کـــــــــــمکـــــــــــ ـم کنید (افسرده ام)

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کـــــــــــمکـــــــــــ ـم کنید (افسرده ام)

به نام خدا

سلام

دوست دارم که خیلی راحت صحبیت کنم و از مشکلم براتون بگم و ازتون کمک بگیرم.مدتی هستک که دچار کم حوصلگی با بهتر بگم بی حوصلگی بشم دست و دلم به هیچ کاری نمیره سراغ هر کاری میرم رمق و اشتیاق انجام دادنشو ندارم احساس میکنم دارم فرص ت های زندگیم رو از دست میدم به خاطر این بی حوصلگی با وجود اینکه تو اوج جوونی هستم و باید شاداب باشم اما شادابیمو از دست دادم سردرگمم نمیدونم باید چیکار کنم نمیدونم چرا اینطوری هستم لطفا کمکم کنید

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد امیدوار

عقل سرخ;379734 نوشت:
به نام خدا

سلام

دوست دارم که خیلی راحت صحبیت کنم و از مشکلم براتون بگم و ازتون کمک بگیرم.مدتی هستک که دچار کم حوصلگی با بهتر بگم بی حوصلگی بشم دست و دلم به هیچ کاری نمیره سراغ هر کاری میرم رمق و اشتیاق انجام دادنشو ندارم احساس میکنم دارم فرص ت های زندگیم رو از دست میدم به خاطر این بی حوصلگی با وجود اینکه تو اوج جوونی هستم و باید شاداب باشم اما شادابیمو از دست دادم سردرگمم نمیدونم باید چیکار کنم نمیدونم چرا اینطوری هستم لطفا کمکم کنید

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت محضر جنابعالي و تشكر از حسن اعتماد شما.

افسردگي موضوعي است كه افراد فراواني از آن رنج مي‌برند و شايعترين مشكل رواني در سراسر جهان است. اما نبايد افسردگي را با غمگيني يكي دانست.
غم و اندوه اولا حالتي است گذرا و مقطعي و ثانيا باعث افت عملكرد و آسيب به فعاليتهاي روزمره فرد نمي‌شود.
اما افسردگي، عبارتست از غم و اندوه پايدار (حداقل چند هفته متوالي)، كه همراه با علائم زير رخ مي‌دهد:
- كاهش انرژي و ميل براي انجام فعاليتهاي روزمره (افت كاري، تحصيلي و...)
- بي ميلي و كاهش سطح تعاملات اجتماعي
- افكار خود سرزنشگرانه و آسيب زننده
- افزايش و يا كاهش اشتهاء
- افزايش يا كاهش خواب
- ياس و نا اميدي
و...

بر اين مبنا و با شناخت علائم، در صورتيكه شما افسرده باشيد، اگر بتوانيد علائم فوق و مشابه را، كنترل و كاهش دهيد، به موازات آن از سطح افسردگي شما نيز كاسته خواهد شد.
در صورتيكه افسردگي شديد باشد براي كاهش علائم فوق مراجعه به يك متخصص و استفاده از دارو ضرورت دارد. لكن اگر مدت زمان زيادي از آن نمي‌گذرد و يا علائم آن شديد نباشد، شما مي‌توانيد با استفاده از روشهاي خودياري بر آن غلبه نماييد، انشاءالله.
همانگونه كه گفته شد خودياري شما عبارتست از سعي در كاهش علائم فوق. بر اين اساس لازم است:
1- از خود سرزنشگري (تفكر انتقادي) اجتناب نماييد
2- از زندگي در گذشته فاصله بگيريد به تعبير علي عليه‌السلام‌ «ما فات مضي و ما ياتيك فاين قم فاغتنم الفرصة بين العدمين»؛ آنچه سپري گشت، گذشت و آينده نيز نا معلوم است، قيام كن فرصت را درياب.
بر پايه اين روايت نوراني " اينجا و اكنون " را شعار زندگي خود قرار دهيد.
3- ورزش را در برنامه خود بگنجانيد. ورزشهايي چون شنا، كوهنوردي و... بسيار مفيد خواهد بود.
4- از گردش و تفريح غافل نشويد. سعي كنيد در طبيعت حضور پيدا كنيد و از صداي رودخانه، پرندگان و... لذت ببريد. زندگي ماشيني خاصيت غم‌زايي دارد!
5- براي مسافرت برنامه ريزي كنيد. رسول مكرم اسلام صلوات الله و سلامه عليه و اله فرمودند: « سافروا تصحوا».
6- از تنهايي و خلوت فاصله بگيريد و حتما ساعاتي را با دوستان، بستگان و افراد مورد علاقه و محبوب خود سپري كنيد.
7- با ديگران درد دل كنيد و از فرو بردن غم خودداري كنيد. حداقل دغدغه هاي خود را بنويسيد
8- استفاده از قوس نزولي مقايسه (امكانات، موفقيتها و داشته هاي خود را با افرادي مقايسه كنيد كه از شما پايينتر هستند).
9- لازم است به ميزان كافي بخوابيد و از خواب زياد و كم دوري كنيد.
10- نوع تغذيه و ساعات آن نقش بسزايي در سلامت شما دارند. به تعبير قرآن كريم «فلينظر الانسان الي طعامه». از نگاه طب سنتي، افسردگي متاثر از غلبه سودا است. بر اين مبنا با يك مشاوره طبي (سنتي) براي خود رژيم غذايي، مناسب و مبتني بر اصول را دنبال كنيد. شما ميتوانيد در اين خصوص به سايتهاي مربوطه مراجعه كنيد و يا از برخي از پزشكان محترم (طب سنتي) كه به عنوان كاربر در سايت شرف حضور دارند،مشورت بگيريد.

در پناه خداي متعال موفق باشيد.

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمين

به نام خدا

با عرض سلام و تشکر از استاد امیدوار عزیز

همانطور که حضرتعالی فرمودید؛افسردگی،غالبا از تجمع سودا در سر (وقتی خلط سودا به محل اعصاب مغز غلبه کنه) بوجود میاید.

برای درمان قطعی انجام موارد زیر توصیه می شود؛

4 الی 6 ماه

1) استشمام گلاب شبها

2) روغن مالی ملاج با روغن کنجد

3) ماساژ کف پا و سر شبی نیم ساعت

4) سرکه انگبین (2 واحد عرق نعناع+2 واحد عسل+1 واحد سرکه انگور طبیعی) از این ترکیب حدود 1/3 لیوان ریخته الباقی آب ریخته شب قبل خواب

5) دمکرده "افتیمون" و "اسطوخودوس" به صورت مجزا یک روز درمیان یک لیوان

6) صبح ناشتا یک لیوان آب جوشیده و 5قاشق غذاخوری شیره انگور سیاه (طبیعی) میل شود

7) سه وعده خورش در هفته با گوشت گوسفندی و کمی دنبه تازه

Dirol همزمان با غروب آفتاب یک لیوان دمکرده سنبل الطیب+گل گاو زبان+نبات امام رضا"علیه السلام" میل کنید

9) صبحانه از مرباهایی که با عسل (به جای شکر) پخته شده میل کنید

10) ترک مواد سودازا:
گوشت گوساله و گاو..سرخ کردنی...سوسیس کالباس و خیارشور...انواع سس..عدس..بادمجان...گشنیز...قارچ...کیوی...موز...خیار گلخانه ای...نوشابه،ماءالشعیر،دلستر و انواع و اقسام نوشیدنی های صنعتی و غذاهای کنسروی..مخصوصا رب گوجه فرنگی کارخانه ای...چای سیاه...ادویه تند...نمک...قند و شکر

11) طبع "سحر" دم است و رطوبت به بدنتان می رساند و بسیار برای شما مفید است...شب راس ساعت 10:30 به رختخواب رفته...حتی اگر نخوابیدید...مدتی خود را مقید به این کار کنید تا سطح هورمونهایتان تنظیم شود و در عوض سحر بیدار شوید....

