مفهوم تسبیح موجودات
تبهای اولیه
بنده یه سوالی داشتم تسبیح یعنی چی ! معنی لغویش را نمی گویم !! فکر کنم یک معنی عمیقتری دارد. به نظرم تسبیح خیلی مهم است. همه آفرینش تسبیح می کنند یعنی چی !؟
سلام به چه معناست. سلام نماز یعنی چی !؟
بنده یه سوالی داشتم تسبیح یعنی چی ! معنی لغویش را نمی گویم !! فکر کنم یک معنی عمیقتری دارد. به نظرم تسبیح خیلی مهم است. همه آفرینش تسبیح می کنند یعنی چی !؟
[=microsoft sans serif]همانطور که می دانید در قرآن آیاتی وجود دارد که به تسبیح گویی همه ی موجودات جهان اشاره میکند پس بهتر است برای فهم این موضوع سراغ آیات الهی برویم.
خداوند در قرآن می فرماید:
يُسَبّحُ للَّهِ ما فِى السَّموَاتِ وَ مَا فِى الأرْضِ»؛
آن چه در آسمانها و زمين است همواره تسبيح خدا را مى گويند
سوره جمعه آیه 1
و در آيه ديگرى امده است:
و إنْ مِنْ شَىءٍ إلّايُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لَاتَفْقَهوُنَ تَسْبيْحَهُم؛
و هر موجودى تسبيح و حمد خدا مىگويد امّا شما نمىفهميد»
سوره اسراء آیه 44
.
در واقع حقیقت تسبیح یعنی منزه دانستن از هر عیب ونقص، به این معنا که خداوند را از صفات سلبیه منزه می دانیم.
البته در این رابطه نظرات متعدد می باشد جمعی از مفسران قائل به تسبیح با زبان قال هستند یعنی موجودات تسبیح وذکر خدا را می گویند وزمزمه می کنند هر چند ما نمی شنویم.این دسته از مفسران برای تمام ذرات عالم نوعی درک وشعور قائلند.
اما گروهی معتقدند نوع تسبیح آنها همچون تسبیح انسان به شکل جمله بندی نمی باشد بلکه زبان آنها زبان تکوین وزبان حال است نه قال.ولی همین زبان قال امری حقیقیست نه مجازی.
در واقع این طور می شود بیان کرد که شما اگر اثری را از موثری ببینید مثلا کتابی را از نویسنده ای یا ساختمانی را از معماری با دین آن اثر ومیزان تبحری که در اثر وجود دارد پی به میزان آگاهی صاحب اثر می برید وگویا این اثر بیان کننده ی میزان درک وآگاهی وذوق وسلیقه ی موثر است در نظام خلقت نیز ما با دیدن آثار متعدد خداوند پی به میزان قدرت بی انتهای او می بریم وگویا این آثار منزه بودن خداوند را به ما خطر نشان می کند .در واقع خود آثار بدین جهت که تجلی وجود خداوند هستند با دقت در آنها ،ما را به این سمت سوق می دهند که این اثر، اثر خداوندی منزه است.
همانطور که گفتیم تسبیح یعنی پاک ومنزه شمردن از عیب حال موجودات هم چه با زبان قال وچه با زبان حال گویای همین مطلب هستند که خالق ما خدایی است که چنین حکیمانه ما را آفریده است.
بنابراین تسبیح به هر دو معنا بیان کننده ی یک امر می باشد وآن مبرا بودن خالق از عیب.
بعضى از مفسران نيز احتمال دادهاند: حمد و تسبيح عمومى موجودات تركيبى از زبان «حال» و «قال» يا به تعبير ديگر «تسبيح تكوينى» و «تشريعى» باشد،چون هم شامل انسان وفرشته می شود وهم شامل سایر موجودات.
البته در بعضی از تفاسیر آمده است درک این نوع تسبیح برای پیامبر خدا وبندگان خالص جنبه ی شهود عینی دارد اما برای عموم مردم جنبه ی شهود علمی وعقلی.
