نمی شوید،دلیلش این هستید که زنید و بحث هم درباره زن است.یعنی بی طرف نیستید نسبت به مسئله.

تا الان مشکل ما این بود ثابت کنیم که زنان توانایی رهبری رو دارند و بچه هایی که مخالف بودند میگفتند زنان نمیتواننند رهبر شوند و دلیلشون وجود تفاوت های زن و مرد بود
بعد از زنان موفق صحبت کردیم گفتیم اگه خدا میدانست زنان نمیتونن رهبری شوند پس چطور این زنان اینقدر موفق بودند این خلاف حرف شما رو نمیرسونه بعد بچه ها گفتند این ها تعداد کمی هستند و جزو استثناها
الان میام میگم اگه یه روز این استثناها فراگیر شدند چه جوابی میدی طرف اومده میگه اینا طاغوتین و معیار ما نباید طاغوت باشه
( اصلا این طاغوت رو فعلا فراموش کنید مشکل اینه اگه زنانی موفق شدن به خوبی از عهده رهبری بربیان پس فرض شما غلطه که به خاطر تفاوت ها نمیتونن )

بنده از همان ابتدا گفتم،استثناء نیست.همه طاغوتی هستند.به همین دلیل نمی توانند رهبر شوند.

دو هفته است دارم اینو میگم کسی زبان مارو نمیفهمه
خوب عزیزن بزرگواران سروران اگه این حکم واسه همه است و زن نمیتونه زنان طاغوتی هم نباید موفق بشن

ما هم می گوییم زن،چون طاغوتی است پس لذا موفق نیست.پس این فرض که موفق است (فرض شما) فرض باطلی است.والسلام.کافی است اندکی با اثبات به شیوه عکس نقیض و برهان خلف آشنا باشید.

قبل از جواب دادن تو رو به هر کی میپرستید یه بار بخونیدش و منطقی جواب بدید توهم جنس برتر و توطئه رو هم بزارید کنار

قرآن جواب شما را داده است.رجوع کنید به آیه 60 سوره نساء.شما داورتان طاغوت است نه خداوند یا معصومین (ع).

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

شما اگر راست میگویید فعلا پست 405 را نقض کنید تا بعد.

ادعا نکنید با سند تاکید میکنم با سند و ادله رد کنید.

نه احساسات و تعصب جنسیتی.

یک سوال دیگر:
شما که میگویید زنان در حکومتهای طاغوتی موفق بودند.

می توانید توضیح دهید موفقیت یعنی چه؟


تا الان مشکل ما این بود ثابت کنیم که زنان توانایی رهبری رو دارند و بچه هایی که مخالف بودند میگفتند زنان نمیتواننند رهبر شوند و دلیلشون وجود تفاوت های زن و مرد بود



خواهر محترم
در این تاپیک یکی از دوستان بیان کرد که شما می گویید زنان می توانند یعنی تکوینا می توانند یا تشریعا؟!!
بله! همه انسان ها تکوینا می توانند شراب بخورند و دزدی کنند و حاکم شوند و ....
اما بحث ما این نیست،بلکه بحث این است که آیا شرع هم به آنها اجازه داده این کار را بکنند یعنی تشریعا می توانند؟؟؟

بعد از زنان موفق صحبت کردیم گفتیم اگه خدا میدانست زنان نمیتونن رهبری شوند پس چطور این زنان اینقدر موفق بودند این خلاف حرف شما رو نمیرسونه بعد بچه ها گفتند این ها تعداد کمی هستند و جزو استثناها



موفقیت یعنی چه؟؟اوباما و مرکل و ... و روسای این کشور ها را شما موفق می دانید؟؟
اگر موفق می دانید پس با هم اختلاف مبنایی داریم چون هیچکدام اینها از نظر اسلام موفق نیستند اسلام حکومت حضرت علی را موفق می داند و نه حکومت این افراد را.
پس اینها موفق نیستند و قابل الگو برداری نیستند مگر کسی معیارش همین مادیات باشد.

الان میام میگم اگه یه روز این استثناها فراگیر شدند چه جوابی میدی طرف اومده میگه اینا طاغوتین و معیار ما نباید طاغوت باشه



کسی آنها را استثنا نمی داند که فراگیر شوند همه آنها طبق مبانی اسلام باطل هستند.

قبل از جواب دادن تو رو به هر کی میپرستید یه بار بخونیدش و منطقی جواب بدید


شما هم به جواب ها دقت کنید!

البته با توجه به اين تاپيک و مطالب گفته شده در اينجا و طرز جواب دادن به همديگر ميتوان نتيجه گرفت که با توجه به هدف هر جامعه و اينکه به دنبال چه هدفي هست زنها هم ميتوانند رهبر يک جامعه بشن
لطفا کساني که مخالف رهبريت زن هستند دلايل علمي بياورند چون شايد کساني باشند که اسلام را قبول نداشته باشند البته دلايل ديني هم اوردنش خالي از لطف نيست

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

البته با توجه به اين تاپيک و مطالب گفته شده در اينجا و طرز جواب دادن به همديگر ميتوان نتيجه گرفت که با توجه به هدف هر جامعه و اينکه به دنبال چه هدفي هست زنها هم ميتوانند رهبر يک جامعه بشن
لطفا کساني که مخالف رهبريت زن هستند دلايل علمي بياورند چون شايد کساني باشند که اسلام را قبول نداشته باشند البته دلايل ديني هم اوردنش خالي از لطف نيست

به عنوان تاپیک توجه بفرمایید:آيا زنان طبق نظر اسلام مي توانند ولي فقيه يا رهبر جامعه باشند؟؟!!!
لذا معیار ما در این تاپیک نظر اسلام است.پس بحث با افرادی که اسلام را قبول ندارند را باید در جای دیگری دنبال کرد.یا بعد از تمام شدن بحث اصلی این تاپیک.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

به عنوان تاپیک توجه بفرمایید:آيا زنان طبق نظر اسلام مي توانند ولي فقيه يا رهبر جامعه باشند؟؟!!!
لذا معیار ما در این تاپیک نظر اسلام است.پس بحث با افرادی که اسلام را قبول ندارند را باید در جای دیگری دنبال کرد.یا بعد از تمام شدن بحث اصلی این تاپیک.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

حرف شما کاملا درست است من شرمنده هستم چون واقعا به عنوان تاپيک دقت نکردم اينهم شايد به خاطر کم سوادي و بي سوادي کامل من هست و حرف حق جواب ندارد ولي اميدوارم منو ببخشيد
البته اين کم سوادي تنها تقصير من نيست چون عالمان ديني ميگويند اسلام از علم جدا نيست و خود قران هم ميگويد ما از هرچه در قران قرار داديم و امام خميني هم فرمود که دين از سياست جدا نيست پس اين دين اسلام حتي در سياست هم وارد شده است.
لذا من از اين گفته شما نتيجه ميگيرم که اسلام هم مانند مسيحيت که قائل بود در دين نبايد علم وارد شود پس در دين اسلام هم علم نبايد وارد شود چون طبق حرف شما اين تاپيک نظر اسلام را خواست بدونه نه نظر علم
پس تاکيد ميکنم که طبق حرف شما اسلام و علم با هم نيستند
پس اميدوارم منو به خاطر بي سواديم ببخشيد