12) مسافرت برایتان مفید است و حداقل 7 روز در منطقه ای ییلاقی (آب و هوای گرم و خشک باعث تشدید خلق افسرده شما می شود)

13) ترجیحا روی سطح سفت(زمین) نخوابید و اگر روی تخت احساس خوبی ندارید و زمین راحت هستید...لطفا تشک مناسب زیرتان انداخته و گوشی موبایل اطرافتان نباشد

14) ورزش شدید برایتان مضر...در عوض پیاده روی بیست دقیقه بسیار مفید

15) حمام با آب گرم ( دمای آب جوش و سرد نباشد)

16) حجامت عام (بین دو کتف) دو مرحله (ماهی یکبار در ربع سوم ماه قمری)
حجامت کتف و حجامت سر...فصد پایین پا (قسمت تحتانی بدن)
بادکش کتف و کمر ۲۱ مرحله (یک شب در میان)


درمان تکمیلی (بدون حجامت،فصد و بادکش،صراحتا عرض میکنم درمان ناقص و حقیقتا بی فایده است)


17) روزانه:
21 عدد مویز
سه عدد خرما
هفت عدد انجیر خشک و یا تازه شب
یک خوشه انگور
14 عدد بادام درختی (هر عدد بادام 7دقیقه خوب جویده شود)
+
[SPOILER]زیارت عاشوراء
ده دقیقه تلاوت قرآن
تسبیحات صدیقه طاهره"سلام الله علیها" و معوذتین
یک دور تسبیح صلوات بر محمد و آل محمد"صلوات الله علیهم اجمعین"
ذکر "بسم الله الرحمن الرحیم" موقع طبخ،آماده سازی و مصرف مواردی که عرض شد![/SPOILER]

18) خاکشیر دو قاشق غذاخوری + یک لیوان آب جوشیده ولرم هر روز میل شود...(رفع یبوست)

اگر یبوست شدید دارید علاوه بر رعایت مورد بالا از ترکیب (۵ واحد روغن بادام شیرین+۲ واحد عسل) روزی ۲ قاشق غذاخوری استفاده کنید.(صبح ناشتا و عصرها)

19) انجام راهکارها و تکنیکهای ارائه شده توسط کارشناسان مجرب و عزیز سایت...تاپیکهای مرتبط با "افسردگی"

20) شبی یک لیوان گلاب را با یک قاشق مرباخوری تخم بارهنگ داخل ظرفی ریخته ۱۵ دقیقه ملایم بجوشانید...پس از ولرم شدن با کمی عسل میل کنید

21) شما خانم هستید؛
* لطفا شبی یک لیوان عرق رازیانه+یک قاشق غذاخوری عسل (به جز ایام خاص بانوان)
* ارده با شیره انگور چهار وعده در هفته به عنوان صبحانه و یا شام

[SPOILER]لطفا وضعیت تاهل مشخص شود تا توصیه های تکمیلی تقدیم نمایم![/SPOILER]


:Sham:خدا شفا دهد همه مارا و برساند مولای را...:Sham:
به برکت صلوات بر محمد و آل محمد...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام عزیزم ...
امیدوارم خوب و سلامت باشی ...

افسردگی میتونه ریشه های مختلفی داشته باشه ...

1- میتونه ریشه اش ژنتیکی باشه ... مثلا همیشه مغزت دنباله یه غم و مشگل باشه ... که بشینی های غصه بخوری ...
2- میتونه ریشش وسواس باشه ... دوست داشته باشی یه کاری رو به بهترین وجه انجام بدی ... ولی چون استعدادش رو نداری ... یا انرژیش رو نداری ... میشینی غصه میخوری .
3- میتونه ریشش نبودن یه عشق تو زندگیت باشه ... انسان خیلی حریص هست ... یا باید بهش دنیا و آسمون و زمین و کهکشان رو بدی ... یا اینکه هیچ چیز بهش ندی و فقط بهش یه عشق بدی ...
4- میتونه ریشش نداشتن اعتماد به نفس و عدم تاثیر گذاری باشه ...
و ...

نمیدونم شرایطتت چجوری هست ... ولی بهت پیشنهاد میکنم حتما پیش روانشناس بری ...
همونطور که وقتی شما یه سرماخوردگی کوچیک میخوری و با دو تا قرص ساده مریضیت حل میشه .... اگر دنبال راه حل نباشی ...
یک دفعه میبنی ساختمان شیمیایی مغزت عوض شد و هر چقدر هم که بخوای شاد باشی ... نتونی ... زودتر مشگلت رو حل کن وگرنه این بیماری تو بدنت مزمن میشه و تا آخر عمر باهات میمونه ...
هیچ وقت هم غصه نخور ... اگر غصه بخوری ... بعد از مدتی مغزت غصه خوردن رو یاد میگیره و ... هی میخواد غصه بخوره ... هی میخواد غصه بخوره ...
زمانهایی که افسردگی اومد سراغت ... تندی موضوع رو عوض کن و به یه چیزه دیگه فکر کن ...

حافظ هم بعضی موقع ها غمیگین میشده ... اینم راه کاری بوده که حافظ برای خودش انتخاب کرده ...

اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد ... من و ساقی به هم سازیم و بنیانش براندازیم ...

ولی بعضی موقع ها " لشگر غم" حمله میکرده و ساغر حافظ شکسته بوده ... اون زمانا ... میخونده ...

ساغرم شکسته ساغی ... رفته ام ز دست ای ساغی ...

نتیجه اخلاقی ...
همیشه ساغرت سالم باشه و گرنه اگر لشگر غم حمله کنه ... :geryeh:

بسمه تعالی
پرسشگر ارجمند و گرامی سلام علیکم!
براي افزايش بينش شما نسبت به اختلال افسردگي ابتدا به تعریف و نشانه های افسردگی اشاره نموده و آنگاه به راه كارهاي درماني اشاره مي نمايم:

الف: نشانه ها و تعريف افسردگي:(1)
تعريف: كاهش كوتاه مدت يا پايدار آرامش عصبي ـ رواني كه به صورت يك مؤلفه بدني (سر دردها، خستگي پذيري، بي اشتهايي، بيخوابي، يبوست، كاهش فشار خون و غيره) و يك مولفه رواني (احساس به پايان رسيدن انرژي و
نيرو، احساس حقارت، ناتوانمندي، غمگيني و ....) نمايان مي شود.
حالات و نشانه هاي باليني شخص افسرده عبارتند از:(2)
الف: حالت وضعي: حالت وضعي و رفتار و شكل ظاهري افسرده عبارتند از: بدون نيرو،‌ خميده، بدون تنش، كندي حركات، نا آرامي، اضطراب عصبي، ماليدن دستها به يكديگر، حالت چهره غمگين، نگران، آويزان بودن گوشه هاي دهان، چينهاي عميق، ‌بي حالتي يا متغير و تنيده بودن چهره، شيوة حرف زدن آهسته،‌ يكنواخت و كند، كاهش هاي عمومي فعاليّتها تا حد بهت زدگي، تغييرات اندك در سطح فعاليّت، وجود مشكلات در حلّ مسائل زندگي روزمره.
1: جنبة هيجاني: احساس گرفتگي، ناتواني، غمگيني، نا اميدي، فقدان، رها شدگي، تنهايي، گنهكاري، خشم،‌ اضطراب و نگراني، بي احساس يا احساس خاص در برابر جهان پيراموني.
2: جنبه روانشناختي نباتي: نا آرامي دروني، تحريك پذيري، تنش، برانگيختگي، گريه، خستگي، ضعف، اختلال هاي خواب، تغيير پذيري احساس آرامش در خلال روز، حساسيّت نسبت به تغييرات جوّي، كاهش اشتها و وزن، دردها و ناراحتي هاي نباتي (سنگيني سر، دردهاي معدي، اختلال هاي هضمي) هنگام تشخيص بايد به فشار خون، كمبود آهن و كمبود يا افزايش سروتونين و آدرنالين توجه شود.
3. جنبة خيالبافي شناختي: باز خورد منفي نسبت به خود(شخص خود، استعدادها و ظاهر خود) و نسبت به آينده(تصور يك راه بن بست، يك آينده تاريك) بدبيني و انتقاد دائم از خود، عدم اطمينان نسبت خود، خود بيمار پنداري،‌ فقدان تخيّل، كندي فكر، مشكلات تمركز، ‌نشخوار فكري ادواري، انتظار تنبيه و فاجعه، افكار هذياني مانند ارتكاب گناه، بي كفايتي، مسكيني، سطح خواسته هاي نامنعطف، افكار منفي دربارة زندگي بي نتيجه و بي هدف، افكار انتحاري.
4. جنبة انگيزشي: انتظار شكست، كناره گيري و اجتناب از مسئوليتهاي خود، احساس فقدان كنترل و ناتواني احساس، فزوني خواسته هاي ديگران، فقدان تمايل به پيشرفت، كناره گيري تا حد انتحار يا افزايش وابستگي به ديگران.(3)

