خیر آقا خیر هیچ هم خوب نیست! نکتهی ظریفی را دقت نفرمودید، آن هم اینکه در عقبماندگی در جهان اسلام (نسبت به ایدهآلها و نه نسبت به غرب که خودش آخر عقبمانده است، میلیمتر را چسبیده و کیلومتر از دستش در رفته است) کوتاهی از مسلمین است نه خدا و پیغمبر، ولی جنایات غرب توسط همان سازمان ملل و حمایتکنندگان اصلی حقوق بشر ایجاد شده، یا حمایت شده و سرپوش گذاشته شده، گاهی هم به آن اعتراض میکنند که البته یک نفر بتواند با خودش بگوید که ببینید آنها هم ناراضی هستند، ولی اعتراضشان تا حالا که کسی را از زیر بار هیچ ظلمی نجات نداده است.
اگرچه گمان کنم گفت و گو به بیراهه رفته است ولی...
سخن بر سر اصل قانونهاست نه بر سر رفتار انسانها.
شما چگونه رفتارهای نادرست مسلمانان را به اسلام پیوست نمیدهید؛ ولی رفتار نادرست دیگران را، به حقوق بشر نسبت میدهید؟
چگونه مسلمانانی را که به قانونهای اسلامی به هیچروی پایبند نیستند را، سوای اسلام میدانید ولی کسانی که در غرب کشوری را تحریم میکنند را، حقوق بشر میخوانید؟
پس سخن بر سر خودِ قانونهاست؛ اینکه کدام قانون بهتر است. نه بر سر رفتار کسانی که خود را پایبند به این قانونها میدانند.
اگر غربیان، دشمنان خود را تحریم میکنند و از رشدشان جلوگیری میکند، ایران خودمان نیز دارد چنین کاری را با سنی مذهبان و اقلیتهای مذهبی میکند.
یکی از بزرگان در زاهدان، صادرات و واردات گستردهای را آغاز میکند، ولی سیاستمردان، به خاطر سنی بودنش، بسیار سنگ جلوی پایش میانداختند و برای همین، سنی مذهبانِ این شهر، که بسیار سرمایهدار هم هستند، از بانکهای ایران استفاده نمیکنند (تا سودی به دشمن خود نرسانند!) بلکه از یک موسسهی خانوادگی استفاده میکنند.
غرب هرچه که باشد، جنایاتش از ایران کمتر است! نرخ تورم در آمریکا (2/5%) است که این نشان از آن دارد، در چنین اقتصادی، دزدی بسیار کم است؛ مال مردم خوری، بسیار کم است؛ پایبندی به قانونها، بسیار زیاد است (بیشتر بدبختیها و جنایات، از فقر اقتصادی هستند).
قیمت خانه در آلمان، سالانه کاهش میابد؛ تا مردم پولهای خود را برای خریدن خانه هزینه نکنند (چون مبلغ زیادی از سرمایه کشور، راکد میماند). آن اقتصادی که همچین توانایی را دارد، خدای اقتصاد است که آدمی هنگامی که در مورد این موضوع اندیشه میکند، دود از کلهاش بلند میشود که این اقتصاد چقدر منسجم است و آن مردم، چقدر پایبند به قانون هستند و دزدی نمیکنند تا یکپارچگی کشور و اقتصاد به هم نریزد.
ولی در کشوری که خود را مسلمان میداند و خود را برترین کشور خداپرست تاریخ بشریت میداند، سالیانه صدها دزدی و اختلاس بزرگ درش رخ میدهد، سرکوب اندیشه تا آن اندازه است که در هر تارنمایی که میخواهیم ثبت نام کنیم، هرگونه بحث سیاسی را غیرقانونی میداند و هزاران رفتارهای غیر اخلاقی دیگر درش رخ میدهد (که نمیشود که گفت)، ولی رسانهها، آنرا نمایش نمیدهند؛ بلکه منتظرند یک خلاف کوچکی در یک کشور غربی رخ دهد تا آنرا همراه با بزرگنمایی بیش از اندازه صدبار نشان دهند؛ تا بلکه مردم گمان کنند همهی جهان مشکل دارند و آنان در کشوری گُل و بلبلی دارند زندگی میکنند!
پس بهتر است که در مورد همان قانونها سخن بگوییم نه رفتار قانونگذاران؛ زیرا هیچ چیز ما از آنان بهتر نیست نه از نظر دینی و اخلاقی از آنان بهتریم (که اگر بودیم، اینهمه دزدی در جای جای کشورمان نبود) نه از نظر دانشی (بدون شرح) از آنان بالاتریم، نه از نظر فرهنگی (پایبند نبودن به قانون) و نه از هیچ نظر دیگری.
[FONT="Microsoft Sans Serif"]درود:Gol:
اگرچه گمان کنم گفت و گو به بیراهه رفته است ولی...
سخن بر سر اصل قانونهاست نه بر سر رفتار انسانها.
شما چگونه رفتارهای نادرست مسلمانان را به اسلام پیوست نمیدهید؛ ولی رفتار نادرست دیگران را، به حقوق بشر نسبت میدهید؟
چگونه مسلمانانی را که به قانونهای اسلامی به هیچروی پایبند نیستند را، سوای اسلام میدانید ولی کسانی که در غرب کشوری را تحریم میکنند را، حقوق بشر میخوانید؟
پس سخن بر سر خودِ قانونهاست؛ اینکه کدام قانون بهتر است. نه بر سر رفتار کسانی که خود را پایبند به این قانونها میدانند.
اگر غربیان، دشمنان خود را تحریم میکنند و از رشدشان جلوگیری میکند، ایران خودمان نیز دارد چنین کاری را با سنی مذهبان و اقلیتهای مذهبی میکند.
یکی از بزرگان در زاهدان، صادرات و واردات گستردهای را آغاز میکند، ولی سیاستمردان، به خاطر سنی بودنش، بسیار سنگ جلوی پایش میانداختند و برای همین، سنی مذهبانِ این شهر، که بسیار سرمایهدار هم هستند، از بانکهای ایران استفاده نمیکنند (تا سودی به دشمن خود نرسانند!) بلکه از یک موسسهی خانوادگی استفاده میکنند.
غرب هرچه که باشد، جنایاتش از ایران کمتر است! نرخ تورم در آمریکا (2/5%) است که این نشان از آن دارد، در چنین اقتصادی، دزدی بسیار کم است؛ مال مردم خوری، بسیار کم است؛ پایبندی به قانونها، بسیار زیاد است (بیشتر بدبختیها و جنایات، از فقر اقتصادی هستند).
قیمت خانه در آلمان، سالانه کاهش میابد؛ تا مردم پولهای خود را برای خریدن خانه هزینه نکنند (چون مبلغ زیادی از سرمایه کشور، راکد میماند). آن اقتصادی که همچین توانایی را دارد، خدای اقتصاد است که آدمی هنگامی که در مورد این موضوع اندیشه میکند، دود از کلهاش بلند میشود که این اقتصاد چقدر منسجم است و آن مردم، چقدر پایبند به قانون هستند و دزدی نمیکنند تا یکپارچگی کشور و اقتصاد به هم نریزد.
ولی در کشوری که خود را مسلمان میداند و خود را برترین کشور خداپرست تاریخ بشریت میداند، سالیانه صدها دزدی و اختلاس بزرگ درش رخ میدهد، سرکوب اندیشه تا آن اندازه است که در هر تارنمایی که میخواهیم ثبت نام کنیم، هرگونه بحث سیاسی را غیرقانونی میداند و هزاران رفتارهای غیر اخلاقی دیگر درش رخ میدهد (که نمیشود که گفت)، ولی رسانهها، آنرا نمایش نمیدهند؛ بلکه منتظرند یک خلاف کوچکی در یک کشور غربی رخ دهد تا آنرا همراه با بزرگنمایی بیش از اندازه صدبار نشان دهند؛ تا بلکه مردم گمان کنند همهی جهان مشکل دارند و آنان در کشوری گُل و بلبلی دارند زندگی میکنند!
پس بهتر است که در مورد همان قانونها سخن بگوییم نه رفتار قانونگذاران؛ زیرا هیچ چیز ما از آنان بهتر نیست نه از نظر دینی و اخلاقی از آنان بهتریم (که اگر بودیم، اینهمه دزدی در جای جای کشورمان نبود) نه از نظر دانشی (بدون شرح) از آنان بالاتریم، نه از نظر فرهنگی (پایبند نبودن به قانون) و نه از هیچ نظر دیگری.
بسیار زیبا بود
اجرکم عند الله
من هم موافقم که بهتره بحث روی عنوان و موضوع تاپیک بچرخه و بحث بشه نه اینکه غرب هر جنایتی میخواد بکنه که دلیل نمیشه حقوق بشر هم همونو میگه.
[FONT=Microsoft Sans Serif]درود:Gol:
اگرچه گمان کنم گفت و گو به بیراهه رفته است ولی...
سخن بر سر اصل قانونهاست نه بر سر رفتار انسانها.
شما چگونه رفتارهای نادرست مسلمانان را به اسلام پیوست نمیدهید؛ ولی رفتار نادرست دیگران را، به حقوق بشر نسبت میدهید؟
چگونه مسلمانانی را که به قانونهای اسلامی به هیچروی پایبند نیستند را، سوای اسلام میدانید ولی کسانی که در غرب کشوری را تحریم میکنند را، حقوق بشر میخوانید؟
جناب آبرنگ،
درود، :Gol:
فرق است که قانونگذار امر به خوبی کند و مأمومین خلاف کنند و اینکه قانونگذار خود سردستهی خلافکارها باشد، آن هم در همان حالی که اصرار بر روی درستی قوانین دارد و دیگران را به نقض آن محکوم میکند، این خودش دلیلی میشود که در آن قوانین شک کنیم که به چه نیتی وضع شدند ... برخی میگویند که قبول ما هم میدانیم که این مجموعهی قوانین را شیاطین برای ما نوشتهاند ولی کاری به نویسندهی آن نداشته باشیم خود قوانین که خوب هستند. در اینجا حقیر یادم میافتد به تحلیل فیلهای هالیوودی که در چندین و چند لایه فیلمنامهنویسی و کارگردانی میشوند، یک نفر ظرف ۱۰۰ دقیقه فیلمی را میبیند که شاید نزدیک به یک سال یا بیشتر روی المانهای متفاوت آن فکر شده است و خیلی از المانها به صورت ناپیدا بر بیننده اثر میگذارد، مثل کارتونی که یادم هست در تحلیلها دقت کردم شخصیت اول داستان داشت حرف میزد و تابلویی بر روی دیوار که به نسبت هم دور از این شخصیت بود حاوی عکس مستهجن بود، اینجا آدم باید فکر کند که آیا عکس آن تابلو اتفاقی آنطور شده یا با فکر کسی آن را آنجا گذاشته است و ... . یادم به تبلیغات تلویزیونی چند دههی پیش آمریکا افتاد که زمانی خیلی هم سر و صدا کرد که بین هر چند فریم یک عکس مستهجن قرار میدادند، کسی که آن تبلیغ را میدید اصلاً متوجه حضور آن عکسها نمیشد ولی کسانی که این کار را کرده بودند از نظر روانشناسی متوجه شده بودند که ناخودآگاه انسان متوجه آن فریمها میشود و بخاطر وجود آنها جذب آن آگهیها هم میشود و الی ما شاء الله مثال دیگر ... استادی میگفت اگر فبلمهایی مثل ۲۰۱۲ را میبینید و چارهای از دیدنشان ندارید لااقل صدای آهنگهایش را کم کنید تا خیلی وارد فضای فیلم نشوید و رویتان کمتر اثر بگذارد و توصیههای دیگر ... این قضیه حقوق بشر هم همین است. آنها اینطور نیست که یک مجموعه قوانین نوشته باشند و بگویند ما برایتان تفسیر میکنیم تا اگر به ماهیت شیطانی خودشان پی بردیم و کنارشان گذاشتیم آن قوانین به خودی خود طرفداری نداشته باشند، تمام سعیشان را کردهاند که خود مجموعهی قوانینشان جذاب باشد و البته برای نوشتن آن هم مدتها کار انجام دادهاند و خدا میداند که نیتشان چه بوده است. در هر صورت خود آن قوانین را هم میتوان بررسی کرد همانطور که میتوان فیلمهایشان را تحلیل کرد.
[FONT=Microsoft Sans Serif] پس سخن بر سر خودِ قانونهاست؛ اینکه کدام قانون بهتر است. نه بر سر رفتار کسانی که خود را پایبند به این قانونها میدانند.
اگر غربیان، دشمنان خود را تحریم میکنند و از رشدشان جلوگیری میکند، ایران خودمان نیز دارد چنین کاری را با سنی مذهبان و اقلیتهای مذهبی میکند.
اگر تاپیک را از ابتدا دنبال کرده باشید حقیر هم چندبار همین پیشنهاد شما را به جناب mir@ دادم و ایشان هربار از شروع بحث با حقیر سرباز زدند با این دلیل که حرفهایشان را زدهاند و اگر میشد به نتیجهای رسید قلاً میرسیدیم و بحثهای ما هم مثل بحثهای بینالمللی است که فقط بحث بینتیجه میشود و چیزهایی شبیه به این اگر به خاطرم باشد. حقیر هم انگیزهای برای ادامهی این بحث ندارم، خوب است اگر شما به جای آقای mir@ که ایشان هم انصراف از بحث دادهاند وارد گود شوید و با دوستان دیگر و کارشناس محترم بحث کنید. حقیر وارد بحث نشوم کل تاپیک نفس راحتتری میکشد و جو آرامتر خواهد بود ...
در پناه خداوند
یا علی
پسنامه:
در مورد اینکه ایران وضعش چطور است جای دیگر هم گفتم کسی ادعا ندارد ایران عاری از هرگونه مشکل باشد، که اگر بود منتظر بودن برای امام زمان علیهالسلام دیگر معنی نداشت. چیزی که در مورد ایران مهم است عدالت همهجانبهاش که ما هم نقصش را به وضوح میبینیم نیست، کسی ادعا نکرد که با یک انقلاب ولو چند ده ساله میشود اسلام ناب را پیاد کرد که اگر میشد بر خود امام زمان علیهالسلام واجب میشد که قیام کنند، بلکه مهمترین وجه انقلاب ایران حرکت ضد استکباری و طاغوت (طغیان علیه خدا و دین خدا) است که شروع کرده و بعد در سطوح پایینتر تلاشی که در برقرار کردن عدالت و قوانین اسلام دارد انجام میدهد تا کمکم منطبق گردد بر اسلام حقیقی. اگرچه هنوز نواقص آنقدر زیاد است که گاهی که برخی درگیر آن نواقص هستند چه بسا آنقدر سیاهی ببینند که ظرفیتشان پر شود و دیگر نتوانند خوبیهای این نظام را که الحقوالإنصاف بر بدیهایش میچربد را ببیند [البته اگر اصلاً عینکشان اسلام آمریکایی غربی (اسلام منهای امربه معروف و نهی از منکر و جهاد، اسلامی که شخصی است و نه اجتماعی و حکومتی) نباشد و دنبال اسلام ناب باشند مگرنه خوبیهای آن را هم مخالف مصالح و منافع خود خواهند دید و همان راهم بدی ارزشگذاری میکنند]. تمام اینها یک طرف، این را هم مد نظر داشته باشید که از اول انقلاب تا کنون ما هرگز به حال خود رها نشدهایم و همین الأن چند کانال ماهوارهای با هزینهی هنگفت از بودجهی دشمنان سعی در تغییر در لایههای زیرین اعتقادی مردم دارند، مردهای بیغیرت مشغول شده به زنان بیعفت دیگر خطری برای آنان نخواهند داشت. اما زنان و مردان ما با اعتماد به نفس خاصی آن برنامهها را نگاه میکنند و میگویند اینها روی ما اثر ندارد، یا اینکه ما دیگر جوان نیستیم که رویمان این چیزها اثری بگذارد، در حالیکه به عنوان ناظر خارجی زندگی ایشان و لایههای زیرین اعتقادیاشان با چند سال پیش خودشان از زمین تا آسمان متفاوت است. ما تحت حمله و شبیخون هستیم ولی شاید شما هم نخواهید این را قبول کنید، نمیدانم حقیر به وضوح این حملات را دارم میبینم، بسیجیانی که بیغیرت شدهاند، کسی که از همجنسبازی (کار قوم لوط) دفاع میکرد و یک آن به خودش آمد که وای پناه بر خدا چه میگویم ولی باز همان رویه را ادامه داد و کسانی دیگر ... . جالب است که این قضیه که ایرانیها میخواهند بعد از انقلاب خود را بسازند ولی دشمنان نمیگذارند در کتاب عصر ظهور علامه کورانی به نقل از امام باقر علیهالسلام اگر درست خاطرم باشد نقل شده است، البته تطبیق آن حدیث با انقلاب اسلامی اجتهاد خود حضرت ایشان است ولی قرائنی که برایش ارائه میگردد و در متن خود حدیث است به راحتی این اجتهاد را قابل قبول میکند. حتی به جنگ تحمیلی هم در آن حدیث اشاره شده است و اینکه امام علیهالسلام فرمودهاند که آگاه باشید کشتههای ایشان شهید میباشند ...
اگر بر اساس توهمات توطئه بخوایم درباره قوانین موضع گیری کنیم و درستی چیزی رو زیر سوال ببریم و بگیم این قوانین چون از طرف کسی نوشته شده که عقاید ما رو قبول نداره یا منافع ما رو ممکنه به خطر بندازه، پس نیت شوم و پلیدی در پس این قوانین هست و نباید بپذیریمش! که الان باید تمام دارو و واکسن و تجهیزات پزشکی و صنعتی یا پیشرفت های علمی و استفاده هایی که از کشفیات و دست آوردهای این شیاطین میکنیم رو هم متوقف کنیم و همه رو مردود اعلام کنیم چون همه این تجهیزات و کشفیات از جانب همان شیاطین ایجاد شدن و کسی که شیطان هست حتما نیت پلیدی ازین تجهیزات و کشفیات که حیاتمون هم بهش وابسته هست داشته!
چرا راه دور بریم همین اینترنتی که به لطف و مرحمت وجودش الان این پست ها در این تاپیک ارسال میشن هم از طرف این شیاطین ایجاد شده که اعلامیه حقوق بشر رو نوشتن چرا نیت های شوم و پلید این شیاطین در تمام عرصه ها زیر ذره بین قرار نمیگیره ؟ غیر از اینه که تنها زمانی که منافع مون تحت خطر باشه توهمات توطئه در ذهنمون خطور میکنه و یاد نیت های پلید می افتیم ؟
حقوق بشر در رابطه با حقوق انسانهاست نه وضع زندگی آنها و همانطور که به قول شما زن غربی بی پول مجبور به تن فروشی میشود زن مسلمان هم به همین ورطه میفتد با این تفاوت که قبل از اینکه وارد عملیات با طرف مقابل شود یک وردی میخواند! سعی هم نکنید که صیغه را توجیه کنید. تمام کسانی که صیغه را توجیه میکنند اگر بهشان بگویی اول از دختر خودت شروع کن بهشون برمیخوره پس صیغه=تن فروشی شرعی! این هم که میگویید صیغه برای این کار ساخته نشده هم از آن حرفاست! من از شما میپرسم در حالت عادی چند درصد زنان انقدر هوس دارند که به قیمت آبروشون صیغه ای بشن؟! از صیغه سوء استفاده نشده چون اصولا استفاده از صیغه برای همان تن فروشی هست.
در شریعت اسلام ازدواج امر مقدس ومبارکی است وازدواج آثار وفلسفه ای مانند آرامش زوجین(سوره روم)، مهر ومحبت بین طرفین دارد واین در ازدواج موقت هم هست. همیشه اینطور نیس که طرف بخاطر پول صیغه شود. البته ما منکر نیستیم که برخی موارد برای گذران زندگی است واین ننگ یاست برای ما مسلمانها که تبعیض طبقاتی وعدم توجه به فقراء چنین تبعاتی پیش می آورد. ولی عمدة ازدواج موقت بخاطر نیاز جنسی وعاطفی یک زن ومرد ی است که یا نمی خواهند ازدواج دائم بکنند. بله د مردها شاید ازدواج دوباره هم هست. اما خیلی از زنها هم که عقد موقت می شوند نیاز مالی ندارند. شخص همسرش را از دست داده ویا طلاق گرفته وکسی حاضر نیست با او ازدواج دائم کند وهمه هم که شرایط ازدواج مجدد را ندارند لذا این شخص که نیاز جنسی وعاطفی هم دارد باید چکار کند؟ زنا بهتر است یا عقد موقت که با خطبه عقد مثل ازدواج دائم بوده وموجه است. دختر وپسری که با هم می گردند عقد موقت داشته باند راحت تر ومشروع تر هستند یا اینکه بدون عقد باند.
پس ازدواج موقت همیشه برای کسب در آمد نیست. سوای اینکه ازدواج قوانین دارد وشخص همزمان نمی تواند با دونفر ارتباط داشته باشد وبعداز اتمام زمان نیز باید عده 45 روزه نگه دارد تا پاک شود. اما شما در همین تن فروشی غری می بیند طرف می گوید من در روز با پنجاه نفر ارتباط جنسی دارم یعن کنید میانگین اگر در 24 ساعت حساب کنیم در کمتر از نیم ساعت با یک نفر. آیا شما اینر ا با ازدواج موقت یکی حساب می کیند. با این حساب بخواهید ازدواج موقت را تن فروشی حساب کنید العیاذ بالله در آمد یندارد وتنها با یک نفر طرف حساب است وتازه بعد اتمام باید 45 روز ازدواج دوباره نکند. این ازدواج واقعا با این شرایط چه درآمدی دارد که ما صیغه را تن فروشی حساب کنیم. لطفا منطقی جواب بدید.
اگر بر اساس توهمات توطئه بخوایم درباره قوانین موضع گیری کنیم و درستی چیزی رو زیر سوال ببریم و بگیم این قوانین چون از طرف کسی نوشته شده که عقاید ما رو قبول نداره یا منافع ما رو ممکنه به خطر بندازه، پس نیت شوم و پلیدی در پس این قوانین هست و نباید بپذیریمش! که الان باید تمام دارو و واکسن و تجهیزات پزشکی و صنعتی یا پیشرفت های علمی و استفاده هایی که از کشفیات و دست آوردهای این شیاطین میکنیم رو هم متوقف کنیم و همه رو مردود اعلام کنیم چون همه این تجهیزات و کشفیات از جانب همان شیاطین ایجاد شدن و کسی که شیطان هست حتما نیت پلیدی ازین تجهیزات و کشفیات که حیاتمون هم بهش وابسته هست داشته!
چرا راه دور بریم همین اینترنتی که به لطف و مرحمت وجودش الان این پست ها در این تاپیک ارسال میشن هم از طرف این شیاطین ایجاد شده که اعلامیه حقوق بشر رو نوشتن چرا نیت های شوم و پلید این شیاطین در تمام عرصه ها زیر ذره بین قرار نمیگیره ؟ غیر از اینه که تنها زمانی که منافع مون تحت خطر باشه توهمات توطئه در ذهنمون خطور میکنه و یاد نیت های پلید می افتیم ؟
ثلا
خواهر گرامی،
اتفاقا مطالب خوبی را گوشزد کردید که فراموش کردم در کنار سینمای هالیوود مثال بیاورم. خوب است موافقان حقوق بشر به موارد شما هم دقت کنند. هر چیزی که یک سرش دست سران استکبار (نه مردم معمولی غرب و شرق) هست برای سوء استفاده است، مثلاً:
کشاورزی و صنایع دارویی آمریکا الآن یکی از بحثهای داغ است که میتوانید در مورد تحقیق کنید چقدر مردم از آن بیزار هستند و در همین آمریکا چندین سال است که مردم به مصرف مواد غذایی Organic روی آوردهاند که سالمخورهای ایرانی هم که البته از جهت دیگری به انحراف افتادهاند (سبزیخوار شدهاند و مصرف گوشت و تخممرغ را غیرانسانی میدانند) هم در راستای روشنفکری خود همین طریق را در پیش گرفتهاند و البته خیلی از متدینین در ایران هم طبق آموزههای اساتید طب سنتی و اسلامی همین طریق را در پیش گرفتهاند تا غذای سالم بخورند به جای یک سری مواد شیمیایی ... اما در غرب این مسأله بعد سیاسی دارد که علتش هم معلوم است، در حکومت امپریالیستی صاحبان قدرت در اصل همان صاحبان سرمایه هستند و شرکتهای دارویی و غذایی بخش قابل توجهی از این سرمایه را دارند،بحث آنقدر داغ است که در موردش در همان فیلمهای هالیوودی هم به جنایات پشت پردهی این شرکتها، ایجاد بیماریها و بعد معرفی دارو برای درمان آن و ... پرداخته میشود و صد البته قربانیان تست ویروسها و داروهای جدید و ...
مثال دومش همین اینترنت که باز مثالش را آوردید، یا تکنولوژیهای تلفن همراه و ...، شما میدانید ۲۴ ساعت تحت رصد هستید؟ هر کسی که به اینترنت وصل شود سریع میتوان جایش را پیدا کرد، دوربین لپتاپها را راحت میتوان به کار انداخت تا مخفیانه تصاویر را ضبط کنند، میکروفون موبایلها را راحت میتوان با یک زنگ زدن و تظاهر به قطع شدن به کار انداخت و شنود کرد و ... . به نظر شما اگر سیستمی درست شود که هر کسی نیت دشمنی با امپراطوری ایشان را داشته باشد سریع قابل شناسایی باشد چیزی است که ایشان از آن بگذرند؟ یعنی نمیدانید که گوگل و یاهو متهم به جاسوسی در تمام دنیا هستند؟ وایبر که دیگر تماسهای محلی را هم از طریق سرورهای آمریکایی انجام میدهد عجیب است که برای جاسوسی باشد؟ اینها باید جذاب باشند و کارا تا همه فراهم کنند،تا افکار عمومی نسبت به آن روی خوش نشان دهند، آنها هم البته از قبل آن سود زیادی در میآورند که تجارتشان است و عاشق چشم و ابروی ما نیستند و از طرف دیگر به محض اینکه از کلامات کلیدی خاصی استفاده شود نرمافزارهایشان تشخیص داده و ردیابی میکنند و شنود میکنند و ضبط میکنند و بعد ...
مثال دیگری نرمافزارهای Closed Source است که انواع کدهای جاسوسی را در آن قرار میدهند به همین خاطر است که بسیاری از ما مدتهاست با دنیای ویندوز خداحافظی کردهایم و به دنیای لینوکس آمدهایم، به همین خاطر است که از Browser هایی مثل Google Chrome استفاده نمیکنیم و هزار مثال دیگر ...
در مورد سایر خدمات تکنولوژیکی هم تا جایی که مستقل از دولتهای فاسدشان باشند قابل استفادهی با احتیاط هستند ولی به محض آنکه تبدیل به یک غول تجاری بشوند مورد سوء استفاده قرار میگیرند، یا اگر کالاهای خاص مثلاً High Tech درست کنند. بله کارخانههای هواپیماسازی آمریکا، شرکتهای نفتی و ... اینها سیاسی هستند و این توهم توطئه نیست،
جناب آبرنگ،
درود، :Gol:
فرق است که قانونگذار امر به خوبی کند و مأمومین خلاف کنند و اینکه قانونگذار خود سردستهی خلافکارها باشد، آن هم در همان حالی که اصرار بر روی درستی قوانین دارد و دیگران را به نقض آن محکوم میکند، این خودش دلیلی میشود که در آن قوانین شک کنیم که به چه نیتی وضع شدند
حقوق بشر، پس از جنگ جهانی دوم (که جنگی نژادپرستانه بود و هر نژادی، جز نژاد آلمانی را کوچک و تحقیر میکردند) وضع شد که چهار اصل دارد: «آزادی بیان، آزادی دین، آزادی زندگی - رفاهی (مردم باید در رفاه باشند) و آزادی از ترس (هیچکس حق ندارد دیگری را در کشوری بیازارد). این آزادیها را فرانکلین دلانو، رئیس جمهور آمریکا، پیشنهاد میکند که وی تنها رئیس جمهور آمریکا (و به نوعی جهان) است که چهار بار رئیس جمهور شده است. پس وی مرد عمل بوده است که مردم چهاربار انتخابش کردهاند و کارهای خوبی که برای مردم کرده است، در تاریخ ثبت شده است.
اینکه پس از وی، کسانی آمدند و از این قانونها سواستفاده کردهاند، همانند این است که کسانی پس از پیامبر اسلام، از دستورهای وی سواستفاده کردهاند.
برخی میگویند که قبول ما هم میدانیم که این مجموعهی قوانین را شیاطین برای ما نوشتهاند ولی کاری به نویسندهی آن نداشته باشیم خود قوانین که خوب هستند.
فرانکلین دلانو را چه کسی شیطان دانسته است؟
در اینجا حقیر یادم میافتد به تحلیل فیلهای هالیوودی که در چندین و چند لایه فیلمنامهنویسی و کارگردانی میشوند، یک نفر ظرف ۱۰۰ دقیقه فیلمی را میبیند که شاید نزدیک به یک سال یا بیشتر روی المانهای متفاوت آن فکر شده است و خیلی از المانها به صورت ناپیدا بر بیننده اثر میگذارد، مثل کارتونی که یادم هست در تحلیلها دقت کردم شخصیت اول داستان داشت حرف میزد و تابلویی بر روی دیوار که به نسبت هم دور از این شخصیت بود حاوی عکس مستهجن بود، اینجا آدم باید فکر کند که آیا عکس آن تابلو اتفاقی آنطور شده یا با فکر کسی آن را آنجا گذاشته است و ... .
برنامهها هالیود، برای فرهنگ خودشان است؛ نه ما.
کسانی که این برنامهها را میبینند، آنرا از نمایندگیهای معتبر هالیوود خریدهاند، یا آنرا از اینترنت یا کلوپی گرفتهاند؟ که اگر آنرا با مجوز و به صورت مجاز نخریده باشند، دزدی است و اثر نامناسب این دزدی، خیلی بیشتر از اثر آن عکس نامناسب است.
هالیوود، برای سلیقههای متفاوت فیلم میسازد؛ برای کودکان، موش و گربه را میسازد، برای دانشمندان، برنامههای دانشی و برای دیگر سلیقهها نیز، برنامههای متناسب خودشان.
در مورد اینکه ایران وضعش چطور است جای دیگر هم گفتم کسی ادعا ندارد ایران عاری از هرگونه مشکل باشد، که اگر بود منتظر بودن برای امام زمان علیهالسلام دیگر معنی نداشت. چیزی که در مورد ایران مهم است عدالت همهجانبهاش که ما هم نقصش را به وضوح میبینیم نیست، کسی ادعا نکرد که با یک انقلاب ولو چند ده ساله میشود اسلام ناب را پیاد کرد که اگر میشد بر خود امام زمان علیهالسلام واجب میشد که قیام کنند،
همانگونه که انقلاب ایران - که از نظر علمی - تحلیلی کار چندان سودمندی برای ایران نکرده است - به یکباره نمیتواند جامعه را درست کند، وضع حقوق بشر - که انقلابی در قانونهاست - نیز، نمیتواند در چند سال، رفتار جهان (نه یک کشور) را درست کند.
اول توصیه میشه که درباره نظریه توطئه (توهم توظئه) سرچ بشه که با مصادیق توهم توطئه آشنا باشین .
ثلا
خواهر گرامی،
اتفاقا مطالب خوبی را گوشزد کردید که فراموش کردم در کنار سینمای هالیوود مثال بیاورم. خوب است موافقان حقوق بشر به موارد شما هم دقت کنند. هر چیزی که یک سرش دست سران استکبار (نه مردم معمولی غرب و شرق) هست برای سوء استفاده است، مثلاً:
کشاورزی و صنایع دارویی آمریکا الآن یکی از بحثهای داغ است که میتوانید در مورد تحقیق کنید چقدر مردم از آن بیزار هستند و در همین آمریکا چندین سال است که مردم به مصرف مواد غذایی Organic روی آوردهاند که سالمخورهای ایرانی هم که البته از جهت دیگری به انحراف افتادهاند (سبزیخوار شدهاند و مصرف گوشت و تخممرغ را غیرانسانی میدانند) هم در راستای روشنفکری خود همین طریق را در پیش گرفتهاند و البته خیلی از متدینین در ایران هم طبق آموزههای اساتید طب سنتی و اسلامی همین طریق را در پیش گرفتهاند تا غذای سالم بخورند به جای یک سری مواد شیمیایی ... اما در غرب این مسأله بعد سیاسی دارد که علتش هم معلوم است، در حکومت امپریالیستی صاحبان قدرت در اصل همان صاحبان سرمایه هستند و شرکتهای دارویی و غذایی بخش قابل توجهی از این سرمایه را دارند،بحث آنقدر داغ است که در موردش در همان فیلمهای هالیوودی هم به جنایات پشت پردهی این شرکتها، ایجاد بیماریها و بعد معرفی دارو برای درمان آن و ... پرداخته میشود و صد البته قربانیان تست ویروسها و داروهای جدید و ...
مثال دومش همین اینترنت که باز مثالش را آوردید، یا تکنولوژیهای تلفن همراه و ...، شما میدانید ۲۴ ساعت تحت رصد هستید؟ هر کسی که به اینترنت وصل شود سریع میتوان جایش را پیدا کرد، دوربین لپتاپها را راحت میتوان به کار انداخت تا مخفیانه تصاویر را ضبط کنند، میکروفون موبایلها را راحت میتوان با یک زنگ زدن و تظاهر به قطع شدن به کار انداخت و شنود کرد و ... . به نظر شما اگر سیستمی درست شود که هر کسی نیت دشمنی با امپراطوری ایشان را داشته باشد سریع قابل شناسایی باشد چیزی است که ایشان از آن بگذرند؟ یعنی نمیدانید که گوگل و یاهو متهم به جاسوسی در تمام دنیا هستند؟ وایبر که دیگر تماسهای محلی را هم از طریق سرورهای آمریکایی انجام میدهد عجیب است که برای جاسوسی باشد؟ اینها باید جذاب باشند و کارا تا همه فراهم کنند،تا افکار عمومی نسبت به آن روی خوش نشان دهند، آنها هم البته از قبل آن سود زیادی در میآورند که تجارتشان است و عاشق چشم و ابروی ما نیستند و از طرف دیگر به محض اینکه از کلامات کلیدی خاصی استفاده شود نرمافزارهایشان تشخیص داده و ردیابی میکنند و شنود میکنند و ضبط میکنند و بعد ...
مثال دیگری نرمافزارهای Closed Source است که انواع کدهای جاسوسی را در آن قرار میدهند به همین خاطر است که بسیاری از ما مدتهاست با دنیای ویندوز خداحافظی کردهایم و به دنیای لینوکس آمدهایم، به همین خاطر است که از Browser هایی مثل Google Chrome استفاده نمیکنیم و هزار مثال دیگر ...
در مورد سایر خدمات تکنولوژیکی هم تا جایی که مستقل از دولتهای فاسدشان باشند قابل استفادهی با احتیاط هستند ولی به محض آنکه تبدیل به یک غول تجاری بشوند مورد سوء استفاده قرار میگیرند، یا اگر کالاهای خاص مثلاً High Tech درست کنند. بله کارخانههای هواپیماسازی آمریکا، شرکتهای نفتی و ... اینها سیاسی هستند و این توهم توطئه نیست،
با تشکر ازینکه باعث افزایش علم وآگاهی من درباره خطرات و مضرات موبایل و اینترنت و کشاورزی و دارو و در کل علم و تکنولوژی و پیشرفت و... شدین
با اینهمه توطئه و و دسیسه های وحشتناک که برای ما از سرتاسر دنیا چیده شده وهدف همه نابودی سریعتر ماست پس علت استفاده شما از تکنولوژی های روز چیه ؟ علت اینکه ازین تکنولوژی ها برای بیان عقایدتون استفاده می کنید چیه ؟
علت اینکه در زمان بیماری از داروهای ساخته شیاطین استفاده میکنید چیه (با توجه به اینکه کشور ما قادر نیست فرمولاسیون این دارو ها روحتی حدس بزند!)
علت اینکه زمان بیماری دست به دامن تکنولوژی و تجهیزات پیشرفته این شیاطین میشین چیه ؟ (با توجه به اینکه خودمان قادر نیستیم به تنهایی به این تکنولوژی ها دست پیدا کنیم)
علت اینکه از محصولات کشاورزی و غذایی این شیاطین استفاده میکنید چیه ؟
علت اینکه فیلم های هالیوودی رو تماشا میکنید چیه ؟
علت اینکه از علوم روز دنیا (که حاصل تلاشهای محققان و دانشمندان این شیاطین هست) در کشاورزی ، صنعت و پزشکی استفاده میکنید چیه ؟
با این توضیحات ما باید از دست این توطئه ها از هر چه علم و تکنولوژی وابسته به شیاطین دوری کنیم (چرا شما دوری نمیکنید پس ؟!) و یکی از دو راه حل زیر رو انتخاب کنیم :
سر به بیابون بذاریم و با تکنولوژی کپر نشینی و کمک از اجنه روزگار بگذرونیم (دفع توطئه جنیان آسانتر از دفع توطئه شیاطین غربیست)
یا خودمون رو حلق آویز کنیم ( البته این گزینه توصیه میشه چون میتونیم به کاهش جمعیت کره زمین هم کمک کنیم و حداقل ازین طریق خدمتی به جامعه بشریت کرده باشیم)
اول توصیه میشه که درباره نظریه توطئه (توهم توظئه) سرچ بشه که با مصادیق توهم توطئه آشنا باشین . با تشکر ازینکه باعث افزایش علم وآگاهی من درباره خطرات و مضرات موبایل و اینترنت و کشاورزی و دارو و در کل علم و تکنولوژی و پیشرفت و... شدین با اینهمه توطئه و و دسیسه های وحشتناک که برای ما از سرتاسر دنیا چیده شده وهدف همه نابودی سریعتر ماست پس علت استفاده شما از تکنولوژی های روز چیه ؟ علت اینکه ازین تکنولوژی ها برای بیان عقایدتون استفاده می کنید چیه ؟ علت اینکه در زمان بیماری از داروهای ساخته شیاطین استفاده میکنید چیه (با توجه به اینکه کشور ما قادر نیست فرمولاسیون این دارو ها روحتی حدس بزند!) علت اینکه زمان بیماری دست به دامن تکنولوژی و تجهیزات پیشرفته این شیاطین میشین چیه ؟ (با توجه به اینکه خودمان قادر نیستیم به تنهایی به این تکنولوژی ها دست پیدا کنیم) علت اینکه از محصولات کشاورزی و غذایی این شیاطین استفاده میکنید چیه ؟ علت اینکه فیلم های هالیوودی رو تماشا میکنید (و بعد موشکافانه تفسیرمیکنید) چیه ؟ ( با توجه به این که فیلم های هالیوودی علاوه بر اینکه صحنه های مستهجن داره حاوی چنین پیام های پنهانی برای مخاطب هست و مطمئننا زمینه های گمراهی رو فراهم میکنه ) علت اینکه از علوم روز دنیا (که حاصل تلاشهای محققان و دانشمندان این شیاطین هست) در کشاورزی ، صنعت و پزشکی استفاده میکنید چیه ؟ با این توضیحات ما باید از دست این توطئه ها از هر چه علم و تکنولوژی وابسته به شیاطین دوری کنیم (چرا شما دوری نمیکنید پس ؟!) و یکی از دو راه حل زیر رو انتخاب کنیم : سر به بیابون بذاریم و با تکنولوژی کپر نشینی و کمک از اجنه روزگار بگذرونیم (دفع توطئه جنیان آسانتر از دفع توطئه شیاطین غربیست) یا خودمون رو حلق آویز کنیم ( البته این گزینه توصیه میشه چون میتونیم به کاهش جمعیت کره زمین هم کمک کنیم و حداقل ازین طریق خدمتی به جامعه بشریت کرده باشیم)
پاسخ بخشی از صحبتهایتان را میدهم، [SPOILER]اینکه دیدن فیلمهای هالیوودی دزدی هست یا خیر (آنطور که جناب آبرنگ گمان کردند) بحثی فقهی است که خیر اینطور نیست، در کل تا جایی که حقیر دنبال کردم این موضوع دو گونه است: ۱. اگر اثری متعلق به یک مسلمان یا غیرمسلمان تحت تکفل حکومت مسلمان (یا در قرارداد حمایتی از حکومت مسلمان) باشد حقوق آن محفوظ است و رعایت نکردنش پیگرد شرعی دارد، اگرچه پیگرد قانونی داشته باشد یا خیر، یعنی اگر فیلمی اثر یک مسلمان در خارج یا مسیحی در ایران باشد باید به حقوق مؤلف آن احترام گذاشت ۲. حق تألیف سایر افراد به نظر برخی مراجع احتیاط واجب این است که رعایت شود (فکر کنم نظر آیتالله بهجت اینطور بود) و به نظر برخی مراجع دیگر لازم نیست اگرچه شاید باز احتیاط در رعایت ان باشد، گرچه در همین مورد هم گفته شده که انتشار ندهید ولی اگر کپی آن به دست شما رسید ایرادی ندارد (توجه کنید که احکام مسلمین و غیرمسلمین کمی متفاوت است) در ضمن توجه داشته باشید که کارگردان یک فیلم هالیوودی مسلمان باشد در این باره محدودیت درست نمیکند چون حق تألیف معمولاً با تهیهکننده و سازنده است نه با آن کارگردان یا نویسنده یا بازیگر یا ... حال در مورد اینکه برای موشکافی فیلمها آیا میشود آنها را نگاه کرد یا دیگر امر از این هم سادهتر میشود چون بحث دشمنشناسی و بعد دفاع مطرح است و نه بحث استفادهی از اثر. در مورد اینکه دیدن در همین حد فیلمها هم آثار سوء دارد حرف شما درست است (البته این را هم بگویم که مطمئن نیستم الا و بالله هر فیلمی که از هالیوود خارج میشود حتماً چنین جنبههایی داشته باشند، بلکه هالیوود ابزاری در خدمت این کار است و چه بسا خروجیهای دیگری هم داشته باشد) اما از طرفی انسانی که قصدش دفع دشمنی دشمنان باشد خدا هم کمکش میکند، از طرف دیگر کسی که وارد این وادی میشود باید در جهت رفع آثار سوء دیدن این فیلمها بعد از هر فیلم روی خودش کار کند که اثر کمتری بگیرد، ثالثاً بعد از مدتی به بسیاری از شگردهای این فیلمسازها آشنا شده و سرعت تحلیلش بالا میرود و لایههایی را تشخیص میدهد که کمتر کسی با چند بار دیدن فیلم متوجه آنها میشود. ترجیح هم این است که همین افراد فیلمها را تحلیل کنند و نتیجهی تحلیلشان را برای دیگران بگویند تا همه در دیدن آن فیلمها سهیم باشند. و البته توجه دارید که در این رویه دیدن فیلمها دیگر برای سرگرمی نیست و آنچه شما در ذهن دارید کمی با این قضیه متفاوت است و این مسأله شامل همهی افراد نمیشود. ظرفیتها هم یکسان نیست. عموماً گفته میشود شبکههای ماهوارهای را نبینیم چون مشکلاتشان عدیده است و بدون برو برگرد آثار مخرب دارند، اما در مورد فیلمهایی که بازار مصرفشان فقط ایران و ایرانی نیست چون همهی جهان مخاطبشان هستند این قضیه در ایشان کمی تلطیفتر میشود و مثلاً با سانسور صحنههای مستهجن تا حدودی قابل دیدن توسط مردم میشود اگرچه کسی بتواند نبیند هم به او نمیگویند که نه حتماً ببین![/SPOILER] [SPOILER]در مورد سایر تکنولوژیها هم اگرچه حقیر با همه موافق نیستم ولی در زمان حال که در موضع ضعف هستیم بازی کردن در زمین حریف ولی با روش خودمان گزینهی بهتری است، اگرچه باز تأکید میکنم که شرکتها و صاحبان تکنولوژی و ... تا به صورت مستقل هستند در حد کفار معمولی را دارند (مثل چین و روسیه) که تجارت با آنها در شرایط عادی هم منع شرعی ندارد ولی اگر به صورتی زیر نظر دولتهای آمریکایی و انگلیسی و ... درآمدند که با آنها در جنگ ایدئولوژیکی و فرهنگی و تجاری و تکنولوژیکی و به عبارت جامع در جنگ سرد هستیم دیگر احتیاط بیشتری باید انجام شود ...[/SPOILER]
جناب آبرنگ
درود :Gol:
اگرچه به علت متهم شدن به ایجاد انحراف در تاپیک ترجیح میدهم دیگر در این تاپیک فعالیت نداشته باشم و هستند دوستانی که بتوانند همکلام طرفداران حقوق بشر بشوند لیکن بخاطر احترام به شما که از حقیر نقل قول کردید این مطالب را به اندازهی وسع اندک خودم بیان میکنم.
[FONT=Microsoft Sans Serif]درود:Gol:
حقوق بشر، پس از جنگ جهانی دوم (که جنگی نژادپرستانه بود و هر نژادی، جز نژاد آلمانی را کوچک و تحقیر میکردند) وضع شد که چهار اصل دارد: «آزادی بیان، آزادی دین، آزادی زندگی - رفاهی (مردم باید در رفاه باشند) و آزادی از ترس (هیچکس حق ندارد دیگری را در کشوری بیازارد). این آزادیها را فرانکلین دلانو، رئیس جمهور آمریکا، پیشنهاد میکند که وی تنها رئیس جمهور آمریکا (و به نوعی جهان) است که چهار بار رئیس جمهور شده است. پس وی مرد عمل بوده است که مردم چهاربار انتخابش کردهاند و کارهای خوبی که برای مردم کرده است، در تاریخ ثبت شده است.
اینکه پس از وی، کسانی آمدند و از این قانونها سواستفاده کردهاند، همانند این است که کسانی پس از پیامبر اسلام، از دستورهای وی سواستفاده کردهاند. فرانکلین دلانو را چه کسی شیطان دانسته است؟
[FONT=Microsoft Sans Serif]
خوب است که همین چهار مورد اصلی که فرمودید را مورد بحث قرار دهیم و نظر اسلام و غرب را در موردش بدانیم، از آنجا که زیربنای حقوق بشر هستند هم میتواند بحث مفیدی باشد.
آیا آزادی بیان در غرب شامل آزادی توهین هم میباشد؟ شامل تهمت چه میباشد؟ شامل دروغ میباشد؟ ...
آیا آزادی دین با تمام عوارض دینداری (حجاب، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و ...) میباشد یا ایشان هم روی آن محدودیتهای دلخواه خود را وارد میکنند؟ آیا توهین به یک دین از مصادیق آزادی دین است؟ خوب کسی که دینش دشمنی با مثلاً اسلام باشد آیا مجاز خواهد بود دینداری کند یا از دین او جلوگیری خواهد شد؟
در مورد آزادی رفاهی و آزادی از ترس هم بعدا بحث کنیم.