این سوالای هست که یکی از خانمها ازم پرسید.شما چه جوابی براش دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟کارشناسا محترم جواب بدین

آیا همه دستورات و سفارشاتی که در دین ما مطرح شده با معیار های جامعه امروزی سازگاری دارد؟ برای مثال وصیت نامه امام علی (ع) به فرزندش امام حسن(ع) که توصیه ها و سفارشات قابل تاملی در این نامه وجود دارد اما..... آیا سفارشاتی که در مورد زنان شده میتواند نیاز های زن امروزی را مرتفع کند؟ چیزی که یک زن در زمان امام علی حتی به آن فکر هم نمیکرد امروزه به نیازی اساسی تبدیل شده . زن امروزی نیاز به حضور فعال در جامعه ، مطرح بودن در جامعه و نیز ابراز عقاید و اندیشه های خود دارد در حالیکه در این نامه ، زن، بنا به دلایلی که برای من روشن نیست ، تا جایی که ممکن است از حضور در اجتماعات منع شده ...

لطفا جواب بدینننننننننننن

این سوالای هست که یکی از خانمها ازم پرسید.شما چه جوابی براش دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟کارشناسا محترم جواب بدین

آیا همه دستورات و سفارشاتی که در دین ما مطرح شده با معیار های جامعه امروزی سازگاری دارد؟ برای مثال وصیت نامه امام علی (ع) به فرزندش امام حسن(ع) که توصیه ها و سفارشات قابل تاملی در این نامه وجود دارد اما..... آیا سفارشاتی که در مورد زنان شده میتواند نیاز های زن امروزی را مرتفع کند؟ چیزی که یک زن در زمان امام علی حتی به آن فکر هم نمیکرد امروزه به نیازی اساسی تبدیل شده . زن امروزی نیاز به حضور فعال در جامعه ، مطرح بودن در جامعه و نیز ابراز عقاید و اندیشه های خود دارد در حالیکه در این نامه ، زن، بنا به دلایلی که برای من روشن نیست ، تا جایی که ممکن است از حضور در اجتماعات منع شده ...

لطفا جواب بدینننننننننننن

سلام خدمت شما دوست گرامی.

لطفا در تاپیکی ایجاد فرمایید تا پاسختان داده شود.

این تاپیک صرفا برسی رهبری زنان از نظر اسلام است.نه نامه حضرت علی(ع) به امام حسن(ع).


لذا من از اين گفته شما نتيجه ميگيرم که اسلام هم مانند مسيحيت که قائل بود در دين نبايد علم وارد شود پس در دين اسلام هم علم نبايد وارد شود چون طبق حرف شما اين تاپيک نظر اسلام را خواست بدونه نه نظر علم

برای بار چندم:
دو بحث وجود دارد اول اینکه زن تکوینا نمی تواند رهبر شود و زن تشریعا نمی تواند رهبر شود.
که موضوع این تاپیک مورد دوم است یعنی نظر اسلام در این باره چیست اما اینکه آیا نظر اسلام با علم امروز مطابقت دارد موضوعی دیگر است که باید در تاپیک خودش مطرح شود و این تاپیک جای سوال شما نیست.

موفقیت یعنی چه؟؟اوباما و مرکل و ... و روسای این کشور ها را شما موفق می دانید؟؟
اگر موفق می دانید پس با هم اختلاف مبنایی داریم چون هیچکدام اینها از نظر اسلام موفق نیستند اسلام حکومت حضرت علی را موفق می داند و نه حکومت این افراد را.
پس اینها موفق نیستند و قابل الگو برداری نیستند مگر کسی معیارش همین مادیات باشد.

سلام
خیلی خیلی ممنونم
تازه الان گرفتم منظور شما چیه و چرا با هم اختلاف نظر داریم و به نتیجه ای نمیرسیم
کاش از اول به ما میگفتید دنبال علم و حقیقت نریم چه ثابت کنید زنان بهتر از مردان میتونن رهبر باشن چه ثابت نکنید فرقی به حالمون نداره چون اصل اینه

کسی آنها را استثنا نمی داند که فراگیر شوند همه آنها طبق مبانی اسلام باطل هستند.

پس مهم نیست که ثابت کنیم زنان میتونن رهبر شوند یا نه چون ما با پیشرفت علم و حقیقت کاری نداریم مهم نیست که زنان میتونن رهبرانی بهتر از مردان باشند یا نه
مهم اینه که این موفقیت ها از نظر ما باطل است

شما هم به جواب ها دقت کنید!

این بار با دقت خوندم گرفتم چی میگی
شب خوش :Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

حرف شما کاملا درست است من شرمنده هستم چون واقعا به عنوان تاپيک دقت نکردم اينهم شايد به خاطر کم سوادي و بي سوادي کامل من هست و حرف حق جواب ندارد ولي اميدوارم منو ببخشيد
البته اين کم سوادي تنها تقصير من نيست چون عالمان ديني ميگويند اسلام از علم جدا نيست و خود قران هم ميگويد ما از هرچه در قران قرار داديم و امام خميني هم فرمود که دين از سياست جدا نيست پس اين دين اسلام حتي در سياست هم وارد شده است.
لذا من از اين گفته شما نتيجه ميگيرم که اسلام هم مانند مسيحيت که قائل بود در دين نبايد علم وارد شود پس در دين اسلام هم علم نبايد وارد شود چون طبق حرف شما اين تاپيک نظر اسلام را خواست بدونه نه نظر علم
پس تاکيد ميکنم که طبق حرف شما اسلام و علم با هم نيستند
پس اميدوارم منو به خاطر بي سواديم ببخشيد

مسائل علمی دو دسته هستند:مسائلی که پاسخ آن ها یافته شده و در این پاسخ قطعیت وجود دارد،مسائلی که پاسخ آن ها یافته نشده یا اگر یافته شده در پاسخ قطعیت وجود ندارد و هر آن ممکن است پاسخ تغییر کند.
مسائل دسته اول را می توان با اسلام تطابق داد و در حقیقت نباید میان نظر اسلام و آن پاسخ ها تفاوتی باشد،مگر این که پاسخ ها مشکل داشته باشند که خلاف فرض ماست.
اما مسائل دسته دوم،مدام پاسخشان تغییر می کند.برای مثال یک زمانی می گفتند زمین صاف است،اما امروز می گویند زمین گرد است.درست است که گرد بودن زمین از نظر علمی با این حرف که زمین صاف است قابل قیاس نیست،منتهی ابزار تعیین حقیقت در هر دو یکی است:مشاهده.حال یک مشاهده سطحی است،یکی عمیق است.فرض کنید کسی بیاید صاف بودن زمین را با قرآن تطبیق بدهد.خب وقتی این حرف بعداً نقض می شود،آیا این سوال مطرح نمی شود که چرا قرآن حرف غلط زده؟مگر صاف بودن را قرآن تایید نکرده است(بر اساس استدلال همان فردی که صاف بودن را تطبیق داده بود)؟