سلام به چه معناست. سلام نماز یعنی چی !؟
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]آنچه که می توان در رابطه با سلام گفت این است که سلام نوعی تحیت است در واقع ابزاریست برای ادای احترام.
در سوره «نور» آيه 61 آمده است:
فَاذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً
ودر هنگامى كه وارد خانه اى شديد، بر يكديگر تحيت الهى بفرستيد، تحيتى پر بركت و پاكيزه.
دراصل، می توان گفت منظور سلام ،«سَلامُ اللَّهِ عَلَيْكُم» است، يعنى درود پروردگار بر تو باد، يا خداوند تو را به سلامت دارد، و در امن و امان باشی.
وقتی انسان به نماز می ایستد گویا به سفری معنوی وروحانی رفته است وتمام توجه خود را از خلق به سوی خداوند معطوف می دارد در پایان نماز گویا انسان سفر معنویش خاتمه می یابد ودوباره می خواهد به مردم برگردد پس دراولِ رجوع سلام می دهد منتها اولین سلام را به وجود مقدس پیامبرمی دهد چرا که انسان در این رجوع از وحدت به کثرت،لازم است به برترین تجلی حق سلام دهد واز انجا که پیامبر اسلام صل الله وعلیه واله برترین تجلی خداوند در زمین است اولین سلام به محضر ایشان تقدیم می شود وبعد به به سایر بندگان.
البته در رابطه با معنای سلام پایانی نماز،(در مصباح الشریعه باب الثامن عشر فی سلام) معنای امان هم در نظر گرفته شده است. يعنى، كسى که نماز می خواند واوامر الهيّه و سنن نبويّه را ادا كند با خشوع قلبى، ايمن از بلاء دنيا و عذاب آخرت شود.
[=microsoft sans serif]حضرت امام خمینی در کتاب سر الصلاه در رابطه با سلام نماز می فرمایند:
...در سرّ سلام مطلبى ديگر معلوم شود و آن آن است كه چون سالك در حال سجده غيبت مطلقه از همه موجودات براى او دست داد و از همه موجودات غايب شد و در آخر سجده حالت صحوى براى او رخ داد و در تشهّد نيز اين حالت قوت گرفت، ناگاه از حال غيبت از خلق به حضور منتقل شد و ادب حضور را به جاى آورد، و در آخر تشهّد توجه به مقام نبوت پيدا كرد و در محضر ولايت آن سرور، ادب حضور را كه سلام شفاهى است به جا آورد. و پس از آن، به تعينات نور ولايت، كه قواى ظاهره و باطنه خود و «عباد اللَّه الصّالحين» است، توجه نموده ادب حضور را ملحوظ داشت. و پس از آن، به مطلق كثرات غيب و شهادت توجه پيدا نموده ادب حضور را ملحوظ داشته شفاهاً سلام تقديم داشت.
در نظام خلقت نیز ما با دیدن آثار متعدد خداوند پی به میزان قدرت بی انتهای او می بریم وگویا این آثار منزه بودن خداوند را به ما خطر نشان می کند .
با سلام. جسارتاً اگر این نوع تسبیح مراد باشد آن را هر کسی حتّی مشرکین هم میتواند بفهمد ولی آیه کریمه فرموده که:
و إنْ مِنْ شَىءٍ إلّايُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لَاتَفْقَهوُنَ تَسْبيْحَهُم؛و هر موجودى تسبيح و حمد خدا مىگويد ولی شما تسبیحشان را نمىفهميد»
سوره اسراء آیه 44
بنابراین، تسبیح یادشده نمیتواند از سنخ زبان حال باشد.
مرحوم علاّمه طباطبایی هم با توجّه به همین قرینه، تسبیح مذکور در آیه را زبان حال نمیداند.
ایشان معتقد است که هر چیزی به هر اندازه که بهرهای از وجود دارد به همان اندازه بهرهای از شعور و علم دارد؛ و شواهد قرآنی هم بر این مدّعا وجود دارد؛
بنابراین هر موجودی، عالمانه و با زبان قال که مخصوص خودش است، خداوند را تسبیح میکند.
سبحانک ما أعظم شأنک.
بنده یه سوالی داشتم تسبیح یعنی چی ! معنی لغویش را نمی گویم !! فکر کنم یک معنی عمیقتری دارد. به نظرم تسبیح خیلی مهم است. همه آفرینش تسبیح می کنند یعنی چی !؟
سلام به چه معناست. سلام نماز یعنی چی !؟
سلام
با توجه به این آیه شریفه :
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ (3) ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ (4)
ترجمه:
3- همان كسى كه هفت آسمان را بر روى يكديگر آفريد، در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضاد و عيبى نمىبينى، بار ديگر نگاه كن، آيا هيچ شكاف و خللى مشاهده مىكنى؟
4- بار ديگر (به عالم هستى) نگاه كن سرانجام چشمانت (در جستجوى خلل و نقصان ناكام مانده) به سوى تو بازمىگردد در حالى كه خسته و ناتوان است.
تسبیح یعنی اینکه با عدم فطور و گسست و نقص در عالم خلقت بر خالق بی نقص دلالت می کنند
و هوالله الموفق
تسبیح یعنی اینکه با عدم فطور و گسست و نقص در عالم خلقت بر خالق بی نقص دلالت می کنند
با عرض سلام و احترام. مجرّد دلالت کردن بر خالق را نمیتوان تسبیح نامید مگر با ارتکاب مَجاز، زیرا در تسبیح حقیقی عرفاً باید تسبیح کننده از قصد و شعور برخوردار باشد،
افزون بر آن، ظاهر کریمهی سوره إسراء این است که انسانها تسبیح موجودات را درک نمیکنند و نمیفهمند، در حالی که دلالتی را که شما فرمودید همه میتوانند آن را بفهمند حتی کسی که کافر است.
نتیجه اینکه: بر اساس تعالیم قرآنی، تسبیح موجودات یک چیز است و دلالت کردنشان بر خالق بینقص یک چیز دیگر.
با عرض سلام و احترام. مجرّد دلالت کردن بر خالق را نمیتوان تسبیح نامید مگر با ارتکاب مَجاز، زیرا در تسبیح حقیقی عرفاً باید تسبیح کننده از قصد و شعور برخوردار باشد،
افزون بر آن، ظاهر کریمهی سوره إسراء این است که انسانها تسبیح موجودات را درک نمیکنند و نمیفهمند، در حالی که دلالتی را که شما فرمودید همه میتوانند آن را بفهمند حتی کسی که کافر است.
نتیجه اینکه: بر اساس تعالیم قرآنی، تسبیح موجودات یک چیز است و دلالت کردنشان بر خالق بینقص یک چیز دیگر.
لیس التسبیح بمجرد الکلام اللفظی بل تاره یکون بعین الوجود فی الاشیاء لانهم کلمات الله
[="Navy"]لیس التسبیح بمجرد الکلام اللفظی بل تاره یکون بعین الوجود فی الاشیاء لانهم کلمات الله
هذا المعنی فی نفسه صحیح؛
لکنّ الکلام فی أنّ قوله تعالی «لا تفقهون تسبیحهم» لا یلائم حمل التسبیح علی الدلالة المذکورة؛
و نظراً إلی ذلک قال السیّد الطّباطبائی ما هذا لفظه:
«انّ المراد بالتسبيح في الآية ليس مجرّد دلالتها عليه تعالى بنفي الشريك وجهات النقص فإن الخطاب في قوله : " ولكن لا تفقهون تسبيحهم " إما للمشركين وإما للناس أعم من المؤمن والمشرك وهم على أي حال يفقهون دلالة الأشياء على صانعها مع أن الآية تنفى عنهم الفقه .ولا يصغى إلى قول من قال : إن الخطاب للمشركين وهم لعدم تدبرهم فيها وقلة انتفاعهم بها كان فهمهم بمنزله العدم ولا إلى دعوى من يدعى أنهم لعدم فهمهم بعض المراد من التسبيح جعلوا ممن لا يفقه الجميع تغليبا .
وذلك لان تنزيل الفهم منزله العدم أو جعل البعض كالجميع لا يلائم مقام الاحتجاج وهو سبحانه يخاطبهم في سابق الآية بالحجة على التنزيه على أن هذا النوع من المسامحة بالتغليب ونحوه لا يحتمله كلامه تعالى .»
[/]
وهم على أي حال يفقهون دلالة الأشياء على صانعها
سلام
فیه نظر
لانه کثیر منهم لا یعلمون و اکثرهم لا یفقهون لان الفقه اخص من العلم فعلی هذا هو حمل صحیح
والله الموفق
با سلام. جسارتاً اگر این نوع تسبیح مراد باشد آن را هر کسی حتّی مشرکین هم میتواند بفهمد ولی آیه کریمه فرموده که:
بنابراین، تسبیح یادشده نمیتواند از سنخ زبان حال باشد.مرحوم علاّمه طباطبایی هم با توجّه به همین قرینه، تسبیح مذکور در آیه را زبان حال نمیداند.
ایشان معتقد است که هر چیزی به هر اندازه که بهرهای از وجود دارد به همان اندازه بهرهای از شعور و علم دارد؛ و شواهد قرآنی هم بر این مدّعا وجود دارد؛
بنابراین هر موجودی، عالمانه و با زبان قال که مخصوص خودش است، خداوند را تسبیح میکند.
سبحانک ما أعظم شأنک.
بنده بیان کردم که نظرات در رابطه با تسبیح موجودات در نزد مفسرین متفاوت است بعضا تسبیح را حالی وبعضی از جمله علامه قالی وبعضی به هر دو معنا دانسته اند.
البته لازم است توجه کنیم آندسته که قائل به این امر هستند که تسبیح موجودات به زبان حال است این امر را حقیقی می دانند نه مجازی ولى به زبان حال است نه قال (دقت كنيد).
در ضمن مگر «تسبيح» جز به معنى پاك و منزه شمردن از عيوب مىباشد؟
ساختمان و نظم اين عالم هستى، مى گويد: خالق آن از هر گونه نقص و عيبى مبرّا است.
بنده یه سوالی داشتم تسبیح یعنی چی ! معنی لغویش را نمی گویم !! فکر کنم یک معنی عمیقتری دارد. به نظرم تسبیح خیلی مهم است. همه آفرینش تسبیح می کنند یعنی چی !؟
مؤمنی میگفت تسبیح از معنای شنا کردن (از ریشهی «سبح») میآید که آن هم یعنی غلبهی موجود بر آب و پیش رفتن در آن و در مورد خداوند تسبیح میشود منزه دانستن خداوند از هر نوع اثر پذیری که میشود همان واجبالوجود بودن خداوند. اگر منظورشان را درست فهمیده باشم البته.
اما در مورد اینکه همهچیز تسبیح گوی خداوند هستند یعنی چه توجه کنید که عالم کثرت از وحدت خلق شده و الله نور السموات و الأرض و این نور مخلوق در بالاترین مرتبه که تجلی ابتدایی (به لحاظ مرتبه و نه زمانی) خداوند است نور اهل بیت علیهم السلام است (به تفسیر آیهی نور رجوع کنید). میتوان بحثی علمی ترتیب داد تا متوجه شویم تمام ماده و انرژی ریشه در نور دارند (دل هر ذره که بشکافی آفتابیش در میان بینی، تبدیل انرژی به ماده و بالعکس هم که امروز با نسبیت انیشتین توجیه شده است). حال این نور که از حضرت حی و به واسطهی اهل بیت علیهم السلام تمام عالم را پر کرده و گونههای مختلف مواد و ... را شکل داده است همگی به اندازهای سهمی از شعور و اختیار و اراده داشته و به همان اندازه هم زنده هستند (تنها مردهی واقعی «عدم» است) و به عنوان شعاعهای وجودی اهل بیت علیهم السلام ذاکر خالق خود میباشند:
[به طور خاص حضرت فاطمه سلام الله علیها را زهراء (پراکنده کنندهی نور) میشناسیم که در احادیثی علت این نامگذاری تا حدودی توضیح داده شده است ولی آن حدیثی که میتواند در اینجا از همه جالب توجهتر باشد حدیثی است که میگوید کل بهشت خداوند با آن همه عظمت از یکی از پرتوهای حضرت زهراء سلام الله علیها خلق شده است. روحانی بزرگواری در توضیح این مطلوب میفرمود که حضرت زهراء سلام الله علیها هم هستند که واسطهی تجلی دنیایی عقل اول (حضرت رسول صل الله علیه و آله) و نفس او (حضرت مولا علیه السلام) و سایر اهل البیت علیهم السلام شدهاند.
در حدیث دیگری خداود اهل بیت علیهمالسلام به صورت نور آفرید و سپس به قدرت خود این نور را ناطق کرد و آنها دائم در ذکر خداوند بودند و فرشتگان که پس از ایشان خلق شدند نیز از ایشان آموخنمد که چگونه ذکر خداوند را بگویند و او را بزرگ بدارند.]
این موجودات در کنار یکدیگر وقتی در دستههای خاصی در کارکرد خاصی قرار میگیرند مانند آنچه در علم ترمودینامیکی سینرژی نامیده میشود ماهیت جدیدی پیدا میکنند. مثلاً بدن ما و هر موجود زندهی دیگری (زنده به قول علم زیستشناسی) متشکل است از سلولهای بسیار که هر کدام یک موجود زنده است (حرکت دارد، تولید مثل دارد و ... و عمری محدود داشته و بعد میمیرد و از بدن دفع میشود). آیا کسی میتواند بگوید که روح انسان مرکب است از مجموعهی روح سلولهایی که بدن او را در آن لحظه ساخته است؟ بدیهی است که نه! روح اصلاً مفهومی بسیط است. این همان مفهوم سینرژی است. تکتک سلولها برای خودشان موجود زنده هستند اما مجموعهی خاصی از آنها هم ممکن است توسط حضرت الله به عنوان موجود جدیدی تعریف شود که روح و حیات خود را دارد. در مرتبهای از این حیات مفهوم اختیار و ادراک و ... در موجودات زنده به حدی میرسد که آن موجود نیاز به هدایت و شریعت خواهد داشت. حیوانات هم اختیار دارند (میتوانند در یک لحظهی خاص به بچهاشان شیر بدهند یا ندهند، انتخاب کنند که این آهو را شکار کنند یا آن آهو را، و ...، اگر مستندهای حیات وحش را ببینید آنها را هم مانند ما مختار مییابید --آنها هم امتهایی مانند شما هستند و در قیامت برانگیخته خواهند شد--) اما اختیار ایشان آنچنان نیست که نیازی به تشریع قوانین داشته باشند و جزا و عقابشان هم مانند ما نخواهد بود در نتیجه.
خلاصه اینکه همهی ذرات عالم در کوچکترین مقیاس (احتمالاً مثلاً فوتونهای نور) ذکر خداوند را میگویند و حیاتهای بالاتر آنها هم همینطور تا برسد به موجوداتی مانند ما که آنقدر در دنیا به ایشان اختیار داده شده که اگرچه بدنشان هنوز ذکر خداوند را میگویند اما خودشان از سر تکبر از این کار خودداری میکنند و البته در قیامت چه بسا همان دست و پا بر علیه ایشان شهادت دهد، چنانکه در قرآن هم روایتگری شده است.
به قول دوستان این احتمالاً همان ذکر به زبان قال است و نه فقط ذکر به زبان حال، یعنی هر دو، منتهی زبان قال آنها منوط به داشتن زبان نیست.
در نهایت یک نکته: وقتی خداوند قابل درک برای مخلوقات نیست نمیتوان جملهی ایجابیای در مورد او گفت مگر آنکه به قول حضرت رسول صل الله علیه و آله در ضمن خطبهی غدیر خود خداوند خود را آنگونه وصف کرده باشد (مثل برشمردن اسماء حسنی یا سورهی توحید و ... ) و بدیهی ترین ذکر برای عبادت خداوند میشود جملات سلبی، اینکه اگر نمیدانیم خداوند چیست میتوان گفت که او چه نیست و او شبیه به هیچ یک از مخلوقاتش نیست (لم یکن له کفوا احد). پس تسبیح که یعنی منزه دانستن خداوند از هر عیب یکی از سادهترین و بدیهیترین اذکار برای ذکر خداوند است که نیاز به هیچ دانش قرآنی و ... ندارد و همان فطرت برای آن کافی است و خداوند هر موجودی را آفریده و به او فطرت مناسب او را بخشیده است پس همه هم مطابق فطرت در ذکر خداوند هستند، آن هم به صورت تسبیح ...