ب) رهنمودهايي در جهت درمان:
چنانچه اختلال شما مطابق آنچه در بالا بدان اشاره شد مي باشد به شما توصيه مي كنيم به يك روان شناس باليني مراجعه نموده تا با تشخيص و ارائه درمان هرچه سريعتر از اين ناراحتي خلاصي يابيد.اما آنچه ما در اينجا بيان مي كنيم توصيه هائي است كه به سازگاري بهتر شما كمك نموده و باعث ايجاد اميد و نشاط لازم براي حركت به سمت درمان اصلي ياريتان مي نمايد:
1. با توكل به خدا و توسّل به چهارده معصوم ـ عليهم السّلام ـ و دعاهاي وارده احساس آرامش خود را تجربه كنيد و اين نكته را هميشه به ياد داشته باشيد كه«حتماً خداوند و چهارده معصومين ـ عليهم السّلام ـ شما را كمك مي كنند.»
بايد توجه داشته باشيد كه, دعا، سه نياز روان شناختي را بر آورده مي سازد. 1. بر زبان آوردن هيجان ها: با اين عمل هيجان ها شناخته مي شوند و شناخت به ما قدرت كنترل و مديريت هيجان مي دهد. 2. احساس اين كه شريك غم داريم كسي كه محرم نگراني هاي ماست و قدرت حل مشكل را دارد 3. دعا كردن انسان را وادار به حركت، پويايي و نشاط در عمل و زندگي مي كند.(4) از طرف ديگر, طبق نظر معصومين ـ عليهم السّلام ـ از علم روز براي درمان كمك بگيريم و در عين حال از قدرت دعا و توكل غافل نباشيم چرا كه امروزه ثابت شده كه افرادي كه به دعا اعتقاد دارند در درمان موفق تر اند.
2. با ارادة خداوندي كه در وجود شماست مي توانيد حالتهاي افسردگي را از خود دور كنيد و هيچ وقت از خودتان مأيوس نشويد كه اگر «خواستة خودتان» باشد مسائلتان حلّ مي شود ولي زمان لازم است تا شما به بهبودي كامل برسيد. پس با اراده خود دعا كنيد راه حل بجوئيد و داروهاي لازم را مصرف كنيد.
3. هيچ وقت تنها در يك جا نمانيد هميشه با ديگران ارتباط مناسب داشته باشيد و اگر كسي در محيط نباشد سعي كنيد با تلفن به دوستان، آشنايان يا خواندن كتب مورد علاقه خودتان، شرايط را تغيير دهيد.
4. در هنگام صبح , ورزش و نفس عميق م استفاده از خودگوئي هاي مثبت را فراموش نكنيد.
5. حداقل يك روز در هفته به شنا و ساير برنامه هاي تفريحي مانند كوه و .... برويد.
6. احساساتتان را از هر لحظه بنويسيد و از ديگران بخواهيد احساسات خوب و عرفي را در ميان اين احساس ها پيدا كنند و شما را به فكر كردن به احساس هاي خوش آيند تشويق كنند.
7. هر روز براي آن روز برنامه ريزي كنيد و در اين حال هيچ چيزي را در ذهن خودتان نگه نداريد و همه كارهايتان را بنويسيد.
8. تغذية مناسب از جمله شير و عسل و خرما، و ساير ميوه جات و سبزيجات را در برنامة غداييتان بگنجانيد.
9. از هر برنامة اجتماعي مانند نماز جمعه يا جمعهاي دوستانه استقبال كنيد و عليه افكار انزواجويي و گوشه نشيني قيام كنيد.
10. در صورت حاد بودن افسردگی، به یک روان پزشک متخصص و مورد اعتماد نیز مراجعه نموده و طبق نظر وی عمل كنيد و داروهاي تجويز شده را حتماً مصرف كنيد، توجه داشته باشيد مصرف داروهاي ضد افسردگي در كنار دستورالعمل فوق به درمان زودتر شما كمك مي كند. در قطع دارو فقط و فقط طبق نظر متخصص عمل كنيد چرا كه اگر اين كار بدون نظر ايشان انجام شود درمان را بايد از ابتدا شروع كنيد.
11. كار درماني: از نقش اساسي «اشتغال» جهت درمان غفلت نورزيد شما با انجام كارهاي مورد علاقه با جنبه هاي مثبت خود آشنا مي شويد و اين امر نشاط، اميد و تلاش بيشتر را در شما زنده مي كند امروزه كار درماني جزء يكي از مكمل هاي درمان به حساب مي آيد.(5)
نكته پاياني: اراده خداوند بر اين تعلق گرفته كه امور عالم از طريق اسباب خود صورت بگيرد يعني ما وظيفه داريم در مشكلات پزشكي و روان پزشكي و ..... به متخصص فن رجوع كنيم و در كنار استفاده از دستورات و داروهاي آنها اين نكته را فراموش نكنيم كه همه چيز تحت قدرت خداست او شفاء را در دارو قرار داده پس از او بخواهيم كه آنرا به ما عنايت كند و با اين اسباب , ما را شفاء دهد البته اين نكته را بايد توجه داشت كه مطمئناً حال كسي كه مثل شما اعتماد به دعا و قرآن دارد با فردي كه دچار افسردگي است و اين باورها را ندارد فرق دارد و طبق نظر محققان نيروي باورهاي مذهبي , به افرادي كه دارو مصرف مي كنند كمك مي كند تا داروها اثر بهتري بگذارد و نظام باورهاي فرد و سازمان رواني فرد را در مقابل بيماري ها مقاوم تر مي نمايد.ولي اين نكته را نيز نبايد فراموش نمود كه طبق مصلحت الهي اجابت دعا به تاخير مي افتد. براي كسي كه به حكمت خداوند اعتقاد دارد و مي داند خداوند مثل مادر مهربان است قابل تحمل بوده و هرگز تأخير استجابت دعا , اعتماد او را به خدا سلب نمي نمايد بلكه او را مقاوم تر مي كند چون مي داند خداوند مصلحت او را در اين امر ديده است.