این ها علتش این است که درک بشر از دنیای پیرامونش بسیار ناچیز است.درست است که نسبت به قبل خیلی بیشتر است،ولی هنوز ناچیز است و چه بسا با عقل ناقصمان مطلب صحیح را غلط بپنداریم یا مطلب غلط را صحیح بپنداریم.پس نباید مسائلی را که جواب قطعی برای آن ها یافت نشده و خودمان هم هنوز در آن ها شک داریم را به دین نسبت بدهیم.
در پایان این که علم،معیار سنجش دین نیست.بلکه دین معیار سنجش علم است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

سلام
خیلی خیلی ممنونم
تازه الان گرفتم منظور شما چیه و چرا با هم اختلاف نظر داریم و به نتیجه ای نمیرسیم
کاش از اول به ما میگفتید دنبال علم و حقیقت نریم چه ثابت کنید زنان بهتر از مردان میتونن رهبر باشن چه ثابت نکنید فرقی به حالمون نداره چون اصل اینه

پس مهم نیست که ثابت کنیم زنان میتونن رهبر شوند یا نه چون ما با پیشرفت علم و حقیقت کاری نداریم مهم نیست که زنان میتونن رهبرانی بهتر از مردان باشند یا نه
مهم اینه که این موفقیت ها از نظر ما باطل است

پاسخ حرف های شما:
یک پاسخ دیگر هم بدهیم که دیگر نگویند رهبر موفق زن داریم:

«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلًا بَعِيدًا»
آيا نديده‏اى كسانى را كه مى ‏پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و [به] آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان آورده‏ اند [با اين همه] مى‏ خواهند داورى ميان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنكه قطعا فرمان يافته‏ اند كه بدان كفر ورزند و[لى] شيطان مى ‏خواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد.
سوره النساء (سوره4)،آیه 60

بیاید قسمت به قسمت این آیه را بررسی کنیم:
1-قسمت آبی رنگ:شما هم می گویید ما به اسلام ایمان آوردیم.حکایت شماست.
2-قسمت سبز رنگ:شما هم داوری خودتان را در این موضوع می برید نزد طاغوت.یعنی طاغوت را معیار قضاوت درباره این مسئله قرار داده اید.طاغوت را تعیین کننده این می دانید که حرفتان درست است و زن می تواند رهبری و ولایت ظاهری داشته باشد.حکایت شماست
3-قسمت زرد رنگ:شما باید نسبت به طاغوت کافر باشید،ولی نیستید.دقیقاً حکایت شماست.
4-قسمت قرمز رنگ:شیطان دارد شما را فریب می دهد و می خواهد شما را گمراه کند.

این آیه کاملاً منطبق بر بحث ماست!.کاملاً حکایت این خواهران است.چقدر عجیب.جالب اینجاست که آیه در سوره نساء آمده است!
پس خداوند خودش در قرآن کریم پاسخ شما را داده است و این هم یک پاسخی مبتنی بر قرآن.شما می گویید مسلمان هستیم (مانند افراد مورد خطاب در آیه) ولی برای بررسی مسئله طاغوت را معیار و داور قرار می دهید (مانند افراد مورد خطاب در آیه) ولی باید به طاغوت کافر باشید که نیستید (مانند افراد مورد خطاب در آیه) و شیطان به این ترتیب می خواهد شما را از مسیر حق که مسیر خداوند و معصومین (ع) گمراه کند (مانند افراد مورد خطاب در آیه).دیگر دلیل از این واضح تر؟!


همین در رد صحبت های شما بس است.ضمن این که بار ها پاسخ شما و دستانتان را درباره رهبری زنان در کشور های دیگر دادیم.تقریباً در تمامی پست هایتان این ادعایتان را تکرار کرده اید و پاسخ گرفته اید و باز تکرار می کنید.چون دلیل دیگری ندارید.

این بار با دقت خوندم گرفتم چی میگی

ما در اینجا مسئله را می خواهیم طبق نظر اسلام بررسی کنیم.نه طبق نظر طاغوت یا طبق نظر علم (به اصطلاح علم البته،والا علم حقیقی همان حرف اسلام را خواهد زد).
لطفاً موضوعات را قاطی و خلط نکنید و از تکرار مکررات بپرهیزید.
اگر خدا قسمت کرد و فرصتی بود،شروع می کنم به شمردن تا ببینم به طور دقیق چند بار این ادعاهایتان را تکرار کرده اید و چند بار جواب گرفته اید!

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

تازه الان گرفتم منظور شما چیه و چرا با هم اختلاف نظر داریم و به نتیجه ای نمیرسیم
کاش از اول به ما میگفتید دنبال علم و حقیقت نریم چه ثابت کنید زنان بهتر از مردان میتونن رهبر باشن چه ثابت نکنید فرقی به حالمون نداره چون اصل اینه

آخه دقیقا نمیدونم چه موفقیتی مرکل داره.آلمان و آمریکا که الان وضع اقتصادشون از ایران هم بدتره.
در زمان تحریم ایران ، این اروپا بود که در حال فروپاشی بود نه ایران.

پس مهم نیست که ثابت کنیم زنان میتونن رهبر شوند یا نه چون ما با پیشرفت علم و حقیقت کاری نداریم مهم نیست که زنان میتونن رهبرانی بهتر از مردان باشند یا نه
مهم اینه که این موفقیت ها از نظر ما باطل است

اینکه زن رهبر نشه چه ربطی به پیشرفت علم داره.

اتفاقا اسلام میگه باید تلاش کرد تا در رتبه ی اول دنیا ایستاد.

اولا من از جناب ملاصدرا تشکر کردم که منو از توهم درآورد به خوبی منو متوجه کرد تازه گرفتم منظور ایشان و بقیه دوستان چی بود من فقط تشکر کردم نه اینکه حرفاشون رو رد کنم

ثانیا دوستان به جای اینکه پست های منو که در جواب تکرار ادعاهای خودشان بود بشمارند بهتر است پست های خودشون رو نگاه کنند ببینند چقدر تکرار در تکراره

ثالثا اگه نوشته های من کسی رو ناراحت میکنه خوب نخونه

اینکه زن رهبر نشه چه ربطی به پیشرفت علم داره.

اتفاقا اسلام میگه باید تلاش کرد تا در رتبه ی اول دنیا ایستاد.

بله حتما به امید اون روز :Doaa:

ین سوالای هست که یکی از خانمها ازم پرسید.شما چه جوابی براش دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟کارشناسا محترم جواب بدین

آیا همه دستورات و سفارشاتی که در دین ما مطرح شده با معیار های جامعه امروزی سازگاری دارد؟ برای مثال وصیت نامه امام علی (ع) به فرزندش امام حسن(ع) که توصیه ها و سفارشات قابل تاملی در این نامه وجود دارد اما..... آیا سفارشاتی که در مورد زنان شده میتواند نیاز های زن امروزی را مرتفع کند؟ چیزی که یک زن در زمان امام علی حتی به آن فکر هم نمیکرد امروزه به نیازی اساسی تبدیل شده . زن امروزی نیاز به حضور فعال در جامعه ، مطرح بودن در جامعه و نیز ابراز عقاید و اندیشه های خود دارد در حالیکه در این نامه ، زن، بنا به دلایلی که برای من روشن نیست ، تا جایی که ممکن است از حضور در اجتماعات منع شده ...


