دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
تبهای اولیه
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟
کجا روم که راهی به گلشنی ندانم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من
نه بستهام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تختهپاره بر موج، رها، رها، رها من
ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زندهام چرا من؟
ستارهها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من
شاعر : سیمین بهبهانی
جدیداً خیلی زود برای خیلی چیزا دلتنگ میشم ؛ قربونش برم امروز هم که از صدتا شب جمعه دلگیرتر بود ...
امروز کنج اتاقم ؛ تو خلوت خودم به خیلی چیزا فکر کردم ... به تنهاییهام ، به اینکه چرا همیشه تنهام ؟؟ چرا از خودم و دنیای خودم لذتی نمی برم ؟؟؟ چرا همه چیز شده تکرار مکررات ؟؟ چرا باید همیشه توی خلوت باشم ؟ چرا همیشه باید اطاف من ساکت باشه ؟؟ چرا همیشه باید توی سکوت تنهایی هامو پر کنم ؟؟
تا به این جمله رسیدم : انسانها هر چه بیرونشان ساکت تر باشد ، فریاد درونشان بیشتر است ....
واقعاً همینطوره
دوست دارم داد بزنم ، فریاد بکشم میخام سکوت شبانه و روزانه ی اطرافمو بشکنم ...
دوست دارم اینقدر فریاد بزنم تا به خدا برسم ...
[FONT=arial]غمگینم...
[FONT=arial]مانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده...
[FONT=arial][FONT=arial]و به این فکر می کند که چگونه بمیرد؟؟
[FONT=arial][FONT=arial]آزاد و گرسنه؟؟؟
[FONT=arial][FONT=arial]یا...
[FONT=arial][FONT=arial]سیر و اسیر؟؟؟
تا به این جمله رسیدم : انسانها هر چه بیرونشان ساکت تر باشد ، فریاد درونشان بیشتر است ....واقعاً همینطوره
دوست دارم داد بزنم ، فریاد بکشم میخام سکوت شبانه و روزانه ی اطرافمو بشکنم ...
دوست دارم اینقدر فریاد بزنم تا به خدا برسم ...
کاش میشد!
:god::god::god:
یا خلاق...
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم:Gol:
سلام
دلتنگی های من رو فقط با همین یک جمله میشه مرهم گذاشت..
در خیالم،
با خیالت ،
بی خیال عالمم...
دلم گرفته
همه جا سکوت فریاد میزند ، دیگر تحمل غروب را ندارم . . .
لبریز هیاهو شده ام امّا ...
دلم هنوز یاد ان سجاده نماز مادر بزرگم را در سر دارد
سفید بود با تسبیح چوبی هدیه کربلا
پدر ؟؟ پدر دلم تنگه ان سیلی هائیست که هنگام دیر امدنم به من میزدی . . .
کجا رفتی پدر ؟؟؟
من فکر نمیکردم تو هم رفتنی باشی
وگرنه اصرار میکردم محکمتر بزنی تا حداقل دردش هنوز هم با من بود
کوه مرا کافیست برای درد و دل ، شنونده و همراه من است پدر !!!!
وفتی تو رفتی ...
وقتی تو رفتی ترس مرا رها نکرد ، احساس میکنم که خانه مان دیگر سقف ندارد . . .
: اندیشه
تو سریال مادر یادمه یه پسره بود هر وقت عصبانی یا غیرتی میشد می رفت پشت تپه و فریاد می زد اونوقت می گفت آخی دلم خنک شد
حالا ما کجا بریم فریاد بزنیم که دلمون باز بشه
تو این شهر شلوغ تا دهنتو بازکنی به جرمه دیوانه بودن میری دیونه خونه
خدایا من بی صدا فریاد می زنم تا تو از دلم تمام ناگفته ها را بشنوی
امروز کنج اتاقم ؛ تو خلوت خودم به خیلی چیزا فکر کردم ... به تنهاییهام ، به اینکه چرا همیشه تنهام ؟؟ چرا از خودم و دنیای خودم لذتی نمی برم ؟؟؟ چرا همه چیز شده تکرار مکررات ؟؟ چرا باید همیشه توی خلوت باشم ؟ چرا همیشه باید اطاف من ساکت باشه ؟؟ چرا همیشه باید توی سکوت تنهایی هامو پر کنم ؟؟
شما که جلوی خونه دوست ایستادی چرا این حرفا رو میزنی؟
فقط کافیه دستتو دراز کنی و زنگ بزنی , "دوست" دو دستی میکشتت تو خونه!
"ادعونی استجب لکم".:Gol:
[FONT=arial]هر کی دلش گرفته و هنوز نرفته کربلا......... مجتبی رمضانی
http://www.khomool.ir/khomool_content/media/image/2010/04/481_orig.mp3
خدا ببخش اگر دلم میگیره ولی با قرآن غریبم،با تو غریبه م
حاضر نیستم بشینم ببینم چی میگه
سخته که بشینم پای قرآن دل به دل آیه آیه ش بدم
گاهی تصور میکنم چقدر جدی صحبت میکنی و مورد خطابت نیستم !
حتی فکر میکنم اصلا با من نیستی!!
با خودم خیال میکنم.. من به هیچ دردی نمیخورم … این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …
راستی آدم دلش میگیرد اول یک ساعت تمام برود در خانه چه کسی درد دلش را بگوید؟
اگر هیچ کسی نبود که روی زانوهایش گریه کند
اگرـــــــــــــــــ اگر روزش شب شد،اصلا اگر دین نداشت ،دنیا نداشت!؟؟!
اصلا یک لحظه ننشیند و با خود نگوید؟!
مگر خداوند مرده است؟؟
مگر خداوند مرده است؟؟
مگر خداوند مرده است؟؟
مگر خداوند مرده است؟؟
مگر خداوند مرده است؟؟
الهی...با خاطری خسته...
دلی به تو بسته!دست از غیر تو شسته...
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]درانتظار رحمتت نشسته ام. میدهی كريمی، نمی دهی حكيمی...[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]مي خوانی شاكرم ميرانی صابرم...
الهی احوالم چنانست كه می دانی واعمالم چنين است كه مي بينی
نه پاي گريز دارم ونه زبان ستيز...الهی مشت خاكي را چه شايد و از او چه برآيد
و با او چه باید...
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دستم بگير يا الرحمن الراحمين
[FONT=arial]پشیمونم از این مسیر وارونه از اینکه گم شده خونه
از اینکه از سر خودم زیادم
پشیمونم ولی بازم دلم قـُرصه یکی حالمو می پـُرسه
تو لحظه ای که شمع رو به بادم:Sham:
سکوتی میکنم سنگینتر از فریاد .دلتنگی بیشتر ما از این هست که به دنیا و وجودش آگاه شدیم و میدانیم زندانی بیش نیست .و دنبال آزادی هستیم که فقط پیش خداست و تا به او نرسیم درست نمیشه
خدایا می خواهم آنگونه زنده ام نگاه داری که نشکند دلی از زنده بودنم
و آنگونه مرا بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم
[FONT=B Nazanin]خدایا! چه سخت است دانستن ولی نتوانستن!
خدایا! چه سخت است دانستن ولی خاموش شدن!
خدایا! چه سخت است درک یک دانای خاموش شده ی دست بسته!
دلم گرفته از این روزگار دلتنگی
گرفته اند دلم را به کار دلتنگی
دلم دوباره در انبوه خستگی ها ماند
گرفت آیینه ام را غبار دلتنگی
من دل گرفتگی را دوس دارم...
می دانید چرا؟
چون اگه این دل گرفتگی نبود من مگر عاشق خدایم میشدم!!!!؟
من دل گرفتگی را دوس دارم...
می دانید چرا؟
چون اگه این دل گرفتگی نبود من مگر عاشق خدایم میشدم!!!!؟
دل ادم که می گیره ادم چکار باید بکنه ؟
دل ادم که می گیره ادم چکار باید بکنه ؟
دل تنگی انواع و اقسام داره
گاهی دوری از معبود...
گاهی از بی وفایی انسان ها...
گاهی در گم شدن در راز هستی....
و غیره..
کسانی که خورشید رو دوس دارن مسلما روزهای ابری دلشون برا خورشید تنگ میشه
و هیچ راه چاره ای ندارن جز اینکه صبر کنن ابرها کنار برن تا خورشید دربیاد.
من وقتي دلم مي گيره سعي مي كنم موقعيتم را تغيير بدم.
مثلا اگر در منزل نشستم براي هواخوري و يا خريد برم بيرون و يا اينكه اگر امكانش نبود سعي مي كنم قرآن بخونم يا كتابهاي مورد علافه ام را مطالعه كنم تا آروم بشم.
دلم که میگیره خدا رو صدا میزم
همینطوری, میگم : خدا ، خدا، مثل اینکه دارم مامانمو صدا میزنم.
میدونم که جوابم رو میده
بعد باهاش حرف میزنم.خیلی دلم آروم میشه.:ok::Nishkhand::Gol:
كساني كه با اراده اي استوار و اعتماد به نفس بيشتر دنبال اهداف مشخص و واقعي خويش اند، رنج حوادث ناگوار را بر خود هموار مي كنند و به دشواريها به ديده اغماض مي نگرند ولي اين قبيل گرفتاريها در نظر افراد ناتوان به منزله جبر روزگار و يا قسمت است ، به طوري كه در كمال بيچارگي و خواري تسليم آن مي شوند.
