محبت در برابر بی محبتی
تبهای اولیه
یا الله
با سلام
بخشی از تاپیک "محتاج محبت همسر،مشرک به خدا؟!!!" را فرمودند که اینجامطرح کنم:
آیا همیشه درمحبت کردن و ابراز زبانی و عملی محبت و عشق، زن شایسته اس که داوطلب و پیش قدم باشد؟؟اگر مردی هیچگاه ...هیچگاه داوطلب و پیش قدم در مسایل عاطفی و حتی مهمتر،در مسایل خاص زناشویی نبود در اینجا زن چه وظیفه ای دارد؟؟؟این زن داستان ما اگر همینطوری پیش بره نابود میشه از بس که از خودش داره مایه میذاره و شوهرش انگار حواسش نیست!!! مرد داستان ما در تست روانشناسی میلون فردی دارای وسواس فکری شناخته شده...
راهنماییهای مبسوط شمارا میطلبیم.
باسپاس فراوان
یا الله
با سلام
بخشی از تاپیک "محتاج محبت همسر،مشرک به خدا؟!!!" را فرمودند که اینجامطرح کنم:
آیا همیشه درمحبت کردن و ابراز زبانی و عملی محبت و عشق، زن شایسته اس که داوطلب و پیش قدم باشد؟؟اگر مردی هیچگاه ...هیچگاه داوطلب و پیش قدم در مسایل عاطفی و حتی مهمتر،در مسایل خاص زناشویی نبود در اینجا زن چه وظیفه ای دارد؟؟؟این زن داستان ما اگر همینطوری پیش بره نابود میشه از بس که از خودش داره مایه میذاره و شوهرش انگار حواسش نیست!!! مرد داستان ما در تست روانشناسی میلون فردی دارای وسواس فکری شناخته شده...
راهنماییهای مبسوط شمارا میطلبیم.
باسپاس فراوان
بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت محضر جنابعالی
طبعا سازگاری و پیش قدم شدن در محبت و... از عوامل حفظ و تثبیت روابط زناشویی است اما مانند هر مفهوم و ماهیت دیگری تا آنجایی توصیه می شود که فرد احساس اجبار و به تعبیر دیگر احساس قربانی شدن نداشته باشد. بنابراین مادامیکه احساس سرخوردگی و قربانی شدن وجود ندارد توصیه می شود به محبت و سازگاری تداوم دهند اما در غیر اینصورت لازم است قدری برای خود احترام و ارزش بیشتری قائل شوند و محبت را از همسر خویش گدایی نکنند!! بلکه تا حدودی مانند خود وی برخورد نمایند.
البته در صورتی که برای همسر وی تشخیص وسواس فکری داده شده است، ضرورت دارد تمهیدات لازم برای درمان این اختلال لحاظ شود، چرا که با وجود این اختلال ممکن است هر زحمتی بی نتیجه باقی بماند
در پناه خدای متعال موفق باشید
و اخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین
یاالله
ممنون از پاسختون کارشناس ارجمند
بانوی محترم قصه ی ما میپرسن که چطورخودش را قوی نگهدارد و احساس شکست نکند ؟
او مپرسد که چطور خودش را اغنا از محبت کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
او میپرسد چگونه اظهار نیاز به اوکند(خصوصادر ایام خاص زنانه بیشترمحتاج محبت و آغوش اوست) که گدایی نباشد و عزتش حین نیازش حفظ شود؟
بنده خدااین خانوم تو جزییات رفتاری با همسرش درمانده است ونمیدونه جه کاربکنه و جه کار نکنه؟؟
همسراین خانوم هم تک پسرمامانشه و نقش پسریش خیلی خیلی بارزتر از نقش همسری برای این خانومه به حدی این خانوم احساس بی شخصیتی و بی هویتی و بی نقشی در این خانواده داره!شده بارها خانومش رو تنها گذاشته برای اینکه مامانش رو ویا خانوادش رو همراهی کنه...درواقع مرد این داستان بیشترنگران خش برداشتن نقش پسریشه، نگرانه که نقش پسر بودنش تو ذهن مامانش آسیب نبینه وکامل باشه!!حتی باندید گرفتن خانومش!!!!