دوست گرامی
تا اونجایی که من دونستم بر طبق فرمایش بقیه دوستان احکام اسلام از اول تا آخر ثابت بوده و هیچ چیزی نمی تواند آن را تغییر دهد چه اوضاع جامعه چه پیشرفت علم حتی علم و این چیزها هم کشکه
حالا این سخن حضرت علی علیه السلام ( فرزندانتان را برای همان زمان تربیت کنید ) معلوم نیست با توجه به این ثابت بودن به چی دلالت میکند

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

اولا من از جناب ملاصدرا تشکر کردم که منو از توهم درآورد به خوبی منو متوجه کرد تازه گرفتم منظور ایشان و بقیه دوستان چی بود من فقط تشکر کردم نه اینکه حرفاشون رو رد کنم

می شود از لحن شما به اموری پی برد.

ثانیا دوستان به جای اینکه پست های منو که در جواب تکرار ادعاهای خودشان بود بشمارند بهتر است پست های خودشون رو نگاه کنند ببینند چقدر تکرار در تکراره

این هم تکرار یک ادعای دیگر.همانطور که نمی دانم خودتان بودید یا دوستتان،ادعا کردند که:چرا تکرار می کنی؟
که شما ادعای ایشان را باز تکرار کردید پس لقب سلطان تکرار را باید به شما و دوستتان داد،چون تکرار را هم تکرار می کنید :ok:.
جوابتان هم این است که وقتی ادعای تکراری می کنید،پاسخ تکراری می شنوید.ضمن این که ما پاسخ های متعدد به شما دادیم.برای مثال پاسخ قبلیمان به شما بر اساس متن دقیق قرآن بود که جوابی نداده اید و یحتمل ندارید.پاسخ ما نسبت به پاسخ های قبلی جدید بود.نشان می دهد یا پاسخ های جدید را نمی خوانید،یا پاسخ های قبلی را نخوانده اید،یا متوجه یکی از آن ها نشده اید.

ثالثا اگه نوشته های من کسی رو ناراحت میکنه خوب نخونه

کسی از نوشته های شما ناراحت نمی شود.

بله حتما به امید اون روز

همچنین به امید روزی که مسلمان واقعاً مسلمان باشد.نه مسلمان آمریکایی یا پیرو طاغوت.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

با سلام و عرض ادب.

در حد توان مطالب را مطالعه نمودم. چند نکته به نظر حقیر میرسد که با کسب اجازه از برادر بزرگوار جناب ملاصدرا، عنوان میکنم:

اول - بحث رسالت
در این مورد مشاهده میشود که هم در آیه 7 از سوره انبیاء و هم در آیه 9 سوره انعام، سیاق آیات در مقام بیان تفاوت در ماهیت نوع بشر و نوع فرشته است.
نه تفاوت در ماهیت نوع مرد با نوع فرشته.
با توجه به اینکه معنای انسان و بشر همانند معنای مرد، از معانی اصلی کلمه رجل میباشد، و با توجه به سیاق این آیات، ترجمه بشر به جای مرد مناسب‌تر به نظر می‌آید.
پس در مقام استناد به این دو آیه برای اثبات رسالت مردان و عدم رسالت زنان، استناد ضعیف و غیر منطقیست.

دوم - بحث مرجع تقلید بودن مجتهد جامع الشرایط زن
خب الحمدلله که این موضوع امروزه حل شده و حتی یک مرد میتواند اگر مجتهد زنی را اعلم تشخیص داد، از ایشان تقلید نماید.
از کسانی که شرط مرد بودن برای افتاء را رد نموده‌اند، میتوان به آیت الله العظمی حکیم، استاد مطهری و آیت الله جوادی آملی اشاره نمود.

سوم - بحث قضاوت زنان
این مبحث نیز الحمدلله امروزه حل شده و ما هم اکنون حدود 700 قاضی زن داریم که اتفاقا تعداد زیادی از آنها در شوراهای حل اختلاف با انواع و اقسام مشکلات خانواده‌ها روبرو هستند و ظاهرا احساساتی هم نشده‌اند :ok:
همچنین با توجه به نظامی که اکنون در جمهوری اسلامی داریم، اگر یک زن رهبر جامعه باشد، شاید عملا نیازی به قضاوت در امور جزئیه نداشته باشد و اشکالاتی که به قضاوت زنان مطرح میشده، دیگر مصداقی پیدا نکند.

چهارم - امام جماعت
هیچ لزومی ندارد که رهبر یک جامعه، عملا بخواهد امام جماعت باشد.
چون از وظایف اصلی و کلیدی رهبر یک جامعه نیست که در نماز عید فطر- قربان- جمعه و ... امام جماعت باشد.

پنجم - آیه 34 سوره نساء : الرجال قوامون علی النساء ...
بر این آیه نیز دو تفسیر کلی در محدوده ولایت مرد بر زن ذکر شده.
و سیاق آیه در بیان محدوده خانواده برای این ولایت است.
بنابراین در مقام تعمیم ولایت مرد به زن به همه امور، استناد به این آیه، استناد ضعیفیست.
نمیتوان جمعیت نسوان سایت را به زور و اجبار مکلف نمود که تفسیر علامه طباطبائی (ره) را از این آیه قبول کنند.
ایشان این حق را دارند که قول استاد شهید مطهری (ره) در این مورد را پذیرا باشند.

ششم - سیره
استاد مطهری در این مورد قول زیبائی دارند:
یکی دیگر از چیزهایی که به عنوان دلیل ذکر کرده اند «سیره» است. سیره یعنی روش.
گفته اند که در زمان پیامبر اکرم(ص) و هم در زمان خلفا، عمل مسلمین، روش و رفتار آنان، هرگز این نبوده است که زنان، متصدی امور سیاسی بشوند.
یعنی هیچ وقت مثلاً یک زن به عنوان یک والی در جایی معین نشده است ... هیچ وقت تاریخ نشان نمی دهد که پیغمبر(ص) یک منصب از مناصب سیاسی و اداری را به یک زنی واگذار کرده باشد.
یا امیرالمؤمنین(ع) [با اینکه] در آن زمان حکومت اسلامی توسعه پیدا کرده بود و شامل چندین کشور از کشورهای اسلامی امروز بود، یک بار هم اتفاق نیفتاده است که یک زن را به عنوان والی معین کرده باشد.

شما نمی توانید بگویید که این دلیل بر منع شرعی دلالت می کند یا نه؟
این [تنها] دلیل بر این است که از نظر پیغمبر اکرم(ص)، از نظر امیرالمؤمنین(ع)، مردها نسبت به زنها اولویت داشته اند به این کار.
اما آیا دلیل بر ممنوعیت شرعی و محرم بودن هم می شود؟ اولویت و صلاحیت یک بحثی است؛ بحث ما در این است که آیا از این سیره، می توانیم حرمت شرعی استفاده کنیم؟ حرمت شرعی!