اما در مورد آن آقای رئیسجمهور، فرانکلین روزولت، آیا در چهار دورهی ریاسیت جمهوری ایشان که میشود ۱۴=۲-۱۶ سال مردم جهان از شیطنتهای آمریکا در امان بودند؟ اگر اشتباه میکنم بفرمایید، در زمان جنگ جهانی دوم ایشان زمامدار بودند و واقعهی پرلهاربر در ساحل هاوایی در زمان ایشان اتفاق افتاد که الآن بسیاری بر این باورند که این حمله نه توسط ژاپنیها که توسط خود آمریکا به این ناو بزرگ آمریکایی انجام شد و بسیاری از آمریکاییها کشته شدند تا افکار عمومی آمریکا اجازهی ورود ایالات متحده به طور مستقی و و علنی در جنگ جهانی را بدهند و بعد هم که واقعاً بمب اتمی ریختن بر دو شهر ژاپن بود که اگرچه در زمانن ترومن انجام شد ولی اجازهی ساخت این بمبها توسط روزولت داده شد. اشتباه میکنم؟ اینکه ایشان به همراهی استالین دیکتاتور شوروی و چرچیل سیاستمدار خبیث انگلیسی مبانی جهان پس از جنگ جهانی را نوشتند هم درست نیست؟ آن وقت این ترکیب جالب سه نفره برای شما جای شگفتی ندارد؟
در هر صورت در بارهی این ماجرای تاریخی که عنوان میکنید حقیر دسترسی خوبی به منابع تاریخی ندارم، ولو تاریخ معاصر باشد، بخاطر همین اجازه دهید کسی در این زمینهها با شما وارد صحبت و تبادل نظر باشد که به اندازهی شما مطلع باشد. حقیر فقط میدانم که به لحاظ تاریخی تأسیس کشور اسرائیل در فلسطین را هم به رأیگیری بعد از جنگ جهانی در سازمان ملل نسبت میدهند که در آن حتی انگلیس اگر اشتباه نکنم رأی موافق نداد! در حالیکه شواهد زیادی وجود دارد که این بحث توسط انگلیس و ... از مدتها قبل وجود داشته و مقدمهچینیهایی در این زمینه انجام شده بود. این یعنی وانمود کردن به چیزی که هدفش چیز دیگری است. همین مسأله ممکن است و تأکید میکنم که ممکن است در مورد آقای فرانکلین همه مصداق داشته باشد که بنده نمیدانم، خصوصاً که تا جایی که حقیر دیدم از بعد از ورشکستگی دولت آمریکا در اوایل قرن گذشته و ورود بانک فدرال به حکومت به صورت نامحسوس و در سایه کمکم رئیسجمهورهای آمریکا تنها در صورتی امکان زیاست جمهوری را پیدا میکردند که وفادار به انجمنهای فریماسونی باشند ... البته این مسأله بگیر نگیر داشت تا زمان جان اف. کندی که با ترور او دیگر رسماً همهی رئیس جمهورها فراماسون بودند، عوض بیلدربرگ و ... و البته درست است که کندی بعد از روزولت رئیسجمهور شد و حقیر مطمئن نیستم که خود روزولت هم فراماسون بوده یا نه. برای کسانی که مطلع نیستند هم عرض میکنم که فراماسون اگرچه در سطوح پایین آن عموماً به صورت شاخههای دانشجویی است به عنوان پیمانهای برادری شناخته میشوند ولی در سطوح بالای آن میشود حکومت پنهانی جهان توسط سرمایهدارها که در اصطلاح به آنها استکبار جهانی میگوییم و مطابق با مستندات الکس جونز آمریکایی و مسیحی هر از گاهی دور هم جمع میشوند تا سیاستهای کلان سال بعد را تصمیم گیری کنند، از تعیین رئیس جمهورهای کشورهای زیر نظرشان تا سیاستهای پولی و ... . یعنی دولت آمریکا به خودی خود قدرتی ندارد و عروسک ایشان است ... همینها هم بسط دهندهی شیطان پرستی و ... هستند و سنتهای فریماسونی اگرچه به علت رازپوشی اعضا همچنان در ابهاماتی میباشد ولی از قربانی کردن بچه و نوزاد را در دل خود دارد تا کارهای دیگر، و شیطان بزرگ هم به همین دلیل به ایشان گفته میشود. حالا اگر کسی بخواهد بداند که روزولت شیطان بوده یا نه (با وجود ساختن ان مجموعهی درمانی برای درمان مردم بیبضاعت و ...) باید اول ببیند که آیا او وابسته به این پیمانهای برادری بوده است یا خیر ... اگرچه موارد دیگری هم هست که راجع به ایشان گفته میشود، مثل اینکه آلمان اول به لهستان حمله کرد تا کشور متحد داچ را پایهگذاری کند بعد انگلیس و فرانسه به آلمان بخاطر این کارش اعلان جنگ کردند و بعد از اینکه درخواست آلمان برای صلح را نپذیرفتند آلمان از آمریکا خواست که میانجیگری کند و همین آقای روزولت بود که در خواست آلمان برای صلح را رد کرد و ... بسیاری معتقدند که علت امتناع روزولت این بود که آمریکا را که با دو اقیانوس از کشورهای دیگر دور بود و آتش جنگ زیاد بهش نمیرسید تبدیل به ابرقدرت کند ... اینها شیطانی نیست؟
[FONT=Microsoft Sans Serif] برنامهها هالیود، برای فرهنگ خودشان است؛ نه ما.
کسانی که این برنامهها را میبینند، آنرا از نمایندگیهای معتبر هالیوود خریدهاند، یا آنرا از اینترنت یا کلوپی گرفتهاند؟ که اگر آنرا با مجوز و به صورت مجاز نخریده باشند، دزدی است و اثر نامناسب این دزدی، خیلی بیشتر از اثر آن عکس نامناسب است.
هالیوود، برای سلیقههای متفاوت فیلم میسازد؛ برای کودکان، موش و گربه را میسازد، برای دانشمندان، برنامههای دانشی و برای دیگر سلیقهها نیز، برنامههای متناسب خودشان.
در مورد اینکه دیدن فیلمهای هالیوودی بدون پرداخت هزینه شرعاً چه حکمی دارد قبلاً گفتم و ظاهر امر این است که برای عموم مردم که فقط بیننده هستند و نه پخش کننده شرعاً مجاز است و در نتیجه اثر نامطلوب آن عکسها و صحنهها و ترویج تفکر غربی و برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی خیلی بیشتر از بحثی است که شما تحت عنوان دزدی بیان میکنید ...
اما در مورد فیلمها و کارتونهای آنها که بحث زیاد است، لیکن آنچه کمتر رویش بحث شده همان برنامههای علمی ایشان است. در برنامههای ایشان که عموماً مخاطب نه دانشمند که دوستدار دانش و کنجکاو را بینندهی خود میدانند نظریهها به صورتی بیان میشوند که کسی که از پای این فیلمها بلند میشود گمان میکند مسائل غریبی از عالم را فهمیده است در حالیکه آنها گاهی مربوط به مشاهدات علمی هستند و در باقی موارد مربوط به نظریههای دانشمندان در مورد آنها میباشند و این نظریهها عمدتاً دارای اشکالات متعدد هستند ولی شک و تردید در نظریهها نیست که منتقل میشود و این شک و تردیدها بیشتر در مقالات و کتابهای علمی (نه دربارهی علم از بیرون از دنیای علم) هستند که بیان شده و تحلیل میشوند. اثرش هم این میشود که فرد علمدوست و کنجکاو فراموش میکند که اینها نظریه بودهاند و از نظریهی مهبانگ و نظریهی ریسمان و نظریهی تکامل داروینی و ... طوری صحبت میکند که انگار در مورد قطعیات دنیای علم دارد صحبت میکند. بر همین اساس هم میپرسد آیا اسلام با این یافتهها(!)ی علمی سازگار است؟
[FONT=Microsoft Sans Serif][FONT=Microsoft Sans Serif]همانگونه که انقلاب ایران - که از نظر علمی - تحلیلی کار چندان سودمندی برای ایران نکرده است - به یکباره نمیتواند جامعه را درست کند، وضع حقوق بشر - که انقلابی در قانونهاست - نیز، نمیتواند در چند سال، رفتار جهان (نه یک کشور) را درست کند.
بحث ما سر این است که حقوق بشر تدوین شده توسط این افراد اصلاً پتانسیل درست کردن جهان را ندارد و به خودی خود عیب و نقص دارد.
یا علی
آقای عظیم، خدا قوت :Kaf:
یک دفعه نوشتارهای پاسخ گوی این گفتار را هم مورد مرحمت قرار دهید و ویرایش یا پاکش کنید! زیرا آن نوشتهها، از زیرِ دستان پرتوان شما در رفته است و شما آنرا پاک، یا ویرایش نکردهاید.
شما چگونه نوشتارهای نامربوط را پاک میکنید ولی نوشتهی ابتداییِ پاسخگوی این گفتار را که باعث ایجاد همهی این انحرافها شده است را ویرایش یا پاک نمیکنید؟ و چرا هرکسی هم در مورد نامربوط بودن پاسخ ایشان سخنی بگوید، سخنش را ویرایش میکنید؟
قضاوت را به کدام مدیر بسپارم؟
width: 700
[TR]
[TD][/TD]
[TD="align: left"]گفت: نزدیک است والی را سرای؛ آنجا شویم[/TD]
[TD][/TD]
[TD]گفت: والی از کجا در خانهی خمّار نیست؟[/TD]
[/TR]
به گفتهی بزرگ این کشور، مگر قانون فصل الخطاب نیست؟
پس چگونه پاسخ نامربوط کارشناس دستنخورده باقی مانده است ولی پاسخ بیشتر کاربران ویرایش شده است؟
حقوق بشر، پس از جنگ جهانی دوم (که جنگی نژادپرستانه بود و هر نژادی، جز نژاد آلمانی را کوچک و تحقیر میکردند) وضع شد که چهار اصل دارد: «آزادی بیان، آزادی دین، آزادی زندگی - رفاهی (مردم باید در رفاه باشند) و آزادی از ترس (هیچکس حق ندارد دیگری را در کشوری بیازارد). این آزادیها را فرانکلین دلانو، رئیس جمهور آمریکا، پیشنهاد میکند که وی تنها رئیس جمهور آمریکا (و به نوعی جهان) است که چهار بار رئیس جمهور شده است. پس وی مرد عمل بوده است که مردم چهاربار انتخابش کردهاند و کارهای خوبی که برای مردم کرده است، در تاریخ ثبت شده است.
اینکه پس از وی، کسانی آمدند و از این قانونها سواستفاده کردهاند، همانند این است که کسانی پس از پیامبر اسلام، از دستورهای وی سواستفاده کردهاند.
سلام علیکم
بزرگوار اگز به اول بحث رجوع می کردید ومطاعه می نمودید که شاید هم کرده اید. سوال کننده اصلی سخنی داشتن در مورد برتری منشور حقوق بشر بر دستورات اسلامی واینکه این منشور انسانی تر است.
ما هم تا بحال در مقام تبیین معارف قرآنی ومنشور حقوق بشر بودیم ومبنا ی اینها ودلایل برتری معارف قرآن در زمینه هایی که بحث شده، وتا بحال هم نگفته ایم که همه بندها وموارد این منشور غلط است ولی سخن در این است که این منشور بر اساس اصالت ماده وعدم وجود چیزی غیر از ماده نوشته شده است. لذا اصولا چنین چیزی با زندگی یک مومن نمی سازد که محو رعمل خود را این منشور قرار دهد.
کسانی که این برنامهها را میبینند، آنرا از نمایندگیهای معتبر هالیوود خریدهاند، یا آنرا از اینترنت یا کلوپی گرفتهاند؟ که اگر آنرا با مجوز و به صورت مجاز نخریده باشند، دزدی است و اثر نامناسب این دزدی، خیلی بیشتر از اثر آن عکس نامناسب است.
هالیوود، برای سلیقههای متفاوت فیلم میسازد؛ برای کودکان، موش و گربه را میسازد، برای دانشمندان، برنامههای دانشی و برای دیگر سلیقهها نیز، برنامههای متناسب خودشان.
البته علی الظاهر کسانی ک خود رد آمریکا ودیگر کشورها این فیلم ها رانگاه می کنند نظری غیر از نظر شما دارند واز نقشی که هالیوود ورسانه در فروپاشی ارزشها وکثرت بی بند باری داشته است ناله می کنند.
سلام علیکم
بزرگوار اگز به اول بحث رجوع می کردید ومطاعه می نمودید که شاید هم کرده اید. سوال کننده اصلی سخنی داشتن در مورد برتری منشور حقوق بشر بر دستورات اسلامی واینکه این منشور انسانی تر است.
ما هم تا بحال در مقام تبیین معارف قرآنی ومنشور حقوق بشر بودیم ومبنا ی اینها ودلایل برتری معارف قرآن در زمینه هایی که بحث شده، وتا بحال هم نگفته ایم که همه بندها وموارد این منشور غلط است ولی سخن در این است که این منشور بر اساس اصالت ماده وعدم وجود چیزی غیر از ماده نوشته شده است. لذا اصولا چنین چیزی با زندگی یک مومن نمی سازد که محو رعمل خود را این منشور قرار دهد.
من در مورد درستی قانون اسلامی یا حقوق بشر سخنی نگفتهام؛ بلکه گفتم باید تنها در مورد این دو قانون سخن گفت و کاری به رفتار کسانی که خود را دوستدار این قانون میدانند (ولی از آن سواستفاده میکنند) نداشته باشیم؛ چون رفتار هردو طرف قانونگذار، پر از ایراد و ستمگری است و هیچ تفاوتی میان ستمگری آمریکاییها و بزرگان اسلامی نیست. اگر بزرگانی که خود را پیرو قرآن میدانند، همان زور و بازوی آمریکا را میداشتند، در ستمگری، همانند آمریکا میبودند.
این را در مقیاس کوچکتر میتوان دید:
تحریم: ایرانیان سنیمذهبان (که امروزه جمعیتشان با شیعهها برابر شده است) و اقلیتهای مذهبی را تحریم بسیار میکنند و از رشد اینان چه در زمینهی سیاسی و چه در زمینهی اقتصادی، جلوگیری میکنند.
سرکوب: ایرانیان، به شدت آزادی اندیشه را سرکوب میکنند تا آنجایی که یکی از قانونهای سایتهای اینترنتی، ممنوع بودن بحث سیاسی است.
دزدی: ...
دروغگویی: ایرانیان به شدت درغگویی میکنند تا مردم ساده گمان کنند ما در حال پیشرفت هستیم. نمونه: گفته شد که سایپا کاشان، نماد خودکفایی و ارادهی ملی است. درحالی که کرهایها آنرا راهاندازی کردند. گفته شد: خودروی تیبا، خودرویی صددرصد ایرانی است؛ در حالی موتور تقویت شدهی پراید است که در کشور بیگانه (فرانسه) تقویت شده است.
و ...
بسیاری از قانونهایی که اکنون داریم، پیش از این اسلامی بودند و کاملاً قانون اسلامی آن، منسوخ شده است. همچون: حق رأی داشتن زنان.
این قانون، تا سال (41) وجود داشت که طبق آموزههای اسلامی، زنان در شمار دیوانگان و ناقصان عقلی قرار میگیرند و حق رأی دادن ندارند. که پس از برداشته شدن این قانون، مبلغین اسلامی به شدت در برابر آن ایستادند؛ چون داشتن حق رأی برای زنان را، یک قانون غیر شرعی میدانستند! (نگاه شود به اصول ششگانهی انقلاب سفید)
خب، این قانون که گفته میشد یک قانون اسلامی است؛ یک قانون کاملا ضد انسانی بود و اگر از حقوق بشر استفاده نمیشد، امروزه نیز، زنان (نیم جامعه) در شمار دیوانگان و معلولان عقلی قرار میگرفتند، بدون هیچ دلیل و مدرکی! نمونهی دیگر: دیه زن، طبق آموزههای اسلامی، نصف مرد است.
قانونگذاران با این فلسفه (توجیه) که دیهی مرد را زن میبرد؛ این قانون را عقلی میدانند. ولی هنگامی که دقیقتر میشویم، میبینیم که دیهی نقص عضو (که پولش برای خود طرف است) نیز، در زنان نصف است! در صورتی که با آن فلسفهی گذشته، باید نقص عضو زن، دو برابر مرد دیه میداشت. چون زن معلول، بیشوهر و شکنندهتر میشود؛ پس باید حمایت مالیِ بیشتری شود.
البته علی الظاهر کسانی ک خود رد آمریکا ودیگر کشورها این فیلم ها رانگاه می کنند نظری غیر از نظر شما دارند واز نقشی که هالیوود ورسانه در فروپاشی ارزشها وکثرت بی بند باری داشته است ناله می کنند.
نه به چنین کشوری که بر خلاف اعلامیه حقوق بشر پیش بره و ادعا کنه که حقوق بشر رو رعایت کرده هم به نظر من اعتراض وارده
اینکه کسی که مدعیه پایبندی بر اصول حقوق بشر هست ولی در عمل کوتاهی در اجرای اون کنه دلیلی بر اشتباه بودن مفاد اعلامیه حقوق بشر نیست ایراد به مدعی وارده نه اصول اعلامیه حقوق بشر
چه کسی این حقوق بشر را اجرا میکنه؟ ایا غیر از این مدعیان حقوق بشر است ؟ سخن زیبا میگن تا مردم جهان رو گول بزنن و الا خودشان بزرگترین جنایات رو میکنن و این حرفها رو میزنن برای عوام فریبی
حقوق بشر در رابطه با حقوق انسانهاست نه وضع زندگی آنها و همانطور که به قول شما زن غربی بی پول مجبور به تن فروشی میشود زن مسلمان هم به همین ورطه میفتد با این تفاوت که قبل از اینکه وارد عملیات با طرف مقابل شود یک وردی میخواند! سعی هم نکنید که صیغه را توجیه کنید. تمام کسانی که صیغه را توجیه میکنند اگر بهشان بگویی اول از دختر خودت شروع کن بهشون برمیخوره پس صیغه=تن فروشی شرعی! این هم که میگویید صیغه برای این کار ساخته نشده هم از آن حرفاست! من از شما میپرسم در حالت عادی چند درصد زنان انقدر هوس دارند که به قیمت آبروشون صیغه ای بشن؟! از صیغه سوء استفاده نشده چون اصولا استفاده از صیغه برای همان تن فروشی هست.
صیغه کلی شرائط دادرد . اول اینکه باید عده نگه داشته شود یعنی فاصله هر صیغه باید چند ماه که در فقه امده باشد . این صیغه چکار داره به فاحشگی که ....
بنده پستی دادم و گفتم وقتی که پست های بنده را بی دلیل حذف و ویرایش میکنید من در این تاپیک دیگر پستی نمیدم ولی ظاهرا این پستم هم بی ارتباط با موضوع بحث بوده (!:Moteajeb!:!) و جناب عظیم حذفش کردند!!!:khaneh:
چماقدار عزیز جناب عظیم لطفا این پست را پاک نکنید تا دیگر کسی پستی رو از من نقل قول نکنه!
سلام علیکم مجدد،
جناب آبرنگ، اگر مایل باشید به دور از مصداقهای عملکردی موافقان حقوق بشر غربی و موافقان حقوق انسان قرآنی و اسلامی (که البته به نظر ما موضوعیت دارد ولی فعلاً نادیدهاشان میگیریم) برویم سراغ خود حقوق تعریف شده برای انسان در این دو مکتب تجددخواهی و الهی و دیدگاههای مخالف خود را نقد کنیم، یعنی به بحث اصلی برگردیم بعد از بررسی حواشی بسیار پیرامون آنها. (جناب mir@ شما هم اگر مایل بودید به بحث بازگردید :Gol:)
مثلا ما ادعا میکنیم که حقوق بشر در اسلام عقلی است. برای شروع بحث هم از شما میخواهیم که بفرمایید به عنوان یک حدس اولیه چه حقوقی را برای انسان فرض میکنید که باید قائل بود. شما حدسهایی بزنید تا کمکم با کمک هم کاملشان کنیم و چکشکاریشان کنیم و اگر ادعای ما درست باشد باید برسیم به حقوق بشر اسلامی. معتقدیم که اگر ادعای خود را نتوانیم ثابت کنیم (نه به دلیل غلط بودنش که به دلیل وسع محدودمان از علم و عقل) حداقل میتوانیم نشان دهیم که حقوق بشر غربی مبنای عقلی ندارد و فطری و قطعی نیست و تنها یک پیشنهاد از بین پیشنهادهای ممکن بسیار است و در نتیجه عقلا نمیتوان آنها را به عنوان حقوق مسلم بشری دانست ...
آیا قبول دارید که همان چهار اصلی که فرموده بودید زیربنای حقوق بشر غربی هستند را حدسهای اولیه بگیریم؟ آزادی بیان، آزادی در دین، رفاه و امنیت؟ اگر بله لطفاً با کمی توضیح و تفسیر اصول مورد نظر را بیان کنید تا مثلاً دقیقا منظور شما از این حقوق را متوجه بشویم. مثلاً اینکه اگر آزادی بیان را از اصول میدانید آیا برای آن محدودیتی قائل هستید یا خیر؟ چه محدودیتهایی و چرا؟ همچنین برای آزادی در دین و دینداری؟ همچنین برای رفاه؟ آیا ثروت مساوی برای همه (مثل کومونیسم) منظورتان است یا چیز دیگر؟
ممنون میشوم اگر دوستان دیگر هم از موافق و مخالف و ممتنع کمک کنند و اگر چیز دیگری بجز این چهار مورد --یا مواردی که دوستان به عنوان حدس اولیه اعلام میکنند-- را به ذهنشان میرسد بیان کنند تا اضافه کنیم و رویشان بحث کنیم که آیا برای زندگی در یک اجتماع تزاحمی با حقوق دیگران ایجاد میکند یا خیر و اگر بله چطور باید محدودش کرد، آزادی پوشش و ... همگی از این موارد است. البته فعلاً بحث بر روی اصول است و اگر حق مورد نظر دوستان قابل برداشت از اصول مورد نظر دوستان بود از گفتن آن مگر به صورت حاشیه و مصداق و مثال خودداری کنند تا بحث قابل پیش بردن باشد. ان شاء الله کارشناسان محترم هم در بحث جامعهشناسی و روانشناسی و ... به کمک بحث بیایند تا بحث در بنبست نیفتد ...
با تشکر از همگی دوستان و کارشناسان محترم و صبور
یا علی
پسنامه: بحث حقوق بشر از بحثهای زیربنایی است که در اکثر تاپیکها منشأ افتراق و اختلافهاست، اگر خدا بخواهد و بشود رویش به توافقی نسبی رسید شاید خیلی مسائل حل شوند
من در مورد درستی قانون اسلامی یا حقوق بشر سخنی نگفتهام؛ بلکه گفتم باید تنها در مورد این دو قانون سخن گفت و کاری به رفتار کسانی که خود را دوستدار این قانون میدانند (ولی از آن سواستفاده میکنند) نداشته باشیم؛ چون رفتار هردو طرف قانونگذار، پر از ایراد و ستمگری است و هیچ تفاوتی میان ستمگری آمریکاییها و بزرگان اسلامی نیست. اگر بزرگانی که خود را پیرو قرآن میدانند، همان زور و بازوی آمریکا را میداشتند، در ستمگری، همانند آمریکا میبودند.
این را در مقیاس کوچکتر میتوان دید:
تحریم: ایرانیان سنیمذهبان (که امروزه جمعیتشان با شیعهها برابر شده است) و اقلیتهای مذهبی را تحریم بسیار میکنند و از رشد اینان چه در زمینهی سیاسی و چه در زمینهی اقتصادی، جلوگیری میکنند.
سنی مذهبان در کدام تحریم هستند. اولا از کجا می فرمایید تعداد سنی مذهبان به اندازه شیعه ها است. که اینطو رنیست. اما همین سنی مذهبان نماینده مجلس دارند، در مراکز علمی براحتی درس می خوانند بطوری که در برخی دانشکده ها اکثریت با اهل سنت است. د رشهرهای سنی نشین در صدا وسما برنامه دارند یا حتی در شهرهای خودشان شبکه مستقل دارند مثل مهباد که با اینکه یک شهرستان است شبکه مستقل دارد. واینها بدون حمایت نظام امکان پذیر نیست. وشما این شرایط رفاهی اهل سنت ایران را با ترکیه مقایسه کن که 25 ملیون ا زجمعیت تقریبا هشتاد ملیونی آن علویون هستند ولی همیشه در مضیقه وفشار دولت هستند.
از طرف دیگر برخی از همین برداران اهل سنت ما برخلاف قوانین نظام براحتی سوخت کشور را برای منافع خود قاچاق می کنند در شهرستان سیستان وبلوچستان که اوایل انقلاب خیلی از مردم آن شیعه بودند با توطئه ونقشه اکثریت را سنی کردند. در همین شهر تروریستهایی در مدارس اهل سنت تربیت شدند که تنها یک قلم از آنها عبدالمالک ریگی بود که صدها بی گناه را به خاک وخون کشید.
با اینکه برخی از بزرگان ومردم اهل سنت در این کشور با ما روراست نبوده اند واز قبل تروریسم ضربهای هولناکی بر کشور وارد کردند ولی کشور ما هیچوقت آنها را از حقوق ومزایایشان محروم نکردیم. وحساب همه آنها را با قاچاقچی ها وتروریستها یکسان ندانستیم.
سرکوب: ایرانیان، به شدت آزادی اندیشه را سرکوب میکنند تا آنجایی که یکی از قانونهای سایتهای اینترنتی، ممنوع بودن بحث سیاسی است.
اولا آزادی همه جا چارچوب دارد والان در دانشگاههای ما دانشجویان ودر سای رمراکز علمی نظرات خود را ابراز می کنند وحول مسائل مختلف بحث می کنند آیا این آزادی بیان نیست؟ اینکه روزنامه های سکولار وحزب های مختلف چاپ می شود آزادی بیان ومطبوعات نیست؟
دروغگویی: ایرانیان به شدت درغگویی میکنند تا مردم ساده گمان کنند ما در حال پیشرفت هستیم. نمونه: گفته شد که سایپا کاشان، نماد خودکفایی و ارادهی ملی است. درحالی که کرهایها آنرا راهاندازی کردند. گفته شد: خودروی تیبا، خودرویی صددرصد ایرانی است؛ در حالی موتور تقویت شدهی پراید است که در کشور بیگانه (فرانسه) تقویت شده است.
اولا باید دید این دروغگو کیست ودروغگویی مدیر عامل یک شرکت را به کل نظام وهمه مردم سرایت نداد. ثانیا اینکه کشور ما زا نظر علمی ورفاه زندگی وامکانات رفاهی ومسائل دیگر مثل آزادی بیان، مطبوعات، حضو ردر عرصه های مختلف نسبت به زمان شاه پیشرفت فوق العاده ای داشته است قابل کتمان نیست. پس نگوییم دروغگویی است. بله ایراداتی هم هست که باید همه مسئولین پایبند باشند وبا مردم صادق باشند. ولی اینهار ا نمی توان به نظام نسبت داد.
این قانون، تا سال (41) وجود داشت که طبق آموزههای اسلامی، زنان در شمار دیوانگان و ناقصان عقلی قرار میگیرند و حق رأی دادن ندارند. که پس از برداشته شدن این قانون، مبلغین اسلامی به شدت در برابر آن ایستادند؛ چون داشتن حق رأی برای زنان را، یک قانون غیر شرعی میدانستند!
آنچه مهم است این قانون الان هست وهمه مبلغین ویا قشرهای تحصیل کرده در قبال این قوانین نایستاده اند چون در اینصورت تصویب نمی شد. اگر شما به آزادی بیان قائل هستید مسلم هر کسی موافق ومخالف حق ابراز رای دارد واین مبلغین هم که اشاره می کنید نظر خود را ابراز کرده اند. مگر اینکه شما آزادی بیان را معطوف به افراد خاصی بدانید. که البته آنچه الان وجود دارد دیدگاه این مبلغین اجرا نشده است.
قبل از سال چهل وچهار که حکومت ست شاه واعوان وانصار او بود واگر آنها زنها را بی عقل می دانستند نباید به پای جمهور یاسلامی نوشته شود. در همین جمهوری اسلامی شما شاهد هستید که زنان در بخش ها ومناصب مختلف حضور دارند.
نمونهی دیگر: دیه زن، طبق آموزههای اسلامی، نصف مرد است.
قانونگذاران با این فلسفه (توجیه) که دیهی مرد را زن میبرد؛ این قانون را عقلی میدانند. ولی هنگامی که دقیقتر میشویم، میبینیم که دیهی نقص عضو (که پولش برای خود طرف است) نیز، در زنان نصف است! در صورتی که با آن فلسفهی گذشته، باید نقص عضو زن، دو برابر مرد دیه میداشت. چون زن معلول، بیشوهر و شکنندهتر میشود؛ پس باید حمایت مالیِ بیشتری شود.
مرد مسئول خانواده وهزینه های آن است ولی زن چنین نقشی ندارد وآنچه برای زن گرفته می شود برا یخودش است وهر کسی که به او می رسد. اما مردی که مرده سرپرست خانواده ای بوده که الان باید هزینه هایش تامین شود.
اشتباه نکنید مرد مسئول است هزینه زندگی خانواده اش را تامین کند وپولی که برا ینقص عضو می گیرد ومسلم مدتها بی کار می ماند باید برای خانواده اش خرج کند وچیزی برای خودش نمی ماند اما زن چنین مسئولیتی ندارد.
مدرک؟
کتاب زنان عفاف را یر می گزینند. از نویسنده آمریکایی. ومصحبه های زنان بازیگر هالیوود.
این مدعیان حقوق بشر مگر از صدام حمایت نکردند . مگر همین الان از آل سعود که همه میدانند مطلقا مستبد و دیکتاتور هستند حمایت نمیکنند .
پس بدانید این حقوق بشر ملعبه دست اینها است
از دید من، این گفت و گو بیهوده است. زیرا شما پیشفرضهای استواری دارید که شرط بیطرفی در گفت و گو را خدشهدار میکند.
همچون:
مثلا ما ادعا میکنیم که حقوق بشر در اسلام عقلی است.
شما از ابتدا قانونهای موجود که گفته میشود اسلامی هستند را، کاملا درست میدانید ولی قانونهای غربی را، نه. و در ادامه گفتهاید: «اگر هم نتوانید برتری قانونهای اسلامی را نشان دهید (آنهم نه بهخاطر اشتباه بودنش، بلکه به دلیل مسلط نبودنتان در این مباحث؛ پس صددرصد درستاند ولی شما نمیتوانید درستی آنرا ثابت کنید)، نادرستی حقوق بشر (که از هماکنون به نادرستی آن اعتقاد دارید) را میتوانید ثابت کنید:
معتقدیم که اگر ادعای خود را نتوانیم ثابت کنیم (نه به دلیل غلط بودنش که به دلیل وسع محدودمان از علم و عقل) حداقل میتوانیم نشان دهیم که حقوق بشر غربی مبنای عقلی ندارد و فطری و قطعی نیست و تنها یک پیشنهاد از بین پیشنهادهای ممکن بسیار است و در نتیجه عقلا نمیتوان آنها را به عنوان حقوق مسلم بشری دانست.
چنین گفت و گویی، آب در هاون کوبیدن است.
به هر روی، از بیکاری بهتر است!
آیا قبول دارید که همان چهار اصلی که فرموده بودید زیربنای حقوق بشر غربی هستند را حدسهای اولیه بگیریم؟ آزادی بیان، آزادی در دین، رفاه و امنیت؟ اگر بله لطفاً با کمی توضیح و تفسیر اصول مورد نظر را بیان کنید تا مثلاً دقیقا منظور شما از این حقوق را متوجه بشویم. مثلاً اینکه اگر آزادی بیان را از اصول میدانید آیا برای آن محدودیتی قائل هستید یا خیر؟ چه محدودیتهایی و چرا؟
سخن بر سر آزادی سخن، هنوز هم آنگونه که باید و شاید، به فرجام نرسیده است ولی در کشورهای غربی، شما میتوانید کسی را نقد کنید (همچون برنامههای بسیاری که در نقد رئیسجمهور، پلیس و ... ساخته شدهاند ولی در ایران چنین چیزی نیست یا بسیار غیر مستقیم و همراه با استعاره، مجاز و کنایه گفته میشود) ولی اگر به کسی بخواهید بهصورت مستقیم اتهامی وارد کنید، شما را به دادگاه میکشند تا سخن خود را ثابت کنید.
از نظر من نیز، چنین چیزی درست است.
همچنین برای آزادی در دین و دینداری؟
ما آیههای بسیاری در قرآن نیز داریم که آزادی دین را بازگو کرده است (اگرچه با توجیههایی نادیده گرفته میشوند (قانون مسلمانی) ولی از دید من، هرکسی آزاد است که بیدین، مسلمان، زردشتی و هرچه که میخواهد باشد و در این مورد، بزرگان تنها پیشنهاد بدهند یا در برابر یکدیگر گفت گو داشته باشند تا مردم، سخنی را که درست میدانند، برگزینند. «ای پیامبر، تو تنها مبشر و بیم دهنده هستی»
همچنین برای رفاه؟ آیا ثروت مساوی برای همه (مثل کومونیسم) منظورتان است یا چیز دیگر؟
بله ثروت باید به صورت درست پخش شود که اسلام در این زمینه، قانونهای بسیار خوبی دارد. (لطفا در مورد قانون سخن بگویید؛ نه قانونگذاران یا سرمایهدارنی که از قانون سواستفاده میکنند).
مرد مسئول خانواده وهزینه های آن است ولی زن چنین نقشی ندارد وآنچه برای زن گرفته می شود برا یخودش است وهر کسی که به او می رسد. اما مردی که مرده سرپرست خانواده ای بوده که الان باید هزینه هایش تامین شود.
اشتباه نکنید مرد مسئول است هزینه زندگی خانواده اش را تامین کند وپولی که برا ینقص عضو می گیرد ومسلم مدتها بی کار می ماند باید برای خانواده اش خرج کند وچیزی برای خودش نمی ماند اما زن چنین مسئولیتی ندارد.
نوزاد پسر چه ؟ او هم قیم مادرش است و نان آور خانواده که دیه اش بالاتر است از دیه ی مادرش؟
در مورد نقض عضو مثلا دیه ی موهای مرد چرا بیشتر از زن است ؟ غیر از این است که در اسلام موی زن به عنوان زیبایی برتر شناخته شده و باید پوشانده شود ؟ چه کسی زن کچل میخواهد ؟ ولی مرد ها امروزه خودشان برای زیبایی کچل میکنند !
اولا باید دید این دروغگو کیست ودروغگویی مدیر عامل یک شرکت را به کل نظام وهمه مردم سرایت نداد. ثانیا اینکه کشور ما زا نظر علمی ورفاه زندگی وامکانات رفاهی ومسائل دیگر مثل آزادی بیان، مطبوعات، حضو ردر عرصه های مختلف نسبت به زمان شاه پیشرفت فوق العاده ای داشته است قابل کتمان نیست. پس نگوییم دروغگویی است. بله ایراداتی هم هست که باید همه مسئولین پایبند باشند وبا مردم صادق باشند. ولی اینهار ا نمی توان به نظام نسبت داد.
وقتی صدا و سیمای کشور ما که میداند اینها دروغ می گویند ، می آید تبلیغ میکند اینها را و به دروغ میگوید اینها ملی هستند ، انسان دیگر چه باید بگوید ؟
مثلا افتضاح گوشی های glx که ایران واردشان میکند و به اسم گوشی ایرانی ، به خورد مردم میدهد و آن وقت تبلیغ های گوشی صد در صد ایرانی را هم میکنند و میگویند افتخار ایرانی است. ولی متاسفانه گوشی های glx سار بسیار وحشتناکی دارند و در کوتاه مدت حدود 5 یا بیشتر از استاندارد گوشی های جهانی ، اشعه ی مضر به بدن و سر خریدار خود میفرستند
درود:Gol:
امیدوارم پهلوان عظیم، سخنان مرا ویرایش نکنند؛ زیرا پاسخ به نوشتار آقای کریم، سخن را به بیراهه میکشاند.
سنی مذهبان در کدام تحریم هستند. اما همین سنی مذهبان نماینده مجلس دارند، در مراکز علمی براحتی درس می خوانند بطوری که در برخی دانشکده ها اکثریت با اهل سنت است. د رشهرهای سنی نشین در صدا وسما برنامه دارند یا حتی در شهرهای خودشان شبکه مستقل دارند مثل مهباد که با اینکه یک شهرستان هشتاد ملیونی آن علویون هستند ولی همیشه در مضیقه وفشار دولت هستند.
آیا یک سنی، میتواند رهبر ایران شود؟ - هزاران دلیل میآورند که، نه؛ همانگونه که آمریکا برای تحریم ایران، هزاران دلیل میآورد.
نام یک رئیس جمهور سنی را، نام ببرید.
نام یک وزیر سنی را، نام ببرید.
هنگامی که سنیها نمیتوانند در سرنوشت کشور به صورت مستقیم اثرگذار باشند، این همان تحریم و سرکوبگری است که بزرگان، آنرا محکوم و ضدبشر میخوانند.
اولا از کجا می فرمایید تعداد سنی مذهبان به اندازه شیعه ها است. که اینطو رنیست
یکی از دلیلهایی که امروزه سیاستمدارن زیاد به رشد جمعیت توجه میکنند، افزایش جمعیت سنیمذهبان و کاهش شیعهها در کشور است که جمعیت سنیها و شیعهها در اول ابتدایی، با هم برابر شدهاند. (نگاه شود)
از طرف دیگر برخی از همین برداران اهل سنت ما برخلاف قوانین نظام براحتی سوخت کشور را برای منافع خود قاچاق می کنند در شهرستان سیستان وبلوچستان که اوایل انقلاب خیلی از مردم آن شیعه بودند با توطئه ونقشه اکثریت را سنی کردند. در همین شهر تروریستهایی در مدارس اهل سنت تربیت شدند
آیا شیعهها، چنان کارهایی نمیکنند؟
که تنها یک قلم از آنها عبدالمالک ریگی بود که صدها بی گناه را به خاک وخون کشید
اینگونه آدمها، اگرچه ستمکار هستند؛ ولی باید دید که چه زمینههایی باعث شده است که تا این اندازه کینهای شوند. بدونشک، هیچ کسی بدون پیشزمینه چنان کارهایی را نمیکند ولی ما، تنها فرجام کار را نگاه میکنیم.
همچون شاهین نجفی که نمیبینیم وی را در جوانی زندانی کردند و در زندان چه بلاهایی، به اسم اسلام، سرش آوردهاند که اینگونه کینه به دل گرفته است. بلکه تنها حال را میبینیم.
به هر روی، اگر ریگی سنی است و ستم کرده است، آقایانی که اختلاس میکنند و خون مردم را میمکن نیز، شیعه هستند.
با اینکه برخی از بزرگان ومردم اهل سنت در این کشور با ما روراست نبوده اند واز قبل تروریسم ضربهای هولناکی بر کشور وارد کردند ولی کشور ما هیچوقت آنها را از حقوق ومزایایشان محروم نکردیم. وحساب همه آنها را با قاچاقچی ها وتروریستها یکسان ندانستیم.
نه تو را به خدا بفرمایید مردم بیگناه را افزون بر همهی فشارهایی که برشان وارد است، با چوب قاچاقچی بودن هم برانید!
منت میگذارید؟
اولا آزادی همه جا چارچوب دارد والان در دانشگاههای ما دانشجویان ودر سای رمراکز علمی نظرات خود را ابراز می کنند وحول مسائل مختلف بحث می کنند آیا این آزادی بیان نیست؟ اینکه روزنامه های سکولار وحزب های مختلف چاپ می شود آزادی بیان ومطبوعات نیست؟
بله آزادی در مطبوعات در آن اندازه است که تا سخنی بگویند، درشان را تخته میکنند! (نام ببرم؟)
چرا ما در ایران شبکهی خصوصی نداریم؟
چرا شبکهی سراسری که مربوط به اقلیتها باشد، نداریم؟
اولا باید دید این دروغگو کیست ودروغگویی مدیر عامل یک شرکت را به کل نظام وهمه مردم سرایت نداد. ثانیا اینکه کشور ما زا نظر علمی ورفاه زندگی وامکانات رفاهی ومسائل دیگر مثل آزادی بیان، مطبوعات، حضو ردر عرصه های مختلف نسبت به زمان شاه پیشرفت فوق العاده ای داشته است قابل کتمان نیست. پس نگوییم دروغگویی است. بله ایراداتی هم هست که باید همه مسئولین پایبند باشند وبا مردم صادق باشند. ولی اینهار ا نمی توان به نظام نسبت داد.
شما چگونه رفتار برخی سنیمذهبان را به بقیه نسبت میدهید و یا اگر هم نسبت نمیدهید، منت سرشان میگذارید ولی رفتار شیعهها را، تنها به خودشان نسبت میدهید (نه دین و مذهبشان)؟
آنچه مهم است این قانون الان هست وهمه مبلغین ویا قشرهای تحصیل کرده در قبال این قوانین نایستاده اند چون در اینصورت تصویب نمی شد.
ایستادند، خوب هم ایستادند. و به خاطر همین ایستادگی، شاه را مجبور به گرفتن همهپرسی کردند و هنگامی که بیشتر مردم موافق آن قانون بودند، دیگر کاری از دست مبلغین اسلامی برنیامد.
اگر شما به آزادی بیان قائل هستید مسلم هر کسی موافق ومخالف حق ابراز رای دارد واین مبلغین هم که اشاره می کنید نظر خود را ابراز کرده اند.
البته مبلغین دیدگاه خود را از زبان اسلام بیان کردند. یعنی گفتند: «اسلام چنین چیزی را ممنوع میداند(نه ما)» و این جفایی بر اسلام است که هنوز هم که هنوز است، انجام میشود.
قبل از سال چهل وچهار که حکومت ست شاه واعوان وانصار او بود واگر آنها زنها را بی عقل می دانستند نباید به پای جمهور یاسلامی نوشته شود.
کسانی که طرفدار آن قانون (ممنوعیت حق رأی برای زنان) بودند، از انقلابیون نیز بودند که برجستهترینِ آنها، روح الله خمینی بود.
در همین جمهوری اسلامی شما شاهد هستید که زنان در بخش ها ومناصب مختلف حضور دارند.
نمیتوانند ندهند.
همانند این است که بزرگان، برای نشان دادن صلح طلبی ایران، با غرور میگویند: «ایران در دویست سال گذشته، هیچ جنگی نکرده است».
خب باید دید که ایران در این دویستسال، میتوانسته جنگ بکند و نکرده است؛ یا نه؛ ایران در این دویستسال، کشوری بدبخت و فلکزده بوده است که حتی توان دفاع از خود را هم نداشته است (چنین کشوری، حتی اگر میخواسته، نمیتوانسته جنگ بکند).
مرد مسئول خانواده وهزینه های آن است ولی زن چنین نقشی ندارد وآنچه برای زن گرفته می شود برا یخودش است وهر کسی که به او می رسد. اما مردی که مرده سرپرست خانواده ای بوده که الان باید هزینه هایش تامین شود.
اشتباه نکنید مرد مسئول است هزینه زندگی خانواده اش را تامین کند وپولی که برا ینقص عضو می گیرد ومسلم مدتها بی کار می ماند باید برای خانواده اش خرج کند وچیزی برای خودش نمی ماند اما زن چنین مسئولیتی ندارد.
گفته شد: «زنی که معلول میشود؛ در بیشتر مواقع، شوهرش را از دست میدهد و وی، بیسرپرست میشود».
همچنین مسئولیت زن در خانواده، کم از مرد نیست و زنی که معلول میشود، مشکلهای فراوانی برای خانواده به بار میآورد که پرداخت هزینههای آن، بسیار سخت است.
کتاب زنان عفاف را یر می گزینند. از نویسنده آمریکایی. ومصحبه های زنان بازیگر هالیوود.
نشانی دقیق بگذارید.
نام نویسنده؟
نام آن زنان مصاحبهگر؟
[FONT=Microsoft Sans Serif]درود:Gol:
از دید من، این گفت و گو بیهوده است. زیرا شما پیشفرضهای استواری دارید که شرط بیطرفی در گفت و گو را خدشهدار میکند.
همچون:
مثلا ما ادعا میکنیم که حقوق بشر در اسلام عقلی است.
شما از ابتدا قانونهای موجود که گفته میشود اسلامی هستند را، کاملا درست میدانید ولی قانونهای غربی را، نه. و در ادامه گفتهاید: «اگر هم نتوانید برتری قانونهای اسلامی را نشان دهید (آنهم نه بهخاطر اشتباه بودنش، بلکه به دلیل مسلط نبودنتان در این مباحث؛ پس صددرصد درستاند ولی شما نمیتوانید درستی آنرا ثابت کنید)، نادرستی حقوق بشر (که از هماکنون به نادرستی آن اعتقاد دارید) را میتوانید ثابت کنید:
معتقدیم که اگر ادعای خود را نتوانیم ثابت کنیم (نه به دلیل غلط بودنش که به دلیل وسع محدودمان از علم و عقل) حداقل میتوانیم نشان دهیم که حقوق بشر غربی مبنای عقلی ندارد و فطری و قطعی نیست و تنها یک پیشنهاد از بین پیشنهادهای ممکن بسیار است و در نتیجه عقلا نمیتوان آنها را به عنوان حقوق مسلم بشری دانست.
چنین گفت و گویی، آب در هاون کوبیدن است.
درود برادر،
اینکه پیشفرضهای حقیر برای خودم استوار است الحمدلله همینطور است، اما این ناقض بحث کردن نیست، کار ما میشود مناظره، هر کسی سعی دارد صحبت خود را اثبات کند، از یک نقطهی آغازین شروع میکنند و سعی میکنند خطی را عاقلانه ترسیم کنند که به مقصد مورد نظر خودشان برسد و البته چشمها مراقب هستند که جایی در این بین خطی به خطا کشیده نشود.
[FONT=Microsoft Sans Serif][FONT=Microsoft Sans Serif]به هر روی، از بیکاری بهتر است! سخن بر سر آزادی سخن، هنوز هم آنگونه که باید و شاید، به فرجام نرسیده است ولی در کشورهای غربی، شما میتوانید کسی را نقد کنید (همچون برنامههای بسیاری که در نقد رئیسجمهور، پلیس و ... ساخته شدهاند ولی در ایران چنین چیزی نیست یا بسیار غیر مستقیم و همراه با استعاره، مجاز و کنایه گفته میشود) ولی اگر به کسی بخواهید بهصورت مستقیم اتهامی وارد کنید، شما را به دادگاه میکشند تا سخن خود را ثابت کنید.
از نظر من نیز، چنین چیزی درست است.[FONT=Microsoft Sans Serif]
اگر بشود لطف کنید حدود آزادی بیان در قوانین حقوق بشر را دقیق مشخص نمایید که وارد مصداقها نشویم مگر به عنوان مثال و برای بهتر روشن شدن مطلب.
این نقد کردنی که میفرمایید مجاز است آیا محدودیت محتوایی و شکلی دارد یا همینکه اسمش انتقاد باشد از پیگیری در امان است؟ یعنی اینکه مثلاً فرض کنید چند خبر به عنوان مشاهدات عینی درج بشود و بگوییم این بر خلاف وعدههای داده شده است یک بحث است و اینکه تحلیل کنیم که به این دلیل و آن دلیل این به فلان معناست و یک طیف زیادی را مقصر نشان دهیم یا خوبیها و بدیها را با هم نشان ندهیم هم یک بحث است. البته قاعدتاً خود شما هم بحث دوم را مصداق تهمت میدانید که بخاطرش میشود شخص ادعا کننده را به دادگاه احضار کرد تا حرفش را اثبات کند؟ نقد غیرمنصفانه آیا معیاری برای تشخیص دارد و آیا مصداق سوءاستفاده از آزادی خواهد بود یا خیر؟
آیا طبق قوانین آزادی بیان مثلاً دشنام دادن به رئیسجمهور چه به عنوان یک شخصیت حقیقی و چه به عنوان یک شخصیت حقوقی مجاز است؟
[FONT=Microsoft Sans Serif][FONT=Microsoft Sans Serif]ما آیههای بسیاری در قرآن نیز داریم که آزادی دین را بازگو کرده است (اگرچه با توجیههایی نادیده گرفته میشوند (قانون مسلمانی) ولی از دید من، هرکسی آزاد است که بیدین، مسلمان، زردشتی و هرچه که میخواهد باشد و در این مورد، بزرگان تنها پیشنهاد بدهند یا در برابر یکدیگر گفت گو داشته باشند تا مردم، سخنی را که درست میدانند، برگزینند. «ای پیامبر، تو تنها مبشر و بیم دهنده هستی»[FONT=Microsoft Sans Serif]
ببینید این خیلی خوب است که شما قوانین اسلام را از ابتدا خوب میدانید ولی آیا آن وقت قوانین سازمان ملل را در تطابق کامل با قوانین اسلام میدانید، با تمرکز بر روی بحث آزادی دین؟ خوب به نظر حقیر بین نگاه قوانین حقوق بشر و اسلام به مقولهی دین یک تفاوت فاحش وجود دارد و آن اینکه تلقی قوانین سازمان ملل از دین همان بخش اعتقادات است. یعنی دین منهای اثر اجتماعی آن، یعنی دین به عنوان امری فردی، یک امر خصوصی و شخصی، نه به کسی ربطی دارد و نه کسی با آن باید ربط داشته باشد. این البته با زندگی مردم عمدتاً مسیحی سازگاری بالایی دارد، یک گردنبند یا خالکوبی از صلیب که نداشته باشند و به ندرت اگر انجیلی همراهشان هست که نمود خارجی دارد را هم نداشته باشند دیگر اصلاً فرق ظاهری خاصی با یک بیدین ندارند. اما در اسلام ما از حجاب داریم تا امر به معروف و نهی از منکر، تا جهاد، پس دینداری برخی افراد روی ظاهر زندگی (نه اعتقادات) برخی دیگر مجاز است که اثر داشته باشد، مطابق با قوانین اسلام. در این صورت در اسلام آزادی در اعتقادات را داریم ولی بروز خارجی اعتقادات باید محدود به قوانین اسلام بشود، به عنوان یک قانون اجتماعی و نه قانون فردی.