[/HR] پاورقی:
1. دادستان، روان شناسي مرضي تحولي، انتشارات سمت، ج 1، ص271.
2. همان، ص 272.
3. دادستان، روانشناسي مرضي تحولي، انتشارات سمت، ج2، ص 273 و 272.
4. آيين زندگي ويل كارنگي، ترجمه جهانگير افخمي، تهران، ارمغان، 1376، ص 196.
5. ميلاني فر، بهروز، بهداشت رواني، تهران، نشر فتوس، ص 137، ص 199.

منم یه مدت همینطوربودم اماباتوکل برخداوتوسل برائمه ع میشه ازافسردگی وناراحتی دربیای ان شاءالله واینکه مهمترین مسئله درزندگی به نظرم داشتن هدف وامیده اگه هدف مثبت درزندگی انسان باشه تمام تلاششومیذاره برای رسیدن به اون باتوکل برخداواینکه سرشوباکارهاوکلاسهای خوب ومثبت پرکنه دیگه دچارفکرودغدغه فکری واین طورمسائل نمیشه ان شاءالله

سلام
من افسردگی دارم الان دقیقا 5 ماه تحت نظر پزشک هستم روزی نزدیک 12تا قرص می خورم کمی بهتر شدم ولی اصلا خوب نشدم.من سال 90 عقد کردم و سال 91 رفتم خونه خودم.من از بچگی دختر منزوی بودم همیشه توی رویا و خیال خودم بازی می کردم.خانواده همسرم مخصوصا مادرش خیلی باعث آزار من شد.احساس تنهایی شدید می کنم دوستی ندارم نمیتونم حرف بزنم حالم خرابه فقط امامزاده صالح که میرم کمی آروم میشم پارسال خرداد ماه حج رفتم ولی همش احساس می کنم استفاده ی که باید می کردمو نکردم دلم داره پر میکشه برای مکه برای مدینه برای حجر اسمایل برای اون زن آفریقایی که توی مسجد نبی با مهربونی تمام برام آب زمزم آورد حتی دلم می خواد تنگه برای اون موقعه اذن مغرب که من روزه بودمو توی مسجدنبی نشسته بودم اون زن عرب بهم یه خرما نداد که افطار کنم دلم تنگه برای اون زن عرب که شیعه بود و وقتی از طرز نماز خوندن من فهمید که منم شیعه هستم یه شکلات بهم داد و با مهربونی حرف میزد نه من می فهمیدم نه اون می فهمید من چی میگم ولی دلمامون با هم بود دلم می خواد دوباره اونجا باشم .حالم بده واقعا حالم بده دلم آب زمزم می خواد که وقتی یه چیکه ازش می خوردم ضعف ام از بین می رفت و جون می گرفتم دلم خدا می خواد دلم می خواد خدا بغلم کنه دلم کی خواد خدا بوسم کنه بگه تو نفیسه ی منی تو عزیز دل منی .برام دعا کنید برام دعا کنید دارم دق می کنم دلم خدا می خواد دلم آرامش می خواد

با سلام خواهر خوب و دوست جدید سایت اسک دین
برای شما دعا و آرزوی موفقیت و سلامتی می کنم.

mrs.khodabandelou;456536 نوشت:
سلام
من افسردگی دارم الان دقیقا 5 ماه تحت نظر پزشک هستم روزی نزدیک 12تا قرص می خورم کمی بهتر شدم ولی اصلا خوب نشدم.من سال 90 عقد کردم و سال 91 رفتم خونه خودم.من از بچگی دختر منزوی بودم همیشه توی رویا و خیال خودم بازی می کردم.خانواده همسرم مخصوصا مادرش خیلی باعث آزار من شد.احساس تنهایی شدید می کنم دوستی ندارم نمیتونم حرف بزنم حالم خرابه فقط امامزاده صالح که میرم کمی آروم میشم پارسال خرداد ماه حج رفتم ولی همش احساس می کنم استفاده ی که باید می کردمو نکردم دلم داره پر میکشه برای مکه برای مدینه برای حجر اسمایل برای اون زن آفریقایی که توی مسجد نبی با مهربونی تمام برام آب زمزم آورد حتی دلم می خواد تنگه برای اون موقعه اذن مغرب که من روزه بودمو توی مسجدنبی نشسته بودم اون زن عرب بهم یه خرما نداد که افطار کنم دلم تنگه برای اون زن عرب که شیعه بود و وقتی از طرز نماز خوندن من فهمید که منم شیعه هستم یه شکلات بهم داد و با مهربونی حرف میزد نه من می فهمیدم نه اون می فهمید من چی میگم ولی دلمامون با هم بود دلم می خواد دوباره اونجا باشم .حالم بده واقعا حالم بده دلم آب زمزم می خواد که وقتی یه چیکه ازش می خوردم ضعف ام از بین می رفت و جون می گرفتم دلم خدا می خواد دلم می خواد خدا بغلم کنه دلم کی خواد خدا بوسم کنه بگه تو نفیسه ی منی تو عزیز دل منی .برام دعا کنید برام دعا کنید دارم دق می کنم دلم خدا می خواد دلم آرامش می خواد

سلام دوست عزیز

افراد مثل اون خانمایی که تو مکه دیدی دوروبرت کم نیستن، فقط لازمه که شما خودت بخوای که اونا ببینی،

شما عزیز بزرگوار کمی دقت کنید دور و برتون آدمایی که بهتون آب و خرما داده باشن با محبت و اخلاص رو خواهی دید،

سفر شما به مکه و اشتیاق به اون دو بنده خدا، بابی برای یافتن مثل اونا که نه بهتر از اونا اطراف خودته،

فقط کمی لازمه که به داده های صاحب کعبه بیشتر فکر کنیم اونوقت انگیزه بهتری برای 33 الحمدالله تسبیح نمازمان خواهیم داشت،

و مطمئنا 33 دانه را برای شکر داده های خدا ، اون چیزایی که فقط چشم و حواس قادر به کشف اوناس کم بیاریم.

ببخشید
استاد قران ما میگفت خوند ن سوره یونس ایه 62
روزی پنج مرتبه بخونین ان شا الله از افسردگی نجات میاین.

mrs.khodabandelou;456536 نوشت:
سلام
من افسردگی دارم الان دقیقا 5 ماه تحت نظر پزشک هستم روزی نزدیک 12تا قرص می خورم کمی بهتر شدم ولی اصلا خوب نشدم.من سال 90 عقد کردم و سال 91 رفتم خونه خودم.من از بچگی دختر منزوی بودم همیشه توی رویا و خیال خودم بازی می کردم.خانواده همسرم مخصوصا مادرش خیلی باعث آزار من شد.احساس تنهایی شدید می کنم دوستی ندارم نمیتونم حرف بزنم حالم خرابه فقط امامزاده صالح که میرم کمی آروم میشم پارسال خرداد ماه حج رفتم ولی همش احساس می کنم استفاده ی که باید می کردمو نکردم دلم داره پر میکشه برای مکه برای مدینه برای حجر اسمایل برای اون زن آفریقایی که توی مسجد نبی با مهربونی تمام برام آب زمزم آورد حتی دلم می خواد تنگه برای اون موقعه اذن مغرب که من روزه بودمو توی مسجدنبی نشسته بودم اون زن عرب بهم یه خرما نداد که افطار کنم دلم تنگه برای اون زن عرب که شیعه بود و وقتی از طرز نماز خوندن من فهمید که منم شیعه هستم یه شکلات بهم داد و با مهربونی حرف میزد نه من می فهمیدم نه اون می فهمید من چی میگم ولی دلمامون با هم بود دلم می خواد دوباره اونجا باشم .حالم بده واقعا حالم بده دلم آب زمزم می خواد که وقتی یه چیکه ازش می خوردم ضعف ام از بین می رفت و جون می گرفتم دلم خدا می خواد دلم می خواد خدا بغلم کنه دلم کی خواد خدا بوسم کنه بگه تو نفیسه ی منی تو عزیز دل منی .برام دعا کنید برام دعا کنید دارم دق می کنم دلم خدا می خواد دلم آرامش می خواد

بسمه تعالی
با اهداء سلام و تحیت محضر جنابعالی
توضیحات لازم در این خصوص در پستهای قبل و تاپیکهای مشابه ارائه شده است، پیشنهاد می شود مجددا با دقت بیشتری موارد ذکر شده را مرور و عملی کنید.
ضمن اینکه پیشنهاد بنده این است که در کنار مراجعه به روانپزشک و مصرف دارو، از مراجعه به یک روانشناس بالینی مذهبی غفلت نکنید.