استفاده حرمت شرعی از موارد سیره کار مشکلی است. توضیح اینکه سیره چون بیان کننده نحوه عمل است و لفظ خاصی را نمی رساند و عمل نیز، زبان ندارد، نمی توان به اطلاق یا عموم آن تمسک جست.
ما از این سیره نمی توانیم استفاده حرمت کنیم.

الآن مثلاً در خیلی از کشورهای دنیا هست که کارهای خیلی بزرگ را از لحاظ سیاسی به زنها واگذار نکرده اند. مثلاً ما نمی شنویم در آمریکا یا در شوروی، نقشهای بزرگی از لحاظ سیاسی در اختیار زنها باشد. این دلیل نمی شود بر اینکه قانون منع کرده؛ [بلکه] زنها نتوانسته اند این صلاحیت را عملاً احراز بکنند.

هفتم - روایت لَنْ یُفْلح قومٌ و لَّوْا امْرَهم إمرأةً
ارزیابی استاد مطهری از این حدیث:

این حدیث را ما هر چه گشتیم، معلوم شد که اصلاً در کتب شیعه وجود ندارد؛ یعنی جزء روایات شیعه نیست، ولی در کتب اهل تسنن هست.
البته نمی خواهم بگویم روایتی که در کتب اهل تسنن ذکر شده دلیل بر این است که درست نیست. نه.
[زیرا] آن روایتی قابل اعتماد است که مجموعا کسانی که آن را روایت کرده اند قابل وثوق و اعتماد باشند، می خواهد شیعه باشد، می خواهد سنی.
علمای اصول می گویند روایت ثقه معتبر است؛ یعنی مذهب خصوصیت ندارد. ممکن است یک نفر راوی شیعه باشد، ولی شیعه غیر قابل اعتماد.
این را می گویند روایتش ضعیف است. ممکن است یک سنّی باشد، ولی سنی قابل اعتمادی باشد. روایت او را می گویند موثق.

این حدیث، از گذشته مورد بحث علمای شیعه بوده است و در کتب فقهی خویش در بحث قضاوت ذکر نموده اند و به آن استناد کرده اند و این نشان می دهد که حدیث متروکی نبوده است.
اگر ثابت شود که پیامبر اکرم(ص) چنین جمله ای را فرموده اند، می توان آن را به عنوان دلیل گرفت، ولی در همین محدوده، یعنی آنجایی که می خواهند زمام یک کشور را در دست یک زن قرار دهند.

استاد مطهری در همین جا به قسمت دوم ارزیابی خود در باره حدیث مذکور می پردازند:
وضع حکومت امروز با حکومتهای گذشته فرق دارد. شایستگیهایی که امروز است با شایستگیهایی که در گذشته بوده فرق دارد.
در گذشته حکومتهای استبدادی بود. همین قدر است که حکومت را به دست یک کسی می دادند معنایش این بود که تمام مقدرات در اختیار این است.
مثل این بود که همه افراد در یک کشتی نشسته باشند. یک کشتیبان هم داشته باشد. تمام مقررات هم دست او باشد.
از این طرف ببرد، از آن طرف ببرد، افرادی که سوار این کشتی بودند از خودشان رایی نداشتند.
در این جور کارها بود که هر گونه مردی صلاحیت رهبری نداشت.
اگر احیانا یک مردی هم صلاحیت می داشت، یک مردی است که می بایست خیلی خیلی نبوغ داشته باشد.
این یک چیزی است که دنیای امروز. (حالا عملاً اگر وجود دارد کار ندارم) ولی علما همچو حق حکومتی، کسی نه برای مرد قایل است نه برای زن که تمام اختیارات یک کشور را از اول تا به آخر، به قانون هم نگذارند، به اداره یک فرد بسپارند.

استاد شهید تصریح می کند که این حدیث بر ممنوعیت دلالت دارد ولی تأکید دارند که مسأله تفاوت حکومتها را باید در نظر گرفت

چیزی که در بیانات ایشان مبرهن است، تفاوت حکومتها است.
وقتی یک حکومت جمهوری اسلامی باشد، وقتی حکومت مردم سالاری دینی باشد، وقتی مجلس خیرگان رهبری داشته باشد، وقتی قوای سه گانه داشته باشد و ...پس این حکومت یک حکومت استبدادی یک شخص بر کل جامعه نیست.
در چنین سیستمی حقیر نیز مانند استاد مطهری، معتقدم زن میتواند رهبر جامعه و ولی فقیه باشد و این روایت که به احتمال زیاد صحیح است، در مورد نوع حکومت امروزی در کشورمان مصداق ندارد.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

اول - بحث رسالت
در این مورد مشاهده میشود که هم در آیه 7 از سوره انبیاء و هم در آیه 9 سوره انعام، سیاق آیات در مقام بیان تفاوت در ماهیت نوع بشر و نوع فرشته است.
نه تفاوت در ماهیت نوع مرد با نوع فرشته.
با توجه به اینکه معنای انسان و بشر همانند معنای مرد، از معانی اصلی کلمه رجل میباشد، و با توجه به سیاق این آیات، ترجمه بشر به جای مرد مناسب‌تر به نظر می‌آید.
پس در مقام استناد به این دو آیه برای اثبات رسالت مردان و عدم رسالت زنان، استناد ضعیف و غیر منطقیست.

ما در این خصوص به اندازه کافی بحث کرده ایم.به این پست رجوع کنید.در این پست سعی کرده ایم ثابت کنیم مقصود آیه بشر نیست،بلکه مرد است.

انشاء الله اگر عمری بود،حقیر نظرم را درباره قسمت های دیگر پست شما عرض خواهم کرد.
لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام و عرض ادب.

ما در این خصوص به اندازه کافی بحث کرده ایم.به این پست رجوع کنید.در این پست سعی کرده ایم ثابت کنیم مقصود آیه بشر نیست،بلکه مرد است.

دوست عزیز، جناب بن موسی. پست شماره 229 شما را مطالعه نمودم.
فرمودید:

اثبات این که پیامبر زن نداشته ایم

آیه 130 سوره الانعام می گوید:
«يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُواْ شَهِدْنَا عَلَى أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَافِرِينَ»
اى گروه جن و انس آيا از ميان شما فرستادگانى براى شما نيامدند كه آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زيان خود گواهى دهيم [كه آرى آمدند] و زندگى دنيا فريبشان داد و بر ضد خود گواهى دادند كه آنان كافر بوده‏ اند.
آیه 130،سوره الانعام (سوره 6)

نتیجه:اجنه ای داشته ایم که به آن ها وحی می شده است.پس اینطور نیست که همه پیامبران،انسان باشند.یعنی اجنه ای داشته ایم که به آن ها وحی می شده است.

از طرفی در آیه 7 سوره الانبیاء داریم:
«وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»
و پيش از تو [نيز] جز مردانى را كه به آنان وحى مى ‏كرديم گسيل نداشتيم اگر نمى ‏دانيد از پژوهندگان كتاب هاى آسمانى بپرسيد.
آیه 7،سوره الانبیاء (سوره 21)

واژه رجل یا به معنای مرد به کار رفته است یا به طور کلی به معنای بشر است،از این دو حالت خارج نیست.حال اگر به معنای بشر باشد،این آیه به معنی آن خواهد بود که:فقط و فقط به انسان ها وحی شده است و به اجنه وحی نشده است که این با آیه قبلی در تناقض است.نتیجه این که فرض خلف باطل و حکم ثابت است.یعنی حالت اول برقرار است و مقصود مرد بوده نه بشر.

