«خانه تکانی دل»
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
دوستان عزیز سلام:Gol::hamdel:
صدای پای بهار میآید؛ صدای تغییر، آبشدن تدریجی برفها، نغمهی گوشنواز جویبارهای کوچک و پیچدرپیچ، ترنم دلچسب آواز روحبخش پرندگانی که از لانههایشان بیرونزدهاند یا از سفری طولانی به مأمن سال پیش خود بازگشتهاند؛ همهچیز در حال دگرگونیست. انسان، طبیعت، کائنات و چه انتخاب زیبایی برای نو شدن سال و تغییر و تحول سال در بهترین زمان ممکن؛ آنجا که منجمین هم انگشتبهدهان ماندهاند، تنها از ایرانیان هنرمند و دانشمحور برمیآمده است و ...
هرجا که این روزها قدممیگذاری، زمزمهی نو شدن و جابهجایی میشنوی. بهار همه را به حرکت، جنبش و تحرک وادار میسازد و...
و در اینمیان، خیلی از مادرها و اعضای خانه، کلمهای را یا بهتر بگوییم عبارتی را مدام تکرار میکنند؛ «خانهتکانی!» مراسمیست برای خود که گاه روزها و ساعتهای متمادی، وقت و انرژی را باید صرف آن نمود؛ رسم و عملی زیبا، پسندیده و دوستداشتنی با تمام مشقات و زحماتی که به همراه دارد.
خانهتکانی، از شستن و تمیزکردن شروع میشود و تا بازسازی و تغییر دکوراسیون و... ادامه مییابد اما امسال بیاییم یک خانهتکانی به خانهتکانیهای هر سالهی خود اضافه نماییم؛ یک خانهتکانی که روح و روان خستهی ما را پس از یکسال بهطرز معجزهآسایی متغیر و دوستداشتنی نماید. این خانهتکانی برخلاف خانه تکانیهای دیگر، نه زحمت دارد و نه نیاز به مادیات! انتظار کمک از هیچکس هم نخواهی داشت. اصلاً بهتنهایی، هر انسانی قادر به انجام آن خواهد بود.
در این بهار میخواهیم دانسته و نه از روی احساس و چشموهمچشمی، دست به یک خانهتکانی اساسی بزنیم؛ خانهتکانی از نوع شخصی و منحصربهفرد. خانهتکانی، آنهم از ریشه و اساس. میخواهیم در این خانهتکانی، همهچیز را دچار تغییر نماییم اما تغییر نگرش و دیدگاه.
در آستانهی بهاری دیگر، به خود بیاییم و نیک و عمیق بیندیشیم، به گذشتهها برگردیم، ناراحتیها، بغضها و کینهها، کمبودهای عاطفی و نابسامانیهای روحی، همه و همه را در مقابل دیدگان خود قرار دهیم و ببینیم چه چیزهایی خانهی دل را به مکانی تلخ و سرد مبدل ساخته است؟ خانهی دل باید ساده باشد، صمیمی و آرام، خالی از انواع بغضها و کینهها و سرشار از محبتها و دوستداشتنها. خانهی دل باید صاف باشد و صیقلی، گرم باشد و مهربان و درنهایت، خانهی دل باید زیباترین و بانشاطترین جلوههای بصری و معنوی را دارا باشد. پس در این بهار دلانگیز، هیچکجا برای خانهتکانی، مناسبتر و واجبتر از دل نیست.
- دستور اول در خانهتکانی دلها، بیرونریختن تمامی نابسامانیها، خاطرات بد و آزاردهنده و ناراحتیهاییست که سالیان سال است آن را در دل نگاه داشتهایم. پاککردن دل از بغضها، حسدها، کینهها و ناملایمات، نباید وقت زیادی از ما را به خود اختصاص دهد. کارهای بسیار زیادیست که باید در آستانهی بهار دلانگیز انجام پذیرید و «خانهتکانی دلها» تنها یکی از آنهاست.
به گوشهگوشهی دل سر میزنیم، پلیدیها را با هوشیاری، هر کجایی که خود را پنهان نموده باشند، مییابیم و آنها را با معجونی از لبخند، مهربانی و بخشش، از دل بیرون میرانیم. این خانهتکانی، کار چندان سختی نیست و باید در عین ظرافت و دقت، بهسرعت انجام پذیرد. تمام جغرافیای دل را باید جست، سر زد و از درونیات آن باخبر شد. از امسال، دیگر دلها جایی برای نگاهداشتن بدیها و ناراستیها نیست.