[/SPOILER]
اما بازم ادم تو زندگی کم میاره
دوست داره به یکی تکیه کنه
دوست داره اینبار اون ناز کنه و یکی دیگه بخره
سعی نکیند بار زندگی رو به تنهایی به دوش بکشید ..از زندگی سیر میشید
چگونه اظهار نیاز به اوکند(خصوصادر ایام خاص زنانه بیشترمحتاج محبت و آغوش اوست) که گدایی نباشد و عزتش حین نیازش حفظ شود؟
هیچ جور ........هر جور که حساب کنید گدایی گداییه
بنده خدااین خانوم تو جزییات رفتاری با همسرش درمانده است ونمیدونه جه کاربکنه و جه کار نکنه؟؟
ما تو سال 2014 زندگی میکنیم
اگه به مشاوره مراجعه کنید زودتر و صد درد صد بهتر میتونید مشکلاتتون و حل کنید
سلام
من نظرم اینه که این خانم باید طوری باشند که ان اقا میل به محبت به اون خانم رو داشته باشه و چه بسا نگران از این که ایا خانم xمحبتش رو میپذیره یا نه !!
شاید همگی مون این تجربه رو داشته باشیم که در یک جمع یا دریک کلاس کسی رو دوست داری و می پسندی و قبولش داری و بخاطر همین میخوای که بیشتر باهاش باشی و حرف بزنی و ... این خانم باید خودش رو ببره بالا از هر لحاظ ( حتی در بچه ها هم این دیده میشه که وقتی مثلا داییشون قدرت و نفوذ داره و کسی رو حرفش حرف نمیزنه اون ها هم خود به خود حساب میبرن ولی شاید از پدرشون که همه براش احترام قائل نباشن بچه هام بی احترامی کنند)
به نظرم قدم اول در یک فنی حرفه ای شن چرا که اعتماد به نفس میره بالا و لیاقتش رو بیشتر از اینا میبینه
بعد خودسازی مثبت اندیشی دراین سایت کتابای خوبی معرفی شده ولی متاسفانه اگه سوالی برات پیش بیاد دوماه طول میکشه تا یکی جواب بده
در مورد اون اقا هم گرچه احساس نیاز شدیدی میکنن ولی به نظر من خودشون رو نگه دارن و مثل خود ان اقا برخورد کنند کاملا بی محل
ریشه ناراحتی ما نه در اتفاقات
و شرایط بیرونی که در نیازها و مشکلات درونی ماست.شرایط بیرونی فقط
ضعفهای ما را آشکار میکند. یک تمثیل:فرض کنید انگشت شما آسیب دیده.حال
اگر انگشت شما به هرچه برخورد کند شما احساس درد میکنید.در حا لیکه وقتی
انگشت شما سالم بود برخورد وجود داشت ولی شما احساس ناراحتی نمی
کردید.به همین ترتیب تمام دردها ناراحتی ها وضربه هائی که به ما وارد میشود
به خاطر مشکلات ونابسمانی هائی است که در درون ماست.ویی ماغافال از این
واقعیت هنگام اذیت شدن انگشت اتهام خودرابه سمت بیرون نشانه میگیریم
ودیگران وشرایط بیرونی را مسئول درد ورنج خود میپندارم ومتعاقب آن احساس
انزجار ونفرت در ما از دیگران شکل میگیرد ومتعاقب آن نفرت به عنوان یک
احساس منجر به رفتار میشود.
همیشه این حقیقت
بزرگ را بیاد داشته باشیم:اگر کسی با رفتار به ما ضربه میزند اگر دوستی با
حرفهایش ما رامی رنجاند وسبب ناراحتی و خشممان می شود به این معنی
نیست که ما با انسان مشکل داری روبروئیم بلکه نشانه آن است که انسان مشکل
دار ورشدنیافته ای در درون ما حضور دارد.