جمع بندی نظر علما در مورد کتاب مشارق الانوار رجب البرسی

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نظر علما در مورد کتاب مشارق الانوار رجب البرسی

با سلام

میخواستم بپرسم نظر علما و محدثین بزرگ در مورد کتاب مشارق الانوار رجب البرسی چی هست ؟؟؟

بالاخص علامه مجلسی و علامه امینی و علامه عسکری و علامه سید محسن امین و علامه حر عاملی
و علمای دیگر ...

با تشکر ...

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مجید

IVI.@.H.D.I;521657 نوشت:
با سلام

میخواستم بپرسم نظر علما و محدثین بزرگ در مورد کتاب مشارق الانوار رجب البرسی چی هست ؟؟؟

بالاخص علامه مجلسی و علامه امینی و علامه عسکری و علامه سید محسن امین و علامه حر عاملی
و علمای دیگر ...

با تشکر ...


با صلوات بر محمد و آل محمد
وعرض سلام وادب
« رجب بن محمد بن رجب الحافظ » از علما و انديشمندان اواخر قرن هشتم و اوايل قرن نهم هجرى است( 743- 813 ق). اين نام ظاهرا كامل ترين اسمى است كه طبق برخى نسخ از خود مؤلف به جا مانده است. وى در سروده‏ هايش از تخلص« حافظ»،« رجب» و« برسى» استفاده كرده است. البته برخى تذكره نويسان نام« رضى الدين رجب بن محمد بن رجب البرسى الحلّى» را نيز ضبط كرده‏ اند كه اطلاعات بيشترى به دست مى دهد. تا چند قرن پس از مرگش در هيچ يك از تذكره‏ ها، ترجمه يا شرح حالى از او ديده نشده است. برخى غرابت افكار و دورى عقايدش را از اعتقادات رايج و معهود معاصرانش علت از قلم افتادن نام او مى دانند. شايد اولين تذكره نويسانى كه به طور مبسوط به شرح حال وى پرداختند شيخ حرّ عاملى( متوفاى 1104 ق) و ميرزا عبدالله افندى( متوفاى 1130 ق) باشند. البته پس از اين دو بسيارى به پيروى از آنها به شرح حال اين شخصيت پرداخته‏ اند كه عمدتا بر پايه اطلاعاتى است كه اين دو ارائه كرده‏ اند و در آنها كمتر مى توان نكات بديعى را يافت. از آنجا كه اين گزارش ها حدودا سه قرن بعد جمع آورى شده است، از اين عالم شيعى شناسنامه كامل و دقيقى در دست نيست و اكثر مواردى كه به اطلاعات فردى از وى بازمى گردد مورد ترديد است.
راجع به خاندان و هم چنين اساتيد و شاگردان، و حتى آرامگاه وى بحث هاي فراوانى صورت گرفته كه غالبا با ظن و گمان همراه است. حتى بر اساس اين سروده‏ اش: و فى المولد و المحتد برسيا و حليا فقط مطمئن هستيم كه زادگاهش بُرس بوده است اما اين كه بُرس كجا است باز مورد بحث است و راجع به حلّه نيز بين صاحب نظران اختلاف وجود دارد عده‏ اى بنابر همين بيت، اصل و نسب بُرسى را از حلّه مى دانند. و برخى ديگر حلّه را محل سكونت و اقامت بُرسى قلمداد كرده‏ اند. اگر تنها همين بيت شعر مستند هر دو طايفه باشد، احتمالاً اختلاف به معناى لغوى« محتد» بازمى گردد.
در شرح احوالى كه حر عاملى و افندى از وى به دست داده‏ اند، براساس برداشت از نوشته‏ ها و سروده‏ هايش، وى را محدث، فقيه، اديب و صوفى دانسته‏ اند و شيخ حر به خصوص در يادكرد هايش از وى در الجواهر، بارها او را« عارف» خوانده‏ است. درباره عرفان او بايد يادآور شد كه زمينه‏ اى قوى از عرفان نظرى در سراسر نوشته‏ هايش وجود دارد؛ شيبى بر پايه تحليل مشارق الانوار، به مطالعه نسبتاً گسترده‏ اى پرداخته، و پى جوى ارتباط انديشه او با شخصيت هايى چون سيد حيدر آملى و فضل الله حروفى و تأثر او از عارفان متقدم چون حلاج بوده است.
برسى بر علم اسرار حروف و اعداد نيز آگاهى داشت و اين امر در سراسر آثارش، به خصوص مشارق، در شرح اخبار به ياريش آمده است. وى از ذوق ادبى نيز بهره داشت و افزون بر توانايى در نثر، در سرودن شعر نيز چيره دست بود.
برسى در مرور كوتاه خود بر عقايد اماميه، پاى بندى خود به‏ اعتقادات مشهور اين مذهب را نشان داده‏ است و ضمن معرفى دو گروه‏ اهل افراط و تفريط، خود را از« نمط اوسط» دانسته كه آنان را « عارفون» خوانده‏ است. برسى با اين كه بارها از غلات انتقاد كرده، بازتاب برخى انديشه‏ ها در نوشته‏ هاى وى موجب گمان هايى درباره عقايد خاص مذهبى او شده‏ است. بايد دانست كه‏ او خود متوجه ويژگى توهم زاى كتابش بوده، و بارها اين نكته را كه برخى معاصرانش اين تعاليم را برنخواهند تافت، گوشزد كرده‏ است.
به‏ هر حال، حر عاملى بر وجود« افراط» در كتاب او صحه گذارده، و بدون اشاره به ناقدان، يادآور شده است كه برخى او را به« غلو» منتسب ساخته‏ اند. مجلسى نيز در ياد كردى از او، با تعبيرى محتاطانه‏ از وجود مطالبى« موهم خبط و خلط و ارتفاع » در كتاب وى سخن آورده است. در عين حال، برخى به صراحت او را از غلو برى دانسته، و مسأله او را در حد شذوذ و غرابت شمرده‏ اند. همين انتقادها موجب گشته است تا در نقد رجالى، حر عاملى از عدم علم به وثوق برسى سخن به ميان آورد و مجلسى رواياتى را كه وى بدان متفرد بوده‏ است، در خور اعتماد نشمرد. گفتنى است كه هم مذهب و هم وثاقت برسى در نقل، در آثار معاصران نيز موضوع بحث و گفت و گوست.
در واقع، آن چه‏ از غرابت در آثار برسى، به خصوص مشارق ديده مى شود، بخشى ناشى از اخبار متفرد اوست كه در ديگر متون حديثى شيعه يافت نمى شود و بخشى ديگر ناشى از شروحى است كه وى بر اخبار گوناگون به دست داده‏ است. درباره تفرد او در نقل روايات، از جمله رواياتى بلند چون خطبه افتخار و خطبه تطنجيه، بايد توجه داشت كه وى به طيف درخور توجهى از منابع متقدم شيعه، از جمله الواحدة ابن جمهور دسترسى داشته‏ است.