به عبارت دیگر در حقوق بشر غربی اعتقادات برای همه آزاد است و مسألهی شخصی است، ولی بروز این اعتقادات باید مهار شده تا روابط اجتماعی شکلی از سکولار داشته باشد، با این توجیه که نمادهای دینی و دینداری با هم تزاحم خواهند داشت، پس هیچ یک بر دیگری برتری داده نمیشود اما نه به این صورت که به همه اجازهی بروز داده شود بلکه به هیچ کدام اجازهی بروز داده نمیشود. مثالش میشود ممانعت از تحصیل دانشگاهی دختران محجبه با این توجیه که ایشان نماد دین خاصی را با خود به سطح جامعه آوردهاند، در دلشان هر چه میخواهند اعتقاد داشته باشند ولی ظاهرشان باید عاری از هرگونه نماد باشد، باید ظاهر منطبق بر سکولاریسم باشد.
تا اینجا که اگر به همهی نمادهای دینی و دینداری اجازهی بروز خارجی و اجتماعی داده شود جامعه دچار آشوب میشود را اسلام هم موافق است، ولی به جای آنکه از همهی نمادها ممانعت کند یکی و تنها یکی را اجازه داده که بروز اجتماعی داشته باشد و گفته جامعه به جای شکل سکولار (که آن هم اجبار است) باید شکل اسلامی داشته باشد (اجباری در مقابل اجبار غرب). برای مثال در غرب دختران و پسران به شرطی میتوانند در جامعه حضور فعال داشته باشند که علیرغم باطنشان که هرچیزی میتواند باشد ظاهرشان سکولار باشد، در اسلام علیرغم باطنشان که هر چیزی میتواند باشد ظاهرشان باید اسلامی باشد. در هر دو مکتب پس یک اجبار تعریف شده است برای بروز اجتماعی، یکی بر مبنای نفی تمامی ادیان و دیگری بر مبنای پذیرش یک دین.
اولاً آیا این تحلیل را قبول دارید؟
ثانیاً اگر این تحلیل را قبول دارید به نظر شما نفی تمام ارزشها فقط برای ایجاد عدالت و جلوگیری از تزاحم ارزشهای اجتماعی عاقلانهتر است یا اینکه یک سری ارزشها ابتدا اثبات شوند و بعد به عنوان ارزشهای برگزیده برای جامعه وضع شوند؟
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]بله ثروت باید به صورت درست پخش شود که اسلام در این زمینه، قانونهای بسیار خوبی دارد. (لطفا در مورد قانون سخن بگویید؛ نه قانونگذاران یا سرمایهدارنی که از قانون سواستفاده میکنند).
خوب این را شما باید بفرمایید که حقوق بشر مورد دفاع شما (حقوق بشر مدون در سازمان ملل) چگونه این مسأله را اثبات و یا تعریف میکند؟
رفاه حداکثر برای حداقل جامعه؟
رفاه متوسط برای تمام اقشار جامعه به طور مساوی؟
یا چیز دیگر؟
بعد با کمک هم نقدش میکنیم ...
ظاهر امر این است که در امپریالیسم گزینهی اول انتخاب شده است و در کمونیسم گزینهی دوم. اما اینها تنها نظریات موجود نیستند.
نظر اسلام با گزینهی اول سازگاریهایی دارد ولی از گزینهی دوم هم بهرههایی دارد، یعنی مالکیت افراد بر سرمایه و حاصل دسترنجشان و سودهایشان به رسمیت شمرده میشود و در عین حال مکانیزمهایی مثل خمس و زکات در صدد پخش کردن بخشی از سود ایشان بین اقشار بیبضاعت جامعه است. و البته بحث اسلام کمی پیچیدهتر است.
اگر لطف کنید برای نظاممند بودن بحث ابتدا اصولی را که حقوق مسلم بشر را برای شما مشخص میکند بیان کنید تا از همان شروع کنیم، آن اصول چهارگانه که قبلاً فرموده بودید را فعلاً شروع کردهایم گفتم شاید بخواهید کاملترشان کنید یا برخی را کنار بگذارید؟
نوزاد پسر چه ؟ او هم قیم مادرش است و نان آور خانواده که دیه اش بالاتر است از دیه ی مادرش؟
در مورد نقض عضو مثلا دیه ی موهای مرد چرا بیشتر از زن است ؟ غیر از این است که در اسلام موی زن به عنوان زیبایی برتر شناخته شده و باید پوشانده شود ؟ چه کسی زن کچل میخواهد ؟ ولی مرد ها امروزه خودشان برای زیبایی کچل میکنند !
در قانوگذاری مصلحت کلی را در نظر می گیرند نه استثنائات را بطور کلی مردها وظیفه تامین مخارج خانه را به عهده دارند ویا اینکه پسر با کار در بیرون د رتامین مخارج خانه کمک پدر است که در قدیم این مساله بیشتر بود هر چند الان کم پیدا می شود ولی دختر اینچنین نبوده است که در بیرون دوشادوش مردان کار کند.
نکته دیگری که محضر شما عرض کنم حکمت تمام احکتم برای ما روشن نیست چون ما به دستان خود حجت الهی را از میان خود فراری دادیم وخداوند برای حفظ جان او غایبش کرد لذا خیلی از ملاکات وحکمت های احکام برای ما روشن نیست ومواردی هم که بیان شده شیخ صدوق در کتاب شریف عللل الشرایع جمع آوری کرده اند.
آنچه در مورد تفاوت دیه مردان وزنان وجود دارد بر می گردد به همین مواردی که عرض شد.
وقتی صدا و سیمای کشور ما که میداند اینها دروغ می گویند ، می آید تبلیغ میکند اینها را و به دروغ میگوید اینها ملی هستند ، انسان دیگر چه باید بگوید ؟
مثلا افتضاح گوشی های glx که ایران واردشان میکند و به اسم گوشی ایرانی ، به خورد مردم میدهد و آن وقت تبلیغ های گوشی صد در صد ایرانی را هم میکنند و میگویند افتخار ایرانی است. ولی متاسفانه گوشی های glx سار بسیار وحشتناکی دارند و در کوتاه مدت حدود 5 یا بیشتر از استاندارد گوشی های جهانی ، اشعه ی مضر به بدن و سر خریدار خود میفرستند
خود رهبر بزرگوار انقلاب هم بیان داشتند که ما ادعا نداریم کشور ما صد درصد اسلامی است وقوانین اسلامی در آن اجرا می شود وخیلی دلیل ساده که خود رهبر انقلاب در سال 83 به مسئولان صدا وسیما توصیه کرده اند از این مسابقات که با یک سوال چند میلیون جایزه می دهد دست بردارند ویا در فیلم ها اینقدر تجمل پرستی واشرافی گری را تبلیغ نکنند ولی متاسفانه مسئولان مربوطه کمترین اهمیتی به این سخنان نشان ندادند واخیرا هم که در برنامه سمت خود همین انتقادات مطح شد تهیه کننده آن را بیرون کردند.
ما هم متاسفیم که امروزه برخی از مسئولان واصناف وقشرهای مختلف ارزشهای اسلامی واصول اسلامی را رعایت نمی کنند ولی خود بهتر می دانید دین چیزی نیست که با اجبار یکی را وادار به عمل به آن کرد.
آنچه سخن ما هست این است که وضیعت فعلی در عرصه های مختلف علمی ، فرهنگی، حتی صدا وسیما ورفاهی وغیره به مراتب بهتر از زمان شاه وقبل از اوست وآزادی که مردم امروز دارند ونظرات خود رابیان می کنند در رژیم های قبلی نبوده است.
آیا یک سنی، میتواند رهبر ایران شود؟ - هزاران دلیل میآورند که، نه؛ همانگونه که آمریکا برای تحریم ایران، هزاران دلیل میآورد.
نام یک رئیس جمهور سنی را، نام ببرید.
نام یک وزیر سنی را، نام ببرید.
هنگامی که سنیها نمیتوانند در سرنوشت کشور به صورت مستقیم اثرگذار باشند، این همان تحریم و سرکوبگری است که بزرگان، آنرا محکوم و ضدبشر میخوانند.
وقت یاکثریت قریب به اتفاق مردم کشور شما شیعه هستند چرا باید رهبر ورئیس جمهور آنها سنی مذهب باشند. الان در کشور بحرین حکومت با اقلیت سنی مذه باست ویا در عراق سابقا با وجود اکثریت شیعه حکومت دست سنی مذهبها بوده است. شما تاریخ آنها را بخوانید وببینید چه بلاهایی که سر شیعیان نیاوردند.
همین برادران اهل سنت ما در اوایل انقلاب کم توسط گروهای مختلف مثل دمکراتها ضربه زدند. البته همه آنها اینطور نبودند وبرخی هم به نفع انقلاب کار کرده اند ولی کم هم سنی مذهب در شهرهای مرزی نداشتیم که علیه نظام وسرنگونی آن کار می کردند.
رهبر کشور باید مجتهد مطلق باشد در حایل که در بین اهل سنت اجتهادی دجود ندارد ومنبع احکام آنها همان ائمه اربعه شان می باشند. آنوقت شما چطور می خواهید از میان آنها رهبر تعیین شود؟ به نظر شما با فقه ائمه اربعه اهل سنت که مال قرن دوم وسوم است می توان در دنیا یامروز کشور اداره کرد؟
یکی از دلیلهایی که امروزه سیاستمدارن زیاد به رشد جمعیت توجه میکنند، افزایش جمعیت سنیمذهبان و کاهش شیعهها در کشور است که جمعیت سنیها و شیعهها در اول ابتدایی، با هم برابر شدهاند. (نگاه شود)
وقتی د رسال 77 دولت وقت شما طبق قانون بحث جلوگیری زا رشد جمعیت را مطرح می کند( هر چند اشتباه وخطا) چرا همین برادران سنی هیچ اهمیتی نمی دهند وامروز آنها با رشد جمعیت مواجه هستند وما با کاهش جمعیت. مردمی که به قانون کشور اهمیت نمی دهند وخلاف قانون عمل می کنند چطور شما انتظار دارید که رئیس جمهور وسران کشور از میان آنها انتخاب شوند!
سوای سیاستهایی که پشت پرده این افزایش جمعیت وجود دارد که خود عدم صداقت این برادران بزرگوار را نشان می دهد.
آیا شیعهها، چنان کارهایی نمیکنند؟
چند مور از این شعیان را نام ببرید. البته اگر شیعه چنین کاری هم بکند منفور است وحرام انجام می دهد ولی آنها به حرمت این امور قائل نیستند.
اینگونه آدمها، اگرچه ستمکار هستند؛ ولی باید دید که چه زمینههایی باعث شده است که تا این اندازه کینهای شوند. بدونشک، هیچ کسی بدون پیشزمینه چنان کارهایی را نمیکند ولی ما، تنها فرجام کار را نگاه میکنیم.
همچون شاهین نجفی که نمیبینیم وی را در جوانی زندانی کردند و در زندان چه بلاهایی، به اسم اسلام، سرش آوردهاند که اینگونه کینه به دل گرفته است. بلکه تنها حال را میبینیم.
به هر روی، اگر ریگی سنی است و ستم کرده است، آقایانی که اختلاس میکنند و خون مردم را میمکن نیز، شیعه هستند.
اولا شما کشتار وقیحانه مردم را با دیگر مفاسد یکی نگیرید. اینکه اتوبوس را کنا رجاده نگه داشته وتمام مردان حاضر در آن را به رگبار ببندند چطور قابل توجیه است؟ در این کشور مگر کم به سنی ها خدمت می شود. ودر تمام زمینه ها غیر برخی استثنائات امکان حضو رداشته ودارند ولی امثال ریگی در مدارس علمیه سیستان وبلوچستان تربیت می شوند وبعد در پاکستان دوره تکمیلی می بینند. مثلا کدام زمینه ویا عقده بشر را اینقدر خون آشام وبی رحم می کند که به سرباز بیچاره ومرزبان تیر خلاص بزند وآنهم دست بسته ودیگر جنایتها. فکر نکنم دفاع از امثال ریگی توجیهی داشته باشد.
در مورد شاهین نجفی به نظر شما هر کس در این کشور هر غلطی بکند باید ولش کنیم که خدای نا کرده عقده ای نشود. مگر ایشان رابی گناه در زندان انداخته اند تا مجوز توهین به یکی از بالترین مقدسات میلیونها شیعه یعنی امام حسین علیه السلام شود؟
چرا ما در ایران شبکهی خصوصی نداریم؟
چرا شبکهی سراسری که مربوط به اقلیتها باشد، نداریم؟
بله بنده هم معتقد هستم باید شبکه خصوصی باشد ول یچرا نداریم باید صدا وسما پاسخ دهد. در مورد اقلیت ها هم مگر چند درشد این کشو راقلیت ها هستند تا شبکه خصوصی داشته باشند ومسلمانان را به سمت ادیان خوشان بکشند. د رمورد سنی هم که گفتم تا دلت بخواد شبکه دارند.
شما چگونه رفتار برخی سنیمذهبان را به بقیه نسبت میدهید و یا اگر هم نسبت نمیدهید، منت سرشان میگذارید ولی رفتار شیعهها را، تنها به خودشان نسبت میدهید (نه دین و مذهبشان)؟
شما بفرمایید این برادران سنی مذهب ما کی از اعمال این هم کیشان خودشان ابراز تنفر وبیزاری کرده اند وآنها را از خودشان رانده اند. امروزه همین پژاک با استفاده از همین روستاهای ومردم سنی مذهب شهر های مرزی ما به نیروهای ما ضربه می زند.
ایستادند، خوب هم ایستادند. و به خاطر همین ایستادگی، شاه را مجبور به گرفتن همهپرسی کردند و هنگامی که بیشتر مردم موافق آن قانون بودند، دیگر کاری از دست مبلغین اسلامی برنیامد.
کسانی که طرفدار آن قانون (ممنوعیت حق رأی برای زنان) بودند، از انقلابیون نیز بودند که برجستهترینِ آنها، روح الله خمینی بود.
در زمان حکومت شاه زنان چندان جایگاهی در کشور ما نداشته اند ونسبت به آنها جفا زیاد شده است. اما از بعد حکومت اسلامی زنان دوشادوش مردان در صحنه های مختلف حضو رداشته اند. هم رای داده اند ا زهمان اول انقلاب وهم در کارهای اجرایی واجتماعی حضو رفعال داشته اند. آنوقت شما با کدام دلیل می فرمایید امام مخالف بوده است. بله چه بسا در حکومت شاه که از نظر امام وفقهاء مشروعیت ندارد هرگونه امری که کمک به اینها باشد ودر راستای اعانه ظالم باشد غیر اسلامی تلقی گردد.
نشانی دقیق بگذارید.
نام نویسنده؟
نام آن زنان مصاحبهگر؟
وقت یاکثریت قریب به اتفاق مردم کشور شما شیعه هستند چرا باید رهبر ورئیس جمهور آنها سنی مذهب باشند. الان در کشور بحرین حکومت با اقلیت سنی مذه باست ویا در عراق سابقا با وجود اکثریت شیعه حکومت دست سنی مذهبها بوده است. شما تاریخ آنها را بخوانید وببینید چه بلاهایی که سر شیعیان نیاوردند.
همین برادران اهل سنت ما در اوایل انقلاب کم توسط گروهای مختلف مثل دمکراتها ضربه زدند. البته همه آنها اینطور نبودند وبرخی هم به نفع انقلاب کار کرده اند ولی کم هم سنی مذهب در شهرهای مرزی نداشتیم که علیه نظام وسرنگونی آن کار می کردند.
رهبر کشور باید مجتهد مطلق باشد در حایل که در بین اهل سنت اجتهادی دجود ندارد ومنبع احکام آنها همان ائمه اربعه شان می باشند. آنوقت شما چطور می خواهید از میان آنها رهبر تعیین شود؟ به نظر شما با فقه ائمه اربعه اهل سنت که مال قرن دوم وسوم است می توان در دنیا یامروز کشور اداره کرد؟
پس ایرادی به گروه (5+1) نیز نیست که بگوییم این شش کشور برای جهان تصمیم میگیرند (همانگونه که یکی از دوستان از این موضوع ایراد گرفته بود)؛ زیرا این شش کشور، بزرگترین اقتصاد و نیروی نظامیِ جهان را دارند و این همان اکثریت قدرت است که به آنها چنین اجازهای میدهد سرنوشت دیگران را رقم بزنند.
سخن من نیز در ابتدا همین بود که تفاوتی میان ستمگری آمریکا و اروپا با ایران نیست و هرکدام برای ستمهای خود، توجیههایی میآورند؛ پس تنها در مورد اصل قانونها سخن بگوییم و کاری به ستمگری قانونگذاران نداشته باشیم.
وقتی د رسال 77 دولت وقت شما طبق قانون بحث جلوگیری زا رشد جمعیت را مطرح می کند( هر چند اشتباه وخطا) چرا همین برادران سنی هیچ اهمیتی نمی دهند وامروز آنها با رشد جمعیت مواجه هستند وما با کاهش جمعیت. مردمی که به قانون کشور اهمیت نمی دهند وخلاف قانون عمل می کنند چطور شما انتظار دارید که رئیس جمهور وسران کشور از میان آنها انتخاب شوند!
سوای سیاستهایی که پشت پرده این افزایش جمعیت وجود دارد که خود عدم صداقت این برادران بزرگوار را نشان می دهد.
چند مور از این شعیان را نام ببرید. البته اگر شیعه چنین کاری هم بکند منفور است وحرام انجام می دهد ولی آنها به حرمت این امور قائل نیستند.
اولا شما کشتار وقیحانه مردم را با دیگر مفاسد یکی نگیرید. اینکه اتوبوس را کنا رجاده نگه داشته وتمام مردان حاضر در آن را به رگبار ببندند چطور قابل توجیه است؟ در این کشور مگر کم به سنی ها خدمت می شود. ودر تمام زمینه ها غیر برخی استثنائات امکان حضو رداشته ودارند ولی امثال ریگی در مدارس علمیه سیستان وبلوچستان تربیت می شوند وبعد در پاکستان دوره تکمیلی می بینند. مثلا کدام زمینه ویا عقده بشر را اینقدر خون آشام وبی رحم می کند که به سرباز بیچاره ومرزبان تیر خلاص بزند وآنهم دست بسته ودیگر جنایتها. فکر نکنم دفاع از امثال ریگی توجیهی داشته باشد.
در مورد شاهین نجفی به نظر شما هر کس در این کشور هر غلطی بکند باید ولش کنیم که خدای نا کرده عقده ای نشود. مگر ایشان رابی گناه در زندان انداخته اند تا مجوز توهین به یکی از بالترین مقدسات میلیونها شیعه یعنی امام حسین علیه السلام شود؟
بله بنده هم معتقد هستم باید شبکه خصوصی باشد ول یچرا نداریم باید صدا وسما پاسخ دهد. در مورد اقلیت ها هم مگر چند درشد این کشو راقلیت ها هستند تا شبکه خصوصی داشته باشند ومسلمانان را به سمت ادیان خوشان بکشند. د رمورد سنی هم که گفتم تا دلت بخواد شبکه دارند.
شما بفرمایید این برادران سنی مذهب ما کی از اعمال این هم کیشان خودشان ابراز تنفر وبیزاری کرده اند وآنها را از خودشان رانده اند. امروزه همین پژاک با استفاده از همین روستاهای ومردم سنی مذهب شهر های مرزی ما به نیروهای ما ضربه می زند.
ادامهی این گفت و گو، بازی با واژگان است که تنها باعث بیشتر شدن نفرت و جدایی افتادن میان ایرانیان میشود.
مدرک؟
مدرکها در اینزمینه، سخنرانیهای مبلغان است و چون آن سخنرانیها اکنون سودی در بر ندارند (بلکه زیانبار نیز هستند) یافت نمیشوند.
البته میتوان به صورت مهندسی معکوس آنرا ثابت کرد! شما مدرکی بیاورید که آقای خمینی و دیگر انقلابیون، در زمانی که زنان حق رأی نداشتند از داشتن حق رأی زنان دفاع کرده باشند و گفته باشند که این ستمی به زنان است و باید حق رأی داشته باشند.
در زمان حکومت شاه زنان چندان جایگاهی در کشور ما نداشته اند ونسبت به آنها جفا زیاد شده است. اما از بعد حکومت اسلامی زنان دوشادوش مردان در صحنه های مختلف حضو رداشته اند. هم رای داده اند ا زهمان اول انقلاب وهم در کارهای اجرایی واجتماعی حضو رفعال داشته اند. آنوقت شما با کدام دلیل می فرمایید امام مخالف بوده است.
نوشتارهایی هستند ولی در ایران چاپ نشدهاند که از همان روش مهندسی معکوس، میتوان به درستی آنها پی برد.
بله چه بسا در حکومت شاه که از نظر امام وفقهاء مشروعیت ندارد هرگونه امری که کمک به اینها باشد ودر راستای اعانه ظالم باشد غیر اسلامی تلقی گردد.
حق رأی برای زنان، ستمی درش است؟
می توانید از انتشارات معارف نهاد رهبری پیدا کنید.
سپاس از سخن مستند شما.
درود:Gol:
درود برادر،
اینکه پیشفرضهای حقیر برای خودم استوار است الحمدلله همینطور است، اما این ناقض بحث کردن نیست، کار ما میشود مناظره، هر کسی سعی دارد صحبت خود را اثبات کند، از یک نقطهی آغازین شروع میکنند و سعی میکنند خطی را عاقلانه ترسیم کنند که به مقصد مورد نظر خودشان برسد و البته چشمها مراقب هستند که جایی در این بین خطی به خطا کشیده نشود.
اگر این مناظره بخواهد سودی داشته باشد، برای دیگران است که سخنان ما را بخوانند و سخن درست را برگزینند (چون شما پیشفرضی دارید که دگرگون نمیشود). ولی این گفت و گو را کمتر کسی حوصله میکند بخواند؛ چون سخن شما بسیار طولانی است و من اگر بخواهم در مورد سخنان شما پاسخی بدهم، دستکم یک برابر نیم سخن اصلی باید سخن بگویم (یک: تنهی سخن و نیم دیگر، سخن خودم) و پس از آن، سخن بعدی شما، طولانیتر و پاسخ من آنرا طولانیتر و ... که این باعث میشود کمتر کسی حوصلهی خواندن آنرا داشته باشد. پس کاری بیهوده است (همانگونه که در ابتدا گفته شد).
سپاس فراوان از شما:hamdel:
در قانوگذاری مصلحت کلی را در نظر می گیرند نه استثنائات را بطور کلی مردها وظیفه تامین مخارج خانه را به عهده دارند ویا اینکه پسر با کار در بیرون د رتامین مخارج خانه کمک پدر است که در قدیم این مساله بیشتر بود هر چند الان کم پیدا می شود ولی دختر اینچنین نبوده است که در بیرون دوشادوش مردان کار کند.
نکته دیگری که محضر شما عرض کنم حکمت تمام احکتم برای ما روشن نیست چون ما به دستان خود حجت الهی را از میان خود فراری دادیم وخداوند برای حفظ جان او غایبش کرد لذا خیلی از ملاکات وحکمت های احکام برای ما روشن نیست ومواردی هم که بیان شده شیخ صدوق در کتاب شریف عللل الشرایع جمع آوری کرده اند.
آنچه در مورد تفاوت دیه مردان وزنان وجود دارد بر می گردد به همین مواردی که عرض شد.
سلام و خسته نباشد :Gol:
لطفا دقت بفرمایید این استثنا نیست . یک قاعد ی کلی است. مگر اینکه بگوییم نوزاد پسر همینکه به دنیا آمد راه می افتد میرود کار میکند در یک ماهگی . اینطور است ؟ مدت زمان بسیار زیادی طول میکشد تا این پسر بزرگ شود و برود سر خانه و زندگی خودش و بشود قیم . کلی اما و اگر اینجا هست
شاید آن نوزاد در بچگی بمیرد
شاید فلج شود و نتواند نان آور باشد
شاید دیوانه شود
شاید ازدواج نکند
و....
پس چرا باید الکی و بیخود و بی جهت یک نفر پول این بچه که معلوم نیست فردا-پس فردا چه بر سرش می آید را پرداخت کند ؟ :Gig:
یعنی یک نفر پول این بچه را بدهد و خدا به فکر این نوزاد پسر بوده تا هنگامیکه بزرگ شود ولی به فکر همان دختر نوزاد یا مادر مطلقه یا بیوه اش نبوده و حتی یک قانون هم نگذاشته ؟
چطور میشود که قانون گذار ما که خداوند متعال است ، حتی فکر جزئیات را هم کرده است و گفته است این فرزند پسر فردا نان آور خواهد شد بعد از گذشت سالیان مدید ، ولی آیا می توان قبول کرد همان خداوند با این همه دقت ، بیخیال شده باشد نسبت به زن ؟
شما لابه لای صحبت هایتان فرمودید :
در قدیم این مساله بیشتر بود هر چند الان کم پیدا می شود
ما آیا می توانیم بگوییم اسلام فقط برای زمان ظهورش است ؟ یا برای تمامی زمانها و مکانها ؟ شما فرمودید ما با استثناعات کاری نداریم. پس یک مثال میزنم که سالهاست استثنا نیست، در زمان فعلی ، جمعیت زنان سرپرست خانوار از حالت استثنا خارج شده است و بی نهایت زیاد شده اند ولی در صورت فوت یا فلج شدنشان یا هر ضرری که از دیگران ممکن است به آنها برسد ، هیچگونه قانونی در اسلام برای آنها وجود ندارد
ما میگوییم اجتهادمان پویا است ، کشورمان اسلامیست . چرا در گذر زمان تا همین امروز هیچ کسی به فکر زنان نبوده است ؟ یا حالا بگوییم خداوند قواعد را به طور کلی در قران نازل کرده ، ولی ائمه هدی ع که وظیفه تفضیل احکام را به عهده دارند چرا حتی یکبار به این موضوع نپرداخته اند ؟ مگر ما نمیگوییم ائمه فرای زمان را میدیده اند ؟ پس آیا اینقدر سخت بود که یک حدیث برای کمک به این وضع خراب بانوان سرپرست خانوار بگویند . مثلا احادیثی داریم از پیامبر ص و ائمه ع در مورد انسان هایی که در آینده هستند . آیا نمیشد یک حدیث هم اینطور بیان کنند ؟ به کسی برنمیخورد . دیگر مسئولان کشور ما ، یا امام خامنه ای چرا در این خصوص کاری نمیکنند و دستور نمیدهند تا برای این جمعیت بینهایت زیاد که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود کاری شود؟ زنان سرپرست خانوار را گفتم ، اما نیاز نیست امروزه حتی مرد باشیم تا بشویم قیم. سالهاست که مرد تنها قیم نیست. همه ما در بطن جامعه داریم زندگی میکنیم. امروزه زن نیز همپای مرد کار میکند تا با هم خرجی را در بیاورند و باز با این وجود کم می آوردند. این بانوان را نیز اضافه کنید به زنان سرپرست خانوار ، فکر میکنید چه به دست می آید ؟
زنان سرپرست خانوار، شامل
زنان بیوه
زنان مطلقه(اعم از زنانی که پس از طلاق به تنهایی زندگی می کنند و یا به خانه پدری بازگشته، ولی خود امرار معاش می کنند)
همسران مردان معتاد
همسران مردان زندانی
همسران مردان بیکار
همسران مردان مهاجر
همسران مردانی که در نظام وظیفه مشغول خدمت هستند
زنان خود سرپرست(زنان سالمند تنها)
دختران خود سرپرست(دختران بی سرپرستی که هرگز ازدواج نکرده اند)
همسران مردان از کار افتاده و سالمند، می شوند
با توجه به تعریف ارائه شده زنان سرپرست خانوار به سه گروه تقسیم می شوند :
گروه اول : خانوارهائی که در آن مرد به طور دائم حضور ندارد ؛ شامل زنان بیوه ، مطلقه و دختران بزرگ سال ازدواج نکرده . گروه دوم : خانوارهائی که در آن مرد به طور موقت حضور ندارد ؛ شامل مهاجرت ، مفقودالاثر شدن ، زندانی ، سربازی ، متواری بودن و ... مرد .
گروه سوم : خانوارهائی که در آن مرد حضور دارد ولیکن به دلایلی نقش مدیریتی و اقتصادی خانواده برعهده زن قرارگرفته است ؛ شامل بیماری و ازکارافتادگی ، اعتیاد ،کهنسالی ، مهجوریت و ... مرد .
زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که بدون حضور منظم و یا حمایت یک مرد بزرگسال ، سرپرستی خانواده را به عهئه دارند و مسئولیت اداره اقتصادی و اجتماعی و تربیتی خانواده و تصمیم گیری های عمده و حیاتی به عهده ایشان است .
تعداد خانواده های مرد سرپرست در ایران، بیش از 15 میلیون و 711 هزار خانوار و تعداد خانواده های زن سرپرست نیز بیش از یک میلیون و 641 هزار خانوار است . رشد خانواده های مرد سرپرست طی سالهای 75 تا 85، حدود 38% بوده است، که این رشد در مورد خانواده های زن سرپرست، به 58% رسیده است.
به عبارت دیگر، بر اساس سرشماری سال 1385، میزان سهم زنان در سرپرستی خانواده ها، 4/9 درصد بوده است ؛ که این میزان در سال 1375، 4/8 درصد و در سال 65 ، 7.3 درصد و 7.1 درصد در سال 55 بوده که نشان از افزایش رشد تعداد و نسبت زنان سرپرست خانوار می باشد . سالانه در حدود 60 هزار زن در کشور بی سرپرست (مرد) شده اند .
علل فقر زنان سرپرست خانوار :
1) در این خانوارها افراد تحت سرپرستی به ازای هر یک نفر نان آور بیشتر است ؛ زیرا در خانوارهای با سرپرست مرد دو نفر کار می کنند (مرد بیرون و زن در خانه یا بیرون که در این مورد نیز زن وظیفه تامین مایحتاج زندگی را به همراه مرد به دوش میکشد که اگر یکی حذف شود ، دیگری در تامین مایحتاج کم می آورد و به عبارتی هم مرد و هم زن در این مورد سرپرست خانوار هستند)
2) میانگین زنان شاغل از مردان کمتر است
3) دسترسی زنان به مشاغل سودآور و منابع تولید (زمین ، دام ، فن آوری و ... ) کمتر است (پس آیا نباید دیه ای بیش از مرد یا حداقل مساوی مرد برای آنها در نظر گرفته شود؟)
4) زنان اکثرا با توجه به دو شغله بودن (خانه داری و شغل دیگر) و دریافت یک حقوق ، بیشتر مشاغلی را انتخاب می کنند که بتوان در منزل انجام داد .
5) برخی زنان سرپرست خانوار به دلیل مزاحمتهای همسران خود(معتاد ، ازکارافتاده ، سالمند و ... ) نمی توانند شغل مناسبی داشته باشند
6) عدم وجود مهارتهای فنی و شغلی در میان زنان سرپرست خانوار
7) محدودیتهای جنسی (توان ، ویژگی ها و ... ) و اخلاقی زنان در انتخاب حرفه و شغل (مثلا امروزه حتما همگی اطلاع دارید که استخدامی های مشاغل را بیشتر آقایان قرار داده اند خصوصا مشاغل پر در آمد را)
کمبود حمایتهای فرهنگی و اجتماعی از زنان سرپرست خانوار
9) سطح سواد پائین زنان سرپرست خانوار (شیوع بیسوادی )
10) کمبود و خلاء حمایتهای اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی از زنان سرپرست خانوار
11) آشنائی کم مراکز سیاستگذاری با مشکلات مختلف و اصلی زنان سرپرست خانوار
12) سایر عوامل ناشناخته دیگر
دیگر اینکه شما فرمودید حکمت احکام برای ما روشن نیست ، ببینید استاد بزرگوار ، این یک مسئله ی کاملا روشن و واضح است و سوالی است که هر کسی با دیدن اینکه دیه موی مرد بیش از زن است سریع در ذهنش نقش میبندد ، چرا که در اسلام به موی زن پرداخته شده است نه مرد . مگر میشود خداوند یک حکمی بدهد که خلاف عقل مخلوقاتش باشد ؟ از یک طرف میگوید موی زن عامل زیبایی است و باید پوشانده شود و در احادیث صحبت از موی زن میشود و زیبایی اش و اینکه مثلا در احادیث هست که چه خوب است با زنی ازدواج کنید که موی مشکلی داشته باشند یا چشمان آبی و موی زرد نداشته باشند و ... آن وقت بیایند بگویند اینها را گفتیم ولی موی مرد دیه اش بیش است و نه یک نفر بلکه هزاران نفر از این حرف تعجب میکنند و جوابی برای آن نباشد
ما هم متاسفیم که امروزه برخی از مسئولان واصناف وقشرهای مختلف ارزشهای اسلامی واصول اسلامی را رعایت نمی کنند ولی خود بهتر می دانید دین چیزی نیست که با اجبار یکی را وادار به عمل به آن کرد.
صحیح میفرمایید
آنچه سخن ما هست این است که وضیعت فعلی در عرصه های مختلف علمی ، فرهنگی، حتی صدا وسیما ورفاهی وغیره به مراتب بهتر از زمان شاه وقبل از اوست وآزادی که مردم امروز دارند ونظرات خود رابیان می کنند در رژیم های قبلی نبوده است.
در این مورد نمی توانم سخنی بگویم و ترجیح میدهم حرفی نزنم ولی به این مقدار بسنده میکنم که بگویم متاسفانه با حرف شما در خصوص داشتن آزادی بیشتر و آزادی بیان در زمان حال مخالف هستم چه اینکه شنیدارهایم در تاکسی و در برخورد با مردمی که هر روزه میبینم ، غیر از گفته ی شما را نشان میدهد
نقل قول نوشته اصلی توسط شبـنم نمایش پست ها
وجدانی نیست؟ وقتی به قوانین و حقوق غربیها نگاه میکنم برای اولین بار حس میکنم به زن جدا از جنسیتش نگاه انسانی شده، یه انسان که هیچ فرقی با مردان نداره، انسانی که حق اظهارنظر داره، حق داره وقتی یه عمر بپای یکی میسوزه و میسازه اگه خواست خودش رو خلاص کنه به راحتی صاحب نصف از دارایی کسب شده در زندگی مشترکش باشه نه اینکه مثل ما یه مهریه جلوش بندازیم و بگیم برو حقت از زندگی همینه، بچه ایی که بدنیا آوردی مال شوهرته، زندگی که هر دو براش تلاش کردید و به اینجا رسوندیش فقط متعلق به همسرته و تنها حق تو همون مهریه ایی است که جونت باید به لبت برسه تا بهت پرداخت کنند که البته خیلی ها با هزار کلک و فریب از زیر بارش در میرن و تو باز راضی میشی حداقل جونت رو خلاص کنی
قسمتی از پستی که حذف شد با این دلیل :با سند محکم حرف بزنید
پست هایی که در این سایت حذف می شود با این بهانه هاست بدور از عقل سلیم و منطق، بدون سند محکم، بدون علم سخن نگویید
واقعا انتظار دارید حقایق آشکار شود ؟؟
شما حتی اجازه نمیدید دیگران پست رو بخونند و نقد کنند نوشتید بدون سند !!!!
سند میخواهید کافیه یکبار به دادسراها و دادگاهها سر بزنید تا نمونه عملی مطالبی رو که بیان کردم با چشم خود ببینید
نوشته های ما که از خودمون نیست یا ناشی از توهماتمون که نیست این نوشته ها صرف نظر از منطبق بونش با نظرات مدافعان حقوق بشر ، نظرات اساتید و حقوق دانان همین کشور خودمون هست همون نخبگانی که در همه زمینه های علمی بهشون افتخار میکنیم ولی فقط کافیه حرفی در مورد حقوق زنان بیان کنند انگ فمینیست، غرب زده به آن ها زده میشود.
چرا یکبار حاضر نیستیم بپذیریم این قوانین باعث ظلم شده تا کی میشه جلوی بیان حقایق رو گرفت.
کی ما به این حقیقت میرسیم :
پیشرفت دانش و آگاهی مستلزم این است که افراد آزادانه قادر باشند که نظرات و اطلاعات خود را ارایه، بحث و نقد کنند. در چنین فضایی امکان اینکه حقیقت کشف شود به حداکثر میرسد.
نقض آزادی بیان، بیاحترامی به شخصیت انسانها در نظر گرفته شده، و اجازه ندادن اینکه افراد دیدگاههای دیگران را بشنوند و به نتایجی که خود دوست دارند برسند در تضاد با جایگاه اخلاقی آنها به عنوان انسان دانسته میشود. ارتباط آزاد یک شخص با افراد دیگر بخشی اصلی از رشد و تکامل او در نظر گرفته شده که باعث میشود که انسانها قادر باشند خود زندگی خود را شکل داده و تصمیمهای معناداری بگیرند.
واقعا انتظار دارید حقایق آشکار شود ؟؟
شما حتی اجازه نمیدید دیگران پست رو بخونند و نقد کنند نوشتید بدون سند !!!!
سند میخواهید کافیه یکبار به دادسراها و دادگاهها سر بزنید تا نمونه عملی مطالبی رو که بیان کردم با چشم خود ببینید
نوشته های ما که از خودمون نیست یا ناشی از توهماتمون که نیست این نوشته ها صرف نظر از منطبق بونش با نظرات مدافعان حقوق بشر ، نظرات اساتید و حقوق دانان همین کشور خودمون هست همون نخبگانی که در همه زمینه های علمی بهشون افتخار میکنیم ولی فقط کافیه حرفی در مورد حقوق زنان بیان کنند انگ فمینیست، غرب زده به آن ها زده میشود.
درود
در تایید سخن شما حرفی دارم. به عنوان مثال خود استاد گرامی فرمودند امروزه دیه ی زن و مرد در خیلی موارد برابر است . مثلا فرض کنیم این قانون برابری دیه در بسیاری از موارد ، همین امروز و همین الان تصویب شده است .
ولی همین مورد تا دیروز سوال بنده بوده و میگفتم این یک نابرابری است ، ناحقی است در حق زن ، آن وقت همین کسانی که آنرا امروزه تایید کردند و قانونش کردند، همان کسانی هستند که دیروز با شنیدن این حرف که مثلا و بر فرض مثال بنده خواهان برابری دیه زن و مرد بودم ، سریع میگفتند ای فمینیست خائن به وطن و ای نابودگر اسلام ، هوای نفس خویش را از بین ببر و مسلمان حقیقی شو .
پس میبینید که گفتن این حرف فمینیست هستی ، چقدر مضحک بود ؟ چرا که قانونش عوض شد و اتفاقا خودشان تغییرش دادند . پس کسانی که میگفتند مثلا برابر باشیم آیا فمنیست بودند یا کسانی که خودشان تغیرش دادند ، حالا فمینیست هستند و گرایش فمنیستی دارند ؟ خیر ، هرگز به خودشان نمیگویند این کلمه را . این میشود اصلاحاتی که صلاح دیدند . فقط ما زودتر فهمیدیم و خوهان بودیم ولی شدیم فمنیست ، و آنها بعدا فهمیدند و شدند قانون گذاری که به فکر راحتی و مصلحت مردمند
و در هر دو حالت ، ما صلاح خویش را نمیدانیم ولی دیگران میدانند و باز در همان حالت پیش آمده ی جدید یعنی مثلا برابری دیه زن و مرد در بسیاری از موارد ، باز ما اگر حرفی بزنیم همچنان ماییم فمنیست و اخلال گر و نه کسی معذرت خواهی میکند از ما و شما به علت آنهمه انگ و تهمت و نه تمجید میکند که مثلا راه رسیدن به سوی این اصلاحات جدید را شما به روی ما گشودید .
مشکل این نوع بحث ها این هست که در اسلام حقوق تعریف متفاوت و جداگانه ای داره نسبت به تعاریفی که جامعه جهانی ارائه داده . علت این اختلاف نظرها و اینکه اعلامیه حقوق بشر از طرف معتقدین به اسلام ممکنه پذیرفته نشه هم به همین تعاریف متفاوت حقوق بر میگرده.. یا در نظر اسلام برابری دو جنسیت مفهوم و تعریف متفاوت داره .
مثلا در اسلام این یک مسئله بدیهی و روشن هست که حق زن در مواردی نصف حق مرد باشه یا اینکه زن از حقوق خاصی نمیتونه برخوردار باشه و این مسئله از نظر جوامع مسلمان هم کاملا درست و عقلانی تلقی میشه با همین دیدگاه مسلما برخورداری زن از حقوق برابر با مردان یا برخورداری از حقوق دیگر برای این جوامع مورد قبول نیست و حتی اون رو ناحقی یا غیر منطقی هم میدونن ..
تا زمانی که بر روی تعریف حق و حقوق و برابری انسان ها توافقی وجود نداشته باشه به نظر میاد این مقایسه ها به نتیجه مفیدی نرسه ..
مشکل این نوع بحث ها این هست که در اسلام حقوق تعریف متفاوت و جداگانه ای داره نسبت به تعاریفی که جامعه جهانی ارائه داده . علت این اختلاف نظرها و اینکه اعلامیه حقوق بشر از طرف معتقدین به اسلام ممکنه پذیرفته نشه هم به همین تعاریف متفاوت حقوق بر میگرده.. یا در نظر اسلام برابری دو جنسیت مفهوم و تعریف متفاوت داره .
درود بر شما . این قسمت از سخن شما جای کمی توضیح دارد و من با اجازه آنرا بیان میکنم . در تمامی مواردی که حقوق بشر اعلامیه اش را صادر کرده ، آن موارد با ذکر دلیل همراه بوده و همواره در خصوص آنها نشست هست و توضیح میدهند تا طرف مقابل آنها با شنیدن پاسخ و رسیدن به جواب ، به حقیقت دست یابد و با عقل و منطقی که خداوند برای رسیدن به راه درست به او عطا فرموده ، راه سعادت را پی بگیرد
اما در ادیان ، وقتی به بن بست میرسد ، میگویند حکمت خداوند اینرا خواسته و با بیان این حرف ، عقل و منطق را متوقف میکنند و یک سد بتنی بسیار ضخیم رو در رویش میگذارند تا دیگر آن شخص سوالی نپرسد و سپس از راه ترس وارد میشوند بدان معنا که اگر ذهن فعال و پرسشگر و جویای حقیقت آن شخص شروع کند به ادامه دادن سوالات زیادی که به او گفتند حکمت خداوند است (و او دوست دارد بداند چرا خداوند احکامش را قایم کرده است ؟) به او میگویند از راه راست خارج شدی و مسیحی نیستی ، یا مسلمان نیستی یا یهودی نیستی ، چون جلوی حرف خدا ایستاده ای و حکمتش را زیر سوال برده ای
حالا چطور ممکن است یک انسان جایزالخطا که مقدار عقلش در مقابل دانایی خداوند هیچ است ، فکر بکند ، قانون بنویسد و بداند قانون هایش باید برای 7 میلیارد نفر توضیح داده شود و جای سوال باقی نگذارد و تمام تلاشش را بکند و انواع نشست ها و توضیحات را بگذارد تا کسی ابهامی برایش باقی نماند ، آن وقت خداوند که از احوالات آدمی آگاهی بیشتری دارد و از رگ گردن نزدیکتر است ، چنین نکند ؟
به عنوان یک انسان ، شما به کدام معتقد خواهید شد؟ به قانونی که تمام تلاشش این است که حقوق انسان ها برابر باشد و همگان موافق آن هستند و همیشه پاسخ گوی سوالات پرسشگرن است یا ادیانی که با بهانه هایی عجیب جلوی سوال مردم را میگیرند و سپس او را از پرسش منع میکنند و میترسانند ؟ در چنین حالتی یک انسان عاقل کدام را انتخاب میکند ؟ راهی که میتواند سوال بپرسد و جواب میگیرد یا راهی که جلوی سوالاتش را میگیرد و جوابی نمیدهد؟
در این میان ممکن است هر کسی از آن قانون و یا از ادیان سوء استفاده بکند . این مشکل آن قانون یا دین نیست و بحث من بر سر اینها نیست ولی یک توضیح کمی هم میدهم . ممکن است یکی الان بیاید بگوید ان قانون حقوق بشر آمریکایی هاییهاست که خودشان رعایتش نمیکنند یعنی قانون را بخواهند لکه دار کنند به علت سوء استفاده برخی ها . اسلام نیز همینطور است . مثلا یک بنده ی خدا در خارج زندگی میکند ، می گوید بیایم مسلمان شوم . میبیند عربستان چه جنایات کرده ، سر های بریده در جای جای سوریه ، پاکستان و عراق وجود دارد ، کشورهای مسلمان همگی ساکت هستند . کاردار فلان کشور مثلا در مصر یا لیبی کشته شده با وضعی فلاکت بار . در مصر و لیبی مسلمانان تظاهرات و شورش کرده اند و جنگ و خونریزی و کشتار است .هندوها مسلمانان را آتش زدند . اسلام گراها در آفریقا کشتار راه انداختند . همان گروهی که دختران مدرسه ای را ربودند همه مسلمانند. آیا این عیب اسلام است یا عیب مسلمانان ؟ مسلما عیب مسلمانی آنهاست ولی آن بنده ی خدا همانطور فکر میکنند که شما در خصوص اعلامیه حقوق بشر فکر میکنید .
پس ایرادی به گروه (5+1) نیز نیست که بگوییم این شش کشور برای جهان تصمیم میگیرند (همانگونه که یکی از دوستان از این موضوع ایراد گرفته بود)؛ زیرا این شش کشور، بزرگترین اقتصاد و نیروی نظامیِ جهان را دارند و این همان اکثریت قدرت است که به آنها چنین اجازهای میدهد سرنوشت دیگران را رقم بزنند.
سخن من نیز در ابتدا همین بود که تفاوتی میان ستمگری آمریکا و اروپا با ایران نیست و هرکدام برای ستمهای خود، توجیههایی میآورند؛ پس تنها در مورد اصل قانونها سخن بگوییم و کاری به ستمگری قانونگذاران نداشته باشیم.
ما سخن از اکثریت مردم می گوییم شما سخن از کثرت قدرت می گویید ایندو چه ربطی به هم دارند. این را هم بدانید که الان تنها قدرت بلامنازع دنیا آمریکا است وتنها کشوری که در مقابل او ایستاده وبه راحتی به او نه می گوید ایران است. حتی همین کشورهای اروپایی هم الان چندان قدرتی ندارند وقدرت محسوب نمی شوند.
بنده عرض می کنم همین طوایف چه مشکلاتی که اول انقلاب به وجود نیاوردند والان هم خود را ملزم به رعایت قوانین کشور نمی دانند چه در بحث ازدیاد جمعیت وچه در بحث قاچاق وامور دیگر ولی در عین حال در مجلس نماینده دارند، براحتی در انتخابات حاضر می شوند وسایر امکانات ولی نمی توانند رئیس جمهور ورهبر شوند. رهبر که عرض کردم باید مجتهد باشد وراه اجتهاد در بین اهل سنت بسته است. به نظر شما با فقه 1400 سال پیش می تواند الان جامعه را اداره کرد؟
در مورد رئیس جمهور هم شما چطور می خواهید اختیار ادارده کشور که هشتاد درصد آن شیعه هستند به اقلیت 13 درصدی داده شود؟ مگر الان در کشورهای اروپایی وخود آمریکا که مهد دموکراسی هستند اجازه می دهند یک مسلمان کاندیدای ریاست جمهور شود؟ یک کشور غربی نام ببرید که از او رنسانس تا به امروز رئیس جمهور مسلمان داشته است؟ جمهوری اسلامی ایران که مال 35سال پیش است ولی قدمت آنها چندین قرن است.