حقیر در استدلال شما در مورد مقایسه و تلفیق این دو آیه شریفه، اشکالاتی میبینم.
اول در مورد تفسیر شما از آیه 130 سوره انعام که فرمودید: اجنه ای داشته ایم که به آن ها وحی می‌شده است.
چون از متن آیه، مطلب شما صراحتا برداشت نمیشود، پس استناد به یک برداشت غیر صریح، استناد ضعیفی هست.
در تفاسیر مجمع البیان، المیزان و نمونه نیز همین قول عنوان شده و بیشتر از این از منکم برداشت نمیشود. (منکم دلالت صریح بر دو نوع رسول ندارد)
اشکال دیگر مربوط به نتیجه گیری شما از آیه 7 سوره انبیاء می‌باشد.
در این آیه بیان شده: اگر نمى ‏دانيد از پژوهندگان كتاب هاى آسمانى بپرسيد.
در این حالت شما باید با دلایل مستند بتوانید ثابت کنید که اگر از علمای اهل کتاب در این باره پرسشی شود، آنها با استناد به کتب آسمانیشان پاسخ خواهند داد که طایفه جن از جنس خودشان رسول داشته‌اند و آن رسولان نیز از مردان جن بوده‌اند.
آیا میتوانید ثابت کنید؟

اتفاقا حقیر از همین قسمت آخر آیه 7 سوره انبیاء نتیجه میگیرم که تمامی پیامبران از نوع بشر بوده‌اند. نه جن.
و بر این نتیجه گیری، به آیات 29 و 30 سوره احقاف نیز استناد میکنم.
آنگاه با توجه به این آیات، با رجوع به آیه 130 سوره انعام، نتیجه میگیرم که در آن آیه خطاب به جمعیت انس و جن و بکار بردن منکم، از باب تغلیب بوده.

با سلام و عرض ادب.

در حد توان مطالب را مطالعه نمودم. چند نکته به نظر حقیر میرسد که با کسب اجازه از برادر بزرگوار جناب ملاصدرا، عنوان میکنم:

اول - بحث رسالت
در این مورد مشاهده میشود که هم در آیه 7 از سوره انبیاء و هم در آیه 9 سوره انعام، سیاق آیات در مقام بیان تفاوت در ماهیت نوع بشر و نوع فرشته است.
نه تفاوت در ماهیت نوع مرد با نوع فرشته.
با توجه به اینکه معنای انسان و بشر همانند معنای مرد، از معانی اصلی کلمه رجل میباشد، و با توجه به سیاق این آیات، ترجمه بشر به جای مرد مناسب‌تر به نظر می‌آید.
پس در مقام استناد به این دو آیه برای اثبات رسالت مردان و عدم رسالت زنان، استناد ضعیف و غیر منطقیست.

سلام علیکم با اجازه از جناب ملاصدرا

چنین برداشتی از آیات شریفه نادیده گرفتن حکمت هر کلمه ای در جای خود است.

در این آیات شریفه میتواند بجای رجال از کلمه بشر یا عباد یا برگزیدگان که شرافت خاصی هم دارد استفاده نماید پس چه چیز باعث میشود که آن کلمه که عمومی تر هم هست و به تصور ما معنی نوع بشر در مقابل غیر بشر هست استفاده نشود و بفرماید رجال؟

اگر به آیات متعددی که در قرآن کریم نام انبیاء را که همگی مرد هستند ذکر فرموده مراجعه کنیم، از جمله سوره انبیاء یا سوره یوسف که در آیه وماارسلنا (من) قبلک رجالا نوحی الیهم از این واژه استفاده شده این معنا دریافت میشود که ایشان به تمام معنا مرد بودند چه از نظر جنسیتی و چه از لحاظ ویژگیهای روحی

ضمنا در ادامه آیه شریفه میفرماید فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون.

پس لازم هست در این باره که ایشان از نظر جنسیتی مرد بودند هم تحقیق شود.

بقیه ی فرمایشات حضرتعالی هم پاسخ دارد که آن را به دوستان واگذار میکنم.

سلام و عرض ادب.


چنین برداشتی از آیات شریفه نادیده گرفتن حکمت هر کلمه ای در جای خود است.

در این آیات شریفه میتواند بجای رجال از کلمه بشر یا عباد یا برگزیدگان که شرافت خاصی هم دارد استفاده نماید پس چه چیز باعث میشود که آن کلمه که عمومی تر هم هست و به تصور ما معنی نوع بشر در مقابل غیر بشر هست استفاده نشود و بفرماید رجال؟

در مورد این آیات، دو گونه قول و تفسیر وجود دارد.
عده‌ای از مترجمین و مفسرین و علما، رجل را به معنای مرد و عده‌ای دیگر با توجه به قرینه موجود، رجل را انسان و بشر ترجمه نموده‌اند.
و قطعا هیچکدام از آن بزرگواران مخصوصا جناب آیت الله مکارم شیرازی مشمول جمله قرمز رنگ شما نمیشوند.
بحث ما اینست که این موارد چون صراحت ندارد و تفاسیر مختلفی بر آن مرقوم شده، پس استناد به آنها برای اثبات مطلب، ضعیف محسوب میشود نه قوی.



ضمنا در ادامه آیه شریفه میفرماید فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون.
پس لازم هست در این باره که ایشان از نظر جنسیتی مرد بودند هم تحقیق شود.


در این رابطه میتوانید مطلب حقیر در پست شماره 441 را مطالعه فرمائید. :Gol:

سلام و عرض ادب.
در مورد این آیات، دو گونه قول و تفسیر وجود دارد.
عده‌ای از مترجمین و مفسرین و علما، رجل را به معنای مرد و عده‌ای دیگر با توجه به قرینه موجود، رجل را انسان و بشر ترجمه نموده‌اند.
و قطعا هیچکدام از آن بزرگواران مخصوصا جناب آیت الله مکارم شیرازی مشمول جمله قرمز رنگ شما نمیشوند.
بحث ما اینست که این موارد چون صراحت ندارد و تفاسیر مختلفی بر آن مرقوم شده، پس استناد به آنها برای اثبات مطلب، ضعیف محسوب میشود نه قوی.

با سلام و عرض ادب

بزرگوار ترجمه آیت الله مکارم هم مردان هست ولی در توضیح آورده اند که نوع بشر

مکارم: ما پيش از تو جز مرداني كه به آنها وحي ميكرديم نفرستاديم (همه انسان بودند و از جنس بشر) اگر نمي‏دانيد از اهل اطلاع بپرسيد.

این توضیح بیانگر آنست که
این مردان از جنس بشر بوده اند چرا که در آیه بعدی میفرماید: وماجعلناهم جسدا لایاکلون الطعام وماکانوا خالدین.