با صلوات بر محمد و آل محمد
وسلام وعرض ادب
دیدگاه اندیشمندان اسلامی درباره «مشارق الأنوار الیقین»
بُرسى در اظهار اندیشه‌هایش بی‌پروا بوده، و محبّت شدید او به اهل بیت(ع) او را واداشته تا بسیارى از غرایب روایاتى را که درباره خاندان عصمت و طهارت(ع) وارد شده است، یک‌جا جمع آوری کند، و این معنا سبب شده تا عدّه‌اى که حقیقت این سخنان برایشان روشن نشده است، او را مورد طعن قرار دهند و گروهى دیگر نیز -که خلوص نیّت و عقیده مؤلّف و وجود همین روایات را در متون مجامع حدیثى به طور پراکنده می‌دیده‌اند- به دفاع از او برخیزند. به هر حال، همگان محبّت و ولاى شدید او را نسبت به اهل بیت(ع) می‌ستایند و مورد تأکید قرار می‌دهند.
مهم‌ترین انتقاد به کتاب «مشارق الأنوار الیقین» به دلیل غلوّ آمیز بودن و ارائه مطالبى نامعقول و نامفهوم است. شیخ حُرّ عاملى،[1] علامه مجلسى،[2] و سید محسن امین[3] به این نکته توجه داده و می‌گویند کتاب مشارق مشتمل بر مطالب افراطى و غلوّ آمیز و گاه مضمر است. اما سید محسن امین به این نکته توجه می‌دهد که مطالب این کتاب به گونه‌ای نیست که اعتقادات حافظ برسی زیر سؤال برود و او مورد اعتماد نباشد.[4]
برخی نیز معتقدند که در کتاب «مشارق الأنوار»، صدها حدیث دروغ نقل شده است. هاشم معروف می‌گوید که بُرسی در میان شیخیّه و کشفیّه و غُلات طرفداران بسیار دارد.[5]
همین انتقادها موجب گشته است تا علامه مجلسى روایاتى را که وى بدان متفرّد[6] بوده ‏است، در خور اعتماد نشمرد.[7] در واقع، آنچه‏ از غرابت در آثار برسى، به خصوص مشارق الأنوار دیده می‌شود، بخشى ناشى از اخبار متفرّد او است که در دیگر متون حدیثى شیعه نشانی از آن نیست و بخشى دیگر ناشى از شروحى است که وى بر خبرهای گوناگون به دست داده ‏است. درباره تفرّد او در نقل روایات، از جمله روایاتى بلند؛ مانند «خطبه إفتخار»[8] و «خطبه تطنجیه»،[9] باید توجه داشت که وى به طیف درخور توجّهى از منابع متقدّم شیعه، از جمله «کتاب الواحدة» ابن جمهور بصری دسترسى داشته ‏است.
با این همه، کسانى از این کتاب دفاع کرده‌اند؛ از آن جمله علامه امینى است که می‌گوید: «استاد حافظ رضى الدین رجب برسى حلى از دانشوران عارف مشرب امامى و از فقیهانى است که در دانش‌هایى چند دست داشته- با آن برترى آشکارش در هنر حدیث و پیشروى در ادبیات و سخن سرائی‌هاى نیکو و چیرگى در دانش حروف و رازهاى آن و بیرون کشیدن سودهایش- از این‌رو، می‌بینى نوشته‌هایش سرشار از پژوهش‌ها و موشکافی‌ها است. در عرفان و حروف روش‌هاى ویژه‌اى برگزیده و هم در دوستى پیشوایان معصوم(ع) برداشت‌ها و نگرش‌هایى دارد که برخى نمی‌پسندند و او را تندرو می‌شمارند، ولى جایگاه‌هایى را که وى براى معصومان(ع) شناخته، در همه جا، به تندروى نمی‌انجامد».[10] سپس به روایاتی استناد می‌کند؛ چنانچه امام علی(ع) می‌فرماید: «مبادا در حق ما غلوّ و تندروى کنید، ما را بندگان دست پرورده خدا دانید و دیگر در حق ما هر چه خواهید بگوئید».[11] علامه امینی پس از نقل روایاتی می‌گوید: «کجا می‌توانیم مرز برتری‌ها و سرافرازی‌هایى را بنگریم که پروردگار به معصومان بخشیده است؟ و کى می‌توانیم از همه سربلندی‌هایى آگاه شویم که خداوند ویژه آنان گردانیده؟... و کیست که به شناسایى امام رسد؟ یا او را برگزیند؟ نه! نه! خردها گمراه می‌شوند و بردباری‌ها سرگردان و مغزها پریشان و دیده‌ها نابینا، بزرگان خرد می‌شوند و فرزانگان درمی‌مانند... از همین رو، می‌بینى بسیارى از دانشوران ما که در شناخت رازها پژوهشگر بوده‌اند این جایگاه‌ها را سزاوار پیشوایان راستین(ع) می‌دانند که دیگران آن برداشت‌ها را بر خویش هموار نمی‌کنند».[12]