مدرکها در اینزمینه، سخنرانیهای مبلغان است و چون آن سخنرانیها اکنون سودی در بر ندارند (بلکه زیانبار نیز هستند) یافت نمیشوند.
البته میتوان به صورت مهندسی معکوس آنرا ثابت کرد! شما مدرکی بیاورید که آقای خمینی و دیگر انقلابیون، در زمانی که زنان حق رأی نداشتند از داشتن حق رأی زنان دفاع کرده باشند و گفته باشند که این ستمی به زنان است و باید حق رأی داشته باشند.
پس بدون مدرک دارید تهمت می زنید که هیچ ارزشی ندارد.
حضرت امام خمینی رحمة الله علیه وسایر مراجع وبزرگان اصلا مشروعیت نظام طاغوت را قبول نداشتند که بخواهند ا زحق رای زنان دفاع کرده باشند. شما وقتی مشروعیت نظامی را قبول ندارید ورای دادن درآن فرمالیته وبرمایشی است چطور می خواهید از حق رای کسی اعم از زن ومرد دفاع کنید؟ حرف های عجیب وغریب می زنید!
حق رأی برای زنان، ستمی درش است؟
تایید نظام طاغوت است وهر امری که نشانگر تایید آنها وکمک به آنها باشد حرام می باشد.
درود بر شما . این قسمت از سخن شما جای کمی توضیح دارد و من با اجازه آنرا بیان میکنم . در تمامی مواردی که حقوق بشر اعلامیه اش را صادر کرده ، آن موارد با ذکر دلیل همراه بوده و همواره در خصوص آنها نشست هست و توضیح میدهند تا طرف مقابل آنها با شنیدن پاسخ و رسیدن به جواب ، به حقیقت دست یابد و با عقل و منطقی که خداوند برای رسیدن به راه درست به او عطا فرموده ، راه سعادت را پی بگیرد
اما در ادیان ، وقتی به بن بست میرسد ، میگویند حکمت خداوند اینرا خواسته و با بیان این حرف ، عقل و منطق را متوقف میکنند و یک سد بتنی بسیار ضخیم رو در رویش میگذارند تا دیگر آن شخص سوالی نپرسد و سپس از راه ترس وارد میشوند بدان معنا که اگر ذهن فعال و پرسشگر و جویای حقیقت آن شخص شروع کند به ادامه دادن سوالات زیادی که به او گفتند حکمت خداوند است (و او دوست دارد بداند چرا خداوند احکامش را قایم کرده است ؟) به او میگویند از راه راست خارج شدی و مسیحی نیستی ، یا مسلمان نیستی یا یهودی نیستی ، چون جلوی حرف خدا ایستاده ای و حکمتش را زیر سوال برده ای
اینکه نویسندگان حقوق بشر میتوانند و باید با ذکر دلیل صحبت کنند دو علت دارد:
۱. آنها باید خود را اثبات کنند و اگر حرفی میزنند دلیلی ندارد از ایشان بپذیریم مگراینکه بتوانند از نظر خودشان دفاع کنند، برای خداوند همینکه بدانیم خداوند حکمی را اراده کرده است این خودش دلیل است چون فقط اسمش خدا نیست بلکه برای او خدایی کردن را پذیرفتهایم (برای کسانی که پذیرفتهاند البته)
۲. سطح فکری علمای هر دوره معمولاً از مرتبهی سطح فکری مردم همان دوره است، یعنی اختلاف بین عالم و مردم وجود دارد ولی نه آنقدر که با توضیح دادن نشود مطلب را جا انداخت. بنابراین نهایت و غایت دلایل یک عالم را با کمی تدریس مقدمات و صغرا و کبریهای بحث میتوان برای شنونده جا انداخت، این علم هم مدام قابل تغییر است و خدا میداند که با درست نهایی چقدر فاصله دارد. بزرگی میگفت زمانی رابطهی مثلثاتی فیثاغورث روی مرزهای دانش بشری قرار داشت و الأن بچههای ما در دبستان این رابطه را میخوانند، تازه بگذریم از ایدهی هیئت بطلمیوسی و ... که روی مرزهای دانش قرار داشت و بعدها به کل مردود شد. همان موقع هم دانشمندان نظریات خود را توجیه میکردند و مردم هم رویش شاید فکر میکردند و میپذیرفتند ولی آخر کار الأن برای ما اهمیتی دارد که آنها با فکر به آن رسیده بودند یا همینطوری روی هوا؟ به هر حال غلط بودند دیگر ارزش وقت بیشتر گذاشتن ندارند ... اما خداوند که عالم کل است از ابتدا حرف آخر را میزند، پس طبیعی است که خیلی از احکام او برای ما عجیب به نظر برسد و باز طبیعی است که حکمت خیلی از احکام قابل توضیح برای ما نباشد. یک مثال جالب برایتان میزنم. در مدرسه هم خوانده بودیم که بعد از فتح مکه رسول خدا صلاللهعلیهوآله میخواهند بر شانهی حضرت علی علیهالسلام بروند و بتها را بشکنند اما حضرت علی علیهالسلام تحمل ایشان را ندارند بعد حضرت علی علیهالسلام بر شانهی پیامبر صلاللهعلیهوآله بالا میروند و بتها را میشکنند ... مردی در این مورد از امام صادق علیهالسلام پرسید که مگر رسول خدا چقدر سنگین بودند که فاتح قلعهی خیبر تحمل وزن ایشان را نداشت؟ امام علیهالسلام نه یک حکمت که چند حکمت را برای آن مرد میشمرند در همین یک حرکت. باز آن مرد میپرسد که آیا حکمت دیگری هم داشت؟ امام باز حکمت دیگری را بیان میکنند. باز آن مرد میپرسد که آیا حکمت دیگری هم داشته؟ امام میفرمایند باز حکمت دارد ولی اگر به تو بگویم خواهی گفت که جعفربنمحمد دیوانه شده (یعنی تو ظرفیت شنیدن آن را نداری). آن مرد هم بلند میشود و بین دو چشم امام را میبوسد که خدا بهتر میداند رسالتش را در کجا قرار دهد.
بنبست در بحثهای دینی اگر از طرف دینداران باشد (که همیشه اینطور نیست!) بخاطر ضعف علم دینداران است ولی نه ضعف عقلشان، به هر حال ایشان همینکه با عقل رسیدند به خدا و به دین خدا (در اصولالدین تقلید جایز نیست و تحقیق واجب است) دیگر از بعد از آن پذیرفتن دستورات خدا که مطمئن هستند دستورات خداست نسخهای است که خود عقل به ایشان داده، مشکلشان هم با همدینیهای خود که آنها هم همانطور با عقل به دین خدا رسیدهاند فقط همینقدر خواهد بود که برایشان اثبات کنند که این حکم از طرف خدا صادر شده و به محض اینکه این ارتباط ثابت شود دیگر آنها هم بدون صحبت به حکم خدا تن خواهند داد. مشکل بزرگ اما وقتی است که دیندارها بخواهند با کسانی صحبت کنند که عقبهی ذهنی ایشان را ندارند و فقط سر خود احکام بحث دارند. معلوم است که با این افراد فقط وقتی میشود بحث را به نتیجه رساند که علم به خود آن حکم هم به اندازهی کافی (در سطح فکری عالمان آن روز) وجود داشته باشد. در زمان ائمه علیهمالسلام هر کسی سؤالی داشت میپرسید و جملهی معروف «سلونی قبل أن تفقدونی» امیر مؤمنان علیهالسلام معروف است، مناظرات علمی امام باقر و امام صادق علیهماالسلام هم همینطور. مشکل اینجاست که ما الأن در دورهی غیبت هستیم که دسترسی مستیقم به امام علیهالسلام نداریم. باید با احادیثی که در سطح فکری مردم ۱۲۰۰ سال پیش داده شده با علمای جدید وارد بحث شویم. البته همچنان بحث با دیندارها ساده است، چون دانستن حکمت یک حکم شرط عمل به حکم نیست و اگرچه خوب است ولی دانستنش شرط ایمان نیست، بلکه عبودیت و اطاعت شرط ایمان است. اما در صحبت کردن با کسانی که عقبهی فکر دیندارها را ندارند (مثلاً همینکه پذیرفتن خداوند و اعتقاد به نبوت و امامت برایشان تقلیدی باشد کافی است تا به خیلی چیزها شک داشته باشند) بحث خیلی سخت شده. علما سعی کردند از احادیث ۱۲۰۰ سال پیش نهایت استفاده را کنند و الحق هم علوم مدفون زیادی در آنهاست که برای امروز هم نو و جدید هستند (در کتاب مغز متفکر شیعه میتوانید تعجب برخی از انشمندان معاصر را در نظریات امام صادق علیهالسلام ببینید و مسائلی مثل انتقال بیماری از طریق نور که برای علم هنوز فراتر از توضیحات علمی است ولی در نظریات امام صادق علیهالسلام هست و این دانشمندان را به تعجب انداخته و ...) و قرآن را با فیزیک و نجوم و ... تطبیق دهند یا از علوم جدید برای فهم قرآن و حدیث استفاده کنند تا مگر بتوانند پرسش برخی سؤالات لاینحل را بدهند.
اما اینکه بفرمایید هر کسی در دین خدا سؤال کند متهم به کفر و بیدینی میشود درست نیست. در مورد اسلام درست نیست. اما نوع پرسش هم ملاک است. یکی میپرسد که چرا خدا مثلاً حکم به نجاست سگ داده است وقتی با واکسن میتوان تمیزش کرد و ... و علما هم تا حدودی جوابش را میدهند. اما یکی میگوید خدا چرا این احکام ظالمانه را داده! این طرز بیان نشانگر یک طرز تفکر پشت آن است، نیست؟ اصولاً اگر درست است که انتخاب جملات به طرز فکر گوینده مرتبط است خوب میتوان گفت که چنین کسی در حال سؤال کردن از حکمتهای خدا نیست و مستقیماً میگوید چرا خداوند ظالم است!؟ خوب جواب چنین شخصی چیست؟ خوب اگر دینباور بود که این را نمیگفت، پس این شخص حتی اگر خدا را هم قبول داشته باشد خدای باطلی را قبول دارد و قائل به حق بودن خداوند نیست. اگر از احکام و حکمتها سؤال بپرسد از احکام و حکمتها به او پاسخ میدهند (به اندازهی وسعشان) ولی اگر صفات خدا را بخواهند نقد کنند دیگر بحث فرادینی است و این بحث فرقی با بحث بین دیندار و بیدین نخواهد داشت. القصه ... ادبیات سؤالپرسیدن باید درست باشد. بنده اگر بروم در یک سمینار فیزیک و بگویم چرا شما فیزیکدانها اینقدر کمعقل و کمهوش هستید که این مسأله به این سادگی را نمیشود در کلهاتان فرو کرد کسی با زبان منطق جوابم را نخواهد داد، عدهای عصبانی میشوند که این شخص شعور پرسیدن سؤال را ندارد و بیرونش کنید، عدهای هم با تمسخر میگویند تو مثل بچهای ۴ یا ۵ ساله هستی که به پدرش بگوید چطور مطلب به این سادگی را نمیفهمی در حالی که این خودش هست که متوجه آن مطلب نیست. ان شاء الله متوجه باشید که قصد توهین ندارم و فقط تأکیدم بر این مطلب است که ادب پرسیدن سؤال خیلی مهم است و نحوهی پرسیدن سؤال هم جوابهای متفاوتی را خواهد داشت، یک سؤال به نحوههای متفاوت که پرسیده شود یک بار پاسخ درون دینی به او میدهند (آدرس قرآنی، حدیث، نظر علمای سابق و معاصر، توضیح عقلی) و یک بار هم بحث به سر صفات خدا و ... میرود.
حالا چطور ممکن است یک انسان جایزالخطا که مقدار عقلش در مقابل دانایی خداوند هیچ است ، فکر بکند ، قانون بنویسد و بداند قانون هایش باید برای 7 میلیارد نفر توضیح داده شود و جای سوال باقی نگذارد و تمام تلاشش را بکند و انواع نشست ها و توضیحات را بگذارد تا کسی ابهامی برایش باقی نماند ، آن وقت خداوند که از احوالات آدمی آگاهی بیشتری دارد و از رگ گردن نزدیکتر است ، چنین نکند ؟
برای آنها هم جای سؤال باقی است و توضیحاتشان در خیلی از موارد قانعکننده نیست، خودشان هم بین خودشان توافق کامل ندارند ولی نهایتاً یک نظر را به صورت قانون در میآورند و مدام هم رویش بحث میکنند که حالا این بهتر است یا آن. این تردیدها خودش نشانهی ضعف علمی است که نمیتوانند یکی را بر دیگری برتری قطعی دهند. خداوند هم بیتفاوت نیست نسبت به بندگان، هم در خود قرآن خودش دلیل برخی احکام را بیان کرده است و هم در احادیث حکمت برخی از احکام شمرده شده است. مثال جالبش این است که از امام صادق علیهالسلام پرسیدند که خوردن مغز حرام (نخاع) حیوانات حلالگوشت چرا حرام است؟ امام فرمودند که چون از نطفه (و آن از منی) درست شده است و هنوز نجس است. این خودش اعجاز علمی است که در آن زمان چطور امام میدانستهاند که اولین جزء بدن بعد از لانهگزینی نطفه در شکم مادر و ایجاد جفت جنین همین نخاع و محافظ نخاع است که درست میشود و تا آنجا هنوز منی نجس به اندازهی کافی استحاله نشده است که نجس نباشد (گوشت و ... که از نطفه درست شود دیگر به اندازهی کافی استحاله شده است مثل سرکه که از استحالهی شراب به دست بیاید) و اتفاقاً در اسلام این را هم داریم که منی از بینالصلب در پشت شروع به تشکیل شدن میکند که میشود همان آب نخاع و روابط جنسی زیاد هم مشکلات عصبی به همراه خواهد داشت و ... . شما برخی از این مطالب علمی که در احادیث هست را همین الأن با این قطعیت نمیتوانید در کتب مرتبط با آن بیابید. به برخی از حکمتها اشاره شده، برخی کامل توضیح داده شده و برخی هم دستنخورده رها شدهاند. اگر انسان به واسطهی این همه علم که در قرآن و حدیث است سر تسلیم فرود آورد و گفت آنچه نفهمم را هم اگر بدانم از طرف همان خداست میپذیرم کاری غیرعالمانهای کرده است یا اگر نپذیرد به خودش ظلم کرده؟
به عنوان یک انسان ، شما به کدام معتقد خواهید شد؟ به قانونی که تمام تلاشش این است که حقوق انسان ها برابر باشد و همگان موافق آن هستند و همیشه پاسخ گوی سوالات پرسشگرن است یا ادیانی که با بهانه هایی عجیب جلوی سوال مردم را میگیرند و سپس او را از پرسش منع میکنند و میترسانند ؟ در چنین حالتی یک انسان عاقل کدام را انتخاب میکند ؟ راهی که میتواند سوال بپرسد و جواب میگیرد یا راهی که جلوی سوالاتش را میگیرد و جوابی نمیدهد؟
تمامی دیندارها جایی که حرف خدا وجود داشته باشد (و اثبات شده باشد که این حرف خداست یا جانشین خدا بر روی زمین) حتماً علم خدا را بر علم ناقص بشری ترجیح میدهند، اگرچه لزومی هم ندارد که علم بشری به کل انکار شود، به هر حال همان علمی که دانشمندان گوشهای از آن را کشف کردهاند را خداوند خود به وجود آورده است آن هم بدون لحظهای نیاز به فکر کردن و چارهاندیشی ...
منع از پرسش و ترساندن از تبعات پرسش هم در بحثهای علمی واقعاً مطرح نیست، به نظر حقیر در اسلام اگر کسی را از پرسشی منع کنند وقتی است که بیان آن پرسش حقیقتجویانه نباشد، برای جدال باشد یا برای تمسخر دین یا برای بیاحترامی به خدا و اهل بیت علیهمالسلام. در غیر این صورت در مورد وجود خدا هم که سؤال شود ابایی از بحث کردن تا کنون در علما ندیدهام ...
در این میان ممکن است هر کسی از آن قانون و یا از ادیان سوء استفاده بکند . این مشکل آن قانون یا دین نیست و بحث من بر سر اینها نیست ولی یک توضیح کمی هم میدهم . ممکن است یکی الان بیاید بگوید ان قانون حقوق بشر آمریکایی هاییهاست که خودشان رعایتش نمیکنند یعنی قانون را بخواهند لکه دار کنند به علت سوء استفاده برخی ها . اسلام نیز همینطور است . مثلا یک بنده ی خدا در خارج زندگی میکند ، می گوید بیایم مسلمان شوم . میبیند عربستان چه جنایات کرده ، سر های بریده در جای جای سوریه ، پاکستان و عراق وجود دارد ، کشورهای مسلمان همگی ساکت هستند . کاردار فلان کشور مثلا در مصر یا لیبی کشته شده با وضعی فلاکت بار . در مصر و لیبی مسلمانان تظاهرات و شورش کرده اند و جنگ و خونریزی و کشتار است .هندوها مسلمانان را آتش زدند . اسلام گراها در آفریقا کشتار راه انداختند . همان گروهی که دختران مدرسه ای را ربودند همه مسلمانند. آیا این عیب اسلام است یا عیب مسلمانان ؟ مسلما عیب مسلمانی آنهاست ولی آن بنده ی خدا همانطور فکر میکنند که شما در خصوص اعلامیه حقوق بشر فکر میکنید .
سوء استفاده از قانون توسط خود قانونگذار اگر باشد این شبهه پیش میآید که برخی از قوانین و تنها برخی از قوانین یا تبصرههای قوانین از ابتدا وضع شده باشند برای سوء استفاده.
مثالی برایتان میزنم. به یکی گفتم در مورد خداوند شبهه وارد کردهاند و مردم به شک افتادهاند! گفت مردم نادان هستند و گرنه حقیقتی که از خورشید در روز روشن واضحتر است مگر میتوان شبهه درست کرد؟ گفتم بله میشود. به شما میگویند آیا خدا را قبول داری میگویید به بعد میپرسند این سیب را که میبینی هم قبول داری میگویید بله و خدا را همینقدر قبول دارم که این سیب را قبول دارم با اینکه این سیب را میبینم و لمس میکنم و میبوم. بعد از وجود این سیب برایتان اثبات میکنند که خدایی وجود ندارد! آن وقت در وجود خدا شک نخواهید کرد؟ خوب شک خواهید کرد دیگر، البته اثبات آنها حتماً جایی مغلطه دارد (مثلاً طرفین رابطه تقسیم بر صفر شده است به طوریکه کسی متوجه نشود ولی بشود هر نتیجهی دلخواهی را از آن گرفت) ولی تشخیص این مغلطه کار هر کسی نیست و خیلیها با همین اثبات نسبت به خداوند عقیدهاشان سست خواهد شد. این موارد حقوق بشر هم همینطور است، حتماً جایی ایرادهایی دارد و همهی این قوانین هم قابل بحث هستند، همهی آنها قرار نیست خراب و فاسد باشند بلکه فقط در یک خط از اثبات آنها که تقسیم بر صفر بیاید کار تمام است و نتیجه چیزی خواهد شد که با قوانین خدا مغایرت خواهد داشت. کار دیندارهای امروز برای دفاع از دینشان هم در بعد عقلانیت همین است که این ایرادها را پیدا کنند تا چیزی که با عقل به آن رسیدهاند را به صورت عینی هم بتوانند بهتر درک کنند، اینکه اگر یک گزینه حق است پس به ناچار تمامی گزینههای مختلف دیگر باید اثری از باطل درشان باشد. این باطلها یا در اثر نبود علم در آنها اینطور در میان حقایق راه داده شدهاند و یا به صورت عامدانه. اگر اصرار دارید که عامدانه نبوده و وضع کنندگان آن حقوق بشر مدون غربیها توسط انسانهای منصف و سالم و پاک نوشته شده ما هم رویش اصرار نمیکنیم ولی روی غلط بودن آن قوانین اصرار داریم و به فضل الهی اشکالاتشان را هم استخراج میکنیم ... این کمترین کاریه که امروز میتوانیم برای دین خدا انجام دهیم که از چپ و راست زیر حملهی دشمنان قرار گرفته.
اینکه نویسندگان حقوق بشر میتوانند و باید با ذکر دلیل صحبت کنند دو علت دارد:
۱. آنها باید خود را اثبات کنند و اگر حرفی میزنند دلیلی ندارد از ایشان بپذیریم مگراینکه بتوانند از نظر خودشان دفاع کنند، برای خداوند همینکه بدانیم خداوند حکمی را اراده کرده است این خودش دلیل است چون فقط اسمش خدا نیست بلکه برای او خدایی کردن را پذیرفتهایم (برای کسانی که پذیرفتهاند البته)
خدا نیز نیازمند اثبات وجود خویش است ، حتی در ابتدای کار ، مثلا آوردن معجزه برای پیامبرانش تا قبولش کنند ، و سپس آوردن معجزه از طرف پیامبران برای مردم .
مثلا بنده یک حرفی میزنم میگویم خدا اینرا گفته ، که باور میکند ؟ باید درست مانند همان چیزی خود فرمودید ثابت شود . پس فرقی در این خصوص با هم ندارند و چه انسان چه خدا باید حرفشان را ثابت کنند تا بفهمیم وجود خارجی دارد و با عقل سلیم جور است یا خیر
سطح فکری علمای هر دوره معمولاً از مرتبهی سطح فکری مردم همان دوره است، یعنی اختلاف بین عالم و مردم وجود دارد ولی نه آنقدر که با توضیح دادن نشود مطلب را جا انداخت....
اینرا در این قسمت توضیح دادم :
درود
در تایید سخن شما حرفی دارم. به عنوان مثال خود استاد گرامی فرمودند امروزه دیه ی زن و مرد در خیلی موارد برابر است . مثلا فرض کنیم این قانون برابری دیه در بسیاری از موارد ، همین امروز و همین الان تصویب شده است .
ولی همین مورد تا دیروز سوال بنده بوده و میگفتم این یک نابرابری است ، ناحقی است در حق زن ، آن وقت همین کسانی که آنرا امروزه تایید کردند و قانونش کردند، همان کسانی هستند که دیروز با شنیدن این حرف که مثلا و بر فرض مثال بنده خواهان برابری دیه زن و مرد بودم ، سریع میگفتند ای فمینیست خائن به وطن و ای نابودگر اسلام ، هوای نفس خویش را از بین ببر و مسلمان حقیقی شو .
پس میبینید که گفتن این حرف فمینیست هستی ، چقدر مضحک بود ؟ چرا که قانونش عوض شد و اتفاقا خودشان تغییرش دادند . پس کسانی که میگفتند مثلا برابر باشیم آیا فمنیست بودند یا کسانی که خودشان تغیرش دادند ، حالا فمینیست هستند و گرایش فمنیستی دارند ؟ خیر ، هرگز به خودشان نمیگویند این کلمه را . این میشود اصلاحاتی که صلاح دیدند . فقط ما زودتر فهمیدیم و خوهان بودیم ولی شدیم فمنیست ، و آنها بعدا فهمیدند و شدند قانون گذاری که به فکر راحتی و مصلحت مردمند
و در هر دو حالت ، ما صلاح خویش را نمیدانیم ولی دیگران میدانند و باز در همان حالت پیش آمده ی جدید یعنی مثلا برابری دیه زن و مرد در بسیاری از موارد ، باز ما اگر حرفی بزنیم همچنان ماییم فمنیست و اخلال گر و نه کسی معذرت خواهی میکند از ما و شما به علت آنهمه انگ و تهمت و نه تمجید میکند که مثلا راه رسیدن به سوی این اصلاحات جدید را شما به روی ما گشودید .
اما اینکه بفرمایید هر کسی در دین خدا سؤال کند متهم به کفر و بیدینی میشود درست نیست. در مورد اسلام درست نیست.
مثالش در جای جای همین فروم در پرسش کاربران و پاسخ کارشناسان یافت میشود
برای آنها هم جای سؤال باقی است و توضیحاتشان در خیلی از موارد قانعکننده نیست،
اگر قانع کننده نبود نمیشد اعلامیه و مورد قبول همه کشورها نبود جز چند کشور که مسلمانند
منع از پرسش و ترساندن از تبعات پرسش هم در بحثهای علمی واقعاً مطرح نیست، به نظر حقیر در اسلام اگر کسی را از پرسشی منع کنند وقتی است که بیان آن پرسش حقیقتجویانه نباشد، برای جدال باشد یا برای تمسخر دین یا برای بیاحترامی به خدا و اهل بیت علیهمالسلام. در غیر این صورت در مورد وجود خدا هم که سؤال شود ابایی از بحث کردن تا کنون در علما ندیدهام ...
بنده می توانم فحاشی و تهمت مراجعی که یک سوال ساده و آرام از آنها پرسیدم و جواب آنها را نشان دهم که متهم شدم به کفر و بی دینی . در جای جای همین فروم نیز خیلی ها آمدند و پرسیدند ولی وقتی در جواب آنها گفتند حکمت خداست ، جای پرسشی باقی نماند. پرسششان مضحک نبود ، منطقی بود .
البته قصد بنده بسط این موضوعات نبود چرا که در بیان خودم به قدر کفایت بسط داده شده تا ابهامی نباشد . هدف توضیح برخی پست ها بود
اینطور که من مدت ها تحقیق کردم به نتایجی رسیدم و شاید علت اینکه این نوع بحث رو بی فایده می دونم زمان زیادی هست که برای این موضوعات صرف کردم و متاسفانه نتیجه ای نداشته:
در بین معتقدین به یک مذهب پیش فرض هایی ثابتی وجود داره که هیچ وقت قابل تغییر نیست و تصور میشه صحیح ترین و درست ترین چیز ممکن است و هر اندیشه ، بحث و گفتمان و یا اعتقادی که این پیش فرض های ثابت و همیشه درست رو زیر سوال ببره از طرف معتقدین به شدت مورد نکوهش و برخورد قرار میگیره اعلامیه حقوق بشر هم با همین پیش فرض های ثابت رو زیر سوال میبره ..
اگر شما بخواین پیش فرض هایی (که از نظر معتقدین به صورت مطلق صحیح و روشن هست )رو زیر سوال ببرین اولین واکنشی که نسبت به شما دارن اینه : متهم کردن شما به جهل ، نادانی، بی سوادی، درک پایین، کافر و بی دین بودن، گستاخی، بی احترامی به مقدسات و ...
در مرحله دوم اگر باز هم این پیش فرض ها رو نقد کنید و زیر سوال ببرین سعی می کنن از دریچه یک نوع منطق که فقط و فقط مورد قبول خودشون هست شما رو قانع کنن اگر استدلال های غیر منطقی ( البته در نظر خودشون منطقی و عقلانی هست) رو بپذیرین که موفق شدن شما رو هدایت کنن.. اگر قانع نشدین دوباره مورد حمله قرار میگیرین و این بار انواع اهانت و توهین افترا و تهمت نصیب شما میشه ..
بزرگترین مشکل بر سر راه بحث های مذهبی این هست که بتونید به اون پیش فرضها( که در نظر افراد مذهبی همیشه ثابت تغییر ناپذیر و به صورت مطلق صحیح و درست است )قابلیتی اضافه کنید که فکر کردن به چیزی غیر از اون پیش فرض ها مسئله بغرنج و غیر قابل تصوری نباشه ..
فرضا من درباره مسئله ای که مربوط به اعلامیه حقوق بشر هست صحبت میکنم ولی این مسئله در یکی از ادیان اصلا تعریف شده نیست اصلا پرداختن یا حتی فکر کردن به چنین بحثی در یک مذهب خطا و اشتباه و گناه محسوب میشه و من ساعت ها وقت گرانبهای خودم رو صرف کنم برای اوردن هزاران دلیل منطقی و عقلانی (نه در نظر من در نظر جهان منطقی و عقلانی) در حالی که اصلا در یک مذهب حتی فکر کردن درباره این بحث ممنوع هست .. ولی همیشه این نوع خلاء ها در مذاهب جزو مسائلی بوده که ذهن بشر رو درگیر خودش کرده و نمیشه صرف ممنوعیت در یک مذهب از پرداخت بهش جلوگیری بشه ..
من فکر میکنم افرادی که معتقد به دین خاصی هستن برای اینکه بتونن درباره مسائل و موضوعات جهانی با جهان تبادل نظر و گفتگو داشته باشن باید بتونن و سعی کنن تعصبی که نسبت به پیش فرض های ثابت در ذهنشون دارن رو از سر راه بحث و تبادل نظر بردارن وگرنه این چرخه بیهوده ی بحث های بی نتیجه همچنان سالیان سال ادامه خواهد داشت بدون اینکه دردی رو دوا کنه ..
اگر واقعا هدف تبادل نظر و اشتراک دانسته ها یا پیدا کردن حقیقت هست باید هر کسی بدون در نظر گرفتن پیش فرض های ثابت و غیر قابل تغییر در ذهنش بحث کنه ..
جالبه به خدا، والا ما که عددی نیستیم ولی قبلاً با کلی سنی و یهودی و مسیحی و کافر و تردیدگرا بحث عقلی کردم، عموماً هم علمگرا و عقلگرا بودند، جالبه که هیچ کدومشون هم اتهاماتی که در این فروم اسلامی بهم زده شده بود را بهم نسبت نداده بودند، توهین مؤدبانه و ... :Gig:، گاهی به توافقاتی میرسیدیم و گاهی نمیرسیدیم، اما آخر کار با همون لبخندی از کنار هم میگذشتیم که با همون لبخند وارد گود شده بودیم (اگرچه وسط بحث هم اختلافاتی پیش میآمد گاهی). یا اونها در درشتهی خودشون دانشمند نبودند (که البته از بحثهاشون معلوم بود سواد خوبی در علوم روز دارند :Gig:) یا اینجا کلاً یک دنیای دیگه است که منطقش را نمیتوانم بفهمم؟
آه چرا فقط یک وهابی بود که البته دانشجوی دکتری بود، یک هندی بود که قبلاً شیعهی اسماعیلی بود و چند وقت بود که وهابی شده بود، مدام سعی داشت اثبات کنه که شیعیان مشرک هستند و هرچقدر هم که براش دلیل و سند میآوردیم میگفت من خودم شیعه بودم و الا و بالله شیعیان را بهتر از خودشان میشناسم. ماشاء الله اینقدر هم پشتکار داشت که بنده دیگر توان بحث نداشتم کنار کشیدم، البته بعد از اینکه دعوت به مباهله (دوئل شرعی :khaneh:) را رد کرد ...
حالا اینجا هم اگر دلیل مثل خودشان بیاوری میگویند دلیلت منطقی نیست ولی نقدش نمیکنند فقط ردش میکنند، اگر هم دلیل قرانی و ... بیاوری باز میگویند ما مسلمانیم ولی اینها را قبول نداریم! بگویند خدا ظالم است و بگوییم این خلاف ادب است میگویند این نسبت شما به ما توهین است. شاید گمان دارند ما نعوذبالله طاغوت هستیم که خداوند فرموده به ایشان کافر شوید که حرف زدن با حساب و بیحساب ما برایشان یکسان است! :Gig:
بنده اگر بخواهم درستی اعلامیهی حقوق بشر را اثبات کنم هیچ چارهای ندارم جز اینکه برخی تعالیم اسلام را نادیده بگیرم. میگویید اسلام را قبول دارید، بسمالله از اسلام دلیل بیاورید که دیهها باید یکسان باشد، ما هم که اسلام را بد فهمیدهایم کاری نداشته باشید، خودتان دلیل بیاورید که چطور اسلام این حکم تساوی را داده است. میفرمایید زن نیاز به اجازهی پدر برای ازدواج ندارد لطفاً دلیل اسلامی خود را بیان کنید. اگر میگویید زن باید اجازهی طلاق داشته باشد لطفاً دلایل اسلامی خود را بیاورید. میگویید مردها جز در موارد خاص از شرایط خیلی خاصتر اجازهی ازدواج دوم را ندارد تازه آن هم مشروط به رضایت همسر اول لطفاً دلایل اسلامی خود را بیاورید. اگر شما میتوانید برابری مؤمن و کافر را در اسلام اثبات کنید بفرمایید دلایل شرعیاتان را بیاورید. شکر خدا قرآن از تحریف علمای دین در امان مانده ... شکر خدا احادیث نوشته شده در قرن سوم توسط شیخ صدوق را ما ننوشتهایم و ...
راستی اگر حرف علمای اسلام برایتان حجت نیست نماز چطور میخوانید؟ حجاب را چطور نگاه میدارید؟ نماز آیات چند رکوع دارد؟ روزه را باید تا غروب نگاه داشت یا مغرب؟ خمستان را که واجب است به امام بدهید به چه کسی میدهید؟ آیا مجاز هستید همینطوری مال کس دیگری را به هر کسی دلتان خواست بدهید؟ این اجازه را خدا چطور به شما داده است؟ نکند سهم امام را خودتان میخورید؟
اگر اعلامیهی حقوق بشر را پذیرفتهاید با اینکه خلاف برداشت دانشمندان اسلامی از منابع فقه شیعی است ایا خودتان دانشمند اسلامی هستید؟ یعنی مقدمات را میشناسید؟ منابع طراز اول و طراز دوم را میشناسید؟ یعنی سالها دود چراغ خوردهاید و بحث کردهاید و مطالب برایتان جا افتاده؟ آیا توانستهاید این مراحل را طی کنید و اکنون به دید بالاتری از اسلام رسیدهاید؟ مدرک تحصیلی دارید؟ برهانی برای اثبات ادعای خود دارید؟ مقالات چاپ شده دارید؟ رزومهی خاصی دارید؟ تأیید علمای بزرگ را دارید؟ در زمینهای که به این راحتی نظر دانشمندان این شاخه را زیر سؤال میبرید چقدر تخصص دارید؟ اصلاً ما مدرکگرا هم نیستیم، همین ادلهی شرعی که برای پذیرش اعلامیهی حقوق بشر دارید را بیاورید هم ما قبول میکنیم. آیا کسانی که اعلامیه را نوشتهاند دانشمند اسلامی بودند که به ایشان اعتماد دارید؟ ایشان تفسیر قرآن هم نوشتهاند؟ تفسیر نهجالبلاغه نوشتهاند؟ حاشیه بر عروةالوثقی نوشتهاند؟ اصلاً اسم امامان شیعه را بلد هستند؟ اصلاً همهاشان به وجود خدا اعتقاد دارند؟ انسان را چی اشرف مخلوقات میشناسند؟ به روح معتقدند؟ همجنسبازی را گناه میدانند یا ناهنجاری که نباید درمان شود و باید به آن میدان داد؟ نسبت به قربانی کردن عدهای کم در مقابل بالا کشیدن زندگی عدهای زیاد ار حیث رفاه و ... چه نظری دارند؟
خوب نمیشود که گفت من مسلمان هستم و خدا را قبول دارم که هست ولی از بعد از آن فقط عقل خودم را قبول دارم و دانشمندانی که حقوق بشر را نوشتند. خوب ما هم نگاه میکنیم که آیا اصولالدین در اسلام خداست و خودم و دانشمندان؟ میبینیم نخیر! میگوییم این اسلام نیست. این را بگوییم دروغ است؟ تهمت است؟ برچسب است؟ به خدا دروغ نیست اصولالدین شما با اصولالدین ما فرق داره. شاید هم شما مسلمان هستید و ما یک دین جدید داریم؟ دین ما در کتابهای قدیمی هست، تاریخچه داره، با قران و حدیث همخوانی داره دین شما هم داره؟ در اصولالدین شما «خدا» با «خودم» هیچ جا به تعارض نمیرسه؟ «خدا» نمیگه حجاب بذار بعد «خودم» بگه نه هنوز قبولش ندارم هر وقت فهمیدم خودم میذارم؟ حالا شما نهایتاً تسلیم خدا هستید یا تسلمین خودتون و دانشمندان هستید؟ اگر روزی خودم اینطور صحبت کنم بدون شک میگویم نظر دانشمندان هم برایم پچیزی ارزش ندارد مگرآنکه باز «عقل خودم» آنرا تأیید کند و اگر روزی حرفهای آنها و استدلالهای آنها را هم نفهمیدم آنها را هم انکار میکنم و میگویم عقلی نیست و نمیتوانم بپذیرم و در تمام این مراحل تنها یک کس را میپرستم و ان «عقل خودم» هست. خدا کند که آن روز از خودم بپریم که آیا این اصلاً اسمش «عقل خودم» هست؟ یعنی عقل است که جلوی آن قبول کردنها را میگیرد واقعاً؟ اصلاً تا بحال به این فکر کردهام که «عقل» چیست؟
و خدا همهی ما را هدایت کند ....
[SPOILER]خدا وکیلی توی این نکات به کسی توهین کردم؟ خیلی ممنون میشم اگر بتونید توهین نشون بدید، قول میدم سریع برطرفشون کنم، اگر عمری باقی باشه.[/SPOILER]
در مورد ادیان ابراهیمی کتاب "تولدی دیگر" چشم مرا باز کرد که با وجود اینکه شونصد ردیه بر آن نوشته اند به آن اجازه چاپ نمیدهند و حق هم دارند چرا که جوابی در خور این کتاب روشنگر ندارند)
جناب mir@ آیا از این به قول خودتان شونصد ردیه ، یکی اش را خوندید؟
این کتاب بالاتر است یا قرآن. اگر نویسنده این کتاب عاقل است و ادعا دارد تحدی قرآن را پاسخ دهد و آیه ای چون آن بیاورد. بعد تا دلش می خواهد ادیان ابراهیمی را مورد نقد قرار دهد...
می دونید چرا اجازه چاپ به هم چنین کتاب هایی رو نمی دهند چون افرادی پیدا میشن که فقط کتاب مذکور را می خوانند و مطالعه ای در ردیات آن ندارند و تنها افکار مخرب آن را هر روز در ذهن خود می گردانند و این گونه سخن می گویند:
از نظر من از جانب خدایی رئوف و مهربان نیامده اند و بیشتر میشود گفت از جانب خدایی پست و کینه جو آمده است.
به خدا هم بد و بیراه می گویند:no:، خدای مهربانی که بیش از دو برابر صفات رحیم بودنش را در قرآن خود آورده را پست و کینه جو می خوانند!:no:
از نظر من تمامی ادیان مردودند
میفهمم ادیان (توجه کنید تمامی ادیان) همگی بیشتر باعث و بانی شر بوده اند
مگر انسان های لائیک و بی دین چه گلی بر سر جهانیان زده اند جز خودپرستی، خودخواهی و دشمنی با مردم جهان؟
حال که شما از ادیان منحرف حرف می زنید که به نظر من نباید گفن ادیان زیرا این ها از راه دین منحرف شده اند و تبدیل به فرقه یا جریان خاصی شده اند. پس دیگر آنها را دین نخوانید.:ok:
چون اخلاق چیزی نسبی هست
اگر مطالعاتتان را بیشتر کنید متوجه عکس این خواهید شد.
به هر فردی در هر جای عالم ظلم کنی نادرست بودن آن و در صورت محبت و خوبی درست بودن آن را تصدیق می کند مگر انسان های دیوانه!!!!
بعد از سال ها به این یقین رسیدم زن نه طفیلی وجود مرد است و نه هدف از خلقتش خدمت به مرده و نه تنها وظیفه اش در خانه خلاصه می شود همچین زن موجودی ناقص العقل و ضعیف نبوده باعث فساد و گناه هم نیست بلکه زن هم مانند مردان انسانی است مستقل که هیچ فرقی با آنان ندارد و در همه ی حقوق با مردان برابر است این یک دید انسانی به زن است که حقوق بشر به این توجه کرده
تاریخ گواه این ادعاست که ادیان بسیار در حق زنان کم لطف بوده اند البته تفاسیر را آقایان انجام دادند وگرنه خدا که با جنس زن مشکلی ندارد در تاریخ به روشنی مشخصه مذهبیون افراطی دید بدی نسبت به زن داشتند مشخص نیست این همه نفرتی که اکثر مذهبیون دارند علتش را برتری جنس مذکر بر مونث می دانستند یا زن را موجودی ناقص العقل و شر می دانند و یا .....
از اینکه زنان با حقوق خود آشنا شوند و اعتراضی داشته باشند به شدت ناراحت میشوند دوست ندارند زنان در جامعه حضور فعالی داشته باشند تا به قول خودشان اگر زنان توسط شوهرشان مورد ظلمی قرار گیرند سریع به فکر جدایی نیفتند یا به بهانه تفاوت در خلقت زنان را از برخی مشاغل که ممکن است در آن استعداد خوبی داشته باشند منع میکنند زن را مطیع بی چون و چرای مرد می دانند و می پندارند که تنها وظیفه ی خطیری که به عهده دارد شوهرداری و تربیت فرزندان است
تمام پرسش ها به این چیزها ختم میشه تفاوت در خلقت زن و مرد – حکمت هایی که بر انسان پوشیده است
حال وقتی با برخی تناقضات روبه رو می شویم برای رفع آن تناقض به تفاسیر عجیبی متوسل می شوند مثلا :
برای رهبری زنان هزار و یک دلیل آوردند که خدا مخالف رهبری زنان است بعد که در قران از ملکه سبا یاد شده است به این صورت تفسیر میکنند یا ملکه سبا تسلیم سلیمان شده که در این صورت دیگر حکومت مستقلی نداشته یا ملکه سبا با سلیمان ازدواج کرده باز به این نتیجه اول می رسیم!!!!!!
همچنین از نظر اینان بزرگترین هنر زن بودن در خانه است و نیز زنان را از رشته هایی که به قول ایشان مخالف فطرت زن است و کارهای طاقت فرسایی است منع میکنند و آن را پیشنهاد اسلام می دانند در حالی که حضرت خدیجه در زمان خود سخت ترین شغل ( تجارت ) رو داشته!!!
بعد که زن را مطیع بی چون و چرای مرد میدانند که بدون اجازه او نباید آب هم بخورد می بینیم که زنان موفق حتی خیلی از زنان مسلمان هم به نظر میاد اینجور نبودند مثلا حضرت زینب که برادرش را در کربلا همراهی کرده باز برای اینکه تناقضی با حرفهای اینان نداشته باشد به آوردن دلایلی از قبیل اینکه آن حضرت قبل از ازدواج با شوهرش شرط کرده یا بعدا اجازه داده یا شوهرش نتواسته حضور داشته باشد به دلیل اینکه ....
وقتی هم از ازدواج مجدد مرد بدون رضایت همسر اول شکایت میکنیم و حدیث از امام صادق درباره حضرت زهرا که چنین مساله ای رو قبول نداشته آوردیم روی می آورند به جعلی بودن حدیث و ....
یا وقتی گفته شد نذر زن بدون اجازه شوهر قبول نیست و از مادر حضرت مریم اسم بردیم ببینید چه دلایلی آورده میشود!!!!
حال برخی دوستان ادعا میکنند که ما دلایلمون عقلی نیست و در چیزی که به آن علم نداریم نباید وارد شویم منم یه سوال از این اقایون دارم من می پذیریم که در برخی علوم که تسلط ندارم شما هم اجازه بده قوانین را کسانی تصویب کنند که علم و آگاهی بیشتری نسبت به شما در این زمینه ها دارند شما هم بپذیرید اگر حقوقدانی از ناعادلانه بودن حکمی صحبت میکند علم و آگاهی که از مردم جامعه دارد در آن زمینه خیلی بیشتر از شماست که با تفاسیر خودتان با صدور قوانین پرداختید.
یکی از حقوقدانان اذعان کرده هر گامی که ما می خواهیم در رابطه با اصلاح وضع زنان انجام دهیم با مخالفت شدید آقایان فتوا دهنده و مذهبیون تندرو مواجه می شویم
ما سخن از اکثریت مردم می گوییم شما سخن از کثرت قدرت می گویید ایندو چه ربطی به هم دارند.
تفاوتی با هم ندارند. نیروی انسانی، قدرت میآورد و هیچ کشوری بدون نیروی انسانی بالا، نمیتواند کشوری توانمند شود. اگر بخواهیم از دید جمعیت نیز نگاه کنیم؛ کشورهایی همچون: آمریکا، چین و روس که بزرگترین کشورها هستند؛ اکثریت جمعیت را نیز در خود دارند (افزون بر سه کشور دیگر).
این را هم بدانید که الان تنها قدرت بلامنازع دنیا آمریکا است وتنها کشوری که در مقابل او ایستاده وبه راحتی به او نه می گوید ایران است.
نخست: ایران تنها کشوری نیست که در برابر آمریکا ایستاده است؛ بلکه کرهی شمالی کشوری است که ایستادگیاش از ایستادگی ایران نیز با ارزشتر است؛ زیرا کره بدون نفت ایستاده است ولی ایران با منابع نفت و معادن بسیار.
دوم: ایران به راحتی در برابر آمریکا نایستاده است (رشد اقتصادی ایران در سال گذشته منفی 5% بوده است؛ آمار جنایات به صورت تصاعدی دارد بالا میرود و ...) که اگر چندسال دیگر به همین ایستادگی نابخردانه ادامه دهد، ایرانی باقی نمیماند.
بنده عرض می کنم همین طوایف چه مشکلاتی که اول انقلاب به وجود نیاوردند والان هم خود را ملزم به رعایت قوانین کشور نمی دانند چه در بحث ازدیاد جمعیت وچه در بحث قاچاق وامور دیگر ولی در عین حال در مجلس نماینده دارند، براحتی در انتخابات حاضر می شوند وسایر امکانات ولی نمی توانند رئیس جمهور ورهبر شوند.
من نیز گفتم: «این کینهها، همه دلیل دارد و دلیل آن، رفتار نادرست شیعیان است» زیرا کسی کینهای به دنیا نمیآید. میدانید این سخنانی که شما و امثال شما میگویید، باعث اینهمه کینه و جدایی ایرانیان شده است؟
در مورد رئیس جمهور هم شما چطور می خواهید اختیار ادارده کشور که هشتاد درصد آن شیعه هستند به اقلیت 13 درصدی داده شود؟ مگر الان در کشورهای اروپایی وخود آمریکا که مهد دموکراسی هستند اجازه می دهند یک مسلمان کاندیدای ریاست جمهور شود؟ یک کشور غربی نام ببرید که از او رنسانس تا به امروز رئیس جمهور مسلمان داشته است؟ جمهوری اسلامی ایران که مال 35سال پیش است ولی قدمت آنها چندین قرن است.
والله من زبانم مو درآورد از بس گفتم: «هردو طرف (شرقی و غربی) در ستمگری یکی هستند و این گفتار در مورد قانونهاست نه قانونگذار».
پس بدون مدرک دارید تهمت می زنید که هیچ ارزشی ندارد.
بدون مدرک نبود اگر مدرکی آورده شود، شما با توجیهاتی که شیوهی کار آخوندهاست، آنرا رد میکنید. با اینحال من خواستم از مدارک معتبر خودتان استفاده کنیم: «حق رأی نداشتن زنان، یک جفای آشکار است.» آیا ایشان در مورد برداشته شدن این جفا، سخنی گفتهاند؟
در کجا؟
حضرت امام خمینی رحمة الله علیه وسایر مراجع وبزرگان اصلا مشروعیت نظام طاغوت را قبول نداشتند که بخواهند ا زحق رای زنان دفاع کرده باشند.شما وقتی مشروعیت نظامی را قبول ندارید ورای دادن درآن فرمالیته وبرمایشی است چطور می خواهید از حق رای کسی اعم از زن ومرد دفاع کنید؟ حرف های عجیب وغریب می زنید! تایید نظام طاغوت است وهر امری که نشانگر تایید آنها وکمک به آنها باشد حرام می باشد.