لازم است از وسواس و خودسرزنگشری اجتناب کنید و از زندگی در گذشته فاصله بگیرید. تواناییهای خود را کشف کنید و خود را دست کم نگیرید.
شما نیازمد فعال کردن سیستم حمایتی هستید این سیستم را می توانید با نیایش با خدای متعال، زیارت، مسافرت، ورزش (بویژه شنا) منظم، ارتباط با دیگران و درد دل کردن، پر کردن وقت خود با کارهای مفید و... فعال کنید.
از توجه به تغذیه مناسب ( منطبق با طب سنتی و مزاج) و خواب کافی غفلت نکنید.

ان شاء الله که توفیق مجدد زیارت بیت الله الحرام به زودی زود نصیب شما گردد.
در پناه خدای بزرگ موفق باشید.

عقل سرخ;379734 نوشت:
به نام خدا

سلام

دوست دارم که خیلی راحت صحبیت کنم و از مشکلم براتون بگم و ازتون کمک بگیرم.مدتی هستک که دچار کم حوصلگی با بهتر بگم بی حوصلگی بشم دست و دلم به هیچ کاری نمیره سراغ هر کاری میرم رمق و اشتیاق انجام دادنشو ندارم احساس میکنم دارم فرص ت های زندگیم رو از دست میدم به خاطر این بی حوصلگی با وجود اینکه تو اوج جوونی هستم و باید شاداب باشم اما شادابیمو از دست دادم سردرگمم نمیدونم باید چیکار کنم نمیدونم چرا اینطوری هستم لطفا کمکم کنید

با سلام ببخشیدا ولی در آخر زمان که الان باشه همه همین طوری هستند و باید همینگونه باشند...وقتی کلی ظلم در جهان است که قلب همه رو می شکند خب اصلا نمیشه در کل شاد زیست...این خصلت آخر الزمانه....هیچ درمانی جز فرج آقا نداره

دوست خوبم سلام...این حالتهای افسردگی متاسفانه در خیلی ها دیده میشه... اگه بزاریم شاخ و برگ پیدا کنه و همش به خودمون بگیم که افسرده و بی حوصله هستیم کلا بهترین روزای زندگیمونو از دست خواهیم داد... من تجربه کردم قرآن خیلی مونس خوبی برای تنهایی های ماست...فقط کافیه به عنوان یه موجود زنده و نورانی که دوای همه درد ها رو داره بهش نگاه کنی و با یکی از سوره هاش که بیشتر دوست داری رابطه برقرار کنی ... اونوقت اون سوره میشه مثه یه دوست خوب برات... نرمش هم خیلی خوبه ولی نرمشای سبک ... :Kaf:[=arial black]ناامید نباش ... تلاش کن... خدا خودش هوای همه رو داره....

سلام
همانطور که برخی دوستان بزرگوار گفتند موارد زیادی هست که عامل بلامنازع افسردگی است اما بنده چند تا را که تجربه کرده و بین افراد دیگر دیده ام بیان می کنم :
1- از روی اختلالات فیزیکی بدن که اشاره کردند عزیزان و باید سراغ دارو رفت .
2- عاشق شدن و دلبستن به کسی . این امر باعث میشود انسان کم حوصله بشه و رفتار شاد گذشته اش به یکسری انزواهای تلخ مبدل میشه . خلق و خو و دماغ کار های روزمره هم ندارد و از زمین و زمان متنفر است . همیشه دوست دارد با خودش باشد .
3- فکر معیشت و کار و تحصیل و گرفتاریهای زندگی و اینکه به هر دری بزنی و بسته باشد . به هر کسی امید رهایی ببندی ولی دستگیرت نباشند . برای یک امری زیاد دوندگی کنی و کارت با سرعت بسیار پایینی پیش برود .
4- دیدن یأس در روند اداره جامعه . شنیدن اخبار مأیوس کننده . مشاهده معضلات وسیع و عدم رسیدگی ها . وقتی به آرمانهای بزرگ فکر کنی اما آنچه میبینی خلاف توقعاتت باشد .
اما .... باید بدانی که درمان قطعی ندارد ولی برای تسکین درد باید :
پناه به خدا برد و توسل به ائمه اطهار کرد و دعا برای فرج منجی بشریت . و تواصوا بالصبر . همین .

بچه ها سفر زیاد برید:ok:
طبیعت خدا قلب آدمو جلا میده... صفا می ده... آروم می کنه:Gol:

palizgar;457029 نوشت:
بچه ها سفر زیاد برید:ok:
طبیعت خدا قلب آدمو جلا میده... صفا می ده... آروم می کنه:Gol:

با کدوم پول؟! ؛)
یه مسافرت با اتوبوس حد اقل:
پول بلیط رفت و برگشت ۲۰تومن
خوراک: هر وعده یه ساندویچ همبر معمولی با نوشابه: ۳۵۰۰
کرایه:تاکسی هر کورس ۲۵۰
محل اقامت: مسافر خونه رو قیمت ندارم Lol
به هر حال این خرج یه مسافرت هست...
به عنوان یه دانشجو با ماهیانه ۲۰۰تومان که از این پول هر روز به مقدار ۴۵۰۰ کرایه رفت و برگشت من به دانشگاه هست. میشه ماهی ۱۱۷ تومن فقط کرایه ی من Lol
مسافرت رفتن عملا واسه یه نفر مثل من غیر ممکنه! حالا تکلیف چیه؟! مثلا با قران خوندن،عبادت کردن و از خونه بیرون نرفتن ادم از افسردگی در میاد؟!

سلام
خب افسردگي استرس اضطراب و فشارهاي روحي روز ما و راه هاز بيرون رفت از اون
ميدونيد دوستان چيه
به قول خودتون همه بشر امروز دچار افسردگي هستند
اما چيزي كه باعث ميشه تو خيلي ها نمود نكنه برخورد و مقاومت خود شخصه
توي يك فرمول مهم

تمايلات فرد+وضعيت كلي(محيطي و اجتماعي)

مقاومت

مساوي است با ناهنجاري و اختلال روحي
چيزي كه برا همه است اون تمايلات فردي و شرايط اجتماعي و محيطي است كه همه توش هستيم
اما چيزي كه من و تو رو از او جدا ميكنه
اين مقاومت كه زير كسر قرار داره
بايد بريم سراغ راه هاي افزايش مقاومت تا با بزرگ شدن عدد اون صورت كسر كوچك و كوچك تر بشه
به نظر شما چه راه هايي ميتونند باعث مقاومت بيشتر اينگونه افراد بشن
من از همين ايشون مي پرسم
چرا وقتي ميرويد امام زاده (تغيير محيط) احسا آرامش ميكنيد
يا چرا اينقدر دوست داريد بري و برگرديد مكه
بگذريم جداي از جواب بهاين سوال
چه كار كنيم تا محيط امام زاده و مكه بيان تو محيط ساكن خودمون
يا بهتره بگم
چه كار كنيم تا همه جا برامون بشن مكه و امام زاده
جواب سوال اول اولين قدم در رسيدن به جواب سوال دوممه
نظر شما دوستان چيه؟