از این مطلب شما نمیتوانید زن بودن این مردان را استخراج کنید.:Moteajeb!:

چرا اگر میفرمود قبل از شما بشر یا رسول یا عباد یا اصفیایی را فرستادیم میشد گفت که امکان دارد آنها زن هم بوده باشند

:Gol:

اگر قدرت در دست زنان بود جهان صلح‌آميزتر مي‌شد؟‌ كتاب چالش‌برانگيز جديدي به قلم استيون پينكر، روان‌شناس دانشگاه‌ هاروارد، مي‌گويد پاسخ به اين سوال «آري» است.

تصميمات كليدي در مورد جنگ و صلح در آينده‌مان نه به جنسيت كه به اين بستگي خواهد داشت كه رهبران چگونه مهارت‌هاي قدرت سخت و نرم را براي ايجاد استراتژي‌هاي هوشمندانه تركيب كنند. اين تصميمات هم توسط مردان گرفته مي‌شود هم توسط زنان.

رهبری زنان

  • زنان در قدرت بخشیدن و تشویق کردن کارکنان و تیم ها بهتر از آقایان عمل می کنند.
  • رفتار زنان به نوعی است که صداقت بیشتری را در کار حکم فرما نموده و درعین حال بیشتر از مردان در ارتباط با کارکنان می باشند.
  • رهبران زن در واکنش نشان دادن به درخواست های کمک بهتر و سریع تر عمل می نمایند.
  • زنان معمولا دارای تحمل بیشتری از این دیدگاه می باشند که جامعه تشکیل شده از افراد متفاوت است و زنان قدرت بیشتری از مردان در پذیرش این تفاوت ها دارند.
  • زنان در تشخیص مشکلات بسیار سریع تر و صحیح تر از آقایان عمل می نمایند.
  • زنان در مشخص کردن انتظارات شغلی و تهیه بازخوردهای باارزش و تشویق کننده بسیار بهتر از آقایان می باشند.
  • مردان در مقایسه با زنان معمولا تصمیم گیرندگانی سریع می باشند. مدیران مرد معمولا در ساختن ارتباطات گذرا و تشکیل تیم های موقت در جهت نیل به اهداف کوتاه مدت موفق می باشند.

حال سوال اینجاست چطور ممکنه اسلام از این موارد چشم پوشی کرده باشد ؟؟؟؟؟؟

سلام و عرض ادب.

بزرگوار ترجمه آیت الله مکارم هم مردان هست ولی در توضیح آورده اند که نوع بشر
مکارم: ما پيش از تو جز مرداني كه به آنها وحي ميكرديم نفرستاديم (همه انسان بودند و از جنس بشر) اگر نمي‏دانيد از اهل اطلاع بپرسيد.

آیه 9 سوره انعام و آیه 7 سوره انبیاء، هر دو مورد بحث ما بود.
آیه 9 سوره انعام (ترجمه آیت الله مکارم شیرازی): و اگر اورا فرشته‌ای قرار میدادیم، حتما وی را بصورت انسانی در می‌آوردیم ...

آیه 7 سوره انبیاء را نیز بیان کردید.
در اینجا بر خلاف آیه 9 سوره انعام، رجالا (جمع) بکار برده شده.
اگر سوره اعراف را مطالعه کرده باشید، میدانید که در آنجا نیز در مورد اهل اعراف، رجالا بکار رفته.
وقتی رجال بصورت نکره و بدون الف و لام (رجالا) به کار میرود، از نظر لغوی دلالت دارد بر احترام، کمال و بزرگی.
آیا اهل اعراف با این خصوصیات فقط مردانند؟
قطعا خیر. پس اگر در بین اهل اعراف زنان نیز حضور داشته باشند، از باب تغلیب، رجالا بکار رفته.

پس در آیه مورد بحث ما نیز رجالا لزوما به معنای مردان نیست.
این کلمه هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی در دو معنای مردان و بزرگان بکار میرود و بزرگان لزوما مردان نیستند.
فقط من باب تغلیب جمع مذکر بیان میشود.

دوست عزیز، اصل بحث حقیر این نیست که از این آیات نتیجه بگیریم زن پیامبر میشود یا خیر.
بحث ما اینست که قرینه‌ای وجود دارد در هر دو مورد که در مورد نوع پیامبر بحث میکند. که از نوع ملائک است یا از نوع بشر.
وجود این قرینه باعث میشود ترجمه رجل و رجال به انسان و بشر، منعی نداشته باشد.
پس این آیات در لفظ رجل اینقدر صراحت ندارد که استناد به آنها برای اثبات مطلب، استنادی قوی باشد. :Gol:

سلام و عرض ادب.
آیه 9 سوره انعام و آیه 7 سوره انبیاء، هر دو مورد بحث ما بود.
آیه 9 سوره انعام (ترجمه آیت الله مکارم شیرازی): و اگر اورا فرشته‌ای قرار میدادیم، حتما وی را بصورت انسانی در می‌آوردیم ...
آیه 7 سوره انبیاء را نیز بیان کردید.
در اینجا بر خلاف آیه 9 سوره انعام، رجالا (جمع) بکار برده شده.
اگر سوره اعراف را مطالعه کرده باشید، میدانید که در آنجا نیز در مورد اهل اعراف، رجالا بکار رفنه.
وقتی رجال بدون الف و لام معرفه به کار میرود، از نظر لغوی دلالت دارد بر احترام، کمال و بزرگی.
آیا اهل اعراف با این خصوصیات فقط مردانند؟
قطعا خیر. پس اگر در بین اهل اعراف زنان نیز حضور داشته باشند، از باب تغلیب، رجالا بکار رفته.


متقابلا عرض سلام و احترام خدمت شما


در آیه شریفه :

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِم مِّنْ أَهْلِ الْقُرَی ...

3ـ همه پیامبران از جنس بشر و از صنف مردان بودند.

و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً
آیه شریفه در مقام دفع این توهّم است که پیامبران باید از فرشتگان باشند. از این رو مقصود از «رجال» مقابل فرشتگان است ، ولی انتخاب کلمه «رجالاً» به جای «إناساً» و مانند آن اشاره به این واقعیت دارد که: پیامبران از صنف زنان نبودند.

تفسیر راهنما


این تفسیر را آوردم شاید مورد قبولتان واقع شود. اگر کافی نیست بفرمایید بقیه آیات مربوطه را با تفاسیر گوناگون بیاورم


پس در آیه مورد بحث ما نیز رجالا لزوما به معنای مردان نیست.
این کلمه هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی در دو معنای مردان و بزرگان بکار میرود و بزرگان لزوما مردان نیستند.
فقط من باب تغلیب جمع مذکر بیان میشود.


در چنین امر مهمی قطعا تغلیب بکار نمیرود اگر هم بکار رود در مواردی به این مساله اشاره میکند که معلوم شود ، استثناءات یعنی زنان را هم شامل میشود. همانطور که نمونه اش در قرآن مشاهده میشود



دوست عزیز، اصل بحث حقیر این نیست که از این آیات نتیجه بگیریم زن پیامبر میشود یا خیر.
بحث ما اینست که قرینه‌ای وجود دارد در هر دو مورد که در مورد نوع پیامبر بحث میکند. که از نوع ملائک است یا از نوع بشر.
وجود این قرینه باعث میشود ترجمه رجل و رجال به انسان و بشر، منعی نداشته باشد.
پس این آیات در لفظ رجل اینقدر صراحت ندارد که استناد به آنها برای اثبات مطلب، استنادی قوی باشد. :Gol:


در هر صورت بحث شما در اینباره بود و اگر منظور نظر الهی همین بود که شما میفرمایید قطعا بر روی کلمه نساء تاکید میشد...