آها! یعنی حتی کارهای خوبی هم که انجام میشود؛ باید آنرا رد کرد چون نظامی طاغوتی(؟) است و آنرا حرام میدانید (یعنی خدا میاندازید وسط و از زبان او سخن میگویید؟).
سلام علیکم
حقیر به دلیل اطلاعات کمی که در این تاپیک داشتم وارد آن نشدم ولی با توجه به مطالب آخر ظاهرا برخی از خواهران گرامی ناخشنود هستند و سرکار گرامی (نگین) هم ظاهرا آخرین پیامهای خود را ارسال می کنند و در فریا خود خداحافظی هم کرده اند!
خواهر دل آرام هم که ظاهرا در تاپیک مشابهی ناراحت شدند و ایشان هم به نوعی فعلا فعالیت خود را قطع کرده اند.
حقیر بارها به صورت خصوصی یا عمومی عرض کردم که اینجا یک انجمن گفتگو ست و نه محلی برای صدور فتوا و قوانین اساسی کشور و خیلی خوب است که برخی از موارد را که به ضائقه شخصی مون خوش نمیاد به کل سایت یا به کل اسلام و یا حتی به کل مذاهب تسری ندهیم.
مثلا در اینجا کل مذاهب زیر سوال رفته
در بین معتقدین به یک مذهب پیش فرض هایی ثابتی وجود داره که هیچ وقت قابل تغییر نیست و تصور میشه صحیح ترین و درست ترین چیز ممکن است و هر اندیشه ، بحث و گفتمان و یا اعتقادی که این پیش فرض های ثابت و همیشه درست رو زیر سوال ببره از طرف معتقدین به شدت مورد نکوهش و برخورد قرار میگیره اعلامیه حقوق بشر هم با همین پیش فرض های ثابت رو زیر سوال میبره ..
اگر شما بخواین پیش فرض هایی (که از نظر معتقدین به صورت مطلق صحیح و روشن هست )رو زیر سوال ببرین اولین واکنشی که نسبت به شما دارن اینه : متهم کردن شما به جهل ، نادانی، بی سوادی، درک پایین، کافر و بی دین بودن، گستاخی، بی احترامی به مقدسات و ...
در مرحله دوم اگر باز هم این پیش فرض ها رو نقد کنید و زیر سوال ببرین سعی می کنن از دریچه یک نوع منطق که فقط و فقط مورد قبول خودشون هست شما رو قانع کنن اگر استدلال های غیر منطقی ( البته در نظر خودشون منطقی و عقلانی هست) رو بپذیرین که موفق شدن شما رو هدایت کنن.. اگر قانع نشدین دوباره مورد حمله قرار میگیرین و این بار انواع اهانت و توهین افترا و تهمت نصیب شما میشه ..
بزرگترین مشکل بر سر راه بحث های مذهبی این هست که بتونید به اون پیش فرضها( که در نظر افراد مذهبی همیشه ثابت تغییر ناپذیر و به صورت مطلق صحیح و درست است )قابلیتی اضافه کنید که فکر کردن به چیزی غیر از اون پیش فرض ها مسئله بغرنج و غیر قابل تصوری نباشه ..
حالا به فرض اینکه این مطلب صحیح باشد 3 نتیجه میتوان گرفت:
1-مذهب چشم و گوش انسان را می بندد و بهتر است کنار گذاشته شود.
2-اگر اکثر انسانها (بالای 50%) به دینی اعتقاد دارند, در واقع چشم و گوش خود را به واقعیت بسته اند.
3-اگر اکثر انسانها چشم و گوش بازی دارند و تعصب دروغین به پدیده های دنیا ندارند نتیجه می گیریم که اکثر انسانهای جهان بی دین و مذهب هستند (هر نوع دین اععم از الهی یا خرافی)
خوب حالا یک سوال : آیا موارد 2 و 3 حقیقت دارد؟
من فکر میکنم افرادی که معتقد به دین خاصی هستن برای اینکه بتونن درباره مسائل و موضوعات جهانی با جهان تبادل نظر و گفتگو داشته باشن باید بتونن و سعی کنن تعصبی که نسبت به پیش فرض های ثابت در ذهنشون دارن رو از سر راه بحث و تبادل نظر بردارن وگرنه این چرخه بیهوده ی بحث های بی نتیجه همچنان سالیان سال ادامه خواهد داشت بدون اینکه دردی رو دوا کنه ..
در اینجا به نوعی شما دارید کل انسانها را به دوقسمت تقسیم می کنید :
آ- اقلیت (افرادی که به یکی از ادیان اعتقاد دارند)
ب -اکثریت (جهان)
در این تقسیم بندی در واقع شما می فرمائید که اکثر جهان هیچ دینی ندارند.......در حالیکه این اشتباه محض است!
حالا شما به این مورد دقت فرمائید :
ᕘᕚRaiNᕘᕚ عزیز کاملا با شما موافقم
این گفته شما در واقع نگرش شما را به مطالب و حتی به موضوع بسیار بزرگی مثل دین و مذهب بیان می کند. حقیر قصد جسارت ندارم ولی نگرش یک جانبه و احساسی این عوارض را هم دارد, حالا به گفتار جناب rain که شما کاملاً آن را قبول دارید,با دقت بیشتری دقت کنیم:
در تایید سخن شما حرفی دارم. به عنوان مثال خود استاد گرامی فرمودند امروزه دیه ی زن و مرد در خیلی موارد برابر است . مثلا فرض کنیم این قانون برابری دیه در بسیاری از موارد ، همین امروز و همین الان تصویب شده است .
ولی همین مورد تا دیروز سوال بنده بوده و میگفتم این یک نابرابری است ، ناحقی است در حق زن ، آن وقت همین کسانی که آنرا امروزه تایید کردند و قانونش کردند، همان کسانی هستند که دیروز با شنیدن این حرف که مثلا و بر فرض مثال بنده خواهان برابری دیه زن و مرد بودم ، سریع میگفتند ای فمینیست خائن به وطن و ای نابودگر اسلام ، هوای نفس خویش را از بین ببر و مسلمان حقیقی شو .
اگر مردی را بکشند,مثلا 100میلیون به خانواده اش می دهند که ان زن هم جزء آن خانواده است (خود آن مرد مرده!)ولی اگر زنی را بکشند 50میلیون به خانواده اش می دهند که آن شوهر هم جزء آنهاست.این ناحقی برای زن است یا مرد؟(البته ناحقی به قول شما وگرنه برای افرادی که مذهبی هستند هیچکدام ظلم نیست)
اینکه حکمی تغییر می کند و علمای آن دین آن را تغییر می دهند نشان از پویا بودن و شکوفا بودن آن مذهب و اتفاقاً غیر متعصب بودن آن مذهب و از امتیازات آن مذهب است و شما آن را به جهل علما نسبت به خودتان فرض کردید و چنین می پندارید که زودتر از ایشان به این نتیجه رسیده اید.....ولی اینچنین نیست, یک عالم دینی از کره ماه نیامده است بلکه او هم مثل شما یک انسان است و عالم دینی به کسی می گویند که مطالعه و تحقیق بیشتری داشته و چه بسا خود شما هم آن مطالعات و تحقیقات را داشته لاشید یک عالم دینی و بلکه مجتهد دینی شوید.
من اصلا از احکام و قوانین در مورد دیه اطلاعاعی ندارم! و بطور مطلق عرض می کنم که یکی از دلایل نیاز ما به مراجع و مجتهد همین است که یک روز شرایط جامعه و مسئولیتهای زن و مرد بگونه ای است که دیه مرد باید با زن تفاوت داشته باشد و یک روز هم باید برابر باشد !
البته این شرط عقل است و در خیلی موارد همینگونه است مثلاً در یک بازی فوتبال متخصص و کارشناس تیم است که تعیین می کند کی تعویض صورت گیرد و ممکن است که من از دقیقه اول بگویم علی باید وارد بازی شود ولی مربی تیم در 10 دقیقه آخر ایشان را وارد کند, این دلیل نمی شود که من بهتر می دانستم و یا یک راننده ماهر تعیین می کند که در کجا باید با دنده 2 و در کجا باید با دنده 4 حرکت کرد و چه بسا اشتباه فاجعه آفرین باشد.
حالا به فرض اینکه فرمایش شما درست باشد و قبلا دیه مرد از زن بیشتر بوده و الآن برابر است :
روزی که اکثر زنها خانه نشین بودند و چشم به دست مردشان داشتند, دیه مرد 2 برابر زن بود (یعنی پول بیشتری به زن میرسه نه اینکه اسلام دین ظالمانه ای است و به مرد بیشتر بها می دهد)
و حالا که اکثر زنها هم شاغلند و وابسته به درآمد مردشان نیستند, علمای دینی فتوا می دهند که دیه انها هم برابر باشد....(این یعنی نهایت کمال و غیر متعصب بودن مذهب شیعی!:Gol:)
پس میبینید که گفتن این حرف فمینیست هستی ، چقدر مضحک بود ؟ چرا که قانونش عوض شد و اتفاقا خودشان تغییرش دادند . پس کسانی که میگفتند مثلا برابر باشیم آیا فمنیست بودند یا کسانی که خودشان تغیرش دادند ، حالا فمینیست هستند و گرایش فمنیستی دارند ؟ خیر ، هرگز به خودشان نمیگویند این کلمه را . این میشود اصلاحاتی که صلاح دیدند . فقط ما زودتر فهمیدیم و خوهان بودیم ولی شدیم فمنیست ، و آنها بعدا فهمیدند و شدند قانون گذاری که به فکر راحتی و مصلحت مردمند
پاسخ تک تک این جملات را در بالا عرض کردم و این نه تنها مضحک نیست بلکه نهایت عقل و درایت است.
و این که یک غیر متخصص حرفی را بزند و قرار باشد به ان عمل کرد دقیقا مثل آن است که به بیماری قبل از حاد شدن بیماری داروئی را تززریق کرد که مثلا باید 6 ماه دیگر تزریق شود و چه بسا تجویز زودتر از موعد به جای سلامتی , فاجعه بیافریند.
و در هر دو حالت ، ما صلاح خویش را نمیدانیم ولی دیگران میدانند و باز در همان حالت پیش آمده ی جدید یعنی مثلا برابری دیه زن و مرد در بسیاری از موارد ، باز ما اگر حرفی بزنیم همچنان ماییم فمنیست و اخلال گر و نه کسی معذرت خواهی میکند از ما و شما به علت آنهمه انگ و تهمت و نه تمجید میکند که مثلا راه رسیدن به سوی این اصلاحات جدید را شما به روی ما گشودید .
البته قصد بنده بسط این موضوعات نبود چرا که در بیان خودم به قدر کفایت بسط داده شده تا ابهامی نباشد . هدف توضیح برخی پست ها بود
هدف من هم همین بود و امید وارم مفید بوده باشد.
برای رهبری زنان هزار و یک دلیل آوردند که خدا مخالف رهبری زنان است بعد که در قران از ملکه سبا یاد شده است به این صورت تفسیر میکنند یا ملکه سبا تسلیم سلیمان شده که در این صورت دیگر حکومت مستقلی نداشته یا ملکه سبا با سلیمان ازدواج کرده باز به این نتیجه اول می رسیم!!!!!!
آیا سبا خدا پرست بود یا بت پرست؟!
حضرت خدیجه در زمان خود سخت ترین شغل ( تجارت ) رو داشته!!!
خدا شما را حفظ کند خواهر گرامی
آیا "در زمان خود" ایشان مسلمان بود؟
آیا در زمان رسول الله هم (بعد از ازدواج) این کار را می کرد؟
مسیحیت را بیشتر دوست داشت یا اسلام را؟
مادر بودن را بیشتر دوست داشت یا تجارت را؟
آیا به زور اسلام آورد و یا اسلام را گرفت و همه دارائی خود را داد؟
آیا خواهرانی که مخالف نظر اسلام در مورد زن هستند از خدیجه (س) پیروی می کنند؟
وقتی هم از ازدواج مجدد مرد بدون رضایت همسر اول شکایت میکنیم و حدیث از امام صادق درباره حضرت زهرا که چنین مساله ای رو قبول نداشته آوردیم روی می آورند به جعلی بودن حدیث و ....
مثلا حضرت زینب که برادرش را در کربلا همراهی کرده باز برای اینکه تناقضی با حرفهای اینان نداشته باشد به آوردن دلایلی از قبیل اینکه آن حضرت قبل از ازدواج با شوهرش شرط کرده یا بعدا اجازه داده یا شوهرش نتواسته حضور داشته باشد به دلیل اینکه ..
وقتی هم از ازدواج مجدد مرد بدون رضایت همسر اول شکایت میکنیم و حدیث از امام صادق درباره حضرت زهرا که چنین مساله ای رو قبول نداشته آوردیم روی می آورند به جعلی بودن حدیث و ....
اینطور نیست خواهر گرامی.
مذهب شیعه همین است!
وقتی حاکم شرع صلاح بداند زن باید کار زینبی بکند , همانطور که امام حسین (ع) بر زینب علیها سلام راضی بود.
در مورد آن حدیث هم دوست داشتم مطلبی عرض کنم که تاپیک قفل شد ولی اینجا که اشاره کردید عرض می کنم.
من نظر خود را می گویم و علم حدیث بلد نیستم و اتفاقا به نظرم حدیث جعلی نیست...
میدانید چرا حضرت زهرا علیها سلام و نبی اکرم از آن شایعه ناراحت شدند... درحالیکه اعتقاد داریم "کلهم نور واحد"؟!
دلیلش آن است که امام علی ع در واقع لازم نبوده کسی را متعه کند!
اگر لازم می بود این کار را می کرد و هیچکدام از معصومین هم انتقادی نداشتند...چرا؟
چون علی مع الحق و الحق مع العلی
مگر این جمله معروف را نشنیدید؟
در داستان خلافت بعد از نبی (ص) .....حضرت زهرا وقتی دنبال امام دویدند فرمودند "یا علی خیرک خیری و شرک خیری!"
یا علی خیر تو خیر من است و شر تو خیر من است.(در واقع چیزی که از نظر دیگران شر توست, آن برای من خیر است)
یعنی اگر لازم باشد امام علی ع کسی را متعه کند تمام 14 معصوم بلکه تمام پیامبران بر آن خشنودند !
ولی اشتباه برخی خواهران این است که این از حدیث برداشتی اینچنینی دارند:همه مردان باید برای متعه کردن زن دوم , ابتدا زن اول را راضی کنند چرا که حضرت زهرا از آن "شایعه"ناراحت شده.
یکی از حقوقدانان اذعان کرده هر گامی که ما می خواهیم در رابطه با اصلاح وضع زنان انجام دهیم با مخالفت شدید آقایان فتوا دهنده و مذهبیون تندرو مواجه می شویم
دلیلش این است که حقوقدان فقط از جنبه حقوقی موضوع را نگاه میکند ولی فقیه از تام جوانب!
اجتماعی,فرهنگی,روحی روانی,فطری,عاطفی و......
یک حقوق دان وقتی وکیل قاتل شود مثل آب خوردن از او دفاع میکند و در همان پرونده اگر وکیل خانواده مقتول شود باز هم مثل آب خورد از انها دفاع می کند.
و اگر میخواهید بدانید که این حقوق دانان بی مذهب با جامعه جهانی چه کرده اند در گوگل سرچ کنید "Weman for sale" (زن برای فروش)
و تصاویری را که می آید ببینید و مطالبی را که می آید بخوانید.
کجایند حقوق دانان لامذهب و سردمداران حقوق بشر , در جائی که برای سگهایشان حق و حقوقی دارند و در قرن 21 زن را پشت ویترین مغازه ها می فروشند........."weman for sale"
موفق باشید:Gol:
پس نامه"
حقیر به جز پیام اول این تاپیک پیامهای دیگر را نخواندم و از اول هم نخواستم وارد موضوع تاپیک بشم و این چند پیام آخر را دیدم که تقریبا با موضوع تاپیک تفاوت دارد و اگر برخی از سخنانم قبلا مطرح شده , پوزش میخواهم که وقت شما را گرفتم
---------------------------------------------
اینطور که من مدت ها تحقیق کردم به نتایجی رسیدم و شاید علت اینکه این نوع بحث رو بی فایده می دونم زمان زیادی هست که برای این موضوعات صرف کردم و متاسفانه نتیجه ای نداشته
درود برشما دوست گرامی :Gol: حق کاملا با شماست ، چرا که در نهایت میدانستم آن سد روی بروی من قرار خواهد گرفت و بهتر است بگویم که از وقتی داشتم آن کلمات را تایپ میکردم و انگشتانم روی کیبورد بودند ، میدانستم جواب چیست
اگر شما بخواین پیش فرض هایی (که از نظر معتقدین به صورت مطلق صحیح و روشن هست )رو زیر سوال ببرین اولین واکنشی که نسبت به شما دارن اینه : متهم کردن شما به جهل ، نادانی، بی سوادی، درک پایین، کافر و بی دین بودن، گستاخی، بی احترامی به مقدسات و ...
من به این جمله ی نیچه عقیده دارم :
عادت به اصول بدون دلائل ایمان نامیده میشود (ایمان یعنی اینکه نخواهی بدانی واقعیت چیست)
و به قول احمد کسروی : هر چیزی که اجازه نقد شدنش داده نشود ، شک برانگیز است
ولی درست همانطور که خود شما فرمودید ، نمیشود ما حتی شک بکنیم زیرا مواجه میشویم با مشتی تهمت و انگ
درجواب دوست عزیزی که گفته بود چرارو به قبله نمازمیخوانید بگم:
اگرنزدیک قبله یک دستگاه انرژی سنج ویاسنگ هایی که بابرخوردباانرژی رنگ تغییرمیدهندقراردهید میفهمید مکه پرانرژی است
شمافرض کنید دعابه سمت مکه میفرستیم که انرژی مثبت داره
حاجی هاچند دور دور مکه میچرخند؟
چنداسمان داریم؟؟؟؟؟؟؟ 7
اگر مردی را بکشند,مثلا 100میلیون به خانواده اش می دهند که ان زن هم جزء آن خانواده است (خود آن مرد مرده!)ولی اگر زنی را بکشند 50میلیون به خانواده اش می دهند که آن شوهر هم جزء آنهاست.این ناحقی برای زن است یا مرد؟(البته ناحقی به قول شما وگرنه برای افرادی که مذهبی هستند هیچکدام ظلم نیست)
اینکه حکمی تغییر می کند و علمای آن دین آن را تغییر می دهند نشان از پویا بودن و شکوفا بودن آن مذهب و اتفاقاً غیر متعصب بودن آن مذهب و از امتیازات آن مذهب است و شما آن را به جهل علما نسبت به خودتان فرض کردید و چنین می پندارید که زودتر از ایشان به این نتیجه رسیده اید.....ولی اینچنین نیست, یک عالم دینی از کره ماه نیامده است بلکه او هم مثل شما یک انسان است و عالم دینی به کسی می گویند که مطالعه و تحقیق بیشتری داشته و چه بسا خود شما هم آن مطالعات و تحقیقات را داشته لاشید یک عالم دینی و بلکه مجتهد دینی شوید.
من اصلا از احکام و قوانین در مورد دیه اطلاعاعی ندارم! و بطور مطلق عرض می کنم که یکی از دلایل نیاز ما به مراجع و مجتهد همین است که یک روز شرایط جامعه و مسئولیتهای زن و مرد بگونه ای است که دیه مرد باید با زن تفاوت داشته باشد و یک روز هم باید برابر باشد !
البته این شرط عقل است و در خیلی موارد همینگونه است مثلاً در یک بازی فوتبال متخصص و کارشناس تیم است که تعیین می کند کی تعویض صورت گیرد و ممکن است که من از دقیقه اول بگویم علی باید وارد بازی شود ولی مربی تیم در 10 دقیقه آخر ایشان را وارد کند, این دلیل نمی شود که من بهتر می دانستم و یا یک راننده ماهر تعیین می کند که در کجا باید با دنده 2 و در کجا باید با دنده 4 حرکت کرد و چه بسا اشتباه فاجعه آفرین باشد.
حالا به فرض اینکه فرمایش شما درست باشد و قبلا دیه مرد از زن بیشتر بوده و الآن برابر است :
روزی که اکثر زنها خانه نشین بودند و چشم به دست مردشان داشتند, دیه مرد 2 برابر زن بود (یعنی پول بیشتری به زن میرسه نه اینکه اسلام دین ظالمانه ای است و به مرد بیشتر بها می دهد)
و حالا که اکثر زنها هم شاغلند و وابسته به درآمد مردشان نیستند, علمای دینی فتوا می دهند که دیه انها هم برابر باشد....(این یعنی نهایت کمال و غیر متعصب بودن مذهب شیعی!)
درود بر شما دوست گرامی. متاسفانه شما مطالب را نخواندید و امدید یک مثالی را زدید. مثال ابتدایی شما کاملا صحیح است و منطبق بر منطق . و بنده هرگز نگفتم آنرا قبول ندارم ، بلکه اگر متون را دقیق میخواندید ، متوجه میشدید با مثال شما موافقم . ولی مشکل بنده یا سوال بنده اصلا این مورد نبود که شما فرمودید. سوالی که من مطرح کردم و کامل توضیح دادم مورد دیگری بود که لینک میدهم بخوانید
اینکه حکمی تغییر می کند و علمای آن دین آن را تغییر می دهند نشان از پویا بودن و شکوفا بودن آن مذهب و اتفاقاً غیر متعصب بودن آن مذهب و از امتیازات آن مذهب است
پاسخ تک تک این جملات را در بالا عرض کردم و این نه تنها مضحک نیست بلکه نهایت عقل و درایت است.
و این که یک غیر متخصص حرفی را بزند و قرار باشد به ان عمل کرد دقیقا مثل آن است که به بیماری قبل از حاد شدن بیماری داروئی را تززریق کرد که مثلا باید 6 ماه دیگر تزریق شود و چه بسا تجویز زودتر از موعد به جای سلامتی , فاجعه بیافریند.
اما در خصوص این حرف شما ، چطور است که تا اینکه علمای ما آنرا تایید کنند و بشود یک قانون ، صحبت تمامی بانوان فمنیستی بود ولی بعد از تصویب ، ندیدیم کسی تهمت ها را از ما بردارد و معذرت خواهی بکند.تجویز زودتر از موعد نیست. وقتی همه خواهان آن هستند ، تجویز زودتر از موعد که نبوده ، هیچ ، بلکه بسیار دیر انجام شد و حتی به همه تهمت زدند و انگ چسباندند . مگر میشود مردم ما سریعتر از علمای ما بفهمند ؟ ما خود را به آنها سپرده ایم و اعتماد کرده ایم که حلال و حرام دین را از آنها یاد بگیریم .در زمان مولا علی ع نمیشد برخی چیزها را گفت چرا که خود مولا ع میفرمودند جامعه حاضر نیست و مردم نمیفهمند. ولی در این مورد وقتی صداها اینقدر بلند است ، آیا زمانش نرسیده ؟ با این اوصاف مردم زودتر از مراجع عظام مصلحت را فهمیدند و اکنون چندین دهه میگذرد و تازه این قانون تصویب شده...
منظور بنده این بود وگرنه من نیز اقرار کردم که اجتهاد ما پویا است و افتخارمان نیز همین است که خداوند قران را برای تمامی اعصار و قرون فرستاده . به طور کل مطالب بنده را به صورت یک سری متون بسیار عجیب برداشت کرده اید که حالا که دارم متون شما را میخوانم با تعجب میگویم : وه؟ این برداشت از سخن من کجا و منظور واقعی من کجا ؟
حال برخی دوستان ادعا میکنند که ما دلایلمون عقلی نیست و در چیزی که به آن علم نداریم نباید وارد شویم منم یه سوال از این اقایون دارم من می پذیریم که در برخی علوم که تسلط ندارم شما هم اجازه بده قوانین را کسانی تصویب کنند که علم و آگاهی بیشتری نسبت به شما در این زمینه ها دارند شما هم بپذیرید اگر حقوقدانی از ناعادلانه بودن حکمی صحبت میکند علم و آگاهی که از مردم جامعه دارد در آن زمینه خیلی بیشتر از شماست که با تفاسیر خودتان با صدور قوانین پرداختید.
دوست عزیزم هر که میخواهد منکر شود ولی بنده و شما میدانیم که در این فروم که هیچ ، چقدر در همه جا می گویند اسلام به تو کرامت داده ، بزرگت داشته و گرامی ...
ولی تا حرف در دین میخواهیم بزنیم میگویند احساساتی هستی برو کنار . شمار این گفته در همین فروم از دستم در رفته ، و با همین بهانه زن کنار زده شده و حاضر نیستند حرف هایش ، منطقش را بشنوند چرا که همه اش آمیخته با احساسات است و چه دلیل خوبی برای ساکت کردن یافته اند و گویا زن در دین نباید حرفی بزند و هر بار با همین دلیل کنار گذاشته میشود . چقدر کرامت داریم به واقع ؟ همین حرفشان آنرا ثابت میکند
خدا شما را حفظ کند خواهر گرامی
آیا "در زمان خود" ایشان مسلمان بود؟
آیا در زمان رسول الله هم (بعد از ازدواج) این کار را می کرد؟
مسیحیت را بیشتر دوست داشت یا اسلام را؟
مادر بودن را بیشتر دوست داشت یا تجارت را؟
آیا به زور اسلام آورد و یا اسلام را گرفت و همه دارائی خود را داد؟
آیا خواهرانی که مخالف نظر اسلام در مورد زن هستند از خدیجه (س) پیروی می کنند؟
با سلام
جناب عارف همین که در تمام احکامی که بر ضد زنان حرف میزنید یک مثال نقض وجود دارد کافیست
برای رهبری زنان، ملکه سبا
برای کارهای بیرون از خانه و بقول برخیها کارهای مردانه، حضرت خدیجه ( تاجری موفق )
برای نذر بدون اجازه شوهر، مادر حضرت مریم
برای مطیع بودن بی چون و چرای زن، همراهی حضرت زینب با امام حسین آن هم بدون حضور شوهر
برای مخالفت با ازدواج مجدد شوهر، وجود حدیثی در منابع شیعی که دال بر نارضایتی و ناراحتی حضرت زهرا است.
برای اثبات پیامبری زنان، وجود پیامبران زن ادیان دیگر ( که الان تازه متوجه شدیم قبلا خبری از تحریف این کتابها نبوده است )
کافیست انسان کمی تأمل کند مثلا اگر رهبری زنان اینقدر برای خدا ناپسند بوده چرا باید از حکومت مقتدر ملکه سبا در قرآن صحبت کند این نشان میدهد یه جای کار ایراد داره
بقیه صحبت ها و دلایل بیان شده در رابطه با این مثال ها توجیهاتی بیش نیست وگرنه کسی که در آن زمان حضور نداشته بداند حضرت خدیجه بعد از ازدواج به کار تجارت مشغول بوده یا نه.
یا مثال جالب نذر بدون اذن شوهر مادر حضرت مریم که راه را بر هرگونه توجیه می بندد .
[SPOILER]----------------
در ضمن جناب عارف بچه ها یه کم خسته شدند و استراحت میکنند کسی خداحافظی کلی نکرده . تو همه تاپیک ها هم همیشه یه نماینده از گروه ما وجود داره
به فریاد بنده دقت کنید نوشتم فعلا حلال کنید یعنی قراره باز برگردم الان تو استراحتم مثلا :khaneh:[/SPOILER]
حالا به فرض اینکه این مطلب صحیح باشد 3 نتیجه میتوان گرفت:
1-مذهب چشم و گوش انسان را می بندد و بهتر است کنار گذاشته شود.
2-اگر اکثر انسانها (بالای 50%) به دینی اعتقاد دارند, در واقع چشم و گوش خود را به واقعیت بسته اند.
3-اگر اکثر انسانها چشم و گوش بازی دارند و تعصب دروغین به پدیده های دنیا ندارند نتیجه می گیریم که اکثر انسانهای جهان بی دین و مذهب هستند (هر نوع دین اععم از الهی یا خرافی)
خوب حالا یک سوال : آیا موارد 2 و 3 حقیقت دارد؟
گزینه واو اگر نمره منفی نداره!
نظری درباره تجزیه تحلیل های ذهن شما و نتیجه گیری های شما ندارم چون نه ربطی به موضوع تاپیک نداره و نه ربطی به توضیحات من
در اینجا به نوعی شما دارید کل انسانها را به دوقسمت تقسیم می کنید :
آ- اقلیت (افرادی که به یکی از ادیان اعتقاد دارند)
ب -اکثریت (جهان)
در این تقسیم بندی در واقع شما می فرمائید که اکثر جهان هیچ دینی ندارند.......در حالیکه این اشتباه محض است!
حالا شما به این مورد دقت فرمائید :
این گفته شما در واقع نگرش شما را به مطالب و حتی به موضوع بسیار بزرگی مثل دین و مذهب بیان می کند. حقیر قصد جسارت ندارم ولی نگرش یک جانبه و احساسی این عوارض را هم دارد, حالا به گفتار جناب rain که شما کاملاً آن را قبول دارید,با دقت بیشتری دقت کنیم:
نه عزیز لطفا محتوای پستی که نقل قول کردین به همراه پست قبلی من رو با دقت مطالعه کنید این هم نتیجه گیری و حاصل تجزیه تحلیل های ذهنی شما هست که خب من مسئولیتی در مقابل برداشت های شما ندارم ولی چون احتمال میدم منظور رو به درستی نرسونده باشم یا شما محتوای پست قبلتر رو مطالعه نکرده باشین توضیح مختصری رو لازم میبینم بدم :
دسته ای که نظام حقوقی اون ساختار ایدئولوژیک داره یعنی مبنای قوانین حقوقی مذهب هست (افراد تحت حمایت این نوع قانون میتونن شامل افرادی باشه که به دینی اعتقاد دارن یا به دینی اعتقاد ندارن )
دسته ای که نظام حقوقی اون ساختار ایدئولوژیک نداره و از مذاهب تاثیری نمیگیره (میتونه شامل افرادی باشه که به دینی اعتقاد دارن یا به دینی اعتقاد ندارن )
این دو دسته در حال تبادل نظر هستن ...."بقیه پست قبل که نقل قول کردین "
این گفته شما در واقع نگرش شما را به مطالب و حتی به موضوع بسیار بزرگی مثل دین و مذهب بیان می کند. حقیر قصد جسارت ندارم ولی نگرش یک جانبه و احساسی این عوارض را هم دارد, حالا به گفتار جناب rain که شما کاملاً آن را قبول دارید,با دقت بیشتری دقت کنیم:
این قسمت هم متوجه منظورتون نشدم ؟ برای تایید پست شخصی باید توضیحی بدم ؟
(جسارتا برای خطاب قرار دادن خانم ها از عنوان "جناب" استفاده نمیشه از عنوان "بانو" یا "خانوم" یا ساده ترین شکل ممکن "سرکارخانوم" استفاده میشه)
ظاهراً اصل طرح سؤال «اسلام یا اعلامیهی جهانی حقوق بشر؟» کار درستی نبوده. چون در پاسخ به این سؤال (ان شاء الله نه به طور کلی) در یک طرف دینداران سنتی را داریم که اصولالدین کاملا مشخص و فروعالدین کمابیش مشخص و معین دارند، در یک طرف هم دینداران متجدد را داریم و کمدینها و بیدینها را که حالا مبناهای متفاوتی هم داشته باشند ظاهراً حرف آخرش یکی است، اگرچه بنده هنوز متوجه مبنای دینداری متجددانه را نفهمیدهام. هر دو طرف هم مدام عقاید خودشان را میگویند و کوتاه نمیآیند. شاید بهتر باشد بحث یا روی مبناها باشد و یا اینکه مثلاً «نظر اسلام در مورد حقوق بشر چیست؟».
خوب است مخالفان ما که ما را افرادی خشکمغز میدانند که عقلهایمان را تعطیل کردهایم و دروازهی تفکر را بر خودمان و بقیه بستهایم و مدام به دیگران از ابزار توهین و تفحش استفاده میکنیم تاپیک جدیدی را ایجاد کنند و مبنای دینی خود را در آن تاپیک معرفی کنند. کار باید اصولی باشد تا به سرانجام برسد. همه چیز خوب است که شفاف باششد. مبنای خودشان را معرفی کنند تا اگر میتوانستیم با همان مبنا وارد صحبت بشویم و اگر نمیتوانیم هم بیشتر مایهی زحمتشان نشویم.
مثلاً خواهرمان سرکار نگین گفتهاند که در این دینداری تجددگرایانه به یقین هم رسیدهاند (لااقل در برخی موارد) و البته دلایلی که آوردند مبنای تاریخی و حدیثی دارد، این خیلی خوب است که ایشان حدیث را قبول دارند، و خیلی خوب است که قرآن را هم قبول دارند، عقل را هم که صحبت اصلیاشان است که قبول دارند، این یعنی در سه مبنا از چهار مبنای استخراج احکام در تشیع اشتراک داریم، فقط شاید اجکاع را قبول نداشته باشند. حالا باید مثلاً در آن تاپیک جدید بفرمایند که مثلاً مبنای پذیرش حدیث برای ایشان چگونه است؟ یعنی خود منابعشان هم باید صحت سنجی بشود. همچنین اینکه تا چه حد به عقلانیت بها میدهند؟ یعنی مثلاً اگر عقلشان چیزی گفت که خلاف قرآن و احادیث معتبر (چه به صورت سندی چه از باب انطباق با قرآن) بود حکم را از قرآن میگیرند یا از عقل؟ عقل خودشان یا عقل جمعی (مثل دموکراسی که البته دموکراسی یک اشکال مفهمی دارد) یا عقل علما یا ...؟
در آخر ما یک بحث هم در قرآن داریم که ایشان خوب است رویش فکر کنند بعد در همان بحث توضیح دهند که منظور قرآن چیست از این آیه؟ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَـٰكِن لَّا يَعْلَمُونَ [البقرة، ۱۳] چون به آنان گویند: ایمان آورید چنان که دیگر مردم ایمان آوردند می گویند: آیا ما هم مانند سبک مغزان ایمان آوریم؟! آگاه باشید! قطعاً اینان خود سبک مغزند، ولی [از شدت کوردلی به این حقیقت] آگاه نیستند.
آیا این دستور قرآن به تبعیت از علماست؟ به اینکه مردم رویهمرفته ایمانشان درست است؟ اگر بحث حداکثری باشد که سنیها تعدادشان بیشتر است؟ اگر به تعداد باشد که مسیحیها از سنیها هم بیشتر است؟ بعضا ادعا شده که تعداد کفار (ولو اسماً دیندار) تعدادشان از همهی اینها بیشتر است (فقط جمعیت کومونیستها و هندوها را که حساب کنید خیلی زیاد است) آن وقت آیا خداوند فرموده مانند کافران ایمان داشته باشید؟ منظور خداوند از این آیه چیست؟ خوب است اگر بتوانید اثبات کنید که منظور تجددخواهی در دین خدا (مذهب حقه که یکی از ۷۲ فرق اسلامی است) نیست.
اما فقط من باب تبرک چون به بحث حقوق بشر غربیها هم مرتبط است این آیات را هم برای دوستان دیگر میگذارم: وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ /يُخَادِعُونَ اللَّـهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ /فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّـهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ /وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ / أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـٰكِن لَّا يَشْعُرُونَ [البقرة، ۸-۱۲] و گروهی از مردم می گویند: ما به خدا و روز قیامت ایمان آوردیم، در حالی که آنان مؤمن نیستند./ می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند، ولی درک نمی کنند./ در دلِ آنان بیماریِ است، پس خدا به کیفرِ نفاقشان بر بیماریشان افزود، و برای آنان در برابر آنچه همواره دروغ می گفتند، عذابی دردناک است./ چون به آنان گویند: در زمین فساد نکنید، می گویند: فقط ما اصلاح گریم! / آگاه باشید! یقیناً خود آنان فسادگرند، ولی درک نمی کنند.
ظاهراً اصل طرح سؤال «اسلام یا اعلامیهی جهانی حقوق بشر؟» کار درستی نبوده. چون در پاسخ به این سؤال (ان شاء الله نه به طور کلی) در یک طرف دینداران سنتی را داریم که اصولالدین کاملا مشخص و فروعالدین کمابیش مشخص و معین دارند، در یک طرف هم دینداران متجدد را داریم و کمدینها و بیدینها را که حالا مبناهای متفاوتی هم داشته باشند ظاهراً حرف آخرش یکی است، اگرچه بنده هنوز متوجه مبنای دینداری متجددانه را نفهمیدهام. هر دو طرف هم مدام عقاید خودشان را میگویند و کوتاه نمیآیند. شاید بهتر باشد بحث یا روی مبناها باشد و یا اینکه مثلاً «نظر اسلام در مورد حقوق بشر چیست؟».
بنده هم با شما موافقم . این تاپیک موضوع مشخصی را پیگیری نمی کند و هرکسی می آید نظری میدهد و الزامی هم برای مستند کردن مطلب ندارند
اعلاميه جهاني حقوق بشر
گرامی این چیزی است که به شما گفته اند شما هم شنیده اید دارید تکرار میکنید . تیتر حقیقی اینچنین است
" دستورنامه حق بشر در جهان سرمایه داری "
این دستورنامه برای بشر حقوقی را تعئین میکند که در چارچوب جهان سلطه و سرمایه داری قابل تعریف باشد . به عبارت دیگر اگر دفاع از حقوق انسانی در کره خاکی سود مشخص و تعریف شده ای برایشان داشته باشد با تمام قوا برایش میدوند و اشک میریزند مثل داستان هولوکاست یهودیان
اگر هم سودی نداشته باشد سعی میکنند سودی برایش تعریف کنند و بعد بدنبالش بروند
اگر هم بر خلاف منافعشان باشد حتی اگر در آن سرزمین انسان ها را قطعه قطعه کنند و گوشت شان را بعنوان نذری بین خود تقسیم نمایند
از نظر آنها در آنجا , نه بشری هست و نه حقی .
پس اعلامیه جهانی حقوق بشر تیتر صحیحی نیست بلکه این تیتر برای عوام فریبی است شما اساسا یا با آنها هستی و بشری هستی که هیچ حق حیات و حق بردگی دنیای سلطه را دارید یا با آنها نیستید که در اینصورت بشر نیستید و ...
والسلام.
درود:Gol:
width: 700
[TR]
[TD][/TD]
[TD="align: left"]زشــت باشــد کــه عـیـب خـود پــوشــی[/TD]
[TD][/TD]
[TD]وانــــدر افـشــــای دیـگــران کــوشــــی[/TD]
[/TR]
اگرچه گمان کنم گفت و گو به بیراهه رفته است ولی...
سخن بر سر اصل قانونهاست نه بر سر رفتار انسانها.
شما چگونه رفتارهای نادرست مسلمانان را به اسلام پیوست نمیدهید؛ ولی رفتار نادرست دیگران را، به حقوق بشر نسبت میدهید؟
چگونه مسلمانانی را که به قانونهای اسلامی به هیچروی پایبند نیستند را، سوای اسلام میدانید ولی کسانی که در غرب کشوری را تحریم میکنند را، حقوق بشر میخوانید؟
پس سخن بر سر خودِ قانونهاست؛ اینکه کدام قانون بهتر است. نه بر سر رفتار کسانی که خود را پایبند به این قانونها میدانند.
اگر غربیان، دشمنان خود را تحریم میکنند و از رشدشان جلوگیری میکند، ایران خودمان نیز دارد چنین کاری را با سنی مذهبان و اقلیتهای مذهبی میکند.
یکی از بزرگان در زاهدان، صادرات و واردات گستردهای را آغاز میکند، ولی سیاستمردان، به خاطر سنی بودنش، بسیار سنگ جلوی پایش میانداختند و برای همین، سنی مذهبانِ این شهر، که بسیار سرمایهدار هم هستند، از بانکهای ایران استفاده نمیکنند (تا سودی به دشمن خود نرسانند!) بلکه از یک موسسهی خانوادگی استفاده میکنند.
غرب هرچه که باشد، جنایاتش از ایران کمتر است! نرخ تورم در آمریکا (2/5%) است که این نشان از آن دارد، در چنین اقتصادی، دزدی بسیار کم است؛ مال مردم خوری، بسیار کم است؛ پایبندی به قانونها، بسیار زیاد است (بیشتر بدبختیها و جنایات، از فقر اقتصادی هستند).
قیمت خانه در آلمان، سالانه کاهش میابد؛ تا مردم پولهای خود را برای خریدن خانه هزینه نکنند (چون مبلغ زیادی از سرمایه کشور، راکد میماند). آن اقتصادی که همچین توانایی را دارد، خدای اقتصاد است که آدمی هنگامی که در مورد این موضوع اندیشه میکند، دود از کلهاش بلند میشود که این اقتصاد چقدر منسجم است و آن مردم، چقدر پایبند به قانون هستند و دزدی نمیکنند تا یکپارچگی کشور و اقتصاد به هم نریزد.
ولی در کشوری که خود را مسلمان میداند و خود را برترین کشور خداپرست تاریخ بشریت میداند، سالیانه صدها دزدی و اختلاس بزرگ درش رخ میدهد، سرکوب اندیشه تا آن اندازه است که در هر تارنمایی که میخواهیم ثبت نام کنیم، هرگونه بحث سیاسی را غیرقانونی میداند و هزاران رفتارهای غیر اخلاقی دیگر درش رخ میدهد (که نمیشود که گفت)، ولی رسانهها، آنرا نمایش نمیدهند؛ بلکه منتظرند یک خلاف کوچکی در یک کشور غربی رخ دهد تا آنرا همراه با بزرگنمایی بیش از اندازه صدبار نشان دهند؛ تا بلکه مردم گمان کنند همهی جهان مشکل دارند و آنان در کشوری گُل و بلبلی دارند زندگی میکنند!
پس بهتر است که در مورد همان قانونها سخن بگوییم نه رفتار قانونگذاران؛ زیرا هیچ چیز ما از آنان بهتر نیست نه از نظر دینی و اخلاقی از آنان بهتریم (که اگر بودیم، اینهمه دزدی در جای جای کشورمان نبود) نه از نظر دانشی (بدون شرح) از آنان بالاتریم، نه از نظر فرهنگی (پایبند نبودن به قانون) و نه از هیچ نظر دیگری.
بسیار زیبا بود
اجرکم عند الله
من هم موافقم که بهتره بحث روی عنوان و موضوع تاپیک بچرخه و بحث بشه نه اینکه غرب هر جنایتی میخواد بکنه که دلیل نمیشه حقوق بشر هم همونو میگه.
جناب آبرنگ،
درود، :Gol:
فرق است که قانونگذار امر به خوبی کند و مأمومین خلاف کنند و اینکه قانونگذار خود سردستهی خلافکارها باشد، آن هم در همان حالی که اصرار بر روی درستی قوانین دارد و دیگران را به نقض آن محکوم میکند، این خودش دلیلی میشود که در آن قوانین شک کنیم که به چه نیتی وضع شدند ... برخی میگویند که قبول ما هم میدانیم که این مجموعهی قوانین را شیاطین برای ما نوشتهاند ولی کاری به نویسندهی آن نداشته باشیم خود قوانین که خوب هستند. در اینجا حقیر یادم میافتد به تحلیل فیلهای هالیوودی که در چندین و چند لایه فیلمنامهنویسی و کارگردانی میشوند، یک نفر ظرف ۱۰۰ دقیقه فیلمی را میبیند که شاید نزدیک به یک سال یا بیشتر روی المانهای متفاوت آن فکر شده است و خیلی از المانها به صورت ناپیدا بر بیننده اثر میگذارد، مثل کارتونی که یادم هست در تحلیلها دقت کردم شخصیت اول داستان داشت حرف میزد و تابلویی بر روی دیوار که به نسبت هم دور از این شخصیت بود حاوی عکس مستهجن بود، اینجا آدم باید فکر کند که آیا عکس آن تابلو اتفاقی آنطور شده یا با فکر کسی آن را آنجا گذاشته است و ... . یادم به تبلیغات تلویزیونی چند دههی پیش آمریکا افتاد که زمانی خیلی هم سر و صدا کرد که بین هر چند فریم یک عکس مستهجن قرار میدادند، کسی که آن تبلیغ را میدید اصلاً متوجه حضور آن عکسها نمیشد ولی کسانی که این کار را کرده بودند از نظر روانشناسی متوجه شده بودند که ناخودآگاه انسان متوجه آن فریمها میشود و بخاطر وجود آنها جذب آن آگهیها هم میشود و الی ما شاء الله مثال دیگر ... استادی میگفت اگر فبلمهایی مثل ۲۰۱۲ را میبینید و چارهای از دیدنشان ندارید لااقل صدای آهنگهایش را کم کنید تا خیلی وارد فضای فیلم نشوید و رویتان کمتر اثر بگذارد و توصیههای دیگر ... این قضیه حقوق بشر هم همین است. آنها اینطور نیست که یک مجموعه قوانین نوشته باشند و بگویند ما برایتان تفسیر میکنیم تا اگر به ماهیت شیطانی خودشان پی بردیم و کنارشان گذاشتیم آن قوانین به خودی خود طرفداری نداشته باشند، تمام سعیشان را کردهاند که خود مجموعهی قوانینشان جذاب باشد و البته برای نوشتن آن هم مدتها کار انجام دادهاند و خدا میداند که نیتشان چه بوده است. در هر صورت خود آن قوانین را هم میتوان بررسی کرد همانطور که میتوان فیلمهایشان را تحلیل کرد.
اگر تاپیک را از ابتدا دنبال کرده باشید حقیر هم چندبار همین پیشنهاد شما را به جناب mir@ دادم و ایشان هربار از شروع بحث با حقیر سرباز زدند با این دلیل که حرفهایشان را زدهاند و اگر میشد به نتیجهای رسید قلاً میرسیدیم و بحثهای ما هم مثل بحثهای بینالمللی است که فقط بحث بینتیجه میشود و چیزهایی شبیه به این اگر به خاطرم باشد. حقیر هم انگیزهای برای ادامهی این بحث ندارم، خوب است اگر شما به جای آقای mir@ که ایشان هم انصراف از بحث دادهاند وارد گود شوید و با دوستان دیگر و کارشناس محترم بحث کنید. حقیر وارد بحث نشوم کل تاپیک نفس راحتتری میکشد و جو آرامتر خواهد بود ...
در پناه خداوند
یا علی
پسنامه:
در مورد اینکه ایران وضعش چطور است جای دیگر هم گفتم کسی ادعا ندارد ایران عاری از هرگونه مشکل باشد، که اگر بود منتظر بودن برای امام زمان علیهالسلام دیگر معنی نداشت. چیزی که در مورد ایران مهم است عدالت همهجانبهاش که ما هم نقصش را به وضوح میبینیم نیست، کسی ادعا نکرد که با یک انقلاب ولو چند ده ساله میشود اسلام ناب را پیاد کرد که اگر میشد بر خود امام زمان علیهالسلام واجب میشد که قیام کنند، بلکه مهمترین وجه انقلاب ایران حرکت ضد استکباری و طاغوت (طغیان علیه خدا و دین خدا) است که شروع کرده و بعد در سطوح پایینتر تلاشی که در برقرار کردن عدالت و قوانین اسلام دارد انجام میدهد تا کمکم منطبق گردد بر اسلام حقیقی. اگرچه هنوز نواقص آنقدر زیاد است که گاهی که برخی درگیر آن نواقص هستند چه بسا آنقدر سیاهی ببینند که ظرفیتشان پر شود و دیگر نتوانند خوبیهای این نظام را که الحقوالإنصاف بر بدیهایش میچربد را ببیند [البته اگر اصلاً عینکشان اسلام آمریکایی غربی (اسلام منهای امربه معروف و نهی از منکر و جهاد، اسلامی که شخصی است و نه اجتماعی و حکومتی) نباشد و دنبال اسلام ناب باشند مگرنه خوبیهای آن را هم مخالف مصالح و منافع خود خواهند دید و همان راهم بدی ارزشگذاری میکنند]. تمام اینها یک طرف، این را هم مد نظر داشته باشید که از اول انقلاب تا کنون ما هرگز به حال خود رها نشدهایم و همین الأن چند کانال ماهوارهای با هزینهی هنگفت از بودجهی دشمنان سعی در تغییر در لایههای زیرین اعتقادی مردم دارند، مردهای بیغیرت مشغول شده به زنان بیعفت دیگر خطری برای آنان نخواهند داشت. اما زنان و مردان ما با اعتماد به نفس خاصی آن برنامهها را نگاه میکنند و میگویند اینها روی ما اثر ندارد، یا اینکه ما دیگر جوان نیستیم که رویمان این چیزها اثری بگذارد، در حالیکه به عنوان ناظر خارجی زندگی ایشان و لایههای زیرین اعتقادیاشان با چند سال پیش خودشان از زمین تا آسمان متفاوت است. ما تحت حمله و شبیخون هستیم ولی شاید شما هم نخواهید این را قبول کنید، نمیدانم حقیر به وضوح این حملات را دارم میبینم، بسیجیانی که بیغیرت شدهاند، کسی که از همجنسبازی (کار قوم لوط) دفاع میکرد و یک آن به خودش آمد که وای پناه بر خدا چه میگویم ولی باز همان رویه را ادامه داد و کسانی دیگر ... . جالب است که این قضیه که ایرانیها میخواهند بعد از انقلاب خود را بسازند ولی دشمنان نمیگذارند در کتاب عصر ظهور علامه کورانی به نقل از امام باقر علیهالسلام اگر درست خاطرم باشد نقل شده است، البته تطبیق آن حدیث با انقلاب اسلامی اجتهاد خود حضرت ایشان است ولی قرائنی که برایش ارائه میگردد و در متن خود حدیث است به راحتی این اجتهاد را قابل قبول میکند. حتی به جنگ تحمیلی هم در آن حدیث اشاره شده است و اینکه امام علیهالسلام فرمودهاند که آگاه باشید کشتههای ایشان شهید میباشند ...