خانهتکانی را از بیرونراندنها شروع کردیم و حالا نوبت جابهجاییها و تغییرات وسیع و اساسیست! خانهتکانی دل با بیرونراندن تمامی بدیها و جایگزیننمودن هر آنچه نام و نشانی از خوبیها دارد، به انتهای خود نزدیک میشود و با چند جابهجایی کوچک، دستکم برای یکسال آینده، دل را از گزند پلیدیها رهایی میبخشیم.
یادمان باشد خانهای زیبا و دوستداشتنیست که صاحبخانهاش دلی پاک، مهربان، آرام و خالی از تمامی بدیها داشته باشد. هیچگاه نباید از یاد برد نوبتی هم اگر باشد، امسال نوبت خانهتکانی دلهاست! خانه هرچند زیبا، خانه هرچند خوش آبورنگ و خانه هرچند شیک و مجلل، وقتی زندگی در آن لطف دارد که ساکنانی داشته باشد با دلهایی مهربان و خالی از تمامی بدیها. برای لذتبردن از خانهای که در آن روزگار میگذرانیم، امسال پیش از خانهتکانی، به سراغ دلهایمان برویم و خانهتکانی را از دلهایمان آغاز نماییم که مهمتر از خانهتکانی نوروزی، خانهتکانی دلهاست!
حالا شما برایم بگوید از خانه تکانی دل!:Gol:
منتظر هستیم...
:Gol:
سال تقویمی گذشت!
اما سال تحصیلی ادامه دارد!
حتی اگر در روزهای آغازین بهار، درس ها و کلاس ها تعطیل باشد، هرگز «اندیشه » و «معرفت » و «دانش » تعطیل نیست .
این، روشی برای «مبارک » ساختن سال نوست، یعنی برکت آفرینی در عمر و زمان و فرصت های زندگی .
حال، تا این جای کار را پیش آمده ایم .
شاید اگر دقت و برنامه ریزی بهتری داشتیم، می توانستیم زمان را امتداد بخشیم و فرصت های درسی و آموزشی را بیشتر و بهتر برویانیم و بشکوفانیم .
کارمندی تعطیل بردار است، اما دانش پژوهی هرگز .
«میاسای زآموختن یک زمان . . .»
آغاز سال نو را به خیلی ها «تبریک » می گوییم، خیلی ها هم به ما تبریک می گویند . مفهوم این «تبریک » چیست؟ یعنی خیر و برکت یافتن سال و ماه و عمر و زندگی و نیرو و تلاش .
خیلی ها پول دارند، اما پولهایشان بی حرکت است .
خیلی ها اولاد دارند، اما خیری از فرزندانشان نمی بینند .
خیلی ها درس می خوانند، اما تحصیلاتشان به کار خودشان و جامعه نمی آید .
خیلی ها تلاش می کنند، اما همان جای نخستین اند .
خیلی ها زحمت می کشند، اما همچنان دستشان از «بهره زحمات » خالی است و کوشش های مستمر آنان بیهوده و بی ثمر می شود . اینها همان «بی برکتی » در زندگی و دانش و دارایی است .
چه کنیم که سال جدید برایمان «برکت » داشته باشد و تبریک گفتن ها و شنیدن ها مفهوم و مصداق پیدا کند؟
آینده، در گرو گذشته ما و تلاش کنونی ماست .
آنچه خجستگی روزها و سال های آتیه را برای ما رقم می زند، تصمیم های جدی، اراده های استوار، برنامه ریزی های حساب شده، پیگیری های دقیق، محاسبه ها و مراقبت های ویژه است .
ما مسؤول عمر، زمان، فرصت ها و استعدادهای خویشیم .
هرگز مباد که گذشته ما به امید «آینده » و آینده ما به حسرت «گذشته » سپری شود و عمرما بین این گذشته پر حسرت و آینده رؤیایی تقسیم شود و هیچ خورده نیاورد!
این تقسیم، هیچ جالب و زیبا نیست .
زمان، امانتی در دست ماست .
هم می توان این عنصر پربها را سوزاند و دود کرد، هم می توان آن را سرسبز و با طراوت ساخت . تعیین کننده این دو وضع هم نحوه عمل ماست .
باید از هر دقیقه قرنی ساخت
قرن را در دقیقه ای گنجاند
یا که با شیوه مهار زمان
جبر را هم به زیر بال کشید
هر چه هست در این «مهار زمان » نهفته است . اگر قدرت آن را داشته باشیم، هم دقیقه های ما استمرار و وسعت می یابد و سرشار می شود، هم قرنی را می توانیم در دقیقه ای بگنجانیم و لحظه لحظه عمر خود را غنی سازیم .