شما اگر تاپیک را بطور کامل مطالعه فرمایید پاسخ داده شده.

موفق باشید
:Gol:

سلام و عرض ادب.

و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً
آیه شریفه در مقام دفع این توهّم است که پیامبران باید از فرشتگان باشند. از این رو مقصود از «رجال» مقابل فرشتگان است ، ولی انتخاب کلمه «رجالاً» به جای «إناساً» و مانند آن اشاره به این واقعیت دارد که: پیامبران از صنف زنان نبودند.

تفسیر راهنما


ضمن تشکر از شما برادر عزیز.
اما مطلب برای حقیر قانع کننده نیست.
جمله قرمز رنگ را ببینید. خب این تفسیر که کلا اشتباه است.
آخر مگر همه پیامبران قبل از خاتم الانبیاء زن بوده‌اند که بخواهد بگوید الا اناساً ؟!
ببینید کلمه رجالا در دو معنای مردان و بزرگان قابل استفاده است.
در رابطه با ترجمه بزرگان، اگر ایشان مجموعه‌ای از زن و مرد باشند، آنگاه تغلیب به جنس مذکر صورت میگیرد.
مانند این برای منکم، منهم، عنکم و ... نیز صادق است.
اما چرا ترجمه بزرگان به جای مردان منعی ندارد؟ به دلیل وجود قرینه.
تمام حرف حقیر این است که با توجه به این مطالب، ترجمه مردان برای رجالا در این آیه، قطعیت و صراحت ندارد.
(تکرار برای چندمین بار)

در جاییکه منظور زنان بزرگ باشد قطعا ایندو از هم مجزا میشوند. مثل آیه شریفه: و لولا رجال مومنون و نساء مؤ منات...

در لغت عرب برای این مورد قطعیتی در کار نیست. حقیر مثال اهل اعراف را برایتان ذکر کردم. آیا اهل اعراف همه مرد هستند؟

اصلا رجالا (نکره و بدون الف و لام)، بیشتر در معنای بزرگان بکار میرود تا مردان. و لزوما همه بزرگان مذکر نیستند!
دیگر از این واضحتر ؟!!

جناب استوار بنده پستم رو ویرایش کردم. گویا متوجه نشدید

درباره مواردی که فرمودید از معنای رجال بحثی نیست هر چند که طبق روایات متعدد منظور از اعراف امامان معصوم هستند.

اما در مورد کلمه رجال نمیتوان منکر دلیل آمدن چنین کلمه ای شد،

هر چند که بتوان من باب تغلیب از آن استفاده کرد. چون همانطور که خدمتتان عرض کردم در صورتی میتوان چنین حدثی زد که نمونه ای از رسالت زنان در قرآن آمده باشد

اصراری هم نیست که بپذیرید ما به این چیزا عادت کردیم.

فقط یک نکته خدمتتون عرض کنم که ولی فقیه باید باتقوا باشه، ما که از طرفدارای ولایت زنان تقوایی ندیدیم(اشتباه نشه منظورم حضرتعالی نیست)

ولی اگر زنی پیدا شد با چنان مقام بالایی از علم و تقوا و سیاست و درایت در امور ممکلتی، یقین بدانید تا مردانی بالاتر یا هم ردیف خود باشند هیچ وقت چنین ادعایی نمیکند

چهارم - امام جماعت
هیچ لزومی ندارد که رهبر یک جامعه، عملا بخواهد امام جماعت باشد.
چون از وظایف اصلی و کلیدی رهبر یک جامعه نیست که در نماز عید فطر- قربان- جمعه و ... امام جماعت باشد.

با عرض سلام.
بنده قصد ورود به بحث را نداشتم. اما یک جمله که کسی پاسخش را نداد پاسخش را میدهم.

ولایت فقیه یا رهبر یک حکومت اسلامی در غیاب امام زمان(عج) تمام اختیارات امام را دارد.تنها فرقی که با معصوم(ع) دارد.جایگاه معصومیت است.

یکی از وظایف ولی فقیه یا رهبر حکومت اسلامی در غیاب حضرت حجت(عج) خواندن نماز عید سعید فطر است. یک زن نمیتواند پیش نماز باشد.

دوست عزیز یکی از وظایف رهبر و ولی فقیه اقامه نماز جمعه است.چه کسی گفت این وظیفه رهبری نیست.اما رهبری می تواند به دیگران اجازه خواندن نماز جمعه بدهد.اما این دلیل نیست که اقامه نماز جمعه وظیفه رهبر نباشد.
رهبری که نتواند در مواقع لزوم به اقامه نماز جمعه بایستد و امت اسلامی را هدایت کند صلاحیت رهبری را ندارد.(این اصل را کسی نمیتواند منکر شود)

و اما در باره قضاوت زنان : درست است که ما قاضی های زن داریم ام جالب است که بدانید هیچکدام حق رای ندارند.
فقط در شورای حل اختلاف حضور دارند.
قاضی که نتواند رای دهد قاضی نیست فقط یک عنوان است.

همانگونه که یکی از دوستان فرمودند زن حق ندارد بدون اجازه همسرش از خانه خارج شود.
حال اگر یک زنی که رهبری یک جامعه را به او واگذار کردند شوهرش اجازه خروج از منزل را به او ندهد حکمش چیست.
چه رهبری است که باید اجازه خروجش را کسی دیگر به او بدهد.و اگر اجازه ندهد تمام امور مملکت در هواست.

شما حدیثی که از پیغمبر اسلام بود را به دلیل اینکه سندش در کتب اهل سنت بود قبول نکردید.
حال سه حدیث دیگر در تاپیک های قبلی ذکر شده است که آنها را امامان شیعه گفتند و اسنادشان در کتب شیعه موجود است.
آنها را هم قبول نمیکنید؟

درضمن لطفا نام کتابی که بیانات شهید مطهری را از بیان فرمودید را بگویید تا به کتاب ایشان مراجعه کنم.

درضمن دوست گرامی بنده تمام کتب تفاسیر اعم از شیعه و سنی را مطالع کردم. تمام علمای شیعه و سنی رجالا در آیه 7 سوره انبیاء را مرد ترجمه کردند.
و 99 % علمای شیعه و سنی در آیه 9 کلمه رجالا را مرد ترجمه کردند.

اگر چیز دیگری به ذهنم رسید دوباره میگم.

درضمن کتاب نظام حقوق زن در اسلام : نوشته ی استاد مرتضی مطهری رو خوندم.

تو این کتاب گفت زنان میتونن هم رای بدن هم رای بگیرن.و در عرصه سیاسی وارد بشن.
اما شهید مطهری در این کتاب نگفته اند که زن میتواند رهبر یا ولی فقیه شود.

موضوع قفل شده است