سلام
گفتن برید توی طبیعت! همین
خوب باشه حالش رو ندارین! با کسی که احساس شادی و آرامش می کنین برین بیرون!
رنگ محیط زندگی تون رو تغییر بدین شده با چند تا نوار رنگی و عکس
واقعا با خدا صحبت کنین و از استرس و فشار ها رها بشین
اگه می تونین باشگاه برید یا نه یه تکه از راه رو پیاده برید
دوستای خوب انتخاب کنین و کلی کیف کنین
گاهی یه پفک بگیرین و یه فیلم ببینین و کلی حال کنین
برید برف بازی و یه دفعه بلند بگین خدایا شکرت! خداروشکر شما آقا هستین و صداتون رو می تونین رها کنین

shadow fiend;457063 نوشت:
با کدوم پول؟! ؛)
یه مسافرت با اتوبوس حد اقل:
پول بلیط رفت و برگشت ۲۰تومن
خوراک: هر وعده یه ساندویچ همبر معمولی با نوشابه: ۳۵۰۰
کرایه:تاکسی هر کورس ۲۵۰
محل اقامت: مسافر خونه رو قیمت ندارم Lol
به هر حال این خرج یه مسافرت هست...
به عنوان یه دانشجو با ماهیانه ۲۰۰تومان که از این پول هر روز به مقدار ۴۵۰۰ کرایه رفت و برگشت من به دانشگاه هست. میشه ماهی ۱۱۷ تومن فقط کرایه ی من Lol
مسافرت رفتن عملا واسه یه نفر مثل من غیر ممکنه! حالا تکلیف چیه؟! مثلا با قران خوندن،عبادت کردن و از خونه بیرون نرفتن ادم از افسردگی در میاد؟!

خب پس هیچی... بشین خونه افسردگی کن!:khandeh!:
خدا تو طبیعت ناب به وضوح قابل لمسه... دیدنیه!
افسردگی که هیچ... تازه آدم شوق زندگی و دووم پیدا می کنه! :khoshali:

سلام
ببین عزیزم هیچ راهی برای از بین بردن مشکلات نیست . اگه مشکلات نباشن که زندگی نیست . خداوند فرموده انسان را در عّسر آفریدیم . امام علی می فرمایند : الدنیا سجن المؤمن و جنّت الکافر یعن دنیا برای مؤمن مانند زندان است ( منظور دست و پنجه نرم کردن با مشقات روزگار است ) و از آن طرف بهشت کافران ( منظور رفاه های کاذب است ) . من نمیگم باید همیشه رنج دید اما یک حقیقت همیشگی است که در این دنیا حقوق انسانها بصورت تساوی و عادلانه داده نمیشه . همیشه و در پیرامون بشر ظلم هست و اجحاف و تبعیض هست . نباید زندگی نکرد بلکه امید وار بود که ا زمره کسانی باشی که خداوند دوستشان دارد و نه از مغضوبین درگاهش . حالا در آن دسته اول همیشه حکایت « اگر با من نداشت میلی ...» وجود دارد . منتها باید سعی نمود از آنچه بر سرمان می آید کافر نشویم و ذره ای ناسپاس باشیم که آنوقت در آزمون مردود خواهیم شد .پس با این تصور که هیچگاه نشاط واقعی را نخواهم چشید مبارزه کنیم و در این جدال پایدار به آرامش نسبی برسیم .

فضه الزهرا;457146 نوشت:
سلام
گفتن برید توی طبیعت! همین
خوب باشه حالش رو ندارین! با کسی که احساس شادی و آرامش می کنین برین بیرون!
رنگ محیط زندگی تون رو تغییر بدین شده با چند تا نوار رنگی و عکس
واقعا با خدا صحبت کنین و از استرس و فشار ها رها بشین
اگه می تونین باشگاه برید یا نه یه تکه از راه رو پیاده برید
دوستای خوب انتخاب کنین و کلی کیف کنین
گاهی یه پفک بگیرین و یه فیلم ببینین و کلی حال کنین
برید برف بازی و یه دفعه بلند بگین خدایا شکرت! خداروشکر شما آقا هستین و صداتون رو می تونین رها کنین

گاهي ميشه
هيچ چيز و هيچ كس و هيچ كار منو راضي و شاد نمي كنه
اين كارهايي كه فرموديد مال آدم سالماس
اوني كه افسرده است
تو بگو
ي چند لقمه غذا بااحساس بخور

مرید الحسین (ع);457775 نوشت:
سلام
ببین عزیزم هیچ راهی برای از بین بردن مشکلات نیست . اگه مشکلات نباشن که زندگی نیست . خداوند فرموده انسان را در عّسر آفریدیم . امام علی می فرمایند : الدنیا سجن المؤمن و جنّت الکافر یعن دنیا برای مؤمن مانند زندان است ( منظور دست و پنجه نرم کردن با مشقات روزگار است ) و از آن طرف بهشت کافران ( منظور رفاه های کاذب است ) . من نمیگم باید همیشه رنج دید اما یک حقیقت همیشگی است که در این دنیا حقوق انسانها بصورت تساوی و عادلانه داده نمیشه . همیشه و در پیرامون بشر ظلم هست و اجحاف و تبعیض هست . نباید زندگی نکرد بلکه امید وار بود که ا زمره کسانی باشی که خداوند دوستشان دارد و نه از مغضوبین درگاهش . حالا در آن دسته اول همیشه حکایت « اگر با من نداشت میلی ...» وجود دارد . منتها باید سعی نمود از آنچه بر سرمان می آید کافر نشویم و ذره ای ناسپاس باشیم که آنوقت در آزمون مردود خواهیم شد .پس با این تصور که هیچگاه نشاط واقعی را نخواهم چشید مبارزه کنیم و در این جدال پایدار به آرامش نسبی برسیم .

سلام
من قربان مريدان حسين
هميشه سو بالا حرف ميزنند
اونايي كه فرموديد
نشاط مي خواد
ي دل شيدايي مثل يكي خودت مي خواد
د اگه
ما مي چشيديم كه با دل و جون مي خريديم

S.A.J;458221 نوشت:
سلام
من قربان مريدان حسين
هميشه سو بالا حرف ميزنند
اونايي كه فرموديد
نشاط مي خواد
ي دل شيدايي مثل يكي خودت مي خواد
د اگه
ما مي چشيديم كه با دل و جون مي خريديم