اگر بر اساس توهمات توطئه بخوایم درباره قوانین موضع گیری کنیم و درستی چیزی رو زیر سوال ببریم و بگیم این قوانین چون از طرف کسی نوشته شده که عقاید ما رو قبول نداره یا منافع ما رو ممکنه به خطر بندازه، پس نیت شوم و پلیدی در پس این قوانین هست و نباید بپذیریمش! که الان باید تمام دارو و واکسن و تجهیزات پزشکی و صنعتی یا پیشرفت های علمی و استفاده هایی که از کشفیات و دست آوردهای این شیاطین میکنیم رو هم متوقف کنیم و همه رو مردود اعلام کنیم چون همه این تجهیزات و کشفیات از جانب همان شیاطین ایجاد شدن و کسی که شیطان هست حتما نیت پلیدی ازین تجهیزات و کشفیات که حیاتمون هم بهش وابسته هست داشته!
چرا راه دور بریم همین اینترنتی که به لطف و مرحمت وجودش الان این پست ها در این تاپیک ارسال میشن هم از طرف این شیاطین ایجاد شده که اعلامیه حقوق بشر رو نوشتن چرا نیت های شوم و پلید این شیاطین در تمام عرصه ها زیر ذره بین قرار نمیگیره ؟ غیر از اینه که تنها زمانی که منافع مون تحت خطر باشه توهمات توطئه در ذهنمون خطور میکنه و یاد نیت های پلید می افتیم ؟
در شریعت اسلام ازدواج امر مقدس ومبارکی است وازدواج آثار وفلسفه ای مانند آرامش زوجین(سوره روم)، مهر ومحبت بین طرفین دارد واین در ازدواج موقت هم هست. همیشه اینطور نیس که طرف بخاطر پول صیغه شود. البته ما منکر نیستیم که برخی موارد برای گذران زندگی است واین ننگ یاست برای ما مسلمانها که تبعیض طبقاتی وعدم توجه به فقراء چنین تبعاتی پیش می آورد. ولی عمدة ازدواج موقت بخاطر نیاز جنسی وعاطفی یک زن ومرد ی است که یا نمی خواهند ازدواج دائم بکنند. بله د مردها شاید ازدواج دوباره هم هست. اما خیلی از زنها هم که عقد موقت می شوند نیاز مالی ندارند. شخص همسرش را از دست داده ویا طلاق گرفته وکسی حاضر نیست با او ازدواج دائم کند وهمه هم که شرایط ازدواج مجدد را ندارند لذا این شخص که نیاز جنسی وعاطفی هم دارد باید چکار کند؟ زنا بهتر است یا عقد موقت که با خطبه عقد مثل ازدواج دائم بوده وموجه است. دختر وپسری که با هم می گردند عقد موقت داشته باند راحت تر ومشروع تر هستند یا اینکه بدون عقد باند.
پس ازدواج موقت همیشه برای کسب در آمد نیست. سوای اینکه ازدواج قوانین دارد وشخص همزمان نمی تواند با دونفر ارتباط داشته باشد وبعداز اتمام زمان نیز باید عده 45 روزه نگه دارد تا پاک شود. اما شما در همین تن فروشی غری می بیند طرف می گوید من در روز با پنجاه نفر ارتباط جنسی دارم یعن کنید میانگین اگر در 24 ساعت حساب کنیم در کمتر از نیم ساعت با یک نفر. آیا شما اینر ا با ازدواج موقت یکی حساب می کیند. با این حساب بخواهید ازدواج موقت را تن فروشی حساب کنید العیاذ بالله در آمد یندارد وتنها با یک نفر طرف حساب است وتازه بعد اتمام باید 45 روز ازدواج دوباره نکند. این ازدواج واقعا با این شرایط چه درآمدی دارد که ما صیغه را تن فروشی حساب کنیم. لطفا منطقی جواب بدید.
ثلا
خواهر گرامی،
اتفاقا مطالب خوبی را گوشزد کردید که فراموش کردم در کنار سینمای هالیوود مثال بیاورم. خوب است موافقان حقوق بشر به موارد شما هم دقت کنند. هر چیزی که یک سرش دست سران استکبار (نه مردم معمولی غرب و شرق) هست برای سوء استفاده است، مثلاً:
کشاورزی و صنایع دارویی آمریکا الآن یکی از بحثهای داغ است که میتوانید در مورد تحقیق کنید چقدر مردم از آن بیزار هستند و در همین آمریکا چندین سال است که مردم به مصرف مواد غذایی Organic روی آوردهاند که سالمخورهای ایرانی هم که البته از جهت دیگری به انحراف افتادهاند (سبزیخوار شدهاند و مصرف گوشت و تخممرغ را غیرانسانی میدانند) هم در راستای روشنفکری خود همین طریق را در پیش گرفتهاند و البته خیلی از متدینین در ایران هم طبق آموزههای اساتید طب سنتی و اسلامی همین طریق را در پیش گرفتهاند تا غذای سالم بخورند به جای یک سری مواد شیمیایی ... اما در غرب این مسأله بعد سیاسی دارد که علتش هم معلوم است، در حکومت امپریالیستی صاحبان قدرت در اصل همان صاحبان سرمایه هستند و شرکتهای دارویی و غذایی بخش قابل توجهی از این سرمایه را دارند،بحث آنقدر داغ است که در موردش در همان فیلمهای هالیوودی هم به جنایات پشت پردهی این شرکتها، ایجاد بیماریها و بعد معرفی دارو برای درمان آن و ... پرداخته میشود و صد البته قربانیان تست ویروسها و داروهای جدید و ...
مثال دومش همین اینترنت که باز مثالش را آوردید، یا تکنولوژیهای تلفن همراه و ...، شما میدانید ۲۴ ساعت تحت رصد هستید؟ هر کسی که به اینترنت وصل شود سریع میتوان جایش را پیدا کرد، دوربین لپتاپها را راحت میتوان به کار انداخت تا مخفیانه تصاویر را ضبط کنند، میکروفون موبایلها را راحت میتوان با یک زنگ زدن و تظاهر به قطع شدن به کار انداخت و شنود کرد و ... . به نظر شما اگر سیستمی درست شود که هر کسی نیت دشمنی با امپراطوری ایشان را داشته باشد سریع قابل شناسایی باشد چیزی است که ایشان از آن بگذرند؟ یعنی نمیدانید که گوگل و یاهو متهم به جاسوسی در تمام دنیا هستند؟ وایبر که دیگر تماسهای محلی را هم از طریق سرورهای آمریکایی انجام میدهد عجیب است که برای جاسوسی باشد؟ اینها باید جذاب باشند و کارا تا همه فراهم کنند،تا افکار عمومی نسبت به آن روی خوش نشان دهند، آنها هم البته از قبل آن سود زیادی در میآورند که تجارتشان است و عاشق چشم و ابروی ما نیستند و از طرف دیگر به محض اینکه از کلامات کلیدی خاصی استفاده شود نرمافزارهایشان تشخیص داده و ردیابی میکنند و شنود میکنند و ضبط میکنند و بعد ...
مثال دیگری نرمافزارهای Closed Source است که انواع کدهای جاسوسی را در آن قرار میدهند به همین خاطر است که بسیاری از ما مدتهاست با دنیای ویندوز خداحافظی کردهایم و به دنیای لینوکس آمدهایم، به همین خاطر است که از Browser هایی مثل Google Chrome استفاده نمیکنیم و هزار مثال دیگر ...
در مورد سایر خدمات تکنولوژیکی هم تا جایی که مستقل از دولتهای فاسدشان باشند قابل استفادهی با احتیاط هستند ولی به محض آنکه تبدیل به یک غول تجاری بشوند مورد سوء استفاده قرار میگیرند، یا اگر کالاهای خاص مثلاً High Tech درست کنند. بله کارخانههای هواپیماسازی آمریکا، شرکتهای نفتی و ... اینها سیاسی هستند و این توهم توطئه نیست،
درود:Gol:
حقوق بشر، پس از جنگ جهانی دوم (که جنگی نژادپرستانه بود و هر نژادی، جز نژاد آلمانی را کوچک و تحقیر میکردند) وضع شد که چهار اصل دارد: «آزادی بیان، آزادی دین، آزادی زندگی - رفاهی (مردم باید در رفاه باشند) و آزادی از ترس (هیچکس حق ندارد دیگری را در کشوری بیازارد). این آزادیها را فرانکلین دلانو، رئیس جمهور آمریکا، پیشنهاد میکند که وی تنها رئیس جمهور آمریکا (و به نوعی جهان) است که چهار بار رئیس جمهور شده است. پس وی مرد عمل بوده است که مردم چهاربار انتخابش کردهاند و کارهای خوبی که برای مردم کرده است، در تاریخ ثبت شده است.
اینکه پس از وی، کسانی آمدند و از این قانونها سواستفاده کردهاند، همانند این است که کسانی پس از پیامبر اسلام، از دستورهای وی سواستفاده کردهاند.
فرانکلین دلانو را چه کسی شیطان دانسته است؟
برنامهها هالیود، برای فرهنگ خودشان است؛ نه ما.
کسانی که این برنامهها را میبینند، آنرا از نمایندگیهای معتبر هالیوود خریدهاند، یا آنرا از اینترنت یا کلوپی گرفتهاند؟ که اگر آنرا با مجوز و به صورت مجاز نخریده باشند، دزدی است و اثر نامناسب این دزدی، خیلی بیشتر از اثر آن عکس نامناسب است.
هالیوود، برای سلیقههای متفاوت فیلم میسازد؛ برای کودکان، موش و گربه را میسازد، برای دانشمندان، برنامههای دانشی و برای دیگر سلیقهها نیز، برنامههای متناسب خودشان.
همانگونه که انقلاب ایران - که از نظر علمی - تحلیلی کار چندان سودمندی برای ایران نکرده است - به یکباره نمیتواند جامعه را درست کند، وضع حقوق بشر - که انقلابی در قانونهاست - نیز، نمیتواند در چند سال، رفتار جهان (نه یک کشور) را درست کند.
اول توصیه میشه که درباره نظریه توطئه (توهم توظئه) سرچ بشه که با مصادیق توهم توطئه آشنا باشین .
با تشکر ازینکه باعث افزایش علم وآگاهی من درباره خطرات و مضرات موبایل و اینترنت و کشاورزی و دارو و در کل علم و تکنولوژی و پیشرفت و... شدین
با اینهمه توطئه و و دسیسه های وحشتناک که برای ما از سرتاسر دنیا چیده شده وهدف همه نابودی سریعتر ماست پس علت استفاده شما از تکنولوژی های روز چیه ؟ علت اینکه ازین تکنولوژی ها برای بیان عقایدتون استفاده می کنید چیه ؟
علت اینکه در زمان بیماری از داروهای ساخته شیاطین استفاده میکنید چیه (با توجه به اینکه کشور ما قادر نیست فرمولاسیون این دارو ها روحتی حدس بزند!)
علت اینکه زمان بیماری دست به دامن تکنولوژی و تجهیزات پیشرفته این شیاطین میشین چیه ؟ (با توجه به اینکه خودمان قادر نیستیم به تنهایی به این تکنولوژی ها دست پیدا کنیم)
علت اینکه از محصولات کشاورزی و غذایی این شیاطین استفاده میکنید چیه ؟
علت اینکه فیلم های هالیوودی رو تماشا میکنید چیه ؟
علت اینکه از علوم روز دنیا (که حاصل تلاشهای محققان و دانشمندان این شیاطین هست) در کشاورزی ، صنعت و پزشکی استفاده میکنید چیه ؟
با این توضیحات ما باید از دست این توطئه ها از هر چه علم و تکنولوژی وابسته به شیاطین دوری کنیم (چرا شما دوری نمیکنید پس ؟!) و یکی از دو راه حل زیر رو انتخاب کنیم :
سر به بیابون بذاریم و با تکنولوژی کپر نشینی و کمک از اجنه روزگار بگذرونیم (دفع توطئه جنیان آسانتر از دفع توطئه شیاطین غربیست)
یا خودمون رو حلق آویز کنیم ( البته این گزینه توصیه میشه چون میتونیم به کاهش جمعیت کره زمین هم کمک کنیم و حداقل ازین طریق خدمتی به جامعه بشریت کرده باشیم)
لطفا بحث رو بیشتر از این به حاشیه نبرین
جناب آبرنگ
درود :Gol:
اگرچه به علت متهم شدن به ایجاد انحراف در تاپیک ترجیح میدهم دیگر در این تاپیک فعالیت نداشته باشم و هستند دوستانی که بتوانند همکلام طرفداران حقوق بشر بشوند لیکن بخاطر احترام به شما که از حقیر نقل قول کردید این مطالب را به اندازهی وسع اندک خودم بیان میکنم.
خوب است که همین چهار مورد اصلی که فرمودید را مورد بحث قرار دهیم و نظر اسلام و غرب را در موردش بدانیم، از آنجا که زیربنای حقوق بشر هستند هم میتواند بحث مفیدی باشد.
آیا آزادی بیان در غرب شامل آزادی توهین هم میباشد؟ شامل تهمت چه میباشد؟ شامل دروغ میباشد؟ ...
آیا آزادی دین با تمام عوارض دینداری (حجاب، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و ...) میباشد یا ایشان هم روی آن محدودیتهای دلخواه خود را وارد میکنند؟ آیا توهین به یک دین از مصادیق آزادی دین است؟ خوب کسی که دینش دشمنی با مثلاً اسلام باشد آیا مجاز خواهد بود دینداری کند یا از دین او جلوگیری خواهد شد؟
در مورد آزادی رفاهی و آزادی از ترس هم بعدا بحث کنیم.
اما در مورد آن آقای رئیسجمهور، فرانکلین روزولت، آیا در چهار دورهی ریاسیت جمهوری ایشان که میشود ۱۴=۲-۱۶ سال مردم جهان از شیطنتهای آمریکا در امان بودند؟ اگر اشتباه میکنم بفرمایید، در زمان جنگ جهانی دوم ایشان زمامدار بودند و واقعهی پرلهاربر در ساحل هاوایی در زمان ایشان اتفاق افتاد که الآن بسیاری بر این باورند که این حمله نه توسط ژاپنیها که توسط خود آمریکا به این ناو بزرگ آمریکایی انجام شد و بسیاری از آمریکاییها کشته شدند تا افکار عمومی آمریکا اجازهی ورود ایالات متحده به طور مستقی و و علنی در جنگ جهانی را بدهند و بعد هم که واقعاً بمب اتمی ریختن بر دو شهر ژاپن بود که اگرچه در زمانن ترومن انجام شد ولی اجازهی ساخت این بمبها توسط روزولت داده شد. اشتباه میکنم؟ اینکه ایشان به همراهی استالین دیکتاتور شوروی و چرچیل سیاستمدار خبیث انگلیسی مبانی جهان پس از جنگ جهانی را نوشتند هم درست نیست؟ آن وقت این ترکیب جالب سه نفره برای شما جای شگفتی ندارد؟
در هر صورت در بارهی این ماجرای تاریخی که عنوان میکنید حقیر دسترسی خوبی به منابع تاریخی ندارم، ولو تاریخ معاصر باشد، بخاطر همین اجازه دهید کسی در این زمینهها با شما وارد صحبت و تبادل نظر باشد که به اندازهی شما مطلع باشد. حقیر فقط میدانم که به لحاظ تاریخی تأسیس کشور اسرائیل در فلسطین را هم به رأیگیری بعد از جنگ جهانی در سازمان ملل نسبت میدهند که در آن حتی انگلیس اگر اشتباه نکنم رأی موافق نداد! در حالیکه شواهد زیادی وجود دارد که این بحث توسط انگلیس و ... از مدتها قبل وجود داشته و مقدمهچینیهایی در این زمینه انجام شده بود. این یعنی وانمود کردن به چیزی که هدفش چیز دیگری است. همین مسأله ممکن است و تأکید میکنم که ممکن است در مورد آقای فرانکلین همه مصداق داشته باشد که بنده نمیدانم، خصوصاً که تا جایی که حقیر دیدم از بعد از ورشکستگی دولت آمریکا در اوایل قرن گذشته و ورود بانک فدرال به حکومت به صورت نامحسوس و در سایه کمکم رئیسجمهورهای آمریکا تنها در صورتی امکان زیاست جمهوری را پیدا میکردند که وفادار به انجمنهای فریماسونی باشند ... البته این مسأله بگیر نگیر داشت تا زمان جان اف. کندی که با ترور او دیگر رسماً همهی رئیس جمهورها فراماسون بودند، عوض بیلدربرگ و ... و البته درست است که کندی بعد از روزولت رئیسجمهور شد و حقیر مطمئن نیستم که خود روزولت هم فراماسون بوده یا نه. برای کسانی که مطلع نیستند هم عرض میکنم که فراماسون اگرچه در سطوح پایین آن عموماً به صورت شاخههای دانشجویی است به عنوان پیمانهای برادری شناخته میشوند ولی در سطوح بالای آن میشود حکومت پنهانی جهان توسط سرمایهدارها که در اصطلاح به آنها استکبار جهانی میگوییم و مطابق با مستندات الکس جونز آمریکایی و مسیحی هر از گاهی دور هم جمع میشوند تا سیاستهای کلان سال بعد را تصمیم گیری کنند، از تعیین رئیس جمهورهای کشورهای زیر نظرشان تا سیاستهای پولی و ... . یعنی دولت آمریکا به خودی خود قدرتی ندارد و عروسک ایشان است ... همینها هم بسط دهندهی شیطان پرستی و ... هستند و سنتهای فریماسونی اگرچه به علت رازپوشی اعضا همچنان در ابهاماتی میباشد ولی از قربانی کردن بچه و نوزاد را در دل خود دارد تا کارهای دیگر، و شیطان بزرگ هم به همین دلیل به ایشان گفته میشود. حالا اگر کسی بخواهد بداند که روزولت شیطان بوده یا نه (با وجود ساختن ان مجموعهی درمانی برای درمان مردم بیبضاعت و ...) باید اول ببیند که آیا او وابسته به این پیمانهای برادری بوده است یا خیر ... اگرچه موارد دیگری هم هست که راجع به ایشان گفته میشود، مثل اینکه آلمان اول به لهستان حمله کرد تا کشور متحد داچ را پایهگذاری کند بعد انگلیس و فرانسه به آلمان بخاطر این کارش اعلان جنگ کردند و بعد از اینکه درخواست آلمان برای صلح را نپذیرفتند آلمان از آمریکا خواست که میانجیگری کند و همین آقای روزولت بود که در خواست آلمان برای صلح را رد کرد و ... بسیاری معتقدند که علت امتناع روزولت این بود که آمریکا را که با دو اقیانوس از کشورهای دیگر دور بود و آتش جنگ زیاد بهش نمیرسید تبدیل به ابرقدرت کند ... اینها شیطانی نیست؟
در مورد اینکه دیدن فیلمهای هالیوودی بدون پرداخت هزینه شرعاً چه حکمی دارد قبلاً گفتم و ظاهر امر این است که برای عموم مردم که فقط بیننده هستند و نه پخش کننده شرعاً مجاز است و در نتیجه اثر نامطلوب آن عکسها و صحنهها و ترویج تفکر غربی و برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی خیلی بیشتر از بحثی است که شما تحت عنوان دزدی بیان میکنید ...
اما در مورد فیلمها و کارتونهای آنها که بحث زیاد است، لیکن آنچه کمتر رویش بحث شده همان برنامههای علمی ایشان است. در برنامههای ایشان که عموماً مخاطب نه دانشمند که دوستدار دانش و کنجکاو را بینندهی خود میدانند نظریهها به صورتی بیان میشوند که کسی که از پای این فیلمها بلند میشود گمان میکند مسائل غریبی از عالم را فهمیده است در حالیکه آنها گاهی مربوط به مشاهدات علمی هستند و در باقی موارد مربوط به نظریههای دانشمندان در مورد آنها میباشند و این نظریهها عمدتاً دارای اشکالات متعدد هستند ولی شک و تردید در نظریهها نیست که منتقل میشود و این شک و تردیدها بیشتر در مقالات و کتابهای علمی (نه دربارهی علم از بیرون از دنیای علم) هستند که بیان شده و تحلیل میشوند. اثرش هم این میشود که فرد علمدوست و کنجکاو فراموش میکند که اینها نظریه بودهاند و از نظریهی مهبانگ و نظریهی ریسمان و نظریهی تکامل داروینی و ... طوری صحبت میکند که انگار در مورد قطعیات دنیای علم دارد صحبت میکند. بر همین اساس هم میپرسد آیا اسلام با این یافتهها(!)ی علمی سازگار است؟
بحث ما سر این است که حقوق بشر تدوین شده توسط این افراد اصلاً پتانسیل درست کردن جهان را ندارد و به خودی خود عیب و نقص دارد.
یا علی
آقای عظیم، خدا قوت :Kaf:
width: 700
[TR]
[TD][/TD]
[TD="align: left"]گفت: نزدیک است والی را سرای؛ آنجا شویم[/TD]
[TD][/TD]
[TD]گفت: والی از کجا در خانهی خمّار نیست؟[/TD]
[/TR]
یک دفعه نوشتارهای پاسخ گوی این گفتار را هم مورد مرحمت قرار دهید و ویرایش یا پاکش کنید! زیرا آن نوشتهها، از زیرِ دستان پرتوان شما در رفته است و شما آنرا پاک، یا ویرایش نکردهاید.
شما چگونه نوشتارهای نامربوط را پاک میکنید ولی نوشتهی ابتداییِ پاسخگوی این گفتار را که باعث ایجاد همهی این انحرافها شده است را ویرایش یا پاک نمیکنید؟ و چرا هرکسی هم در مورد نامربوط بودن پاسخ ایشان سخنی بگوید، سخنش را ویرایش میکنید؟
قضاوت را به کدام مدیر بسپارم؟
به گفتهی بزرگ این کشور، مگر قانون فصل الخطاب نیست؟
پس چگونه پاسخ نامربوط کارشناس دستنخورده باقی مانده است ولی پاسخ بیشتر کاربران ویرایش شده است؟
سلام علیکم
بزرگوار اگز به اول بحث رجوع می کردید ومطاعه می نمودید که شاید هم کرده اید. سوال کننده اصلی سخنی داشتن در مورد برتری منشور حقوق بشر بر دستورات اسلامی واینکه این منشور انسانی تر است.
ما هم تا بحال در مقام تبیین معارف قرآنی ومنشور حقوق بشر بودیم ومبنا ی اینها ودلایل برتری معارف قرآن در زمینه هایی که بحث شده، وتا بحال هم نگفته ایم که همه بندها وموارد این منشور غلط است ولی سخن در این است که این منشور بر اساس اصالت ماده وعدم وجود چیزی غیر از ماده نوشته شده است. لذا اصولا چنین چیزی با زندگی یک مومن نمی سازد که محو رعمل خود را این منشور قرار دهد.
البته علی الظاهر کسانی ک خود رد آمریکا ودیگر کشورها این فیلم ها رانگاه می کنند نظری غیر از نظر شما دارند واز نقشی که هالیوود ورسانه در فروپاشی ارزشها وکثرت بی بند باری داشته است ناله می کنند.
درود:Gol:
- تحریم: ایرانیان سنیمذهبان (که امروزه جمعیتشان با شیعهها برابر شده است) و اقلیتهای مذهبی را تحریم بسیار میکنند و از رشد اینان چه در زمینهی سیاسی و چه در زمینهی اقتصادی، جلوگیری میکنند.
- سرکوب: ایرانیان، به شدت آزادی اندیشه را سرکوب میکنند تا آنجایی که یکی از قانونهای سایتهای اینترنتی، ممنوع بودن بحث سیاسی است.
- دزدی: ...
- دروغگویی: ایرانیان به شدت درغگویی میکنند تا مردم ساده گمان کنند ما در حال پیشرفت هستیم. نمونه: گفته شد که سایپا کاشان، نماد خودکفایی و ارادهی ملی است. درحالی که کرهایها آنرا راهاندازی کردند. گفته شد: خودروی تیبا، خودرویی صددرصد ایرانی است؛ در حالی موتور تقویت شدهی پراید است که در کشور بیگانه (فرانسه) تقویت شده است.
- و ...
من در مورد درستی قانون اسلامی یا حقوق بشر سخنی نگفتهام؛ بلکه گفتم باید تنها در مورد این دو قانون سخن گفت و کاری به رفتار کسانی که خود را دوستدار این قانون میدانند (ولی از آن سواستفاده میکنند) نداشته باشیم؛ چون رفتار هردو طرف قانونگذار، پر از ایراد و ستمگری است و هیچ تفاوتی میان ستمگری آمریکاییها و بزرگان اسلامی نیست. اگر بزرگانی که خود را پیرو قرآن میدانند، همان زور و بازوی آمریکا را میداشتند، در ستمگری، همانند آمریکا میبودند.
این را در مقیاس کوچکتر میتوان دید:
بسیاری از قانونهایی که اکنون داریم، پیش از این اسلامی بودند و کاملاً قانون اسلامی آن، منسوخ شده است. همچون: حق رأی داشتن زنان.
این قانون، تا سال (41) وجود داشت که طبق آموزههای اسلامی، زنان در شمار دیوانگان و ناقصان عقلی قرار میگیرند و حق رأی دادن ندارند. که پس از برداشته شدن این قانون، مبلغین اسلامی به شدت در برابر آن ایستادند؛ چون داشتن حق رأی برای زنان را، یک قانون غیر شرعی میدانستند! (نگاه شود به اصول ششگانهی انقلاب سفید)
خب، این قانون که گفته میشد یک قانون اسلامی است؛ یک قانون کاملا ضد انسانی بود و اگر از حقوق بشر استفاده نمیشد، امروزه نیز، زنان (نیم جامعه) در شمار دیوانگان و معلولان عقلی قرار میگرفتند، بدون هیچ دلیل و مدرکی!
نمونهی دیگر: دیه زن، طبق آموزههای اسلامی، نصف مرد است.
قانونگذاران با این فلسفه (توجیه) که دیهی مرد را زن میبرد؛ این قانون را عقلی میدانند. ولی هنگامی که دقیقتر میشویم، میبینیم که دیهی نقص عضو (که پولش برای خود طرف است) نیز، در زنان نصف است! در صورتی که با آن فلسفهی گذشته، باید نقص عضو زن، دو برابر مرد دیه میداشت. چون زن معلول، بیشوهر و شکنندهتر میشود؛ پس باید حمایت مالیِ بیشتری شود.
مدرک؟
چه کسی این حقوق بشر را اجرا میکنه؟ ایا غیر از این مدعیان حقوق بشر است ؟ سخن زیبا میگن تا مردم جهان رو گول بزنن و الا خودشان بزرگترین جنایات رو میکنن و این حرفها رو میزنن برای عوام فریبی
صیغه کلی شرائط دادرد . اول اینکه باید عده نگه داشته شود یعنی فاصله هر صیغه باید چند ماه که در فقه امده باشد . این صیغه چکار داره به فاحشگی که ....
بنده پستی دادم و گفتم وقتی که پست های بنده را بی دلیل حذف و ویرایش میکنید من در این تاپیک دیگر پستی نمیدم ولی ظاهرا این پستم هم بی ارتباط با موضوع بحث بوده (!:Moteajeb!:!) و جناب عظیم حذفش کردند!!!:khaneh:
چماقدار عزیز جناب عظیم لطفا این پست را پاک نکنید تا دیگر کسی پستی رو از من نقل قول نکنه!
سلام علیکم مجدد،
جناب آبرنگ، اگر مایل باشید به دور از مصداقهای عملکردی موافقان حقوق بشر غربی و موافقان حقوق انسان قرآنی و اسلامی (که البته به نظر ما موضوعیت دارد ولی فعلاً نادیدهاشان میگیریم) برویم سراغ خود حقوق تعریف شده برای انسان در این دو مکتب تجددخواهی و الهی و دیدگاههای مخالف خود را نقد کنیم، یعنی به بحث اصلی برگردیم بعد از بررسی حواشی بسیار پیرامون آنها. (جناب mir@ شما هم اگر مایل بودید به بحث بازگردید :Gol:)
مثلا ما ادعا میکنیم که حقوق بشر در اسلام عقلی است. برای شروع بحث هم از شما میخواهیم که بفرمایید به عنوان یک حدس اولیه چه حقوقی را برای انسان فرض میکنید که باید قائل بود. شما حدسهایی بزنید تا کمکم با کمک هم کاملشان کنیم و چکشکاریشان کنیم و اگر ادعای ما درست باشد باید برسیم به حقوق بشر اسلامی. معتقدیم که اگر ادعای خود را نتوانیم ثابت کنیم (نه به دلیل غلط بودنش که به دلیل وسع محدودمان از علم و عقل) حداقل میتوانیم نشان دهیم که حقوق بشر غربی مبنای عقلی ندارد و فطری و قطعی نیست و تنها یک پیشنهاد از بین پیشنهادهای ممکن بسیار است و در نتیجه عقلا نمیتوان آنها را به عنوان حقوق مسلم بشری دانست ...
آیا قبول دارید که همان چهار اصلی که فرموده بودید زیربنای حقوق بشر غربی هستند را حدسهای اولیه بگیریم؟ آزادی بیان، آزادی در دین، رفاه و امنیت؟ اگر بله لطفاً با کمی توضیح و تفسیر اصول مورد نظر را بیان کنید تا مثلاً دقیقا منظور شما از این حقوق را متوجه بشویم. مثلاً اینکه اگر آزادی بیان را از اصول میدانید آیا برای آن محدودیتی قائل هستید یا خیر؟ چه محدودیتهایی و چرا؟ همچنین برای آزادی در دین و دینداری؟ همچنین برای رفاه؟ آیا ثروت مساوی برای همه (مثل کومونیسم) منظورتان است یا چیز دیگر؟
ممنون میشوم اگر دوستان دیگر هم از موافق و مخالف و ممتنع کمک کنند و اگر چیز دیگری بجز این چهار مورد --یا مواردی که دوستان به عنوان حدس اولیه اعلام میکنند-- را به ذهنشان میرسد بیان کنند تا اضافه کنیم و رویشان بحث کنیم که آیا برای زندگی در یک اجتماع تزاحمی با حقوق دیگران ایجاد میکند یا خیر و اگر بله چطور باید محدودش کرد، آزادی پوشش و ... همگی از این موارد است. البته فعلاً بحث بر روی اصول است و اگر حق مورد نظر دوستان قابل برداشت از اصول مورد نظر دوستان بود از گفتن آن مگر به صورت حاشیه و مصداق و مثال خودداری کنند تا بحث قابل پیش بردن باشد. ان شاء الله کارشناسان محترم هم در بحث جامعهشناسی و روانشناسی و ... به کمک بحث بیایند تا بحث در بنبست نیفتد ...
با تشکر از همگی دوستان و کارشناسان محترم و صبور
یا علی
پسنامه: بحث حقوق بشر از بحثهای زیربنایی است که در اکثر تاپیکها منشأ افتراق و اختلافهاست، اگر خدا بخواهد و بشود رویش به توافقی نسبی رسید شاید خیلی مسائل حل شوند
سنی مذهبان در کدام تحریم هستند. اولا از کجا می فرمایید تعداد سنی مذهبان به اندازه شیعه ها است. که اینطو رنیست. اما همین سنی مذهبان نماینده مجلس دارند، در مراکز علمی براحتی درس می خوانند بطوری که در برخی دانشکده ها اکثریت با اهل سنت است. د رشهرهای سنی نشین در صدا وسما برنامه دارند یا حتی در شهرهای خودشان شبکه مستقل دارند مثل مهباد که با اینکه یک شهرستان است شبکه مستقل دارد. واینها بدون حمایت نظام امکان پذیر نیست. وشما این شرایط رفاهی اهل سنت ایران را با ترکیه مقایسه کن که 25 ملیون ا زجمعیت تقریبا هشتاد ملیونی آن علویون هستند ولی همیشه در مضیقه وفشار دولت هستند.
از طرف دیگر برخی از همین برداران اهل سنت ما برخلاف قوانین نظام براحتی سوخت کشور را برای منافع خود قاچاق می کنند در شهرستان سیستان وبلوچستان که اوایل انقلاب خیلی از مردم آن شیعه بودند با توطئه ونقشه اکثریت را سنی کردند. در همین شهر تروریستهایی در مدارس اهل سنت تربیت شدند که تنها یک قلم از آنها عبدالمالک ریگی بود که صدها بی گناه را به خاک وخون کشید.
با اینکه برخی از بزرگان ومردم اهل سنت در این کشور با ما روراست نبوده اند واز قبل تروریسم ضربهای هولناکی بر کشور وارد کردند ولی کشور ما هیچوقت آنها را از حقوق ومزایایشان محروم نکردیم. وحساب همه آنها را با قاچاقچی ها وتروریستها یکسان ندانستیم.
اولا آزادی همه جا چارچوب دارد والان در دانشگاههای ما دانشجویان ودر سای رمراکز علمی نظرات خود را ابراز می کنند وحول مسائل مختلف بحث می کنند آیا این آزادی بیان نیست؟ اینکه روزنامه های سکولار وحزب های مختلف چاپ می شود آزادی بیان ومطبوعات نیست؟
اولا باید دید این دروغگو کیست ودروغگویی مدیر عامل یک شرکت را به کل نظام وهمه مردم سرایت نداد. ثانیا اینکه کشور ما زا نظر علمی ورفاه زندگی وامکانات رفاهی ومسائل دیگر مثل آزادی بیان، مطبوعات، حضو ردر عرصه های مختلف نسبت به زمان شاه پیشرفت فوق العاده ای داشته است قابل کتمان نیست. پس نگوییم دروغگویی است. بله ایراداتی هم هست که باید همه مسئولین پایبند باشند وبا مردم صادق باشند. ولی اینهار ا نمی توان به نظام نسبت داد.
آنچه مهم است این قانون الان هست وهمه مبلغین ویا قشرهای تحصیل کرده در قبال این قوانین نایستاده اند چون در اینصورت تصویب نمی شد. اگر شما به آزادی بیان قائل هستید مسلم هر کسی موافق ومخالف حق ابراز رای دارد واین مبلغین هم که اشاره می کنید نظر خود را ابراز کرده اند. مگر اینکه شما آزادی بیان را معطوف به افراد خاصی بدانید. که البته آنچه الان وجود دارد دیدگاه این مبلغین اجرا نشده است.
قبل از سال چهل وچهار که حکومت ست شاه واعوان وانصار او بود واگر آنها زنها را بی عقل می دانستند نباید به پای جمهور یاسلامی نوشته شود. در همین جمهوری اسلامی شما شاهد هستید که زنان در بخش ها ومناصب مختلف حضور دارند.
مرد مسئول خانواده وهزینه های آن است ولی زن چنین نقشی ندارد وآنچه برای زن گرفته می شود برا یخودش است وهر کسی که به او می رسد. اما مردی که مرده سرپرست خانواده ای بوده که الان باید هزینه هایش تامین شود.
اشتباه نکنید مرد مسئول است هزینه زندگی خانواده اش را تامین کند وپولی که برا ینقص عضو می گیرد ومسلم مدتها بی کار می ماند باید برای خانواده اش خرج کند وچیزی برای خودش نمی ماند اما زن چنین مسئولیتی ندارد.
کتاب زنان عفاف را یر می گزینند. از نویسنده آمریکایی. ومصحبه های زنان بازیگر هالیوود.
این مدعیان حقوق بشر مگر از صدام حمایت نکردند . مگر همین الان از آل سعود که همه میدانند مطلقا مستبد و دیکتاتور هستند حمایت نمیکنند .
پس بدانید این حقوق بشر ملعبه دست اینها است
درود:Gol:
- مثلا ما ادعا میکنیم که حقوق بشر در اسلام عقلی است.
- معتقدیم که اگر ادعای خود را نتوانیم ثابت کنیم (نه به دلیل غلط بودنش که به دلیل وسع محدودمان از علم و عقل) حداقل میتوانیم نشان دهیم که حقوق بشر غربی مبنای عقلی ندارد و فطری و قطعی نیست و تنها یک پیشنهاد از بین پیشنهادهای ممکن بسیار است و در نتیجه عقلا نمیتوان آنها را به عنوان حقوق مسلم بشری دانست.
از دید من، این گفت و گو بیهوده است. زیرا شما پیشفرضهای استواری دارید که شرط بیطرفی در گفت و گو را خدشهدار میکند.
همچون:
شما از ابتدا قانونهای موجود که گفته میشود اسلامی هستند را، کاملا درست میدانید ولی قانونهای غربی را، نه. و در ادامه گفتهاید: «اگر هم نتوانید برتری قانونهای اسلامی را نشان دهید (آنهم نه بهخاطر اشتباه بودنش، بلکه به دلیل مسلط نبودنتان در این مباحث؛ پس صددرصد درستاند ولی شما نمیتوانید درستی آنرا ثابت کنید)، نادرستی حقوق بشر (که از هماکنون به نادرستی آن اعتقاد دارید) را میتوانید ثابت کنید:
چنین گفت و گویی، آب در هاون کوبیدن است.
به هر روی، از بیکاری بهتر است!
از نظر من نیز، چنین چیزی درست است.
ما آیههای بسیاری در قرآن نیز داریم که آزادی دین را بازگو کرده است (اگرچه با توجیههایی نادیده گرفته میشوند (قانون مسلمانی) ولی از دید من، هرکسی آزاد است که بیدین، مسلمان، زردشتی و هرچه که میخواهد باشد و در این مورد، بزرگان تنها پیشنهاد بدهند یا در برابر یکدیگر گفت گو داشته باشند تا مردم، سخنی را که درست میدانند، برگزینند. «ای پیامبر، تو تنها مبشر و بیم دهنده هستی»
بله ثروت باید به صورت درست پخش شود که اسلام در این زمینه، قانونهای بسیار خوبی دارد. (لطفا در مورد قانون سخن بگویید؛ نه قانونگذاران یا سرمایهدارنی که از قانون سواستفاده میکنند). سخن بر سر آزادی سخن، هنوز هم آنگونه که باید و شاید، به فرجام نرسیده است ولی در کشورهای غربی، شما میتوانید کسی را نقد کنید (همچون برنامههای بسیاری که در نقد رئیسجمهور، پلیس و ... ساخته شدهاند ولی در ایران چنین چیزی نیست یا بسیار غیر مستقیم و همراه با استعاره، مجاز و کنایه گفته میشود) ولی اگر به کسی بخواهید بهصورت مستقیم اتهامی وارد کنید، شما را به دادگاه میکشند تا سخن خود را ثابت کنید.
نوزاد پسر چه ؟ او هم قیم مادرش است و نان آور خانواده که دیه اش بالاتر است از دیه ی مادرش؟
در مورد نقض عضو مثلا دیه ی موهای مرد چرا بیشتر از زن است ؟ غیر از این است که در اسلام موی زن به عنوان زیبایی برتر شناخته شده و باید پوشانده شود ؟ چه کسی زن کچل میخواهد ؟ ولی مرد ها امروزه خودشان برای زیبایی کچل میکنند !
وقتی صدا و سیمای کشور ما که میداند اینها دروغ می گویند ، می آید تبلیغ میکند اینها را و به دروغ میگوید اینها ملی هستند ، انسان دیگر چه باید بگوید ؟
مثلا افتضاح گوشی های glx که ایران واردشان میکند و به اسم گوشی ایرانی ، به خورد مردم میدهد و آن وقت تبلیغ های گوشی صد در صد ایرانی را هم میکنند و میگویند افتخار ایرانی است. ولی متاسفانه گوشی های glx سار بسیار وحشتناکی دارند و در کوتاه مدت حدود 5 یا بیشتر از استاندارد گوشی های جهانی ، اشعه ی مضر به بدن و سر خریدار خود میفرستند
درود:Gol:
امیدوارم پهلوان عظیم، سخنان مرا ویرایش نکنند؛ زیرا پاسخ به نوشتار آقای کریم، سخن را به بیراهه میکشاند.
آیا یک سنی، میتواند رهبر ایران شود؟ - هزاران دلیل میآورند که، نه؛ همانگونه که آمریکا برای تحریم ایران، هزاران دلیل میآورد.
نام یک رئیس جمهور سنی را، نام ببرید.
نام یک وزیر سنی را، نام ببرید.
هنگامی که سنیها نمیتوانند در سرنوشت کشور به صورت مستقیم اثرگذار باشند، این همان تحریم و سرکوبگری است که بزرگان، آنرا محکوم و ضدبشر میخوانند.
یکی از دلیلهایی که امروزه سیاستمدارن زیاد به رشد جمعیت توجه میکنند، افزایش جمعیت سنیمذهبان و کاهش شیعهها در کشور است که جمعیت سنیها و شیعهها در اول ابتدایی، با هم برابر شدهاند. (نگاه شود)
آیا شیعهها، چنان کارهایی نمیکنند؟
اینگونه آدمها، اگرچه ستمکار هستند؛ ولی باید دید که چه زمینههایی باعث شده است که تا این اندازه کینهای شوند. بدونشک، هیچ کسی بدون پیشزمینه چنان کارهایی را نمیکند ولی ما، تنها فرجام کار را نگاه میکنیم.
همچون شاهین نجفی که نمیبینیم وی را در جوانی زندانی کردند و در زندان چه بلاهایی، به اسم اسلام، سرش آوردهاند که اینگونه کینه به دل گرفته است. بلکه تنها حال را میبینیم.
به هر روی، اگر ریگی سنی است و ستم کرده است، آقایانی که اختلاس میکنند و خون مردم را میمکن نیز، شیعه هستند.
نه تو را به خدا بفرمایید مردم بیگناه را افزون بر همهی فشارهایی که برشان وارد است، با چوب قاچاقچی بودن هم برانید!
منت میگذارید؟
بله آزادی در مطبوعات در آن اندازه است که تا سخنی بگویند، درشان را تخته میکنند! (نام ببرم؟)
چرا ما در ایران شبکهی خصوصی نداریم؟
چرا شبکهی سراسری که مربوط به اقلیتها باشد، نداریم؟
شما چگونه رفتار برخی سنیمذهبان را به بقیه نسبت میدهید و یا اگر هم نسبت نمیدهید، منت سرشان میگذارید ولی رفتار شیعهها را، تنها به خودشان نسبت میدهید (نه دین و مذهبشان)؟
ایستادند، خوب هم ایستادند. و به خاطر همین ایستادگی، شاه را مجبور به گرفتن همهپرسی کردند و هنگامی که بیشتر مردم موافق آن قانون بودند، دیگر کاری از دست مبلغین اسلامی برنیامد.
البته مبلغین دیدگاه خود را از زبان اسلام بیان کردند. یعنی گفتند: «اسلام چنین چیزی را ممنوع میداند(نه ما)» و این جفایی بر اسلام است که هنوز هم که هنوز است، انجام میشود.
کسانی که طرفدار آن قانون (ممنوعیت حق رأی برای زنان) بودند، از انقلابیون نیز بودند که برجستهترینِ آنها، روح الله خمینی بود. نمیتوانند ندهند.
همانند این است که بزرگان، برای نشان دادن صلح طلبی ایران، با غرور میگویند: «ایران در دویست سال گذشته، هیچ جنگی نکرده است».
خب باید دید که ایران در این دویستسال، میتوانسته جنگ بکند و نکرده است؛ یا نه؛ ایران در این دویستسال، کشوری بدبخت و فلکزده بوده است که حتی توان دفاع از خود را هم نداشته است (چنین کشوری، حتی اگر میخواسته، نمیتوانسته جنگ بکند).
گفته شد: «زنی که معلول میشود؛ در بیشتر مواقع، شوهرش را از دست میدهد و وی، بیسرپرست میشود».
همچنین مسئولیت زن در خانواده، کم از مرد نیست و زنی که معلول میشود، مشکلهای فراوانی برای خانواده به بار میآورد که پرداخت هزینههای آن، بسیار سخت است.
نشانی دقیق بگذارید.
نام نویسنده؟
نام آن زنان مصاحبهگر؟
درود برادر،
اینکه پیشفرضهای حقیر برای خودم استوار است الحمدلله همینطور است، اما این ناقض بحث کردن نیست، کار ما میشود مناظره، هر کسی سعی دارد صحبت خود را اثبات کند، از یک نقطهی آغازین شروع میکنند و سعی میکنند خطی را عاقلانه ترسیم کنند که به مقصد مورد نظر خودشان برسد و البته چشمها مراقب هستند که جایی در این بین خطی به خطا کشیده نشود.
اگر بشود لطف کنید حدود آزادی بیان در قوانین حقوق بشر را دقیق مشخص نمایید که وارد مصداقها نشویم مگر به عنوان مثال و برای بهتر روشن شدن مطلب.
این نقد کردنی که میفرمایید مجاز است آیا محدودیت محتوایی و شکلی دارد یا همینکه اسمش انتقاد باشد از پیگیری در امان است؟ یعنی اینکه مثلاً فرض کنید چند خبر به عنوان مشاهدات عینی درج بشود و بگوییم این بر خلاف وعدههای داده شده است یک بحث است و اینکه تحلیل کنیم که به این دلیل و آن دلیل این به فلان معناست و یک طیف زیادی را مقصر نشان دهیم یا خوبیها و بدیها را با هم نشان ندهیم هم یک بحث است. البته قاعدتاً خود شما هم بحث دوم را مصداق تهمت میدانید که بخاطرش میشود شخص ادعا کننده را به دادگاه احضار کرد تا حرفش را اثبات کند؟ نقد غیرمنصفانه آیا معیاری برای تشخیص دارد و آیا مصداق سوءاستفاده از آزادی خواهد بود یا خیر؟
آیا طبق قوانین آزادی بیان مثلاً دشنام دادن به رئیسجمهور چه به عنوان یک شخصیت حقیقی و چه به عنوان یک شخصیت حقوقی مجاز است؟
ببینید این خیلی خوب است که شما قوانین اسلام را از ابتدا خوب میدانید ولی آیا آن وقت قوانین سازمان ملل را در تطابق کامل با قوانین اسلام میدانید، با تمرکز بر روی بحث آزادی دین؟
خوب به نظر حقیر بین نگاه قوانین حقوق بشر و اسلام به مقولهی دین یک تفاوت فاحش وجود دارد و آن اینکه تلقی قوانین سازمان ملل از دین همان بخش اعتقادات است. یعنی دین منهای اثر اجتماعی آن، یعنی دین به عنوان امری فردی، یک امر خصوصی و شخصی، نه به کسی ربطی دارد و نه کسی با آن باید ربط داشته باشد. این البته با زندگی مردم عمدتاً مسیحی سازگاری بالایی دارد، یک گردنبند یا خالکوبی از صلیب که نداشته باشند و به ندرت اگر انجیلی همراهشان هست که نمود خارجی دارد را هم نداشته باشند دیگر اصلاً فرق ظاهری خاصی با یک بیدین ندارند. اما در اسلام ما از حجاب داریم تا امر به معروف و نهی از منکر، تا جهاد، پس دینداری برخی افراد روی ظاهر زندگی (نه اعتقادات) برخی دیگر مجاز است که اثر داشته باشد، مطابق با قوانین اسلام. در این صورت در اسلام آزادی در اعتقادات را داریم ولی بروز خارجی اعتقادات باید محدود به قوانین اسلام بشود، به عنوان یک قانون اجتماعی و نه قانون فردی.