دنیا چرا بامن چنین میکند
خدایا
خسته ام
مرا با خود ببر که دیگر تحمل این دنیا برایم مشکل است
چگونه شرح دهم که دلخوشی من تو هستی/ در این دنیا همه میخواهند تو را ازمن بگیرند
خسته ام
مرا با خود ببر
یا رب..... مرا معبر آرامش کن... تا آنجا که نفرت هست,,, عشق جاری سازم.... ...آنجا که خطا هست,,, بخشایش بگسترم.... آنجا که جدایی هست,,, وصل بیافرینم.... آنجا که لغزش ...و دروغ هست,,, حقیقت بیاورم... آنجا که تردید هست,,, ایمان بنا کنم.... آنجا که ظلمت هست,,, نور بتابانم.... آنجا که اندوه هست,,, شادی منتشر کنم..:geryeh:
[RIGHT]ديدي اي دل عاقبت زخمت زدند؟گفته بودم مردم اينجا بدند
ديدي آخر ساقه جانت شكست ؟
آن عزيزت عهدوپيمانت شكست؟
ديدي اي دل درجهان يك يار نيست؟
هيچكس در زندگي غمخوار نيست؟
آه ديدي سادگي جان داده است؟
جاي خود را گِل به سيمان داده است
ديدي آخر حرف من بيجا نبود؟
از براي عشق اينجا ، جا نبود
نوبهار عمر را ديدي چه شد؟
زندگي را هيچ فهميدي چه شد؟
ديدي اي دل دوستيها بي بهاست؟
كمترين چيزي كه مي يابي وفاست
ديدی اي گلها همه پژمرده اند
رنگها در دود و سرما مرده اند
آري اي دل زنده بودن ساده نيست
بين آدمها يكي دلداده نيستبايد اينجا از خود اي دل گم شوي
عاقبت همرنگ اين مردم شوي
در این زمانه هیچکس خودش نیست
کسی برای یک نفس خودش نیست
همین دمی که رفت و بازدم شد
نفس ـ نفس، نفس ـ نفس خودش نیست
همین هوا که عین عشق پاک است
گره که خود با هوس خودش نیست
خدای ما اگر که در خود ماست
کسی که بیخداست، پس خودش نیست
دلی که گرد خویش میتند تار
اگرچه قدر یک مگس، خودش نیست
مگس، به هرکجا، بهجز مگس نیست
ولی عقاب در قفس، خودش نیست
تو ای من، ای عقاب ِ بستهبالم
اگرچه بر تو راه ِ پیش و پس نیست
تو دستکم کمی شبیه خود باش
در این جهان که هیچکس خودش نیست
تمام درد ِ ما همین خود ِ ماست
تمام شد، همین و بس: خودش نیست
قیصر امین پور:hamdel:
[/RIGHT]
دلم گرفته هی میگفتم یارم کجاست ؟حالا که ماه یارم اومده دنبال روزگار میدوم .حسین دیگه از خودم خسته شدم تو برس به دادم
به نام نامی الله
سلام آقا
دلم گرفته... خودتون میدونین چرا. ولی اصلا مهم نیست. وقتی شما خودتون هزار برار من ناچیز غصه دارین، غم و غصه من اصلا به حساب نمیاد.. قربونتون برم الهی. آقا جون دعامون کنین که همیشه محتاج دعاتون هستیم.
از این که مایه سرافکندگیتونم هزار بار معذرت میخوام آقا.
انگار ما بدون حضور تو راحتیم
وقتی کسی برای ظهور تو دعا نکرد
وقتی که دامن تو رها شد زدست ما
دست گناه دامن ما را رها نکرد
در روزگار ما تو بیابان نشین شدی
خاکم به سر که دل ما حیا نکرد
طاقت دیدن درد دین خدا را نداشتیم
مارا کسی برای شهادت جدا نکرد
[INDENT]
[FONT=verdana]نه حوصله ی دوست داشتن دارم ...
نه میخواهم کسی دوستم داشته باشد ...
این روزها سردم ...
مثل دی ... بهمن ... اسفند !!!
زمستانم ...
احساسم یخ زده ...
آرزوهایم قندیل بسته ...
[FONT=verdana] امیدم زیر بهمن سرد احساساتم دفن شده ... !!!
نه به آمدنی دلخوشم ...
نه از رفتن کسی غمگین ...
[FONT=verdana] این روزها زمستانم ...
سرد ... پر از سکوت !!![FONT=verdana]
[FONT=verdana]
[/INDENT]
[FONT=microsoft sans serif] من ازاشکی که میریزد ز چشم یارمیترسم [FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif]
ازان روزی که اربابم شود بی یار میترسم
[FONT=microsoft sans serif]رهاکن صحبت یعقوب ودوری وغم فرزند
[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif]من ازگرداندن یوسف سر بازار میترسم
[FONT=microsoft sans serif]همه گوینداین جمعه بیااما درنگی کن
[FONT=microsoft sans serif]ازاین که باز عاشوراشودتکرارمیترسم…
[FONT=microsoft sans serif]اللهم عجل لولیک الفرج
[FONT=microsoft sans serif]
دوستان سلام
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا
رحیما، نگذار راهی را بروم که در آن نتوانم به بهترین شکل تکالیفم را انجام دهم
علی علی