سلام
من فدای آن دل افسرده ات بشم .
چرا حسرت یک زندگی راحت را می خوری ؟ کدامیک از آنهایی که شما مریدشان هستی آرام بودند ؟ با درد خو کن . با مشقّت خو کن . نمیگم در مقابل ظلم و ستمی که به تو روا می دارند ساکت بنشین خیر . اتفاقاً مبارزه خون دل خوردن است . مؤمن بودن رنجور شدن است . ولی همیشه در مسیر خدا بودن غصه خوردن نیست . درسته تبعیض ها و ناعدالتیها و ستمهای آدمهای نا اهل غصه داره . درد داره . و باید افسوس خورد . اما مردان و زنان خدائی افسرده نمیشن . سر بلندند . استوارند .
در دلهایشان کینه ی عداوت با زشتیها و شخصیتهای پلید هست اما روحی بلند دارند .
نشاط که فرمودی از کجا باید بیاد ؟ خریدنی که نیست . دادنی و ستاندنی نیست . هرکس طبیب خویش است . هیچکس دلش به حال تو نمیسوزد و برای آوردن نشاط در درون تو تلاش نمی کند . ممکن است کسانی لاف آن را بزنند ولی تا زمانی که منافعشان در خطر نیفتد . دوست دارند تو را از آن حال خارج سازند اما به شرطی که نشاط خویش را از کف ندهند .
گویند : در زمانهای قدیم مادری در کنار فرزند مریضش در تاریکی شب نشسته بود و با خود میگفت : فدایت شوم . الهی مرضت به من منتقل شود . الهی اجل بیاد جان مرا بگیرد و از این حرفها .
ناگهان الاغ خانه سرش در ظرف سفال آب گیر افتاد . سرگردان در حیات منزل راه افتاد . مادر از دور آن هیبت وحشتناک را در سیاهی دید . خیال کرد عزرائیل است . فوراً به گوشه ای گریخت و با خود گفت : بیمار آنست با من کاری نداشته باش . او در حال مرگ است من سالمم و ... خلاصه دیری نپایید که الاغ با سر به دیوار خورد و کوزه شکست و مادر فهمید که الاغ است نه ملک الموت .
دوباره به کنار فرزندش آمد و همان حرفهای دلسوزانه را تکرار کرد . فرزند با ناله ی خفیفی به مادر گفت : چرا دروغ میگی تو الآن از ترس ملک الموت گریختی ...
این را گفتم که بدانی . آوردن نشاط دست کسی جز خودت نیست . اگر قراره بقول خودت نشاط تو را از این چیزی که دچارش هستی خارج کند بسم الله . خودت بنشین و ببین چگونه میشه نشاط داشته باشی ؟ من که می گم بیشترین نشاط در کمک به دیگرانه . امتحان کن . انواع مدد ها را در نظر بیار از مادی تا معنوی . دستگیری کن آنوقت نشاطی خواهی چشید که فکرش را هم نمی کردی . و البته : الا بذکر الله تطمئن القلوب . اینو دیگه من نمی گم . خدا گفته و او قدرت مطلق است .
گفتی نیاز به چشیدن داری . باور کن با تکرار عملی است . مثلاً بیشترین کمک به نشاط و استواری قلب نماز صبح است . اما میبینی چقدر آدم خسته است از این کار ؟ ولی کافی است با سختی آن به روش تکرار اجباری و زورکی در چند صباح مبارزه کنی . به فضل خداوند بعد از چند تکرار میشی یکی از کسانی که اگر در همان موقع نخوانی عذاب می کشی .
تو قلبی پاک داری ما را هم دعا کن .تا مانند تو دغدغه ی بهتر شدن داشته باشم .

احتمالا روند زندگیت عادی شده:Ghamgin:...باید دنبال چیزی باشی که خسته گیت از بین بره....مثلا وقت بزار و به سفر وبه شهری که علاقه داری سفر کن به دور از دغدقه های روزمره ت... یا شرکت تو یه مراسم شادی که دوست داری:Tavalod::tavallod::shadi::shookhi::shad:... یا اگر مجرد هستید به ازدواج فکر کنید و یه تحول بزرگ تو زندگیتون بوجود بیارید:taghdim::madar:...به دنبال چیزی باشید که حال و هواتون عوض کنه:tashvigh!:....یه تحول بزرگ تو زندگیتون ایجاد کنید... به امید شادابی -سلامتی و خوشبختی برای شما:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

سلام خدمت شما
خب من کارشناس نیستم اما یه چیزایی رو همینجا و یا توی گوگل خوندم شاید مفید باشه

اول اینکه خدا چیزی رو که خراب بشه رو نمیاد بهش نمیگه احجنت احجنت احجنت!
این یعنی اگه هیچ کار خطایی از ما سر نزنه و بچه خوبی باشیم دچار هیچگونه بیماری روحی و جسمی نمیشیم تا عمر تموم بشه!...این یک
دوم اینکه خب ما در دنیایی زندگی میکنیم که بعضی از معضلات کمر هر انسان که چی بگم اون ملک مقرب هم بیاد بدن اختیار کنه و شروع به زندگی کردن کند کمر اون هم میشکنه...تا این خد!

سوم می مونه اینحا که کیا صبر می کنن و کیا صبر نمی کنن اونایی که صبر کردن چیزایی هم بدست اوردن و چیزایی رو دیدن و علاقه مند شدن به تحمل مرحله دیگه ای از مشکلات (مثلا پیامبر علاقه ای زیاد به نگهداری از بچه های بد اخلاق داشت چون صبر اونو بیشتر میکرد!)
چهارم بجز مشکلات زندگی (که خیلی هم متنوع هست) تجمع شیاطین و تنوع اسباب و الات آنها هم مزید بر علت می شود!
مثلا من گناهی میکنم که معادل ان در لایه پنهان طبیعت سیاه شدن چهره انسان و وارد شدن روح به محیط های سرد تاریک و بد بو و متغفن هست ...در چنین حالتی در لایه بیرونی (یعنی بیداری ) من همش ساکت یا همش بداخلاقم یا همش بی خوصله و کسل هستم و احساس تنهایی می کنم و غیره!

اما درمانش چیه!
طبعا شما باید روحتون و اول به محیط های زیبا و خوشبو منتقل کنین اون وقت خودبخود شاد و بشاش میشین!(خیلی راه وجود داره!)
دوا و دکتر و قرص و کپسول و اینا فقط عوارص بوحود امده بر سلول های بدن فلک زده رو در مقطعی بر طرف می کنه اما بازم دوباره همونطوری میشه!!
این مکان روح هست که تعیین میکنه شما چه نوع روحیات و اخلاقی داشته باشین !
این بزرگی روح هست که تعیین میکنه پیوند های مولکولی DNA چطوری با هم مرتب بشن و چه نوع شخصیتی را در حامعه بروز بدن!
[SPOILER]حالا نمی دونم فهمیدی یا نه ...اما اگه هیچی سر در نیاوردی همون قرص بخوری خیلی بهتر تر تره!:Khandidan!:[/SPOILER]

یه مستند هایی بود در مورد اس ام اس شیکه یک گذاشت
اسمش فصلی دیگر بود! تقریبا تمامشون یه دوره ی پنج شش ماهه یا بیشتر رو با افسردگی گذرونده بودن
اولین و مهم ترین کار اینه که شما شرایط موجود رو قبول کنی! بیماری روحی مثل بیماری جسمیه
وقتی سرما می خوری پرهیز غذایی داری و وقتی بیماری روحی پرهیز فکری! بله
مهم ترین مساله تغییر راهه
یکی از فامیل ها افسردگی داشت به خاطر شکست های پی در پی
راه زندگیش رو عوض کرد و درست شد حالش و اتفاقا خیلی هم موفقه
راهش این بود: پول در آوردن بیشتر
اون از زندگی درس نمی خواست! پول می خواست!

غیر ممکنه ادم بدون علاقه مندی باشه! به علاقه مندیات فکر کن و به سمتشون برو و به خودتم زیاد سخت گیری نکن ..!

و این رو فراموش نکن که فرصت زندگی یک بار و اونم خیلی کوتاه بیشتر نیست ...

از خانواده و دوستان دور نکن خودت رو ...

موفق باشی
یاعلی:Gol:

مرید الحسین (ع);459787 نوشت:
هیچکس دلش به حال تو نمیسوزد و برای آوردن نشاط در درون تو تلاش نمی کند

سلام
نمي دونم اين حروف رو با كدوم روح به هم چسبوندي و
واژه هايي خلق كردي كه
بر دل از عسل شيرين تر
و از هزار ترانه خوشايندتر
نشست.
بي ربط نبوده كه گفتند
دراين گنبد دوار نديدم سخني خوش تر از عشق(با قيد حافظا)
آره حسيني جان
بوده زماني كه به لطف يا به قهر
چشيدم انقطاع همه اونهايي كه فكر مي كردم
من و واسه خودم مي خوان
نه براي ظاهر يا...
ولي نميدونم علاج اين دل لامصب به چيه
كه درس عبرت نميگيره
شده نقل اون اسب چموشي كه چند بار به درو ديوار نااميدي و ياس از بقيه خورده و اتفاقا خوب خوووووووووووووب هم دلش شكسته
اما تا يكم آروم ميگيره باز چموش ميشه
نميدوني بي قراري چه درديه
بيچاره ات ميكنه
گاهي با خودم ميگم
پسرك خوب! تقدير تو تو ايندنيا همين درده كه تا آخر عمر بايد يدك بكشي
واسه تو نقطه قراري خدا تعريف نكرده!
بذار دلت بي قراري كنه تو زندگي روزمره اتو بكن
نشاط!
ميدوني چيه آقاي حسيني عزيز
ي چيزي رو خوب فهميدم
اين بي قراري ها پاسخ داره! ي درده كه درمون داره مسكن داره
ولي حيرون اين پاسخ و درمونشم
حيرونيييي بد كلافه ميكنه آدمو
تو اوج شادي و موفقيت
باور كن
تو اوج موفقيت كههمه بهت آفرين و مبارك باد و ... ميگن
يي هويي يك احساس عميق پوچي عين پتك ميزنه تو برجك شادي و جشن و محفل دوستانه ات و ميگه
نه!
ي چيزي كم داري تو شكست خورده اي
آدم احساس شكست كنه
حسيني جان خيلي ميشكنه
ميفهمي
ميشكنه

اتمقلی;459852 نوشت:
اما درمانش چیه!
طبعا شما باید روحتون و اول به محیط های زیبا و خوشبو منتقل کنین اون وقت خودبخود شاد و بشاش میشین!(خیلی راه وجود داره!)
دوا و دکتر و قرص و کپسول و اینا فقط عوارص بوحود امده بر سلول های بدن فلک زده رو در مقطعی بر طرف می کنه اما بازم دوباره همونطوری میشه!!
این مکان روح هست که تعیین میکنه شما چه نوع روحیات و اخلاقی داشته باشین !
این بزرگی روح هست که تعیین میکنه پیوند های مولکولی DNA چطوری با هم مرتب بشن و چه نوع شخصیتی را در حامعه بروز بدن!

سلام
همه اينها رو كه گفتيد درست
دستتون رو هم ميبوسم ميذارم رو چشم
ولي شما بي زحمت ي چندتا آدرس از اين محيط هاي شنگول رو به ما بده از اونهايي كه نزديك باشه مفت باشه و زياد وقت نگيره
دوا و دكتر آره منم قبول دارم
آدمو وابسته ميكنه
ميگن اقا اينا وابستگي نمياره اما حرف مفته
والله اگه نسخه اي كه ويزيتش 40 تومان باشه و اصل نسخه 20 تومان
خب سفارش ترياك ناب بدي كه بهتره
چرا اين همه پول برا فروعاتش بدم
ته ته شم
معتادي
حالا عوارض به كنار! بيشتر اين مخت به سروصدا و روحت به استرس و رنج حساس تر ميشن
بگذريم

S.A.J;459971 نوشت:

سلام
نمي دونم اين حروف رو با كدوم روح به هم چسبوندي و
واژه هايي خلق كردي كه
بر دل از عسل شيرين تر
و از هزار ترانه خوشايندتر
نشست.
بي ربط نبوده كه گفتند
دراين گنبد دوار نديدم سخني خوش تر از عشق(با قيد حافظا)
آره حسيني جان
بوده زماني كه به لطف يا به قهر
چشيدم انقطاع همه اونهايي كه فكر مي كردم
من و واسه خودم مي خوان
نه براي ظاهر يا...
ولي نميدونم علاج اين دل لامصب به چيه
كه درس عبرت نميگيره
شده نقل اون اسب چموشي كه چند بار به درو ديوار نااميدي و ياس از بقيه خورده و اتفاقا خوب خوووووووووووووب هم دلش شكسته
اما تا يكم آروم ميگيره باز چموش ميشه
نميدوني بي قراري چه درديه
بيچاره ات ميكنه
گاهي با خودم ميگم
پسرك خوب! تقدير تو تو ايندنيا همين درده كه تا آخر عمر بايد يدك بكشي
واسه تو نقطه قراري خدا تعريف نكرده!
بذار دلت بي قراري كنه تو زندگي روزمره اتو بكن
نشاط!
ميدوني چيه آقاي حسيني عزيز
ي چيزي رو خوب فهميدم
اين بي قراري ها پاسخ داره! ي درده كه درمون داره مسكن داره
ولي حيرون اين پاسخ و درمونشم
حيرونيييي بد كلافه ميكنه آدمو
تو اوج شادي و موفقيت
باور كن
تو اوج موفقيت كههمه بهت آفرين و مبارك باد و ... ميگن
يي هويي يك احساس عميق پوچي عين پتك ميزنه تو برجك شادي و جشن و محفل دوستانه ات و ميگه
نه!
ي چيزي كم داري تو شكست خورده اي
آدم احساس شكست كنه
حسيني جان خيلي ميشكنه
ميفهمي
ميشكنه

سلام
من کی باشم بخوام تو را نصیحت کنم ؟ اما به قید دوستی با هات درد دل می کنم .
گفتی بیقراری . اتفاقاً نشانه ی خوبی است . این دلبستگی است و قراره تو را به چیزی یا کسی وصل کنه . چرا به اون جهت نمی دی ؟
تو درست فهمیدی . حیرونی نشانه ی اینه که به بن بست نرسیدی . شکست نشانه بن بسته ولی حیرانی یعنی اینکه امید به وصل هست .
چرا به خود اعتماد نداری ؟ که این باعث بشه بقول خودت در اوج تمجید و تشویق احساس پوچی کنی ؟ می دونی چرا ؟
انسان خود به تنهایی ذره ای بی ارزش است . اگر چه احساسها و غرور انسان را تا عرش تخیل می برند اما بدون اتصال به قدرت لایزال الهی همین میشه که شما توصیف کردی .
اصلاً انسانی که به آنجا وصل هست در برابر تمجید دیگران جز لبخندی نمی زند .
من فکر می کنم احساس شکست تو از روی این است که دیده هایت را بر حُسن جمال خدا بستی . فکر می کنی تشویق و تمجید ها برای شاهکارهای خودته . نه باید بدانی که تو نشانه ای از خلق خدائی .اگه موفق باشی با رفتارهایت دیگران را امید وار کنی لطف خداوند است که به دست تو مجری آن اقدام نیک شده است .
تصور کن اگر رئیس یک اداره چیز مهمی را بخواهد به سایرین ابلاغ کند و آن اعلام را به تو بسپرد . چقدر در درونت امید رشد می کند که به تو از سوی بزرگی اعتماد شده .
حالا بدان که نشاندادن یک خلاقیت که همه اش مال خداست به دست تو ، به نمایندگی از خدا صورت بگیره . این امر مهم برای شما چیز کمی است ؟ آیا پس از تحقق چنین موهبتی باید باز افسرده و نومید بود ؟
گفتی شکستن . ببین کجایت شکسته ؟ پاهایت ؟ دستهایت ؟ نه ... دل می شکند . وقتی آنجا شکست تازه نوبت دلبری است . از آن اشک مترتب میشود . و آغاز شکل گیری بهترین وضعیت میان خالق و مخلوق است . یکی از صفتهای مبارک و ظریف خداوند « حبیب الباکین « است . یعنی دوست گریه کنندگان . حالا خودت تا آخرش را بخوان که در آن شکست که تو آن را نامیمون خواندی چه عظمتی نهفته است و ما از آن غافلیم .
خداوند یارتان باشد .

موضوع قفل شده است