به عبارت دیگر در حقوق بشر غربی اعتقادات برای همه آزاد است و مسألهی شخصی است، ولی بروز این اعتقادات باید مهار شده تا روابط اجتماعی شکلی از سکولار داشته باشد، با این توجیه که نمادهای دینی و دینداری با هم تزاحم خواهند داشت، پس هیچ یک بر دیگری برتری داده نمیشود اما نه به این صورت که به همه اجازهی بروز داده شود بلکه به هیچ کدام اجازهی بروز داده نمیشود. مثالش میشود ممانعت از تحصیل دانشگاهی دختران محجبه با این توجیه که ایشان نماد دین خاصی را با خود به سطح جامعه آوردهاند، در دلشان هر چه میخواهند اعتقاد داشته باشند ولی ظاهرشان باید عاری از هرگونه نماد باشد، باید ظاهر منطبق بر سکولاریسم باشد.
تا اینجا که اگر به همهی نمادهای دینی و دینداری اجازهی بروز خارجی و اجتماعی داده شود جامعه دچار آشوب میشود را اسلام هم موافق است، ولی به جای آنکه از همهی نمادها ممانعت کند یکی و تنها یکی را اجازه داده که بروز اجتماعی داشته باشد و گفته جامعه به جای شکل سکولار (که آن هم اجبار است) باید شکل اسلامی داشته باشد (اجباری در مقابل اجبار غرب). برای مثال در غرب دختران و پسران به شرطی میتوانند در جامعه حضور فعال داشته باشند که علیرغم باطنشان که هرچیزی میتواند باشد ظاهرشان سکولار باشد، در اسلام علیرغم باطنشان که هر چیزی میتواند باشد ظاهرشان باید اسلامی باشد. در هر دو مکتب پس یک اجبار تعریف شده است برای بروز اجتماعی، یکی بر مبنای نفی تمامی ادیان و دیگری بر مبنای پذیرش یک دین.
اولاً آیا این تحلیل را قبول دارید؟
ثانیاً اگر این تحلیل را قبول دارید به نظر شما نفی تمام ارزشها فقط برای ایجاد عدالت و جلوگیری از تزاحم ارزشهای اجتماعی عاقلانهتر است یا اینکه یک سری ارزشها ابتدا اثبات شوند و بعد به عنوان ارزشهای برگزیده برای جامعه وضع شوند؟
خوب این را شما باید بفرمایید که حقوق بشر مورد دفاع شما (حقوق بشر مدون در سازمان ملل) چگونه این مسأله را اثبات و یا تعریف میکند؟
رفاه حداکثر برای حداقل جامعه؟
رفاه متوسط برای تمام اقشار جامعه به طور مساوی؟
یا چیز دیگر؟
بعد با کمک هم نقدش میکنیم ...
ظاهر امر این است که در امپریالیسم گزینهی اول انتخاب شده است و در کمونیسم گزینهی دوم. اما اینها تنها نظریات موجود نیستند.
نظر اسلام با گزینهی اول سازگاریهایی دارد ولی از گزینهی دوم هم بهرههایی دارد، یعنی مالکیت افراد بر سرمایه و حاصل دسترنجشان و سودهایشان به رسمیت شمرده میشود و در عین حال مکانیزمهایی مثل خمس و زکات در صدد پخش کردن بخشی از سود ایشان بین اقشار بیبضاعت جامعه است. و البته بحث اسلام کمی پیچیدهتر است.
اگر لطف کنید برای نظاممند بودن بحث ابتدا اصولی را که حقوق مسلم بشر را برای شما مشخص میکند بیان کنید تا از همان شروع کنیم، آن اصول چهارگانه که قبلاً فرموده بودید را فعلاً شروع کردهایم گفتم شاید بخواهید کاملترشان کنید یا برخی را کنار بگذارید؟
با تشکر :Gol:
در قانوگذاری مصلحت کلی را در نظر می گیرند نه استثنائات را بطور کلی مردها وظیفه تامین مخارج خانه را به عهده دارند ویا اینکه پسر با کار در بیرون د رتامین مخارج خانه کمک پدر است که در قدیم این مساله بیشتر بود هر چند الان کم پیدا می شود ولی دختر اینچنین نبوده است که در بیرون دوشادوش مردان کار کند.
نکته دیگری که محضر شما عرض کنم حکمت تمام احکتم برای ما روشن نیست چون ما به دستان خود حجت الهی را از میان خود فراری دادیم وخداوند برای حفظ جان او غایبش کرد لذا خیلی از ملاکات وحکمت های احکام برای ما روشن نیست ومواردی هم که بیان شده شیخ صدوق در کتاب شریف عللل الشرایع جمع آوری کرده اند.
آنچه در مورد تفاوت دیه مردان وزنان وجود دارد بر می گردد به همین مواردی که عرض شد.
خود رهبر بزرگوار انقلاب هم بیان داشتند که ما ادعا نداریم کشور ما صد درصد اسلامی است وقوانین اسلامی در آن اجرا می شود وخیلی دلیل ساده که خود رهبر انقلاب در سال 83 به مسئولان صدا وسیما توصیه کرده اند از این مسابقات که با یک سوال چند میلیون جایزه می دهد دست بردارند ویا در فیلم ها اینقدر تجمل پرستی واشرافی گری را تبلیغ نکنند ولی متاسفانه مسئولان مربوطه کمترین اهمیتی به این سخنان نشان ندادند واخیرا هم که در برنامه سمت خود همین انتقادات مطح شد تهیه کننده آن را بیرون کردند.
ما هم متاسفیم که امروزه برخی از مسئولان واصناف وقشرهای مختلف ارزشهای اسلامی واصول اسلامی را رعایت نمی کنند ولی خود بهتر می دانید دین چیزی نیست که با اجبار یکی را وادار به عمل به آن کرد.
آنچه سخن ما هست این است که وضیعت فعلی در عرصه های مختلف علمی ، فرهنگی، حتی صدا وسیما ورفاهی وغیره به مراتب بهتر از زمان شاه وقبل از اوست وآزادی که مردم امروز دارند ونظرات خود رابیان می کنند در رژیم های قبلی نبوده است.
وقت یاکثریت قریب به اتفاق مردم کشور شما شیعه هستند چرا باید رهبر ورئیس جمهور آنها سنی مذهب باشند. الان در کشور بحرین حکومت با اقلیت سنی مذه باست ویا در عراق سابقا با وجود اکثریت شیعه حکومت دست سنی مذهبها بوده است. شما تاریخ آنها را بخوانید وببینید چه بلاهایی که سر شیعیان نیاوردند.
همین برادران اهل سنت ما در اوایل انقلاب کم توسط گروهای مختلف مثل دمکراتها ضربه زدند. البته همه آنها اینطور نبودند وبرخی هم به نفع انقلاب کار کرده اند ولی کم هم سنی مذهب در شهرهای مرزی نداشتیم که علیه نظام وسرنگونی آن کار می کردند.
رهبر کشور باید مجتهد مطلق باشد در حایل که در بین اهل سنت اجتهادی دجود ندارد ومنبع احکام آنها همان ائمه اربعه شان می باشند. آنوقت شما چطور می خواهید از میان آنها رهبر تعیین شود؟ به نظر شما با فقه ائمه اربعه اهل سنت که مال قرن دوم وسوم است می توان در دنیا یامروز کشور اداره کرد؟
وقتی د رسال 77 دولت وقت شما طبق قانون بحث جلوگیری زا رشد جمعیت را مطرح می کند( هر چند اشتباه وخطا) چرا همین برادران سنی هیچ اهمیتی نمی دهند وامروز آنها با رشد جمعیت مواجه هستند وما با کاهش جمعیت. مردمی که به قانون کشور اهمیت نمی دهند وخلاف قانون عمل می کنند چطور شما انتظار دارید که رئیس جمهور وسران کشور از میان آنها انتخاب شوند!
سوای سیاستهایی که پشت پرده این افزایش جمعیت وجود دارد که خود عدم صداقت این برادران بزرگوار را نشان می دهد.
چند مور از این شعیان را نام ببرید. البته اگر شیعه چنین کاری هم بکند منفور است وحرام انجام می دهد ولی آنها به حرمت این امور قائل نیستند.
اولا شما کشتار وقیحانه مردم را با دیگر مفاسد یکی نگیرید. اینکه اتوبوس را کنا رجاده نگه داشته وتمام مردان حاضر در آن را به رگبار ببندند چطور قابل توجیه است؟ در این کشور مگر کم به سنی ها خدمت می شود. ودر تمام زمینه ها غیر برخی استثنائات امکان حضو رداشته ودارند ولی امثال ریگی در مدارس علمیه سیستان وبلوچستان تربیت می شوند وبعد در پاکستان دوره تکمیلی می بینند. مثلا کدام زمینه ویا عقده بشر را اینقدر خون آشام وبی رحم می کند که به سرباز بیچاره ومرزبان تیر خلاص بزند وآنهم دست بسته ودیگر جنایتها. فکر نکنم دفاع از امثال ریگی توجیهی داشته باشد.
در مورد شاهین نجفی به نظر شما هر کس در این کشور هر غلطی بکند باید ولش کنیم که خدای نا کرده عقده ای نشود. مگر ایشان رابی گناه در زندان انداخته اند تا مجوز توهین به یکی از بالترین مقدسات میلیونها شیعه یعنی امام حسین علیه السلام شود؟
بله بنده هم معتقد هستم باید شبکه خصوصی باشد ول یچرا نداریم باید صدا وسما پاسخ دهد. در مورد اقلیت ها هم مگر چند درشد این کشو راقلیت ها هستند تا شبکه خصوصی داشته باشند ومسلمانان را به سمت ادیان خوشان بکشند. د رمورد سنی هم که گفتم تا دلت بخواد شبکه دارند.
شما بفرمایید این برادران سنی مذهب ما کی از اعمال این هم کیشان خودشان ابراز تنفر وبیزاری کرده اند وآنها را از خودشان رانده اند. امروزه همین پژاک با استفاده از همین روستاهای ومردم سنی مذهب شهر های مرزی ما به نیروهای ما ضربه می زند.
مدرک؟
در زمان حکومت شاه زنان چندان جایگاهی در کشور ما نداشته اند ونسبت به آنها جفا زیاد شده است. اما از بعد حکومت اسلامی زنان دوشادوش مردان در صحنه های مختلف حضو رداشته اند. هم رای داده اند ا زهمان اول انقلاب وهم در کارهای اجرایی واجتماعی حضو رفعال داشته اند. آنوقت شما با کدام دلیل می فرمایید امام مخالف بوده است. بله چه بسا در حکومت شاه که از نظر امام وفقهاء مشروعیت ندارد هرگونه امری که کمک به اینها باشد ودر راستای اعانه ظالم باشد غیر اسلامی تلقی گردد.
می توانید از انتشارات معارف نهاد رهبری پیدا کنید.
سخن من نیز در ابتدا همین بود که تفاوتی میان ستمگری آمریکا و اروپا با ایران نیست و هرکدام برای ستمهای خود، توجیههایی میآورند؛ پس تنها در مورد اصل قانونها سخن بگوییم و کاری به ستمگری قانونگذاران نداشته باشیم.
ادامهی این گفت و گو، بازی با واژگان است که تنها باعث بیشتر شدن نفرت و جدایی افتادن میان ایرانیان میشود.
مدرکها در اینزمینه، سخنرانیهای مبلغان است و چون آن سخنرانیها اکنون سودی در بر ندارند (بلکه زیانبار نیز هستند) یافت نمیشوند.
البته میتوان به صورت مهندسی معکوس آنرا ثابت کرد! شما مدرکی بیاورید که آقای خمینی و دیگر انقلابیون، در زمانی که زنان حق رأی نداشتند از داشتن حق رأی زنان دفاع کرده باشند و گفته باشند که این ستمی به زنان است و باید حق رأی داشته باشند.
نوشتارهایی هستند ولی در ایران چاپ نشدهاند که از همان روش مهندسی معکوس، میتوان به درستی آنها پی برد.
حق رأی برای زنان، ستمی درش است؟
سپاس از سخن مستند شما.
درود:Gol:
اگر این مناظره بخواهد سودی داشته باشد، برای دیگران است که سخنان ما را بخوانند و سخن درست را برگزینند (چون شما پیشفرضی دارید که دگرگون نمیشود). ولی این گفت و گو را کمتر کسی حوصله میکند بخواند؛ چون سخن شما بسیار طولانی است و من اگر بخواهم در مورد سخنان شما پاسخی بدهم، دستکم یک برابر نیم سخن اصلی باید سخن بگویم (یک: تنهی سخن و نیم دیگر، سخن خودم) و پس از آن، سخن بعدی شما، طولانیتر و پاسخ من آنرا طولانیتر و ... که این باعث میشود کمتر کسی حوصلهی خواندن آنرا داشته باشد. پس کاری بیهوده است (همانگونه که در ابتدا گفته شد).
سپاس فراوان از شما:hamdel: پس ایرادی به گروه (5+1) نیز نیست که بگوییم این شش کشور برای جهان تصمیم میگیرند (همانگونه که یکی از دوستان از این موضوع ایراد گرفته بود)؛ زیرا این شش کشور، بزرگترین اقتصاد و نیروی نظامیِ جهان را دارند و این همان اکثریت قدرت است که به آنها چنین اجازهای میدهد سرنوشت دیگران را رقم بزنند.
سلام و خسته نباشد :Gol:
لطفا دقت بفرمایید این استثنا نیست . یک قاعد ی کلی است. مگر اینکه بگوییم نوزاد پسر همینکه به دنیا آمد راه می افتد میرود کار میکند در یک ماهگی . اینطور است ؟ مدت زمان بسیار زیادی طول میکشد تا این پسر بزرگ شود و برود سر خانه و زندگی خودش و بشود قیم . کلی اما و اگر اینجا هست
شاید آن نوزاد در بچگی بمیرد
شاید فلج شود و نتواند نان آور باشد
شاید دیوانه شود
شاید ازدواج نکند
و....
پس چرا باید الکی و بیخود و بی جهت یک نفر پول این بچه که معلوم نیست فردا-پس فردا چه بر سرش می آید را پرداخت کند ؟ :Gig:
یعنی یک نفر پول این بچه را بدهد و خدا به فکر این نوزاد پسر بوده تا هنگامیکه بزرگ شود ولی به فکر همان دختر نوزاد یا مادر مطلقه یا بیوه اش نبوده و حتی یک قانون هم نگذاشته ؟
چطور میشود که قانون گذار ما که خداوند متعال است ، حتی فکر جزئیات را هم کرده است و گفته است این فرزند پسر فردا نان آور خواهد شد بعد از گذشت سالیان مدید ، ولی آیا می توان قبول کرد همان خداوند با این همه دقت ، بیخیال شده باشد نسبت به زن ؟
شما لابه لای صحبت هایتان فرمودید :
ما آیا می توانیم بگوییم اسلام فقط برای زمان ظهورش است ؟ یا برای تمامی زمانها و مکانها ؟ شما فرمودید ما با استثناعات کاری نداریم. پس یک مثال میزنم که سالهاست استثنا نیست، در زمان فعلی ، جمعیت زنان سرپرست خانوار از حالت استثنا خارج شده است و بی نهایت زیاد شده اند ولی در صورت فوت یا فلج شدنشان یا هر ضرری که از دیگران ممکن است به آنها برسد ، هیچگونه قانونی در اسلام برای آنها وجود ندارد
ما میگوییم اجتهادمان پویا است ، کشورمان اسلامیست . چرا در گذر زمان تا همین امروز هیچ کسی به فکر زنان نبوده است ؟ یا حالا بگوییم خداوند قواعد را به طور کلی در قران نازل کرده ، ولی ائمه هدی ع که وظیفه تفضیل احکام را به عهده دارند چرا حتی یکبار به این موضوع نپرداخته اند ؟ مگر ما نمیگوییم ائمه فرای زمان را میدیده اند ؟ پس آیا اینقدر سخت بود که یک حدیث برای کمک به این وضع خراب بانوان سرپرست خانوار بگویند . مثلا احادیثی داریم از پیامبر ص و ائمه ع در مورد انسان هایی که در آینده هستند . آیا نمیشد یک حدیث هم اینطور بیان کنند ؟ به کسی برنمیخورد . دیگر مسئولان کشور ما ، یا امام خامنه ای چرا در این خصوص کاری نمیکنند و دستور نمیدهند تا برای این جمعیت بینهایت زیاد که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود کاری شود؟ زنان سرپرست خانوار را گفتم ، اما نیاز نیست امروزه حتی مرد باشیم تا بشویم قیم. سالهاست که مرد تنها قیم نیست. همه ما در بطن جامعه داریم زندگی میکنیم. امروزه زن نیز همپای مرد کار میکند تا با هم خرجی را در بیاورند و باز با این وجود کم می آوردند. این بانوان را نیز اضافه کنید به زنان سرپرست خانوار ، فکر میکنید چه به دست می آید ؟
زنان سرپرست خانوار، شامل
زنان بیوه
زنان مطلقه(اعم از زنانی که پس از طلاق به تنهایی زندگی می کنند و یا به خانه پدری بازگشته، ولی خود امرار معاش می کنند)
همسران مردان معتاد
همسران مردان زندانی
همسران مردان بیکار
همسران مردان مهاجر
همسران مردانی که در نظام وظیفه مشغول خدمت هستند
زنان خود سرپرست(زنان سالمند تنها)
دختران خود سرپرست(دختران بی سرپرستی که هرگز ازدواج نکرده اند)
همسران مردان از کار افتاده و سالمند، می شوند
با توجه به تعریف ارائه شده زنان سرپرست خانوار به سه گروه تقسیم می شوند :
گروه اول : خانوارهائی که در آن مرد به طور دائم حضور ندارد ؛ شامل زنان بیوه ، مطلقه و دختران بزرگ سال ازدواج نکرده .
گروه دوم : خانوارهائی که در آن مرد به طور موقت حضور ندارد ؛ شامل مهاجرت ، مفقودالاثر شدن ، زندانی ، سربازی ، متواری بودن و ... مرد .
گروه سوم : خانوارهائی که در آن مرد حضور دارد ولیکن به دلایلی نقش مدیریتی و اقتصادی خانواده برعهده زن قرارگرفته است ؛ شامل بیماری و ازکارافتادگی ، اعتیاد ،کهنسالی ، مهجوریت و ... مرد .
زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که بدون حضور منظم و یا حمایت یک مرد بزرگسال ، سرپرستی خانواده را به عهئه دارند و مسئولیت اداره اقتصادی و اجتماعی و تربیتی خانواده و تصمیم گیری های عمده و حیاتی به عهده ایشان است .
تعداد خانواده های مرد سرپرست در ایران، بیش از 15 میلیون و 711 هزار خانوار و تعداد خانواده های زن سرپرست نیز بیش از یک میلیون و 641 هزار خانوار است . رشد خانواده های مرد سرپرست طی سالهای 75 تا 85، حدود 38% بوده است، که این رشد در مورد خانواده های زن سرپرست، به 58% رسیده است.
به عبارت دیگر، بر اساس سرشماری سال 1385، میزان سهم زنان در سرپرستی خانواده ها، 4/9 درصد بوده است ؛ که این میزان در سال 1375، 4/8 درصد و در سال 65 ، 7.3 درصد و 7.1 درصد در سال 55 بوده که نشان از افزایش رشد تعداد و نسبت زنان سرپرست خانوار می باشد . سالانه در حدود 60 هزار زن در کشور بی سرپرست (مرد) شده اند .
علل فقر زنان سرپرست خانوار :
1) در این خانوارها افراد تحت سرپرستی به ازای هر یک نفر نان آور بیشتر است ؛ زیرا در خانوارهای با سرپرست مرد دو نفر کار می کنند (مرد بیرون و زن در خانه یا بیرون که در این مورد نیز زن وظیفه تامین مایحتاج زندگی را به همراه مرد به دوش میکشد که اگر یکی حذف شود ، دیگری در تامین مایحتاج کم می آورد و به عبارتی هم مرد و هم زن در این مورد سرپرست خانوار هستند)
2) میانگین زنان شاغل از مردان کمتر است
3) دسترسی زنان به مشاغل سودآور و منابع تولید (زمین ، دام ، فن آوری و ... ) کمتر است (پس آیا نباید دیه ای بیش از مرد یا حداقل مساوی مرد برای آنها در نظر گرفته شود؟)
4) زنان اکثرا با توجه به دو شغله بودن (خانه داری و شغل دیگر) و دریافت یک حقوق ، بیشتر مشاغلی را انتخاب می کنند که بتوان در منزل انجام داد .
5) برخی زنان سرپرست خانوار به دلیل مزاحمتهای همسران خود(معتاد ، ازکارافتاده ، سالمند و ... ) نمی توانند شغل مناسبی داشته باشند
6) عدم وجود مهارتهای فنی و شغلی در میان زنان سرپرست خانوار
7) محدودیتهای جنسی (توان ، ویژگی ها و ... ) و اخلاقی زنان در انتخاب حرفه و شغل (مثلا امروزه حتما همگی اطلاع دارید که استخدامی های مشاغل را بیشتر آقایان قرار داده اند خصوصا مشاغل پر در آمد را)
9) سطح سواد پائین زنان سرپرست خانوار (شیوع بیسوادی )
10) کمبود و خلاء حمایتهای اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی از زنان سرپرست خانوار
11) آشنائی کم مراکز سیاستگذاری با مشکلات مختلف و اصلی زنان سرپرست خانوار
12) سایر عوامل ناشناخته دیگر
دیگر اینکه شما فرمودید حکمت احکام برای ما روشن نیست ، ببینید استاد بزرگوار ، این یک مسئله ی کاملا روشن و واضح است و سوالی است که هر کسی با دیدن اینکه دیه موی مرد بیش از زن است سریع در ذهنش نقش میبندد ، چرا که در اسلام به موی زن پرداخته شده است نه مرد . مگر میشود خداوند یک حکمی بدهد که خلاف عقل مخلوقاتش باشد ؟ از یک طرف میگوید موی زن عامل زیبایی است و باید پوشانده شود و در احادیث صحبت از موی زن میشود و زیبایی اش و اینکه مثلا در احادیث هست که چه خوب است با زنی ازدواج کنید که موی مشکلی داشته باشند یا چشمان آبی و موی زرد نداشته باشند و ... آن وقت بیایند بگویند اینها را گفتیم ولی موی مرد دیه اش بیش است و نه یک نفر بلکه هزاران نفر از این حرف تعجب میکنند و جوابی برای آن نباشد
صحیح میفرمایید
در این مورد نمی توانم سخنی بگویم و ترجیح میدهم حرفی نزنم ولی به این مقدار بسنده میکنم که بگویم متاسفانه با حرف شما در خصوص داشتن آزادی بیشتر و آزادی بیان در زمان حال مخالف هستم چه اینکه شنیدارهایم در تاکسی و در برخورد با مردمی که هر روزه میبینم ، غیر از گفته ی شما را نشان میدهد
قسمتی از پستی که حذف شد با این دلیل :با سند محکم حرف بزنید
پست هایی که در این سایت حذف می شود با این بهانه هاست بدور از عقل سلیم و منطق، بدون سند محکم، بدون علم سخن نگویید
واقعا انتظار دارید حقایق آشکار شود ؟؟
شما حتی اجازه نمیدید دیگران پست رو بخونند و نقد کنند نوشتید بدون سند !!!!
سند میخواهید کافیه یکبار به دادسراها و دادگاهها سر بزنید تا نمونه عملی مطالبی رو که بیان کردم با چشم خود ببینید
نوشته های ما که از خودمون نیست یا ناشی از توهماتمون که نیست این نوشته ها صرف نظر از منطبق بونش با نظرات مدافعان حقوق بشر ، نظرات اساتید و حقوق دانان همین کشور خودمون هست همون نخبگانی که در همه زمینه های علمی بهشون افتخار میکنیم ولی فقط کافیه حرفی در مورد حقوق زنان بیان کنند انگ فمینیست، غرب زده به آن ها زده میشود.
چرا یکبار حاضر نیستیم بپذیریم این قوانین باعث ظلم شده تا کی میشه جلوی بیان حقایق رو گرفت.
کی ما به این حقیقت میرسیم :
پیشرفت دانش و آگاهی مستلزم این است که افراد آزادانه قادر باشند که نظرات و اطلاعات خود را ارایه، بحث و نقد کنند. در چنین فضایی امکان اینکه حقیقت کشف شود به حداکثر میرسد.
نقض آزادی بیان، بیاحترامی به شخصیت انسانها در نظر گرفته شده، و اجازه ندادن اینکه افراد دیدگاههای دیگران را بشنوند و به نتایجی که خود دوست دارند برسند در تضاد با جایگاه اخلاقی آنها به عنوان انسان دانسته میشود. ارتباط آزاد یک شخص با افراد دیگر بخشی اصلی از رشد و تکامل او در نظر گرفته شده که باعث میشود که انسانها قادر باشند خود زندگی خود را شکل داده و تصمیمهای معناداری بگیرند.
درود
در تایید سخن شما حرفی دارم. به عنوان مثال خود استاد گرامی فرمودند امروزه دیه ی زن و مرد در خیلی موارد برابر است . مثلا فرض کنیم این قانون برابری دیه در بسیاری از موارد ، همین امروز و همین الان تصویب شده است .
ولی همین مورد تا دیروز سوال بنده بوده و میگفتم این یک نابرابری است ، ناحقی است در حق زن ، آن وقت همین کسانی که آنرا امروزه تایید کردند و قانونش کردند، همان کسانی هستند که دیروز با شنیدن این حرف که مثلا و بر فرض مثال بنده خواهان برابری دیه زن و مرد بودم ، سریع میگفتند ای فمینیست خائن به وطن و ای نابودگر اسلام ، هوای نفس خویش را از بین ببر و مسلمان حقیقی شو .
پس میبینید که گفتن این حرف فمینیست هستی ، چقدر مضحک بود ؟ چرا که قانونش عوض شد و اتفاقا خودشان تغییرش دادند . پس کسانی که میگفتند مثلا برابر باشیم آیا فمنیست بودند یا کسانی که خودشان تغیرش دادند ، حالا فمینیست هستند و گرایش فمنیستی دارند ؟ خیر ، هرگز به خودشان نمیگویند این کلمه را . این میشود اصلاحاتی که صلاح دیدند . فقط ما زودتر فهمیدیم و خوهان بودیم ولی شدیم فمنیست ، و آنها بعدا فهمیدند و شدند قانون گذاری که به فکر راحتی و مصلحت مردمند
و در هر دو حالت ، ما صلاح خویش را نمیدانیم ولی دیگران میدانند و باز در همان حالت پیش آمده ی جدید یعنی مثلا برابری دیه زن و مرد در بسیاری از موارد ، باز ما اگر حرفی بزنیم همچنان ماییم فمنیست و اخلال گر و نه کسی معذرت خواهی میکند از ما و شما به علت آنهمه انگ و تهمت و نه تمجید میکند که مثلا راه رسیدن به سوی این اصلاحات جدید را شما به روی ما گشودید .
مشکل این نوع بحث ها این هست که در اسلام حقوق تعریف متفاوت و جداگانه ای داره نسبت به تعاریفی که جامعه جهانی ارائه داده . علت این اختلاف نظرها و اینکه اعلامیه حقوق بشر از طرف معتقدین به اسلام ممکنه پذیرفته نشه هم به همین تعاریف متفاوت حقوق بر میگرده.. یا در نظر اسلام برابری دو جنسیت مفهوم و تعریف متفاوت داره .
مثلا در اسلام این یک مسئله بدیهی و روشن هست که حق زن در مواردی نصف حق مرد باشه یا اینکه زن از حقوق خاصی نمیتونه برخوردار باشه و این مسئله از نظر جوامع مسلمان هم کاملا درست و عقلانی تلقی میشه با همین دیدگاه مسلما برخورداری زن از حقوق برابر با مردان یا برخورداری از حقوق دیگر برای این جوامع مورد قبول نیست و حتی اون رو ناحقی یا غیر منطقی هم میدونن ..
تا زمانی که بر روی تعریف حق و حقوق و برابری انسان ها توافقی وجود نداشته باشه به نظر میاد این مقایسه ها به نتیجه مفیدی نرسه ..
درود بر شما . این قسمت از سخن شما جای کمی توضیح دارد و من با اجازه آنرا بیان میکنم . در تمامی مواردی که حقوق بشر اعلامیه اش را صادر کرده ، آن موارد با ذکر دلیل همراه بوده و همواره در خصوص آنها نشست هست و توضیح میدهند تا طرف مقابل آنها با شنیدن پاسخ و رسیدن به جواب ، به حقیقت دست یابد و با عقل و منطقی که خداوند برای رسیدن به راه درست به او عطا فرموده ، راه سعادت را پی بگیرد
اما در ادیان ، وقتی به بن بست میرسد ، میگویند حکمت خداوند اینرا خواسته و با بیان این حرف ، عقل و منطق را متوقف میکنند و یک سد بتنی بسیار ضخیم رو در رویش میگذارند تا دیگر آن شخص سوالی نپرسد و سپس از راه ترس وارد میشوند بدان معنا که اگر ذهن فعال و پرسشگر و جویای حقیقت آن شخص شروع کند به ادامه دادن سوالات زیادی که به او گفتند حکمت خداوند است (و او دوست دارد بداند چرا خداوند احکامش را قایم کرده است ؟) به او میگویند از راه راست خارج شدی و مسیحی نیستی ، یا مسلمان نیستی یا یهودی نیستی ، چون جلوی حرف خدا ایستاده ای و حکمتش را زیر سوال برده ای
حالا چطور ممکن است یک انسان جایزالخطا که مقدار عقلش در مقابل دانایی خداوند هیچ است ، فکر بکند ، قانون بنویسد و بداند قانون هایش باید برای 7 میلیارد نفر توضیح داده شود و جای سوال باقی نگذارد و تمام تلاشش را بکند و انواع نشست ها و توضیحات را بگذارد تا کسی ابهامی برایش باقی نماند ، آن وقت خداوند که از احوالات آدمی آگاهی بیشتری دارد و از رگ گردن نزدیکتر است ، چنین نکند ؟
به عنوان یک انسان ، شما به کدام معتقد خواهید شد؟ به قانونی که تمام تلاشش این است که حقوق انسان ها برابر باشد و همگان موافق آن هستند و همیشه پاسخ گوی سوالات پرسشگرن است یا ادیانی که با بهانه هایی عجیب جلوی سوال مردم را میگیرند و سپس او را از پرسش منع میکنند و میترسانند ؟ در چنین حالتی یک انسان عاقل کدام را انتخاب میکند ؟ راهی که میتواند سوال بپرسد و جواب میگیرد یا راهی که جلوی سوالاتش را میگیرد و جوابی نمیدهد؟
در این میان ممکن است هر کسی از آن قانون و یا از ادیان سوء استفاده بکند . این مشکل آن قانون یا دین نیست و بحث من بر سر اینها نیست ولی یک توضیح کمی هم میدهم . ممکن است یکی الان بیاید بگوید ان قانون حقوق بشر آمریکایی هاییهاست که خودشان رعایتش نمیکنند یعنی قانون را بخواهند لکه دار کنند به علت سوء استفاده برخی ها . اسلام نیز همینطور است . مثلا یک بنده ی خدا در خارج زندگی میکند ، می گوید بیایم مسلمان شوم . میبیند عربستان چه جنایات کرده ، سر های بریده در جای جای سوریه ، پاکستان و عراق وجود دارد ، کشورهای مسلمان همگی ساکت هستند . کاردار فلان کشور مثلا در مصر یا لیبی کشته شده با وضعی فلاکت بار . در مصر و لیبی مسلمانان تظاهرات و شورش کرده اند و جنگ و خونریزی و کشتار است .هندوها مسلمانان را آتش زدند . اسلام گراها در آفریقا کشتار راه انداختند . همان گروهی که دختران مدرسه ای را ربودند همه مسلمانند. آیا این عیب اسلام است یا عیب مسلمانان ؟ مسلما عیب مسلمانی آنهاست ولی آن بنده ی خدا همانطور فکر میکنند که شما در خصوص اعلامیه حقوق بشر فکر میکنید .
ما سخن از اکثریت مردم می گوییم شما سخن از کثرت قدرت می گویید ایندو چه ربطی به هم دارند. این را هم بدانید که الان تنها قدرت بلامنازع دنیا آمریکا است وتنها کشوری که در مقابل او ایستاده وبه راحتی به او نه می گوید ایران است. حتی همین کشورهای اروپایی هم الان چندان قدرتی ندارند وقدرت محسوب نمی شوند.
بنده عرض می کنم همین طوایف چه مشکلاتی که اول انقلاب به وجود نیاوردند والان هم خود را ملزم به رعایت قوانین کشور نمی دانند چه در بحث ازدیاد جمعیت وچه در بحث قاچاق وامور دیگر ولی در عین حال در مجلس نماینده دارند، براحتی در انتخابات حاضر می شوند وسایر امکانات ولی نمی توانند رئیس جمهور ورهبر شوند. رهبر که عرض کردم باید مجتهد باشد وراه اجتهاد در بین اهل سنت بسته است. به نظر شما با فقه 1400 سال پیش می تواند الان جامعه را اداره کرد؟
در مورد رئیس جمهور هم شما چطور می خواهید اختیار ادارده کشور که هشتاد درصد آن شیعه هستند به اقلیت 13 درصدی داده شود؟ مگر الان در کشورهای اروپایی وخود آمریکا که مهد دموکراسی هستند اجازه می دهند یک مسلمان کاندیدای ریاست جمهور شود؟ یک کشور غربی نام ببرید که از او رنسانس تا به امروز رئیس جمهور مسلمان داشته است؟ جمهوری اسلامی ایران که مال 35سال پیش است ولی قدمت آنها چندین قرن است.
پس بدون مدرک دارید تهمت می زنید که هیچ ارزشی ندارد.
حضرت امام خمینی رحمة الله علیه وسایر مراجع وبزرگان اصلا مشروعیت نظام طاغوت را قبول نداشتند که بخواهند ا زحق رای زنان دفاع کرده باشند. شما وقتی مشروعیت نظامی را قبول ندارید ورای دادن درآن فرمالیته وبرمایشی است چطور می خواهید از حق رای کسی اعم از زن ومرد دفاع کنید؟ حرف های عجیب وغریب می زنید!
تایید نظام طاغوت است وهر امری که نشانگر تایید آنها وکمک به آنها باشد حرام می باشد.
اینکه نویسندگان حقوق بشر میتوانند و باید با ذکر دلیل صحبت کنند دو علت دارد:
۱. آنها باید خود را اثبات کنند و اگر حرفی میزنند دلیلی ندارد از ایشان بپذیریم مگراینکه بتوانند از نظر خودشان دفاع کنند، برای خداوند همینکه بدانیم خداوند حکمی را اراده کرده است این خودش دلیل است چون فقط اسمش خدا نیست بلکه برای او خدایی کردن را پذیرفتهایم (برای کسانی که پذیرفتهاند البته)
۲. سطح فکری علمای هر دوره معمولاً از مرتبهی سطح فکری مردم همان دوره است، یعنی اختلاف بین عالم و مردم وجود دارد ولی نه آنقدر که با توضیح دادن نشود مطلب را جا انداخت. بنابراین نهایت و غایت دلایل یک عالم را با کمی تدریس مقدمات و صغرا و کبریهای بحث میتوان برای شنونده جا انداخت، این علم هم مدام قابل تغییر است و خدا میداند که با درست نهایی چقدر فاصله دارد. بزرگی میگفت زمانی رابطهی مثلثاتی فیثاغورث روی مرزهای دانش بشری قرار داشت و الأن بچههای ما در دبستان این رابطه را میخوانند، تازه بگذریم از ایدهی هیئت بطلمیوسی و ... که روی مرزهای دانش قرار داشت و بعدها به کل مردود شد. همان موقع هم دانشمندان نظریات خود را توجیه میکردند و مردم هم رویش شاید فکر میکردند و میپذیرفتند ولی آخر کار الأن برای ما اهمیتی دارد که آنها با فکر به آن رسیده بودند یا همینطوری روی هوا؟ به هر حال غلط بودند دیگر ارزش وقت بیشتر گذاشتن ندارند ... اما خداوند که عالم کل است از ابتدا حرف آخر را میزند، پس طبیعی است که خیلی از احکام او برای ما عجیب به نظر برسد و باز طبیعی است که حکمت خیلی از احکام قابل توضیح برای ما نباشد. یک مثال جالب برایتان میزنم. در مدرسه هم خوانده بودیم که بعد از فتح مکه رسول خدا صلاللهعلیهوآله میخواهند بر شانهی حضرت علی علیهالسلام بروند و بتها را بشکنند اما حضرت علی علیهالسلام تحمل ایشان را ندارند بعد حضرت علی علیهالسلام بر شانهی پیامبر صلاللهعلیهوآله بالا میروند و بتها را میشکنند ... مردی در این مورد از امام صادق علیهالسلام پرسید که مگر رسول خدا چقدر سنگین بودند که فاتح قلعهی خیبر تحمل وزن ایشان را نداشت؟ امام علیهالسلام نه یک حکمت که چند حکمت را برای آن مرد میشمرند در همین یک حرکت. باز آن مرد میپرسد که آیا حکمت دیگری هم داشت؟ امام باز حکمت دیگری را بیان میکنند. باز آن مرد میپرسد که آیا حکمت دیگری هم داشته؟ امام میفرمایند باز حکمت دارد ولی اگر به تو بگویم خواهی گفت که جعفربنمحمد دیوانه شده (یعنی تو ظرفیت شنیدن آن را نداری). آن مرد هم بلند میشود و بین دو چشم امام را میبوسد که خدا بهتر میداند رسالتش را در کجا قرار دهد.
بنبست در بحثهای دینی اگر از طرف دینداران باشد (که همیشه اینطور نیست!) بخاطر ضعف علم دینداران است ولی نه ضعف عقلشان، به هر حال ایشان همینکه با عقل رسیدند به خدا و به دین خدا (در اصولالدین تقلید جایز نیست و تحقیق واجب است) دیگر از بعد از آن پذیرفتن دستورات خدا که مطمئن هستند دستورات خداست نسخهای است که خود عقل به ایشان داده، مشکلشان هم با همدینیهای خود که آنها هم همانطور با عقل به دین خدا رسیدهاند فقط همینقدر خواهد بود که برایشان اثبات کنند که این حکم از طرف خدا صادر شده و به محض اینکه این ارتباط ثابت شود دیگر آنها هم بدون صحبت به حکم خدا تن خواهند داد. مشکل بزرگ اما وقتی است که دیندارها بخواهند با کسانی صحبت کنند که عقبهی ذهنی ایشان را ندارند و فقط سر خود احکام بحث دارند. معلوم است که با این افراد فقط وقتی میشود بحث را به نتیجه رساند که علم به خود آن حکم هم به اندازهی کافی (در سطح فکری عالمان آن روز) وجود داشته باشد. در زمان ائمه علیهمالسلام هر کسی سؤالی داشت میپرسید و جملهی معروف «سلونی قبل أن تفقدونی» امیر مؤمنان علیهالسلام معروف است، مناظرات علمی امام باقر و امام صادق علیهماالسلام هم همینطور. مشکل اینجاست که ما الأن در دورهی غیبت هستیم که دسترسی مستیقم به امام علیهالسلام نداریم. باید با احادیثی که در سطح فکری مردم ۱۲۰۰ سال پیش داده شده با علمای جدید وارد بحث شویم. البته همچنان بحث با دیندارها ساده است، چون دانستن حکمت یک حکم شرط عمل به حکم نیست و اگرچه خوب است ولی دانستنش شرط ایمان نیست، بلکه عبودیت و اطاعت شرط ایمان است. اما در صحبت کردن با کسانی که عقبهی فکر دیندارها را ندارند (مثلاً همینکه پذیرفتن خداوند و اعتقاد به نبوت و امامت برایشان تقلیدی باشد کافی است تا به خیلی چیزها شک داشته باشند) بحث خیلی سخت شده. علما سعی کردند از احادیث ۱۲۰۰ سال پیش نهایت استفاده را کنند و الحق هم علوم مدفون زیادی در آنهاست که برای امروز هم نو و جدید هستند (در کتاب مغز متفکر شیعه میتوانید تعجب برخی از انشمندان معاصر را در نظریات امام صادق علیهالسلام ببینید و مسائلی مثل انتقال بیماری از طریق نور که برای علم هنوز فراتر از توضیحات علمی است ولی در نظریات امام صادق علیهالسلام هست و این دانشمندان را به تعجب انداخته و ...) و قرآن را با فیزیک و نجوم و ... تطبیق دهند یا از علوم جدید برای فهم قرآن و حدیث استفاده کنند تا مگر بتوانند پرسش برخی سؤالات لاینحل را بدهند.
اما اینکه بفرمایید هر کسی در دین خدا سؤال کند متهم به کفر و بیدینی میشود درست نیست. در مورد اسلام درست نیست. اما نوع پرسش هم ملاک است. یکی میپرسد که چرا خدا مثلاً حکم به نجاست سگ داده است وقتی با واکسن میتوان تمیزش کرد و ... و علما هم تا حدودی جوابش را میدهند. اما یکی میگوید خدا چرا این احکام ظالمانه را داده! این طرز بیان نشانگر یک طرز تفکر پشت آن است، نیست؟ اصولاً اگر درست است که انتخاب جملات به طرز فکر گوینده مرتبط است خوب میتوان گفت که چنین کسی در حال سؤال کردن از حکمتهای خدا نیست و مستقیماً میگوید چرا خداوند ظالم است!؟ خوب جواب چنین شخصی چیست؟ خوب اگر دینباور بود که این را نمیگفت، پس این شخص حتی اگر خدا را هم قبول داشته باشد خدای باطلی را قبول دارد و قائل به حق بودن خداوند نیست. اگر از احکام و حکمتها سؤال بپرسد از احکام و حکمتها به او پاسخ میدهند (به اندازهی وسعشان) ولی اگر صفات خدا را بخواهند نقد کنند دیگر بحث فرادینی است و این بحث فرقی با بحث بین دیندار و بیدین نخواهد داشت. القصه ... ادبیات سؤالپرسیدن باید درست باشد. بنده اگر بروم در یک سمینار فیزیک و بگویم چرا شما فیزیکدانها اینقدر کمعقل و کمهوش هستید که این مسأله به این سادگی را نمیشود در کلهاتان فرو کرد کسی با زبان منطق جوابم را نخواهد داد، عدهای عصبانی میشوند که این شخص شعور پرسیدن سؤال را ندارد و بیرونش کنید، عدهای هم با تمسخر میگویند تو مثل بچهای ۴ یا ۵ ساله هستی که به پدرش بگوید چطور مطلب به این سادگی را نمیفهمی در حالی که این خودش هست که متوجه آن مطلب نیست. ان شاء الله متوجه باشید که قصد توهین ندارم و فقط تأکیدم بر این مطلب است که ادب پرسیدن سؤال خیلی مهم است و نحوهی پرسیدن سؤال هم جوابهای متفاوتی را خواهد داشت، یک سؤال به نحوههای متفاوت که پرسیده شود یک بار پاسخ درون دینی به او میدهند (آدرس قرآنی، حدیث، نظر علمای سابق و معاصر، توضیح عقلی) و یک بار هم بحث به سر صفات خدا و ... میرود.
برای آنها هم جای سؤال باقی است و توضیحاتشان در خیلی از موارد قانعکننده نیست، خودشان هم بین خودشان توافق کامل ندارند ولی نهایتاً یک نظر را به صورت قانون در میآورند و مدام هم رویش بحث میکنند که حالا این بهتر است یا آن. این تردیدها خودش نشانهی ضعف علمی است که نمیتوانند یکی را بر دیگری برتری قطعی دهند. خداوند هم بیتفاوت نیست نسبت به بندگان، هم در خود قرآن خودش دلیل برخی احکام را بیان کرده است و هم در احادیث حکمت برخی از احکام شمرده شده است. مثال جالبش این است که از امام صادق علیهالسلام پرسیدند که خوردن مغز حرام (نخاع) حیوانات حلالگوشت چرا حرام است؟ امام فرمودند که چون از نطفه (و آن از منی) درست شده است و هنوز نجس است. این خودش اعجاز علمی است که در آن زمان چطور امام میدانستهاند که اولین جزء بدن بعد از لانهگزینی نطفه در شکم مادر و ایجاد جفت جنین همین نخاع و محافظ نخاع است که درست میشود و تا آنجا هنوز منی نجس به اندازهی کافی استحاله نشده است که نجس نباشد (گوشت و ... که از نطفه درست شود دیگر به اندازهی کافی استحاله شده است مثل سرکه که از استحالهی شراب به دست بیاید) و اتفاقاً در اسلام این را هم داریم که منی از بینالصلب در پشت شروع به تشکیل شدن میکند که میشود همان آب نخاع و روابط جنسی زیاد هم مشکلات عصبی به همراه خواهد داشت و ... . شما برخی از این مطالب علمی که در احادیث هست را همین الأن با این قطعیت نمیتوانید در کتب مرتبط با آن بیابید. به برخی از حکمتها اشاره شده، برخی کامل توضیح داده شده و برخی هم دستنخورده رها شدهاند. اگر انسان به واسطهی این همه علم که در قرآن و حدیث است سر تسلیم فرود آورد و گفت آنچه نفهمم را هم اگر بدانم از طرف همان خداست میپذیرم کاری غیرعالمانهای کرده است یا اگر نپذیرد به خودش ظلم کرده؟
تمامی دیندارها جایی که حرف خدا وجود داشته باشد (و اثبات شده باشد که این حرف خداست یا جانشین خدا بر روی زمین) حتماً علم خدا را بر علم ناقص بشری ترجیح میدهند، اگرچه لزومی هم ندارد که علم بشری به کل انکار شود، به هر حال همان علمی که دانشمندان گوشهای از آن را کشف کردهاند را خداوند خود به وجود آورده است آن هم بدون لحظهای نیاز به فکر کردن و چارهاندیشی ...
منع از پرسش و ترساندن از تبعات پرسش هم در بحثهای علمی واقعاً مطرح نیست، به نظر حقیر در اسلام اگر کسی را از پرسشی منع کنند وقتی است که بیان آن پرسش حقیقتجویانه نباشد، برای جدال باشد یا برای تمسخر دین یا برای بیاحترامی به خدا و اهل بیت علیهمالسلام. در غیر این صورت در مورد وجود خدا هم که سؤال شود ابایی از بحث کردن تا کنون در علما ندیدهام ...
سوء استفاده از قانون توسط خود قانونگذار اگر باشد این شبهه پیش میآید که برخی از قوانین و تنها برخی از قوانین یا تبصرههای قوانین از ابتدا وضع شده باشند برای سوء استفاده.