باری . . . در سال نو، همه چیز نو می شود . ما چرا نو نشویم؟
تقویم ها عوض می شود، خانه ها گردگیری می شود، دیدارها تازه می گردد، طراوت را در چهره طبیعت تماشا می کنیم، دشت و دمن عطر جانبخش و رایحه بهاری را نثار و ایثار می کند، ما که نباید کمتر از درخت و صحرا باشیم!
اگر ما هم عوض شدیم، اگر اخلاق ما هم نوتر و بهارتری شد، پابه پای بهار، آمده ایم . در سال جدید، هم دفتر عمر ما ورق می خورد، هم تقویم سال جدید را می گشاییم . چه خوب است که در برگ برگ این دفتر و کتاب، با ایمان و عمل، با خوبی ها و تلاش ها، با صداقت ها و مهرورزی های صادقانه، خطوطی از «هنر انسان زیستن » بنگاریم و نقشی از «رشد» ترسیم کنیم .
«عید» در بیرون از وجود ما حضور دارد،
در وجود خود هم عیدی پدید آوریم و به «خانه تکانی دل » بپردازیم .
چه زیباست که در کنار «تحویل سال » ، شاهد «تحول حال » هم باشیم، چه نیکوست که «امروز» ما بهتر از دیروز و «فردا» ی ما بهتر و روشن تر از امروز و «فرجام » کار ما بهتر از «آغاز» آن و «آخرت » ما بهتر و آبادتر از «دنیا» ی ما باشد .
و . . . این، شدنی است، تنها «خواستن » می خواهد . ما در کجای زمان ایستاده ایم؟ از چه قله و فرازی به حیات می نگریم؟ چه افقی پیش چشم ماست؟
یک حرف کاملا جدی:
عده ای سال گذشته، در همین ایام، بودند و امروز نیستند، یعنی از نعمت «وجود» بهره مند بودند و امروز محروم اند . این، یعنی فرصت ها را پایانی است و مهلت ها را باید مغتنم شمرد و «پاس فرصت ها» را نباید خراب کرد .
بگذشت زمان، دست به کاری نزدی برگردن لحظه ها مهاری نزدی
صد توپ زدی، تمام را کردی «اوت » صد «پاس » گرفته، آبشاری نزدی!
و اگر در طلیعه سال نو و سپری شدن سال گذشته این حرف را نزنیم و به این حقیقت که در آینه «تحویل سال » دیده می شود ننگریم، پس کی و کجا و چگونه؟
و . . . بالاخره،یک حرف جدی دیگر:
اینکه عمر می گذرد و سال، نو می شود، چنان نیست که سن و عمر ما افزوده شود، بلکه از آن کاسته می شود . مثل سیگار که هر چه بکشند کوتاهتر می شود، ما هم هر چه بیشتر عمر می کنیم، از عمرمان کاسته می شود و به «خط پایان » نزدیک تر می شویم .
البته نباید با جوانان اینگونه حرف زد، ولی چه می توان کرد، فرصت ها به شتاب ابرهای آسمان می گذرد . باید دید چه کاشته ایم و چه برداشت خواهیم کرد؟ !
پروین اعتصامی، می گوید:
گوهر وقت بدین خیرگی از دست مده آخر، این در گرانمایه بهایی دارد
دوران تحصیل، بهار عمرماست . تعطیلات را هم چون ایام تعطیل، پربار و سرشار سازیم . این است برکت عمر!
![](http://img1.tebyan.net/big/1388/12/221664618282155228918125245802222668.jpg)
![](http://img1.tebyan.net/big/1388/12/12112916824816619212393211622619624210021472.jpg)
موفق و موید باشید:Gol:
![](http://persian-star.net/1391/12/12/deeel/01.jpg)
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
دلت را بتکان
اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین
بگذار همانجا بماند.
.
.
فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش
قاب کن و بزن به دیوار دلت ....
.
.
تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ
و همه حسرت ها و آرزوهایت ...
.
.
.
.
.
.
تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد!
.
.
.
.
.
.
حالا آرام تر، آرام تر بتکان
تا خاطره هایت نیفتد
تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟
خاطره، خاطره است
باید باشد، باید بماند ...
.
.
.
کافی ست؟
نه، هنوز دلت خاک دارد
.
.
.
یک تکان دیگر بس است
تکاندی؟
دلت را ببین
چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟
..