پی نوشت
1. ر.ک: أمل الآمل، ج ‏2، ص 117.
2. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، المدخل، ص 152، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
3. أعیان الشیعة، ج ‏6، ص 466.
4. همان.
5. حسنی، هاشم معروف، الموضوعات فی الآثار و الأخبار، ص 293، بیروت، 1973م.
6. حدیث مفرد؛ حدیثی است که تنها از یک راوی، یا یک فرقه، یا یک شهر خاص نقل شده باشد. گاهی شاذّ با مفرد اشتباه می‌شود و گمان میرود که شاذ همان مفرد است، در حالی که چنین نیست؛ زیرا شذوذ خبر در مواردی است که در مقابل شاذ، خبر مشهور باشد. در حالی که در خبر مفرد چنین امری شرط نیست. ر.ک: نصیری، علی، حدیث ‌شناسی، ج 2، ص 54، انتشارات سنابل، قم، چاپ اول، 1383ش.
7. بحار الأنوار، المدخل، ص 152.
8. حافظ برسی، رجب بن محمد، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین(ع)، محقق و مصحح: عاشور، علی، ص 260، أعلمی، بیروت، چاپ اول، 1422ق.
9. همان، ص 263.
10. امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، ج ‏7، ص 50، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‏، قم، چاپ اول، 1416ق.
11. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 104، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
12. الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، ج ‏7، ص 50 – 51.