مثالی برایتان میزنم. به یکی گفتم در مورد خداوند شبهه وارد کردهاند و مردم به شک افتادهاند! گفت مردم نادان هستند و گرنه حقیقتی که از خورشید در روز روشن واضحتر است مگر میتوان شبهه درست کرد؟ گفتم بله میشود. به شما میگویند آیا خدا را قبول داری میگویید به بعد میپرسند این سیب را که میبینی هم قبول داری میگویید بله و خدا را همینقدر قبول دارم که این سیب را قبول دارم با اینکه این سیب را میبینم و لمس میکنم و میبوم. بعد از وجود این سیب برایتان اثبات میکنند که خدایی وجود ندارد! آن وقت در وجود خدا شک نخواهید کرد؟ خوب شک خواهید کرد دیگر، البته اثبات آنها حتماً جایی مغلطه دارد (مثلاً طرفین رابطه تقسیم بر صفر شده است به طوریکه کسی متوجه نشود ولی بشود هر نتیجهی دلخواهی را از آن گرفت) ولی تشخیص این مغلطه کار هر کسی نیست و خیلیها با همین اثبات نسبت به خداوند عقیدهاشان سست خواهد شد. این موارد حقوق بشر هم همینطور است، حتماً جایی ایرادهایی دارد و همهی این قوانین هم قابل بحث هستند، همهی آنها قرار نیست خراب و فاسد باشند بلکه فقط در یک خط از اثبات آنها که تقسیم بر صفر بیاید کار تمام است و نتیجه چیزی خواهد شد که با قوانین خدا مغایرت خواهد داشت. کار دیندارهای امروز برای دفاع از دینشان هم در بعد عقلانیت همین است که این ایرادها را پیدا کنند تا چیزی که با عقل به آن رسیدهاند را به صورت عینی هم بتوانند بهتر درک کنند، اینکه اگر یک گزینه حق است پس به ناچار تمامی گزینههای مختلف دیگر باید اثری از باطل درشان باشد. این باطلها یا در اثر نبود علم در آنها اینطور در میان حقایق راه داده شدهاند و یا به صورت عامدانه. اگر اصرار دارید که عامدانه نبوده و وضع کنندگان آن حقوق بشر مدون غربیها توسط انسانهای منصف و سالم و پاک نوشته شده ما هم رویش اصرار نمیکنیم ولی روی غلط بودن آن قوانین اصرار داریم و به فضل الهی اشکالاتشان را هم استخراج میکنیم ... این کمترین کاریه که امروز میتوانیم برای دین خدا انجام دهیم که از چپ و راست زیر حملهی دشمنان قرار گرفته.
یا علی
خدا نیز نیازمند اثبات وجود خویش است ، حتی در ابتدای کار ، مثلا آوردن معجزه برای پیامبرانش تا قبولش کنند ، و سپس آوردن معجزه از طرف پیامبران برای مردم .
مثلا بنده یک حرفی میزنم میگویم خدا اینرا گفته ، که باور میکند ؟ باید درست مانند همان چیزی خود فرمودید ثابت شود . پس فرقی در این خصوص با هم ندارند و چه انسان چه خدا باید حرفشان را ثابت کنند تا بفهمیم وجود خارجی دارد و با عقل سلیم جور است یا خیر
اینرا در این قسمت توضیح دادم :
مثالش در جای جای همین فروم در پرسش کاربران و پاسخ کارشناسان یافت میشود
اگر قانع کننده نبود نمیشد اعلامیه و مورد قبول همه کشورها نبود جز چند کشور که مسلمانند
بنده می توانم فحاشی و تهمت مراجعی که یک سوال ساده و آرام از آنها پرسیدم و جواب آنها را نشان دهم که متهم شدم به کفر و بی دینی . در جای جای همین فروم نیز خیلی ها آمدند و پرسیدند ولی وقتی در جواب آنها گفتند حکمت خداست ، جای پرسشی باقی نماند. پرسششان مضحک نبود ، منطقی بود .
البته قصد بنده بسط این موضوعات نبود چرا که در بیان خودم به قدر کفایت بسط داده شده تا ابهامی نباشد . هدف توضیح برخی پست ها بود
ᕘᕚRaiNᕘᕚ عزیز کاملا با شما موافقم
.....................................................................
اینطور که من مدت ها تحقیق کردم به نتایجی رسیدم و شاید علت اینکه این نوع بحث رو بی فایده می دونم زمان زیادی هست که برای این موضوعات صرف کردم و متاسفانه نتیجه ای نداشته:
در بین معتقدین به یک مذهب پیش فرض هایی ثابتی وجود داره که هیچ وقت قابل تغییر نیست و تصور میشه صحیح ترین و درست ترین چیز ممکن است و هر اندیشه ، بحث و گفتمان و یا اعتقادی که این پیش فرض های ثابت و همیشه درست رو زیر سوال ببره از طرف معتقدین به شدت مورد نکوهش و برخورد قرار میگیره اعلامیه حقوق بشر هم با همین پیش فرض های ثابت رو زیر سوال میبره ..
اگر شما بخواین پیش فرض هایی (که از نظر معتقدین به صورت مطلق صحیح و روشن هست )رو زیر سوال ببرین اولین واکنشی که نسبت به شما دارن اینه : متهم کردن شما به جهل ، نادانی، بی سوادی، درک پایین، کافر و بی دین بودن، گستاخی، بی احترامی به مقدسات و ...
در مرحله دوم اگر باز هم این پیش فرض ها رو نقد کنید و زیر سوال ببرین سعی می کنن از دریچه یک نوع منطق که فقط و فقط مورد قبول خودشون هست شما رو قانع کنن اگر استدلال های غیر منطقی ( البته در نظر خودشون منطقی و عقلانی هست) رو بپذیرین که موفق شدن شما رو هدایت کنن.. اگر قانع نشدین دوباره مورد حمله قرار میگیرین و این بار انواع اهانت و توهین افترا و تهمت نصیب شما میشه ..
بزرگترین مشکل بر سر راه بحث های مذهبی این هست که بتونید به اون پیش فرضها( که در نظر افراد مذهبی همیشه ثابت تغییر ناپذیر و به صورت مطلق صحیح و درست است )قابلیتی اضافه کنید که فکر کردن به چیزی غیر از اون پیش فرض ها مسئله بغرنج و غیر قابل تصوری نباشه ..
فرضا من درباره مسئله ای که مربوط به اعلامیه حقوق بشر هست صحبت میکنم ولی این مسئله در یکی از ادیان اصلا تعریف شده نیست اصلا پرداختن یا حتی فکر کردن به چنین بحثی در یک مذهب خطا و اشتباه و گناه محسوب میشه و من ساعت ها وقت گرانبهای خودم رو صرف کنم برای اوردن هزاران دلیل منطقی و عقلانی (نه در نظر من در نظر جهان منطقی و عقلانی) در حالی که اصلا در یک مذهب حتی فکر کردن درباره این بحث ممنوع هست .. ولی همیشه این نوع خلاء ها در مذاهب جزو مسائلی بوده که ذهن بشر رو درگیر خودش کرده و نمیشه صرف ممنوعیت در یک مذهب از پرداخت بهش جلوگیری بشه ..
من فکر میکنم افرادی که معتقد به دین خاصی هستن برای اینکه بتونن درباره مسائل و موضوعات جهانی با جهان تبادل نظر و گفتگو داشته باشن باید بتونن و سعی کنن تعصبی که نسبت به پیش فرض های ثابت در ذهنشون دارن رو از سر راه بحث و تبادل نظر بردارن وگرنه این چرخه بیهوده ی بحث های بی نتیجه همچنان سالیان سال ادامه خواهد داشت بدون اینکه دردی رو دوا کنه ..
اگر واقعا هدف تبادل نظر و اشتراک دانسته ها یا پیدا کردن حقیقت هست باید هر کسی بدون در نظر گرفتن پیش فرض های ثابت و غیر قابل تغییر در ذهنش بحث کنه ..
جالبه به خدا، والا ما که عددی نیستیم ولی قبلاً با کلی سنی و یهودی و مسیحی و کافر و تردیدگرا بحث عقلی کردم، عموماً هم علمگرا و عقلگرا بودند، جالبه که هیچ کدومشون هم اتهاماتی که در این فروم اسلامی بهم زده شده بود را بهم نسبت نداده بودند، توهین مؤدبانه و ... :Gig:، گاهی به توافقاتی میرسیدیم و گاهی نمیرسیدیم، اما آخر کار با همون لبخندی از کنار هم میگذشتیم که با همون لبخند وارد گود شده بودیم (اگرچه وسط بحث هم اختلافاتی پیش میآمد گاهی). یا اونها در درشتهی خودشون دانشمند نبودند (که البته از بحثهاشون معلوم بود سواد خوبی در علوم روز دارند :Gig:) یا اینجا کلاً یک دنیای دیگه است که منطقش را نمیتوانم بفهمم؟
آه چرا فقط یک وهابی بود که البته دانشجوی دکتری بود، یک هندی بود که قبلاً شیعهی اسماعیلی بود و چند وقت بود که وهابی شده بود، مدام سعی داشت اثبات کنه که شیعیان مشرک هستند و هرچقدر هم که براش دلیل و سند میآوردیم میگفت من خودم شیعه بودم و الا و بالله شیعیان را بهتر از خودشان میشناسم. ماشاء الله اینقدر هم پشتکار داشت که بنده دیگر توان بحث نداشتم کنار کشیدم، البته بعد از اینکه دعوت به مباهله (دوئل شرعی :khaneh:) را رد کرد ...
حالا اینجا هم اگر دلیل مثل خودشان بیاوری میگویند دلیلت منطقی نیست ولی نقدش نمیکنند فقط ردش میکنند، اگر هم دلیل قرانی و ... بیاوری باز میگویند ما مسلمانیم ولی اینها را قبول نداریم! بگویند خدا ظالم است و بگوییم این خلاف ادب است میگویند این نسبت شما به ما توهین است. شاید گمان دارند ما نعوذبالله طاغوت هستیم که خداوند فرموده به ایشان کافر شوید که حرف زدن با حساب و بیحساب ما برایشان یکسان است! :Gig:
بنده اگر بخواهم درستی اعلامیهی حقوق بشر را اثبات کنم هیچ چارهای ندارم جز اینکه برخی تعالیم اسلام را نادیده بگیرم. میگویید اسلام را قبول دارید، بسمالله از اسلام دلیل بیاورید که دیهها باید یکسان باشد، ما هم که اسلام را بد فهمیدهایم کاری نداشته باشید، خودتان دلیل بیاورید که چطور اسلام این حکم تساوی را داده است. میفرمایید زن نیاز به اجازهی پدر برای ازدواج ندارد لطفاً دلیل اسلامی خود را بیان کنید. اگر میگویید زن باید اجازهی طلاق داشته باشد لطفاً دلایل اسلامی خود را بیاورید. میگویید مردها جز در موارد خاص از شرایط خیلی خاصتر اجازهی ازدواج دوم را ندارد تازه آن هم مشروط به رضایت همسر اول لطفاً دلایل اسلامی خود را بیاورید. اگر شما میتوانید برابری مؤمن و کافر را در اسلام اثبات کنید بفرمایید دلایل شرعیاتان را بیاورید. شکر خدا قرآن از تحریف علمای دین در امان مانده ... شکر خدا احادیث نوشته شده در قرن سوم توسط شیخ صدوق را ما ننوشتهایم و ...
راستی اگر حرف علمای اسلام برایتان حجت نیست نماز چطور میخوانید؟ حجاب را چطور نگاه میدارید؟ نماز آیات چند رکوع دارد؟ روزه را باید تا غروب نگاه داشت یا مغرب؟ خمستان را که واجب است به امام بدهید به چه کسی میدهید؟ آیا مجاز هستید همینطوری مال کس دیگری را به هر کسی دلتان خواست بدهید؟ این اجازه را خدا چطور به شما داده است؟ نکند سهم امام را خودتان میخورید؟
اگر اعلامیهی حقوق بشر را پذیرفتهاید با اینکه خلاف برداشت دانشمندان اسلامی از منابع فقه شیعی است ایا خودتان دانشمند اسلامی هستید؟ یعنی مقدمات را میشناسید؟ منابع طراز اول و طراز دوم را میشناسید؟ یعنی سالها دود چراغ خوردهاید و بحث کردهاید و مطالب برایتان جا افتاده؟ آیا توانستهاید این مراحل را طی کنید و اکنون به دید بالاتری از اسلام رسیدهاید؟ مدرک تحصیلی دارید؟ برهانی برای اثبات ادعای خود دارید؟ مقالات چاپ شده دارید؟ رزومهی خاصی دارید؟ تأیید علمای بزرگ را دارید؟ در زمینهای که به این راحتی نظر دانشمندان این شاخه را زیر سؤال میبرید چقدر تخصص دارید؟ اصلاً ما مدرکگرا هم نیستیم، همین ادلهی شرعی که برای پذیرش اعلامیهی حقوق بشر دارید را بیاورید هم ما قبول میکنیم. آیا کسانی که اعلامیه را نوشتهاند دانشمند اسلامی بودند که به ایشان اعتماد دارید؟ ایشان تفسیر قرآن هم نوشتهاند؟ تفسیر نهجالبلاغه نوشتهاند؟ حاشیه بر عروةالوثقی نوشتهاند؟ اصلاً اسم امامان شیعه را بلد هستند؟ اصلاً همهاشان به وجود خدا اعتقاد دارند؟ انسان را چی اشرف مخلوقات میشناسند؟ به روح معتقدند؟ همجنسبازی را گناه میدانند یا ناهنجاری که نباید درمان شود و باید به آن میدان داد؟ نسبت به قربانی کردن عدهای کم در مقابل بالا کشیدن زندگی عدهای زیاد ار حیث رفاه و ... چه نظری دارند؟
خوب نمیشود که گفت من مسلمان هستم و خدا را قبول دارم که هست ولی از بعد از آن فقط عقل خودم را قبول دارم و دانشمندانی که حقوق بشر را نوشتند. خوب ما هم نگاه میکنیم که آیا اصولالدین در اسلام خداست و خودم و دانشمندان؟ میبینیم نخیر! میگوییم این اسلام نیست. این را بگوییم دروغ است؟ تهمت است؟ برچسب است؟ به خدا دروغ نیست اصولالدین شما با اصولالدین ما فرق داره. شاید هم شما مسلمان هستید و ما یک دین جدید داریم؟ دین ما در کتابهای قدیمی هست، تاریخچه داره، با قران و حدیث همخوانی داره دین شما هم داره؟ در اصولالدین شما «خدا» با «خودم» هیچ جا به تعارض نمیرسه؟ «خدا» نمیگه حجاب بذار بعد «خودم» بگه نه هنوز قبولش ندارم هر وقت فهمیدم خودم میذارم؟ حالا شما نهایتاً تسلیم خدا هستید یا تسلمین خودتون و دانشمندان هستید؟ اگر روزی خودم اینطور صحبت کنم بدون شک میگویم نظر دانشمندان هم برایم پچیزی ارزش ندارد مگرآنکه باز «عقل خودم» آنرا تأیید کند و اگر روزی حرفهای آنها و استدلالهای آنها را هم نفهمیدم آنها را هم انکار میکنم و میگویم عقلی نیست و نمیتوانم بپذیرم و در تمام این مراحل تنها یک کس را میپرستم و ان «عقل خودم» هست. خدا کند که آن روز از خودم بپریم که آیا این اصلاً اسمش «عقل خودم» هست؟ یعنی عقل است که جلوی آن قبول کردنها را میگیرد واقعاً؟ اصلاً تا بحال به این فکر کردهام که «عقل» چیست؟
و خدا همهی ما را هدایت کند ....
[SPOILER]خدا وکیلی توی این نکات به کسی توهین کردم؟ خیلی ممنون میشم اگر بتونید توهین نشون بدید، قول میدم سریع برطرفشون کنم، اگر عمری باقی باشه.[/SPOILER]
اعلاميه جهاني حقوق بشر
جناب mir@ آیا از این به قول خودتان شونصد ردیه ، یکی اش را خوندید؟
این کتاب بالاتر است یا قرآن. اگر نویسنده این کتاب عاقل است و ادعا دارد تحدی قرآن را پاسخ دهد و آیه ای چون آن بیاورد. بعد تا دلش می خواهد ادیان ابراهیمی را مورد نقد قرار دهد...
می دونید چرا اجازه چاپ به هم چنین کتاب هایی رو نمی دهند چون افرادی پیدا میشن که فقط کتاب مذکور را می خوانند و مطالعه ای در ردیات آن ندارند و تنها افکار مخرب آن را هر روز در ذهن خود می گردانند و این گونه سخن می گویند:
به خدا هم بد و بیراه می گویند:no:، خدای مهربانی که بیش از دو برابر صفات رحیم بودنش را در قرآن خود آورده را پست و کینه جو می خوانند!:no:
مگر انسان های لائیک و بی دین چه گلی بر سر جهانیان زده اند جز خودپرستی، خودخواهی و دشمنی با مردم جهان؟
حال که شما از ادیان منحرف حرف می زنید که به نظر من نباید گفن ادیان زیرا این ها از راه دین منحرف شده اند و تبدیل به فرقه یا جریان خاصی شده اند. پس دیگر آنها را دین نخوانید.:ok:
اگر مطالعاتتان را بیشتر کنید متوجه عکس این خواهید شد.
به هر فردی در هر جای عالم ظلم کنی نادرست بودن آن و در صورت محبت و خوبی درست بودن آن را تصدیق می کند مگر انسان های دیوانه!!!!
بعد از سال ها به این یقین رسیدم زن نه طفیلی وجود مرد است و نه هدف از خلقتش خدمت به مرده و نه تنها وظیفه اش در خانه خلاصه می شود همچین زن موجودی ناقص العقل و ضعیف نبوده باعث فساد و گناه هم نیست بلکه زن هم مانند مردان انسانی است مستقل که هیچ فرقی با آنان ندارد و در همه ی حقوق با مردان برابر است این یک دید انسانی به زن است که حقوق بشر به این توجه کرده
تاریخ گواه این ادعاست که ادیان بسیار در حق زنان کم لطف بوده اند البته تفاسیر را آقایان انجام دادند وگرنه خدا که با جنس زن مشکلی ندارد در تاریخ به روشنی مشخصه مذهبیون افراطی دید بدی نسبت به زن داشتند مشخص نیست این همه نفرتی که اکثر مذهبیون دارند علتش را برتری جنس مذکر بر مونث می دانستند یا زن را موجودی ناقص العقل و شر می دانند و یا .....
از اینکه زنان با حقوق خود آشنا شوند و اعتراضی داشته باشند به شدت ناراحت میشوند دوست ندارند زنان در جامعه حضور فعالی داشته باشند تا به قول خودشان اگر زنان توسط شوهرشان مورد ظلمی قرار گیرند سریع به فکر جدایی نیفتند یا به بهانه تفاوت در خلقت زنان را از برخی مشاغل که ممکن است در آن استعداد خوبی داشته باشند منع میکنند زن را مطیع بی چون و چرای مرد می دانند و می پندارند که تنها وظیفه ی خطیری که به عهده دارد شوهرداری و تربیت فرزندان است
تمام پرسش ها به این چیزها ختم میشه تفاوت در خلقت زن و مرد – حکمت هایی که بر انسان پوشیده است
حال وقتی با برخی تناقضات روبه رو می شویم برای رفع آن تناقض به تفاسیر عجیبی متوسل می شوند مثلا :
برای رهبری زنان هزار و یک دلیل آوردند که خدا مخالف رهبری زنان است بعد که در قران از ملکه سبا یاد شده است به این صورت تفسیر میکنند یا ملکه سبا تسلیم سلیمان شده که در این صورت دیگر حکومت مستقلی نداشته یا ملکه سبا با سلیمان ازدواج کرده باز به این نتیجه اول می رسیم!!!!!!
همچنین از نظر اینان بزرگترین هنر زن بودن در خانه است و نیز زنان را از رشته هایی که به قول ایشان مخالف فطرت زن است و کارهای طاقت فرسایی است منع میکنند و آن را پیشنهاد اسلام می دانند در حالی که حضرت خدیجه در زمان خود سخت ترین شغل ( تجارت ) رو داشته!!!
بعد که زن را مطیع بی چون و چرای مرد میدانند که بدون اجازه او نباید آب هم بخورد می بینیم که زنان موفق حتی خیلی از زنان مسلمان هم به نظر میاد اینجور نبودند مثلا حضرت زینب که برادرش را در کربلا همراهی کرده باز برای اینکه تناقضی با حرفهای اینان نداشته باشد به آوردن دلایلی از قبیل اینکه آن حضرت قبل از ازدواج با شوهرش شرط کرده یا بعدا اجازه داده یا شوهرش نتواسته حضور داشته باشد به دلیل اینکه ....
وقتی هم از ازدواج مجدد مرد بدون رضایت همسر اول شکایت میکنیم و حدیث از امام صادق درباره حضرت زهرا که چنین مساله ای رو قبول نداشته آوردیم روی می آورند به جعلی بودن حدیث و ....
یا وقتی گفته شد نذر زن بدون اجازه شوهر قبول نیست و از مادر حضرت مریم اسم بردیم ببینید چه دلایلی آورده میشود!!!!
حال برخی دوستان ادعا میکنند که ما دلایلمون عقلی نیست و در چیزی که به آن علم نداریم نباید وارد شویم منم یه سوال از این اقایون دارم من می پذیریم که در برخی علوم که تسلط ندارم شما هم اجازه بده قوانین را کسانی تصویب کنند که علم و آگاهی بیشتری نسبت به شما در این زمینه ها دارند شما هم بپذیرید اگر حقوقدانی از ناعادلانه بودن حکمی صحبت میکند علم و آگاهی که از مردم جامعه دارد در آن زمینه خیلی بیشتر از شماست که با تفاسیر خودتان با صدور قوانین پرداختید.
یکی از حقوقدانان اذعان کرده هر گامی که ما می خواهیم در رابطه با اصلاح وضع زنان انجام دهیم با مخالفت شدید آقایان فتوا دهنده و مذهبیون تندرو مواجه می شویم
نیروی انسانی، قدرت میآورد و هیچ کشوری بدون نیروی انسانی بالا، نمیتواند کشوری توانمند شود. اگر بخواهیم از دید جمعیت نیز نگاه کنیم؛ کشورهایی همچون: آمریکا، چین و روس که بزرگترین کشورها هستند؛ اکثریت جمعیت را نیز در خود دارند (افزون بر سه کشور دیگر).
من نیز گفتم: «این کینهها، همه دلیل دارد و دلیل آن، رفتار نادرست شیعیان است» زیرا کسی کینهای به دنیا نمیآید.
تفاوتی با هم ندارند. میدانید این سخنانی که شما و امثال شما میگویید، باعث اینهمه کینه و جدایی ایرانیان شده است؟
والله من زبانم مو درآورد از بس گفتم: «هردو طرف (شرقی و غربی) در ستمگری یکی هستند و این گفتار در مورد قانونهاست نه قانونگذار».
بدون مدرک نبود اگر مدرکی آورده شود، شما با توجیهاتی که شیوهی کار آخوندهاست، آنرا رد میکنید. با اینحال من خواستم از مدارک معتبر خودتان استفاده کنیم: «حق رأی نداشتن زنان، یک جفای آشکار است.» آیا ایشان در مورد برداشته شدن این جفا، سخنی گفتهاند؟
در کجا؟
آها! یعنی حتی کارهای خوبی هم که انجام میشود؛ باید آنرا رد کرد چون نظامی طاغوتی(؟) است و آنرا حرام میدانید (یعنی خدا میاندازید وسط و از زبان او سخن میگویید؟).
سلام علیکم
حقیر به دلیل اطلاعات کمی که در این تاپیک داشتم وارد آن نشدم ولی با توجه به مطالب آخر ظاهرا برخی از خواهران گرامی ناخشنود هستند و سرکار گرامی (نگین) هم ظاهرا آخرین پیامهای خود را ارسال می کنند و در فریا خود خداحافظی هم کرده اند!
خواهر دل آرام هم که ظاهرا در تاپیک مشابهی ناراحت شدند و ایشان هم به نوعی فعلا فعالیت خود را قطع کرده اند.
حقیر بارها به صورت خصوصی یا عمومی عرض کردم که اینجا یک انجمن گفتگو ست و نه محلی برای صدور فتوا و قوانین اساسی کشور و خیلی خوب است که برخی از موارد را که به ضائقه شخصی مون خوش نمیاد به کل سایت یا به کل اسلام و یا حتی به کل مذاهب تسری ندهیم.
مثلا در اینجا کل مذاهب زیر سوال رفته
اگر شما بخواین پیش فرض هایی (که از نظر معتقدین به صورت مطلق صحیح و روشن هست )رو زیر سوال ببرین اولین واکنشی که نسبت به شما دارن اینه : متهم کردن شما به جهل ، نادانی، بی سوادی، درک پایین، کافر و بی دین بودن، گستاخی، بی احترامی به مقدسات و ...
در مرحله دوم اگر باز هم این پیش فرض ها رو نقد کنید و زیر سوال ببرین سعی می کنن از دریچه یک نوع منطق که فقط و فقط مورد قبول خودشون هست شما رو قانع کنن اگر استدلال های غیر منطقی ( البته در نظر خودشون منطقی و عقلانی هست) رو بپذیرین که موفق شدن شما رو هدایت کنن.. اگر قانع نشدین دوباره مورد حمله قرار میگیرین و این بار انواع اهانت و توهین افترا و تهمت نصیب شما میشه ..
بزرگترین مشکل بر سر راه بحث های مذهبی این هست که بتونید به اون پیش فرضها( که در نظر افراد مذهبی همیشه ثابت تغییر ناپذیر و به صورت مطلق صحیح و درست است )قابلیتی اضافه کنید که فکر کردن به چیزی غیر از اون پیش فرض ها مسئله بغرنج و غیر قابل تصوری نباشه ..
حالا به فرض اینکه این مطلب صحیح باشد 3 نتیجه میتوان گرفت:
1-مذهب چشم و گوش انسان را می بندد و بهتر است کنار گذاشته شود.
2-اگر اکثر انسانها (بالای 50%) به دینی اعتقاد دارند, در واقع چشم و گوش خود را به واقعیت بسته اند.
3-اگر اکثر انسانها چشم و گوش بازی دارند و تعصب دروغین به پدیده های دنیا ندارند نتیجه می گیریم که اکثر انسانهای جهان بی دین و مذهب هستند (هر نوع دین اععم از الهی یا خرافی)
خوب حالا یک سوال : آیا موارد 2 و 3 حقیقت دارد؟
در اینجا به نوعی شما دارید کل انسانها را به دوقسمت تقسیم می کنید :
آ- اقلیت (افرادی که به یکی از ادیان اعتقاد دارند)
ب -اکثریت (جهان)
در این تقسیم بندی در واقع شما می فرمائید که اکثر جهان هیچ دینی ندارند.......در حالیکه این اشتباه محض است!
حالا شما به این مورد دقت فرمائید :
این گفته شما در واقع نگرش شما را به مطالب و حتی به موضوع بسیار بزرگی مثل دین و مذهب بیان می کند. حقیر قصد جسارت ندارم ولی نگرش یک جانبه و احساسی این عوارض را هم دارد, حالا به گفتار جناب rain که شما کاملاً آن را قبول دارید,با دقت بیشتری دقت کنیم:
اگر مردی را بکشند,مثلا 100میلیون به خانواده اش می دهند که ان زن هم جزء آن خانواده است (خود آن مرد مرده!)ولی اگر زنی را بکشند 50میلیون به خانواده اش می دهند که آن شوهر هم جزء آنهاست.این ناحقی برای زن است یا مرد؟(البته ناحقی به قول شما وگرنه برای افرادی که مذهبی هستند هیچکدام ظلم نیست)
اینکه حکمی تغییر می کند و علمای آن دین آن را تغییر می دهند نشان از پویا بودن و شکوفا بودن آن مذهب و اتفاقاً غیر متعصب بودن آن مذهب و از امتیازات آن مذهب است و شما آن را به جهل علما نسبت به خودتان فرض کردید و چنین می پندارید که زودتر از ایشان به این نتیجه رسیده اید.....ولی اینچنین نیست, یک عالم دینی از کره ماه نیامده است بلکه او هم مثل شما یک انسان است و عالم دینی به کسی می گویند که مطالعه و تحقیق بیشتری داشته و چه بسا خود شما هم آن مطالعات و تحقیقات را داشته لاشید یک عالم دینی و بلکه مجتهد دینی شوید.
من اصلا از احکام و قوانین در مورد دیه اطلاعاعی ندارم! و بطور مطلق عرض می کنم که یکی از دلایل نیاز ما به مراجع و مجتهد همین است که یک روز شرایط جامعه و مسئولیتهای زن و مرد بگونه ای است که دیه مرد باید با زن تفاوت داشته باشد و یک روز هم باید برابر باشد !
البته این شرط عقل است و در خیلی موارد همینگونه است مثلاً در یک بازی فوتبال متخصص و کارشناس تیم است که تعیین می کند کی تعویض صورت گیرد و ممکن است که من از دقیقه اول بگویم علی باید وارد بازی شود ولی مربی تیم در 10 دقیقه آخر ایشان را وارد کند, این دلیل نمی شود که من بهتر می دانستم و یا یک راننده ماهر تعیین می کند که در کجا باید با دنده 2 و در کجا باید با دنده 4 حرکت کرد و چه بسا اشتباه فاجعه آفرین باشد.
حالا به فرض اینکه فرمایش شما درست باشد و قبلا دیه مرد از زن بیشتر بوده و الآن برابر است :
روزی که اکثر زنها خانه نشین بودند و چشم به دست مردشان داشتند, دیه مرد 2 برابر زن بود (یعنی پول بیشتری به زن میرسه نه اینکه اسلام دین ظالمانه ای است و به مرد بیشتر بها می دهد)
و حالا که اکثر زنها هم شاغلند و وابسته به درآمد مردشان نیستند, علمای دینی فتوا می دهند که دیه انها هم برابر باشد....(این یعنی نهایت کمال و غیر متعصب بودن مذهب شیعی!:Gol:)
پاسخ تک تک این جملات را در بالا عرض کردم و این نه تنها مضحک نیست بلکه نهایت عقل و درایت است.
و این که یک غیر متخصص حرفی را بزند و قرار باشد به ان عمل کرد دقیقا مثل آن است که به بیماری قبل از حاد شدن بیماری داروئی را تززریق کرد که مثلا باید 6 ماه دیگر تزریق شود و چه بسا تجویز زودتر از موعد به جای سلامتی , فاجعه بیافریند.
هدف من هم همین بود و امید وارم مفید بوده باشد.
آیا سبا خدا پرست بود یا بت پرست؟!
خدا شما را حفظ کند خواهر گرامی
آیا "در زمان خود" ایشان مسلمان بود؟
آیا در زمان رسول الله هم (بعد از ازدواج) این کار را می کرد؟
مسیحیت را بیشتر دوست داشت یا اسلام را؟
مادر بودن را بیشتر دوست داشت یا تجارت را؟
آیا به زور اسلام آورد و یا اسلام را گرفت و همه دارائی خود را داد؟
آیا خواهرانی که مخالف نظر اسلام در مورد زن هستند از خدیجه (س) پیروی می کنند؟
اینطور نیست خواهر گرامی.
مذهب شیعه همین است!
وقتی حاکم شرع صلاح بداند زن باید کار زینبی بکند , همانطور که امام حسین (ع) بر زینب علیها سلام راضی بود.
در مورد آن حدیث هم دوست داشتم مطلبی عرض کنم که تاپیک قفل شد ولی اینجا که اشاره کردید عرض می کنم.
من نظر خود را می گویم و علم حدیث بلد نیستم و اتفاقا به نظرم حدیث جعلی نیست...
میدانید چرا حضرت زهرا علیها سلام و نبی اکرم از آن شایعه ناراحت شدند... درحالیکه اعتقاد داریم "کلهم نور واحد"؟!
دلیلش آن است که امام علی ع در واقع لازم نبوده کسی را متعه کند!
اگر لازم می بود این کار را می کرد و هیچکدام از معصومین هم انتقادی نداشتند...چرا؟
چون علی مع الحق و الحق مع العلی
مگر این جمله معروف را نشنیدید؟
در داستان خلافت بعد از نبی (ص) .....حضرت زهرا وقتی دنبال امام دویدند فرمودند "یا علی خیرک خیری و شرک خیری!"
یا علی خیر تو خیر من است و شر تو خیر من است.(در واقع چیزی که از نظر دیگران شر توست, آن برای من خیر است)
یعنی اگر لازم باشد امام علی ع کسی را متعه کند تمام 14 معصوم بلکه تمام پیامبران بر آن خشنودند !
ولی اشتباه برخی خواهران این است که این از حدیث برداشتی اینچنینی دارند:همه مردان باید برای متعه کردن زن دوم , ابتدا زن اول را راضی کنند چرا که حضرت زهرا از آن "شایعه"ناراحت شده.
دلیلش این است که حقوقدان فقط از جنبه حقوقی موضوع را نگاه میکند ولی فقیه از تام جوانب!
اجتماعی,فرهنگی,روحی روانی,فطری,عاطفی و......
یک حقوق دان وقتی وکیل قاتل شود مثل آب خوردن از او دفاع میکند و در همان پرونده اگر وکیل خانواده مقتول شود باز هم مثل آب خورد از انها دفاع می کند.
و اگر میخواهید بدانید که این حقوق دانان بی مذهب با جامعه جهانی چه کرده اند در گوگل سرچ کنید "Weman for sale" (زن برای فروش)
و تصاویری را که می آید ببینید و مطالبی را که می آید بخوانید.
کجایند حقوق دانان لامذهب و سردمداران حقوق بشر , در جائی که برای سگهایشان حق و حقوقی دارند و در قرن 21 زن را پشت ویترین مغازه ها می فروشند........."weman for sale"
موفق باشید:Gol:
پس نامه"
حقیر به جز پیام اول این تاپیک پیامهای دیگر را نخواندم و از اول هم نخواستم وارد موضوع تاپیک بشم و این چند پیام آخر را دیدم که تقریبا با موضوع تاپیک تفاوت دارد و اگر برخی از سخنانم قبلا مطرح شده , پوزش میخواهم که وقت شما را گرفتم
---------------------------------------------
درود برشما دوست گرامی :Gol: حق کاملا با شماست ، چرا که در نهایت میدانستم آن سد روی بروی من قرار خواهد گرفت و بهتر است بگویم که از وقتی داشتم آن کلمات را تایپ میکردم و انگشتانم روی کیبورد بودند ، میدانستم جواب چیست
من به این جمله ی نیچه عقیده دارم :
عادت به اصول بدون دلائل ایمان نامیده میشود (ایمان یعنی اینکه نخواهی بدانی واقعیت چیست)
و به قول احمد کسروی : هر چیزی که اجازه نقد شدنش داده نشود ، شک برانگیز است
ولی درست همانطور که خود شما فرمودید ، نمیشود ما حتی شک بکنیم زیرا مواجه میشویم با مشتی تهمت و انگ
موفق باشید
درجواب دوست عزیزی که گفته بود چرارو به قبله نمازمیخوانید بگم:
اگرنزدیک قبله یک دستگاه انرژی سنج ویاسنگ هایی که بابرخوردباانرژی رنگ تغییرمیدهندقراردهید میفهمید مکه پرانرژی است
شمافرض کنید دعابه سمت مکه میفرستیم که انرژی مثبت داره
حاجی هاچند دور دور مکه میچرخند؟
چنداسمان داریم؟؟؟؟؟؟؟
7
درود بر شما دوست گرامی. متاسفانه شما مطالب را نخواندید و امدید یک مثالی را زدید. مثال ابتدایی شما کاملا صحیح است و منطبق بر منطق . و بنده هرگز نگفتم آنرا قبول ندارم ، بلکه اگر متون را دقیق میخواندید ، متوجه میشدید با مثال شما موافقم . ولی مشکل بنده یا سوال بنده اصلا این مورد نبود که شما فرمودید. سوالی که من مطرح کردم و کامل توضیح دادم مورد دیگری بود که لینک میدهم بخوانید
http://www.askdin.com/thread39144-13.html#post523814
http://www.askdin.com/thread39144-13.html#post524124
اما در خصوص این حرف شما ، چطور است که تا اینکه علمای ما آنرا تایید کنند و بشود یک قانون ، صحبت تمامی بانوان فمنیستی بود ولی بعد از تصویب ، ندیدیم کسی تهمت ها را از ما بردارد و معذرت خواهی بکند.تجویز زودتر از موعد نیست. وقتی همه خواهان آن هستند ، تجویز زودتر از موعد که نبوده ، هیچ ، بلکه بسیار دیر انجام شد و حتی به همه تهمت زدند و انگ چسباندند . مگر میشود مردم ما سریعتر از علمای ما بفهمند ؟ ما خود را به آنها سپرده ایم و اعتماد کرده ایم که حلال و حرام دین را از آنها یاد بگیریم .در زمان مولا علی ع نمیشد برخی چیزها را گفت چرا که خود مولا ع میفرمودند جامعه حاضر نیست و مردم نمیفهمند. ولی در این مورد وقتی صداها اینقدر بلند است ، آیا زمانش نرسیده ؟ با این اوصاف مردم زودتر از مراجع عظام مصلحت را فهمیدند و اکنون چندین دهه میگذرد و تازه این قانون تصویب شده...
منظور بنده این بود وگرنه من نیز اقرار کردم که اجتهاد ما پویا است و افتخارمان نیز همین است که خداوند قران را برای تمامی اعصار و قرون فرستاده . به طور کل مطالب بنده را به صورت یک سری متون بسیار عجیب برداشت کرده اید که حالا که دارم متون شما را میخوانم با تعجب میگویم : وه؟ این برداشت از سخن من کجا و منظور واقعی من کجا ؟
دوست عزیزم هر که میخواهد منکر شود ولی بنده و شما میدانیم که در این فروم که هیچ ، چقدر در همه جا می گویند اسلام به تو کرامت داده ، بزرگت داشته و گرامی ...
ولی تا حرف در دین میخواهیم بزنیم میگویند احساساتی هستی برو کنار . شمار این گفته در همین فروم از دستم در رفته ، و با همین بهانه زن کنار زده شده و حاضر نیستند حرف هایش ، منطقش را بشنوند چرا که همه اش آمیخته با احساسات است و چه دلیل خوبی برای ساکت کردن یافته اند و گویا زن در دین نباید حرفی بزند و هر بار با همین دلیل کنار گذاشته میشود . چقدر کرامت داریم به واقع ؟ همین حرفشان آنرا ثابت میکند
با سلام
جناب عارف همین که در تمام احکامی که بر ضد زنان حرف میزنید یک مثال نقض وجود دارد کافیست
برای رهبری زنان، ملکه سبا
برای کارهای بیرون از خانه و بقول برخیها کارهای مردانه، حضرت خدیجه ( تاجری موفق )
برای نذر بدون اجازه شوهر، مادر حضرت مریم
برای مطیع بودن بی چون و چرای زن، همراهی حضرت زینب با امام حسین آن هم بدون حضور شوهر
برای مخالفت با ازدواج مجدد شوهر، وجود حدیثی در منابع شیعی که دال بر نارضایتی و ناراحتی حضرت زهرا است.
برای اثبات پیامبری زنان، وجود پیامبران زن ادیان دیگر ( که الان تازه متوجه شدیم قبلا خبری از تحریف این کتابها نبوده است )
کافیست انسان کمی تأمل کند مثلا اگر رهبری زنان اینقدر برای خدا ناپسند بوده چرا باید از حکومت مقتدر ملکه سبا در قرآن صحبت کند این نشان میدهد یه جای کار ایراد داره
بقیه صحبت ها و دلایل بیان شده در رابطه با این مثال ها توجیهاتی بیش نیست وگرنه کسی که در آن زمان حضور نداشته بداند حضرت خدیجه بعد از ازدواج به کار تجارت مشغول بوده یا نه.
یا مثال جالب نذر بدون اذن شوهر مادر حضرت مریم که راه را بر هرگونه توجیه می بندد .
[SPOILER]----------------
در ضمن جناب عارف بچه ها یه کم خسته شدند و استراحت میکنند کسی خداحافظی کلی نکرده . تو همه تاپیک ها هم همیشه یه نماینده از گروه ما وجود داره
به فریاد بنده دقت کنید نوشتم فعلا حلال کنید یعنی قراره باز برگردم الان تو استراحتم مثلا :khaneh:[/SPOILER]
گزینه واو اگر نمره منفی نداره!
نظری درباره تجزیه تحلیل های ذهن شما و نتیجه گیری های شما ندارم چون نه ربطی به موضوع تاپیک نداره و نه ربطی به توضیحات من
نه عزیز لطفا محتوای پستی که نقل قول کردین به همراه پست قبلی من رو با دقت مطالعه کنید این هم نتیجه گیری و حاصل تجزیه تحلیل های ذهنی شما هست که خب من مسئولیتی در مقابل برداشت های شما ندارم ولی چون احتمال میدم منظور رو به درستی نرسونده باشم یا شما محتوای پست قبلتر رو مطالعه نکرده باشین توضیح مختصری رو لازم میبینم بدم :
دسته ای که نظام حقوقی اون ساختار ایدئولوژیک داره یعنی مبنای قوانین حقوقی مذهب هست (افراد تحت حمایت این نوع قانون میتونن شامل افرادی باشه که به دینی اعتقاد دارن یا به دینی اعتقاد ندارن )
دسته ای که نظام حقوقی اون ساختار ایدئولوژیک نداره و از مذاهب تاثیری نمیگیره (میتونه شامل افرادی باشه که به دینی اعتقاد دارن یا به دینی اعتقاد ندارن )
این دو دسته در حال تبادل نظر هستن ...."بقیه پست قبل که نقل قول کردین "
این قسمت هم متوجه منظورتون نشدم ؟ برای تایید پست شخصی باید توضیحی بدم ؟
(جسارتا برای خطاب قرار دادن خانم ها از عنوان "جناب" استفاده نمیشه از عنوان "بانو" یا "خانوم" یا ساده ترین شکل ممکن "سرکارخانوم" استفاده میشه)
ظاهراً اصل طرح سؤال «اسلام یا اعلامیهی جهانی حقوق بشر؟» کار درستی نبوده. چون در پاسخ به این سؤال (ان شاء الله نه به طور کلی) در یک طرف دینداران سنتی را داریم که اصولالدین کاملا مشخص و فروعالدین کمابیش مشخص و معین دارند، در یک طرف هم دینداران متجدد را داریم و کمدینها و بیدینها را که حالا مبناهای متفاوتی هم داشته باشند ظاهراً حرف آخرش یکی است، اگرچه بنده هنوز متوجه مبنای دینداری متجددانه را نفهمیدهام. هر دو طرف هم مدام عقاید خودشان را میگویند و کوتاه نمیآیند. شاید بهتر باشد بحث یا روی مبناها باشد و یا اینکه مثلاً «نظر اسلام در مورد حقوق بشر چیست؟».
خوب است مخالفان ما که ما را افرادی خشکمغز میدانند که عقلهایمان را تعطیل کردهایم و دروازهی تفکر را بر خودمان و بقیه بستهایم و مدام به دیگران از ابزار توهین و تفحش استفاده میکنیم تاپیک جدیدی را ایجاد کنند و مبنای دینی خود را در آن تاپیک معرفی کنند. کار باید اصولی باشد تا به سرانجام برسد. همه چیز خوب است که شفاف باششد. مبنای خودشان را معرفی کنند تا اگر میتوانستیم با همان مبنا وارد صحبت بشویم و اگر نمیتوانیم هم بیشتر مایهی زحمتشان نشویم.
مثلاً خواهرمان سرکار نگین گفتهاند که در این دینداری تجددگرایانه به یقین هم رسیدهاند (لااقل در برخی موارد) و البته دلایلی که آوردند مبنای تاریخی و حدیثی دارد، این خیلی خوب است که ایشان حدیث را قبول دارند، و خیلی خوب است که قرآن را هم قبول دارند، عقل را هم که صحبت اصلیاشان است که قبول دارند، این یعنی در سه مبنا از چهار مبنای استخراج احکام در تشیع اشتراک داریم، فقط شاید اجکاع را قبول نداشته باشند. حالا باید مثلاً در آن تاپیک جدید بفرمایند که مثلاً مبنای پذیرش حدیث برای ایشان چگونه است؟ یعنی خود منابعشان هم باید صحت سنجی بشود. همچنین اینکه تا چه حد به عقلانیت بها میدهند؟ یعنی مثلاً اگر عقلشان چیزی گفت که خلاف قرآن و احادیث معتبر (چه به صورت سندی چه از باب انطباق با قرآن) بود حکم را از قرآن میگیرند یا از عقل؟ عقل خودشان یا عقل جمعی (مثل دموکراسی که البته دموکراسی یک اشکال مفهمی دارد) یا عقل علما یا ...؟
در آخر ما یک بحث هم در قرآن داریم که ایشان خوب است رویش فکر کنند بعد در همان بحث توضیح دهند که منظور قرآن چیست از این آیه؟
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَـٰكِن لَّا يَعْلَمُونَ [البقرة، ۱۳]
چون به آنان گویند: ایمان آورید چنان که دیگر مردم ایمان آوردند می گویند: آیا ما هم مانند سبک مغزان ایمان آوریم؟! آگاه باشید! قطعاً اینان خود سبک مغزند، ولی [از شدت کوردلی به این حقیقت] آگاه نیستند.
آیا این دستور قرآن به تبعیت از علماست؟ به اینکه مردم رویهمرفته ایمانشان درست است؟ اگر بحث حداکثری باشد که سنیها تعدادشان بیشتر است؟ اگر به تعداد باشد که مسیحیها از سنیها هم بیشتر است؟ بعضا ادعا شده که تعداد کفار (ولو اسماً دیندار) تعدادشان از همهی اینها بیشتر است (فقط جمعیت کومونیستها و هندوها را که حساب کنید خیلی زیاد است) آن وقت آیا خداوند فرموده مانند کافران ایمان داشته باشید؟ منظور خداوند از این آیه چیست؟ خوب است اگر بتوانید اثبات کنید که منظور تجددخواهی در دین خدا (مذهب حقه که یکی از ۷۲ فرق اسلامی است) نیست.
اما فقط من باب تبرک چون به بحث حقوق بشر غربیها هم مرتبط است این آیات را هم برای دوستان دیگر میگذارم:
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ /يُخَادِعُونَ اللَّـهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ /فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّـهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ /وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ / أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـٰكِن لَّا يَشْعُرُونَ [البقرة، ۸-۱۲]
و گروهی از مردم می گویند: ما به خدا و روز قیامت ایمان آوردیم، در حالی که آنان مؤمن نیستند./ می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند، ولی درک نمی کنند./ در دلِ آنان بیماریِ است، پس خدا به کیفرِ نفاقشان بر بیماریشان افزود، و برای آنان در برابر آنچه همواره دروغ می گفتند، عذابی دردناک است./ چون به آنان گویند: در زمین فساد نکنید، می گویند: فقط ما اصلاح گریم! / آگاه باشید! یقیناً خود آنان فسادگرند، ولی درک نمی کنند.
سلام علیکم و رحمه الله
بنده هم با شما موافقم . این تاپیک موضوع مشخصی را پیگیری نمی کند و هرکسی می آید نظری میدهد و الزامی هم برای مستند کردن مطلب ندارند
گرامی این چیزی است که به شما گفته اند شما هم شنیده اید دارید تکرار میکنید . تیتر حقیقی اینچنین است
" دستورنامه حق بشر در جهان سرمایه داری "
این دستورنامه برای بشر حقوقی را تعئین میکند که در چارچوب جهان سلطه و سرمایه داری قابل تعریف باشد . به عبارت دیگر اگر دفاع از حقوق انسانی در کره خاکی سود مشخص و تعریف شده ای برایشان داشته باشد با تمام قوا برایش میدوند و اشک میریزند مثل داستان هولوکاست یهودیان
اگر هم سودی نداشته باشد سعی میکنند سودی برایش تعریف کنند و بعد بدنبالش بروند
اگر هم بر خلاف منافعشان باشد حتی اگر در آن سرزمین انسان ها را قطعه قطعه کنند و گوشت شان را بعنوان نذری بین خود تقسیم نمایند
از نظر آنها در آنجا , نه بشری هست و نه حقی .
پس اعلامیه جهانی حقوق بشر تیتر صحیحی نیست بلکه این تیتر برای عوام فریبی است شما اساسا یا با آنها هستی و بشری هستی که هیچ حق حیات و حق بردگی دنیای سلطه را دارید یا با آنها نیستید که در اینصورت بشر نیستید و ...
والسلام.
یاحق
اتفاقاً خيلي مفيد و درست هست