.
حالا این دل جای "او"ست
دعوتش کن
این دل مال "او"ست...
.
.
.
همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا
.
.
.
حالا تو ماندی و یک دل
یک دل و یک قاب تجربه یک قاب تجربه و مشتی خاطره
مشتی خاطره و یک "
او"... ------------------خدایا! نگذار دلم خالی از تو باشد...
دلت را محکم تر اگر بتکانیتمام کینه هایت هم می ریزد
:Gol::Gol::Gol::Gol:
هی.... هرکار میکنم کینه ها نمیریزه بیرون....بدم میاد تو دلم کینه باشه.... دوست ندارم از کسی بدم بیاد....
میدونم اگه از هیچکس کینه و دلخوری تو دلم نداشته باشم ... حداقلش ! حداقلش اینه که اعصاب خودم راحت تره... حس آرامشم بیشتره....
ولی نمیتونم این اخلاق کینه شتریمو درست کنم...
نمیتونم کینه نداشته باشم .... :Ghamgin:
میدونم اگه از هیچکس کینه و دلخوری تو دلم نداشته باشم ... حداقلش ! حداقلش اینه که اعصاب خودم راحت تره... حس آرامشم بیشتره....
ولی نمیتونم این اخلاق کینه شتریمو درست کنم...
نمیتونم کینه نداشته باشم ....
باسلام و احترام
باید بدانیم، کینه به دل داشتن و گذشت ننمودن از حقوق شخصیمان، نه تنها گره ای از کار ما باز نمی کند، بلکه به قول خودِ شما اعصاب انسان خورد شده و آرامش را از انسان سلب می کند. حقد و کینه، چیزی از طرف مقابل کم نمی کند و ضرری به او نمی رساند و به صاحب کنیه هم چیزی نمی افزاید و او را تسلی نمی دهد، بلکه از ایمان او می کاهد. اگر کسی به شما جسارتی کرده که باعث شده شما نسبت به او کنیه داشته باشید باید بدانید که او پستی خود را نشان داده و در مقابل عمل زشت خود عذاب خواهد شد، و گذشت شما نشان دهنده ی بزرگی و کرامت شماست و این باعث تکامل شما خواهد بود و آرامش را برای شما به ارمغان خواهد آورد.
امام صادق (ع) در این باره فرمود كه پيغمبر (ص) فرموده است: هر وقت كه جبرئيل پيش من مىآمد. مىگفت اى محمّد از بغض و دشمنى با مردم بپرهيز.(اصول كافى، ص 451 و 452( باب المراء و الخصومة))
همچنین لازم است بدانیم کینه در دل داشتن باعث می شود که عیوب باطنیمان ظاهر گردد، اگر دوست داریم که عیوبمان مخفی بماند از کنیه دست برداریم.
[=Traditional Arabic]امام صادق (ع) فرمود كه پيغمبر (ص) فرموده است: هر وقت كه جبرئيل پيش من مىآمد مرا موعظه مىكرد، و آخرين سخنش با من اين بود كه از خصومت با مردم بپرهيز، زيرا خصومت عيب نهفته را آشكار مىكند و عزّت را از بين مىبرد.(همان)
ملاحظه این لینک نیز می تواند کمک کار باشد:
http://www.askdin.com/thread1808-2.html
[=Traditional Arabic]
ایام نوروز در راه است و همه ما در تدارک خانه تکانی، دور ریختن وسایل ممکنه و تغییر دکوراسیون .همه این کارها مربوط به دنیای بیرون است اما دنیای درون چه؟ آیا دل و روح ما به خانه تکانی نیاز ندارد؟ تغییر لازم ندارد؟
خانه ما با گرد و غبار و دود و خاک آلوده می شود و دل ما با گناه و معصیت و کمتر کسی پیدا می شود که در طول زندگی در برابر گناه و نافرمانی، مصونیت داشته باشد بلکه نوع افراد به عللی ، کم و بیش به گناه آلوده می شوند مصونیت و بیمه شدن افراد در برابر گناه و آلودگی به مقدار خویشتن داری آنان در برابر هوس بستگی دارد.