یا علی
پست جمعبندی:
سوال:
تسبیح یعنی چی ! معنی لغویش را نمی گویم !! فکر کنم یک معنی عمیقتری دارد. به نظرم تسبیح خیلی مهم است. همه آفرینش تسبیح می کنند یعنی چی !؟
پاسخ:
همانطور که می دانید در قرآن آیاتی وجود دارد که به تسبیح گویی همه ی موجودات جهان اشاره میکند پس بهتر است برای فهم این موضوع سراغ آیات الهی برویم.
خداوند در قرآن می فرماید:
يُسَبّحُ للَّهِ ما فِى السَّموَاتِ وَ مَا فِى الأرْضِ»؛(1)
آن چه در آسمانها و زمين است همواره تسبيح خدا را مى گويند
و در آيه ديگرى امده است:
و إنْ مِنْ شَىءٍ إلّايُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لَاتَفْقَهوُنَ تَسْبيْحَهُم؛(2)
و هر موجودى تسبيح و حمد خدا مىگويد امّا شما نمىفهميد»
در واقع حقیقت تسبیح یعنی منزه دانستن از هر عیب ونقص، به این معنا که خداوند را از صفات سلبیه منزه می دانیم.
البته در این رابطه نظرات متعدد می باشد جمعی از مفسران قائل به تسبیح با زبان قال هستند یعنی موجودات تسبیح وذکر خدا را می گویند وزمزمه می کنند هر چند ما نمی شنویم.این دسته از مفسران برای تمام ذرات عالم نوعی درک وشعور قائلند.اما گروهی معتقدند نوع تسبیح آنها همچون تسبیح انسان به شکل جمله بندی نمی باشد بلکه زبان آنها زبان تکوین وزبان حال است نه قال.ولی همین زبان قال امری حقیقیست نه مجازی.در واقع این طور می شود بیان کرد که شما اگر اثری را از موثری ببینید مثلا کتابی را از نویسنده ای یا ساختمانی را از معماری با دین آن اثر ومیزان تبحری که در اثر وجود دارد پی به میزان آگاهی صاحب اثر می برید وگویا این اثر بیان کننده ی میزان درک وآگاهی وذوق وسلیقه ی موثر است در نظام خلقت نیز ما با دیدن آثار متعدد خداوند پی به میزان قدرت بی انتهای او می بریم وگویا این آثار منزه بودن خداوند را به ما خطر نشان می کند .در واقع خود آثار بدین جهت که تجلی وجود خداوند هستند با دقت در آنها ،ما را به این سمت سوق می دهند که این اثر، اثر خداوندی منزه است.همانطور که گفتیم تسبیح یعنی پاک ومنزه شمردن از عیب. تسبیح موجودات هم چه با زبان قال وچه با زبان حال گویای همین مطلب هستند که خالق ما خدایی است که چنین حکیمانه ما را آفریده است.بنابراین تسبیح به هر دو معنا بیان کننده ی یک امر می باشد وآن مبرا بودن خالق از عیب.بعضى از مفسران نيز احتمال دادهاند: حمد و تسبيح عمومى موجودات تركيبى از زبان «حال» و «قال» يا به تعبير ديگر «تسبيح تكوينى» و «تشريعى» باشد،چون هم شامل انسان وفرشته می شود وهم شامل سایر موجودات.البته در بعضی از تفاسیر آمده است درک این نوع تسبیح برای پیامبر خدا وبندگان خالص جنبه ی شهود عینی دارد اما برای عموم مردم جنبه ی شهود علمی وعقلی.
1 سوره جمعه آیه 1
2 سوره اسراء آیه 44