بیشتر علمای اخباری سابق و لاحق به علت گرایشات صوفیانه حافظ رجب برسی( مخصوصا به مکتب حروفیه ) روایاتی که خودش نقل کرده باشده و ثقاتی آن را تایید نکرده باشند ضعیف می شمرند و غیر قابل اعتماد و اعتقاد

سوال:
نظر علما و محدثین بزرگ در مورد کتاب مشارق الانوار رجب البرسی چی هست ؟؟؟

پاسخ:
سلام و عرض ادب
« رجب بن محمد بن رجب الحافظ » از علما و انديشمندان اواخر قرن هشتم و اوايل قرن نهم هجرى است( 743- 813 ق). اين نام ظاهرا كامل ترين اسمى است كه طبق برخى نسخ از خود مؤلف به جا مانده است. وى در سروده‏ هايش از تخلص« حافظ»،« رجب» و« برسى» استفاده كرده است. البته برخى تذكره نويسان نام« رضى الدين رجب بن محمد بن رجب البرسى الحلّى» را نيز ضبط كرده‏ اند كه اطلاعات بيشترى به دست مى دهد. تا چند قرن پس از مرگش در هيچ يك از تذكره‏ ها، ترجمه يا شرح حالى از او ديده نشده است.

برخى غرابت افكار و دورى عقايدش را از اعتقادات رايج و معهود معاصرانش علت از قلم افتادن نام او مى دانند. شايد اولين تذكره نويسانى كه به طور مبسوط به شرح حال وى پرداختند شيخ حرّ عاملى( متوفاى 1104 ق) و ميرزا عبدالله افندى( متوفاى 1130 ق) باشند. البته پس از اين دو بسيارى به پيروى از آنها به شرح حال اين شخصيت پرداخته‏ اند كه عمدتا بر پايه اطلاعاتى است كه اين دو ارائه كرده‏ اند و در آنها كمتر مى توان نكات بديعى را يافت. از آنجا كه اين گزارش ها حدودا سه قرن بعد جمع آورى شده است، از اين عالم شيعى شناسنامه كامل و دقيقى در دست نيست و اكثر مواردى كه به اطلاعات فردى از وى بازمى گردد مورد ترديد است.
راجع به خاندان و هم چنين اساتيد و شاگردان، و حتى آرامگاه وى بحث هاي فراوانى صورت گرفته كه غالبا با ظن و گمان همراه است. حتى بر اساس اين سروده‏ اش: و فى المولد و المحتد برسيا و حليا فقط مطمئن هستيم كه زادگاهش بُرس بوده است اما اين كه بُرس كجا است باز مورد بحث است و راجع به حلّه نيز بين صاحب نظران اختلاف وجود دارد عده‏ اى بنابر همين بيت، اصل و نسب بُرسى را از حلّه مى دانند. و برخى ديگر حلّه را محل سكونت و اقامت بُرسى قلمداد كرده‏ اند. اگر تنها همين بيت شعر مستند هر دو طايفه باشد، احتمالاً اختلاف به معناى لغوى« محتد» بازمى گردد.

در شرح احوالى كه حر عاملى و افندى از وى به دست داده‏ اند، براساس برداشت از نوشته‏ ها و سروده‏ هايش، وى را محدث، فقيه، اديب و صوفى دانسته‏ اند و شيخ حر به خصوص در يادكرد هايش از وى در الجواهر، بارها او را« عارف» خوانده‏ است. درباره عرفان او بايد يادآور شد كه زمينه‏ اى قوى از عرفان نظرى در سراسر نوشته‏ هايش وجود دارد؛ شيبى بر پايه تحليل مشارق الانوار، به مطالعه نسبتاً گسترده‏ اى پرداخته، و پى جوى ارتباط انديشه او با شخصيت هايى چون سيد حيدر آملى و فضل الله حروفى و تأثر او از عارفان متقدم چون حلاج بوده است.

برسى بر علم اسرار حروف و اعداد نيز آگاهى داشت و اين امر در سراسر آثارش، به خصوص مشارق، در شرح اخبار به ياريش آمده است. وى از ذوق ادبى نيز بهره داشت و افزون بر توانايى در نثر، در سرودن شعر نيز چيره دست بود.
برسى در مرور كوتاه خود بر عقايد اماميه، پاى بندى خود به‏ اعتقادات مشهور اين مذهب را نشان داده‏ است و ضمن معرفى دو گروه‏ اهل افراط و تفريط، خود را از« نمط اوسط» دانسته كه آنان را « عارفون» خوانده‏ است. برسى با اين كه بارها از غلات انتقاد كرده، بازتاب برخى انديشه‏ ها در نوشته‏ هاى وى موجب گمان هايى درباره عقايد خاص مذهبى او شده‏ است. بايد دانست كه‏ او خود متوجه ويژگى توهم زاى كتابش بوده، و بارها اين نكته را كه برخى معاصرانش اين تعاليم را برنخواهند تافت، گوشزد كرده‏ است.
به‏ هر حال، حر عاملى بر وجود« افراط» در كتاب او صحه گذارده، و بدون اشاره به ناقدان، يادآور شده است كه برخى او را به« غلو» منتسب ساخته‏ اند. مجلسى نيز در ياد كردى از او، با تعبيرى محتاطانه‏ از وجود مطالبى« موهم خبط و خلط و ارتفاع » در كتاب وى سخن آورده است. در عين حال، برخى به صراحت او را از غلو برى دانسته، و مسأله او را در حد شذوذ و غرابت شمرده‏ اند. همين انتقادها موجب گشته است تا در نقد رجالى، حر عاملى از عدم علم به وثوق برسى سخن به ميان آورد و مجلسى رواياتى را كه وى بدان متفرد بوده‏ است، در خور اعتماد نشمرد. گفتنى است كه هم مذهب و هم وثاقت برسى در نقل، در آثار معاصران نيز موضوع بحث و گفت و گوست.

در واقع، آن چه‏ از غرابت در آثار برسى، به خصوص مشارق ديده مى شود، بخشى ناشى از اخبار متفرد اوست كه در ديگر متون حديثى شيعه يافت نمى شود و بخشى ديگر ناشى از شروحى است كه وى بر اخبار گوناگون به دست داده‏ است. درباره تفرد او در نقل روايات، از جمله رواياتى بلند چون خطبه افتخار و خطبه تطنجيه، بايد توجه داشت كه وى به طيف درخور توجهى از منابع متقدم شيعه، از جمله الواحدة ابن جمهور دسترسى داشته‏ است.
دیدگاه اندیشمندان اسلامی درباره «مشارق الأنوار الیقین»
بُرسى در اظهار اندیشه‌هایش بی‌پروا بوده، و محبّت شدید او به اهل بیت(ع) او را واداشته تا بسیارى از غرایب روایاتى را که درباره خاندان عصمت و طهارت(ع) وارد شده است، یک‌جا جمع آوری کند، و این معنا سبب شده تا عدّه‌اى که حقیقت این سخنان برایشان روشن نشده است، او را مورد طعن قرار دهند و گروهى دیگر نیز -که خلوص نیّت و عقیده مؤلّف و وجود همین روایات را در متون مجامع حدیثى به طور پراکنده می‌دیده‌اند- به دفاع از او برخیزند. به هر حال، همگان محبّت و ولاى شدید او را نسبت به اهل بیت(ع) می‌ستایند و مورد تأکید قرار می‌دهند.

مهم‌ترین انتقاد به کتاب «مشارق الأنوار الیقین» به دلیل غلوّ آمیز بودن و ارائه مطالبى نامعقول و نامفهوم است. شیخ حُرّ عاملى،[1] علامه مجلسى،[2] و سید محسن امین[3] به این نکته توجه داده و می‌گویند کتاب مشارق مشتمل بر مطالب افراطى و غلوّ آمیز و گاه مضمر است. اما سید محسن امین به این نکته توجه می‌دهد که مطالب این کتاب به گونه‌ای نیست که اعتقادات حافظ برسی زیر سؤال برود و او مورد اعتماد نباشد.[4]
برخی نیز معتقدند که در کتاب «مشارق الأنوار»، صدها حدیث دروغ نقل شده است. هاشم معروف می‌گوید که بُرسی در میان شیخیّه و کشفیّه و غُلات طرفداران بسیار دارد.[5]

همین انتقادها موجب گشته است تا علامه مجلسى روایاتى را که وى بدان متفرّد[6] بوده ‏است، در خور اعتماد نشمرد.[7] در واقع، آنچه‏ از غرابت در آثار برسى، به خصوص مشارق الأنوار دیده می‌شود، بخشى ناشى از اخبار متفرّد او است که در دیگر متون حدیثى شیعه نشانی از آن نیست و بخشى دیگر ناشى از شروحى است که وى بر خبرهای گوناگون به دست داده ‏است. درباره تفرّد او در نقل روایات، از جمله روایاتى بلند؛ مانند «خطبه إفتخار»[8] و «خطبه تطنجیه»،[9] باید توجه داشت که وى به طیف درخور توجّهى از منابع متقدّم شیعه، از جمله «کتاب الواحدة» ابن جمهور بصری دسترسى داشته ‏است.
با این همه، کسانى از این کتاب دفاع کرده‌اند؛ از آن جمله علامه امینى است که می‌گوید: «استاد حافظ رضى الدین رجب برسى حلى از دانشوران عارف مشرب امامى و از فقیهانى است که در دانش‌هایى چند دست داشته- با آن برترى آشکارش در هنر حدیث و پیشروى در ادبیات و سخن سرائی‌هاى نیکو و چیرگى در دانش حروف و رازهاى آن و بیرون کشیدن سودهایش- از این‌رو، می‌بینى نوشته‌هایش سرشار از پژوهش‌ها و موشکافی‌ها است. در عرفان و حروف روش‌هاى ویژه‌اى برگزیده و هم در دوستى پیشوایان معصوم(ع) برداشت‌ها و نگرش‌هایى دارد که برخى نمی‌پسندند و او را تندرو می‌شمارند، ولى جایگاه‌هایى را که وى براى معصومان(ع) شناخته، در همه جا، به تندروى نمی‌انجامد».[10] سپس به روایاتی استناد می‌کند؛ چنانچه امام علی(ع) می‌فرماید: «مبادا در حق ما غلوّ و تندروى کنید، ما را بندگان دست پرورده خدا دانید و دیگر در حق ما هر چه خواهید بگوئید».[11]

علامه امینی پس از نقل روایاتی می‌گوید: «کجا می‌توانیم مرز برتری‌ها و سرافرازی‌هایى را بنگریم که پروردگار به معصومان بخشیده است؟ و کى می‌توانیم از همه سربلندی‌هایى آگاه شویم که خداوند ویژه آنان گردانیده؟... و کیست که به شناسایى امام رسد؟ یا او را برگزیند؟ نه! نه! خردها گمراه می‌شوند و بردباری‌ها سرگردان و مغزها پریشان و دیده‌ها نابینا، بزرگان خرد می‌شوند و فرزانگان درمی‌مانند... از همین رو، می‌بینى بسیارى از دانشوران ما که در شناخت رازها پژوهشگر بوده‌اند این جایگاه‌ها را سزاوار پیشوایان راستین(ع) می‌دانند که دیگران آن برداشت‌ها را بر خویش هموار نمی‌کنند».[12]

منابع:
1. ر.ک: أمل الآمل، ج ‏2، ص 117.
2. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، المدخل، ص 152، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
3. أعیان الشیعة، ج ‏6، ص 466.
4. همان.
5. حسنی، هاشم معروف، الموضوعات فی الآثار و الأخبار، ص 293، بیروت، 1973م.
6. حدیث مفرد؛ حدیثی است که تنها از یک راوی، یا یک فرقه، یا یک شهر خاص نقل شده باشد. گاهی شاذّ با مفرد اشتباه می‌شود و گمان میرود که شاذ همان مفرد است، در حالی که چنین نیست؛ زیرا شذوذ خبر در مواردی است که در مقابل شاذ، خبر مشهور باشد. در حالی که در خبر مفرد چنین امری شرط نیست. ر.ک: نصیری، علی، حدیث ‌شناسی، ج 2، ص 54، انتشارات سنابل، قم، چاپ اول، 1383ش.
7. بحار الأنوار، المدخل، ص 152.
8. حافظ برسی، رجب بن محمد، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین(ع)، محقق و مصحح: عاشور، علی، ص 260، أعلمی، بیروت، چاپ اول، 1422ق.
9. همان، ص 263.
10. امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، ج ‏7، ص 50، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‏، قم، چاپ اول، 1416ق.
11. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 104، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
12. الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، ج ‏7، ص 50 – 51.

موضوع قفل شده است