گروهی که از تمالک نفسانی و خویشتن داری قوی و نیرومندی برخوردارند ، کمتر به گناه آلوده می شوند و گاهی در پرتو قدرت خویشتن داری که به پایه عصمت رسیده ، در برابر گناه، بیمه می گردند ولی گروهی که خویشتن داری آنان ضعیف و ناتوان است و مانند بید لب جویبار، از هر سو بادی می آید به آن سو متمایل می شوند کمی در مسجد در کنار کعبه مشغول نماز و طوافند و کمی در گناه غوطه ورند ، از طهارت و پاکی سهم کم تری خواهند داشت و پشت آنان از بار گران گناه سنگین خواهد بود.(69 فرقان)
امید به بهبودی
بزرگ ترین نعمت برای یک بیمار موضوع امید به بهبودی اوست و اگر بیمار از بهبودی خود مأیوس و نومید گردید ، چه بسا با اجل زودرسی از بین برود و قبل از اجل جان بسپارد در صورتی که امید به بهبودی در روح و روان او انبساطی پدید آورده و قوای درونی را برای راندن بیماری آماده می سازد.
به سبب اهمیتی که توبه در پاک سازی محیط و سعادت افراد انسان دارد 85 بار در قرآن وارد شده است قرآن گروه شرک را به عذابی شدید تهدید می کند
فرد گنهکار، یک بیمار روحی است، اگر از مغفرت و آمرزش خدا مأیوس گردد و در زندگی آینده هیچ نوع روزنه امیدی را مشاهده نکند ، هرگز به فکر اصلاح و پاکی خویش نمی افتد و نه تنها از گناهان دیرینه خویش ابراز ندامت نکرده و دست برنمی دارد ، بلکه روز به روز پشت او از بار سنگین گناه سنگین تر و پرونده زندگی او سیاه تر می گردد.
یکی از نعمت های بزرگ الهی نسبت به بندگان خود این است که راه بازگشت را به روی بندگان خود بازگذارد و خود را توّاب و توبه پذیر معرفی کرده است. (70/ فرقان)
نوید توبه
از نظر روانی نوید توبه بزرگ ترین عامل برای پاکسازی روح از هر نوع آلودگی در آینده زندگی است و اگر چنین نویدی در کار نبود هیچ فردی به فکر پاکی در ادامه زندگی نمی افتاد همه افراد از یک منطق عامیانه "آب که از سر برفت چه یک نی و چه صد نی" پیروی نموده و روز به روز هم پرونده آنان قطورتر می شود.
به سبب اهمیتی که توبه در پاک سازی محیط و سعادت انسان دارد ،
85 بار در قرآن وارد شده است قرآن گروه شرک را به عذابی شدید تهدید می کند.(69 ، فرقان)
ولی بلافاصله روح رجا و امید را در کالبد آنان دمیده و نوید می دهد که با انجام دادن سه عمل می توانند محیط زندگی را پاک سازند و آثار گناهان پیشین را محو و نابود سازند.
إِلَّا مَن تَابَ "به سعی خدا بازگردد و از کارهای زشت خویش در گذشته جدا پشیمان شود.
بزرگ ترین نعمت برای یک بیمار موضوع امید به بهبودی اوست و اگر بیمار از بهبودی خود مأیوس و نومید گردید چه بسا با اجل زودرسی از بین برود و قبل از اجل جان بسپارد در صورتی که امیدبه بهبودی در روح و روان او انبساطی پدید آورده و قوای درونی را برای راندن بیماری آماده می سازد
و آمَنَ "دست از شرک بردارد و به خدای یگانه ایمان بیاورد
وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا . کارهای نیک انجام دهد و تمام وظایف فردی و اجتماعی خویش را به جا آورد.
درخت ایمان
ایمان درختی است که در سرزمین دل می روید و عمل نیک، میوه های شیرین این شجره است. توبه از گناه که حاکی از یک نوع شایستگی خاص برای رحمت حق است، سبب می شود که درهای مغفرت و آمرزش به روی انسان بازگردد و در نتیجه برگ های سیاه پرونده فرد توبه کار حذف گردیده و به حکم، عمل صالحا که تنها حسنات و کارهای نیک او در آن جا ثبت شود.
به معنای دیگر، پرونده این شخص را تنها برگ های سیاه که حاکی از آلودگی او بود تشکیل می داد ولی وقتی به سوی خدا بازگشت و به خدای یگانه ایمان آورد و اعمال نیک انجام داد ، برگ های سفید و زرینی در کنار برگ های سیاه قرار می گیرد ولی چون نتیجه توبه، پاک سازی محیط روح و نادیده گرفتن قسمت های سیاه پرونده زندگی است ، قطعاً اوراق سیاه از آن حذف می گردد و تنها برگ های زرین به جا می ماند؛ فَأُوْلَئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا.
التماس دعا:Gol: